المساعد الشخصي الرقمي

مشاهدة النسخة كاملة : سلسله پاسخ های صاحب علم کتاب به "حبیب الحبیب"درباره فرشتگان خداوند رقیب و عتید و فرشتگان مرگملک الموت



Admin
07-04-2014, 01:22 PM
- 1 -
الإمام ناصر محمد اليماني
29 - ذی‌الحجة - 1428 هـ
08 - 01 - 2008 مـ
۱۸-دی-۱۳۸۶ه.ش.
12:21 صـــباحاً
ـــــــــــــــــــــــــ

پاسخ صاحب علم کتاب به حبیب الحبیب با بیان حقی که تردید و شکی در آن نیست:
{ مَّا يَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَ‌قِيبٌ عَتِيدٌ }

بسم الله الرحمن الرحيم
خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَلَا يَأْتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْنَاكَ بِالْحَقِّ وَأَحْسَنَ تَفْسِيرًا} صدق الله العظيم [الفرقان:٣٣]
{آنان هیچ مثلی برای تو نمی‌آورند مگر اینکه ما حق را برای تو می‌آوریم، و تفسیری بهتر}
خداوند تعالی می‌فرماید:
{ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ} صدق الله العظيم [القيامة:١٩]
{سپس بیان و (توضیح) آن (نیز) بر عهده ماست!}
و از خداوند یاری می‌جویم؛ من بیان و تشریح حق و درست قرآن عظیم را با وحی تفهیمی از جانب خداوند دریافت می‌کنم این دریافت از وسوسه شیطان رجیم نیست. بلکه با دلایل روشن و واضحی که از کتاب خداوند قرآن عظیم گرفته شده است، آن را به درستی و حق بیان و تشریح کرده و مردم را فرا می‌خوانم تا با بصیرت (قرآن )به راه پروردگارم روی آورند و از مسلمانان هستم و اما بعد....
"حبیب الحبیب" بیان حق و درست درباره‌ی فرشتگان خداوند "عتید " و "رقیب" را برایت تشریح می‌کنم و قبل از آغاز مناظره اعلام می‌نمایم که در این گفتگو پیروز خواهم شد و به اذن خداوند با دلیل قاطعانه و حق تو را ساکت خواهم کرد، اگر به دنبال یافتن حق هستی بدان که من به حق از جانب خداوندت آمده‌ام اما اگر غرور تو را به گناه بکشاند؛ خداوند شیطانی را مأمور می‌کند که همراه تو باشد و تو را از راه هدایت بازدارد، چرا که حق و هدایت در مقابلت گذاشته شد( و نپذیرفتی) و اگر غرور تو را به گناه نکشاند؛ خداوند تو را از بین مردم عالم برخواهد گزید واز نواب مکرم و افراد مورد اعتماد و صادقی خواهی شد که قبل از ظهور، بیان حق آیات پروردگارشان را باور کرده و در پی منحرف کردن آن نیستند و نادانسته به خداوند نسبت نمی‌دهند و تمام سخن‌ها را شنیده و بهترین آن را انتخاب می‌کنند. پس از آنان باش و از خداوند درخواست می‌کنم و امیدوارم که از آنان باشی. آیا این برایت کافی نیست که من قبل از آنکه تو خود اعلان کنی بگویم که چه می‌خواهی به جهانیان بگویی؟ت و قصد داری خود را به عنوان مهدی منتظر به مردم جهان معرفی کنی!؟ همان گونه که خداوند قبل از آن که تو خود اعلام کنی، به من الهام نموده است که تو قصد ادعای مهدویت داری، بیان حق قرآن را نیزهمین گونه به من الهام می‌نماید. پس ساده لوح نباش وتا بیان حق آیه‌ای را که درخواست کردی با برهان و دلیلی از خود قرآن نیاورده باشم، بیان مرا تأیید مکن. من این آیه را همان گونه که پروردگارم به یقین به من آموخته است بیان خواهم کرد. من سرخود قرآن عظیم را بیان نکرده و ندانسته به خداوند نسبت نمی دهم . از ظن و گمان پیروی نمی کنم که ظن و گمان کسی را از حق بی‌نیاز نمی‌کند. من به راستی و با عدالت (مردم را ) به سوی راه راست-صراط مستقیم- هدایت می‌کنم.
و این بیان و شرح حق با حق ( بیان و شرح قرآن با خود قرآن ) است که برایت می‌آورم تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَلَا يَأْتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْنَاكَ بِالْحَقِّ وَأَحْسَنَ تَفْسِيرًا} صدق الله العظيم [الفرقان:٣٣]
{آنان هیچ مثلی برای تو نمی‌آورند مگر اینکه ما حق را برای تو می‌آوریم، و تفسیری بهتر}
و خداوند تعالی می فرماید:
{وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ ۖ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ ﴿١٦﴾ إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ ﴿١٧﴾ مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ ﴿١٨﴾ وَجَاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ۖ ذَٰلِكَ مَا كُنْتَ مِنْهُ تَحِيدُ ﴿١٩﴾} صدق الله العظيم [ق]
{ما انسان را آفریدیم و وسوسه‌های نفس او را می‌دانیم، و ما به او از رگ قلبش نزدیکتریم! (۱۶)) هنگامی را که دو فرشته راست و چپ که ملازم انسانند اعمال او را دریافت می‌دارند؛ (۱۷) انسان هیچ سخنی را بر زبان نمی‌آورد مگر اینکه همان دم دوفرشته‌ای رقیب و عتید مراقب و آماده برای انجام مأموریت (و ضبط آن) است! (۱۸) و سرانجام، سکرات مرگ بحق فرامی‌رسد این همان چیزی است که تو از آن می‌گریختی! (۱۹)}
و اینک به اذن خداوند از(رقیب)و( عتید) برایتان می‌گویم بیان من حق و سخن من راست است:
رقیب و عتید از فرشتگان مقرب درگاه خداوندند که از جانب او برای ثبت و نگهداری اعمال و سخنان خیر و شرّ انسان فرستاده شده‌اند؛ اگر انسان با زبان یاد خداوند کند، (رقیب ) آن ذکر را می‌نویسد. اما اگر ذکر با زبان و لبه‌ا نباشد؛ (رقیب ) از آن آگاه نمی‌شود چون از آنچه که در نفس انسان می‌گذرد بی‌خبر است. اما آن که انسان را آفریده از آن آگاه است؛ خداوندی که از رگ قلب به انسان نزدیک‌تر است آن را دانسته و ذکر مخفیانه‌ای را که در نفس انسان گذشته است به (رقیب ) وحی کرده و او آن را در کتاب پاکی که در دست دارد ثبت می‌کند.
(رقیب) نماینده و سفیر بهشت است و در کتابی که در نزد اوست سخن و عمل صالح ثبت می‌شود. خداوند در کتاب خود نام او را سفیر نهاده است؛ یعنی سفیر بهشت که ذکر خداوند و عمل صالح را ثبت می‌کند. خداوند تعالی می‌فرماید:
{كَلَّا إِنَّهَا تَذْكِرَةٌ ﴿١١﴾ فَمَنْ شَاءَ ذَكَرَهُ ﴿١٢﴾ فِي صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ ﴿١٣﴾ مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ ﴿١٤﴾ بِأَيْدِي سَفَرَةٍ ﴿١٥﴾ كِرَامٍ بَرَرَةٍ ﴿۱۶﴾} صدق الله العظيم [عبس]
{ هرگز چنین نیست که آنها می‌پندارند؛ این یادآوری است، (۱۱) و هر کس بخواهد او (خداوند ) را یاد کند (۱۲) در الواح پرارزشی ثبت است، (۱۳) الواحی والاقدر و پاکیزه، (۱۴) به دست سفیرانی است‌ (۱۵) والا مقام و فرمانبردار و نیکوکار! (۱۶)}
معنای آن این است که (رقیب ) تنها نجواها و سخنان خیر انسان را می‌نویسد. به همین دلیل نیز خداوند تعالی می‌فرماید:
{فَمَنْ شَاءَ ذَكَرَهُ ﴿١٢﴾ فِي صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ ﴿١٣﴾ مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ ﴿١٤﴾ بِأَيْدِي سَفَرَةٍ ﴿١٥﴾ كِرَامٍ بَرَرَةٍ ﴿۱۶﴾} صدق الله العظيم [عبس]
{و هر کس بخواهد او (خداوند ) را یاد کند! (۱۲) در الواح پرارزشی ثبت است، (۱۳) الواحی والاقدر و پاکیزه، (۱۴) به دست سفیرانی است‌ (۱۵) والا مقام و فرمانبردار و نیکوکار! (۱۶)}
و "سفرة" فرشتگان نماینده بهشت هستند و یکی از این سفیران همراه هر انسانی هست که رقیب نامیده می‌شود و در سمت راست انسان قرار دارد و از لحظه‌ی اقامه حجت برانسان تا فرجام کار و تا پایان یافتن کار او، همراه اوست.
و اما در باره عتید، او نیز از فرشتگان مکرم و مقرب خداوند است؛ ولی درمورد حق بسیار سخت گیر و جدی است. او سفیر و نماینده‌ی جهنم بوده و موظف است اعمال و سخنان غیر صالحی را که کار انسان را به جهنم می‌کشاند بنویسد، او وسوسه‌های نفس انسان را نیز ثبت می‌کند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَإِنْ تُبْدُوا مَا فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ} صدق الله العظيم [البقرة:٢٨٤]
{اگر آنچه را در دل دارید، آشکار سازید یا پنهان، خداوند شما را بر طبق آن، محاسبه می‌کند}
البته عتید از وسوسه‌های نفس انسان خبر ندارد و آن را با واسطه‌ی وحی از خداوندی که انسان را آفریده و در امر شنیدن و آگاه بودن به (اعمال) از رگ گردنش نیز به انسان نزدیکتر است دریافت می‌کند؛ همان خداوندی که هرجا که باشند با آنهاست و آنها را می‌بیند و سخنانشان را می‌شنود. خداوندی که جز او خدایی نیست؛ رب العالمین است و از نگاه‌های دزدیده -خیانت‌کار- و رازهای پنهان شده در سینه‌ها خبر دارد. خداوندی که از هر سخنی آگاه بوده و از رازها و اسرار با خبر است. خداوندی که جز او خداوندی نیست و دارای اسماء حسنی است.
و اما هر چه که انسان بر زبان بیاورد اگر خیر باشد توسط رقیب و اگر شرّ باشد توسط عتید نوشته می‌شود. البته آنها تمام حرف‌ها را ثبت نمی‌کنند؛ تنها سخنانی که فرد را به سوی بهشت می‌برد یا به جهنم می‌کشاند را ثبت می‌کنند و به همین دلیل خداوند تعالی می‌فرماید:
{كَلَّا إِنَّهَا تَذْكِرَةٌ ﴿١١﴾ فَمَنْ شَاءَ ذَكَرَهُ ﴿١٢﴾ فِي صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ ﴿١٣﴾ مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ ﴿١٤﴾ بِأَيْدِي سَفَرَةٍ ﴿١٥﴾ كِرَامٍ بَرَرَةٍ ﴿۱۶﴾} صدق الله العظيم [عبس]
{ هرگز چنین نیست که آنها می‌پندارند؛ این یادآوری است، (۱۱) و هر کس بخواهد اورا (خداوند)یاد کند (۱۲) در الواح پرارزشی ثبت است، (۱۳) الواحی والاقدر و پاکیزه، (۱۴) به دست سفیرانی است‌ (۱۵) والا مقام و فرمانبردار و نیکوکار! (۱۶)}
لذا می‌بینیم که فرشتگان نمایندهذی بهشت تنها ذکر و سخنان خیر انسان را ثبت می‌کنند برای مثال توصیه فرد به صدقه دادن یا عمل نیک انجام دادن و یا اصلاح کردن بین مردم را. تمام اینها تنها قسمتی از وظایفی هستند که رقیب و عتید مأمورند انجام دهند.
سپس به سراغ مأموریت دوم آنها می رویم: برای هرکسی اجلی معین شده که در کتاب خداوند ثبت شده است. زمانش که رسید، خداوند آن را محقق می‌سازد. هیچکس نمی‌میرد مگر به اذن خداوند و در زمان مقرر شده در کتاب ..وقتی که نوبت مرگ انسان که در کتاب تقدیر او نوشته شده -وزمان قطعی مرگ او است- فرابرسد؛ رقیب و عتید، فرشتگان مرگ او( ملک الموت) خواهند شد. اگر انسان از اصحاب آتش باشد؛ خداوند به عتید امر می‌کند تا فرشته مرگ او شده و جان او را بگیرد و رقیب در این کار به عتید کمک خواهد کرد. این انسان از ساکنان آتش است و از جانب خداوند شیطانی همنشین و قرین او شده است که او را از راه راست باز می‌دارد اما وسوسه‌اش می‌کند که از هدایت شدگان است. عتید فرشته مرگ هر انسانی است که به ذکر کافر باشد .
تنها یک فرشته از جانب خداوند مأمور مرگ تمام انسان‌ها نیست. خداوند پاک و منزه از چنین گمانی است! اگر چنین باشد چگونه یک فرشته می‌تواند اینجا و آنجا (تقسیم شده و) جان این همه انسانی که در آن واحد در مکان‌های پراکنده و گوناگون می‌میرند را بگیرد!
این تنها خداوند سبحان است که رحمتش دربرگیرنده همه چیز بوده و از همه چیز آگاه می‌باشد و در آن واحد به تمام چیزها احاطه داشته و مسلط است. این صفت تنها متعلق به خداوند سبحان است؛ خداوند نه برای انسان و نه برای جن و فرشتگان در یک سینه دو قلب قرار نداده است، بلکه این صفت خداوند است که مثل و مانند ندارد. این خداوند است که قادر است همه چیز را در همه جا بشنود و چیزی را در اینجا و چیز دیگری را در جای دیگر در آن واحد خلق نماید، نه فراموش می‌کند و نه سهو در امر او راه دارد؛ هیچ گاه خواب سبک یا سنگین او را فرا نمی‌گیرد. از هیچ چیز غافل نشده و در آن واحد بر همه چیزتواناست. ممکن است کسی از شما بخواهد کلام مرا قطع کرده و بگوید:
خداوند تعالی می‌فرماید:
{ قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ} صدق الله العظيم [السجدة:١١]
{ بگو: «فرشته مرگ که بر شما مأمور شده، (روح) شما را می‌گیرد؛ سپس شما را بسوی پروردگارتان بازمی‌گردانند.»}
مهدی منتظر ناصر محمد یمانی به او پاسخ می‌دهد که به خداوند قسم فرشته‌ای که مأمور مرگ کافران است فرشته عتید است و چون پرنده شومی بر گردن و همراه آنهاست تا برعلیه ایشان حجت بیاورد. خداوند تعالی می‌فرماید:
{قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ ۖ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿١٨﴾ قَالُوا طَائِرُكُمْ مَعَكُمْ ۚ أَئِنْ ذُكِّرْتُمْ ۚ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ ﴿١٩﴾} صدق الله العظيم [يس]
{ آنان گفتند: «ما شما را به فال بد گرفته‌ایم (و وجود شما را شوم می‌دانیم)، و اگر (از این سخنان) دست برندارید شما را سنگسار خواهیم کرد و شکنجه دردناکی از ما به شما خواهد رسید! (۱۸) (رسولان) گفتند: « پرنده شوم شما همراه خودتان است اگر درست بیندیشید، بلکه شما گروهی اسرافکارید!» (۱۹)}
اما این پرنده یکی نیست بلکه برای هر انسان رویگردان و مخالف حقی، یکی از این پرندگان مقرر شده که همان فرشته مرگ عتید است و خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَكُلَّ إِنْسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِي عُنُقِهِ ۖ وَنُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ كِتَابًا يَلْقَاهُ مَنْشُورًا ﴿١٣﴾ اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَىٰ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا ﴿١٤﴾} صدق الله العظيم [الإسراء]
{و هر انسانی، اعمالش را بر گردنش آویخته‌ایم؛ و روز قیامت، کتابی برای او بیرون می‌آوریم که آن را در برابر خود، گشوده می‌بیند! (این همان نامه اعمال اوست!) (۱۳) کتابت را بخوان، کافی است که امروز، خود حسابگر خویش باشی!(۱۴)}
ممکن است یکی از مسلمانان سخن مرا قطع کرده و بگوید:" خیر اسم فرشته مرگ عزراییل است" در پاسخ او می‌گویم: بیا تا به سراغ قرآن عظیم برویم و حکم را از آن بگیریم که برای اهالی اندیشه، حکمی بهتر از حکم خداوند نیست، مردمانی که به دنبال هر گمان و ظنی راه نمی‌افتند چرا که گمان جای حق را نمی‌گیرد. موضوع عزراییل را به این دلیل مطرح نمودم چون می‌خواهم پروردگارم را که هیچ چیز مانند او نیست منزه (از عقاید باطل شما) کنم. ولی شما درعقیده‌ی خود در شأن عزراییل ، صفتی را به او نسبت می‌دهید که از صفات خداوند است؛ خدایی که هیچ چیز مثل او نیست، شما صفت "قدرت "و "احاطه خداوند سبحان بر همه چیز در آن واحد" را برای عزراییل قایل شده‌اید ، نامی که خداوند هیچ برهان قرآنی برای آن قرار نداده است. اما خداوند در قرآن به نام تمام فرشتگان مرگ اشاره کرده است، فرشتگانی که جان تمام انسان‌ها را می‌گیرند و حتی یکی از آنها نیز جا نمانده است، با اینکه تعداد فرشتگان مرگ دو برابر تعداد تمام انسان ها از اولین نفر تا آخرین آنهاست؛ با وجود این خداوند نام تمام آنها را در قرآن آورده و هیچ یک از قلم نیفتاده‌اند و در بین آنها مطلقاً اسمی از فرشته ای به نام عزراییل پیدا نمی‌کنیم.
هم چنین دانستم که این فرشتگان وحی را مستقیم از خداوند "حی القیوم" وپروردگار عالمیان که انسان را آفریده و به وسوسه‌های نفس او آگاه و از رگ قلب به او نزدیکتر است دریافت می‌کنند؛ خداوند با وحی، وسوسه های نفس انسان را به آگاهی رقیب و عتید می‌رساند، این فرشتگان از وسوسه‌های نفس انسان بی‌خبرند و تنها خداوند که انسان را آفریده می‌داند در سینه‌های انسان‌ها چه پنهان است. این فرشتگان از هر چه که انسان به زبان بیاورد آگاه می‌شوند. اگر خیر باشدرقیب آن را می‌نویسد و اگر شرّ باشد؛ عتید آن را ثبت می‌کند. مسلمانان شما می‌دانید که رقیب و عتید همراه تک تک انسان‌ها هستند؛ این دو فرشته یکی رقیب نام دارد و دیگری عتید و به این ترتیب در می‌یابید که تنها دو فرشته نیستند که مراقب اعمال تمام انسان‌ها باشند، این صفت تنها متعلق به خداوند سبحان است که علمش همه را فرا گرفته است، بلکه همراه هر انسان دو فرشته هستند که همانطور که می‌دانید نام یکی از آنها رقیب و نام دیگری عتید است. اینها سفیران بهشت و آتش هستند؛ آنها سفیران مکرم و فرمان‌بردار خداوندند یکی سفیر بهشت است و دیگری سفیر جهنم و کسی که بخواهد ذکر خداوند سبحان را کند، سفیر بهشت رقیب آن را می‌نویسد.
حال به سراغ دومین وظیفه این دو می‌رویم که در زمان مرگ انجام می‌شود و در قرآن که بگردیم می‌بینیم که نقش فرشتگان مرگ را دارند ، این دو جان انسان را می‌گیرند فرقی ندارد فرد از اهالی بهشت باشد یا از اهالی جهنم. آنچه که در قرآن پیدا می‌کنیم این است که اگر انسان از اهالی جهنم باشد؛ خداوند فرشته عتید را مأمور گرفتن جان او می‌کند این بدان معنی است که هر انسانی فرشته‌ی مرگ خود را دارد که مأمور گرفتن جان اوست و نام او عتید است؛ این طور نیست که تنها یک فرشته مأمور مرگ باشد؛ (پس)اگر به قرآن مؤمن هستید؛ حکم آن را بپذیرید.
همان طور که قبل از این برایتان گفتیم نگهبانان، فرشتگانی هستند که خداوند آنها را برای ثبت اعمال خیر و شرّ انسان فرستاده است که تا زمان مرگ همراه او هستند و در زمان مرگ روح او را گرفته و بالا می‌برند و از او جدا و دور نمی‌شوند و بعد از مرگ نیز او را رها نکرده و همراه او بوده و گمش نمی کنند. به این ترتیب آنها مأمور مراقبت از اهالی آتش بوده و تا روزی که مردم در پیشگاه پروردگار عالمیان حاضر شوند آنها را همراهی می‌کنند.
همان طور که پیش از این برایتان گفتیم، نگهبانان(حفظة) اعمال؛ فرشته رقیب و فرشته عتید هستند. خداوند آنها را فرستاده است تا همراه انسان بوده و اعمال و سخنان او را بنویسند و زمانی که نوبت مرگ او رسید، جان آن انسان را بگیرند و خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ ۖ وَيُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً حَتَّىٰ إِذَا جَاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَهُمْ لَا يُفَرِّطُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:٦١]
{و او بر بندگانش چیره است و نگهبانانی ( از فرشتگان) بر شما می فرستد تا زمانی که یکی از شما را مرگ فرا رسد؛ فرستادگان ما جانش را می گیرند، و (از او) جدا نمی شوند}.
اما اگر انسان از اهالی بهشت باشد، قضیه فرق می‌کند. فرشته‌ای که جان او را به آرامی و راحتی می‌گیرد، فرشته مرگ سفیر بهشت رقیب است و فرشته مرگ عتید به او کمک می‌کند تا رقیب روح مؤمن را با خوشی و آرامش بگیرد؛ اما اگر متوفی از اهالی آتش باشد؛ فرشته مرگ او، سفیر آتش عتید بوده و رقیب به او کمک خواهد کرد.
سکرات موت اهالی آتش و اهالی بهشت یکسان نیست و نحوه مرگ آنها متفاوت است؛ فرشتگان مرگ رقیب و عتید روح مؤمن را با آرامی و خوشی می‌گیرند اما اگر متوفی از اهالی آتش باشد گرفتن روح او به سختی و با ضربه‌های دردناکی و شدیدی که به رو و پشتشان زده می‌شود همراه خواهد بود. آنچه که در قرآن پیدا می‌کنیم این است که فرشتگان مرگ با ضربه‌های شدید دست‌های خود را به سوی آنها می‌برند. خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَلَوْ تَرَىٰ إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلَائِكَةُ بَاسِطُو أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَكُمُ ۖ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَكُنْتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ}
صدق الله العظيم [الأنعام:٩٣]
{و اگر ببینی هنگامی که (این) ستمکاران در سکرات مرگ فرو رفته اند، و فرشتگان (قبض روح) دستها را گشوده و می‌گویند «جانهایتان را بیرون آورید! امروز عذاب خفت باری در برابر آنچه ناحق بر خدا می‌گفتید، و نسبت به آیات او تکبّر ورزیدید، خواهید دید».}
همان طور که برایتان گفتیم؛ دست فرشتگان مرگ برای زدن سخت کافران باز است و این اولین منزل از منازل عذاب آنهاست. سپس به سوی آتش جهنم برده شده و تا زمانی که نزد خداوند معلوم است در آنجا خواهند ماند. خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَلَوْ تَرَىٰ إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا ۙ الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ ﴿٥٠﴾ ذَٰلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَأَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ ﴿٥١﴾} صدق الله العظيم [الأنفال]
{ و اگر ببینی کافران را هنگامی که فرشتگان (مرگ)، جانشان را می‌گیرند و بر صورت و پشت آنها می‌زنند و (می‌گویند) بچشید عذاب سوزنده را (۵۰) این، در مقابل کارهایی است که از پیش فرستاده‌اید؛ و خداوند نسبت به بندگانش، هرگز ستم روا نمی‌دارد! (۵۱)}
بعد از زدن و بیرون راندن نفس، او را به سوی عذاب آتش می‌برند ولی او به سختی فریاد کشیده و می‌گوید: وای بر من؛ مرا کجا میذبرید؟ و این به خاطر آن است که او می‌داند بعد از اینکه با زدن ضربات دست؛ از جلو و پشت سر، جان او را گرفتند، اقدام به بردن این نفس گناه‌کار به سوی آتش جهنم می‌کنند و در اینجاست که او فریاد می‌کشد وای برمن؛ مرا به کجا می‌برید؟ چرا که دانسته است که بعد از این نوبت عذاب جهنم است. لذا خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَلَوْ تَرَىٰ إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا ۙ الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ ﴿٥٠﴾} صدق الله العظيم [الأنفال]
{ و اگر ببینی کافران را هنگامی که فرشتگان (مرگ)، جانشان را می‌گیرند و بر صورت و پشت آنها می‌زنند و (می‌گویند) بچشید عذاب سوزنده را(۵۰)}
وبرای همین قبل از آنکه مجرم را در جهنم به داخل حفره‌ای از آتش همان جهنم بیندازند، از او سؤال می‌کنند. عتید از او می‌پرسد: چه کار بدی انجام دادی؟ سپس انسان کافر به این تحدی که از پشت سر به اوخطاب می‌شود به آرامی پاسخ می‌دهد و با حالت تسلیم می‌گوید: من عمل بدی انجام نداده‌ام و تمام اعمال بدی را که انجام داده و توسط فرشته عتید ثبت شده‌اند، در مقابل او انکار می‌کند. اما عتید به او پاسخ می‌دهد: بله تو اعمال بدی انجام داده‌ای ومن ( با نوشته‌هایم) هیچ ظلمی در حق تو نکرده‌ام، پس خداوند بین ما به حق داوری خواهد کرد که او از اعمال شما آگاه است وخداوند تعالی می‌فرماید:
{الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ ۖ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ مَا كُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ} صدق الله العظيم [النحل:٢٨]
{ همانها که فرشتگان (مرگ) روحشان را می‌گیرند در حالی که به خود ظلم کرده بودند! در این موقع آنها تسلیم می‌شوند : ما کار بدی انجام نمی‌دادیم! }
در اینجا انسان نوشته‌های فرشته‌ی مراقب خود عتید را بدون آنکه آنها را خوانده باشد، انکار می‌کند و وقتی عتید از عمل او می‌پرسد که چه کرده‌ای؟
{فَأَلْقَوُا السَّلَمَ مَا كُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ} صدق الله العظيم [النحل:٢٨]
{در این موقع آنها تسلیم می‌شوند : ما کار بدی انجام نمی‌دادیم}
وخداوند تعالی می‌فرماید:
{الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ ۖ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ مَا كُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ} صدق الله العظيم [النحل:٢٨]
{ همانها که فرشتگان (مرگ) روحشان را می‌گیرند در حالی که به خود ظلم کرده بودند! در این موقع آنها تسلیم می‌شوند :ما کار بدی انجام نمی‌دادیم! }
حال ببینید پاسخ فرشته مراقب عتید به انسانی که نوشته‌های او را انکار می‌کند چیست. خداوند تعالی می‌فرماید:
{الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ ۖ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ مَا كُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ ۚ بَلَىٰ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ} صدق الله العظيم [النحل:٢٨]
{ همانها که فرشتگان (مرگ) روحشان را می‌گیرند در حالی که به خود ظلم کرده بودند! در این موقع آنها تسلیم می‌شوند : ما کار بدی انجام نمی‌دادیم! آری، خداوند به آنچه انجام می‌دادید عالم است!}
آن کسی که می‌گوید:
{بَلَىٰ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}
{آری، خداوند به آنچه انجام می‌دادید عالم است}
فرشته مراقب عتید است که انسان به او تهمت می‌زند که به او ظلم کرده است. به همین دلیل است که عتید می‌گوید: بله تو عمل ناشایست انجام داده‌ای و من در حق تو ظلمی نکرده‌ام و خداوند بین من و تو به حق داوری خواهد کرد؛ من هیچ ظلمی در حق تو مرتکب نشده‌ام.برای همین می‌گوید:
{بَلَىٰ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}
{آری، خداوند به آنچه انجام می‌دادید عالم است}
یعنی خداوند بین ما به حق داوری خواهد کرد تا روشن شود آیا کاری را که انجام نداده‌ای به تو نسبت داده ام یا خیر. سپس روز قیامت فرا می‌رسد و فرشته عتید انسان کافر را به جلو می‌راند تا خداوندی که از اعمال انسان آگاه است، بین آنها داوری کند. عتید به علت تهمتی که انسان کافر به او زده است دشمن اوست و در روز قیامت او را جلو می‌راند تا به حق بینشان داوری شود.
در این میان فرشته رقیب به عنوان شاهد حضور دارد، چرا که در زمانی که اعمال ناشایست از انسان سر می‌زد او نیز حاضر بوده اما وظیفه‌ای برای ثبت اعمال ناصالح نداشته، اما شاهد تمام کارهایی که انجام شده بوده است. لذا درروز قیامت به او شهید گفته می‌شود. در آن روز او در پیشگاه خداوند شهادت می‌دهد که نوشته‌های عتید درست و حق است و انسان شهادت رقیب را مورد طعن قرار داده و برای خدا؛ به خداوند قسم می‌خورد که کار بد انجام نداده است و خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَيَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَكُوا أَيْنَ شُرَكَاؤُكُمُ الَّذِينَ كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ ﴿٢٢﴾ ثُمَّ لَمْ تَكُنْ فِتْنَتُهُمْ إِلَّا أَنْ قَالُوا وَاللَّهِ رَبِّنَا مَا كُنَّا مُشْرِكِينَ ﴿٢٣﴾ انْظُرْ كَيْفَ كَذَبُوا عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ ۚ وَضَلَّ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَفْتَرُونَ ﴿٢٤﴾} صدق الله العظيم [الأنعام]
{ آن روز که همه آنها را محشور می‌کنیم؛ سپس به مشرکان می‌گوییم: «معبودهایتان، که همتای خدا می‌پنداشتید، کجایند؟» (چرا به یاری شما نمی‌شتابند؟!) (۲۲) سپس پاسخ و عذر آنها، چیزی جز این نیست که می‌گویند: «به خداوندی که پروردگار ماست سوگند که ما مشرک نبودیم!» (۲۳) ببین چگونه به خودشان (نیز) دروغ می‌گویند، و آنچه را به دروغ همتای خدا می‌پنداشتند، از دست می‌دهند! (۲۴)}
و خداوند تعالی می‌فرماید:
{يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعًا فَيَحْلِفُونَ لَهُ كَمَا يَحْلِفُونَ لَكُمْ ۖ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلَىٰ شَيْءٍ ۚ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْكَاذِبُونَ} صدق الله العظيم [المجادلة:١٨]
{ روزی را که خداوند همه آنها را برمی‌انگیزد، آنها برای خدا نیز سوگند (دروغ) یاد می‌کنند همان‌گونه که (امروز) برای شما یاد می‌کنند؛ و گمان می‌کنند کاری می‌توانند انجام دهند؛ بدانید آنها دروغگویانند!}
در اینجاست که خداوند بر دهان آنها مهر زده و مانع از این م‌ شود که زبانشان سخن بگوید، سپس دست و پا و پوستشان را وادار به سخن گفتن می‌کند تا در مورد اعمال انسان شهادت دهند.ب عد از این زبانشان را مجدد گویا می‌کند .آنها به دست و پا و پوستشان می‌گویند: چرا علیه ما شهادت دادید؟ جواب می‌دهند: کسی ما را به سخن درآورد که همه چیز را به سخن گفتن وامی‌دارد. زمانی که خداوند به دو فرشته عتید و رقیب فرمان می دهد تا این انسان را به آتش بیافکنند ، قرین و همراه انسان ( شیطان همنشین) فریاد می‌کشد: خداوندا من او را به طغیان نکشاندم او خود آشکارا گمراه بود. خداوند می‌فرماید: امروز در پیش روی من جنگ و جدال نکنید، من از قبل به شما وعده داده بودم ( که عمل بد چه انجامی خواهد داشت) و کلام من تغییرناپذیر است و من هرگز درحق بندگانم ظلم نخواهم کرد. خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ ۖ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ ﴿١٦﴾ إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ ﴿١٧﴾ مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ ﴿١٨﴾ وَجَاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ۖ ذَٰلِكَ مَا كُنْتَ مِنْهُ تَحِيدُ ﴿١٩﴾ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ ۚ ذَٰلِكَ يَوْمُ الْوَعِيدِ ﴿٢٠﴾ وَجَاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَهَا سَائِقٌ وَشَهِيدٌ ﴿٢١﴾ لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَٰذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ ﴿٢٢﴾ وَقَالَ قَرِينُهُ هَٰذَا مَا لَدَيَّ عَتِيدٌ ﴿٢٣﴾ أَلْقِيَا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ ﴿٢٤﴾ مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُرِيبٍ ﴿٢٥﴾ الَّذِي جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا آخَرَ فَأَلْقِيَاهُ فِي الْعَذَابِ الشَّدِيدِ ﴿٢٦﴾قَالَ قَرِينُهُ رَبَّنَا مَا أَطْغَيْتُهُ وَلَٰكِنْ كَانَ فِي ضَلَالٍ بَعِيدٍ ﴿٢٧﴾ قَالَ لَا تَخْتَصِمُوا لَدَيَّ وَقَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكُمْ بِالْوَعِيدِ ﴿٢٨﴾ مَا يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ وَمَا أَنَا بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ ﴿٢٩﴾ يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَتَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ ﴿٣٠﴾} صدق الله العظيم [ق]
{ما انسان را آفریدیم و وسوسه‌های نفس او را می‌دانیم، و ما به او از رگ قلبش نزدیکتریم! (۱۶) هنگامی را که دو فرشته راست و چپ که ملازم انسانند اعمال او را دریافت می‌دارند؛ (۱۷) انسان هیچ سخنی را بر زبان نمی‌آورد مگر اینکه همان دم، فرشته‌رقیب و فرشته عتید مراقب و آماده برای انجام مأموریت (و ضبط آن) است! (۱۸) و سرانجام، سکرات مرگ بحق فرامی‌رسد (و به انسان گفته می‌شود) این همان چیزی است که تو از آن می‌گریختی! (۱۹) و در «صور(کالبدها)» دمیده می‌شود؛ آن روز، روز تحقّق وعده وحشتناک است! (۲۰) هر انسانی وارد محشر می‌گردد در حالی که همراه او حرکت دهنده(عتید) و گواهی(شهید= رقیب) است! (۲۱) (به او خطاب می‌شود) تو از این صحنه غافل بودی و ما پرده را از چشم تو کنار زدیم، و امروز چشمت کاملاً تیزبین است! (۲۲) قرین او(رقیب) می‌گوید: «این نامه اعمال اوست که نزد عتید حاضر و آماده است!» (۲۳) (خداوند فرمان می‌دهد) هر کافر متکبّر لجوج را در جهنّم افکنید! (۲۴) آن کسی که به شدّت مانع خیر و متجاوز و در شکّ و تردید است (۲۵) همان کسی که معبود دیگری با خدا قرار داده، او را در عذاب شدید بیفکنید! (۲۶) و همنشینش (از شیاطین) می‌گوید: «پروردگارا! من او را به طغیان وانداشتم، لکن او خود در گمراهی دور و درازی بود!» (۲۷) (خداوند) می‌گوید: «نزد من جدال و مخاصمه نکنید؛ من پیشتر به شما هشدار داده‌ام (و اتمام حجّت کرده‌ام)! (۲۸) سخن من تغییر ناپذیر است، و من هرگز به بندگان ستم نخواهم کرد!» (۲۹) (به خاطر بیاورید) روزی را که به جهنّم می‌گوییم: «آیا پر شده‌ای؟» و او می‌گوید: «آیا افزون بر این هم هست؟!» (۳۰)}
.همانطور که قبلاً برایتان گفتیم منظور از "الحفظة"( در سوره الانعام آیه۶۱) مأمورانی هستند که موظفند از اول تا آخر همراه هر انسانی باشند، برایتان روشن کردیم که منظور از "سائق" فرشته خداوند(عتید) است و همنشین و همراه او فرشته رقیب که نویسنده اعمال خیر است، شاهد ماجراست. از آنجایی که رقیب در تمام مدتی که انسان اعمال ناشایست انجام می‌داده در کنار او حاضر بوده است، خداوند او را شاهد قرار می‌دهد و ندیده است که عتید کار نکرده را به انسان نسبت داده و ثبت کند. لذا در پیشگاه خداوند به این امر شهادت می‌دهد و می‌گوید:
{ وَقَالَ قَرِينُهُ هَٰذَا مَا لَدَيَّ عَتيدٌ}
{قرین او(یعنی همراه عتید که همان فرشته رقیب است) می‌گوید: «این نامه اعمال اوست که نزد عتید حاضر و آماده است!}
این شهادت رقیب است که در برابر خداوند اعلام می‌کند تمام آنچه را که عتید نوشته است حق بوده و او در حق این انسان ظلمی مرتکب نشده است.
و رقیب همراه "سائق" است و "سائق" (پیش ران ؛ کسی که انسان را به جلو می‌راند) همان فرشته عتید است که انسان را به پیشگاه خداوند می‌راند تا در بینشان داوری کند که آیا او به انسان ظلم کرده یا خیر. فراموش نکنید که انسان تمام اعمال ناشایستی را که عتید برایش ثبت کرده بخاطر نمی‌آورد و به همین دلیل با وجود اینکه اعمال ناشایست متعلق به اوست می‌گوید هیچ کار بدی انجام نداده است و به این ترتیب اگر راست بگوید عتید به او تهمت بسته است. به انکار او نگاه کنید. خداوند تعالی می‌فرماید:
{الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ ۖ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ مَا كُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ} صدق الله العظيم [النحل:٢٨]
{ همانها که فرشتگان (مرگ) روحشان را می‌گیرند در حالی که به خود ظلم کرده بودند! در این موقع آنها تسلیم می‌شوند : ما کار بدی انجام نمی‌دادیم!}
به همین دلیل است که می بینید فرشته عتید انسان را به سوی خداوند می‌راند تا او به حق بینشان حکم کند؛ سخن عتید را به یاد آورید؛ خداوند تعالی می‌فرماید:
{الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ ۖ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ مَا كُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ ۚ بَلَىٰ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ} صدق الله العظيم [النحل:٢٨]
{ همانها که فرشتگان (مرگ) روحشان را می‌گیرند در حالی که به خود ظلم کرده بودند! در این موقع آنها تسلیم می‌شوند : ما کار بدی انجام نمی‌دادیم! آری، خداوند به آنچه انجام می‌دادید عالم است!}
اما سخن عتید این است که:
{بَلَىٰ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}
{آری، خداوند به آنچه انجام می‌دادید عالم است}
یعنی او داوری را به خداوند می‌سپارد تا میانشان حکم نماید؛ لذا می‌بینید که عتید در روز قیامت انسان را به پیشگاه خداوند می‌برد ولی فرشته دیگر یعنی رقیب در آن میان شاهد است، چرا که در تمام لحظاتی که انسان مشغول اعمال ناشایست بوده در کنار او و در کنار عتید که مأمور نوشتن آنها بوده حضور داشته است و ندیده است که عتید کاری را برای انسان بنویسد که مرتکب نشده است. لذا خداوند او را شاهد حق قرار داده تا در پیشگاه او شهادت دهد و این سخن رقیب است که در پیشگاه خداوند می‌گوید:
{ وَقَالَ قَرِينُهُ هَٰذَا مَا لَدَيَّ عَتيدٌ}
{قرین او(یعنی همراه عتید که همان فرشته رقیب است) می‌گوید: «این نامه اعمال اوست که نزد عتید حاضر و آماده است!}
در اینجا منظور از { قَرِينُهُ } کسی است که همراه و هم نشین "سائق" است نه قرین انسان، وبه شما آموختیم که سائق همان عتید است و کسی که قرین او نامیده شده ، دوست او یعنی فرشته (رقیب) می‌باشد. اما قرین و همراه انسان شیطان است که می‌گوید: خدایا من او را به طغیان نکشاندم او آشکارا خودش گمراه بود. اگر با دقت فکر کنید می‌بینید که فرمان به کسانی که مأمور انسان هستند داده می‌شود و آن دو یکی کسی است که انسان را جلو می‌راند یعنی (عتید) و دیگری شاهد یعنی (رقیب) است، بعد از آن که رقیب شهادت خود را بیان کرد و انسان به این شهادت ایراد گرفت؛ آنگاه بدن او و پوستش برعلیه او شهادت می‌دهد بعد از این است که خداوند به دو فرشته عتید و رقیب فرمان می‌دهد تا او را به آتش جهنم بیندازند و در این جاست که مأمورین این دو به پایان می‌رسد به همین دلیل هم هست که خطاب خداوند به دو نفر و به صورت "مثنی" است. خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَقَالَ قَرِينُهُ هَٰذَا مَا لَدَيَّ عَتِيدٌ ﴿٢٣﴾ أَلْقِيَا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ ﴿٢٤﴾ مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُرِيبٍ ﴿٢٥﴾ الَّذِي جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا آخَرَ فَأَلْقِيَاهُ فِي الْعَذَابِ الشَّدِيدِ ﴿٢٦﴾} صدق الله العظيم [ق]
{قرین او(رقیب) می‌گوید: «این نامه اعمال اوست که نزد عتید حاضر و آماده است!» (۲۳) (خداوند فرمان می‌دهد) هر کافر متکبّر لجوج را در جهنّم افکنید! (۲۴) آن کسی که به شدّت مانع خیر و متجاوز و در شکّ و تردید است (۲۵) همان کسی که معبود دیگری با خدا قرار داده، او را در عذاب شدید بیفکنید! (۲۶)}
این آیه به روشنی و وضوح نشان می‌دهد که از اول تا آخر امر انسان، دو نفر مأمور و مکلف او هستند که یکی عتید و دیگری رقیب است به همین دلیل خداوند امر خود را دوبار با صیغه "مثنی" صادر می‌نماید. خداوند تعالی می‌فرماید:
{ أَلْقِيَا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ ﴿٢٤﴾ مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُرِيبٍ ﴿٢٥﴾ الَّذِي جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا آخَرَ فَأَلْقِيَاهُ فِي الْعَذَابِ الشَّدِيدِ ﴿٢٦﴾} صدق الله العظيم [ق]
{ (خداوند فرمان می‌دهد) هر کافر متکبّر لجوج را در جهنّم افکنید! (۲۴) آن کسی که به شدّت مانع خیر و متجاوز و در شکّ و تردید است ؛ (۲۵) همان کسی که معبود دیگری با خدا قرار داده، او را در عذاب شدید بیفکنید! (۲۶)}
پس برایتان روشن شد که فرشتگان مرگ همان رقیب و عتید هستند که از انسان جدا نشده و او را تنها نمی‌گذارند؛ بلکه از اول تا زمان مرگ با او بوده و بعد از اینکه جان او را گرفتند نیز او را رها نکرده و به تکلیف خود بعد از مرگ انسان تا روز قیامت و رسیدن نوبت عذاب شدید جسمی و روحی ادامه می‌دهند.
به همین ترتیب منظور از "الحفظة" همان فرشتگان مرگ است که همراه انسان هستند تا زمان مرگش فرارسد سپس او را میرانده و از او جدا نمی‌شوند، بلکه به وظیفه‌ای که بعد از مرگ انسان برعهده دارند عمل می‌نمایند. خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ ۖ وَيُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً حَتَّىٰ إِذَا جَاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَهُمْ لَا يُفَرِّطُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:٦١]
{و او بر بندگانش چیره است و نگهبانانی ( از فرشتگان) بر شما می فرستد تا زمانی که یکی از شما را مرگ فرا رسد؛ فرستادگان ما جانش را می گیرند، و (از او) جدا نمی شوند}.
به این آیه خوب دقت و درباره آن فکر کنید:
{ وَيُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً حَتَّىٰ إِذَا جَاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَهُمْ لَا يُفَرِّطُونَ}
{نگهبانانی ( از فرشتگان) بر شما می فرستد تا زمانی که یکی از شما را مرگ فرا رسد؛ فرستادگان ما جانش را می گیرند، و (از او) جدا نمی شوند}
اما شما تصور می‌کنید فرشتگان مرگ، فرشتگان جدیدی هستند؛ خیر آنها همان فرشتگانی هستند که از قبل آمده بودند یعنی عتید و رقیب.به همین علت است که می‌فرماید:
{ وَيُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً حَتَّىٰ إِذَا جَاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَهُمْ لَا يُفَرِّطُونَ}
{نگهبانانی ( از فرشتگان) بر شما می فرستد تا زمانی که یکی از شما را مرگ فرا رسد؛ فرستادگان ما جانش را می گیرند، و (از او) جدا نمی شوند}
و تمام این بیان چیزی نیست جز تفسیر این آیه که برادر من حبیب الحبیب از من خواسته بود تا آن را شرح دهم. این فرمایش خداوند تعالی :
{مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ} صدق الله العظيم [ق:١٨]
{انسان هیچ سخنی را بر زبان نمی‌آورد مگر اینکه همان دم، فرشته‌رقیب و فرشته عتید مراقب و آماده برای انجام مأموریت (و ضبط آن) است!}
من برای بیان این آیه شرح مختصری برایتان نوشته‌ام و جزییات آن را توضیح دادم و همچنان برای به سکوت کشاندن افرادی که باره آن تردید دارند، برهان‌های دیگری نیز دارم.
حبیب الحبیب به دقت فکر کن و اگر تفسیر و بیان بهتری از بیانات من داری ؛ آن را برایمان بیاور و ثابت کن که تفسیر من به کلی غلط است؛ اما بگویم که قادر نیستی این بیانات را باطل بدانی چون من با ظن و گمان و اجتهاد خود آن را تشریح نکرده‌ام، بلکه تمام تفاسیر من برآمده از خود قرآن عظیم است و نمی‌توانی قرآن را انکار کنی مگر آنکه به قرآن عظیم کافر باشی.
باز هم تکرار و تکرار کرده و می‌گویم: ای علمای امت ! اگر با قرآن برای من دلیل آورده و بر من پیروز گشتید، لعنت خداوند و فرشتگان و تمام مردم بر من باد و اگر من بر شما غلبه کردم و دانستید بیانات من آشکارا حق و درست است و به این حق اعتراف نکردید؛ لعنت خداوند و فرشتگان و تمام مردم بر شما باد و این شیطان است که در برابر حق لال شده و حاضر به تأیید آن نیست و سلام بر رسولان خداوند باد و حمد مخصوص رب العالمین است؛ لعنت بخصوص برکسانی است که به یقین می‌دانند که من به حق مهدی منتظر هستم و ساکت نشسته و حاضر به یاری رساندن به حق نیستند گویا که این امر هیچ معنایی برایشان ندارد.
ای علمای مسلمین آیا نمی‌بینید مسلمانان منتظر هستند تا شما به من ایمان بیاورید تا مرا باور کنند؟ اما سه سال است که من از تمام علمای امت دعوت کرده‌ام تا با من به گفتگو و مناظره بپردازند و در میدان این گفتگو گام زده و گرد و خاک به پا کرده و هم‌آورد می‌طلبم که آیا کسی هست که با علم و آگاهی و رهنمود و کتاب روشن خداوند به مصاف من بیاید؟ من اقدام به نفی عقاید باطل کرده‌ام اما باز می‌بینم علمای امت سخنی بر زبان نمی‌آورند و حاضر نیستند در برابر من؛ اگر گمراه هستم، از حدود دین دفاع کنند و اگر کلامم حق است و راه راست را نشان می‌دهد؛ با اعتراف به شأن من، مرا یاری رسانند. اما آنها هم چنان دودل هستند نه برعلیه من هستند و نه مرا همراهی می‌کنند؛ اما اگر خداوند برکسی منت گذارد و او را از راه شبکه جهانی اینترنت از شأن من با خبر کند ولی او در حد توانش این خبر را به مردم نرساند؛ مرتکب گناه شده و خداوند از او درباره موضعش نسبت به مهدی منتظر ناصر لمحمد رسول الله و قرآن عظیم بازخواست خواهد کرد.
ای کسانی که در شبکه جهانی اینترنت به دنبال حق می‌گردید از خداوند پروا کنید و خبر مرا به تمام علمای امت و مفتیان کشورهای اسلامی برسانید؛ ساده لوح و زودباور نباشید و اگر یکی از این علما گفت ناصر محمد یمانی آشکار است که گمراه است، بدون علم وبدون توجه به رهنمود و کتاب منیر خداوند نگویید ای عالم دینی حرف تو را باور کرده و می‌پذیریم. بلکه حکم او درباره ما با عدم دانش کافی و از روی گمراهی صادر شده و نباید بی دلیل از آنها پیروی شود. خداوند به شما هشدار داده است که به دنبال چیزی که از آن آگاهی ندارید به راه نیفتید چرا که گوش و چشم و دل انسان مسئول است هرکس از علمای امت که مرا انکار کند؛ بر عهده اوست که با این وسیله گفتگوکه در اختیار تمام جهانیان است به گفتگو و مناظره و جدال با من بپردازد و مرا در پایگاه خودم (الحوار الإسلامي العالمي في موقع البشرى.) به سختی شکست داده و مرا وادار به سکوت کند.
ابن عمر تو را به خداوند علی و عظیم سوگند می‌دهم که اگر حتی یکی از علمای امت بر من غلبه کرد، بیانات او را در پایگاه من بگذار تا مردم بدانند که من به راستی گمراه بوده و او با علم و دانشی روشن بر من چیره شده است و من ناصر محمد یمانی اعلام می‌کنم اگر یکی از علمای امت یا برخی از آنها یا تمامشان با علم و دلیلی روشن بر من چیره شوند ، لعنت خداوند و فرشتگان و تمام انسان ها در ثانیه ثانیه زمان و در طول تمام سال‌ها تا روزی که انسان در برابر خداوند خود حاضر می‌شود بر من باد. اما آنها قادر به این کار نیستند. می‌دانید چرا نمی‌تواند؟ چون من به سلاح علم و دانش و دلایل قاطعی مجهزم که از کلام خداوند گرفته شده و در کتاب منیرش قرآن عظیم آمده است این حدیث رب العالمین است؛ پس بعد از این حدیث به چه چیز دیگری می‌خواهند ایمان بیاورند؟
وسلام الله على حبيب الحبيب وجميع المسلمين، السلام علينا وعلى جميع عباد الله الصالحين، وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين.
أخوكم المهدي المنتظر الإمام ناصر محمد اليماني


پی نوشت
*به ترجمه بيان حقيقة الكتاب المُبين الذي فيه مفاتيح الغيب ويخصّ علّام الغيوب ..
بیان حقیقت کتاب مبین؛ کتابی که کلیدهای غیب در آن قرار داشته و مختص خداوند دانای نهان است مراجعه شود


اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=3854

Admin
25-04-2014, 05:23 PM
- 2 -
الإمام ناصر محمد اليماني
29 - ذی‌الحجة- 1428 هـ
08 - 01 - 2008 مـ
۱۸-دی-۱۳۸۶ه.ش.
08:45 مـساءً
ـــــــــــــــــــــــــ

به حبيب الحبيب .

بسم الله الرحمن الرحيم
خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَمِنَ النّاس مَنْ يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بغير علمٍ ولا هُدًى ولا كتابٍ مُنِيرٍ} صدق الله العظيم [الحج:٨]
{و گروهی از مردم، بدون هیچ دانش و هیچ رهنمود و کتابی روشن، درباره خدا مجادله می‌کنند!}
ای مرد تو را چه می‌شود که بدون هیچ دانش و رهنمود و کتابی روشن؛ درباره خداوند مجادله می‌کنی؟ چطور می‌خواهی تأویلی که بر اساس گمان و تصورت ارایه شده را اثبات کنی، گمان که کسی را از حقیقت بی‌نیاز نمی‌کند؟ اما دلیل تو در مورد این فرموده خداوند تعالی:
{وَجَاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَهَا سَائِقٌ وَشَهِيدٌ} صدق الله العظيم [ق:٢١]
{هر انسانی می آید در حالی که همراه او حرکت دهنده(عتید) و گواهی(شهید= رقیب) است}
چون گفته شده شهید نه شهیدان تصور کرده‌ای که تنها یک فرشته است و فراموش کرده ای که "سائق" همان فرشته‌ی عتید است و بلافاصله بعد از مرگ انسان، به علت انکار اعمال بدی که او ثبت کرده است بین عتید و انسان دشمنی و خصومت ایجاد شده است. خداوند تعالی می‌فرماید:
{الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ ۖ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ مَا كُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ ۚ بَلَىٰ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ} صدق الله العظيم [النحل:٢٨]
{ همانها که فرشتگان (مرگ) روحشان را می‌گیرند در حالی که به خود ظلم کرده بودند! در این موقع آنها تسلیم می‌شوند : ما کار بدی انجام نمی‌دادیم! آری، خداوند به آنچه انجام می‌دادید عالم است!}
اگر با دقت روی این آیات روشن و واضح فکر کنی، درمی‌یابی که انسان بدکار نه تنها تمام اعمال ناشایستی که عتید درباره او ثبت کرده است را انکار می‌کند بلکه عتید را متهم می‌کند که به او افترا زده و در حق او ظلم کرده است و به همین دلیل است که عتید مستقیماً به او پاسخ می‌دهد که:
{بَلَىٰ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}صدق الله العظيم.
{آری، خداوند به آنچه انجام می‌دادید عالم است}
یعنی عتید حکمیت را به خداوند می‌سپارد تا بین او و انسانی که تمام اعمال بد خود را که توسط عتید نوشته شده‌اند انکار می‌کند داوری نماید. برای همین هم هست که می‌بینی ملک عتید انسان را به سوی خداوند رحمن می‌راند تا بین آنها داوری کند، چرا که خداوند از تمام اعمال انسان آگاهی دارد. لذا عتید می‌گوید:
{بَلَىٰ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}صدق الله العظيم.
{آری، خداوند به آنچه انجام می‌دادید عالم است}
یعنی خداوند بین ما قضاوت خواهد کرد برای همین هم می‌بینی که او انسان را به سوی محکمه الهی می‌برد. اما فرشته دیگر خداوند رقیب بین آنها به حق شهادت می‌دهد؛ او درکنار انسانی که اعمال بد خود را انکار می‌کند و عتید که اعمال ناشایسته او را می‌نویسد حاضر است. لذا موقعیت رقیب مشخص و روشن می‌شود؛ او شاهدی است که جانب حق را می‌گیرد، او شاهد است که عتید هیچ ظلمی در حق انسان نکرده و هر چه را که ثبت نموده، حق است و رقیب، شاهد اعمال ناشایستی بوده که انسان مرتکب شده است و شاهد بوده است برادرش عتید هر چه را که نوشته حق است و ظلمی نکرده است به همین دلیل هم هست که شهید نامیده می‌شود. عزیز من، از خداوند پروا کن و بدون دانش و هدایت و کتابی روشن بحث و مجادله مکن.
امام ناصر محمد یمانی.
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=3855

Admin
25-04-2014, 05:30 PM
- 3 -
الإمام ناصر محمد اليماني
30 - ذی‌الحجة- 1428 هـ
09 - 01 - 2008 مـ
۱۹-دی-۱۳۸۶ه.ش.
06:48 مـساءً
ـــــــــــــــــــــــــ

حبیب تا چیزی را نمی‌دانی آن را به خداوند نسبت مده..

بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على خاتم الأنبياء النّبيّ الأمّي وجميع المُرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين، ولا أفرق بين أحد من رُسله وأنا من المُسلمين، ثم أما بعد:
یا حبیب می‌بینم که در پایان سخنانت گفتی (والله اعلم)، به این معنی که به دانش خود اطمینان و یقین نداری و فکر می‌کنی ممکن است نظرت درست باشد یا غلط، اگر چنین است باید بدانی فرمان شیطان را اطاعت کرده و از دستور خداوند رحمان سرپیچی نموده ای، پس به سراغ قرآن برویم تا از فرمان خداوند رحمان درباره تأویل قرآن عظیم آگاه شده و فرمان شیطان را هم ببینیم. خداوند رحمن امر نموده است تا زمانی که نسبت به صحت چیزی یقین قطعی نداشته و علم و دلیلی از کتاب روشنگر خداوند برای آن نداشته باشیم، حق نداریم آن را به خداوند نسبت دهیم. ای حبیب! خداوند تأویل ندانسته از قرآن را بر تو حرام کرده است، چون تأویل قرآن به منزله‌ی معنا کردن کلام خداوند است؛ لذا ما از اینکه ندانسته چیزی را به خداوند نسبت بدهیم نهی شده‌ایم. خداوند تعالی می‌فرماید:
{قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَأَنْ تُشْرِكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ} صدق الله العظيم [الأعراف:۳۳]
{بگو: «خداوند، اعمال زشت را، چه آشکار باشد چه پنهان، حرام کرده است؛ و (همچنین) گناه و ستم بناحق را؛ و اینکه چیزی را که خداوند دلیلی برای آن نازل نکرده، شریک او قرار دهید؛ و به خدا مطلبی نسبت دهید که نمی‌دانید.»}
حال به دستور شیطان نگاه کن که بر خلاف فرمان خداوند رحمن است و خداوند تعالی می‌فرماید:
{إِنَّمَا يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاءِ وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ} صدق الله العظيم [البقرة:۱۶۹]
{ او شما را به بدیها و کار زشت فرمان می‌دهد؛ (و نیز دستور می‌دهد) آنچه را که نمی‌دانید، به خدا نسبت دهید.}
ای حبیب از شیطان اطاعت نکن و چیزی را که نمی‌دانی به خداوند نسبت نده و بدون داشتن دانش و رهنمود و کتاب روشنگر درباره خداوند جدال نکن، از من پیروی کن تا تو را به راه راست هدایت کنم؛ از چیزی که آگاه نیستی دنباله روی مکن که گوش و چشم و قلب انسان مورد مؤاخذه خداوند قرار خواهند گرفت. ناصر محمد یمانی از تو نمی‌خواهد تا بدون دانش و یا دلایل روشن از او پیروی کنی ، بلکه به تو و دیگران و تمام علمای امت می‌گوید تا زمانی که همه شما را با دلایل استخراج شده از قرآن به سختی شکست نداده و وادار به سکوت نکرده باشم، نمی‌خواهم از من پیروی کنید، تنها شرط من آن است که دلیل و برهانی که ارائه می‌شود باید از قرآن گرفته شده و آن قدر واضح و روشن باشد که جاهلان نیز آنرا درک کنند چه برسد به عالمان! اما می‌بینم هم چنان درباره فرمایش خداوند تعالی با من مجادله می‌کنی:
{وَجَاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَهَا سَائِقٌ وَشَهِيدٌ} صدق الله العظيم [ق:٢١]
{هر انسانی می آید در حالی که همراه او حرکت دهنده(عتید) و گواهی(شهید= رقیب) است}
با علم و کلام حق قرآنی پاسخ تو را می‌دهم: حبیب بدان که انسان تمام اعمال ناشایستی را که فرشته عتید ثبت کرده است انکار می‌کند. این انسان فتنه‌گر، عتید را متهم به افترا زدن کرده و ادعا می‌کند هیچ کار بدی انجام نداده است. از این مطالب پیش از این سخن گفته و از قرآن عظیم برایت دلایل روشنی آوردیم .
دلایلی که به علت وضوح و روشنی کامل حتی نیازی به تأویل هم ندارند. خداوند تعالی می‌فرماید:
{الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ ۖ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ مَا كُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ ۚ بَلَىٰ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ} صدق الله العظيم [النحل:٢٨]
{ همانها که فرشتگان (مرگ) روحشان را می‌گیرند در حالی که به خود ظلم کرده بودند! در این موقع آنها تسلیم می‌شوند : ما کار بدی انجام نمی‌دادیم! آری، خداوند به آنچه انجام می‌دادید عالم است!}
برای کسی که به دنبال حق باشد، این آیه کاملاً روشن و واضح است. با این وجود آن را برایت تشریح می‌کنیم: و اما فرشتگانی که جان انسان را به اذن خداوند می‌گیرند رقیب و عتید هستند. آنها مراقبین و محافظین مکرمی(الكرام الكاتبون) هستند که از انسان جدا نمی‌شوند، پس اعمال خیر و شرّ او را می‌نویسند. اینان رسولان پروردگار هستند که وظیفه دارند همراه انسان باشند و هنگامی که نوبت مرگ او فرا رسید، جانش را با سختی و یا به راحتی می‌گیرند. خداوند برای ما بیان می‌کند که این دو بعد از مرگ نیز انسان را اگر کافر باشد تنها رها نخواهند کرد. خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ ۖ وَيُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً حَتَّىٰ إِذَا جَاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَهُمْ لَا يُفَرِّطُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:٦١]
{و او بر بندگانش چیره است و نگهبانانی ( از فرشتگان) بر شما می‌فرستد ،تا زمان مرگ یکی از شما فرا رسد؛ فرستادگان ما جانش را می گیرند، و (از او) جدا نمی‌شوند}.
این آیه کاملاً روشن و واضح است؛ رسولان مرگ در زمان وفات به سراغ انسان نمی‌آیند، بلکه خداوند بیان می‌فرماید که از قبل از مرگ فرد موظفند همراه او باشند. برای همین است که خداوند تعالی می‌فرماید:
{حَتَّىٰ إِذَا جَاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَهُمْ لَا يُفَرِّطُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:۶۱]
{تا زمانی که یکی از شما را مرگ فرا رسد؛ فرستادگان ما جانش را می‌گیرند، و (از او) جدا نمی شوند}.
به این معنی که این فرشتگان قبل از رسیدن لحظه مرگ همراه انسان هستند اما تا زمانی که خداوند مستقیما به آنها وحی نکرده و اجازه ندهد جان او را نمی‌گیرند. خداوند قبل از آن نیز با وحی این دو فرشته را از آنچه که در نفس انسان می‌گذشته باخبر می‌ساخت تا آن را بنویسند. پس خداوند برایمان روشن می‌کند که این رسولان قبل از آنکه موعد مرگ انسان برسد؛ برای انجام مأموریتی دیگر فرستاده شده‌اند و تا فرارسیدن زمان مرگ انسان به آن اشتغال دارند. وظیفه‌ی آنها نوشتن اعمال خیر و شرّ انسان است. خداوند روشن نموده است که فرشته رقیب مأمور نوشتن اعمال خیر و عتید مأمور نوشتن اعمال ناشایست انسان است. انسان نوشته‌های رقیب را انکار نمی‌کند، چگونه ممکن است اعمالی را که اگر خداوند بپذیرد مایه نجات او از آتش خواهند بود، انکار کند. (البته) این اعمال زمانی پذیرفته می‌شوند که خالصانه و بدون هیچ شرک و ریایی تنها برای خداوند انجام شده باشند. اما زمانی که با عذابی دردناک جان انسان بدکار گرفته شود؛ عتید و رقیب با ضربه‌هایی که بر پشت و روی او می‌زند؛ درحین گرفتن جانش با او صحبت می‌کنند، خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَلَوْ تَرَىٰ إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلَائِكَةُ بَاسِطُو أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَكُمُ ۖ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَكُنْتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:٩٣]
{و اگر ببینی هنگامی که (این) ستمکاران در سکرات مرگ فرو رفته‌اند، و فرشتگان (قبض روح) دست‌ها را گشوده و به آنان می‌گویند «جانهایتان را بیرون آورید! امروز عذاب خفت باری در برابر آنچه ناحق بر خدا می گفتید، و نسبت به آیات او تکبّر ورزیدید، خواهید دید».}
لذا انسان می‌فهمد فرشتگان بخاطر اعمال ناشایست و کفر و تکبر نسبت به فرامین خداوند او را می‌زنند ودرمی‌یابد آنچه که در پیش خواهد بود؛ بسیار بدتر است. لذا انسان فتنه‌گر دست به انکار تمام اعمال بد خود می‌زند. ای حبیب اگر حق را بخواهی و درست در آیات تدبیر کنی درمی‌یابی که بعد از آن که انسان و شیطانی که قرین و همراه اوست کلیه اعمال ناشایست را انکار کردند؛ فرشته خداوند عتید مستقیم به آنها پاسخ می‌دهد.خداوند تعالی می‌فرماید:
{الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ ۖ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ مَا كُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ ۚ بَلَىٰ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ} صدق الله العظيم [النحل:٢٨]
{ همانها که فرشتگان (مرگ) روحشان را می‌گیرند در حالی که به خود ظلم کرده بودند! در این موقع آنها تسلیم می‌شوند : ما کار بدی انجام نمی‌دادیم! آری، خداوند به آنچه انجام می‌دادید عالم است!}
آیا متوجه شدی چه کسی مستقیم به آنها پاسخ می‌دهد؟ او فرشته پروردگار عتید است که با دروغ و بهتان متهم شده و تمام نوشته‌هایش مورد تکذیب قرار گرفته است. برای همین می‌بینی که در همین آیه به صراحت به آنها ( انسان و شیطانی که همراه و هم نشین اوست) پاسخ می‌دهد:
{ بَلَىٰ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ }
{آری، خداوند به آنچه انجام می‌دادید عالم است!}
یعنی ای انسان !خداوند بین من و تو قضاوت خواهد کرد که آیا من به تو تهمت زده و کارهایی ناشایستی را که مرتکب نشده‌ای به تو نسبت داده‌ام یا خیر. اما فرشته خداوند "رقیب" به حق شاهد خواهد بود چون در تمام احوال همراه آنها بوده و از آنها جدا نشده است. لذا به حق شهادت خواهد داد که آنچه که عتید نوشته است چیزی جز افعال ناشایست این انسان فتنه‌گر نیست و "رقیب" شاهد بوده و بین این دو فرد متخاصم یعنی انسان و فرشته خداوند "عتید" به حق شهادت می‌دهد. به خداوند علی و عظیم سوگند که تو و تمام علمای امت هم اگر با هم جمع شوند قادر نیستید تأویلی بهتر و درست‌تر از تفسیر من بیاورید. حبیب، من آیه‌ای را که تو انتخاب کردی به عنوان آیه تحدی قرار می‌دهم و اگر تو و تمام علمای امت در عالم توانستید تأویل و تفسیری بهتر و درست‌تر از تأویل من برای این آیه بیاورید به شرط آنکه تفسیرتان بر پایه دلیل و برهان خود این قرآن باشد؛ مرا شکست سختی داده‌اید؛ اما غرور مرا به گناه نخواهد کشاند و در آن صورت من به تمام دنیا اعلام خواهم کرد که مهدی منتظر نبوده و لعنت خداوند و فرشتگان و تمامی انسان‌ها بر من باشد. اما اگر من به حق و درست سخن گفته باشم و برایتان یقین شود که این سخنان بی‌تردید درست و حق است اما غرور شما را به گناه بکشاند (و مرا تأیید نکنید) خداوند شیاطین را می‌فرستد تا همنشین و همراه شما باشند و لعن بزرگی برشما خواهد بود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَٰنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ} صدق الله العظيم [الزخرف:۳۶]
{ و هر کس از یاد خدا روی‌گردان شود شیطان را به سراغ او می‌فرستیم پس همواره قرین اوست!}
از آیات واضح و روشن خداوند در قرآن عظیم روبرمگردان که این ظلم بزرگی است و به درستی که من با آیات قرآن به شما تذکر می‌دهم. خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُكِّرَ بِآيَاتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْهَا إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنْتَقِمُونَ} صدق الله العظيم [السجدة:۲۲]
{ چه کسی ستمکارتر است از آن کس که آیات پروردگارش به او یادآوری شده و او از آن اعراض کرده است؟! مسلّماً ما از مجرمان انتقام خواهیم گرفت!}
و خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُكِّرَ بِآيَاتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْهَا وَنَسِيَ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ ۚ إِنَّا جَعَلْنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا ۖ وَإِنْ تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدَىٰ فَلَنْ يَهْتَدُوا إِذًا أَبَدًا } صدق الله العظيم [الكهف:۵۷]
{ چه کسی ستمکارتر است از آن کس که آیات پروردگارش به او تذکّر داده شده، و از آن روی گرداند، و آنچه را با دستهای خود پیش فرستاد فراموش کرد؟! ما بر دلهای اینها پرده‌هایی افکنده‌ایم تا نفهمند؛ و در گوشهایشان سنگینی قرار داده‌ایم (تا صدای حق را نشنوند)! و از این رو اگر آنها را به سوی هدایت بخوانی، هرگز هدایت نمی‌شوند!}
حبیب الحبیب از خداوند پروا کن. تو حبیب خداوند رحمان هستی یا حبیب شیطان؟ اگر خدای رحمن حبیب توست پس از ذکر و پند روبرمگردان. ممکن است بخواهی صحبت مرا قطع کرده و بگویی:" اما من از ذکر خداوند خود روی برنمی‌گردانم" و ما در پاسخ تو می‌گوییم: تا زمانی که بدون داشتن علم و رهنمود و کتابی روشن از جانب خداوند درباره آیات او جروبحث کنی و دلایل و برهان‌هایی را که از خود این قرآن گرفته شده‌اند را طوری پشت سر بیندازی که انگار هیچ دلیل آشکاری برایت آورده نشده است، در زمره‌ی معارضین قرار خواهی داشت. اگر بتوانی از همین قرآن برای آیه‌ای که خودت انتخاب کرده‌ای تأویلی بیاوری که بهتر و بر حق‌تر از تأویلی باشد که ناصر محمد یمانی برای آن آورده، او را شکست داده و مشخص می‌شود تو مهدی منتظری نه ناصر محمد یمانی! اگر راست می‌گویی تفسیر و تأویلی بهتر از بیانات حق ناصر محمد یمانی ارائه کن.وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين.


ـــــــــــــــــــــ



ای حبیب خردمند از خدا بترس و از روی علم سخن بگو و مجادله کن
بسم الله الرحمن الرحيم
{أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً ۗ وَمِنَ النّاس مَنْ يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بغير علمٍ ولا هُدًى ولا كتابٍ مُنِيرٍ} [لقمان:٢٠]
{آیا ندیدید خداوند آنچه را در آسمان‌ها و زمین است مسخّر شما کرده، و نعمتهای آشکار و پنهان خود را به طور فراوان بر شما ارزانی داشته است؟! ولی بعضی از مردم بدون هیچ دانش و رهنمود و کتابی روشن درباره خدا مجادله می‌کنند! (۲۰)}
اگر راست می‌گویی برای من دلیل قاطع و روشنی از قرآن بیاور؛ تأویل بر اساس ظن و گمان کسی را از حق بی‌نیاز نمی‌کند، چگونه بی دلیل ومدرک جر و بحث می‌کنی و باز یادآوری می‌کنم، عالمی نیست که با او گفتگو کنم و بر او به حق چیره نشوم. وسلامٌ على المرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
المهدي المنتظر الحقّ الناصر لمحمد رسول الله والقرآن العظيم
الإمام ناصر محمد اليماني




اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=3856

Admin
25-04-2014, 05:45 PM
- 4 -
الإمام ناصر محمد اليماني
30 - ذی الحجة - 1428 هـ
09 - 01 - 2008 مـ
۱۹-دی-۱۳۸۶ه.ش.
08:33 مـساءً
ـــــــــــــــــــــــــ
حاشا که محمد رسول الله و صالحان به جلو رانده شوند

بسم الله الرحمن الرحيم، وصلّى الله على محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - وعلى آله وأصحابه الطيبين الطاهرين، و أمّا بعد..
حبیب بر توست که معنای این فرمایش خداوند تعالی را بدانی:
{وَجَاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَهَا سَائِقٌ وَشَهِيدٌ} صدق الله العظيم [ق:٢١]
{هر انسانی وارد محشر می‌گردد در حالی که همراه او حرکت دهنده و گواهی است!}
یعنی برای هر نفسی که خداوند نفس خبیثی با او قرار دهد آن دو تبدیل به دو روح می‌شوند که در یک جسم و جسد زندگی می‌کنند ودر عذاب نیز با یکدیگر شریکند؛ به همین دلیل است که می‌بینید وقتی فرشتگان حین گرفتن جان انسان کافری که از حق روگردانده است؛ او را می‌زنند، می‌گویند: جان‌هایتان را خارج کنید. منظور نفس انسان و نفس شیطانی است که با هم در یک جسد زندگی می‌کنند و برای همین در روز قیامت انسان را همراه با قرین و هم‌نشین شیطانش با هم به سوی خداوند رحمان می‌رانند تا جایی که شیطان حتی در روزقیامت و در پیشگاه خداوند نیز او را وادار می‌کند در برابر رب العالمین سوگند بخورد که عمل بدی انجام نداده است. اما خداوند بر دهان او قفل زده و پوست و دست و پای او(وجود و جسم او) درباره اعمالش شهادت می‌دهند تا اینکه خود او به گناهانش اعتراف کرده و به دست و پایش می‌گوید برای چه علیه من شهادت دادید و پاسخ می‌شنود که خداوندی که همه چیز را به سخن گفتن وامی‌دارد ما را به سخن آورد.
سپس انسان خطاب به قرین شیطان خود که با او در جسمش زندگی می‌کند و در دنیا و آخرت او را گمراه کرده و بر ضد او نیز شهادت داده و می‌گوید:
{قَالَ قَرِينُهُ رَبَّنَا مَا أَطْغَيْتُهُ وَلَـٰكِن كَانَ فِي ضَلَالٍ بَعِيدٍ ﴿٢٧﴾} صدق الله العظيم [ق]،
{ قرین او می‌گوید پروردگار ما! من او را به طغیا ن نکشاندم و او خود به شدت گمراه بوده است}
می‌گوید:
{يَا لَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ} صدق الله العظيم [الزخرف:٣٨]
{ای کاش میان من و تو فاصله بین دو مشرق بود؛ چه بد همنشینی بودی!}
و اما فرشته خداوند"رقیب"، قرین و همراه "سائق"؛ یعنی فرشته‌ای است که انسان را به درگاه خداوند می‌راند و قبل از این به شما آموختیم که فرشته خداوند عتید است که در نقش "سائق" عمل کرده و انسان را به درگاه خداوند می‌برد. زمانی که فرشته خداوند "رقیب"،شهادت خود را بزبان آورد و گفت آنچه که "عتید" در کتاب بدی‌های انسان ثبت کرده حقیقت داشته و در حق انسان هیچ گونه ظلمی نشده است، حقیقت آشکار می‌شود سپس به هردو فرشته خداوند یعنی عتید و رقیب که بدون هیچ کوتاهی(در تمام مدت) همراه انسان بوده‌اند و از او جدا نشده‌اند، فرمان داده می شود تا انسان مجرم را به عذاب شدید یعنی آتش جهنم بیندازند. در اینجاست که مأموریت آنها که از اول تا آخر با انسان همراه بودند به انجام رسیده و خاتمه می‌یابد والحمدُ لله رب العالمين.
برای همین است که می‌بینید، به عتید و رقیب فرمان داده می‌شود که او (انسان) را به آتش جهنم انداخته و مأموریت خود را به انجام رسانند و سپس به جمع ملائکه خداوند در پیرامون عرش بپیوندند. خداوند به حق بینشان حکم کرده است لذا می‌گویند الحمدلله رب العالمین. خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَقَالَ قَرِينُهُ هَٰذَا مَا لَدَيَّ عَتيدٌ ﴿٢٣﴾ أَلْقِيَا فِي جهنّم كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ ﴿٢٤﴾ مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُرِيبٍ ﴿٢٥﴾ الَّذِي جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا آخَرَ فَأَلْقِيَاهُ فِي الْعَذَابِ الشَّدِيدِ ﴿٢٦﴾ قَالَ قَرِينُهُ رَبَّنَا مَا أَطْغَيْتُهُ وَلَٰكِنْ كَانَ فِي ضَلَالٍ بَعِيدٍ ﴿٢٧﴾ قَالَ لَا تَخْتَصِمُوا لَدَيَّ وَقَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكُمْ بِالْوَعِيدِ ﴿٢٨﴾ مَا يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ وَمَا أَنَا بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ ﴿٢٩﴾ يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَتَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ ﴿٣٠﴾} صدق الله العظيم [ق]
{ فرشته همنشین او می‌گوید: «این نامه اعمال اوست که نزد عتید است!» (۲۳) (خداوند فرمان می‌دهد)هر کافر متکبّر لجوج را در جهنّم افکنید! (۲۴) آن کسی که به شدّت مانع خیر و متجاوز و در شکّ و تردید است (حتی دیگران را به تردید می افکند)؛ (۲۵) همان کسی که معبود دیگری با خدا قرار داده، (آری) او را در عذاب شدید بیفکنید! (۲۶) و همنشینش (از شیاطین) می‌گوید: «پروردگارا! من او را به طغیان وانداشتم، لکن او خود در گمراهی دور و درازی بود!» (۲۷) (خداوند) می‌گوید: «نزد من جدال و مخاصمه نکنید؛ من پیشتر به شما هشدار داده‌ام (و اتمام حجّت کرده‌ام)! (۲۸) سخن من تغییر ناپذیر است، و من هرگز به بندگان ستم نخواهم کرد!» (۲۹) (به خاطر بیاورید) روزی را که به جهنّم می‌گوییم: «آیا پر شده‌ای؟» و او می‌گوید: «آیا افزون بر این هم هست؟!» (۳۰)}
و اما در باره مکرمین، ای حبیب ؛آنها در روز قیامت در حالی که نورهایشان در برابر و سمت راستشان است با عزت و کرامت بدون آنکه کسی آنها را پیش براند می‌آیند. یعنی همراه بودن سائق و شهید با هر نفسی شامل حال صالحان نمی‌شود ؛ پس برایتان روشن شد که تأویل حق آن چیست و سائق و شهید همراه اهالی آتش‌اند نه همراه اهالی نعیم ؛ آنها نه ترسی دارند و نه حزنی...


وسلامٌ على المرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين.
المهدي المنتظر الإمام ناصر محمد اليماني
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=3858

Admin
25-04-2014, 05:51 PM
- 5 -



الإمام ناصر محمد اليماني
01 - 01 - 1429 هـ
10 - 01 - 2008 مـ
11:52 مـساءً
الخميس
ـــــــــــــــــــــــــ ــــــ

پناه بر خدا ای حبیب الحبب که از جاهلان باشم و از تو پیروی نمایم
بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين. ثمّ أمّا بعد.
"حبیب الحبیب"؛ سخن ما این بود که هرکسی که می آید و از اهالی آتش است؛ فرشته ای به نام عتید او را به پیش می راند و قرین (عتید) فرشته ای است که شاهد حق اوست (رقیب) . واما صالحان، میهمانان مکرم خداوند رحمن هستند و به سوی او رانده نمی شوند و هیچ ترس و اندوهی ندارند و خداوند فرشتگانی را برمی انگیزد که به استقبال آنها رفته و آنها را به سوی جایگاه هایشان همراهی کنند .پیش بردن بندگان مکرم خداوند اینگونه است.کسی همراه آنها نیست تا آنها را جلو براند بلکه فرشتگان به فرمان خداوند رحمن و رحیم به استقبال میهمانان ابدی ومکرم او می آیند.برای همین خداوند فرشتگان خود را به استقبال از میهمانان مکرم خود می فرستد تا بنام خداوند رحمن و رحیم به آنها خوش آمد بگویند. و خداوند تعالی می فرماید:
{إِنَّ الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنَىٰ أُولَٰئِكَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ ﴿١٠١﴾ لَا يَسْمَعُونَ حَسِيسَهَا ۖ وَهُمْ فِي مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خَالِدُونَ ﴿١٠٢﴾ لَا يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَرُ وَتَتَلَقَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ هَٰذَا يَوْمُكُمُ الَّذِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ ﴿١٠٣﴾} صدق الله العظيم [الأنبياء]
{(امّا) کسانی که از قبل، وعده نیک از سوی ما به آنها داده شده [= مؤمنان صالح‌] از آن (آتش)دور نگاهداشته می‌شوند. (۱۰۱)آنها صدای آتش دوزخ را نمی‌شوند؛ و در آنچه دلشان بخواهد، جاودانه متنعّم هستند. (۱۰۲) وحشت بزرگ، آنها را اندوهگین نمی‌کند؛ و فرشتگان به استقبالشان می‌آیند، (و می‌گویند) این همان روزی است که به شما وعده داده می‌شد! (۱۰۳)}
می دانید چه کسانی به ملاقات آنها می آیند؟ آنها فرشتگان خداوند (رقیب) و(عتید) هستند که برای خیرمقدم آمده و آنها را به سمت جایگاهشان می برندو خداوند تعالی می فرماید:
{الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ طَيِّبِينَ ۙ يَقُولُونَ سَلَامٌ عَلَيْكُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}
صدق الله العظيم [النحل:٣٢]
{همانها که فرشتگان روحشان را می‌گیرند در حالی که پاک و پاکیزه‌اند؛ به آنها می‌گویند: «سلام بر شما! وارد بهشت شوید به خاطر اعمالی که انجام می‌دادید!»}
اما صراط مستقیم، در همین حیات دنیا است و صالحان با گام برداشتن در راه راست، در راه خداوند عزیزو حمید گام می دارند .این راه آنها را به بهشت راهنمایی می کند.راه بهشت و جهنم یکسان و یکی نیست ، بلکه دو راه وجود دارد یک راه انسان را به سوی بهشت می برد و راه دیگر به جهنم می انجامد.. چقدر اعتقاد مردمی که طریق حق و طریق باطل را یکی می دانند عجیب است، می پندارند صراط مستقیم انتهایش به جهنم کشیده می شود و از کسانی پیروی می کنند که دانسته به خداوند تهمت زده و از آیات متشابه قرآن عظیم پیروی می کنند.
من مهدی منتظر حق، امام ناصر محمد یمانی هستم و این عقیده باطل را که صراط مستقیم همان راهی است که ازجهنم گذشته و سپس به سوی بهشت می رود و از مو باریکتر و ازشمشیر تیزتر است را نفی می کنم.من این عقیده باطل را به کل رد کرده و مردم را به درستی به راه راست - صراط مستقیم- راه خداوند عزیز و حمید راهنمایی می کنم که راه بهشت است.وصراط و راه شیطان به سوی جهنم می رود.. هرکس که میخواهد در مسیرخداوند رحمن و بهشت را گام بگذارد، این راه راست-صراط مستقیم- است آن را طی کند تا زمان مرگش برسد که بهشت برای اوست وکسی که گام به راه شیطان بگذاردو از چیزهایی که مورد رضایت شیطان است پیروی کند و خداوند را خشمگین کند تا زمان مرگش برسد؛ درهمین مسیر به سوی آتش جهنم می رود که بسیار بد جایگاهی است. راه حق و باطل دو مسیر متفاوت هستند یکی مسیر شکر است و دیگری مسیر کفر. شاید یکی از شما بخواهد حرف مرا قطع کرده و سؤال کند: اما خداوند تبارک و تعالی در قرآن می فرماید:
{وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا ۚ كَانَ عَلَىٰ رَبِّكَ حَتْمًا مَقْضِيًّا} صدق الله العظيم [مريم:٧١]
{ و همه شما وارد آن می‌شوید؛ این امری است حتمی و قطعی بر پروردگارت!}
در پاسخ می گویم منافقان احادیثی می بافند که شبیه به ظاهر بعضی از آیات باشد ولی اگر به آیات محکم و واضح و روشنی که نیازی به تأویل ندارند مراجعه کنید آنها راکاملا بر خلاف احادیث دروغینی میابید که با ظاهرآیات دیگر قرآن شباهت دارند. به خاطر همین روایات دروغ است که شما تصور می کنید آتش جهنم مانند یک استخر است و سپس صراط را مانند یک تیر چوبی یا شمشیر یا تار مو بر فراز آن قرار داده اید که باید از روی آن پل هوایی که از تار مویی نیز باریکتر است گذشت، کسی که از پل سقوط کند به آتش می افتد و کسی که سقوط نکند و بگذرد ، وارد بهشت خواهد شد.
برای علمای امت تأسف آور است که روایت هایی را به مردم یاد می دهند که مانند داستهان های قدیمی و افسانه های اساطیری و خرافی است و نشانی از آنها درقرآن عظیم نیامده است، شما از آیات متشابه موجود در قرآن عظیم پیروی میکنید در حالیکه این آیات باید توسط امامی حکیم که علم خود را از خداوند آموخته باشد، تأویل شوند. آیات محکم و واضح و روشن کتاب را که مانند خورشید درآسمان درخشیده و واضح است ونیازی به تأویل توسط امام ندارد را کنار گذاشته و به جای پیروی از آیات محکم کتاب ؛ آنها را رها کرده و به دنبال احادیث دروغی افتاده اید که راه حق و راه باطل را یک راه واحد می داند که از آتش جهنم می گذرد.احادیث دروغ را شبیه به ظاهر برخی از آیات ساخته اند در حالی که این آیات نیازدارند تا عالم و امامی آنها را به روشنی تفسیرو به طور مفصل توضیح دهد.
من تمام علمای امت را با حق به چالش می کشم، این چالش از روی غرور نیست بلکه تشریح درست و بیان حق تمام آیات متشابه و محکم قرآن است.من با دانش و رهنمود و کتابی روشن فتوا می دهم. از آیات محکمی که در این باره آمده اند شروع می کنیم ؛ از آیاتی که مانند خورشید آسمان روشن هستند و هرکس از آنها منحرف شود هلاک خواهد شد. اما شما آیات محکم کتاب را پشت سر تان انداخته و به خاطر وجود احادیث دروغی که شبیه آیات متشابه هستند ؛از آنها پیروی می کنید در حالی که این احادیث فتنه برانگیز بوده و به خدا و رسولش نسبت دروغ می دهند.
پس برای گفتگو با شما از آیات محکمی شروع می کنیم که شما پشت سرتان انداخته اید. برای مثال از سخن خداوند در آیات محکم کتابش صحبت می کنیم که برای جهنم هفت دروازه قائل شده است و هر دروازه برای ورود گروهی ازاهالی آتش است. برای همین می بینید کافران به صورت گروه گروه به سوی جهنم رانده می شوند واین برای آن است که جهنم هفت دروازه دارد که ازهر کدام گروهی وارد می شوند.پس کفار از بالای آتش نمی گذرند و از راه راست سقوط نمی کنند ! لعنت خدا برشما باد که نسبت دروغ به او می دهید. بلکه –کافران به سوی جهنم رانده شده و- وقتی به آن رسیدند ؛ دروازه های آن باز شده و به آتش جهنم انداخته می شوند همان طور که قبلآ در بیان این فرمایش خداوند برایتان تشریح شد:
{أَلْقِيَا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ ﴿٢٤﴾ مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُرِيبٍ ﴿٢٥﴾ الَّذِي جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا آخَرَ فَأَلْقِيَاهُ فِي الْعَذَابِ الشَّدِيدِ ﴿٢٦﴾} صدق الله العظيم [ق]
{هر کافر متکبّر لجوج را در جهنّم افکنید! (۲۴) آن کسی که به شدّت مانع خیر و متجاوز و در شکّ و تردید است (۲۵) همان کسی که معبود دیگری با خدا قرار داده، او را در عذاب شدید بیفکنید! (۲۶)}
تفسیر شما قائل به این است که اهالی بهشت و اهالی جهنم به سوی آتش رانده می شوند ؛ خدا لعنتتان کند که به خداوند تهمت زده و نادانسته به او نسبت می دهید و از عقیده ای پیروی می کنید که از طرف خداوند هیچ دلیل و برهانی برای آن فرستاده نشده است. شما از احادیثی پیروی می کنید که با برخی از آیات قرآن شباهت دارند.اما این آیات جزء آیات محکم کتاب نیستند. شما چنان به آیات محکم وواضح و روشن کتاب بی توجه هستید و آنها را پشت سرتان انداخته اید که گویا از جانب خداوند نیامده اند. اگربه آیه محکمی که در این باره آمده است توجه کنید ؛ خواهید دید که برایتان به روشنی و دقت فتوا داده شده است که اهالی دوزخ به سوی آتش رانده می شوند و زمانی که به آن رسیدند؛ درب ها ی آن گشوده می گردد.دوزخ هفت دروازه دارد که هر یک راه ورود عده ای از اهالی آتش است.و اما اهالی بهشت به سوی بهشت راهنمایی می شوند و زمانی که به آن رسیدند دروازه های بهشت گشوده می شود؛ این آیه درباره بیان داستان برانگیخته شدن (بعث)از لحظه آغاز تا پایان آن است و در آن داستان به صورت کامل و مفصل برایتان آمده است وخداوند تعالی می فرماید:
{وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ ۖ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَىٰ فَإِذَا هُمْ قِيَامٌ يَنْظُرُونَ ﴿٦٨﴾ وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ الْكِتَابُ وَجِيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَالشُّهَدَاءِ وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ﴿٦٩﴾ وَوُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَا يَفْعَلُونَ ﴿٧٠﴾ وَسِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَىٰ جَهَنَّمَ زُمَرًا ۖ حَتَّىٰ إِذَا جَاءُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِ رَبِّكُمْ وَيُنْذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَٰذَا ۚ قَالُوا بَلَىٰ وَلَٰكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذَابِ عَلَى الْكَافِرِينَ ﴿٧١﴾ قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا ۖ فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ ﴿٧٢﴾ وَسِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرًا ۖ حَتَّىٰ إِذَا جَاءُوهَا وَفُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلَامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِينَ ﴿٧٣﴾ وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَأَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشَاءُ ۖ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ ﴿٧٤﴾ وَتَرَى الْمَلَائِكَةَ حَافِّينَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ ۖ وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَقِيلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿٧٥﴾} صدق الله العظيم [الزمر]
{ و در صور(کالبد) دمیده می‌شود، پس همه کسانی که در آسمانها و زمینند می‌میرند، مگر کسانی که خدا بخواهد؛ سپس بار دیگر در صور(کالبد) دمیده می‌شود، ناگهان همگی به پا می‌خیزند و در انتظار (حساب و جزا) هستند. (۶۸) و زمین به نور پروردگارش روشن می‌شود، و نامه‌های اعمال را پیش می‌نهند و پیامبران و گواهان را حاضر می‌سازند، و میان آنها بحق داوری می‌شود و به آنان ستم نخواهد شد! (۶۹) و به هر کس آنچه انجام داده است بی‌کم و کاست داده می‌شود؛ و او نسبت به آنچه انجام می‌دادند از همه آگاهتر است. (۷۰) و کسانی که کافر شدند گروه گروه به سوی جهنّم رانده می‌شوند؛ وقتی به دوزخ می‌رسند، درهای آن گشوده می‌شود و نگهبانان دوزخ به آنها می‌گویند: «آیا رسولانی از میان شما به سویتان نیامدند که آیات پروردگارتان را برای شما بخوانند و از ملاقات این روز شما را بر حذر دارند؟!» می‌گویند: «آری، ولی فرمان عذاب الهی بر کافران مسلّم شده است. (۷۱) به آنان گفته می‌شود: «از درهای جهنّم وارد شوید، جاودانه در آن بمانید؛ چه بد جایگاهی است جایگاه متکبّران!» (۷۲) و کسانی که تقوای الهی پیشه کردند گروه گروه به سوی بهشت برده می‌شوند؛ هنگامی که به آن می‌رسند درهای بهشت گشوده می‌شود و نگهبانان به آنان می‌گویند: «سلام بر شما! گوارایتان باد این نعمتها! داخل بهشت شوید و جاودانه بمانید!» (۷۳) آنها می‌گویند: «حمد و ستایش مخصوص خداوندی است که به وعده خویش درباره ما وفا کرد و زمین (بهشت) را میراث ما قرار داد که هر جا را بخواهیم منزلگاه خود قرار دهیم؛ چه نیکوست پاداش عمل کنندگان!» (۷۴) (در آن روز) فرشتگان را می‌بینی که بر گرد عرش خدا حلقه زده‌اند و با ستایش پروردگارشان تسبیح می‌گویند؛ و در میان بندگان بحق داوری می‌شود؛ و گفته خواهد شد: «حمد مخصوص خدا پروردگار جهانیان است!» (۷۵)}
آیا ملاحظه می کنید که این حدیث دروغین ازهر جهت با آین آیه کریمه و محکم و واضح تفاوت دارد؟اما با این وجود بخاطر شباهت آن با آیه دیگری از قرآن عظیم ، شما از آن تبعیت کرده اید.آن فرموده خداوند تعالی اسن است که :
{وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا ۚ كَانَ عَلَىٰ رَبِّكَ حَتْمًا مَقْضِيًّا ﴿٧١﴾ ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوْا وَنَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيًّا ﴿٧٢﴾} صدق الله العظيم [مريم]
{ کسی از شما نیست که وارد آن نشود؛ این امری است حتمی و قطعی بر پروردگارت! (۷۱) سپس آنها را که تقوا پیشه کردند از آن رهایی می‌بخشیم؛ و ظالمان را -در حالی که (از ضعف و ذلّت) به زانو درآمده‌اند- در آن رها می‌سازیم. (۷۲) }
اگر حق را می خواهید به آیات محکم و واضح کتاب پای بند می شدید و اما در باره این آیه و روایاتی که با ظاهر آن مشابهت دارند باید گفت که اگر روایات متشابه با ظاهر این آیه را با آیات محکم که در این مورد آمده است مقایسه کنید ، اختلافی را که در بین حق و باطل هست در این فرموده خداوند تعالی ملاحظه خواهید کرد:
{وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ ۖ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَىٰ فَإِذَا هُمْ قِيَامٌ يَنْظُرُونَ ﴿٦٨﴾ وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ الْكِتَابُ وَجِيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَالشُّهَدَاءِ وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ﴿٦٩﴾ وَوُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَا يَفْعَلُونَ ﴿٧٠﴾ وَسِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَىٰ جَهَنَّمَ زُمَرًا ۖ حَتَّىٰ إِذَا جَاءُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِ رَبِّكُمْ وَيُنْذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَٰذَا ۚ قَالُوا بَلَىٰ وَلَٰكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذَابِ عَلَى الْكَافِرِينَ ﴿٧١﴾ قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا ۖ فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ ﴿٧٢﴾ وَسِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرًا ۖ حَتَّىٰ إِذَا جَاءُوهَا وَفُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلَامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِينَ ﴿٧٣﴾ وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَأَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشَاءُ ۖ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ ﴿٧٤﴾ وَتَرَى الْمَلَائِكَةَ حَافِّينَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ ۖ وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَقِيلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿٧٥﴾}
صدق الله العظيم [الزمر]
{ و در «صور» دمیده می‌شود، پس همه کسانی که در آسمانها و زمینند می‌میرند، مگر کسانی که خدا بخواهد؛ سپس بار دیگر در «صور» دمیده می‌شود، ناگهان همگی به پا می‌خیزند و در انتظار (حساب و جزا) هستند. (۶۸) و زمین به نور پروردگارش روشن می‌شود، و نامه‌های اعمال را پیش می‌نهند و پیامبران و گواهان را حاضر می‌سازند، و میان آنها بحق داوری می‌شود و به آنان ستم نخواهد شد! (۶۹) و به هر کس آنچه انجام داده است بی‌کم و کاست داده می‌شود؛ و او نسبت به آنچه انجام می‌دادند از همه آگاهتر است. (۷۰) و کسانی که کافر شدند گروه گروه به سوی جهنّم رانده می‌شوند؛ وقتی به دوزخ می‌رسند، درهای آن گشوده می‌شود و نگهبانان دوزخ به آنها می‌گویند: «آیا رسولانی از میان شما به سویتان نیامدند که آیات پروردگارتان را برای شما بخوانند و از ملاقات این روز شما را بر حذر دارند؟!» می‌گویند: «آری، ولی فرمان عذاب الهی بر کافران مسلّم شده است. (۷۱) به آنان گفته می‌شود: «از درهای جهنّم وارد شوید، جاودانه در آن بمانید؛ چه بد جایگاهی است جایگاه متکبّران!» (۷۲) و کسانی که تقوای الهی پیشه کردند گروه گروه به سوی بهشت برده می‌شوند؛ هنگامی که به آن می‌رسند درهای بهشت گشوده می‌شود و نگهبانان به آنان می‌گویند: «سلام بر شما! گوارایتان باد این نعمتها! داخل بهشت شوید و جاودانه بمانید!» (۷۳) آنها می‌گویند: «حمد و ستایش مخصوص خداوندی است که به وعده خویش درباره ما وفا کرد و زمین (بهشت) را میراث ما قرار داد که هر جا را بخواهیم منزلگاه خود قرار دهیم؛ چه نیکوست پاداش عمل کنندگان!» (۷۴) (در آن روز) فرشتگان را می‌بینی که بر گرد عرش خدا حلقه زده‌اند و با ستایش پروردگارشان تسبیح می‌گویند؛ و در میان بندگان بحق داوری می‌شود؛ و گفته خواهد شد: «حمد مخصوص خدا پروردگار جهانیان است!» (۷۵)}
این آیه محکم قرآن در رابطه با این موضوع است.حال به تأویل آیه ای که ظاهرش شبیه حدیث دروغ است بازمی گردیم؛ در این روایت باطل به خداوند و رسولش نسبت دروغ داده شده و صراط مستقیم پلی معرفی می شود که بر فرازآتش جهنم قرار گرفته است .کسانی که قلبشان منحرف است از قسمتی که با احادیث گمراه کننده شباهت دارد برای تأویل قرآن استفاده می کنند، اما قلبشان از حق روشن و واضح پیش رویشان منحرف بوده و آن را پشت سر انداخته و از این آیه پیروی می کنند چون باحدیث گمراه کننده شان شباهت داردو تصور می کنند حدیث از رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم است . تعلیمات خداوند مرا از راسخان در علم کرده است ؛ پس تأویل درست و حق این آیه را بطور خلاصه برایتان بیان می کنم:
{وَإِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وَارِدُهَا ۚ كَانَ عَلَىٰ رَبِّكَ حَتْمًا مَقْضِيًّا ﴿٧١﴾ ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوْا وَنَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيًّا ﴿٧٢﴾} صدق الله العظيم [مريم]
{ کس از شما نیست که وارد آن نشود؛ این امری است حتمی و قطعی بر پروردگارت! (۷۱) سپس آنها را که تقوا پیشه کردند از آن رهایی می‌بخشیم؛ و ظالمان را -در حالی که (از ضعف و ذلّت) به زانو درآمده‌اند- در آن رها می‌سازیم. (۷۲) }
منظور از ورود به این محل ؛ داخل آن شدن نیست ؛ بلکه رسیدن به محدوده ای است که آتش جهنم در آنجاست، جهنم آشکارمی شود تا هم صالحان وهم اهالی باطل بطور یکسان بتوانند آن را مشاهده کنند.گواه آن فرموده خداوند تعالی است که :
{لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ ﴿٦﴾ ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ ﴿٧﴾}
صدق الله العظيم [التكاثر]
{ قطعاً شما جهنّم را خواهید دید! (۶) سپس آن را به عین الیقین خواهید دید. (۷)}
در اینجا ورود به معنی رسیدن به محدوده جهنم است؛ این مثل بیان دیگر خداوند درباره موسی است که به محدوده ای رسید که آب شهر مدین در آن واقع بود؛ او وارد آب نشد بلکه در ساحل آن به مردمانی رسد که در حال آب دادن احشام خود بودند .خداوند تعالی می فرماید:
{وَلَمَّا وَرَدَ مَاءَ مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِنَ النَّاسِ يَسْقُونَ وَوَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَيْنِ تَذُودَانِ ۖ قَالَ مَا خَطْبُكُمَا ۖ قَالَتَا لَا نَسْقِي حَتَّىٰ يُصْدِرَ الرِّعَاءُ ۖ وَأَبُونَا شَيْخٌ كَبِيرٌ} صدق الله العظيم [القصص:٢٣]
{و هنگامی که به آب مدین رسید، گروهی از مردم را در آنجا دید که چهارپایان خود را سیراب می‌کنند؛ و در کنار آنان دو زن را دید که مراقب گوسفندان خویشند به آن دو گفت: «کار شما چیست؟ گفتند: «ما آنها را آب نمی‌دهیم تا چوپانها همگی خارج شوند؛ و پدر ما پیرمرد کهنسالی است}
منظور مقایسه نیست بلکه می خواهم مفهوم حقیقی ورود به آتش جهنم را درک کنید .یعنی رسیدن به کناره آن تا صالحان و اهالی باطل با چشم خود آن را دیده و یقین کنند –که حقیقی است-.گواه آن فرموده خداوند تعالی است که :
تعالی است که :
{لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ ﴿٦﴾ ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ ﴿٧﴾} صدق الله العظيم [التكاثر]
{ قطعاً شما جهنّم را خواهید دید! (۶) سپس آن را به عین الیقین خواهید دید. (۷)}
و گواهی دیگر از جانب خداوند عزوجل:
{وَبُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِمَنْ يَرَىٰ } صدق الله العظيم [النازعات:36]
{و جهنّم برای هر بیننده‌ای آشکار می‌گردد،}
"برزت" یعنی در برابر همه آشکار شود و هرکس که توانایی دیدن داشته باشد آن را خواهد دید.اما خداوند قصد ندارد صالحان را وارد آن کند یا از فراز جهنم عبورشان دهد. بلکه می خواهد از اینکه از آتش سوزان و شعله ور جهنم نجات یافته اند شکر گزار خداوند باشند .آتشی که تنها شوربختان وارد آن می شوند. برای صالحان هیچ راهی به سوی جهنم گذاشته نشده و نه نزدیک آن هم نشده و وارد آتش نیز نخواهند شد .از بالای آن هم نمی گذرند که در آن فرو افتند. آتش برای (دربرگرفتن)گمراهان آشکار شده است . اما مؤمنان و کافران هردو آن را مشاهده خواهند کرد. جهنم برای هرکسی که قادر به دیدن باشد آشکار می شود اما تنها گمراهان هستند که گواه آن فرموده خداوند تعالی است که:
{ وَبُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِلْغَاوِينَ } صدق الله العظيم [الشعراء:٩١]
{دوزخ برای گمراهان آشکار می‌گردد،}
خداوند برای رفتن به بهشت و جهنم یک مسیر مقرر نفرموده است بلکه مسیر منتهی به جهنم در یک جانب و راه بهشت در جانب دیگری است و خداوند تعالی می فرماید:
{احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَأَزْوَاجَهُمْ وَمَا كَانُوا يَعْبُدُونَ ﴿٢٢﴾ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَىٰ صِرَاطِ الْجَحِيمِ ﴿٢٣﴾ } صدق الله العظيم [الصافات]
{ظالمان و هم ردیفانشان و آنچه را می‌پرستیدند...حاضر کنید (۲۲) (آری آنچه را) جز خدا می‌پرستیدند ...و بسوی راه دوزخ هدایتشان کنید!}
اما شما که علمای امت هستید راه جهنم-صراط جحیم- و راه منتهی به نعیم-صراط نعیم- را یکی می دانید.این چه حکمی است که می دهید.ما در رابطه با این امر هم چنان برهان های زیادی داریم اما بیان آنها را برای ساکت کردن شکاکان گذاشته ام.چگونه به این قائل شده اید که صراط مستقیم به سمتی می رود که مسیر گمراهان و مغضوبان درگاه خداوند ( = صراط الضالين والمغضوب عليهم) وجهنم است ؟ مگر شما در تمام نمازهای خود نمی گویید {اهدنا الصراط المستقيم صراط الذين أنعمت عليهم غير المغضوب عليهم ولا الضالين} ؟ با وجود این باور کرده اید که تنها یک مسیر –صراط- وجود دارد که ورودی آتش جهنم است. اما دراشتباهید.چگونه ممکن است حق و باطل راه واحدی داشته باشند؛ راهی که همه را به محلی می رساند که آتش جهنم در آنجاست؛ فکر نمی کنید؟راست این است که خداوند صالحان را نجات می دهد و آنان را به سوی راهی که به جهنم منتهی می شود، نمی راند .بلکه صالحان به راهی می روند که به بهشت می رسد. تنها اهالی آتش یه سوی جهنم رانده می شوند و خداوند آنها را در آنجا در حالی که (از ضعف و ذلت)به زانو در آمده اند ، رها می سازد.گواه آن فرموده خداوند تعالی است که:
{احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَأَزْوَاجَهُمْ وَمَا كَانُوا يَعْبُدُونَ ﴿٢٢﴾ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَىٰ صِرَاطِ الْجَحِيمِ ﴿٢٣﴾ } صدق الله العظيم [الصافات]
{ظالمان و هم ردیفانشان و آنچه را می‌پرستیدند...حاضر کنید (۲۲) (آری آنچه را) جز خدا می‌پرستیدند ...و بسوی راه دوزخ هدایتشان کنید!}
سپس همان گونه که قبلا در شرح این آیه برایتان بیان کرده بودیم ؛فرشتگان (رقیب) و (عتید ) هر یک از آنان(بدکاران) را از طریق دروازه ای که برایش مشخص شده است به آتش جهنم می اندازند .خداوند تعالی می فرماید:
{أَلْقِيَا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ ﴿٢٤﴾ مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُرِيبٍ ﴿٢٥﴾ الَّذِي جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا آخَرَ فَأَلْقِيَاهُ فِي الْعَذَابِ الشَّدِيدِ ﴿٢٦﴾} صدق الله العظيم [ق]
{امروز هر کافر معاند را به دوزخ درافکنید. (۲۴) همان کافری که از هر کار خیر مانع می‌گشت و ستم می‌کرد و به شک و ریب بود. (۲۵) همان که با خدای یکتا خدای دیگری جعل کرد، پس او را در عذاب سخت جهنم درافکنید. (۲۶)}
پس حقیقت برایتان روشن گردید؛ آن طور که شما تصور می کردید نیست که کافر و مؤمن هردو از روی یک راه که به باریکی تارمو و به تیزی شمشیر است عبورکنند و هرکس از آن بگذرد نجات یافته و هر کسی که بلغزد به درون آتش سقوط کند.ما در قرآن دلیلی برای این دروغ پیدا نکردیم. اگر کسی به آیات محکم و روشن کتاب خداوند اعتراض دارد تشریف بیاورد که ما آماده هستیم تا درباره آنها گفتگو کنیم.اما در مورد آیات متشابه؛ تفسیر و تأویل من از تفاسیر شما بهتراست واستناد من به همین قرآن عظیم است و اگر آنها را رد کنیددر حقیقت آیات خداوند در قرآن عظیم را تکذیب کرده اید .خداوند که اسرع الحاسبین است بین ما داوری خواهد کرد. وسلامٌ على المرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
ای حبیب الحبیب که تصور می کنی اگر اسم مهدی را از قرآن بیرون بیاوری می توانی بگویی:آیا از من پیروی می کنی؟
به حق در پاسخت می گوییم به خداوند که اگر از قرآن اسم حبیب الحبیب را با وضوح کامل هم بیاوری از تو پیروی نمی کنم .میدانی چرا؟ چون حجت خداوند نه در اسم ، که در علم است و خداوند این علم را به تو عطا ننموده است، بلکه تو از روی گمان و با ظن صحبت میکنی و ظن و گمان جای حق را نمی گیرد وبکار نمی آید.دلیل و حجت خداوند در اسامی نیست. حبیب الحبیب خداوند برای اینکه تو و کسان دیگری چون تو بدانند که در اسامی افراد دلیل و حجتی گذاشته نشده و معیار علم است می فرماید:
{وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ} صدق الله العظيم [الصف:6]
{ و بشارت‌دهنده به رسولی که بعد از من می‌آید و نام او احمد است!»}
اما نام کسی که آمد (محمد) صلى الله عليه وآله وسلم بود تا از اینجا بدانید که این علم است که دلیل اثبات (خلیفه خدا بودن )است نه نام. و شهادت می دهم محمد رسول الله همان أحمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – که در لوح محفوظ آمده است. آیا می خواهی (با پیروی از تو)برای اهل باطل دربرابر جدم دلیل و بهانه ای قرار دهم؟ پناه بر خدا که از کسانی باشم که بدون دانش و آگاهی و بدون داشتن هدایت و کتابی روشن و درخشان درباره خداوند بحث و جدل کنم .بلکه مردم را با بصیرت و علم و کتابی روشن به راه راست-صراط مستقیم- دعوت می کنم.
المهدي المنتظر الحقّ الناصر لمحمد رسول الله والقرآن العظيم الإمام ناصر محمد اليماني.

اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=3859

Admin
12-07-2016, 02:50 PM
- 6 -
الإمام ناصر محمد اليماني
02 - محرم - 1429 هـ
11 - 01 - 2008 مـ
۲۱ - دی - ۱۳۸۶ه.ش.
07:50 بعد از ظهر
ـــــــــــــــــــــــــ

ای حبیب البیب! چرا بعد از آن که حق برایت روشن شد؛ روی باطل اصرار می‌کنی؟

بسم الله الرحمن الرحيم
والصلاة والسلام على جميع الأنبياء والمُرسلين من أوّلهم إلى خاتمِ مسكهم النّبيّ الأمّي الصادق الأمين السلام علينا وعلى جميع عباد الله الصالحين ولا أفرق بين أحد من رُسله وأنا من المُسلمين، وبعد..
حبیب الحبیب، چرا بعد از اینکه حق برایت روشن شد، بازهم روی باطل اصرار می‌کنی؟ از پروردگار العالمین نمی‌هراسی؟ می‌بینم از تمام دلایل آشکار و قاطعی که از قرآن عظیم استنباط کرده‌ام رو می‌گردانی. اگر می‌خواهی بر من پیروز شوی، بر توست که برهانی را که از قرآن آورده‌ام بگیری و سپس از همین قرآن برای بیان و شرح آن دلیل بیاوری و توضیحی بهتر از تأویل و تفسیر من ارائه کنی که اگر چنین کردی [که هرگز نخواهی کرد] من اولین نفر از میان مردم عالم خواهم بود که اعتراف می‌کند که تو مهدی منتظری. اما اگر از آیاتی که به عنوان برهانِ تأویل آورده می‌شوند رو گردانده و به سراغ آیات دیگر بروی و قصد داشته باشی با آنها کلام خداوند را رد کنی، مانند این است که به بخشی از کتاب ایمان داشته و نسبت به بخش‌هایی از آن کافر باشی، چراکه تأویل آیاتی را که می‌آوری از قرآن نیست بلکه خودت به میل خودت آنها را تفسیر کرده‌ای. پس از خدا تقوا کن که من از جانب او به روشنی به تو هشدار می‌دهم. چیزهایی را که از آنها آگاهی نداری با ظن و گمان به خداوند نسبت مده، خداوند به تو امر نموده‌است به دنبال ظن و گمان نروی، چرا که ظن کسی را از حق بی‌نیاز نمی‌کند.
برتوست که بدانی کتاب خداوند «مثانی»* است و برخی آیات آن، دیگر آیات را تفسیر می‌کنند و اگر از کسانی باشی که می‌ترسند ندانسته به خدا نسبت بدهند، پس بر توست که با دقت بسیار زیاد در خود قرآن به جستجوی تأویل آیه‌ی مَدِ نظر بپردازی و اگر برای بیان آن در قرآن چیزی پیدا نکردی آن‌گاه باید برای یافتن شرح و بیان آن؛ سنت محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلم را مورد کاوش قرار دهی و نباید قبل از جست‌وجو در قرآن به سراغ جست‌وجو در سنت بروی. اگر از خدا می‌ترسی و نمی‌خواهی جز حق به او نسبت دهی، باید از این قاعده استفاده کنی که اگر چیزی را در قرآن عظیم پیدا نکردی آن‌گاه به سراغ سنت بروی .
و اما در مورد ملک «رقیب» و ملک «عتید»، با وجود اینکه آنها مأمور حراست از انسان نیستند، اما شیاطین از سمتی که آنها هستند [چپ و راست انسان] به سراغ انسان نمی‌آیند. اگر حبیب ایستاده باشد و در سمت راست او مرد دیگری به او چسبیده و در سمت چپش هم مرد دیگری باشد، نفر سومی به سراغش بیاید، برای رسیدن به حبیب تنها دو راه دارد، یا از روبه‌رو یا از پشت سر. به همین دلیل است که خداوند پاسبانانی را برانگیخته است [المعقبات] که وظیفه‌شان حفظ و ثبت اعمال انسان نیست بلکه کارشان محافظت از انسان در برابر اعمال بد شیاطین است. اما فرشتگان حفظ و ثبت اعمال [الحفظة]، دو ملک به نام‌‌های «رقیب» و «عتید» می‌باشند که مأمورند اعمال خیر و شرّ را ثبت نمایند، اما شیاطین جرأت ندارند از طرفی که آنها هستند [یعنی از سمت راست و چپ] به سراغ انسان بیایند، پس هیبت ملائکه الهی کجاست؟ وقتی شیطان از سمت راست یا چپ به سراغ انسان می‌آید، آیا عتید یا رقیب از جای خود کنار می‌روند؟ یا مگر شیطان قادر است آنها را کنار بزند؟ خیر به دلیل وجود «رقیب» در سمت راست و «عتید» در سمت چپ انسان، شیاطین جرأت نمی‌کنند از سمت راست یا چپ به انسان نزدیک شوند. پس انسان به علت حضور این فرشتگان از سمت راست و چپ از گزند شیطان محفوظ است. حتی اگر انسان کافر بوده و از ذکر خداوند روگردان باشد، به خاطر حضور فرشتگان خداوند یعنی «رقیب» و «عتید» که در سمت راست و چپ او هستند، شیاطین از این دو سمت به او نزدیک نمی‌شوند. این دو با اینکه مأمور نوشتن اعمال هستند، باز هم وجودشان در دو طرف انسان، او را از نفوذ شیطان از این دو سمت حفظ می‌کند. خداوند برایشان هیبتی قرار داده‌است که شیاطین جرأت نمی‌کنند از این دو سمت به انسان نزدیک شوند. اما شیطان وعده داده و می‌گوید:
{ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ ۖ وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ} صدق الله العظيم [الأعراف:۱۷]
پس برای رسیدن شیطان به انسان دو منطقه باقی می‌ماند، از روبه‌رو و از پشت سر. لذا خداوند پاسبان‌هایی را گمارده است [المعقبات] که گروهی در طول شب و گروهی در طول روز از جلو و پشتِ انسان مراقب بوده و در کمین شیاطین هستند. اما اگر انسان از ذکر خداوند رو برگرداند، خداوند شیطانی را برای او می‌فرستد که قادر است از پیشِ رو و پشت‌ِسر به او دست یابد چراکه خداوند حراست را از او برداشته است و خداوند حال قومی را دگرگون نمی‌کند مگر اینکه خود آنها حال خود را تغییر دهند. اگر خداوند بخواهد انسان را گرفتار و مبتلا کند او را دچار «مسّ» شیطان رجیم می‌کند تا در وجود او گردش کرده و بیمارش کند و اگر خداوند اراده نماید که این «مسّ»، به یکی از مسلمانان برسد پاسداران قادر به دور کردن آن نیستند. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{سَوَاءٌ مِّنكُم مَّنْ أَسَرَّ‌ الْقَوْلَ وَمَن جَهَرَ‌ بِهِ وَمَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّيْلِ وَسَارِ‌بٌ بِالنَّهَارِ‌ ﴿١٠﴾ لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ‌ اللَّـهِ إِنَّ اللَّـهَ لَا يُغَيِّرُ‌ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُ‌وا مَا بِأَنفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَ‌ادَ اللَّـهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَ‌دَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ ﴿١١﴾} صدق الله العظيم [الرعد].
معنی این فرمایش خداوند تعالی : {يحْفَظونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ} یعنی فرشتگان به امر خداوند از پشت‌ِسر و از جلو مراقب انسان هستند، این مراقبت و پاسداری برای ممانعت از جاری شدن اراده خداوند تعالی در حق انسان نیست [سبحان الله] بلکه اگر خداوند اراده کند به انسان آسیبی برسد؛ این پاسداران قادر به مقابله با آن نیستند و نمی‌توانند آن «مسّ» را که در وجود مسلمان یا کافر در گردش است و او را آشفته می‌سازد، دفع کنند. خداوند می‌خواهد به ما یاد بدهد که باید به او توکل کنیم و بدانیم آنچه که به ما می‌رسد از جانب خداوند مقدر گردیده است؛ او مولای ماست و مؤمنان به او توکل می‌کنند که او بهترین حافظ است و لذا با ملائکه به فتنه نیفتاده و مفتون آنها نمی‌شوند. همانا که ملائکه با اذن خداوند، حوادث بد را دفع می‌کنند و با اذن و با قدرت خداوند به انسان یاری می‌رسانند. خداوند می‌خواهد ما کوچک‌ترین اعتقادی به آنها نداشته باشیم و فرشتگان نمی‌توانند بدون قدرت خداوند واحد و قهار از ما حفاظت کرده و یا به ما یاری برسانند. برای همین است که خداوند به فرشتگان وحی می‌فرماید که:
{أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِينَ آمَنُوا ۚ سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ} [الأنفال:۱۲]،
به این ترتیب خداوند به ما می‌آموزد که فرستادن فرشتگان در جنگ بدر برای دادن بشارت و اطمینان به قلب‌های ما بوده و پیروزی و نصرت تنها از جانب خداوند عزیز و حکیم است.
حبیب الحبیب! از کارت تعجب می‌کنم، چطور معتقدی تنها یک فرشته موکل انسان است؟ بلکه دو فرشته هستند که موظف به حفظ و ثبت اعمال انسان بوده و در سمت راست و چپ او قرار دارند، و هم‌چنین انسان به علت حضور این فرشتگان که وظیفه‌شان حفظ و ثبت اعمال است، از سمت راست و چپ از آسیب شیطان در امان است. این دو فرشته‌ی مکرم که وظیفه‌ی نوشتن اعمال انسان را دارند [کرام الکاتبون] از اعمال او با خبر بوده و آنها را ثبت می‌کنند. در عین حال با توجه به محل استقرارشان و ضرورت محافظت از خود، باعث می‌شوند شیاطین نتوانند آنها را کنار زده و از سمت راست و چپ به انسان دست یابند. با اینکه حفاظت در برابر نفوذ شیطان وظیفه آنها نیست که اگر چنین بود از پیشِ‌رو و پشتِ‌سر هم، از انسان محافظت می‌کردند. به همین دلیل خداوند «معقبات» را مأمور کرده است که شب‌و‌روز، از پیشِ‌رو و پشتِ‌سر مراقب باشند تا شیاطین نتوانند از این دو جهت به انسان آسیب برسانند. به همین دلیل است که خداوند تعالی می‌فرماید:
{لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ‌ اللَّـهِ إِنَّ اللَّـهَ لَا يُغَيِّرُ‌ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُ‌وا مَا بِأَنفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَ‌ادَ اللَّـهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَ‌دَّ لَهُ ۚ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ ﴿١١﴾} صدق الله العظيم [الرعد].
پس می‌بینیم مأموریت این پاسداران [المعقبات] در حفاظت از پیشِ‌رو و پشتِ‌سر انسان خلاصه شده‌است، اما انسان در سمت راست و چپ، به‌‌طور مستمر همراهانی دارد که بدون اهمال و کوتاهی به وظیفه خود که نوشتن اعمال انسان و سپس گرفتن جان اوست، اشتغال دارند و بعد از مرگ، اگر انسان از اهالی آتش باشد، همین دو فرشته در نقش سائق [یعنی عتید که انسان را به پیش می‌راند] و شهید [یعنی رقیب که شاهد ثبت درست اعمال فرد است] به مأموریت خود ادامه می‌دهند تا لحظه‌ی صدور حکم انسان در دادگاه عدل الهی برسد. بعد از آنکه دست و پا و پوست انسان بر علیه او شهادت دادند و خود او نیز به اعمالش اعتراف کرد، حکم صادر شده و به «رقیب» و «عتید»فرمان داده می‌شود:
{أَلْقِيَا فِي جهنّم كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ ﴿٢٤﴾ مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُرِيبٍ ﴿٢٥﴾ الَّذِي جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا آخَرَ فَأَلْقِيَاهُ فِي الْعَذَابِ الشَّدِيدِ ﴿٢٦﴾} صدق الله العظيم [ق].
اما حبیب خردمند! برهان اینکه اینها دو فرشته‌اند نه یکی، به این شرح است:
اول: در جایی که خداوند تعالی می‌فرماید:
{إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ}صدق الله العظيم [ق:١٧].
این آیه کاملا واضح و روشن است و اگر زبان عربی بدانی از دو فرشته به تو خبر می‌دهد، برای همین می‌فرماید: {الْمُتَلَقِّيَانِ}.
سپس برایت روشن می‌کند که یکی در سمت راست و دیگری در سمت چپ انسان قرار دارند:
{عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيد}.
سپس مأموریت آنها و نامشان را بیان می‌کند:
{مَّا يَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَ‌قِيبٌ عَتِيدٌ ﴿١٨﴾} [ق].
سپس خداوند برایمان روشن می‌فرماید که انسان، اعمال بدِ خود را که توسط «عتید» ثبت شده‌اند، انکار خواهد کرد:
{مَا كُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ} [النحل:۲۸]
آن‌گاه خداوند پاسخ «عتید» را برایمان می‌آورد که داوری در این باره را به پیشگاه خداوند می‌برد:
{بَلَىٰ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ} [النحل:۲۸]
این باعث می‌شود تا «عتید» و انسان دشمن همدیگر شوند. فرشته‌ی خداوند «عتید» ، انسان را به‌سوی محکمه‌ی عدل الهی می‌راند تا به‌حق بین آنها داوری شده و ثابت گردد «عتید» به انسان تهمت نزده‌است. فرشته خداوند «رقیب» شاهد حق اوست، چون در تمام مدت در کنار آن دو بوده است و به حق شهادت می‌دهد که عتید بدون هیچ شک‌ و تردید راست می‌گوید:
{هَٰذَا مَا لَدَيَّ عَتِيد} [ق:۲۳]،
سپس فرمان خداوند صادر می‌شود که خطاب به دو نفر است:
{أَلْقِيَا فِي جهنّم كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ ﴿٢٤﴾ مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُرِيبٍ ﴿٢٥﴾ الَّذِي جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا آخَرَ فَأَلْقِيَاهُ فِي الْعَذَابِ الشَّدِيدِ ﴿٢٦﴾} صدق الله العظيم [ق]
حبیب خردمند ! تمام آیات قرآن از دو فرشته سخن می‌گویند، پس خردمند باش که خردمند را اشاره‌ای کافی است. تو با این آیاتی که به روشنی برایت بیان کردیم چه می‌کنی؟ من، مانند تو عمل نمی‌کنم و این توضیحات را از خودم در نمی‌آورم. بلکه تفاسیر من، از کتابی گرفته شده‌است که همه‌چیز به تفصیل در آن شرح داده شده‌است. پس از تردیدکنندگان نباش که من نصیحت‌کننده‌ی خیرخواه تو هستم. پس بعد از این، به چه حدیثی ایمان می‌آورید؟ از آنجا که برهان‌های ناصر محمد یمانی خارج از قرآن نیستند، اگر مرا تکذیب کنید، کلام پروردگار من و پروردگار خود، رب العالمین را رد کرده‌اید..
به این قائل نشوید که قرآن قابل فهم نیست و اسراری در آن نهاده شده‌است که احدی قادر به درک آنها نیست. چراکه به این ترتیب، انجام کاری عبث را به خداوند نسبت داده‌اید. یعنی خداوند قرآنی را نازل کرده‌است که کسی قادر به درک آن نیست. از خدا تقوا کن، این کتاب روشن و واضحی است که خردمندان در آیات آن تدبر کرده و از آن پند می‌گیرند. وقت مرا تلف نکن، داوری بین ما را به خردمندان واگذار می‌کنم تا قضاوت کنند آیا ناصر محمد یمانی با علم و هدایت برگرفته از کتابی روشن، به حق سخن می گوید یا خیر؟ و اگر هم‌فکر تو بودند، به آنها فرصت بده تا با من گفت‌وگو کنند واگر راست می‌گویند ثابت کنند من گمراهم. ختم کلام.
المهدي المنتظر الإمام ناصر محمد یمانی.
ـــــــــــــــــــــــــــ


*بیان : «كِتَابًا مُتَشَابِهًا مَثَانِيَ» درآیه { اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُتَشَابِهًا مَثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ ﴿۲۳﴾}صدق الله العظيم [الزمر] در لینک زیر:

https://nasser-alyamani.org/showthread.php?p=195290
(https://nasser-alyamani.org/showthread.php?p=195290)


(https://nasser-alyamani.org/showthread.php?p=195290)


اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=3860

Admin
12-07-2016, 04:14 PM
- 7 -
الإمام ناصر محمد اليماني
04 - 01 - 1429 هـ
12 - 01 - 2008 مـ
10:28 مـساءً
ــــــــــــــــ

حسبي الله ونعم الوكيل ای حبيب الحبيب..

بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين، ثمّ أمّا بعد

حبیب الحبیب؛ آیا تنها به دنبال حق بوده و جز حق نمی‌خواهی؟ پس با تأویلی که حق نیست و با برهان علمی از آیات محکم کتاب منیر قرآن عظیم همراه نیست؛ به خداوند چیزی نسبت مده.اما آنچه که به زعم تو برهان تو از قرآن است و در این فرموده خداوند تعالی آمده که :

{إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَيْهَا حَافِظٌ} صدق الله العظيم [الطارق:٤].

{ که هر کس مراقب و محافظی دارد!}

به تو پاسخ داده و می‌گویم: در این آیات خوب تدبر کن؛ خواهی دید بعد از قسم؛ تهدید ووعده آمده است؛ برای همین بعد از تذکر و یادآوری از "طائر" انسان کافر سخن گفته می‌شود که ؛ بر گردن اوست. این ملک عتید است که نویسنده اعمال بد انسان است؛ وانسان کافر در روزی که رازها و باطن افراد آشکار می‌شوند آرزو می‌کند کاش بین او و اعمالش فاصله‌ای بسیارزیادی بود. ما -قومی را- عذاب نمی‌کنیم مگر رسولی برای‌شان بفرستیم؛ برای همین رسولان الهی به مردمان‌شان که به آنها خشم می‌گرفتند و مشکلات‌شان را به آنها نسبت می‌داند(مترجم: تطیروا بهم یعنی رسولان را به فال بد گرفته وعامل نزول عذاب می‌دانستند نه اعمال خودشان)؛ می‌گفتند:

{قَالُوا طَائِرُكُمْ مَعَكُمْ أَئِنْ ذُكِّرْتُمْ} صدق الله العظيم [يس:19]
{(رسولان) گفتند: « پرنده شوم شما همراه خودتان است اگر درست بیندیشید،}


در این آیه انسانی مورد خطاب قرار می‌گیرد که نسبت به حق کافر بوده و با اعمال بد خود مفسد فی الأرض است وبر اساس کتاب خداوند؛ ملک "عتید" مأمور حراست اوست؛ برای همین ؛ آیه تنها از عتید که نویسنده اعمال بد انسان کافر و منکر رستاخیز و منکر روز حساب است صحبت می‌کند. لذا این آیات در نهایت وضوح و به روشنی تمام از انسانی سخن می‌گوید که حق را انکار می‌کند. پس در این آیات خوب تدبر کن؛ درمی‌یابی که انسان کافر و منکر روز حساب مورد خطاب خداوند است که بدون اینکه اهمیتی بدهد مرتکب اعمال بد و سوء می‌گردد. برای همین هم خداوند قسم می‌خورد:
{وَالسَّمَاءِ وَالطَّارِقِ ﴿١﴾ وَمَا أَدْرَاكَ مَا الطَّارِقُ ﴿٢﴾ النَّجْمُ الثَّاقِبُ ﴿٣﴾ إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَيْهَا حَافِظٌ ﴿٤﴾ فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسَانُ مِمَّ خُلِقَ ﴿٥﴾ خُلِقَ مِنْ مَاءٍ دَافِقٍ ﴿٦﴾ يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ ﴿٧﴾ إِنَّهُ عَلَىٰ رَجْعِهِ لَقَادِرٌ ﴿٨﴾ يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ ﴿٩﴾ فَمَا لَهُ مِنْ قُوَّةٍ وَلَا نَاصِرٍ ﴿١٠﴾ وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الرَّجْعِ ﴿١١﴾ وَالْأَرْضِ ذَاتِ الصَّدْعِ ﴿١٢﴾ إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ ﴿١٣﴾ وَمَا هُوَ بِالْهَزْلِ ﴿١٤﴾ إِنَّهُمْ يَكِيدُونَ كَيْدًا ﴿١٥﴾ وَأَكِيدُ كَيْدًا ﴿١٦﴾ فَمَهِّلِ الْكَافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْدًا ﴿١٧﴾} صدق الله العظيم [الطارق].



{سوگند به آسمان و آن کوبنده (۱) و تو نمی‌دانی کوبنده چیست! (۲) همان ستاره با صدای شکافنده و غران (۳)که هر کس مراقب و محافظی دارد! (۴) انسان باید بنگرد که از چه چیز آفریده شده است! (۵) از یک آب جهنده آفریده شده است، (۶) آبی که از میان پشت و سینه‌ها خارج می‌شود! (۷) مسلّماً او [= خدائی که انسان را از چنین چیز پستی آفرید] می‌تواند او را بازگرداند! (۸) در آن روز که اسرار نهان (انسان) آشکار میشود، (۹) و برای او هیچ نیرو و یاوری نیست! (۱۰) سوگند به آسمان پرباران، (۱۱) و سوگند به زمین پرشکاف (۱۲) که این (قرآن) سخنی است که حقّ را از باطل جدا می‌کند، (۱۳) و هرگز شوخی نیست! (۱۴) آنها پیوسته حیله می‌کنند، (۱۵) و من هم در برابر آنها چاره می‌کنم! (۱۶) حال که چنین است کافران را اندکی مهلت ده (۱۷)}
لذا جناب حبیب؛ آیات خطاب به انسان کافر است و به او یادآوری می‌شود؛ آنچه که به عنوان بد اقبالی(نزول عذاب) می‌داند؛ ملک عتید است که همراه آنان بوده و اعمال بدی که خودشان مرتکب شده‌اند را به حق ثبت می‌کند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

{وَكُلَّ إِنْسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ كِتَابًا يَلْقَاهُ مَنْشُورًا} صدق الله العظيم [الإسراء:١٣].

{و هر انسانی، اعمالش را بر گردنش آویخته‌ایم؛ و روز قیامت، کتابی برای او بیرون می‌آوریم که آن را در برابر خود، گشوده می‌بیند! (۱۳) }
پس در این آیات از ملک "رقیب" و اعمال نیک و بشهت صحبتی در میان نیست و برای همین هم می‌بینی آیه تنها از ملک عتید صحبت می‌کند و حرفی از ملک رقیب که کاتب اعمال خیر و نیکی است که به بهشت می‌انجامد در میان نیست. بازهم تکرار می‌کنم در این آیات انسان کافر به صورت عام به خاطر کفر و اعمال سوء و کیدشان بر ضد حق مورد خطاب قرار می‌گیرند. برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:

{إِنَّهُمْ يَكِيدُونَ كَيْدًا ﴿١٥﴾ وَأَكِيدُ كَيْدًا ﴿١٦﴾ فَمَهِّلِ الْكَافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْدًا ﴿١٧﴾} صدق الله العظيم [الطارق].

{آنها پیوسته حیله می‌کنند، (۱۵) و من هم در برابر آنها چاره می‌کنم! (۱۶) حال که چنین است کافران را اندکی مهلت ده (۱۷)}
و به همین دلیل مخاطب مشخص شده و مورد خطاب این آیات فرد کافر است که مورد تهدید قرار گرفته و وعده به او داده می‌شود و برای همین هم آیه از ملک عتید سخن می‌گوید و به عنوان " طائرهم في عنقهم" از او یاد می‌شود . این ملک عتید است که خداوند قسم می‌خورد که مأموریت و تکلیف او برای نوشتن اعمال سوء وکفر و مکر به ناحق آنان بر ضد خدا و رسولش؛ قسم حقیقت است.

جناب حبیب به راستی که من ناصح امین تو هستم. پس آیاتی که محکم و واضح نیستند را با ظن- که کسی را از حق بی‌نیاز نمی‌کند- تفسیر مکن. مگر نمی‌دانی ظن و گمان چیست؟ از روی ظن تفسیر کردن یعنی آیه غیر محکم را بگیرید و آن را به تنهایی تفسیر کنید و بخواهید به نتیجه برسید. در این صورت نتیجه‌ای که به آن می‌رسید گمراهانه است وحاصل این می‌شود که ظاهر آن آیه غیر محکم با آیات محکم و بینه و واضح قرآن عظیم متناقض می‌شود. بعد آیاتی را در قرآن پیدا خواهید کرد که از آیات محکمند ودرآنها هم از مردمان مؤمن وهم از مردمان کافروهم از اعمال خیر و هم از اعمال شرّ سخن گفته می‌شود و برای همین از هردو ملک یعنی رقیب و عتید سخن به میان می‌آید. در فرموده خداوند تعالی خوب تدبر کن:
{كَلَّا بَلْ تُكَذِّبُونَ بِالدِّينِ ﴿٩﴾ وَإِنَّ عَلَيْكُمْ لَحَافِظِينَ ﴿١٠﴾ كِرَامًا كَاتِبِينَ ﴿١١﴾ يَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ ﴿١٢﴾ إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِي نَعِيمٍ ﴿١٣﴾ وَإِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ ﴿١٤﴾ يَصْلَوْنَهَا يَوْمَ الدِّينِ ﴿١٥﴾ وَمَا هُمْ عَنْهَا بِغَائِبِينَ ﴿١٦﴾} صدق الله العظيم [الإنفطار].

{آن گونه که شما می‌پندارید نیست؛ بلکه شما روز جزا را منکرید! (۹) و بی‌شک نگاهبانانی بر شما گمارده شده... (۱۰) والا مقام و نویسنده (اعمال نیک و بد شما)، (۱۱) که می‌دانند شما چه می‌کنید! (۱۲) به یقین نیکان در نعمتی فراوانند. (۱۳) و بدکاران در دوزخند، (۱۴) روز جزا وارد آن می‌شوند و می‌سوزند، (۱۵) و آنان هرگز از آن غایب و دور نیستند! (۱۶)}

گمان می‌کنم تو به دنبال تأویل قرآنی، ولی قلبت از حق منحرف است و برای همین به دنیال آیات متشابهی می‌وری که تأویل آن را جز خداوند و راسخان در علم نمی‌دانند واز آیات محکم، واضح و بینه تبعیت نکرده و آنها را پشت سر انداخته و به دنبال آیات متشابه می‌روی که ظاهر آنها با سخنانی که از روی هوی و با ظن و گمان بیان می‌کنی شباهت دارد؛ در حالی که ظن، کسی را از حق بی‌نیاز نمی‌کند. اما من آیات متشابه را انکار نمی‌کنم؛ بلکه این آیات از جانب خداوند آمده‌اند. من می‌گویم: تمام این آیات چه متشابه و چه محکم از نزد پروردگارمان آمده‌اند ولی من از آیه‌ای که ظاهرش با سخنان باطل مشابهت دارد؛ پیروی نمی‌کنم؛ بلکه بیان حق آن را برایت آورده و با قرآن و به صورت مفصل، تشریحش می‌کنم. من نظر تردیدکنندگان را در مورد وجود تناقض در قرآن رد می‌کنم؛ هیچ تناقضی در قرآن نیست. ولی آنها تأویل آیات متشابه قرآن را نمی‌دانند و ان آیات متشابه باعث گمراهی شدید آنها شده است وبر پلیدی آنها می‌افزاید و باعث بیشترشدن انحراف و گمراهی آنها از قرآن محکم و واضح و بینه‌ای می‌شود که موافق امیال وهواهای ایشان نیست .

می‌بینم ازانصارنصیحت خواسته‌ای وازمهدی منتظرحق ناصر محمد یمانی که ناصح امین توست؛ نصیحت شخصی نخواسته‌ای. به خداوند علی العظیم قسم که من همان چیزی را که برای خودم می‌خواهم؛ برای تو هم می‌خواهم و نمی‌خواهم متشابه قرآن باعث شود گرفتار گمراهی شدید شوی. اگر از من نصیحتی می‌خواهی؛ به تو توصیه می‌کنم به آیات محکم و واضح و بینه قرآن عظیم تمسک جسته و از آنها منحرف نشوکه تنها هلاک شوندگان از آنها منحرف می‌شوند، کسانی که این آیات را پشت سر انداخته و به دنبال متشابهی که ظاهرش با آیات محکم متناقض است می‌روند. تأویل آیه متشابه؛ غیر از ظاهر آن است و تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند و آن را به راسخین در علم می‌آموزد.

قسم به خداوند علی العظیم البر الرحیم، من تو را از آنان ( راسخان ) نمی‌بینم ؛ بدان و یقین داشته باش مس شیطان رجیم به تو رسیده و می‌خواهد تو را بعد از آن که حق به تو رسید؛ از آن دورت کند و تو را از تردیدکنندگان کند. تو را وسوسه کند که تو مهدی منتظر حق هستی و با وسواس خناسانه در سینه‌ات تو را به سوی پیروی از آیات متشابه سوق دهد و اینکه تو برحقی و ناصر یمانی باطل است و تو مهدی منتظر هستی

بدان که در عصر ظهور؛ مهدیون ناحق زیاد می‌شوند و این مکر شیاطین است تا مردم نتوانند مهدی منتظر حق که راه راست را به حق نشان می‌دهد؛ بشناسند. تنها عده کمی از آنان مثل حبیب الحبیب وارد اینترنت می‌شوند وتعداد زیادی از آنها در استان‌های مختلف ودر کشورهای عالم پراکنده‌اند. برخی از آنها به مردم خبر می‌دهند مهدی منتظر هستند و گروهی دیگر خود را به مردم معرفی نمی‌کنند و منتظرند مردم به او بگویند که مهدی منتظر است. اینها در تلاشند توجه مردم را به سوی خود جلب کنند تا شاید کسی پیدا شود و به آنها بگوید تو مهدی منتظری و باعث گمراهی بیشتر او شده و او هم عده زیادی را بدون علم و هدایت و کتاب منیر؛ گمراه کند.

پس در مورد اینها؛به تمام مسلمانان فتوا خواهم داد تا بدانند چگونه حق را از باطل تمیز داده و بدانند کدام یک از مدعبان مهدویت؛ مهدی منتظر حق است. به تمام حق‌جویان که به دنبال آن هستند که از حق پیروی کرده و چیزی جز حق نمی‌خواهند؛ به حق فتوا می‌دهم چگونه مدعیان مهدویت را که اکثرا خودشان نمی‌دانند گرفتار مس شیطان شده‌اند را تشخیص دهند؛اکثر آنها نمی‌دانند گرفتار مس شیطان رجیم شده ومردم را از راه حق بازمی‌دارند؛ آنها تصور می‌کنند در مسیر هدایتند. اما گروهی که غرور و تعصب آنها را به گناه نکشانده باشد؛ به سراغ شیخی خواهند رفت که مردم را با قرآن علاج می‌کند تا مطمئن شوند آیا بدون اینکه خود بدانند؛شیطان رجیم آنها را وسوسه کرده و آنچه که فکر می‌کنند وحی خداوند الرحمن به قلب است؛ از سوی خداوند الرحمن نیامده است بلکه وسوسه شیطان رجیم است که می‌خواهد او را از حق بازداشته و هم او و هم مردم عالم را گمراه کند. ای حق‌جویان؛ بیایید تا به شما یاد دهم چگونه آنها را بشناسید:

اولاً می‌بینید که آنها از آیه متشابه قرآن عظیم پیروی کرده و آیه محکم و واضح و بینه‌ای را که از آیات محکم و بینه و واضح هستند رها می‌کنند؛ آیاتی که به علت وضوح وروشنی ظاهر و باطن‌شان یکی است و نیازی به تفسیر ندارند.به شما بشارت می‌دهم در هر موضوعی؛ تعداد آیات محکم بیش ازآیات متشابهی است که درهمان موضوع آمده‌اند. برای‌تان مثالی می‌آورم؛ مثلاً همین موضوعی که حبیب الحبیب بر سرآن با ما مجادله می‌کند و می‌گوید یک فرشته مأمور هر انسان است نه دو فرشته و وقتی از حبیب خواستم برهان بیاورد؛ دلیلی را ارائه می‌دهد که حاصل وسوسه شیطان است و این فرموده خداوند تعالی را برای من می‌آورد:

{إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَيْهَا حَافِظٌ} صدق الله العظيم،
{که هر کس مراقب و محافظی دارد!}

ولی تأویل حق آن را نمی‌داند؛ با اینکه آن شبیه وسوسه شیطان رجیم بر ضد آیات محکم و واضح و بینه خداوند است و به موضوع گفتگو ربط دارد. اما من این ایه را انکار نمی‌کنم؛ بلکه بیان حق و تفسیر بهتر آن را برای‌تان می‌آورم. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

{وَلَا يَأْتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْنَاكَ بالحقّ وَأَحْسَنَ تَفْسِيرًا} صدق الله العظيم [الفرقان:٣٣].

{ آنان هیچ مثلی برای تو نمی‌آورند مگر اینکه ما حق را برای تو می‌آوریم، و تفسیری بهتر}

آیات محکمی را برای‌تان می‌آورم که تأکید می‌کنند آنها دو فرشته هستند نه یکی. خداوند تعالی می‌فرماید:

{إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ ﴿١٧﴾ مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ ﴿١٨﴾} صدق الله العظيم [ق]

هنگامی را که دو فرشته راست و چپ که ملازم انسانند اعمال او را دریافت می‌دارند؛ (۱۷) انسان هیچ سخنی را بر زبان نمی‌آورد مگر اینکه همان دم، فرشته‌رقیب و فرشته عتید مراقب و آماده برای انجام مأموریت (و ضبط آن) است! (۱۸)}

این از آیات محکم و واضح و روشن است که نشان می‌دهد آنها دو فرشته هستند. این ایه حاوی برهان‌هایی است که نشان می‌دهد آنها دو فرشته هستند و تمام این برهان‌ها در همین آیه آمده‌اند که به شرح زیر است:

۱-{ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ }: این بدون شک و تردید به دو نفر(مثنی) اشاره دارد و واضح و محکم است.

۲-{ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ }: چگونه ممکن است یک فرشته باشد و در سمت راست و چپ قرار گیرد؟ آیه تأکید بیشتری دارد که آنها دو فرشته هستند نه یکی.

۳-{ مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ ﴿١٨﴾ }: این آیه تأکید دارد آنها دونفر هستند. نام یکی "رقیب" و دیگری "عتید" است ویکی سخنان و اعمال نیک را می‌نویسد و دیگر سخنان و اعمال سوء را.

۴-{ وَجَاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَهَا سَائِقٌ وَشَهِيدٌ }: باز تأکید دارد فرشته‌های مأمور دو فرشته هستند که یکی(سائق) انسان را -در روز قیامت- به جلو می‌راند و دیگری شاهد است.

۵-{ أَلْقِيَا فِي جهنّم كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ }: اینجا هم می‌بینیم که خطاب به دونفر(مثنی) است نه یک نفر و تأکید می‌کند فرشتگان مأمور انسان دو نفر هستند نه یک نفر یا سه نفر.

۶-{فَأَلْقِيَاهُ فِي الْعَذَابِ الشَّدِيدِ }: این آیه هم تأکید دارد دو فرشته مکلف انسان هستند نه آن چنان که حبیب می‌گوید یکی و نه آن چنان که علم الجهاد می‌گوید سه فرشته.

و تمام این برهان‌ها را تنها از یک سوره استنباط کردیم که سوره "ق" است. خداوند تعالی می‌فرماید:

{وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ ﴿١٦﴾ إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ ﴿١٧﴾ مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ ﴿١٨﴾ وَجَاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بالحقّ ذَٰلِكَ مَا كُنْتَ مِنْهُ تَحِيدُ ﴿١٩﴾ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ ذَٰلِكَ يَوْمُ الْوَعِيدِ ﴿٢٠﴾ وَجَاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَهَا سَائِقٌ وَشَهِيدٌ ﴿٢١﴾ لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَٰذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ ﴿٢٢﴾ وَقَالَ قَرِينُهُ هَٰذَا مَا لَدَيَّ عَتيدٌ ﴿٢٣﴾ أَلْقِيَا فِي جهنّم كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ ﴿٢٤﴾ مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُرِيبٍ ﴿٢٥﴾ الَّذِي جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا آخَرَ فَأَلْقِيَاهُ فِي الْعَذَابِ الشَّدِيدِ ﴿٢٦﴾ قَالَ قَرِينُهُ رَبَّنَا مَا أَطْغَيْتُهُ وَلَٰكِنْ كَانَ فِي ضَلَالٍ بَعِيدٍ ﴿٢٧﴾ قَالَ لَا تَخْتَصِمُوا لَدَيَّ وَقَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكُمْ بِالْوَعِيدِ ﴿٢٨﴾ مَا يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ وَمَا أَنَا بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ ﴿٢٩﴾ يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَتَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ ﴿٣٠﴾ وَأُزْلِفَتِ الجنّة لِلْمُتَّقِينَ غَيْرَ بَعِيدٍ ﴿٣١﴾ هَٰذَا مَا تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ حَفِيظٍ ﴿٣٢﴾ مَنْ خَشِيَ الرَّحْمَٰنَ بِالْغَيْبِ وَجَاءَ بِقَلْبٍ مُنِيبٍ ﴿٣٣﴾ ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ ذَٰلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ ﴿٣٤﴾} صدق الله العظيم [ق].

{ما انسان را آفریدیم و وسوسه‌های نفس او را می‌دانیم، و ما به او از رگ قلبش نزدیکتریم! (۱۶) هنگامی را که دو فرشته راست و چپ که ملازم انسانند اعمال او را دریافت می‌دارند؛ (۱۷) انسان هیچ سخنی را بر زبان نمی‌آورد مگر اینکه همان دم، فرشته‌رقیب و فرشته عتید مراقب و آماده برای انجام مأموریت (و ضبط آن) است! (۱۸) و سرانجام، سکرات مرگ بحق فرامی‌رسد؛ این همان چیزی است که تو از آن می‌گریختی! (۱۹) و در «صور(کالبدها)» دمیده می‌شود؛ آن روز، روز تحقّق وعده وحشتناک است! (۲۰) هر انسانی وارد محشر می‌گردد در حالی که همراه او حرکت دهنده(عتید) و گواهی(شهید= رقیب) است! (۲۱) تو از این صحنه غافل بودی و ما پرده را از چشم تو کنار زدیم، و امروز چشمت کاملاً تیزبین است! (۲۲) قرین او(رقیب) می‌گوید: «این نامه اعمال اوست که نزد عتید حاضر و آماده است!» (۲۳) هر کافر متکبّر لجوج را در جهنّم افکنید! (۲۴) آن کسی که به شدّت مانع خیر و متجاوز و در شکّ و تردید است (۲۵) همان کسی که معبود دیگری با خدا قرار داده، او را در عذاب شدید بیفکنید! (۲۶) و همنشینش (از شیاطین) می‌گوید: «پروردگارا! من او را به طغیان وانداشتم، لکن او خود در گمراهی دور و درازی بود!» (۲۷) (خداوند) می‌گوید: «نزد من جدال و مخاصمه نکنید؛ من پیشتر به شما هشدار داده‌ام (و اتمام حجّت کرده‌ام)! (۲۸) سخن من تغییر ناپذیر است، و من هرگز به بندگان ستم نخواهم کرد!» (۲۹) (به خاطر بیاورید) روزی را که به جهنّم می‌گوییم: «آیا پر شده‌ای؟» و او می‌گوید: «آیا افزون بر این هم هست؟!» (۳۰)بهشت را به پرهیزگاران نزدیک می‌کنند، و فاصله‌ای از آنان ندارد! (۳۱) این چیزی است که به شما وعده داده می‌شود، و برای کسانی است که بسوی خدا بازمی‌گردند و پیمانها و احکام او را حفظ می‌کنند، (۳۲) آن کس که از خداوند رحمان در نهان بترسد و با قلبی پرانابه در محضر او حاضر شود! (۳۳) بسلامت وارد بهشت شوید، امروز روز جاودانگی است! (۳۴)}
حال به سراغ برهانهای سوره‌ای دیگر می‌رویم.که این فرموده خداوند تعالی است:

{وَإِنَّ عَلَيْكُمْ لَحَافِظِينَ ﴿١٠﴾ كِرَامًا كَاتِبِينَ ﴿١١﴾ يَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ ﴿١٢﴾} صدق الله العظيم [الإنفطار]

{ و بی‌شک نگاهبانانی بر شما گمارده شده... (۱۰) والا مقام و نویسنده (اعمال نیک و بد شما)، (۱۱) که می‌دانند شما چه می‌کنید! (۱۲)}

این آیه در رد یکی بودن فرشته موکل است ؛ بیش از یک فرشته موکل انسان هستند؛ و همان طور که قبل از این از آیات سوره [ق] برهان آوردیم؛آنها دو فرشته‌اند.

و برهان دیگر:

{وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَيُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً حَتَّىٰ إِذَا جَاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَهُمْ لَا يفرّطون} صدق الله العظيم [الأنعام:٦١]،

{و او بر بندگانش چیره است و نگهبانانی ( از فرشتگان) بر شما می فرستد تا زمانی که یکی از شما را مرگ فرا رسد؛ فرستادگان ما جانش را می گیرند، و (از او) جدا نمی شوند}.

در این آیه محکم روشن می‌شود فرشتگانی که اعمال انسان را حفظ می‌کنند؛ همان رسولان مرگ هستند. خداوند آنها را می‌فرستد تا از اول عمر تا زمان مرگ؛ مکلف و مأمور فرد باشند و در زمان مرگ جان او را می‌گیرند و سپس روشن می‌فرماید که آنهااز او جدا نشده و تکلیف خود را ادامه می‌دهند تا انسان را به آتش جهنم بیندازند و یا او را تا بهشت همراهی کنند. اما شما آیه دیگری پیدا می‌کنید که ظاهر آن با عقیده‌ی باطل شباهت دارد که وجود دو فرشته مرگ را نفی می‌کند و شما به اتکای آن فرشته مرگ را یک فرشته می‌دانید. برای مثال این فرموده خداوند تعالی:

{قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ} صدق الله العظيم [السجدة:١١]،

{ بگو: «فرشته مرگ که بر شما مأمور شده، (روح) شما را می‌گیرد؛}

ولی اگر به آیات محکم رجوع کنید؛ می‌بینید فرشتگان مرگ بیش از یکی هستند؛ پس مقصود خداوند تعالی از این فرموده چیست: {قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ} صدق الله العظيم [السجدة:١١]

{ بگو: «فرشته مرگ که بر شما مأمور شده، (روح) شما را می‌گیرد}؟
اگر به آیات محکم بازگردید؛ خواهید دید جان انسان را یک فرشته مرگ می‌گیرد. یعنی فرشته مرگ انسان کافر بعد از مرگ یک فرشته است؛ برای همین هم ملک عتید انسان کافری را که با او خصومت می‌ورزد به جلو می‌راند و ملک رقیب او را -ملک عتید- همراهی می‌کند ولی مصدر امر نیست و ملک عتید مأمور کار است. ولی اگر انسان صالح باشد؛ مصدر امر ملک رقیب است وملک عتید کاره‌ای نیست و هردو باهم انسان صالح را به سوی بهشت می‌برند تا ملک رقیب جایگاه انسان صالح را در بهشت به او نشان دهد.

هرکس ظاهر این آیه را بگیرد؛ از آیات محکمی گمراه می‌شود که فتوا می‌دهند هر انسانی فرشته‌ای دارد که مأمور مرگ اوست و فرشته‌ی دیگر در این امر به او کمک می‌کند. اگر متوفی از اهالی آتش باشد؛ ملک عتید جان او را می‌گیرد و رهبری کار با اوست وملک رقیب به او کمک می کند و مصدر امر ملک عتید است و همان طور که پیشتر به تفصیل از کتاب مبین برای شما توضیح دادیم؛ ملک رقیب به عنوان شاهد او را همراهی می‌کند.

جناب حبیب می‌بینم با این آیه از فرموده‌های خداوند تعالی هم برای ما حجت می‌آوری:

{وَتَرَىٰ كُلَّ أمّة جَاثِيَةً كُلُّ أمّة تُدْعَىٰ إِلَىٰ كِتَابِهَا الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿٢٨﴾ هَٰذَا كِتَابُنَا يَنْطِقُ عَلَيْكُمْ بالحقّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنْسِخُ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿٢٩﴾} صدق الله العظيم [الجاثية].

{ در آن روز هر امّتی را می‌بینی بر زانو نشسته؛ هر امّتی بسوی کتابش خوانده می‌شود، و امروز جزای آنچه را انجام می‌دادید به شما می‌دهند! (۲۸) این کتاب ما است که به حق با شما سخن می‌گوید، ما آنچه را انجام می‌دادید می‌نوشتیم! (۲۹)}
در پاسخت می‌گوییم: در اینجا کافرانی مورد خطاب هستند که اهل اعمال سوء و ناشایست بودند و ملک عتید مکلف به ثبت اعمال بد آنها بوده است. برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:

{هَٰذَا كِتَابُنَا يَنْطِقُ عَلَيْكُمْ بالحقّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنْسِخُ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿٢٩﴾} صدق الله العظيم

{ این کتاب ما است که بحق با شما سخن می‌گوید، ما آنچه را انجام می‌دادید می‌نوشتیم!}

و مقصود کتابی است که به حق از اعمال بد آنها صحبت می‌کند و آنها با این گفته آن را منکر می‌شوند: "ما كنا نعمل من سوء"،" ما کار بدی انجام نمی‌دادیم" این کتاب ملک عتید است. تو را چه می‌شود که سخن صواب کتاب را درک نمی‌کنی و می‌خواهی با تأویل خود قرآن را متناقض کنی؟ آیا می‌خواهی مسلمانان نسبت به قرآن کافر شده و در ان شک کنند؟ این خواسته شیطانی است که در سینه‌ات تو را وسوسه می‌کند؛ پس پیرو او مباش و از من تبعیت کن تا تو را به صراط مستقیم هدایت کنم. از شیطانی که درنفست است برحذر باش. اگر به وسوسه‌های ناحق خود ادامه دهد؛ دعا خواهم کرد تا خداوند جسد وروح حبیب الحبیب را بدل به آتش و آتش‌گاه عظیم شیطان رجیم نماید؛ شیطانی که می‌داند من به حق سخن می‌گویم و حق را می خواهم در حالی که او به دنبال باطل است و سپس از خدا می‌خواهم عذاب و سختی خود را بر حبیب الحبیب سرد کرده و او را در سلامت نگاه دارد.

ای شیطانی که حبیب الحبیب را وسوسه می‌کنی؛ اگر مرا به تحدی بکشی؛ به خداوند علی العظیم قسم می‌خورم که به اذن خدا حبیب را مانند منزلی از منازل جهنم برایت قرار خواهم داد؛ پس دست از وسوسه ناحق او بردار؛ من به تو هشدار می‌دهم. و اگر حبیب از کسانی باشد که تصورشان بر این است که درست عمل می‌کنند؛ ولی تلاش‌شان در دنیا به هدر می‌رود؛ صدمه‌ای نخواهد دید. اما اگر از شیاطین بشر باشد؛ هردو شما به حول و قوت الهی عذاب خواهید شد. من خودم شما را اذیت نمی‌کنم؛ بلکه با یقین دعا می‌کنم و خداوند عزیز مقتدر در برابر آنها مرا یاری می کند؛ آنها خود می‌دانند که از مکر خداوند در امان نیستند و خدا بر هر کاری تواناست. ایا متوجه موضوع شدی یا باز می‌خواهی با تشکیک در ذکر-قرآن عظیم- مهدی منتظر را به چالش بکشی؟ قبل ازاین که دعا کنم؛ به حبیب الحبیب نصیحتی خواهم کرد. اگر می‌تواند پنهانی نزد شیخی برود که با قرآن مردم را معالجه می‌کند و ازاو بخواهد به اندازه یک ساعت کامل آیاتی از ذکر الحکیم را بر او بخواند که شیاطین را می‌سوزانند تا اگربه دنیال حق است؛ حق برایش روشن گردد و سپس بیاید و به حق شهادت دهد و غرور و تعصب او را به گناه نکشاند که در این صورت به فوز عظیمی دست خواهد یافت و خداوند او را به راه راست هدایت خواهد کرد و از نزد خود در دنیا و آخرت عزتی بزرگ عطا خواهد کرد؛ واگر غرور و تعصب او را به گناه بکشاند؛ جهنم نصیب اوست که عاقبت بسیار بدی است.

چقدر درمورد رقیب و عتید برایت برهان علمی آوردیم ولی انگارهیچ چیزی برایت گفته نشده و برهان‌های محکم قر آن را رها کرده و بر متشابهات قرآن تکیه کرده و برحسب تأویلت قرآن تناقض دارد. علت این است که تو به ایات متشابه تمسک جسته و آیات محکمی را که با آنها با تو مجادله می‌کنم رها می‌کنی. تو به ایات محکم قرآن ایراد نمی‌گیری؛بلکه آنها را پشت سرمی‌اندازی انگار که ذکری از انها در میان نیست وراهت را گرفته و می‌روی و با آیات متشابه قرآن می‌آیی تا ضد آیات محکمی باشد که با آنها با تو مجادله می‌کنم. اما من مانند او نیستم. بلکه‌ ایات محکم را می‌آورم و سپس تأویل آیات متشابه قرآن را برایت آورده و به تفصیل آن را برایت روشن می‌کنم. من دروغ وجود تناقض در قرآن را که مکر شیطاین جن و انس است؛ رد می‌کنم. و اما تو حبیب الحبیب! به نصیحت من گوش کن؛ آیا نمی‌بینی بسیاری از موارد وقتی آیات قرآن را می‌شنوی؛ سینه‌ات تنگ می‌شود حبیب الحبیب؟

از خدا می‌خواهم اگر به دنبال حق هستی؛ خداوند تو را به راه راست هدایت کند.


وسلامٌ على المرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
المهدي المنتظر الإمام ناصر محمد اليماني.
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=3861

Admin
12-07-2016, 04:23 PM
- 8 -
الإمام ناصر محمد اليماني
11 - 09 - 1430 هـ
31 - 08 - 2009 مـ
12:23 صـباحاً
ـــــــــــــــــــــ
روایت کاذبی که برخلاف تعداد کثیری از آیات محکم و ام الکتاب است... ..



الملك سليمان وملك الموت
السلام عليكم ورحمة الله وبركاته وصلي وبارك على سيدنا محمد صلى الله عليه وسلم وعلى كافة الصالحين..
از یکی از مشایخ روایتی خواندم و دراینترنت هم آن را پیدا کردم که درآن از ملک سلیمان و ملک الموت سخن گفته شده است . نسبت به آن کنجکاو شده و سوالات دیگری برایم مطرح شد و روایت از این قرار است
چیزهایی مسّخر ملک سلیمان شده بود که به کس دیگری عطا نشد؛ از ملک و قدرت و... انس و جن و باد و پرندگان و حیوانات تحت امرش بودند و أوامر او را اجرا می‌کردند. ایشان علیه السلام مجلسی داشتند که همه را در آن احضار می‌کردند و از جمله این حاضران ملک الموت عزراییل بود. او به مثابه دوست ملک سلیمان بود و مرتب به سلیمان خبر می‌داد که در آن روز جان چه کسانی را گرفته است و داستان‌شان را برای سلیمان تعریف می‌کرد. نبی سلیمان از او سؤآل کرد؛ سخت‌ترین باری که برای گرفتن جان کسی در کنارش بودی کدام بود. گفت زمانی که در صحرا روح زنی را می‌گرفتم و او زایمان کرده و کسی درکنارش نبود. صحنه طفل صغیر در وسط صحرا که می بایست روح مادرش را می گرفتم برایم حزین بود چون کس دیگری در آن صحرا نبود. ملک الموت ادامه داد که سال‌ها گذشت و من به فرمان داده شد تا جان یکی از پادشاهان را بگیرم. او در میان سپاهیانش بود. دیدم پادشاه؛ همان کودک کوچکی بود که در زمان مرگ مادرش در صحرا تنها مانده بود و خداوند عزوجل مقرر نموده بود تا زنده بماند وپادشاه شود.وقتی خداوند به ملک عزراییل فرمان داد تا جان نبی‌ خود سليمان عليه السلام را بگیرد؛ ملک الموت به مکانی رفت و ملک سلیمان را یافت که در محلی بود که مشرف بر محل کار انس و جن بود و سلیمان به عصای خود تکیه داشت. وقتی ملک الموت سراغ ملک سلیمان رفت؛ سلیمان از دیدن او درآن مکان و زمان تعجب کرد. او ملک الموت را درمجالس خود ووقتی کنارش می‌نشست می‌دید. ملک الموت دور و بر نبی الله سلیمان می‌گشت و حیا می‌کرد جلو برود تا روحش را بگیرد او نبی خدا و دوست و هم‌نشینش بود. نبی الله سلیمان احساس کرد که ملک الموت برای گرفتن روحش آمده است. پس به او گفت نزدیک شووازاجرای فرمان خدا؛ حیا مکن. ملک الموت جلو رفت و روحش را گرفت و نبی سلیمان علیه السلام وفات یافت درحالی که به عصایش تکیه داشت و انس و جن از مرگ او باخبر نشدند مگر بعد از اینکه موریانه چوب عصا را خورد و نبی علیه السلام افتاد و این موقع بود که جنیان متوجه شدند چیزی ازغیب نمی‌دانند مگر آنچه که خدا بخواهد بدانند.
سؤال من از امام وانصار این است که آیا این روایت صحیح است یا در آن مبالغه شده؟
و اگر به اذن خدا ملک الموت مسّخر سلیمان بود؛ این یعنی برخی از ملایکه هم مسّخر سید ما سلیمان بودند؟
آیا آن فتنه شدیدی که سلیمان گرفتارش شد این بود؟ آن فتنه چه بود و چه مدت طول کشید؟
وكل عام وانتم بخير والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته


بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين..
برادرگرامی؛ سلام خدا بر شما وهمه انصار وپیشگام برگزیده و تمام مسلمانان باد. به حق برایت فتوا می‌دهم که خداوند برای این روایت برهانی نازل نفرموده است چون ملک الموتی که موکل گرفتن جان انسان‌هاست؛ یک فرشته نیست؛ بلکه فرشته مرگ موکل صالحان؛ ملک رقیب است. هر انسان صالحی یک ملک رقیب دارد که مسؤل اوست و به امر خداوند روح او را به راحتی و آسانی می‌گیرد و ملک عتید به او کمک می‌کند؛ ولی فرشته‌ای که جان صالحان را به راحتی و آسانی می‌گیرد ملک الموت رقیب است و هر انسان صالح فرشته‌ای به نام رقیب دارد که نماینده اهالی بهشت است. ولی فرشته‌ای که موکل بر کافران و مفسدان بوده و مأمور گرفتن جان آنهاست؛ ملک عتید است. هر انسان اهل آتشی ملک الموتی دارد که نامش عتید است و او نماینده آتش است ؛ این دو ملک هم چنین موظف به ثبت اعمال خیر و شرّ انسان هستند. تکلیف آنها در تمام طول حیات انسان ثبت اعمال است ودر زمان مقدر شده برای مرگ؛ گرفتن روح او با سختی و یا آسانی هم وظیفه آنان است که در زمان مقدر شده در کتاب مسطور انجام می‌شودد. آن دو بعد از مرگ انسان هم از او جدا نمی‌شوند؛ بلکه بعد از مرگ هم همراه انسان هستند تا او-انسان بدکار- را به آتش جهنم بیفکنند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَيُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَكُمْ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَهُمْ لا يُفَرِّطُونَ (61)} صدق الله العظيم [الأنعام].
{و او بر بندگانش چیره است و نگهبانانی ( از فرشتگان) بر شما می فرستد تا زمانی که یکی از شما را مرگ فرا رسد؛ فرستادگان ما جانش را می گیرند واز او جدا نمی شوند}
اگر فرد از اهالی آتش باشد؛ ملک عتید او را به جلو رانده و ملک رقیب به عنوان شاهد حاضر خواهد بود و در پیشگاه خداوند به حق شهادت می‌دهد که اعمال سوء ثبت شده توسط ملک عتید چیزی بیش از اعمالی که او شاهد آن بوده ؛ نیست. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ (16) إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ (17) مَا يَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ (18) وَجَاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذَلِكَ مَا كُنتَ مِنْهُ تَحِيدُ (19) وَنُفِخَ فِى الصُّورِ ذَلِكَ يَوْمُ الْوَعِيدِ (20) وَجَاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَّعَهَا سَائِقٌ وَشَهِيدٌ (21) لَقَدْ كُنتَ فِى غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ (22) وَقَالَ قَرِينُهُ هَذَا مَا لَدَيَّ عَتِيدٌ (23) أَلْقِيَا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ (24) مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُرِيبٍ (25) الَّذِي جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَأَلْقِيَاهُ فِي الْعَذَابِ الشَّدِيدِ (26) قَالَ قَرِينُهُ رَبَّنَا مَا أَطْغَيْتُهُ وَلَكِنْ كَانَ فِي ضَلالٍ بَعِيدٍ (27) قَالَ لا تَخْتَصِمُوا لَدَيَّ وَقَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكُمْ بِالْوَعِيدِ (28) مَا يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ وَمَا أَنَا بِظَلامٍ لِلْعَبِيدِ (29) يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلْ امْتَلأْتِ وَتَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ (30)} صدق الله العظيم [ق].
{ما انسان را آفریدیم و وسوسه‌های نفس او را می‌دانیم، و ما به او از رگ قلبش نزدیکتریم! (۱۶) هنگامی را که دو فرشته راست و چپ که ملازم انسانند اعمال او را دریافت می‌دارند؛ (۱۷) انسان هیچ سخنی را بر زبان نمی‌آورد مگر اینکه همان دم، فرشته‌رقیب و فرشته عتید مراقب و آماده برای انجام مأموریت (و ضبط آن) است! (۱۸) و سرانجام، سکرات مرگ بحق فرامی‌رسد؛ این همان چیزی است که تو از آن می‌گریختی! (۱۹) و در «صور(کالبدها)» دمیده می‌شود؛ آن روز، روز تحقّق وعده وحشتناک است! (۲۰) هر انسانی وارد محشر می‌گردد در حالی که همراه او حرکت دهنده(عتید) و گواهی(شهید= رقیب) است! (۲۱) تو از این صحنه غافل بودی و ما پرده را از چشم تو کنار زدیم، و امروز چشمت کاملاً تیزبین است! (۲۲) قرین او(رقیب) می‌گوید: «این نامه اعمال اوست که نزد عتید حاضر و آماده است!» (۲۳) هر کافر متکبّر لجوج را در جهنّم افکنید! (۲۴) آن کسی که به شدّت مانع خیر و متجاوز و در شکّ و تردید است (۲۵) همان کسی که معبود دیگری با خدا قرار داده، او را در عذاب شدید بیفکنید! (۲۶) و همنشینش (از شیاطین) می‌گوید: «پروردگارا! من او را به طغیان وانداشتم، لکن او خود در گمراهی دور و درازی بود!» (۲۷) (خداوند) می‌گوید: «نزد من جدال و مخاصمه نکنید؛ من پیشتر به شما هشدار داده‌ام (و اتمام حجّت کرده‌ام)! (۲۸) سخن من تغییر ناپذیر است، و من هرگز به بندگان ستم نخواهم کرد!» (۲۹) روزی که به جهنّم می‌گوییم: «آیا پر شده‌ای؟» و او می‌گوید: «آیا افزون بر این هم هست؟!» (۳۰)}
از خلال همین آیات است که بیان حق این فرموده خداوند تعالی را درک می‌کنیم:
{وَهُمْ لا يُفَرِّطُونَ (61)} صدق الله العظيم،
{و آنها کوتاهی نمی کنند (از اوجدا نمی شوند) }
یعنی بعد از مرگ انسان؛ این دو فرشته او را ترک نمی‌کنند؛ تا فرد کافر را به عذاب شدید بیفکنند و برای همین می‌بینید که به این فرشته‌ها یعنی رقیب و عتید فرمان داده می‌شود: ،{أَلْقِيَا} و همین طور{فَأَلْقِيَاهُ}. پس روشن می‌شود فرشتگانی که حفظ کننده-ثبت کننده- اعمال هستند یعنی رقیب و عتید، همان فرشتگان مرگند و یکی از آنها نماینده بهشت و دیگری نماینده آتش است و بعد از مرگ هم انسان را ترک نمی‌کنند تا او را به آتش جهنم بیفکنند و تا روز رستاخیز مأموریت‌شان را ترک نمی‌کنند تا او را به عذاب شدیدی که برایش مقرر شده بیندازند. سزاوار و شایسته نیست که جان تمام انسان‌ها توسط یک فرشته‌ی مرگ گرفته شود؛ یک مخلوق نمی‌تواند به ارواح تمام انسان‌ها احاطه داشته و در آن واحد در اینجا و آنجا روح آنها را بگیرد؛ این مخالف عقل ومنطق است؛ چون این تنها خداوند یگانه است که علم و قدرتش در آن واحد دربرگیرنده همه چیز است؛ اما مخلوقین؛ خدا برای هیچ کسی دو قلب در سینه‌ نگذاشته است.
ممکن است کسی بخواهد سخن مرا قطع کرده و بگوید: اما خداوند تعالی می‌فرماید:
"{قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ} صدق الله العظيم [السجدة:11]"
{بگو: «فرشته مرگ که بر شما مأمور شده، (روح) شما را می‌گیرد}
در جواب می‌گوییم ولی یک فرشته مرگ برای تمام انسان‌ها وجود ندارد؛ بلکه هر انسانی یک فرشته دارد؛ روح کافر به سختی توسط ملک عتید که مأمور خود اوست وروح انسان صالح توسط ملک رقیب که موکل آن انسان است گرفته می‌شود. فرشتگان مرگ حین گرفتن جان کافران؛ آنها را می‌زنند تا روح‌شان خارج شود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَلَوْ تَرَى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُواْ الْمَلائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ وَذُوقُواْ عَذَابَ الْحَرِيقِ} صدق الله العظيم [الأنفال:50].
{ و اگر ببینی کافران را هنگامی که فرشتگان (مرگ)، جانشان را می‌گیرند و بر صورت و پشت آنها می‌زنند : بچشید عذاب سوزنده را }
پس برای ما روشن شد که آنها دوفرشته هستند نه بیشتر و نامشان عتید و رقیب است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{أَلْقِيَا فِى جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ (24) مَّنَّاعٍ لِّلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُّرِيبٍ (25) الَّذِى جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَفَأَلْقِيَاهُ فِى الْعَذَابِ الشَّدِيدِ (26)} صدق الله العظيم.
{هر کافر متکبّر لجوج را در جهنّم افکنید! (۲۴) آن کسی که به شدّت مانع خیر و متجاوز و در شکّ و تردید است (۲۵) همان کسی که معبود دیگری با خدا قرار داده، او را در عذاب شدید بیفکنید! (۲۶)}
پس برایتان روشن شد؛ این روایت باطل و دروغ است و خداوند برهانی برای آن نازل نفرموده است و این که گمان می‌کردند ملک الموت تنها یک فرشته به نام عزراییل است که جان‌ها را می‌گیرد باعث کشف شدن افترائشان شد . برای همین دروغ ناحقی را پایه ریختند و برای همین هم با قرآن اختلاف زیادی دارد.


وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله رب العالمين..
أخوكم الإمام ناصر محمد اليماني.
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=90284

Admin
18-09-2016, 04:35 PM
- 9 -

{ هَذَا كِتَابُنَا يَنطِقُ عَلَيْكُم بالحقّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنسِخُ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ }
صدق الله العظيم

بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
خداوند تعالی می‌فرماید: {وَإِنْ تُبْدُوا مَا فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ فَيَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شيء قدير} صدق الله العظيم [البقرة‏:‏284‏]‏.
{ آنچه در آسمانها و زمین است، از آنِ خداست. و اگر آنچه را در دل دارید، آشکار سازید یا پنهان، خداوند شما را بر طبق آن، محاسبه می‌کند. سپس هر کس را بخواهد می‌بخشد؛ و هر کس را بخواهد مجازات می‌کند. و خداوند به همه چیز قدرت دارد.}
یعنی رقیب وعتید درسمت راست و چپ انسان مستقر بوده و مکلفتد اعمال خیر و شرّانسان را در کتاب‌شان بنویسند؛ ونوشته‌های آنها صورت برابراصل اعمال آنان است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{هَذَا كِتَابُنَا يَنطِقُ عَلَيْكُم بالحقّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنسِخُ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ} صدق الله العظيم [الجاثية:29].
{این است کتاب ما که به حقّ بر ضدّ شما سخن مى‌گوید. ما آنچه را انجام مى‌دادید- طبق نسخه اصلی اعمال‌تان- می‌نوشتیم}
اما دو فرشته رقیب و عتید از وسوسه‌های نفس انسان بی‌خبرند؛ لذا گیرنده وحی از خداوند بوده و از نیات خیر و شری که در نفس انسان است باخبر شده و می‌نویسند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَلَقَدْ خَلَقْنَا الإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ (16) إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ (17)} صدق الله العظيم [ق]
{ما انسان را آفریدیم و وسوسه‌های نفس او را می‌دانیم، و ما به او از رگ قلبش نزدیکتریم! (۱۶) هنگامی را که دو فرشته راست و چپ که ملازم انسانند- نیات نفس او را - از خداوند- دریافت می‌دارند؛ (۱۷)}
آنچه که متلقیان(دریافت‌کنندگان) از خداوند الرحمن دریافت می‌کنند؛ وحی است و بر طبق آن ؛ همان چیزی که درنفس‌ انسان است را می‌نویسند. آنها صورتی برابر اصل آنچه که در نفس انسان است را می‌نویسند؛ فرقی ندارد خداوند آن را بببخشد و یا به خاطر آن از انسان مؤاخذه کند؛ هرچه که در نفس بندگان خداست؛ نوشته می‌شود و دو فرشته مکلف این کار یعنی رقیب و عتید بواسطه خدا از نفس انسان باخبر می‌شوند و وسوسه نفس انسان را از پروردگارشان دریافت می‌کنند. پس اگر وسوسه‌ها باطل باشند؛ عتید آن را در کتابش می‌نویسد. وقتی شیطان در نفس انسان وسوسه کرده و او را در امر حق به شک می‌اندازد؛ اگر فرد رسول یا نبی باشد؛ خداوند القای شیطان را به عتید وحی می‌کند تا بنویسد و سپس آیات خود را استوار کرده و نبی یا رسولش را می‌بخشد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{فَيَنْسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آَيَاتِهِ} صدق الله العظيم [الحج:52].
{ امّا خداوند القائات شیطان را رونوشت مي كند ( مي نويسد ) سپس آیات خود را استحکام می‌بخشید؛ و خداوند علیم و حکیم است }
و معنی "النسخ" در اینجا این است: خداوند به فرشته‌ای که مکلف به نوشتن وسوسه‌ی شک است وحی می‌کند تا درست نسخه اصلی آن وسوسه را در کتاب بنویسد تا مورد محاسبه قرار گیرد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{هَذَا كِتَابُنَا يَنطِقُ عَلَيْكُم بالحقّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنسِخُ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ} صدق الله العظيم [الجاثية:29].
{این است کتاب ما که به حقّ بر ضدّ شما سخن مى‌گوید. ما آنچه را انجام مى‌دادید- طبق نسخه اصلی اعمال‌تان- می‌نوشتیم}
و تصدیق فرموده خداوند تعالى:
{وَإِنْ تُبْدُوا مَا فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ فَيَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شيء قدير} صدق الله العظيم [البقرة:284] .
{ آنچه در آسمانها و زمین است، از آنِ خداست. و اگر آنچه را در دل دارید، آشکار سازید یا پنهان، خداوند شما را بر طبق آن، محاسبه می‌کند. سپس هر کس را بخواهد می‌بخشد؛ و هر کس را بخواهد مجازات می‌کند. و خداوند به همه چیز قدرت دارد.}
پس برای ما روشن شد "النسخ" یعنی: وحی از جانب خداوند به فرشتگان برای نوشتن آن چیزی است که در نفس فرد گذشته است؛ نسخه‌ای درست طبق اصل آن چه که در نفس گذشته است، بدون کم و زیاد. همان وسوسه‌ای که درنفس ایجاد شده و شکی که نسبت به حق در نفس گذشته؛ نوشته می‌شود.سپس خداوند آیات خود را برای او استوار کرده و هرکس را بخواهد می‌بخشد و هرکس را بخواهد عذاب می‌کند.
تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَإِنْ تُبْدُوا مَا فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ فَيَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شيء قدير} صدق الله العظيم [البقرة:284]
{ آنچه در آسمانها و زمین است، از آنِ خداست. و اگر آنچه را در دل دارید، آشکار سازید یا پنهان، خداوند شما را بر طبق آن، محاسبه می‌کند. سپس هر کس را بخواهد می‌بخشد؛ و هر کس را بخواهد مجازات می‌کند. و خداوند به همه چیز قدرت دارد.}
{هَذَا كِتَابُنَا يَنطِقُ عَلَيْكُم بالحقّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنسِخُ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ} صدق الله العظيم [الجاثية:29].
{این است کتاب ما که به حقّ بر ضدّ شما سخن مى‌گوید. ما آنچه را انجام مى‌دادید- طبق نسخه اصلی اعمال‌تان- می‌نوشتیم}
پس کتاب انسان نسخه کامل اعمال و نیات و وسوسه نفس اوست.


وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
أخوكم الإمام ناصر محمد اليماني.
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=92338

Admin
23-03-2020, 08:19 AM
-10-
الإمام ناصر محمد اليماني
27 - 12 - 1436 هـ
10 - 10 - 2015 مـ
09:46 صباحاً
ــــــــــــــــــــــ

امام مهدی به شما امر می‌کند با احادیثی که امام مهدی درمورد صحت‌ آنان فتوا نداده است با جاهلان مجادله نکنید از جمله حدیث دروغی که می‌گوید ملک الموت مانند قوچی سر بریده خواهد شد...


نوشته اصلی توسط البصيرة
السلام عليكم ورحمة الله وبركاتهبرادر احمد عادل خوش آمدید؛ سؤال تو نشانه این است که اهل تدبر هستی و ان‌شاءالله از کسانی باشی که به سخنان گوش فرا داده و از بهترین آنها پیروی می‌کنند لذا به تو نصیحت می‌کنم موضوعات مختلف امام مهدی ناصر محمد یمانی را مطالعه کنی. به سؤالت باز می‌گردیم. بگو که سؤال تو را درست فهمیده‌ام، تو با اشاره و بدون ذکر حدیث می‌گویی ؛ حدیثی که من آن را می‌اورم و می‌گویی چگونه پرنده ای آورده می شود که مرده است چون موت (مرگ ) بین بهشت وآتش سربریده شده است؟ آیا منظورت این نیست؟
این حدیث درستی است که همه روی آن اتفاق نظر دارند و هیچ یک از نقد کنندگان حدیث ایرادی به آن نگرفته و شبهه‌ای به آن وارد نکرده‌اند.
أبو سعید الخدری-رضی‌الله عنه- گفته است: موت (مرگ ) به صورت گوسفندی كه سفیدی آن فزونتر از سیاهی است آورده شده و منادی ندا می‌دهد: ای اهالی بهشت؛ آنها سر بلند کرده و نگاه می کنند . ایا این را می‌شناسید؟ می‌گویند بله این مرگ است -و همگی او را ملاقات کرده‌اند- سپس ندا داده می‌شود: ای اهالی جهنم؛ آنها سر بلند کرده و نگاه می کنند؛آیا این را می‌شناسید؟ می‌گویند بله این مرگ است و همگی قبلا او را ملاقات کرده‌اند. سپس می‌گوید که ای اهل بهشت جاودان بمانید که دیگر مرگی نیست و ای اهل آتش جاودانه هستید و مرگی ندارید. سپس این آیه قرائت می‌شود: وأنذرهم يوم الحسرة إذ قضي الأمر وهم في غفلة وهم لا يؤمنون (39)( (مريم)» و سؤال دوم من این است که برداشت تو از این حدیث چیست

بسم الله الرحمن الرحيم، سلام الله عليكم ورحمة الله وبركاته؛ انصار پیشگام و برگزیده عزیزم؛ به شما امر می‌کنیم با احادیثی که صحت آنها را امام مهدی تأیید نکرده با جاهلان بحث و مجادله نکنید؛ مانند همین حدیث دروغ که می‌گوید ملک الموت به صورت قوچ درآمده و ذبح می‌شود؛ این حدیث ساختگی و دروغ است و خداوند برای آن دلیل و برهانی نارل نفرموده است و ما پیش از این درباره فرشتگان مرگ فتوا داده بودیم؛ فرشتگان مرگ همان ملک " رقیب" و ملک" عتید" هستند. و اما درمورد مرگ؛ همه خواهند مرد و همه چیز هلاک می‌شود مگر خداوند سبحان و اوست که زنده می‌کند و می‌میراند. اما آنها با این حدیث دروغ گمان می‌کنند وقتی کار مرگ تمام شد دیگر مرگی درکار نخواهد بود و فراموش کرده اند که این خداوند است که زنده می‌کند و می‌میراند و او زنده و حی است و مرگ در او راه ندارد. سبحان الله؛ انگار که خداوند با قبض ارواح کاری ندارد؛ این اوست که حین مرگ، ارواح را قبض می کند ( می گیرد ) :
{وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّـهِ كِتَابًا مُؤَجَّلًا} صدق الله العظيم [آل عمران:۱۴۵].
{ هیچ‌کس، جز به فرمان خدا، نمی‌میرد؛ سرنوشتی است تعیین شده؛}
در هر صورت ما پیش ازاین به تفصیل درباره فرشته‌های مرگ صحبت کرده‌ایم. هر انسان کافری، فرشته مرگ-مخصوص به خود- دارند که نام تمام آنها "عتید" است و هر انسان مومنی نیز فرشته مرگ -مخصوص به خود- دارند که نام همه آنها "رقیب" است و اینها همان فرشتگان مرگند. ملک "عتید" موکل گرفتن روح کافران و مجرمان است چون نماینده آتش است و ملک"رقیب" به او کمک کرده و شاهد حق اوست که او به انسان ظلم نکرده است. اما ملک "رقیب" کاتب اعمال حسنه انسان است و نماینده اهالی بهشت است. هر انسان صالحی یک فرشته مرگ دارد که حین مرگ؛ روح او را به آسانی می‌گیرد و نام او ملک"رقیب" است و ملک"عتید" به او کمک می‌کند. ولی فرشته موکل ارواح صالحان ملک "رقیب" است و هر انسان صالحی یک فرشته به نام "رقیب" دارد. پیش از این در تعدادی از بیانات درمورد فرشتگان مرگ و وظایف آنان سخن گفته بودیم. آنها وظیفه دارند اعمال حسنه و سیئه انسان را از اول زندگی تا فرا رسیدن مرگش ثبت کنند. خداوند تعالی می‌فرماید:
{تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَهُمْ لَا يُفَرِّطُونَ ﴿٦١﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].
{فرستادگان ما جان او را می‌گیرند؛ و کوتاهی نمی‌کنند.}
و اما درمورد این مرد که خود را احمد عدلی نامیده است؛ با وجود احترامی که برایش قائلم؛ او نیز مانند امثال خودش از جاهلان است. او غضب‌ کردن؛ راضی شدن، مسرور شدن یا حزین شدن خداوند را انکار می‌کند و اینها صفاتی از صفات نفسانی خداوند است و بندگانش در این صفات با او شریکند. ولی صفات ذاتی خداوند، در صفات ذاتی هیچ چیز مانند خداوند نیست ولی شما صفات ذاتی و نفسانی خداوند را باهم مخلوط کرده‌اید. ای مرد مگر خداوند خود را با صفت ارحم الراحمین وصف نکرده است؟ و این یعنی صفت رحمت؛ صفت نفسی است و بندگان رحیم خداوند در این صفت با او شریکند ولی خداوند ارحم الراحمین است. صفت کرم نیز از صفات نفسیه مشترک بین خداوند و بندگان کریم اوست ولی خداوند اکرم الأکرمین است. در هر حال احمد عدلی؛ اگر تو در حدی باشی که با امام مهدی ناصر محمد یمانی گفتگو کنی؛ باید بدانی ما درباره همین موضوعاتی که تو آنها را انکار کرده‌ای با افراد بسیاری گفتگو کرده و در همه مقیاس‌ها دربرابر آنها حجت اقامه کرده‌ایم؛ از جمله آنها دکتر احمد عمرو است و خداوند هر یک از بندگانش را بخواهد هدایت کرده و کسانی که قلب‌شان از حق تنگ است را گمراه می‌نماید.
به هرحال به پاسخ‌های ما به آنان که درباره همین موضوعی است که تو انکار کرده‌ای؛ مراجعه کن و اگر حق با توست به انها به حق پاسخ بده و اگر برهان علمی قوی و قانع کننده در اختیار د اری؛ آنها را بیاور.
ای مرد؛ پیش از این فتوا داده بودیم که حسرت درنفس خداوند نسبت به بندگانی که به خود ظلم کرده‌اند رخ نمی‌دهد مگر اینکه بندگان در نفس خود از کوتاهی‌هایی که در نزد پروردگار مرتکب شده‌اند؛ پشیمان شوند. احمد در بیاناتی که روی این موضوع تمرکز دارند؛ تدبر کن و حجت را با حجت جواب بده. به خداوند قسم؛ به خداوند قسم که تو از کسانی هستی که پروردگارشان را آن‌گونه که باید نشناخته و حق معرفت او را بجا نیاورده‌اند و وعده او حق است و او ارحم الراحمین است.

وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..

أخوكم الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=235215