Admin
04-06-2015, 04:54 PM
امام ناصر محمد الیمانی
{فَإِنَّهَا لَا تَعْمَی الْأبصار و لکن تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُور} صدق الله العظیـــــــم..
بسم الله الرحمن الرحیم، و صلوات و سلام بر خاتم الانبیاء و المرسلین جَدَّم محمد رسول الله و خاندان پاکش و تمام انصار پیرو حق در میان گذشتگان و آیندگان و در عالم بالا، تا یوم الدین.
سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما مسلمانان و سلام بر ما و بندگان صالح خدا و سلام بر رسولان الهی و الحمد لله ربّ العالمین..
من امام مهدی منتظر ناصر محمد یمانی هستم و ابتدا به حق برایتان فتوا میدهم: شما حق آمده از نزد پروردگارتان را تصدیق نکرده و از آن پیروی نخواهید کرد مگر آنکه عقلتان را تصدیق کنید، عقلی که هیچوقت از دیدن حقیقت کور نخواهد شد. تصدیقِ فرمودهی خداوند تعالی:
{فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأبصار وَلَكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُور} صدق الله العظیم [الحج:۴۶]
و لذا به حق برای شما فتوا میدهیم که بیشک و تردید عقلتان جانب امام مهدی ناصر محمد یمانی را خواهد گرفت و برای آنکه بتوانید حق را از باطل تمیز دهید باید از عقل خود استفاده کنید، چون مشاوری امین است، نعمتی از جانب پروردگار عالمیان که انسان به واسطه آن از حیوان متمایز میشود. بدانید که عقل یعنی: تفکر قبل از دادن حکم برای تشخیص حق از باطل. تصدیقِ فرمودهی خداوند تعالی:
{قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأعمى وَالْبَصِيرُ أَفَلاَ تَتَفَكَّرُونَ} صدق الله العظیم [الأنعام:۵۰]
اگر الآن یکی از شما با عقل خود مشورت کرده و بگوید: «شنیدهام شخصی در اینترنت جهانی هست که میگوید مهدی منتظر است و اظهار میدارد جَدَّش محمد رسولالله - صلیالله علیه واله وسلّم - به او فتوا داده که ایشان مهدی منتظر است و میگوید محمد رسولالله - صلّی الله علیه وآله وسلّم - در رویایی حق به او فتوا داده که به اذن خداوند هرکس با قرآن با او مجادله کند، به حق از ایشان شکست میخورد. عقل گرامی من که از دیدن حق ناتوان نمیشوی، نظرت چیست، آیا ناصر محمد یمانی حقاً مهدی منتظر است یا شیطانی گستاخ؟» عقلش با عذرخواهی به او میگوید: «صاحب من! مرا ببخش، من نمیتوانم فتوای حقی به تو بدهم، باید بر روی استدلالهای علمی این مرد فکر کنم بعد به حق برایت فتوا دهم». انسان در پاسخ عقلش میگوید: «ما از پدران و بزرگانمان و آنها نیز از بزرگانشان روایاتی شنیدهاند که از رسولالله - صلّی الله علیه وآله وسلّم - نقل شده است نام مهدی منتظر (محمد) است». عقل انسان در پاسخ به او میگوید: «برهان علمی خود را در مورد این اسم برایم بیاور و برهان علمی ناصر محمد یمانی را هم به من عرضه کن تا به حق میانتان حکم کنم». انسان به عقلش میگوید: «برهان قوی علمی ما حدیثی از رسولالله - صلّی الله علیه وآله وسلّم - درباره نام مهدی منتظر است که شیعه و سنی بر روی آن توافق دارند. حدیث میگوید: [یواطئ اسمه اسمی]». عقل در جواب به انسان میگوید: «آیا میگویید که محمد رسول الله صلی الله و علیه و آله و سلم فتوا داده است که نام امام مهدی محمد است؟» انسان شیعی یا سنی در جواب میگوید: «البته که اینطور است و با دانشی محکم که ما (شیعه و سنی) در اختیارمان است، توافق داریم که نام او محمد است و این بر حسب فرموده رسول الله علیه الصلاة والسلام است: [یواطئ اسمه اسمی ]».
عقل به صاحبش میگوید: «آیا حدیثی از رسول - علیه الصلاة والسلام - هست که به شما شیعیان و سنیان فتوا داده باشد که اسم امام مهدی (محمد) است و یا محمد رسول الله چنین نامی را برایتان بر زبان نیاورده است؟» انسان در پاسخ به وی میگوید: «خیر، حدیث یا روایتی وجود ندارد که فتوا دهد و از اسم (محمد) سخن به میان بیاورد بلکه محمد رسولالله - صلّی الله علیه وآله وسلّم - در تمام احادیث فرموده است نام محمد همراه (یواطئ) نام مهدی است؛ حال ای عقل گرامی که از دیدن حق کور نمیشوی، نظرت چیست؟» عقل در پاسخ او میگوید: «مهلت بده و منتظر حکم حق باش، ولی بعد از آنکه برهان علمی ناصر محمد یمانی را در مورد اسم برای من آوردی.» انسان شیعه یا سنی به عقل خود جواب میدهد: «ناصر محمد یمانی میگوید که در حدیثِ تواطؤ حکمت بالغهای وجود دارد و اشاره میکند که نام محمد با نام مهدی ناصر محمد همراه و موافق است و علت این است که خداوند امام مهدی را به عنوان نبیِّ جدیدی که کتابی جدید با خود داشته باشد، برنمیانگیزد، بلکه خداوند امام مهدی را برای یاری رساندن به محمد صلّی الله علیه وآله وسلّم برمیانگیزد. او میگوید معنی (تواطؤ) تطابق نیست، بلکه (تواطؤ) به معنی همراهی و موافقت است. یعنی اسم محمد همراه نام مهدی ناصر محمد است تا اسم با خبر آن مطابق باشد (ناصر محمد) و چنین میشود تا اسم ناصر باشد و (محمد) خبری است که ناصر محمد با آن آمده است. او میگوید احادیث حق نبیّ - صلّی الله علیه وآله وسلّم - حکمت بالغهای در خود نهفته دارند؛ تصدیقِ فرمودهی خداوند تعالی:
{لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رسولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ} صدق الله العظیم [آل عمران:۱۶۴]
و به همین دلیل در حدیث (تواطؤ) حکمت بالغهای نهفته است تا رابطه بین نام (محمد) و (ناصر محمد) را نشان دهد و میگوید حکمت این است که نام از کار و امرش خبر دهد یعنی یاری رساندن به محمد: (ناصر محمد)». عقل انسان شیعه یا سنی به او میگوید: «صاحب من، بر توست بدانی که تأویل حدیث (تواطؤ) دارای منطقی عقلانی است» و میگوید: «چگونه خداوند مهدی منتظر محمد بن عبدالله را برمیانگیزد و حکمت (تواطؤ) را به کل از بین میبرد، حکمت اینکه خداوند اسم مهدی منتظر را که نه نبیّ است و نه رسول، محمد بن عبدالله بگذارد، چیست؟ بلکه خداوند او را برای یاری رساندن (ناصر) به محمد - صلّی الله علیه وآله وسلّم - برمیانگیزد و لذا (تواطؤ) حقاً به معنی همراهی و توافق است و نه تطابق. آیا اگر مسافری بخواهد از چین به مکه برود و مسافر دیگری از محلی دیگر به مکه برود، محل توافق و همراه شدن آنها کجا خواهد بود؟ جواب منطقی مکه مکرمه است». سپس عقل میگوید: «ای صاحب من، اگر چنین است و (تواطؤ) به معنی توافق و همراهی است، پس منطق ناصر محمد یمانی حق است، چون سفر این دو مطابق هم نیست و از یک مکان و دولت واحد به مکه نیامدهاند، بلکه نقطه توافق در سفرشان مکه مکرمه است. اسم ناصر محمد نیز همینطور است و نقطه توافق و همراهی در اسم محمد است، فتوای عقل و منطق تمام شد و در مورد حکمت بالغه، او درست میگوید. اما ای صاحب من، از آنجا که عقل مشاوری امین است، به شما میگویم که اسم جای علم را نمیگیرد. هزاران میلیون نفر اسمشان ناصر محمد یا محمد بن عبدالله است، پس باید خداوند رویای حق او را به واقعیت تبدیل کند و یا با برهان قوی علمی از آیات محکم کتابش به او یاری نماید تا عالِم و جاهلی نباشد که از قرآن با او مباحثه و مجادله کند، مگر او به حق بر ایشان غلبه نماید. اگر این رویا در عالم واقعیت محقق شود، خداوند رویای بندهاش را تصدیق کرده است، همچنان که رویای محمد رسولالله - صلّی الله علیه وآله وسلّم - در عالم واقعیات به حقیقت پیوست و بعد از آنکه ایشان با ترس از تعقیب، از مکه خارج شدند، باعزتِ تمام درحالیکه معتمر بودند، وارد مکه شدند و خداوند میخواست این میعاد بازگشت نبیِّ او به مکه باشد درحالیکه او باعزت وارد مکه شده و بزرگان و اعیان و اهالی مکه در دیار خود هراسان، مخفی شده و از ترس محمد رسولالله - صلّی الله علیه وآله وسلّم - جرأت بیرون آمدن و به خیابان رفتن را نداشتند، همانطور که محمد رسولالله - صلّی الله علیه وآله وسلّم - با ترس از تعقیب شدن توسط مردم مکه، از آنجا خارج شده بود. خداوند تعالی میفرماید:
{لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالحقّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِن شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُؤُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِن دُونِ ذَلِكَ فَتْحًا قَرِيبًا} صدق الله العظیم [الفتح:۲۷]
در مورد ناصر محمد یمانی نیز چنین است و اگر او واقعاً از سوی پروردگار عالمیان برانگیخته شده باشد، پس باید خداوند رویای حق او را تصدیق کند و طبق فتوایی که خداوند و رسولش به وی دادهاند، کسی از قرآن با او مباحثه و مجادله نکند، مگر ایشان با علم و برهان قوی از قرآن بتواند بر آنها غلبه کند. ولی از کجا بدانید که او به خداوند و رسولش نسبت دروغ نداده باشد؟ از آنجا که رویا به صاحب آن اختصاص دارد و حکم شرعی برای امت بر اساس آن داده نمیشود، پس باید خداوند، خلیفه خود را به حق تصدیق کرده و کسی از قرآن با او مجادله نکند، مگر ایشان با برهان قوی علمی از قرآن عظیم بر او غلبه نماید و رویای حق از سوی پروردگار عالمیان، در عالم واقعیت، محقق شود و از آنجا که من، یعنی عقل تو، با منطق و تفکر حق مشورت میدهم، باید در برهانهای علمی امام ناصر محمد یمانی تدبر و تفکر کنم و همینطور بر روی دلایل علمی کسی که با او مجادله میکند تدبر کنم تا ببینم حجت کدام یک باطل است».
فتوای عقل انسانی که از خاک سفالگون خلقشده است، در اینجا به پایان رسید و عقل تمام بشریت، به هیچ وجه از این نتیجه منحرف نمیشود، هر چند این نتیجهی بصیرت عقلِ یک نفر است ولی اگر انسان از تفکر و تدبر خود استفاده نماید، تمام عقلها [به همین نتیجه میرسند، چون] عقل از دیدن حق کور نمیشود و از آنجا که من مهدی منتظر هستم، بصیرت تمام بشریت را به چالش میکشم، بصیرتی که از دیدن حق کور نیست. به خداوند قسم تمام عاقلان راهی جز تسلیم در برابر حق ندارند، اما کسانی که اهل تعقل نیستند، به خداوند یگانه قسم که تمام انبیا و رسولان خداوند از اولین آنها گرفته تا آخرینشان یعنی محمد رسولالله - صلّی الله علیه وآله وسلّم - قادر به هدایتشان نخواهند بود تا زمان روشن شدن حقیقت فرا برسد و خداوند آنها را وارد آتش نماید و در این حال شیطان را ملامت نمیکنند، چون او بر آنها سلطهای ندارد. خداوند تعالی میفرماید:
{وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الأَمْرُ إِنَّ اللّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الحقّ وَوَعَدتُّكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُم مِّن سلطَانٍ إِلاَّ أَن دَعَوْتُكُمْ فاستجبتم لِي فَلاَ تَلُومُونِي وَلُومُواْ أَنفُسَكُم مَّا أَنَاْ بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أنتم بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أليم} صدق الله العظیم [إبراهیم:۲۲]
پس نه شیاطین، بلکه خودشان را ملامت میکنند، چون با پیروی کورکورانه و عدم استفاده از عقل و منطق و فکرشان و با تدبر و تفکر نکردن در حجتهای دعوتکننده بهسوی راه خداوند، در حق خود ظلم کردهاند. آنها باید برهان دعوت را به عقلهایشان عرضه میداشتند تا بعد از تدبر و تفکر در مورد آن، روشن شود «عقل و منطق آن را میپذیرد یا رد میکند؟» اما چنین نکردند! بلکه قبل از شنیدن و قبل از تدبر و تفکر، حکم کردند و سپس دریافتند که علت گمراهیشان عدم استفاده از عقل و منطق بود، نه شیطان. چون اگر از عقل و منطق پیروی کرده بودند؛ چرا باید راه راست - صراط مستقیم - را گم میکردند؟ بنگرید چگونه به اشتباه خود در عدم استفاده از عقلشان اعتراف میکنند:
{لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا کُنَّا فِی أَصْحَابِ السَّعِیرِ} صدق الله العظیم [الملک:۱۰]
همانا که تسلط شیطان بر کسانی است که از عقل خود استفاده نمیکنند و از این دعوت حق رو میگردانند که میگوید: «خداوند یکتا را که شریکی ندارد عبادت نمایید و چیزی را با او شریک نگردانید، اگر عاقل هستید»، هیچکسی را با خدا نخوانید و اگر از دعوت حق اعراض کردید و برای خداوند شریک قائل شدید، آنگاه خداوند میگذارد شیطان بر شما تسلط یابد. شیطان شما را به سخن وادار و تحریک میکند تا ندانسته به خداوند نسبت داده و همانگونه که او دوست دارد، مشرک شوید. خداوند تعالی میفرماید:
{إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سلطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَىٰ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ ﴿٩٩﴾ إِنَّمَا سلطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُم بِهِ مُشْرِكُونَ ﴿١٠٠﴾} صدق الله العظیم [النحل]
پس امام مهدی بیان حق فرموده خداوند تعالی را خواهد آورد:
{وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً ۖ إِنِّي أَرَاكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿٧٤﴾ وَكَذَٰلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ ﴿٧٥﴾ فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَىٰ كَوْكَبًا ۖ قَالَ هَـٰذَا رَبِّي ۖ فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ ﴿٧٦﴾ فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَـٰذَا رَبِّي ۖ فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ ﴿٧٧﴾ فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَـٰذَا رَبِّي هَـٰذَا أَكْبَرُ} صدق الله العظیم [الأنعام]
و از آنجا که من امام مهدی هستم، بیان حق قرآن را که شک و تردیدی در آن نیست ارائه داده و برهان قوی برای بیانات را از آیات محکم قرآن برایتان میآورم تا جایی که عقل خردمندان راهی جز خاضع شدن در برابر آن نخواهد داشت. پس گوش کرده و سپس اعتراف مینماید که بیان امام ناصر محمد یمانی حقاً از جانب خداوند علیم و حکیم و با وحی تفهیم به او فهمانده شده است و برهان علمی از آیات محکم قرآن عظیم است و وسوسه شیطان رجیم نیست. حال به اذن خداوند سمیع و علیم به بیان حق - قرآن - میپردازیم.
ای علمای مسلمین و امتشان، من امام مهدی، به حق فتوا میدهم انبیا قبل از آنکه خداوند آنان را برگزیند، در جستجوی حق بودند و جستجوی آنان فکری و با تدبر و تفکر بوده است، چون عقلشان با عقاید پدرانشان درباره عبادت بتها قانع نشده بود و این عبادات ضرر و نفعی نداشتند و برای همین انبیا خواستار پیروی از حق بودند. خداوند تعالی میفرماید:
{وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آياتهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ} صدق الله العظيم [الحج:۵۲]
و حال بیان حق این فرموده خداوند تعالی:
{و ما أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى} صدق الله العظيم،
و این جستجویی فکری برای پیروی از حق است، چون آنها با عبادت بتها که پدرانشان به آن مشغول بودند، قانع نشده بودند. چنان که خلیل الله ابراهیم - علیه الصلاة والسلام - با عبادت بتها قانع نشده بود و میدید آنها نفع و ضرری ندارند و قوم خود را در گمراهی آشکار میدید و عقل و منطق، عبادت بتها را نمیپذیرد. خداوند تعالی میفرماید:
{وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً ۖ إِنِّي أَرَاكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿٧٤﴾} صدق الله العظيم [الأنعام]
سپس ابراهیم شروع به تفکر و جستجوی چیزی کرد که شایستهی عبادت شدن در ملکوت است. خداوند تعالی میفرماید:
{ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً ۖ إِنِّي أَرَاكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿٧٤﴾ وَكَذَٰلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ ﴿٧٥﴾ فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَىٰ كَوْكَبًا ۖ قَالَ هَـٰذَا رَبِّي ۖ فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ ﴿٧٦﴾ فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَـٰذَا رَبِّي ۖ فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ ﴿٧٧﴾} صدق الله العظيم [الأنعام]
{قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي ربّي لأكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ} صدق الله العظيم
پس از اینجا درمییابید که هنوز ابراهیم از جانب خداوند به رسالت قومش برگزیده نشده است، بلکه همچنان به دنبال یافتن حق و در آرزوی پیروی از آن است. تصدیقِ فرمودهی خداوند تعالی:
{و ما أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى}صدق الله العظيم [الحج:۵۲]
پس در صورتی که فرد آرزوی این را داشته باشد که از حق پیروی کند و سپس با تفکر به جستجوی آن بپردازد، خداوند او را بهسوی حق هدایت خواهد کرد. تصدیقِ فرمودهی خداوند تعالی:
{وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا ۚ وَإِنَّ اللَّـهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ ﴿٦٩﴾} صدق الله العظيم [العنكبوت]
یعنی کسانی که به دنبال یافتن حق هستند و تنها حقی را که مستحق عبادت است، میطلبند و از آنجا که تنها خداوند، حق است، پس بر پروردگار است که حقجویان را بهسوی راه حق هدایت نماید و حق، خداوند است و غیر آن همه باطلاند. برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا ۚ وَإِنَّ اللَّـهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ ﴿٦٩﴾} صدق الله العظيم [العنكبوت]
ولی کسی که در پی یافتن حق است، در قلبش حزن و اندوه بسیار عمیقی احساس میکند و از پروردگارش میخواهد تا راهی را که بیشک و تردید حق است به او نشان دهد؛ راهی که عقل و منطق آن را میپذیرد. چراکه عقل حقجویی مانند ابراهیم - علیه الصلاة و السلام - با عبادت کوکبهای درخشان و یا تابان قانع نشد و برای همین هم خلیل الله ابراهیم - علیه الصلاة و السلام - این سخنان حزین را بر زبان آورد، درحالیکه به شدت اندوهگین بود و از ناراحتی اینکه از مردمی باشد که نسبت به حق گمراهاند، میخواست گریه کند و برای همین بعد از غروب ماه، خلیل خداوند ابراهیم گفت:
{قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي ربّي لأكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ} صدق الله العظيم [الأنعام:۷۷]
آن شب از شدت اندوه گریه کرد، چون آرزوی هدایت شدن بهسوی حق را داشت و تمام شب بیدار ماند و به ملکوت آسمان میاندیشید تا آفتاب طلوع کرد:
{فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا ربّي هَذَا أَكْبَرُ}،
و در مورد عبادت خورشید به تفکر ادامه داد تا اینکه با فرا رسیدن مغرب، خورشید غروب کرد. سپس خداوند قلب او را نسبت به حق بصیر کرد که: «این خداوند است که خورشید و ماه و آسمانها و زمین را آفریده و اوست که شایسته عبادت است». خداوند تعالی میفرماید:
{فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَـٰذَا رَبِّي هَـٰذَا أَكْبَرُ ۖ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ ﴿٧٨﴾ إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا ۖ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿٧٩﴾} صدق الله العظيم [الأنعام]
آنگاه خداوند او را به عنوان رسول برگزید و کتاب و حکمت را به او آموخت و این بعد از آرزوی او برای یافتن حق و پیروی از آن بود و سپس خداوند او را به راه حق هدایت نمود. تصدیقِ فرمودهی خداوند تعالی:
{وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى} صدق الله العظيم
و محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - نیز عقلش با عبادت بتها قانع نشده بود و در فکر و حیرت بود و برای همین در غار با خود خلوت میکرد و درباره آفرینش آسمانها و زمین و خالق آنها فکر میکرد. درباره آنچه که مردمش میپرستیدند، فکر میکرد و درباره دین نصاری [مسیحیان] و یهودیان اندیشه مینمود. قوم او بتها را میپرستیدند و نصاری [مسیحیان] مردی از میان انسانها به نام مسیح عیسی بن مریم و یهودیان مردی به نام عزیر را میپرستیدند. او نمیدانست کدام حق است تا از آن پیروی نماید. مانند این بود که میان این سه راه گم شده بود و نمیدانست کدام حق است تا از آن پیروی نماید و برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَىٰ ﴿٧﴾} صدق الله العظيم [الضحى]
و مقصود از گمگشته [الضال] در اینجا کسی است که نمیداند راه حق کدام است، آیا حق با بتپرستان است یا کسانی که نبی الله مسیح عیسی بن مریم را میپرستند و یا کسانی که نبی الله عزیر را عبادت میکنند. او بر سر سه راهی قرار گرفته و گم شده بود و نمیدانست کدام راه درست است تا آن را برگزیند. در طمع نبوت یا رسالت نبود و تنها امیدوار بود حق را بیابد. ولی خداوند دید او گم شده و به دنبال حق میگردد و برای همین در غار با خود خلوت میکرد تا فکر کند. پس خداوند او را برگزید و به راه حق هدایت نمود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى}صدق الله العظيم.
خداوند حقجویان را بهسوی حق هدایت میکند، چون تنها خداوند سبحان است که حق است و غیر او باطل هستند و برای همین نیز خداوند سبحان، حقجویان را بهسوی خود هدایت مینماید. تصدیقِ فرمودهی خداوند تعالی:
{وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا ۚ وَإِنَّ اللَّـهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ ﴿٦٩﴾} صدق الله العظيم [العنكبوت]
حال سراغ این فرمودهی خداوند تعالی میآییم:
{وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آياتهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴿۵۲﴾} صدق الله العظيم [الحج]
و این وسوسهای از شیطان است که بعد از هدایت شدن توسط خداوند، او را به شک میانداخت، چنانکه برای رسول الله ابراهيم - عليه الصلاة والسلام - رخ داد که بعد از آن که خداوند او را بهسوی حق رهنمون گشت و قلبش از حق اطمینان یافت، دچار وسوسه [القائات] شیطانی شد که چگونه خداوند مرده را برمیانگیزد؟ و خداوند تعالی میفرماید:
{وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِـي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَى وَلَـكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي} صدق الله العظيم [البقرة:۲۶۰]
اما خداوند آیات خود را برای رسول خود ابراهیم استوار ساخت و در عالم واقعیات، حق بودن آن را مسجل نمود تا قلبش مطمئن گردد که این حق آشکار است. خداوند تعالی میفرماید:
{قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْياً وَاعْلَمْ أَنَّ اللّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ} صدق الله العظيم [البقرة:۲۶۰]
و شیطان در مورد خواسته محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - نیز شک ایجاد کرد، آن هم بعد از آنکه به رسالت فرستاده شد. دلیل آن هم صحبتهای مردمش بود که میگفتند خدایانشان به او صدمه زدهاند، یعنی با مسِّ شیطان دیوانه شده است و این شیطان است که قرآن را برایش میخواند، تا جایی که ترسید کلامشان صحیح باشد، آنگاه خداوند تعالی به نبیِّ خود فرمود:
{فَإِن كُنتَ فِي شَكٍّ مِّمَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ فَاسْأَلِ الَّذِينَ يَقْرَءُونَ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكَ ۚ لَقَدْ جَاءَكَ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ ﴿٩٤﴾} صدق الله العظيم [يونس]
ولی اگر از یهودیان سوال میکرد، شک وی را بیشتر میکردند؛ درحالیکه همانطور که پسرانشان را میشناختند، میدانستند این وحیِ حق و واقعاً از جانب پروردگار عالمیان است. اما خداوند نگذاشت تا او از اهل کتاب سوال نماید، بلکه از نبیّ خود به طور خاص برای زیارت از پروردگارش دعوت نمود تا با او از ورای حجاب سخن گوید. خداوند آتش وعده داده شده به کافران و جنتِ وعده داده شده به متقیان را به او نشان داد. تصدیقِ فرمودهی خداوند تعالی:
{وأنا عَلَى أَنْ نُرِيَكَ مَا نَعِدُهُمْ لَقَادِرُونَ} صدق الله العظيم [المؤمنون:۹۵]
در شب معراج و اسراء، خداوند آیات بزرگ پروردگارش را به وی نشان داد تا بعد از اینکه دچار وسوسه [القائات] شیطانی شد و شک نسبت به حق او را فراگرفته بود، قلبش اطمینان یابد؛ چنان که پیش از او نیز ابراهیم گرفتار مسّ شیاطین شده و نسبت به حق شک کرده بود؛ آن هم بعد از آن که در آرزوی پیروی از حق، به جستجوی آن پرداخت و از جانب خداوند برگزیده شد و به عنوان نذیر بهسوی مردمان فرستاده شده بود. شیطان در آرزو و خواستهاش شک ایجاد کرد، آن هم بعد از آنکه خداوند آرزوی وی را محقق گردانیده و به راه راست هدایت شده بود و یقین کرده بود که بعد از اینکه خداوند او را هدایت نمود، دیگر گرفتار شک نخواهد شد. پس خداوند او را گرفتار نمود تا در مورد مسئله «عقیده و باور» درسی به وی بیاموزد و بداند که خداوند میان انسان و قلبش حائل میشود تا بعد از این، به خود اطمینان و اتکا نداشته باشد. برای همین شیطان با مسّ خود باعث شد شک او را دربرگیرد و آنگاه خداوند حقانیت آیات خود را برای انبیائش روشن و آیات خود را برای آنان استوار ساخت. چنانکه برای موسى - عليه الصلاة والسلام - نیز چنین شد. شیطان با مسِّ خود او را به شک انداخت که عصای او نیز مانند عصای ساحران و طنابهای آنان است و سحر تخیل باعث شده که تصور کند آنها حرکت کرده و میخزند. موسی در نفس خود دچار ترس شد، آنگاه خداوند حقانیت آیات خود را برای موسی روشن و استوار نمود و شک نسبت به حق را که شیطان عامل آن بود برطرف نمود:
{قَالُوا يَا مُوسَىٰ إِمَّا أَن تُلْقِيَ وَإِمَّا أَن نَّكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَلْقَىٰ ﴿٦٥﴾ قَالَ بَلْ أَلْقُوا ۖ فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِن سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَىٰ ﴿٦٦﴾ فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُّوسَىٰ ﴿٦٧﴾ قُلْنَا لَا تَخَفْ إِنَّكَ أَنتَ الْأَعْلَىٰ ﴿٦٨﴾ وَأَلْقِ مَا فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا ۖ إِنَّمَا صَنَعُوا كَيْدُ سَاحِرٍ ۖ وَلَا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتَىٰ ﴿٦٩﴾ فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّدًا قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هَارُونَ وَمُوسَىٰ ﴿٧٠﴾} صدق الله العظيم [طه]
و خداوند حقانیت آیات خود را برای او روشن نمود و بر آنها تأکید کرد تا حق برایش روشن شود و قلبش مطمئن گردید و این بیان حق فرموده خداوند تعالی است:
{وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آياتهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ(۵۲)} صدق الله العظيم [الحج]
ای حقجویان، اکنون حق آشکار گردید و برایتان روشن شد که قبل از آنکه خلیل الله ابراهیم به رسالت برگزیده شود و پیش از آنکه خداوند او را بهسوی حق هدایت نماید، از حقجویان بود و برای همین ابراهیم - علیه الصلاة و السلام - گفت:
{قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي ربّي لأكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ﴿۷۷﴾} صدق الله العظيم [الأنعام]
چون این زمانی بود که قبل از رسالتش هنوز در جستجوی حق بود و بعد از آنکه با آرزوی یافتن حق به تحقیق پرداخت، خداوند او را به رسالت برگزید و بهسوی مردم فرستاد. سپس شیطان در مورد زنده کردن مردگان او را دچار شک کرد و خداوند آیات خود را برای نبیِّ خود استوار ساخت و وسوسه ناحق شیطان را مرتفع ساخت. تصدیقِ فرمودهی خداوند تعالی:
{وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّىٰ أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّـهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّـهُ آيَاتِهِ ۗ وَاللَّـهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿٥٢﴾} صدق الله العظيم [الحج]
به روزی بنگرید که ابراهیم در جستجوی حق بود و آرزو داشت از آن پیروی کند. در این باره تدبر و تفکر کنید:
{وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً ۖ إِنِّي أَرَاكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿٧٤﴾ وَكَذَٰلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ ﴿٧٥﴾ فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَىٰ كَوْكَبًا ۖ قَالَ هَـٰذَا رَبِّي ۖ فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ ﴿٧٦﴾ فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَـٰذَا رَبِّي ۖ فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ ﴿٧٧﴾ فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَـٰذَا رَبِّي هَـٰذَا أَكْبَرُ ۖ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ ﴿٧٨﴾ إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا ۖ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿٧٩﴾} صدق الله العظيم [الأنعام]
و اکنون حق برای حقجویان آشکار شد. حال به بیان احمد حسن الیمانی بنگریم که خود را درحالی یمانی مینامد که اهل عراق است، نه یمن. فرستاده او «مهدی مهدی» یعنی هدایتگر بهسوی مهدی احمد حسن یمانی به پایگاه اینترنتی ما آمده و این فرستاده، بیانی از قرآن را که از جانب شیطان آمده است، در پایگاه ما گذاشت و برای همین هم عقل و منطق آن را نمیپذیرد. بیان او در ادامه میآید:
1-09-2010
06:45 صبح
مهدي مهدي
عضو جديد تاريخ التسجيل: Aug 2008
المشاركات: 18
----------------------
بسم الله الرحمن الرحيم
اللهم صلي على محمد وال محمد الائمة والمهديين وسلم تسليماً
السلام عليكم ورحمة الله وبركاته
س- چرا ابراهیم (ع) فقط کوکب و ماه و خورشید را دید؟
ج- خورشید رسول الله (ص) و ماه امام علی(ع) و کوکب امام مهدی(ع) است و خورشید و ماه و کوکب در ملکوت، تجلی خداوند بر مخلوقات بود و برای همین بر ابراهیم (ع) مشتبه شد ولی هریک برحسب خود، به محمد و علی و قائم اختصاص یافت چون آنها همگی تجلی خداوند بر مخلوقات در این دنیا هستند چون آنها مرسل خداوند هستند و نه فقط مرسل، چون محمد صلّى الله علية وآله صاحب «فتح» است و اوست که راه آسمان برایش باز شد و برخی از حجاب لاهوت برایش کنار رفت و آیات بزرگ پروردگارش را مشاهده نمود. او شهر علم بود و چهره این مدینه کمالات الهی یا ذات الهی است و اما علی دروازه این شهر است و جزئی از آن و تمام فیض رسول خداوند از راه او (علی) به بیرون راه مییابد. محمد (ص) تجلی خداوند سبحان و تعالی است و اسم خداوند سبحان در میان خلق است و علی «مسّ» ذات خداوند است و زمانی که محمد نماند و جز خداوند واحد قهار چیزی نماند، علی که صلوات خداوند بر وی باد، تجلی خداوند سبحان بر خلق است و فاطمة که صلوات پروردگارم بر او باد با ایشان است و او فردی مخصوص است چون ظاهرش ماه و باطنش خورشید است و برای همین علی (ع) فرمود اگر پردهها کنار رود نیز به یقین او چیزی اضافه نخواهد شد چون اگر پرده برایش کنار نرود او در مقامی است که پرده برایش کنار رفته است.
واما قائم (ع)، او تجلی اسم خداوند سبحان است و او زنده است و قبل شهادتش در طول حیاتش و طول عبادتش همراه کمال صفاتش و اخلاصش، او نمازش را به قنوتش و قنوتش را به نمازش وصل میکرد گویا که هیچوقت از عبادت خداوندش دور نمیشود، چون در روز دین یعنی روز قیامت صغری بر عرش نشسته است و در قرآن این «یوم المعلوم» است و او به نام خداوند حاکم بین خلق است و کلام امام (ع) کلام خداوند خواهد بود و حکم او حکم خداوند است و ملک امام (ع) ملک خداوند سبحان و تعالی است و در این روز است که خداوند صدق فرموده خود در سوره فاتحه یعنی (ملک یوم الدین) را نشان میدهد و در این روز امام، چشم خدا و زبان ناطق خداوند و ید الله خواهد بود.
از کتاب متشابهات جزء اول. امام احمد حسن الیمانی (ع)
خواهش میکنم بهخاطر رعایت عدالت، این پست را حذف نکنید و اگر ممکن است به آن جواب دهید .خداوند شما را موفق به خیر نماید بیان احمد الحسن الیمانی که مردم را بهسوی شرک به خداوند دعوت میکند و میخواهد شیعه را به انحراف شدیدی بکشاند در اینجا تمام شد. او در مورد محمد رسول الله و آل بيتش به ناحق مبالغه میکند تا بر طبق خواسته شیعیان حرف زده باشد و آنها را به تبعیت از خود بکشاند و کسانی که نسبت به پروردگارشان مشرک هستند و آنان که تعقل نمیکنند، از او پیروی نمایند.
اما من فتوای حق خود را تکرار میکنم: انسانهایی که تعقل نمیکنند و مانند چهارپایان هستند، پیرو حق نخواهند شد. آنان هیزم جهنماند و وارد آن خواهند شد و آنگاه است که درمییابند که چهارپایانی بودهاند که به علت عدم تفکر، گوش شنوا نداشته و عقل خود را به کار نگرفتهاند، برای همین مانند گاوی هستند که تفکر نمیکند. خداوند تعالی میفرماید:
{وَلِلَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ ۖ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿٦﴾ إِذَا أُلْقُوا فِيهَا سَمِعُوا لَهَا شَهِيقًا وَهِيَ تَفُورُ ﴿٧﴾ تَكَادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ ۖ كُلَّمَا أُلْقِيَ فِيهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ ﴿٨﴾ قَالُوا بَلَىٰ قَدْ جَاءَنَا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنَا وَقُلْنَا مَا نَزَّلَ اللَّـهُ مِن شَيْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ كَبِيرٍ ﴿٩﴾ وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ ﴿١٠﴾ فَاعْتَرَفُوا بِذَنبِهِمْ فَسُحْقًا لِّأَصْحَابِ السَّعِيرِ ﴿١١﴾}صدق الله العظيم [الملك]
خطاب من به علمای مسلمین و امتشان است، آیا میدانید حکمت این که شیاطین از اینکه هر چند وقت یکبار در هر دیاری کسی را با ادعای مهدی منتظر بودن به سراغتان میفرستند، چیست؟ برای این است که وقتی خداوند مهدی منتظر حق پروردگارتان را بر انگیخت، بگویید: «آیا این هم یکی از کسانی است که قبل او آمدهاند؟ چراکه ما هر روز باخبر میشویم مهدی منتظر جدیدی آمده است.» تا درباره دعوت مهدی منتظرِ حقِّ پروردگارتان تفکر نکنید و عذاب دردناک خداوند بر سرتان فرود آید و این چیزی است که شیاطین به دنبال آن هستند و برای همین هر از چند گاهی مهدی منتظر جدیدی را برایتان میفرستند تا وقتی خداوند مهدی منتظر حق خود را برانگیخت، بهخاطر کثرت مدعیان مهدویت از او روگردانید. ولی ای علمای مسلمین و ای امت مسلمان! آیا نمیتوانید شتر را از الاغ تشخیص دهید؟ به خداوند قسم که بین امام مهدی ناصر محمد یمانی و تمامی مدعیان دروغین مهدویت، تفاوت بسیاری وجود دارد. مدعیان دروغینی که گرفتار مسّ شیطان شدهاند و میبینید که ندانسته به خداوند نسبت میدهند؛ آیا نمیاندیشید؟!
ای انصار پیشگام برگزیده و ای بازدیدکنندگان میز گفتوگو که خداوند شما را از امر ما آگاه نموده است، در برابر خود و امتتان و تمام مسلمانان و علمای ایشان شاهد باشید، آنها فرق بین الاغ و شتر را درک نمیکنند و برای همین هم متوجه تفاوت احمد حسن یمانی و ناصر محمد یمانی نمیشوند؛ اما ای مردم، تفاوت ما بسیار زیاد است. آیا شما ما را یکسان میبینید؟ به هیچوجه چنین نیست؛ به خدا که احمد حسن یمانی و ناصر محمد یمانی یکسان نیستند و فرق میان آنها تفاوت میان ظلمت و نور است. آیا ظلمت و نور در نگاه شما یکسان است؟! خداوند تعالی میفرماید:
{قُلْ مَن ربّ السماوات وَالأرض قُلِ اللّهُ قُلْ أَفَاتخذتُم مِّن دُونِهِ أَوْلِيَاء لاَ يَمْلِكُونَ لِأَنفُسِهِمْ نَفْعاً وَلاَ ضَرّاً قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأعمى وَالْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنّور أَمْ جَعَلُواْ لِلّهِ شُرَكَاء خَلَقُواْ كَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ(۱۶)} صدق الله العظيم [الرعد]
چون امام مهدی ناصر محمد یمانی از شما دعوت میکند که خداوند را بدون شریک و به یگانگی عبادت نمایید و شما را از شرک به خداوند بر حذر میدارد و آنچه را که نمیدانستید به شما میآموزد. اما احمد حسن یمانی، نگاه کنید که چگونه برای شیعیان اثنی عشری فتوای مشرکانه میدهد و به آنان گفته است امام علی «مسّ» شدهی پروردگار عالمیان است! این دشمن خداوند دروغ میگوید. به خدا قسم که او از شیاطین بشر است که تظاهر میکنند ایمان دارند و کفر و مکر خود را پنهان کردهاند. احمد حسن یمانی! خداوند تو را مانند شیطان که با آگاهی او را جای خداوند به ولایت گرفتهای لعنت کند، تو گمراه نشدهای بلکه میدانی که شیطان رانده شده میخواهد مردم را از پیروی از حق بازدارد. اما مهدی منتظر از تو دعوت میکند که اگر از راستگویانی، در پایگاه او به مباحثه و گفتوگو بنشینی و اگر توانستی با آیات محکم قرآن عظیم او را خاموش نمایی، لعنت بر ناصر محمد یمانی تا یوم الدین را روا کردهای و اگر ناصر محمد یمانی تو و تمام علمای مسلمین و نصاری [مسیحی] و یهودی را با آیات محکم قرآن عظیم مغلوب کرده و خاموش سازد، اما از حق پیروی نکنید، لعنت بر تمام کسانی باد که از دعوت به پذیرش حکمیت کتاب خداوند قرآن عظیم رومیگردانند. ای جماعت روگردانندگان از دعوت به پیروی از کتاب خداوند قرآن عظیم، چه کسی شما را از عذاب خداوند نجات خواهد داد؟ چگونه ادعا میکنید که ناصر محمد یمانی در میان تمام کسانی که ادعای مهدویت میکنند، از همه عاقلتر است، آیا فتوای شما درباره حق آمده از پروردگارتان این است که امام مهدی ناصر محمد یمانی عاقلترین مجنون است؟ خدا شما را بکشد که اینگونه منحرف میشوید! بیایید تا به شما بیاموزم چرا چنین چیزی میگویید. چون عقل شما از بیانات ناصر محمد یمانی روگردان نیست و (عقلتان) به حق برایتان فتوا داده، زیرا که بصیرت از دیدن حق کور نمیشود ولی جواب شما به عقلتان و به ناصر محمد یمانی جز این نیست که او از دیگر مدعیان مهدویت عاقلتر است! درحالیکه او به حق سخن گفته و مردم را به راه راست - صراط مستقیم - هدایت میکند. بعد از حقی که عقلهایتان آن را دیده و نسبت به آن بصیرت پیدا کرده است، دیگر چه میخواهید، آیا تقوا نمیکنید؟ خداوند تعالی میفرماید:
{فَمَاذَا بَعْدَ الحقّ إِلَّا الضَّلَالُ} صدق الله العظيم [يونس:۳۲]
وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
أخوكم الإمام ناصر محمد اليماني.
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=5113
{فَإِنَّهَا لَا تَعْمَی الْأبصار و لکن تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُور} صدق الله العظیـــــــم..
بسم الله الرحمن الرحیم، و صلوات و سلام بر خاتم الانبیاء و المرسلین جَدَّم محمد رسول الله و خاندان پاکش و تمام انصار پیرو حق در میان گذشتگان و آیندگان و در عالم بالا، تا یوم الدین.
سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما مسلمانان و سلام بر ما و بندگان صالح خدا و سلام بر رسولان الهی و الحمد لله ربّ العالمین..
من امام مهدی منتظر ناصر محمد یمانی هستم و ابتدا به حق برایتان فتوا میدهم: شما حق آمده از نزد پروردگارتان را تصدیق نکرده و از آن پیروی نخواهید کرد مگر آنکه عقلتان را تصدیق کنید، عقلی که هیچوقت از دیدن حقیقت کور نخواهد شد. تصدیقِ فرمودهی خداوند تعالی:
{فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأبصار وَلَكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُور} صدق الله العظیم [الحج:۴۶]
و لذا به حق برای شما فتوا میدهیم که بیشک و تردید عقلتان جانب امام مهدی ناصر محمد یمانی را خواهد گرفت و برای آنکه بتوانید حق را از باطل تمیز دهید باید از عقل خود استفاده کنید، چون مشاوری امین است، نعمتی از جانب پروردگار عالمیان که انسان به واسطه آن از حیوان متمایز میشود. بدانید که عقل یعنی: تفکر قبل از دادن حکم برای تشخیص حق از باطل. تصدیقِ فرمودهی خداوند تعالی:
{قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأعمى وَالْبَصِيرُ أَفَلاَ تَتَفَكَّرُونَ} صدق الله العظیم [الأنعام:۵۰]
اگر الآن یکی از شما با عقل خود مشورت کرده و بگوید: «شنیدهام شخصی در اینترنت جهانی هست که میگوید مهدی منتظر است و اظهار میدارد جَدَّش محمد رسولالله - صلیالله علیه واله وسلّم - به او فتوا داده که ایشان مهدی منتظر است و میگوید محمد رسولالله - صلّی الله علیه وآله وسلّم - در رویایی حق به او فتوا داده که به اذن خداوند هرکس با قرآن با او مجادله کند، به حق از ایشان شکست میخورد. عقل گرامی من که از دیدن حق ناتوان نمیشوی، نظرت چیست، آیا ناصر محمد یمانی حقاً مهدی منتظر است یا شیطانی گستاخ؟» عقلش با عذرخواهی به او میگوید: «صاحب من! مرا ببخش، من نمیتوانم فتوای حقی به تو بدهم، باید بر روی استدلالهای علمی این مرد فکر کنم بعد به حق برایت فتوا دهم». انسان در پاسخ عقلش میگوید: «ما از پدران و بزرگانمان و آنها نیز از بزرگانشان روایاتی شنیدهاند که از رسولالله - صلّی الله علیه وآله وسلّم - نقل شده است نام مهدی منتظر (محمد) است». عقل انسان در پاسخ به او میگوید: «برهان علمی خود را در مورد این اسم برایم بیاور و برهان علمی ناصر محمد یمانی را هم به من عرضه کن تا به حق میانتان حکم کنم». انسان به عقلش میگوید: «برهان قوی علمی ما حدیثی از رسولالله - صلّی الله علیه وآله وسلّم - درباره نام مهدی منتظر است که شیعه و سنی بر روی آن توافق دارند. حدیث میگوید: [یواطئ اسمه اسمی]». عقل در جواب به انسان میگوید: «آیا میگویید که محمد رسول الله صلی الله و علیه و آله و سلم فتوا داده است که نام امام مهدی محمد است؟» انسان شیعی یا سنی در جواب میگوید: «البته که اینطور است و با دانشی محکم که ما (شیعه و سنی) در اختیارمان است، توافق داریم که نام او محمد است و این بر حسب فرموده رسول الله علیه الصلاة والسلام است: [یواطئ اسمه اسمی ]».
عقل به صاحبش میگوید: «آیا حدیثی از رسول - علیه الصلاة والسلام - هست که به شما شیعیان و سنیان فتوا داده باشد که اسم امام مهدی (محمد) است و یا محمد رسول الله چنین نامی را برایتان بر زبان نیاورده است؟» انسان در پاسخ به وی میگوید: «خیر، حدیث یا روایتی وجود ندارد که فتوا دهد و از اسم (محمد) سخن به میان بیاورد بلکه محمد رسولالله - صلّی الله علیه وآله وسلّم - در تمام احادیث فرموده است نام محمد همراه (یواطئ) نام مهدی است؛ حال ای عقل گرامی که از دیدن حق کور نمیشوی، نظرت چیست؟» عقل در پاسخ او میگوید: «مهلت بده و منتظر حکم حق باش، ولی بعد از آنکه برهان علمی ناصر محمد یمانی را در مورد اسم برای من آوردی.» انسان شیعه یا سنی به عقل خود جواب میدهد: «ناصر محمد یمانی میگوید که در حدیثِ تواطؤ حکمت بالغهای وجود دارد و اشاره میکند که نام محمد با نام مهدی ناصر محمد همراه و موافق است و علت این است که خداوند امام مهدی را به عنوان نبیِّ جدیدی که کتابی جدید با خود داشته باشد، برنمیانگیزد، بلکه خداوند امام مهدی را برای یاری رساندن به محمد صلّی الله علیه وآله وسلّم برمیانگیزد. او میگوید معنی (تواطؤ) تطابق نیست، بلکه (تواطؤ) به معنی همراهی و موافقت است. یعنی اسم محمد همراه نام مهدی ناصر محمد است تا اسم با خبر آن مطابق باشد (ناصر محمد) و چنین میشود تا اسم ناصر باشد و (محمد) خبری است که ناصر محمد با آن آمده است. او میگوید احادیث حق نبیّ - صلّی الله علیه وآله وسلّم - حکمت بالغهای در خود نهفته دارند؛ تصدیقِ فرمودهی خداوند تعالی:
{لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رسولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ} صدق الله العظیم [آل عمران:۱۶۴]
و به همین دلیل در حدیث (تواطؤ) حکمت بالغهای نهفته است تا رابطه بین نام (محمد) و (ناصر محمد) را نشان دهد و میگوید حکمت این است که نام از کار و امرش خبر دهد یعنی یاری رساندن به محمد: (ناصر محمد)». عقل انسان شیعه یا سنی به او میگوید: «صاحب من، بر توست بدانی که تأویل حدیث (تواطؤ) دارای منطقی عقلانی است» و میگوید: «چگونه خداوند مهدی منتظر محمد بن عبدالله را برمیانگیزد و حکمت (تواطؤ) را به کل از بین میبرد، حکمت اینکه خداوند اسم مهدی منتظر را که نه نبیّ است و نه رسول، محمد بن عبدالله بگذارد، چیست؟ بلکه خداوند او را برای یاری رساندن (ناصر) به محمد - صلّی الله علیه وآله وسلّم - برمیانگیزد و لذا (تواطؤ) حقاً به معنی همراهی و توافق است و نه تطابق. آیا اگر مسافری بخواهد از چین به مکه برود و مسافر دیگری از محلی دیگر به مکه برود، محل توافق و همراه شدن آنها کجا خواهد بود؟ جواب منطقی مکه مکرمه است». سپس عقل میگوید: «ای صاحب من، اگر چنین است و (تواطؤ) به معنی توافق و همراهی است، پس منطق ناصر محمد یمانی حق است، چون سفر این دو مطابق هم نیست و از یک مکان و دولت واحد به مکه نیامدهاند، بلکه نقطه توافق در سفرشان مکه مکرمه است. اسم ناصر محمد نیز همینطور است و نقطه توافق و همراهی در اسم محمد است، فتوای عقل و منطق تمام شد و در مورد حکمت بالغه، او درست میگوید. اما ای صاحب من، از آنجا که عقل مشاوری امین است، به شما میگویم که اسم جای علم را نمیگیرد. هزاران میلیون نفر اسمشان ناصر محمد یا محمد بن عبدالله است، پس باید خداوند رویای حق او را به واقعیت تبدیل کند و یا با برهان قوی علمی از آیات محکم کتابش به او یاری نماید تا عالِم و جاهلی نباشد که از قرآن با او مباحثه و مجادله کند، مگر او به حق بر ایشان غلبه نماید. اگر این رویا در عالم واقعیت محقق شود، خداوند رویای بندهاش را تصدیق کرده است، همچنان که رویای محمد رسولالله - صلّی الله علیه وآله وسلّم - در عالم واقعیات به حقیقت پیوست و بعد از آنکه ایشان با ترس از تعقیب، از مکه خارج شدند، باعزتِ تمام درحالیکه معتمر بودند، وارد مکه شدند و خداوند میخواست این میعاد بازگشت نبیِّ او به مکه باشد درحالیکه او باعزت وارد مکه شده و بزرگان و اعیان و اهالی مکه در دیار خود هراسان، مخفی شده و از ترس محمد رسولالله - صلّی الله علیه وآله وسلّم - جرأت بیرون آمدن و به خیابان رفتن را نداشتند، همانطور که محمد رسولالله - صلّی الله علیه وآله وسلّم - با ترس از تعقیب شدن توسط مردم مکه، از آنجا خارج شده بود. خداوند تعالی میفرماید:
{لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالحقّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِن شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُؤُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِن دُونِ ذَلِكَ فَتْحًا قَرِيبًا} صدق الله العظیم [الفتح:۲۷]
در مورد ناصر محمد یمانی نیز چنین است و اگر او واقعاً از سوی پروردگار عالمیان برانگیخته شده باشد، پس باید خداوند رویای حق او را تصدیق کند و طبق فتوایی که خداوند و رسولش به وی دادهاند، کسی از قرآن با او مباحثه و مجادله نکند، مگر ایشان با علم و برهان قوی از قرآن بتواند بر آنها غلبه کند. ولی از کجا بدانید که او به خداوند و رسولش نسبت دروغ نداده باشد؟ از آنجا که رویا به صاحب آن اختصاص دارد و حکم شرعی برای امت بر اساس آن داده نمیشود، پس باید خداوند، خلیفه خود را به حق تصدیق کرده و کسی از قرآن با او مجادله نکند، مگر ایشان با برهان قوی علمی از قرآن عظیم بر او غلبه نماید و رویای حق از سوی پروردگار عالمیان، در عالم واقعیت، محقق شود و از آنجا که من، یعنی عقل تو، با منطق و تفکر حق مشورت میدهم، باید در برهانهای علمی امام ناصر محمد یمانی تدبر و تفکر کنم و همینطور بر روی دلایل علمی کسی که با او مجادله میکند تدبر کنم تا ببینم حجت کدام یک باطل است».
فتوای عقل انسانی که از خاک سفالگون خلقشده است، در اینجا به پایان رسید و عقل تمام بشریت، به هیچ وجه از این نتیجه منحرف نمیشود، هر چند این نتیجهی بصیرت عقلِ یک نفر است ولی اگر انسان از تفکر و تدبر خود استفاده نماید، تمام عقلها [به همین نتیجه میرسند، چون] عقل از دیدن حق کور نمیشود و از آنجا که من مهدی منتظر هستم، بصیرت تمام بشریت را به چالش میکشم، بصیرتی که از دیدن حق کور نیست. به خداوند قسم تمام عاقلان راهی جز تسلیم در برابر حق ندارند، اما کسانی که اهل تعقل نیستند، به خداوند یگانه قسم که تمام انبیا و رسولان خداوند از اولین آنها گرفته تا آخرینشان یعنی محمد رسولالله - صلّی الله علیه وآله وسلّم - قادر به هدایتشان نخواهند بود تا زمان روشن شدن حقیقت فرا برسد و خداوند آنها را وارد آتش نماید و در این حال شیطان را ملامت نمیکنند، چون او بر آنها سلطهای ندارد. خداوند تعالی میفرماید:
{وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الأَمْرُ إِنَّ اللّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الحقّ وَوَعَدتُّكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُم مِّن سلطَانٍ إِلاَّ أَن دَعَوْتُكُمْ فاستجبتم لِي فَلاَ تَلُومُونِي وَلُومُواْ أَنفُسَكُم مَّا أَنَاْ بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أنتم بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أليم} صدق الله العظیم [إبراهیم:۲۲]
پس نه شیاطین، بلکه خودشان را ملامت میکنند، چون با پیروی کورکورانه و عدم استفاده از عقل و منطق و فکرشان و با تدبر و تفکر نکردن در حجتهای دعوتکننده بهسوی راه خداوند، در حق خود ظلم کردهاند. آنها باید برهان دعوت را به عقلهایشان عرضه میداشتند تا بعد از تدبر و تفکر در مورد آن، روشن شود «عقل و منطق آن را میپذیرد یا رد میکند؟» اما چنین نکردند! بلکه قبل از شنیدن و قبل از تدبر و تفکر، حکم کردند و سپس دریافتند که علت گمراهیشان عدم استفاده از عقل و منطق بود، نه شیطان. چون اگر از عقل و منطق پیروی کرده بودند؛ چرا باید راه راست - صراط مستقیم - را گم میکردند؟ بنگرید چگونه به اشتباه خود در عدم استفاده از عقلشان اعتراف میکنند:
{لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا کُنَّا فِی أَصْحَابِ السَّعِیرِ} صدق الله العظیم [الملک:۱۰]
همانا که تسلط شیطان بر کسانی است که از عقل خود استفاده نمیکنند و از این دعوت حق رو میگردانند که میگوید: «خداوند یکتا را که شریکی ندارد عبادت نمایید و چیزی را با او شریک نگردانید، اگر عاقل هستید»، هیچکسی را با خدا نخوانید و اگر از دعوت حق اعراض کردید و برای خداوند شریک قائل شدید، آنگاه خداوند میگذارد شیطان بر شما تسلط یابد. شیطان شما را به سخن وادار و تحریک میکند تا ندانسته به خداوند نسبت داده و همانگونه که او دوست دارد، مشرک شوید. خداوند تعالی میفرماید:
{إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سلطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَىٰ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ ﴿٩٩﴾ إِنَّمَا سلطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُم بِهِ مُشْرِكُونَ ﴿١٠٠﴾} صدق الله العظیم [النحل]
پس امام مهدی بیان حق فرموده خداوند تعالی را خواهد آورد:
{وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً ۖ إِنِّي أَرَاكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿٧٤﴾ وَكَذَٰلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ ﴿٧٥﴾ فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَىٰ كَوْكَبًا ۖ قَالَ هَـٰذَا رَبِّي ۖ فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ ﴿٧٦﴾ فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَـٰذَا رَبِّي ۖ فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ ﴿٧٧﴾ فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَـٰذَا رَبِّي هَـٰذَا أَكْبَرُ} صدق الله العظیم [الأنعام]
و از آنجا که من امام مهدی هستم، بیان حق قرآن را که شک و تردیدی در آن نیست ارائه داده و برهان قوی برای بیانات را از آیات محکم قرآن برایتان میآورم تا جایی که عقل خردمندان راهی جز خاضع شدن در برابر آن نخواهد داشت. پس گوش کرده و سپس اعتراف مینماید که بیان امام ناصر محمد یمانی حقاً از جانب خداوند علیم و حکیم و با وحی تفهیم به او فهمانده شده است و برهان علمی از آیات محکم قرآن عظیم است و وسوسه شیطان رجیم نیست. حال به اذن خداوند سمیع و علیم به بیان حق - قرآن - میپردازیم.
ای علمای مسلمین و امتشان، من امام مهدی، به حق فتوا میدهم انبیا قبل از آنکه خداوند آنان را برگزیند، در جستجوی حق بودند و جستجوی آنان فکری و با تدبر و تفکر بوده است، چون عقلشان با عقاید پدرانشان درباره عبادت بتها قانع نشده بود و این عبادات ضرر و نفعی نداشتند و برای همین انبیا خواستار پیروی از حق بودند. خداوند تعالی میفرماید:
{وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آياتهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ} صدق الله العظيم [الحج:۵۲]
و حال بیان حق این فرموده خداوند تعالی:
{و ما أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى} صدق الله العظيم،
و این جستجویی فکری برای پیروی از حق است، چون آنها با عبادت بتها که پدرانشان به آن مشغول بودند، قانع نشده بودند. چنان که خلیل الله ابراهیم - علیه الصلاة والسلام - با عبادت بتها قانع نشده بود و میدید آنها نفع و ضرری ندارند و قوم خود را در گمراهی آشکار میدید و عقل و منطق، عبادت بتها را نمیپذیرد. خداوند تعالی میفرماید:
{وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً ۖ إِنِّي أَرَاكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿٧٤﴾} صدق الله العظيم [الأنعام]
سپس ابراهیم شروع به تفکر و جستجوی چیزی کرد که شایستهی عبادت شدن در ملکوت است. خداوند تعالی میفرماید:
{ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً ۖ إِنِّي أَرَاكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿٧٤﴾ وَكَذَٰلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ ﴿٧٥﴾ فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَىٰ كَوْكَبًا ۖ قَالَ هَـٰذَا رَبِّي ۖ فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ ﴿٧٦﴾ فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَـٰذَا رَبِّي ۖ فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ ﴿٧٧﴾} صدق الله العظيم [الأنعام]
{قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي ربّي لأكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ} صدق الله العظيم
پس از اینجا درمییابید که هنوز ابراهیم از جانب خداوند به رسالت قومش برگزیده نشده است، بلکه همچنان به دنبال یافتن حق و در آرزوی پیروی از آن است. تصدیقِ فرمودهی خداوند تعالی:
{و ما أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى}صدق الله العظيم [الحج:۵۲]
پس در صورتی که فرد آرزوی این را داشته باشد که از حق پیروی کند و سپس با تفکر به جستجوی آن بپردازد، خداوند او را بهسوی حق هدایت خواهد کرد. تصدیقِ فرمودهی خداوند تعالی:
{وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا ۚ وَإِنَّ اللَّـهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ ﴿٦٩﴾} صدق الله العظيم [العنكبوت]
یعنی کسانی که به دنبال یافتن حق هستند و تنها حقی را که مستحق عبادت است، میطلبند و از آنجا که تنها خداوند، حق است، پس بر پروردگار است که حقجویان را بهسوی راه حق هدایت نماید و حق، خداوند است و غیر آن همه باطلاند. برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا ۚ وَإِنَّ اللَّـهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ ﴿٦٩﴾} صدق الله العظيم [العنكبوت]
ولی کسی که در پی یافتن حق است، در قلبش حزن و اندوه بسیار عمیقی احساس میکند و از پروردگارش میخواهد تا راهی را که بیشک و تردید حق است به او نشان دهد؛ راهی که عقل و منطق آن را میپذیرد. چراکه عقل حقجویی مانند ابراهیم - علیه الصلاة و السلام - با عبادت کوکبهای درخشان و یا تابان قانع نشد و برای همین هم خلیل الله ابراهیم - علیه الصلاة و السلام - این سخنان حزین را بر زبان آورد، درحالیکه به شدت اندوهگین بود و از ناراحتی اینکه از مردمی باشد که نسبت به حق گمراهاند، میخواست گریه کند و برای همین بعد از غروب ماه، خلیل خداوند ابراهیم گفت:
{قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي ربّي لأكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ} صدق الله العظيم [الأنعام:۷۷]
آن شب از شدت اندوه گریه کرد، چون آرزوی هدایت شدن بهسوی حق را داشت و تمام شب بیدار ماند و به ملکوت آسمان میاندیشید تا آفتاب طلوع کرد:
{فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا ربّي هَذَا أَكْبَرُ}،
و در مورد عبادت خورشید به تفکر ادامه داد تا اینکه با فرا رسیدن مغرب، خورشید غروب کرد. سپس خداوند قلب او را نسبت به حق بصیر کرد که: «این خداوند است که خورشید و ماه و آسمانها و زمین را آفریده و اوست که شایسته عبادت است». خداوند تعالی میفرماید:
{فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَـٰذَا رَبِّي هَـٰذَا أَكْبَرُ ۖ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ ﴿٧٨﴾ إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا ۖ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿٧٩﴾} صدق الله العظيم [الأنعام]
آنگاه خداوند او را به عنوان رسول برگزید و کتاب و حکمت را به او آموخت و این بعد از آرزوی او برای یافتن حق و پیروی از آن بود و سپس خداوند او را به راه حق هدایت نمود. تصدیقِ فرمودهی خداوند تعالی:
{وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى} صدق الله العظيم
و محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - نیز عقلش با عبادت بتها قانع نشده بود و در فکر و حیرت بود و برای همین در غار با خود خلوت میکرد و درباره آفرینش آسمانها و زمین و خالق آنها فکر میکرد. درباره آنچه که مردمش میپرستیدند، فکر میکرد و درباره دین نصاری [مسیحیان] و یهودیان اندیشه مینمود. قوم او بتها را میپرستیدند و نصاری [مسیحیان] مردی از میان انسانها به نام مسیح عیسی بن مریم و یهودیان مردی به نام عزیر را میپرستیدند. او نمیدانست کدام حق است تا از آن پیروی نماید. مانند این بود که میان این سه راه گم شده بود و نمیدانست کدام حق است تا از آن پیروی نماید و برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَىٰ ﴿٧﴾} صدق الله العظيم [الضحى]
و مقصود از گمگشته [الضال] در اینجا کسی است که نمیداند راه حق کدام است، آیا حق با بتپرستان است یا کسانی که نبی الله مسیح عیسی بن مریم را میپرستند و یا کسانی که نبی الله عزیر را عبادت میکنند. او بر سر سه راهی قرار گرفته و گم شده بود و نمیدانست کدام راه درست است تا آن را برگزیند. در طمع نبوت یا رسالت نبود و تنها امیدوار بود حق را بیابد. ولی خداوند دید او گم شده و به دنبال حق میگردد و برای همین در غار با خود خلوت میکرد تا فکر کند. پس خداوند او را برگزید و به راه حق هدایت نمود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى}صدق الله العظيم.
خداوند حقجویان را بهسوی حق هدایت میکند، چون تنها خداوند سبحان است که حق است و غیر او باطل هستند و برای همین نیز خداوند سبحان، حقجویان را بهسوی خود هدایت مینماید. تصدیقِ فرمودهی خداوند تعالی:
{وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا ۚ وَإِنَّ اللَّـهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ ﴿٦٩﴾} صدق الله العظيم [العنكبوت]
حال سراغ این فرمودهی خداوند تعالی میآییم:
{وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آياتهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴿۵۲﴾} صدق الله العظيم [الحج]
و این وسوسهای از شیطان است که بعد از هدایت شدن توسط خداوند، او را به شک میانداخت، چنانکه برای رسول الله ابراهيم - عليه الصلاة والسلام - رخ داد که بعد از آن که خداوند او را بهسوی حق رهنمون گشت و قلبش از حق اطمینان یافت، دچار وسوسه [القائات] شیطانی شد که چگونه خداوند مرده را برمیانگیزد؟ و خداوند تعالی میفرماید:
{وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِـي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَى وَلَـكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي} صدق الله العظيم [البقرة:۲۶۰]
اما خداوند آیات خود را برای رسول خود ابراهیم استوار ساخت و در عالم واقعیات، حق بودن آن را مسجل نمود تا قلبش مطمئن گردد که این حق آشکار است. خداوند تعالی میفرماید:
{قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْياً وَاعْلَمْ أَنَّ اللّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ} صدق الله العظيم [البقرة:۲۶۰]
و شیطان در مورد خواسته محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - نیز شک ایجاد کرد، آن هم بعد از آنکه به رسالت فرستاده شد. دلیل آن هم صحبتهای مردمش بود که میگفتند خدایانشان به او صدمه زدهاند، یعنی با مسِّ شیطان دیوانه شده است و این شیطان است که قرآن را برایش میخواند، تا جایی که ترسید کلامشان صحیح باشد، آنگاه خداوند تعالی به نبیِّ خود فرمود:
{فَإِن كُنتَ فِي شَكٍّ مِّمَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ فَاسْأَلِ الَّذِينَ يَقْرَءُونَ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكَ ۚ لَقَدْ جَاءَكَ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ ﴿٩٤﴾} صدق الله العظيم [يونس]
ولی اگر از یهودیان سوال میکرد، شک وی را بیشتر میکردند؛ درحالیکه همانطور که پسرانشان را میشناختند، میدانستند این وحیِ حق و واقعاً از جانب پروردگار عالمیان است. اما خداوند نگذاشت تا او از اهل کتاب سوال نماید، بلکه از نبیّ خود به طور خاص برای زیارت از پروردگارش دعوت نمود تا با او از ورای حجاب سخن گوید. خداوند آتش وعده داده شده به کافران و جنتِ وعده داده شده به متقیان را به او نشان داد. تصدیقِ فرمودهی خداوند تعالی:
{وأنا عَلَى أَنْ نُرِيَكَ مَا نَعِدُهُمْ لَقَادِرُونَ} صدق الله العظيم [المؤمنون:۹۵]
در شب معراج و اسراء، خداوند آیات بزرگ پروردگارش را به وی نشان داد تا بعد از اینکه دچار وسوسه [القائات] شیطانی شد و شک نسبت به حق او را فراگرفته بود، قلبش اطمینان یابد؛ چنان که پیش از او نیز ابراهیم گرفتار مسّ شیاطین شده و نسبت به حق شک کرده بود؛ آن هم بعد از آن که در آرزوی پیروی از حق، به جستجوی آن پرداخت و از جانب خداوند برگزیده شد و به عنوان نذیر بهسوی مردمان فرستاده شده بود. شیطان در آرزو و خواستهاش شک ایجاد کرد، آن هم بعد از آنکه خداوند آرزوی وی را محقق گردانیده و به راه راست هدایت شده بود و یقین کرده بود که بعد از اینکه خداوند او را هدایت نمود، دیگر گرفتار شک نخواهد شد. پس خداوند او را گرفتار نمود تا در مورد مسئله «عقیده و باور» درسی به وی بیاموزد و بداند که خداوند میان انسان و قلبش حائل میشود تا بعد از این، به خود اطمینان و اتکا نداشته باشد. برای همین شیطان با مسّ خود باعث شد شک او را دربرگیرد و آنگاه خداوند حقانیت آیات خود را برای انبیائش روشن و آیات خود را برای آنان استوار ساخت. چنانکه برای موسى - عليه الصلاة والسلام - نیز چنین شد. شیطان با مسِّ خود او را به شک انداخت که عصای او نیز مانند عصای ساحران و طنابهای آنان است و سحر تخیل باعث شده که تصور کند آنها حرکت کرده و میخزند. موسی در نفس خود دچار ترس شد، آنگاه خداوند حقانیت آیات خود را برای موسی روشن و استوار نمود و شک نسبت به حق را که شیطان عامل آن بود برطرف نمود:
{قَالُوا يَا مُوسَىٰ إِمَّا أَن تُلْقِيَ وَإِمَّا أَن نَّكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَلْقَىٰ ﴿٦٥﴾ قَالَ بَلْ أَلْقُوا ۖ فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِن سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَىٰ ﴿٦٦﴾ فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُّوسَىٰ ﴿٦٧﴾ قُلْنَا لَا تَخَفْ إِنَّكَ أَنتَ الْأَعْلَىٰ ﴿٦٨﴾ وَأَلْقِ مَا فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا ۖ إِنَّمَا صَنَعُوا كَيْدُ سَاحِرٍ ۖ وَلَا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتَىٰ ﴿٦٩﴾ فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّدًا قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هَارُونَ وَمُوسَىٰ ﴿٧٠﴾} صدق الله العظيم [طه]
و خداوند حقانیت آیات خود را برای او روشن نمود و بر آنها تأکید کرد تا حق برایش روشن شود و قلبش مطمئن گردید و این بیان حق فرموده خداوند تعالی است:
{وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آياتهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ(۵۲)} صدق الله العظيم [الحج]
ای حقجویان، اکنون حق آشکار گردید و برایتان روشن شد که قبل از آنکه خلیل الله ابراهیم به رسالت برگزیده شود و پیش از آنکه خداوند او را بهسوی حق هدایت نماید، از حقجویان بود و برای همین ابراهیم - علیه الصلاة و السلام - گفت:
{قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي ربّي لأكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ﴿۷۷﴾} صدق الله العظيم [الأنعام]
چون این زمانی بود که قبل از رسالتش هنوز در جستجوی حق بود و بعد از آنکه با آرزوی یافتن حق به تحقیق پرداخت، خداوند او را به رسالت برگزید و بهسوی مردم فرستاد. سپس شیطان در مورد زنده کردن مردگان او را دچار شک کرد و خداوند آیات خود را برای نبیِّ خود استوار ساخت و وسوسه ناحق شیطان را مرتفع ساخت. تصدیقِ فرمودهی خداوند تعالی:
{وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّىٰ أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّـهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّـهُ آيَاتِهِ ۗ وَاللَّـهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿٥٢﴾} صدق الله العظيم [الحج]
به روزی بنگرید که ابراهیم در جستجوی حق بود و آرزو داشت از آن پیروی کند. در این باره تدبر و تفکر کنید:
{وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً ۖ إِنِّي أَرَاكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿٧٤﴾ وَكَذَٰلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ ﴿٧٥﴾ فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَىٰ كَوْكَبًا ۖ قَالَ هَـٰذَا رَبِّي ۖ فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ ﴿٧٦﴾ فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَـٰذَا رَبِّي ۖ فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ ﴿٧٧﴾ فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَـٰذَا رَبِّي هَـٰذَا أَكْبَرُ ۖ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِّمَّا تُشْرِكُونَ ﴿٧٨﴾ إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا ۖ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿٧٩﴾} صدق الله العظيم [الأنعام]
و اکنون حق برای حقجویان آشکار شد. حال به بیان احمد حسن الیمانی بنگریم که خود را درحالی یمانی مینامد که اهل عراق است، نه یمن. فرستاده او «مهدی مهدی» یعنی هدایتگر بهسوی مهدی احمد حسن یمانی به پایگاه اینترنتی ما آمده و این فرستاده، بیانی از قرآن را که از جانب شیطان آمده است، در پایگاه ما گذاشت و برای همین هم عقل و منطق آن را نمیپذیرد. بیان او در ادامه میآید:
1-09-2010
06:45 صبح
مهدي مهدي
عضو جديد تاريخ التسجيل: Aug 2008
المشاركات: 18
----------------------
بسم الله الرحمن الرحيم
اللهم صلي على محمد وال محمد الائمة والمهديين وسلم تسليماً
السلام عليكم ورحمة الله وبركاته
س- چرا ابراهیم (ع) فقط کوکب و ماه و خورشید را دید؟
ج- خورشید رسول الله (ص) و ماه امام علی(ع) و کوکب امام مهدی(ع) است و خورشید و ماه و کوکب در ملکوت، تجلی خداوند بر مخلوقات بود و برای همین بر ابراهیم (ع) مشتبه شد ولی هریک برحسب خود، به محمد و علی و قائم اختصاص یافت چون آنها همگی تجلی خداوند بر مخلوقات در این دنیا هستند چون آنها مرسل خداوند هستند و نه فقط مرسل، چون محمد صلّى الله علية وآله صاحب «فتح» است و اوست که راه آسمان برایش باز شد و برخی از حجاب لاهوت برایش کنار رفت و آیات بزرگ پروردگارش را مشاهده نمود. او شهر علم بود و چهره این مدینه کمالات الهی یا ذات الهی است و اما علی دروازه این شهر است و جزئی از آن و تمام فیض رسول خداوند از راه او (علی) به بیرون راه مییابد. محمد (ص) تجلی خداوند سبحان و تعالی است و اسم خداوند سبحان در میان خلق است و علی «مسّ» ذات خداوند است و زمانی که محمد نماند و جز خداوند واحد قهار چیزی نماند، علی که صلوات خداوند بر وی باد، تجلی خداوند سبحان بر خلق است و فاطمة که صلوات پروردگارم بر او باد با ایشان است و او فردی مخصوص است چون ظاهرش ماه و باطنش خورشید است و برای همین علی (ع) فرمود اگر پردهها کنار رود نیز به یقین او چیزی اضافه نخواهد شد چون اگر پرده برایش کنار نرود او در مقامی است که پرده برایش کنار رفته است.
واما قائم (ع)، او تجلی اسم خداوند سبحان است و او زنده است و قبل شهادتش در طول حیاتش و طول عبادتش همراه کمال صفاتش و اخلاصش، او نمازش را به قنوتش و قنوتش را به نمازش وصل میکرد گویا که هیچوقت از عبادت خداوندش دور نمیشود، چون در روز دین یعنی روز قیامت صغری بر عرش نشسته است و در قرآن این «یوم المعلوم» است و او به نام خداوند حاکم بین خلق است و کلام امام (ع) کلام خداوند خواهد بود و حکم او حکم خداوند است و ملک امام (ع) ملک خداوند سبحان و تعالی است و در این روز است که خداوند صدق فرموده خود در سوره فاتحه یعنی (ملک یوم الدین) را نشان میدهد و در این روز امام، چشم خدا و زبان ناطق خداوند و ید الله خواهد بود.
از کتاب متشابهات جزء اول. امام احمد حسن الیمانی (ع)
خواهش میکنم بهخاطر رعایت عدالت، این پست را حذف نکنید و اگر ممکن است به آن جواب دهید .خداوند شما را موفق به خیر نماید بیان احمد الحسن الیمانی که مردم را بهسوی شرک به خداوند دعوت میکند و میخواهد شیعه را به انحراف شدیدی بکشاند در اینجا تمام شد. او در مورد محمد رسول الله و آل بيتش به ناحق مبالغه میکند تا بر طبق خواسته شیعیان حرف زده باشد و آنها را به تبعیت از خود بکشاند و کسانی که نسبت به پروردگارشان مشرک هستند و آنان که تعقل نمیکنند، از او پیروی نمایند.
اما من فتوای حق خود را تکرار میکنم: انسانهایی که تعقل نمیکنند و مانند چهارپایان هستند، پیرو حق نخواهند شد. آنان هیزم جهنماند و وارد آن خواهند شد و آنگاه است که درمییابند که چهارپایانی بودهاند که به علت عدم تفکر، گوش شنوا نداشته و عقل خود را به کار نگرفتهاند، برای همین مانند گاوی هستند که تفکر نمیکند. خداوند تعالی میفرماید:
{وَلِلَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ ۖ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿٦﴾ إِذَا أُلْقُوا فِيهَا سَمِعُوا لَهَا شَهِيقًا وَهِيَ تَفُورُ ﴿٧﴾ تَكَادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ ۖ كُلَّمَا أُلْقِيَ فِيهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ ﴿٨﴾ قَالُوا بَلَىٰ قَدْ جَاءَنَا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنَا وَقُلْنَا مَا نَزَّلَ اللَّـهُ مِن شَيْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ كَبِيرٍ ﴿٩﴾ وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ ﴿١٠﴾ فَاعْتَرَفُوا بِذَنبِهِمْ فَسُحْقًا لِّأَصْحَابِ السَّعِيرِ ﴿١١﴾}صدق الله العظيم [الملك]
خطاب من به علمای مسلمین و امتشان است، آیا میدانید حکمت این که شیاطین از اینکه هر چند وقت یکبار در هر دیاری کسی را با ادعای مهدی منتظر بودن به سراغتان میفرستند، چیست؟ برای این است که وقتی خداوند مهدی منتظر حق پروردگارتان را بر انگیخت، بگویید: «آیا این هم یکی از کسانی است که قبل او آمدهاند؟ چراکه ما هر روز باخبر میشویم مهدی منتظر جدیدی آمده است.» تا درباره دعوت مهدی منتظرِ حقِّ پروردگارتان تفکر نکنید و عذاب دردناک خداوند بر سرتان فرود آید و این چیزی است که شیاطین به دنبال آن هستند و برای همین هر از چند گاهی مهدی منتظر جدیدی را برایتان میفرستند تا وقتی خداوند مهدی منتظر حق خود را برانگیخت، بهخاطر کثرت مدعیان مهدویت از او روگردانید. ولی ای علمای مسلمین و ای امت مسلمان! آیا نمیتوانید شتر را از الاغ تشخیص دهید؟ به خداوند قسم که بین امام مهدی ناصر محمد یمانی و تمامی مدعیان دروغین مهدویت، تفاوت بسیاری وجود دارد. مدعیان دروغینی که گرفتار مسّ شیطان شدهاند و میبینید که ندانسته به خداوند نسبت میدهند؛ آیا نمیاندیشید؟!
ای انصار پیشگام برگزیده و ای بازدیدکنندگان میز گفتوگو که خداوند شما را از امر ما آگاه نموده است، در برابر خود و امتتان و تمام مسلمانان و علمای ایشان شاهد باشید، آنها فرق بین الاغ و شتر را درک نمیکنند و برای همین هم متوجه تفاوت احمد حسن یمانی و ناصر محمد یمانی نمیشوند؛ اما ای مردم، تفاوت ما بسیار زیاد است. آیا شما ما را یکسان میبینید؟ به هیچوجه چنین نیست؛ به خدا که احمد حسن یمانی و ناصر محمد یمانی یکسان نیستند و فرق میان آنها تفاوت میان ظلمت و نور است. آیا ظلمت و نور در نگاه شما یکسان است؟! خداوند تعالی میفرماید:
{قُلْ مَن ربّ السماوات وَالأرض قُلِ اللّهُ قُلْ أَفَاتخذتُم مِّن دُونِهِ أَوْلِيَاء لاَ يَمْلِكُونَ لِأَنفُسِهِمْ نَفْعاً وَلاَ ضَرّاً قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأعمى وَالْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنّور أَمْ جَعَلُواْ لِلّهِ شُرَكَاء خَلَقُواْ كَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ(۱۶)} صدق الله العظيم [الرعد]
چون امام مهدی ناصر محمد یمانی از شما دعوت میکند که خداوند را بدون شریک و به یگانگی عبادت نمایید و شما را از شرک به خداوند بر حذر میدارد و آنچه را که نمیدانستید به شما میآموزد. اما احمد حسن یمانی، نگاه کنید که چگونه برای شیعیان اثنی عشری فتوای مشرکانه میدهد و به آنان گفته است امام علی «مسّ» شدهی پروردگار عالمیان است! این دشمن خداوند دروغ میگوید. به خدا قسم که او از شیاطین بشر است که تظاهر میکنند ایمان دارند و کفر و مکر خود را پنهان کردهاند. احمد حسن یمانی! خداوند تو را مانند شیطان که با آگاهی او را جای خداوند به ولایت گرفتهای لعنت کند، تو گمراه نشدهای بلکه میدانی که شیطان رانده شده میخواهد مردم را از پیروی از حق بازدارد. اما مهدی منتظر از تو دعوت میکند که اگر از راستگویانی، در پایگاه او به مباحثه و گفتوگو بنشینی و اگر توانستی با آیات محکم قرآن عظیم او را خاموش نمایی، لعنت بر ناصر محمد یمانی تا یوم الدین را روا کردهای و اگر ناصر محمد یمانی تو و تمام علمای مسلمین و نصاری [مسیحی] و یهودی را با آیات محکم قرآن عظیم مغلوب کرده و خاموش سازد، اما از حق پیروی نکنید، لعنت بر تمام کسانی باد که از دعوت به پذیرش حکمیت کتاب خداوند قرآن عظیم رومیگردانند. ای جماعت روگردانندگان از دعوت به پیروی از کتاب خداوند قرآن عظیم، چه کسی شما را از عذاب خداوند نجات خواهد داد؟ چگونه ادعا میکنید که ناصر محمد یمانی در میان تمام کسانی که ادعای مهدویت میکنند، از همه عاقلتر است، آیا فتوای شما درباره حق آمده از پروردگارتان این است که امام مهدی ناصر محمد یمانی عاقلترین مجنون است؟ خدا شما را بکشد که اینگونه منحرف میشوید! بیایید تا به شما بیاموزم چرا چنین چیزی میگویید. چون عقل شما از بیانات ناصر محمد یمانی روگردان نیست و (عقلتان) به حق برایتان فتوا داده، زیرا که بصیرت از دیدن حق کور نمیشود ولی جواب شما به عقلتان و به ناصر محمد یمانی جز این نیست که او از دیگر مدعیان مهدویت عاقلتر است! درحالیکه او به حق سخن گفته و مردم را به راه راست - صراط مستقیم - هدایت میکند. بعد از حقی که عقلهایتان آن را دیده و نسبت به آن بصیرت پیدا کرده است، دیگر چه میخواهید، آیا تقوا نمیکنید؟ خداوند تعالی میفرماید:
{فَمَاذَا بَعْدَ الحقّ إِلَّا الضَّلَالُ} صدق الله العظيم [يونس:۳۲]
وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
أخوكم الإمام ناصر محمد اليماني.
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=5113