المساعد الشخصي الرقمي

مشاهدة النسخة كاملة : پاسخ قاطع و علمی به «الباحث عن البینة» که در حقیقت «باحث عن الباطل» است



Admin
29-05-2014, 07:49 PM
- 1 -
[ لمتابعة رابط المشاركـة الأصلية للبيـان ] (https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=144542)


الإمام ناصر محمد اليماني
26 - رجب - 1435 هـ
25 - 05 - 2014 مـ
۴- خرداد -۱۳۹۳ه.ش.
04:45 صبح
( بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى )
ــــــــــــــــــــ




پاسخ قاطع و علمی به «الباحث عن البینة» که در حقیقت «باحث عن الباطل» است...

بسم الله الرحمن الرحيم و صلوات و سلام بر تمام انبیا و رسولان الهی از اولین نفر تا آخرینشان، محمد رسول الله، ما بین هیچ یک از رسولان او فرقی قائل نشده و تسلیم او هستیم و اما بعد...
«باحث عن البینه»! به راستی که خداوند از حال تو آگاه است و می‌داند تو تلاش می‌کنی مردم را از پیروی از راه راست خداوند بازداری و سخن را تحریف کرده و مقصود آن را تغییر دهی، ای کسی که خود را از مکر خداوندی در امان می‌دانی که به حق و بدون اینکه هیچ ظلمی کند، بهترین مکرکننده است و حکم با خداوند است که او بهترین جداکننده حق از باطل است.
در وهله‌ی اول، این فرموده خداوند تعالی را می‌آوریم:


{وَيَسْأَلُونَكَ عَنْ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمْ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ ﴿۲۲۲﴾ نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ...} صدق الله العظيم [البقرة]
این از آیات محکم کتاب خداوند است که در آن پروردگار جهانیان از رحم زن سخن می‌گوید، که آن را محلی برای رشد نسل بشر، آفرینشی به دنبال آفرینش دیگر، قرار داده است. خداوند به شما فرمان داده است در زمانی که رحم به علت خون در معرض آزار است، به آن نزدیک نشوید؛ چرا که نزدیکی با رحم زن در زمان عادت ماهیانه به علت ایجاد التهاب [و عفونت] باعث آزار و اذیت زن می‌شود و این التهاب و عفونت به مرد منتقل خواهد شد. به همین دلیل است که خداوند تعالی می‌فرماید:


{وَيَسْأَلُونَكَ عَنْ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمْ اللَّهُ} صدق الله العظيم،
به فرموده خداوند تعالی نگاه کنید:
{وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمْ اللَّهُ} صدق الله العظيم؛
معنای آن این است که مرد حق نزدیکی با همسرش را ندارد جز از راهی که برای تولید نسل منظور داشته است و خداوند تعالی می‌فرماید:

{وَيَسْأَلُونَكَ عَنْ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمْ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ ﴿۲۲۲﴾ نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ...} صدق الله العظيم [البقرة].


بیان حق درفرموده خداوند تعالی:
{نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ} صدق الله العظيم
یعنی زنان شما مزرعه‌ای برای پرورش فرزندان شما هستند، چنان که زمین محل پرورش گیاهان است و خداوند رحم زن را محل رشد و پرورش نسل بشر قرار داده است.
اما این فرموده خداوند تعالی:
{فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ} صدق الله العظيم؛
قبل از آميزش كشتزار خود را آماده كنيد، این توصیه خداوند مبنی بر عدم مباشرت با رحم زن است مگر بعد از نوازش و آماده کردن و برانگیخته شدن میل جنسی او، تا بدین ترتیب زمینه رشد نطفه انسانی در رحم زن فراهم گردد و لازمه آن این است که بعد از پاک شدن رحم از خون قاعدگی، مرد با همسرش آمیزش نماید. لذا قبل از برانگیخته شدن میل جنسی با زن نزدیکی نشود تا زمینه رشد نطفه انسان در رحم زن فراهم شده باشد. مهم این است که رحم، زمین پرورش نسل بشر است و به همین دلیل خداوند تعالی می فرماید: {نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ} یعنی مزرعه‌ای برای پرورش فرزندانتان. فرمایش خداوند را تکرار می‌کنم: {نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ}، یعنی کشتزاری برای پرورش فرزندانتان. به همین دلیل است که محمد رسول الله -صلَّى الله عليه وآله وسلّم- در رویای صادقه [به من] فرمودند: [كان مني حرثك وعليّ بذرك]. منظور ایشان ذریه آل بیت است که امام مهدی از آن ذريه است. «حرث» [یعنی مادر] از جانب محمد رسول الله -صلَّى الله عليه وآله وسلّم- است و منظور دختر ایشان، فاطمه عليها الصلاة والسلام، می‌باشد و مقصود از «علیّ بذرك»، یعنی ذریّه امام علی ابن ابی طالب عليه الصلاة والسلام. اما دشمن سرسخت خداوند از ذریه یهود، «الباحث عن البينه»، با تحریف کلام از محل خود قصد منحرف کردن معنای آن را دارد!

حال به سراغ مورد دوم می‌آییم:

برادر ناصر محمد یمانی می‌گوید که نبی صلى الله عليه وسلم در رویا فرموده است: «خداوند علم کتاب را به تو عطا خواهد كرد» و از بیانات برادر ناصر یمانی دانسته‌ایم که خداوند علم کتاب را به او عطا کرده است که مقصود ازاین آیه است:
{قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}
جبریلِ امین علیه السلام، که بخشی از علم کتاب نزد اوست، عرش ملکه سبا را قبل از چشم برهم زدن نبی خداوند، سلیمان علیه السلام و الصلاة، در پیشگاه او حاضر کرده است:
{قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ}سپس کسی که سخن را تحریف می‌کند، می‌گوید:

«ناصر محمد اگر علم کتاب درنزد توست پس چرا معجزه نمی‌کنی؟»در جواب می‌گوییم: معجزات، نزد خداوند است و امر در گذشته و آینده [همواره] به دست اوست. پس در پاسخ به این فرد که لجوجانه با حق مخالفت می‌کند، می‌گوییم: منظور از داشتن علم کتاب این نیست که روح الله، فرشته جبریل علیه الصلاة و السلام، با دانستن نکته‌ای [بخشی] از کتاب خداوند، تخت را [در محضر سلیمان] حاضر کرده باشد؛ بلکه رفته و در کمتر از چشم برهم زدنی تخت را آورده است. هم اوست که در شب اسراء و معراج، با وجود میلیون‌ها سال فاصله‌ی نوری بین زمین و سدرة المنتهی، جدِّ من، محمد رسول الله صلَّى الله عليه و آله و سلّم، را از زمین خاکی به سدرة المنتهی برد و ما قبلاً درباره آن، بیانی آورده بودیم. لذا جبریل، علیه الصلاة و السلام، تخت ملکه سبا را، نه به خاطر اینکه بخشی از علم کتاب نزد اوست، بلکه به علت داشتن قدرت و سرعت ذاتی خود احضار کرده است. به صحبت یکی از جنیان توجه کنید:


{أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِكَ ۖ وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ ﴿۳۹﴾} صدق الله العظيم [النمل]
اما جبریل علیه الصلاة و السلام از این عفریت جن قوی‌تر و سریع‌تر بود و خداوند تعالی قدرت او را چنین وصف می‌فرماید:
{وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَىٰ ﴿١﴾ مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَىٰ ﴿٢﴾ وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ ﴿٣﴾ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَىٰ ﴿٤﴾ عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَىٰ ﴿٥﴾ ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَىٰ ﴿٦﴾ وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَىٰ ﴿٧﴾ ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّىٰ ﴿٨﴾ فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَىٰ ﴿٩﴾ فَأَوْحَىٰ إِلَىٰ عَبْدِهِ مَا أَوْحَىٰ ﴿١٠﴾ مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَىٰ ﴿١١﴾ أَفَتُمَارُونَهُ عَلَىٰ مَا يَرَىٰ ﴿١٢﴾ وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَىٰ ﴿١٣﴾ عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَىٰ ﴿١٤﴾ عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَىٰ ﴿١٥﴾ إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ مَا يَغْشَىٰ ﴿١٦﴾ مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَىٰ ﴿١٧﴾ لَقَدْ رَأَىٰ مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَىٰ ﴿١٨﴾} صدق الله العظيم [النجم].
معنای این فرموده خداوند تعالی :
{عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَىٰ ﴿٥﴾ ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَىٰ ﴿٦﴾} صدق الله العظيم
این است که روح القدس، جبریل علیه الصلاة و السلام، همان کسی که توانایی فوق العاده‌ای دارد، درحالی‌که در افق اعلی بود، به شکل انسانی تمام عیار درآمد و بعد از آنکه به شکل انسانی تمام عیار درآمد، رو به‌ سوی نبیّ علیه الصلاة و السلام کرد؛ جبریل علیه الصلاة و السلام آنچه را وحی كرد كه خداوند به بنده خود وحی نموده بود. نبیّ خداوند، محمد رسول الله، بار دیگر و در نزدیکی سدرة المنتهی، نبیّ و فرشته خداوند، جبریل را درحالی دید که به هیئت [اصلی خود یعنی به شکل] فرشته درآمده بود. ایشان همیشه جبریل را به شکل انسانی تمام عیار می‌دید، اما این بار او را درحالی دید که به هیئت اول خود درآمده بود. فرشته‌ی خداوند با آن عظمت در آفرینش، وقتی به سدرة المنتهی رسید، در پیشگاه خداوند به شکل اصلی خود درآمد تا در برابر خدای خود به سجده بیفتد. از آنجا که پیامبر [همواره] او را به صورت انسانی عادی می‌دید ولی در نزدیک سدرة المنتهی به صورت فرشته او را مشاهده کرد، خداوند تعالی فرمود:
{وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَىٰ ﴿١٣﴾ عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَىٰ ﴿١٤﴾ عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَىٰ ﴿١٥﴾}صدق الله العظيم.
به هرحال، آورده شدن تخت [ملکه‌ی سبا] از وادی سبا به سرزمین شام، به علت داشتن علم کتاب نبود! کتاب خداوند حاوی کدهای [رمزدار] علمی نیست که جبریل به علت آگاهی از این کدها و اسم رمزها، عرش را جابجا کرده باشد! به خدا که چنین نیست بلکه آوردن عرش، به خاطر سرعت و قدرت زیاد اوست. همانا که خداوند به درجه علمی او اشاره می‌کند؛ چون جبریل، فردی عادی نیست و با عطای دانش گرامی داشته شده است. اما آوردن عرش، به خاطر سرعت ذاتی و حاصل قدرت اوست؛ چرا که جابه‌جا کردن آن تخت نیاز به قدرت داشت و برای همین عفریتی از جنیان گفت:
{أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِكَ ۖ وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ ﴿۳۹﴾} صدق الله العظيم [النمل].
به گفته عفریت توجه کنید:
{وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ}
یعنی قدرت این را دارد که آن را جابه‌جا کند و امانت دار نیز هست. اما تو و امثال تو که بین نام‌های نیکوی خداوند [اسماء الحسنی] تفاوت قائل می‌شوند، می گویند: «آن کسی که علم کتاب را دارد، از آنجا که نام اعظم خداوند را می‌داند، خدا را با آن نام می‌خواند تا تخت را جابجا کرده و به حضور بیاورد». سبحان الله العظیم! آیا نام «الله» از نام‌های نیکوی خداوند [اسماء الحسنی] نیست که تصورمی کنید اسم اعظم‌تری نسبت به «الله» وجود دارد که با خواندن آن، تخت ملکه را می‌توان حاضر کرد؟ چقدر کسانی که این چنین فکر می‌کنند نادان هستند! چنین نیست؛ بلکه خداوند دارای نام‌های نیکو [اسماء الحسنی] است، «الله» را بخوانید یا «الرحمن» را، هر کدام را که بخوانید نام‌های نیکوی [اسماء الحسنی] خداوندند و با هم فرقی ندارند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:


{قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَٰنَ ۖ أَيًّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ} صدق الله العظيم [الإسراء:۱۱۰]

به فرموده خداوند تعالی توجه کنید:
{أَيًّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ} صدق الله العظيم،
یعنی برای خداوند، اسمی بزرگتر از اسم ديگر وجود ندارد، پاک و منزه است او! همانا که مقصود از اسم اعظم، این است که نعیمی وجود دارد که بزرگترین نعیم خداوند است، یعنی بزرگتر از نعیم بهشت و قبلاً به شما آموخته بودیم که «رضوان نفس خداوند نسبت به بندگانش»، بزرگترین نعیم خداوند و نعیمی بزرگتر از نعیم بهشت اوست. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿۷۲﴾ } صدق الله العظيم [التوبة]


اما گمراهان می گویند: «کسی که بخشی از علم کتاب نزد اوست، از آنجایی که اسم اعظم را می‌داند، تخت را از سرزمین سبا به سرزمین شام آورده است» .آنها دروغ گفته و چیزی را به خداوند نسبت می‌دهند که نمی‌دانند.
حال سراغ موضوع دیگر می‌رویم و آن بیان این فرموده خداوند تعالی است که :


{فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا جَعَلْنَا عَالِيَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهَا حِجَارَةً مِّن سِجِّيلٍ مَّنضُودٍ ﴿۸۲﴾} صدق الله العظيم [هود]

سپس می‌بینیم نادانان می‌گویند: «همانا که فرشته خداوند، جبریل، با بال خود قریه قوم لوط را بلند کرد و آن قدر بالا برد که ساکنان آسمان، صدای خروس و پارس سگان قوم لوط را شنیدند و سپس قریه را از آن بالا، در فضای کیهانی رها کرد»! در پاسخ می‌گوییم در این صورت نباید در روی زمین اثری از قوم لوط پیدا کنید چون طبق فتوای کسانی که [حقیقت را] نمی‌دانند، در فضای کیهانی رها [پخش] شده است. اما آنچه که در قرآن پیدا می‌کنیم این است که آن آبادی در زمان نزول قرآن در روی زمین بوده است و قبل از نزول قرآن، بارانی از سنگ از سياره عذاب بر روی آن باریده و آنان را نابود کرده است و برای همین هم خداوند تعالی می‌فرماید مسافرانی که از سرزمین مکه به سوی شام سفر می‌کنند، آن را بر سر راه خود می‌بینند. خداوند تعالی فرموده است:


{وَلَقَدْ أَتَوْا عَلَى الْقَرْيَةِ الَّتِي أُمْطِرَتْ مَطَرَ السَّوْءِ ۚ أَفَلَمْ يَكُونُوا يَرَوْنَهَا ۚ بَلْ كَانُوا لَا يَرْجُونَ نُشُورًا ﴿۴۰﴾ } صدق الله العظيم [الفرقان].


به فرموده خداوند تعالی بنگرید:
{الْقَرْيَةِ الَّتِي أُمْطِرَتْ مَطَرَ السَّوْءِ ۚ أَفَلَمْ يَكُونُوا يَرَوْنَهَا} صدق الله العظيم
یعنی این قریه، روی سطح زمین قرار داشته و آن طور که بی‌خبران به خداوند نسبت می‌دهند، به فضا پرتاب نشده است. اما آن باران بد [سوء] که بر سر قوم لوط باریده بود، چیست؟ جواب را در کتاب خداوند پیدا می‌کنید:

{فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا جَعَلْنَا عَالِيَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهَا حِجَارَةً مِّن سِجِّيلٍ مَّنضُودٍ ﴿۸۲﴾} صدق الله العظيم [هود]

یعنی پایین‌ترین زمین که سياره عذاب است، بالاتر از کره زمین [زمینی که ما ساکن آن هستیم] قرار گرفت و باران سنگ‌های آتشین بر آن بارید و آنان را هلاک کرد. بله؛ تمامِ جهت‌ها از زمین تا بالا، از نگاه ناظری که به آسمان نگاه می‌کند - از هر جرم آسمانی که می‌خواهد باشد، چه در فضای کیهانیِ بالا چه در پایین - در طرف بالا دیده می‌شود. ما پیش از این، در هنگام بیان سیاره آتش، در این باره فتوا داده بودیم که از نظر ساکنانِ زمین، سیاره عذاب در عالم بالا [ملاء اعلی] قرار دارد. از نظر اهالی آتش نیز زمین در عالم بالا [ملاء اعلی] قرار گرفته است و از دید زمینیان نیز، سیاره آتش، در عالم بالا [ملاء اعلی] دیده می‌شود. از خدا امید دارم که تو را زنده نگه داشته و عمرت را طولانی کند تا سیاره عذاب را، هنگامی که سنگ‌های آتشین خود را بر زمین بشر می‌بارد، با چشمِ خودت ببینی و خداوند عذاب خود را بر سر هر کس که بخواهد، فرود آورده و از هر کس که بخواهد، بازمی‌دارد و بازگشت امور به سوی پروردگار است. خداوند تعالی می‌فرماید:


{ذَٰلِكَ جَزَيْنَاهُم بِمَا كَفَرُوا ۖ وَهَلْ نُجَازِي إِلَّا الْكَفُورَ﴿۱۷﴾} صدق الله العظيم [سبأ].
قبل از این فتوا داده بودیم که زمین‌های هفتگانه، حقیقتی کیهانی هستند و در عالم واقعیات، هفت زمین را پیدا می‌کنید که بر فراز یکدیگر قرار گرفته‌اند و زمینی که بشر ساکن آن است، جزو این هفت زمین نیست. بلکه هفت زمین دیگر، از زمین بشر جدا شده‌اند. آسمان‌های هفتگانه و تمام اجرام آسمانی [ستاره‌ها و قمرهای آنها] نیز از زمینی که بشر روی آن زندگی می‌کند، جدا شده‌اند [اشاره به آیه کریمه سوره الأنبیاء:أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا ۖ وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ ۖ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ ﴿۳۰﴾]. هفت آسمان و هفت زمین از زمین مادری جدا شده‌اند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:


{اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْماً ﴿۳۰﴾} صدق الله العظيم [الطلاق]


و اما آن امر که فرود می‌آید چیست؟ و جواب: منظور قرآن عظیم است که در زمین مادری بر بشریت نازل می‌شود و خداوند زمین مادری را جزء زمین‌های هفتگانه قرار نداده است؛ بلکه این زمین، زمین مادری است که هفت زمین و هفت آسمان از آن جدا شده‌اند. تمام هفت زمین دیگر، پایین‌تر و بعد از زمینی که بشر ساکن آن است، در فضای کیهانی قرار گرفته‌اند و بی‌ شک‌ و تردید، می توانید آنها را درعالم واقعیت پیدا کنید. از آنجا که این بیان، نیاز به حقیقتی کیهانی در عالم واقعیت دارد، پس باید بعد از زمینی که بشر روی آن زندگی می‌کند، هفت کوکب [سياره] دیگر پیدا کنید که بی هیچ شک و تردیدی وجود داشته و حقیقی باشند. پس بعد از زمین بشر، هفت زمین در کیهان پیدا می‌کنید و سیاره جهنم یکی از آنهاست که نسبت به زمین بشر در عالم بالا [ملاء اعلی] قرار دارد. برای اهالی آتش نیز زمین در عالم بالا [ملاء اعلی] قرار دارد و چقدر جهنم جایگاه بدی است.
سراغ نکته چهارمی می‌رویم که این شخصِ تردیدافکن، به ناحق درباره آن با ما مجادله می‌کند:

برادر ناصر یمانی می‌گوید اصحاب کهف انبیای خداوند، الیاس و ادریس و الیسع علیهم السلام هستند و کهف در بالاترین مکان شبه جزیره عربی قرار دارد و برای همین هم خداوند درباره نبی خود ادریس فرموده است:
{وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَّبِيًّا (56) وَرَفَعْنَاهُ مَكَانًا عَلِيًّا (57)}
{یاد کن از ادریس که او بسیار راستگو و پیامبر بود (۵۶) او را به مكانى بلند فرا برديم. (۵۷)}
و منظور از این، نشان دادن مکان کهف است!! پس چرا فقط ادریس؟ مگر برادرانش الیاس و الیسع با او در همان غار نیستند (المکان العلی)؟}
به حق به او جواب می‌دهیم که: این از اسرار کتاب خداوند است و خداوند با ذکر نام ادریس به همراهان او اشاره کرده است. آیا می‌خواهید گفته شود:
«رفعناهم مکانا علیا»،
«همه آنها را در مکانی رفیع جای دادیم»؟
اما چون خداوند در اينجا از ادریس صحبت می‌كرد، تنها از او یاد می‌شود. اگر جای او را بدانیم، جای برادرانش که با او هستند را نیز خواهیم یافت. خداوند در قرآن از بالا بردن جسد انبیا، به همراه ارواحشان بعد از مرگ، سخنی نگفته است؛ بلکه جسد آنها در زمین می‌ماند و تنها روحشان بالا برده می‌شود. این سنت خداوند برای مخلوقاتش است و جسد تمام انبیا روی زمین باقی می‌ماند. یا شما دلیلی دارید که ثابت کند خداوند جسم نبیّ خود ادریس را با همان گوشت و چربی به آسمان اعلی برده است؟ اگر چنین است دلیل خود را بیاورید. سراغ مورد پنجم می‌آییم. این شخص که در باطن، کفر و مکر خود را پنهان کرده ولی تظاهر به ایمان می‌کند تا مسیر پیروی از قرآن را کج کند، می‌گوید:

برادرمان ناصر الیمانی می‌گوید: «و آنان اهل قریه از قرون اولیه بودند که قبل از ابراهیم و لوط و شعیب و بعد از نوح و ثمود زندگی می‌کردند و خداوند رسول خود، ادریس علیه الصلاة و السلام، را برای هشدار و انذار اصحاب الرس فرستاد و منظور از الرس، کوه و الرواسی به معنی کوه‌هاست و مفرد الرواسی، (الرس) به معنی کوه است»
می‌بخشید برادر یمانی، رس مفرد رواسی نیست، مفرد کلمه رواسي «راسية» است که جمع آن راسیات و رواسي است، رواسي بر وزن ضواري که مفرد آن ضارية که جمع آن ضاریات و ضواري است که به معنی حیوانات درنده است. همچنین همه جمع‌ها بر وزن «فواعل» برای مونث است و مفرد آن، بر وزن «فاعلة» است مانند «صوارخ» و «بواكي» که مفرد آنها «صارخة» و «باكية» است . پس شما برادر یمانی، «الرس» مفرد «الرواسي» را از کجا آورده‌اید؟

درجواب او به حق می‌گوییم: «الرس» از مفردات و به معنی کوه است، چه خوشت بیاید چه خوشت نیاید. «الرواسي» به معنی کوه‌هاست و الرس نیز به معنی کوه است. من از لغت‌نامه‌های شما پیروی نمی‌کنم و از آنها خبر ندارم، ولی از بیان حقِّ قصه اصحاب کهف این را دریافتم و آینده درستی آن را نشان خواهد داد. من مکلف به جستجویِ آنها نیستم، تلاش هایی از جانب من و برخی انصار برای یافتن آنها انجام شد اما خداوند می‌خواهد آنها تا رسیدن زمان برانگیخته شدنشان که بعد از عبور سیاره عذاب است، در جایگاه خود باقی بمانند و آنها تا فرا رسیدن موعد آن، در خواب خواهند بود.

درباره «رقیم» که به اصحاب کهف ملحق و اضافه شده است، او نیز مانند اصحاب کهف، از آیات عجیب خداوند برای مردم است که باعث تعجب آنان خواهد شد؛ تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا ﴿۹﴾}صدق الله العظيم [الكهف]

ببین که «رقیم» با اصحاب کهف به صورت جمع بیان شده است و لذا خداوند تعالی می‌فرماید:
{كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا ﴿۹﴾} صدق الله العظيم
چه کسانی از آیات شگفت‌انگیز هستند؟ جوابش را در محکمات کتاب می‌یابید: {أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ}. «رقیم» چیست؟ رقمی است که به آنها اضافه شده است. ولو اینکه فرض کنیم این چیز عجیب، جسم جامدی هم باشد، به آیات عجیب خداوند اضافه شده است. چنان که می‌گوییم: «فلان و فلان»، اینجا از دو چیز یاد کرده‌ایم؛ درمورد اصحاب کهف و رقیم که از آیات عجیب هستند نیز چنین است.


شما بعد از درک موضوع و سخن، آنها را تحریف می‌کنی و حکم در گذشته و آینده با خداست. اگر نیّت تو صادقانه است و به دنبال برهان و بینه هستی، خودت را نشان بده و نام واقعی و عکست را بگذار تا ماهیت واقعی‌ات روشن شده و معلوم شود آیا از علمای مسلمینی یا از علمای شیاطین یهود که در ظاهر خود را مؤمن نشان می‌دهند اما در باطن کافرند و مکر خود را برای منحرف کردن مردم از قرآن پنهان می‌کنند. این امام ناصر محمد یمانی است که عکس خود را در کنار بیاناتش گذاشته است و در ویدیوهای زنده و کانال‌های ماهواره‌ای در موارد دیگری غیر از بیان قرآن، خود را نشان داده است.


اما درباره گفتگو، این امر هم‌چنان از راه قلم صامت انجام خواهد شد تا تو و امثال تو نتوانند سخنان را قطع کرده و تشویش ایجاد کنند و لذا برهان قاطع علمی درباره محکمات قرآن عظیم را همچنان به تحریر در می‌آوریم و تردیدکنندگان را وادار به سکوت می‌کنیم.


این شیطان سرکش می‌گوید: «نمی‌شود گفت: سیقولون [خواهند گفت]، مگر اینکه به آینده نزدیک اشاره شود نه آینده دور»!! آیا برای کلمات عربی، ماده نگهدارنده گذاشته شده که تاریخ مصرفش سر می‌رسد؟ اما خداوند سبحان می‌فرماید:


{سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَيْبِ وَيَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ مَا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ فَلَا تُمَارِ فِيهِمْ إِلَّا مِرَاءً ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِيهِمْ مِنْهُمْ أَحَدًا﴿۲۲﴾ } صدق الله العظيم [الكهف]


در اینجا ازسخن درستی که درآینده گفته خواهد شد، صحبت می‌شود و شرطی برای نزدیک یا دور بودن این آینده وجود ندارد. مهم این است که سخنی که در آینده مطرح خواهد شد یعنی: {سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ} صحیح است و خداوند از این کلام به عنوان «تیر درتاریکی یا رجم بالغیب» یاد نمی‌کند: {ثَلَاثَةٌ رَابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ}، سه نفر و چهارمینشان سگشان. این نکته مربوط به اصحاب کهف است، همانانی که اهل کتاب درباره تعداد آنها مجادله داشتند و کسانی که می‌گفتند تعداد آنها چنین و چنان است، تیری در تاریکی رها کرده و از جانب خود تعداد آنها را حدس می‌زدند. خداوند تعالی می‌فرماید:
{سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَيْبِ وَيَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ مَا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ فَلَا تُمَارِ فِيهِمْ إِلَّا مِرَاءً ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِيهِمْ مِنْهُمْ أَحَدًا ﴿۲۲﴾ } صدق الله العظيم [الكهف].

دقت کنید خداوند به نبی خود چه توصیه‌ای می‌کند:
{فَلَا تُمَارِ فِيهِمْ إِلَّا مِرَاءً ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِيهِمْ مِنْهُمْ أَحَدًا} صدق الله العظيم
یعنی درباره اصحاب کهف از اهل کتاب سؤال نکند؛ چرا که آنها تیری در تاریکی انداخته و سخنانی را که می‌گویند، از خودشان درآورده‌اند. خداوند هم تعداد آنها را به نبی خود نمی‌گوید تا در زمان برانگیخته شدن امام مهدی، بیان تعداد آنها، معجزه این قرآن عظیم باشد که محمد رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلّم به حق آن را از جانب خداوند دریافت کرده است و اصحاب کهف و رقیم از نشانه‌های شگفت انگیز خداوند هستند. آینده، حقیقت را نشان خواهد داد و درباره آنها جز به ظاهر، بحث و مجادله نکن تا زمان برانگیخته شدن آنها فرارسد؛ بعد از دیدن عبور سیاره عذاب، نشانه‌هایی عجیب در میان خودتان به شما نشان داده خواهد شد، [اصحاب کهف آیاتی از خود انسان‌ها هستند]. خداوند تعالی می‌فرماید:
{سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الحقّ} صدق الله العظيم [فصلت:۵۳].
به همین ترتیب، این فرد [باحث عن البینه] که ادعا می‌کند به دنبال برهان می‌گردد، می‌خواهد صحت احادیث مربوط به عذاب قبر را ثابت کند و قبر را روضه‌ای از بهشت خداوند یا حفره‌ای پراز آتش بداند! حجت حقی که برای او می‌آوریم این است که: بیا و عکسی از قبر یک مؤمن را به ما نشان بده که می‌گویی روضه‌ای از بهشت خداوند است و یا قبر یک کافر را برایمان به تصویر بکش که می‌گویی حفره‌ای از حفرات آتشین جهنم است! ای دشمنان خداوند! احادیث مربوط به قبر، دروغ‌هایی است که شما به خداوند نسبت می‌دهید تا مردم با مشاهده دروغ بودن عذاب در حفره قبر، بهشت و جهنم را نیز باور نکنند. ما پیش از این به حق فتوا داده بودیم که بعد از مرگ، نفس در برزخ، دچار عذاب می‌شود؛ تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَلَوْ تَرَىٰ إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلَائِكَةُ بَاسِطُو أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُوا أَنفُسَكُمُ ۖ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيْرَ الحقّ وَكُنتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ ﴿۹۳﴾ } صدق الله العظيم [الأنعام].
و همان طور که گفتیم اهالی آتش نسبت به زمینیان در عالم بالا [ملاء اعلی] قراردارند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ ﴿۶۷﴾ أَنتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ ﴿۶۸﴾ مَا كَانَ لِيَ مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلَىٰ إِذْ يَخْتَصِمُونَ ﴿۶۹﴾ إِن يُوحَىٰ إِلَيَّ إِلَّا أَنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُّبِينٌ ﴿۷۰﴾} صدق الله العظيم [ص]
ممکن است کسی سؤال کند: «این کسانی که با یکدیگر مخاصمه می‌کنند چه کسانی هستند؟ چون خصومت آنها واضح است و از طرفی بیان می‌شود که در عالم بالا [ملاء اعلی] هستند» و به جوابی که مستقیم از جانب پروردگار آمده است اکتفا می‌کنیم، خداوند تعالی می‌فرماید:
{هَـٰذَا فَوْجٌ مُّقْتَحِمٌ مَّعَكُمْ ۖ لَا مَرْحَبًا بِهِمْ ۚ إِنَّهُمْ صَالُو النَّارِ ﴿۵۹﴾ قَالُوا بَلْ أَنتُمْ لَا مَرْحَبًا بِكُمْ ۖ أَنتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا ۖ فَبِئْسَ الْقَرَارُ ﴿۶۰﴾ قَالُوا رَبَّنَا مَن قَدَّمَ لَنَا هَـٰذَا فَزِدْهُ عَذَابًا ضِعْفًا فِي النَّارِ ﴿۶۱﴾ وَقَالُوا مَا لَنَا لَا نَرَىٰ رِجَالًا كُنَّا نَعُدُّهُم مِّنَ الْأَشْرَارِ ﴿۶۲﴾ أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصَارُ ﴿۶۳﴾ إِنَّ ذَٰلِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ ﴿۶۴﴾}. صدق الله العظيم [ص].
به این سخن خداوند تعالی:
{قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ ﴿۶۷﴾ أَنتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ ﴿۶۸﴾ مَا كَانَ لِيَ مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلَىٰ إِذْ يَخْتَصِمُونَ ﴿۶۹﴾ إِن يُوحَىٰ إِلَيَّ إِلَّا أَنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُّبِينٌ ﴿۷۰﴾} صدق الله العظيم [ص].
زمان آن خبر بزرگ نزدیک شده است و شما از حق روگردانید و شما ای جماعت روگردانان! درخواهید یافت...
این مرد از کسانی است که برانگیخته شدن مهدی منتظر را به کلی رد می‌کند، اما درباره نفی برانگیخته شدن مهدی منتظر بسیار با احتیاط فتوا می‌دهد تا وارد جنگ کلامی با اهل سنت و شیعیان نشود و تنها به این فتوا اکتفا نموده که در صحیحین [صحیح مسلم و بخاری]، از احادیث بعث مهدی منتظر ذکری به میان نیامده است.

اما در جوابت می‌گوییم: احادیث مربوط به برانگیخته شدن مهدی منتظر در تعارض با محکمات قرآن عظیم نیست؛ بلکه توضیح و بیان بیشتر آنهاست. آنجا که خداوند تعالی می‌فرماید:
{هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ ﴿۳۳﴾ } صدق الله العظيم [التوبة].

به راستی که خداوند، امام مهدی منتظر ناصر محمد را برای یاری به محمد رسول الله صلَّى الله عليه وآله وسلّم برانگیخته است. گوش کن! ما کار را برای تو که با لغت و علم نحو مباحثه می‌کنی بسیار آسان می‌کنیم: بر توست که ثابت کنی معنی لغوی «التواطؤ» تطابق است. اگر توانستی ثابت کنی معنی لغوی «التواطؤ» تطابق است، بر امام مهدی منتظر پیروز شده‌ای. ای کسی که زبان عربی خودت کج و معوج است اما می‌خواهی زبان عربی [مبین] را کژ نشان دهی، قادر به این کار نخواهی بود. او به خوبی می‌داند که امام مهدی ناصر محمد یمانی بی شک‌ و تردید، همان امام مهدی حق است که از جانب خداوند آمده است. چقدر دربیانات امام ناصر محمد یمانی جستجو کرده‌ای، اما چیزی پیدا نکردی و از خودت چیزهایی ساخته و به عمد کلام را تحریف می‌کنی؛ پس از عصبانیت، به اذن خداوند بمیر.
هم‌چنین کسی که خود را «باحث عن البینه» می‌داند، می‌گوید:

مهم‌تر از آن، ناصر یمانی می‌گوید که نبی خدا هارون است که به بنی اسرائیل گفت که خداوند طالوت را به فرمانروایی بنی اسرائیل [در جنگ] برانگیخته است درحالی‌که خداوند می گوید:
{وَقَالَ لَهُمْ نِبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَن يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِّمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلآئِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ}
چگونه است که متکلم هارون باشد و به قوم خود بگوید: {وَبَقِيَّةٌ مِّمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ} چگونه است که در مورد خود این‌گونه بگوید درحالی‌که او زنده و در میان آنهاست: {مِّمَّا تَرَكَ} ؟!! آیا با عقل جور در می‌آید، آن طور که یمانی می‌گوید، متکلم در آیه هارون باشد و هارون در مورد آنچه که خاندان هارون برجا گذاشته‌اند و نه آنچه که از خود او به‌ جا مانده، صحبت کند، درحالی‌که خود او متکلمی است که به بنی اسرائیل خبر می دهد؟! آیا این امر منطقی است که عقل سلیم آن را قبول می‌کند؟ آیا عقل سلیم این تناقض در تفسیر را به عنوان بیان حق قران قبول می‌کند؟درجواب او به حق می‌گوییم: آیا می‌خواهی بگوید «فيه بقية مما ترك آل موسى وأنا؟ یعنی در تابوت میراث‌ خاندان موسی و من قرار دارد»؟ دوباره سوال می‌کنم: آیا می‌خواهی هارون علیه الصلاة و السلام بگوید آنچه که از آل موسی و من باقی مانده در آن است؟ یا درست آن است که بگوید:
{وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَن يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِّمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَىٰ وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلَائِكَةُ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﴿۲۴۸﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
ای مرد! طالوت بعد از گذشت چهل سال از سرگردانی بنی اسراییل در بیابان، برای امامت بر آنها برانگیخته شد؛ تصدیق فرموده خداوند تعالی:

{قَالُوا يَا مُوسَىٰ إِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا أَبَدًا مَّا دَامُوا فِيهَا ۖ فَاذْهَبْ أَنتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ ﴿۲۴﴾ قَالَ رَبِّ إِنِّي لَا أَمْلِكُ إِلَّا نَفْسِي وَأَخِي ۖ فَافْرُقْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ ﴿۲۵﴾ قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ ۛ أَرْبَعِينَ سَنَةً ۛ يَتِيهُونَ فِي الْأَرْضِ ۚ فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ ﴿۲۶﴾ } صدق الله العظيم [المائدة].
درخلال این چهل سال، موسی که صاحب تابوت بود، درگذشت. آیا می‌دانستی که این تابوت، همان صندوقی است که مادر موسی او را در کودکی در آن گذاشت؟ تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{أنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسَّاحِلِ يَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِي وَعَدُوٌّ لَهُ} صدق الله العظيم [طه:۳۹].
آیا می‌دانی امام طالوت که بود؟ او فرزند والدین صالحی بود که «مرد صالح» فرزند خوانده‌ی آنها را کشت و خداوند به وعده خود عمل کرده و امام طالوت را به آنها عطا نمود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَأَمَّا الْغُلَامُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَيْنِ فَخَشِينَا أَن يُرْهِقَهُمَا طُغْيَانًا وَكُفْرًا ﴿۸۰﴾ فَأَرَدْنَا أَن يُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيْرًا مِّنْهُ زَكَاةً وَأَقْرَبَ رُحْمًا ﴿۸۱﴾} صدق الله العظيم [الكهف]

لذا خداوند در عوض آن، فرزندی نزدیک‌تر [از رحم خودشان] به آنها داد، فرزندی که از نسل خود آن والدین صالح باشد و او امام طالوت علیه الصلاة و السلام است ولی اکثر مردم این را نمی‌دانند.


«باحث عن الباطل» بحث را با مطرح کردن این سؤال از انصار امام ناصر محمد یمانی تمام می‌کند و شما دانستید مقصودش چیست:

یک سوال را به یاد داشته و از خود بپرسید: به خداوند که حتما او را ملاقات می‌کنیم، چه خواهیم گفت نه اینکه به مردم چه خواهیم گفت؟ خداوند شما را بر نفسهایتان یاری کند و من و شما را هدایت فرماید.

ما در جواب می‌گوییم: آنها جواب خود به پروردگارشان را می‌دانند و می‌گویند:


«سمعنا منادياً ينادي للإيمان أن آمنوا بربكم فآمنا» و ما از قبل مؤمن بودیم و آن منادی ما را به سوی عبادت خداوند بدون شریک فرا می‌خوانَد و ما را از توسل به شفیعان برحذر می‌دارد. ما چشم امیدی به شفاعت آنها در پیشگاه خداوند نداریم، چرا که خداوند بیش از بندگانش با ما مهربان است. ما تصدیق کرده و ایمان داریم که خداوند به حق ارحم الراحمین است. او ما را دعوت کرده است تا رضوان خداوند را هدف نهایی و غایی خود در دنیا و آخرت قرار دهیم و ما شنیدیم و اطاعت کردیم و حکم در گذشته و آینده با خداوند است.

این سؤالت را به خاطر داشتم. اگر چیزی را فراموش کرده باشم، حق توست که آن را نوشته و جواب آن را بخواهی؛ با وجود اینکه به یقین می‌دانیم هرچقدر برایت حجت و دلیل بیاوریم، تو از کسانی هستی که هدایت نخواهی شد و برای تو راهنما و ولیّ نمی شناسیم؛ چرا که برای جستجوی برهان و دلیل به اینجا نیامده‌ای و خود از آنچه که در نفست هست باخبری و می‌دانی که ما کوچک‌ترین ظلمی درحق تو نکرده‌ایم که اگر ظلمی برتو کرده باشیم خداوند برای تو کافی است و او بین من و تو به حق حکم خواهد کرد. خدایا من ابلاغ کردم. خداوندا شاهد باش...

مهدی منتظر که برای تحقق صلح جهانی دربین ملت‌ها تلاش می‌کند، امام ناصر محمد یمانی.


اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=144551

Admin
31-05-2014, 03:58 PM
- 2 -
الإمام ناصر محمد اليماني
02 - شعبان - 1435 هـ
31 - 05 - 2014 مـ
۱۰- خرداد -۱۳۹۳ه.ش.
07:43 صبح
( بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى )
[ لمتابعة رابط المشاركـة الأصلية للبيـان ] (https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=145319)
https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=145319

ـــــــــــــــ

خداوند، آن چیزی است که همه اشیا را آفریده است و هیچ یک از مخلوقاتش مانند او نیست.
او از همه چیز بزرگ‌تر است و چیزی شبیه ذات او نیست و او شنوا و آگاه است و سرانجام همه به سوی اوست..

بسم الله الرحمن الرحيم، وصلوات و سلام بر تمام انبیای الهی و رسولان او و بر خاندان پاک آنان و تمام انصار برگزیده در تمام زمان‌ها و مکان‌ها تا آخرین روز [روز قیامت] و اما بعد...
ای ملحدان! ای کسانی که می‌خواهید خداوند را هیچ دانسته و برای ذات او وجودی قائل نشوید. خداوند بزرگ، منزّه و برتر است، بسی برتر و والاتر!!! او اولین چیزی است که قبل از به وجود آمدن عالم هستی، وجود داشته و قبل او هیچ چیزی نبوده است. او اولین چیز و خالق عالم وجود و هستی است و به همین دلیل خداوند تعالی می‌فرماید:
{أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ ﴿۳۵﴾} صدق الله العظيم [الطور]
چه چیزی آنها را آفریده است؟ جواب: او اولین چیز است که قبل از او و جز او چیزی نبوده است و اوست که آفریننده همه چیز است و هیچ چیز در مخلوقاتش نیست که شبیه او باشد.
من تمام شما ملحدان را به مبارزه فرا می‌خوانم، آیا انکار می‌کنید مقصود خداوند در این فرموده چیزی جز خودش است:
{أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ ﴿۳۵﴾} صدق الله العظيم [الطور]
یعنی هر فعل و عملی، فاعلی دارد؛ آیا این معقول است که آنها از هیچ آفریده شده باشند؟ یا آنها هستند که خود را آفریده‌اند؟ باید چیزی آنها را آفریده باشد و خالق آسمان‌ها و زمین و آنچه که بین آنهاست، آفریننده دانایی است که پروردگار عرش عظیم است. او اولین شیء است و قبل او چیزی نبوده و هیچ یک از مخلوقاتش مانند او نیستند. مراقب باشید که ملحدان با قائل شدن این که خداوند شیء نیست [لا شیء]، وجود خداوند را نفی نکنند و شما را به فتنه نیندازند. سبحان الله! مقصود آنها این است که خداوند وجود ندارد و این عقیده ملحدان است و به همین دلیل خداوند آیاتی برای شما فرستاده است تا بتوانید با آنها مجادله کنید؛ از جمله این که خداوند تعالی می‌فرماید:
{فَذَكِّرْ‌ فَمَا أَنتَ بِنِعْمَتِ رَ‌بِّكَ بِكَاهِنٍ وَلَا مَجْنُونٍ ﴿٢٩﴾ أَمْ يَقُولُونَ شَاعِرٌ‌ نَّتَرَ‌بَّصُ بِهِ رَ‌يْبَ الْمَنُونِ ﴿٣٠﴾ قُلْ تَرَ‌بَّصُوا فَإِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُتَرَ‌بِّصِينَ ﴿٣١﴾ أَمْ تَأْمُرُ‌هُمْ أَحْلَامُهُم بِهَـٰذَا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ ﴿٣٢﴾ أَمْ يَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَل لَّا يُؤْمِنُونَ ﴿٣٣﴾ فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِّثْلِهِ إِن كَانُوا صَادِقِينَ ﴿٣٤﴾ أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ‌ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ ﴿٣٥﴾ أَمْ خَلَقُوا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضَ بَل لَّا يُوقِنُونَ ﴿٣٦﴾ أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَ‌بِّكَ أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُ‌ونَ ﴿٣٧﴾ أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ يَسْتَمِعُونَ فِيهِ فَلْيَأْتِ مُسْتَمِعُهُم بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ ﴿٣٨﴾ أَمْ لَهُ الْبَنَاتُ وَلَكُمُ الْبَنُونَ ﴿٣٩﴾ أَمْ تَسْأَلُهُمْ أَجْرً‌ا فَهُم مِّن مَّغْرَ‌مٍ مُّثْقَلُونَ ﴿٤٠﴾ أَمْ عِندَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ ﴿٤١﴾ أَمْ يُرِ‌يدُونَ كَيْدًا فَالَّذِينَ كَفَرُ‌وا هُمُ الْمَكِيدُونَ ﴿٤٢﴾ أَمْ لَهُمْ إِلَـٰهٌ غَيْرُ‌ اللَّـهِ سُبْحَانَ اللَّـهِ عَمَّا يُشْرِ‌كُونَ ﴿٤٣﴾ وَإِن يَرَ‌وْا كِسْفًا مِّنَ السَّمَاءِ سَاقِطًا يَقُولُوا سَحَابٌ مَّرْ‌كُومٌ ﴿٤٤﴾ فَذَرْ‌هُمْ حَتَّىٰ يُلَاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي فِيهِ يُصْعَقُونَ ﴿٤٥﴾ يَوْمَ لَا يُغْنِي عَنْهُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا وَلَا هُمْ يُنصَرُ‌ونَ ﴿٤٦﴾ وَإِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا عَذَابًا دُونَ ذَٰلِكَ وَلَـٰكِنَّ أَكْثَرَ‌هُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿٤٧﴾ وَاصْبِرْ‌ لِحُكْمِ رَ‌بِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَ‌بِّكَ حِينَ تَقُومُ ﴿٤٨﴾ وَمِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَإِدْبَارَ‌ النُّجُومِ ﴿٤٩﴾} صدق الله العظيم [الطور]
ای جماعت ملحدان! که ملحد نیستید، بلکه شیاطین بشر هستید که مردم را در نهایت به سوی کفر و الحاد به خداوند دعوت می‌کنید و می‌خواهید بگویید خداوند «لا شیء» است به این معنی که وجود ندارد؛ این الحاد و نفی وجود خداوند است. دوباره تکرار کرده و می‌گوییم:
آیا می‌توانید با دلیل ثابت کنید منظور خداوند در این آیات این نیست که او شیء است که همه چیز را خلق کرده است:
{أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ‌ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ ﴿٣٥﴾ أَمْ خَلَقُوا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضَ بَل لَّا يُوقِنُونَ ﴿٣٦﴾} صدق الله العظيم [الطور]
مقصود خداوند سبحان این است که او چیزی [شیء] است که آسمان‌ها و زمین را آفریده است و او چیزی است که بر آسمان‌ها و زمین سیطره و استیلا دارد و اینکه همه چیز نابود می‌شود جز آن چیزی [شیء] که همه چیز را خلق کرده است و هیچ چیزی در بین مخلوقاتش مانند او نیست و اوست خداوند سبحان وعلی العظیم! چقدر شب و روز آگاهانه تلاش می‌کنید که لباس باطل بر تن حق کنید. هرطور که می‌خواهید مکر و حیله به کار برید، به اذن خداوند سبحان که بزرگتر از هر شیء است و کبیر و اکبر است و هیچ چیزی همانند او نیست، ما درکمین شماییم. درباره صفات خداوند فکر کنید، اما بر روی ذات او تفکر نکنید، چه بسا کافر شوید، چرا که خداوند سبحان شیئی است که در میان مخلوقاتش هیچ چیز شبیه او نیست، پس چگونه می‌توانید در ذات او تفکر کنید، درحالی‌که در تمام عالم وجود هیچ چیز مانند او نیست! پس از شاکران باشید..
مراقب باشید شیاطین بشر که تظاهر به ایمان می‌کنند ولی درباطن کافرند، عقل شما را به بازی نگیرند. آنها از دید ما مخفی نیستند و آنها را از لحن کلامشان می‌شناسیم و خداوند در برابر تمام شیاطین جن و انس برای ما کافی است و به اذن الهی، ما بر آنان چیره و پیروزیم، به اذن همان خداوند و همان شیئی که آنها را آفریده است و آنها نسبت به نعمت‌های او کافرند و منکر ذات و وجود او هستند. خداوند بزرگ، منزّه از شرکایی است که برای او قائل هستند، او برتر است، بسی برتر و والاتر.
شاید یکی از آنها بخواهد صحبت مرا قطع کرده و بگوید: «ناصر محمد! تو را چه می شود؛ به هرکس که با عقیده تو مخالف باشد نسبت شیطان بودن می‌دهی و او را از شیاطین بشری می‌خوانی که تظاهر به ایمان کرده و در باطن، کفر و مکر خود را برای انحراف مسیر قرآن به کار می‌گیرند؟»
مهدی منتظر، امام ناصر محمد، در پاسخ می‌گوید: کسی که خود را درمعرض شبهه قرار می‌دهد، جز خودش کسی را نباید ملامت کند؛ چرا که می‌بینم تلاش می‌کنید وجود خداوند را نفی کنید و می‌گویید: «به راستی که خداوند شیئی که وجود داشته باشد نیست»؛ این یعنی پروردگار سبحان وجود ندارد.
ما برایتان دلیل آشکاری آوردیم که نشان می‌دهد خداوند آن چیزی [شیء] است که شما و آسمان‌ها و زمین را آفریده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ‌ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ ﴿٣٥﴾ أَمْ خَلَقُوا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضَ بَل لَّا يُوقِنُونَ ﴿٣٦﴾} صدق الله العظيم [الطور]،
خداوند برای شما حجت آورده است؛ چون دانستید که شما شیئی هستید که وجود دارید پس باید شیئی باشد که شما را آفریده باشد و برای همین هم خداوند تعالی می‌فرماید:
{أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ‌ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ ﴿٣٥﴾} صدق الله العظيم [الطور]،
این سؤال خداوند از ملحدان است، آیا این معقول است که آنها بی آنکه شیئی آنها را آفریده باشد، خلق شده باشند؟ لابد باید چیزی باشد که آنها را آفریده باشد و آن خداوند آفریننده و داناست؛ خداوند بزرگ، منزّه و برتر است، بسی برتر و والاتر!
مگر به وجود خداوند سبحان باور ندارید؟ حکم از آن خداوند است که بین ما و شما به حق حکم می کند و سریع‌ترین حساب‌رسنده است.
وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربِّ العالمين..
الداعي إلى صراطٍ مستقيمٍ الإمام المهدي ناصر محمد اليماني

اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=145325

Admin
05-06-2014, 02:17 PM
- 3 -
الإمام ناصر محمد اليماني
04 - شعبان - 1435 هـ
02 - 06 - 2014 مـ
۱۲- خرداد -۱۳۹۳ه.ش.
07:43 صبح
( بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى )
[ لمتابعة رابط المشاركــة الأصلية للبيـــان ] (https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=145556)
https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=145556
ـــــــــــــــ

به راستی که ذات خداوند بسیار عظیم است، ذات خداوند از هر چیز بزرگی، عظیم‌تر است و به همین دلیل است که کوه بزرگ نیز توانایی تحمل رویت ذات الهی را ندارد...

بسم الله الرحمن الرحيم و صلوات و سلام بر تمامی انبیا و خاندان پاکشان و تمام پیروان حق تا یوم الدین و اما بعد...
ای کاظم که در حق خود ظلم می‌کنی! ما پیش از این پاسخ تو را دادیم، آن روزی که در حال زمینه‌چینی بودی و می‌خواستی بدانی امام ناصر محمد، به دعوت تو به‌ سوی الحاد به خداوند چه پاسخی خواهد داد. این مکر تو بود و داشتی آماده می‌شدی تا پاسخی بدهی که با آن حق را با باطل بپوشانی به هرصورت....فرقی نمی‌کند که کاظم باشی یا «باحث عن البینه»، مهم این است که می‌دانی ما تو را می‌شناسیم و امثال تو از ما مخفی نیستند و مهم‌ترین چیز اقامه حجت حق در برابر توست و به اذن خداوندی که ذاتش از هر چیزی بزرگتر است به حق سخن خواهیم گفت:
هیچ چیزی تحمل دیدن ذات اعظم خداوند را ندارد، مگر مانند خود خداوند عظیم باشد و هیچ چیز در عالم مخلوقات خداوند، هرچقدر هم که عظیم باشد، مانند خداوند نیست.
زمانی که خداوند در پاسخ به درخواست بنده و رسول خود، موسی علیه الصلاة و السلام، برای دیدن مستقیم و آشکار ذات خود، فتوا داد، به او فرمود: «لن ترانی»؛ یعنی «نمی‌توانی مرا ببینی». سؤالی که مطرح می‌شود این است: مقصود خداوند از اینکه قابل دیدن نیست این بود که خداوند، چیزی [شیء] درعالم وجود نیست و به همین دلیل قابل دیده شدن نیست؟ و جواب اینکه چرا موسی نمی‌تواند پروردگارش را ببیند، می‌توان در محکمات کتاب خداوند پیدا کرد؛ دلیل این است که نبی الله موسی علیه الصلاة و السلام توانایی تحمل دیدن عظمت ذات پروردگار سبحان را ندارد! خداوند به نبیّ خود می‌فرماید ذات خود را برای کوهی بزرگ متجلی خواهد کرد، اگر کوه عظیم بتواند در برابر دیدن ذات خداوند برجا بماند، اوهم خداوند را خواهد دید. باز تکرار می‌کنم: اگر کوه بزرگ، در برابر دیدن ذات خداوند پا برجا بماند، آن‌گاه موسی نبی الله نیز می‌تواند خداوند را ببیند؛ چون خداوند قادر است به بندگان خود عظمتی همانند عظمت کوه‌ها عطا کند تا بتوانند تحمل دیدن ذات عظیم پروردگار خود را داشته باشند؛ لذا خداوند به نبی خود موسی می فرماید:
{قَالَ لَن تَرَانِي وَلَٰكِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي} [الأعراف:۱۴۳].
ولی اگر کوه بزرگ، تحمل دیدن عظمت ذات پروردگار را نداشته باشد، چگونه انسان ضعیف قادر است دیدن عظمت ذات پروردگار را تاب بیاورد؟! پس هیچ چیز نمی‌تواند عظمت ذات الهی را تحمل کند، مگر مانند خود او باشد و در میان تمام آفریده‌های او، چیزی همانند او نیست و او سمیع و بصیر است. لغت کاملاً روشن و واضح است، منظور خداوند از «تجلی»، ظهور است. تصدیق فرموده خداوند تعالی است:
{وَالنَّهَارِ‌ إِذَا تَجَلَّىٰ ﴿٢﴾} صدق الله العظيم [الليل]
یعنی «عیان و آشکار شدن»، از اینجا استنباط می‌کنیم که: مقصود از تجلی، ظاهر شدن [ظهور] شیء است؛ برای همین، می‌نگریم تا ببینیم نتیجه تجلی ذات پروردگار بر کوه بزرگ چه بود، چه شد؟ آیا برجای خود استوار ماند؟ و جواب خداوند تعالی:
{فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا ۚ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۴۳﴾} صدق الله العظيم [الأعراف].
در فرموده خداوند تعالی تدبر و تفکر کن:
{وَوَاعَدْنَا مُوسَىٰ ثَلَاثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً ۚ وَقَالَ مُوسَىٰ لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ ﴿۱۴۲﴾ وَلَمَّا جَاءَ مُوسَىٰ لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ ۚ قَالَ لَن تَرَانِي وَلَـٰكِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي ۚ فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا ۚ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۴۳﴾} صدق الله العظيم [الأعراف].
همان‌طور که با محکمات کتاب ثابت کردیم، مقصود از «تجلی»، آشکار و عیان شدن است؛ برای مثال در این فرموده:
{وَالنَّهَارِ‌ إِذَا تَجَلَّىٰ ﴿٢﴾} صدق الله العظيم [الليل]
پس یه یقین می دانیم «تجلی»، ظهور شیء است؛ حال بر سر کوهی که بسیار عظیم هم بود چه آمد؟ اما عظمت ذات خداوند، آن چنان عظیم است که چیزی با آن قابل قیاس نبوده و حدودی ندارد! برای همین هم کوه بزرگ توانایی تحمل دیدن عظمت ذات الهی را ندارد، گواه آن فرموده خداوند تعالی است که:
{وَلَمَّا جَاءَ مُوسَىٰ لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ ۚ قَالَ لَن تَرَانِي وَلَـٰكِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي ۚ فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا ۚ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۴۳﴾} صدق الله العظيم [الأعراف].
و برایتان روشن شد، ذات عظیمِ خداوند، چیزی است که از هر شیء دیگری عظیم‌تر است و هیچ چیز تاب دیدن این عظمت را ندارد، مگر اینکه عظمتی مانند آن داشته باشد و خداوند منزه است [از اینکه همانندی داشته باشد]! و هیچ یک از مخلوقاتش مانند او نیست و قبل او چیزی وجود نداشته و هیچ خدایی جز او نیست و معبودی جز او وجود ندارد.
پس به این نتیجه می‌رسیم که خداوند شیئی است که هیچ همانندی ندارد و هیچ یک از مخلوقاتش عظمت او را ندارند و برای همین کوه بزرگ تاب دیدن ذات عظیم خداوند سبحان را نیاورد! لذا خداوند تعالی می فرماید:
{وَلَمَّا جَاءَ مُوسَىٰ لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ ۚ قَالَ لَن تَرَانِي وَلَـٰكِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي ۚ فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا ۚ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۴۳﴾} صدق الله العظيم [الأعراف]
به فرموده خداوند تعالی بنگر:
{فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا} صدق الله العظيم
آیا متلاشی و نابود شدن کوه ناشی از هیچ چیز [لا شيء في الوجود] بود؟! یا اینکه خداوند با ذات عظیم خود بر کوه متجلی شد و باعث گردید از هم بپاشد؟ باز تکرار کرده و می‌گوییم: معنی لغوی و اصطلاحی «تجلی»، ظهور حق یا دیدن شیء است. مهم این است که بی هیچ تردیدی، تجلی به معنی ظاهر شدن شیء در برابر شیء دیگر است. ما بار دیگر برای تو حجت آوردیم و هنوز دلایل و حجت‌های علمی بیشتر و قاطعی داریم که از محکمات قرآن عظیم برایتان استنباط می‌کنیم؛ پس هر که می‌خواهد ایمان بیاورد و هر که می‌خواهد کافر شود. حکم از آن خداوند است و او از هر حساب‌رسی سریع‌تر است.
و اما درباره زیارت قبور، اگر دیدار و زیارت قبر برای دعا و طلب رحمت و استغفار برای متوفی باشد، اشکالی ندارد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَلَا تُصَلِّ عَلَىٰ أَحَدٍ مِّنْهُم مَّاتَ أَبَدًا وَلَا تَقُمْ عَلَىٰ قَبْرِهِ ۖ إِنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَمَاتُوا وَهُمْ فَاسِقُونَ ﴿۸۴﴾} صدق الله العظيم [التوبة].
از اینجا درمی‌یابیم، دعا برای اهل قبور مجاز است، به شرط آنکه از شیاطین بشری نباشند. اما زیارت با هدف توسل به صالحان و خواندن آنها به‌ جای خداوند، شرک به پروردگار است. آنها دعای شما را نمی‌شنوند؛ چرا که اجسادشان به علت خارج شدن روح از آن مرده است؛ اگر هم بشنوند پاسخی به شما نخواهند داد و روز قیامت نسبت به شرک شما کافرند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِن قِطْمِيرٍ‌ ﴿١٣﴾ إِن تَدْعُوهُمْ لَا يَسْمَعُوا دُعَاءَكُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَكُمْ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُ‌ونَ بِشِرْ‌كِكُمْ وَلَا يُنَبِّئُكَ مِثْلُ خَبِيرٍ‌ ﴿١٤﴾} صدق الله العظيم [فاطر]
و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَا يَخْلُقُونَ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ ﴿۲۰﴾ أَمْوَاتٌ غَيْرُ أَحْيَاءٍ ۖ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ ﴿۲۱﴾} صدق الله العظيم [النحل]
تو را از کسانی می‌بینم که کفار را به‌ سوی الحاد نسبت به وجود خداوند و مؤمنان را به شرک به او دعوت می‌کنند و خداوند در برابر کسانی که با آگاهی از حق، باز هم راه پیروی از ذات عزیز و حمید او را منحرف کرده و آن را کج نشان می‌دهند، برای من کافی است. برای آنان که راه مستقیم خداوند را منحرف می‌کنند عذاب عظیمی است و شما خواهید دانست و حکم از آن پروردگار جهان است.
وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربِّ العالمين..
الداعي إلى صراط العزيز الحميد؛ خليفة الله وعبده الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=145569

Admin
05-06-2014, 02:22 PM
- 4 -
الإمام ناصر محمد اليماني
06 - شعبان - 1435 هـ
04 - 06 - 2014 مـ
۱۴- خرداد -۱۳۹۳ه.ش.
06:05 صبح
( بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى )
[ لمتابعة رابط المشاركـة الأصلية للبيـان ] (https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=145835)
https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=145835 (https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=145835)
ــــــــــــــــــــ

پاسخ امام به کسانی که آگاهانه حق را با باطل می‌پوشانند...

بسم الله الرحمن الرحيم و صلوات و سلام بر تمام انبیا و رسولان الهی و خاندان پاک آنان و تمام پیرویان حق تا یوم الدین و اما بعد...
ای کسانی که آگاهانه حق را با باطل می‌پوشانید! ای کسانی که معتقدید خداوند چیزِ [شیءِ] موجودی نیست! خداوند از این نسبت‌ها منزه است و این برتری جویی بزرگی است! هیچ چیز همانند او نیست و او سمیع و بصیر است.

اگر خداوند آن طور که شما باور دارید، چیزِ [شیءِ] موجودی نباشد، پس نیازی به وجود حجاب بین او بندگانش نیست؛ اما می‌بینیم خداوند بین خود و بندگانش حجاب قرار داده است که مانع دیده شدن او توسط بندگانش می‌شود تا بندگانش هلاک نشوند. خداوند تعالی فرموده است:
{وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ ٱللَّهُ إِلاَّ وَحْياً أَوْ مِن وَرَآءِ حِجَابٍ} صدق الله العظيم [الشورى:۵۱]

از این آیات محکم پی می‌بریم که پروردگار عالمیان، دارای ماهیتی [ذات] وجودی است، و برای همین هم هست که خداوند بین خود و بندگانش حجابی قرار داده و از ورای آن حجاب، با بندگانش سخن می‌گوید. آیا نمی‌بینید خداوند حجابی را برای پوشاندن دیده بندگان و ممانعت از دیدن پروردگار و معبودشان خلق کرده است؟ اما شما از تردیدکنندگانی هستید که آگاهانه حق را با باطل می‌پوشانند.
و اما درباره «حرث»، پیش از این به حق فتوا داده بودیم که زن به عنوان حرث [کشتزار] خوانده می‌شود، چرا که خداوند او را کشتزار پرورش نسل بشر قرار داده است. بذر در پشت مردان است و برای همین پیامبر فرمودند:
[كان مني حرثك وعليّ بذرك]
[حرث -مادر- تو از نسل من و بذر -نطفه- تو از علی است]
ای مرد! مگر خداوند تعالی نمی‌فرماید:
{نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَّكُمْ} صدق الله العظيم [البقرة:۳۲۲]
یعنی کشتزار فرزندانتان، پس چرا اصرار داری که حق را با باطل بپوشانی؟ به خداوندی که جز او خدایی نیست قسم، تو می‌خواهی با هر وسیله ممکن، راه پیروی از حق را منحرف کنی.
برای همین می‌بینیم که می‌گویید: «به راستی که دانش ناصر محمد قبل از این گفته شده است [سخنانش چیز جدیدی نیست]». پس ما به حق در برابرتان حجت آورده و می‌گوییم: به راستی که خداوند، امام مهدی ناصر محمد را برانگیخته تا بین عقاید مختلف حکم کند و بگوید فلانی! درباره فلان مسئله حق باتوست، اما درباره فلان مسئله حق با تو نیست و عقیده‌ات باطل است و حق با علمای مذهب فلان طائفه است و...

شرط این نیست که حتما لازم باشد امام مهدی، علم جدیدی را بیان کند که پیش از او احدی از علمای امت آن را نگفته باشند. پیش از این هم فتوا داده بودیم که من از قرآنیون نیستم و حتی اگر ببینید من در یک یا دو مسئله با آنها موافقم، در ده مورد دیگر، به حق با آنان مخالف بوده و می‌گویم: در این مورد حق با علمای دیگر مذاهب است. مهم این است که من حکم را از محکمات کتاب خداوند، قرآن عظیم، استنباط می‌کنم و از بیشتر مطالبی که علمای مذهبی‌تان می‌گویند، چیزی نمی‌دانم. من از نوشته‌ها و کتاب‌های آنان برای شما حجت نمی‌آورم، بلکه با آیات محکم قرآن عظیم در برابرتان حجت اقامه می‌کنم.
ای مرد! واقعیت این است که حق پراکنده شده و در بین مذاهب مختلف پاره پاره شده است و ما آن را جمع کرده و با محکمات قرآن عظیم، به تفصیل آن را بیان می کنیم و فتوا را به خداوندی نسبت می‌دهیم که قرآن عظیم را نازل کرده است و می‌گوییم: «خداوند تعالی می‌فرماید» و نمی‌گوییم غزالی یا شافعی گفته‌اند، بلکه خداوند تعالی فرموده‌است و برهان و حجت علمی را از قرآن عظیم برایتان می‌آوریم؛ پس شما بعد از حق به دنبال چه می‌گردید؟ جز گمراهی آشکار؟!

از خدا امید دارم بین من و شما به حق و آن‌گونه که دوست دارد و راضی می‌شود، حکم فرماید. ای کسانی که وقت خود را می‌گذارید تا مسیر حق را منحرف کرده و مردم را از آن بازدارید! آیا از کسی نمی‌ترسید که از نفس شما باخبر است؟‌ آیا از او تقوا نمی‌کنید؟ بلکه می‌بینم اصرار دارید تا مردم را از دعوت مهدوی دور کنید، پس به حق به شما جواب می‌دهیم که: ای جماعت شیاطین بشر که تظاهر می‌کنید ایمان دارید و کفر و مکر خود را برای منحرف کردن مسیر حق، پنهان نگه می‌دارید؟ از مکر خداوند واحد و قهار در امان نیستید و اگر می‌خواهید، شما را به مباهله دعوت می‌کنیم تا لعنت خداوند بر دروغگویان باشد. برایتان حجت‌های زیادی آوردیم و گفتگوی شما بیش از ۳۷ صفحه شده است، اما باز حق را با باطل پوشانده و آگاهانه کلام را از موضعش تحریف می‌کنید. گفتگو با شما هنوز ادامه دارد تا اینکه با مباهله بین من و شما به آن پایان دهیم، پس مباهله می‌کنیم و از خدا می‌خواهیم ظالمان را لعنت کند.

وسلامٌ على المرسلين والحمد لله ربِّ العالمين.

اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=145838

Admin
08-06-2014, 03:30 AM
- 5 -
(https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=145835)الإمام ناصر محمد اليماني
07 - شعبان - 1435 هـ
05 - 06 - 2014 مـ
۱۵- خرداد -۱۳۹۳ه.ش.
05:01 صبح
( بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى )
[ لمتابعة رابط المشاركــة الأصلية للبيـان ] (https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=145984)
https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=145984 (https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=145984)

ــــــــــــــــــــ

تفکر در ذات خداوند، مخالفت با فرمان خدا و رسولش است، تفکر باید درباره نعمت‌های پروردگار و نشانه‌های او باشد که دلالت بر وجود خداوند داشته و منجر به شناختن قدرت عظیم او می‌گردد...

بسم الله الرحمن الرحيم و صلوات و سلام بر تمام انبیا و رسولان الهی و خاندان پاکشان و تمام پیروان دعوتِ حقِّ پروردگار در تمام زمان‌ها و مکان‌ها تا یوم الدین و اما بعد...
ای «باحث عن البینه»! تو با مطرح کردن اینکه: «خداوند چیزِ [شیءِ] موجودی نیست»، ذات پروردگار را انکار می‌کنی. من تو را از یهودیان می‌بینم؛ چرا که با چنین مکری، قصد داری مسلمانان را وادار کنی درباره ذات خداوند فکر کنند. علت هم این است که می‌دانی اگر به ذات خداوند فکر کنند این امر می‌تواند به کفر نسبت به ذات خداوند بیانجامد. به راستی که تفکر در ذاتِ الهی، بر خلاف دستور خداوند و رسولش است که در حدیث حق آمده است. در حقیقت خداوند و رسولش فرمان داده‌اند که درباره نعمت های خداوند و آیاتی که بر وجود پروردگار دلالت داشته و باعث شناخت قدرت عظیم او می‌گردند، تفکر صورت گیرد، تا با یقین پیدا کردن نسبت به حقیقت وجود خداوند، از عذاب او درهراس باشند. محمد رسول‌الله شما را از تفکر درباره کیفیت و چگونگی ذات خداوند نهی نموده است، خداوند و رسولش از شما دعوت کرده‌اند تا پیرامون نعمت‌های پروردگار و آیات و نشانه‌های او در آسمان‌ها و زمین فکر کنید. محمد رسول‌الله صلَّى الله عليه و آله و سلَّم می‌فرماید:
[تفكّروا في آلاء الله، و لا تفكروا في ذات الله فتهلكوا] صدق عليه الصلاة والسلام.
[پیرامون نعمت‌های خداوند فکر کنید، درباره ذات خداوند فکر نکنید که هلاک خواهید شد].
درواقع، امر خداوند برای تفکر درباره هر چیزی که از نشانه‌های او در آسمان‌ها و زمین است، برای این است که ایمان آورده و به وجود ذات الله که «شیء اول» است، یقین پیدا کنند. او خالق تمام چیزهایی است که در محدوده ملکوت و ماواریِ ملکوت است. «شیء اولی» که چیزی پیش از او نبوده است و به شما فرمان داده است تا در آيات و نشانه‌هایش فکر کنید تا یقین پیدا کنید ذات او در ورای ملکوت خداوند سبحان و تعالی وجود دارد و غیر از این برتری طلبی بزرگی است! تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{قُلِ انظُرُوا مَاذَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ وَمَا تُغْنِي الْآيَاتُ وَالنُّذُرُ عَن قَوْمٍ لَّا يُؤْمِنُونَ ﴿۱۰۱﴾} صدق الله العظيم [يونس]
نشانه‌هایی که بالای سر و زیر پای شماست، دلایل وجود پروردگار سبحان است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ ﴿۱۹۰﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].
به همین ترتیب، آفرینش شما هم حجت خداوند برشماست، آیا شما از هیچ چیز آفریده شده‌اید، یا خودتان خالق خود هستید! یا مگر آسمان‌ها و زمین را شما آفریده‌ايد یا این شما هستید که بر ملکوت آسمان‌ها و زمین مسلط‌ هستید [درحالی‌که] ذات پروردگار بر بالاي ملكوت قرار دارد؟ هیچ انسان وهیچ بنده‌ای در آسمان‌ها و زمین وجود ندارد که خداوند با او آشکار سخن بگويد، مگر از پس حجابی که مانع بین بنده وخالقی است که بزرگتر از تمام مخلوقاتش است. این خداوند شماست که از هر چیزی در عالم وجود بزرگ‌تر است، سبحان الله اگر ذاتی برای خداوند نبود؛ تکرار می‌کنیم اگر برای خداوند ذاتی نبود که بر عالم وجود احاطه داشته باشد و شما به هر سمتی که رو می‌کردید وجه خداوند نبود؛ پس برای چه پروردگار بین خود و بندگانش حجابی پوشاننده قرار داد تا آنها را از دیدن خداوند بپوشاند؟ آن حجاب برای پوشاندن خداوند سبحان نیست، خداوند بزرگتر از هر شیئی است که در عالم وجود دارد! به راستی که حجاب، ملکوت را می‌پوشاند تا پروردگار ملکوت دیده نشود. خداوند بر حجاب خود تجلی نمی‌کند، پاک و منزه است او؛ بلکه حجاب الهی نیز، به قدرت خداوند، از دیدن پروردگار محجوب است، همان‌گونه که برچشم نبیّ خداوند موسی - سلام و صلوات بر او - به قدرت خداوند حجاب کشیده شد. در زمانی که پروردگار بر کوه ظاهر شده و آن را متلاشی کرد و موسی از هراس آنچه که بر سر کوه آمده بود بیهوش شد؛ با وجود اینکه موسی علیه السلام و الصلاة در زمان تجلی خداوند بر کوه در آن مکان حضور داشت، خداوند بر نبی خود موسی و چیزهایی که اطراف موسی بود حجاب انداخت تا شاهد ذات خداوند نباشند. نبیّ خداوند موسی که سلام و صلوات بر او باد، ذات پروردگارش را ندید؛ چون دیدنِ ذات خداوند مشروط براین بود که کوه بعد از تجلی خداوند [که منحصربه کوه بود]، برجایش باقی مانده باشد، اما ذات عظیم کوه، عظمت ذات خداوند سبحان را تحمل نکرد و متلاشی شد.
ای انصار پیشگام برگزیده! به فتوای حق ما درباره «الباحث عن البینه» گوش فرا داده و هوشيار باشيد، به خداوند شهادت می‌دهم، شهادتی که اگر در مورد فتوایی که درباره «باحث عن البینه» داده‌ام، از ظالمان باشم، در پیشگاه خداوند مورد محاسبه قرار خواهم گرفت و شاهد بودن خداوند کافی است: «باحث عن البینه» به دنبال آن است که مسلمانان را دچار فتنه کند تا با رو گرداندن از تفکر در مورد نشانه‌های خداوند، ذهنشان روی تفکر بر ذات خداوند متمرکز شده و به‌خاطر کفر به خداوند، هلاک شوند؛ چرا که با امر محمد رسول‌الله صلَّى الله عليه وآله وسلَّم مخالف کرده‌اند که می‌فرماید:
[تفكّروا في آلاء الله، ولا تفكروا في ذات الله فتهلكوا] صدق عليه الصلاة والسلام
[پیرامون نعمت‌های خداوند فکر کنید، درباره ذات خداوند فکر نکنید که هلاک خواهید شد].
به همین ترتیب، می‌بینم تحدیِ لغوی می‌کنی و سپس عامدانه مرتکب خطا شده و مقصود خداوند تعالی دربیانش:
{أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ‌ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ ﴿٣٥﴾ أَمْ خَلَقُوا السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ بَل لاَّ يُوقِنُونَ ﴿٣۶﴾} صدق الله العظيم [الطور]
را تحریف می کنی. این آیه محکم و روشن، از آیات اساسی و ام الکتاب است که در آن خداوند فتوا می‌دهد: باید برای هر فعل و عملی فاعلی باشد و باید چیزی آنها را آفریده باشد؛ چون آنها که خود را نیافریده‌اند و آفریننده آسمان‌ها و زمین نیز نیستند؛ پس باید چیزی انسان و آسمان‌ها و زمین و مابین آنها را آفریده باشد و او «اول» است که نه چیزی قبل از او بوده است و نه چیزی در بین مخلوقاتش همانند اوست. فکر می‌کنید این «اوّل» چه می‌تواند باشد؟ جواب را مستقیم به پروردگار وامی‌گذاریم:
{ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ لَّا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ ﴿۶۲﴾ كَذَلِكَ يُؤْفَكُ الَّذِينَ كَانُوا بِآيَاتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ ﴿۶۳﴾ اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ قَرَاراً وَالسَّمَاء بِنَاء وَصَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَرَزَقَكُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَتَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ ﴿۶۴﴾} صدق الله العظيم [غافر].
این جواب سؤالی است که در بیان اخیرت مطرح کرده‌ای. ما ثابت خواهیم کرد که تو از شیاطین بشر هستی که به ایمان تظاهر کرده و در باطن، کفر و مکر خود را پنهان می‌کنند و بشریت را به صورت غیر مستقیم به الحاد نسبت به الله دعوت می‌کنی و اگر نتوانی آنها را به فتنه اندازی، از آنها دعوت می‌کنی با خواندن بندگان مقرب به جای خدا، نسبت به پروردگار شرک بیاورند. ولی مکر شما را جز کسی که خداوند در قلبش فرقان [و توانایی جدا کردن حق از باطل] را نهاده باشد، کسی نمی‌تواند درک کند؛ تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{يِا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إَن تَتَّقُواْ اللّهَ يَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَاناً وَيُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ ﴿۲۹﴾ وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُواْ لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللّهُ وَاللّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ ﴿۳۰﴾} صدق الله العظيم [الأنفال].
امام مهدی به تیزهوشی شیاطین جن و انس برای مشخص شدنِ افراد خبیث از افراد پاک در بین جن و انس، اذعان دارد و خداوند ثمره این تیزهوشی را در آتش جهنم با عذاب مضاعف به آنها می‌دهد. تیزهوشی آنها به‌ کارشان نمی‌آید و خداوند [بدون اینکه ظلمی درحقشان کرده باشد] به‌ خاطر کبر و غروری که در نفسشان است آنها را گمراه کرده و چشم بصیرتشان را از دیدن حق و پیروی از آن کور می‌کند. ولی خداوند، تیزهوشی شیاطین جن و انس را با تیزهوشی امام مهدی ناصر محمد به چالش می‌کشد و او را برانگیخته است تا مکر شیاطین جن و انس را از ابتدا تا انتها کشف نماید؛ با این فرموده خداوند تعالی برایتان مثال می‌آورم:
{كَذَلِكَ مَا أَتَى الَّذِينَ مِن قَبْلِهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ ﴿۵۲﴾ أَتَوَاصَوْا بِهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ ﴿۵۳﴾} صدق الله العظيم [الذاريات].
سؤالی که مطرح می‌شود این است که: علت اینکه تمام امت‌ها همین پاسخ را به رسولان خداوند می‌دهند چیست؟ پیش از این امام مهدی دراین باره فتوا داده بود که در زیر رونوشت آن را می‌آوریم:

الإمام ناصر محمد اليماني
23 - ربيع الثاني - 1428 هـ
11- 05 - 2007 مـ
۲۱- اردیبهشت -۱۳۸۶ه.ش.
11:07 عصر
ــــــــ

بیان مهدی منتظر درباره راز مکر شیاطین تا مردم قادر به تشخیص حق از باطل نباشند...

بسم الله الرحمن الرحيم و صلوات و سلام بر آخرین نبیّ و رسول الهی محمد صدق امین و بر خاندان و صحابه پاک و مطهرش و تمام بندگان صالح خداوند در میان گذشتگان و آیندگان و در عالم بالا تا یوم الدین و اما بعد...
چرا علمایی که از خطابه‌های من آگاهی یافته‌اند، علی‌رغم اینکه برخی از آنها برایشان غریب است، همچنان سکوت خود را حفظ کرده‌اند؟ بر آنهاست تا درباره مطالب غریب آن با من گفتگو کنند تا در خصوص آن [مطالب غریب] دانش بیشتری در اختیارشان گذاشته و موضوع برای آنها و عموم مسلمانان روشن شود، مسلمانانی که ایمانشان نسبت به کار من منوط به ایمان علمای مذاهب دینی و اختلافاتشان درباره شأن مهدی منتظر شده است. پس برای شما درباره شأن مهدی منتظر فتوا خواهیم داد تا بدانید کسی که ادعای مهدویت می‌کند حقیقتاً مهدی منتظر است یا فردی است که با مسّ شیطان مریض شده است و این از مکر شیطان است که برخی از کسانی که دچار مسّ شیطان شده‌اند را وسوسه کرده و به‌ ناحق در قلب آنها توهم ایجاد می‌کند. بعد از مدت کوتاهی برای دیگران روشن می‌شود که این فرد بیمار است و به‌ خاطر این مکر شیطانی، مردم هر نبیّ و پیامبری را که خداوند برمی‌انگیزد، مجنون دانسته و می‌گویند یکی از خدایان ما او را دیوانه کرده است؛ اما شیاطین می‌دانند که خداوند به راستی نبیّ خود را با معجزه‌ای که خارج از قدرت و عادت بشر است یاری می‌کند و مردم باور خواهند کرد که این نبیّ به حق رسول خداوند است؛ چرا که با این معجزه، خداوند به یاری او آمده است. پس شیاطین سحر تخیلی [چشم بندی] را اختراع کردند و به بعضی از انسان‌های غافل یاد داده و به آنها گفتند: «بگویید که ساحرید و در چشم مردمی که دور شما جمع شده‌اند، سحر کرده و آن آیات [نشانه‌های] سحرآمیز را به آنان نشان دهید»!
اختراع این چنین دروغ‌هایی، زمان‌هایی بسیار قدیم انجام شد و شیاطین در زمینه دور کردن بشر از ایمان به خداوند و نشانه‌ها و آیات او، به موفقیت بزرگی دست یافتند. هر بار که خداوند برای امتی یک نبیّ فرستاد، اولین چیزی که می‌گویند این است: «او دیوانه و مجنون است، یکی از خدایان ما به او آسیب رسانده‌است». سپس رسولشان در جواب می‌گوید: «ای مردم من دیوانه نیستم بلکه رسولی از جانب پروردگار جهانم». مردم می‌گویند: « اگر راست می‌گویی از خدایت بخواه معجزه‌ای به تو بدهد». سپس خداوند برای یاری او، از نزد خود معجزه‌ای می‌فرستد که ناشی از سحر تخیلی و چشم بندی نیست، بلکه حقیقی و واقعی است. مردم می‌گویند: «امر تو برای ما روشن شد؛ تو دیوانه نیستی بلکه ساحری!» و خداوند تعالی می‌فرماید:
{كَذَٰلِكَ مَا أَتَى الَّذِينَ مِن قَبْلِهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ ﴿٥٢﴾ أَتَوَاصَوْا بِهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ ﴿٥٣﴾} صدق الله العظيم [الذاريات].

ای علمای امت! من در قرآن درباره اینکه مردم به یکدیگر سفارش کرده باشند که همگی این جواب واحد را به رسولان خداوند بدهند، چیزی پیدا نمی‌کنم. اما از آنجا که انجام سحر در هیچ زمان و مکانی ممنوع نشده است، سحر تخیلی باعث کافر شدن مردم نسبت به رسولان خداوند و نشانه‌های خارق العاده او شده‌است؛ چون مردم قادر به تشخیص بین سحر و معجزه نیستند. می‌گویم سحر تخیلی [چشم بندی] مانند سراب است که تشنه آن را آب واقعی می‌پندارد، درست مثل این است که با چشم، آب را بدون شک و تردید می‌بیند تا اینکه به آن می‌رسد و چیزی پیدا نمی‌کند و هیچ واقعیت نداشته و حتی یک ذره نیز اثری از حقیقت در آن نیست، اما ترس مردم از ساحران مانع تشخیص آن می‌شود و مردم قادر به تشخیص و جدا کردن معجزه و سحر نیستند؛ چون ساحران با سحر بزرگی که در برابر مردمان به نمایش در می‌آورند آنها را به هراس می‌اندازند. اما آن سحر در واقعیت هیچ اساسی ندارد و حقیقی نیست، درست مانند ساحران فرعون که در روز عید [یوم الزینة] مردم را به هراس انداختند. در آن روز مردم را جمع کردند تا ساحر بودن موسی را به مردم نشان دهند. ساحران ریسمان‌ها و طناب‌های خود را افکندند و در چشم مردم، آنها را به صورت مارهایی که حرکت می‌کردند نشان دادند و با سحر عظیمی که در برابر مردم به نمایش درآوردند آنان را به هراس انداختند. حتی نبی خداوند، موسی، نیز ریسمان‌ها را همانند مارهایی دید که حرکت می‌کنند و نزد خود هراسان شد که نکند عصای او نیز مانند چوب‌های آنها باشد [و مار حقیقی نباشد]. پس خداوند به قلب او آرامش وسکینه نازل فرمود. موسی عصای خود را افکند و واقعاً به یک مار بزرگ تبدیل شد، نه اینکه در چشم مردمان مار به نظر بیاید. مارِ زنده، به چوب‌ها و ریسمان‌های ساحران حمله کرد و آنها را به دهان گرفت و بلعید و ساحران سجده‌کنان به زمین افتادند. آنان با توجه به سابقه‌ی ساحری، دریافتند نشانه موسی سحر نیست بلکه معجزه‌ای حقیقی و واقعی است که عصاها و ریسمان‌های آنها را بلعیده است. آنها تا آن زمان ماری به آن سترگی و قدرت ندیده بودند. اما فرعون گفت: «موسی، بزرگ شماست که سحر را به شما یاد داده است»؛ چرا که فرعون قادر به تفکیک بین سحر و معجزه نبود.
اگر من در میان آنها بودم حکم داده و می‌گفتم: ای فرعون! به ساحران و به موسی فرمان بده تا سر مارهای خود را بگیرند، سپس جلو برو و دست خود را به دم مارها بکش تا مار حقیقی را با لمس کردنش بشناسی و زیر دستت احساس کنی. اگر دمش را با دست خود فشار دهی، تکان خواهد خورد؛ چرا که علی‌رغم اینکه [قبلاً] فقط یک عصا بود، حال مار واقعی و زنده است و بین لمس عصا و مار اختلاف زیادی هست. پس صفاتِ مار را در عصای موسی که با قدرت کن فیکون خداوند به ماری آشکار و حقیقی و واقعی تبدیل شده است پیدا خواهی کرد.
اما چوب‌ها و ریسمان‌های ساحران تغییر نکرده و تنها در چشمِ خیال تبدیل [به مار] شده‌اند و با لمس آنها می‌توان دریافت که ماهیت آنها تغییر نکرده است. اگر در عالم واقعیت لمس شوند، باز هم چوب و عصا هستند و با دست زدن به آنها می‌فهمد آنها عصای خشک و جامدند و در عالم واقعیت مثل عصای موسی که صلوات و سلام بر او باد، تغییر نکرده‌اند. کفار قریش نیز چنین بودند؛ چون از سحر، آگاهی قبلی نداشتند؛ حتی اگر با دست خود معجزه را به صورت واقعی و حقیقی لمس می‌کردند باز هم منکر آن می‌شدند و خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَلَوْ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ كِتَابًا فِي قِرْطَاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَيْدِيهِمْ لَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَـٰذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّبِينٌ ﴿٧﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].
ای رهبران جهان! به راستی که سحر باعث هلاک مردمان گذشته شد، آنان آیات خداوند را سحر آشکار دانسته و نسبت به آنها کافر شدند و این موجب هلاکت آنها شد. من از تمام ساحرانی که در گوشه و کنار جهان و در هر شهر و روستایی که بشر در آن ساکن است، زندگی می‌کنند، دعوت می‌کنم پیش از آنکه به دست خداوند هلاک شوند به‌ سوی او بازگشته و توبه کنند. حتی یک نفر از کسانی که سرپیچی و استکبار ورزد، جان به‌ در نخواهد برد.
ای علمای امت! شما را چه می‌شود؟ چرا از گفت‌وگو می‌گریزید؟ به خصوص کسانی از شما که از سخنان من مطلع شده‌اید، چرا بازهم سکوت اختیار می‌کنید؟ اگر می‌بینید من به حق مهدی منتظرم، پس بر شماست که به حق شهادت دهید و با وجود دانستن واقعیت آن را پنهان نکنید و اگر درباره من اطمینان حاصل نکرده‌اید، بعد از گفت‌وگو با من درخواهید یافت که به اذن الهی، دانش من از کتاب خداوند بیش از شماست؛ چه کسی بین شما هست که بتواند بگوید حتی یک حرف به من آموخته است؟ و عاقبت امور با خداست.
ای علمای مسلمین! بدانید که مهدی منتظر واقعی در علم کتاب از شما داناتر و آگاه‌تر است. هیچ‌کس نیست که از کتاب خداوند با او بحث کند، مگر آنکه او با حقی روشن و واضح از آیات قرآن حکیم بر او چیره شود؛ آیات محکمی که انحراف از آن باعث هلاکت است. ای علمای امت اسلامی که به قرآن عظیم مؤمنید! هرکس که مرا تکذیب می‌کند، امتحان کند. من کتاب جدیدی برایتان نیاورده‌ام؛ بلکه کتاب خداوند را که در دستانتان است برایتان تشریح و بیان می‌کنم. بدعت‌گذار نیستم، بلکه تابع آن چیزی هستم که بر آخرین رسول و نبیّ خداوند، محمد رسول الله - که افضل ترین سلام و صلوات بر او و خاندانش باد - و برای تمام مردم نازل شده است.

این چنین است که شیاطین از طریق کسانی که بدون علم و هدایت و کتابی روشنگر ادعای مهدویت می‌کنند مکر نموده‌اند، ولی من مهدی هستم که مردم را با بصیرتی که از جانب پروردگارم به‌ سوی من و هر کسی که از من پیروی کند آمده است، به‌ سوی خداوند دعوت می‌کنم؛ پس چرا مرا تکذیب می‌کنید؟ اگر مرا گمراه می‌بینید و اگر راست می‌گویید، به من خبر داده و راهنماییم کنید تا به‌ سوی حق هدایت شوم. اگر راست می‌گویید، برایم کتاب هدایتگرتر از کتاب خداوند، قرآن، بیاورید. اما ای علمای امت اعم از مسلمان و مسیحی و یهود! اگر چنین نکرده و باز هم به انکار امر من ادامه بدهید، شما را به مباهله دعوت خواهم کرد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ} صدق الله العظيم [آل عمران:۶۱].
المهديّ المنتظَر الإمام ناصر محمد اليماني

اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=145999

Admin
09-06-2014, 03:23 AM
- 6 -
الإمام ناصر محمد اليماني
08 - شعبان - 1435 هـ
06 - 06 - 2014 مـ
۱۶- خرداد -۱۳۹۳ه.ش.
04:35 صبح
( بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى )
[ لمتابعة رابط المشاركـــة الأصلية للبيــان ] (https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=146108)
(https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=145984)https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=146108

ـــــــــــــــــــــ

حق برای هر کسی که قلبی آگاه یا گوشی شنوا داشته باشد، روشن شد و او گواه بر بیان حق قرآن مجید است....


بسم الله الرحمن الرحيم و صلوات و سلام بر تمام انبیا و رسولان الهی و خاندان پاکشان و تمام پیروانِ دعوتِ حق پروردگار تا یوم الدین، ما بین هیچ‌ یک از رسولان خداوند فرقی نگذاشته و بر تمامی آنان صلوات فرستاده و تسلیمشان هستیم و اما بعد...
ای «باحث عن البینه»! همانا که تصمیم به فرار گرفته‌ای و این به‌ خاطر هراس شما از این است که امام مهدی ناصر محمد تمام روش‌هایی را که برای بازداشتن مردم از راه راست به کار می‌گیرید، آشکار کند. اما در موردِ حکم تو، تو از کسانی هستی که کلام را از موضع مورد نظر خداوند تحریف می‌کنند و برهان آشکار آن، تحریف این کلام خداوند از جانب توست که می فرماید:
{أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ﴿۳۵﴾}صدق الله العظيم [الطور]
این از آیات محکم کتاب است که مفهوم آن برای علمای امت و عامه مسلمانان و هر عرب زبانی، روشن و واضح است و همه متوجه می‌شوند که
{أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ﴿۳۵﴾}صدق الله العظيم [الطور]
چه معنایی دارد. مقصود این است که آيا آنها از هيچ [و بى‌هيچ خالقى‌] خلق شده‌اند يا خود خالق [خويش‌]اند. اما تو سخن خداوند را از موضعش جابه‌جا و تحریف می‌کنی تا حق را با باطل بپوشانی. این از روی جهل و نادانی نیست، بلکه به عمد این آیه را تحریف می‌کنی تا حجت خدا و رسول خدا و امام مهدی در برابر ملحدان، نادیده گرفته شود:
{أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ﴿۳۵﴾}صدق الله العظيم [الطور]
این پاسخ خداوند به فلسفه ملحدان است. خداوند در برابر ملحدان این پرسش را قرار داده و به آنها می‌گوید: آيا آنها از هيچ [و بى‌هيچ خالقى‌] خلق شده‌اند يا خود خالق [خويش‌]اند؟ چون وجود آنها نشانه این است که یا چیزی هست که آنها را آفریده است یا خودشان آفریننده‌اند. احتمال سومی وجود ندارد، یا چیزی هست که آنها را آفریده و یا خودشان آفریننده خویش هستند. آنها می‌دانند که نمی‌توانند خودشان را بیافرینند. اگر تمام مخلوقات جمع شوند هم نمی‌توانند حتی یک مگس بیافرینند.

اما تو مقصود اصلی آیه را تحریف می‌کنی تا ذات خداوند سبحان را نفی کنی؛ اما ما مکر تو را آشکار کردیم و می‌بینی که ناصر محمد، به حق، حیله‌ای که روزها یا ماه‌ها تدارک آن را دیده‌ای، آشکار کرده است و ما می‌دانیم تو دنبال راه دیگری هستی تا مردم را از پیروی از راه مهدی منتظر ناصر محمد یمانی بازداری . حتماً با نام جدید و حیله‌ای جدید باز خواهی گشت اما هیهات، هیهات! ما در کمین تو هستیم.

به خداوند قسم که من از همان بیان اولی که نوشتید، لحن و اسلوب سخنتان را می‌شناسم، اما برای دادن فتوا صبر می‌کنم تا کسانی که نمی‌دانند تصور نکنند علیه هر کسی که با ما مخالفت کند، اعلان جنگ کرده و می‌گوییم از شیاطین بشر است که با تظاهر به ایمان، مکر و کفر خود را پنهان می‌کند تا مسیر پیروی از ذکر را منحرف سازد. پس برای اینکه کسی ما را ملامت نکند، درنگ می کنیم تا با دلیل قاطع و علمی در برابرتان حجت بیاوریم و برای همه روشن شود که شما از حق روبرگردانده و قصد دارید آن را دگرگون نشان دهید و مقصود اصلی کلام را تحریف نمایید. حمد خداوند را سزاست که می‌داند من در حق تو هیچ ظلمی نکرده‌ام، که اگر به تو ظلم کرده باشم خداوند برایت کافی است تا بین امام مهدی ناصر محمد یمانی و تو حکم نماید که او بهترین جداکننده [حق از باطل] است.


اما درباره اینکه تعداد کسانی که مرا باور و تصدیق کرده‌اند کم است و این را حجت خود در برابر من قلمداد می‌کنی، جواب را مستقیم از جانب خداوند برایت می‌آورم که :


{وَقَلِيلٌ مِنْ عِبَادِي الشَّكُورُ}صدق الله العظيم [سبأ:۱۳]


و الحمدلله که هر روز بر تعداد این انصار کم شمار، افزوده می‌شود. در ابتدای امر، قضیه برای مسلمانان غریب بود؛ چگونه ممکن است نام مهدی منتظر ناصر محمد باشد، درحالی‌که این نام در بین هیچ‌ یک از فرق متعدد اسلامی وجود ندارد! تا اینکه برایشان حجت آوردیم که مقصود از «تواطؤ» تطابق نیست، بلکه اصطلاحاً و از نظر لغوی معنای آن «توافق و همراهی» است. پس فکر کرده و به این نتیجه رسیدند که با وجود فصاحت زبان و آگاهی از زبان عربی و صرف و نحو آن، تفسیر آنها در مورد حدیث حق نبوی [يواطئ اسمه اسمي] ظالمانه بوده است و به خطا رفته اند و خطای لغویِ آنها را ناصر محمد که از نظرتسلط بر لغات عرب از آنها ضعیف‌تر است، کشف نموده‌است. ما در بسیاری از مسائل، چیزهایی را به شما یاد داده‌ایم که قبلاً نمی‌دانستید. حال حق برای کسی که قلبی آگاه و گوشی شنوا داشته باشد، روشن گردیده و او خود گواه آن است. ما با بیان حق قرآن مجید شما را به راه خداوند عزیز و حمید هدایت می‌کنیم و پروردگار من، با وحی تفهیمی که مستقیم به قلب فرستاده می‌شود، اینها را به من می‌آموزد و آیه‌ای [از قرآن] را که برهان روشن و قاطع برای تردیدکنندگان است، به من الهام می‌نماید . خداوند بیان حق قرآن عظیم را به من آموخته است، نه وحی جدیدی از جانب خداوند به قلب من الهام می‌شود و نه حتی یک کلام جدید در دین خداوند، اسلام، آورده می‌شود؛ بلکه برهان علمی قاطعی که برای شما می‌آوریم برای آن است که بدانید بیان از آیات قرآن عظیم استنباط شده و یا از احادیثِ حقِّ بیان نبوی گرفته شده‌است. اما شما بهتان بزرگی به ما زدید و ما را متهم کردید که خداوند و رسول او را تکذیب می‌کنیم. خداوند در برابر این دروغ و افترایی که ظالمانه به ما نسبت داده شده‌است، ما را یاری می‌کند.


درهر حال از گفت‌وگوی بین من و شما و انصار، هزاران نفر مطلع شده‌اند؛ پس آنها را وامی گذاریم تا عقلشان حکم دهد کدام یک از ما، به حق سخن گفته و به اذن خداوند عزیز و حکیم راه راست را نشان می‌دهیم.

وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..

عدو شياطين الجنّ والإنس الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.


اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=146113

Admin
12-06-2014, 07:26 PM
- 7 -
(https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=145835)الإمام ناصر محمد اليماني
11 - شعبان - 1435 هـ
09 - 06 - 2014 مـ
۱۹- خرداد -۱۳۹۳ه.ش.
09:39 صبح
( بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى )
[ لمتابعة رابط المشاركــة الأصلية للبيــان ] (https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=146513)
(https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=145984)https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=146513

ـــــــــــــــــــ

پاسخ محکم و مستدل علمی؛ حکم با خداوند است و امر گذشته و آینده با اوست که او بهترین جداکننده حق و باطل است...

بسم الله الرحمن الرحيم و صلوات و سلام بر محمد رسول‌الله و خاندانش و بر تمام مؤمنان در هر زمان و مکان تا یوم الدین و اما بعد...
سلام و رحمت و برکات خداوند بر تمامی انصار پیشگام برگزیده و سلام بر تمام آنانی که با علم و برهانی روشنی‌بخش که از نزد خداوند «العلی العظیم» آمده است، در پی یافتن حقّ هستند و سلام بر ما و بندگان صالح خداوند...
«الباحث عن البینه»! ما قبلاً پاسخ سؤال تو را دادیم، «الباحث عن البینه» در سؤال خود خواسته بود این فرموده خداوند تعالی تبیین شود:
{اللهُ خالِقُ كلِّ شيءٍ} صدق الله العظيم [الزمر:۶۲]
جواب این است که: البته که همین‌طور است و به راستی که الله، خالق تمام آن چیزهایی است که در ملکوت، وجود دارند و در این ملکوت چیزی وجود ندارد که آفریننده‌ای غیر از خدا داشته باشد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{هَذَا خَلْقُ اللَّهِ فَأَرُونِي مَاذَا خَلَقَ الَّذِينَ مِن دُونِهِ بَلِ الظَّالِمُونَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ﴿۱۱﴾} صدق الله العظيم [لقمان.
برای اینکه خداوند تعالی آفریننده تمام چیزهایی است که در ملکوت هستند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{قُلِ اللهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الوَاحِدُ القَهَّارُ} صدق الله العظيم [الرعد:۱۶].
مقصود خداوند، اشیائی است که در ملکوت خداوند وجود دارند و ملکوت ديگری جز آنچه که خداوند آفریده است وجود ندارد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{يَا أَيُّهَا النَّاسُ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَيْرُ اللَّهِ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالأرْضِ لا إِلَهَ إِلا هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ﴿۳﴾} صدق الله العظيم [فاطر]
خداوند از اشیائی که آفریده است سخن می‌گوید و منظور الله این نیست که خود را جزء اشیائی بداند که آفریده است! خداوند منزه است! و برای همین پروردگار می فرماید:
{اللهُ خالِقُ كلِّ شيءٍ} صدق الله العظيم
آیا مقصودش این است که او نیز جزء مخلوقاتش است؟ سبحان الله! بلکه هیچ چیز در میان مخلوقاتش مانند او نیست.
الباحث! خداوند شاهد است که در قلب من و تو چه می‌گذرد و [می‌داند] کدام یک از ما حق را می‌خواهیم و کدام یک می‌خواهیم لباس باطل بر تن حق کنیم و شهادت خداوند کافی است، چون خداوند مطلقاً و بدون هیچ قید و شرطی، بزرگترین شاهد عالم وجود است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً قُلِ اللَّهُ شَهِيدٌ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ أَئِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخْرَى قُلْ لا أَشْهَدُ قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنَّنِي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ﴿۱۹﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].
یکی از انصار با این آیه محکم برای تو استدلال آورد، اما تو از این برهان روشن، رو برگرداندی؛ پس ما در برابرت سؤالی مطرح می‌کنیم: آیا تو منکر این هستی که خداوند، بزرگترین شاهد بین حق و باطل است؟ و خداوند برای شهادت کافی است.آیا خداوند تعالی نفرموده است:
{قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً قُلِ اللَّهُ شَهِيدٌ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ أَئِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخْرَى قُلْ لا أَشْهَدُ قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنَّنِي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ﴿۱۹﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].
آیا می‌توانی منکر شوی که مقصود خداوند در این فرموده، خودش است؟
{قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً قُلِ اللَّهُ شَهِيدٌ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ} صدق الله العظيم
یعنی بزرگترین شهادت درعالم وجود، شهادت خداوند است و خداوند برای شهادت کافی است و هیچ‌ چیز مانند او نیست و او سمیع و بصیر است! خداوند انکار نمی‌کند که شیء است، او منزه است! بلکه او شیئی حقیقی است ولی هیچ شیئی در میان مخلوقاتش، مانند او نیست و برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا آخَرَ ۘ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۚ كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ ۚ لَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۸۸﴾} صدق الله العظيم [القصص].
و از آنجا که خداوند خود را اولین شیء می‌داند و جز خودش، تمام اشیا آفریده خدا هستند، همگی نابود خواهند شد مگر «شیء اول» که همانا خداوند واحد و احد است؛ این خدای شماست که خالق همه چیز است و برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
{كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ} صدق الله العظيم
پس چرا یک شیء را از هلاک شدن مستثنی کرده و می‌فرماید:
{كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ} صدق الله العظيم؟
دلیل این است که این «اولین شیء» است که چیزی پیش از آن نبوده و تمام آنچه که در ملکوت است، آفریده اوست. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ} صدق الله العظيم
ولی شیئی را که خالق همه اشیاء است را استثنا می‌‌کند و برای همین است که می‌فرماید:
{كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ ۚ لَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ} صدق الله العظيم.
چرا می‌گوید: { إِلَّا }؟ دوباره سؤال می‌کنیم: چرا یک چیز را از نابودی استثنا می‌کند؟ و در جواب می‌گوییم: چون هیچ شیئی مانند او نیست و او زنده‌ای است که نمی‌میرد و منزه است او! همه چیز نابود می‌شود به‌ جز زنده‌ای که هیچ وقت نمی‌میرد: «الحي الذي لايموت» و این خداوند و پروردگار جهان است. در کتاب خداوند چیزی درباره اینکه خداوند شیء بودن خود را رد کند، پیدا نمی‌کنیم و در کتاب، بزرگترین شهادت، شهادت خداوند بزرگ است که شاهد بین حق و باطل است و خداوند برای شهادت کافی است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً قُلِ اللَّهُ شَهِيدٌ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ} صدق الله العظيم
و اما در مورد «تواطؤ»، چطور به حق اقرار و اعتراف می‌کنی که منظور از «تواطؤ» همراهی است ولی با وجود این، نام امام مهدی را محمد می‌گذاری؟ چطور ممکن است چیزی خودش را همراهی کند! بلکه نام محمد به عنوان همراه در نام امام مهدی ناصر محمد می‌آید. اگر می‌توانی همراهی نام محمد در نام من، «ناصر محمد»، را انکار کن؛ باید نام محمد، همراه در نام پدر باشد، یعنی «ناصر محمد»؛ چون امام مهدی نبیّ و رسول جدیدی از جانب خداوند نیست؛ بلکه یاری دهنده و ناصرِ محمد رسول الله صلی علیه و آله و سلم است.
از کار کسانی که سخنان را تحریف و از مقصود اصلی آن دورمی‌کنند در عجبم! و می‌گوییم: «الباحث عن البینه»! ما ایمان داریم خداوند شیئی است که هیچ چیز مانند او نیست، چرا که هیچ چیز قبل از او وجود نداشته است و او خالق همه اشیا است و بر هر چیزی تواناست و سرانجامِ همه به سوی اوست. ای مرد! بر اساس علم بشری وجود داشتن یک شیء نقض کننده عدم وجود آن است، پس چگونه به وجود داشتن خداوند اقرار می‌کنی و سپس ذات خداوند منزه و بلندمرتبه و بزرگوار را انکار می‌نمایی؟ ما برخلاف تصورت، به تو افترا نمی‌زنیم، تو وجود ذات الهی را انکار می‌کنی، وقتی منکر وجود خداوند به عنوان یک شیء هستی؛ در واقع ذات خداوند را انکار کرده‌ای و با وجود این که می‌پنداری به خدا ایمان داری، اما مردم را به الحاد نسبت به ذات خداوند سبحان دعوت می‌کنی، چرا که وجود خداوند را به عنوان «شیئی در عالم وجود» رد می‌نمایی.
اما کسانی که در مورد این فرموده خداوند تعالی مجادله می‌کنند:
{قَالَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنَا هَٰؤُلَاءِ الَّذِينَ أَغْوَيْنَا أَغْوَيْنَاهُمْ كَمَا غَوَيْنَا ۖ تَبَرَّأْنَا إِلَيْكَ ۖ مَا كَانُوا إِيَّانَا يَعْبُدُونَ ﴿۶۳﴾} صدق الله العظيم [القصص]
می‌بینم که می‌گویی بیان ناصر محمد یمانی برای این آیه غلط و باطل است. ما شما و تمام اساتید لغت عربی را به مبارزه می‌طلبیم که اگر می‌توانید در برابر ما حجت بیاورید که بیان این آیه آن‌گونه که ناصر محمد یمانی اظهار داشته نیست. هر امتی به علت گمراه شدن توسط نسل قبلی، چیزی غیر از خدا را عبادت می‌کنند تا دامنه بحث به اولین امتی می‌رسد که به‌ خاطر مبالغه درحق بندگان مقرب خداوند، باعث گمراهی تمام امت‌های بعدی شده‌اند؛ لذا اقرار و اعتراف می‌کنند با مبالغه در حق بندگان مقرب، باعث گمراهی نسل‌های بعدی شده‌اند. برای همین می‌گویند:
{أَغْوَيْنَاهُمْ كَمَا غَوَيْنَا}
اینها اولین امت‌ هستند که بندگان مقربی را که درحقشان مبالغه کرده بودند، می‌شناسند و خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَإِذَا رَأَى الَّذِينَ أَشْرَكُوا شُرَكَاءَهُمْ قَالُوا رَبَّنَا هَٰؤُلَاءِ شُرَكَاؤُنَا الَّذِينَ كُنَّا نَدْعُو مِنْ دُونِكَ ۖ فَأَلْقَوْا إِلَيْهِمُ الْقَوْلَ إِنَّكُمْ لَكَاذِبُونَ﴿۸۶﴾}صدق الله العظيم.[النحل]
چرا که آنان، بندگان مقرب را بعد از مرگشان مورد پرستش قرار داده و در حقشان به‌ ناحق مبالغه کردند تا جایی که به‌ جای خداوند آنها را خواندند و به درگاهشان دعا کردند و خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَيَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَكُوا مَكَانَكُمْ أَنتُمْ وَشُرَكَاؤُكُمْ ۚ فَزَيَّلْنَا بَيْنَهُمْ ۖ وَقَالَ شُرَكَاؤُهُم مَّا كُنتُمْ إِيَّانَا تَعْبُدُونَ ﴿۲۸﴾ فَكَفَىٰ بِاللَّـهِ شَهِيدًا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ إِن كُنَّا عَنْ عِبَادَتِكُمْ لَغَافِلِينَ ﴿۲۹﴾} [يونس] صدق الله العظيم.
یعنی بندگان مقرب نسبت به عبادت و مبالغه در حقشان توسط مردم کافر بوده و بر علیه آنان هستند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَاتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّـهِ آلِهَةً لِّيَكُونُوا لَهُمْ عِزًّا ﴿٨١﴾ كَلَّا سَيَكْفُرُونَ بِعِبَادَتِهِمْ وَيَكُونُونَ عَلَيْهِمْ ضِدًّا ﴿٨٢﴾} صدق الله العظيم [مريم].
و این تأویل حق فرموده خداوند تعالی است:
{قَالَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنَا هَٰؤُلَاءِ الَّذِينَ أَغْوَيْنَا أَغْوَيْنَاهُمْ كَمَا غَوَيْنَا ۖ تَبَرَّأْنَا إِلَيْكَ ۖ مَا كَانُوا إِيَّانَا يَعْبُدُونَ ﴿۶۳﴾} صدق الله العظيم [القصص]
اگر راست می گویی و بیانی نزد توست که بهتر از این بیان مردم را هدایت می‌کند، آن را ارائه کن. الحمدلله که خداوند مرا از ارتکاب خطا در بیان حق قرآن معصوم نگه می‌دارد ولو اینکه خطای نحوی در نوشته‌ها باشد، اما در بیانی که با برهان علمی از قرآن برایتان می‌آورم، خطایی نیست. منظور من این نیست که شرح در نوشتن بیان از جانب خداوند است، بلکه دلیل علمی که با آن با شما مجادله می کنم از جانب خداوند است که نه بر من، بلکه بر جدّم، محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم، نازل شده‌است. به راستی که خداوند دلایل روشن علمی از قرآن را به من الهام می‌كند، تا آنها را از قرآن عظیم برایتان استنباط نمایم. شما را چه می‌شود که متوجه سخن نشده و به راه نمی‌آیید؟
به هر حال، چقدر کفر و مکر تو عظیم است و به یقین می‌دانم تو از شیاطین بشر هستی که تظاهر می‌کنند ایمان دارند ولی کفر و مکر باطنی خود را پنهان می‌کنند تا مردم را از ذکر باز دارند. برای ثابت کردن این موضوع، دوباره از تو دعوت می‌کنم مباهله خود را بنویسی و مباهله امام ناصر محمد یمانی در پی آن خواهد آمد و از خداوند درخواست می‌کنیم ظالمان را به شدت لعنت فرماید و همچنین به درگاه خداوند دعا می‌کنیم کسی که مردم را از راه حق بازداشته و آن را منحرف می‌کند، در هر زمانی که بخواهد، به خوک یا الاغ مسخ نماید که امر به دست ما نیست و امر تماماً با خداوند است. پس بی زحمت تشریف بیاورید برای مباهله. ما به حق و به دور از ظلم تو را به چالش کشیده و به حق درباره‌ات فتوا می‌دهیم که تو جرأت نداری مباهله کنی؛ چون خودت می‌دانی از شیطان سرکش هستی و می‌ترسی خداوند با حکم حق خود درباره کسی که مردم را از راه حق بازداشته و آن را منحرف می‌سازد فتوا داده و به او مهلت ندهد، خواه این فرد ناصر محمد یمانی باشد یا انسان ناشناسی که جرأت ندارد خود را نشان دهد و نام «الباحث عن البینه» را انتخاب کرده و حکم با خداست و او سریع‌ترین حسابرس است و خداوند تعالی می‌فرماید:
{قُلْ هَلْ أُنَبِّئُكُم بِشَرٍّ مِّن ذَلِكَ مَثُوبَةً عِندَ اللّهِ مَن لَّعَنَهُ اللّهُ وَغَضِبَ عَلَيْهِ وَجَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَالْخَنَازِيرَ وَعَبَدَ الطَّاغُوتَ أُوْلَـئِكَ شَرٌّ مَّكَاناً وَأَضَلُّ عَن سَوَاء السَّبِيلِ﴿۶۰﴾} صدق الله العظيم [المائدة].
عدو شياطين البشر المهديّ المنتظر ناصر محمد اليماني
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=146525

Admin
14-06-2014, 06:36 PM
- 8 -
امام ناصر محمد اليماني
13 - شعبان - 1435 هـ
11 - 06 - 2014 مـ
۲۱- خرداد -۱۳۹۳ه. ش.
06:43 صبح
( بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى )
[ لمتابعة رابط المشاركــة الأصلية للبيان ] (https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=146769)
(https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=145984)https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=146769
ــــــــــــــــــــ


بیانی بسیار شگفت‌انگیز از آنچه که در قلب حبیبان خداوند می‌گذرد، گروهی که محبوب خداوندند و محب او [يحبّهم الله و يحبّونه] که به‌خاطر محبت به خداوند از اقصی نقاط جهان به دور هم جمع شده‌اند...



بسم الله الرحمن الرحيم و صلوات و سلام بر تمام انبیا و رسولان الهی و خاندان پاکشان از اولین تا آخرین نبیّ، جدّم محمد رسول‌الله، ای کسانی که ایمان آورده‌اید بر او صلوات و سلام فرستاده و تسلیم او باشید، ما بین هیچ کدام از رسولان خداوند تفاوتی نمی‌گذاریم و تسلیم او هستیم و اما بعد...
خداوند تعالی می‌فرماید:
{يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ﴿۵۴﴾} صدق الله العظيم [المائدة].

به عجیب ترین فتوا در تاریخ بشریت گوش دهید، من این فتوا را با قسم به خداوند عظیم تزکیه [پاک و خالص] می‌کنم؛ قسم به پروردگار هستی، پروردگار و مالک همه چیز، خداوندی که یگانه است و شریکی ندارد، اگر تمام انبیا و رسولان و در پیشاپیش آنها مهدی منتظر ناصر محمد یمانی به سراغ این گروه از مردم که محبوب خدایند و محب او، آمده و تمام انبیا و رسولان و مهدی منتظر ناصر محمد به آنها بگویند: «رضوان الهی را وسیله‌ای برای ورود به بهشت و در امان بودن از آتش جهنم قرار دهید»، جواب می‌دهند: «گوش کن مهدی منتظر ناصر محمد یمانی؛ تمام انبیا و رسولان! شما نیز به پاسخ حق ما گوش فرا دهید، به خداوند بزرگ برایتان قسم می‌خوریم، خداوندی که استخوان‌های پوسیده و پراکنده را زنده می کند، به پروردگار آسمان‌ها و زمین و مابین آنها و خداوند عرش عظیم قسم، ما نعیم اعظم خداوند، یعنی رضوان او را، وسیله‌ای برای رسیدن به بهشت کوچک‌تر، یعنی جنت نعیم، قرار نمی‌دهیم. ما تا زمانی که خداوند راضی نباشد، راضی نمی شویم!». حتی اگر تمام انبیا و رسولان خداوند درجواب آنها بگویند: «ببینید این مهدی منتظر ناصر محمد یمانی است که حقیقت نعیم اعظم را برایتان بیان کرده است. او همراه ماست و با وجود اینکه خودِ او حقیقت نعیم اعظم را برایتان روشن کرده است، اما به شما می‌گوید: رضوان خداوند را وسیله قرار دهید تا خداوند شما را از آتش حفظ و وارد بهشت نماید». اما محبوبان و محبان خداوند در پاسخ به امام ناصر محمد یمانی و تمام انبیا و رسولان می‌گویند: «ما انصاری هستیم که در دوران گفتگوی قبل از ظهور، نه انبیا و رسولان خداوند را تکذیب می‌کنیم و نه بین رسولان پروردگار جهان فرقی قائل می‌شویم. ما به رسولان خداوند از اولین تا آخرینشان که محمد رسول الله است ایمان داریم و به مهدی منتظر ناصر محمد یمانی ایمان داریم و بر همه آنها صلوات و سلام می‌فرستیم و از اوامر انبیا و مهدی منتظر ناصر محمد اطاعت می‌کنیم. اما به پاسخی که به شما می‌دهیم گوش فرا دهید:

«به خداوند بزرگ، پروردگار آسمان‌ها و زمین و مابین آنها قسم، ما خدا را برای شما و مهدی منتظر نمی‌گذاریم که در راه حب و قرب او رقابت کنید؛ بلکه با شما در راه حب و قرب پروردگار به رقابت برمی‌خیزیم. هر یک از ما محبوبان و محبان پروردگار [قوم یحبهم الله و یحبونه]، آرزو دارد که بنده‌ای باشد که بیش از همه شما به پروردگار نزدیک‌تر باشد ولو اینکه شما انبیا و رسولان خداوند و مهدی منتظر باشید. شما مانند ما بشر و مانند ما بندگان خداوند هستید. شما فرزندانِ خدا نیستید که در حب و قرب او به ما ارجح باشید. خداوند منزه و برتر از آن است و همسر و فرزندی انتخاب نکرده‌است. شما بندگانی مانند ما هستید. ما هم مانند شما در ذات خداوند حقی داریم. ما با عبادت بندگان مقرب، به خدا شرک نمی‌آوریم و جز او ولیّ و شفیعی انتخاب نمی‌کنیم.
برای شما رسولان و انبیا سوگند یاد می‌کنیم، حتی اگر امام مهدی منتظر ناصر محمد یمانی، رضوان خداوند را وسیله رسیدن به بهشت قرار دهد، از او پیروی نکرده و رضوان الله را وسیله قرار نمی‌دهیم. حتی اگر بگوید فتوایی که برایتان دادم باطل است، خواهیم گفت خیر؛ تو به حق برای ما فتوا دادی و ما در قلب خود به حق بودن آن یقین داریم و می‌دانیم رضوان نفس خداوند نعیمی است که از نعیم جنت او بزرگتر است. ای انبیا! ای مهدی منتظر ناصر محمد! به سخن ما گوش فرا داده و هوشیار باشید! به خداوند واحد قهار، خداوندی که شب را داخل روز می‌کند و از آسمان پی‌درپی باران پربرکت می‌فرستد و باغ‌ها و رودخانه‌ها را آفریده است، به خدایی که مردگان قبرها را برمی‌انگیزد و از نگاه‌های پنهان و رازهای نهفته در سینه‌ها آگاه است، سوگند می‌خوریم ما که محب خداییم و محبوب او [قوم یحبهم الله و یحبونه]، به تمام ملکوت بهشت راضی نمی‌شویم مگر حبیب ما، پروردگار جهان، راضی گردیده و در نفس خود متحسر و حزین نباشد. ما دریافتیم رضوان خداوند نسبت به بندگانش، نعیمی است که از بهشت خداوند بزرگتر است. حتی اگر امام مهدی ناصر محمد یمانی از اینکه رضوان خداوند را غایت خود برگزیند، برگردد و حتی اگر انکار کند که نعیم رضوان خداوند بر بندگانش نعیمی بزرگتر از بهشت است، اعلام می‌کنیم ما محبوبان و محبان خداوند مطلقاً اصرار داریم تا زمانی که خداوند رحمن و رحیم راضی نشده باشد، راضی نشویم و به خداوند پناه می‌بریم، چرا که رضوان نفس خدا نسبت به بندگانش نعیمی بزرگتر از بهشت اوست. حتی اگر امام مهدی ناصر محمد یمانی بعد از ظهور و تسلط بر جهانیان، به ما امر کند که رضوان نفس خداوند را وسیله تحقق بهشت قرار دهیم، حتماً از او سرپیچی خواهیم کرد و اگر به ما سخت بگیرد و بخواهد ما را در تاریکی زندان هم بیندازد، حتماً امام مهدی منتظر ناصر محمد را به مباهله می‌خوانیم و از امر او برای وسیله قرار دادن رضوان الهی برای رسیدن به بهشت سرپیچی می‌کنیم. خداوند شاهد ماست و او برای شهادت کافی است، ما در برابر تمام مخلوقات از جن و انس و از هر گونه‌ای شهادت می‌دهیم تا زمانی که حبیب ما، پروردگار جهان، راضی نشود، به ملکوت بهشت که به اندازه آسمان‌ها و زمین است راضی نشویم و خداوند برای شهادت کافی است. پیروی ما از امام مهدی ناصر محمد یمانی و یاری رساندن ما به او، بعد از آن بود که به ما آموخت حقیقت اسم اعظم خداوند، رضوان نفس الله بر بندگانش است و به آن یقین کردیم. بعد از ظهور و نصرت خداوند و تسلط بر جهان، چیزی بر یقین ما نسبت به حقیقت اسم اعظم خداوند افزوده نشد و روزی هم که مردم در برابر پروردگارشان قرار گیرند نیز چیزی به این یقین اضافه نخواهد شد، چرا که ما واقعاً نعیم اعظمی را که بزرگتر از بهشت است، در قلب خود یافته‌ایم و حقیقت این فرموده خداوند را به یقین دانستیم:
{وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿۷۲﴾} صدق الله العظيم [التوبة]

ما بی تردید یقین داریم که رضوان نفس خداوند بر بندگانش نعیمی است که از بهشت خداوند بزرگتر است و اگر ناصر محمد یمانی از حرف خود بازگردد و نخواهد رضوان نفس الله را غایت و هدف خود بداند و یا بمیرد و یا به قتل برسد؛ ما از هدف خود برای تحقق نعیم اعظم بازنخواهیم گشت. چون ما ناصر محمد یمانی را نمی‌پرستیم بلکه خداوند واحد و قهار معبود ماست. آیا اگر ناصر محمد یمانی بمیرد یا به قتل برسد، ما باید به گذشته خود بازگردیم؟ پناه برخدا از چنین امری و هرکس که به گذشته خود بازگردد، به خداوند کوچک‌ترین ضرری نمی‌رساند و خداوند اجر شاکران را خواهد داد و سلام بر رسولان خدا و الحمدلله رب العالمین. این پاسخ ما محبان و محبوبان خداوند به تمام انبیا و مهدی منتظر است و در راه خداوند از سرزنش هیچ ملامتگری نمی‌ترسیم. پایان»و این گفتگوی فرضی برای آگاهی شماست، سپس مهدی منتظرناصر محمد به تمام بشریت و «الباحث عن البینه» می‌گوید: به این ترتیب اگر این پاسخ، جواب حقیقی آنها باشد، برشماست که از به فتنه انداختن محبوبان و محبان خداوند مأیوس شوید. اگر این پاسخ آنها به تمام انبیا و مهدی منتظر است، پس قادر نیستید آنها را به فتنه بکشانید، چون قلب آنها از چیزی باخبر شده‌است که شما نمی‌دانید.
شاید «الباحث عن البینه» بخواهد بگوید: «ناصر محمد! از کجا می‌دانی آنها چنین جوابی به انبیا و مهدی منتظر می‌دهند. آیا کار درست این نیست که از اوامر انبیا و مهدی منتظر اطاعت کنند؟» پاسخ می‌دهیم که: «الباحث عن البینه»! به خداوند قسم، اگر محمد رسول الله یا مهدی منتظَر به آنها دستور دهند خود را به آتش جهنم بیندازند، می‌اندازند. چرا که خداوند ما را انتخاب کرده و در راه اطاعت و حب خداوند باکی از آن ندارند. مگر اینکه به آنها دستور دهیم با مهدی منتظر و تمام انبیا و رسولان در مقام حب و قرب خداوند رقابت نکنند. در این صورت اطاعت نخواهند کرد، چرا که یقین دارند این عصیان، باعث خشم خداوند نخواهد شد، بلکه بدون آنکه ظلمی در حق انبیا و مهدی منتظر کرده باشد، از این عصیان خوشحال خواهد شد، چون می‌دانند حق با این قوم است.
همچنین اگر ما به آنها امر کنیم رضوان الهی را وسیله‌ای برای تحقق بهشت قرار دهند، ابداً در این امر از مهدی منتظر اطاعت نخواهند کرد و حتی اگر در دوران گفتگوی پیش از ظهور یک میلیون سال هم با آنها زندگی کنیم و من شب و روز از آنها بخواهم از این باور دست برداشته و رضوان خداوند را غایت خود ندانسته و آن را وسیله‌ای برای تحقق بهشت قرار دهند، ذره‌ای متزلزل نخواهند شد! پس چه خواهیم گفت: از به فتنه انداختن محبوبان و محبان خداوند مأیوس شوید.

ممکن است باز «الباحث عن البینه» بگوید: «ناصر محمد! این گفتگوی فرضی شما بین انبیا و مهدی منتظر با کسانی که تو آنها را محبوب خدا و محب او می‌خوانی [و همه ما خدا را دوست داریم] همان‌طور که گفتی، فرضی است؛ تو از کجا جوابشان را می‌دانی؟ مگر اینکه قبلاً این بیان فرضی را بصورت خصوصی یا عمومی برایشان نوشته باشی و در نتیجه بدانی چه پاسخی خواهند داد». پاسخ امام مهدی به «الباحث عن البینه» این است: به خداوند بزرگ قسم اگر که من این گفتگوی فرضی خاص بین آنها و انبیا و مهدی منتظر را از قبل نوشته باشم. دست راست و چپ من آن را ننوشته است و کلمه‌ای از آن را به آنها نگفته‌ام. اما به خداوند بزرگ قسم! کلامی را که گفتم عین سخنان آنها است و آن را در قلب خود می‌یابند و به یقین می‌دانند این پاسخ آنها خواهد بود و خود آنها بر صحت این امر شاهدند و می‌دانند بی شک‌ و تردید پاسخشان همین خواهد بود و در قلبشان همین می‌گذرد با اینکه من ۹۹ درصد آنها را نمی‌شناسم و آنها خود شاهدند.

خداوند مرا از حقیقت این مردمان که محبوب خداوندند و محب او آگاه ساخته است، کسانی که در اقصی نقاط جهان پراکنده‌اند و محبتشان نسبت به خداوند، آنها را به هم نزدیک ساخته است و برای همین راضی نمی‌شوند، مگر محبوب‌ترین چیز در نزدشان یعنی پروردگار جهان راضی باشد و انبیا و شهدا از اینکه با وجود زیاد بودن گناهانشان، آن قدر به خداوند نزدیک هستند، به نزدیکی آنها به خداوند و منزلتشان در نزد او غبطه می‌خورند. چقدر خداوند آنها را گرامی می‌دارد، انگار که تمام ملکوت پروردگارشان را انفاق کرده‌اند، چون آنها ملکوت پروردگارشان را رد می‌کنند تا خداوند راضی باشد.
شاید یکی از انصار عزیزم سؤال کند: «ای امام من! من حقیقت نعیم اعظم را در قلبم به یقین دریافته‌ام اما گاهی مرتکب گناه می‌شوم و به‌ سوی خداوند بازگشته و توبه می‌کنم، آیا من هنوز از آنها هستم؟» امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ او می‌گوید: البته که از آنها هستی، شیطان تو را با ایجاد یأس و ناامیدی از رحمت خداوند، وسوسه نکند. از شاکرین باش.
وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
أخوكم الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=146777

Admin
29-06-2014, 08:01 PM
- 9 -
امام ناصر محمد اليماني
28 - شعبان - 1435 هـ
26 - 06 - 2014 مـ
۵- تیر-۱۳۹۳ه.ش.
08:40 صبح
( بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى )
[ لمتابعة رابط المشاركـــة الأصليّة للبيــان ] (https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=148925)
https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=148925 (https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=148925)

ــــــــــــــــــــ


پاسخِ مستدلِ علمی و قاطع از محکمات قرآن عظیم به «الباحث عن البینه».

بسم الله الرحمن الرحيم،




خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ۚ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿۷۲﴾} صدق الله العظيم [التوبة].


و سؤالی که مطرح می‌شود، این است: آیا فتوای محکم خداوند را مبنی بر اینکه رضوان نفس خداوند بر بندگانش نعیمی است که از نعیم بهشت بزرگتر است، در کتاب خداوند پیدا نمی‌کنی؟ خداوند تعالی می‌فرماید:

{وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ۚ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿۷۲﴾} صدق الله العظيم [التوبة].

سؤال را برای بار دوم در همین بیان تکرار کرده و می‌گوییم: آیا خداوند در آیات محکم کتاب خود فتوا نداده است که رضوان خداوند رحمان بر بندگانش از بهشت او بزرگتر است؟ برای بار سوم این سؤال را تکرار می‌کنیم: آیا خداوند دراین فرموده خود فتوا نداده است که رضوان خداوند رحمان بر بندگانش، نعیم بزرگتر او در مقایسه با نعیم بهشت است:

{وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ۚ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿۷۲﴾} صدق الله العظيم [التوبة].
اگر ابا کرده و همچنان اصرار داشته باشی و رضوان خداوند واحد و قهار بر بندگانش را نعیمی بزرگتر از نعیم بهشت او ندانی می‌گوییم: مگر خداوند درآیه محکم کتاب خود نفرموده است:
{وَ رِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿۷۲﴾} صدق الله العظيم
یعنی نعیمی بزرگتر از نعیم بهشت، ناصر محمد از خودش این فتوا را نداده است؛ بلکه این فتوای خداوند برای بندگانش است که درمحکمات قرآن عظیم آمده است. از آنجا که انصار، حقیقت فتوای خداوند را درقلبشان پیدا کرده و دریافته‌اند که رضوان خداوند بر بندگانش حقیقتاً نعیمی بزرگتر از نعیم بهشت است، برای همین هم می‌بینید به خداوند سوگند می‌خورند که راضی نمی‌شوند مگر پروردگار و حبیب قلبشان راضی شود. اما تو، حقیقت نعیم اعظم در قلب تو نیست و از کسانی شده‌ای که از رضوان خداوند کراهت داشته و اعمال خود را به هدر داده‌اند و خداوند تعالی می‌فرماید:
{قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّي وَآتَانِي رَحْمَةً مِّنْ عِندِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَنُلْزِمُكُمُوهَا وَأَنتُمْ لَهَا كَارِهُونَ ﴿۲۸﴾} صدق الله العظيم [هود].

همچنان بیان اين فرمايش خداوند تعالی را به تو وعده می‌دهيم که می‌فرماید:
{وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كُنتُمْ تَزْعُمُونَ ﴿۶۲﴾ قَالَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنَا هَٰؤُلَاءِ الَّذِينَ أَغْوَيْنَا أَغْوَيْنَاهُمْ كَمَا غَوَيْنَا ۖ تَبَرَّأْنَا إِلَيْكَ ۖ مَا كَانُوا إِيَّانَا يَعْبُدُونَ ﴿۶۳﴾ وَقِيلَ ادْعُوا شُرَكَاءَكُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ وَرَأَوُا الْعَذَابَ ۚ لَوْ أَنَّهُمْ كَانُوا يَهْتَدُونَ ﴿۶۴﴾ وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ مَاذَا أَجَبْتُمُ الْمُرْسَلِينَ ﴿۶۵﴾ فَعَمِيَتْ عَلَيْهِمُ الْأَنبَاءُ يَوْمَئِذٍ فَهُمْ لَا يَتَسَاءَلُونَ ﴿۶۶﴾ فَأَمَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَعَسَىٰ أَن يَكُونَ مِنَ الْمُفْلِحِينَ ﴿۶۷﴾ وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ ۗ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ ۚ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَىٰ عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۶۸﴾ وَرَبُّكَ يَعْلَمُ مَا تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَمَا يُعْلِنُونَ ﴿۶۹﴾ وَهُوَ اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ لَهُ الْحَمْدُ فِي الْأُولَىٰ وَالْآخِرَةِ ۖ وَلَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۷۰﴾} صدق الله العظيم [القصص].

اگر صد در صد در برابرت حجت نیاورم؛ امام مهدی نیستم و خواهیم دانست کدامیک به حق سخن می‌گوییم و راه راست را نشان می دهیم.
وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..

عدو شياطين البشر المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني.


اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=148930

Admin
03-07-2014, 03:24 AM
- 10 -
امام ناصر محمد اليماني
29 - شعبان - 1435 هـ
27 - 06 - 2014 مـ
۶- تیر-۱۳۹۳ه.ش.
07:12 صبح
( بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى )
[ لمتابعة رابط المشاركة الأصليّة للبيـان ] (https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=149033)
https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=149033 (https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=149033)
ــــــــــــــــــــ

برهان برای حقیقت غضب و رضوان در نفس خداوند رحمان برای اندیشمندان



بسم الله الرحمن الرحيم و صلوات و سلام بر تمام انبیای الهی و رسولانش و انصار پیشگام آنان در دوران قبل از تمکین و تمام کسانی که در هر زمان و مکانی [تا یوم الدین] از حق پیروی کرده و خواهند کرد و أمّا بعد..

«الباحث عن البینه»! می‌بینیم بعد از اینکه برایت حجت آوردیم، اعتراف کردی که رضوان خداوند نعیمی بزرگتر از نعیم بهشت اوست. بیان خودت را در اینجا نقل می‌کنیم:

فقد قلْتَ أن رضوانَ اللهِ على عباده أكبرُ من كلِّ نعيمٍ سِواهُ فقُلنا لك : نعم وعلى العيْنِ والرأسِ ، أما أن تقول : فنحنُ نعبُدُ رِضوانَ اللهِ في ذاتِه، نقولُ لك : قِفْ .
گفتی: «رضوان خداوند بر بندگانش از هر نعیمی بزرگتر است، حال آن نعیم هرچه که می‌خواهد باشد». میگوییم: بله، این امر را بر سر و چشم خود می‌گذاریم. اما اگر بگویی: «ما رضوان خداوند در ذاتش را می‌پرستیم»، در پاسخت می‌گوییم: توقف کن.
می‌بینم می‌گویی: «توقف کن»، یعنی تو اینکه رضوان خدا همان رضایت نفس خداوند است را انکار می‌کنی؟ سبحان الله! آیا خداوند بندگان خود را از غضب نفسش بر حذر نمی‌دارد؟ تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُّحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِن سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ أَمَدًا بَعِيدًا ۗ وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ ۗ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ ﴿۳۰﴾ قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿۳۱﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].
«الباحث عن البینه»! آیا می‌دانی چرا خداوند در نفس خود نسبت به بندگانی که در پیشگاه خداوند کوتاهی کرده و از کوتاهی خود پشیمان هستند؛ متحسر است؟ علت آن، رأفت خداوند نسبت به بندگانش است ولی تعداد بسیار زیادی از بندگان از رحمت خداوند مأیوسند و به‌ خاطر این یأس و ناامیدی از رحمت پروردگار نسبت به بندگان، همچنان در حق خود ظلم می‌کنند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَاد} صدق الله العظيم
این رأفت در نفس خداوند است، رحمت نیز در نفس است، غضب نیز در نفس است، فرح و سرور نیز در نفس است و اسرار نیز در نفس است و برای همین نبیِّ خداوند، مسیح عیسی‌بن‌مریم که سلام و صلوات خداوند بر او باد، در حین جواب به پروردگارش، خطاب به او می‌گوید:
{وَإِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَأَنتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَأُمِّيَ إِلَهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ قَالَ سُبْحَانَكَ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ مَا لَيْسَ لِي بِحَقٍّ إِنْ كُنتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَلا أَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ ﴿۱۱۶﴾} صدق الله العظيم [المائدة].
می‌بینم کلام ما که می‌گوییم: «رضوان نفس رحمان» را انکار می‌کنی! پس به حق در برابرت حجت آورده و می‌گوییم: به خداوند که همین طور است، ما به محقق شدن رضوان نفس خداوند تعالی امید بسته و از غضب در نفس خداوند سبحان بر حذر هستیم! تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَاد} صدق الله العظيم
امام مهدی ناصر محمد و «باحث عن البینه» مانند هم نیستند، ناصر محمد یمانی از مردم دعوت می کند تا پیرو رضوان خداوند باشند و آن را نهایت آرزو و هدف حیات دنیایی و اُخروی خود قرار دهند، اما «الباحث عن البینه» مردم را از اینکه رضوان نفس خداوند را به عنوان هدف غایی خود برگزینند، باز می‌دارد؛ لذا به خداوند قسم که ما یکسان نیستیم. امام مهدی ناصر محمد و «الباحث عن البینه» یکی پیروی از رضوان خداوند رحمان را سفارش می‌کند و دیگری انتخابِ رضوان خداوند بر بندگان را به عنوان هدف غایی و نهایت آرزویشان، انکار کرده و راه پیروی از محکمات ذکر خداوند را منحرف ساخته و کج می‌کند.
و در خاتمه می‌گوییم: خداوند تعالی می‌فرماید:
{أَفَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَ اللَّهِ كَمَنْ بَاءَ بِسَخَطٍ مِنَ اللَّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿۱۶۲﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].
و اما پیروی از رضوان خداوند یعنی چه؟ اینکه کاری را که خداوند دوست داشته و نفس او از آن راضی است، انجام دهید و اما آنچه باعث خشم خداوند می‌شود انجام تمام اعمالی است که خداوند آنها را حرام کرده‌است و باعث خشم در نفس خداوند می‌شوند. تو را چه می‌شود که خداوند و نفسش را از هم جدا می‌دانی؟ منزه است خدا! او خدایی یکتاست که جز او خدایی نیست و رجوع همه به‌ سوی اوست.




در هر حال، فرار به کارت نمی‌آید و اگر بعد از اینکه تو را به سختی شکست دادیم فرار کردی، از دست خداوند به کجا خواهی رفت؟
و سلامٌ على المرسلين والحمد لله ربّ العالمين ..
أخوكم الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.




اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=149036

Admin
03-07-2014, 12:19 PM
- 11 -
امام ناصر محمد اليماني
04 - رمضان - 1435 هـ
01 - 07 - 2014 مـ
۱۰- تیر-۱۳۹۳ه.ش.
10:27 صبح
( بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى )
[ لمتابعة رابط المشاركة الأصليّة للبيان ] (https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=149526)
https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=149526 (https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=149526)
ــــــــــــــــــــ

پاسخ مهدی منتظر به احمد جعفر از مصر، اوست که نام خود را «الباحث عن البینه» گذاشته است

بسم الله الرحمن الرحيم و صلوات و سلام بر تمام انبیا و رسولان الهی و خاندان پاکشان و تمام پیروان حق، تا یوم الدین و امّا بعد..
احمد جعفر! بیا تا در بیان حق خداوند تعالی غور و اندیشه کنیم، آنجا که می‌فرماید:
{وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كُنتُمْ تَزْعُمُونَ ﴿۶۲﴾ قَالَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنَا هَٰؤُلَاءِ الَّذِينَ أَغْوَيْنَا أَغْوَيْنَاهُمْ كَمَا غَوَيْنَا ۖ تَبَرَّأْنَا إِلَيْكَ ۖ مَا كَانُوا إِيَّانَا يَعْبُدُونَ ﴿۶۳﴾ وَقِيلَ ادْعُوا شُرَكَاءَكُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ وَرَأَوُا الْعَذَابَ ۚ لَوْ أَنَّهُمْ كَانُوا يَهْتَدُونَ ﴿۶۴﴾} صدق الله العظيم [القصص].
همانا که کلمه {أَغْوَيْنَا}، احمد جعفر را دچار فتنه کرده تا جایی که تا به ورطه سقوط افتاده و گمراه گردیده و مقصد را گم کرده‌است و مانند این است که آسمان سقوط کند و پرندگان [در وسط هوا] او را بربایند و یا تندباد او را به سحیق [سیاره عذاب] پرتاب کند! [اشاره به آیه کریمه سوره الحجّ: وَمَن يُشْرِ‌كْ بِاللَّـهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ‌ مِنَ السَّمَاءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ‌ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّ‌يحُ فِي مَكَانٍ سَحِيقٍ ﴿٣١﴾] و بر ضد امام مهدی ناصر محمد یمانی اعلان جنگ کرده است. پس در برابر او به حق حجت آورده و می‌گوییم: احمد! کلمه {أَغْوَيْنَا} هم پایه {أَضْلَلْنَ} است و نبیّ خداوند، ابراهیم، می‌گوید:
{رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كثيراً من الناس} صدق الله العظيم [إبراهيم:۳۶].
مهم این است که هر ملتی، نسل قبل از خود را ملامت می‌کند، تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{قَالَ ادْخُلُوا فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِكُم مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ فِي النَّارِ ۖ كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَّعَنَتْ أُخْتَهَا ۖ حَتَّىٰ إِذَا ادَّارَكُوا فِيهَا جَمِيعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لِأُولَاهُمْ رَبَّنَا هَٰؤُلَاءِ أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِّنَ النَّارِ ۖ قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَلَٰكِن لَّا تَعْلَمُونَ ﴿۳۸﴾ وَقَالَتْ أُولَاهُمْ لِأُخْرَاهُمْ فَمَا كَانَ لَكُمْ عَلَيْنَا مِن فَضْلٍ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنتُمْ تَكْسِبُونَ ﴿۳۹﴾} صدق الله العظيم [الأعراف].
اما احمد جعفر و همفکرانش که نادانسته به خداوند نسبت می‌دهند، این آیه را کاملاً غلط تفسیر کرده‌اند، چرا که می‌گویند کافران درباره همدیگر با خدا مجادله می‌کنند و خود را ملامت کرده و یکدیگر را بی گناه می‌خوانند و از کسانی که از آنها پیروی کرده‌اند، دفاع می‌نمایند و می‌گویند ما باعث گمراهی آنها شده‌ایم. اما این صحیح نیست، چرا که چنین تفسیری بر خلاف این فرموده خداوند تعالی است:
{يَوْمَ تَأْتِي كُلُّ نَفْسٍ تُجَادِلُ عَن نَّفْسِهَا وَتُوَفَّىٰ كُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ﴿۱۱۱﴾} [النحل].
و مخالف این فرموده خداوند تعالی است که:
{إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا وَرَأَوُا الْعَذَابَ وَتَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبَابُ ﴿١٦٦﴾ وَقَالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَمَا تَبَرَّءُوا مِنَّا ۗ كَذَٰلِكَ يُرِيهِمُ اللَّـهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَيْهِمْ ۖ وَمَا هُم بِخَارِجِينَ مِنَ النَّارِ ﴿١٦٧﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
و مخالف این فرموده خداوند تعالی است که:
{هَذَا وَإِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ ﴿۵۵﴾ جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمِهَادُ ﴿۵۶﴾ هَذَا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَغَسَّاقٌ ﴿۵۷﴾ وَآخَرُ مِن شَكْلِهِ أَزْوَاجٌ ﴿۵۸﴾ هَذَا فَوْجٌ مُّقْتَحِمٌ مَّعَكُمْ لَا مَرْحَبًا بِهِمْ إِنَّهُمْ صَالُوا النَّارِ ﴿۵۹﴾ قَالُوا بَلْ أَنتُمْ لَا مَرْحَبًا بِكُمْ أَنتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا فَبِئْسَ الْقَرَارُ ﴿۶۰﴾ قَالُوا رَبَّنَا مَن قَدَّمَ لَنَا هَذَا فَزِدْهُ عَذَابًا ضِعْفًا فِي النَّارِ ﴿۶۱﴾} صدق الله العظيم [ص].
در هیچ یک از آیات کتاب، نشانه‌ای از اینکه کافری به‌ خاطر کافر دیگر جدل کرده و خود را مستحق سرزنش بداند، پیدا نمی‌کنم ولو آن فرد فرزند یا پدر و مادر یا برادرش باشد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ ﴿٣٤﴾ وَأُمِّهِ وَأَبِيهِ ﴿٣٥﴾ وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِيهِ﴿٣٦﴾ لِكُلِّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ ﴿٣٧﴾} صدق الله العظيم [عبس].
دیگر خویشاوندی و نسبتی بین آنها نیست و از یکدیگر دفاع نمی‌کنند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{فَلَا أَنسَابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَلَا يَتَسَاءَلُونَ﴿١٠١﴾} صدق الله العظيم [المؤمنون].
همچنین کافرانی که دوست یکدیگر بودند، در روز قیامت به دشمنان هم تبدیل می‌شوند و کافران از یکدیگر دفاع نمی‌کنند. تصدیق فرموده خدواند تعالی:

{الْأَخِلَّاء يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ} صدق الله العظيم [الزخرف:۶۷].
این حقیقت است و ما درباره خداوند، جز حق سخنی نمی‌گوییم و بیان حق فرمایش خداوند تعالی این است:
{وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كُنتُمْ تَزْعُمُونَ ﴿۶۲﴾ قَالَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنَا هَٰؤُلَاءِ الَّذِينَ أَغْوَيْنَا أَغْوَيْنَاهُمْ كَمَا غَوَيْنَا ۖ تَبَرَّأْنَا إِلَيْكَ ۖ مَا كَانُوا إِيَّانَا يَعْبُدُونَ ﴿۶۳﴾ وَقِيلَ ادْعُوا شُرَكَاءَكُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ وَرَأَوُا الْعَذَابَ ۚ لَوْ أَنَّهُمْ كَانُوا يَهْتَدُونَ ﴿۶۴﴾} صدق الله العظيم [القصص].
می‌بینیم که خداوند در اینجا کسانی را مورد خطاب قرار می‌دهد که بندگان مقرب را شریک خداوند قرار داده بودند و به آنان می‌فرماید:
{وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كُنتُمْ تَزْعُمُونَ ﴿۶۲﴾}
و همه [آن مشرکان] می‌دانند مقصود خداوند از این فرموده چیست:
{وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كُنتُمْ تَزْعُمُونَ ﴿۶۲﴾}
یعنی ای کسانی که در حق اولیای مقرب من مبالغه کردید، آیا آنها در اینجا می‌توانند کاری برای شما بکنند؟ اگر راست می‌گویید صدایشان کنید، پاسختان را نخواهند داد و خداوند تعالی می فرماید:
{وَقِيلَ ادْعُوا شُرَكَاءَكُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ وَرَأَوُا الْعَذَابَ ۚ لَوْ أَنَّهُمْ كَانُوا يَهْتَدُونَ ﴿۶۴﴾} صدق الله العظيم.
اما ملت‌هایی که کورکورانه از پدرانشان پیروی کردند، مردم قبل از خود را سرزنش می‌کنند و هر امتی، نسل قبلی را ملامت کرده و می‌گوید: «خدایا اینها ما را گمراه کردند یعنی باعث گمراهی ما از راه هدایت، اینان بودند» و می‌گویند:
{قَالَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنَا هَٰؤُلَاءِ الَّذِينَ أَغْوَيْنَا}
و از آنجا که در برابر نسل‌های قبل، حجت آورده شده‌است، پس می‌گویند:
{أَغْوَيْنَاهُمْ كَمَا غَوَيْنَا}
اما اولین مبالغه‌کنندگان در حق بندگان مقرب، گناه را بر گردن اولیای مقرب خداوند می‌اندازند که به‌ جای خداوند پرستیده بودند و آنها را سرزنش می‌کنند. برای همین هم اولیای خدا در پاسخشان می‌گویند:
{تَبَرَّأْنَا إِلَيْكَ ۖ مَا كَانُوا إِيَّانَا يَعْبُدُونَ ﴿۶۳﴾} صدق الله العظيم.
چرا که مشرکانی که بندگان مقرب را پرستیده بودند، اولیای مقرب خداوند را سرزنش می‌کنند، یعنی همان کسانی را که خداوند به آنها کراماتی اعطا نموده بود ولی در مورد آنها به‌ ناحق مبالغه شد تا جایی که مردم به‌جای خداوند آنها را خواندند. مشرکان گفتند بندگان مقرب، آنان را از مبالغه به‌ ناحق درباره خودشان نهی نکرده‌اند.

خداوند بندگان مقرب را مورد سؤال قرار داده و می‌فرماید:
{وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ فَيَقُولُ ءَأَنتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِبَادِى هَٰٓؤُلَآءِ أَمْ هُمْ ضَلُّوا۟ ٱلسَّبِيلَ ﴿۱۷﴾ قَالُوا۟ سُبْحَٰنَكَ مَا كَانَ يَنۢبَغِى لَنَآ أَن نَّتَّخِذَ مِن دُونِكَ مِنْ أَوْلِيَآءَ وَلَٰكِن مَّتَّعْتَهُمْ وَءَابَآءَهُمْ حَتَّىٰ نَسُوا۟ ٱلذِّكْرَ وَكَانُوا۟ قَوْمًۢا بُورًۭا ﴿۱۸﴾ فَقَدْ كَذَّبُوكُم بِمَا تَقُولُونَ فَمَا تَسْتَطِيعُونَ صَرْفًۭا وَلَا نَصْرًۭا ۚ وَمَن يَظْلِم مِّنكُمْ نُذِقْهُ عَذَابًۭا كَبِيرًۭا﴿۱۹﴾} صدق الله العظيم [الفرقان].

و خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَإِذَا رَأَى الَّذِينَ أَشْرَكُوا شُرَكَاءَهُمْ قَالُوا رَبَّنَا هَؤُلَاءِ شُرَكَاؤُنَا الَّذِينَ كُنَّا نَدْعُو مِنْ دُونِكَ فَأَلْقَوْا إِلَيْهِمُ الْقَوْلَ إِنَّكُمْ لَكَاذِبُونَ ﴿۸۶﴾} صدق الله العظيم [النحل].

و خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَيَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَكُواْ مَكَانَكُمْ أَنتُمْ وَشُرَكَآؤُكُمْ فَزَيَّلْنَا بَيْنَهُمْ وَقَالَ شُرَكَآؤُهُم مَّا كُنتُمْ إِيَّانَا تَعْبُدُونَ ﴿۲۸﴾ فَكَفَى بِاللّهِ شَهِيدًا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ إِن كُنَّا عَنْ عِبَادَتِكُمْ لَغَافِلِينَ ﴿۲۹﴾} صدق الله العظيم [يونس].

و خداوند تعالی می‌فرماید:
{إِن تَدْعُوهُمْ لَا يَسْمَعُوا دُعَاءَكُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَكُمْ ۖ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ ۚ وَلَا يُنَبِّئُكَ مِثْلُ خَبِيرٍ ﴿۱۴﴾} صدق الله العظيم [فاطر]

و این بیان حق و درست فرمایش حق خداوند است:
{وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كُنتُمْ تَزْعُمُونَ ﴿۶۲﴾ قَالَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنَا هَٰؤُلَاءِ الَّذِينَ أَغْوَيْنَا أَغْوَيْنَاهُمْ كَمَا غَوَيْنَا ۖ تَبَرَّأْنَا إِلَيْكَ ۖ مَا كَانُوا إِيَّانَا يَعْبُدُونَ ﴿۶۳﴾ وَقِيلَ ادْعُوا شُرَكَاءَكُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ وَرَأَوُا الْعَذَابَ ۚ لَوْ أَنَّهُمْ كَانُوا يَهْتَدُونَ ﴿۶۴﴾} صدق الله العظيم [القصص].
اما تمام مفسرانی که نادانسته به خداوند نسبت می‌دهند، تفسیر این آیات پروردگار را بر طبق مقصود حق خداوند بیان نکرده‌اند و پاسخی را که از جانب انبیا و اولیای خداوند داده می‌شود، به عنوان پاسخی بیان کرده‌اند که شیاطین می‌دهند. آنان می‌گویند شیاطین هستند که درجواب می‌گویند:
{تَبَرَّأْنَا إِلَيْكَ ۖ مَا كَانُوا إِيَّانَا يَعْبُدُونَ ﴿۶۳﴾} صدق الله العظيم.
اما امام مهدی ناصر محمد یمانی به حق فتوا می‌دهد که این، پاسخ انبیا و اولیای اوست، کسانی که پروردگارشان را بدون اینکه کوچکترین شرکی آورده باشند، تسبیح می‌کنند. آنان به مردم دستور نداده بودند در حق اولیا و انبیا مبالغه کنند و خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَقُولُ أَأَنْتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِبَادِي هَٰؤُلَاءِ أَمْ هُمْ ضَلُّوا السَّبِيلَ ﴿١٧﴾ قَالُوا سُبْحَانَكَ مَا كَانَ يَنْبَغِي لَنَا أَنْ نَتَّخِذَ مِنْ دُونِكَ مِنْ أَوْلِيَاءَ وَلَٰكِنْ مَتَّعْتَهُمْ وَآبَاءَهُمْ حَتَّىٰ نَسُوا الذِّكْرَ وَكَانُوا قَوْمًا بُورًا ﴿١٨﴾} صدق الله العظيم [الفرقان].

و خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّن يَدْعُو مِن دُونِ اللَّـهِ مَن لَّا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَن دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ ﴿٥﴾ وَإِذَا حُشِرَ النَّاسُ كَانُوا لَهُمْ أَعْدَاءً وَكَانُوا بِعِبَادَتِهِمْ كَافِرِينَ ﴿٦﴾} صدق الله العظيم [الأحقاف].

احمد جعفر! من، مهدی منتظر ناصر محمد یمانی، شما و تمام کسانی را که همفکر شما هستند، به مبارزه‌ای بی حد و مرز فرا می‌خوانم و می‌دانم کسی جز امام مهدی منتظر حق که از جانب خداوندتان آمده‌است، قادر به بیان و تشریح این آیات نیست، چون تمام مفسران این آیات را مانند شما تفسیر می‌کنند:
{قَالَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنَا هَٰؤُلَاءِ الَّذِينَ أَغْوَيْنَا أَغْوَيْنَاهُمْ كَمَا غَوَيْنَا ۖ تَبَرَّأْنَا إِلَيْكَ ۖ مَا كَانُوا إِيَّانَا يَعْبُدُونَ} صدق الله العظيم.
هم تو و هم تمام آنان، دروغ می‌گویند و در تفسیر آن به حق سخن نگفته‌اند و لذا ندانسته به خداوند نسبت داده و باعث گمراهی خود و پیروانشان شده‌اند. خداوند شاهد است و شهادت او کافی است که اگر بتوانید در تفسیر این آیه بر امام ناصر محمد یمانی غلبه کنید، من مهدی منتظر و حق نیستم. اما تمام علمای جن و انس ولو اینکه به کمک هم بشتابند، در جایگاهی قرار ندارند که بتوانند در قرآن بر امام مهدی غلبه نمایند.

من با برخی از قوانین دستور زبانی شما مخالفم چون با بیان حق قرآن مغایرت دارند. آنها برگرفته از مقررات دستورزبانی شما بوده و در آنها خطا وجود دارد. شما برخی از کلمات عربی را گم کرده‌اید و برخی لغات در فرهنگ‌نامه‌های عربی از قلم افتاده‌ و تنها در قرآن عظیم باقی مانده‌اند. برای مثال شما در کتاب خداوند کلمه {لبَدًا} را می یابید و مقصود خداوند از {لبَدًا}، «همگی» است.
به هرحال، ما کار را برای تمام کسانی که به جنگ امام ناصر محمد یمانی آمده‌اند، آسان می‌کنیم. همگی در تفسیر این فرموده خداوند تعالی: {قَالَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنَا هَٰؤُلَاءِ الَّذِينَ أَغْوَيْنَا أَغْوَيْنَاهُمْ كَمَا غَوَيْنَا ۖ تَبَرَّأْنَا إِلَيْكَ ۖ مَا كَانُوا إِيَّانَا يَعْبُدُونَ} صدق الله العظيم، به مبارزه و بحث با امام ناصر محمد یمانی بیایید تا مگر بر او غلبه کنید.
احمد جعفر! تو از دشمنان سرسخت مهدی منتظر ناصر محمد شده‌ای. تو از انصار بودی و تظاهر می‌کردی به امام مهدی ناصر ایمان آورده‌ای، درحالی‌که در باطن و مخفیانه نسبت به او کافر بودی. به راستی که تو، همان روشی را انتخاب کردی که شیاطین بشر قبلاً استفاده می‌کردند، کسانی که خداوند تعالی درباره آنها فرموده است:

{وَقَالَت طَّائِفَةٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ آمِنُوا بِالَّذِي أُنزِلَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهَارِ وَاكْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ﴿۷۲﴾} صدق الله العظيم [آل عمران]
ما در کمین تو هستیم، پس بیا و در برابر ما حجت بیاور تا ببینیم آیا از جانب خداوند، چیزی در چنته داری؟ گفت‌وگو را درباره تمام نکاتی که با ما مخالفی، نقطه به نقطه، ادامه خواهیم داد. اگر در برابر ما، به حق حجت آوردی، ولو اینکه تنها یک مورد باشد، برای تمام مردم روشن خواهد شد که ناصر محمد، مهدی منتظر نیست. هیهات هیهات! به پروردگار زمین و آسمان‌ها قسم، نمی‌توانید. ای شیاطین بشر! ای علمایِ گمراهی و ای تمام علمای مسلمین و یهود و مسیحی! نمی‌توانید در برابر امام ناصر محمد یمانی، از محکمات قرآن عظیم دلیل و حجتی بیاورید. می‌دانید چرا نمی‌توانید؟ برای اینکه چه خوشتان بیاید و چه نیاید، من امام مهدی منتظر ناصر محمد یمانی هستم و شما می‌دانید من چگونه بر سرِ حق پایداری و پافشاری می‌کنم و می‌دانید تا زنده‌ام بدان پایبند خواهم بود. پس هر حیله‌ای که می‌خواهید به‌ کار بندید.

احمد جعفر! اگر از برحق بودن خود اطمینان داری، با ناصر محمد یمانی مباهله کن تا لعنت خداوند بر دروغگویان باشد.
و سلامٌ على المرسلين و الحمد لله ربّ العالمين ..
عدو شياطين البشر المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني.
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=149539

Admin
04-07-2014, 08:37 AM
- 12 -
امام ناصر محمد اليماني
05 - رمضان - 1435 هـ
02 - 07 - 2014 مـ
۱۱- تیر -۱۳۹۳ه.ش.
09:30 صبح
( بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى )
[ لمتابعة رابط المشاركــة الأصليّة للبيــان ] (https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=149690)
https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=149690 (https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=149690)

ــــــــــــــــــــ

خداوند یاری دهنده ماست، احمد جعفر!

بسم الله الرحمن الرحيم و صلوات و سلام بر تمام انبیا و رسولان مکرم الهی و خاندان پاکشان و بر تمام انصار پیشگام در دعوت حق پروردگار و کسانی که بعدها به آنان ملحق می‌شوند تا یوم الدین و اما بعد...
احمد جعفر! الان حق روشن شد و حکمتِ بیان «شهادت شاهدان نعیم اعظم» روشن گردید، ما تو را در میان آن شهادت‌دهندگان نیافتیم. ای مرد! اگر زمانی که به‌ ناحق در امر [دعوت امام مهدی ناصر محمد یمانی] دچار شک و تردید شده بودی، به‌ سوی خداوند باز می‌گشتی، او نشانه‌های خود را برای تثبیت قلبت می‌فرستاد. تو را به‌ خاطر شک کردن نمی‌توان سرزنش کرد؛ چون حتی در قلب رسولان خداوند نیز شک‌ و‌ تردید راه پیدا می‌کرد. بعد از آن که خداوند رسولان را هدایت می‌نمود، شیطان آنها را درباره خواسته‌هایشان دچار تردید می‌کرد. سپس پروردگار آیات خود را برایشان استوار ساخته و نورشان را کامل می‌گردانید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نبيّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿۵۲﴾ لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ ﴿۵۳﴾ وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الحقّ مِن رَّبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿۵۴﴾ وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي مِرْيَةٍ مِّنْهُ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً أَوْ يَأْتِيَهُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَقِيمٍ ﴿۵۵﴾ الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ لِّلَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ ﴿۵۶﴾ وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَأُوْلَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ ﴿۵۷﴾} صدق الله العظيم [الحجّ].
احمد! بیا تا به تفاسیری نگاه کنیم که تو دانسته‌های خود را از آنها گرفته‌ای و ببینیم دراین تفسیرها؛ آیات فوق چگونه برای مردم بیان شده‌اند. تفاسیر از این قرارند:

[ من الآية 52 الى الآية 57 ]
{وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نبيّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿۵۲﴾ لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ ﴿۵۳﴾ وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الحقّ مِن رَّبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿۵۴﴾ وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي مِرْيَةٍ مِّنْهُ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً أَوْ يَأْتِيَهُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَقِيمٍ ﴿۵۵﴾ الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ لِّلَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ ﴿۵۶﴾ وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَأُوْلَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ ﴿۵۷﴾}

رسول الله در حال قرائت سوره نجم بودند تا به این آیه رسیدند: (أفرأيتم اللات والعزى ومناة الثالثة الأخرى؟ ألكم الذكر وله الأنثى؟) زمانی که خداوند از طاغوت‌ها سخن می‌گفت، شیطان این را بر زبان او جاری ساخت: «وإنهن لهن الغرانيق العلى، وإن شفاعتهن لهي التي ترتجی» به این معنی که این ها پرندگان زیبای بلند مقامی هستند و از آنها امید شفاعت است. این سجع سازی از جانب شیطان و برای ایجاد فتنه بود. این کلمات به قلب تمام مشرکان مکه نفوذ کرد و برزبانشان افتاد وگفتند: محمد به دین اول خود و دین مردمش [بت پرستی] بازگشته است... زمانی که رسول الله (ص) به آخر سوره نجم رسیدند به سجده افتادند و هرکس که در حضور ایشان بود، چه مسلمان و چه مشرک، سجده کردند جز ولید ابن المغیره که مردی کهنسال بود که دست خود را با خاکی که بر کف آن بود بالا برد و بر آن سجده کرد. هر دو گروه ازاینکه همگی همزمان با رسول الله سجده کردند متعجب شدند و مسلمانان تعجب کرده بودند که چطور مشرکان بدون داشتن ایمان و یقین، سر به سجده نهاده‌اند.
مسلمانان چیزی را که شیطان درگوش مشرکان القا کرده بود نشنیده بودند. مشرکان پیش خود از آنچه که شیطان در تلاوت رسول الله (ص) القا کرده بود اطمینان داشتند و شیطان باعث شد تصور کنند رسول الله (ص) آن را قرائت و سپس در برابر خدایان آنها سجده نموده‌است. این کلمات بین مردم رواج یافت، شیطان آن را گسترش داد تا خبر به حبشه رسید و برخی از مسلمانان از جمله عثمان بن مظعون و صحابه‌اش که در آنجا ساکن بودند و گفته شد اهالی مکه همگی ایمان آورده و با رسول الله نماز خوانده‌اند و خبر سجده ولید بن المغیره بر کف دستش نیز به آنها رسید و اینکه مسلمانان در مکه در امان هستند. این قضیه به سرعت پذیرفته شد. پس خداوند آنچه را که شیطان القا کرده بود منسوخ کرده و آیات خود را استوار داشت و آن را از دروغ و بهتان حفظ نمود و فرمود: {وما أرسلنا من قبلك من رسول ولا نبيّ إلا إذا تمنى ألقى الشيطان في أمنيته، فينسخ الله ما يلقي الشيطان. ثم يحكم الله آياته. والله عليم حكيم. ليجعل ما يلقي الشيطان فتنة للذين في قلوبهم مرض والقاسية قلوبهم. وإن الظالمين لفي شقاق بعيد} زمانی که خداوند حکم خود را روشن ساخت و آیات خود را از اضافات شیطان عاری ساخت؛ مشرکان مجدد به گمراهی و دشمنی خود با مسلمانان بازگشتند و بر آنها سخت گرفتند..."
ابن کثیر می‌گوید: البغوی در تفسیر خود مجموعه‌ای از روایات را از قول ابن عباس و محمد بن کعب قرظی و دیگران نقل می‌کند که تقریبا بر همین سیاق هستند. سپس در اینجا سؤالی مطرح می‌کند: با عصمتی که خداوند برای رسول خود - صلوات الله و سلامه عليه - قرار داده‌است، چگونه ممکن است چنین چیزی رخ دهد. پس در جواب مردم می‌گوید شیطان آن سخنان را به گوش مشرکان القا کرد و آنها تصور کردند که این سخنان را رسول الله (ص) به زبان آورده است. اما قضیه این نبود بلکه این ساخته و پرداخته شیطان بود نه رسول خداوند الرحمن که سلام و صلوات بر او باد.. و الله اعلم.
و البخاری می‌گوید: ابن عباس می‌گوید: «فی امنیته» یعنی شیطان در کلام او القا کرد و خداوند القای شیطان را باطل نمود و آیات خود را استوار ساخت.
و «مجاهد» می‌گوید: «اذا تمنی» یعنی «وقتی گفت» و معنی «امنیته» قرائت و خواندن است.

والبغوی می‌گوید: اکثر مفسران می‌گویند معنی «تمنی» تلاوت و خواندن کتاب خداوند است و معنی «ألقى الشيطان في أمنيته» این است که حین تلاوت قرآن، شیطان در این قرائت - شبه - القا کرد.

و ابن جریر در تفسیرخود «تمنی» را به معنی «خواندن» می‌داند و می‌گوید این گفته به تأویل کلام نزدیک‌تر است!
این خلاصه روایاتی است که به نام حدیث «الغرانیق» معروف هستند. این حدیث از نظر سند اصالت ندارد. علمای حدیث می‌گویند این حدیث از جانب هیچ یک از کسانی که مورد وثوق هستند صادر نشده‌است وسندیت ندارد. ابوبکر بزاز می‌گوید: این حدیث با سندهای متصل به یکدیگر به نبی (ص) نمی‌رسد تا اجازه داشته باشیم آن را نقل کنیم و از طرفی با اصلی از اصول اعتقادی مبتنی بر عصمت نبی (ص) در برابر نفوذ شیطان در امر تبلیغ رسالت مغایرت دارد.

شرق شناسان و منتقدان به این حدیث علاقه داشته و با شاخ‌ و برگ آن را بیان می‌کنند. تمام آنچه که در آن آمده‌است را نمی‌توان با بحث ثابت کرد، بلکه اصلاً درست نیست که درباره آن مناقشه و بحث شود.

خود متن امکان اینکه علت نزول آیه چیزی باشد که برای پیامبر رخ داده است را از ذهن دور می‌کند، چون اگر این حادثه تنها برای رسول (ص) رخ داده باشد، درخود متن اقرار می‌شود که این قاعده عمومی است و برای تمام رسولانی که بار رسالت را بر دوش دارند، رخ می‌دهد: {وما أرسلنا من قبلك من رسول ولا نبيّ إلا إذا تمنى ألقى الشيطان في أمنيته، فينسخ الله ما يلقي الشيطان، ثم يحكم الله آياته} پس لابد منظور امری عمومی و فطرتی مشترک در بین تمام رسولان است که همگی آنها انسان هستند و مخالف عصمتی که برای رسولان مقرر شده نیست. حال ما با یاری گرفتن از خداوند تلاش می‌کنیم آن را تشریح و بیان کنیم و خداوند از مقصود خود آگاه‌تر است. همانا که تفسیر ما از کلام خداوند بر اساس میزان درک بشری ماست...
زمانی که رسولان خداوند، بار رسالت را برعهده می‌گیرند، بیش از هر چیز دوست دارند که مردم را حول دعوتشان گرد آورند و درک کنند چه خیری از جانب خداوند برایشان آمده و از آن پیروی کنند...

ولي موانع در راه دعوت پيامبران زياد است و پيامبران اجل محدودی دارند و خود اين را می‌دانند و آرزو می‌كنند كه مردم را به سريع‌ترين راه ممكن جذب دعوت كنند. دوست دارند برای هدايت مردم، در بعضي امور و مسائل و عادات موروثی، با مردم كنار آمده و درباره آنها به صورت موقت سكوت كنند، شايد مردم به دعوت گرايش پيدا نمایند و بتوانند بعداً به تدريج مردم را از عادات اشتباه موروثي منصرف كنند و برای مثال می‌خواهند در مسائل كوچكی كه مربوط به خواسته‌های نفسانی آنهاست، با آنها كنار بیایند تا كم كم آنها را به عقيده درست جذب كنند، به اين اميد كه در آينده آنها را به شكل درست تربيت كنند و اين خواسته‌های نفسانی از آنها طرد شود.


پيامبران برای نشر دعوت می‌خواهند با آرزوها و خواهش‌های نفسانی مدارا كنند درحالی‌كه خداوند می‌خواهد دعوت با اصول كامل و موازين دقيق آن به پيش رود، پس هر كه بخواهد ايمان بياورد و هركه بخواهد كافر شود. برد واقعی دعوت در تقدير كامل الهی كه از ضعف و تقدير بشری منزه است، اين است كه دعوت بر اصول و موازين الهي به پيش رود حتی اگر در ابتدای راه، كسانی را از دست بدهد، اما استقامت و پايبندی دقيق بر اصول و موازین دعوت باعث خواهد شد كه در پايان راه، اين شخاص يا بهتر از آنها به‌ سوی دعوت بگروند و ارزشهای دعوت، مستقيم و بدون كجی سالم بمانند..
شيطان در اين خواسته‌های بشری و در ترجمه آن به شكل گفته‌ها و يا كارها، فرصتی برای نيرنگ و مكر بر ضد دعوت و انحراف آن از اصول و قواعد و القای شبهات در نفس‌ها می‌يابد، ولی خداوند مانع حيله شيطان می‌شود و حكم جداكننده در مورد آن گفته‌ها و كارها را تبيين می‌كند و پيامبران را مأمور می‌نماید تا احكام جدا كننده و اشتباهات نظراتشان را برای مردم بيان كنند، همان گونه كه در برخی كارها و جهت گيری‌های پيامبر اتفاق افتاد و خداوند در قرآن آنها را بيان نمود..
به اين طريق خداوند مكر شيطان را باطل و آياتش را محكم می‌كند و شبه‌ای در روش صواب باقی نمی‌ماند و خداوند دانا و حكيم است.
اما آنانی كه در قلب‌هايشان مريضی و انحراف از حق وجود دارد و سنگدلان كفار معاند در اين گونه امور، موضوعی برای بحث و جدل و لجبازی مي يابند {و ظالمان در عداوت شديد دور از حق قرار گرفته‌اند} اما آنان كه به علم و معرفت رسيده‌اند، قلب‌هايشان به بيان و حكم جداكننده خداوند مطمئن می‌گردد و خداوند مومنان را به راه راست هدايت می‌كند..
و در زندگی پيامبر و در تاريخ دعوت اسلام، مثالهايی از اين دست می‌يابيم كه ما را از تأويل و تفسير سخنی كه ابن جرير رحمت الله عليه به آن اشاره نموده بی نياز می‌سازد.




ولی امام مهدی ناصر محمد یمانی، بیان درست و حق این آیات را برایتان می‌آورد و آنها را به صورت مفصل تشریح می‌نماید؛ چون مفسران، معلم من نیستند و من مانند تو نیستم، تو دانش خود را از آنها گرفته و بدون تدبر و تفکر از آنان تبعیت می‌کنی ولی من امام مهدی، اگر سخن حقی بگویند، آن را تأیید می‌کنم اما مهر بطلان بر سخنان باطل و دروغ آنها می‌زنم؛ چرا که خداوند تعالی معلم من است. پس از خدا پروا کنید و با ظن و گمان، از پیش خود چیزی به خداوند نسبت ندهید، چون خداوند است که به شما می‌آموزد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

{وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ} صدق الله العظيم [البقرة:۲۸۲].
بیا تا بیان درست و حق این فرموده خداوند را برایت روشن کنیم:
{وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نبيّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴿۵۲﴾ ‎‏‏} صدق الله العظيم [الحجّ].
احمد! تو و تمام کسانی که به دنبال حق هستند، بدانید کسانی که خداوند آنها را به عنوان انبیا انتخاب کرده و راه راست را به آنها نشان داده‌است، قبل از برگزیده شدن، به دنبال حق بوده و در آرزوی پیروی از حق بودند، چرا که از زمان کودکیشان با بت‌پرستی پدرانشان قانع نمی‌شدند. برای مثال نبی خداوند ابراهیم که سلام و صلوات بر او باد، عبادت بت‌ها قانعش نمی کرد و می‌خواست خداوندی را اختیار کند که از نظر او بالاتر و والاتر از بت‌ها باشد وخداوند تعالی می فرماید:
{وَكَذَٰلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ ﴿٧٥﴾ فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَىٰ كَوْكَبًا قَالَ هَـٰذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ﴿٧٦﴾ فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَـٰذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ ﴿٧٧﴾ فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَـٰذَا رَبِّي هَـٰذَا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ ﴿٧٨﴾ إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿٧٩﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].
اینجاست که می‌بینیم نبی الله ابراهیم که سلام و صلوات بر او و خاندان مکرمش باد، به‌ دنبال یافتن پروردگارِ حقِّ عالم است تا او را عبادت کند. او قبل از آنکه از جانب خداوند برای امامت و رسالت بر مردم برگزیده شود، در جستجوی یافتن حق بود و از پروردگار می‌خواست قلبش را به‌ سوی حق هدایت نماید. دلیل آشکاری را که نشان می‌دهد وی در پی حق بود، از این گفته نبی خداوند ابراهیم عليه الصلاة والسلام استنباط می‌کنیم:
{فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ}
به سخن او که سلام و صلوات بر او باد توجه کنید:
{لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ}
او به جستجوی خود و تفکر در ملکوت آسمان‌ها و زمین ادامه می‌دهد. سپس خورشید را به عنوان خداوند خود انتخاب می‌کند و بعد از آنکه خورشید غروب کرد هدایت فطری‌اش به سراغش می‌آید و می‌گوید:
{قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ ﴿٧٨﴾ إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿٧٩﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].
این بعد از آن است که عقلش حکم می‌کند که تنها چیزی که شایسته است بدون شریک مورد پرستش و عبادت قرار گیرد، آفریننده آسمان‌ها و زمین و خورشید و ماه و کوکب و ستاره‌هاست. سپس خداوند او را به عنوان نبیّ و رسول خود برگزید و او را امام مردم گرداند. اما بعد از برگزیده شدن، شیطان در نفس او وسوسه ایجاد کرد تا به برانگیخته شدن انسان بعد از مرگ شک کند، همان امری که با آن به مردم هشدار می‌داد. نبیّ خداوند ابراهیم در مورد این شک با کسی صحبت نمی‌کند و خطاب به خداوند می‌گوید:
{وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَىٰ قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَىٰ وَلَٰكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَىٰ كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا ۚ وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿۲۶۰﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
و اینجاست که خداوند آیات خود را برای او استوار می‌سازد تا به قلب او اطمینان دهد که او آشکارا بر حق است و می‌فرماید:
{قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَىٰ كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا ۚ وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿۲۶۰﴾} صدق الله العظيم [البقرة]
و این بیان فرموده خداوند تعالی است:
{وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نبيّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿۵۲﴾ لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ ﴿۵۳﴾ وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الحقّ مِن رَّبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿۵۴﴾ وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي مِرْيَةٍ مِّنْهُ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً أَوْ يَأْتِيَهُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَقِيمٍ ﴿۵۵﴾ الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ لِّلَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ ﴿۵۶﴾ وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَأُوْلَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ ﴿۵۷﴾} صدق الله العظيم [الحجّ].
در اینجا منظور از شیطان، نفس است نه ابلیس؛ نفس انسان او را وسوسه می‌کند که افکار باطل به سراغش آمده و به‌ ناحق دچار وسوسه شود. تمام انبیا و رسولان خداوند که بر آنان سلام و صلوات باد، در مورد حقی که از جانب خداوندشان آمده بود، دچار شک‌ و تردید می‌شدند و خداوند، آیات خود را برایشان استوار ساخته و نورشان را کامل می‌کرد. حتی نفس خود محمد رسول الله - صلى الله عليه وآله وسلم - درباره حقّی که از جانب پروردگارش آمده بود به شک افتاد. اما از شک خود با کسی سخن نگفت و برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
{فَإِن كُنتَ فِي شَكٍّ مِّمَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ فَاسْأَلِ الَّذِينَ يَقْرَءُونَ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكَ ۚ لَقَدْ جَاءَكَ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ ‎﴿٩٤﴾‏} صدق الله العظيم [يونس].
ولی خداوند آیاتش را برای نبیِّ خود استوار نمود و در شب اسرا و معراج نشانه‌های بزرگ خود را به او نشان داد تا قلبش مطمئن شود و بداند آشکارا بر حق است و خداوند تعالی می فرماید:
{سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ﴿۱﴾‏} صدق الله العظيم [الإسراء].
بلی؛ خداوند نشانه های بزرگ خود از جمله بهشت و آتش را به او نمایاند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{لَقَدْ رَأَى مِنْ آيَات رَبّه الْكُبْرَى}
و از جمله آن نشانه‌ها، بهشت و آتش است که گواهی برای وعده خداوند تعالی است:
{وَإِنَّا عَلَىٰ أَن نُّرِيَكَ مَا نَعِدُهُمْ لَقَادِرُونَ ﴿۹۵﴾‏} صدق الله العظيم [المؤمنون].
احمد! آیا می‌دانی برای جبریل علیه الصلاة و السلام و هم چنین نبیّ خداوند کدام یک از آیات کتاب خداوند از همه عجیب‌تر بود؟ این فرموده خداوند تعالی است:
{فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِي أُوحِيَ إِلَيْكَ ۖ إِنَّكَ عَلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ‎﴿٤٣﴾‏ وَإِنَّهُ لَذِكْرٌ لَّكَ وَلِقَوْمِكَ ۖ وَسَوْفَ تُسْأَلُونَ ‎﴿٤٤﴾‏ وَاسْأَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رُّسُلِنَا أَجَعَلْنَا مِن دُونِ الرَّحْمَٰنِ آلِهَةً يُعْبَدُونَ ‎﴿٤٥﴾‏} صدق الله العظيم [الزخرف].
این کلام خداوند است که باعث تعجب آنها شد:
{وَاسْأَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رُّسُلِنَا أَجَعَلْنَا مِن دُونِ الرَّحْمَٰنِ آلِهَةً يُعْبَدُونَ ‎﴿٤٥﴾‏} صدق الله العظيم [الزخرف].
نبیّ عليه الصلاة والسلام وعلى آله وسلم فرمود: برادر جبریل - که سلام و صلوات بر تو باد - چگونه از آنها سؤال کنم، آنها پیش از این از دنیا رفته اند! فرشته خداوند جبریل گفت: خداوند چنین فرموده است و پروردگارت بر هر چیزی قادر است! سپس زمان مقدر شده برای اسرا و معراج از زمین تا سدرة المنتهی فرا رسید و جبریل علیه الصلاة و السلام ایشان را با قدرت خداوند، به مسجد الاقصی و سپس به فضای کیهانی برد. از اهالی آتش گذشت و شاهد عذاب شدن آنان در آتش بود و سپس در آسمان‌های بالا ساکنان عالم بالا [ملاء اعلی] را دید و سپس به‌ سوی بهشت بالا رفت و از آن گذشت تا به سدرة المنتهی رسید که پایان مسیر معراج و حجاب خداوند و پرودگار معبود است. معراج او به قدرت [امر] خداوند عملی شد، همان‌طور که جبریل و سایر فرشتگان نیز به امر خداوند فرود می‌آیند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ مَا بَيْنَ أَيْدِينَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَيْنَ ذَلِكَ وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا ﴿۶۴﴾ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا فَاعْبُدْهُ وَاصْطَبِرْ لِعِبَادَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا ﴿۶۵﴾} صدق الله العظيم [مريم]
در آنجا بود که نبیِّ خداوند با سایر انبیا که پیش از این از دنیا رفته بودند، ملاقات کرد. آنها با یکدیگر سخن گفته و سوالاتی را از هم مطرح کردند و این تصدیق وعده حقّ خداوند بود که:
{وَاسْأَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رُّسُلِنَا أَجَعَلْنَا مِن دُونِ الرَّحْمَٰنِ آلِهَةً يُعْبَدُونَ ‎﴿٤٥﴾‏} صدق الله العظيم [الزخرف].
احمد جعفر! آنچه که باعث شد مقداری از داستان معراج و اسرا را بیان کنیم، استوار شدن و اثبات آیات برای نبیّ خداوند بود که در امر نبوت و وحی دچار تردید شد و خداوند تعالی می‌فرماید:
{فَإِن كُنتَ فِي شَكٍّ مِّمَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ فَاسْأَلِ الَّذِينَ يَقْرَءُونَ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكَ ۚ لَقَدْ جَاءَكَ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ ‎﴿٩٤﴾‏} صدق الله العظيم [يونس].
برای اولین انصار پیشتاز که قبل از پیروزی آشکار و تسلیم مردم به انبیا گرویده بودند نیز همین‌طور است. برای همه آنها شک پیش آمده‌است. برای انصار مهدی منتظر نیز چنین است و بدون استثنا برای تک‌تک آنها شک پیش می‌آید؛ سپس خداوند نشانه‌های خود را برایشان استوار می‌سازد و امام مهدی را به‌ سوی نوشتن بیانی هدایت می‌کند تا شک را از وجود آنها پاک سازد و آیات خود را حاکم و استوار گرداند. پس احمد! از آنان باش، نه از کسانی که خداوند تعالی درباره‌شان می‌فرماید:
{لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ ﴿۵۳﴾‏} صدق الله العظيم [الحجّ].
همان‌طور که گفتیم، ما تو را به‌ خاطر شک کردن به حقی که از جانب خداوندت آمده است ملامت نمی‌کنیم، اما به سبب اینکه به‌ سوی خدا بازنگشته و از او درخواست نکرده‌ای تا آیات خود را برایت استوار کرده و قلبت را مطمئن سازد درخور سرزنشی. شک حتی برای انبیا هم که صلوات و سلام بر آنها باد، رخ می‌داد، اما آنها آن را پنهان می‌کردند تا حکم خداوند فرا رسد و با استوار ساختن آیاتش، به قلبشان اطمینان دهد آنچه از وحی که به آنان می‌رسد، به حق از جانب پروردگارشان است. کلام خداوند تعالی را به یاد داشته و در آن تدبر کن که می‌فرماید:
{وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نبيّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿۵۲﴾ لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ ﴿۵۳﴾ وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الحقّ مِن رَّبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿۵۴﴾ وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي مِرْيَةٍ مِّنْهُ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً أَوْ يَأْتِيَهُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَقِيمٍ ﴿۵۵﴾ الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ لِّلَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ ﴿۵۶﴾ وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَأُوْلَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ ﴿۵۷﴾} صدق الله العظيم [الحجّ].
اما درباره کمک مالی که کرده بودی، ما برای تو استثنا قائل می‌شویم و تو تنها کسی هستی که یاری و کمکی را که کرده بود، به او بازمی‌گردانیم. البته من از تو مالی قرض نخواسته بودم که مجبور باشم امانت را به صاحبش بازگردانم؛ بلکه تو خود به خداوندت قرض داده و برای ما ده هزار پوند مصری فرستادی. ما به تو اجازه سوء استفاده از انصار را نمی‌دهیم که آن مال را از این و آن بخواهی و به آنها نیز اجازه نمی‌دهیم یک ریال به آن اضافه کنند و پاداش تو این نیست که به مالی که داده بودی چیزی اضافه شود.
به انصار گرامی «رضوان الله اکبر» اجازه می‌دهیم کمک تو را که ده هزار پوند مصر بود، به تو بازگرداند؛ چون او اولین کسی بود که به‌ صورت خصوصی و عمومی اعلام کرد داوطلب پس دادن این کمک است. انکار نمی‌کنیم که تعداد زیادی از انصار با فرستادن نامه خصوصی داوطلب شده‌اند تا کمکی را که احمد جعفر کرده بود به او بازگردانند، انکار نمی‌کنیم که تلفن ما دائم اشغال بود و هر یک از آنها داوطلب بود تا کمک احمد جعفر را پس بدهد. کسانی را هم که علنی نامه داده و آمادگی خود را برای برگرداندن کمک احمد جعفر اعلام کردند، انکار نمی‌کنیم. احمد جعفر! ما را به مال تو نیازی نیست تا با آن بر ما منت گذاشته یا آزارمان دهی. مالِ تو به تو برگردانده می‌شود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَمَا كُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدًا ﴿٥١﴾‏} صدق الله العظيم [الكهف].
اگر خداوند تو را بعد از ظهور زنده نگاه داشت، آن‌قدر به تو خواهیم داد تا شرمسار شوی و خداوند یاور ماست! حسابت غلط از آب درآمد احمد جعفر، و چقدر پشیمانی تو شدید خواهد بود! و نامِ تو تا روز قیامت در تاریخ خواهد ماند اما در صفحه سیاه آن.
ای مرد! به خدا قسم حتی یهودیان از نبی نخواستند انفاقشان را پس بدهد، با وجود اینکه انفاق آنها با اکراه و برای پنهان کردن مقاصدشان بود و مورد پذیرش خداوند نیز قرار نگرفته بود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَةَ مِن قَبْلُ وَقَلَّبُوا لَكَ الْأُمُورَ حَتَّىٰ جَاءَ الْحَقُّ وَظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ وَهُمْ كَارِهُونَ ‎﴿٤٨﴾‏ وَمِنْهُم مَّن يَقُولُ ائْذَن لِّي وَلَا تَفْتِنِّي ۚ أَلَا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا ۗ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ ‎﴿٤٩﴾‏ إِن تُصِبْكَ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ ۖ وَإِن تُصِبْكَ مُصِيبَةٌ يَقُولُوا قَدْ أَخَذْنَا أَمْرَنَا مِن قَبْلُ وَيَتَوَلَّوا وَّهُمْ فَرِحُونَ ‎﴿٥٠﴾‏ قُل لَّن يُصِيبَنَا إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا ۚ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ‎﴿٥١﴾‏ قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلَّا إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ ۖ وَنَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِكُمْ أَن يُصِيبَكُمُ اللَّهُ بِعَذَابٍ مِّنْ عِندِهِ أَوْ بِأَيْدِينَا ۖ فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَكُم مُّتَرَبِّصُونَ ‎﴿٥٢﴾‏ قُلْ أَنفِقُوا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا لَّن يُتَقَبَّلَ مِنكُمْ ۖ إِنَّكُمْ كُنتُمْ قَوْمًا فَاسِقِينَ ‎﴿٥٣﴾‏ وَمَا مَنَعَهُمْ أَن تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَبِرَسُولِهِ وَلَا يَأْتُونَ الصَّلَاةَ إِلَّا وَهُمْ كُسَالَىٰ وَلَا يُنفِقُونَ إِلَّا وَهُمْ كَارِهُونَ ‎﴿٥٤﴾‏} صدق الله العظيم [التوبة].
سؤالی که مطرح می‌شود این است که: چرا خداوند انفاق تو را نپذیرفت؟ جواب این سؤال را تو خود می‌دانی و پروردگار تو به حال تو آگاه‌تر است. اگر کسانی را که به حق، تو را نصیحت می‌کنند دوست داشتی، نصیحتت می‌کردم که احمد جعفر! از رحمت خداوند مأیوس مشو و لعنت خداوند بر ناصر محمد یمانی باد اگر او مهدی منتظر حقّ خداوند نباشد. به شرمساری بزرگی فکر کن که در دنیا و آخرت گریبانت را خواهد گرفت. اگر مسلمان باشی و اگر از عذاب روز بی‌فرجام خداوند نجات یابی، حتما در میان مردم در حالی گام برخواهی داشت که از شدت شرمساری روی خود را می‌پوشانی تا مردم تو را نشناسند و بگویند: «این کسی است که از امام مهدی خواسته است کمک مالی‌اش را پس بدهد!»
از تو نمی‌خواهم مرا از بازپرداخت آن معاف کنی چرا که من یک ریال آن را هم به تو پرداخت نمی‌کنم، بلکه تعداد زیادی از انصار از من خواسته و مرا به خداوند قسم داده‌اند که من خود آن را پس ندهم و بازپرداخت آن را به آنها واگذار کنم. اما از آنجایی که «رضوان الله اکبر» اولین داوطلب بود، اجازه نداریم او را کنار گذاشته و کسی جز او را انتخاب کنیم. لطفاً در نامه‌ای خصوصی شماره حساب خود را به او بده تا پول را برایت بفرستد.
درمورد مطالبی که در بیانت آورده و بهتان و بی‌احترامی‌هایی که کردی و تهمت‌هایی که به امام مهدی ناصر محمد یمانی زده بودی، خدا را شاهد می‌گیرم و خداوند برای شهادت کافی است که به‌ خاطر پروردگار از تو گذشت می‌کنم و خداوند از من کریم‌تر است و امید دارم تو را بخشیده و بصیرتی پولادین به تو عنایت فرماید و با بیان حقّ قرآن مجید نورت را کامل گرداند. عزیز من از رحمت خداوند ناامید مشو.
وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
أخوكم الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ملاحظه:


درمورد اینکه در ابتدای کار، احمد جعفر را از اعضای اداری پایگاه قرار دادیم، ما او را انتخاب نکردیم؛ او بود که از من خواست تا بیانات را از نظر لغوی و نحوی بازبینی کند و ما از روی حجب و حیا به او اجازه دادیم و کوچکترین شکی در حقّ او نکردیم. خداوند او را ببخشاید.
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=149694

Admin
05-07-2014, 08:55 PM
-13-
امام ناصر محمد اليماني
06 - رمضان - 1435 هـ
03 - 07 - 2014 مـ
۱۲- تیر -۱۳۹۳ه.ش.
10:31 صبح
( بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى )
[ لمتابعة رابط المشاركـــة الأصليّة للبيــان ] (https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=149829)
https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=149829 (https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=149829)

ــــــــــــــــــــ

ای جماعت انصار! با احمد جعفر با ملاطفت رفتار کرده و بر او سخت نگیرید، باشد که به‌ سوی خدا بازگردد و قلبش هدایت شود.

بسم الله الرحمن الرحيم و صلوات و سلام بر تمامی انبیا و رسولان الهی و تمام انصار پیشگام برگزیده آنان قبل تمکین و بعد از فتح مبین تا یوم الدین. انصار پیشگام برگزیده عزیزم، سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما باد. روزه و اعمال شما مورد پذیرش خداوند قرار گیرد.
حال که برایمان روشن شد بی شک‌ و تردید این خود احمد جعفر است، عزیزان من با احمد جعفر مدارا کرده و با او با ملاطفت برخورد کنید، شیطان باعث لغزش و گمراهی او شده‌است، پس با مهربانی با وی رفتار کنید، شاید به‌ سوی پروردگارش بازگردد و خداوند قلبش را هدایت نموده و با بیان حق قرآن مجید دیده بصيرتش را تیزبین نماید و کلام خداوند تعالی را به یاد داشته باشید که می‌فرماید:
{عَسَى اللَّهُ أَن يَجْعَلَ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَ الَّذِينَ عَادَيْتُم مِّنْهُم مَّوَدَّةً وَاللَّهُ قَدِيرٌ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿٧﴾‏} صدق الله العظيم [الممتحنة].
ای عزیزان من! از لغات زشت استفاده نکرده و از فحاشی پرهیز کنید و دشنام را با دشنام پاسخ ندهید. بلی؛ امام مهدی ناصر محمد گاهی در برابر معاندان، به حق با تندی پاسخ می‌دهد اما من در برابر شیاطین بشر سخت‌گیری کرده و با آنان تندی می‌کنم و اگر کسی خود را در شرایطی مشابه شرایط آنها [شیاطین بشر] قرار دهد و پاسخ تند و حقّ مرا بشنود، جز خودش کسی را ملامت نکند. اما این حکمت در مورد هر کس که با نظرات ما مخالف باشد، مطابقت نمی‌کند و حتی اگر بیاید و به‌ ناحق بد بگوید و ما را بکوبد، چه بسا این رفتار، به‌ خاطر غیرت دینی او باشد؛ چون تصور می‌کند بدون شک‌ و تردید حق با اوست. در این حالت باید درباره او بر اساس فرمان خداوند رفتار شود که در مورد دعوت [مردم] به‌ سوی راه خدا، چنین امر نموده‌است:
{ادْعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ ۖ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ ۚ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ ۖ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ ‎﴿١٢٥﴾} صدق الله العظيم [النحل].
وقتی با حکمت با مردم صحبت کرده و به نیکی آنها را موعظه نمایید، کسانی که قلبشان عاری از غرور و کبر است و از مردمان نیک‌نهاد هستند و از کسانی هستند که اگر به شما اهانت کردند و شما به نیکی پاسخشان را داده و نسبت به آنها گذشت کردید، پیش خود خجالت کشیده و شما را بزرگوار دیده و خود را در برابرتان حقیر و کوچک می بینند. پس رابطه‌شان با شما به دوستیِ نزدیک تبدیل شده و توسط خداوند به راه راست هدایت می‌شوند چرا که غرورشان باعث نمی‌شود به گناه کشیده شوند. مؤمنان در موقعیتی که با هم درگیر مشاجره شده و دچار مشکل می‌گردند، باید این حکمت بالغه را به‌ کار گیرند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَقُل لِّعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ ۚ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنزَغُ بَيْنَهُمْ ۚ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلْإِنسَانِ عَدُوًّا مُّبِينًا ‎﴿٥٣﴾} صدق الله العظيم [الإسراء].
اگر مؤمنان این روش حکیمانه را بکار گیرند، دیگر چرا باید مؤمن در لحظه عصبانیت، برادر مؤمن خود را به قتل برساند؟ چون کسی که عصبانی شود، اگر غیض خود را فروننشاند، مرتکب قتل می‌شود بدون اینکه در آن لحظاتی که به شدت عصبانی است، به عاقبت کار فکر کند، سپس با اینکه به شدت و عمیقاً از کرده خود پشیمان می‌شود، اما اگر اولیای دم راضی نشده و دیه را نپذیرند، جان خود را به هلاکت انداخته‌است. در آن لحظات شیطان او را وسوسه می‌کند که [اگر برخورد نکند] دیگران او را ترسو می‌پندارند، درحالی‌که چنین نیست. [اگر عصبانیت خود را کنترل کند] مردم خواهند گفت: «چقدر این مرد عاقل است و برای ما روشن شد که عقل او از عقل دشمنش بیشتر است». حین دعوت مردم به‌ سوی خداوند نیز باید از چنین حکمت و روش درستی سود برد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِّمَّن دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ ‎﴿٣٣﴾‏ وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ۚ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ ‎﴿٣٤﴾‏ وَمَا يُلَقَّاهَا إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَمَا يُلَقَّاهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ ‎﴿٣٥﴾‏ وَإِمَّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ ۖ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ‎﴿٣٦﴾‏} صدق الله العظيم [فصلت].
با این روش حکیمانه، می‌توانید گمراهان را از شیاطین بشر تشخیص دهید، چرا که گمراهان را می‌توان با این روش هدایت کرد. اما گذشت و بخشش، باعث تکبر و غرور بیشتر شیاطین بشر و بدترشدنشان می‌شود.
در هر حال امام مهدی ناصر محمد یمانی از تمام انصار خود در سرتاسر جهان دعوت می‌کند تا خوش‌خلق و خوش‌رفتار باشند و خوش‌خلقی باعث تمایز آنها از مردم شود، چرا که این امر کمک خواهد کرد تا مردم را هدایت کنند. با صداقت رفتار کنند تا نزد خداوند و بندگانش از راستگویان و صادقان به شمار آیند و مردم با آنها همراهی کرده و از صداقت و اخلاقشان پیروی کنند.
تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَعَلَى الثَّلَاثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُوا حَتَّىٰ إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنفُسُهُمْ وَظَنُّوا أَن لَّا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا ۚ إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ‎﴿١١٨﴾‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ ‎﴿١١٩﴾‏ مَا كَانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَمَنْ حَوْلَهُم مِّنَ الْأَعْرَابِ أَن يَتَخَلَّفُوا عَن رَّسُولِ اللَّهِ وَلَا يَرْغَبُوا بِأَنفُسِهِمْ عَن نَّفْسِهِ ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ لَا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَلَا نَصَبٌ وَلَا مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَطَئُونَ مَوْطِئًا يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَلَا يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَّيْلًا إِلَّا كُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ ‎﴿١٢٠﴾‏ وَلَا يُنفِقُونَ نَفَقَةً صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً وَلَا يَقْطَعُونَ وَادِيًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ‎﴿١٢١﴾‏ ۞ وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُوا كَافَّةً ۚ فَلَوْلَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَائِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ ‎﴿١٢٢﴾} صدق الله العظيم [التوبة].
محمد رسول الله و کسانی که با جان و دل با او بودند، سرمشق نیکویی برای ما هستند، سلام و صلوات خداوند بر آنان و خاندانشان باد.
ای عزیزان من، انصار پیشگام و برگزیده! زمانی که مردم باعث می‌شوند عصبانی شوید، به یاد هدف والایی که در نفس خداوند دارید بیفتید؛ چون شما در آرزوی آن هستید که رضوان نفس خداوند محقق گردد و خداوند نیز در نفس خود راضی نخواهد شد مگر اینکه تمام مردم یکپارچه در راه راست قرار بگیرند؛ جز کسانی که با وجود آگاهی کامل از حق بودن مسیر، از پیروی از راه راست خداوند روی برگردانند؛ آنان که اگر راه حق را ببینند باز هم از آن تبعیت نکرده و با دیدن مسیر باطل و نادرست به‌ سوی آن می‌شتابند. خداوند بر اینان حسرت نمی‌خورد تا فرجام کار خود را بچشند و همچنین تا زمانی که خداوند اراده نماید.
ای انصار پیشگام برگزیده و عزیز من! همه انسان‌ها عصبانی می‌شوند، امام مهدی هم مانند شما عصبانی می‌شود؛ گاهی آن را کنترل کرده و نمی‌گذارم عصبانیت کنترل مرا به دست بگیرد. گاهی اوقات نیز نمی‌توانم، چرا که از هر طرف فشار روانی زیادی روی امام مهدی وارد می‌شود و اکثراً کسی از شما از آن خبر ندارد. در هر حال شما و خودم را به صبر و کنترل نفس و فرونشاندن غیض سفارش می‌کنم به‌ خصوص در حین دعوت به‌ سوی خداوند؛ چون خواهید دید که جاهلان با زشت‌ترین الفاظ به امام مهدی فحاشی کرده و به او ناسزا می‌گویند واین باعث می‌شود در قلبتان غضب و عصبانیت بسیار شدیدی احساس کنید و این از شدت غیرت و محبت شما به امام مهدی ناصر محمد است. من می‌دانم شما آن قدر که از دست کسی که به امام مهدی ناصر محمد ناسزا بگوید عصبانی می‌شوید، به‌ خاطر خودتان ناراحت نمی‌شوید؛ چون خداوند او را در نزد شما، از تمام نزدیکانتان که با آنها زندگی می‌کنید، محبوب‌تر ساخته است. این برهانی از جانب خداوند رحمان است که امام مهدی ناصر محمد از کسانی است که ایمان آورده و عمل صالح انجام می‌دهند و از ائمه مکرم کتاب است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَٰنُ وُدًّا ‎﴿٩٦﴾} صدق الله العظيم [مريم].
اما خداوند چنین محبت عظیمی را تنها در قلب کسانی قرارمی‌دهد که دعوت حق پروردگارشان را تصدیق و از آن تبعیت کنند. جز این نیست که محبت قلبی تنها به دست خداست و به اختیار انسان نیست که هر کس را که بخواهد دوست داشته باشد و از هر کس که بخواهد بدش بیاید. بلکه خداوند است که این احساس را در قلب هر یک از بندگانش که بخواهد قرار می‌دهد! این محبت قلبی، درجاتی دارد و بالاترین میزان محبت در قلب انصار ناصر محمد، نسبت به خداوند و رسول او محمد و امام ناصر محمد است که صلوات خداوند بر آنها و تمام مؤمنین تا روز قیامت باد.
با توجه به محبت عمیقی که در قلبتان نسبت به امام مهدی ناصر محمد دارید، می‌ترسم انصار من در لحظه عصبانیت شدید، مؤمنی را به قتل برسانند. اما خداوند را بر شما شاهد می‌گیرم و شهادت او کافی است، ما هر کسی را که در این دنیا به ما ظلم کرده‌است، هر چقدر هم به من ناسزا گفته و فحاشی کرده باشد، پیشاپیش بخشیده‌ایم. پس به‌ خاطر داشته باشید، امامتان پیشاپیش همه کسانی را که در حق او ظلم کنند بخشیده‌است؛ پس غیض خود را فرونشانید و به کسی که به من فحاشی کرده یا ناسزا می‌دهد بگویید: «خداوند تو را ببخشد؛ امام ما قبل از اینکه تو به او فحاشی کنی، تو را بخشیده است» و سلام امام ناصر محمد را به او برسانید و کسی را که به شما و امامتان ناسزا می‌دهد، رها کنید و صبری جمیل و نیکو در پیش گیرید و پشت سرشان دست دعا علیه آنان بلند نکنید، تا مبادا خداوند دعایتان را مستجاب کرده و هلاکشان کند که حاصل آن، بیشتر شدن حسرت در نفس خداوند است، چون برای اجابت دعای شما، بنده‌ای که در حق خود ظلم کرده را هلاک نموده است. هدف بزرگ و والای خود را فراموش نکنید. به خداوند بزرگِ بخشنده و رحیم سوگند، در واقع هدف شما بزرگترین و والاترین هدفی است که در کتاب آمده است، چون رضوان خداوند را غایت خود قرار داده‌اید.
چقدر خداوند منزه و والامرتبه است؛ خداوند به محض آنکه بنده‌ای در نفس خود احساس کند تا زمانی که خدا راضی نشود، به ملکوت پروردگار راضی نخواهد شد، او را به مقام بالاترین بندگان مقرب خود می‌رساند! و مانند آن است که او در همان لحظه، تمام ملکوت خداوند را بخشیده و به مرتبه کسانی رسیده‌است که نزد فرمانروای توانا و مقتدر [عند ملیک مقتدر] دارای بالاترین درجات هستند.
ای جماعت مسلمانان! به خداوند بزرگ سوگند می‌خورم، قومی که محبوب خدا هستند و محب او [يحبهم الله و يحبونه] در این امت زندگی می‌کنند و زمان تحقق این وعده خداوند در آیات محکم کتابش فرارسیده است که:
{يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿۵۴﴾} صدق الله العظيم [المائدة].
به خداوند یکتایی که خدایی جز او نیست قسم، بزرگترین فضل در کتاب، همین محبت عظیم خداوند به محبوبان و محبّان خود و محبت عظیم آنها نسبت به پروردگارشان است و راز نهفته در آن هم این است که تا زمانی که حبیب قلبشان راضی نشود، راضی نخواهند شد. برای شما به حق فتوا داده و یادآور می‌شویم که این بزرگترین فضلی است که در کتاب آمده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿۵۴﴾}صدق الله العظيم
منظور از این فضل چیست؟ پاسخ مستقیم پروردگار را چنین می‌یابید: {يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ} صدق الله العظيم.
ای مسلمانان! بزرگی این تکریم باعث فتنه شما نشود و سخنانی را به انصار امام مهدی نگویید که جاهلان به انصار رسولان قبلی می‌گفتند: «آیا اینها هستند که خداوند از میان ما بر آنها منت گذاشته است؟ درحالی‌که ما از اعمال قبلی آنها باخبریم؟» و یکی از نادانان بگوید: «فلانی! یادت هست که من و تو چه می‌کردیم؟ آیا هر دو با زنان بدکار زنا نمی‌کردیم و در کازینوها شراب نمی‌خوردیم؟ پس چطور شد که خداوند عالمیان ناگهان تو را از مقربین خود قرار داد؟ خیر، تو آشکارا گمراهی». پاسخ را مستقیم به پروردگار می‌سپاریم. خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَكَذَٰلِكَ فَتَنَّا بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لِّيَقُولُوا أَهَٰؤُلَاءِ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّن بَيْنِنَا ۗ أَلَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاكِرِينَ ‎﴿٥٣﴾‏ وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ ۖ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَىٰ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ ۖ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنكُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِن بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ‎﴿٥٤﴾‏ وَكَذَٰلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ وَلِتَسْتَبِينَ سَبِيلُ الْمُجْرِمِينَ ‎﴿٥٥﴾‏} صدق الله العظيم [الأنعام].
کافران این‌گونه در ابتدای کار، انصار رسولان خداوند و امام مهدی را تحقیر می‌کردند. متکبران به رسولان خداوند می‌گفتند:
{مَا نَرَاكَ إِلَّا بَشَرًا مِثْلَنَا وَمَا نَرَاكَ اتَّبَعَكَ إِلَّا الَّذِينَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِيَ الرَّأْيِ وَمَا نَرَى لَكُمْ عَلَيْنَا مِنْ فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كَاذِبِينَ ﴿۲۷﴾} صدق الله العظيم [هود].
در هر صورت، ای انصار گرامی! تنها کسانی شما را مسخره می‌کنند که به‌ خاطر غرور و کبر نهفته در قلبشان، بصیرتشان را از دست داده‌اند و در مورد برادر احمد جعفر، پروردگارش از قلب او آگاه‌تر است و اگر توبه کرده و به‌ سوی او بازگردد، خداوند را غفور و رحیم خواهد یافت. قلب امام مهدی را نیز رئوف و رحیم خواهد یافت، فقط اینکه یاری و کمک احمد جعفر را قبول نمی‌کند و خود را از پذیرفتن آن منع می‌نماید. حتی اگر توبه و انابه کرده و خداوند قلبش را هدایت نماید، ما کمک او را به او باز می‌گردانیم تا هر طور که می‌خواهد در راه خداوند انفاق نماید. پس آن را برای او خواهیم فرستاد و خداوند و انصار پیشگام و برگزیده را به شهادت می‌گیریم که امام مهدی ناصر محمد یمانی از برادر گرامی احمد جعفر خواسته است تا شماره حساب خود و یا اسم کسی را که بتوان از راه وسترن یونیون مبلغ را برایش به مصر فرستاد برایمان ارسال نماید. حتی آن را به هر استانی از مصر که می‌خواهد می‌فرستیم تا مجبور نباشد شهری که در آن ساکن است به ما بگوید. از راه وسترن یونیون می‌توان آن را از هر شهری در مصر دریافت کرد. پس در نامه‌ای خصوصی نام کسی را که می‌خواهد پول برای او فرستاده شود، برایمان بنویسد. شرط باز پس فرستادن پول این نیست که احمد جعفر نام کامل خود را که در کارت شناسایی‌اش آمده‌است، برایمان بفرستد، بلکه تنها در نامه خصوصی که برایمان می‌فرستد نام کسی را که باید پول برایش فرستاده شود بنویسد؛ کسی که به او اعتماد داشته باشد.
انصار گرامي «رضوان الله اکبر» به وعده خود وفا کرد و کمک را امروز پنجشنبه برایمان می‌فرستد ومبلغی را نیز در عوض آن اضافه می‌فرستد با اینکه من کمک احمد جعفر را پس ندادم تا کسی از انصار بخواهد آن را جایگزین کند. به همین ترتیب یکی از بانوان انصار نیز کمک مالی احمد جعفر را به حساب من واریز کرده است و من خبر نداشتم تا اینکه اطلاع داد که کمک مالی احمد جعفر را فرستاده و می‌خواهد کمک او جایگزین کمک احمد جعفر شود. یکی دیگر از انصار گرامی نیز گفت روز جمعه آينده مبلغ 1500 دلار را خواهد فرستاد. به او گفتیم «رضوان الله اکبر» برای بازگرداندن کمک احمد جعفر از تو جلو افتاده است و درجواب گفت: «من آن را برایتان می‌فرستم و شما برای احمد جعفر بفرست و یا در نزدتان باقی بماند و جای آن را بگیرد». گفتم منزه است پروردگار من! احمد جعفر، به‌ واسطه درخواست تو برای بازپس دادن کمکت، خداوند بیش از مبلغی که تو کمک کرده بودی، برای مهدی منتظر روزی مقدر ساخت. بسیاری از انصار با من تماس گرفتند و یا نامه خصوصی فرستاده و با اصرار درخواست کردند که پول احمد جعفر را بازگردانند. به همه آنها گفتیم من پیش از این به برادر انصارم «رضوان الله اکبر» وعده داده و قبول کردم او مبلغ را پس بدهد؛ چون او اولین کسی بود که هم علنی و هم خصوصی از من خواست تا بازگرداندن این مبلغ را بر عهده بگیرد و از جانب خود مقدار بیشتری را نیز برای کمک به ما بفرستد. پس دکتر احمد جعفر از شما تشکر می‌کنم که باعث شدی مبلغی بیش از کمک مالی که تو کرده بودی، در اختیار مهدی منتظر ناصر محمد قرار بگیرد؛ باز هم از تو تشکر می‌کنیم.
از بین انصار، تنها کمک احمد جعفر به او بازگردانیده می‌شود، چون این کمک‌ها به عنوان قرض برای امام مهدی ناصر فرستاده نمی‌شوند تا وظیفه داشته باشد امانت را به صاحب آن بازگرداند؛ بلکه این کمک‌ها قرض به خدا و فی سبیل الله است و مال به خداوند تعلق دارد و من ملزم به بازگرداندن کمک کسانی که پشیمان شده و به گذشته خود بازگردند، نیستم. قبل از این، انصار امتحان شده بودند و هیچ یک حاضر نشدند که کمکشان را به آنها بازگردانیم و تنها بر ایمان و ثباتشان افزوده شد. احمد جعفر، خداوند می‌داند که امام مهدی ناصرمحمد قبل از اینکه تو درخواست بازگرداندن کمکت را بکنی در مضیقه مالی بود، اما مکر و درخواست تو برای بازگرداندن کمکت، برای ما موجب گشایش شد و مضیقه مالی مرتفع گردید! برای بار سوم از شما تشکر می‌کنم.
پروردگارا، بنده ات به حق لا اله الا انت و به حق رحمت عظیمی که بر خود فرض نموده‌ای و به حق نعیم رضوان نفست، تو را می‌خواند تا به انصار من از هر دری، بدون حساب روزی عنایت فرمایی که تو عزیز و وهابی و به هر کس که بخواهی بی‌ حساب روزی عطا می‌نمایی. خداوندا درجات و مقامات آنها را نزد «فرمانروای مقتدر و توانا» فزونی بخش؛ پروردگارا آنها را به هر چه که برایشان دوست داری و راضی هستی موفق بدار. خدایا همگی آنها را حفظ نما، گرامیشان دار و با چشمی که هیچ‌گاه به خواب نمی‌رود آنها را در نظر داشته باش؛ بارخدایا به بیمارانشان شفا عطا نموده و مبتلایان و گرفتارانشان را با کلمات تامه خود عافیت عنایت فرما. خدایا از آنان راضی باش و آنها را به نعیم رضوان خود راضی فرما که تو از آنچه که در نفوس آنهاست آگاهی و بنده‌ات [امام مهدي] را آگاه نمودی، آنها تا تو راضی نشوی به ملکوت پروردگار راضی نخواهند شد و تو این را نشانه‌ای در قلب قومی قرار داده‌ای که محبوب تو هستند و محب تو [قوم يحبهم الله و يحبونه]. آنها در نفس خود می‌دانند تا خداوندی که بیش از هر چیز او را دوست دارند راضی نشود، راضی نخواهند شد. خدایا با آنها صادق باش و آنان را صادق و راستگو قرار ده.
آنان که محبوب خداوندند و محب او، زمانی که به پروردگارشان فکر می‌کنند که در نفس خود بر بندگانی که از کوتاهی خود پشیمانند حسرت می خورد، چشم‌هایشان پر از اشک می‌شود و سپس هر یک از آنان به خداوند بزرگ قسم می‌خورند و در نزد پروردگار رحمت عهد می‌بندند تا او راضی نشود، به ملکوت پروردگارشان هم راضی نشوند.
ای مسلمانان! چقدر ملکوت خداوند بیکران و عظیم است! اما من برایتان به خداوند بزرگ سوگند می‌خورم، نزد ایشان تمام این ملکوت، برابر ذره‌ای از رضوان پروردگارشان نیست و خودشان بر این امر شاهد هستند و خداوند از قلب‌هایشان آگاه است و به راستی که سخن امام مهدی بنده نعیم اعظم، ناصر محمد یمانی، درباره آنها جز حقیقت نیست و شما قسم و عهدهای محکم آنان را در بخش «شاهدان نعیم اعظم» دیدید. آنان کسانی‌اند که در پیشگاه پروردگار، حق دارند سخن بگویند، چرا که خداوند از سخن صواب آنها راضی است؛ چون نزد خداوند رحمن عهد بسته‌اند تا حبیب قلبشان، خداوند بزرگ، راضی نشود، راضی نشوند. ما این را انکار نمی‌کنیم که محبت انبیای خداوند و پیروانشان نسبت به پروردگار، مانند محبت این قومی است که محبوب و محب خداوند هستند، اما انصار امام مهدی از حال خداوندی که بر عرش عظیم تسلط دارد آگاهند و می‌دانند او از رويگردانان خشمگین است، اما نسبت به هلاک‌شدگانی که از کوتاهی خود در پیشگاه خداوند پشیمانند متحسر است. به همین دلیل جنت النعیم بزرگ خداوند برای قومی که محبوب خداوند هستند و محب او، کوچک و حقیر است و تا زمانی که خداوندشان حزین و متحسر باشد، این ملکوت، در نگاهشان هیچ است.
ممکن است یکی از کسانی که خود را عالمی بزرگ می‌داند سؤال کند: «ناصر محمد یمانی! پا را فراتر از اين مگذار و خداوند سبحان را به چیزی که در شأن او نیست توصیف منما. چگونه به خداوند چنین نسبتی داده و می‌گویی او برای بندگانی که از کوتاهی خود در پیشگاه خداوند نادم هستند، متحسر است؟» امام مهدی در پاسخ پرسشگران می‌گوید: این، توصیفِ رحمتِ عظیمِ خداوندِ ارحم الراحمین است و محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - رحمت خداوند را برای شما توصیف کرده است. خداوند تعالی به رسول الله که صلوات و سلام بر او باد فرموده است:
[الله أرحم بعباده من الأمِّ بولدها]
[رحم خداوند به بنده اش بیش از رحم مادر به فرزندش است]
و نبیِّ خداوند، یعقوب، نیز پروردگارش را چنین توصیف کرده و خدا را نسبت به فرزندش از یعقوب که پدر است مهربان‌تر می‌داند:
{قَالَ هَلْ آمَنُكُمْ عَلَيْهِ إِلَّا كَمَا أَمِنتُكُمْ عَلَىٰ أَخِيهِ مِن قَبْلُ ۖ فَاللَّهُ خَيْرٌ حَافِظًا ۖ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ ﴿۶۴﴾} صدق الله العظيم [يوسف].
ای کسانی که جویای حال خداوندی هستید که بر عرش عظیم تسلط دارد، برای جواب به عقلتان رجوع کنید: «اگر خداوند حقاً ارحم الراحمین است، پس ظلم بندگان در حق خودشان برای او گوارا نیست، و باید برای آنها حزین ومتحسر باشد، به‌ خصوص برای کسانی که بعد از هلاک شدن، از کوتاهی خود در پیشگاه خداوند نادم هستند و اگر خداوند حقاً ارحم الراحمین باشد، باید در نفس خود به‌ خاطر ظلم بندگان در حق خودشان متحسر و حزین باشد. پس بیایید ببینیم حالِ خداوند ارحم الراحمین چگونه است؟ بندگانی که به‌ خود ظلم کرده‌اند را هلاک کرده و این بنده‌ها بعد از هلاکت از کوتاهی خود پشیمان هستند. و خداوند تعالی می فرماید:
{إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ‎﴿٢٩﴾‏ يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ‎﴿٣٠﴾‏ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ ‎﴿٣١﴾‏ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ ‎﴿٣٢﴾‏} صدق الله العظيم [يس].
ای مسلمانان عزیزم شما [از آیات کتاب] در می‌یابید محمد رسول الله - صلى الله عليه وآله وسلم - می‌خواهد خود را با حسرت بر کافران هلاک کند، با اینکه آنان همچنان در زمان نبوت او اصرار داشتند که به نبوت و رسالتی که برایشان آورده بود کافر باشند. علی‌رغم پافشاری آنها بر کفر و عناد، باز هم محمد رسول الله - صلى الله عليه وآله وسلم - می‌خواهد از شدت حسرت بر آنها جان بدهد و خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَإِن يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِّن قَبْلِكَ ۚ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ ‎﴿٤﴾‏ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ ۖ فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا ۖ وَلَا يَغُرَّنَّكُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ ‎﴿٥﴾‏ إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا ۚ إِنَّمَا يَدْعُو حِزْبَهُ لِيَكُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِيرِ ‎﴿٦﴾‏ الَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ ۖ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِيرٌ ‎﴿٧﴾‏ أَفَمَن زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَنًا ۖ فَإِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ ۖ فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَرَاتٍ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا يَصْنَعُونَ ‎﴿٨﴾} صدق الله العظيم [فاطر].
و اگر محمد رسول الله - صلى الله عليه وآله وسلم - این چنین به‌ خاطر کافران و تکذیب کنندگانی که هنوز بر کفر و عناد و تکبر خود به‌ ناحق پافشاری می‌کند، متحسر و غمگین است و با وجود اصرار آنها بر کفر، صاحب آن قلب رئوف و رحیم می‌خواهد از شدت حسرت و تأسف بر آنها جان بدهد، وقتی این حال رسول الله است، پس حال خداوندی که از رسولش مهربان‌تر و پروردگار ارحم الراحمین است، چگونه خواهد بود؟ اما خداوندِ سبحان، به حق بر آنها حسرت می‌خورد؛ چون آنها ديگر بر کفر و عناد خود اصرار نمی‌ورزند و همگی می‌گویند:
{يَـحَسْرَتَى عَلَى مَا فَرَّطتُ فِى جَنْبِ اللهِ وَإِن كُنْتُ لَمِنَ السَّـخِرِينَ} صدق الله العظيم [الزمر:۵۶]
در اینجاست که خداوند ارحم الراحمین در نفس خود برای آنها حزین شده و به‌ خاطر تمام امت‌هایی که به خود ظلم کرده و هلاک شده‌اند حسرت می‌خورد و خداوند تعالی می‌فرماید:
{يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ‎﴿٣٠﴾‏ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ ‎﴿٣١﴾‏ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ ‎﴿٣٢﴾‏} صدق الله العظيم [يس].
ممکن است احمد جعفر بگوید: «ناصر محمد، تا کی می‌خواهی با این آیه و نعیم اعظم فخر فروشی کنی؟» و امام مهدی ناصر محمد در جواب او می‌گوید: احمد! تو نمی‌دانی این آیه، دارای چه بار نورانی و عظیمی است! برای همین است که می‌بینی من قلب انصار را هر از چند گاهی با این آیه آکنده و سیراب می‌کنم و در یک لحظه که کوتاه‌تر از چشم بر هم زدنی است، آنها را به درجه‌ای بالا در نزد فرمانروای توانا و مقتدر می‌برم. با تصدیق این آیه، مقام تصدیق کننده نعیم اعظم به مقام کسانی می‌رسد که در جایگاه صدق در نزد فرمانروای توانا و مقتدر جای دارند [اشاره به آیه کریمه سوره القمر: فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُّقْتَدِرٍ ‎﴿٥٥﴾‏] و این، در حالی رخ می‌دهد که تصدیق‌کننده از جلوی کامپیوتر خود تکان نخورده است! احمد، آیا می‌دانی چرا در یک لحظه به چنین درجه رفیعی می‌رسند؟ چون خداوند از حادثه‌ای که در قلب‌ بنده‌ای که حق را باور کرده، اتفاق می‌افتد آگاه است و در می‌یابد چه حادثه‌ی عظیمی در قلب این بنده رخ داده است و تا خدایش راضی نشود، به ملکوت او راضی نخواهد شد و در نزد خداوند این امر مانند آن است که بنده تمام ملکوت خداوند را انفاق کرده باشد و برای همین او را به بالاترین درجه‌ها می‌رساند. تمام انصار در این درجه یکسان هستند و آنچه که باعث تفاوت مقام آنها می‌شود اعمال و انفاق آنها در راه پروردگارشان است و چقدر آنها در نزد خداوند گرامی هستند! و چقدر در نزد خداوند اینکه آنها را احمق و خام می‌خوانی عظيم است! خدا تو را ببخشد.
برای تو به خداوند بزرگ قسم می‌خورم، خداوندی که استخوان‌های پوسیده و پراکنده را زنده کرده و پروردگار آسمان‌ها و زمین و مابین آنها و پروردگار عرش عظیم است، در میان انصار مهدی منتظر گروهی هستند که محبوب خداوند هستند و محب او [يحبهم الله و يحبونه] و به ملکوت بهشتی که به اندازه آسمان‌ها و زمین است راضی نخواهند شد، مگر خداوندشان راضی شده و متحسر و حزین نباشد. خود آنها از نفسشان باخبرند و می‌دانند امام مهدی روی نفس آنها به دروغ و بهتان قسم نخورده است، بلکه این حقیقتی راستین و با نهایت صداقت است و شکی در آن نیست.
صلّى الله عليهم وملائكته ورسله والمهدي المنتظر وأسلِّم تسليماً.
وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين ..
أخوكم الإمام المهدي ناصر محمد اليمانی
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=149844

Admin
07-07-2014, 09:17 AM
- 14 -
امام ناصر محمد اليماني
07 - رمضان - 1435 هـ
04 - 07 - 2014 مـ
11:04 صبح
( بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى )
[ لمتابعة رابط المشاركـــة الأصليّة للبيـان ] (https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=150008)
https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=150008 (https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=150008)

ــــــــــــــــــــ


دلایلِ علمیِ بیشتر برای تمام انصار و جویندگان حق و تمام علمای مسلمین و پیروانشان و تمامی انسان‌ها

بسم الله الرحمن الرحيم و صلوات و سلام بر خاتم الأنبياء والمرسلين و خاندان پاک و مطهرش و تمام انبیای پیش از او و خاندان پاکشان و تمام مؤمنان در تمام زمان و مکان تا یوم الدین و اما بعد...
ای عزیزان من! انصار پیشگام و برگزیده، ای کسانی که محبوب خداوند هستید و محب او [قوم يحبهم الله و يحبونه]، این بیان در درجه اول به شما اختصاص دارد. آیا شما بيان این فرمايش حق خداوند تعالی را درک کرده‌اید که می‌فرماید:

{وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّىٰ أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ‎﴿٥٢﴾‏} صدق الله العظيم [الحجّ]؟
به خداوند قسم! هیچ یک از علمای مسلمین جز امام مهدی، تاکنون آن را به درستی و به حق بیان نکرده است. پس بیایید تا علت آنکه چنین حادثه‌ای، قبل از تمكين و فتح آشکار، در قلب انبیا، رسولان و انصار پیشگام رخ می‌دهد، به شما بیاموزم.

حقیقت را گفته و جز حق به خداوند نسبت نمی‌دهم؛ دلیل آن، تنها این است که انبیا و انصارشان، بعد از اینکه نسبت به حق فرستاده شده از جانب خداوند، در قلبشان به یقین رسیدند، تصور کردند که دیگر امکان ندارد روزی برسد که حتی ذره‌ای نسبت به حقی که توسط خدا به‌ سوی آن هدایت شده‌اند، شک کنند؛ پس خداوند اراده نمود تا درباره علم هدایت ربانی، به انبیا و رسولان و انصار پیشگام آنها درسی بیاموزد تا بدانند خداوند بین انسان و قلب او حائل می‌شود و نباید از خود مطمئن باشند. آنها این را درک نکرده بودند که ممکن است روزی در حق آمده از جانب خداوند شک کنند و اینکه هدایت تنها به دست خداست و خداوند اراده نمود تا درس بزرگی در زمینه علم هدایت به آنها بدهد تا به یقین بدانند خداوند بین انسان و قلب او حائل می‌شود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

{يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ‎﴿٢٤﴾‎‎} صدق الله العظيم [الأنفال].
به سبب کامل شدن يقين و سپس اعتماد کردن به خود که درباره حق گرفتار شک نمی‌شوند، در قلبشان نسبت به گوشه‌ای از حق آمده از جانب خداوند شک حادث شد؛ علت هم این بود که پیش خودشان تصور می‌کردند که دیگر نسبت به هیچ چیزی از دانسته‌های حق كه از جانب پروردگارشان است شک نمی‌کنند. پس خداوند آنها را ادب می‌كند و در باب عقیده و علم هدایت به آنها درسی می‌آموزد تا بدانند هدایت تنها از جانب خداوند بوده و او بین آنها و قلبشان حائل می‌شود و هر گونه که بخواهد در آن تصرف می‌کند [یا آن را به هر حالی که خود بخواهد، درمی‌آورد]. پس بعد از اطمینانی که در خودشان حس کردند که دیگر درباره اعتقادشان به حق، شک به دلشان راه نمی یابد، دچار تردید شدند. پس خداوند پیرامون علم هدایت درسی به آنها داد وآنها را نسبت به پاره‌ای از حق پروردگارشان دچار تردید نمود؛ سپس آیات خود را برایشان استوار ساخت تا بدانند خداوند است که بین انسان و قلب او حائل می‌شود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ‎﴿٢٤﴾‎‎} صدق الله العظيم.
این حکمت بالغه‌ای است که خداوند می‌خواهد تمام انبیا و رسولان، بدون استثنا از آن آگاه باشند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّىٰ أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ‎﴿٥٢﴾‏} صدق الله العظيم [الحجّ]
خداوند سبحان حکمت دیگری نیز دارد و آن زمانی است که انبیا با درخواست مردم خود مواجه می‌شوند که از آنها معجزه می‌خواهند تا نشانه‌ای باشد که آنها واقعاً از جانب خداوند آمده‌اند و به همین خاطر نیز خداوند با معجزات به آنها کمک کرده است. انبیا در ابتدای امر تصور می‌کردند که اگر با معجزات یاری شوند، مردمشان واقعاً هدایت خواهند شد. در ابتدای دعوت، انبیا متوجه امر نشده بودند و به همین دلیل نیز مانند مردمانشان می‌خواستند این درخواست توسط خداوند پذیرفته شود. پس انبیا به درگاه خداوند دعا کرده و از او می‌خواستند با معجزات یاریشان نماید تا مردم آنها را باور کنند. اما نه انبیا و نه مردمشان این نکته را نمی‌دانستند حتی اگر معجزه بیاید، باز هم مردم باور نکرده و کفرشان نسبت به حقِّ نازل شده از جانب پروردگارشان فزونی گرفته و خواهند گفت انبیا ساحرانی کارکشته و دانا هستند. در کتاب خداوند، قومی را پیدا نکردم که از انبیا درخواست معجزه کرده باشند و به آن ایمان آورده باشند؛ بلکه نسبت به حق نازل شده از خداوند کافرتر شده و انبیا را ساحرانی دروغگو خواندند، چرا که خداوند بین آنها و قلبشان حائل بوده و آن را از پذیرش هدایت منصرف ساخته‌است و معجزه به‌ کارشان نیامده و باعث هدایتشان نشده‌است، چون همان اول حاضر نشده‌اند بدون دیدن معجزه، از عقلشان یاری گرفته و ایمان بیاورند و خداوند تعالی می‌‌فرماید:

{وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَئِن جَاءَتْهُمْ آيَةٌ لَّيُؤْمِنُنَّ بِهَا ۚ قُلْ إِنَّمَا الْآيَاتُ عِندَ اللَّهِ ۖ وَمَا يُشْعِرُكُمْ أَنَّهَا إِذَا جَاءَتْ لَا يُؤْمِنُونَ ‎﴿١٠٩﴾‏ وَنُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَأَبْصَارَهُمْ كَمَا لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَنَذَرُهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ ‎﴿١١٠﴾‏} صدق الله العظيم [الأنعام].

محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - مانند انبیای پیش از خود، اعتقاد داشت که اگر خداوند با معجزه‌ای که مردم آن را با چشم خود ببینند، او را یاری دهد، ایمان خواهند آورد. برای همین خداوند به نبیِّ خود اندرز می‌دهد تا از جاهلانی نباشد که از علم هدایت بی‌خبرند و بداند این خداوند است که بین انسان و قلب او حائل است. اما محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - از پروردگارش می‌خواست با معجزه‌ای تصدیق‌کننده به او یاری برساند تا همه به حقی که خداوند برایشان فرستاده است ایمان بیاورند، چرا که قومش سخت‌ترین قسم‌ها را به خداوند می‌خوردند که اگر خداوند با معجزات او را یاری نماید، او را باور خواهند کرد. مردم می‌گفتند: «او نبی و فرستاده پروردگار عالمیان نیست و خداوند، آن چنان که به رسولان قبلی یاری رسانده، به او کمک نخواهد کرد» و خداوند تعالی می‌فرماید:


{بَلْ قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْيَأْتِنَا بِآيَةٍ كَمَا أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ ‎﴿٥﴾‏} صدق الله العظیم[الأنبياء].


نبی از سخنان آنها غمگین شد و از پروردگارش درخواست نمود با معجزه‌ای از جانب خود، او را یاری کند تا مردم بدانند او به حق، نبیّ خداوند و رسول پروردگار عالمیان است. برای همین خداوند به نبیِّ خود اندرز می‌دهد از جاهلان نباشد، چون خداوند سبحان می‌داند آنها به هیچ آیه و نشانه‌ای ایمان نمی‌آورند؛ خداوند بین انسان و قلب او حائل است و هدایت شدن به دست خود انسان نیست بلکه هدایت به دست پروردگاری است که بین انسان و قلبش حائل می‌شود. لذا خداوند به نبیِّ خود اندرز می‌دهد از جاهلان نباشد و تصور نکند با‌ آمدنِ نشانه‌ی معجزه هدایت خواهند شد و جان خود را به‌ خاطر حسرت خوردن بر آنها به خطر نیندازد؛ چرا که آنها همچنان بر کفر و عناد خود اصرار دارند. خداوند تعالی می‌فرماید:
{قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ ۖ فَإِنَّهُمْ لَا يُكَذِّبُونَكَ وَلَٰكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآيَاتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ ‎﴿٣٣﴾‏ وَلَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِّن قَبْلِكَ فَصَبَرُوا عَلَىٰ مَا كُذِّبُوا وَأُوذُوا حَتَّىٰ أَتَاهُمْ نَصْرُنَا ۚ وَلَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ ۚ وَلَقَدْ جَاءَكَ مِن نَّبَإِ الْمُرْسَلِينَ ‎﴿٣٤﴾‏ وَإِن كَانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَن تَبْتَغِيَ نَفَقًا فِي الْأَرْضِ أَوْ سُلَّمًا فِي السَّمَاءِ فَتَأْتِيَهُم بِآيَةٍ ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَىٰ ۚ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِينَ ‎﴿٣٥﴾‏} صدق الله العظيم [الأنعام].
بیان حق این اندرز خداوند به خاتم الأنبیاء و المرسلین که «از جاهلان نباشد» چیست؟ این اندرز از آن جهت است که ایشان مانند مردمش تصور می‌نمود اگر خداوند با معجزه‌ای که تصدیق کننده نبوت او باشد به وی یاری رساند، حتماً مردمش حقِّ نازل شده از پروردگار را خواهند پذیرفت. به همین خاطر، آنکه بین انسان و قلب او حائل است به نبی خود می‌فرماید:
{وَإِن كَانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَن تَبْتَغِيَ نَفَقًا فِي الْأَرْضِ أَوْ سُلَّمًا فِي السَّمَاءِ فَتَأْتِيَهُم بِآيَةٍ ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَىٰ ۚ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِينَ ‎﴿٣٥﴾‏} صدق الله العظيم.
این دلیل آشکاری است که نشان می‌دهد محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - از این نکته آگاهی نداشتند و مانند قوم خود تصور می‌کردند اگر خداوند با معجزه او را یاری دهد، مردمش به حقِّ نازل شده از جانب خداوند ایمان می‌آورند. اما اگر نشانه و معجزات الهی می‌آمدند و مردم نسبت به آنها کافر می‌شدند، چیزی جز هلاکت‌ شدن برایشان در پی نداشت. چون محققاً نبی بعد از آمدن معجزه، در قلب خود از دست مردمانش غضبناک شده و خالصانه از ته قلب علیه‌شان دست دعا بلند می‌کرد و خداوند، آن مردم را هلاک می‌ساخت و برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
{بَلْ قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْيَأْتِنَا بِآيَةٍ كَمَا أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ ‎﴿٥﴾‏ مَا آمَنَتْ قَبْلَهُم مِّن قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا ۖ أَفَهُمْ يُؤْمِنُونَ ‎﴿٦﴾‏} صدق الله العظيم [الأنبياء].
ببینید خداوند تعالی چه می‌فرماید:
{مَا آمَنَتْ قَبْلَهُم مِّن قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا ۖ أَفَهُمْ يُؤْمِنُونَ ‎﴿٦﴾‏} صدق الله العظيم [الأنبياء].
به همین خاطر است که خداوند از فرستادن معجزات [نشانه‌ها] خودداری می‌کند، چرا که انبیا و قوم آنها درابتدای امر این نکته را درک نمی‌کردند و انبیا نیز مانند مردمشان تصور می‌کردند اگر خداوند با معجزات یاریشان نماید، مردم آنها را باور می‌کنند؛ چگونه ممکن است وقتی این معجزه در برابر چشمانشان رخ دهد ایمان نیاورند! آری، تصور انبیا چنین بود. اقوام انبیا برای اینکه باور کنند رسولان از جانب پروردگار عالمیان فرستاده شده‌اند، مصرانه درخواست معجزه می‌کردند و انبیا به طمع تصدیق رسالتشان، از خواسته مردمشان پیروی و از خداوند درخواست می‌نمودند تا نشانه‌های تصدیق را برایشان نازل فرماید و زمانی که خداوند با آن نشانه‌ها به آنها یاری می‌رساند، مردمانشان معجزات [نشانه‌ها] را تکذیب کرده و می‌گفتند: «شما دیوانه نیستید، بلکه ساحری توانا هستید!» متعاقب آن، انبیایی که معجزه برایشان فرستاده شده‌بود، علیه قومشان دعا کرده و خداوند نیز دعایشان را مستجاب و مردمی که نشانه‌های خداوندگار را تکذیب کرده بودند، هلاک می‌کرد و کسانی که حقِّ نازل شده از جانب خداوند را تکذیب کرده بودند، از کرده خود پشمان می‌شدند.
از آنجا که محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - آخرین نبی و رسول خداوند بود، پروردگار برای ایشان معجزه‌ای که تصدیق کننده او باشد نفرستاد تا مبادا در قلب خود نسبت به مردم خشمگین شده و علیه آنها به‌ سوی خداوند دست بالا ببرد و در نتیجه خداوند نیز مردم را هلاک نماید. به همین دلیل خداوند از فرستادن معجزه برای تصدیق - رسالت ایشان - خودداری نمود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَمَا مَنَعَنَا أَن نُّرْسِلَ بِالْآيَاتِ إِلَّا أَن كَذَّبَ بِهَا الْأَوَّلُونَ ۚ وَآتَيْنَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُوا بِهَا ۚ وَمَا نُرْسِلُ بِالْآيَاتِ إِلَّا تَخْوِيفًا﴿۵۹﴾} صدق الله العظيم [الإسراء].
ممکن است یکی از علمای سرشناس امت بخواهد بگوید: «ناصر محمد! از خدا پروا کن، چگونه می‌گویی محمد رسول الله و تمام انبیا، در ابتدای دعوتشان نسبت به این نکته جاهل بودند؟» مهدی منتظر ناصر محمد یمانی در پاسخ تمام کسانی که این سؤال را مطرح کنند، می‌گوید: به من گوش کن، من در مقام محبت و نزدیکی به جدم محمد رسول الله به تو ارجحیت دارم و فتوایی که برایتان دادم، به درستی از جانب پروردگار آمده‌است که او نیز مانند باقی انبیا در ابتدای دعوتش از این نکته غافل بوده است و برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا} صدق الله العظيم [طه:۱۱۴]
اما شما به عبادت انبیا که انسان‌هایی مانند شما هستند رو آورده‌اید.
خطاب من به علمای مسلمین و امت آنهاست، به راستی که من امام مهدی، یاری‌رساننده به محمد و یاری‌رساننده به تمام انبیا هستم و بر خلاف خواسته شما، من به حق از خداوند سخن می‌گویم؛ می‌خواهد خوشتان بیاید و یا خوشتان نیاید، راضی باشید یا نباشید. شایسته نیست امام مهدی منتظر که از جانب خداوند برانگیخته شده‌است، از خواسته‌های شما پیروی نماید و به خداوند بزرگ سوگند یاد می‌کنم که عقاید باطل شما را در هم کوبیده و آنها را مانند خاکستری که در روز توفانی به باد می‌رود، پراکنده خواهم کرد. رضایت و یا دوست داشتن شما نزد من، کوچکترین ارزشی ندارد. رضایت و محبت شما از من دور باد اگر بهای آن این باشد که برای رضایتتان بگذارم گمراه بمانید و باورم کنید بلکه عمراً باور نکنید. به اذن خداوند در برابرتان صبر پیشه می‌کنیم، باشد که خداوند هدایتتان کند و رضایت شما برای من اهمیتی ندارد؛ بلکه من رضوان پروردگارم را عبادت کرده و برای او سر به سجده می‌گذارم؛ هرکسی می‌خواهد راضی باشد و هر کسی می‌خواهد خشمگین شود.
احمد جعفر! اگر تو از شیاطین بشر نباشی، به خداوند بزرگ و غفور و رحیم قسم، دلیل شک تو به امام ناصر محمد یمانی این است که در قلبت به یقین کامل رسیده بودی که ناصر محمد یمانی بی شک‌ و تردید مهدی منتظر است و پیش خود تصور می‌کردی ممکن نیست روزی به این که ناصر محمد یمانی، مهدی منتظر حق است، شک کنی و خداوند اراده نمود تا در زمینه علم هدایت این درس را به تو بیاموزد که او بین انسان و قلبش حائل است. پس از کسانی مباش که خداوند در آیه ۵۳ درباره شان می فرماید:
{لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ ﴿۵۳﴾ وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الحقّ مِن رَّبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿۵۴﴾} صدق الله العظيم [الحجّ].
پیش از این برایتان فتوا داده بودیم که حتی تمام انبیا نیز به شک دچار شده‌اند و سپس خداوند آیات خود را برایشان استوار گردانیده است. عزیز من نصیحت من به شما این است که غرور تو را به گناه نکشاند و از کسانی نباشی که خداوند درباره‌شان می‌فرماید:
{لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ ﴿۵۳﴾ وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الحقّ مِن رَّبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿۵۴﴾} صدق الله العظيم [الحجّ].
عیب نیست که دچار شک شده‌ای، این شک برای انبیای مکرّم خدا نیز پیش آمده است؛ اما عیب این است که بعد از استوار شدن آیات کتاب خداوند، باز هم به ظلم کردن در حق خود ادامه دهی. شکرگزار باش که خداوند تو را از پیروان امام مهدی منتظر ناصر محمد قرار داده‌است. شکرگزار باش خداوند مقدر فرموده تا از دعوت مهدی منتظر در «عصر گفتگوی قبل از ظهور» باخبر شوی و شکرگزار باش که خداوند در «عصر گفتگوی قبل از ظهور» در همان ابتدای کار تو را از «انصار پیشگام برگزیده» قرار داده‌است. به‌ خاطر فتنه شکی که بدان دچار شده‌ای، به گذشته خود بازنگرد. خداوند به‌ خاطر این که گمان کردی به مهدی منتظر ناصر محمد یمانی شک نخواهی کرد، به تو درسی عقیدتی داده‌است. خداوند اراده نموده تا بدانی خدا بین تو و قلبت حائل می‌شود و سپس آیات خود را برایت استوار می‌سازد مگر از کسانی باشی که درباره‌شان فرموده است:
{لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ ﴿۵۳﴾ وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الحقّ مِن رَّبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿۵۴﴾} صدق الله العظيم [الحجّ].
اما در مورد قرض تو به خداوند، به تو بشارت می‌دهم به اذن خداوند، روز شنبه آن را برایت ارسال خواهیم کرد، حال یا از حساب من به حساب شما منتقل می‌شود و یا آن را از راه وسترن یونیون می‌فرستیم. اگر از راه وسترن یونیون فرستاده شد، اداره سایت از طریق پست الکترونی شماره حواله را برایت می‌فرستد و خودت این تاریخ را در نظر گرفتی که درخور هیچ مسلمانی نیست! به خداوند که انصار مهدی منتظر در مصر، از کاری که احمد جعفر کرده و درخواست پس گرفتن قرض خود به خدا را کرده، خجل هستند! ما تنها به تو اجازه می‌دهیم که به این خواسته برسی، این فقط به احمد جعفر اختصاص دارد. نام و شُهرَت [بد] تو هیچ تاثیری بر انصار در مصر نخواهد گذاشت، اگر می‌خواستم اسم چهارگانه تو را که برای بازگرداندن پول فرستاده‌ای می‌نوشتم، اما نامی را که برای خود برگزیده و با آن در برابر انصار و سایر پژوهشگران ظاهر می‌شوی «احمد جعفر» کافی است.
هم چنین به مدیریت پایگاه امر می‌کنیم ممنوعیت ورود احمد جعفر را لغو کنند و نباید تا زمانی که گفت‌وگو بین او و مهدی منتظر در جریان است، از ورود او به پایگاه ممانعت شود، مگر به دستور مهدی منتظر، پس به این امر پایبند باشید.
و به همین ترتیب، اداره حق ندارد بدون مشورت با امام مهدی ناصر محمد، صفت انصار را از زیر اسم کسی بردارد و شما حق دخالت در این امر را ندارید.
هم چنین بیانات هیچ یک از انصار را حذف نکنید، مگر با مشورت امام مهدی ناصر محمد. به‌ جز موارد بالا، شما اداره کنندگان گرامی پایگاه، در باقی امور صلاحیت دارید به روشی که می‌خواهید عمل کنید.
صلوات بر شما، من قدر سعی شبانه‌روزی و طاقت‌فرسای شما را می‌دانم و اگاهم چگونه تلاش می‌کنید از پایگاه امام مهدی مراقبت کرده و از آن حفاظت نمایید. اما اگر اشتباهی مرتکب شوید، شایسته امام مهدی نیست که به‌ ناحق با شما مدارا نماید. از این امر ناراحت نشوید و تسلیم باشید و خداوند دوستدار شما باشد.
خطاب به علمای امت و پیروانشان می‌گویم: به راستی که ناصر محمد، مردی عاقل است و مجنون و نادان نیست که نداند چه می‌گوید، پس به چیزی که می‌خواهم به شما بگویم گوش دهید:
قسم به کسی که آسمان‌های هفتگانه و نجوم را فراخ ساخت و زمین‌های هفتگانه و قمرهای آنها را از زمین مادریتان جدا نمود و آن را رام شما کرد و از آن آب و چراگاه‌ها را خارج و کوه‌ها را در آن استوار ساخت؛ من ناصر محمد، امام مهدی منتظر حق هستم و لعنت خداوند بر کسی باد که به پروردگار افترا بزند؛ نور و تاریکی در یک‌جا قابل جمع نیست. اگر کسی بگوید: «ناصر محمد! وقتی به خداوند عظیم سوگند می‌خوری مهدی منتظری، برما واجب است که بی‌هیچ شک‌ و‌ تردیدی تو را باور کنیم». امام مهدی ناصر محمد در پاسخ می‌گوید: اما من به خداوند شهادت می‌دهم که پروردگار برهان صدق انبیا و ائمه کتاب را در قسم خوردن آنها به خداوند عظیم نگذاشته‌است تا به واسطه آن، مردم آنها را باور کنند؛ بلکه دلیل حق، اقامه حجت قاطع از محکمات کتاب خداوند و داوری بین شما بر اساس آن است تا در اختلافاتتان حکم داده و تشتت و پراکندگی شما را به وحدت تبدیل نمایم و شما را از فرقه‌ فرقه شدن بازدارم که در دین خداوند تقسیم مسلمانان به گروه‌های مختلف دینی و درگیری و نزاع آنها با یکدیگر حرام است و همین هم باعث ناتوانی و از بین رفتن شوکتتان شده است.
ای مسلمانان! شما را بر خود و علمایتان شاهد می‌گیرم، سال ۲۰۱۴ ده سال می‌شود که از علمای مسلمین دعوت می‌کنم، حکمیت کتاب خداوند قرآن عظیم را بپذیرند تا در موارد اختلاف، بر اساس آن بینشان حکم کنیم و اگر نتوانم در موارد اختلاف بر اساس آیات محکم کتاب خداوند حکم کنم، پس ناصر محمد، امام مهدی منتظر نیست و اگر حاضر به پذیرش حکم کتاب خداوند نشوید، من تا زنده‌ام حاضر نیستم شما را جز به قرآن عظیم، به چیز دیگری دعوت نمایم. شاهد باشید و حکم با خداوند است که بهترین جداکننده حق و باطل است.
شاید یکی از کسانی که اهل تفکر نیست بخواهد سؤال کند: «در سیره آمده است که مهدی منتظر در کنار بیت المعمور و در مسجد الحرام ظهور می‌کند نه پشت صفحه کامپیوتر»! درجواب افرادی از این دست که از عقل خود استفاده نمی‌کنند، می‌گوییم: به راستی که مهدی منتظر بعد از آن که مورد تصدیق قرار گرفت، برای بیعت در بیت عتیق حاضر خواهد شد و قبل از آن، زمان «گفتگو در دوران پیش از ظهور» خواهد بود. بعد از آنکه مهدی منتظر را تأیید کردید، در بیت عتیق حاضر خواهد شد. یا مگر شما هم مانند شیعیان اثنی عشری ادعا می‌کنید خداوند، مهدی منتظر را درحالی‌که جبریل در سمت راست و میکائیل در سمت چپ اوست، بر خواهد انگیخت و این دو شهادت می‌دهند او امام مهدی است!! هیهات که چقدر قلب هایتان شبیه کسانی است که می‌گفتند:
{فَلَوْلَا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِّن ذَهَبٍ أَوْ جَاءَ مَعَهُ الْمَلَائِكَةُ مُقْتَرِنِينَ ﴿۵۳﴾} [الزخرف].
باز می‌گفتند:
{وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا لَوْلَا أُنزِلَ عَلَيْنَا الْمَلَائِكَةُ أَوْ نَرَىٰ رَبَّنَا لَقَدِ اسْتَكْبَرُوا فِي أَنفُسِهِمْ وَعَتَوْا عُتُوًّا كَبِيرًا ﴿٢١﴾ يَوْمَ يَرَوْنَ الْمَلَائِكَةَ لَا بُشْرَىٰ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُجْرِمِينَ وَيَقُولُونَ حِجْرًا مَّحْجُورًا ﴿٢٢﴾} صدق الله العظيم [الفرقان].


سلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
أخوكم الإمام المهدي ناصر محمد اليماني
ـــــــــــــــــــ
[مقصود از «حجرا محجورا» در بیان زیر که در تاریخ ۱۷ آبان ۱۴۰۰ توسط امام نوشته شد، روشن شده‌است:
https://mahdialumma.org/showthread.php?p=363829 (https://mahdialumma.org/showthread.php?p=363829#post363829)
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=150016