الموضوع: بیانات امام مهدی منتظر درمورد رد حکم سنگسارمرد و زن متأهل زناکار که از جانب یهودیان وارد احکام دین خدا شده است

1

بیانات امام مهدی منتظر درمورد رد حکم سنگسارمرد و زن متأهل زناکار که از جانب یهودیان وارد احکام دین خدا شده است

- 1 -
الإمام ناصر محمد اليماني
04 - شعبان - 1428 هـ
18 - 08 - 2007 مـ
۲۷-مرداد-۱۳۸۶ه.ش.
12:38 صبح

ـــــــــــــــــــــ



مهدی منتظر حکمی که توسط یهودیان وارد احکام دین شده و برخلاف قرآن عظیم است را رد می‌کند

بسم الله الرحمن الرحيم، از مهدی منتظر خلیفه خدا در زمین عبد النّعيم الأعظم امام ناصر محمد يماني به تمام علمای دین حنیف اسلام. السلام عليكم ورحمة الله وبركاته، السلام علينا وعلى جميع المُسلمين في الأوّلين وفي الآخرين وفي الملأ الأعلى إلى يوم الدين، وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين، ثمّ أمّا بعد..
ای علمای دین حنیف اسلام؛ خداوند مرا امام امت قرار داده است تا غم واندوه را زدوده و تمامی انسان‌ها را از تاریکی خارج و به سمت نور هدایت کنم [این هدایت شامل حال همه خواهد شد] مگر شیاطین انس و جن که باید طعم اعمال زشت خود را بچشند [اشاره به آیه ۱۵ کریمه سوره الحشر:ذَاقُوا وَبَالَ أَمْرِ‌هِمْ]. به اذن خداوند جز این گروه، بقیه را به شکل یک امت واحد درخواهم آورد تا خداوند را آن گونه که شایسته اوست پرستیده و چیزی را همتای او نگرفته و بعضی از به جای خداوند یگانه یک‌دیگر را به خدایی نگیریم [ اشاره به آیه ۶۴ سوره آل عمران :وَلَا نُشْرِ‌كَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْ‌بَابًا مِّن دُونِ اللَّـهِ ] و جز او را نخوانیم...
ای علمای مسلمین! به خداوند سوگند، نمی‌خواهم تا زمانی که با منطق این کتاب مبارک، قرآن عظیم شما را وادار به تسلیم نکرده و به سکوت نکشانده باشم؛ ساده‌لوحانه باور کنید من مهدی منتظر هستم. [از آنجا که] این کتاب [مبارک] چه در زمان حیات رسول‌الله وچه در دوران بعد از ایشان از تحریف مصون مانده و نمی‌توانید حتی یک کلمه از حدیث خداوند را که در این قرآن عظیم آمده است، جابه‌جا کرده یا به انحراف بکشانید؛ خداوند آن را حجت برشما قرار داده است تا مبادا از احادیثی که کاملا [درکلیات و جزئیات] مغایر با قرآن هستند پیروی کنید. خداوند قرآن عظیم، این کتابِ مصونِ از تحریف را حجت من بر علیه شما و یا حجت شما بر علیه من قرار داده است. من با بیان روشن و ادله‌ی واضح قرآنی شما را وادار به تسلیم کرده و با منطق حق و حجت‌های کوبنده آن که توسط هر فرد عاقلی قابل درک است شما را وادار به سکوت خواهم کرد. خردمندان بدون قطع این سخنان، تا آخر به آن گوش سپرده و زمانی که درک کردند در گمراهی هستند؛ غرورشان آنها را به گناه نکشانده و از بهترین آنها پیروی می‌کنند. در نتیجه خواهند دانست من امام منتظری هستم که به حق ازجانب خدا آمده‌ام .خدایی که رحمتش در برگیرنده همه است مگر آنان که همچون کفاری که از اهل قبور ناامیدند؛ از رحمت او ناامیدند. این ناامیدان، درست مثل شیطان رجیم ایمان دارند خداوند حق است؛ برانگیخته شدن مردگان حق است؛ بهشت و آتش حق است. از آن آگاهند؛ اما درحالی‌که حق بودن آن را قبول دارند نسبت به پروردگارشان کافر شده‌اند. از حق کراهت داشته و حتی اگر راه درست و حق را بشناسند، حاضر نیستند از آن پیروی کرده و طی طریق در سبیل باطل را برمی‌گزینند. کسانی که به خداوند دروغ می‌بندند را به دوستی می‌گیرند « و از همه جا طرد می‌شوند، و هر جا یافته شوند گرفته خواهند شد و به سختی به قتل خواهند رسید» [اشاره به آیه کریمه سوره الأحزاب:مَّلْعُونِينَۖ أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِيلًا(۶۱)] مگر عده قلیل از آنها که نمی‌دانند اگر حق را باور و تصدیق کنند؛ خداوند از جانب خود به آنها پاداش بزرگی داده و به صراط مستقیم هدایتشان خواهد کرد. تصدیق فرموده خداوند تعالی است که:
{ولَوْ أَنَّا كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِن دِيَارِكُم مَّا فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِيلٌ مِّنْهُمْ ۖ وَلَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا مَا يُوعَظُونَ بِهِ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُمْ وَأَشَدَّ تَثْبِيتًا ﴿۶۶﴾ وَإِذًا لَّآتَيْنَاهُم مِّن لَّدُنَّا أَجْرًا عَظِيمًا ﴿۶۷﴾ وَلَهَدَيْنَاهُمْ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا ﴿۶۸﴾}صدق الله العظيم [النّساء]
لذا هرکس از شیاطین جن و انس که توبه کند، خواهد دید که رحمت خداوند همه چیز را در برمی‌گیرد، حتی ابلیس که شیطان رانده شده و دشمن سرسخت [و لجوج] خداوند است، اگر با توبه مخلصانه به‌سوی پروردگارعالمین رو کند و با سجده در مقابل خلیفه خداوند در زمین، در برابر فرمان خداوند سجده [اطاعت نه عبادت] کند؛ خداوند را رحیم خواهد یافت چرا که رحمت خداوند دربرگیرنده همه چیز است. خداوند تمامی گناهان را می‌بخشاید، همانا که او غفور و رحیم است. چون شیطان از بندگان خداوند است اما از گروهی است که در حق خود اسراف کرده و از رحمت خداوند ناامید گشته‌اند؛ لذا او نیز مشمول سخن خداوند در باره تمام بندگانی می‌شود که بر نفس خود ستم کرده‌اند حال از هر گروه و جنس و امت یا جنبنده روی زمین یا پرنده در هوا که می‌خواهند باشند. خداوند تعالی می‌فرماید:
{قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّـهِ ۚ إِنَّ اللَّـهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿۵۳﴾ وَأَنِيبُوا إِلَىٰ ربّكم وَأَسْلِمُوا لَهُ مِن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ ﴿۵۴﴾ وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن ربّكم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ بَغْتَةً وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ ﴿۵۵﴾ أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَىٰ عَلَىٰ مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّـهِ وَإِن كُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ ﴿۵۶﴾أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّـهَ هَدَانِي لَكُنتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ ﴿۵۷﴾ أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ ﴿۵۸﴾ بَلَىٰ قَدْ جَاءَتْكَ آيَاتِي فَكَذَّبْتَ بِهَا وَاسْتَكْبَرْتَ وَكُنتَ مِنَ الْكَافِرِينَ﴿۵۹﴾} صدق الله العظيم [الزمر]
و اگر مصرند که از رحمت خداوند مأیوس باشند؛ خداوند با [هرآیه] قرآن بر پلیدی قبلیشان اضافه می‌کند؛ سپس عذاب خداوند شامل حالشان می‌گردد و یا خودش آنها را به کلی نابود می‌کند یا همگی به دستان ما گرفته و کشته می‌شوند. این سنّت خداوند در اقوام پیشین است، و برای سنّت الهی هیچ گونه تغییر نخواهی یافت! [اشاره به آیه کریمه سوره الأحزاب: سُنَّةَ اللَّـهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلُ ۖ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّـهِ تَبْدِيلًا ﴿۶۲﴾]
ای علمای مسلمین! گروهی از یهودیان شما را از نور خارج و به تاریکی کشانده‌اند و باعث شدند از قرآن و از آیات محکم آن منحرف شده و بدون اینکه خودتان بدانید، از مطالبی پیروی کنید که مغایر با قرآن است. اگر شما هنوز در مسیر هدایت هستید، پس چرا نوبت به عصر و دوران من و تقدیر ظهور من رسید تا هر که از شما را که می‌خواهد به سوی خداوند رو کرده و توبه کند؛ با قرآن عظیم از تاریکی خارج کرده و به سوی نور هدایت کنم. خداوند تعالی [ولایت] این افراد را به دست گرفته و به مشیت خود درباره آنان، جامه عمل می‌پوشاند و آنها را به‌سوی راه خداوند عزیز و حمید راهنمایی می‌کند. خداوند هر یک از بندگانش را که درپی هدایت باشد؛ راهنمایی خواهد کرد. خداوند هر بنده‌ای را که در طلب هدایت باشد، به سوی خود هدایت می‌کند. خداوند هر بنده‌ای را که به او رو کند هدایت خواهد کرد. خداوند در حق هیچ بنده‌ای ظلم نمی‌کند و این‌طور نیست که یکی را هدایت کرده و دیگری را گمراه سازد، بلکه هر بنده‌ای که خواهان هدایت باشد، راهنمایی کرده و کسانی را که درپی هدایت نباشند؛ رها می‌کند تا در طغیان خود غوطه‌ور و سرگردان شوند. به درستی که خداوند کوچک‌ترین ظلمی در حق انسان‌ها نمی‌کند. این خود انسان است که در حق خود ظلم می‌کند. بر خداوند است که کسانی که در راهِ یافتنِ حق مجاهدت کرده و حق را خواسته و جز در پی حق نیستند را به راه حق هدایت کند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ}صدق الله العظيم [العنكبوت:۶۹]
به خداوند قسم! به دعوت من ایمان نمی آورید، مگر آنکه نزد خود متألم بوده و بترسید که شاید من مهدی منتظر باشم و شما از من روگردانده باشید. لذا گناه را بر عزت ترجیح نداده و از اول تا آخر خطابه‌هایم را خوانده و به آنها فکر کنید. با خشوع به خدا بگویید: «خداوندا! اگر این همان مهدی منتظر و برحق است ، دیده بصیرت ما را روشن گردان و ما را از اولین کسانی قرار ده که به سوی او آمده‌اند و اگر مثل مدعیان قبلی مهدویت دروغگوست، دلیلی برای ما قرار بده که بتوانیم او را وادار به تسلیم کرده و ساکتش کنیم. اگر او ما را وادار به سکوت و تسلیم کرد و در برهان بر ما پیشی گرفت؛ خواهیم دانست که او را به عنوان امام ما برگزیده و دانش او را برهمه ما فزونی بخشیده‌ای و او را صاحب امر[اولی الأمر] قرار داده‌ای؛ کسانی که برما واجب است بعد از خداوند و رسولش از آنها پیروی کنیم چرا که چگونگی استخراج احکام قرآن را در موارد اختلاف عالمان حدیث؛ به آنها آموخته‌ای». کسی که صادقانه این را بگوید؛ خداوند او را تصدیق می‌کند و کسی که روبرگردانده و استکبار ورزد و اندیشه نکرده و به گفتگو تن ندهد، خداوند نور هدایتی برایش قرار نخواهد داد وآن کسی که خدا راهش را روشن نکند نور دیگری نخواهد یافت...
مقدمه خطابه در باره بیان حق قرآن خاتمه یافت و اکنون دلایل رد سنگسار کردن زناکاران مرد و زنی را که متأهل باشند، برایتان می‌آورم؛ حکمی که خداوند هیچ نشانه و برهانی برای آن در قرآن نیاورده است. خداوند حد زنا را تعیین و در کتابش به صورت آیات محکم، روشن و واجب الإجرا و جزو اساس قرآن بیان کرده است. اما شما علمای مسلمین، آن را پشت سرتان انداخته و از مجازاتی که یهودیان وضع کرده‌اند، پیروی می کنید تا جایی که قادر به صادر کردن حکم هم نیستید، چون اگر حکم را صادر کنید رأی به هلاکت خودتان داده‌اید چرا که خداوند به شما فرمان نداده است که به ناحق کسی را بکشید. بلکه دستور خداوند این است که مرد و زن زناکار را بدون توجه به این که متأهل‌اند یا مجرد صد ضربه شلاق بزنید. به هر یک صد ضربه شلاق بزنید و درموردشان رأفت به خرج ندهید. باید گروهی از مؤمنان نیز شاهد این امر باشند تا باعث عبرت و پندشان شود. این برای زناکار مؤمن شرمندگی بزرگی است و ترجیح می‌دهد که او را به قتل برسانید، اما در برابر گروهی از مؤمنان شلاق نخورده و تحقیر نشود. ای مردم بدانید که این امر [شلاق خوردن جلو دیگر مؤمنان] آسان نیست و برای گناه فاحش و راه بسیار زشت [زنا] کافی است.
و من مهدی منتظر امام تمام مسلمانان می‌گویم: عجبا از علمای دین حنیف اسلام که می‌دانند که حد زنا برای کنیزان نصف حد زنان محصنه [متأهل] آزاد قرار داده شده است و سپس می‌گویند این حکم زنان مجرد و آزاد است و لذا به کنیز متأهل نصف عذاب زن مجرد و آزاد تعلق می‌گیرد. اما برای مرد و زن آزاد زناکاری که متأهل هستند مجازات را سنگسار تا مرگ می‌داند! ای علمای مسلمان! شما را به خدا قسم آیا این حکم در نظرتان عادلانه است؟ چطور کنیز یا برده متأهل را نصف افراد آزاد عذاب می‌کنید و سپس حکم صد ضربه شلاق را منحصر به زناکاران مجرد [چه مرد و چه زن] میدانید. چگونه حکم می‌کنید؟ آیا در قرآن حکم را به صورت کاملاً واضح و روشن نمی‌یابید که خداوند تعالی می‌فرماید:
{فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ}صدق الله العظيم [النّساء:۲۵]
این یعنی مجازات کنیزان، نصف مجازات زنان مسلمان آزاد است؛ چه این زن آزاد متأهل باشد یا مجرد.
مجازات زنا در کتاب خداوند برای زنان و مردان آزاد {مِائَةَ جلدة} [النور:۲] صد ضربه شلاق است و برای هر کدام از زنان و مردان زناکاری که آزاد نباشند نصف این مقدار است چه مجرد باشند چه متأهل. لذا مجازات کنیز زناکار چه مجرد باشد چه متأهل، پنجاه ضربه شلاق و نصف مجازات زن زناکار آزاد است که چه مجرد باشد و چه متأهل می‌بایست صد ضربه شلاق بخورد.
من مهدی منتظرم، از علمای دین حنیف اسلام سؤالی دارم: چگونه از نصّ قرآن عظیم مجازات پنجاه ضربه شلاق را برای کنیز زناکاری که متأهل هم هست پیدا کردید و خداوند به شما فرمان نداده است که او را صد ضربه شلاق که حد زن مسلمان آزاد است بزنید بلکه خداوند تعالی فرموده است:
{فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ} صدق الله العظيم [النساء:۲۵]
با اینکه این زن متأهل است. سپس مجازات زن زناکارآزاد متأهل را سنگسار تا مرگ قرار می‌دهید! آیا از نظر شما این حکم عادلانه است؟ آیا همه آنها متأهل نیستند چه آزاد و چه کنیز؟ اما برای کنیزی که متأهل هم هست مجازات کامل را اجرا نمی‌کنید بلکه بر طبق نصّ قرآن، نصف مجازات که پنجاه ضربه است را برایش مقرر می‌سازید و می‌گویید: «این نصف مجازات زن آزاد و مجرد است!» و من می‌گویم :آیا [نصف مجازات] این زن آزاد زناکار که همسر ندارد را برای این کنیزی که علی‌رغم داشتن همسر تعمداً زنا کرده است قرار داده‌اید، اما چگونه تصور می‌کنید مجازات زن آزاد مجرد صد ضربه است، اما مجازات زن آزاد متأهل سنگسار تا مرگ است و مجازات کنیز زناکارمتأهل فقط پنجاه ضربه شلاق؟ چطور مجازات همان عمل را چون زن آزاد است سنگسار تا مرگ قرار می‌دهید؟ شما را چه شده است چگونه حکم می‌کنید؟ خداوندی که ظلم را بر نفس خود حرام کرده است؛ چگونه ممکن است به شما فرمان دهد کنیز زناکار متأهل را پنجاه ضربه شلاق بزنید و زن زناکار آزاد و متأهل را سنگسار کنید تا بمیرد؟ خدا منزه است از چیزی که به او نسبت می‌دهید! اگر راست می‌گویید از قرآن برایم دلیل بیاورید که مجازات زن و مرد زناکارِ متأهلِ مسلمان؛ سنگسار تا حد مرگ است. قرآن مرجع واقعی و حق [ما] است، لذا بیایید تا در مورد این اختلاف علمای حدیث در سنت نبوی، از قرآن برایتان حکم بیاورم. خواهید دید که آیات مربوط به مجازات زنا از محکم‌ترین و واضح‌ترین آیات قرآنی هستند. مجازات زنا از آیات محکم کتاب است و خداوند آن را جزو آیات اساسی قرآن [ام الکتاب] و احکام این دین حنیف اسلامی قرار داده است. لذا قبل از آن که قرآن را با صوت زیبا و به صورت تجوید و با صوتی خوش بخوانید؛ در آیاتش تدبر کنید . شما معنای قرآن را رها کرده و تمام هم و غمتان را روی قرائت شکیل آن گذاشته‌اید. شما چیزی را حفظ کرده‌اید که از معنای آن اطلاعی ندارید. این حکایت خر است که از محتوای کتابی که بر پشت خود حمل می‌کند بی خبر است. احوال آن کسی هم که بدون فهمیدن و تدبر در قرآن آن را حفظ کند، همین خواهد بود. به همین دلیل خداوند فرمان داده است که در نص قرآن عظیم، این کتاب مبارک تدبر و اندیشه کنید تا سخن خداوند را دریابید بعد از این قادر خواهید بود آن را به راحتی حفظ کرده و هرگز هم فراموش نکنید. بدانید چون معنی آن را فهمیده‌اید؛ حفظ کردن آن بسیار برایتان آسان می‌شود. پس در سوره النور تدبر کنید تا خداوند آن را نوری در مسیرتان قرار دهد که اگر خداوند راه را روشن نکند، از جای دیگر نوری نخواهید داشت.خداوند تعالی می فرماید:
بسم الله الرحمن الرحيم
{سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿۱﴾ الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ ۖ وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّـهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۖ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۲﴾}صدق الله العظيم [النّور]

این مجازاتی است که خداوند در قرآن عظیم برای زن و مرد مسلمان آزاد زناکار درنظر گرفته است چه فرد متأهل باشد وچه مجرد، مجازات آنها صد ضربه تازیانه است. خداوند برایتان روشن نموده است که مجازات زنا صد ضربه تازیانه برای زناکار مرد و زن است و در همین سوره شرح داده شده است که فرقی بین زناکار متأهل و مجرد وجود ندارد. آیه های بعدی سوره نور را پی بگیریم:
{وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا ۚ وَأُولَـٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿۴﴾ إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِن بَعْدِ ذَٰلِكَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿۵﴾ وَالَّذِينَ يَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ يَكُن لَّهُمْ شُهَدَاءُ إِلَّا أَنفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّـهِ ۙ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ ﴿۶﴾ وَالْخَامِسَةُ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّـهِ عَلَيْهِ إِن كَانَ مِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿۷﴾ وَيَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ أَن تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّـهِ ۙ إِنَّهُ لَمِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿۸﴾ وَالْخَامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّـهِ عَلَيْهَا إِن كَانَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿۹﴾ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّـهَ تَوَّابٌ حَكِيمٌ ﴿۱۰﴾}صدق الله العظيم [النّور]
ای علمای امت! می‌خواهید که خداوند در همین سوره، مجازات زنا را دوباره بیان کند؟ آیا در اول سوره برایتان توضیح نداده است؟
{سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿۱﴾ الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ ۖ وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّـهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۖ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۲﴾}صدق الله العظيم [النّور]
سپس صحبت از کسانی می‌شود که به زنان خودنسبت زنا داده و جز خودشان شاهدی ندارند و مجازات همسرشان را دوباره ذکر می‌کند.خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَيَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ أَن تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّـهِ ۙ إِنَّهُ لَمِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿۸﴾ وَالْخَامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّـهِ عَلَيْهَا إِن كَانَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿۹﴾ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّـهَ تَوَّابٌ حَكِيمٌ﴿۱۰﴾}صدق الله العظيم.
آن کیفری که از او برداشته می‌شود چیست؟ آن همان مجازاتی برای زنا است که در اول سوره آمده است {وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ} اگر بدانید؛ این کیفری که از او برداشته می‌شود تازیانه است. آیا می‌خواهید قرآن آنرا یک بار دیگر در همین سوره بیان کند؟ لذا به همین اکتفا می‌شود: {وَيَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ} ای علمای امت منظور همان کیفری است که اول همین سوره بیان شد.
ممکن است یکی از علمای امت سخنان مرا قطع کرده و بگوید: «چطور مجازات زن زناکار متأهل را مثل مجازات زن مجردی که همسری ندارد و تمایل شدیدش باعث سوق دادن او به سمت زنا شده است می‌دانی؟ زن متأهل عذری ندارد وباید سنگسار شود تا بمیرد». سپس مهدی منتظر راستین؛ امام ناصر محمد یمانی پاسخ می‌دهد: گیرم بهانه‌ای برای زنای افراد مجرد پیدا کرده باشید؛ برای کنیز متأهل به چه بهانه‌ای متوسل می شوید و او را فقط پنجاه ضربه تازیانه می‌زنید درحالی‌که در نص قرآن عظیم درباره متأهلین حکم آمده است؛ شما که مرد حکیم و فهمیده‌ای هستی. خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَمَن لَّمْ يَسْتَطِعْ مِنكُمْ طَوْلاً أَن يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مِّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُم مِّن فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللّهُ اعلم بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ}صدق الله العظيم [النّساء:۲۵]
آیا برایتان روشن شد که مجازات زن و مرد مسلمان آزاد [غیر برده] چه مجرد باشند و چه متأهل صد ضربه تازیانه است؟ واما در مورد بردگان و کنیزها، چه متأهل باشند و چه مجرد، مجازات نصف مردان و زنان آزاد بوده و طبق نص قرآن عظیم میزان آن پنجاه ضربه تازیانه است:
{
فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ}صدق الله العظيم
ممکن است عالم دیگر بر سرما فریاد بزند و از کوره دربرود و با عصبانیت مانند شتر به سوی ما بیاید که: «چطور این سنت تأئید شده را رد می‌کنی؟ محمد رسول‌الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – زنی را که به حضور ایشان آمد و به گناهش اعتراف کرد و با توبه به‌سوی خداوند روی آورده بود را سنگسار کرد تا بمیرد و به این ترتیب از گناه پاک گردد». از قرآن عظیم به او پاسخ می‌دهم و این تهمت دروغ یهودیان به رسول‌الله را بی اعتبار اعلام می‌کنم که او از این [تهمت دروغ] بری است. برازنده رسول‌الله نیست و ایشان نمی‌تواند برخلاف امر خداوند در قرآن عظیم عمل نماید. [به او گفته شده است] ای محمد رسول خدا و ای مسلمانان! هرکس که قبل از گرفتار شدن به دست شما توبه کند؛ حق اجرای حد را برایش ندارید حتی اگر مفسد فی الأرض باشد . حتی اگر در زمین با قتل فساد برپا کند و مجازات او صلب و قطع سر از بدن باشد وهیچ کس هم جز خداوندی که دانای آشکار و نهان است و از نگاه‌های دزدانه و خیانت‌بار و رازهای مدفون در سینه‌ها آگاهی دارد، از این قتل باخبر نبوده و او را دستگیر نکرده باشد اما خودش بر اثر شدت ندامت با توبه به سوی خداوند روی کند و به حضور حاکم آمده و بگوید: «من فلان شخص را کشته‌ام و خانواده و مردمان دیگر قاتل را نشناخته و کسی را هم تعقیب نمی‌کنند و اعتراف من، فقط به خاطر بازگشت و توبه به درگاه خداوند است و اگر می‌بینید حکم من صلب و جدا کردن سر از بدن است آنرا اجرا کنید .وقتی رضای خداوند در این امر است برایم مهم نیست» و حاکم به قرآن خداوند رجوع می‌کند تا ببیند مجازات این مرد که خودش آمده و قبل ازدستگیری اعتراف کرده و کسی هم به او شک نداشته و در تعقیب او نبوده است چیست؟ و می‌بیند حکم خداوند در قرآن عظیم این است که : او را نکشید ما مجازات وصلب [قطع سر] را از او برداشته‌ایم. و همینطور مجازات قطع [تازیانه زدن به کف دست و پای مقابل تا جایی که خون جاری شود] دست و پا نیز برداشته می‌شود، چون او با توبه به سوی ما [خداوند] بازگشته است. کسی جز ما از عمل او خبر نداشت و او با توبه به سمت ما روی آورده است. او قبل از دستگیری خودش به سراغتان آمده لذا بعد از توبه حدی برای او نیست . اما اگر بعد از دستگیری و [در نتیجه] فرارسیدن مرگ توبه کرد؛ توبه او را نمی‌پذیریم، چرا که این توبه:« من الان توبه کردم» در اثر دیدن مرگ و آگاهی از صلب [جدا کردن سر از بدن] است . لذا در پیشگاه خداوند برای او و کسانی که در حال کفر بمیرند توبه‌ای درکار نیست . و خداوند تعالی می‌فرماید:
{إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّـهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلَافٍ أَوْ يُنفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ۚ ذَٰلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا ۖ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿۳۳إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِن قَبْلِ أَن تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ ۖ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ﴿۳۴﴾} صدق الله العظيم [المائدة]
برای اندیشمندان دوباره سخن خداوند را تکرار می کنم:
{إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِن قَبْلِ أَن تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ ۖ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ}
صدق الله العظيم ،
لذا حکم او در صورت ارتکاب قتل، دادن فدیه برای قتل غیر عمد به خانواده فرد مقتول و در صورت دزدی و راهزنی، پس دادن اموال به صاحبانش است. به این ترتیب آنچه که بر گردنش است پاک می‌شود و خداوند توبه او را علی‌رغم ارتکاب قتل می‌پذیرد. هیچ گناه دیگری مثل گناه قتل ناحق انسان نیست، چنان که پاداش نجات جان یک انسان هم [مثلا] ده برابر نیست؛ بلکه مانند نجات دادن تمام فرزندان آدم از اولین نفر تا آخرین آنهاست. شدت گناه قتل و میزان پاداش نجات دادن کسی از مرگ [با عفو و بخشش] یک‌سان است چرا که کتاب شدت این گناه را برابر میزان آن پاداش می‌داند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

{مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النّاسَ جَمِيعًا}صدق الله العظيم [المائدة:۳۲]
چگونه محمد رسول‌الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – جرأت می‌کند از فرمان خداوند سرپیچی کرده و برای زنی که کسی از زنای او خبر نداشته و قبل از گرفتار شدن به حضور او آمده و با توبه خالصانه به سوی خداوند بازگشته است و خودش علنی با توبه نصوح به سراغ محمد رسول‌الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – حکم سنگسار صادر کند؛ بعد بگوید فعلاً برو و فرزندت را به دنیا بیاور. سپس بعد از وضع حمل دوباره بیاید و رسول خدا به او بگوید برو و فرزندت را شیر بده .او برود و دو سال تمام فرزندش را شیر داده و دوباره برگردد! سپس رسول خدا فرزند را از میان بازوان [مادر] درآورده و به همراه یارانش سنگ برداشته و سپس زن را سنگسار کند !! خدا شما را بکشد، آخر چگونه چنین تهمتی می‌زنید...چگونه یهود دینتان را تحریف می‌کند و شما به خیال اینکه به سنت رسول‌الله- صلّى الله عليه وآله وسلّم - پای‌بندید از آنها پیروی می‌کنید؟ شما نه به کتاب خدا پای‌بندید و نه به سنت رسولش بلکه به سنت یهود دل بسته‌اید که به کلی [در کلیات و جزییات] با آنچه که در قرآن نازل شده مغایرت دارد. سپس به بهانه اینکه تأویل آن را کسی جز خداوند نمی‌داند، کتاب خداوند را پشت سرتان انداخته‌اید؛ درحالی‌که مقصود خداوند [از ندانستن تأویل]، در مورد متشابهات است..مادرانتان به عزایتان بنشینند...اما یهود شما را از آیات محکم و روشن کتاب منحرف کرده‌اند، همان آیاتی که من با تکیه به آنها شما را به چالش کشیده و به تسلیم و سکوت کشانده‌ام. من با منطق قرآن از سنت حق محمد رسول‌الله دفاع می‌کنم. خداوند قرآن را مرجع سنت رسولش قرار داده است، سنت نیز از جانب خداوند آمده است. اگر از جانب خداوند و رسولش نباشد؛ میان آن و قرآن در کلیات و جزییات، اختلاف‌های زیادی پیدا می‌کردید. ما آیه‌های خداوند را علی‌رغم وضوحشان به وسیله [خود] قرآن عظیم برای آنانی که به کتاب خداوند و سنت حق رسولش ایمان دارند شرح دادیم؛ سنتی که نه تنها با این قرآن مغایرتی ندارد؛ بلکه برای مسلمانان توضیحات بیشتری را بیان می کند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ}صدق الله العظيم [النّحل:۴۴]
چگونه ممکن است که بیانی مخالف آیات محکم کتاب در قرآن عظیم آورده شود؟ شما را چه شده؟ چگونه حکم می‌کنید؟ باور کنید من مهدی منتظر هستم؛ ای علمای امت اگر از اعتراف به این [حقیقتّ استنکاف کنید، شما را به مباهله فرا می‌خوانم. از شما هرکدام که به این مطالب کافرترید دعوت می‌کنم و سپس به درگاه خداوند تضرع کرده و لعنت خداوند بر ظالمین را خواستار می‌شویم. پیمانه صبر من از دست شما و سکوت طولانی‌تان در برابر حق، پرشده است. ای علمای امت از دست شما سینه‌ام به درد آمده است ؛ شما که از طریق شبکه جهانی اینترنت نسبت به من آگاهی پیدا کرده‌اید اما بی حرکت و ساکن مانده و به سایر علمای مسلمین خبر نمی‌دهید که ناصر محمد یمانی نامی، به زعم خود مهدی منتظر است؛ بیائید تا با او بحث کرده و با قرآن او را وادار به تسلیم و سکوت نمائیم؛ چرا که اگر در راه باطل باشد؛ مردم را از شر او رهانیده و نخواهیم گذاشت احدی از مسلمانان را گمراه کند و اگر او ما را به تسلیم و سکوت واداشت؛ قبل از اینکه عذابی که قبلا با عبور سیاره آتش و باریدن سنگ‌های متراکم و تجهیز شده [سجیل منضود] بر کافران نازل شد؛ بر سرمان بیاید؛ برایمان یقین می‌شود که او مهدی منتظر است. مرا باور کنید باشد که رستگار شوید. به روایات و احادیثی که یهودیان در لابلای سنت حق رسول‌الله صلّى الله عليه وآله وسلّم گنجانده‌اند، کافر شوید. از هر کسی که به خطبه ما اعتراض دارد دعوت می‌کنیم که برای بحث تشریف بیاورد فقط به شرطی که گفتگوی ما فقط از روی قرآن عظیم باشد .پس اگر بگویم «و از سنت»،آنان با احادیث نفوذی و آلوده، به مجادله با حدیث واضح و روشن خداوند [آیات قرآن] برمی‌خیزند. و چه کسی راستگوتر از خداوند است. و سپس تصور می‌کنند هدایت شده‌اند، درحالی‌که از قرآن فقط رسم آن برایشان باقی مانده است. هرکس به قرآن بیاویزد نجات یافته و به صراط مستقیم هدایت می‌گردد و هر که از آن روبرگرداند به دنبال هوای نفس خود رفته و گمراه شده است؛ گویی از آسمان سقوط کرده و مرغان او را ربوده یا باد او را به مکانی دور [سحیق= محل دور افتاده؛جهنم] انداخته است.
کارتان برایم عجیب است، علمای مسلمین و تمام کسانی که زبانتان عربی است؛ شما معنای لغوی و شرعی کلمه محصنه یعنی زن شوهردار را می‌دانید. محصنه هم چنین به معنی زنی است که دامنش را از عمل زنا پاک نگه می‌دارد. و خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَالَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهَا مِن رُّوحِنَا وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آيَةً لِّلْعَالَمِينَ} صدق الله العظيم [الأنبياء:۹۱]
من مهدی منتظرم و در شریعت دین حنیف اسلام، ازمعنی سومی برای کلمه محصنه خبر ندارم. محصنه یعنی زن شوهردارو همین طوربه زنانی اطلاق می‌شود که از شرافت خود محافظت می‌کنند [محصنات لفروجهن] و خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَمَن لَّمْ يَسْتَطِعْ مِنكُمْ طَوْلاً أَن يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مِّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُم مِّن فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ }صدق الله العظيم [النساء:۲۵]
خداوند به مؤمنین توصیه می‌فرماید با کسانی ازدواج کنند که از شرافت خود محافظت می‌کنند و پاک‌دامن هستند [محصنات لفروجهن] ِچرا که آنها دین دارند و گواه آن حدیثی از محمد رسول الله در باره ازدواج است:
[فأظفر بذات الدين تربت يداك] صدق عليه الصلاة والسلام وآله.
[پس‌ تو به‌ سوی زن ‌ديندار بشتاب، دستهايت‌ را برخاک بگذار]
[مترجمان: «تربت یداک» به معنی فقیر شوی جمله محبت آمیز عرب برای کسی است که دوستش دارند]
کسانی از شما هستند که کلام خداوند را از جا و منظور اصلی آن جابه‌جا می‌کنند، گناه این کار مانند گناه دروغ بستن به خداوند و پروردگار عالمیان است. تأویل کردن امری بسیار مهم و اساسی است پس هرکس تأویل باطل انجام دهد؛ قرآن را تحریف کرده و مطلبی را به خداوند نسبت داده که از آن چیزی نمی‌داند و خداوند شما را از دادن چنین نسبت‌هایی نهی فرموده است و کسی که ندانسته به خداوند نسبتی بدهد از امر خداوند رحمن سرپیچی و تابع فرمان شیطان شده است. خداوند تعالی می فرماید:

{وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ ﴿۱۶۸﴾ إِنَّمَا يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاءِ وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿۱۶۹﴾} صدق الله العظيم [البقره]
ای مسلمانان! بدانید که خداوند به شما اجازه نداده است که مطلبی را که نمی‌دانید به او نسبت دهید این امر بر شما حرام است. خداوند تعالی می‌فرماید:
{قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَأَن تُشْرِكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَأَن تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ } صدق الله العظيم [الأعراف:۳۳]
و خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَلَا تَقُولُوا لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هَذَا حَلَالٌ وَهَذَا حَرَامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لَا يُفْلِحُونَ ﴿۱۱۶﴾ مَتَاعٌ قَلِيلٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۱۱۷﴾} صدق الله العظيم [النحل]

ای علمای مسلمین بدانید خداوند مرا برای دفاع از سنت محمد رسول الله - صلى الله عليه وآله وسلم- برانگیخته است چرا که باطل‌گرایان، تحریفاتی را وارد سنت نبوی کرده‌اند و خداوند وعده‌ای برای حفظ سنت از خطر تحریف نداده است:
{وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَاللَّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا﴿۸۱﴾ }صدق الله العظيم [النساء ]*
خداوند برای شما حجتی علیه خود قرار نداده است سبحان الله ؛ بلکه دلیل رسا [و قاطع] برای خداست [ اشاره به آیه کریمه سوره الانعام : فَلِلَّـهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ(۱۴۹)] . خداوند وعده داده‌ است که قرآن را برایتان از تحریف حفظ خواهد کرد. لذا قرآن در موارد اختلاف نظر علمای حدیث، مرجع قاطع شماست. قرآن و سنت بیان محمدی هردو از جانب خداست:
{وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ } صدق الله العظيم [النحل:۴۴]
اما بیان [توضیح و شرح روشن‌تر] قرآن که در سنت محمدی آمده است، سخنان خود محمد رسول‌الله - صلى الله عليه وآله وسلم – نیست؛ این بیان و شرح نیز از جانب خداوند آمده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآَنَهُ (۱۸) ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ (۱۹)} صدق الله العظيم [القيامه]
ای مسلمانان! برایمان روشن شد که سنت محمدی از جانب خداوند و برای توضیح و تشریح بیشترقرآن آمده است و در «بیان» قرآن، هیچ چیز جز توضیح، به قرآن اضافه نمی‌شود؛ جایزنیست کوچک‌ترین تفاوتی بین کتاب خداوند و سنت رسولش وجود داشته باشد. خداوند شما را آگاه نموده است تا در مورد احادیثی که در آن با هم اختلاف دارید، به آیات محکم و واضح و روشن کتاب خداوند رجوع و با دقت فکر کنید. اگر آن حدیث موجود در سنت، از جانب خداوند نباشد؛ خواهید دید که با کتاب خداوند اختلافات بسیاری دارد. چرا که خداوند وعده‌ای برای حفظ سنت محمدی نداده است ؛ وعده او حفظ قرآن [از تحریف] است. در مورد سنت نه تنها وعده حفظ آن داده نشده، بلکه شما را از مکر بزرگ دشمنان خدا [از طریق نوشتن پنهان و نادرست سنت محمدی] آگاه نموده است . خداوند که احادیث نبوی را حجت و دلیلی برایتان قرار نداده است، تا باعث گمراه شدن شما از راه راست –صراط-مستقیم- گردد؛ بلکه حجت و دلیل قاطع و رسای خداوند همان قرآنی است که توسط خداوند برایتان از تحریف مصون مانده است. لذا به شما امر شده هرجا که در سنت نبوی اختلاف داشتید به قرآن رجوع کنید. خداوند تعالی فرموده است:
{وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَاللَّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا﴿۸۱﴾ }صدق الله العظيم [النساء ]
ای مردم تمام کشورهای اسلامی! شما را دربرابر علمایتان به حق شاهد می‌گیرم که این سخن حق است. کافی است که قرآن گواه آن باشد که علمای یهود به خداوند و رسولش نسبت دروغ داده و شما را از مسیر حق گمراه و از راه مستقیم خارج کرده‌اند. اگر علمای امت در راه هدایت بوده و با دانش خود مرا شکست دادند، برای تمام مسلمانان مشخص می‌شود که ناصر محمد یمانی در گمراهی آشکاری است. اما مهدی منتظر به حق از جانب خداوند رب العالمین آمده است و اگر نتواند با ادله کامل علمی برگرفته از قرآن؛ بر تمام علمای مسلمان چیره شود؛ لعنت خداوند بر او باد همچنان که لعنت خداوند تا روز جزا بر ابلیس است. اگر برای کسی حقیقت روشن شد ولی حاضر به اعتراف و یاری آن نشده و سکوت اختیار کر ؛ سکوتش در برابر حق، سکوت برای شیطان است و لعنت خداوند بر ظالمین باشد.
ای علمای مسلمین! انتخاب دیگری برایتان نمانده است؛ اگر اعتراف کردید که من بر حق هستم و تأییدم کردید، در کنار بیت عتیق حاضر شده و بیعت خواهیم کرد. اگر سخنان مرا باطل و بی اعتبار می‌دانید، اگر راست می گویید، دانشی راهبرتر از این ارائه کنید و پیشاپیش به خداوند رب العالمین سوگند می‌خورم ؛ چنان دهان شما را می‌بندم که راه دیگری نداشته باشید: یا ایمان آوردن و اعتراف کردن به حقیقت برای ظهور و یا روی گردندان و کافر شدن به قرآن عظیم؛ که در این صورت مثل سایر طغیانگران و ستمکاران دنیا، همان کسانی که جز افزودن بر فساد، کار دیگری نمی‌کنند؛ هلاک خواهید شد. تازیانه عذاب خداوند به صورت سنگ‌های متراکم [آتشین] و سخت که از جانب خداوند مسومة[مجهز] بوده و قابلیت عبور از جو را دارند؛ بر سر شما و آنها فرود خواهد آمد و زمان آن دور نیست. منشاء این [باران سنگ] از هفتمین زمین [از زمین‌های هفتگانه] است که در پایین‌ترین مکان نسبت به زمین ما قرار دارد. این همان سیاره‌ای است که به نام سیاره نیبیرو یا سیاره دهم و به قول غربی‌ها planet X نامیده می‌شود. اگر مرا تکذیب کنید؛ خداوند یک شبه با این سیاره عذاب درناک مرا بر شما و آنها سیطره خواهد داد درحالی‌که همگی خوار شده‌اید. این از نشانه‌های بزرگ ساعت [اشراط الساعة الکبری] و نشانه اثبات صداقت مهدی منتظری است که تمام شما مسلمانان و تمام مردم دنیا از او روبرگردانده‌اید. او خلیفه خداوند برشماست که در زمین برانگیخته شده تا از خود قرآن، قرآن را برایتان تشریح کند. این تشریح «قرآن با قرآن» حجت خداوند بر مردمان و دلیل خلیفه بودن اوست، اما تنها عده کمی به صدق گفتار من ایمان آورده‌اند و آن کسی که مهدی منتظرناصر محمد یمانی را تکذیب کند در حقیقت از قرآن روی گردانده و قرآن را تکذیب کرده است چرا که او تنها با قرآن با مردم بحث کرده و دلیل می‌آورد. حکم، حکم خداوند است و خداوند اسرع الحاسبین است. من با دلایل روشن و با بصیرت [قرآن]) برای شما حجت آوردم، اما اولین کسانی که مرا تکذیب کردند مسلمانان بودند. ب هچه حقی مرا تکذیب می‌کنید و اگر راست می‌گویید حجتتان کدام است؟ شما را چه شده است که نمی‌شنوید؟ گویا که من از پشت سر با ناشنوایان و گنگان حرف می‌زنم که شما صدای مرا نمی‌شنوید و یا اینکه ای مسلمانان! به آیات قرآن عظیم ایمان ندارید ؟و خداوند تعالی می‌فرماید:
{فَإِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ ﴿۵۲﴾ وَمَا أَنْتَ بِهَادِي الْعُمْيِ عَنْ ضَلَالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ يُؤْمِنُ بِآَيَاتِنَا فَهُمْ مُسْلِمُونَ ﴿۵۳﴾ } صدق الله العظيم [الروم]
دین در زمان تنزیل قرآن غریب بود. لذا محمد رسول الله شکایت قومش را پیش خداوند برد . خداوند تعالی فرمود:

{وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا } صدق الله العظيم [الفرقان:۳۰]
من نیز در عصر تفسیر و تشریح قرآن؛ به خدا شکایت می‌برم و همان را می‌گویم که جدم فرمود:
{يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا} صدق الله العظيم
الناصر لكتاب الله وسنة رسوله الحق الإمام ناصر محمد اليماني
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
* بیان: {وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ ۖ وَاللَّـهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ ۖ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّـهِ وَكِيلًا ﴿٨١﴾ أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ ۚ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّـهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا ﴿٨٢﴾ وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ‌ مِّنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَ‌دُّوهُ إِلَى الرَّ‌سُولِ وَإِلَىٰ أُولِي الْأَمْرِ‌ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ وَرَ‌حْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿٨٣﴾ } صدق الله العظيم [النساء]
https://mahdialumma.xyz/showthread.php?t=22800
https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=190339
https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=173105

اقتباس: اضغط للقراءة
اخرین به روز رسانی: 30-07-2022 03:23 PM
2

گفتار دیگری خطاب به علمای امت که از امر من خبر دارند اما سکوت کرده اند نه تکذیب می کنند و نه تأیید

- 2 -
الإمام ناصر محمد اليماني
07 - رمضان09 - 1428 هـ
19- 09 - 2007 مـ

۲۸-شهریور-۱۳۸۶ه.ش.
02:28 صباحاً
ــــــــــــــــ


ای علمای امت شما را چه شده و چرا سکوت کرده‌اید؟
گفتار دیگری خطاب به علمای امت که از امر من خبر دارند اما سکوت کرده‌اند، نه تکذیب می‌کنند و نه تأیید

بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جميع الأنبياء والمُرسلين وأتباعهم بالحق إلى يوم الدين، ثُمّ أما بعد..
ای علمای امت! علی‌رغم اینکه ما جسورانه و به حقّ یکی از حدود کیفری [نسبت داده شده به] دین حنیف اسلام [سنگسار زناکار متأهل] را نفی کرده بودیم؛ اما هنوز در برابر آن سکوت اختیار نموده‌اید به خصوص کسانی که از خطابه‌های من باخبرند. اما من علت این سکوت را می‌دانم. این حدیث و کلام خداوند من و شماست که از قرآن عظیم برایتان آورده‌ام. اگر برهانی از جانب او نداشتم تا به حال پوست مرا با زبان‌های بران‌ و تیزتان کنده بودید. از آنجا که حق با من است لذا ناصر محمد یمانی همگی شما را وادار به تسلیم و سکوت کرده‌است و همین علت سکوت عجیب شما در برابر کسانی است که در تکاپوی یافتن حقیقت هستند. ای علمای امت! چرا در برابر حق سکوت اختیار کرده‌اید؛ شما به خوبی می‌دانید سکوت‌کننده در برابر حق، شیطانی لال است. شما دریافته‌اید من از جماعت قرآنییون نیستم که فکر می‌کنند به قرآن درآویخته اند، اما با وجود این دو نماز از نمازهای فریضه را نمی‌خوانند و نمازهای واجب روزانه را به سه نماز تبدیل کرده‌اند! به همین ترتیب می‌دانید من از شیعیان نیستم. آنها به احادیث منقوله از اهل بیت تمسک جسته و به دنبال یافتن کتاب فاطمة الزهراء هستند و من کتابی جز کتاب پدرشان که صلوات و سلام براو باد یعنی «قرآن عظیم» برای ایشان نمی‌شناسم. همان کتابی که آنها [شیعیان] پشت سرشان انداخته‌اند. من از جماعت اهل سنت نیز نیستم، آنهایی که سنت نبوی را برگزیده و قرآن را پشت سرشان انداخته‌اند و می گویند تأویل قرآن را تنها خدا و رسولش و صحابه همزمان پیامبر می‌دانسته‌اند و اصلا حاضر نیستند احادیث وارده را با قرآن مقایسه کنند تا ببینند آیا با کتاب [قرآن] مغایرتی دارند یا خیر!؟ همه شما از راه راست –صراط مستقیم- خارج شده‌اید، مگر کسی که خداوند به او رحم کند. خداوند به همین علت مرا به‌سوی شما فرستاده است تا شما و تمام مردم را از تاریکی خارج کرده و به‌سوی نور برده و از عبادت رسولان و انبیا و اولیای الهی به سوی پرستش خداوند یکتا راهنماییتان کنم تا به کتاب خداوند و سنت رسولش صلى الله عليه وآله وسلم، دست یازید و بین خداوند و رسولش جدایی قائل نشوید. شهادت می‌دهم که هم قرآن از جانب خداست و هم سنت؛ و سنت برای تشریح و توضیح روشن‌تر آیات قرآن بیان شده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ }صدق الله العظيم [النحل:۴۴]
از خلال این سخن حق، علمای امت در می‌یابند که سنت محمد رسول الله برای توضیح بیشتر آیات قرآنی آمده است؛ اما با این وجود و با کمال تأسف، برخی‌شان معتقدند آیه‌ای در قرآن درباره رجم وجود داشته و مردم آن را از یاد برده‌اند و به آیه زیر از فرموده‌های خداوند تعالی استناد می‌کنند که:
{مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا ۗ أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴿۱۰۶﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
این افترا برای این است که تصور می‌کنند {نُنسِهَا} به معنی فراموش کردن انسان‌ها است؛ ولی اشتباه می‌کنند!. پس بیائید معنی بر حق و درست آن را برایتان بازگو کنم تا شاید ارشاد شوید. این از متشابهات است. معنی «النسیء» در این جا نسیان و فراموشی نیست؛ بلکه به معنی به تأخیر افتادن است. اگر در جایی درمورد معنی یک کلمه حیران شدید؛ دنبال معنای آن در سایر آیه‌ها بگردید، حتی اگر آن آیه در ارتباط با موضوع مشابهی نباشد. این قیاس نیست چون هدف دریافتن معنای لغتی است که نمی‌دانید. این حکم نیست، بلکه جستجوی معنی لغت درجای دیگری است که واضح‌تر بیان شده است. از کجا می‌فهمیم «النسیء» به معنی تأخیر است نه فراموشی؟ در کلام خداوند تعالی می‌توان آن را یافت که می‌فرماید:
{إِنَّمَا النَّسِيءُ زِيَادَةٌ فِي الْكُفْرِ}صدق الله العظيم [التوبة:۳۷]
علمای امت می‌دانند در اینجا «النسیء» ایعنی «به تأخیر انداخت» تا به کمک آن زمان [ماه] حرام را تغییر داده و حرام خدا را حلال گردانند. حال به آیه اول باز می‌گردیم:
{مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا ۗ أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴿۱۰۶﴾} صدق الله العظيم [البقرة]
تأویل حق این آیه برای کسانی که در جستجوی یافتن حق هستند اینجاست. من جز حق به خداوند نسبت نمی‌دهم. {مَا نَنسَخْ مِنْ آيَة} خداوند تعالی می‌فرماید:
{بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَّجِيدٌ ﴿۲۱﴾ فِي لَوْحٍ مَّحْفُوظٍ ﴿۲۲﴾ }صدق الله العظيم [البروج]
بنابر این منظور از: {مَا نَنسَخْ مِنْ آيَة} این است که نسخه‌ای درست مثل نسخه‌ای که در لوح محفوظ هست به زمین و به سوی مُحمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم – فرستاده می‌شود.
{أَوْ نُنسِهَا} یا اینکه حکم اصلی، ثابت و دائمی آن را به تأخیر می‌اندازیم ؛ و به علت حکمتی که خدا می‌داند فعلاً حکم موقت را می‌فرستیم تا زمان نازل شدن حکم ثابت فرا برسد.
{نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا}: این درباره زمانی است که آیه‌ای که به صورت حکم اصلی و ثابت در دین حنیف و ام الکتاب موجود بوده، نازل می‌شود. برای تألیف قلوب، آیه‌ای که حکم سبک‌تری داشته نازل شده بوده است که اکنون به حکم اصلی موجود در ام الکتاب که سخت‌‌گیرانه‌تر است تبدیل می‌شود و در واقع این حکم برای آنان بهتر از حکم موقت اولی است. برای مثال خداوند تعالی می‌ فرماید:
{يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنتُمْ سُكَارَىٰ حَتَّىٰ تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ}صدق الله العظيم [النساء:۴۳]
و سپس حکم اساسی؛ ثابت و غیر قابل تغییر در کلام خداوند تعالی بیان می گردد:
{يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ } صدق الله العظيم [المائدة:۹۰]

حکم «اجتناب» در اینجا نشان‌دهنده شدیدترین نوع تحریم است تا حدی که بعد حرام شدن آن؛ باید حتی از محل فروش آنها نیز دوری شود تا برای نوشیدن خمر وسوسه نشوید و اینجاست که حکم آیه به حکم دیگری تغییر می یابد. این حکم ثابتی است که خداوند بناربر حکمت خود، صدور آن را به تأخیر انداخته است. با اینکه حکم قبلی تغییر کرده اما هنوز لفظ آن در قرآن باقیست اما بعد تبدیل ؛حکم جدید لازم الإجراست و نمی‌توان به حکم قبلی بازگشت.
سپس خداوند نکته دیگری را بیان می فرماید: {أَوْ مِثْلِهَا} در اینجا با حفظ حکم قبل؛ حکم جدیدی فرستاده می‌شود اما پاداش آنها با هم متفاوت است. برای مثال خداوند تعالی می‌فرماید:
{يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَاجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَةً}صدق الله العظيم [المجادلة:۱۲]
قرار بر این شد که هر کس برای صحبت در امور دینی به نزد رسول الله می‌آید، قبل آن صدقه‌ای به بیت المال مسلمانان بدهد. در این امر هم حکمتی بود چون برخی ازافراد وقت رسول الله را بیهوده به هدر می‌دادند و ایشان نیز از باب ادب صحبت‌هایشان را قطع نمی‌فرمودند و خیری هم در بسیاری این صحبت‌هایشان نبود، تا زمانی که قضیه صدقه پیش آمد. لذا دنیا طلبان و منافقین برای اینکه صدقه‌ای ندهند، دیگر صحبت نمی‌کردند. گرچه این حکم بر ایمان و اعتقاد اهالی آخرت افزود؛ اما برایشان دشوار بود که وقتی چیزی برای صدقه داشتن نداشتند، سکوت کرده و سخن خیر را هم نگویند. لذا برای این آیه حکم دیگری هم آمد، در‌حالی‌که حکم اول نیز بر سرجایش بود و هرکس می‌خواست از حکم اول و هر کس می‌خواست از حکم دوم تبعیت می‌کرد. در اینجا می‌بینیم که این آیه حاوی دو حکم است؛ بدون اینکه حکم اول تغیر کند، بلکه این حکم [از نظر وجوب انجام] مثل حکم اول است .خداوند تعالی می‌فرماید:
{أَأَشْفَقْتُمْ أَن تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَاتٍ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَتَابَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿۱۳﴾ }صدق الله العظيم [المجادلة]
ومی‌بینید که در اینجا حکم اول تغییر نکرده است، بلکه حکمی مشابه آن آمده است ومی‌توان هریک را انجام داد اما پاداش حکم اول بیشتر است. اگر کسی حکم دادن صدقه را انجام ندهد، خدا بر او می‌بخشد. می بینیم که حکم دوم ناقض حکم اول نیست وو ایه حاوی دو حکم است و می‌توان هرکدام را انجام داد، اما آنها که قبل سخن گفتن صدقه بدهند، اجر دارند . این معنی فرموده خداوند تعالی است: {او مثلها} ؛ یعنی دو حکم آمده است، بدون اینکه حکم اول تغییر کرده باشد.
ای لغت‌شناسان کارتان عجیب است، شما می دانید «نسخ» یعنی از چیزی درست مثل اصل آن نسخه‌برداری کردن. این چیزی است که ما در لغت عربی از آن خبر داریم. ولی شما «نسخ» را «تبدیل» معنی کرده‌اید؛ درحالی‌که در کلام خداوند «تبدیل» کاملاً روشن است و برای آن از کلمه «نسخ» استفاده نشده است؛ بلکه خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَإِذَا بَدَّلْنَا آيَةً مَّكَانَ آيَةٍ ۙ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يُنَزِّلُ قَالُوا إِنَّمَا أَنتَ مُفْتَرٍ ۚ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۱۰۱﴾} صدق الله العظيم [النحل]
این تبدیل یک حکم به حکم دیگر است و در‌حالی‌که حکم اول در قرآن باقی است، اما کسی حق ندارد آن را انجام دهد؛ بلکه باید به حکم جدید عمل نماید و این معنای {نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا} است و حکم به صورت دائمی از [دستوری] سبک‌تر به سخت‌تر تبدیل می‌شود. این تغییر نیز برای این است که تازه مسلمانان [المولفة قلوبهم] پذیرش بهتری داشته باشند. اگر چه حکم دوم سخت‌تر از اولی است اما خیر آن برای مردم بیشتر از حکم اول است. ولی برخی احکام هست که به حکم قبلی اضافه می‌شوند؛ در این موارد، تبدیلی در حکم صورت نگرفته است، بلکه در یک آیه دو حکم آمده است و می‌توان به هرکدام عمل کرد اما پاداش آنها متفاوت است؛ در اینجا حکم سنگین اول، سبک‌تر شده است. در این جا برای یک امر در یک آیه دو حکم آمده است یکی سنگین‌تر، که حکم اول است و دیگری سبک‌تر که حکم دوم است. حکم اول برای کسی که بخواهد به آن عمل کند، پابرجاست. مثل فرموده خداوند تعالی :
{إِن يَكُن مِّنكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ ۚ وَإِن يَكُن مِّنكُم مِّائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفًا مِّنَ الَّذِينَ كَفَرُوا}صدق الله العظيم [الأنفال:۶۵]
اما چنین حکمی برای کسانی که یقین قلبی‌شان به این امر که «بیست نفر می‌توانند دویست نفر را شکست بدهند» ضعیف است، سنگین است و برای محقق شدن آن باید یقین قطعی داشت که «بیست نفر جنگجو حتما می‌توانند بر صد نفر غلبه کنند». لذا برای آیه جنگ حکم دیگری به حکم اول اضافه می‌شود که در آن خداوند [به بندگانش] تخفیف داده است؛ بدون اینکه حکم اول حذف افرادی که یقینشان قطعی است، می‌توانند از حکم اول که تغییری نکرده است، پیروی کنند. هر یک از این دو حکم، صبر و پاداش خودش را دارد. حکم سنگین‌تر ، پاداشش نزد خدا بیشتر است. حکم سبک‌تر پاداش وحسنات کمتری نسبت به حکم اول دارد و اما حکم دوم آیه، برای تبدیل و تغییر حکم اول نیامده بلکه مثل آن است . لذا خداوند تعالی می‌فرماید:
{الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنكُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفًا ۚ فَإِن يَكُن مِّنكُم مِّائَةٌ صَابِرَةٌ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ ۚ وَإِن يَكُن مِّنكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُوا أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ ﴿۶۶﴾ }صدق الله العظيم [الأنفال]
اما خداوند جنگیدن بیست نفر بر علیه دویست نفر را حرام نکرده است، بلکه به علت ضعیف بودن یقین [برخی جنگجویان] حکم آسان‌تری آمده و حکم قبلی برای هر کس که طالب آن باشد پابرجاست. این معنی {او مثلها} است. حکمی مثل حکم اول آمده است؛ چیزی لغو نشده و امکان انتخاب هر کدام هست.
اما آیا پاداش بیست نفری که صابرانه در مقابل دویست نفر پیروز شده‌اند، مانند پیروزی صد نفر در مقابل دویست نفر است ؟ هرگز...مساوی بودن به معنی امکان اتخاذ هر یک از احکام است اما وزن این دو عمل و میزان آن [نزد خداوند] متفاوت است،اگر که بدانید....
اما فریبی که یهودیان در حق این آیه بکار برده‌اند چه بود:
{مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا ۗ أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴿۱۰۶﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
آنها می‌گویند سنت؛ قرآن را نسخ [به معنی فسخ کردن و جایگزین شدن]می‌کند!! و این که آیه رجم در قرآن بوده است سپس در سنت نسخ شده است. از آنجا که می‌دانند به علت غیر قابل تحریف بودن قرآن [و در نتیجه حجت بودن آن برای مؤمنان] نمی‌توانند شما را فریب دهند؛ لذا می خواهند قرآن را [به زعم خود] با سنت نسخ کنند. خداوند هلاکشان کند چگونه حق را بر می‌گردانند.. [اشاره به آیه ۳۰ سوره توبه:قَاتَلَهُمُ اللَّـهُ أَنَّىٰ يُؤْفَكُونَ]. چگونه سخن رسول الله کلام خداوند را فسخ می‌کند؟ شما را چه شده است؟! می‌گویند معنی {نُنسِهَا} فراموش شدن از حافظه انسان‌هاست!!...سپس احادیثی را می‌آورند که ظاهری شبیه به برخی از آیات قرآن دارند؛ آیاتی که لازم است نیازمند تأویل هستند تا روشن شود منظور از «النسیء» به تأخیر افتادن است نه فراموش شدن. اما با کمال تأسف کسانی که قلبشان منحرف است؛ از احادیثی که ظاهری شبیه به این آیات دارند پیروی می‌کنند تا احادیث فتنه انگیز یهود را ثابت کنند. آنها نمی‌دانند این احادیث توسط یهود جعل شده، بلکه تصور می‌کنند از جانب رسول الله صلى الله عليه وسلم آمده است. همچنین آیاتی که با حدیث تشابه ظاهری دارند و نیاز به تأویل و تفسیر دارند را گرفته و سعی دارند با کمک حدیث، آنها را تفسیر کنند. اینها کسانی هستند که قلب‌هاشان از آیات محکم و واضح قرآن منحرف شده است. قرآن را رها کرده و با احادیث جعلی به آیات متشابهه قرآن تکیه می‌کنند؛ درحالی‌که آگاه نیستند این احادیث توسط برخی یهودیان وارد سنّت پیامبر شده‌اند. لذا قرآن آنها را گناهکار نمی‌داند، چون قصدشان به دست آوردن دلیلی برای این حدیث است و به همین ترتیب علی‌رغم اینکه این آیات نیاز به تأویل دارند به دنبال تفسیر آنها هستند [توضیح : آیات متشابه نیاز به تاویل دارند و فقط راسخان در علم می‌توانند آنها را تاویل و تفسیر کنند اما آنان که قلبشان منحرف است در صدد تفسیر این آیات هستند که کارشان نیست]. اما قلب آنها منحرف شده است، لذا بدون توجه به این که با قرآن هم‌خوانی دارد یا نه، اصرار دارند که این حدیث از جانب رسول الله - صلى الله عليه وسلم –و می‌گویند به این ترتیب سنت، قرآن را نسخ [فسخ] کرده است. این انحراف واضحی است. چگونه سخن عبد می‌تواند سخن خالق را فسخ نماید؟!!! تمام احادیث از جانب خداوند است و احادیث سنت نبوی برای بیان روشن‌تر و بیشتر قرآن آورده شده‌اند. لذا من معنی نسخ را محو یا تبدیل نمی‌دانم. بلکه منظور آوردن نسخه‌ای ازلوح محفوظ است .لذا همانند همان آیه‌ای [نسخه ای از همان آیه] که در لوح محفوظ وجود دارد نازل شده است. خداوند تعالی می‌فرماید:
{مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا ۗ} صدق الله العظيم [البقرة].
به هیچ وجه منظور از «نسخ» تبدیل نیست. کلمه تبدیل در قرآن عظیم به وضوح ذکر شده است. خداوند تعالی می فرماید:
{ وَ إِذَا بَدَّلْنَا آيَةً مَّكَانَ آيَةٍ ۙ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يُنَزِّلُ قَالُوا إِنَّمَا أَنتَ مُفْتَرٍ ۚ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۱۰۱﴾ }صدق الله العظيم [النحل]
چگونه «نسخ» را «تبدیل» معنی می‌کنید؟ درحالی‌که می‌دانید معنی اصلی «نسخ» یعنی «رونوشتی مطابق اصل» و حتی قرآن نیز می‌گوید نسخ به معنی رونوشت مطابق اصل است. برای مثال خداوند تعالی می‌فرماید:
{إِنَّا كُنَّا نَسْتَنسِخُ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ}صدق الله العظيم [الجاثية:۲۹]
به این معنی که اعمال آنها دقیقاً طبق آنچه که انجام داده‌اند بدون کم‌وزیاد در کتاب [اعمالشان] رونوشت [نسخ] شده است و‌ان آعمال را در کتابشان می‌یابند:
{اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَىٰ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا ﴿۱۴﴾ } صدق الله العظيم [الإسراء]
سپس هر یک کتابی خواهند داشت که دقیقاً مشابه اعمالی است که انجام داده‌اند. هیچ عمل بزرگ و کوچکی نیست که در آن ثبت نشده باشد .هر چه کرده‌اند را در آن پیدا می‌کنند و خداوند به احدی ظلم نمی‌کند!!برایتان از قرآن توضیح دادیم که نسخ رونوشتی از اصل مطلب است که هیچ تفاوتی با آن ندارد. شما از معنی لغوی آن آگاه هستید. چگونه یهودیان توانسته‌اند شما در مورد لغتی که از معنی‌اش به یقین اطلاع دارید به گمراهی بکشانند؟ اگرکسی به این خطابه ما اعتراض دارد ؛خوش آمده است ؛ تشریف بیاورد برای بحث و گفتگو...
برادر مسلمانان، حقیر و کوچک در پیشگاه خداوند و فروتن در برابر مؤمنان به خاطر تواضع برای خدا، امام ناصر محمد يماني مهدي منتظر وناصر لمحمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم، خداوند نام مرا نشانه ای برای عاقلان قرار داده است.اسم هدف را همراهی و تعقیب میکند نام مهدی منتظر از صفتش خبر می‌دهد، اگر که بیندیشید...

اقتباس: اضغط للقراءة
اخرین به روز رسانی: 05-08-2022 10:19 PM
3

پاسخ مهدی منتظر به کسی که حجت را در ظهور مهدی منتظر می‌بیند نه در قرآن حاوی ذکر... پاک و منزه است خداوند از آنچه که توصیف می‌کنند

- 3 -
الإمام ناصر محمد اليماني
18 - شعبان - 1430 هـ
10 - 08 - 2009 مـ
۱۹-مرداد-۱۳۸۸ه.ش.
11:06 بعد از ظهر
ــــــــــــــــــ

پاسخ مهدی منتظر به کسی که حجت را در ظهور مهدی منتظر می‌بیند نه در قرآن حاوی ذکر... پاک و منزه است خداوند از آنچه که توصیف می‌کنند...

بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على النّبيّ الأمّي الأمين خاتم الانبياء والمُرسلين وآله الطيبين والتابعين للحق في كُل زمان ومكان إلى يوم الدين..
برادر گرامی! اگر حق را می‌خواهی، شایسته نیست جز حق به خداوند نسبت دهم و سزاوار است که از حق پیروی گردد. مشکل شما و علمای امتتان در این است که نمی‌دانید چگونه در زمانی که مهدی منتظر طبق تقدیری که خداوند در کتاب مقرر فرموده در عصر مقدر شده حاضر شد؛ او را بشناسید و فرمان خدا بر اساس حساب و برنامه دقيقي است. چه بسیار از علمای امت سؤال کرده و گفتیم: به من جواب دهید، آیا خداوند مهدی منتظر را نبیّ یا رسولی جدید قرار خواهد داد؟ می‌دانم جوابشان چیست: «به هیچ وجه ناصرمحمد یمانی، ما به حق به تو فتوا می‌دهیم که خاتم الأنبياء والمُرسلين، مُحمد صلى الله عليه وآله وسلم است و بی‌تردید مهدي برای یاری رساندن [ناصر] مُحمدٍ صلى الله عليه وآله وسلم خواهد آمد». پس به آنان می‌گویم: معنی این که می‌گویید: «و بی‌تردید مهدي برای یاری [ناصر] مُحمد صلى الله عليه وآله وسلم خواهد آمد» چیست؟ جوابتان این است که: «یعنی مهدی منتظر نبیّ جدیدی نیست؛ بلکه یاری کننده [ناصر] مُحمد صلى الله عليه وآله وسلم است. بعد سؤال دیگری در برابر علمای امت قرار می‌دهم: آیا ایمان دارید که خداوند مهدی منتظر را خلیفه خود در زمین قرار خواهد داد؟ جوابتان معلوم است: « به خداوند قسم که همین طور است». حال سؤال دیگری از آنان می‌کنم: آیا خداوند انتخاب خلیفه خود را به شما واگذار کرده تا به جای او از میان خود خلیفه خدا را انتخاب کنید؟ و شرطی که شما بین خودتان گذاشته‌اید این است که او مهدی منتظر بودنش را انکار کند ولی شما او را درحالی‌که ناتوان و خوار است وادار به بیعت می‌کنید و سپس علم کتاب خدا قرآن عظیم را به او می‌دهید تا در موارد اختلاف میان شما حکم کند؟ خدا را به شهادت گرفته و به حق شهادت می‌دهم شما اکنون در عصرمهدی منتظر هستید و او در میان شماست؛ پس بفرمایید و انتخابش کرده و علم بیان قرآن را به او یاد دهید؛ اگر راست می‌گویید! آیا آن شخص این افترای آشکار شما را باور می‌کند که به او بگویید: «تو مهدی منتظری!» از کجا می‌دانید او خلیفه خدا برشماست درحالی‌که خداوند نام او را به شما نفرموده است ؟ پس به شما می‌گوییم: اگر راست می‌گویید و از خدا بیشتر می‌دانید، بگویید نام او چیست! خلیفه خدا را جز خود خداوند انتخاب نمی‌کند و وقتی ملائکه به رأی پروردگارشان اعتراض کرده و گفتند:‌
{أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ} [البقرة:۳۰]
انگار که آنها از غیب می‌دانند خلفای منتخب خداوند در کتاب چه کسانی هستند. سپس خداوند آنها را به ملایکه نشان داده و می‌فرماید:‌
{أَنبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَٰؤُلَاءِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ}صدق الله العظيم [البقرة:۳۱].
وقتی ملائکه از دانستن نام خلفای خداوند در زمین عاجز ماندند؛ از کجا می‌دانند آنها در زمین فساد کرده و خونریزی می‌کنند؛ درحالی‌که حتی اسم آنها را هم نمی‌توانستند بدانند؟ اینجا بود که ملائکه دریافتند از حد خود پا فراتر نهاده‌اند و وارد امری شدند که اختیاری در آن نداشته و تنها باید به فرمان خداوند که آدم را به عنوان خلیفه خود در زمین برگزیده؛ در برابر او سر طاعت فرود آورند. وقتی انتخاب خلیفه شأنی است که مختص پروردگاراست؛ خداوندی که یکتاست و هیچ کس در حکم او شریک نیست؛ پس چرا شما علمای شیعه و سنی از حدتان تجاوز می‌کنید؟ و اما شیعیان قبل از این که متولد شود؛ انتخابش کرده‌اند. قبل از این که او یعنی «الإنسان» امام مهدی در زمان مقدر شده‌اش متولد شود و خداوند علم بیان حق قرآن را به او بیاموزد تا با برهان علمی از قرآن برتمام علمای امت چیره شود و در موارد اختلاف میان آنان حکم کند و بعد ازپراکندگی و فرقه‌گرایی و درحالی‌که هریک به داشته‌های خود دلخوشند؛ سپس خداوند آنها را به یک حزب واحد بر ضد طاغوت مبدل نموده و با قرآن صفوف مومنین را یک پارچه کند.
به پروردگارم قسم! من از علمای مسلمین چیزی جز ایمان داشتن به قرآن عظیم را نمی‌خواهم و می‌دانم جوابشان چیست: «صبرکن صبرکن؛ آیا به حساب تو علمای مسلمین به کتاب خداوند قرآن عظیم ایمان ندارند؟» پس به آنان می‌گویم: اگر ایمان دارید، پس چرا به دعوت برای حکمیت بر اساس کتاب خداوند پاسخ نمی‌دهید؟ شاید یکی از آنها به ما پاسخ داده و بگوید: «همانا که تأویل قرآن را جز خداوند نمی‌داند و سنت نبوی وارد شده از صحابه رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- یا روایات عترت نقل شده از رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- برای ما کافی است». در جواب آنها می‌گویم: پس چرا می‌گویید در منهاج و مسیر کتاب خدا و سنت رسولش هستید؟ شما با این حجت که تأویل قرآن را کسی جز خداوند نمی‌داند؛ آن را مهجور گذاشته‌اید؛ برای این سخن که تأویل تمام قرآن را کسی جز خدا نمی‌داند برهان آشکار بیاورید. بعد یکی از آنها آیه‌ای از قرآن را می‌آورد و می‌گوید خداوند تعالی می‌فرماید:
{هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أمّ الكتاب وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُوْلُوا الأَلْبَابِ ﴿۷﴾} صدق الله العظيم [آل عمران]
در پاسخ آنها می‌گوییم: پس چطورتأویل این آیات محکم کتاب خدا را که می‌دانید؛ به ناحق تأویل کرده و گفتید تأویل قرآن را جز خدا نمی‌داند درحالی‌که خدا چنین نفرموده است؟ آیا به خداوند نسبت دروغ می‌دهید؛ شما می‌دانید مقصود خداوند از ندانستن تأویل آیات؛ تمام قرآن نیست؟ بلکه خداوند به شما خبر می‌دهد که دسته‌ای از آیات قرآن؛ آیات محکم و بینه و ام الکتابند و ظاهر آنها مانند باطنشان است و این را تمام علمای شما می‌دانند ولی از آن رو گردانده و با حکم طاغوت که از نزد خدا نیست و از جانب شیطان رجیم آمده در مورد زناکار حکم می‌دهند؛ افتراهایی که از زبان شیاطین انس که اولیای شیطانند نقل می‌شود. سپس یکی از علمای دین بر سر ما فریاد می‌کشد: «حد خودت را نگه دار ناصر محمد یمانی؛ ما اولیای طاغوت نیستیم که از حکم خدا روگردان باشیم و با حکم طاغوت حکمیت کنیم» . به او جواب داده و می‌گویم: آیا آن چه که در ادامه می‌آید از آیات بینه نیست؛ یا از نظر شما متشابه است؟ آنجا که خداوند تعالی می‌فرماید:

{سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿۱﴾ الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِئَةَ جلدة وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۲﴾ الزَّانِي لَا يَنكِحُ إلَّا زَانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَالزَّانِيَةُ لَا يَنكِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِكٌ وَحُرِّمَ ذَلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ ﴿۳﴾ وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاء فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جلدة وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَداً وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿۴﴾ إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِن بَعْدِ ذَلِكَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿۵﴾ وَالَّذِينَ يَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ يَكُن لَّهُمْ شُهَدَاء إِلَّا أَنفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ ﴿۶﴾ وَالْخَامِسَةُ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَيْهِ إِن كَانَ مِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿۷﴾ وَيَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ أَنْ تَشْهَدَأَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿۸﴾ وَالْخَامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَيْهَا إِن كَانَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿۹﴾ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ حَكِيمٌ ﴿۱۰﴾ }صدق الله العظيم [النور].
آیا خداوند فرموده که این آیات متشابه هستند و تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند؟ بگو: اگر راست می‌گویید برهانتان را بیاورید؟[اشاره به آیه کریمه سوره بقرة : قُل هاتوا بُرهانكم إن كنتم صادقين(۱۱۱)] اما برهان ناصر محمد یمانی در مورد این که این آیات از آیات محکم و بینه هستند، این فرموده خداوند تعالی است:
{سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿۱﴾ الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِئَةَ جلدة وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۲﴾} صدق الله العظيم [النور].
و خواهید دید بعد از آن که خداوند قدرت را در زمین به من عنایت نمود، هیچ حکمی جز حکم خداوند نمی‌دهم؛ پس به اذن خداوند امر به معروف و نهی از منکر خواهم کرد و کسانی که مرتکب گناه زنا شده باشند، چه زن و چه مرد آزاد را صد ضربه تازیانه و عبد و کنیز غیر آزاد را پنجاه ضربه تازیانه خواهم زد بدون این که از تاهل و یا تجردشان سؤال کنم.
ممکن است یکی از علمای سنی یا شیعه بخواهد سخنم را قطع کرده و بگوید: «صبرکن صبرکن؛ از خدا بترس ای کسی که از سنت رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم، خارج شده‌ای؛ رسول الله به ما فرمان نداده تا به متأهلین تازیانه بزنیم؛ بلکه حکمشان مرگ با سنگسار است. زنای متأهلین مثل زنای مجردان نیست. فرد مجردی که به آبروی مردم تعرض می‌کند حجتی دارد؛ همسر ندارد و برای همین است که در سنت نبوی حکم زنای زناکاران متأهل مرگ با سنگسار است» . پس به آنان پاسخ داده و می‌گویم: والله که اگر این حدیث برخلاف حکم حق در کتاب خدا نبود؛ من از شما پیروی می‌کردم چون نسبت به سنت نبوی که برخلاف احکام بینه و روشن کتاب خدا نباشد؛ کافر نیستم وبین خدا ورسولش فاصله نمی‌اندازم؛ پناه برخدا از کسانی باشم که تنها به قرآن تمسک می‌جویند و سنت حق محمد رسول الله را پشت سر می‌اندازند و پناه برخدا از کسانی باشم که به سنت نبوی تمسک جسته و قرآن را پشت سر می‌اندازند. اما من امام مهدی براساس کتاب خداوند قرآن عظیم حکم می‌کنم و اگرچیزی در قرآن نبود بر اساس سنت حق نبوی حکم خواهم کرد به شرط آن که برخلاف آیات بینه کتاب خدا نباشد. ولی حکم شما برخلاف آیات بینه کتاب خداست:
{سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿۱﴾ الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِئَةَ جلدة وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۲﴾} صدق الله العظيم [النور]
شما دو نوع زنا قایل شده‌اید؛ زناکار متأهل و زناکار مجرد! اما زنا دو جور نیست. زنا یعنی برقراری رابطه جنسی از راهی غیر از سنت ازدواج که در کتاب خدا و سنت رسولش آمده است؛ چه متأهل باشند چه مجرد. خداوند به مجردان عذری برای تعرض به آبروی مردم را نمی‌دهد. آیا مردی که دور ازهمسرش است، اگر به علت زنا دستگیر شود را سنگسار می‌کنید یا تازیانه می‌زنید؟ آیا پروا نمی‌کنید؟
ای علمای امت که انسانی را به بهانه زنا می‌کشید!، جرم شما نزد خداوند مانند این است که تمام مردم را کشته باشید؛ پس چه کسی شما را از عذاب خداوند نجات خواهد داد؟ چگونه است که خداوند در آیات محکم کتاب خود مسایل کمتر و ساده‌تر از این را برای شما بیان فرموده ولی حکم زنا را بیان نمی‌کند تا گمراه نشده و انسانی را نکشید که خداوند کشتن به ناحقش را حرام نموده است؟ حجت شما برای تفاوت قائل شدن بین زناکار متاهل و مجرد چیست؟ چرا خداوند به شما فرمان می‌دهد زن زناکار متأهلی را که آزاد نیست نصف زن متاهل آزاد تازیانه بزنید؛ برای این که به یقین بدانید حکم زناکار آزاد صد تازیانه و حکم عبد پنجاه ضربه است؛ خداوند در این مورد در آیات محکم کتابش به شما فتوا داده است:
{فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ}
صدق الله العظيم [النساء:۲۵].

پس درمی‌یابید که عذاب زن زناکار متأهل صد ضربه تازیانه است، اگر راست می‌گویید چطور می‌توانید سنگسار را نصف کنید؟ و اگر گفتید: «مقصود خدا زن مجرد پاک‌دامن مسلمان است [المُحصنة المُسلمة العزباء] که شوهر ندارد و خدا برای او مقرر کرده که صد ضربه تازیانه به او بزنیم و زن غیر آزاد متأهل را نصف آن یعنی پنجاه ضربه» ، امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ می‌گوید: مگر شما نبودید که می‌گفتید حکم زنای متأهلان با مجردان یکی نیست؛ پس چطور به زناکار زن مجرد صد تازیانه می‌زنید و به زناکار متأهلی که آزاد نیست نصف زنی که همسری ندارد تازیانه می‌زنید؟ آیا فکر نمی‌کنید؟
ای امت اسلام! اگر یکی از شما دو همسر داشته باشد، یکی آزاد و دیگری غیر آزاد [کنیز] و خدای نکرده هردو زنا کنند و سپس زن آزادتان محکوم به مرگ با سنگسار شود و همسر غیر آزاد تنها پنجاه ضربه تازیانه! حکمی غیر از نصف مجازات زنای زن آزاد [پنجاه ضربه شلاق] برای زن غیر آزاد پیدا نمی‌کنید درحالی‌که او شوهر دارد؛ چطور برای زن آزادی که [در حقیقت] کنیز خداست، حکم مرگ با سنگسار معین می‌کنید؟ آیا هردوی آنها کنیزان خدا نیستند؟ پنجاه ضربه تازیانه با مرگ با سنگسار تفاوت خیلی زیادی دارد؛ به خداوند و پروردگار عالمیان قسم می‌خورم که ـ[قلب] انسان عاقل به این حکم باطل مرگ با سنگسار اطمینان پیدا نمی‌کند؛ آیا فکر نمی کنید؟ پس می‌گویید: «سبحان الله العظیم؛ خداوند ظالم نیست! چطور برای یکی مرگ با سنگسار و برای دیگری نصف حد زناکار یعنی تنها پنجاه ضربه تازیانه مقرر شود؟» آن گاه امام مهدی می‌گوید: سبحان الله العظیم و پروردگارت به احدی ظلم نمی‌کند؛ بلکه حکم زن زناکار آزاد صد ضربه تازیانه و حکم زن متأهل غیر آزاد نصف حکم زن آزاد شوهردار است یعنی پنجاه ضربه و خداوند این حکم را در آیات محکم کتابش چنین بیان فرموده است:‌
{وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ} صدق الله العظيم [النساء:۲۵].
ممکن است عالم دیگری بخواهد سخنم را قطع کرده و بگوید: «آیا نمی‌بینی خداوند می‌فرماید:
{وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ} لذا مقصود زن محصنه است» . در پاسخ او می‌گوییم: از نظر تو در این آیه مقصود از «محصنات» چیست؟ در پاسخم می‌گویی: «این امری شناخته شده و معروف است؛ مقصود زنان پاکدامنی است که خداوند و رسولش به ما توصیه می‌کنند با آنان ازدواج کنیم». در پاسخش می‌گوییم: آیا برای عفت و پاکدامن بودن چنین زنی حد جزایی در نظر گرفته‌ای که حال می‌خواهی زن غیر آزاد را نصف او تازیانه بزنی! آیا از خدا نمی‌ترسید؟ من در کتاب جز این دو معنی؛ معنای دیگری برای «محصنه» پیدا نمی‌کنم: زنان پاکدامن و زنان متأهل؛ لذا مقصود زن پاکدامن متدین است؛ پس باید برای ازدواج با زن دین‌دار بشتابید.
ممکن است یک نفر دیگر با یک روایت کاذب از عمر بیاید و بگوید: «او گفته است: من برای شما نگرانم که قومی بیایند و سنگسار را با این حجت که در کتاب خدا وجود ندارد، نفی کنم؛ همانا که در کتاب خدا آیه‌ای بود که ما آن را می‌خواندیم و روی آن تفکر می‌کردیم:
{الشيخ والشيخة فارجموهما نكالا البته}

{ زن و مرد پیر زناکار را سنگسار کنید که این عقوبت آنها است}»

خداشما را بکشد که این‌گونه به بیراهه می‌روید؛ حد زنا برای متأهل و آزاد و بنده و کنیز در آیات محکم کتاب آمده است؛ ولی شما قومی هستید که افترا می‌زنید. اگر یکی از علمای امت می‌تواند، بیاید و ثابت کند در مورد نفی حد سنگسار ناصر محمد یمانی گمراه است و همین یک برهان برای گمراه بودن ناصر محمد یمانی کافی است تا انصارش همگی دست از پیروی از او بردارند. اما اگر ناصر محمد یمانی در مورد نفی حد سنگسار چیره شد؛ ثابت می‌شود این علمای امت هستند که گمراه شده‌اند، پس برای هر ادعایی برهان لازم است.
ای رهگذر مانند نابینایان ازکنار میز گفتگو نگذر؛ که هرکس به دنبال حق آمده و نابینا باشد؛ به اذن خدا بصیرش کرده و دیدی نافذ به او می‌دهیم؛ این برای آنانی است که از خدا پروا دارند و قبل از حکم کردن؛ در بیانات تدبیر می‌کنند و خداوند برای آنان نوری قرار می‌دهد که هرکس که خدا به او نور ندهد؛ نور نخواهد داشت؛ ای رهگذر آیا نور و ظلمات برابر است؛ از اینجا به کجا می‌خواهی بروی؟ آیا بعد از حق چیزی جز گمراهی هست؟ و اما این که فتوا داده‌ای تا من ظهور نکنم؛ خداوند حجتی بر تو ندارد؛ اشتباه می‌کنی. مهدی منتظر حجت خدا برمردم نیست؛ بلکه آن چیزی بر مردم حجت است که مهدی منتظر با آن برایشان برهان می‌آورد یعنی بیان حق ذکر قرآن عظیم که حجت خدا و رسول خدا و مهدی منتظر است؛ کتابی که ذکر خدا برای تمام عالمیان است؛ برای هرکسی که بخواهد راه راست را در پیش گیرد.
وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين ..
أخوك؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*منظور از نکاح در این آیه کریمه، نکاح شرعی نیست بلکه رابطه غیر شرعی [زنا ] است که بر مؤمنان حرام است.
اقتباس: اضغط للقراءة

اخرین به روز رسانی: 05-08-2022 10:24 PM
4

حکم مختصر از مهدی منتظر درباره حد زنا ..

- 4 -
الإمام ناصر محمد اليماني
02 - 07 - 1429 هـ
06 - 07 - 2008 مـ
۱۶-تیر-۱۳۸۷ه.ش.
09:13 بعد از ظهر
ـــــــــــــــ


حکم مختصر از مهدی منتظر درباره حد زنا ..

بسم الله الرحمن الرحيم

{سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿۱﴾ الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِئَةَ جلدة وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۲﴾} صدق الله العظيم [النور].
آیا این آيه را از آیات بینه و محکم و واضح نمی‌بینید ازآیاتی که از شدت وضوح نیازی به تأویل ندارند، چون از آیات ام الکتابند؟ شما می‌دانید معنای کلمه زناکار مرد یا زن چیست؛ اینها کسانی هستند که با کسی که همسرشان نیست مباشرت می‌کنند در حالی که تنها همسرانشان برای مباشرت بر آنان حلال شده است. خداوند درمورد آنان حکم صد ضربه تازیانه می‌دهد فرقی ندارد مرد باشند یا زن و متأهل باشند یا مجرد. این حکم افراد آزاد است و اما در مورد كنيز؛ مجازات نصف انسان آزاد و پنجاه ضربه است. پس از آن جا که حکم زن زناکارمتأهل مسلمان صد ضربه است؛ حکم کنیز متأهل پنجاه ضربه می‌شود. خداوند تعالی می‌فرماید:
{فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ} صدق الله العظيم [النساء:۲۵].
یا مگر خداوند حد زنا را در آیه‌ای دیگر تغییر داده است؟ تمام آیاتی که خداوند حکم آنها را در آیات محکم دیگر تبدیل کرده است؛ و تمام آیاتی که تبدیل شده‌اند در قرآن عظیم موجود و متن آنها باقی است و آن حکم اجرا نمی‌شود، بلکه حکمی که به جای آن آمده است استفاده می‌شود؛ لذا اگر راست می‌گویید آیه‌ای که حکم سنگسار در آن آمده را برایم بیاورید.
وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
امامی که مسلمانان را با کتاب خدا و سنت رسولش به راه راست هدایت می‌کند المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني.

اقتباس: اضغط للقراءة

اخرین به روز رسانی: 30-07-2022 03:35 PM
5

حکم حق درمورد حد سنگسار را به خداوند می‌سپاریم..

- 5 -
الإمام ناصر محمد اليماني
25 - ذی‌الحجة
- 1430 هـ
13 - 12 - 2009 مـ

۲۲-آذر-۱۳۸۸ه.ش.
07:52 بعد از ظهر
ـــــــــــــــــــــ

حکم حق درمورد حد سنگسار را به خداوند می‌سپاریم..

برادرناصرسلام علیکم؛ موضوع گفتگو درباره حکم سنگ‌سار متأهلان بود و جوابت را دادم اما پاسخی درمورد موضوع گفتگو از شما دریافت نکردم. خواهش می‌کنم پاسخ دهید تا این موضوع بسته شود. من مطمئن هستم حق با من است و جواب من درباره موضوع از کتاب کریم و سنت مطهر نبوی است. منتظر پاسخت هستم.
بسم الله الرحمن الرحيم، صلوات و سلام بر خاتم الأنبياء والمُرسلين جدم نبيّ امّي امين مُحمد رسول الله عليه الصلاة والسلام وآله الأطهار به عدد ثانیه‌های دهر تا روز قیامت و روزی که مردم در پیشگاه پروردگار عالمیان قرار می‌گیرند و سلام و صلوات بر پیروان[تابعین] از امام علی، ابوبکر و عمر و تمام انصار در عصر تنزیل و بر انصار مهدی منتظر انصار پیشگام برگزیده در عصر تنزیل [قرآن] و سلام وصلوات بر تمام پیروان حق در گذشته و آینده و در ملاء الاعلی تا یوم الدین و سلام علی المرسلین و الحمدلله رب العالمین....
ای کسانی که درمورد حد عمل حرام زنا و در مورد کسانی سؤال می‌کنید که مرتکب گناه بزرگ و زشت زنا که بر مؤمنان حرام است، می‌شوند؛ خداوند درآیات ام الکتاب، آیات بینه و محکم خود حد جبریّ لازم الاجرای زنا را معین فرموده است. این آیات برای عالم و جاهل روشن و واضح است و تنها کسانی از حکم آن رو می‌گردانند که قلبشان از حق منحرف است. خداوند تعالی می‌فرماید:
بسم الله الرحمن الرحيم
{سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿۱﴾ الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِئَةَ جلدة وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۲﴾} صدق الله العظيم [النور]
ای جماعت خردمندان! به نام خداوندی که پروردگار من و شما و پروردگار آسمان‌ها و زمین و مابین آنها و رب عرش عظیم و پروردگار عالمیان است، از شما سؤال می‌کنم. آیا حکمی که خداوند برای زنا مقرر فرموده را از آیات محکم و بینه قرآن نمی‌یابید؟ برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
{.... وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿۱﴾ الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِئَةَ جلدة وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۲﴾} صدق الله العظيم [النور]
والله اگر مهدی منتظر از عالم و جاهل شما از هر فرقه یا مذهبی که باشید، سؤال کرده و بگوید: به من بگویید زنا یعنی چه؟ جواب عالم و جاهل شما یکی است و خواهید گفت: «زنا عمل ناشایست بین زن و مردی است که در ازدواج هم نباشند و این شوهر او و او زن این نباشد و این بر مؤمنان حرام است». مهدی منتظر در پاسخ می‌گوید: آیا کسی که به آبروی مردم تعرض می‌کند را می‌توان معذور داشت و در حکمش تخفیف قایل شد؟ جوابتان متأسفانه و حتماً باطل است و خواهید گفت:‌« بله اگر متأهل نباشد معذور است و برای همین او را سنگسار نکرده وحد او فقط صد ضربه تازیانه است». مهدی منتظرِ حق]ِّ پروردگارتان در پاسخ می‌گوید: اگر زناکار مرد و زن متأهل نبوده و آزاد باشند [احرار در برابر بنده] از نظر شما معذور هستند و در حکمشان تخفیف داده و صد ضربه تازیانه حکم شماست؛ در این صورت به من جواب دهید حد کنیز، متأهلِ زناکار در آیات محکم کتاب خدا چیست؟ پاسخ حق شما از آیات محکم کتاب خدا این خواهد بود و می‌گویید خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ} صدق الله العظيم [النساء: ۲۵].
آن‌گاه مهدی منتظر به شما می‌گوید: در این صورت چگونه است که می‌بینید حد کنیز زناکارمتأهل در آیات محکم کتاب نصف زن متأهل آزاد و پنجاه تازیانه است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ} صدق الله العظيم،
و این تصدیق فرموده خداوند تعالی است:
{قَدْ بَيَّنَّا لَكُمْ الآيَاتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ ﴿۱۱۸﴾)} صدق الله العظيم [آل عمران].
وتصديق فرموده خداوند تعالى:

{أَفَغَيْرَ اللَّهِ أَبْتَغِي حَكَماً وَهُوَ الَّذِي أَنْزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتَابَ مُفَصَّلاً}صدق الله العظيم [الأنعام:۱۱۴].
چگونه است که خداوند به تفصیل حکم زنا را برایتان نازل فرموده و روشن نموده حد زنا برای افراد آزاد [احرار] صد تازیانه است و فرقی ندارد متأهل باشند یا مجرد؟ فرد مجرد عذری برای تعدی به آبروی مردم ندارد و برایتان توضیح داده شده، حد کنیز زناکار با وجود این که متأهل است پنجاه تازیانه است. سؤالی که عقل و منطق مطرح می‌کند این است: چطور خداوند به شما امر می‌کند همسر کنیزتان را پنجاه ضربه تازیانه بزنید و همسران آزادتان را سنگسار کنید تا بمیرند؟ مگر این دو زن زنا کار هردو متأهل نیستند؛ یکی آزاد است و دیگری کنیز و در آیات محکم کتاب خدا آمده است حکم کنیز متأهل زناکار پنجاه ضربه تازیانه است با این که متأهل است و خداوند فرمان می‌دهد مجازات او نصف زن آزاد است؛ تا بدانید خداوند برای زنا در آیات محکم و بینه و ام الکتاب چه حکمی معین نموده است.
بسم الله الرحمن الرحيم
{سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿۱﴾ الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِئَةَ جلدة وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۲﴾} صدق الله العظيم [النور]
پس برایتان روشن شد، حدّ و مجازات حقّ و محکم و واضح و بینه زنا که برای عالم و جاهل روشن است صد ضربه تازیانه برای افراد آزاد فارغ از متأهل یا مجرد بودن و یا زن و مرد بودن است تا عذری برای مجردان نباشد و به او تخفیف داده شده و به زعم شما به جای حکم سنگسار که افتراست، صد تازیانه به او زده شود. خداوند علام الغیوب می‌داند شما درمورد این امر دچار اختلاف خواهید شد و نفوسی را به قتل می‌رسانید که خدا فرمان کشتن آنان را نداده است و برای این که در پیشگاه پروردگارتان حجتی نداشته باشید؛ حدّ کنیز در آیات محکم کتاب را بیان فرموده که نصف افراد آزاد
است با وجود این که متأهل است و این برای آن است که بدانید شما چنان ظلمی درحق خود کرده‌اید که عرش خداوند الرحمن ازشدت غضب پروردگار بر شما به لرزه افتاده ‌است. والله با وجود این که قتل فرد بی‌گناه بالاترین جرم در کتاب خداوند است؛ اما خداوند فرمان نمی‌دهد یک قاتل را سنگسار کنید تا بمیرد با این که نفسی را به قتل رسانده که خداوند کشتنش را حرام کرده و خداوند در کتاب خود مقرر فرموده جزای عمل بد مثل خود آن عمل بد است و جزای عمل نیک ده برابر آن. تصدیق فرموده خداوند تعالی
:

{مَن جَاء بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَمَن جَاء بِالسَّيِّئَةِ فَلاَ يُجْزَى إِلاَّ مِثْلَهَا وَهُمْ لاَ يُظْلَمُونَ ﴿۱۶۰﴾}صدق الله العظيم [الأنعام].
اما در مورد یک عمل سوء استثناء قایل شده و گناه قتل نفس بی‌گناه را معادل کشتن تمام ذریّه‌ی آدم علیه الصلاة و السلام از اولین مولود تا آخرین بشری که متولد خواهد شد؛ در نظر گرفته است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{مَن قَتَلَ نفسًا بِغَيرِ نَفسٍ أو فسادٍ في ٱلأرضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ ٱلنّاسَ جَميعًا} صدق الله العظيم [المائدة:۳۲].
و اما بیان حق:
{مَن قَتَلَ نفسًا بِغَيرِ نَفسٍ}
یعنی کسی کشته شود که قاتل نیست، منطبق بر ضرب المثل شیطانی که می‌گوید اگر مدیون و بدهکار را نیافتی پسر عمویش را بگیر و از فرموده خداوند تعالی روگردان که می‌فرماید:
{وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى} صدق الله العظيم [الزمر:۷].
و روگردان از فرموده خداوند تعالی :
{وَلاَ تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللّهُ إِلاَّ بالحقّ وَمَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلاَ يُسْرِف فِّي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُوراً}صدق الله العظيم [الإسراء:۳۳].
و اما بیان فرموده خداوند تعالی:
{أو فسادٍ فى ٱلأرضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ ٱلنّاسَ جَميعًا} صدق الله العظيم [المائدة:۳۲]
مفسدان کسانی هستند که مردم را به ناحق به قتل رسانده و اموالشان را به غارت می‌برند. این مانند آن است که تمام انسان‌ها را به قتل رسانده باشند ومن در کتاب هیچ جرمی بزرگتر از این پیدا نمی‌کنم؛ با وجود این خداوند به شما فرمان نمی‌دهد برای قتل شکنجه‌اش کنید تا بمیرد؛ بلکه فرمان کشتن بدون شکنجه‌اش را می‌دهد. به خداوندی که خدا و معبودی جز او نیست قسم؛ در کتاب خدا تنها زمانی در برابر قتل نفس؛ اجازه کشتن داده شده است به این شرط که مقتول مظلوم باشد نه ظالم و متعدی[که فرد متقیّ در دفاع از خود او را کشته باشد] خداوند دفاع از نفس را بر متقیان واجب گردانده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ ﴿۳۹﴾ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كثيراً وَ لَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ ﴿۴۰﴾} صدق الله العظيم [الحج].
ولی شما بر اساس آن چه خداوند نازل فرموده؛ حکم نمی‌کنید؛ خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَلا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلًا وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ} صدق الله العظيم [المائدة:۴۴]
و خداوند تعالی می‌فرماید:

{وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}صدق الله العظيم [المائدة:۴۵].
و خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ} صدق الله العظيم [المائدة:۴۷]
دعوت کننده به سوی حکم حقی که خداوند نازل فرموده است؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
اقتباس: اضغط للقراءة
اخرین به روز رسانی: 05-08-2022 10:22 PM