المساعد الشخصي الرقمي

مشاهدة النسخة كاملة : سؤال بسیار مهم امام ناصر محمد یمانی



Admin
19-11-2013, 12:43 PM
- 1 -
الإمام ناصر محمد اليماني
1428-09-03هـ
2007-09-15 مـ

۲۴-شهریور-۱۳۸۶ه.ش.

01:19 صباحاً
ــــــــــــــــ

سؤال بسیار مهم امام ناصر محمد یمانی ..

بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المرسَلين، والحمدُ لله ربِّ العالمين، ثم أما بعد..


ای جماعت دانشمندان علم نجوم و علمای شریعت؛ برایم فتوا دهید چگونه ممکن است هلال متولد شود و در سمت غرب خورشید قرار داشته باشد و خورشید در سمت شرق آن و سپس قبل از خورشید غروب کند؟ آیا عادت این نیست که هلال ماه متولد شده و بعد از طرف شرق از خورشید جدا گردد و خورشید در سمت غرب ماه قرار گیرد و اول خورشید و سپس ماه غروب کند؛ پس چرا برعکس شده است؟ خواهش می‌کنم فتوای علمی و منطقی بدهید که قانع کننده باشد و اگر عاجز ماندید؛ ما به حق از قرآن عظیم به شما فتوا خواهیم داد. تا اعتراف نکنید که تفسیر علمی قانع کننده‌ای برای این رویداد ندارید؛ برای‌تان فتوا نمی‌دهم. خواهش می‌کنم سریع جواب دهید و پاسخ را به تعویق نیندازید. والسلام


أخوكم الإمام ناصر محمد اليماني.

اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=4814

Admin
01-02-2019, 11:58 AM
الإمام ناصر محمد اليماني
04 - 09 - 1428 هـ
16 - 09 - 2007 مـ
۲۵-شهریور-۱۳۸۶ه.ش
02:20 صباحاً
ـــــــــــــــــــــــــ

مهديّ منتظَر با علم و منطق با علمای بزرگ محاجه می‌کند

بسم الله الرحمن الرحيم
از مهدي مُنتظرناصرمحمد رسول الله والقرآن العظيم الإمام ناصر محمد اليماني به عُلماء المُسلمين وتمام دانشمندان نجوم در جهان وتمام عُلماء ادیان آسمانی وتمام مردمان جهان والسلام على من اتبع الهادي إلى الصراط المُستقيم ((((وبعد))))
{ وَقُل رَّبِّ زِدْنِي عِلْمًا } [طه:114]
{بگو: پروردگارا بر علم من بیفزا.}
ای علمای امت ، من به جز حقیقت چیز دیگری را به خدا نسبت نمی‌دهم و با استفاده از حقایق آیات قرآن عظیم به صورت منطقی و علمی و بر اساس حقیقت مطلق با شما بحث و مجادله می‌کنم . بیایید تا با علم و منطق به شما ثابت نمایم که خورشید به ماه رسیده (ادراک) و مردم از مهدی‌شان (راهنمای‌شان) غافلند. از نشانه‌های (آیات) ظهور مهدی منتظر یکی ملحق شدن (رسیدن=ادراک) خورشید به ماه و دیگری پیشی گرفتن شب از روز است. خداوند شما را ازقواعد فلکی حاکم بر حرکات خورشید، زمین و ماه آگاه نموده است. آنجا که خدای تعالی می‌فرماید:
{وَالشَّمْسُ تَجرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ۚ ذَٰلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ ﴿٣٨﴾ وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّىٰ عَادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ ﴿٣٩﴾ لَا الشَّمْسُ يَنبَغِي لَهَا أَن تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ ۚ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ ﴿٤٠﴾} صدق الله العظيم , [یس]
{و خورشید (نیز برای آنها آیتی است) که پیوسته به سوی قرارگاهش در حرکت است؛ این تقدیر خداوند قادر و داناست. (۳۸) و برای ماه منزلگاه‌هایی قرار دادیم، (و هنگامی که این منازل را طی کرد) سرانجام به حالت اول خود(محاق) باز می آید. (۳۹) نه خورشید را سزاست که به ماه برسد، و نه شب بر روز پیشی می‌گیرد؛ و هر کدام در مسیر خود شناورند. (۴۰)}
وگمان می‌کنم شما این آیات روشن خداوندی را به وضوح می‌بینید. خورشید در مسیر خود در حرکت است و ماه وزمین نیز در مسیر خود با سرعتی ثابت -که مختص خودشان است- در حرکتند ولی سرعت آنها با هم متفاوت است وخداوند تعالی می‌فرماید ماه بعد از تولدش جلوتر از خورشید حرکت می‌کند. این تمایل به جلو افتادن از همان لحظه اول تولد هلال ماه جدید رخ می‌دهد. خداوند برای ماه منازلی قرار داده است که آنها را طی کرده و سپس به حالت محاق اولیه وتاریکی کامل چهره ماه( العرجون القدیم )بازمی گردد .معنی این کلام: { كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ }آن گونه که آنان که ندانسته به خدا نسبت می‌دهند، یعنی بازگشت به شکل شاخه (زردو تکیده) نخل نیست. تأویل درست این است که ماه به حالت و" وضع "اولیه خود بازمی‌گردد یعنی حین مقارنه با خورشید در تاریکی کامل (محاق) قرار می‌گیرد تا زمانی برسد که ماه از سمت شرق از خورشید جدا شده و هلال ماه نو متولد شود. از قدیم تمامی ستاره شناسان از این امر اطلاع داشتند و خداوند تعالی می‌فرماید که خورشید را نشاید که به ماه برسد؛ به این معنی که خورشید را نشاید که از ماه پیشی گیرد و بعد ازمتولد شدن هلال جلوتر از آن قرار گیرد؛ بلکه ماه جلوتر بوده و خورشید را در پشت سررها می‌کند تا به دنبال ماه در حرکت باشد. به همین ترتیب هم شب را نشاید که از روز پیشی گیرد؛ که این اشاره به حرکت زمین دارد و تمام اجرام یعنی خورشید و ماه و زمین درمدار خود در فلک در حرکتند. این قاعده فلکی که قرآن عظیم درباره خورشید وماه و زمین بیان کرده از زمانی که خداوند آسمان‌ها و زمین را خلق نمود و از آغاز حساب زمان (سال و ماه) در زمان ازل، پا برجا بوده است.این روال مختل نخواهد شد تا زمانی که خداوند اجازه بدهد؛ نشانه های بزرگ ساعت (اشراط) رخ دهند تا شاید مردم دیدار پروردگارشان را باور کنند. من قبلاً از راه شبکه جهانی اینترنت (که نعمت بزرگ خداوند برای نشر رسالت حق در میان عالمیان است ) به مردم (دنیا) اعلام کردم؛ تاریخ نزول عذاب روز جمعه هشتم آوریل 2005 خواهد بود . تعداد زیادی از مسلمانان وحشت زده شدند و می گفتند اگر تو واقعاً مهدی منتظرهستی چرا تاریخ را به خارجی(تقویم میلادی) نوشتی؟
جواب شما این است که به خداوند قسم در ابتدای امر نمی‌دانستم چرا موعد عذاب بر اساس تاریخ خورشیدی (مقصود تاریخ شمسی مرسوم در ایران نیست) بیان شده است. این موضوع در خواب به من القا شد و دیدم که روی صندلی مقابل اینترنت نشسته بودم و می‌نوشتم که عذاب بر اساس این تاریخ رخ خواهد داد. فهمیدم که این امر از جانب خداوند است تا گذشت و جمعه هشتم آوریل فرارسید و من تصور می‌کردم ظهوردر این روز رخ می‌دهدو اتفاقی نیفتاد. شیطان درمورد مهدی منتظر بودنم مرا به شک انداخت! اما خداوند آیات خود را برای بنده‌اش محکم کرده و آن را به تفصیل در قرآن عظیم برایش بیان نمود. این تاریخ براساس روزِ شمسی و حرکت خورشید نسبت به خود خورشید و ماه شمسی و سال شمسی است(منظور از سال شمسی تاریخ تقویمی ایرانیان نیست در ادامه توضیح کامل روز و ماه و سال شمسی خواهد آمد .) *. تصدیق فرموده خداوند تعالی :
{وَيَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَلَن يُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ وَإِنَّ يَوْمًا عِندَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ ﴿٤٧﴾} صدق الله العظيم , [الحج]
{آنان از تو تقاضای شتاب در عذاب می‌کنند؛ در حالی که خداوند هرگز از وعده خود تخلّف نخواهد کرد! و یک روز نزد پروردگارت، همانند هزار سال است که شما می‌شمرید!}
لذا دانستم روز عذاب به حساب سال خورشیدی در خود خورشید بیان شده است و عذاب در یکی از سال‌های هزاره و در روز آخر آن رخ خواهد داد. سپس خداوند به من یاد داد که خورشید و ماه هرکدام دارای حساب و تقویم خاص خود هستند (الشمس والقمر بحسبان) و آنها محاسبات زمانی خودشان را دارند که بر اساس حرکت فلکی خاص خودشان است وحساب اسرار قرآن بر همین اساس است. خداوند به من آموخت زمانی که می فرماید هزار ماه(الف شهر) و یا هزار سال(الف سنة) منظورچیست؟ شما می‌دانید که قرآن در ماه رمضان نازل شده ،اما مقصود از اینکه می فرماید از هزار ماه بهتر است چیست؟آیا حساب دیگری وجود دارد که مخفی مانده است؟.چرا می‌فرماید شب قدر از هزار ماه بهتر است و سپس بیان می‌کند در ماه رمضان است که قرآن نازل شده است؟ لذا دریافتم منظور از شب قدر بر اساس روز قمری(طول روز در کره ماه) است که بر اساس محاسبات زمینی برابر یک ماه ماست، حال مقصود از هزار ماه دیگر چیست؟آیا هزار ماه برابر یک ماه است؟ تا اینجا دراسرار قرآن دو حساب زمانی پبدا کرده بودم یکی بر اساس حرکت خورشید و دیگری بر اساس حرکت ماه.تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ ﴿٥﴾} صدق الله العظيم , [الرحمن]
{خورشید و ماه بر اساس دوتقویم خود ( دو حساب) در گردشند}
سپس پروردگارم به من آموخت که حساب حرکات خورشید وماه با نهایت دقت با روز۲۴ ساعته زمینی ما درارتباطند. باخودم گفتم پروردگارا من چگونه می‌توانم بین حساب این سه جرم مختلف که طول روزشان با یک دیگر اختلاف زیادی دارد ارتباط برقرارکنم؟ زمین ۲۴ ساعت طول می کشد دور خود بچرخد؛ و روز درروی کره ماه (روز قمری) سی برابر روز زمینی است یعنی سی روز طول می کشد تا ماه یک بار دور خود بچرخد؛ روز خورشیدی هم همین طور است پس باید یک سال آن هزار سال و یک ماه آن هزار ماه باشد ؛ آن گاه دیدم پس یک روز خورشیدی و این که خورشید یک بار دور خودش بچرخد باید هزار روز باشد؛ تا یک ماه آن هزار ماه و یک سال آن هزار سال باشد. گفتم چگونه می‌توانم یک تقویم واحد به دست بیاورم که در منتهای دقت با روز زمینی که حاصل یکبار چرخش زمین به دور خود است مطابقت داشته باشد و از کجا و بدون شک و تردید به صحت این محاسبات اطمینان داشته باشم؟ و وقتی به این امرایمان آوردم اما هم چنان که ابراهیم علیه الصلاة و السلام گفت:
{لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي} [البقرة:260]،
{تا قلبم آرامش یابد}
در مورد برانگیخته شدن اصحاب کهف در این فرموده خداوند تعالی فکر کردم:
{وَلَبِثُوا فِي كَهْفِهِمْ ثَلَاثَ مِائَةٍ سِنِينَ وَازْدَادُوا تِسْعًا ﴿٢٥﴾} صدق الله العظيم , [الكهف]
{ آنها در غارشان سیصد سال، نه سال هم افزون درنگ کردند}
بعد آیه‌های قرآن را دنبال کردم تا ببینم آیا از غارشان خارج شده‌اند؟ فرموده خداوند تعالی را یافتم که :
{لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا} صدق الله العظيم , [الكهف: ١٨]
{گر به آنها نگاه می کردی قطعاً فرار می کردی، و تو از آنها سخت می ترسیدی (و وجودت از وحشت پر می شد)}
لذا فهمیدم آنها زمانی که محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم ٰدر قرآن مورد خطاب واقع شد؛ هنوز در غار بوده‌اند. گفتم وپیش رفتم تا ببینم آیا آنها یک خواب داشتند یا دو خواب و یک بار در غار اقامت داشتند یا اقامت آخری هم در کار است؟ دیدم قرآن می‌گوید که آنها دو بار از خواب بیدار می‌شوند . در این آیه بعث آخر آنها مطرح شده است که خداوند می‌فرماید:
{ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصَىٰ لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا﴿١٢﴾} صدق الله العظيم , [الكهف]
{سپس آنان بر انگیختیم تا بدانیم کدام یک از آن دو گروه مدت ماندن را بهتر حساب کرده است }.
معنی فرموده خداوند: {لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصَىٰ} یعنی به حال آنها و مدت اقامت‌شان احاطه دارند؛آیا کسانی که تیری در تاریکی می‌اندازند؛ درست می گویند یا گروه و حزب حق؟ و سخن حق در آیات حق کتاب حق- ذکری که از تحریف مصون است - آمده تا مردم بدانند. یعنی مردم بدانند کدام گروه درمورد داستان اصحاب کهف و تعداد و مدت اقامت‌شان راست می گویند.
به جستجو در قرآن ادامه دادم تا آیا بعث دیگری پیدا می‌کنم؛ این بعث برای این که با مردم سخن بگویند نیست؛ بلکه صحبت در بین خودشان بود جلوتر رفتم تا ببینم از غار خارج شده‌اند یا خیر؟ متوجه شدم آنها تا در غار رفته اند و خداوند تعالی می فرماید:
{ وَلَبِثُوا فِي كَهْفِهِمْ ثَلَاثَ مِائَةٍ سِنِينَ }
پیش تر که رفتم دیدم آنها (به غار ) بازگشته اند{ وَازْدَادُوا تِسْعًا }. چرا که کسی که شبانه برای تهیه غذا فرستاده شده بود در اول شب به سوی شهر رفت اما آن را ندید و نمی‌دانست کجا برود چون نور چراغ‌های شهررا نمی‌دید و پارس سگ و یا صدای الاغی نیز بگوش نمی‌رسید.یاران خود را صدا کرد و همگی در دهانه غار جمع شدند و ازاین ( سکوت و تاریکی ) وحشت کردند لذا تصمیم گرفتند به غار خود بازگشته و تا صبح صبر کنند که ببینند موضوع چیست . آن شب به خواب رفتند و تا ساعت صدور این خطابه در بسترهای خود خوابند. لذا هدف ازخواب اول وبیداری شدن و دوباره به خواب رفتن آنها را دریافتم . تا طول مدت خواب اول‌شان بر اساس سال قمری در کره ماه و مدت اقامت دوم‌شان براساس سال شمسی در خود خورشید باشد . پیش خود گفتم به خدا قسم الان وقت محکم نمودن آیه { الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ } از جانب خداوند است. اگر حساب آن چیزی باشد که برای مردم عالم نوشتم؛خواهم دید با این آیه و آن چه که درمورد طول مدت خواب اول و دوم آنها آوردم مطابقت دارد.برای مطمئن شدن قلبم اقدام به تطبیق محاسبات کردم.
و از آن جا که آموخته بودم روز قمری که بر حسب زمان گردش ماه به دور خود رقم می‌خورد برابر سی روز زمینی است؛ پس یک ماه قمری معادل سی ماه زمینی و یک سال قمری برابر سی سال زمینی خواهد بود. از آن جا که خداوند فرموده است که مدت اقامت آنها در غار ۳۰۰ سال بود آن را در سال قمری که معادل ۳۰ سال ماست ضرب کردم که ۹۰۰۰ سال شد که ساعت و دقیقه و ثانیه آن نیزدقیقاً بر اساس مدت روز زمینی ما ومعادل نه هزار سال است.سپس به سراغ مدت اقامت دوم آنها رفتم که برحسب فرموده خداوند تعالی : { وَازْدَادُوا تِسْعًا }است. از آن جایی که از قبل می‌دانستم که یک روز شمسی برابر هزار روز زمینی ماست پس یک ماه شمسی برابر هزار ماه و یک سال شمسی معادل هزار سال ما (بر اساس ۲۴ ساعت بودن شبانه روز) خواهد بود .اینجا بود که معنی آیه خداوند تعالی برایم روشن شد که : { وَازْدَادُوا تِسْعًا }یعنی منظور نه سال شمسی است و از آنجا که از قبل می دانستم نه سال شمسی معادل ۹۰۰۰ سال زمینی ما می‌شود؛ پس مدت اقامت دوم نیز دقیقاً برابر مدت اقامت اول بر حسب روز و ساعت و دقیقه و ثانیه زمینی است.
به همین ترتیب به شما از مکان غارشان و ماجرای‌شان، تعداد و اسامی‌شان و مدت اقامت اول و دوم‌شان خبر دادم تا مردم بدانند کدام گروه مدت زمان اقامت آنها را حساب کرده‌اند وخداوند مرا رهبر حزب خود بر ضد حزب طاغوت قرار داده است .حال بنگرید کدام گروه تعداد و مدت اقامت اول و دوم ، اسامی و تعدادشان را بیان می‌کند؟ آن کس که مدت زمان اقامت و تعداد آنها را درست و به حق بیان کند؛ رهبر حق حزب الله در زمین است- تا نشانه‌ای باشد- برای کسانی که می‌خواهند از حق پیروی کنند و به ریسمان محکم الهی (عروة الوثقی) که گسیخته نمی‌شود چنگ بزند. اما کسانی که پیروابلیس لعین هاروت و همتای او ماروت شوند - آنها که شما را می‌بینند در حالی که شما قادر به دیدن آنها نیستید -حکایت‌شان مانند عنکبوت است که با تارهایش خانه‌ای ساخته واگر بدانند خانه عنکبوت سست ترین خانه‌هاست.
ای مسلمانان (بدانید) خداوند مرا ملک و رهبر حکیم شما قرار داده است تا شما و هرکس از عالمیان را که خواهان حق باشد؛ به شاه‌ راه هدایت –صراط المستقیم-راهنمایی نمایم.
اما من چگونه دریافتم که مهدی منتظرم؟ این خبر را کسی به من داد که از روی هوی و میل خود سخن نمی گوید(منظور رسول الله است) و طی رویایی در خواب به من گفت:
[ كان مني حرثك وعلي بذرك أهدى الرايات رايتك وأعظم الغايات غايتك وما جادلك أحد من القُرآن إلا غلبته بالحق ] صدق رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم
[ حرث تو(رحم) از نسل من و بذر (نطفه) تو از علی است (امام مهدی فرزند امام علی و فاطمه سلام الله علیهم هستند) و پرچم تو هدایت‌گرترین پرچم‌ها و هدف تو بزرگ‌ترین هدف‌هاست و کسی نیست که از قرآن با تو مجادله کند و مغلوب تو نگردد]
به خداوند سوگند که قادر به بستن دهان و خاموش کردن من نیستید؛ بلکه این من هستم که همگی شما را وادار به سکوت و خاموشی می‌کنم، تا نشانه‌ای برای مؤمنان باشد .اگر شما با قرآن بر من غلبه کردید من مهدی منتظر نبوده و دروغ‌گویی هستم که به خدا و رسولش افترا می‌زنم و اگر من بر شما پیروز شدم و نه شما و نه مردم دنیا حاضر به پذیرفتن منزلت من نشدید:
{فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ ﴿٥٠﴾} [المرسلات]
{پس بعد از آن به چه حدیثی ایمان می‌اورند}؟
خداوند بین من و شما داوری خواهد کرد و او اسرع الحاسبین است.
در رمضان سال ،۱۴۲۶خورشید به ماه رسید(ادراک) و شما هلال ماه را در حالی که عمر آن سه ساعت و چهل و پنج دقیقه بود دیدید؛ اما متوجه نشدید که در واقع خورشید به ماه رسیده و ادراک رخ داده است؛ در حالی که از نظر علمی محال است که بتوان در این سن هلال ماه را دید و باید عمر آن ۱۲ ساعت یا بیشتر باشد...بار دیگرخورشید به ماه رسید و با هلال ماه مقارنه کرد ودر رمضان ۱۴۲۷ ه.ق. هلال ماه را در حالی که تنها دو ساعت و نیم از عمرش گذشته بود دیدید؛ اما حاضر نشدید شهادت دهید که خورشید به ماه رسیده است . بار دیگر در هلال ماه ذی‌حجه سال ۱۴۲۷ بود که خورشید به ماه رسید و ادراک رخ داد . خورشید با هلال ماه اجتماع کرد و باز اعتراف نکردید که خورشید به ماه رسیده است! به دنبال این ادراک بزرگتری رخ داد و (خورشید) پیش افتاد ، و ماه در حالی که هلال ماه نو متولد شده بود در عقب و پشت سر خورشید روان شد. اما شما متوجه خبر نشدید که به حق و حقیقتاً خورشید به ماه رسیده و از سمت شرق از آن پیشی گرفته و ماه در غرب آن واقع گردیده است .علی رغم اینکه فجر(ماه) قبل آن رخ داده و با اینکه می‌دانید که روال این است که وقتی هلال متولد می‌شود باید در شرق خورشید قرار داشته باشد واین خورشید است که از سمت غربی به دنبال هلال ماه حرکت می‌کند .این قاعده حرکت فلکی است که تا قبل از تولد هلال ماه رمضان درروز دوشنبه سال ۱۴۲۶ حتی دو ستاره شناس هم نبودند که درباره آن اختلاف داشته باشند. در این تاریخ اولین "ادراک" فلکی رخ داد. این "ادراک حین اجتماع با هلال" رخ داد و به دفعات در حین تولد هلال ماه رمضان ۱۴۲۶و سپس تولد هلال ماه رمضان سال ۱۴۲۷وهلال ماه ذی‌حجه سال ۱۴۲۷ تکرار شد که البته در طی همه آنها رسیدن خورشید به ماه (ادراک) قبل از اجتماع با ماه رخ می‌داد و ماه هلالی بود.
اما بزرگ ترین نشانه در رمضان ۱۴۲۸ه.ق. اتفاق افتاد و"ادراک السبق" رخ داد یعنی نه تنها خورشید به ماه رسید بلکه از آن پیشی گرفت و خورشید آن قدر پیش افتاد که ماه را با این که به شکل هلال ماه نو بود؛ درسمت غرب خود جا گذاشت وهلال ماه در غرب و خورشید در سمت شرق جای گرفت. شما دیدید که ماه از سمت غرب به دنبال خورشید است اما باور نکردید! حقیقتی که باید بگویم این است که من منتظر بودم که "ادراک در آستانه تلاقی"(ادراک اجتماع) رخ دهد یعنی اینکه خورشید بعد از آن که هلال ماه متولد شد؛ با آن در یک خط قرار بگیرد. یعنی هلال در فجر وقبل از مقارنه با خورشید؛متولد شود و سپس بعد از تولد؛ با خورشید در یک خط قرار گیرد به این وضعیت "ادراک در موقعیت اجتماع " گفته می‌شود. علی رغم اینکه می‌دانستم که نه تنها خورشید به ماه رسیده بلکه از آن پیشی هم گرفته است ولی به علت اینکه به شدت مراقب بودم تا زمانی که یقین قطعی پیدا نکرده‌ام حرفی نزنم ، به "اجتماع"(ادراک در موقعیت اجتماع) متمسک شدم به این معنی که مقارنه خورشید با ماه زمانی رخ داده که هلال ماه نو از قبل متولد شده بوده است( توضیح: در حالت عادی ابتدا مقارنه صورت می‌گیرد یعنی ماه و خورشید در یک خط قرار می‌گیرند سپس ماه از سمت شرق از خورشید جدا شده و هلال ماه نو متولد می‌شود .اما در این حالت غیر عادی هلال ماه نو قبل از مقارنه متولد شده است) .
محض اطلاع می‌گویم در یکی ازوب نوشته ها، اظهار نظرکرده بودم که تاریخ آن حوالی شعبان ۱۴۲۷بود و آن چه که در ادامه می‌آید در آن گذاشته بودم. نسخه‌ای از آن را از پایگاه اینترنتی (لحظه) برایتان می‌آورم. در ابتدا آنها با تصور اینکه من فقط یمانی هستم از آن استقبال کردند. زمانی که به آنها گفتم یمانی همان مهدی است پست الکترونیک مرا مسدود کردند، اما دوباره باز شد تا یکی از اعضای نادان‌شان با سخنان ناشایسته‌ای به من جواب بدهد اما در حقیقت خودش را مورد اهانت قرار داده و ذلیل ساخت و به من ضرری نرسید جز اینکه رنج دیدم اما صبر نموده و با اذن خداوند پایداری و استقامت کردم که خداوند با صابرین است...


به این خطابه قدیمی که در آن به ادراک بزرگ اشاره شده نگاهی بیندازید. در آن نوشته بودم که هلال ماه متولد شده و این هلال متولد شده قبل ازخورشید غروب می کند به این معنی که خورشید جلوتر از ماه و در سمت مشرق آن قرار گرفته و ماه در غرب به دنبال خورشید روان می شود در حالیکه ماه قمری قبل ادر فجرخود طلوع کرده است .با این که تمام ستاره شناسان می گفتند هلال رمضان ۱۴۲۷ه.ق. درروز جمعه متولد و سپس قبل از غروب آفتابِ روز جمعه غروب می‌کند اما نمی‌توانستم مطمئن باشم که این ادراک بزرگ است. من ازاینکه ادراک بزرگ را اعلام کنم امادررمضان ۱۴۲۷ رخ ندهد در هراس بودم. اما حداقل باورم این بود ملحق شدن خورشید به ماه حین تلاقی و اجتماع صورت میگیرد پس روی " ادراک در آستانه تلاقی "(ادراک اجتماع) اصرار کرده و تضمین کردم که اگر پیشی گرفتن هم رخ ندهد؛ تولد هلال قبل ازتلاقی رخ خواهد داد. به هرحال من در آن خطابه قدیمی که (در ذیل )خواهد آمد به دانشمندان اعلام کردم چطور ممکن است بدانند هلال رمضان ۱۴۲۷ ه.ق. متولد شده و قبل از خورشید غروب می‌کند اما ندانند که خورشید به ماه رسیده و ادراک رخ داده است و گرچه از آن پیشی نگرفته اما تلاقی واجتماع رخ داده ، یعنی خورشید به ماه رسیده و سپس در حالی که هلال ماه نو متولد شده با آن در یک خط قرار گرفته است. اما پیشی گرفتن در رمضان ۱۴۲۸رخ داد. درباره خطابه قدیمی من فکر کنید .من در آن منتظر بودم که ملحق شده خورشید به ماه و سپس پیشی گرفتن آن رخ دهد اما به علت هراس از اینکه دلیلی بر علیه خود به شما داده و از جانب خدا سخنی بگویم که ازآن چیزی نمی دانم ؛ آن را اعلام نکردم. این خطبه قدیمی در ادامه خواهد آمد...
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=245236



اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=4815