الموضوع: معجزه امام مهدی در بیان اسرار مخفی قرآن وبیان تفصیلی درباره ذوالقرنین ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم بن آزر

1

معجزه امام مهدی در بیان اسرار مخفی قرآن وبیان تفصیلی درباره ذوالقرنین ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم بن آزر..

-1-
الإمام ناصر محمد اليماني
19 - 02 - 1436 هـ
11 - 12 - 2014 مـ


معجزه امام مهدی در بیان اسرار مخفی قرآن و بیان تفصیلی درباره «ذوالقرنین» ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم بن آزر..

بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على كافة أنبياء الله ورسله من الجنّ والإنس من أوّلهم إلى خاتمهم محمد رسول الله، يا أيها الذين آمنوا صلّوا عليهم وسلّموا تسليماً لا نفرّق بين أحدٍ من رسله، وقولوا سمعنا وأطعنا غفرانك ربنا وإليك المصير، أمّا بعد..
از امام مهدی به تمام علمای مسلمین و امتشان، سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما باد، سلام بر ما و تمام بندگان صالح خداوند در هر زمان و مکان تا یوم الدین و شهادت می‌دهم «لا إله إلا الله» و شهادت می‌دهم «محمد رسول الله» و شهادت می‌دهم «امام مهدی منتظر یاری دهنده به محمد [ناصر محمد] است» چرا که محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم، آخرین نبیّ و رسول خداوند است. به‌راستی که خداوند امام مهدی منتظر را بر می‌انگیزد تا یاری دهنده محمد [ناصر محمد] باشد و موضوعات دینی را که در آن دچار اختلاف شده‌اید، برایتان روشن سازد و با حکم حق، از آیات محکم قرآن عظیم؛ سخن نهایی و فصل الخطاب را بیاورد تا به این ترتیب شما را به مسیر اولیه نبوت، کتاب خداوند و سنت حق بیان نبوی بازگرداند، همان که بر خاتم انبیا و مرسلین محمد صلّى الله عليه وآله وسلّم نازل شده‌بود.
ای عجب از شما اهل سنت و شیعیان، شما می‌دانید مقصود از حدیث حق نبوی که به نام محمد اشاره می‌کند چیست. شما می‌دانید مقصود «همراهی» و ملازمت است و نه مطابقت نام محمد با نام امام مهدی! و این امام مهدی است که برای یاری محمد [ناصرمحمد] آمده‌است و شما می‌دانید که «تواطوء» به معنای همراهی است، یعنی نام محمد همراه نام امام مهدی است: ناصر محمد؛ به همین دلیل نیز نبی عليه الصلاة و السلام در فرموده خود به شما فتوا داده است که : [يواطئ اسمه اسمي]، [نام او نام مرا همراهی می‌کند]. به این معنی که نام محمد همراه اسم امام مهدی ناصر محمد است، چون محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم خاتم الأنبیاء و مرسلین است. خداوند امام مهدی را برای یاری به محمد رسول الله برمی‌انگیزد و او از آنچه که بر محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم نازل شده‌است، برایتان حجت می‌آورد یعنی قرآن عظیم که بصیرتی برای محمد رسول الله و همه کسانی است که تا فرا رسیدن روز قیامت [یوم الدین] از او پیروی می‌کنند. ما نه با وحی جدید، بلکه با بیان حق قرآن مجید، آنچه را که نمی‌دانید به شما می‌آموزیم و با قرآن به هر کس که از قیامت می‌ترسد، اندرز می‌دهیم.
ای علمای مسلمین! امام مهدی در ابتدای امر از فتوای شما در مورد نبی الله ابراهیم بن آزر و فرستاده شدن او به‌سوی پادشاهی به نام نمرود بن کنعان پیروی کرد ولی دریافت که شما اشتباه می‌کنید. همچنین امام مهدی از فتوای شما درباره نبی الله عزیر علیه الصلاة و السلام مبنی بر اینکه او دو بار زندگی کرده‌است پیروی می‌کرد؛ سپس دریافت که شما اشتباه کرده‌اید. اما من بعد اینکه از فتاوی شما پیروی کردم، متوجه خطایتان شدم. امام مهدی ناصر محمد یمانی چندین سال با وجود اینکه خطای علمای مسلمین در این دو مورد را کشف کرده بود، از آن پیروی می کرد. اما علت این پیروی اولیه برای آن بود که انصار را به فتنه نیندازم تا زمان بیان آن فرا رسد. تا تعداد آنها زیاد شده و از حقیقت نعیم اعظم آگاه شوند و آگاهیشان درباره آن افزایش یابد؛ سپس بیان مفصلی برای نفی فتوای علمای مسلمین درباره نمرود بن کنعان بیاورم و فتوای حق را در زمان مقدر شده در کتاب مسطور؛ جایگزین آن نمایم. حال با بیان حق قرآن عظیم، اسرار پنهانی از قرآن عظیم را به تفصیل توضیح می‌دهیم که تاکنون و قبل از مهدی منتظر، احدی از علمای مسلمین سخنی از آن نگفته‌اند. این اعلام مبارزه‌طلبی علنی است و با بیان حق از قرآن عظیم، برتریمان را بر همه شما، با آوردن دلایل قرآنی ثابت می‌کنیم و با برهان‌های قاطع و علمی از قرآن عظیم، قرآن را با قرآن روشن می‌کنیم. با آنکه من متوجه فتوای اشتباه شما شدم [البته بعد از آنکه در این دو مسئله از فتاوی شما پیروی کرده بودم] اما چند سال صبر نمودم تا برخی از انصار گرفتار فتنه نشوند و تعداد انصار زیاد شده و از حقیقت نعیم اعظم آگاه شوند و بعد از آنکه مطمئن شدم دچار فتنه نمی‌شوند، تعدیل و تبدیل حق حکم را آوردم؛ چون برخی از آنها تصور خواهند کرد این امام ناصر محمد یمانی بوده‌است که فتوا داده ابراهیم بن آزر به‌سوی پادشاهی به نام نمرود بن کنعان فرستاده شده‌است. ولی تمام علمای مسلمین می‌دانند این فتوای آنان است نه فتوای امام ناصر محمد یمانی. از این روز به بعد تا مسئله‌ای را بر آیات محکم قرآن عرضه نکرده باشم؛ از هیچ یک از احکام شما پیروی نکرده و نمی‌کنم.
ای علمای مسلمین و امتشان! بیایید تا تدبر حق در کتاب خداوند قرآن عظیم را به شما بیاموزیم. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ} صدق الله العظيم [ص:۲۹]
اما چگونه از اسرار پنهان قرآن عظیم آگاه شوید ؛برای مثال زمانی که ببینید بین دو آیه نفی و اثبات وجود دارد. برای مثال:
{يس ﴿١﴾ وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ ﴿٢﴾ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿٣﴾ عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿٤﴾ تَنزِيلَ الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ ﴿٥﴾ لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أُنذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ ﴿٦﴾} صدق الله العظيم [يس]
به فرموده خداوند تعالی نظر کنید:
{لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أُنذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ ﴿٦﴾} صدق الله العظيم
در حالی که در آیه‌ای دیگر، خداوند به شما آموخته است که برای پدرانشان؛ نبی و انذار کننده فرستاده است:

{أَفَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءهُم مَّا لَمْ يَأْتِ آبَاءهُمُ الْأَوَّلِينَ (۶۸) أَمْ لَمْ يَعْرِفُوا رَسُولَهُمْ فَهُمْ لَهُ مُنكِرُونَ (۶۹) أَمْ يَقُولُونَ بِهِ جِنَّةٌ بَلْ جَاءهُم بِالْحَقِّ وَأَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ كَارِهُونَ (۷۰)}
صدق الله العظيم [المؤمنون]،

پس در می‌یابید خداوند، در میان امت پدران پیشینشان از ذریه اسماعیل نبی فرستاده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{أَفَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءهُم مَّا لَمْ يَأْتِ آبَاءهُمُ الْأَوَّلِينَ (۶۸) أَمْ لَمْ يَعْرِفُوا رَسُولَهُمْ فَهُمْ لَهُ مُنكِرُونَ (۶۹)} صدق الله العظيم.
اما بیان حق این فرموده خداوند تعالی:
{أَمْ لَمْ يَعْرِفُوا رَسُولَهُمْ فَهُمْ لَهُ مُنكِرُونَ (۶۹)
} صدق الله العظیم.
یعنی: آیا قریش رسول خود را نشناخته‌اند و انکار می‌کنند که او یکی از خود آنهاست، همچنان که پدران و اقوام پیشینشان، نبیِّ خداوند را که یکی از خود آنان بود و به سویشان فرستاده شده بود؛ انکار کردند. اما آنها [پیشینیان] خودی بودن او را انکار کردند؛ چون پیش از آن اصلاً وی را نمی‌شناختند؛ چرا که او صد سال قبل، از مکه عازم شام شده‌بود و از کنار قریه‌ای می گذشت که باران شرّ و بلا بر آن باریده شده بود. این یکی ازآبادی‌های قوم لوط بود که قریش صبح و شب از کنار آن می‌گذشتند، چون در مسیر بین شام و مکه قرار داشت و خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَإِنَّ لُوطًا لَّمِنَ الْمُرْسَلِينَ (۱۳۳) إِذْ نَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ (۱۳۴) إِلَّا عَجُوزًا فِي الْغَابِرِينَ (۱۳۵) ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ (۱۳۶) وَإِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيْهِم مُّصْبِحِينَ (۱۳۷) وَبِاللَّيْلِ ۗ أَفَلَا تَعْقِلُونَ (۱۳۸)} صدق الله العظيم [الصافات].
و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَلَقَدْ أَتَوْا۟ عَلَى ٱلْقَرْيَةِ ٱلَّتِىٓ أُمْطِرَتْ مَطَرَ ٱلسَّوْءِ ۚ أَفَلَمْ يَكُونُوا۟ يَرَوْنَهَا ۚ بَلْ كَانُوا۟ لَا يَرْجُونَ نُشُورًۭا} صدق الله العظيم [الفرقان:۴۰].

اهالی مکه نیز حین مسافرت بین مکه و شام از کنار این آبادی می‌گذشتند. آن مرد از اهالی مکه که به شام می رفت هم از کنار این آبادی گذشت و خداوند تعالی می‌فرماید:
{أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَىٰ قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىٰ يُحْيِي هَٰذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا ۖ فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ ۖ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ ۖ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ ۖ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَىٰ طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ ۖ وَانْظُرْ إِلَىٰ حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ ۖ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا ۚ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ} صدق الله العظيم [البقرة:۲۵۹].
و خداوند او را بعد از گذشت صد سال از زمان خروج وی از مکه، برانگیخت و زنده کرد و بعد از او اوضاع تغییر کرده بود و «تبع حمیری یمانی» پادشاهی خود را در جزیرة العرب گسترش داده بود. خداوند ابتدا نبی خود ابراهیم بن اسماعیل را به سوی قوم خودش یعنی اهالی مکه فرستاد. ابراهیم بن اسماعیل به آنان گفت که از اهالی مکه و از خود آنان است، اما از آنجا که مردم از قبل او را نمی‌شناختند؛ انکارش کردند و برای همین خداوند تعالی [به قریش هم عصر محمد رسول الله] می‌فرماید:
{أَفَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءهُم مَّا لَمْ يَأْتِ آبَاءهُمُ الْأَوَّلِينَ (۶۸) أَمْ لَمْ يَعْرِفُوا رَسُولَهُمْ فَهُمْ لَهُ مُنكِرُونَ (۶۹)} صدق الله العظيم. [المؤمنون].
پدرانشان، نبیِّ مبعوث خداوند را که از قوم خودشان بود، انکار کرده بودند؛ چرا که خداوند او را به مدت صد سال میرانده بود و بعد از برانگیخته شدنش، کسی از اهالی مکه او را نمی‌شناخت. لذا می‌بینید خداوند، کفار قریش را توبیخ می‌کند که مانند گروهی از پدرانشان که کافر بودند؛ عمل نکنند. برای همین هم خداوند تعالی می‌فرماید:
{أَمْ جَاءهُم مَّا لَمْ يَأْتِ آبَاءهُمُ الْأَوَّلِينَ (۶۸) أَمْ لَمْ يَعْرِفُوا رَسُولَهُمْ فَهُمْ لَهُ مُنكِرُونَ (۶۹)}
صدق الله العظيم.
درحالی‌که وضعیت کافران قریش مانند پدرانشان نبود که نبی خود را نشناختند و وی را انکار کردند؛ بلکه آنان رسول خداوند را می‌شناختند چون قبل از برانگیخته شدن [به رسالت] سال‌ها در میانشان زندگی کرده بود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{قُل لَّوْ شَاء اللَّهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَلاَ أَدْرَاكُم بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُرًا مِّن قَبْلِهِ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ} صدق الله العظيم [يونس:۱۶].
در‌حالی‌که آن نبیّ را که در میان پدرانشان برانگیخته شده بود، نشناخته و انکارش کردند؛ چون هیچ‌کس او را نمی‌شناخت و به اراده خداوند صد سال مرده و سپس برانگیخته شد و خداوند او را «ذوالقرنین» نامید یعنی کسی که دوبار به او عمر داده شده‌است چون او در دو دوره زمانی [متفاوت[ زندگی کرد و اینکه مقصود از «قرون» نسل [امت] و حیات مردم است را از خلال این فرموده خداوند تعالی در می‌یابید:
{أَفَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ فِي مَسَاكِنِهِمْ ۗ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّأُولِي النُّهَىٰ (۱۲۸)} صدق الله العظيم [طه].
مقصود این است که چقدر امت‌هایی که نسل‌هایی از ایشان هلاک شده‌اند. از اینجاست که در می‌یابید علت دادن نام «ذی القرنین» به نبی خداوند ابراهیم بن اسماعیل چیست؛ یعنی کسی که دو بار زندگی کرده‌است چون یک‌ بار به دنیا آمده و عمر کرده و سپس خداوند او را میرانده و بعد از صد سال زنده کرده است. این نبی عرب «ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم» پدر سوم اعراب است و برای همین در کتاب به اعراب «آل ابراهیم» گفته می‌شود و گروهی از «بنی اسراییل بن اسحاق» به آل ابراهیم که فرزند اسماعیل و عرب بودند حسادت می‌کردند. برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
{أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَيَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هَٰؤُلَاءِ أَهْدَىٰ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلًا (۵۱) أُولَٰئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ ۖ وَمَنْ يَلْعَنِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِيرًا (۵۲)أَمْ لَهُمْ نَصِيبٌ مِنَ الْمُلْكِ فَإِذًا لَا يُؤْتُونَ النَّاسَ نَقِيرًا (۵۳) أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَىٰ مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ ۖ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا (۵۴)فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ بِهِ وَمِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ ۚ وَكَفَىٰ بِجَهَنَّمَ سَعِيرًا (۵۵)} صدق الله العظيم [النساء].
در زمان پادشاه قوم «تبّع» خداوند ملک روی زمین را به فرزندان آل ابراهیم عطا نموده بود و آن پادشاهی که از جانب خداوند حکومت به وی عطا شده بود [تبّع] درباره پروردگار با ابراهیم مجادله می‌کرد. نبی خداوند ابراهیم [بن اسماعیل] گفت خداوند او را بعد از مرگ، حیاتی دوباره بخشیده است و این خداوند است که زنده می‌کند و می‌میراند. شاه «تبّع یمانی» گفت: «من هستم که حیات بخشیده یا می‌میرانم» و دو نفر را احضار کرد و گفت: «این یکی خواهد مرد و دیگری را رها می‌کنم تا زنده بماند». اما مقصود نبی خداوند ابراهیم [بن اسماعیل] این نبود و از طرفی از ترس اینکه جدال او با شاه بر سر این امر باعث به قتل رسیدن یکی از دو زندانی شود که شاه احضار کرده بود، خواست با نشانه‌های دیگر در برابرش حجت آورد و خداوند تعالی می‌فرماید:
{قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنْ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنْ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ} صدق الله العظيم [البقرة:۲۵۸].
تا اینکه گروهی از مؤمنان، پیرو ابراهیم [بن اسماعیل] شدند و شاه تبّع یمانی، خندق بزرگی کند و دستور داد آن را پر از آتش نمایند و هرکس را که از دین ابراهیم باز نگردد در آن بیندازند. برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْبُرُ‌وجِ ﴿١﴾ وَالْيَوْمِ الْمَوْعُودِ ﴿٢﴾ وَشَاهِدٍ وَمَشْهُودٍ ﴿٣﴾ قُتِلَ أَصْحَابُ الْأُخْدُودِ ﴿٤﴾ النَّارِ‌ ذَاتِ الْوَقُودِ ﴿٥﴾ إِذْ هُمْ عَلَيْهَا قُعُودٌ ﴿٦﴾ وَهُمْ عَلَىٰ مَا يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ ﴿٧﴾ وَمَا نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلَّا أَن يُؤْمِنُوا بِاللَّـهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ ﴿٨﴾ الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ ۚ وَاللَّـهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ ﴿٩﴾} صدق الله العظيم [البروج]
پس خداوند باران بسیار شدیدی فرو فرستاد که آتش را خاموش ساخت و پادشاه تبع و سپاهیانش [که هزاران نفر بودند] ناچار شدند به خانه‌هایشان بگریزند تا از شدت باران کاسته شود. آن‌گاه بود که خداوند پایه‌های خانه‌ها را خراب و سقف را بر سرشان فرود آورد: «أصحاب البروج المشيدة» یعنی ساکنان برج‌های استوار. گروهی دیگر که در خانه‌های یک طبقه زندگی می‌کردند، توانستند به محض شروع زلزله، از خانه بگریزند. خداوند در حین بارندگی؛ صاعقه بر سر این گروه فرود آورد و همگی را هلاک نمود و سپس بعد از مرگ، آنها را برانگیخت. این سپاهیان تبع که خداوند با صاعقه آنها را نابود کرد؛ هزاران نفر بودند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ} صدق الله العظيم [البقرة:۲۴۳].
سؤالی که مطرح می‌شود این است: چرا هزاران نفر از ترس مرگ از خانه‌هایشان گریختند؟ جواب: آنها با احساس زمین لرزه، از خانه‌هایشان گریختند تا سقف بر سرشان فرو نیاید و نمیرند. سقف بر سر عده‌ای فرو ریخت و عده‌ای دیگر توانستند بگریزند و خداوند این گروه را با فرود آوردن صاعقه در حین بارندگی هلاک نمود. سپس این هزاران نفر سپاهیان تبع را، بعد از مرگ، زنده کرد و آنها را سربازان نبی الله ابراهیم بن اسماعیل قرار داد؛ چون ابراهیم [بن اسماعیل] برای پروردگارش حجت آورد و گفت: «پروردگارا؛ تو آنها را هلاک نمودی و بنده و عبد تو بر علیه آنها دعایی نکرد». سپس خداوند آنها را برانگیخت، چون علت هلاکت آنان دعای مؤمنان قوم بود که پیرو نبی الله ابراهیم [بن اسماعیل] بودند. او همان پیامبری است که خداوند او را در میان امت عرب وسط [امت وسط] پیشین که قبل از قریش زندگی می‌کردند، برانگیخت و خداوند آن امت را با زلزله و صاعقه هلاک نمود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَأَتَى اللَّهُ بُنْيَانَهُم مِّنَ الْقَوَاعِدِ فَخَرَّ عَلَيْهِمُ السَّقْفُ مِن فَوْقِهِمْ وَأَتَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لَا يَشْعُرُونَ (۲۶)} صدق الله العظيم [النحل].
کسانی که قبل از آنان [قبل از قریش] با نزول صاعقه و زلزله از سوی خداوند به هلاکت رسیده اند، چه کسانی هستند؟ آنها قوم تبّع یمانی بودند، کسانی که زمین را بیش از امت وسط [امت وسط دنیا از نظر مکانی] معاصر نبی الله محمد صلی الله علیه و آله و سلم؛ آباد کردند و خداوند به‌خاطر تکذیب کردن ابراهیم بن اسماعیل ؛ آنان را هلاک نمود.خداوند تعالی می‌فرماید:
{أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ ۚ كَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَأَثَارُوا الْأَرْضَ وَعَمَرُوهَا أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوهَا وَجَاءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ ۖ فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَٰكِن كَانُوا أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (۹)} صدق الله العظيم [الروم].
سؤالی که مطرح می‌شود این است: این کسانی که قوی‌تر بوده و بیشتر از امت وسط عرب؛ جزیرة العرب را آبادان کردند چه کسانی هستند؟ جواب را در آیات محکم کتاب و در این فرموده خداوند تعالی می‌یابید:
{إِنَّ هَٰؤُلَاءِ لَيَقُولُونَ (۳۴) إِنْ هِيَ إِلَّا مَوْتَتُنَا الْأُولَىٰ وَمَا نَحْنُ بِمُنشَرِينَ (۳۵) فَأْتُوا بِآبَائِنَا إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ (۳۶) أَهُمْ خَيْرٌ أَمْ قَوْمُ تُبَّعٍ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ ۚ أَهْلَكْنَاهُمْ ۖ إِنَّهُمْ كَانُوا مُجْرِمِينَ (۳۷)} صدق الله العظيم [الدخان].
به هر حال؛ خداوند به آل ابراهیم، حکومت تبّع را عنایت کرد که در روی سطح زمین بود و سپس ملک عظیمی که در باطن زمین بود را نیز به آنان عطا نمود. این همان ملک عظیمی است که خداوند به ذوالقرنین نبی الله ابراهیم بن اسماعیل عطا نمود و همین مُلک ابراهیم است که خداوند در جنت بابل به امام مهدی عنایت خواهد کرد و این بخشی از مُلک در حیات دنیوی است. مردم در زمان برانگیخته شدن خاتم الأنبیاء ومرسلین محمد صلی الله علیه و آله و سلم، تنها دنیایی که در ظاهر و سطح زمین بود را می‌شناختند و از وجود حیات دنیوی دیگر [در درون زمین] بی‌خبر بودند. لذا خداوند تعالی می‌فرماید:
{يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الْـحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ عَنِ الآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ} صدق الله العظيم [الروم:۷].
به فرموده خداوند تعالی نظر کنید: { مِّنَ الْـحَيَاةِ الدُّنْيَا } یعنی جزئی از حیات دنیا وجود دارد که آنها از آن آگاه نیستند.برای همین خداوند تعالی می‌فرماید: { مِّنَ الْـحَيَاةِ الدُّنْيَا }چون در دنیا دو حیات وجود دارد؛ یکی در سطح زمین و دیگری در باطن آن. لذا خداوند تعالی می‌فرماید: {يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الْـحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ عَنِ الآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ} صدق الله العظيم . حیات باطنی؛ زندگی است که در باطن زمین و زیر سطح آن در جریان است. در باطنِ زمین، مُلک بسیار بزرگی وجود دارد. لذا خداوند تعالی می‌فرماید:
{لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَىٰ (۶)} صدق الله العظيم [طه].
خداوند در زمان نبی الله ذوالقرنین ابراهیم بن اسماعیل ؛ ملک بزرگی (ملک قوم تبّع ) به آل ابراهیم عطا نمود همچنین خداوند ملکی به آنان عطا فرمود که هیچ‌کس از ذریه ابراهیم که در امت وسط [از نظر مکانی] و در عهد محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم زندگی می‌کردند؛ پایشان به آنجا نرسیده‌است. برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَرَدَّ اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنَالُوا خَيْرًا ۚ وَكَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ الْقِتَالَ ۚ وَكَانَ اللَّهُ قَوِيًّا عَزِيزًا (۲۵) وَأَنزَلَ الَّذِينَ ظَاهَرُوهُم مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِن صَيَاصِيهِمْ وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِيقًا تَقْتُلُونَ وَتَأْسِرُونَ فَرِيقًا (۲۶) وَأَوْرَثَكُمْ أَرْضَهُمْ وَدِيَارَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ وَأَرْضًا لَّمْ تَطَئُوهَا ۚ وَكَانَ اللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرًا (۲۷)} صدق الله العظيم [الأحزاب].
سؤالی که مطرح می‌شود این است: منظور از زمینی که به آل ابراهیم عرب عنایت شده ولی پای امت میانی [وسط ] از آل ابراهیم به آن نرسیده است؛ کدام است؟ پاسخ این است: این زمینی است که به امت‌های پیشین آل ابراهیم عرب عطا شده بود؛ خداوند نیمی از جنت بابل را به آنها داد که در باطن زمین است. پدرشان ذوالقرنین ابراهیم بن اسماعیل سدی بنا نهاد و آل ابراهیم و انسان‌های دیگری که با آنها هم‌سفر بودند به جنوب آن سد نقل مکان نمودند. قبائلی از جنیان که ساکن آنجا بودند، پادشاهی آل ابراهیم را پذیرفتند، چرا که ذوالقرنین با بنا کردن سدی بزرگ، ساکنان منطقه را از فساد یأجوج و مأجوج نجات داده بود. آل ابراهیم زبان و لغت عربی فصیح را به قبائل جنیان آموختند و برای همین زمانی که خداوند گروهی از جنیان را به‌سوی شنیدن قرآن فرستاد؛ کلام قرآن عظیم را درک نمودند، چون زبانشان همان زبان قرآن عظیم بود. پادشاهان عرب از آل ابراهیم، زبان عربی را به جنیان آموخته و این زبان نسل اندر نسل؛ زبان رسمی امت‌هایی شد که در جنوب سد ذوالقرنین زندگی می‌کردند.
در آنجا امت‌هایی از انس نیز وجود دارد از آن جمله ذریة عرب آل ابراهیم. بعد از آنکه ذوالقرنین عمر دوم خود را گذراند و از دنیا رفت، دین آن امت‌ها، نسل اندر نسل و به تدریج رو به اضمحلال رفت تا اینکه نوبت برانگیخته شدن محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم رسید و در آن زمان کسی نبود که به برانگیخته شدن بعد از مرگ ایمان داشته باشد. برای همین جنیان گفتند: {وَأَنَّهُمْ ظَنُّوا كَمَا ظَنَنتُمْ أَن لَّن يَبْعَثَ اللَّهُ أَحَدًا} صدق الله العظيم [الجن:۷]
آنها ازعقیده گروهی از انسان‌هایی به شما خبر می‌دهند که با آنها زندگی می‌کردند. آن انسان‌هایی که همراه با جنیان در زمین آنان زندگی می‌کردند و مانند شما انسان‌هایی که در سطح زمین زندگی می‌کنید؛ تصورشان این بود که خداوند کسی را بعد از مرگ بر نمی‌انگیزد، اما گروهی از جنیان پیام قرآن عظیم را به آنها رسانده و ابلاغ کردند.آنها نیز آن را دریافته و آموختند و به نسل‌های بعدی انتقال دادند.

به هر حال؛ کسی نیست که درباره پدر سوم اعراب، «ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم بن آزر» با من مجادله کند و با دلایل علمی قاطعانه شکست نخورد. این ذوالقرنین است که بعد از گذشتن سیاره عذاب و به هلاکت رسیدن اهالی آبادی لوط و ابراهیم [جد] علیهم الصلاة و السلام، به زمین بابل سفر نمود. عبور سیاره عذاب باعث ذوب شدن آب دریاهای اطراف زمین [قطب‌ها] شد و تا صدها سال چنین بود. با عبور سیاره عذاب سرعت حرکت زمین کم شد و همین کاهش سرعت باعث شد که در عرض صدها سال بعد؛ قطب‌ها منجمد شوند.
به هرحال به تمام شما علمای امت، فرموده خداوند تعالی را یادآور می‌شوم که:
{أُولَٰئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ مِن ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِن ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ} صدق الله العظيم [مريم:۵۸].
سؤالی که مطرح می‌شود این است: مقصود خداوند از این فرموده چیست:
{وَمِن ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ}
صدق الله العظيم؟
و پاسخ حق این است: منظور از «
ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ»، آل ابراهیم بن اسماعیل است و «ذریه اسراییل» فرزندان اسراییل [یعقوب] هستند. شاید یکی ازآنان که بدون آگاهی از چیزی سخن می‌گویند که نمی‌دانند، بخواهد بگوید:«خیر مقصود فرزندان ابراهیم بن آزر است». در پاسخ او به حق می‌گوییم: مگر اسراییل از فرزندان ابراهیم بن آزر نیست، پس چگونه تصور می‌کنی منظور جدّ اول، یعنی ابراهیم بن آزر است؟ آیا اسراییل از ذریه او نیستند؟ اما خداوند تعالی می‌فرماید: {وَمِن ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ} صدق الله العظيم،
و مقصود خداوند، فرزندان ابراهیم بن اسماعیل و فرزندان اسراییل بن اسحاق می باشد و شما می‌دانید که اسراییل همان یعقوب است.

خداوند را به شهادت می‌گیرم و شهادت خداوند کافی است که من امام مهدی ناصر محمد یمانی؛ تمام علمای مسلمین در مشارق و مغارب زمین را به مبارزه می‌طلبم تا درباره حقیقت نبی خداوند «ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم بن آزر» با ما به مجادله برخیزند و عالمی نیست که چنین کند و از آیات محکم ذکر برایش حجت اقامه نکنم. امام مهدی از امروز از هیچ یک از امیال شما پیروی نخواهد کرد و به هیچ‌یک از فتاوی شما اعتماد نمی‌کند؛ چون من به فتوای شما که می‌گفتید این عزیر بوده است که خداوند او را میرانده و بعد از صد سال زنده کرده است؛ اطمینان کردم. هیهات هیهات؛ بلکه غلط بودن فتوایتان را کشف نمودم. ولی چون این بعد از آن بود که از فتوای شما پیروی کرده بودم؛ می‌ترسیدم برخی از انصار گرفتار فتنه شوند چون عده‌ای از آنان می‌گفتند: «مگر امام مهدی ناصر محمد پیش از این فتوا نداده بود عزیر است که خداوند او را میرانده و بعد از صد سال دوباره برانگیخته است؟». امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ چنین کسانی می‌گوید: از تو می‌خواهم که بیانی را بیاوری که من در آن چنین فتوایی داده باشم. بلکه این فتوایی است که شما و علمای امتتان را بر آن یافتم و این اعتقاد شما و علمایتان است که آن کسی که خداوند او را میراند و بعد از صد سال زنده نمود؛ نبی الله عزیر است. اما اعتراف می‌کنم که من درمورد مرگ و برانگیخته شدن عزیر علیه الصلاة و السلام ازعقیده شما پیروی کرده بودم. البته انکار نمی‌کنم که «عزیر» نبیِّ خداوند در میان بنی اسراییل بوده است ولی اینکه خداوند عزیر را میرانده و بعد از صد سال برانگیخته باشد، رد می کنم. این فرد نبیِّ بنی اسراییل، عزیرعلیه الصلاة و السلام نیست بلکه نبیّ عرب، ابراهیم بن اسماعیل ذوالقرنین است که دو بار در این جهان زندگی کرده‌است.
خدا را به شهادت می‌گیرم و شهادت خداوند کافی است که من با بیان حق قرآن عظیم همگان را به چالش می‌کشم و هریک از علمای امت که فتوای مرا در مورد نبی عرب خداوند یعنی ابراهیم بن اسماعیل [که علما درباره وی چیزی نمی‌دانند] باطل می‌داند؛ شجاعت به خرج دهد و با عکس و نام واقعی خود قدم پیش بگذارد. ما با کسی که شهامت نداشته باشد که عکس و نام واقعی خود را بگذارد تا درباره نبی الله ابراهیم بن اسماعیل گفتگو کنیم؛ کاری نداشته و وزنی برایش قائل نیستیم.
ای انصار پیشگام برگزیده عزیزم؛ این بیان را با تمام وسایل و امکاناتی که دارید، در پایگاه‌های علما و خطبای منابر قرار دهید و من امام مهدی از آنان دعوت می‌کنم تا برای اثبات حقیقت نبی عرب آل ابراهیم به گفت‌وگو ادامه دهیم. این «ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم بن آزر» علیه الصلاة و السلام است و شما او را با نام ذوالقرنین می‌شناسید و او واقعاً دوبار عمر کرده و «ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم» است.
و اما سیاره عذاب، در زمان نبی الله ابراهیم و نبی الله لوط از کنار زمین گذشت و شهرهای آنها در سطح زمین قرار داشتند. من وجود پادشاهی به نام نمرود بن کنعان، در زمان ابراهیم بن آزر را رد می‌کنم . بلکه پادشاه تبّع یمانی در زمان «ابراهیم بن اسماعیل» زندگی کرده و هم اوست که صاحب خندق آتش «الأخدود» است.
انصار عزیزم؛ شما حق ندارید باعث فتنه یک‌دیگر شوید. اگر گاهی یکی از شما در مورد مسئله‌ای دچار تردید و شک شد، آن را به صورت خصوصی برای من بنویسد تا با بیانی کامل و فراگیر آن را برای تمام مردم روشن نماییم کسی که جز به حق سخن نمی‌گوید، از چیزی نمی هراسد و به حق مبارزه طلبی می نمایم وکسانی که به دنبال حق هستند بدانند که ما جز حق به خداوند نسبتی نمی‌دهیم وسلامٌ على المرسلين والحمد لله ربّ العالمين..
أخوكم الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.

اقتباس: اضغط للقراءة
اخرین به روز رسانی: 16-08-2022 07:57 AM
2

پاسخ به سؤالات پرسشگران و موعظه برای متقیان و پند برای «مقوین» و نور برای مبصران و حسرت برای کافران .

- 2 -
الإمام ناصر محمد اليماني
21 - 02 - 1436
هـ
13 - 12 - 2014
مـ
۲۲ ـ آذر - ۱۳۹۳ ه.ش

08:03
صبح

[ لمتابعة رابط المشاركـــــــــــــة الأصليّة للبيـــان ]
https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=169381

ــــــــــــــــــ

پاسخ به سؤالات پرسشگران و موعظه برای متقیان و پند برای «مقوین» و نور برای مبصران و حسرت برای کافران .

بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على كافة أنبياء الله ورسله وأئمة الكتاب من أوّلهم إلى خاتمهم محمد رسول الله وآلهم الطيبين و جميع المؤمنين، أما بعد..
وآنچه که در پی می‌آید، پاسخ به پرسشگران است:
اول به سؤال علاء الدین نورالدین عزیزم جواب می‌دهم که پرسیده است: «شیطان چه شکی را به نفس نبی الله ابراهیم بن اسماعیل عليه الصلاة والسلام القا کرد؟»
علاء الدین نورالدین، امام مهدی می‌داند که منظور تو
از این سؤال چیست. تو در ادامه همان آیات در سوره بقره ذکری از ابراهیم و زنده شدن پرندگان را دیده‌ای و از ترس به فتنه افتادن انصار، نمی‌خواهی با امامِ خود مجادله کنی. پس به تو و همه کسانی که به حق سؤال می‌کنند، حکمت بالغه از اینکه چرا داستان ابراهیم بزرگ [جد] بعد از ابراهیم پسر [نوه ابراهیم بزرگ] آمده‌است را بیان می‌کنیم. ما آیات را به دنبال هم آورده و سپس بیان آنها را بیان خواهیم آورد. خداوند تعالی می‌فرماید:
{أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ ۖ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ ۗ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ‎﴿٢٥٨﴾‏ أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَىٰ قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىٰ يُحْيِي هَٰذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا ۖ فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ ۖ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ ۖ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ ۖ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَىٰ طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ ۖ وَانظُرْ إِلَىٰ حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِّلنَّاسِ ۖ وَانظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا ۚ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ‎﴿٢٥٩﴾وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَىٰ ۖ قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن ۖ قَالَ بَلَىٰ وَلَٰكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي ۖ قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَىٰ كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا ۚ وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ‎﴿٢٦٠}صدق الله العظيم [البقرة].
عزیزان من در راه خدا، ای قومی که محبوب خداوند هستید و محب او [یحبهم الله و یحبونه] بیایید تا حکمت پشت سر هم آمدن این دو قصه‌ی زنده شدن مردگان بعد از قصه‌ی کسی که بر سر پروردگارش با ابراهیم مجادله می‌کرد و این فرموده خداوند که قبل از آن ذکرش آمد که خداوند است که می‌میراند و زنده می‌کند را به شما بیاموزم. علت اینکه این دو قصه بعد از داستانی آمده است که در آن کسی با ادعای اینکه این من هستم که زنده می‌کنم و می‌میرانم؛ با ابراهیم بر سر پروردگارش مجادله می‌کرد این است: بعد از آنکه آن فرد [پادشاه تبع] گفت: «این من هستم که زنده می‌کنم و می‌میرانم»، ابراهیم از ادامه جدال با پادشاه بر سر این مسئله دست برداشت چون پادشاه بعد از اینکه ادعا کرد این من هستم که زنده می‌کنم و می‌میرانم؛ دو زندانی را آورد و به ابراهیم گفت: «یکی از این دو را می‌توانم همین حالا بکشم و دیگری را رها سازم تا زنده بماند». ابراهیم ترسید، اگر در همین زمینه به گفت‌وگو ادامه دهد، پادشاه تبع عناد بورزد و بگوید: «این منم که زنده می‌کنم و می‌میرانم» و سراغ یکی از آنها رفته و گردنش را با شمشیر بزند و به دیگری بگوید برو آزادی. برای همین می‌بینید که نبیِّ خداوند ابراهیم از ادامه جدال و چالش برسر زنده کردن اموات دست برمی‌دارد و پیرامون طلوع خورشید با او مجادله کرده و می‌گوید خداوند، خورشید را از مشرق بالا می‌آورد، تو از مغرب بیاور و با این چالش او را عاجز می‌کند.

سؤالی که مطرح می‌شود این است: آیا پادشاه تبع توانست در برابر ابراهیم حجت اقامه کرده و مرده‌ای را زنده نماید؟ جواب این است که: خیر، همانا که ابراهیم مجبور شد در برابر پادشاه تبع سکوت نماید تا از جان یکی از دو نفری که پادشاه آورده بود محافظت نماید. او از این در هراس بود که پادشاه تبع برای اثبات حرف خود، یکی از آنان را بکشد. اما مقصود نبیِّ خداوند این نبود لذا خداوند بلافاصله برای روشن کردن مقصود از «زنده کردن» این‌گونه فتوا می‌دهد که «مانند کسی است که ازکنار قریه‌ای [ویران شده] گذشت و پرسید چگونه خداوند اهل این آبادی را بعد از مرگ زنده می‌کند؟» و خداوند او را برای صد سال میراند و سپس زنده کرد. مقصود خداوند از «زنده کردن» این است و این اتفاقی است که برای نبیِّ خداوند ابراهیم بن اسماعیل رخ داده بود و یا مانند پرندگانی که نبی الله ابراهیم بزرگ [جد] به اذن خداوند بعد از مرگ آنها را زنده کرد. برای همین دو داستان بلافاصله بعد از مجادله می‌آید تا منظور از این چالش را که زنده کردن اموات است، روشن سازد. چون حبیب من در راه خدا، علاءالدین، گمان کرد ابراهیم بن اسماعیل است که چهار مرغ را زنده کرد تا قلبش بعد از شکی که برایش پیش آمده بود، مطمئن گردد. پس ما به حق به او جواب داده و می گوییم:
خیر حبیب من در راه خدا،علاءالدین
نورالدین العلیمی، چگونه ممکن است کسی که خودش صد سال مرده و سپس زنده شده‌است، درباره زنده شدن مردگان در قلبش دچار تردید شود! نور چشم من، این‌طور نیست. بلکه به حق به شما آموختیم چرا قصه درباره زنده شدن مردگان بلافاصله بعد از جدال پادشاه تبع با ابراهیم پسر [ابراهیم بن اسماعیل]آمده است. برای این است که مقصود خداوند از مبارزه‌طلبی روشن شود و موضوع تحدی این است: «منظور از زنده شدن مردگان چیست» پس داستان کسی می‌آید که از کنار قریه‌ی ویران شده‌ای می‌گذرد و می‌گوید چگونه خداوند این مردگان را زنده می‌کند؟ پس خدا او را می‌میراند و بعد از صد سال زنده می‌کند. از آنجا که این حادثه برای نبیِّ خداوند ابراهیم بن اسماعیل رخ داده بود و مجادله بین پادشاه تبع و نبیِّ خداوند ابراهیم بن اسماعیل نیز بر سر این بود که ابراهیم به او گفت پروردگارش او را صد سال میرانده و سپس زنده کرده است و در مقابل پادشاه تبع که ادعای ربوبیت می‌کرد گفت: «من زنده می‌کنم و می‌میرانم» و ماجرایی که برای نبی الله ابراهیم بن اسماعیل رخ داده‌بود، باعث مجادله بین آنها گردید.
حبیبان من در راه خدا، آیا بیان حق این فرموده خداوند را می‌دانید؟ خداوند تعالی می‌فرماید: {أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ}؟ یعنی آیا می‌بینی آن کس را که با ابراهیم بر سر پروردگارش که او را صد سال میرانده و سپس زنده کرده بود؛ مجادله می‌کرد؟ و این پاسخ کسی است که ادعای خدایی کرده و گفت: {قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ}.عزیز من علاءالدین نورالدین؛ متوجه خبر شدی؟
حال جواب سؤال عزیز دیگر «الی الرحمن وفدا» را می‌آوریم. او یکی از بیانات قدیم امام مهدی ناصر محمد یمانی را آورده که در آن آیه برانگیخته شدن کسانی آمده است که از ترس مرگ از دیارشان گریخته بودند. ما درجواب او به حق می‌گوییم: عزیز من، برتوست که دوباره به بیانی که نقل قول را از آن آورده‌ای، مراجعه کنی. خواهی دید که من در آن بیان به درگاه خداوند دعا کرده‌ام که برانگیخته شدن مردگان در عصر امام مهدی نیز مثل برانگیخته شدن مردم در این آیه باشد. پس دعای قبل از آیه را درست همان‌گونه که در آن بیان قدیمی هست برایتان نقل می‌کنیم:
و همچنین امیدوارم پروردگارم برانگیخته شدن اول را فضل و رحمتی از جانب خود قرار دهد مانند این فرموده خداوند تعالی که:{ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النّاس وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النّاس لا يَشْكُرُونَ} صدق الله العظيم [البقرة:۲۴۳].
اما زمان بیان آن فرا نرسیده بود، برای همین از خداوند خواستم که برانگیخته شدن در عصر امام مهدی مانند برانگیخته شدن قوم دیگر باشد.
و اما این آیه را در همان بیان درجایی دیگر نیز آوردیم، چون این ماجرا در زمان امام مهدی نیز رخ خواهد داد و خداوند قومی را که ازترس زلزله ناشی از کوکب عذاب از خانه‌هایشان می‌گریزند با سنگ‌هایی که از آن کوکب سقوط می‌کنند، هلاک می‌کند و سپس آنها را برمی‌انگیزد. من می‌دانم آنها چه گروهی از مردم هستند چون کوکب عذاب عده‌ای را هلاک و عده دیگری را عذاب می‌کند و این دسته می‌گویند:
«ربنا اكشف عنا العذاب إنا مؤمنون»
به هر حال عزیزان من در راه خدا، بدانید بیانات امام مهدی از قرآن همچون اجزای یک ساختمان، مرتبط و پیوسته هستند و یکدیگر را محکم می‌کنند و دانش انصار درباره بیان حق قرآن عظیم باید عمیق‌تر شود. منظور از عمیق‌تر شدن [رسوخ انصار در بیانات] این است که باید در هر فرصتی که پیدا می‌کنند به‌صورت کلی به بیانات قبلی بازگردند تا علم بیان حق قرآن را درک و از راسخان در علم باشند [مترجم: بیانات یکدیگر را تکمیل می‌کنند پس باید به بیانات قبلی بازگشت تا با آموختن مطالبی که در بیانات جدید می‌آیند؛ بیانات قبلی بهتردرک شوند]. ما از شما نمی‌خواهیم بیانات را حفظ کنید بلکه آنها را بفهمید چراکه نور کتاب و بصیرتِ برای خردمندان در فهم قرآن است. چون اصل، فهمیدن آیات قرآن است و مقصود از تنزیل قرآن عظیم تدبر و فهمیدن آن می باشد.
اما با کمال تأسف یکی
از انصار عزیزم با نام «الباحث» که بر سر اهالی اعراف با امام مهدی جدال می‌کند، می‌گوید اهالی اعراف آنهایی که امام مهدی فتوا داده‌است [یعنی کفاری که رسولی برایشان نیامده و حجت بر آنان اقامه نشده] نیستند. با کمال تأسف انصار «الباحث» می‌خواهد انصار را دچار این توهم کند که امام مهدی ناصرمحمد یمانی از فتوای خود درباره قریشیان کافر که قبل از برانگیخته شدن محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم از دنیا رفته‌اند برگشته است. «الباحث» تصور می‌کند ناصر محمد یمانی فرستاده شدن نذیر در میان آنان را ثابت کرده و خداوند برای ایشان [کافران قبل از بعثت پیامبر] حجت آورده‌است. پس امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ می‌گوید: ای انصار من گوش کن چه می‌گویم و درباره آن فکر کن. بعد از آنکه امام مهدی ناصر محمد یمانی، فتوایی را با برهان برگرفته از آیات محکم کتاب صادر کرد؛ تا زمانی که زنده است چه در دوران گفت‌وگو و چه بعد از ظهور، هرگز از آن برنمی‌گردد و تو از شاهدان این امر باش. چنین چیزی هیچ‌وقت اتفاق نمی‌افتد و نباید هم رخ دهد چون تنها زمانی بیان امام مهدی دچار تناقض می‌شود که در قرآن عظیم تناقضی باشد و پروردگار من منزه از آن است [که کلامش متناقض باشد] و چه کسی راست‌گوتر از خداوند است.
عزیز من انصار «الباحث»، بیان را از موضع خودش تحریف نکن. ما ثابت نکردیم که خداوند برای پدران کافر قریش که قبل از آنان زندگی می‌کردند، رسول فرستاده است. بلکه از فتوای خداوند پیروی کردیم که می‌فرماید برای پدران اولیه [اجداد دورتر] نذیر فرستاده شده‌است نه برای پدرانی که از نظر زمانی به آنها نزدیک بودند. پس با دقت به درستی داستان قرآن عظیم درباره این دو آیه توجه کن. خداوند تعالی می فرماید:
س ‎﴿١﴾‏ وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ ‎﴿٢﴾‏ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ‎﴿٣﴾‏ عَلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ‎﴿٤﴾‏ تَنزِيلَ الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ ‎﴿٥﴾‏ لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أُنذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ ‎﴿٦﴾‏ }صدق الله العظيم [يس].
دراینجا مقصود خداوند پدرانی است که از نظر زمانی به آنها نزدیک هستند و منظور «آباءواجداد» دورتر و اولیه که نذیر برایشان فرستاده شده نیست. برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
{ أَفَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءَهُم مَّا لَمْ يَأْتِ آبَاءَهُمُ الْأَوَّلِينَ ‎﴿٦٨﴾}صدق الله العظيم [المؤمنون].
حکمت ربانی از اینکه آنها را به عنوان «الأولین» مشخص می‌کند چیست؟ این برای آن است که افترازنندگان نگویند قرآن دارای تناقض است و چگونه در یک آیه می‌گوید برای پدرانشان انذار کننده فرستاده نشده و در آیه ای دیگر تأکید می‌نماید که برای پدرانشان انذارکننده فرستاده شده‌است. برای همین خداوند تعالی می‌فرماید: «آبَاءَهُمُ الْأَوَّلِينَ»، اینها امت‌های اولیه و پیشین عرب هستند که از فرزندان نبی الله اسماعیل بن ابراهیم بودند و آنها«آبَاءَهُمُ الْأَوَّلِونَ»اند. اما برای امت میانی که بین دو امت هستند، رسولی فرستاده نشده‌است و منظور از دو امت، امت هم عصر محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم و امت‌های اولیه‌اند. خداوند برای امتی که در فاصله زمانی این دو امت زندگی کردند، انذارکننده‌ای نفرستاده‌است. اینها اجدادی هستند که از نظر زمانی نزدیک به معاصران محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم زندگی می‌کردند نه اجداد اولین و دور. برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
س ‎﴿١﴾‏ وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ ‎﴿٢﴾‏ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ‎﴿٣﴾‏ عَلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ‎﴿٤﴾‏ تَنزِيلَ الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ ‎﴿٥﴾‏ لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أُنذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ ‎﴿٦﴾‏ }صدق الله العظيم [يس].
وضعیت امت هم عصرمحمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم نیز چنین است و پیش از ایشان، منذری برای آن نیامده‌است. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أَتَاهُم مِّن نَّذِيرٍ مِّن قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ‎﴿٤٦﴾‏}صدق الله العظيم [القصص].
عزیز من در راه خدا، «الباحث» ! والله، والله، والله، اگر امام مهدی از عقیده باطل تو پیروی کند، این عقیده‌ی باطل کتاب خداوند را متناقض و پر از اختلاف نشان می‌دهد و پناه بر خداوند که از جاهلان باشم. عزیز من تو قرآن را از پیش خود تفسیر می‌کنی و برای همین هم مرتب و پشت سرهم دچار اشتباه می‌شوی و اصلاً به حق نمی‌رسی. شما هم مانند سایر مفسرانی هستی که جرأت می‌کنند قرآن را از پیش خود تفسیر کنند.
ای مرد! آیا نمی‌دانی تفسیر چیست؟ تفسیر، روشن نمودن مقصود کلام خداوند است و بلکه مقصود اصلی و اساسی از نزول کتاب است. وقتی چیزی را به خداوند نسبت می‌دهی که خداوند آن را نفرموده‌ و مقصودش نبوده‌است، در پیشگاه، خداوند، چه وضعی خواهی داشت؟ چون با فتوایت هم خود و هم امت خود را گمراه کرده‌ای؟ای نور چشم امام، بیان امام مهدی ناصر محمد یمانی خود قرآن است، منظور من متن بیان نیست بلکه مقصودم برهانی است که از محکمات قرآن برای بیانات آورده می‌شود. زمانی که برایتان فتوا می دهم اصحاب اعراف کافرانی هستند که حجت برایشان آورده نشده و جزو عذاب شوندگان نیستند و نه در بهشت‌اند و نه در آتش، این فتوا را با ظن و از فکر و نزد خودم نیاورده‌ام، چرا که ظن کسی را از حق بی نیاز نمی‌کند. بلکه مبنای آن، فتوای پروردگارم است که در آیات محکم کتابش آمده است. خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّىٰ نَبْعَثَ رَسُولًا ﴿١٥﴾}صدق الله العظيم [الإسراء]
این آیات، از آیات محکم و اساسی کتاب‌است که برای علمای امت و عامه مسلمانان کاملاً روشن و واضح بوده و نشان می‌دهد خداوند، غافلانی را که علت غفلتشان از حق، فرستاده نشدن منذر از جانب خداوند است، حتی اگر ظالم هم باشند، عذاب نمی‌نماید. برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
{ذَٰلِكَ أَن لَّمْ يَكُن رَّبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَىٰ بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا غَافِلُونَ ‎﴿١٣١﴾‏}صدق الله العظيم [الأنعام].
وقتی خداوند کافرانی را که زنده‌اند به دلیل نفرستادن منذر و اقامه حجت بر آنان، با عذاب هلاک نمی‌کند؛ چطور ممکن است مردگانی را عذاب نماید که قبل از برانگیختن منذر در میانشان از دنیا برده باشد! ای مرد، خداوند ظالم نیست او منزه و بسیار والاتر از این گمان‌هاست. نه تنها چنین نیست، بلکه می‌بینی که اعتراف می‌نماید اگر بعد از مرگ، کسانی را عذاب کند که منذر در میانشان نفرستاده است؛ در برابر او حجت خواهند داشت چون رسولی برایشان فرستاده نشده‌است که حجت برایشان اقامه کند. لذا خداوند تعالی می‌فرماید:
{ رُّسُلًا مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ ۚ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا ‎﴿١٦٥﴾}صدق الله العظيم [النساء]
عزیز من در راه خدا، آیاتی که شما با آنها با من مجادله می‌کنی، اختصاص به اقوامی دارد که با تنزیل کتاب، حجت برایشان اقامه شده است، پس شاکر باش و اگر نپذیری و اصرار داشته باشی که اهالی اعراف، کافرانی نیستند که برایشان حجت اقامه نشده‌است؛ امام مهدی برایت حجت آورده و به حق می‌گوید: پس بیا و بیان حق این فرموده‌ی خداوند را بیاور که می‌فرماید:
{وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّىٰ نَبْعَثَ رَسُولًا ﴿١٥﴾}صدق الله العظيم [الإسراء]
و بیان حق این فرموده‌ی خداوند تعالى:
{ذَٰلِكَ أَن لَّمْ يَكُن رَّبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَىٰ بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا غَافِلُونَ ‎﴿١٣١﴾‏}صدق الله العظيم [الأنعام].
و بیان حق این فرموده‌ی خداوند تعالى:
س ‎﴿١﴾‏ وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ ‎﴿٢﴾‏ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ‎﴿٣﴾‏ عَلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ‎﴿٤﴾‏ تَنزِيلَ الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ ‎﴿٥﴾‏ لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أُنذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ ‎﴿٦﴾‏ }صدق الله العظيم [يس].
جز این نیست که پدر محمد رسول الله، عبد الله بن عبد المطلب و مادرش، آمنة بنت وهب از کافران غافل بودند. از کسانی که با برانگیخته شدن منذر برایشان حجت آورده نشده‌بود و برای همین نیز آنها از اهالی اعراف‌اند و در روز قیامت نه در بهشت هستند و نه در آتش. و اما در حال حاضر چیزی از حیات برزخی درک نمی‌کنند، مانند این است که در خواب باشند و به‌خاطر همین، روزی که بعد از مرگ، خداوند آنها را ‌برمی‌انگیزد، می‌گویند:
{يا وَيْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا} [يس:۵۲]
ببین چه سؤالی می‌کنند
: «مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا». سپس کافرانی که با فرستادن رسول برایشان حجت اقامه شده‌است، به آنها جواب می‌دهند:
{هـٰذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَـٰنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ﴿٥٢﴾} [يس].

عزیز من در راه خدا، بیان امام مهدی ناصر محمد یمانی از قرآن مانند بنایی پایدار [بنیان المرصوص] است و بیان‌ها باعث استواری و تقویت یکدیگر شده و با دقت و به درستی آورده می‌شوند. به اذن خداوند، درستی و صدق بیان حق قرآن به همان درستی و صدق خود قرآن و دقیق بودن آن از نظر نداشتن کوچک‌ترین تناقض و اختلاف است. برای همین است که می‌بینید امام مهدی ناصر محمد یمانی تمام علمای مسلمین را به مبارزه فرا می‌خواند تا اگر می‌توانند تنها در یک مسئله از قرآن در مقابل او حجت بیاورند و بگویند: «ناصر محمد یمانی، بیان تو برای فلان آیه حق نیست» و سپس بیان حق آن را آورده و تفسیری بهتر از بیان ناصر محمد یمانی ارائه دهند. هیهات، هیهات، به پروردگار زمین و آسمان‌ها سوگند که نمی‌توانند مگر اینکه کوه از سوراخ ته سوزن رد شود. عزیز من دیانا، تو کلمه‌ای از این بیان را تعدیل کرده و می‌نویسی شتر «جمل» ولی من گفتم کوه «جبل» که بزرگتر از شتر است؛ آیا می توانید کوه را از ته سوزن رد کنید؟ این مبارزه طلبی از روی غرور نیست، بلکه تحدی امام ناصر محمد یمانی از این جهت است که سزاوار است بر خدا جز حق نگویم [اشاره به آیه کریمه: «حقيقٌ لا أقول على الله إلا الحقّ.»الأعراف:۱۰۵]
حال جواب سؤال الحسینی عزیز یا عمر بن خطاب را می‌آوریم. دقیق به یاد ندارم کدام یک این سؤال را مطرح کردند! اما سؤال را به خاطر دارم که: «مگر خداوند نفرموده است: {وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ } [الأنعام:۲۸چرا خداوند سپاهیان تبع را بعد از مرگ هدایت نمود و به یاری نبی خود ذوالقرنین فرستاد؟».
در پاسخ عزیز پرسشگر می‌گویم: چون آنها اعتقاد نداشتند که اگر خداوند
آنها را برانگیزد، بدون تردید به سوی حق هدایت می‌شوند و بی شک راه پیروی از آیات پروردگارشان را در پیش خواهند گرفت، در حالی که کافرانی که در آتش هستند اعتقاد دارند که اگر خداوند آنها را به حیات دنیوی بازگرداند؛ بی شک وتردید به سوی –آیات-حق پروردگارهدایت خواهند شد. آنها پیش خود از این امر اطمینان کامل داشته و فراموش کرده‌اند که قلب‌هایشان در دست خداوند است و آن را به هرحالی که بخواهد درمی‌آورد و هدایت به دست آنان نیست که درباره خودشان فتوا بدهند که بدون کمترین شکی، از حق آمده از جانب پروردگار پیروی خواهند کرد. بلکه هدایت به دست خداوند است ولی اکثر مردم نمی‌دانند. خداوند [تنها] کسانی را که رو به سوی او کرده و با انابه از او بخواهند تا هدایتشان کند، راهنمایی خواهد کرد که خداوند نسبت به بندگانش رئوف است.
این بیان حق را با فرموده خداوند به پایان می‌بریم. خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَإِبْرَاهِيمَ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاتَّقُوهُ ۖ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ ‎﴿١٦﴾‏ إِنَّمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَوْثَانًا وَتَخْلُقُونَ إِفْكًا ۚ إِنَّ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَا يَمْلِكُونَ لَكُمْ رِزْقًا فَابْتَغُوا عِندَ اللَّهِ الرِّزْقَ وَاعْبُدُوهُ وَاشْكُرُوا لَهُ ۖ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ‎﴿١٧﴾‏ وَإِن تُكَذِّبُوا فَقَدْ كَذَّبَ أُمَمٌ مِّن قَبْلِكُمْ ۖ وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ‎﴿١٨﴾‏ أَوَلَمْ يَرَوْا كَيْفَ يُبْدِئُ اللَّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ ۚ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ ‎﴿١٩﴾‏ قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ۚ ثُمَّ اللَّهُ يُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ‎﴿٢٠﴾‏ يُعَذِّبُ مَن يَشَاءُ وَيَرْحَمُ مَن يَشَاءُ ۖ وَإِلَيْهِ تُقْلَبُونَ ‎﴿٢١﴾‏ وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ ۖ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ ‎﴿٢٢﴾‏ وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَلِقَائِهِ أُولَٰئِكَ يَئِسُوا مِن رَّحْمَتِي وَأُولَٰئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ‎﴿٢٣﴾ فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَن قَالُوا اقْتُلُوهُ أَوْ حَرِّقُوهُ فَأَنجَاهُ اللَّهُ مِنَ النَّارِ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ‎﴿٢٤﴾‏ وَقَالَ إِنَّمَا اتَّخَذْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ أَوْثَانًا مَّوَدَّةَ بَيْنِكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۖ ثُمَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُ بَعْضُكُم بِبَعْضٍ وَيَلْعَنُ بَعْضُكُم بَعْضًا وَمَأْوَاكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن نَّاصِرِينَ ‎﴿٢٥﴾‏ ۞ فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ ۘ وَقَالَ إِنِّي مُهَاجِرٌ إِلَىٰ رَبِّي ۖ إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ‎﴿٢٦﴾‏ وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَجَعَلْنَا فِي ذُرِّيَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَالْكِتَابَ وَآتَيْنَاهُ أَجْرَهُ فِي الدُّنْيَا ۖ وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ ‎﴿٢٧﴾‏ وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُم بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِّنَ الْعَالَمِينَ ‎﴿٢٨﴾‏ أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ وَتَقْطَعُونَ السَّبِيلَ وَتَأْتُونَ فِي نَادِيكُمُ الْمُنكَرَ ۖ فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَن قَالُوا ائْتِنَا بِعَذَابِ اللَّهِ إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ‎﴿٢٩﴾‏ قَالَ رَبِّ انصُرْنِي عَلَى الْقَوْمِ الْمُفْسِدِينَ ‎﴿٣٠﴾‏وَلَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَىٰ قَالُوا إِنَّا مُهْلِكُو أَهْلِ هَٰذِهِ الْقَرْيَةِ ۖ إِنَّ أَهْلَهَا كَانُوا ظَالِمِينَ ‎﴿٣١﴾‏ قَالَ إِنَّ فِيهَا لُوطًا ۚ قَالُوا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَن فِيهَا ۖ لَنُنَجِّيَنَّهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ ‎﴿٣٢﴾‏ وَلَمَّا أَن جَاءَتْ رُسُلُنَا لُوطًا سِيءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعًا وَقَالُوا لَا تَخَفْ وَلَا تَحْزَنْ ۖ إِنَّا مُنَجُّوكَ وَأَهْلَكَ إِلَّا امْرَأَتَكَ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ ‎﴿٣٣﴾‏ إِنَّا مُنزِلُونَ عَلَىٰ أَهْلِ هَٰذِهِ الْقَرْيَةِ رِجْزًا مِّنَ السَّمَاءِ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ ‎﴿٣٤﴾‏ وَلَقَد تَّرَكْنَا مِنْهَا آيَةً بَيِّنَةً لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ‎﴿٣٥﴾} صدق الله العظيم [العنكبوت].
ای علمای امت! به‌راستی که با تدبر در این آیات می‌بینید که قصه نبی الله ابراهیم و لوط از اول تا آخر در آن آورده شده‌است. آن دو به‌خاطرعبادت بت‌ها به جای خداوند و به‌خاطرعمل زشت قوم لوط، با مردم مجادله کرده و برایشان حجت می‌آوردند. در اینجا خبری از مجادله إبراهيم [جَدّ] عليه الصلاة والسلام با کسی که ادعای ربوبیت می‌کرد نمی‌یابید. بین داستان ابراهیم بزرگ [جد] و ابراهیم پسرعلیهم الصلاة و السلام اختلاف زیادی وجود دارد؛ پس چرا داستان‌های قرآن را از پیش خودتان با هم مخلوط می‌کنید؟ و چرا چیزی را که نم‌ دانید به خداوند نسبت می‌دهید؟ یا مگر شما نمی‌دانید خداوند به فرزندان اسماعیل نیز، مانند فرزندان إسحاق نبوت و کتاب عطا نموده‌است؟ ولی تعداد انبیا و رسولانی که از ذریه اسماعیل بودند با رسولان و انبیای ذریه إسحاق مساوی نبود. یا اینکه مگر شما نمی‌دانید جَدِّ شما نبیِّ خداوند اسماعیل علیه الصلاة و السلام؛ همانی است که با صفت «الغلام العليم الحليم» وصف شده‌است؟ یا مگر نمی‌دانید جَدِّ دوم اعراب یعنی نبیِّ خداوند اسماعيل بن ابراهيم بود که به پدرش گفت برای اجرای امری که خداوند در خواب به پدرش کرده‌است، او را ذبح کند؟ اما شما می‌توانید بفهمید که به حق، این نبیِّ خداوند اسماعیل بود نه اسحاق و از این فرموده خداوند تعالی این امر را استنباط می‌نمایید که می‌فرماید:
{بَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ ‎﴿١٠١﴾‏ فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَىٰ فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَىٰ ۚ قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ ۖ سَتَجِدُنِي إِن شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ ‎﴿١٠٢﴾‏ فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ ‎﴿١٠٣﴾‏ وَنَادَيْنَاهُ أَن يَا إِبْرَاهِيمُ ‎﴿١٠٤﴾‏ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا ۚ إِنَّا كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ‎﴿١٠٥﴾‏ إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ الْبَلَاءُ الْمُبِينُ ‎﴿١٠٦﴾‏ وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ ‎﴿١٠٧﴾‏ وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ ‎﴿١٠٨﴾‏ سَلَامٌ عَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ ‎﴿١٠٩﴾‏ كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ‎﴿١١٠﴾‏ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ ‎﴿١١١﴾‏ وَبَشَّرْنَاهُ بِإِسْحَاقَ نَبِيًّا مِّنَ الصَّالِحِينَ ‎﴿١١٢﴾‏ وَبَارَكْنَا عَلَيْهِ وَعَلَىٰ إِسْحَاقَ ۚ وَمِن ذُرِّيَّتِهِمَا مُحْسِنٌ وَظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ مُبِينٌ ‎﴿١١٣﴾}صدق الله العظيم [الصافات].
ممکن است کسی این سؤال را مطرح نماید : «کدام کلمه است که به نبیِّ خداوند اسماعیل اشاره می‌کند؟». امام مهدی در پاسخ پرسشگران می‌گوید: {وَبَارَكْنَا عَلَيْهِ وَعَلَى إِسْحَقَ وَمِن ذُرِّيَّتِهِمَا مُحْسِنٌ وَظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ مُبِينٌ ﴿۱۱۳﴾} صدق الله العظيم، یعنی ما به اسماعیل و إسحاق برکت داده و کتاب و نبوت را به دودمان آنان عنایت نمودیم و برخی از فرزندان آنها نیکوکاربودند و برخی آشکارا به خود ظلم کردند و علت آنکه او از اسماعیل و اسحاق سخن می‌گوید این است که خداوند تعالی می‌فرماید: { ذُرِّيَّتِهِمَا}.خداوند دودمان ابراهیم را به دو گروه تقسیم می‌کند، فرزندان پسرش اسماعیل و فرزندان پسر دیگرش اسحاق که بر آنان و پدرشان سلام و صلوات باد.
ای علمای امت! والله، والله، والله، قسم حق به خداوند حق که امام ناصر محمد یمانی برای اثبات نبوت پدر اعراب، ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم بن آزر برایتان حجت اقامه خواهد کرد. ممکن است یکی از علمای امت که در خواندن و تدبر در قرآن تنبل است، بخواهد بگوید: «ناصر محمد یمانی، بیانات تو طولانی و خسته‌کننده است و موضوعات زیادی را در آن می‌آوری، نمی‌خواهی خلاصه‌ و مختصرش کنی؟» امام مهدی ناصر محمد در پاسخ علمای تنبل و بی حال مسلمین می‌گوید: به خداوند قسم، اگر به حق طالب علم بودی، در قلبت احساس شعف کرده و بی تابانه می‌پرسیدی: «آیا چیز بیشتری هم هست؟». ولو اینکه طول بیان هزار متر هم باشد طالب حقیقی علم خسته نمی‌شود.
ای علمای مسلمین که حوصله تدبر و تفکر در بیانات حقی را که مهدی منتظر ناصر محمد یمانی درباره ذکر می‌آورد، ندارید؛ بیایید تا به اختصار برایتان بگوییم، خداوند تعالی می‌فرماید:
{ ...مِن ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِن ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ وَمِمَّنْ هَدَيْنَا وَاجْتَبَيْنَا ۚ إِذَا تُتْلَىٰ عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمَٰنِ خَرُّوا سُجَّدًا وَبُكِيًّا ۩ ‎﴿٥٨﴾} صدق الله العظيم [مريم].
نمی‌توانید بگویید منظور ابراهیم بزرگ [جد] است. باز هم تکرار کرده و می‌گوییم هرگز نمی‌توانید برهانی آشکار بیاورید که نشان دهد در این آیات مقصود از نبی الله ابراهیم، نبیِّ خداوند ابراهیم بن آزر است، چراکه مقصود خداوند ابراهیم پسر است نه ابراهیم بزرگ، یعنی از نبیِّ خدا، ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم سخن گفته می‌شود.
خداوند و تمام انصار پیشگام و برگزیده و تمام حق‌جویانی که بر سر میز
گفت‌وگو حاضر هستند و تمام لشکر خداوند واحد و قهار در آسمان‌ها و زمین را به شهادت می‌گیرم، اگر در بیان این آیه بر ناصر محمد یمانی غلبه کنید و ثابت نمایید منظور ابراهیم بزرگ [جد] است نه ابراهیمی که پسر اسماعیل است؛ بر من است که از ادعای خود در مورد مهدی منتظر بودنم بازگردم و تمام انصار من در سراسر جهان نیز باید از پیروی از من دست بردارند. تکرار کرده و می‌گوییم: والله، والله، نمی‌توانید برای این آیه یا غیر آن، بیانی هدایتگرتر از بیان امام مهدی ناصر محمد یمانی بیاورید. بفرمایید و شانس خود را امتحان کرده و بر سر میز آزاد گفت‌وگوی جهانی حاضر شوید. غرور ناشی از علوم باطلی را که در نزد خود دارید، کنار بگذارید. والله، والله، مطالب باطلی که نزد شماست را با بیان حق قرآن عظیم ریشه‌کن کرده و نابود می‌کنیم. حق را برسر باطل می‌کوبیم تا آن را در هم شکند و باطل محو و نابود گردد و یا چون خاکستری در روزی توفانی به باد رود و پراکنده شود.
این امام مهدی است که به شما از وجود یک نبیّ در کتاب خبر می‌دهد که ایمان به او بر شما واجب است، چون نباید بین رسولان خداوند فرقی قائل شوید. اگر وجودِ پدر سوم اعراب نبیّ الله ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم بن آزر را انکار کنید، به حق در مقابلتان حجت می‌آورم و جدال در کتاب را مختصر کرده و به این آیه محکم و روشن که بی شک و تردید به او اشاره می‌کند بسنده می‌نمایم و می‌گویم، خداوند تعالی می‌فرماید:
{ ...مِن ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِن ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ وَمِمَّنْ هَدَيْنَا وَاجْتَبَيْنَا ۚ إِذَا تُتْلَىٰ عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمَٰنِ خَرُّوا سُجَّدًا وَبُكِيًّا ۩ ‎﴿٥٨﴾} صدق الله العظيم [مريم].
ای علمای مسلمین، اگر بگویید منظور ابراهیم بزرگ [جد] یعنی ابراهیم بن آزراست؛ به حق برایتان حجت آورده و می‌گوییم:
مگر اسراییل از ذریه‌ی ابراهیم
بن آزر نیست؟ اما در اینجا از دو دودمان صحبت می‌شود که از ذریه‌ی ابراهیم بن آزر منشعب می‌شوند: ذریه‌ی نبی الله اسماعیل و ذریه‌ی نبی الله إسحاق علیهماالصلاة والسلام. نبی خداوند ابراهیم بن اسماعیل از ذریه‌ی اسماعیل است و نبیّ الله اسرائیل از ذریه نبی خداوند إسحاق است. برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
{{{{{{{{{{ وَمِن ذريّة إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ }}}}}}}}}} صدق الله العظيم.
چون این دو نسل، منشعب از ذریه‌ی ابراهیم بزرگ [جد] هستند و امکان ندارد بتوانید بگویید: «مقصود خداوند ابراهیم بزرگ [جد] است و در کتاب، نبی دیگری به‌جز ابراهیم بن آزرعليه الصلاة والسلام وجود ندارد». بار دیگر شما را به حق به چالش می‌کشیم و تکرار کرده و می‌گوییم: والله که جاهل‌ترین اعراب نیز این آیه را می‌فهمند، چه برسد به افراد باهوش و علمای امت؛ چون امکان ندارد مقصود خداوند ابراهیم بزرگ باشد، چرا؟ چون شما می‌دانید که نبی الله اسراییل خود از ذریه‌ی نبی الله ابراهیم بن آزر است و چگونه ممکن است خداوند آنها را دو ذریه جدا دانسته و بگوید: {وَمِن ذريّة إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ }؟ ولی اگر حق همان باشد که شما قبل از برانگیخته شدن امام مهدی اعتقاد داشتید که ابراهیم در این آیه همان ابراهیم بن آزر باشد؛ پس بگویید ذریه ابراهیم [که جداگانه ذکر شده] کیست؛ چون اسراییل که خود ذریه ابراهیم است. اما مقصود خداوند، ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم و همچنین اسرائیل بن اسحاق بن ابراهیم است. چون این دو سلسله از ذریه ابراهیم بزرگ [جد]هستند و آغاز هر یک از آنها با نبی الله اسماعیل و نبی الله إسحاق عليهما الصلاة والسلام است. نبی خداوند ابراهیم پسر، فرزند اسماعیل است و نبی الله اسرائیل فرزند نبی خداوند اسحاق است.
ای علمای امت! تا کی از دعوت امام مهدی ناصر محمد یمانی رو برمی‌گردانید؟ آیا علم مرا باطل می‌دانید؟ پس بیایید در مقابل من حجت بیاورید و از حدود دین دفاع کنید؛ اگر راست می‌گویید. تا کی شیطان مانع شما می‌شود که به بهانه و ترس از این که امام مهدی ناصر محمد یمانی، مهدی منتظر حق نباشد، او را تصدیق نکنید؟ پس در برابر شما به حق حجت می‌آورم: شما مهدی منتظر را عبادت می‌کنید یا خداوند واحد و قهار را؟ آیا فکر نمی‌کنید؟! بگذار ناصر محمد یمانی مهدی منتظر باشد و یا یک تجدید کننده دینی یا یک محقق اسلامی، هر طور که می‌خواهید و میلتان است حساب کنید؛ مهم‌ترین چیز نزد خداوند این است که از حق آمده در آیات محکم کتاب پیروی کنید که حجت خداوند بر شماست و اگر نسبت به آن کافر گردید، به علت روگردانی از آیات محکم و روشن کتاب، خداوند شما را عذاب خواهد کرد.
و اما اینکه آیا ناصر محمد یمانی، مهدی
منتظر است؟ تنها خود ناصر محمد یمانی است که درباره آن مورد حساب‌رسی قرار می‌گیرد. و اگر دروغ گفته باشم، بار این دروغ بر عهده من است ولی خداوند شما را بر اساس پیروی از آیات روشن پروردگارتان مورد محاسبه قرار می‌دهد. ای عجب! چطور از کتابی که به آن ایمان دارید پیروی نمی‌کنید! آیا می‌بینید ناصر محمد از چیزی غیر از آن چه که بر محمد صلى الله عليه وآله وسلم نازل شده با شما مجادله کرده و حجت می‌آورد؟ آیا فکر نمی‌کنید! شما را چه می‌شود که هر گاه امام مهدی ناصر محمد یمانی نکته‌ای جدید برایتان می‌آورد؛ سکوت می‌کنید؟ آیا می‌خواهید در مورد فتوای وجود نبیّ جدید در کتاب یعنی پدر سوم اعراب، نبیّ خداوند ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم بن آزر عليه الصلاة والسلام هم سکوت کنید ؟ ای علمای مسلمین این سکوت تا کی ادامه پیدا می‌کند؟همانا که امام مهدی ناصر محمد یمانی همان شکایتی را نزد پروردگارش می‌برد که جَدَّم محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم آورد و فرمود:
{
يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا} صدق الله العظيم [الفرقان:۳۰].
عزیزان من در راه خدا، ای علمای مسلمین و امت مسلمان چگونه می‌توان شما را هدایت کرد؟ منتظر هستید امام مهدی بعد از برانگیخته شدن از جانب خداوند، از چه چیزی برایتان حجت بیاورد؟ آیا منتظرهستید مهدی‌ای بیاید که به خداوند دروغ بسته و کتاب جدیدی غیر از آنچه که بر محمد، خاتم الأنبياء والمرسلين نازل شده‌است، با خود بیاورد؟ هیهات، هیهات، بفرمایید، ما در ابتدای سال یازدهم دعوت مهدی منتظر ناصر محمد یمانی در دوران «گفت‌وگو قبل ازظهور» هستیم و از اعتصام به حبل الهی ذره‌ای عدول نمی‌کنیم. شما هم به هر تار عنکبوتی که می‌خواهید بیاویزید، آیا فکر می‌کنید تارهای عنکبوت می‌توانند مانع افتادنتان در«سحیق»، در آتش جهنم شوند؟ و چه کسی راستگوتر از خداوند است! من جز قرآن چیزی نزد خود ندارم و از شما دعوت می‌کنم تا در موراد اختلاف بر اساس آن میان شما حکمیت نمایم؛ مگر اینکه نتوانم با برهان های قاطع علمی به حق بر شما چیره شوم. شایسته امام مهدی منتظر حق نیست که از جانب خداوند برانگیخته شود و سپس از امیال شما پیروی کرده و یا از یکی از طائفه‌های شما جانب‌داری نماید. بلکه خداوند را به شهادت می‌گیرم و شهادت پروردگار کافی است که امام مهدی ناصر محمد یمانی اعلان می‌کند نسبت به تعدد احزاب مذهبی در دین اسلام مطلقاً کافر است. من تمام این فرقه های مذهبی را زیر پا له می‌کنم و اهمیتی هم نمی‌دهم. من نسبت به تعدد احزاب سیاسی درمیان مسلمانان هم کافرم و آنها را زیر پا له کرده و اهمیتی هم نمی‌دهم. من همه بشریت را به پیروی از کتاب خداوند قرآن عظیم و سنت نبوی و محمدی حق که مخالف آیات محکم قرآن نباشد، دعوت می‌کنم و مسلمانان و تمام حق‌جویان را به مسیر اولیه و حق نبوت باز می‌گردانم چون این حق است که شایسته پیروی است.
تکرار کرده و می‌گوییم: ما در پایان ماه صفر سال ۱۴۳۶هـ [ ۱۳۹۳ ه.ش.] و آغاز یازدهمین سالی هستیم که از عمر دعوت مهدی منتظر در دوران «گفت‌وگو قبل از ظهور» می‌گذرد و همچنان از آن دسته از علمای مسلمین که می‌خواهند در مسیر درست باشند، دعوت می‌کنیم که حکمیت ذکر محفوظ از تحریف، قرآن عظیم را بپذیرند. به ریسمان الهی قرآن عظیم درآویزید که این برهان حق پروردگارتان است و هرکس بدان بیاویزد و نسبت به هر چه که مخالف محکمات آن است، کافر شود؛ به راه راست [صراط مستقیم] هدایت شده است. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{
يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا ‎﴿١٧٤﴾‏ فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَ يَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا ‎﴿١٧٥﴾}صدق الله العظيم [النساء]
این ریسمان [حبل] الهی، قرآن عظیم است و هر کس به آن بیاویزد به راه راست [صراط مستقیم-]هدایت خواهد شد.
و خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا}صدق الله العظيم [آل عمران:۱۰۳]
به احزاب و فرقه‌ها تقسیم نشوید که هر یک به داشته خود خرسند هستند، فرقه‌فرقه نشوید تا با نعمتی که از جانب خداوند به شما عطا می‌شود، همگی برادر یکدیگر شوید و در راه خداوند یکدیگر را دوست بدارید.
والله، والله، برانگیخته شدن مهدی منتظر از بزرگترین نعمت‌های خداوند بر بندگانش است که شما را به سوی حقیقت نام اعظم الهی هدایت می‌نماید. اگر می‌دانستید حقیقت نام اعظم خداوند چیست، درمی‌یافتید که تمام ملکوت خداوند در برابر آن برابر مثقالی نیست و خداوند شاهد و وکیل این سخن است. قومی که محبوب خدا و محبان او هستند، از حقیقت این فتوا آگاه‌اند و [به اذن الهی] تا زمانی که پروردگارشان راضی نشود به ملکوت بهشتی که به اندازه آسمان‌ها و زمین است راضی نمی‌شوند؛ می‌دانید چرا؟ چون آنها همین حالا و درحالی‌که در حیات دنیوی هستند می‌دانند رضوان خداوند بر بندگانش، نعیمی است که از بهشت او بسیار بزرگتر است [نعیم اعظم] و حقیقت این فتوا را که نعیم رضوان خداوند بر بندگانش به حق بزرگتر از بهشت اوست، درک کرده‌اند. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ۚ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ‎﴿٧٢﴾‏} صدق الله العظيم [التوبة].
و به پروردگار بندگان قسم می‌خورم، او که ثمود و عاد را هلاک نمود و فرعونیان قدرتمند را غرق کرد، در این امت قومی هستند که محبوب خداوند هستند و محب او [یحبهم الله و یحبونه]،کسانی که با جان و دل از انصار امام مهدی در دوران «گفت‌وگوقبل از ظهور» هستند و تا زمانی که پروردگارشان در نفس خود راضی نشود به ملکوت جنات او رضایت نخواهند داد، چون می‌دانند خداوند در نفس خود برای بندگانی که عذاب شده و پشیمان‌اند و بر کوتاهی خود در پیشگاه خداوند حسرت می‌خورند؛ حزین و متحسر است. تک‌تک این نادمان می‌گویند:
{يَا حَسْرَتَىٰ عَلَىٰ مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّـهِ وَإِن كُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ ﴿٥٦﴾} صدق الله العظيم [الزمر].
اما خداوند نسبت به بندگانش رئوف است و ظلمی که آنها در حق خود کرده‌اند، او را حزین و اندهگین می‌کند و در نفس خود برایشان متحسر است. اما تحسر در نفس خداوند تعالی تا زمانی که خود بندگان از کوتاهی‌های خود در پیشگاه خداوند متحسرنباشند، روی نمی‌دهد و با کمال تأسف این حسرت در وجود بندگان حادث نمی‌شود مگر بعد از آنکه به خاطر کفر نسبت به دعوت رسولان هلاک شوند. آن زمان است که به خاطر کوتاهی‌های خود در نزد خداوند حسرت می‌خورند و آن‌گاه، خداوند برایشان متحسر می‌شود. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ‎﴿٢٩﴾‏ يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ‎﴿٣٠﴾‏ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ ‎﴿٣١﴾‏ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ ‎﴿٣٢﴾‏}صدق الله العظيم [يس].
ممکن است یکی از محبوبان و محبان جدید خداوند سؤال کند: «ناصر محمد! آیا هدایت یا گمراهی بندگان در نفسشان؛ انعکاس و تأثیری در نفس خداوند دارد و باعث سرور یا حزن او می‌شود؟». امام مهدی ناصر محمد فتوا را مستقیماً به جَدَّش محمد رسول الله صلى عليه وآله وسلم می‌سپارد. محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم فرموده است:
[لَلَّهُ أَشَدُّ فَرَحًا بِتَوْبَةِ عَبْدِهِ الْمُؤْمِنِ مِنْ رَجُلٍ فِي أَرْضٍ دَوِيَّةٍ مَهْلَكَةٍ ، مَعَهُ رَاحِلَتُهُ عَلَيْهَا طَعَامُهُ وَشَرَابُهُ ، فَنَامَ فَاسْتَيْقَظَ وَقَدْ ذَهَبَتْ ، فَقَامَيَ طْلُبُهَا حَتَّى أَدْرَكَهُ الْعَطَشُ ، ثُمَّ قَالَ : أَرْجِعُ إِلَى مَكَانِي الَّذِي كُنْتُ فِيهِ حَتَّى أَمُوتَ ، قَالَ : فَوَضَعَ رَأْسَهُعَلَى سَاعِدِهِ حَتَّى يَمُوَتَ ، فَاسْتَيْقَظَ وَعِنْدَهُ رَاحِلَتُهُ عَلَيْهَا زَادُهُ وَطَعَامُهُ وَشَرَابُهُ ، فَاللَّهُ أَشَدُّ فَرَحًابِتَوْبَةِ عَبْدِهِ مِنْ هَذَا بِرَاحِلَتِهِ] صدق عليه الصلاة والسلام.
[همانا هنگامي که بنده مؤمن به درگاه خداوند توبه کند، شادی خداوند از توبه‌ی او بیش از يکی از شما است که در بيابان همراه شترش باشددرحالی‌که غذا و آبش بر بالای شتر است و بخوابد و زمانی که بیدار شود ببیند شترش فرار کرده و آن‌قدر به دنبالش بگردد که به شدت تشنه شود؛ سپس بگوید: به همان جایی که بودی بازگرد تا مرگت فرا برسد. سپس سرش را بر بازویش می‌گذارد تا مرگش فرا رسد. و وقتی بلند می‌شود می‌بیند شترش در کنارش ايستاده و طعام و توشه و آبش برپشت اوست. شادمانی خداوند از توبه بنده؛ بیش از شادمانی این فرد به‌ خاطر پیدا شدن شترش است]
عزیزان من وقتی خداوند از توبه بنده‌اش این چنین مسرور می‌گردد، پس عظمت حزنش نسبت به کسانی که مورد عذاب واقع شده و از کوتاهی‌های خود در نزد پروردگارنادم‌اند؛ چقدر باید باشد؟ تأکید می‌کنم که خداوند سبحان برای آنان متحسراست و این پروردگار عالمیان است که از حال خود بعد از ندامتِ هلاک‌شدگان خبرمی‌دهد:
{إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ‎﴿٢٩﴾‏ يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ‎﴿٣٠﴾‏ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ ‎﴿٣١﴾‏ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ ‎﴿٣٢﴾‏}صدق الله العظيم [يس]
پس گروهی که مانند محبوبان و محبان خداوند فکر می‌کنند، به آنها پیوسته و می‌گویند: «آه که چقدر ما غافل و نا آگاه بودیم! چگونه می‌خواهیم در بهشت شاد باشیم و محبوب‌ترین چیز نزد ما متحسر و حزین باشد؟ هیهات هیهات، به پروردگار زمین و آسمان‌ها قسم، راضی نمی‌شوم مگر پروردگار و محبوب قلبم راضی شود و متحسر و حزین نباشد».
وسلامٌ على المرسلين والحمد لله ربّ العالمين..
أخوكم الذليل على المؤمنين الإمام المهدي ناصر محمد اليماني
.
اقتباس: اضغط للقراءة
اخرین به روز رسانی: 17-08-2022 08:47 AM
3

امام مهدی منتظر از علمای مسلمین و تمامی بشریت دعوت می‌کند تا به حکمیت ذکر قرآن عظیم، رساله خداوند برای تمام مردم گردن نهند....

- 3 -
الإمام ناصر محمد اليماني
23 - 02 - 1436 هـ
15 - 12 - 2014 مـ

۲۴- آذر - ۱۳۹۳ ه.ش.
09:27 صبح

[ لمتابعة رابط المشاركـــــــــــــة الأصليّة للبيــان ]
https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=169629
ــــــــــــــــ

امام مهدی منتظر از علمای مسلمین و تمامی بشریت دعوت می‌کند تا به حکمیت ذکر «قرآن عظیم» ، رساله خداوند برای تمام مردم گردن نهند....

بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على كافة أنبياء الله ورسله وآلهم ومن اتّبعهم واعتصم بالكتاب المُنزّل عليهم في كلّ زمانٍ ومكانٍ إلى يوم الدين، أمّا بعد.

انصار عزیز من در راه خدا «الباحث»، حق را می‌گویم و سزاوار نیست جز حق به خداوند نسبت دهم، خداوند تمام «قوم تبّع» را به علت ظلمی که به خود کردند، هلاک نمود و همانا که خداوند در حق مردم کوچک‌ترین ظلمی نمی‌کند و این خود مردم هستند که به خود ظلم می‌کنند. و به همین ترتیب چیزی جز این نیافته‌ام که خداوند تنها کسانی از «قوم تبع» را برانگیخت که از ترس مرگ از دیار خود گریخته بودند. آنها به علت زمین‌لرزه از دیارشان فرار کردند چون سقف خانه‌ها بر سرشان فرو می‌ریخت. اما فتوا ندادم خداوند، اصحاب و ساکنان بناهای سر به فلک کشیده و استوار را بعد از آنکه با نابود کردن برج‌های بلند بر سرشان هلاکشان نمود؛ دوباره برانگیخت. درابتدای امر در مورد برانگیخته شدن گروهی که خداوند می‌خواست، سکوت کردم چون نمی‌توانم جز در مورد هزاران نفری از «قوم تبع» که از ترس مرگ از دیارشان گریختند و سپس دچار بلای صاعقه در روز بارانی شدند فتوا بدهم؛ همان ماجرایی که در بیان قبلی برایتان شرح داده شد.تصدیق، فرموده‌ی خداوند تعالی:
{كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ‎﴿٢٤٢﴾‏ ۞ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِن دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْيَاهُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ ‎﴿٢٤٣﴾‏ وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ‎﴿٢٤٤﴾‏ مَّن ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَةً ۚ وَاللَّهُ يَقْبِضُ وَيَبْسُطُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ‎﴿٢٤٥﴾‏} صدق الله العظيم [البقرة]
مهم این است که ما فتوا دادیم که همه آنها هلاک شده و طعم کیفر اعمالشان را چشیدند. درمورد اینکه چه کسانی به خواست خداوند برانگیخته شدند سکوت کردیم تا زمان بیان درباره نبیِّ خداوند ذوالقرنین فرا رسید. این نبی الله ابراهیم بن اسماعیل است که ذوالقرنین خوانده می‌شودچون دو بار عمر و زندگی کرد. او دو بار در دنیا زندگی کرده و به همین علت «ذوالقرنین» نامیده می‌شود، یعنی «دارای دو عمر» و مقصود خداوند از «القرون» که در کتابش آمده است عمر امت‌هاست. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّن قَرْنٍ هَلْ تُحِسُّ مِنْهُم مِّنْ أَحَدٍ أَوْ تَسْمَعُ لَهُمْ رِكْزًا ‎﴿٩٨﴾‏}
صدق الله العظيم [مريم].
به فرموده خداوند تعالی توجه کنید:
{وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّن قَرْنٍمقصود خداوند این است که نسل‌های قبلی امت را هلاک کردیم و از اینجاست که استنباط می‌کنیم مقصود از {قَرْنٍ} عمر مردم است. لذا در می‌یابیم مقصود خداوند از «ذوالقرنین» کسی است که دو بار عمر کرده است و داستان او به تفصیل در بیان قبلی آورده شد تا بدانید او همان مردی است که از کنار قریه‌‌ای گذشت که بر اثر عذاب الهی ویران شده‌بود [مترجم: قريه قوم لوط] و از خودش پرسید: «چگونه خداوند اهالی این قریه را بعد از مرگشان زنده می‌کند؟» سپس دلیل آشکاری که نشان می‌دهد آن مرد به حق، ذوالقرنین است را برایتان آوردیم و برایتان روشن کردیم که او از انبیای بنی‌اسرائیل نیست بلکه بدون هیچ شک و تردیدی، پدر سوم اعراب، نبیِّ خداوند ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم بن آزر است.

عزیز من در راه خدا «الباحث» ، ما برای علمای امت دامی نهادیم که شاید تو نتوانسته‌ای آن را پیدا کنی؛ اگر آن را پیدا کرده بودی کوتاهی نکرده و با ما مجادله می‌كردی. اگر می‌خواهی می‌توانی درباره آیات دیگر با ما مجادله کنی. برانگیخته شدن نبی خداوند ابراهیم بن اسماعیل از فرزندان ابراهیم بن آزر را انکار کن همان‌طور که پیش از این بیان ما در باره اهل اعراف را انکار کردی. چنین کن تا برایت به حق حجت بیاوریم.
ممکن است یکی از انصار پیشگام برگزیده بخواهد بگوید: «ای امام من، ما از دام‌هایی که برای علمای مسلمان پهن می‌کنی تا با تصور اینکه می‌توانند در برابرت حجت اقامه کنند، برای گفت‌وگو و اقامه حجت مقابل شما حاضر شوند؛ می‌ترسیم.از این می‌ترسیم که ما انصار در آن دام بیفتیم؛ آیا به ما یاد نمی‌دهی چگونه این دام‌ها را کار می‌گذاری؟» . پس امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ انصار عزیزم که هنوز به درک حقیقت نام اعظم الهی نرسیده‌اند می‌گوییم: گاهی می‌بینید من تحدی را روی یک آیه تمرکز می‌کنم و علما را به چالش می‌کشم که اگر توانستید در بیان این آیه بر من غلبه کنید، بر کل دعوت مهدویت پیروز شده‌اید. این برای آن است که می‌دانم آنها آیاتی در کتاب پیدا خواهند کرد که می‌توانند با آنها با من مجادله نمایند و تصور می‌کنند و این آیات را برهانی آشکار و محکم بر علیه بیان ناصر محمد یمانی برای آیات دیگر می‌بینند و از آنها برای مجادله با ما استفاده می‌کنند. برای مثال وقتی می‌بینید من با تمرکز بر این آیات، علمای مشهور امت را به چالش می‌کشم که حجت مرا در مورد این فرموده خداوند تعالی رد کنند:
{وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ ۚ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَّبِيًّا ‎﴿٥٤﴾‏ وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِندَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا ‎﴿٥٥﴾‏ وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ ۚ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَّبِيًّا ‎﴿٥٦﴾‏ وَرَفَعْنَاهُ مَكَانًا عَلِيًّا ‎﴿٥٧﴾‏ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ مِن ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِن ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ وَمِمَّنْ هَدَيْنَا وَاجْتَبَيْنَا ۚ إِذَا تُتْلَىٰ عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمَٰنِ خَرُّوا سُجَّدًا وَبُكِيًّا ۩ ‎﴿٥٨﴾‏ ۞ فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ ۖ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا ‎﴿٥٩﴾‏ إِلَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَأُولَٰئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا يُظْلَمُونَ شَيْئًا ‎﴿٦٠﴾‏ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدَ الرَّحْمَٰنُ عِبَادَهُ بِالْغَيْبِ ۚ إِنَّهُ كَانَ وَعْدُهُ مَأْتِيًّا ‎﴿٦١﴾‏ لَّا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا إِلَّا سَلَامًا ۖ وَلَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيهَا بُكْرَةً وَعَشِيًّا ‎﴿٦٢﴾‏ تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي نُورِثُ مِنْ عِبَادِنَا مَن كَانَ تَقِيًّا ‎﴿٦٣﴾‏ وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمْرِ رَبِّكَ ۖ لَهُ مَا بَيْنَ أَيْدِينَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَيْنَ ذَٰلِكَ ۚ وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا ‎﴿٦٤﴾‏} صدق الله العظيم [مريم].
سپس یکی از علمای امت جرأت كرده و عکس و نام واقعی خود را گذاشته و می‌گوید: «ناصر محمد یمانی تو کار را مختصر کردی و خواستی حجت تو را در هم کوبیده و نابود کنیم در باره این فرموده خداوند تعالی، برهانی مانند برهان تو بیاوریم:
{ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِن ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ وَمِمَّنْ هَدَيْنَا وَاجْتَبَيْنَا ۚ إِذَا تُتْلَىٰ عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمَٰنِ خَرُّوا سُجَّدًا وَبُكِيًّا ۩ ‎﴿٥٨﴾‏ }صدق الله العظيم [مريم]
سپس می‌گویند: «ناصر محمد تو تصور می‌کنی مقصود نبی الله ابراهیم بن آزر نیست بلکه گفتی مقصود نبی الله ابراهیم بن اسماعیل است. اما ناصر محمد ما تنها یک نبی با نام ابراهیم می شناسیم و او ابراهیم بن آزر است، اما چون تو برای فتوایت دقیقاً بر این فرموده خداوند تعالی استناد کردی که
{وَمِن ذُرِّيَة إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ} صدق الله العظيم؛ پس بیا تا مثالی دیگری از فرمایش خداوند را برایت بیاوریم. خداوند تعالی می‌فرماید:

{لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ۖ وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ ۚ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ ‎﴿٢٥﴾‏ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا وَإِبْرَاهِيمَ وَجَعَلْنَا فِي ذُرِّيَّتِهِمَا النُّبُوَّةَ وَالْكِتَابَ ۖ فَمِنْهُم مُّهْتَدٍ ۖ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ ‎﴿٢٦﴾‏ ثُمَّ قَفَّيْنَا عَلَىٰ آثَارِهِم بِرُسُلِنَا وَقَفَّيْنَا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَآتَيْنَاهُ الْإِنجِيلَ وَجَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلَّا ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا ۖ فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ ۖ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ ‎﴿٢٧﴾‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِن رَّحْمَتِهِ وَيَجْعَل لَّكُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ۚ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ‎﴿٢٨﴾‏ لِّئَلَّا يَعْلَمَ أَهْلُ الْكِتَابِ أَلَّا يَقْدِرُونَ عَلَىٰ شَيْءٍ مِّن فَضْلِ اللَّهِ ۙ وَأَنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ ‎﴿٢٩﴾‏ } صدق الله العظيم [الحديد].
سپس این شخصی که عکس و نام خود را گذاشته‌است، می‌گوید: «ناصر محمد، نگاه کن که چطور مانند تو استنباط کرده و برهانی مانند برهان می‌آوریم. خداوند تعالی می‌فرماید: وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا وَإِبْرَاهِيمَ وَجَعَلْنَا فِي ذُرِّيَّتِهِمَا النُّبُوَّةَ وَالْكِتَابَ} صدق الله العظيم [الحديد:۲۶].
ناصر محمد از تو سؤال می‌کنیم مگر ابراهیم از ذر
یه نوح عليه الصلاة و السلام نیست و با وجود این خداوند تعالى می‌فرماید:
{وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا وَ إِبْرَاهِيمَ وَجَعَلْنَا فِي ذُرِّيَّتِهِمَا النُّبُوَّةَ وَالْكِتَابَ
} صدق الله العظيم؟ ناصر محمد آیا این آیه از آیات محکم کتاب نیست؟». امام ناصر محمد یمانی درپاسخ می‌گوید: خداوند را به شهادت می‌گیرم که این آیه از آیات محکم و روشن و از آیات بنیادین کتاب است و ابراهیم بن آزر از ذریه نوح است و نسل آنها بعد از گذشتن هزاران سال به یکدیگر می‌رسد. اما بین این دو، هزاران سال فاصله است و لذا باید خداوند
بعد از نبی نوح عليه الصلاة والسلام، از نبیِ خود ابراهیم بن آزر یاد کند چون هزاران سال میان آنان فاصله است و شهادت می‌دهم این فرموده خداوند تعالی: {وَمِن ذُرِّيَة إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ} صدق الله العظيم نیز از آیات محکم کتاب است.
ای علمای امت که از دعوت ما آگاه شده‌اید، شما را چه می‌شود؛ چرا این قدر بزدل هستید؟ چرا یکی از شما جرأت نمی‌کند عکس و نام واقعی خود را بگذارد و با ما درباره ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم بن آزر مجادله نماید؟ با اینکه ما آیات محکمی از کتاب خداوند را در بیان اصلی نیاورده‌ایم و برای شما گذاشته‌ایم تا با مثال آوردن از آنها با من مجادله کنید. من نیز مانند جدم محمد رسول الله که به امثال شما پاسخ می‌دادند؛ تفسیر حقی که بهتر از تفاسیر شماست را خواهم آورد. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا ‎﴿٣٠﴾‏ وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا مِّنَ الْمُجْرِمِينَ ۗ وَكَفَىٰ بِرَبِّكَ هَادِيًا وَنَصِيرًا ‎﴿٣١﴾‏ وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً ۚ كَذَٰلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ ۖ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلًا ‎﴿٣٢﴾‏ وَلَا يَأْتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْنَاكَ بِالْحَقِّ وَأَحْسَنَ تَفْسِيرًا ‎﴿٣٣﴾‏ الَّذِينَ يُحْشَرُونَ عَلَىٰ وُجُوهِهِمْ إِلَىٰ جَهَنَّمَ أُولَٰئِكَ شَرٌّ مَّكَانًا وَأَضَلُّ سَبِيلًا ‎﴿٣٤﴾‏} صدق الله العظيم [الفرقان]
به هرحال؛ ای علمای عزیز مسلمین بر شما واجب است از حدود دینتان دفاع کنید، چطور است که ناصر محمد یمانی رشته‌های باطلی را پاره می‌کند، که حبل الهی نیستند بلکه مانند تارهای خانه عنکبوت‌اند و امام مهدی این رشته‌ها را یک به یک پاره کرده و با آیات محکم قرآن عظیم، دستاویز محکم الهی [عروة الوثقی] را به حق جایگزین آنها می‌کند که انفصالی در آن نیست با وجود این شما ساکت هستید! شما را چه می‌شود که ساکت و صامت ایستاده و کلامی بر زبان نمیذآورید؟ مانند بت‌های قوم ابراهیم بن آزر علیه الصلاة و السلام نباشید. شما را چه می‌شود، چه بلایی بر سرتان آمده‌است؟ یا مگر از خودتان نمی‌پرسید چرا خداوند در کتاب، اعراب را آل ابراهیم و اهل کتاب را بنی‌اسرائیل می‌خواند؟ مگر خداوند تعالی نفرموده است:
{مَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَلا الْمُشْرِكِينَ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْكُمْ مِنْ خَيْرٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَاللَّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ}صدق الله العظيم [البقرة:۱۰۵].
و این فرموده‌ی خداوند تعالی:
{وَدَّ كَثِيرٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُم مِّن بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّارًا حَسَدًا مِّنْ عِندِ أَنفُسِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الحقّ ۖ فَاعْفُوا وَاصْفَحُوا حَتَّىٰ يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}
صدق الله العظيم [البقرة:۱۰۹].

یا مگر نمی‌دانید مقصود خداوند این است که حسودانی از اهل کتاب نسبت به عرب حسادت می‌ورزند؟ و این فتوا را در این فرموده خداوند تعالی می‌یابید:
{ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِّنَ الْكِتَابِ يَشْتَرُونَ الضَّلَالَةَ وَيُرِيدُونَ أَن تَضِلُّوا السَّبِيلَ ‎﴿٤٤﴾‏ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِأَعْدَائِكُمْ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَلِيًّا وَكَفَىٰ بِاللَّهِ نَصِيرًا ‎﴿٤٥﴾‏ مِّنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ ۚ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانظُرْنَا لَكَانَ خَيْرًا لَّهُمْ وَأَقْوَمَ وَلَٰكِن لَّعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا ‎﴿٤٦﴾‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَكُم مِّن قَبْلِ أَن نَّطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَىٰ أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ ۚ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا ‎﴿٤٧﴾‏ إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَاءُ ۚ وَمَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَىٰ إِثْمًا عَظِيمًا ‎﴿٤٨﴾‏ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُزَكُّونَ أَنفُسَهُم ۚ بَلِ اللَّهُ يُزَكِّي مَن يَشَاءُ وَلَا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا ‎﴿٤٩﴾‏ انظُرْ كَيْفَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ ۖ وَكَفَىٰ بِهِ إِثْمًا مُّبِينًا ‎﴿٥٠﴾‏ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِّنَ الْكِتَابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَيَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هَٰؤُلَاءِ أَهْدَىٰ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلًا ‎﴿٥١﴾‏أُولَٰئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ ۖ وَمَن يَلْعَنِ اللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ نَصِيرًا ‎﴿٥٢﴾‏ أَمْ لَهُمْ نَصِيبٌ مِّنَ الْمُلْكِ فَإِذًا لَّا يُؤْتُونَ النَّاسَ نَقِيرًا ‎﴿٥٣﴾‏ أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَىٰ مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ ۖ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُم مُّلْكًا عَظِيمًا ‎﴿٥٤﴾‏ فَمِنْهُم مَّنْ آمَنَ بِهِ وَمِنْهُم مَّن صَدَّ عَنْهُ ۚ وَكَفَىٰ بِجَهَنَّمَ سَعِيرًا ‎﴿٥٥﴾‏ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا سَوْفَ نُصْلِيهِمْ نَارًا كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُم بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ ۗ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَزِيزًا حَكِيمًا ‎﴿٥٦﴾‏} صدق الله العظيم [النساء].
مقصود خداوند از آل ابراهیمی که کفار بنی‌اسرائیل به آنها حسادت می‌کردند چیست؟ آیا فکر نمی‌کنید تا دریابید در کتاب به حق نبی دیگری وجود دارد به نام ابراهیم که غیر از جد اولش ابراهیم بن آزراست؟ مقصود خداوند سومین پدر اعراب یعنی ابراهیم بن اسماعیل علیه الصلاة و السلام است و او از رسولانی است که خداوند داستان او را برای نبیِّ خود محمد رسول الله صلی علیه و آله و سلم نقل نگفته‌است. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{ إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَىٰ نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِن بَعْدِهِ ۚ وَأَوْحَيْنَا إِلَىٰ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَعِيسَىٰ وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ ۚ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا ‎﴿١٦٣﴾‏ وَرُسُلًا قَدْ قَصَصْنَاهُمْ عَلَيْكَ مِن قَبْلُ وَ رُسُلًا لَّمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَيْكَ ۚ وَكَلَّمَ اللَّهُ مُوسَىٰ تَكْلِيمًا ‎﴿١٦٤﴾‏ رُّسُلًا مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ ۚ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا ‎﴿١٦٥﴾‏ لَّٰكِنِ اللَّهُ يَشْهَدُ بِمَا أَنزَلَ إِلَيْكَ ۖ أَنزَلَهُ بِعِلْمِهِ ۖ وَالْمَلَائِكَةُ يَشْهَدُونَ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ شَهِيدًا ‎﴿١٦٦﴾‏ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا ضَلَالًا بَعِيدًا ‎﴿١٦٧﴾‏ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَظَلَمُوا لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَلَا لِيَهْدِيَهُمْ طَرِيقًا ‎﴿١٦٨﴾‏ إِلَّا طَرِيقَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ۚ وَكَانَ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا ‎﴿١٦٩﴾‏ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِن رَّبِّكُمْ فَآمِنُوا خَيْرًا لَّكُمْ ۚ وَإِن تَكْفُرُوا فَإِنَّ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا ‎﴿١٧٠﴾‏} صدق الله العظيم [النساء].
ولی در اسرار پنهان کتاب به آنان اشاره شده است تا خداوند بیان قرآن عظیم را معجزه کسی قرار دهد که علم کتاب را به او عطا کرده‌است.
به همین ترتیب، نبیّ الله اسرائیل جد سوم بنی‌ اسرائیل است، چون جد آنها اسرائیل بن اسحاق بن ابراهیم است او همان جد سوم بنی‌ اسرائیل یعنی یعقوب است، یعقوب همان اسرائیل است. جد سوم اعراب نیز به همین ترتیب ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم است و برای همین خداوند تعالی می فرماید:
{وَمِن ذُرِّيَة إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ}
صدق الله العظيم.

ولی خداوند به نبیِّ خود ابراهیم بن اسماعیل ملک بسیار بزرگی عطا نموده است، پس باید خداوند او را به سوی پادشاهی فرستاده باشد که دارای ملکِ بزرگی بوده و بعد از به هلاکت رساندنش، ملک او را به ارث، به آل ابراهیم عطا نموده باشد، همچنان که بنی‌ اسرائیل را وارث ملک فرعون نمود. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{
وَأَوْحَيْنَا إِلَىٰ مُوسَىٰ أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي إِنَّكُم مُّتَّبَعُونَ ‎﴿٥٢﴾‏ فَأَرْسَلَ فِرْعَوْنُ فِي الْمَدَائِنِ حَاشِرِينَ ‎﴿٥٣﴾‏ إِنَّ هَٰؤُلَاءِ لَشِرْذِمَةٌ قَلِيلُونَ ‎﴿٥٤﴾‏ وَإِنَّهُمْ لَنَا لَغَائِظُونَ ‎﴿٥٥﴾‏ وَإِنَّا لَجَمِيعٌ حَاذِرُونَ ‎﴿٥٦﴾‏ فَأَخْرَجْنَاهُم مِّن جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ ‎﴿٥٧﴾‏ وَكُنُوزٍ وَمَقَامٍ كَرِيمٍ ‎﴿٥٨﴾‏ كَذَٰلِكَ وَأَوْرَثْنَاهَا بَنِي إِسْرَائِيلَ ‎﴿٥٩﴾‏} صدق الله العظيم [الشعراء].
به همین ترتیب خداوند به آل ابراهیم نیز ملک بزرگی عطا نمود که از ملک فرعون بزرگتر بود. این، ملکِ «پادشاه تبّع یمانی» است که حکومت خود را به تمام جزیرة العرب گسترش داده بود و حتی از فرعون نیز قدرتمندتر و یاغی‌تر بود. او نیز مانند فرعون، ادعای ربوبیت کرد و اگر فرعون به دست و پای کسانی که از نبی خداوند موسی پیروی می‌کردند تازیانه می‌زد، تبع از او ظالم‌تر بود چون پیروان ابراهیم را در خندقی پر از آتش افکند. خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْبُرُوجِ ‎﴿١﴾‏ وَالْيَوْمِ الْمَوْعُودِ ‎﴿٢﴾‏ وَشَاهِدٍ وَمَشْهُودٍ ‎﴿٣﴾‏ قُتِلَ أَصْحَابُ الْأُخْدُودِ ‎﴿٤﴾‏ النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ ‎﴿٥﴾‏ إِذْ هُمْ عَلَيْهَا قُعُودٌ ‎﴿٦﴾‏ وَهُمْ عَلَىٰ مَا يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ ‎﴿٧﴾‏ وَمَا نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلَّا أَن يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ ‎﴿٨﴾‏ الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ وَاللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ ‎﴿٩﴾‏} صدق الله العظيم [البروج].
پادشاه تبّع الیمانی قدرتمندتر بود و گنج‌ها و سپاهیان بیشتری در اختیار داشت که به صدها هزار نفر می‌رسیدند و برای همین خداوند تعالی می‌فرماید: {أَهُمْ خَيْرٌ أَمْ قَوْمُ تُبَّع} [الدخان:۳۷]. خداوند قوم تُبَّع را مثال می‌آورد چون آنها در قدرت و ایجاد آثار مهم در زمین از اینها برتر بودند. خداوند پادشاه تبَّع یمانی را هلاک کرد و ملک او را به اولین نسل‌های عرب آل ابراهیم به ارث داد. همین پادشاه بود که وقتی ابراهیم علیه الصلاة و السلام به او خبر داد که خداوند او را میرانده و زنده کرده است با ابراهیم بن اسماعیل در مورد پروردگارش مجادله کرده و گفت من می‌میرانم و زنده می‌کنم، اما اکثر شما این را نمی‌دانید. یا مگر شما نمی‌دانید که خداوند ذوالقرنین را بر زمین حاکم نموده و ملک پادشاه تبَّع الیمانی را به او عنایت کرد؟ یا تصور شما تحریف کنندگان تاریخ این است که «کلیب بن مره» پادشاه تبع یمانی را کشته است؟ یا اینکه خداوند «الزیر سالم ابولیلی المهلهل» را به سوی پادشاه تبّع الیمانی فرستاده و پادشاه تبّع او را تکذیب کرد و خداوند به همین دلیل او را هلاک نمود؟ شما را چه می‌شود، چگونه حکم می‌دهید؟ آیا خداوند به شما فتوا نداده است که تُبَّع را به‌خاطر تکذیب نبی الله ابراهیم بن اسماعیل هلاک کرده‌است؟ آیا می‌خواهید امام مهدی منتظر از جانب خداوند برانگیخته شود تا از امیال شما پیروی کند تا شما از وی اطاعت کرده و باورش کنید؟ پناه بر خداوند که از امیال و خرافات و افسانه‌های کتب شما پیروی نمایم که مخالف آن چیزی است که خداوند در قرآن عظیم نازل نموده‌است.
ای عزیزان من در راه خدا، علمای امت! همچنان دلایل بسیار زیادی برای درهم کوبیدن باطل در نزد ماست. کدام یک از علمای مشهور امت حاضر است عکس و نام واقعی خود را بگذارد! چون ما از این قضیه هدفی داشته و اینکارمان حکمتی بالغه دارد. آیا به دانستن تاریخ عرب و زندگی نیاکان کهن خود اهمیتی نمی‌دهید؟ یا برایتان مهم نیست که بدانید دعوت امام ناصر محمد یمانی حق است و یا او نیز مانند سایر کسانی است که با مسِّ شیطان سرگردان شده و هر یک ادعای مهدویت می‌کنند؟ شاید ناصر محمد یمانی یکی از آنان باشد اگر که نتواند با آیات محکم و بینه کتاب که آیات بنیادی آن هستند زبان تردیدکنندگان را بریده و همه رامنکوب نماید. ما از شما نخواستیم که قبل از تدبر و قانع شدن ما را تصدیق کنید، به همين ترتیب مجاز نیستید قبل از تفکر در دلایل علمی و برهان‌های ناصر محمد یمانی، حکم بر باطل بودن وی بدهید. اگر قبل از شنیدن برهان‌های علمی او حکم کنید، خودتان ثابت کرده‌اید از خردمندان نیستید. چراکه صاحبان خرد قبل از حکم کردن به سخنان دعوتگر گوش داده و سپس اگر برایشان روشن شد که به حق سخن گفته و راه راست-صراط مستقیم- را نشان می دهد از بهترین آن پیروی می‌کنند. من با قرآن عظیم شما را به چالش کشیده و از آیات محکم و آیات تفصیل کننده کتاب برایتان حجت می‌آورم. یا مگر شما نمی‌دانید که در کتاب خداوند آیاتی هستند که آیه‌های محکم را تفصیل و تشریح می‌کنند؟ تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{الر ۚ كِتَابٌ أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ ‎﴿١﴾} صدق الله العظيم [هود].
آیا تصور می‌کنید ناصر محمد یمانی تنها بر این آیه محکم کتاب تکیه می‌کند که در آن خداوند تعالی میفرماید: {وَمِن ذُرِّيَة إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ} صدق الله العظيم؟ بلکه این آیه به تنهایی کافی نیست اگر تفصیل آن را از محکمات تنزیل [قرآن عظیم] نیاوریم. فقط من از کسانی که عربی را به خوبی می‌دانند تعجب می‌کنم که چطور جَدِّ اعراب را که در محکمات قرآن عظیم آمده و همان آل ابراهیم بن اسماعیل است با بنی اسرائیل بن اسحاق یکی می‌دانند! حتی از خود سؤال نمی‌کنید این آل ابراهیمی که بنی اسرائیل به آنها حسادت می‌کردند چه کسانی هستند! و بازهم از خودتان نمی‌پرسید خداوند از چه زمانی آن ملک عظیم را به آنان عطا نموده است! ای خردمندان، شما را چه می‌شود که در کتاب تدبر نمیذکنید؟ فرموده خداوند تعالی را به یاد داشته باشید که می‌فرماید:
{
كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِّيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ ‎﴿٢٩﴾‏ } صدق الله العظيم [ص].
من می‌دانم که نسبت بنی اسرائیل و نسبت اعراب همگی به آل ابراهیم بن آزر باز می‌گردد و تصور نکنید امام مهدی ناصر محمد از جاهلان است. یا مگر بر نبی خداوند اسماعیل حرام کرده‌اید که نام پدرش ابراهیم را روی فرزندش بگذارد و سلام و صلوات پروردگارم بر همه آنها باد.

علمای عزیز مسلمین چه چیز شما را در برابر بیان قرآن با قرآن توسط ناصر محمد یمانی مغرور ساخته است ؟ آیا راهی هدایتگرتر و تفسیری بهتر و سخنی راست‌تر از آن نزد شماست؟. تحدی را به خداوند می‌سپاریم که امثال شما را چنین به تحدی می‌کشد:
{ وَقَالُوا لَن يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَن كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَىٰ ۗ تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ ۗ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ‎﴿١١١﴾‏ بَلَىٰ مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِندَ رَبِّهِ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ‎﴿١١٢﴾‏} صدق الله العظيم [البقرة].
عزیز من در راه خدا، انصار «الباحث»، ای نور چشم امام، از شکرگزاران باش و با نیت پیروی از حق، به دنبال آن باش که در این صورت خداوند تو را به سوی حق هدایت خواهد کرد. با نیت اقامه کردن، حجت به دنبال روزنه و نقطه ضعف نباش؛ چون خداوند بر ناتوانی تو از دیدن [حق] می افزاید و به دام تله‌هایی می‌افتی که برای کشاندن علمای بزرگ امت به گفت‌وگو کار گذاشته‌ایم. چون آنها به محض اینکه روزنه‌ای پیدا کنند می‌گویند: «حال زمان آن است که به سراغ زمین زدن دعوت امام ناصر محمد یمانی برویم و با تفسیر آیه‌ای که او به خطا تفسیر نموده‌است، بر وی غلبه نماییم» و سپس می‌گویند: «تفسیر حق را که بهتر از تفسیر ناصر محمد است می‌آوریم» و جرأت می‌کنند که وارد گفت‌وگو شوند. انصار مراقب باشید که گرفتار این تله‌ها نشوید. از فتنه شیاطین بشری بر حذر باشید که از پشت پرده و در خفا برایتان پیام خصوصی فرستاده و می‌گویند: «به فرموده خداوند تعالی که چنین و چنان می‌فرماید، توجه کنید» و آیه‌‌ای را برایتان می‌آورند که ظاهر آن با بیان ناصر محمد یمانی اختلاف دارد و در میان شما کسانی هستند که گوش به‌ آنان دارند [سماعون لهم]، پس برحذر باشید! و برخی از شما مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستاده‌اند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود نمی دهند [اشاره به آیه ۲۳سوره الاحزاب: مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ رِ‌جَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّـهَ عَلَيْهِ ۖ فَمِنْهُم مَّن قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ‌ ۖ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا ].
از «الأواب تواب» و کسانی که مانند او هستند تشکر می‌کنم به صورت خصوصی خبر شیاطین بشر را که از پشت پرده و پنهانی برای انصار مکر می‌کنند به ما می رسانند. پس ما به آنها می گوییمم: ای انصاری که به شیاطین بشری که از پشت پرده فتنه‌گری می‌کنند گوش
می‌دهید؛ به آنان بگویید: « بفرمایید برای گفت‌وگو بر سر میز عمومی حاضرشوید و حجت این نیست که درخفا علیه او حجت اقامه کنید بلکه در پایگاه امام ناصر محمد یمانی و در برابر همه حجت اقامه کنید و اگر تنها در یک مسئله از قرآن [فرقی ندارد از محکمات باشد یا متشابهات] درمقابلش حجت بیاورید؛ کار او تمام است» هرچه می خواهید انتخاب کنید؛ ما به اذن خداوند برای آن آماده‌ایم.
بدانید در انجیل تنها نامی از نبیَّ خداوند ذی القرنین بدون هیچ تفصیلی آمده‌است. با اینکه در انجیل از او یاد شده‌است اما بنی اسراییل نفهمیدند ذوالقرنین کیست و برای همین به سراغ محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم آمدند و از ایشان سؤال نمودند. خداوند تعالی می‌فرماید:
{
وَيَسْأَلُونَكَ عَن ذِي الْقَرْنَيْنِ ۖ قُلْ سَأَتْلُو عَلَيْكُم مِّنْهُ ذِكْرًا ‎﴿٨٣﴾ ‏إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَآتَيْنَاهُ مِن كُلِّ شَيْءٍ سَبَبًا ‎﴿٨٤﴾‏} صدق الله العظيم [الكهف].
ولی تنها ذکری از او شده و داستان کامل آن نیامده است و این امام مهدی است که با آنچه که پروردگارم از اسرار پنهان کتاب به من آموخته‌است از این داستان به شما خبر می‌دهد. من از نزد خداوند چیزهایی را می‌دانم که شما نمی‌دانید.
ای علمای مسلمین و راهبان نصاری [مسیحی] و احبار یهود؛ بدانید که خداوند با کسی شما را به چالش می‌کشد که علم کتاب را به او عطا نمودهاست تا بر اساس قرآن عظیم در موارد اختلاف میان شما حکم کرده و حرف آخر را بزند. این سخنان شوخی و یا تحدی از روی غرور نیست و بازگشت امور به سوی خداوند است. ای جماعت امیّ‌ها و نصاری [مسیحیان] و یهود! شکرگزار باشید که خداوند امام مهدی منتظر را در این امت و در این عصر در میان شما برانگیخته است تا آنچه را که نمی‌دانستید به شما یاد دهد و در اختلافات به حق میان شما حکم نماید و با رساله خداوند قرآن مجید که برای دو گروه بزرگ جن و انس [ثقلین] فرستاده شده‌است، شما را به راه خداوند عزیز و حمید هدایت نماید. چقدر شما از شأن من بی خبر هستید و از رازم اطلاعی ندارید! یا اینکه مگر نمی‌دانید چرا حتی در عصر انبیا، آنان از مهدی منتظر با همین نام مهدی منتظر یاد می‌کردند؟ پس برایتان فتوا به حق فتوا خواهیم داد: این همان مهدی منتظر است که بشر در انتظار او بود تا حقیقت اسم اعظم الهی را به آنها بیاموزد. چون حقیقت اسم اعظم، حکمت آفرینش آنان است. و برای همین آفریده شده‌اند تا او صفوفشان را متحد سازد و به واسطه او خداوند تمام مردم زمین را هدایت کرده و همگی را به صورتی امتی واحد در راه راست [صراط مستقیم] قرار دهد.
چقدر شما در این دوران نیازمند برانگیخته شدن امام مهدی منتظرهستید،
اینک خداوند بیش از ده سال است که وی را میان شما برانگیخته است و او دعوت خود را از راه شبکه جهانی اینترنت به عنوان وسیله گفت‌وگو قبل از ظهور، ابلاغ کرده است. ای انصار پیشگام برگزیده در «دوران گفت‌وگو قبل از ظهور» ، سستی نکنید و آرام نگیرید. شما رحمت برای بشریت هستید و به شدت مشتاق هستید تا خون مسلمان و کافری ريخته نشود و می‌خواهید مانع ظلم انسان بر برادر انسانش شوید. مردم را به زور وادار به ایمان آوردن نکنید؛ هرکس می‌خواهد ایمان بیاورد و هر کس می‌خواهد کافر شود [اشاره به آیه ۲۹ کریمه سوره الکهف: وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّ‌بِّكُمْ ۖ فَمَن شَاءَ فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاءَ فَلْيَكْفُرْ‌] بر شما و امام شما چیزی بیش از آنچه که در کتاب بر عهده رسولان خداوند و پیروانشان بوده نیست و آن ابلاغ روشن است. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{وَقَالَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا عَبَدْنَا مِن دُونِهِ مِن شَيْءٍ نَّحْنُ وَلَا آبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِن دُونِهِ مِن شَيْءٍ ۚ كَذَٰلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ ۚ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ‎﴿٣٥﴾‏} صدق الله العظيم [النحل].
{
فَإِنْ حَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلَّهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ ۗ وَقُل لِّلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْأُمِّيِّينَ أَأَسْلَمْتُمْ ۚ فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوا ۖ وَّإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ ۗ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ ‎﴿٢٠﴾‏ } صدق الله العظيم [آل عمران].
{
‏ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَاحْذَرُوا ۚ فَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا عَلَىٰ رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ‎﴿٩٢﴾‏} صدق الله العظيم [المائدة].
{مَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا تَكْتُمُونَ} صدق الله العظيم [المائدة:۹۹].
{
‏ وَإِن مَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ وَعَلَيْنَا الْحِسَابُ ‎﴿٤٠﴾‏} صدق الله العظيم [الرعد].
{
إِن تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ‎﴿٨٢﴾} صدق الله العظيم [النحل].
{
قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ ۖ فَإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَيْكُم مَّا حُمِّلْتُمْ ۖ وَإِن تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا ۚ وَ مَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ‎﴿٥٤﴾‏} صدق الله العظيم [النور].
{
وَإِن تُكَذِّبُوا فَقَدْ كَذَّبَ أُمَمٌ مِّن قَبْلِكُمْ ۖ وَ مَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ‎﴿١٨﴾‏ } صدق الله العظيم [العنكبوت].
{فَإِنْ أَعْرَضُوا فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا إِنْ عَلَيْكَ إِلَّا الْبَلَاغُ} صدق الله العظيم [الشورى:۴۸].
{
وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ ۚ فَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَإِنَّمَا عَلَىٰ رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ‎﴿١٢﴾‏} صدق الله العظيم [التغابن].
شاید تمام علمای مسلمین بخواهند یک صدا بگویند: «صبر کن ناصر محمد یمانی! بلکه محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم فرموده‌اند و ابن عمر رضي الله عنهما از رسول الله صلى الله عليه وسلم نقل نموده‌است:
[أمرت أن أقاتل الناس حتى يشهدوا أن لا إلاه إلا الله وأن محمدا رسول الله ويقيموا الصلاة ويؤتوا الزكاة فإذا فعلوا ذلك عصموا مني دمائهم وأموالهم إلا بحق الإسلام وحسابهم على الله تعالى]
[به من فرمان داده شده است با مردم بجنگم تا شهادت دهند خداوند یکی است و محمد رسول اوست و نماز بخوانند و زکات بپردازند؛ اگر چنین کردند خون و اموالشان از من در امان است مگر به حق اسلام و حسابشان با خداوند تعالی است]

امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخشان می‌گوید: ای کسانی که بر سر این امر باطل اتفاق نظر دارید، آنچه که می‌گویید دروغ است. با اینکه همگی با این حدیث موافق هستند، اما ما با آیات محکم قرآن عظیم آن را درهم کوبیده و همچون خاکستر در روزی توفانی به باد می‌دهیم. این حدیث از جانب شیطان رانده شده برایتان آمده‌است و حکمت نسبت دادن این حدیث دروغ این است که بشریت را بر علیه مسلمانان متحد سازد چون شیطان می‌داند وقتی آنها چنین حدیثی را بشنوند حتماً خواهند گفت: «تا زمانی که مسلمانان می خواهند ما را ولو اینکه نخواهیم، با زور به دین خود در آورند و اگر چنین نکنیم، نبیِّ آنها ریختن خون و به غارت بردن اموال و زنان ما را بر اساس این حدیث بر آنان حلال کرده است، لذا باید قبل از اینکه در روی زمین حاکم شوند؛ آنها را ریشه کن کنیم». ما می‌گوییم: آهسته، آهسته! صبر کنید ای مردم! به خداوندی که خدایی جز او نیست، چنین حدیثی از دهان محمد رسول الله خارج نشده و ایشان چنین چیزی نگفته‌اند. او رحمت برای عالمیان است، اما این حدیث دروغ است و از جانب خداوند و رسولش برای مسلمانان آورده نشده‌است؛ بلکه این کار شیطان رانده‌شده است تا قبل از قدرت گرفتن مسلمانان در زمین، صفوف بشریت را برای جنگ بر ضد آنان متحد سازد تا به زور مردم را به دین خود در نیاورند. اما آنچه که از نزد خداست را در قرآن می‌یابید که مخالف این سخن شیطان است؛ چون این حدیث به مسلمانان دستور می‌دهد با مردم بجنگند تا با زور ایمان بیاورند. ولی این حدیث، مخالف امر خداوند تعالی است که می‌فرماید:
{ لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ ۖ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ ۚ فَمَن يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ‎﴿٢٥٦﴾‏} صدق الله العظيم [البقرة]
به راستی که خداوند به ما فرمان داده‌است تا برای رفع ظلم انسان بر برادر انسانش جهاد کنیم و این تنها با اجرای دستوراتی است که به عنوان حدود الهی آورده شده‌اند برای مثال حدِّ برای کسی که به‌ناحق انسانی که [در حقیقت] حکم برادرش را دارد، به قتل رسانده‌‌است و یا حّد برای کسی که به ناحق مال انسان برادرش را به غارت ببرد و یا حدّ برای کسی که به آبروی برادر انسانش تعدی نماید و حدودی مانند اینها که هدف آنها رفع ظلم انسان بر برادر انسانش است. اما در مورد ایمان، خداوند به مسلمانان دستور نداده است مردم را به زور وادار کنند که ایمان بیاورند. هر چه که می‌خواهید به جای خداوند بپرستید. وظیفه ما ابلاغ است و حساب با خداوند است. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی است:

{قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَّهُ الدِّينَ ‎﴿١١﴾‏ وَأُمِرْتُ لِأَنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِينَ ‎﴿١٢﴾‏ قُلْ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ‎﴿١٣﴾‏ قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصًا لَّهُ دِينِي ‎﴿١٤﴾‏ فَاعْبُدُوا مَا شِئْتُم مِّن دُونِهِ ۗ قُلْ إِنَّ الْخَاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۗ أَلَا ذَٰلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ ‎﴿١٥﴾‏ لَهُم مِّن فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِّنَ النَّارِ وَمِن تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ ۚ ذَٰلِكَ يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبَادَهُ ۚ يَا عِبَادِ فَاتَّقُونِ ‎﴿١٦﴾‏ وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَىٰ ۚ فَبَشِّرْ عِبَادِ ‎﴿١٧﴾‏ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ۚ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ ‎﴿١٨﴾‏ أَفَمَنْ حَقَّ عَلَيْهِ كَلِمَةُ الْعَذَابِ أَفَأَنتَ تُنقِذُ مَن فِي النَّارِ ‎﴿١٩﴾‏ لَٰكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ غُرَفٌ مِّن فَوْقِهَا غُرَفٌ مَّبْنِيَّةٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ۖ وَعْدَ اللَّهِ ۖ لَا يُخْلِفُ اللَّهُ الْمِيعَادَ ‎﴿٢٠﴾‏ } صدق الله العظيم [الزمر].
خداوند آتش را برای کافران و بهشت را برای شاکران قرار داده است. پس به دعوت مهدی منتظر که شما را به سوی پذیرش حکمیت «ذکر»،رسالت خداوند بر تمام بشریت، فرا می‌خواند، پاسخ دهید. ای مردمانی که در این دوران زندگی می‌کنید، خداوند را شکر کنید که مقدر نموده تا در زمان امت مهدی منتظر زندگی نمایید. به‌راستی که خداوند با برانگیختن مهدی منتظر در میانتان فضل بسیار بزرگی را نصیب شما فرموده تا به شما بیاموزد دین اسلام بی تردید و حقیقتاً دین رحمت پروردگار است نه دین ترور و هراس. ای کسانی که هم‌نوا با دشمنان اسلام، چهره دین اسلام را تخریب می‌کنید! از خدا بترسید‍! چون آنها به مردم می‌گویند: «آیا نمی‌بینید که این دین تروریستی چگونه مردم را به خاطر کافر بودن با چاقو ذبح می‌کند؟"» و این باعث تنفر مردم از دین رحمت الهی، اسلام می‌گردد.
ای مردم! اگر می‌خواهید حقیقت دین خداوند، اسلام حق را بشناسید، حقیقت این دین را در بیانات مهدی منتظر از قرآن با قرآن پیدا خواهید کرد و خواهید دانست که درباره خداوند و دین اسلام چقدر ظن بدی داشتید.
خداوند را به شهادت می‌گیرم و شهادت خداوند کافی است که من امام مهدی منتظر ناصر محمد یمانی در بسیاری از موارد با عقاید مسلمانان و نصاری [مسیحیان] و یهودیان مخالفم و به هیچ وجه از امیال و خواسته‌های آنان پیروی نمی‌کنم که اگر چنین کردم، گمراه خواهم شد. اگر من از امیال آنان پیروی کنم از هدایت‌شدگان نخواهم بود. خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَكَذَٰلِكَ فَتَنَّا بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لِّيَقُولُوا أَهَٰؤُلَاءِ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّن بَيْنِنَا ۗ أَلَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاكِرِينَ ‎﴿٥٣﴾‏ وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ ۖ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَىٰ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ ۖ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنكُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِن بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ‎﴿٥٤﴾‏ وَكَذَٰلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ وَلِتَسْتَبِينَ سَبِيلُ الْمُجْرِمِينَ ‎﴿٥٥﴾‏ قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ ۚ قُل لَّا أَتَّبِعُ أَهْوَاءَكُمْ ۙ قَدْ ضَلَلْتُ إِذًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُهْتَدِينَ ‎﴿٥٦﴾‏ قُلْ إِنِّي عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّي وَكَذَّبْتُم بِهِ ۚ مَا عِندِي مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ ۚ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ ۖ يَقُصُّ الْحَقَّ ۖ وَهُوَ خَيْرُ الْفَاصِلِينَ ‎﴿٥٧﴾‏} صدق الله العظيم [الأنعام].
پروردگارا شاهد باش که من ابلاغ کردم، وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
أخو البشر في الدم من حواء وآدم الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.
اقتباس: اضغط للقراءة

اخرین به روز رسانی: 18-08-2022 01:59 PM
4

آموزش به انصار درباره چگونگی حجت آوردن در برابر کسانی که درباره نبی الله ذوالقرنین ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم با آنها مجادله می‌کنند....

- 4 -
الإمام ناصر محمد اليماني
24 - صفر - 1436 هـ
16 - 12 - 2014 مـ

۲۵-آذر- ۱۳۹۳ ه.ش.
07:07 صبح
[ لمتابعة رابط المشاركــــة الأصليّة للبيــان ]
https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=169759

ــــــــــــــــــ


آموزش به انصار درباره چگونگی حجت آوردن در برابر کسانی که درباره نبی الله ذوالقرنین ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم با آنها مجادله می‌کنند....

بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على محمدٍ رسول الله من آل إبراهيم وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين، أمّا بعد..
سلام خدا و رحمت و برکات او بر انصار پیشگام برگزیده عزیزم که بهترین مردمان و نیکوترین مخلوقات خداوند در این امت هستند.
عزیز من در راه خدا انصار «ولید بن احمد» هم‌نشین انصارم «محمد الصحبی» و چه هم‌نشین نیکویی از میان مردم عالم داری، ای نور چشم امامت، آیاتی در محکمات کتاب است که نیاز به تفصیل دارند. تصدیق، فرموده‌ی خداوند تعالی:

{
الر ۚ كِتَابٌ أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ ‎﴿١﴾‏} صدق الله العظيم [هود].
برخی از آیات کتاب نیاز به تأویل دارند و این آیات متشابه هستند وآیاتی هم در کتاب هستند که محکم و روشن هستند [آیات الکتاب محکمات بیّنات] و نه نیاز به تأویل دارند و نه نیاز به تفصیل.
درهر حال، گاهی در زمان مجادله با علمای امت و محققان اسلامی از آیات محکمی حجت می‌آورید که نیاز به تفصیل دارند چون آنها از دسته آیاتی هستند كه استوار شده و سپس در آیات دیگر تفصیل آنها آمده‌است [أحكمت ثم فصّلت] و نمی‌توانی تنها با خود آن آیه، ثابت کنی چون از«آیات محکم بینه» نیست بلکه از آیات محکم است که نیاز به تفصیل با آیات دیگر محکم کتاب دارد.
درهر حال، ای انصار پیشگام برگزیده عزیزم، به شما یاد خواهم داد چگونه برای کسانی که در مورد نبی ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم بن آزر با شما مجادله می‌کنند؛ حجت بیاورید. اول از این فرموده خداوند تعالی شروع کنید که:
{وَمِن ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ} صدق الله العظيم [مريم:۵۸] این از آیات محکمی است که نیاز دارد از کتاب تفصیل شود، چون خداوند از جَدِّ سوم اعراب و جَدِّ سوم بنی‌اسرائیل یاد می کند و
جَدِّ سوم اعراب، ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم عليهم الصلاة والسلام و جَدِّ سوم بنی‌اسرائیل، إسرائيل بن إسحاق بن إبراهيم عليهم الصلاة والسلام، است. ولی اگر تفصیل این آیه در فرموده‌ی خداوند تعالی: {وَمِن ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ} آورده نشود، می‌توانند با شما مجادله کرده و بگویند: «منظور ابراهیم بن آزر است». اما شما در پاسخ خواهید گفت: «خیر مقصود ابراهیم بن اسماعیل، سومین جَدِّ اعراب است». سپس آنان خواهند گفت: «اگر راست می‌گویید برهانتان چیست؟» . آن‌گاه شما در برابرشان به حق حجت آورده و بگویید: «بدانید که کافران بنی‌اسراییل به آل ابراهیمَ عرب حسادت می‌کردند چون خداوند محمد رسول الله خاتم الأنبياء والمرسلين را که برای هدایت همگی مردم آمده‌است و حامل رسالت قرآن عظیم برای هر دو گروه بزرگ جن و انس [ثقلین] بود، از میان اعراب آل ابراهیم برگزید. این حسودان، از شیاطین یهود و نصاری [مسیحیان] مشرک بودند که به‌خاطر این بزرگداشت و تکریم عظیم، نسبت به آل ابراهیم عرب حسادت می‌ورزیدند. خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنفُسِهِمْ} صدق الله العظيم [البقرة:۱۰۹].
و خداوند تعالی می‌فرماید:
{
مَّا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَلَا الْمُشْرِكِينَ أَن يُنَزَّلَ عَلَيْكُم مِّنْ خَيْرٍ مِّن رَّبِّكُمْ ۗ‏} صدق الله العظيم [البقرة:۱۰۵].
و این یعنی بنی‌اسرائیل به‌خاطر آنچه که خداوند به اعراب آل ابراهیم عطا نمود، به انان حسادت می‌کردند و خداوند تعالی می‌فرماید:
{أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَىٰ مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ ۖ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُم مُّلْكًا عَظِيمًا ‎﴿٥٤﴾‏ فَمِنْهُم مَّنْ آمَنَ بِهِ وَمِنْهُم مَّن صَدَّ عَنْهُ ۚ وَكَفَىٰ بِجَهَنَّمَ سَعِيرًا ‎﴿٥٥﴾‏} صدق الله العظيم،[النساء]
در اينجا دهان كسی كه در باره پيامبر خدا ابراهيم بن اسماعيل با شما مجادله‌می‌کند، بسته می‌شود و درمی‌یابند كه به حق، ابراهيم ديگری وجود دارد و او باید از نسل پيامبر خداوند اسماعيل باشد زيرا برای پرسشگران روشن شد كه بعد از اسماعیل، بی‌شک‌وترديد او پدر اعراب است. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالي:
{أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَىٰ مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ ۖ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُم مُّلْكًا عَظِيمًا ‎﴿٥٤﴾‏ فَمِنْهُم مَّنْ آمَنَ بِهِ وَمِنْهُم مَّن صَدَّ عَنْهُ ۚ وَكَفَىٰ بِجَهَنَّمَ سَعِيرًا ‎﴿٥٥﴾‏} صدق الله العظيم،[النساء]
سپس پرسشگران از شما سؤال می‌کنند: «ای انصار ناصر محمد یمانی! پس حال که چنین است اگر راست می‌گویید برای ما فتوا دهید خداوند نبیِّ خود
ابراهيم بن اسماعیل را به سوی چه کسانی فرستاد؟ چون در این آیه، می‌بینیم که خداوند او را وارث ملکی عظیم قرارداده است پس باید به سوی یکی از پادشاهان جبار زمین فرستاده شده‌باشد و مورد تکذیب واقع شده و لذا خداوند پادشاه کافر را هلاک نموده و ملک او را به نبی الله ابراهیم بن اسماعیل داده باشد». آن‌گاه برایشان برای ملک نبی الله ابراهیم، برهان روشن بیاورید و برهانتان این فرموده خداوند تعالی است:
{أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ ۖ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ ۗ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ‎﴿٢٥٨﴾‏} صدق الله العظيم [البقرة]
ما پیش از این از کتاب ثابت کردیم که خداوند ملک پادشاه تبّع الیمانی را که در نظر بشر؛ ملک عظیمی بود به ابراهیم بن اسماعیل عليهما الصلاة والسلام عطا نمود و ملک بزرگتری نیز به آنان عنایت کرد که همانا نصفی از «جنت بابل» بود؛ زمینی که در جنوب سد ذی القرنین در زمین دارای دو مشرق قرار داشت و قبل از آن، پای آنها [اعراب] به آنجا نرسیده بود. خداوند همه‌ی آن را به امام مهدی عربی ناصر محمد یمانی خواهد داد، زمینی که پای شما به آنجا نرسیده‌است؛ زمینی که در باطن زمین دارای دو مشرق قرار دارد و نیمی از آن را قبلاً به ذوالقرنین ابراهیم بن اسماعیل بن ابرهیم و کسانی از آل ابراهیم علیهم الصلاة و والسلام که با وی بودند؛ عطا نمود؛ زمینی که پای شما به آن نرسیده‌است. تأکید می‌کنیم خداوند آن را به امام مهدی عربی ناصر محمد یمانی خواهد داد. این وعده الهی است و خداوند خلف میعاد نمی‌کند. تصدیق وعده حقی که به کسانی داده شده‌است که هیچ‌چیزی را با خداوند شریک نمی‌گیرند. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَىٰ لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا ۚ يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا ۚ وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَٰلِكَ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ‎﴿٥٥﴾‏ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ‎﴿٥٦﴾‏ لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ ۚ وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ ۖ وَلَبِئْسَ الْمَصِيرُ ‎﴿٥٧﴾} صدق الله العظيم [النور].
ای «اباهبة» آیا بازهم می‌خواهی با هر حیله و وسیله‌ای که شده، شب و روز تلاش کنی تا راه پیروی از حق را منحرف سازی؟ پای خود را از گلیمت درازتر نکن و وادارم نکن با دعایی که کمرت را شکسته و عمرت را کوتاه می‌کند، تو را در هم شکنم، چون تو را از شیاطین سرکش می‌بینم. پس برحذر باش و مجبورم نکن که این برایت بهتر است. دست از دور کردن مردم ازحق با استفاده از باطل بردار.
و اما در مورد برانگیخته شدن قوم تبَّع، گفتیم که خداوند «تبَّع یمانی»
جبار و متکبر را بر نیانگیخت و همچنین همدستان او در حکم جابرانه‌‌اش که با تصمیم او برای به آتش انداختن مؤمنان به خداوند عزیز و حمید مخالفت نکردند نیز برانگیخته نشدند. ما تنها گفتیم: خداوند سپاه تبع را بعد از آنکه جزای کار خود را دیدند برانگیخت. ما صحبتی از برانگیخته شدن پادشاه تبع و همدستان بدکارش که در این حکم با او همراهی کردند، نکردیم. بلکه خداوند همه آنها را هلاک کرد و وارد آتش شدند و جز خداوند یاوری نیافتند، مانند تمام ظالمانی که همچون ایشان هستند. به این ترتیب پادشاه تبع و همدستان بدکارش که در دولت بزرگ او در حکمش با وی همراه بودند تا الآن، در آتش هستند و جزای اعمال خود را می‌چشند و سپس خداوند
آنها را درجریان بعث اول، در زمان مهدی منتظر بر می‌انگیزد و امیدواریم خداوند این برانگیخته شدن را مایه رحمت برای آنان قرار دهد؛ همچنین برای افراد مانند آنان که قبل از آنها بودند . به‌راستی که فضل خداوند بر بندگانش بسیار است اما اکثر مردم شکرگزار نیستند.
اباهبة ، پیش از این به تو گفتیم شایسته تکریم نیستی، پس برو به جهنم. ما بعد از بستن باب گفت‌وگو بین من و تو درباره نبی الله ذوالقرنین، دیگر در انتظار گفت‌وگو با تو نیستیم، بلکه منتظر علمایی از امت هستیم که غرور آنها را به گناه نکشاند. اما تو «اباهبة»، می‌بینم مانند شیطان رجیم، دچار کبر و غرور و خبث و حسد و لئامتی و بیان حق قرآن تنها باعث بیشتر شدن پلیدی تو می‌گردد، می‌دانی چرا؟ چون به دنبال حق و پیروی کردن از آن نیستی، بلکه دنبال منفذی ولو به اندازه سر سوزن می‌گردی تا بتوانی در برابر ناصر محمد یمانی حجت بیاوری. گوش کن چه می‌گویم: تا زمانی که چنین نیت خبیثانه‌ای داشته باشی، والله، والله، والله؛ اگر امام مهدی تمام آنچه را که خداوند در لوح محفوظ خود کتابت فرموده، برایت روشن نماید، باز هم تنها حاصل آن برای تو اضافه شدن پليدی است و خداوند تو را نسبت به تمام آن حقایق کور نگاه می‌دارد تا چیزی از حق را نتوانی ببینی و حتی اگر خداوند به تو بصیرت دیدن آنها را بدهد، قلبت را منحرف می‌کند تا از هیچ یک از آنها پیروی نکنی. این ظلم از طرف خداوند نیست، این ظلمی است که تو در حق خود می‌کنی. چون به دنبال یافتن و پیروی از حق نیستی؛ بلکه تنها به دنبال آوردن حجت در برابر امام ناصر محمد یمانی هستی که خداوند او را چون سرنیزه‌ای قرار داده که در قلب اباهبة فرو می‌رود. پس از خشمت خواهی مُرد چون خداوند خلیفه خود را علی‌رغم میل تو [بر جهان] چیره خواهد کرد. پس برو به جهنم که گفت‌وگویی بین من و تونیست چون هدر دادن وقت است. می‌دانیم تلاش می کنی پنهانی و از پشت پرده، انصار را به فتنه بیندازی. بدان که گناه فتنه در نزد خداوند بیش از گناه قتل عمد است و اگر احدی از آنان را گمراه کنی، مانند این است که همه مردم را به گمراهی کشانده باشی. اگر کسی از علمای امت برای گفت‌وگو، میهمان ما شد پیگیر گفتگوی بین امام ناصر محمد یمانی و میهمانان گرامی او از علمای امت باش. با اینکه بیانات امام ناصر محمد یمانی توسط هزاران نفر از علمای مسلمین پیگیری می‌شود و اکثرشان نیز او را تکذیب نکرده‌اند اما هنوز برایشان یقین کامل حاصل نشده‌ آیا ناصر محمد یمانی بی تردید همان مهدی منتظراست؟ راز تردیدشان بین انکار یا اعتراف این است، با اینکه امام ناصر محمد یمانی در بعضی از بیانات نسبت به علمای امت سخت‌گیری می‌کند؛ اما خداوند هیبت امام ناصر محمد یمانی را به قلب کسانی که از امر او آگاه شده و دربیانات حق قرآن تدبر می‌کنند، می‌اندازد.
اما کسانی که قبل از شنیدن بیانات درباره آن قضاوت می‌کنند از خردمندان نبوده و نه برای خود و نه برای امتشان فایده‌ای ندارند.

به پروردگار واحد قهار قسم اگر ببینیم سعی می‌کنی باز از پشت پرده و به صورت خصوصی انصار را به فتنه بیندازی، شب و روز با اصرار از درگاه پروردگارم درخواست میکنم و با دعایی که نه نابودت کند و نه رهایت سازد تو را درهم می‌شکنم، یعنی نه مرگ برایت بماند و نه زندگی!تا به عذاب دردناکی گرفتار شوی و نه مرده باشی و نه زنده! مرا مجبور نکن که کمرت را درهم شکنم. به خداوند قسم که دوست ندارم برعلیه احدی دعا کنم، مگر اینکه خداوند مرا آگاه نماید که آن فرد بعد از آنکه حق برایش روشن شد، شب و روز در تلاش است تا مردم را از پیروی از ذکر و دعوت مهدی منتظر دور نماید. تو باعث شدی که ما حقیقت نبی خداوند ذوالقرنین را برای انصار بازگو نماییم؛ این برای آن بود که از خشمت بمیری. می‌دانم که قلب تواز غیض و حقد نامحدود نسبت به امام مهدی ناصر محمد یمانی آکنده‌است و درصورتی که بازنگردی [و توبه نكنی] خداوند تو را عبرت اطرافیانت خواهد کرد. امور به خداوند باز می‌گردد که از چشم‌های خیانت‌کار و رازهای پنهان در سینه‌ها آگاه است.
وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
خليفة الله وعبده الإمام المهدي ناصر محمد اليماني

اقتباس: اضغط للقراءة
اخرین به روز رسانی: 18-08-2022 03:30 PM