الموضوع: پاسخ امام به یک پرسشگر: {لا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم: عقیده شیعیان دوازده امامی بر پایه این آیه بنا شده است..

1

پاسخ امام به یک پرسشگر: {لا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم: عقیده شیعیان دوازده امامی بر پایه این آیه بنا شده است..

- 1 -
الإمام ناصر محمد اليماني
24 - جمادی الآخر - 1432 هـ
28 - 05 - 2011 مـ
۷- خرداد- ۱۳۹۰ه.ش.
ـــــــــــــــــــــــ

پاسخ امام به یک پرسشگر:
{لا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم: عقیده شیعیان دوازده امامی بر پایه این آیه بنا شده است..

بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدي محمد رسول الله صلى الله عليه وآله الأطهار وجميع أنصار الله الواحد القهار..
در پاسخ به سؤال یکی از انصارپیشگام برگزیده در مورد قاعده انتخاب ائمه و جانشینان انبیا در ذکر [قرآن]، باید گفت تنها خداوند است که این اختیار دارد؛ نه بندگان او. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

{وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَ‌اهِيمَ رَ‌بُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}صدق الله العظیم[البقرة: ۱۲۴]
خداوند برخی از انبیا و برخی از صالحین را از نظر علمی برتری داده و آنان را به عنوان پیشوایان و ائمه مردم انتخاب می‌کند. انبیا اجازه انتخاب ائمه‌ی بعد از خود را ندارند. انتخاب امام امر مهمی است که تنها در اختیار خداوند است، چرا که امام، خلیفه و حاکم بر مسلمانان بوده و این سرنوشتی است که از قبل در کتاب خداوند مقدر شده است. تصدیق فرموده خدواند تعالی:
{وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّـهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا ۚ قَالُوا أَنَّىٰ يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِ ۚ قَالَ إِنَّ اللَّـهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ ۖ وَاللَّـهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَن يَشَاءُ ۚ وَاللَّـهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿٢٤٧﴾} صدق الله العظیم [البقرة]
بنابر این انتخاب امام امت فقط برعهده خداوند است نه بندگانش، پیامبرشان نگفت که خودش طالوت را برای رهبری بنی اسرائیل انتخاب کرده است. این بنی اسرائیل بودند که گمان می‌کردند برای انتخاب ائمه و رهبرانِ بعد از انبیا، خود مردم باید به مشاوره نشسته و ثروتمندترین و با شوکت‌ترین فرد را انتخاب کنند. از آنجا که طالوت عليه الصلاة والسلام، فردی فقیر بود و جاه و مقامی نداشت و از بزرگان بنی اسرائیل نبود؛ نبیّ‌شان فتوا داد که انبیا در انتخاب ائمه کتابی که بعد از خودشان می‌آیند هیچ اختیاری ندارند. خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّـهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا ۚ قَالُوا أَنَّىٰ يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِ ۚ قَالَ إِنَّ اللَّـهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ ۖ وَاللَّـهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَن يَشَاءُ ۚ وَاللَّـهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿٢٤٧﴾} صدق الله العظیم [البقرة]
حال ببینید بنی اسرائیل همانند دیگر دنیاطلبان چگونه با کوته فکری، تصور می‌کردند که ائمه‌ی بعد از انبیا می‌بایست از بزرگان و ثروتمندان قوم باشند؛ لذا گفتند:
َ{انَّىٰ يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِ }ۚ صدق الله العظیم
و به فتوا و حکم حقّ نبیّ‌شان بنگرید که جوابشان را چگونه می‌دهد:

{إِنَّ اللَّـهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ ۖ وَاللَّـهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَن يَشَاءُ ۚ وَاللَّـهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ }صدق الله العظیم

لذا می‌فهمیم که فتوای حق کتاب این است که اختیار انتخاب ائمه نیز مانند انبیا و جانشینانشان تنها با خداوند است و بندگانش هیچ گونه نقشی در این انتخاب ندارند. خداوند آنها را [از قبل] برگزیده و تقدیرشان در کتاب [لوح محفوظ] ثبت گردیده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَرَ‌بُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ‌ ۗ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَ‌ةُ ۚ سُبْحَانَ اللَّـهِ وَتَعَالَىٰ عَمَّا يُشْرِ‌كُونَ ﴿٦٨﴾}صدق الله العظیم[القصص]
اما شیعیان علی‌رغم اینکه این عقیده‌ی حقّ را قبول دارند که انتخاب ائمه، همانند انتخاب انبیا، تنها در اختیار خداوند است؛ ولی خودشان اقدام به انتخاب امام مهدی کردند؛ درحالی‌که او هنوز طفلی در گهواره بود. اگر او مانند مسیح عیسی‌بن‌مریم در گهواره با آنان سخن گفته بود، آنها را شماتت نمی کردم؛ اما آنها امام مهدی محمد بن الحسن العسکری را با گمان خود انتخاب کردند درحالی‌که ظن و گمان انسان را از حق بی نیاز نمی‌کند. آنها خود و مردمشان را در رابطه با شناخت امام مهدی حقیقی به گمراهی کشانده‌اند؛ مگر کسی که خدا به او رحم کند و بعد از روشن شدن حقیقت از آن پیروی نماید. اهل سنت به حق معتقدند که امام مهدی قبل از فرا رسیدن زمان امامتش که در کتاب [لوح محفوظ] مقرر شده، متولد نخواهد شد؛ اما از خود می‌گویند زمانی که دوره مقدر شده امامتش در کتاب [لوح محفوظ] برسد؛ سزاوار نیست که خودش اعلام نماید که: «ای مردم بدانید من امام مهدی و خلیفه خداوند بر شما هستم و خداوند مرا از نظر علمی بر تمام علمای امت فزونی بخشیده است تا در موارد اختلافات دینی حکم داده و بر طبق آنچه که خداوند در کتابش نازل کرده است بین تان داوری کنم، تا کسی که قصد پیروی از حق را دارد از نتیجه داوری که به حق و از جانب خداوند شده است در دل احساس ناراحتی نکرده و کاملا تسلیم شود». بلکه اهل سنت و جماعت می گویند: «این ما هستیم که وقتی او آمد و وقت ظهور رسید می فهمیم مهدی منتظر چه کسی است؛ سپس این ما هستیم که او را شناخته و به او اعلام می کنیم تو مهدی منتظر خلیفه خداوند در زمین و امام و پیشوای رسول خدا مسیح عیسی‌بن‌مریم صلى الله عليه وآله وسلم هستی!» عجبا! حتی اگر او انکار کند که خلیفه خداست و بگوید: «ای مسلمانان! خداوند مرا امام شما قرار نداده است» علی‌رغم خواستش بالاجبار با او بیعت می‌کنند!! به آنها می گویم: ای خردمندان! این موضوع عجیب است و به دلایل زیر با عقل و منطق هم خوانی ندارد :
۱- اگر او خودش را به آنان معرفی نکند؛ چگونه می‌فهمند در میان بشریت مهدی منتظر کیست؟
۲- از کجا می‌دانند زمان مقدر شده برای برانگیخته شدن او در لوح محفوظ چه زمانی است؟
۳- چگونه مردم می دانند او مهدی منتظر است درحالی‌که خودش از این امر خبر ندارد؟ آیا آنها بیشتر از او می‌دانند؟ ای صاحبان بصیرت! آیا فکر نمی‌کنید این آگاهی چگونه خواهد بود؟
ای مسلمانان و ای حجاج بیت الله الحرام! بر حذر باشید تا از چیزی که مخالف عقل و منطق است پیروی نکنید؛ چرا که خداوند از نعمت‌هایی که به شما داده است سؤال خواهد کرد و از شما می‌پرسد چرا از چیزی پیروی کردید که با عقل و منطق سازگار نبود ؟ تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ۚ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ‌ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَـٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا ﴿٣٦﴾}صدق الله العظیم[الإسراء]
ای عزیزان من! ای علمای مسلمین و ای امت مسلمان! شما نمی‌توانید به جای خداوند، خلیفه‌اش امام مهدی را انتخاب کنید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَرَ‌بُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ‌ ۗ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَ‌ةُ ۚ سُبْحَانَ اللَّـهِ وَتَعَالَىٰ عَمَّا يُشْرِ‌كُونَ ﴿٦٨﴾}صدق الله العظیم[القصص]
و آنچه از این آیه استنباط می‌شود این است که انتخاب ائمه کتاب که به امر خداوند هادیان مردم هستند، تنها در اختیار خداوند است. اوست که آنها را برای هدایت مردم به سوی حق بر می‌گزیند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِ‌نَا لَمَّا صَبَرُ‌وا ۖ وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ }صدق الله العظیم[السجده: ٢٤]
آیا نمی‌دانید شأن امامان همچون شأن انبیا است؟ و خداوند تعالی به نبیّ خود ابراهیم فرمود:
{ وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَ‌اهِيمَ رَ‌بُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِن ذُرِّ‌يَّتِي ۖ قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴿١٢٤﴾}صدق الله العظیم[البقره]
ممکن است یکی از شیعیان که در حق ائمه کتاب مبالغه می‌کنند حرف مرا قطع کرده وسؤال کند: «ناصر محمد یمانی! آیا تو از ارتکاب گناه معصومی؟» و پاسخ امام مهدی ناصر یمانی این خواهد بود که: ممکن است دست ملک عتید [فرشته کاتب اعمال سوء] از نوشتن گناهان من عاجزشده باشد. این جاست که این شیعه اثنی عشری تکبیر زنان می گوید:‌ «الله اکبر؛ ای کسی که فکر می‌کنی مهدی منتظر هستی؛ از آیات اساسی و محکم کتاب خداوند دلیل قاطعی برایت می‌آورم؛ خداوند تعالی می‌فرماید:
{ وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَ‌اهِيمَ رَ‌بُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِن ذُرِّ‌يَّتِي ۖ قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظیم.
از آنجا که خود شما در پایگاه اینترنتی‌تان اعتراف کردید که از ظالمین هستید و مرتکب گناه می‌شوید؛ پس نمی‌توانی مهدی منتظرحقیقی و خلیفه خداوند باشی ، چرا که مثال مهدی منتظر مثل انبیا الهی است که از گناه معصومند. لذا ناصر محمد یمانی! اکنون حق آشکار شد و تو دروغگوی هوسبازی هستی. تو مهدی منتظر نیستی و ما از آیات محکم کتاب [ذکر] برایت دلیل آوردیم.»
سپس ناصر محمد یمانی جواب می‌دهد: شما از کسانی هستید که گرچه ایمان دارید، اما با مبالغه در حق انبیا و ائمه کتاب و معصوم دانستن آنها از گناه، ایمانتان را به شرک آلوده کرده‌اید .اهل سنت را هم از این قضیه مبری نمی‌دانیم، چون عقیده آنان نیز چندان دور از شما نبوده و به معصوم بودن انبیا از گناه معتقدند. ای جماعت شیعیان واهل سنت! قلب‌های همه شما از حق منحرف شده است مگر کسی که خدا به او رحم کند. اما چگونه فهمیدیم در قلبتان انحراف وجود دارد؟ از آنجا که می‌بینیم به دنبال متشابهات قرآن هستید و آیات محکم آن را فرو گذاشته‌اید. آیات محکمی که اساس قرآن هستند و در آنها خداوند فتوی داده است انبیا در طول زندگیشان از گناه معصوم نیستند. خداوند تعالی می‌فرماید:

{ إِنِّي لَا يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْ‌سَلُونَ ﴿١٠﴾ إِلَّا مَن ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْنًا بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّي غَفُورٌ‌ رَّ‌حِيمٌ ﴿١١﴾} صدق الله العظیم[النمل]
و به همین دلیل نبی خداوند موسی گفت:
{قَالَ رَ‌بِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ‌ لِي فَغَفَرَ‌ لَهُ ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ‌ الرَّ‌حِيمُ ﴿١٦﴾}صدق الله العظیم[القصص]
ای جماعت شیعیان و اهل سنت! ای علمای مسلمین و ای تمام امت اسلامی! بیایید تا به شما بیاموزم چگونه آیات محکم کتاب را از آیه‌های متشابه تشخیص دهید.. در درجه اول باید به این حقیقت باور داشته باشید که در قرآن عظیم هیچ گونه تناقضی وجود ندارد .برای مثال اگر در کلام خداوند تعالی بیاید که:
{ وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَ‌اهِيمَ رَ‌بُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِن ذُرِّ‌يَّتِي ۖ قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}
صدق الله العظیم.
کسانی که عموماً از راسخین در علم کتاب نیستند، حتماً فکر می‌کنند تمام این آیه از محکمات کتاب است؛ درحالی‌که قسمت آخر آن از متشابهات است. خداوند تعالی می‌فرماید:

{قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِن ذُرِّ‌يَّتِي ۖ قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}
صدق الله العظیم.
قسمت متشابه دقیقاً در آخر آیه و در یک کلمه است و آن فرموده خداوند تعالی است که:

{لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}
صدق الله العظیم.
عقیده شیعیان اثنی عشری بر اساس همین آیه شکل گرفته است که انبیا و ائمه کتاب از گناه معصومند. لذا برای امام مهدی روشن گردید که در قلب آنها انحراف از حق وجود دارد، مگر کسانی که خداوند به آنها رحم کند، چرا که عقیده عصمت انبیا و ائمه کتاب بر اساس همین قسمت آیه شکل گرفته است! ای جماعت شیعیان از شما در تعجبم که چگونه این آیه متشابه را گرفته و آیات محکم کتاب را که برخلاف عقیده شما فتوی می‌دهند؛ رها کرده اید. برای مثال خداوند تعالی می‌فرماید:

{ إِنِّي لَا يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْ‌سَلُونَ ﴿١٠﴾ إِلَّا مَن ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْنًا بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّي غَفُورٌ‌ رَّ‌حِيمٌ ﴿١١﴾}صدق الله العظیم[النمل]
و این یعنی این که انبیا از ارتکاب گناه معصوم نیستند و خداوند گناه کسی را که توبه و انابت کند، می‌بخشد و پیامبر خدا موسی هنگامی که خداوند او را به سوی فرعون فرستاد خطاب به خداوند گفت :
{ وَلَهُمْ عَلَيَّ ذَنبٌ فَأَخَافُ أَن يَقْتُلُونِ }صدق الله العظيم [الشعراء:۱۴]

نبیّ خداوند موسی اعتراف کرد که گناه و خطایی که مرتکب شده، ناحق بوده است؛ به همین دلیل می‌بینید که فرعون با نبیّ خداوند موسی جروبحث می‌کند که :
{ قَالَ أَلَمْ نُرَ‌بِّكَ فِينَا وَلِيدًا وَلَبِثْتَ فِينَا مِنْ عُمُرِ‌كَ سِنِينَ ﴿١٨﴾ وَفَعَلْتَ فَعْلَتَكَ الَّتِي فَعَلْتَ وَأَنتَ مِنَ الْكَافِرِ‌ينَ ﴿١٩﴾}صدق الله العظیم[الشعراء]
موسی نبیّ خداوند انکار نکرد، بلکه اقرار کرد و قبول داشت که آن کار، گناه و خطا بوده است و گفت:
{قَالَ فَعَلْتُهَا إِذًا وَأَنَا مِنَ الضَّالِّينَ ﴿٢٠﴾ فَفَرَ‌رْ‌تُ مِنكُمْ لَمَّا خِفْتُكُمْ فَوَهَبَ لِي رَ‌بِّي حُكْمًا وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُرْ‌سَلِينَ ﴿٢١﴾}صدق اللع العظیم[الشعراء]
لذا ای عزیزان من در راه خدا! انبیا و رسولان از راه گم‌کردگانی بودند که در جستجوی حقیقت برآمدند و سپس خداوند آنها را برگزید؛ هدایت کرد و در زمره رسولان قرارشان داد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ وَمَا أَرْ‌سَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّ‌سُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّىٰ أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّـهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّـهُ آيَاتِهِ ۗ وَاللَّـهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿٥٢﴾}صدق الله العظیم[الحج]
آن آرزو [تمنی] چیست؟ بدون شک و تردید آرزوی پیروی از حق بوده است و سپس در جستجوی آن برآمده و با عقل و منطق درباره آن فکر می‌کردند تا هرجا که حق را یافتند از آن پیروی کنند، چرا که جز تبعیت از حق را نمی‌خواستند و شایسته هم نبود که جز حق از چیزی دیگرپیروی کنند. از آنجا که خداوند می‌داند این بنده در جستجوی حق است؛ برعهده خداوند است تا او را هدایت کند.. خداوند اگر ببیند که بنده، خود را مکلف کرده است که به دنبال حقیقت باشد تا از آن پیروی کند؛ او را به سمت یافتن حق سوق می‌دهد تا با آن بصیرت پیدا کند. تصدیق فرموده خداوند تعالی است که:
{وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِين}صدق الله العظیم[العنکبوت:۶۹]
اگردر بنده‌ای شرط جستجوی حقیقت و انابه به درگاه حق تحقق یابد، بر خداوند است که قلبش را هدایت کند و خواهد کرد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَن يُنِيبُ ﴿١٣﴾}صدق الله العظیم[الشوری]
و اما منظور از «قلب منیب» چیست؟جواب آن را در قلب رسول خداوند ابراهیم منیب عليه الصلاة والسلام پیدا می‌کنیم که می‌گوید:
{فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي رَ‌بِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ ﴿٧٧)}صدق الله العظیم[الأنعام]
از آنجا که نبیّ الله إبراهيم عليه الصلاة والسلام با جدیت به دنبال یافتن حقیقتی بود که عقل و منطق با دلیل قاطع علمی آنرا بپذیرد؛ پس از عقلش استفاده کرد لذا پرستش بت‌ها او را قانع نکرد؛ پرستش ستاره‌ها و خورشید و ماه هم همین طور؛ تا اینکه قلبش مملو از حزن گشت و به سوی خداوندش روی آورد و گفت:
{فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي رَ‌بِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ }
صدق الله العظیم

ای امت اسلام! به خداوندی که معبودی جز او نیست قسم؛ اگر خداوند دعوت مهدی منتظر در «عصر گفتگوی قبل از ظهور» را سر راه کسی قرار دهد تا جایی که از کار ناصر محمد یمانی حیران شود و بگوید: «ناصر محمد یمانی نه مجنون است و نه کاهن و ساحر و منجم؛ دیوانه هم نیست چرا که از منطق او مشخص است که کاملاً عاقل بوده و با آیات روشنی که از اساس کتاب خداوند، قرآن مجید برگرفته است برای مردم دلیل می آورد »... سپس بگوید: «به خدا می‌ترسم ناصر محمد یمانی را تکذیب کنم و او همان امام منتظر حقیقی و خلیفه خداوند مهدی باشد»...و سپس به مکان خلوتی برود تا کسی جز خداوند صدای او را نشنود و در مقابل خداوند به زمین بیفتد و به سوی او رو آورده و بگوید: «یا رب ! یاغافرالذنب! یا هادی القلب المنیب! ای کسی که حائل بین انسان و قلبش هستی! خود فرمودی و سخنت حق است که :
{وَمَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ}[النور:۴۰]
و فر
موده‌ای و سخنت حق است که:
{مَن يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَن يُضْلِلْ فَلَن تَجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُّرْشِدًا} [الکهف:۱۷]
خدایا! بنده ات به تو پناه آورده است، بر توست که در قلب من نوری قرار دهی تا با آن حق را حق ببینم و از آن تبعیت کنم و باطل را باطل دیده و دوری از آن را روزی من فرمایی ...
به رحمت تو يا ارحم الراحمين. خداوندا به سبب گناهانم، برانگیخته شدن امام مهدی را حسرتی در دلم قرار نده و گناهانم را بیامرز که کسی جز تو نیست که گناهان را بیامرزد. خداوندا! من بنده تو هستم و شهادت می‌دهم که تمام بندگانت را که در حق من ظلم و گناهی کرده‌اند، به خاطر وجه کریم تو می‌بخشم. خداوندا! تو از بنده‌ات کریم‌تری؛ پس من و آنان را به راه راست صراط مستقیم هدایت فرما به حق رحمت بی منتهایت یا ارحم الراحمین».

سپس نور خداوند قلبش را فرا می‌گیرد، قلبش خاشع شده و از چشمانش اشک جاری می‌گردد و سپس خداوند محبت ناصر محمد یمانی را به قلبش می‌افکند تا ببیند که او بی تردید همان مهدی منتظر خلیفه خداوند است. لذا با اشتیاق باز می‌گردد تا برای اطمینان قلبی بیشتر، بیانات دیگر امام ناصر محمد یمانی را بخواند؛ به این ترتیب خداوند به نور قلبش افزوده و سینه‌اش را با بیان حق قرآن مجید می‌گشاید تا به راه خداوند عزیز و حمید هدایت گردد و خداوند را بدون شریک عبادت کرده و دین خود را برای او خالص نماید که در این صورت به پیروزی عظیمی دست یافته است.
شاید یکی از شیعیان سخنان مرا قطع کرده و بپرسد: «ناصر محمد یمانی؛ فراموش نکن که در مورد این بیان حق خداوند ما را روشن کنی که می‌فرماید:
{قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِن ذُرِّ‌يَّتِي ۖ قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظیم
چرا که نمی‌توانم برهان روشن تو از آیات محکم کتاب در
{ إِنِّي لَا يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْ‌سَلُونَ ﴿١٠﴾ إِلَّا مَن ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْنًا بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّي غَفُورٌ‌ رَّ‌حِيمٌ ﴿١١﴾}صدق الله العظیم را ببینم.»
این یعنی انبیا در معرض گناه ظلم هستند و هرکس عمل بد را به نیک تبدیل کند خداوند را غفور و رحیم خواهد یافت، مثل نبیّ خداوند موسی که گناهی از اعمال شیطان را مرتکب شد وانسانی را به ناحق کشت؛ سپس دریافت گناه عظیمی کرده است و لذا گفت:

{قَالَ هَـٰذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ ۖ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُّضِلٌّ مُّبِينٌ ﴿۱۵﴾ قَالَ رَ‌بِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ‌ لِي فَغَفَرَ‌ لَهُ ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ‌ الرَّ‌حِيمُ ﴿۱۶﴾ }صدق الله العظيم [القصص]
و علمای شیعه هم نمی‌توانند این برهان روشن مبنی بر معصوم نبودن انبیا از خطا را رد کرده و سست بدانند. اما می‌گویند: « ما از این آیات می‌گذریم انگار که چیزی از آن نمی‌دانیم و با آیاتی از قرآن که با اعتقاد ما مبنی بر عصمت انبیا و ائمه کتاب هم‌خوانی دارند؛ با مردم بحث می‌کنیم و خداوند فرموده است :
{ وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَ‌اهِيمَ رَ‌بُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِن ذُرِّ‌يَّتِي ۖ قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}
صدق الله العظیم
و عقیده ما در مورد عصمت انبیا و ائمه بر اساس همین آیه شکل گرفته است. اما ناصر محمد یمانی! تو مثل ما عمل نکن و از دلیلی که ما از قرآن آورده‌ایم که با آن عصمت ائمه در مقابل ظلم را ثابت کنیم رو برنگردان. چرا که اگر تو از این دلیل روبرگردانده و با آیات دیگری با ما بحث کنی؛ ما به برهان خود پای‌بند مانده و تو نیز روی دلایل خود اصرار می‌کنی. لذا نه تو ما را قانع می‌کنی و نه ما تو را و هرکدام‌ با دلیل قاطعی از قرآن که با اعتقادمان هم‌خوانی دارد، به راه خود خواهیم رفت. این همان چیزی است که بین علمای مسلمان اتفاق افتاده است ؛هرکدام آیاتی از قرآن را که با میل‌شان هم‌خوانی دارد گرفته و بدون توجه به این که آیات دیگر چه می گوید آنها را رها کرده‌اند . لذا کسی نمی‌تواند دیگری را قانع کند و مجلس گفتگوی بین آنها به هم می‌خورد و هرکس به دلایل خود استناد کرده و تصور می‌کند همان درست است. اما ناصر محمد یمانی! تو بر خودت حکم کرده‌ای که برهر کسی که از قرآن برایت دلیل بیاورد چیره خواهی شد. لذا بر تو واجب است که کلمه متشابه فرموده خداوند تعالی در این آیه را روشن سازی :

{ وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَ‌اهِيمَ رَ‌بُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِن ذُرِّ‌يَّتِي ۖ قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}
صدق الله العظیم

امام مهدی ناصر محمد یمانی در جواب می‌گوید: کلمه ظلم در کتاب خداوند به دو دسته تقسیم می‌شود : یکی ظلم «گناه و اشتباه» و دیگری ظلم «شرک به خداوند» و بزرگترین ظلم ؛ ظلم شرک به خداوند است
تصدیق فرموده خداوند تعالی:

{إِنَّ اللَّـهَ لَا يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَاءُ ۚ وَمَن يُشْرِكْ بِاللَّـهِ فَقَدِ افْتَرَىٰ إِثْمًا عَظِيمًا ﴿۴۸﴾}صدق الله العظيم [النساء]
و خداوند تعالی می‌فرماید:
{ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ }صدق الله العظيم [لقمان:۱۳]

زمانی که خداوند سبحان و تعالی می‌فرماید کسی از ظالمین را امام قرار نمی‌دهد، منظور از«ظالم» مشرکان به خداوند است؛ چرا که چنین فردی فقط باعث اشتباه و به حرام افتادن بیشتر مردم می‌گردد و نمی‌تواند آنها را از تاریکی خارج و به سوی نور و راه خداوند عزیز و حمید هدایت نماید. خداوند تعالی می‌فرماید:
{الر ۚ كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَىٰ صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ ﴿۱﴾ } صدق الله العظيم [إبراهيم]
چرا که شرط اصلی برگزیده شدن فرد برای امامت مردم، اخلاص او در عبادت پروردگار است. به همین دلیل هم هست که می‌بینید دعوت امام مهدی بر پایه اخلاص بنا گردیده است تا مردم را با بصیرت قرآنی از عبادت بندگان خارج و به سوی عبادت معبود یعنی خداوند هدایت نماید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ الر‌ ۚ كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِ‌جَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ‌ بِإِذْنِ رَ‌بِّهِمْ إِلَىٰ صِرَ‌اطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ ﴿۱﴾ اللَّـهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْ‌ضِ ۗ وَوَيْلٌ لِّلْكَافِرِ‌ينَ مِنْ عَذَابٍ شَدِيدٍ ﴿۲}صدق الله العظيم [إبراهيم]
به همین علت است که شما را از مبالغه در حق انبیا و ائمه و تمام بندگان مقرب درگاه خداوند نهی می‌کنیم. به همین ترتیب تمام جهانیانِ پیرو امام مهدی را نیز از هرگونه مبالغه در حق امام مهدی ناصر محمد یمانی منع می‌کنیم؛ چرا که اگر شیطان نتواند جلوی گرویدن به سوی امام مهدی ناصر محمد یمانی را گرفته و از این امر مأیوس شود؛ راه دیگری را که قبلاً هم در مورد پیروان انبیا اتخاذ کرده بود؛ درپیش می‌گیرد. کسی مردم را وسوسه کرده و می‌گوید: «چطور می‌خواهی نزد خداوند از خاتم الأنبياء والمُرسلين محمد رسول‌الله صلى الله عليه وآله وسلم ،عزیزتر باشی؟ تو را نشاید که خودت را به ایشان ترجیح داده و بخواهی بیش از ایشان خداوند را دوست داشته و به او نزدیک شوی. مگر محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم نفرموده است:
[ والذي نفسي بيده لا يؤمن أحدكم حتى أكون أحب إليه من نفسه وماله وولده والناس أجمعين‏ ]
صدق محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم

[به خداوندی که جان من در دست اوست سوگند،هیچ یک از شما مؤمن نخواهید بود مگر آن که محبتتان به من بیش از محبتتان به خودتان و مال و فرزندانتان و تمامی مردم باشد]»
وبه این ترتیب شیطان موفق می‌شود تا از طریق یکی از علمای مسلمین که ندانسته به خداوند نسبت ناروا می‌دهند؛ مؤمنان را قانع نماید. گرچه ناصر محمد یمانی بر روی صحت این حدیث شهادت می‌دهد؛ اما مقصود این است که نبیّ عليه الصلاة والسلام در مقایسه خودتان [نسبت به یکدیگر] بر شما اولی‌تراست. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ النَّبِيُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ }صدق الله العظيم [الأحزاب:۶]
اما خداوند فرمان نداده است که او را به خداوند سبحان ترجیح دهید که این برتری جویی بسیار بزرگ و ناشایستی است. خداوند امر نکرده است که در رقابت برای دوست داشتن بیشتر خداوند، به نفع محمد رسول‌الله صلى الله عليه وآله وسلم کنار بکشید. اگر چنین کنید در روزی که به دیدار او می‌رسید خداوند از شما می‌پرسد خداوندتان را برای قرب به چه چیزی انفاق کردید؟ [برای رسیدن به چه چیزی از خداوندتان چشم پوشی کردید]و آیا بعد از حق چیزی جز گمراهی هست؟ و در آن روز جز خداوند هیچ ولیّ و یاری کننده‌ای نخواهید یافت...
ممکن است یکی از انصار مهدی منتظر که [در مقام قرب به خداوند] در بالاترین مرتبه نسبت به دیگران قرار دارد، حرف مرا قطع کرده و بگوید: «صبر کن ای امام و پیشوای من! آن کس که از بالاترین درجه قرب و نزدیکی به خداوند می‌گذرد من هستم». امام مهدی ناصر محمد یمانی می‌پرسد: ای مرد! این چگونه است؟ و جواب می شنود: «ای امام مهدی ناصر محمد یمانی! به خداوندی که جز او معبودی نیست قسم، حتی اگر خداوند ملکوت دنیا و آخرت و بالاترین درجه بهشت را نیز به من عطا کند و من نزدیک‌ترین و محبوب‌ترین بنده خداوند شوم، از خداوند راضی نخواهم شد»..امام مهدی جواب می‌دهد: بشارت بر تو باد ای مرد! چرا که خداوند وعده داده است که بندگانی که در راه رضوان او تلاش کنند را راضی خواهد کرد؛ تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ } صدق الله العظيم [المائدة:۱۱۹]
خداوند ملکوت دنیا و آخرت و همین طور بالاترین و رفیع‌ترین درجه بهشت را به تو عطا نموده و تو را محبوب‌ترین و نزدیک‌ترین بنده از بندگان ملکوتش نسبت به خود قرار داده است؛ چگونه راضی نیستی؟ بعد از این نعمت ونعیم، چه چیز دیگری می‌خواهی؟ سپس او به حق در جواب می‌گوید: «فایده تمام اینها چیست وقتی که حبیب من متحسر و حزین بوده ودر نفسش راضی و سعید نباشد؟! هیهات، هیهات .... قسم به خداوند زمین و آسمان‌ها؛ به تمام ملکوت خداوند راضی نمی‌شوم. حتی اگر مرا محبوب‌ترین و مقرب‌ترین بنده خود قرار دهی؛ اما نعیم اعظم تو تحقق نیافته باشد و راضی نشده باشی {وَيَرْضَى}....چه فایده ای دارد رب العالمین من؟ زمانی که رضوان خداوندی که نزد من از هر چیزی در عالم وجود محبوب‌تر است تحقق نیافته باشد؟». سپس امام مهدی پاسخ می‌دهد که : خداوند تمام ملکوت دنیا و آخرت و هم چنین رفیع‌ترین درجه بهشت را به تو عطا نموده و تو را به عنوان محبوب‌ترین و مقرب‌ترین بنده درگاه خود انتخاب کرده است؛ چطور [فکر می‌کنی] خداوند از تو راضی نیست؟ تو را چه شده است؟ در جوابمان می‌گوید: «هیهات امام مهدی ناصر محمد یمانی!....تو می‌دانی آرزو و خواسته من چیست؛ تویی که با شرح و بیان حق قرآن مجید، به ما آموخته‌ای رضوان خداوند را هدف نهایی و نه وسیله‌ای برای رسیدن به بهشت، قرار دهیم و اگر این هدف و مطلوب ما تحقق پیدا نکند، تمام این ملک و ملکوت به چه دردی می‌خورد؟ چگونه حبیب می‌تواند در این ملک شادمان و مسرور و سعادت‌مند باشد؛ درحالی‌که می‌داند چیزی که از خودش نیز برایش عزیزتراست؛ سعید نیست. بلکه بر بندگانی که از رحمت او ناامید شده‌اند، محزون و متحسر است و آنها را می‌بیند که:
{ وَهُمْ يَصْطَرِخُونَ فِيهَا رَبَّنَا أَخْرِجْنَا نَعْمَلْ صَالِحًا غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ }صدق الله العظيم [فاطر:۳۷].
ممکن است یکی از کسانی که [از موضوع] خبر ندارد صحبت مرا قطع کرده و بگوید: «صبر کن ناصر محمد یمانی! آیا تو می‌بینی که آنها درخواست می‌کنند اما خداوند جوابشان را نمی‌دهد؟» امام مهدی پاسخ می‌دهد: آیا آخرت را دار عمل و محلی برای انجام اعمال می‌بینید؟ جواب آن معلوم است : نه این دنیاست که محل انجام عمل است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الأَرْضِ زِينَةً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً } صدق الله العظيم [الكهف:۷].
و دوباره امام مهدی می‌گوید: آنها فکر می‌کنند تا زمانی که خداوند آنها را به دنیا برنگرداند که عمل صالح انجام دهند وارد بهشت نخواهند شد؛ این ناامیدی آنان ازرحمت الهی است و لذا آنان هم‌چنان در زمره کافران هستند. خداوند تعالی می‌فرماید:
{ لا يَيْئَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ } صدق الله العظيم [يوسف:۸۷]
اما حق این است که چنین دعا کنند:
{ قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿۲۳﴾ } صدق الله العظيم [الأعراف]

اما آنها دعا می‌کنند تا خداوند آنها را از آتش خارج ساخته و به دنیا بازگرداند تا اعمالی غیر از اعمال قبلیشان انجام دهند . مقصودشان از این گفته همین است :
{
رَبَّنَا أَخْرِجْنَا نَعْمَلْ صَالِحًا غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ }صدق الله العظيم،
تا جایی که اگر خداوند به آنها پاسخی نداده و به دنیا برشان نگرداند؛ رو به سوی ملائکه نگهبان جهنم خواهند کرد وخداوند تعالی می فرماید:

{ وَقَالَ الَّذِينَ فِي النَّارِ‌ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادْعُوا رَ‌بَّكُمْ يُخَفِّفْ عَنَّا يَوْمًا مِّنَ الْعَذَابِ ﴿۴۹﴾قَالُوا أَوَلَمْ تَكُ تَأْتِيكُمْ رُ‌سُلُكُم بِالْبَيِّنَاتِ ۖ قَالُوا بَلَىٰ ۚ قَالُوا فَادْعُوا ۗ وَمَا دُعَاءُ الْكَافِرِ‌ينَ إِلَّا فِي ضَلَالٍ ﴿۵۰}صدق الله العظيم [غافر]
بله؛ درخواست کافران از بندگان خدا [خازنین جهنم] به جای خداوند، جز گمراهی چیزی نیست. به همین دلیل ملائکه خداوند رحمن به آنها می‌گویند:
{ قَالُوا فَادْعُوا وَمَا دُعَاءُ الْكَافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلالٍ }صدق الله العظيم.
اگر خداوند را بخوانید او از تمام آفریدگانش مهربان‌تر است، لذا دعای مأیوسان از رحمت خداوند جز گمراهی نیست؛ چرا که آنها به دلیل ناامید بودن از رحمت خداوند هنوز کافرند و جز کافرین کسی از رحمت خداوند ناامید نمی‌شود. خداوند تعالی می‌فرماید:

{لا يَيْئَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ } صدق الله العظيم [يوسف:۸۷]
آیا اهالی اعراف را نمی‌بینید؟ آنها ازکافرینی هستند که قبل از برانگیخته شدن انبیا در جوامع‌شان، از دنیا رفته‌اند و خداوند با وحی تفهیمی [به دل‌هایشان] با آنها سخن می‌گوید تا به درگاه او دعا کنند که آنها را با اهالی آتش همراه نسازد:
{ وَإِذَا صُرِفَتْ أَبْصَارُهُمْ تِلْقَاءَ أَصْحَابِ النَّارِ قَالُوا رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿۴۷﴾} صدق الله العظيم [الأعراف]
و ببینید خداوند رحمن و رحیم چگونه پاسخ دعای آنها را می‌دهد و می‌فرماید:
{ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لا خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَلا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ } صدق الله العظيم [الأعراف:۴۹]

ای مردم! خداوندتان را بپرستید که شریکی ندارد. او شما را آفریده است لذا در طلب رضوان او باشید که برای همین نیز آفریده شده اید. خداوند بهشت را برای شما و شما را برای خودش آفریده است؛ تصدیق فرموده خداوند تعالی :
{ وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ ﴿۵۶﴾} صدق الله العظيم [الذاريات]
اما در مورد اینکه در بین انبیا و تمام مسلمانان و مردم چه کسی شایسته این است که بیش از همه مورد محبت باشد؛ او جدّم محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ النَّبِيُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ }صدق الله العظيم [الأحزاب:۶]
چرا که ایشان بیش از مهدی منتظر که از راه کامپیوتر با شما بحث می‌کند؛ صبور بودند و مورد آزار قرار گرفته‌اند. اگر مهدی منتظر قبل از تصدیقش در برابر شما حاضر شود، شما بیش از کفارقریش او را اذیت کرده و مکرو کفر می‌ورزید. ای علمای مسلمین و ای امت مسلمان! مهدی منتظر چه گناه غیر قابل بخششی مرتکب شده است؛ آیا جز این است که شما را تنها به عبادت خداوند و پیروی از فرامین او می خواند و از شما دعوت می‌کند تا احکام خداوند را از آیات محکم کتاب برایتان استخراج کند؟ او تمام مسلمانان، نصاری، یهودیان و تمام بشریت را به پیروی از یگانه کتاب و ذکرمصون مانده از تحریف فرا می‌خواند و از همه دعوت می‌کند نسبت به آنچه که مخالف آیات محکم قرآن عظیم است کافر شوند؛ فرقی نمی‌کند که در تورات باشد یا در انجیل یا در سنت نبوی و یا تمامی کتب نوشته دست بشر. با وجود این علمای مسلمان و امتشان اولین کسانی هستند که نسبت به پیروی از احکام کتاب خداوند قرآن عظیم کافر شده‌اند ؛مگر کسانی از انصار پیشگام برگزیده در«دوران گفتگوی پیش از ظهور» که خداوند به آنها رحم کرده است و این باعث تعجب شدید من است.
ای مردم ! می‌خواهید برای داوری در اختلافاتتان، مهدی منتظرشما را به چیزی فراخواند؟ آیا منتظرید شما را به پذیرش داوری واحتکام به تورات فرابخواند؟ درحالی‌که می‌دانید این کتاب از تحریف و جعل در امان نمانده است؟ یا منتظرید شما را به احتکام به انجیلی که آن هم از تحریف مصون نمانده است فرابخواند؟ یا انتظار دارید از شما بخواهد حکمیت کتاب البخاری و مسلم یا بحار الأنوار را بپذیرید؟ شما را چه شده است؛ چگونه قضاوت می‌کنید؟ به رغم اینکه مهدی منتظر محتویات تورات و انجیل و احادیث مشروح در سنت نبوی را انکار نمی‌‌کند؛ اما تنها نسبت به آنچه که مغایر با قرآن است کافر است. پس به حبل خداوند قرآن عظیم بیاویزید و پراکنده نشوید .این هشدار روشن من به شماست.
رئیس علی عبدالله صالح! از خدا بترس؛ آل احمر! از خدا بترسید؛ تمام مخالفان و الحوثی ها و تمام جوانان! از خدا بترسید و به فراخوان پیروی از احکام کتاب خداوند قرآن عظیم پاسخ دهید. علمای یمن و سعودی! از خدا بترسید و با اعتراف به لطف خداوند به شما که مهدی منتظر را در عصر شما برانگیخت تا به شما کتاب و حکمت را بیاموزد، هم مردمتان و هم خودتان را نجات دهید. آیا شکرگزار نعمت خداوند نیستید؟ اگر سرباز زدید بدانید عقاب خداوند شدید است. و جز ابلاغ این امر بر ما چیزی نیست و حساب با خداوند است و جز خردمندان کس دیگری متذکر نمی‌شود.وسلامٌ على المُرسلين والحمد ُلله رب العالمين..
ای ابابکر مغربی! خداوند مرا با علم خود برگزیده است؛ تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ اللهُ أعلَمُ حيثُ يَجعَلُ رِسَالَتهُ }صدق الله العظيم [الأنعام:۱۲۴]
در آرزوی خلیفه خداوند امام مهدی شدن نباش، چرا که این مسؤلیت بسیار بزرگی است. به خداوند یگانه ای که جز او معبودی نیست سوگند، من با تمام قلب و قطره قطره خونم از میزان سنگین بودن این مسؤلیت و امانت آگاهم. به خداوند یگانه که جز او معبودی نیست قسم! من مجبور به پذیرش خلافت شده‌ام و از آن کراهت دارم، اما امر به دست من نیست و راهی جز پذیرش این ندارم که باید امر به معروف و نهی از منکر کنم تا دیگر انسانی به برادر انسانش ظلم نکند؛ تا مردم ببینند که خداوند رحمن در قرآن چه احکام عادلانه‌ای را منظور کرده است لذا خداوندشان را دوست خواهند داشت و از [حکم] حق خداوند پیروی خواهند کرد و البته این تنها قسمتی از هدف امام مهدی است. اما هم چنان در پی تحقق نعیم اعظم هستم این تمام آرزو نهایت غایت من است . چشم من روشن نخواهد شد و نفسم به آرامش نمی‌رسد مگر اینکه آن غفور ودود؛ آن ذی العرش المجید؛ خداوند ارحم الراحمین که او را بیش از هر چیزی دوست دارم راضی شود و کسانی که قدر خداوند را آن‌گونه که شایسته اوست شناخته‌اند، نیز همین گونه‌اند همانان که خدا درآیات محکم کتاب در مورد آنان می فرماید:
{{ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ }} [المائدة:۵۴]
به خداوند یگانه‌ای که جز او معبودی نیست قسم! آنها از این وعده خداوند به بندگانش که «کسانی را که از آنها راضی باشد، راضی خواهد کرد» استفاده خواهند کرد که:
{{ رَّضِيَ اللّهُ عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ }} صدق الله العظيم [المائدة:۱۱۹]
به خداوند قسم! آنها راضی نخواهند شد و ملکوت دنیا و آخرت موجب امتحان‌ و فتنه‌شان نخواهد گردید تا این که حبیب‌شان در نفس خود راضی شده و متحسر و حزین نباشد. آنان هیچ وقت فتوای خداوند در شأن خودش را در مورد بندگانی که در حق خودشان ظلم کرده‌اند فراموش نمی‌کنند؛ بندگانی که رسولان خدا را تکذیب کردند و به همین دلیل موجب شدند رسولان خدا بر علیه دشمنان‌شان دست دعا به سوی پروردگارشان بلند کنند و خداوند نیز وعده اجابت این دعاها را داده است. اما در نفس خداوند ارحم الراحمین [استجابت این دعاها] آسان نبود چرا که خداوند تعالی می فرماید:
{ يَا حَسْرَ‌ةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّ‌سُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿۳۰﴾ أَلَمْ يَرَ‌وْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُ‌ونِ... }صدق الله العظيم [يس]
وسلامٌ على المرسلين والحمد ُلله رب العالمين..
أخو البشر في الدم من حواء وآدم المهدي المنتظر عبد النعيم الأعظم الإمام ناصر محمد اليماني.

اقتباس: اضغط للقراءة
اخرین به روز رسانی: 01-08-2022 08:06 AM
2

همانا که برخی از ائمه و انبیا، به دلیل دعای والدینشان به آن مقام رسیده‌اند...

- 2 -
الإمام ناصر محمد اليماني
24 - جمادی الآخر - 1432 هـ
28 - 05 - 2011 مـ
۷- خرداد - ۱۳۹۰ ه.ش.
01:55 صبح
ـــــــــــــــــــــ

همانا که برخی از ائمه و انبیا، به دلیل دعای والدینشان به آن مقام رسیده‌اند...

بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدي محمد وآله الأطهار وجميع أنصار الله الواحد القهار..

خطاب به ابوبکر از انصار پیشگام برگزیده؛ بدان که بعضی از ائمه و انبیا، به دلیل دعای والدینشان به آن مقام رسیده‌اند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا ﴿۷۴﴾ }صدق الله العظيم [الفرقان]
زمانی که خداوند بداند بنده‌اش به درگاه خداوندش دعا می‌کند تا به او فرزندی دهد که برای دین و مسلمانان مفید باشد؛ دعای بندگانی را که بخواهد، مستجاب می‌کند و امور به سوی خداوند باز می‌گردد. مثل گفته نبی خداوند زکریا:

{ رَبِّ هَبْ لِي مِن لَّدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاء }صدق الله العظيم [آل عمران:۳۸]
نبیّ خداوند زكريا عليه الصلاة و السلام می‌خواست خداوند فرزند مبارکی به او عطا کند و او را پیشوای مسلمین قرار دهد و هدف او از خواستن فرزند به خاطر دین بود نه به خاطر علاقه به فرزند و زینت دنیا. او از کسانی بود که خداوند در آیات محکم کتابش درباره آنها می‌فرماید:
{وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا ﴿۷۴﴾} صدق الله العظيم [الفرقان]
لذا می‌بینید که خداوند فرزندی به او عطا می‌نماید که نبیّ کریمی است و او را پیشوای متقیان می‌سازد تا با بصیرتی نشأت گرفته از کتاب آنها را هدایت نماید. این آرزو باید آرزوی هر زن و شوهر مسلمانی باشد که به درگاه خداوند دعا کنند که خداوند به آنها فرزندان پاکی عطا کند که برای اسلام و مسلمانان مفید باشند؛ سپس خداوند به آنها پاسخ داده و فرزندانشان را پذیرفته و آنها را منشأ خیرات فراوان برای اسلام و مسلمین می‌گرداند. به دعای همسرعمران که باردار بود توجه کنید که چگونه رو به خدایش آورده و می‌گوید:
{ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّي إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ }صدق الله العظيم[آل عمران:۳۵]
و خداوند می‌داند که او چه می‌خواهد؛ او فرزندی می‌خواهد که به اسلام و مسلمانان نفع برساند. همسر عمران مطمئن بود که خداوند به او جواب خواهد داد چرا که همسرش عمران بن یعقوب درگذشته بود و او باردار بود. از طرفی پسرش هارون نیز قبلاً درگذشته بود و با اعطای پسری از جانب خداوند می‌خواست نسل این بیت مکرم حفظ شود تا در خدمت اسلام و مسلمین باشند. ولی خداوند با تولد فرزند دختر او را امتحان کرد درحالی‌که او منتظر فرزند پسری بود و آن فرزند را درحالی‌که هنوز در شکمش بود در زمان فوت همسرش به خداوند هدیه کرده بود. اما بعد از وضع حمل دریافت که فرزندش دختر است نه پسر؛ از طرفی دیگرامید آمدن فرزند پسری از نسل عمران بن یعقوب راهم نداشت، چرا که می‌دانست دختر نسل پدر را حمل نخواهد کرد بلکه حامل نسل داماد [صهر] خواهد بود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا ۗ وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيرًا ﴿۵۴﴾ }صدق الله العظيم [الفرقان]
لذا همسر عمران گفت:
{ فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُهَا أُنثَىٰ وَاللَّـهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَلَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنثَىٰ ۖ وَإِنِّي سَمَّيْتُهَا مَرْيَمَ وَإِنِّي أُعِيذُهَا بِكَ وَذُرِّيَّتَهَا مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ ﴿۳۶﴾ } صدق الله العظيم [آل عمران]

به حسن نظر او به خداوند نگاه کنید که گفت { وَاللّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ }،باشد که در تولد نوزاد دختر حکمت خداوند نهفته و این دختر خیری برای اسلام و مسلمانان داشته باشد. چهره‌اش سیاه و محزون نشد و امورات فرزند را به خدا سپرد. اگر چه دلش می‌خواست نسلی از عمران بن یعقوب را در شکم می‌داشت تا نسل آن خانه مبارک قطع نشود، اما امیدوار بود که خداوند در این فرزند خیر اسلام و مسلمین را گذاشته باشد. در هر حال خداوند دعای همسر عمران را اجابت کرد و گرچه او را تولد نوزاد دختر امتحان نمود؛ اما دعای او به نحو عجیبی از جانب خداوند سبحان اجابت شد و آن هم در اسم «مسیح عیسی بن مریم عمران بن یعقوب» هویداست. مریم فرزند داماد را باردار نشد؛ هیچ کس در این فرزند شریک او نبود. همسر عمران فکر هم نمی‌کرد که فرزند مریم به آل عمران نسبت داده خواهد شد.عقل می‌گفت فرزند مریم به نام مردی نامیده می‌شود که با مریم ازدواج نماید و این داماد است که نسل را منتقل کرده و لذا فرزند مریم به پدر [یعنی شوهر مریم] نسبت داده می‌شود. اما مریم دختر عمران عليها الصلاة والسلام همسری نداشت و هرگز ازدواج نکرد و در تمام حیاتش بشری او را لمس ننمود و به همین جهت گفت:
{ قَالَتْ رَبِّ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ ۖ قَالَ كَذَٰلِكِ اللَّـهُ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ ۚ إِذَا قَضَىٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ ﴿۴۷﴾ }صدق الله العظيم [آل عمران]
آری به این ترتیب رسول خداوند مسيح عيسى‌بن‌مريم که صلوات و سلام بر او و مادرش باد، اصلاً در جواب دعای همسر عمران عليه الصلاة والسلام آفریده شد که گفت:
{ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّي إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ }صدق الله العظيم [آل عمران:۳۵]
در واقع خداوند با دادن فرزند دختر او را امتحان کرد ولی از دختر او فرزند پسری آفرید که رسول خداوند بر بنی اسرائیل شد و به واسطه او خداوند به اسلام و مسلمین نفع رسانید. به درستی که خداوند شنوای دعا است.
در مورد برخی از ائمه؛ انتخاب به خاطر خود فرزند بوده است نه به خاطر پدرش و چه بسا پدر از غافلان بوده باشد و یا نمی‌دانسته حق دارد که از خداوند فرزندانی بخواهد که برای اسلام و مسلمین مفید باشند. اما کسانی که خداوند آنها را به خاطر خودشان برگزیده است نه به خاطر پدرشان؛ فرزندانی هستند که از پدرانشان باهوش‌تر بوده و اگر اعتقادات پدر با عقل سازگاری نداشت، از آن پیروی نکرده‌اند .حال اگر از خردمندان و متفکرین بوده و در پی یافتن حق برآمده و از آن تبعیت کنند؛ خداوند آنها را برگزیده و قلبشان را به سوی حق هدایت می نماید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَن يُنِيبُ } صدق الله العظيم [الشورى:۱۳]
از کسانی که خداوند به سبب خودشان نه پدرانشان آنها را انتخاب کرد وایشان را برای خود برگزید و قلبشان را هدایت کرد، رسول خداوند ابراهیم عليه الصلاة والسلام بود. این انتخاب به سبب پدرش نبود چرا که پدر او از کسانی نبود که خداوند درباره‌شان فرموده است:
{وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا ﴿۷۴﴾} صدق الله العظيم [الفرقان]
بلکه آزر پدر ابراهیم از کسانی بود که از راه راست گمراه شده و کورکورانه و بدون فکر و تدبر از راه پدرانشان پیروی می‌کردند. اما ابراهیمِ متفکر و متدبر با عقاید پدر و قومش قانع نشد. در جستجوی حق برآمد و خدا او را انتخاب و هدایت کرد و در نهایت از رسولان قرارش داد. خداوند می‌فرماید:
{ لَقَدْ آتَيْنَا إِبْرَاهِيمَ رُشْدَهُ مِن قَبْلُ وَكُنَّا بِهِ عَالِمِينَ ﴿۵۱﴾ إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا هَـٰذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ ﴿۵۲﴾ قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءَنَا لَهَا عَابِدِينَ ﴿۵۳﴾ قَالَ لَقَدْ كُنتُمْ أَنتُمْ وَآبَاؤُكُمْ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿۵۴﴾}صدق الله العظيم [الأنبياء]
به آزر پدر نبی خداوند ابراهیم بنگرید که از کسانی بود که کورکورانه و بدون فکر و تدبر از راه پدرانشان پیروی می‌کردند، لذا جواب پدر و قومش این بود:
{إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا هَـٰذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ ﴿۵۲﴾ قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءَنَا لَهَا عَابِدِينَ ﴿۵۳﴾ }صدق الله العظیم[الأنبیاء]
چقدر این روزگار شبیه گذشته است و عده زیادی به علت پیروی کورکورانه از گذشتگانشان از راه راست [صراط مستقیم] گمراه شده‌اند. حجت آنها این است که گذشتگانشان صالح هستند، لذا می‌بینید هیچ ازعقلشان استفاده نمی‌کنند و هم خود و هم امتشان را گمراه کرده‌اند. ایراد ما به گذشتگان صالح نیست؛ بلکه از افتراهای دروغ و باطلی که شیطان به این درگذشتگان نسبت داده است ایراد می‌گیریم. از موضوع خارج نشویم، به آنهایی بازگردیم که خداوند به خاطر خودشان آنها را انتخاب کرد. کسانی که در تلاش شناختن راه حق به سوی خداوندشان بودند؛ لذا خداوند آنها را برگزید، پذیرفت و به راه عزیز حمید هدایتشان نمود. و نبیّ خداوند إبراهيم عليه الصلاة والسلام از کسانی بود که انتخاب و هدایت و برگزیده شدنش به خاطر خودش بود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِّلَّـهِ حَنِيفًا وَلَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿۱۲۰﴾ شَاكِرًا لِّأَنْعُمِهِ ۚ اجْتَبَاهُ وَهَدَاهُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿۱۲۱﴾ }صدق الله العظيم [النحل]
سوالی که مطرح می‌شود این است که: مگرعلت انتخاب و هدایت ابراهیم، دعای خود او نبوده است؟ و جواب آن در آیات محکم کتاب آمده است. سبب آن این بود که ابراهیم به سوی خداوند روی کرده و انابه می‌کرد تا قلبش را به سوی حق هدایت نماید. قلب او قبل از هدایت شدن در رنج و درد بود چرا که بی هیچ شک‌وتردیدی در طلب حقیقت بود. به همین علت است که ابراهیم منیب می‌گوید:
{ قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي رَبِّي لأكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ} صدق الله العظيم [الأنعام:۷۷]
و بنابراین خداوند او را برگزید و هدایت کرد پس گفت:
{ إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ‌ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضَ حَنِيفًا ۖ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِ‌كِينَ(۷۹)}صدق الله العظيم [الأنعام]

خداوند او را هدایت کرد چرا که در آیات محکم کتابش وعده داده است که قلب حق‌جویان را به سوی راه راست [صراط مستقیم] هدایت می‌کند، به شرط آنکه فرد در قلب خود احساس تألم کرده و به دلیل دور بودن از راه راست در حسرت باشد. چنان‌که نبی خداوند ابراهیم علیه الصلاة و السلام می‌گوید:
{ قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي رَبِّي لأكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ} صدق الله العظيم [الأنعام:۷۷]
می‌بینید که قلب ابراهیم علیه الصلاة و السلام مملو از غم و درد است چرا که نمی‌خواهد از گمراهان و کسانی باشد که کورکورانه دنبال دیگران راه می‌افتند؛ بلکه در آرزوی پیروی از راه حق خداوندش است. لذا «حقّ» او را به سوی حق هدایت کرد که او شنوای پاسخ دهنده است: [ان الله سميع مجيب] . تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا ۚ وَإِنَّ اللَّـهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ ﴿۶۹﴾ }صدق الله العظيم [العنکبوت]
از اینجا شرط هدایت قلب به سوی رب را استنباط می‌کنیم که همانا انابه و روی کردن نفسِ انسان به سوی خداوندش است که قلبش را به راه راست [صراط مستقیم] هدایت کند به همین دلیل خداوند تعالی می‌فرماید:
{
قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَ‌فُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّ‌حْمَةِ اللَّـهِ ۚ إِنَّ اللَّـهَ يَغْفِرُ‌ الذُّنُوبَ جَمِيعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ‌ الرَّ‌حِيمُ ﴿٥٣﴾ وَأَنِيبُوا إِلَىٰ رَ‌بِّكُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنصَرُ‌ونَ ﴿٥٤﴾ وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّ‌بِّكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ بَغْتَةً وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُ‌ونَ ﴿٥٥﴾ أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَ‌تَىٰ عَلَىٰ مَا فَرَّ‌طتُ فِي جَنبِ اللَّـهِ وَإِن كُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِ‌ينَ ﴿٥٦﴾أَوْ تَقُولَ لَوْ أَنَّ اللَّـهَ هَدَانِي لَكُنتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ ﴿٥٧﴾ أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَ‌ى الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِي كَرَّ‌ةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ ﴿٥٨﴾ بَلَىٰ قَدْ جَاءَتْكَ آيَاتِي فَكَذَّبْتَ بِهَا وَاسْتَكْبَرْ‌تَ وَكُنتَ مِنَ الْكَافِرِ‌ينَ ﴿٥٩}صدق الله العظيم [الزمر]

به سخن انسانی که خداوند قلبش را هدایت نکرده است بنگرید که در روز ملاقات خداوندش چه می گوید:
{ لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدَانِي لَكُنتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ }صدق الله العظيم.
سؤالی که مطرح می‌شود این است که حجت خداوند برای فردی که قلبش را به سوی حق هدایت نکرده است چه خواهد بود؟ جواب آن را می‌توان در کلام خداوند تعالی در آیات محکم کتاب یافت که :
{ وَأَنِيبُوا إِلَى رَبِّكُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لا تُنصَرُونَ } صدق الله العظيم [الزمر:۵۴]
به این ترتیب شرط اینکه خداوند قلبی را به سوی حق هدایت کند این است که انسان به سوی خدا رو کرده و به درگاه او انابه کند؛ چرا که خداوند هر کسی را که به او رو کرده و هدایت قلبش را طلب کند؛ هدایت خواهد کرد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ قُلْ إِنَّ اللّهَ يُضِلُّ مَن يَشَاء وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ }صدق الله العظيم [الرعد:۲۷]
ای خردمندان! از خداوند بترسید و تقوا پیشه کنید؛ سوگند به خداوند عظیم که جز او معبودی نیست، کسی از خردمندان انس یا جن از این بیان مطلع نمی‌شود، مگر آنکه خداوند قلبش را هدایت کرده باشد. چرا که خداوند تنها خردمندان و متفکرینی را راهنمایی خواهد کرد که از عقلشان استفاده کرده و اندیشه و تدبر کنند، نه کسانی را که کورکورانه از دیگران تبعیت می‌کنند؛ و خداوند تعالی می‌فرماید:
{ أَفَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءَهُم مَّا لَمْ يَأْتِ آبَاءَهُمُ الْأَوَّلِينَ ﴿۶۸﴾ }صدق الله العظيم [المؤمنون]
تدبر در سخنان یعنی درباره سخنان دعوت کننده و دلایل علمی که برای مردم بیان می‌کند؛ فکر کرده و بررسی شود آیا حرفش حقیقتاً از جانب خداوند است یا اینکه با عقل و منطق هم‌خوانی ندارد. لذا در کتاب بیانی به جز این وجود ندارد که خداوند در تمام زمان‌ها و مکان‌ها، تنها خردمندان را هدایت خواهد کرد و آنها کسانی هستند که در مورد دعوت کنندگان بدون شنیدن دلایل علمیشان قضاوت نمی‌کنند. اگر بیان با عقل و منطق هم‌خوانی داشت و به حق از جانب خداوند بود، عقلشان به آن تن درداده و کاملا تسلیم آن سخن حق می‌شوند. بنابر این خداوند تنها بندگانی را هدایت می‌نماید که خردمند بوده و با تفکر از عقلشان سود جویند. به همین علت است که خداوند تعالی می‌فرماید:
{ أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا ﴿۲۴﴾ } صدق الله العظیم[محمد]
{ كِتَـٰبٌ أَنزَلْنَـٰهُ إِلَيْكَ مُبَـٰرَكٌ لِّيَدَّبَّرُوۤاْ ءَايَـٰتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُوْلُو ٱلاٌّلْبَـٰبِ ﴿۲۹﴾}صدق الله العظیم [ص]
{ أَفَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءَهُم مَّا لَمْ يَأْتِ آبَاءَهُمُ الْأَوَّلِينَ ﴿۶۸﴾}صدق الله العظیم [المؤمنون]
{ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن ذُكِّرَ‌ بِآيَاتِ رَ‌بِّهِ فَأَعْرَ‌ضَ عَنْهَا } صدق الله العظیم [الكهف:۵۷]
{وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَـٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا ﴿۳۰﴾ }صدق الله العظیم[الفرقان]
پس مهدی منتظر بار دیگر به حق سوگند می‌خورد و این قسم خوردن مهدی منتظر به خداوند علی العظیم است نه قسم یک کافر یا بدکار؛ که حتی اگر یک میلیون سال هم با شما گفتگو و بحث شود؛ از مهدی منتظر ناصر محمد یمانی پیروی نخواهند کرد مگر کسانی که از خردمندان [أولوا الألباب] باشند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ أَفَمَن يَعْلَمُ أَنَّمَآ أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَبِّكَ ٱلْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمَىٰ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿۱۹﴾} صدق الله العظيم [الرعد]
ای مردم! بدانید خداوند در تمام زمان‌ها و مکان‌ها تنها بندگان خردمندش را هدایت می‌فرماید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ فَبَشِّرْ عِبَادِ ﴿۱۷﴾ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ۚ أُولَـٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّـهُ ۖ وَأُولَـٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿۱۸﴾ } صدق الله العظيم [الزمر]

اما کسانی که از چهارپایان هم گمراه‌ترند؛ تمام آیات کتاب را طوری پشت‌سر می‌اندازند که گویا اصلاً آنها را نشنیده‌اند و سپس می‌گویند: «خداوند تعالی فرموده است:
{ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ }صدق الله العظيم [آل عمران:۷]
برای ما آنچه که گذشتگان صالح بر اساس پیروی از نبی انجام می‌دادند کافی است چراکه خداوند تعالی می‌فرماید:
{ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا }صدق الله العظيم [الحشر:۷]

برای ما آنچه که گذشتگان صالح ما مستقیم از نبی گرفته‌اند کافی است».
جواب امام مهدی این است که: می‌بینم می‌گویید:
{ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا }صدق الله العظيم

آیا فتوایی که برای من صادر کردید از قرآن نیست؛ همین قرآنی که ناصر محمد یمانی از آن برای بحث با مردم استفاده می‌کند؟ آیا محمد رسول الله خاتم الأنبياء والمرسلين صلى الله عليه وآله وسلم آن را با خود نیاورده است؟ اگر به دنبال حقیقت هستید، چرا به خداوند نسبت دروغ داده و می‌گویید خداوند فرموده که تأویل قرآن عظیم را جز خداوند نمی‌داند. خداوند منزه از نسبت ناحقی است که به او می‌دهید . خداوند این را نگفته بلکه شما خودتان این نسبت ناروا را می‌دهید.

ممکن است یکی از کسانی که عقلشان را بکار نمی‌گیرند سخن مرا قطع کرده و بگوید: «صبر کن ناصر محمد ؛مگر خداوند تعالی نفرموده است:
{ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ }
صدق الله العظیم
امام مهدی پاسخ می‌دهد: پس نظر شما در مورد این فرموده خداوند تعالی چیست که :
{‏ شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ }صدق الله العظيم؟
آیا تأویل این بیان را کسی جز خداوند نمی‌داند؟ در جواب می‌گویید: «این آیه کاملاً واضح است. خداوند به حق درباره خود شهادت می‌دهد که در تمام عالم وجود، جز او معبودی نیست» . امام مهدی در پاسخ می‌گوید: اگر این‌طور است، پس چرا به خدا نسبت ناروا داده و می‌گویید خداوند فرموده کسی جز خداوند از تأویل آن آگاه نیست. شما می‌دانید مقصود خداوند این است که آیات متشابه قرآن را جز خداوند کسی نمی‌تواند تأویل کند و قسمت اعظم قرآن عظیم آیات محکم و روشنی است که ۹۰ درصد قرآن را دربر می‌گیرد. در مورد ۱۰ درصد آیات که متشابه هستند؛ تشابه لفظی در منطق و گفتار زبان دارد که با بیان
قرآن عظیم متفاوت شده است. برای مثال درفرموده خداوند تعالی :
{ فَاقْتُلُواْ أَنفُسَكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ عِندَ بَارِئِكُمْ } صدق الله العظيم [البقرة:۵۴]

این از آیات متشابه است و هم عامه مسلمانان و هم عالمان [ظاهر] آن را مخالف آیه محکم دیگری می‌یابند که می‌فرماید:
{ وَلَا تَقْتُلُوا أَنفُسَكُمْ ۚ إِنَّ اللَّـهَ كَانَ بِكُمْ رَ‌حِيمًا ﴿٢٩﴾ وَمَن يَفْعَلْ ذَٰلِكَ عُدْوَانًا وَظُلْمًا فَسَوْفَ نُصْلِيهِ نَارً‌ا ۚ وَكَانَ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّـهِ يَسِيرً‌ا ﴿٣٠﴾ }صدق الله العظيم [النساء]
به این دو آیه متشابه نگاه کنید. یکی از آن ها در ظاهر مخالف عقل و منطق است؛ چگونه خداوند فرمان می‌دهد که بندگانش خودشان را بکشند و همچنین فتوی می‌دهد این در نزد خداوند برایشان بهتر است؟ خداوند سبحان بسیار والاتر از این نسبت است! آیا عقل و منطق این را باور می‌کند که خداوند به بنی اسراییل فرمان دهد خود را بکشند:{ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ }صدق الله العظيم؟ چگونه ممکن است انجام عملی که خداوند در آیات محکم کتاب خود آن را حرام کرده است؛ در نزد خداوند بهتر شمرده شود. خداوند تعالی فرموده است:
{ وَلَا تَقْتُلُوا أَنفُسَكُمْ ۚ إِنَّ اللَّـهَ كَانَ بِكُمْ رَ‌حِيمًا ﴿
٢٩﴾ وَمَن يَفْعَلْ ذَٰلِكَ عُدْوَانًا وَظُلْمًا فَسَوْفَ نُصْلِيهِ نَارً‌ا ۚ وَكَانَ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّـهِ يَسِيرً‌ا ﴿٣٠﴾ } صدق الله العظيم.

ای مردم از آنجایی که شایسته کتاب خداوند قرآن عظیم نیست که تناقش داشته باشد؛ لذا یکی از این دو آیه متشابه است. عقل حکم می‌کند کدام یک از محکمات باشد؟ می‌بینید عقلتان مستقیما فتوی می‌دهد این فرموده خداوند با عقل و منطق هم‌خوان است که:

{ وَلَا تَقْتُلُوا أَنفُسَكُمْ ۚ إِنَّ اللَّـهَ كَانَ بِكُمْ رَ‌حِيمًا ﴿٢٩﴾ وَمَن يَفْعَلْ ذَٰلِكَ عُدْوَانًا وَظُلْمًا فَسَوْفَ نُصْلِيهِ نَارً‌ا ۚ وَكَانَ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّـهِ يَسِيرً‌ا ﴿٣٠﴾ }صدق الله العظيم
ممکن است یکی ازانصار پیشگام برگزیده عزیزم سؤال کند: «ای امام و حبیب قلب من! ای کسی که مرا به سوی خداوندم هدایت کرده‌ای؛ برایمان روشن کن دقیقاً کدام کلمه بین این دو آیه از متشابهات است؟» امام مهدی جوابش می‌دهد: ای نور چشم امام مهدی! کلمه متشابه در این دو آیه دقیقا کلمه
{أَنْفُسَكُمْ} است. لذا این کلمه را در هر دو آیه بزرگ می‌نویسیم و خداوند تعالی می‌فرماید:
{ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ }
و خداوند تعالی فرموده است:
{ وَلَا تَقْتُلُواأَنفُسَكُمْ ۚ إِنَّ اللَّـهَ كَانَ بِكُمْ رَ‌حِيمًا ﴿٢٩﴾ وَمَن يَفْعَلْ ذَٰلِكَ عُدْوَانًا وَظُلْمًا فَسَوْفَ نُصْلِيهِ نَارً‌ا ۚ وَكَانَ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّـهِ يَسِيرً‌ا ﴿٣٠﴾ }صدق الله العظيم
اما فرموده خداوند تعالی در:
{فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ} یعنی برخی از شما برای دفاع از دین و زمین خود با برخی دیگر را بجنگید [یا برخی دیگر را بکشید]. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِم بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَن يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّـهُ ۗ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّـهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّـهِ كَثِيرًا ۗ وَلَيَنصُرَنَّ اللَّـهُ مَن يَنصُرُهُ ۗ إِنَّ اللَّـهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ ﴿۴۰﴾ }صدق الله العظيم [الحج]
منظور خداوند این است که در راه خدا جهاد کرده و مفسدین فی الأرض را که در حق مردمی که تنها به این دلیل مجرم شناخته می‌شوند که می‌گویند: «الله خدای ماست» ، ستم می‌کنند به قتل برسانند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ وَلَوْ أَنَّا كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنفُسَكُمْ أَوِ اخْرُ‌جُوا مِن دِيَارِ‌كُم مَّا فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِيلٌ مِّنْهُمْ ۖ وَلَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا مَا يُوعَظُونَ بِهِ لَكَانَ خَيْرً‌ا لَّهُمْ وَأَشَدَّ تَثْبِيتًا ﴿٦٦﴾ وَإِذًا لَّآتَيْنَاهُم مِّن لَّدُنَّا أَجْرً‌ا عَظِيمًا ﴿٦٧﴾ وَلَهَدَيْنَاهُمْ صِرَ‌اطًا مُّسْتَقِيمًا ﴿٦٨﴾ وَمَن يُطِعِ اللَّـهَ وَالرَّ‌سُولَ فَأُولَـٰئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّـهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ ۚ وَحَسُنَ أُولَـٰئِكَ رَ‌فِيقًا ﴿٦٩﴾ ذَٰلِكَ الْفَضْلُ مِنَ اللَّـهِ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّـهِ عَلِيمًا ﴿٧٠﴾ } صدق الله العظيم [النساء]
آنچه که در این آیه شما را به اشتباه انداخته، فرموده خداوند تعالی است که:{ أَنْفُسَكُمْ }،لذا فتوی می‌دهم که در اینجا منظوراز آن یک‌دیگر است . مثل زمانی که می‌فرماید:
{ فَإِذَا دَخَلْتُم بُيُوتاً فَسَلِّمُوا عَلَى أَنفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُبَارَكَةً طَيِّبَةً كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُون } صدق الله العظيم [النور:۶۱]

یعنی به یک‌دیگر سلام کنید . تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ لَيْسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى أَنفُسِكُمْ أَن تَأْكُلُوا مِن بُيُوتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ آبَائِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أُمَّهَاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ إِخْوَانِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخَوَاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَعْمَامِكُمْ أَوْ بُيُوتِ عَمَّاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخْوَالِكُمْ أَوْ بُيُوتِ خَالَاتِكُمْ أَوْ مَا مَلَكْتُم مَّفَاتِحَهُ أَوْ صَدِيقِكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَأْكُلُوا جَمِيعاً أَوْ أَشْتَاتاً فَإِذَا دَخَلْتُم بُيُوتاً فَسَلِّمُوا عَلَى أَنفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُبَارَكَةً طَيِّبَةً كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُون ﴿۶۱﴾ }صدق الله العظيم [النور]
پس برایتان روشن شد مقصود خداوند در این آیه: { فَإِذَا دَخَلْتُم بُيُوتاً فَسَلِّمُوا عَلَى أَنفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُبَارَكَةً طَيِّبَةً } یعنی به یکدیگر سلام کنید و این درود [تحیت] مؤمنان به یکدیگر است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ وَإِذَا حُيِّيتُم بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا ۗ إِنَّ اللَّـهَ كَانَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ حَسِيبًا ﴿۸۶﴾} صدق الله العظيم [النساء]
و اما درود نیکو و پربرکت از جانب خداوند این است که وقتی وارد خانه‌ای می شوید به یکدیگر بگویید: «السلام عليكم و رحمة الله». اما فرموده خداوند تعالی:{ فَحَيُّواْ بِأَحْسَنَ } و لذا پاسخ شما: «و عليكم السلام و رحمة الله و بركاته» باشد و یا آن را به سوی خود او بازگردانید. اگر کسی به شما چنین درود گفت: «السلام علیکم» ، اگر بهتر جواب نمی‌دهید باید سلامش را به سوی خودش بازگردانید و بگویید: «علیکم السلام». اما اگر نفر اول [که صاحب سلام است] بگوید: «السلام عليكم و رحمة الله» اگر بهتر جواب ندادید؛[باید] سلام را به خود او بازگردانده و بگویید: «وعليكم السلام ورحمة الله».
از ادب و اخلاق نیست که کسی به شما درود بگوید که «السلام عليكم و رحمة الله» و شما جواب کمتری داده و علی‌رغم اینکه او گفته «السلام عليكم ورحمة الله» پاسخ دهید «علیکم السلام». اگربشنود چنین پاسخ دادید؛ ممکن است از درب خانه‌تان بازگردد، چرا که پیش خودش فکر خواهد کرد شما مایل نیستید او وارد خانه‌تان شود . چون او با «السلام عليكم و رحمة الله» به شما سلام کرده است و شما نه تنها سلامش را به او بازنگردانیده‌اید که از آن چیزی هم کاسته‌اید. لذا برادر زائرتان ممکن است نزد خود چیزی حس کرده و از درتان بازگردد. ولی اگر بشنود که پاسخ می‌دهید «وعليكم السلام و رحمة الله و بركاته» خیالش راحت می‌شود که شما از آمدنش مسرور شده و به او خیرمقدم می‌گویید. با اینکه این قضیه؛ موضوع اصلی صحبت ما نبود، اما اینجا در مورد تحیّت صحبت شد تا مشخص شود بسته به محل استفاده مقصود از لغت فرق می‌کند . منظور خداوند از فرموده {أَنفُسِكُمْ} یعنی نوع خودتان، مثل فرموده خداوند تعالی :
{ لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَّحِيمٌ ﴿۱۲۸﴾}صدق الله العظيم [التوبة]
ای عزیزان من در راه خدا! امام مهدی می‌تواند شرح «ذکر» را مختصر کند؛ اما ما هر بیانی را شرح‌نامه‌ای علمی قرار می‌دهیم، تا انصار از بیانات اقتباس کرده و در جواب پرسشگران بنویسند. زحمت و مشکل نویسنده بیش از خواننده است و خواندن بیانات راحت‌تر از نوشتن آنهاست. پس تلاش زیادی کنید تا با خواندن شرح و بیان حق قرآن عظیم، خداوند بر علمتان بیفزاید؛ پس از شاکرین باشید.
وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله رب العالمين..
أخوكم الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.


اقتباس: اضغط للقراءة

اخرین به روز رسانی: 01-08-2022 08:28 AM
3

انبيا از ظلم «شرک آوردن به خدا» معصومند ولی از ظلم «گناه کردن» معصوم نیستند

- 3 -
الإمام ناصر محمد اليماني
18 - ربیع الأوّل - 1431 هـ
04 - 03- 2010 مـ

۱۳ – اسفند- ۱۳۸۸ ه.ش.
10:15 بعد از ظهر
ــــــــــــــــــ


انبيا از ظلم «شرک آوردن به خدا» معصومند ولی از ظلم «گناه کردن» معصوم نیستند...

بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين.

خداوند تعالى می‌فرماید:
{وَأَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّىٰ مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ يَا مُوسَىٰ لَا تَخَفْ إِنِّي لَا يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ ﴿۱۰﴾ إِلَّا مَنْ ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْنًا بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱۱﴾} صدق الله العظيم [النمل]
برادر گرامی! در این جا مقصود از ظلم،« مرتکب
گناه شدن» است و برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
{إِلَّا مَنْ ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْنًا بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱۱﴾} صدق الله العظيم [النمل]
به فرموده خداوند تعالی بنگر:

{ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْنًا بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱۱﴾} صدق الله العظيم [النمل]
به هیچ وجه شایسته رسولان الهی نیست که بعد از برگزیده شدن از سوی خداوند؛ در دام ظلم «شرک» بیفتند. اما همان‌طور که قبلاً در پاسخ به یکی از شیعیان که به عصمت انبیا به طور مطلق باور دارند، بیان کردیم؛ آنها گرفتار ظلم «گناه کردن» می‌شوند. ولی ما این [یعنی عصمت مطلق انبیا] را به حق نفی کرده و برای آن دلیل محکم و آشکار آوردیم و با برهان مبین ثابت کردیم انبیا از ظلم «شرک آوردن به خدا» و نسبت دروغ و افترا زدن به خدا معصومند ولی از ظلم «گناه کردن» معصوم نیستند. لذا از شما یا یکی از انصار خواهش می‌کنیم رونوشت بیانی را که دراین باره در آن فتوا داده و به تفصیل بیان کرده بودیم؛ در اینجا بگذارد.
وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
أخوكم؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.

اخرین به روز رسانی: 01-08-2022 08:30 AM
4

ظلم «شرک آوردن» غیر از ظلم «گناه کردن» است؛ چون مؤمن در معرض ابتلاست و با ظلم «گناه» در حق خود ظلم می‌کند...

- 4 -
الإمام ناصر محمد اليماني
15 - ذی‌القعدة - 1430 هـ
03 - 11 - 2009 مـ

۱۲- آبان- ۱۳۸۸ ه.ش.
10:08 بعد از ظهر
ـــــــــــــــــــــ


ظلم «شرک آوردن» غیر از ظلم «گناه کردن»
است؛ چون مؤمن در معرض ابتلاست و با ظلم «گناه» در حق خود ظلم می‌کند...

بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين...
ای الصافی! حمد و ستایش خدایی راست که مرا مانند امثال شما قرار نداد که ندانسته به خدا نسبت دهم؛ و من از امر شیطان پیروی نمی‌کنم که به شما فرمان می‌دهد چیزی را که نمی‌دانید به خدا نسبت بدهید؛ مثل تأویل تو که در ادامه می‌آید:
معصیت خود ظلم است و خداوند در آیات محکم کتاب کریمش می‌فرماید: {اني جاعلك للناس إماماً قال ومن ذريتي قال لا ينال عهدي الظالمين}و آیه کریمه تصریح می‌کند امامت الهی به ظالمان نمی‌رسد و این فضل بزرگی است که تنها پیشگامان خیرمستحقش هستند؛ هم چنان که خداوند تعالی می‌فرماید: {ثم أورثنا الكتاب الذين اصطفينا من عبادنا فمنهم ظالم لنفسه ومنهم مقتصد ومنهم سابق بالخيرات بإذن الله ذلك هو الفضل الكبير} صدق الله العظيم
و می‌بینم آیه را به ناحق و آن‌گونه که خودت دوست داری، تأویل کردی تا در مورد رسولان الهی و ائمه کتاب مبالغه کرده و شرک بیاوری. طبق فتوای تو آنان مرتکب گناه نمی‌شوند؛ سبحان الله تنها خداوند یکتا از خطا و گناه منزه است و شریکی ندارد.
و اما این فرموده خداوند تعالی که حجت تو برای محاجه با من است:
{وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴿۱۲۴﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
ای جماعت شیعیان اثنی عشری! در محکمات ذکر، این آیه یکی از بزرگترین حجت‌ها برعلیه شماست؛ با عنایت به این آیه شما چطور طفلی را [محمدبن‌حسن عسکری] برگزیده‌اید؛ شما که نمی‌دانید او پیشگام در خیر[سابق بالخیرات] است یا از میانه‌روهاست و یا در حق خود آشکارا ظلم خواهد کرد؟ دلیل این که شما معتقدید محمدبن‌حسن عسکری مهدی منتظر است؛ این است که اعتقاد دارید پدرش الحسن العسکری امام است و چون محمدبن‌حسن پسر اوست؛ پس او را به امامت برگزیده و فتوایی را که خداوند سبحان به خلیفه و رسول خود ابراهیم علیه الصلاة و السلام داده است را فراموش کرده‌اید. خداوند تعالی می‌فرماید:

{وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴿۱۲۴﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
از کجا می‌دانید او از کسانی نیست که در حق خود ظلم می‌کنند یا به عهد خود با خدا وفا نمی‌کنند؛ این شما نیستید که از غیب آگاهید.
و اما درمورد بیانت برای این آیه :
{وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴿۱۲۴﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
الصافی می‌گوید و فتوا می‌دهد که مقصود خداوند از فرموده‌اش:

{قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}
ظلم گناه کردن است؛ ولی مهدی منتظرغیر از حق چیزی به خدا نسبت نداده و فتوا می‌دهد: مقصود خدا بزرگترین ظلمی است که در کتاب آمده است؛ یعنی شرک به خدا. آنها کسانی هستند که خداوند می‌داند نسبت به پروردگارشان مشرکند و به علت کبرشان؛ تا زمان مرگشان آنها را پاک و مطهر نمی‌کند تا به عهد و رحمت و عفو او نرسند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَاءُ} صدق الله العظيم [النساء:۴۸].
همانا که مقصود خداوند تعالی از این فرموده:
{قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴿۱۲۴﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
ظلم شرک است نه ظلم گناه کردن. پس برای شیعیان و اهل سنت فتوا می‌دهم چگونه حق را از باطل تشخیص دهند؛ یعنی دریابند آیا تفسیری که برای کلام خدا در کتابش می آورند واقعاً حق است یا ندانسته و از روی ظن و گمان به خدا نسبت داده‌اند و ظن و گمانی که کسی را از حق بی‌نیاز نمی‌کند. برای مثال فتوای الصافی را درنظر می‌گیریم که می‌گوید شایسته انبیا نیست که ابداً گناهی بکنند و به ظن خود پاسخ خداوند به ابراهیم را به عنوان برهان می‌آورد که:
{
قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴿۱۲۴﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
و شیعیان گمان می‌کنند مقصود خداوند این است که: گناه‌کاران به عهد من نایل نمی‌شوند. برای همین تا زمان مرگشان اعتقاد دارند انبیا و ائمه به طور مطلق عصمت داشته و معصوم‌اند و لذا به همین دلیل شیعیان گمراه شده و دیگران را هم گمراه می‌کنند. اما جناب الصافی! هروقت که خواستی برای مردم فتوا بدهی؛ اولاً باید بدانی اگر فتوایت از روی علم و با دلیل قاطع از محکمات کتاب پروردگار عالمیان باشد؛ هم اجر خودت را داری و هم اجر کسانی را داری که از تو پیروی کرده‌اند تا روزی که مردم در پیشگاه پروردگار عالمیان قرار گیرند. ولی باید بدانی اگر از روی ظن و گمان فتوا داده باشی و گمان کسی را از حق بی‌نیاز نمی‌کند؛ احتمال دارد فتوایت درست باشد یا خطا. به پروردگارم قسم می‌خورم: شایسته هیچ بنده‌ای در تمام ملکوت نیست که با سخن گفتن از روی ظن که کسی را از حق بی‌نیاز نمی‌کند؛ فتوایش حق از آب درآید. بلکه به خاطراین که بدون داشتن علم از نزد پروردگارش فتوا داده است، خود را گرفتارتجارتی زیان‌بارمی‌کند و تا روز قیامت این تجارت زیان‌بار ادامه دارد و خسارتش مستمر است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

{لِيَحْمِلُوا أَوْزَارَهُمْ كَامِلَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۙ وَمِنْ أَوْزَارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُم بِغَيْرِ عِلْمٍ ۗ أَلَا سَاءَ مَا يَزِرُونَ ﴿۲۵﴾} صدق الله العظيم [النحل].
لذا موضوع فتوا دادن در تفسیر کلام خدا؛ می‌تواند اجر بسیار بزرگی داشته باشد و یا بارگناهی بسیار سنگین بردوش بگذارد.
اگر فتوا به حق و از روی علم و برهان آشکار از کتاب خدا و پروردگار عالمیان باشد؛ تجارتی موفق است و فرد هم اجر خودش را می‌برد و هم اجر امت‌هایی که تا روز قرار گرفتن مردم در پیشگاه پروردگارِعالم از آن فتوا پیروی کرده‌اند. و اگر فتوا از روی ظن و گمان باشد [که کسی را از حق بی‌نیاز نمی‌کند] ، بار گناه خود و همه کسانی که تا روز قرار گرفتن مردم در پیشگاه پروردگار عالمیان برطبق آن فتوا عمل کرده‌اند را بر دوش خواهد داشت.

برادرمن صافی؛ ای جماعت متقیان و کسانی که نمی‌خواهند چیزی را که نمی‌دانند به خدا نسبت دهند! اگر نمی‌خواهید چیزی جز حق به خداوند نسبت دهید؛ به کتاب پروردگارتان بنگرید که آیا به حق سخن گفته‌اید یا از روی ظن و گمانی که کسی را از حق بی‌نیاز نمی‌کند. پس به تمام طالبان علم فتوا می‌دهم؛ ای جماعت شیعیان! به حق برایتان فتوا می‌دهم که به آیات محکم و بینه کتاب که آیات ام الکتابند و هرکسی عربی مبین را بداند آنها را می‌فهمد رجوع کنید و سپس ببینید آیا تفسیرتان برای این فرموده خداوند تعالی:
{إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم
با آیاتی از آیات محکم کتاب خدا مغایرت دارد؟ اگر نداشت، آن‌گاه می‌فهمید جز حق به خدا نسبت نداده‌اید. چون آیه از آیات محکمی خواهد بود که ظاهر و باطن آن یکی است و با آیات محکم دیگر کتاب مقابله و مغایرت ندارد. و اگر دیدید تفسیری که برای این آیه آورده‌اید، با یکی از آیات محکم کتاب خدا در مورد فتوا معصوم بودن از خطا مغایرت دارد؛ آن‌گاه درمی‌یابید نسبت ناحق به خدا داده‌اید وبه درگاه خدا جداً توبه کنید.
حال ببینیم تفسیر برادر صافی چگونه است؛ لذا آن را به آیات محکم کتاب خدا عرضه خواهیم کرد. اگر با آیه‌ای از آیات محکم کتاب مغایرت نداشت، مهدی منتظر حق ندارد تفسیر صافی را رد کند و در برابر آن تسلیم خواهد شد؛ البته اگر دیدیم صافی به حق سخن گفته است. اما از کجا بدانیم سخن او حق است یا باطل؟ نمی‌توانیم یقین کنیم مگر این که تفسیر او از این آیه را به آیات محکم کتاب عرضه کنیم و اگر دیدیم هیچ یک از انبیا قطعا گناهی مرتکب نشده‌اند؛ آن وقت می‌فهمید که فرموده خداوند تعالی:
{وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}
از آیات محکم است و ظاهر و باطنی یکسان دارد و مقصودش این است که عهد من به کسی که به خود ظلم کرده و در طول حیاتش مرتکب گناه شده است؛ نمی‌رسد و به این ترتیب باید رسولان و ائمه از خطا معصوم باشند؛ چون این آیه از محکمات خواهد بود نه از آیات متشابه. ولی من برای خدا شهات می‌دهم که در این آیه یک کلمه متشابه آمده و به خاطر همین یک کلمه شیعه به خطا رفته است. حال موضع تشابه را دقیقاً برایتان می‌آوریم که کلمه {الظَّالِمِينَ}است و شیعیان گمان کردند مقصود خداوند ظلم «گناه کردن» است و علت گمراهی آنان تشابه بین كلمه {الظَّالِمِينَ} مشرک و ظالمینی است که ظلم گناه کردن را مرتکب شده‌اند. تا زمانی که این کلمه از متشابهات است؛ از کجا بدانیم مقصود، کدام گروه از ظالمین هستند؟ آیا مقصود خداوند کسانی هستند که با شرک در حق خود ظلم کرده‌اند و خداوند شرک آوردن به خود را نمی‌بخشد، یا مقصود ظلم گناه‌کاران است و بهترین گناه‌کاران کسانی هستند که توبه کنند. پس اگر از خدا بترسید و نخواهید چیزی را که نمی‌دانید به او نسبت دهید؛ به آیات محکم کتاب خدا رجوع کنید. اگر دیدید در جایی دیگر یکی از انبیا بدون شک و تردید مرتکب گناه واضح و آشکاری شده و خداوند به گناه او شهادت داده؛ آن‌گاه به یقین درمی‌یابید مقصود خداوند ظلم گناه‌کاری نیست؛ بلکه ظلم شرک آوردن است. در کتاب می‌یابید رسول‌الله موسی علیه الصلاة و السلام مرتکب قتل شد و یونس هم گناه بزرگی کرد و گمانی که حق نبود در حق پروردگارش نمود. او فکر کرد خداوند او را در تنگنا قرار نمی‌دهد و مجازات نمی کند و این گمان ناحق بعد از آن بود که به رسالت به سوی مردمش فرستاده شد و بعد از آن که خداوند او را مکلف کرد رسالت پروردگارش را تبلیغ کند؛ چنین گناه بزرگی را در حق پروردگارش مرتکب شد. خداوند تعالی می‌فرماید:
{ وَإِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿١٣٩﴾ إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ ﴿١٤٠﴾ فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ ﴿١٤١﴾ فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِيمٌ ﴿١٤٢﴾ فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ ﴿١٤٣﴾ لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿١٤٤﴾ } صدق الله العظيم [الصافات]

بنگرید خداوند تعالی چه می‌فرماید:
{فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِيمٌ ﴿١٤٢﴾ فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ ﴿١٤٣﴾ لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿١٤٤﴾ } صدق الله العظيم [الصافات]

بعد سؤال می‌کنید رسول الله یونس چه کرده بود که مستحق چنین جزایی شد و جزای او این بود که خداوند عمر ماهی و عمر یونس علیه السلام را که در شکم ماهی بود طولانی کند تا رستاخیز فرا رسد. به کتاب مراجعه کنید تا برایتان فتوا دهد او چه گناهی در حق پروردگار سبحانش مرتکب شد:
{وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَىٰ فِي الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَـٰهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ ﴿۸۷﴾ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ ۚ وَكَذَٰلِكَ نُنجِي الْمُؤْمِنِينَ ﴿۸۸﴾} صدق الله العظيم [الأنبياء]

این خطا و گناه بزرگی بود که از رسول‌الله یونس سر زد آن هم بعد از این که به رسالت فرستاده شد و مکلف گردید رسالت پروردگارش را به صدهزار نفر از مردم قومش و یا بیشتر برساند. بعد بنگرید که رسول الله یونس چگونه اعتراف می‌کند به خود ظلم کرده است:
{سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ}
ای جماعت شیعیان به سخن رسول الله یونس بنگرید:
{إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ}
و سپس به کلام خداوند تعالی بازگردید که می‌فرماید:
{وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم
پس دیدیم تفسیر شما با یکی از آیات محکم کتاب تناقض دارد. حال به سراغ قصه رسول‌الله موسی علیه الصلاة و السلام می‌آییم که گناه کرد و مردی را به ناحق به قتل رساند. او گناه کرد و در حق خود ظلم نمود و سپس به درگاه خدا انابه و توبه کرده و گفت:
{قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿۱۶﴾} صدق الله العظيم [القصص]
لذا ای جماعت شیعیان! دریافتید که تفسیرتان با آیات محکم کتاب در تناقض است و برایتان روشن گردید مقصود خداوند ظلم گناه کردن نیست بلکه ظلم شرک آوردن به پروردگار عالمیان است.
حال سراغ خطای محمد رسول‌الله صلى الله عليه وآله وسلم، می‌آییم. زمانی که سرخود تصمیم گرفت مانند پادشاهانی عمل کند که حین جنگ اسیر می‌گیرند و منتظر فتوای پروردگارش نشد. پس جبریل علیه الصلاة و السلام با فتوای حق پروردگارش آمد و به نبی خدا خبر داد گناه بزرگی مرتکب شده است. خداوند تعالی می‌فرماید:
{مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَكُونَ لَهُ أَسْرَى حَتَّى يُثْخِنَ فِي الأَرْضِ تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا وَاللَّهُ يُرِيدُ الآخِرَةَ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿۶۷﴾ لَوْلا كِتَابٌ مِنْ اللَّهِ سَبَقَ لَمَسَّكُمْ فِيمَا أَخَذْتُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿۶۸﴾} صدق الله العظيم [الأنفال].
سبحان الله! خداوند تعالی می‌فرماید اگر رحمتی که برخود فرض نموده نبود؛ جبریل علیه السلام با جواب نمی‌آمد؛ بلکه عذاب بزرگ خدا به آنان می‌رسید. خداوند می‌فرماید:
{لَوْلا كِتَابٌ مِنْ اللَّهِ سَبَقَ لَمَسَّكُمْ فِيمَا أَخَذْتُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿۶۸﴾} صدق الله العظيم [الأنفال].
و اینجاست که اشتباه محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم درگرفتن تصمیم خطا برایتان روشن می‌شود و این خطا بعد از آن بود که مکلف به رسالت شده بود؛ پس توبه و انابه نمود و خداوند ظلم او و ظلمی که صحابه به خود کرده بودند را بخشید همانا که او غفور و رحیم است. آیه‌ای که صافی با آن محاجه می‌کرد از آیات متشابه شد و نقطه تشابه یک کلمه از فرموده خداوند تعالی است:
{قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم،
وتشابه دریک كلمه است: {الظَّالِمِينَ}، شیعیان گمان کردند مقصود ظلم گناه کردن است در حالی که مقصود خدا ظلم شرک آوردن به خداوند است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَاءُ} صدق الله العظيم [النساء:۴۸]

بالاترین درجه ظلم انسان در حق خود؛ شرک آوردن به خداست. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ} صدق الله العظيم [لقمان:۱۳]

ظلم «شرک» غیر از ظلم «گناه کردن» است؛ چون مؤمن در معرض ابتلاست و خطا کرده و با گناه کردن در حق خود ظلم می‌کند نه با شرک آوردن؛ چون او از کسانی خواهد بود که مردم را به سوی عبادت خداوند یکتای و بی‌شریک دعوت می‌کند و شایسته نیست دعوت کننده؛ خودش مشرک باشد چون مردم را به سوی عبادت خداوند یکتا و بی‌شریک دعوت خواهد کرد و ظلم شرک آوردن غیراز ظلم گناه است؛ چون ظلم گناه کردن ممکن است حتی بعد از مکلف شدن رسول به رسالت پروردگارش هم رخ دهد.
آیا نمی‌بینید از متشابهی پیروی می‌کنید که با آیات محکم و ام الکتاب تناقض دارد؟ خداوند به شما امر نمی‌کند از آیات متشابه که تأویلشان را جز او نمی‌داند و به هرکس که بخواهد می‌آموزد؛ پیروی کنید. بلکه فرمان خدا پیروی از آیات محکم و بینه‌ی ام الکتاب است تا به راه راست هدایت شوید. چون اگر از آیات متشابه پیروی کنید؛ خواهید دید ظاهر آن مخالف آیات محکم کتاب است و سپس حق برایتان گران آمده و آیات متشابه شما را به گمراهی شدید می‌کشاند. خداوند تعالی می‌فرماید:

{هُوَ الَّذِي أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ۖ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ ۗ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّـهُ ۗ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا ۗ وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿۷﴾} صدق الله العظيم [آل عمران]

جناب الصافی! من امام مهدی به عهد خدا وفادارم و هیچ چیز را با او شریک نمی‌گیرم؛ ولی خطاها و گناهان زیادی مرتکب شدم و به سوی پروردگار انابه کردم و او را غفور و رحیم یافتم. پس او مرا برگزید و هدایت کرد و بیان حق قرآن [محکم و متشابه آن را] به من آموخت. به خداوندی که خدایی جز او نیست قسم اگراولین و آخرین امت‌ها از مرده و زنده، جمع شوند تا با قرآن عظیم با امام مهدی محاجه کنند؛ خداوند با برهان علمی مرا بر همه آنان مهیمن قرار داده ولی اکثر مردم نمی‌دانند؛ آیا شما هدایت می شوید ؟
وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
برادر شیعیان و اهل سنت و جماعت؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.

اخرین به روز رسانی: 01-08-2022 08:36 AM