الموضوع: یکی از علمای اهل سنت پادشاهی عربستان سعودی برایِ بیعت به حق قدم پیش می‌گذارد

1

یکی از علمای اهل سنت پادشاهی عربستان سعودی برایِ بیعت، به حق قدم پیش می‌گذارد.

الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني
09 - ذو القعدة - 1431 هـ
17 - 10 - 2010 مـ
۲۵- مهر-۱۳۸۹ ه.ش.
05:13 صبح
(بحسب التّقويم الرّسميّ لأمّ القُرى)

[لمتابعة رابط المشاركة الأصلية للبيان]
https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=8933
_____________


یکی از علمای اهل سنت پادشاهی عربستان سعودی برایِ بیعت، به حق، قدم پیش می‌گذارد.

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام و رحمت و برکات خدا بر شما باد. برادرم امام، حمد خدا را به‌جا می‌آورم که بر من منت گذاشت و مرا به سمت یادگیری علوم قرآن کریم در پادشاهی [سعودی] هدایت فرمود تا جایی که دیپلم قرآنی دریافت کردم و با فضل خداوند تعالی، در زمینه علوم قرآنی تحصیلات مفصلی کرده و با غور و بررسی عمیق آنها را فرا گرفتم و با قرائت هفتگانه قرآن و بعضی از تفاسیر و احادیث و تقسیم‌بندی‌های مربوط به آن آشنا شدم و برخی علوم دیگر قرآنی و سنت را آموختم و این عاملی بود که باعث شد به‌سوی شما هدایت شوم و از انصار گردم و البته این بعد از ضدیت شدید من با دعوت شما بود. وقتی در اول کار دعوت شما را شنیدم از کسانی بودم که به شدت در برابر آن ایستادم ولی خداوند مرا هدایت کرد تا گفته‌های شما را شنیده و بخوانم تا از شبهاتی که مطرح می‌کنید، آگاه گردم.
و بعد از آن بود که برایم روشن گردید علمی که نزد شماست، حق است و به خدا قسم، گمشده‌ای را یافتم که به دنبالش بودم. پیش از آن، من از کسانی بودم که در آیات و معجزات خداوند تأمل و تدبر می‌کردم و در تفاسیر و منطبق بودن آنها با مضمون آیات خداوند، تعمق و تفکر می‌کردم. از شما پنهان نمی‌کنم که نزد خودم نسبت به برخی از آنها تردید داشتم ولی می‌دانستم به اندازه کافی به اصل و ریشه‌ی علوم نرسیده‌ام تا به آنچه که پیش خودم در مورد تفاسیر آیات فکر می‌کردم اعتماد کنم و از کید و وسوسه شیطان می‌ترسیدم تا مرا از ایمان خارج نکند و در برابر سخنان کسانی سر تسلیم فرود می‌آوردم که از من آگاه‌تر بودند. برای مثال:
هر وقت داستان پدرمان آدم در سوره «البقرة» و تصمیم خداوند را قرائت می‌کردم که قبل از آفرینش آدم، اراده نمود و تقدیرش را چنین قرار داد تا او را خلیفه‌ی زمین گرداند، از خودم می‌پرسیدم چرا با وجود اینکه از قبل چنین تصمیمی گرفته ‌شده‌ بود، او را در جنت سکنا داد. پس به دنبال توضیح و تقریب آیات و ظاهر آن با تفاسیری بودم که می‌گفتند او در جنتی که نزد خداوند است سکنا داده‌شد [و این از کوته‌فکری آنها است] و تسلیم آن شدم. و آیات و تفاسیری دیگر...و بعد از اینکه با نیت پاسخ دادن به تفسیرهای شما، شروع به خواندن آنها کردم، دیدم قابل‌ درک‌تر و واضح‌تر هستند و حتی موضوع «ناسخ و منسوخ» و تمام بیانات شما را که خواندم، انگار همان چیزی بودند که در قلبم بود. خداوند در امر دعوت شما، شرح صدر به من عنایت کرد تا دریابم حق است و از شما پنهان نمی‌کنم که هنوز یک هفته نشده‌بود که دریافتم دعوت تو، دعوت رسولان و دعوت کسانی است که به دنبال حق هستند و لذا شتافتم تا به آن یاری برسانم و چرا به این دعوت پاسخ ندهم در حالی‌که شما، من و دیگران را به حکمیت بر اساس کتاب خدا و سنت حق نبیّ او دعوت می‌کنید و به خدا قسم هرکس به آن دعوت شود و استجابت نکند، گمراه شده‌است.
والله حتی اگر تو، مهدی نباشی، از پیروی تو نادم نمی‌شوم چرا که پیرو راه هدایت و حق شده‌ام، ولو اینکه مهدی ظهور کند و دعوتش از دعوت تو روشن‌تر بوده و برای مهدی بودن از شما شایسته‌تر باشد، در این صورت با او بیعت کرده و استکبار نمی‌ورزم و اعتراف می‌کنم که اشتباه کردم ولی از بیعت خود با شما پشیمان نیستم چون هدایت و خیر و اخلاص در توحید الهی را در آن یافته‌ام.
اگر از حق پیروی کنم، چطور ممکن است گمراه شده باشم و شایسته است که از حق پیروی شده و از آن سخن گفته شود. والله من برای بسیاری از مردم و کسانی که از آنان دعوت می‌کنم، قسم می‌خورم او مهدی است چون اعجاز و فصاحتی را در استدلال و استنباط درست او مشاهده کردم که موافق قرآن و سنت است.
در دوران ما عده زیادی از مدعیان [مهدویت] در کشورهای عربی و غیر عربی ظاهر شده‌اند که مصداق فرموده رسول است که فرمودند ۳۰ نفر ادعای مهدویت می‌کنند که همه‌ی‌ آنها دروغ می‌گویند و شیخ العریفی در کتاب خود به نام «نهایه العالم» نام ۲۷نفر را آورده‌است و الان در ماه رمضان از شش نفر دیگر را هم که همگی خود را مهدی می‌دانند خبردار شدم که العریفی در کتاب خود آنها را نیاورده‌است. تعداد[مدعیان مهدویت] کامل و بیشتر هم شده‌است. تمام دلایل و اعجاز‌های قرآنی از این حکایت دارند که ما در زمان ظهور مهدی هستیم ولی مردم سرگردان و حیران هستند و برخی‌ها غافل بوده و یا خود را به غفلت می‌زنند و از خدا یاری می‌جوییم.
نکته مهمی که در پیش روی ماست این است که از شما می‌خواهم برخی آیات را برایمان روشن کنید. تفسیر شما در مورد فرموده‌ی خداوند تعالی در سوره الزخرف آیه «أَفَنَضْرِبُ عَنكُمُ الذِّكْرَ صَفْحًا أَن كُنتُمْ قَوْمًا مُّسْرِفِينَ ‎﴿٥﴾‏» را خواندم. خواسته‌ی من این است که دلیل آن را و تفسیر آنچه در آیه قبل از آن آمده‌است، بدانم. آیا فرموده‌ی خداوند تعالی « لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ » نامی از اسماء الهی است یا اشاره‌ی واضحی به «علی» است که مقام او و امامتش و حکمتش را نشان می‌دهد و اینکه شیعه درست می‌گوید که دوازده امام از نسل او هستند و این دلالت بر صحت سخن آنهاست. من می‌دانم در تمام اطلاعاتِ دروغِ باطل و یا اسطوره‌ها نور کمی از حقیقت وجود دارد و باقی آنها همان‌طور که نبیّ فرموده‌است ۹۹ درصد دروغ است. خواهش می‌کنم این موضوع را توضیح دهید. برای اطلاع عرض می‌کنم که این تفسیر آیه تنها سؤال شخصی من است و از قبل، از احدی آن را نشنیده‌ام ولی بعد از اینکه توضیح شما در مورد آیه‌ی پنحم سوره الزخرف را خواندم، فکر کردم شاید میان آنها ارتباطی باشد و سلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
خواهش می‌کنم ما را دعا کنید تا در حفظ و تلاوت و عمل به حق به قرآن استوار و ثابت قدم بمانیم و اینکه خداوند، ما و شما ومؤمنان را به خود مقرب‌تر گرداند.

پایان نقل قول از ....

بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
{إِنَّ اللَّـهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ ۚ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا ﴿٥٦﴾} صدق الله العظيم [الأحزاب].
خداوندا به نبیّ کریم خود و آخرین نبی الهی، جدَّم محمد رسول الله صلوات و سلام بفرست. صلوات خدا بر او و خاندان پاک او و انصار پیشگام در میان پیشینیان و آیندگان و در عالم بالا تا یوم الدین باد...
سلام و رحمت و برکات خداوند بر تو حبیب من در راه خدا. به حق فتوا خواهیم داد که چرا خداوند تو را هدایت فرموده‌است. جواب را در آیات محکم پیدا می‌کنی. دلیل هدایت شدن تو به‌سوی حق این است که خداوند به تو حکمت عنایت فرموده‌است چون از عقلت استفاده کرده و از خردمندان هستی و جواب اینکه چگونه هدایت شدی را در این فرموده خداوند تعالی پیدا می‌کنی:
{يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَن يَشَاءُ ۚ وَمَن يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا ۗ وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿٢٦٩﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
و خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَاتَّقُونِ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ} صدق الله العظيم [البقرة:١٩٧].
و خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ} صدق الله العظيم [آل عمران:٧].
و خداوند تعالی می‌فرماید:
{فَاتَّقُوا اللَّـهَ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ} صدق الله العظيم [المائدة:١٠٠].
و خداوند تعالی می‌فرماید:
{أَفَمَن يَعْلَمُ أَنَّمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمَىٰ ۚ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿١٩﴾} صدق الله العظيم [الرعد].
و خداوند تعالی می‌فرماید:
{هَـٰذَا بَلَاغٌ لِّلنَّاسِ وَلِيُنذَرُوا بِهِ وَلِيَعْلَمُوا أَنَّمَا هُوَ إِلَـٰهٌ وَاحِدٌ وَلِيَذَّكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿٥٢﴾} صدق الله العظيم [إبراهيم].
و خداوند تعالی می‌فرماید:
{كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِّيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿٢٩﴾} صدق الله العظيم [ص].
و خداوند تعالی می‌فرماید:
{أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّيْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَيَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ ۗ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ ۗ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿٩﴾} صدق الله العظيم [الزمر].
و لذا خداوند تنها بندگان خردمند خود را هدایت می‌فرماید، کسانی که قبل از شنیدن سخنان دعوتگر، در مورد او قضاوت نکرده و حکم نمی‌کنند، بلکه اول به سخنانش گوش فرا داده و در برهان علمی دعوتگر تدبر می‌نمایند تا ببینند از نظر عقلی برایشان قابل قبول است؟ و سپس اگر برایشان روشن شود که حق آمده از نزد پروردگارشان است، آن‌گاه از بهترین سخنان پیروی می‌نمایند؛ چون عقلشان پذیرفته‌است این حق آمده از نزد پروردگارشان است. خداوند در آیات محکم کتابش به آنان بشارت داده‌است که هدایت خواهند شد. و [خداوند] فتوا داده‌است در همه دوران‌ها و مکان‌ها، اینها تنها بندگانی هستند که هدایت می‌شوند، فرقی ندارد در دوران برانگیخته شدن انبیا باشد یا در عصر برانگیخته شدن مهدی منتظر.
در آیات محکم کتاب خدا این فتوا را پیدا می‌کنی که تنها کسانی به‌سوی حق هدایت می‌شوند که قبل از شنیدن منطق دعوتگر، در مورد او قضاوت نمی‌کنند، بلکه از کسانی هستند که برای دادن حکم گمراه بودن دعوتگر عجله به خرج نمی‌دهند بلکه اول سخنان او را شنیده و در برهان علمی او می‌اندیشند و سپس عقلشان را قاضی می‌کنند و برایشان روشن می‌شود حق است و از نزد پروردگارشان آمده‌است. اینان کسانی هستند که خداوند در آیات محکم کتابش به ایشان بشارت داده‌است، هدایت خواهند شد:
{الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ۚ أُولَـٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّـهُ ۖ وَأُولَـٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿١٨﴾} صدق الله العظيم [الزمر]
چون، عقل نعمتی است که خداوند به انسان عطا فرموده و در مورد آن از او سؤال خواهد کرد و اگر عقل زایل شود، خداوند نوشتن اعمال فرد را متوقف می‌کند تا عقل انسان باز گردد. عقلی که خداوند در مورد تفکر با آن از آنان سؤال خواهد کرد که چرا قبل از اینکه بیندیشند تا دریابند امری از نزد پروردگارشان است یا خیر، کورکورانه از آن پیروی کرده‌اند. برای همین خداوند از نعمت عقل که به انسان داده‌است و اینکه چرا از آن استفاده نکرده‌اند تا کورکورانه از امری پیروی نکنند، سؤال خواهد کرد. لذا خداوند تعالی می‌فرماید:
{لَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ۚ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَـٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا ﴿٣٦﴾} صدق الله العظيم [الإسراء].
و اما اهالی آتش، کسانی هستند که می‌بینید اهل تفکر و تعقل نبوده‌اند و از کسانی هستند که کورکورانه از پیشینیان پیروی کردند چون از نظر آنها، گذشتگانشان از آنان داناتر و حکمشان افضل بوده‌است و لذا اصلاً از عقل خودشان استفاده نکردند و اینان هیزم جهنم هستند، کسانی که برای جدا کردن و شناخت حق از باطل، عقلشان را به کار نینداختند و خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ ۖ لَهُمْ قُلُوبٌ لَّا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَّا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَّا يَسْمَعُونَ بِهَا ۚ أُولَـٰئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ ۚ أُولَـٰئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ ﴿١٧٩﴾} صدق الله العظيم [الأعراف].
برای همین است که می‌بینید کافران در مورد دلیل گمراه شدنشان از راه راست [صراط مستقیم] فتوا داده و می‌گویند دلیل آن عدم استفاده از عقلشان است. لذا می‌گویند:
{وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ ﴿١٠﴾} صدق الله العظيم [الملك].
به کسی که خداوند او را از خردمندان قرار داده‌است، خیر مقدم وخوشامد می‌گوییم، خردمندان در بیان حق کتابِ امام مهدی منتظر حق پروردگارشان تدبر می‌کنند و می‌بینند بیان امام ناصر محمد یمانی تنها یک تفسیر نیست، بلکه او بیان حق قرآن را از آیات بینه و محکمی که آیات ام الکتاب هستند، استنباط می‌کند؛ آیاتی که تنها فاسقان نسبت به آنها کافر می‌شوند. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{وَلَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَيْكَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ ۖ وَمَا يَكْفُرُ بِهَا إِلَّا الْفَاسِقُونَ ﴿٩٩﴾} صدق الله العظيم [البقرة]،
چرا که این آیات، برای روشن کردن آیات دیگر کتاب می‌آیند. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{لَّقَدْ أَنزَلْنَا آيَاتٍ مُّبَيِّنَاتٍ ۚ وَاللَّـهُ يَهْدِي مَن يَشَاءُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿٤٦﴾ وَيَقُولُونَ آمَنَّا بِاللَّـهِ وَبِالرَّسُولِ وَأَطَعْنَا ثُمَّ يَتَوَلَّىٰ فَرِيقٌ مِّنْهُم مِّن بَعْدِ ذَٰلِكَ ۚ وَمَا أُولَـٰئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ ﴿٤٧﴾ وَإِذَا دُعُوا إِلَى اللَّـهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ إِذَا فَرِيقٌ مِّنْهُم مُّعْرِضُونَ ﴿٤٨﴾ وَإِن يَكُن لَّهُمُ الْحَقُّ يَأْتُوا إِلَيْهِ مُذْعِنِينَ ﴿٤٩﴾ أَفِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ أَمِ ارْتَابُوا أَمْ يَخَافُونَ أَن يَحِيفَ اللَّـهُ عَلَيْهِمْ وَرَسُولُهُ ۚ بَلْ أُولَـٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿٥٠﴾ إِنَّمَا كَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّـهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَن يَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا ۚ وَأُولَـٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿٥١﴾} صدق الله العظيم [النور].
اما این آیات روشنگر [مبینات] کدام آیات هستند؟ اینها آیاتی محکم هستند که به صورتی نازل شده‌اند که برای هر عالم و جاهلی که زبان عربی مبین را بداند، روشن و واضح هستند و اهل کتاب، قبلاً برای حل اختلافاتشان، به پذیرش حکمیت این آیات روشنگر دعوت شده بودند، تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{إِنَّ هَـٰذَا الْقُرْآنَ يَقُصُّ عَلَىٰ بَنِي إِسْرَائِيلَ أَكْثَرَ الَّذِي هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ﴿٧٦﴾} صدق الله العظيم [النمل].
و همانا که حَکَم و داور میان آنها خداوند است که در موارد اختلاف، به حق میانشان حکم می‌دهد و وظیفه‌ی محمد رسول الله - صَلّى الله عليه وآله وسَلَّم – جز این نبود که حکم خداوند میان آنها را از آیات محکم قرآن عظیم، برایشان استنباط نماید. خداوند در آیات محکم کتاب به رسول خود می‌فرماید به آنان بگوید:
{أَفَغَيْرَ اللَّـهِ أَبْتَغِي حَكَمًا وَهُوَ الَّذِي أَنزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتَابَ مُفَصَّلًا} صدق الله العظيم [الأنعام:۱۱۴].
خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَأَنِ احْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّـهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَن يَفْتِنُوكَ عَن بَعْضِ مَا أَنزَلَ اللَّـهُ إِلَيْكَ ۖ فَإِن تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللَّـهُ أَن يُصِيبَهُم بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ ۗ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ ﴿٤٩﴾} صدق الله العظيم [المائدة].
چرا که خداوند، قرآن را مهیمن بر تورات و انجیل و مرجع آنها قرار داده است و خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ ۖ فَاحْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّـهُ ۖ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ...} صدق الله العظيم [المائدة:۴۸].
و خداوند تعالی می‌فرماید:
{يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثِيرًا مِّمَّا كُنتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَعْفُو عَن كَثِيرٍ ۚ قَدْ جَاءَكُم مِّنَ اللَّـهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُّبِينٌ ﴿١٥﴾ يَهْدِي بِهِ اللَّـهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَيُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿١٦﴾} صدق الله العظيم [المائدة].
و خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَكَذَٰلِكَ أَنزَلْنَاهُ حُكْمًا عَرَبِيًّا ۚ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُم بَعْدَ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّـهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا وَاقٍ ﴿٣٧﴾} صدق الله العظيم [الرعد].
و بعد از آن‌که محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – از آنان دعوت کرد به حکمیت بر اساس آیات بینه و روشنی سر فرود آورند که در آیات محکم کتاب خدا قرآن عظیم آمده‌اند، گروهی از کسانی که کتاب به آنان داده شده‌بود؛ از حکمیت بر اساس کتاب خدا سر باز زدند و خداوند تعالی می‌فرماید:
{أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِّنَ الْكِتَابِ يُدْعَوْنَ إِلَىٰ كِتَابِ اللَّـهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ يَتَوَلَّىٰ فَرِيقٌ مِّنْهُمْ وَهُم مُّعْرِضُونَ ﴿٢٣﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].
ولی حبیب من در راه خدا، متأسفانه و از آنجا که علمای مسلمین [مگر کسی که پروردگارم به او رحم کند] از روش آنان [اهل کتاب] پیروی کردند و در امر دین به دسته‌ها و گروه‌های مختلف تقسیم شدند و هر یک به داشته‌های خود خرسند بوده و چیزی را که نمی‌دانند به خدا نسبت می‌دهند، برای همین می‌بینی که نتیجه‌ی کار، یکی است چون از روش گروهی از اهل کتاب پیروی کرده و از دعوت به حکمیت بر اساس کتاب خدا قرآن عظیم، سر باز می‌زنند. و برای همین است که می‌بینی علمای مسلمین هم
در دوران برانگیخته شدن خلیفه‌ی خدا در زمین، مهدی منتظر، مانند آنها [گروهی از اهل کتاب] از دعوت به حکمیت بر اساس کتاب خداوند قرآن عظیم، رو گردان هستند. از اینکه خود را به آنان معرفی کرده و شأن خود را برایشان بیان کند رو برتافته و منکر آن هستند و می‌گویند: «چرا می‌گوید این خداوند است که او را بر آنان برگزیده و از نظر علمی، او را بر ایشان برتری داده‌ و توان علمی او را افزون ساخته است؟» و می‌گویند: «بلکه این ما هستیم که در زمان مقدر شده برای او، از میان بشریت، مهدی منتظر را انتخاب کرده و به او می‌گوییم مهدی منتظر و خلیفه‌ی خدا بر مردم است» و اگر انکار کند و نپذیرد، وادارش می‌کنند با خواری به آن تن دهد! سبحان الله! چطور حق دارند به‌جای خداوند خلیفه‌ی او را انتخاب کنند، پروردگارم پاک و منزه و بسیار والاتر و برتر از این نسبت‌هاست... خداوند در امر انتخاب خلیفه‌ی خود هیچ حق و اختیاری به آنان نداده‌است. بلکه این امر تنها در اختیار خداوند است و اوست که هر چه را که بخواهد می‌آفریند و انتخاب می‌کند و احدی در حکم خداوند شریک نیست و خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ ۗ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ ۚ سُبْحَانَ اللَّـهِ وَتَعَالَىٰ عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿٦٨﴾} صدق الله العظيم [القصص].
چقدر کار این قوم عجیب است درحالی‌که به حق اعتقاد دارند خداوند مهدی منتظر را امام رسول الله مسیح عیسی بن مریم قرار داده‌است، اما به غلط باور دارند که این خودشان هستند که در زمان مقدر شده [اگر بین مردم باشد] مهدی منتظر را انتخاب می‌کنند! از کجا می‌دانند مهدی منتظر چه کسی است؟! و از کجا زمان مقدر شده در کتاب مسطور را برای برانگخته شدن او و اینکه در کدام امت ودر چه قرن و از کدام گروه است، می‌دانند؟ اگر که خود او، خودش را معرفی نکند و بگوید: «ای مردم! من خلیفه‌ی خدا بر شما هستم و خداوند مرا امام مردم قرار داده و در علم کتاب، دانشی بیش از علمای شما به من عطا نموده‌است تا کسی نباشد که از قرآن با من مجادله کند مگر اینکه با برهان قاطع علمی که عقل و منطق را قانع می‌کند، بر او غالب و چیره گردم». اگر خداوند این تعریف و توصیف را تأیید و تصدیق کند، از راستگویانی می‌شود که بر خدا دروغ نمی‌بندند. و اگر تنها یکی از علمای مسلمین با علمی که هدایتگرتر و درست‌تر از سخنان اوست، بر وی غالب گردد روشن می‌شود از مدعیان مهدویتی است که مسّ شیاطین او را پریشان و سرگردان کرده و در سینه‌اش وسوسه‌ انداخته‌است تا ادعا کند مهدی منتظر است. این حکمت خبیثانه شیاطین است تا زمانی که خداوند مهدی منتظر حق پروردگارشان را برانگیخت، مسلمانان بگویند: «این هم مانند کسانی است که قبل از او ادعا کردند مهدی منتظر هستند» و قبل از اینکه به سخنانش گوش فرا داده و در برهان علمی او تدبر کنند، در موردش قضاوت کرده و حکم بر باطل بودنش بدهند.
اما شما ای عالم بزرگوار پادشاهی عربستان سعودی از این مکر نجات یافتی و مهدی منتظر حق پروردگارت را تصدیق کردی چون از بهترین مخلوقانی، خردمندانی که از بهترین جنبندگان [موجودات] هستند و اما بدترین جنبندگان چه کسانی هستند؟ جواب را در آیات محکم کتاب و در این فرموده‌ی خداوند تعالی پیدا می‌کنی:
{إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَ اللَّـهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ ﴿٢٢﴾} صدق الله العظيم [الأنفال].
آنها از اهالی آتش هستند و برای همین می‌گویند:
{وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ ﴿١٠﴾} صدق الله العظيم [الملك].
ای عالم بزرگوار پادشاهی عربستان سعودی، من مجبور هستم بیانی را که به صورت خصوصی برایمان فرستادی، همراه پاسخ حقی که به تو می‌دهم، بگذارم. اما سؤالت در مورد بیان این آیات:
{إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ﴿٣﴾ وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ ﴿٤﴾} صدق الله العظيم [الزخرف].
این از آیات محکم است که خداوند در آن از قرآن عظیم سخن می‌گوید که در کتاب اصلی در لوح محفوظ وجود دارد و این مقصود خداوند از:
{وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ}، است و مقصودش این است که در کتاب اصلی خداوند است که پروردگار در آن هر چه را که هست و تا روز قیامت خواهد بود در آن نوشته‌است، از جمله حوادث و رویدادهای غیبی قرآن بزرگ که خداوند آن را در لوح محفوظ نوشته است. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَّجِيدٌ ﴿٢١﴾ فِي لَوْحٍ مَّحْفُوظٍ ﴿٢٢﴾} صدق الله العظيم [البروج]،
و نام این کتاب، «کتاب مکنون» است و اصل تمام کتاب‌های آسمانی است و این کتاب‌‌ها از روی آن رونویسی شده‌اند. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ ﴿٧٥﴾ وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَّوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ ﴿٧٦﴾ إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ ﴿٧٧﴾ فِي كِتَابٍ مَّكْنُونٍ ﴿٧٨﴾} صدق الله العظيم [الواقعة].
و «کتاب مکنون» همان «لوح محفوظ» است. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَّجِيدٌ ﴿٢١﴾ فِي لَوْحٍ مَّحْفُوظٍ ﴿٢٢﴾} صدق الله العظيم [البروج].
و مکان این کتاب، مکانی بالا [ عَلِيٍّ ] در نزد پروردگار عالمیان است، تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ ﴿٤﴾} صدق الله العظيم. ]الزخرف]
و اما جوابِ توصیف این کتاب به « حَكِيمٌ» را در آیات محکم کتاب پیدا می‌کنی، این از اوصاف قرآن است و و خداوند تعالی می‌فرماید:
{يس ﴿١﴾ وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ ﴿٢﴾ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿٣﴾ عَلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿٤﴾} صدق الله العظيم [يس].
و«حکیم» توصیفی است که خداوند برای کتابش به‌کار برده است و همچنین آن را «عظیم» وصف نموده‌است و خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِّنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ ﴿٨٧﴾} صدق الله العظيم [الحجر].
و همچنین صفت «عزت» را به آن داده‌است. خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ ﴿٤١﴾ لَّا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ ۖ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ ﴿٤٢﴾} صدق الله العظيم [فصلت].
و همچنین آن را به «نور» وصف نموده‌است چون نوری است که قلب‌های بصیر [و آگاه] را زنده می‌کند. خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ ۚ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِينَ هُم بِآيَاتِنَا يُؤْمِنُونَ ﴿١٥٦﴾ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنجِيلِ يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ ۚ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنزِلَ مَعَهُ ۙ أُولَـٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿١٥٧﴾ قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّـهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ ۖ فَآمِنُوا بِاللَّـهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّـهِ وَكَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ﴿١٥٨﴾} صدق الله العظيم [الأعراف].
و همانا که آنان را با آیات بینه و روشن کتاب، از تاریکی خارج و به عالم نور وارد می‌کند. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ عَلَىٰ عَبْدِهِ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لِّيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ} صدق الله العظيم [الحديد۹].
همچنین خداوند سبحان با نام «فرقان» از آن یاد می‌کند چون اگر بر اساس آیات محکم قرآن حکم کنید، قادر خواهید بود حق و باطل را از هم تشخیص داده و جدا کنید. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَىٰ عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا ﴿١﴾} صدق الله العظيم [الفرقان].
همچنین خداوند قرآن عظیم را «حبل الهی» توصیف فرموده و به شما فرمان می‌دهد به ریسمان الهی پایبند بوده و متفرق و پراکنده نشوید. پایبندی و اعتصام یعنی از آن پیروی کرده و نسبت به هر چه که مخالف آن باشد، فرقی ندارد در تورات و انجیل باشد یا سنت نبوی، کافر گردید. هر چه که مخالف قرآن است، پشت سر بیندازید و به «حبل الهی» قرآن عظیم پایبند باشید. قرآن، برهان حق پروردگار عالمیان است و تا یوم الدین از تحریف محفوظ خواهد ماند تا در یوم الدین، حجت خداوند بر مردم باشد چون رساله و پیام فراگیر و شامل خداوند به انس و جن است. خداوند آن را ریسمانی قرار داده‌است که از آسمان به زمین امتداد دارد و هر کس چیزی را مخالف آن یابد ولی به آن [قرآن] پایبند بماند، به راه راست و صراط مستقیم هدایت گریده‌است چون برهان حق پروردگار عالمیان است. و خداوند تعالی می‌فرماید:
{يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا ﴿١٧٤﴾ فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّـهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا ﴿١٧٥﴾} صدق الله العظيم [النساء].
به فرموده‌ی خداوند تعالی بنگرید:
{وَأَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا ﴿١٧٤﴾ فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّـهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا ﴿١٧٥﴾} صدق الله العظيم،
این ریسمان الهی است که خداوند به شما امر فرموده‌است هرگاه با امری مخالف آن روبرو شدید، فرقی ندارد در تورات و انجیل باشد یا در سنت نبوی، به آن پایبند مانده و متفرق و پراکنده نشوید. آنچه را که مخالف آیات محکم کتاب خداوند است، پشت سر بیندازید و به حبل الهی، قرآن عظیم پایبند باشید اگر به آن ایمان دارید. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّـهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا} صدق الله العظيم [آل عمران:۱۰۳].
دانستید مقصود از «حبل الهی» که خداوند فرمان داده‌است به آن ملتزم و پایبند باشید چیست، این قرآن عظیم است که خداوند به شما امر نموده‌است به آن ملتزم باشید و نسبت به هرچه که کخالف آن است، کافر شوید، چون برهان حق در موارد اختلافات مابین شماست. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{وَأَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا ﴿١٧٤﴾ فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّـهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا ﴿١٧٥﴾} صدق الله العظيم.
ای عالم بزرگوار، مهمان گرامی از علمای مسلمین از پادشاهی عربستان سعودی، تو را به شهادت می‌گیرم و شاهد بودن خداوند کافی است، من مانند جهیمان [از مدعیان مهدویت که مسّ شیطان سرگردان و حیرانشان کرد] نیستم. کسی که قبل از تصدیق امرش در حرم مکی حضور یافت. اما من امام مهدی حق پروردگار عالمیان، قبل از ظهور، از شما برای گفت‌وگو دعوت می‌کنم و بعد از تصدیق امرم، در کنار بیت العتیق حضور پیدا خواهم کرد. دلیل اینکه پایگاه اینترنتی امام مهدی ناصر محمد یمانی را درکشورشان مسدود کردند، چیست؟! اگر ناصر محمد یمانی، مهدی منتظر حق پروردگار عالمیان باشد، چه کسی آنها را از خدا در امان نگاه خواهد داشت؟ حجت آنها علیه امام ناصر محمد یمانی چیست که به‌خاطر آن، پایگاه نور برای عالمیان
«مُنتديات البُشرى الإسلاميَّة» پایگاه اینترنتی امام مهدی ناصر محمد یمانی را مسدود کرده‌اند؟ از خدا تقوا نمی‌کنند؟ اگر مرا در گمراهی آشکار می‌بینند، برای گفت‌وگو به میز جهانی گفت‌گو برای تمام بشریت [چه مسلمان و چه کافر] در «پایگاه اینترنتی امام مهدی ناصر محمد یمانی» تشریف بیاورند و اگر کسی از آنها ممنوع الورود شد و به حقوقش تعدی گردید، این حجتی بر علیه ناصر محمد یمانی و پیروان اوست و همچنین اگر گناهی نکنند مگر مخالفت با امام ناصر محمد یمانی و به همین دلیل ممنوع الورود شوند، این هم حجتی بر علیه ناصر محمد یمانی و پیروانش است. هیهات، هیهات، همانا که تنها افرادی ممنوع الورود می‌شوند که در امر خداوند بدون علم و هدایت و کتابی منیر، مجادله کرده و تنها کارشان این است که بدون برهان، اقدام به سبّ و شتم و تکذیب کنند. اما کسانی که با علم و برهان، با امام ناصر محمد یمانی گفت‌وگو می‌کنند و همچنین حق‌جویان عالم، ممنوع الورورد شدنشان نزد خداوند جرم و گناه است چون مهدی منتظر مأمور است در «دوران گفت‌وگو قبل از ظهور» از راه اینترنت جهانی گفت‌وگو کند و خداوند از این امر حکمت بالغه‌ای دارد و این امری است که ار راه رؤیای حق از پروردگارم دریافت کرده‌ام. تا امام مهدی ناصر محمد یمانی بتواند با برهان قاطع عامی از ایات محکم قرآن عظیم، بر شما مهیمن گردد و این مطلوب‌ترین روش برای اقناع است؛ می‌دانید چرا؟ چون نمی‌توانید سخن امام ناصر محمد یمانی را قطع کنید چرا که از راه قلم صامت با شما گفت‌وگو می‌کند و مجبور خواهید بود سکوت کرده و در برهان علمی امام مهدی ناصر محمد یمانی اندیشه کنید. خداوند با آن به برخی از شما شرح صدر عطا می‌کند و قلبش نورانی شده و به راه راست [صراط مستقیم] هدایت می‌شود و اما دیگران، آنان که در بیان امام ناصر محمد یمانی تدبر می‌کنند ولی قانع نمی‌شوند مهدی منتظر است، حداقل این است که امام ناصر محمد یمانی از شرّ و آزار و اذیت و فتوایشان مبینی بر اینکه ناصر محمد یمانی آشکارا گمراه است، در امان می‌ماند. آنانی که نه او را تصدیق می‌کنند و نه تکذیب، آگاهی از این امر را به خداوندی که پروردگار عالمیان است سپرده و می‌گویند: «خداوند بهتر می‌داند که ناصر محمد یمانی مهدی منتظر است یا یک احیاگر دین» . و چیزی که بین آنها و یقین به حق آمده از پروردگارشان قرار گرفته‌است، «اسم» است چون اگر اسم اما مهدی، محمد بن عبدالله بود، اهل سنت باور می‌کردند من مهدی منتظر هستم چون می‌بینند منطق امام ناصر محمد یمانی، جنون نیست، بلکه به حق سخن گفته و راه راست را نشان می‌دهد و دلیل به تعویق انداختن تصدیق و یقین به او، فقط موضوع «اسم» است چون منتظر مهدی منتظری هستند که نامش «محمد بن عبدالله» است. ولی همان اتفاقی برایشان افتاده‌است که برای نصاری [مسیحیان] رخ داد. آنها منتظر آخرین پیامبری بودند که نامش «احمد» باشد و او با نام «محمد» آمد. اما با وجود اینکه اُمیّ بود و هیچ کتابی قبل از آن نخوانده بود، با علم و برهان‌های آشکار و روشن با ایشان محاجه می‌کرد تا اُمیّ بودنش برایشان روشن کند او به حق از نزد پروردگار عالمیان آمده‌است. و نصاری می‌دانند انبیا در کتاب دو نام دارند مثل نبی الله یعقوب که همان نبی الله اسرايیل علیه الصلاة و السلام است. مُحَمَّد - صلّى الله عليه وآله وسَلَّم – هم همان احمد عليه الصّلاة والسّلام وآله الأطهار است.
و اما مهدی منتظر، نامش ابداً محمد نیست نه در آسمان‌ها [در لوح محفوظ] و نه در زمین؛ بلکه او سه نام دارد که خداوند صفات مهدی منتظر را در همه‌ی آنها نهاده‌است:
۱- مهدی منتظر: و خداوند در این نام، صفت امام مهدی منتظر را نهاده‌است چون او مردم را به حقیقت اسم اعظم الهی هدایت خواهد کرد، رازی که خداوند هیچ یک از رسولان انس و جن خود را از آن آگاه نکرده‌است.
۲- عبدالنعیم الاعظم: و خداوند در این نام صفت عبودیتی را که در قلب امام مهدی و پیروانش نسبت به پروردگار وجود دارد، نهاده است. چون او از مردم دعوت می‌کند رضوان خداوند را هدف و نهایت آرزو و خواست خود قرار دهند و از آن به عنوان وسیله‌ای برای رفتن به بهشت و رهایی از آتش استفاده نکنند.
۳- ناصر محمد: خداوند در این نام، خبر و پرچم و رأیت کار او را قرار داده‌است چون مهدی منتظر را به عنوان نبیّ جدیدی که وحی جدید بیاورد قرار نمی‌دهد، چون آخرین نبی و رسول الهی، محمد رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم است و لذا خداوند، مهدی را برای یاری [ناصر] به محمد رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم بر می‌انگیزد و او بشریت را به پیروی از کتاب خداوند و سنت حق رسولش دعوت می‌کند، سنتی که مخالف آیات محکم قرآن نباشد. من کتاب جدیدی برایتان نیاوردم. بلکه آمده‌ام تا شما را به کتاب خدا و سنت حق رسولش بازگردانم و برای همین اسم محمد با نام پدرم، همراهِ اسم من است تا حامل خبر و علامت و پرچم کارم باشد.
و شاید یکی از علمای اهل سنت یا شیعه بخواهد سخن مرا قطع کرده و بگوید: «ولی ما اهل سنت و شیعیان بر این امر اتفاق نظر داریم که نام امام مهدی، محمد است». پس امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ آنان می‌گوید که خداوند تعالی می‌فرماید:
{قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ} صدق الله العظيم [البقرة:۱۱۱].
سپس اهل سنت و شیعیان برهانشان را رو کرده و می‌گویند: «اهل سنت و شیعیان همگی بر روی حدیث «التواطوء» اتفاق نظر دارند. مُحَمَّد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلم فرموده‌است:
[المهديّ من أهل بيتي يواطئ اسمه اسمي] و این حدیثی است که اهل و سنت و شیعیان در مورد آن اختلاف ندارند». پس امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخشان می‌گوید: همانا که این حدیث اشاره می‌کند که نام مُحَمَّد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلم همراه و مرافق نام امام مهدی است. ایا می‌توانید روایتی بیاورید که به صراحت و روشنی در آن مُحَمَّد رسول الله گفته باشد: «نام او محمد است»؟ و می‌دانم حدیثی ندارید که در آن به صراحت در مورد اسم مهدی فتوا داده شده و ایشان بگوید نام او محمد است، شما به حدیث «التواطوء» اتکا و اعتماد کرده‌اید و می‌دانید معنی «التواطوء» تطابق نیست، بلکه «التواطوء» به معنای همراهی و مرافقت است. شاید یکی از علمی اهل سنت بخواهد سخنم را قطع کرده و بگوید: «بلکه مقصود از «تواطوء» تطابق است و برای همین است که می‌بینی ما معتقد هستیم نام امام مهدی، محمد بن عبدالله است». پس امام مهدی مثالی به زبان عربی مبین برایش آورده و می‌گوید:
تواطأ مُحَمَّدٌ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - وأبو بكر الصِّديق عليه الصَّلاة والسَّلام على الهِجرة سِرًّا إلى يَثرِب.
در جریان هجرت مخفیانه به یثرب، مُحَمَّدٌ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – و ابوبکر صدیق با هم همراهی و توافق کردند «تواطأ»
و سپس می‌گویم آیا درست است بگویم:
مُحَمَّد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم و دوست و همراهش ابوبکر صدیق علیه الصلاة و السلام در جریان هجرت مخفیانه به یثرب با هم تطابق داشتند؟
و شاید یکی از شما بخواهد سخنم را قطع کرده و بگوید: «درست این است که بگوییم:
مُحَمَّد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم و مصاحبش ابوبکر صدیق علیه الصلاة و السلام در جریان هجرت مخفیانه به یثرب همراه و مرافق بودند».
پس امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسختان می‌گوید: لذا ای مردم، «التواطوء» آن طور که شما اهل سنت و شیعیان ادعا می‌کنید، به معنای تطابق نیست، بلکه
«التواطوء» یعنی همراهی، مقصود مُحَمَّد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم از فرموده‌اش: [المهديّ من أهل بيتي يُواطئ اسمه اسمي]، اشاره به این است که اسم محمد همراه و مرافق نام امام مهدی «ناصر محمد» است و شما نمی‌توانید منکر این شوید که اسم محمد همراه نام من «ناصر محمد» نیست.
خداوند همراهی اسم محمد در نام مرا در اسم پدرم نهاده‌است تا حکمت «التواطوء» در نام محمد عملی شود و خداوند در نام من خبر کارم و علامت امرم را قرار دهد تا روشن باشد مهدی منتظر ناصر محمد یمانی به عنوان نبیّ جدیدی برانگیخته نمی‌شود. بلکه یار‌ی‌دهنده [ناصر] محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم است و مردم را به‌سوی آنچه که مُحَمَّد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – آورده‌است، دعوت نماید؛ شما را چه می‌شود، چگونه حکم می‌کنید؟! کدام یک از این نام‌‌ها، خبر نام را همراه خود دارد، اگر راست می‌گویید؟
۱- الإمام المهدی ناصِر مُحَمد.
۲- الإمام المهدی مُحَمد بن عبد الله.
۳- الإمام المهدی مُحَمد بن الحسن العسكري.
ای مردم، شما را چه می‌شود؟ چگونه حکم می‌کنید؟! و خداوند به من فرمان نداده‌است با نام برایتان حجت بیاورم، بلکه بر اساس علم با شما محاجه می‌کنم. ایا می‌خواهید برای نصاری [مسیحیان] حجت دست و پا کنید تا بگویند آن نبیّ که عیسی علیه الصلاة و السلام بشارت او را داد، نامش «احمد» است، تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی در انجیل:
{وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِن بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ} صدق الله العظيم [الصف:۶]
ولی ایم نبیّ شما محمد است؟! اما نصاری که در دوران مُحَمَّد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – از حق پیروی می‌کردند، می‌دانستند انبیا در کتاب دو نام دارند مثل نبی الله یعقوب که همان نبی الله اسرائیل است و بنابراین به نام اهمیت ندادند، بلکه در مورد علم قانع كننده پروردگارشان تأمل و تدبر كردند و گفتند:
{قَالُوا آمَنَّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّنَا إِنَّا كُنَّا مِن قَبْلِهِ مُسْلِمِينَ} صدق الله العظيم [القصص:۵۳].
و اما کسانی که از حق آمده از پروردگارشان رو گردان هستند، با وجود حجت علمی که محمدٌ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم- آورد، در مورد بنده‌ی خدا و رسولش مسیح عیسی بن مریم مبالغه کردند و خداوند تعالی می‌فرماید:
{فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّـهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ ﴿٦١﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].
ای امت اسلام! من امام مهدی ناصر محمد یمانی، به خداوند بزرگ، پروردگار آسمان‌ها و زمین و ما بین آنها و پروردگار عرش عظیم قسم می‌خورم که من، امام مهدی منتظر حق پروردگارتان هستم و این بر اساس فتوایی است که پروردگار عالمیان به بنده‌اش داده‌است. من از روی ظن و گمان به شما نگفتم مهدی منتظر هستم چرا که ظن، جای حق را نمی‌گیرد و هیچ‌وقت از علمای شما نبودم و نزد هیچ یک از علمای مذاهب شما آموزش ندیده‌ام. چطور می‌توانم در موارد اختلاف میان شما حکم کنم، مگر اینکه کسی متولی آموزش من باشد که از شما و از تمام علمای شما آگاه‌تر است و به تمامی علوم احاطه دارد، یعنی خداوند و پروردگار عالمیان.
و شاید یکی از علما بخواهد سخنم را قطع کرده و بگوید: «چگونه این علم را از خداوند دریافت کردی؟». پس در پاسخ او به حق می‌گویم: این سؤال قبل از اینکه به فکر تو برسد از ذهن امام مهدی گذشته بود. پیش خودم گفتم خداوند چگونه بیان قرآن را به من خواهد آموخت؟ چون کسی که به من فتوا داد که خداوند بیان حق قرآن را به من یاد خواهد داد، محمدٌ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم بود که در رؤیای حق این خبر را داد و در رؤیای دیگر فرمود:
«کسی از قرآن با تو مجادله نمی‌کند، مگر بر او غالب گردی». این موضوع چقدر مرا به دهشت انداخت! چون نمی‌دانستم چگونه تعالیم را دریافت خواهم کرد و می‌دانم چیزی از این علم نمی‌دانم مگر به اندازه سایر مسلمانانی که از علما نیستند. چطور عالمی نیست که از قرآن با من مجادله کند و بر او غالب نشوم؟ چطور؟؟ تا این که عجایب قدرت پروردگارم را دیدم که چگونه توانست با نزول فهم مستقیم به قلب [وحی تفهیمی]، بیان حق قرآن را از خود قرآن به من بیاموزد. همان‌طور که خداوند در آیات محکم کتابش به شما فتوا داده‌است، وحی از سه راه است:
{وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّـهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ ۚ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ ﴿٥١﴾} صدق الله العظيم [الشورى].
و اما روش اول:
{وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّـهُ إِلَّا وَحْيًا}،
و این «وحی تفهیمی» مستقیم از سوی پروردگار به قلب است، همان‌طور که آدم عليه الصَّلاة والسَّلام و همسرش با وحی تفهیمی پروردگار [این کلمات را] دریافت کردند:
{فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿٣٧﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
و کلماتی که آدم و همسرش با وحی تفهیمی مستقیم به قلب دریافت کردند تا با گفتن آن کلمات به درگاه خداوند تواب و رحیم توبه کنند، کدام است؟ آن کلمات را در این فرموده‌ی خداوند تعالی پیدا می‌کنید:
{قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿٢٣﴾} صدق الله العظيم [الأعراف].
و این کلمات وحی مستقیم پروردگار به قلب است و این بیان حق فرموده‌ی خداوند تعالی است:
{فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿٣٧﴾} صدق الله العظيم.
و همچنین مثال دیگری از وحی تفهیمی را برایتان می‌آورم که این فرموده‌ ی خداوند تعالی است:
{فَفَهَّمْنَاهَا سُلَيْمَانَ} صدق الله العظيم [الأنبياء:۷۹].
همچنین مثال دیگری از آن را در داستان کودکی یوسف علیه الصلاة و السلام برایتان می‌آورم، زمانی که برادرانش او را در ژرفای نهان چاه انداختند و او کودکی بیش نبود و خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُم بِأَمْرِهِمْ هَـٰذَا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ} صدق الله العظيم [يوسف:۱۵].
و خداوند با وحی تفهیم به قلب او الهام کرد که پروردگارش او را رها نخواهد کرد، بلکه با دادن ملک و حاکم کردنش، به او عزت می‌دهد تا زمانی که با برادرانشان روبرو می‌شود که از او صدقه می‌خواهند درحالی‌که متوجه نشده و برادرشان یوسف را نمی‌شناسند چون به عزت و جاه و قدرت رسیده‌است، بلکه عزیز مصر شده‌است و خداوند راست گفت و یوسف به آنها خبر داد با او چه کرده‌بودند و آنها قبل از اینکه کارشان را به ایشان یادآوری کند، نمی‌دانستند و خداوند تعالی می‌فرماید:
{فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَيْهِ قَالُوا يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا ۖ إِنَّ اللَّـهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ ﴿٨٨﴾ قَالَ هَلْ عَلِمْتُم مَّا فَعَلْتُم بِيُوسُفَ وَأَخِيهِ إِذْ أَنتُمْ جَاهِلُونَ ﴿٨٩﴾ قَالُوا أَإِنَّكَ لَأَنتَ يُوسُفُ ۖ قَالَ أَنَا يُوسُفُ وَهَـٰذَا أَخِي ۖ قَدْ مَنَّ اللَّـهُ عَلَيْنَا ۖ إِنَّهُ مَن يَتَّقِ وَيَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّـهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ ﴿٩٠﴾ قَالُوا تَاللَّـهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللَّـهُ عَلَيْنَا وَإِن كُنَّا لَخَاطِئِينَ ﴿٩١﴾ قَالَ لَا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ ۖ يَغْفِرُ اللَّـهُ لَكُمْ ۖ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ ﴿٩٢﴾} صدق الله العظيم [يوسف].
و این بیان حق فرموده‌ی خداوند تعالی است:
{وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُم بِأَمْرِهِمْ هَـٰذَا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ} صدق الله العظيم.
یا می‌خواهید بگویید زمانی که برادرانش او را به ژرفای نهان چاه انداختند، خداوند از ورای حجابش با او سخن گفت؟ یا فکر می‌کنید جبریل را به سویش فرستاد؟ خیر، خداوند با وحی تفهیمی که مستقیم از سوی پروردگار به قلب الهام می‌شود با او سخن گفت.
و وحی تفهیمی از خطرناک‌ترین انواع وحی است چون ممکن است وحی از جانب «الرحمن» باشد یا از جانب شیطان که در سینه کسانی وسوسه می‌کند که قرین شیطانی دارند و آنان را از حق باز می‌دارد درحالی‌که خودشان گمان می‌کنند از هدایت‌شدگان هستند. اما این افراد ندانسته به خدا نسبت می‌دهند یعنی از نزد پروردگار عالمیان برهان روشنی ندارند که نشانه‌ی این باشد بیان حق قرآن را می‌آورند. اما امام مهدی ناصر محمد یمانی بیان را با وحی تفهیمی پروردگار به قلب دریافت می‌کند و خداوند بیان قرآن را از خود قرآن به من الهام می‌نماید تا در علم «بیان حق قرآن از خود قرآن» ، دانش مرا چنان فزونی دهد که عالمی نباشد از قرآن با من محاجه کند و با برهان علمی قاطع و خاموش کننده که عقل و منطق را اقناع می‌کند، بر او چیره نشوم. آیا فکر نمی‌کنید؟!
در هر حال من امام مهدی منتظر باز هم به این عالم بزرگوار از علمای مسلمین، از علمای اهل سنت پادشاهی عربستان سعودی خیر مقدم عرض می‌کنم. ای جماعت انصار به ایشان خیر مقدم گرمی بگویید و ما نام ایشان را «فاروق» گذاشتیم چون حق و باطل را از هم تشخیص داد و چه نیک مردی است.
وسَلامٌ على المُرسَلين؛ والحمدُ لله رَبّ العالَمين ..
أخوكم الإمام المَهديّ ناصِر مُحَمَّد اليمانيّ.
======== اقتباس =========
اقتباس: اضغط للقراءة

2

ای بنده‌ی خدا، فردوس! ایشان قبلاً به صورت خصوصی با ما بیعت کرده‌است، او را در حَرَج قرار ندهید تا وارد بخش نوشتن بیعت شود و به این ترتیب در معرض خطر قرار گیرد....

- 2 -
الإمام ناصر محمد اليماني
10 - ذوالقعدة - 1431 هـ
18 - 10 - 2010 مـ
۲۶ – مهر -۱۳۸۹ ه.ش.
04:49 صبح
[ لمتابعة رابط المشاركة الأصلية للبيان ]
https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=8977
ـــــــــــــــــــــ


ای بنده‌ی خدا، فردوس! ایشان قبلاً به صورت خصوصی با ما بیعت کرده‌است، او را در حَرَج قرار ندهید تا وارد بخش نوشتن بیعت شود و به این ترتیب در معرض خطر قرار گیرد....
بســـــــــــــم الله الرحمن الرحيــــــــــــــــم
سلام و خیر مقدم به فاروق دانشمند که حق را از باطل تشخیص داد، منتظر ورود شما به بخش نوشتن بیعت هستیم و سلام و رحمت و برکات خدا بر مشا باد. پایان نقل قول از فردوس
بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله رب العالمين..
ای بنده‌ی خدا، فردوس! ایشان قبلاً به صورت خصوصی با ما بیعت کرده‌است، او را در معذوریت و حَرَج قرار ندهید تا وارد بخش نوشتن بیعت شود و به این ترتیب در معرض خطر قرار گیرد، مگر نمی‌بینی نام او را از نقل قولش حذف کردم؟ و این برای حفظ او از خطر است چون دولت او پایگاه اینترنتی مهدی منتظر را مسدود کرده تا مردم آن کشور به آن دسترسی نداشته باشند؟
و ان‌شاءالله این عالم فرهیخته و محترم را بعد از ظهور به شما معرفی خواهیم کرد و اما برخی علمای دیگر هم هستند که بیعت خودشان را به صورت خصوصی با نام و مشخصات کامل [نام خانوادگی و نام پدرشان و برخی هم همراه نام جدّشان] برایمان می‌فرستند ولی بیانی مانند بیان فاروق برایمان ننوشتند و خدا [ان‌شاءالله] در ابتدای کار بیعت مخفیانه‌ی علمای امت را که از آزار و اذیت شدن توسط نادانان در هراس هستند، بپذیرد. حرجی بر آنان نیست و اسامی آنان نزد ما تا رسیدن وقت مناسب محفوظ است، روزی که خداوند تمکین در زمین بر مردم عالم را محقق فرماید.
وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين ..
أخوكم؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني .
======== اقتباس =========
اقتباس: اضغط للقراءة