Admin
14-10-2015, 05:11 PM
الإمام ناصر محمد اليماني
30 - ذی الحجة - 1436 هـ
13 - 10 - 2015 مـ
۲۱ - مهر - ۱۳۹۴ ه.ش.
08:16 صبح
ــــــــــــــــــــــ
فوری...
نصیحتی از امام مهدی به زعیم علی عبدالله صالح و تمام رهبران احزاب و ملتها...
بسم الله الرحمن الرحيم والصلاة والسلام على كافة الأنبياء والمرسلين من أوّلهم إلى خاتمهم محمد رسول الله، يا أيها الذين آمنوا صلّوا عليه وسلموا تسليماً وعلى جميع المؤمنين في الأولين وفي الآخرين في كلّ زمانٍ ومكانٍ إلى يوم الدين، أمّا بعد..
نصیحت من به زعیم علی عبدالله صالح و تمام رهبران مردمی و یا حزبی این است که در سیاست خود صداقت پیشه کنند؛ هرچقدر هم که به دلیل خطاها صداقت در نظرشان تلخ بیاید. به خداوند قسم که صداقت باعث افزایش احترام و قدرشناسی و عفو از جانب دیگران خواهد شد و هیچکس چنین کسی را تحقیر نخواهد کرد نه رهبران حزبی و نه رهبران مردمی. ولی زمانی که در مورد موضوعی با مردمش سخن میگوید درحالیکه همگی به یقین میدانند سخن او صحیح نیست؛ اینجاست که به خاطر فاش شدن دروغش در نزد همه؛ انسان نزد خود آن مرد را تحقیر میکند.
شاید برادر ما زعیم علی عبدالله صالح بخواهد بگوید: «صبرکن، صبرکن ناصر محمد میانی؛ از آنجا که نصیحت تو به صورت خاص خطاب به علی عبدالله صالح و عموم رهبران حزبی مردم است؛ دروغی که باعث شده علی عبدالله صالح را تحقیر کنی، چيست ؟ و موضوع ( دروغ ) را به صورت علنی نوشتهای، با اینکه منتظر هستی به زعم خودت من روزی پرچم قیادت را تسلیم تو کنم.» امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ میگوید: شایسته امام مهدی ناصر محمد یمانی نیست که بهناحق و به نام حق بر اساس مصلحت شخصی با مردم مجامله کند و پناه بر خدا که از جاهلان باشم. بلکه من به حق و با منطق کوبنده و برهان قوی و علمی سخن میگویم و در راه خداوند از سرزنش هیچ ملامتگری هراس ندارم. در مورد تسلیم پرچم قیادت به امام مهدی ناصر محمد یمانی، تو میدانی که قطعا تو در تمام زندگیات چنین وعدهای به من ندادهای؛ بلکه خداوند در رؤیای حقی به من وعده داده است که علی عبدالله صالح رهبری را تسلیم من خواهد کرد و میگوید: [ قیادت را به تو تسلیم کردم؛ من و همسرم بر ذمه تو هستیم . من به تو گفتم نترس به خداوند که من برای تو از پسرت بهتر خواهم بود] و مقصود از همسر تو در این رؤیا اهل بیت تو است. یعنی حتماً روزی خواهد رسید که تو به امام ناصر محمد یمانی بگویی: [ قیادت را به تو تسلیم کردم؛ من و اهل بیتم بر ذمه تو هستیم]
علی عبدالله صالح تو و تمام احزاب و مردم یمن باید بدانند خداوند امر خود را به انجام رسانده و کامل خواهد کرد ولی اکثر مردم نمیدانند. با اطمینان کامل و عزت شما را به چالش کشیده و میگویم خداوند تمام درها را بر روی تو خواهد بست تا تنها یک راه حل در پیش پایت بماند و آن تسلیم قیادت به امام مهدی ناصر محمد یمانی است؛ چه بخواهی و چه نخواهی... چون جز تسلیم قیادت به ناصر محمد یمانی راه نجات دیگری پیدا نخواهی کرد، خواه او امام مهدی باشد یا تجدید کننده دین. زمانی که بخواهی خود را از احزاب و کسانی که قصد انتقام گرفتن از تو و آل بیت تو را دارند نجات دهی برایت فرق نمیکند او که باشد و با وجود اینکه در قلبت شک داری که ناصر محمد یمانی قادر به نجات و تو همراهانت باشد؛ اما ضرب المثلی عربی میگوید: غریق به کاهی میآویزد!
ولی پاسخ حق امام مهدی به تو و تمام سؤال کنندگان این است که خداوند قادر است برای تأمین امنیت تو و آل بیت تو به من قدرت تام عنایت کند و این تصدیق آن چیزی است که در رؤیای حق خداوند آمده بود؛ کلمه: [نترس]. این یعنی خداوند مرا قادر خواهد ساخت تا به حول و قوت الهی تو و آل بیت تو را از آن چه که از آن هراسانی در امان نگاه دارم؛ چون خداوند امر خود را به انجام میرساند و رؤیای حق بندهاش امام مهدی را در عالم واقعیات محقق خواهد ساخت و آن را تصدیق خواهد کرد. چون خداوند میداند ناصر محمد یمانی در مورد تسلیم قیادت به او از جانب زعیم علی عبدالله صالح؛ دروغ نگفته است و تمام پژوهشگران میدانند بیش از یازده سال قبل بشارت این رؤیا به ناصر محمد یمانی داده شده است؛ یعنی سالها قبل از آغاز انقلابهای خراب عربی. ما قبل از قدرت گرفتن حرکت الحوثی در صعده با این رؤیا به مردم یمن بشارت داده بودیم؛ یعنی کسانی که پیگیر بیانات ناصر محمد یمانی بودند، میدانند ناصر محمد یمانی خبر تسلیم قیادت را از سال ۲۰۰۶ به مردم میدهد؛ یعنی شش سال قبل از انقلابهای مخرب عربی و این تاریخ حدوث رؤیا نیست؛ بلکه تاریخ اعلان آن به مردم مسلمان از راه اینترنت جهانی است.
ممکن است یکی از انقلابیون درگیر در این حرکت خراب عربی بخواهد بگوید: «ناصر محمد یمانی، با اینکه برای خروج جهان عرب از این وضعیت دشوار، به تو امیدواریم؛ اما اینکه از انقلاب بهار عربی با نام انقلابهای خراب عربی یاد میکنی ما را آزار میدهد. ما قصد تخریب نداریم؛ بلکه میخواهیم از زیر بار نظام فاسد خارج شده و معیشت و اقتصاد را بهبود بخشیم». پس امام مهدی ناصر محمد یمانی در جواب میگوید: البته که قصد جوانانی که انقلابهای عربی را به راه انداختند، تخریب وطنهایشان نبود ولی علت شکست انقلاب جوانان عرب این بود که پذیرفتند احزاب سیاسی به انقلاب جوانان عرب ملحق شوند و اینجا بود که احزاب از دوش انقلاب جوانان بالا رفتند و رؤسای نظامهای حاکم مجبور به مبارزه با انقلاب مسالمتآمیز جوانان و احزاب سیاسی شدند و کشورها وارد جنگ داخلی گشتند که بین احزاب در گرفت؛ جنگی که عاقبت پسندیدهای ندارد. زیربناهای کشورها نابود شد و خون بندگان بر زمین ریخت و اقتصاد نابود گردید و فساد در زمین بیشتر شد. علت آن هم این بود که جوانان و احزاب رهبری حکیمانهای نداشتند. اگر جوانان انقلابی به احزابی که به سراغشان میآمدند میگفتند: «ما بر ضد فساد انقلاب کردهایم و در انقلاب ما تعدد احزاب حرام است و هر کس که میخواهد به انقلاب مردم ملحق شود، باید از حزب سیاسی خود جدا شده و به حزب واحد مردمی بپیوندد و هیچ تعدد حزبی وجود نداشته باشد؛ تنها یک حزب واحد مردمی.» و انتخابات بر اساس یک حزب واحد مردمی انجام میشد نه بر اساس تعدد احزاب؛ اینجا بود که انقلاب جوانان عرب موفق میشد. اما با وجود احزاب متعدد، حتی اگر انقلاب شما جوانان که با احزاب مخالف ادغام شده بودید محقق هم شود؛ حتما بلافاصله بعد از سقوط نظام؛ احزابِ درگیر در انقلاب جوانان، برای رسیدن به سلطه به مقابله با یکدیگر میپردازند و اینجاست که جنگ داخلی مخربی به راه میافتد. حتی اگر حاکم ظالم با کمک ارتش خود صد سال هم در برابر شما مقاومت کند و ،الاخره شما بر آنان پیروز شوید؛ بعد از سقوط او؛ حتما نوبت جنگ بین احزاب برای رسیدن به قدرت خواهد بود تا کدام یک بر کشور حکومت کنند و حاصل آن تخریب بیشتر کشورها و تشدید ظلم بر مردم و گسترش بیشتر فقر در میان فقرا و مساکین و نابودی و هلاکت خواهد بود و هر آنچه که در طول سالیان قبل در کشور ساخته شده بود، نابود خواهد شد و به جای قرار گرفتن در مسیر ترقی به نابودی و سقوط کشانده میشود و میبینید شهرهای آباد با مردمانش تبدیل به دیوارهای ویران شده بر سقفهای فرو ریخته و غیر مسکونی میشوند و ساکنان آن خفاشهایی خواهند بود که در ویرانهها پرواز میکنند و یا مساکن آنها چنان به کل ویران شده که گویا خاکستری است که در روز توفانی به باد رفته است [اشاره به آیه کریمه: كَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عَاصِفٍ(۱۸) سوره ابراهیم]! این اتفاقی است که در عالم حقیقت در بسیاری از کشورها رخ دادهاست، کشورهایی که احزاب مخالف به جنگ حزب حاکم رفتهاند و بعد از سقوط حزب حاکم؛ به جان یکدیگر افتادهاند تا خودشان به رأس هرم قدرت برسند و این درحالی است که در ابتدای کار همگی در برابر حزب حاکم به صورت ید واحده بودند. اما اگر بر حزب حاکم پیروز شوند؛ بعد از مدت بسیار کوتاهی مصیبت کبری رخ خواهد داد و احزاب انقلابی برای رسیدن به قدرت به جان هم میافتند وآبادانی و خیری هم که بعد از انقلاب اول بر علیه نظام باقی مانده را نابود میکنند.
عقل امام مهدی که راهنما و راشد به سوی حق است؛ به حق فتوا میدهد که علت خرابی کشورها و نابودی آنها تعدد احزاب سیاسی و مذهبی در یک کشور واحد است؛ ای جماعت مسلمین شما کی میخواهید این موضوع را درک کنید؟ چون تعدد احزاب سیاسی باعث ضعف و پراکندگی شما و از بین رفتن شوکت شما شده و حاصل آن انهدام خانههایتان، ریخته شدن خونتان، نابودی اقتصاد و تخریب ابنیه زیر بنایی کشورتان است که با سختی در طول سالیان دراز آنها را ساخته بودید. این ناصر محمد یمانی نیست که فتوا میدهد تعدد حزبی و مذهبی عامل شکست و از بین رفتن شوکت و قدرتان شده است؛ بلکه خداوند سبحان و تعالی است که درآیات محکم کتابش در این باره به شما فتوا داده و میفرماید:
{وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَلا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناً} صدق الله العظيم [آل عمران:۱۰۳].
چون در کتاب خداوند وجود بیش از یک حزب در یک امت حرام شده است فرقی ندارد احزاب سیاسی باشند یا مذهبی؛ خداوند را به شهادت میگیرم و شهادت خداوند برای من کافی است که تعدد احزاب سیاسی و مذهبی در امت واحده عربی حرام است.
تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَلا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ} صدق الله العظيم [الأنفال:۴۶].
و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ ۚ وَأُولَٰئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿١٠٥﴾} صدق الله العظيم [آل عمران]
چون تعدد احزاب مذهبی یا سیاسی در آیات محکم کتاب خداوند قرآن عظیم حرام شده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ مُنِيبِينَ إِلَيْهِ وَاتَّقُوهُ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿٣١﴾ مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا ۖ كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ ﴿٣٢﴾} صدق الله العظيم [الروم]
خداوند امت عربی وسطی [منظور وسط از نظر جغرافیایی است] را مورد خطاب قرار داده و امر نموده مانند زمان قبل از بعثت و برانگیخته شدن رسول؛ گرفتار تفرقه و چنددستگی و تحزب نشوند. خداوند تعالی در درجه اول آنها را مورد خطاب قرار داده و میفرماید:
{إِنَّ هَٰذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ ﴿٩٢﴾} صدق الله العظيم [الأنبياء]
و وضعیت آنان قبل از برانگیخته شدن رسول الله به سوی ایشان را به یادشان میآورد که پراکنده و چند دسته بوده و با یکدیگر جنگیده و خون همدیگر را میریختند. خداوند با یکی کردن صفوفشان ، تعدد حزبی و اختلافاتشان را رفع نمود و خون آنها را حفظ نمود. خداوند تعالی میفرماید:
{وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَلا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناً} صدق الله العظيم [آل عمران:۱۰۳]
چون خداوند آنان را پرچم هدایت امتها قرار داد تا مردم عالم به آنان اقتدا کنند. آنان بهترین امتی بودند که برای بشریت آمدهاند [اشاره به آیه کریمه: كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُم مِّنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ(۱۱۰) سوره آل عمران] تا با منطقی واحد سخن گفته و امر به معروف کنند و ظلم انسان بر برادر انسانش را رفع کرده و انجام منکر در حق انسان -چه مسلمان و چه کافر- را نهی مینمودند.. اما آنها مانند یهودیان شدهاند! حرفی را که به آنان گفته شد، تغییر دادند وبه روش ملتهایی دیگر اقتدا کردند و اجازه دادند تا درگیر تعدد احزاب سیاسی و مذهبی شوند. دچار تفرقه و اختلاف شده و به مبارزه با یکدیگر برخاستند؛ پس شوکتشان تضعیف شد و توانایی و قدرتشان از بین رفت. اکنون حال و روزشان همین است که میبینید. با یکدیگر جنگیده و هریک کشته شدگان خود را شهدایی میدانند که در نزد پروردگارشان روزیخوارند. چنین نیست بلکه آنان در آتش جهنم فریاد میکشند مگر کسی که پروردگارم به او رحم کند و مجبور به دفاع از زمین و آبرو و شرف خود شده و در راه خدا جهاد کند؛ نه برای پول و سلاح و قدرت. چون خون ریختن خون مسلمان، بر مسلمان حرام است، تجاوز به زمین وآبرو و شرف مسلمان بر او حرام است و تمام احزاب چه در یمن و چه در سایر کشورها باطل و به شدت گمراهند، به خصوص رهبران و تصمیمگیران این احزاب. ما حزبی را ندیدهایم که از خدا بترسد و از عقاب او در هراس باشد و به حق اعتراف کرده و بگوید:
«ای احزاب و گروهها، همانا که امام ناصر محمد یمانی صراط مستقیم را نشان میدهد و با منطقی سلیم برگرفته از آیات محکم قرآن عظیم که به زبان عربی مبین فرستاده شده سخن میگوید؛ کتابی که رساله خداوند برای عالمیان است. چرا ما به دعوت کسی پاسخ نمیدهیم که بیش از ده سال است از مسلمانان میخواهد بر اساس کتاب خداوند قرآن عظیم حکمیت کنند؟ چگونه است که ما از دعوت به پیروی از کتاب خداوند قرآن عظیم و سنت حق نبوی که برخلاف آیات محکم قرآن عظیم نباشند؛ رومیگردانیم! ای احزاب بیایید قبل از تمسخر کردن ناصر محمد یمانی، در منطق وی تدبر کنیم؛ باشد که در منطق او حق آمده از نزد پروردگار عالمیان را بیابیم؛ منطقی که عقلمان را قانع کرده و ضمیرمان را زنده کند و ما را به راه راست-صراط مستقیم- هدایت کند. این در صورتی است که ناصر محمد یمانی مردی حکیم و دارای عقلی رشید باشد که به حق از آیات محکم قرآن مجید سخن میگوید تا مردم را به راه خداوند عزیز و حمید هدایت کند و اما اگر منطق ناصر محمد یمانی منطق یک مجنون باشد که عقل نداشته باشد؛ احزاب و مردم عقل دارند تا آنچه که منطقی نباشد وعقل نپذیرد را قبول نکنند». پایان.
اگر یکی از رهبران احزاب یمن یا غیر یمن چنین اعترافی را به زبان بیاورند؛ از تصمیمسازان پیشگامی خواهند بود که به حق بودن منطق دعوت کننده جهانی امام مهدی ناصر محمد یمانی اعتراف کردهاند. ولی با کمال تأسف با وجود اطلاع از بیانات امام مهدی که عقل هر عاقلی را که از عقلش استفاده کند به بند کشیده و مطیع خود میکند و به او فتوا میدهد این حق است و تمامی حق در نزد امام مهدی ناصر محمد یمانی است اما....
سؤالی که در برابر تمام رهبران احزاب سیاسی و مذهبی در امت عربی مطرح میشود این است که چرا حتی یکی از آنها حاضر نیست اعتراف کند ناصر محمد یمانی -همگان را - به سوی حق دعوت کرده و با بیان حق قرآن مجید؛ آنان را به راه خداوند عزیز و حمید هدایت میکند؟ او نه میخواهد در زمین علو و بزرگی کند و نه فساد برپا نماید بلکه حریصانه به دنبال این است که مانع ریختن خون مسلمانان و کافران گردد و اجبار و اکراه در دین را حرام میکند و فتوا میدهد که انسان از نظر عبادی آزاد است. هر کس میخواهد که با بصیرت آمده از پروردگارش؛ خداوند واحد و قهار را عبادت نماید؛ همراه نیکان و ابرار در جنت نعیم خداوند خواهد بود که ملکی عظیم است که نهرها در آن جاری است و هر خوراکی را بخواهد در آن میخورد و حور العینی که مانند لؤ لؤ و مرجاناند و از شدت زیبایی همانند چراغی اتاق خواب همسرشان را منور میکنند و آنها برای مردان صالح درنظر گرفته شدهاند در اخیتار خواهد داشت. و پسران جاودان [ولدان امخلدون] که مانند لؤلؤ مکنون در دستان زنان صالحی که همسر آنان هستند میدرخشند؛ اگر این پسران جوان را درحالی که ایستادهاند ببینید؛ آنها را لؤلؤیی منثور میبینید که از شدت زیبایی اطرافشان را روشن میکنند و جاودانه جوانند! خداوند وعده داده است که آنان همسر زنان مؤمن و صالح خواهند بود و پروردگارت به احدی ظلم نمیکند. اگر خداوند به مردان صالح وعده حورالعین را که مانند لؤلؤ مکنون هستند را داده و به زنان مؤمن وعده پسران جوانی که مانند لؤلؤ مکنون هستند را نداده باشد؛ در حق زنان مؤمن صالح ظلم کرده است. پس وصف خداوند از پسران جاودان و حورالعین را به یاد داشته باشید؛ توصیف آنها را در این کلام خداوند تعالی مییابید:
{ وَحُورٌ عِينٌ ﴿٢٢﴾َأَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ ﴿٢٣﴾} [الواقعة]
و خداوند تعالی میفرماید:
{وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُخَلَّدُونَ إِذَا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنثُوراً ﴿۱۹﴾}} صدق الله العظيم [الإنسان].
بیایید تا ببینیم مقصود خداوند از اینکه آنها را به عنوان «وِلْدَان» توصیف مینماید چیست؛ آنها در آغاز جوانیشان [شباب] هستند و میدانیم مقصود از شباب یعنی رسیدن به سن رشد و داشتن قدرت جنگ و مبارزه؛ پس چنین استنباط میکنیم که مقصود از «الولدان» این است که آنها جوانانی قوی هستند که به خاطر دینشان از سرزمینشان خارج و فراری شدهاند و با کسانی که مانع هجرت در راه خداوند و عبادت پروردگار یکتا و بی شریک میشوند؛ میجنگند و از خلال این فرموده خداوند تعالی استنباط میکنیم که «الولدان» جوان هستند:
{وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَٰذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا ﴿٧٥﴾} صدق الله العظيم [النساء]
یعنی آنها مردانی جوان و جنگندهاند؛ چون مردان به سه گروه تقسیم میشوند:
مردانی قوی که در دوران شباباند؛ مردانی که بعد از قدرت رو به ضعف نهادهاند و مردانی سپید مو که استخوانهایشان سست گردیده است و خداوند تعالی میفرماید:{وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَٰذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا ﴿٧٥﴾} صدق الله العظيم [النساء]
نمیخواهیم از موضوع خارج شویم؛ چیزی که میخواهیم بگوییم این است که خداوند در ملکوت حیات دنیوی به بندگانش اجازه آزادی عبادی داده است و در دین اجبار وجود ندارد؛ پس هرکس میخواهد ایمان بیاورد و هرکس میخواهد کافر شود. چون خداوند عبادت کسی که از روی اجبار او را عبادت میکند نمیپذیرد؛عبادت خداوند بی شریک و یگانه که تنها از خشیت الهی نشئت نگیرد پذیرفته نیست. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَلَمْ يَخْشَ إِلَّا اللَّهَ ۖ فَعَسَىٰ أُولَٰئِكَ أَن يَكُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِينَ ﴿١٨﴾} صدق الله العظيم [التوبة]
به همین دلیل، آزادی عقیدتی-عبادتی بندگان تضمین شده است و قاعده و ناموس دعوت تمام رسولان در تمام کتب الهی در این است که خداوند ایشان را برای اجبار مردم به ایمان آوردن؛ برنمیانگیزد؛ حاشا لله! چون در دین تمام رسولان پروردگار عالمیان؛ اجبار وجود ندارد؛ بلکه وظیفه رسول خدا این است که بصیرت آمده از نزد پروردگار را به ایشان ابلاغ نماید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{فَهَل عَلَى الرُّسُلِ إِلا البَلاغُ المُبِينُ} [ النحل:۳۵]
و رسیدگی به حساب مردم با خداوند است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلا البَلاغُ المُبِينُ} [العنكبوت:۱۸].
و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّـهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّـهَ ۗ وَكَفَىٰ بِاللَّـهِ حَسِيبًا﴿٣٩﴾} [الأحزاب].
و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{فَإِن تَوَلَّيتُم فَاعلَمُوا أَنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا البَلاغُ المُبِينُ} [المائدة:۹۲].
و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَإِن مَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ وَعَلَيْنَا الْحِسَابُ ﴿٤٠﴾} [الرعد]
.صـــــدق الله العظيم
پس با تدبر به این نتیجه نهایی و قطعی میرسیم که اجبار و اکراهی در بندگی خداوند یکتا نیست. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ ۖ فَمَن شَاءَ فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاءَ فَلْيَكْفُرْ ۚ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا ۚ وَإِن يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ ۚ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا ﴿٢٩﴾} صدق الله العظيم [الكهف]
امام مهدی منتظر ناصر محمد یمانی نیز از تمام بشریت دعوت میکند تا با بصیرتی که از جانب پروردگارم آمده یعنی بیان حق ذکر به عبادت خداوند واحد قهار روکنند؛ هرکس میخواهد ایمان بیاورد و هرکس میخواهد کافر شود. پاداش کسی که بخواهد خداوند واحد قهار را عبادت کند؛بهشت است و کسی که بخواهد گاو یا چیزی غیر آن را عبادت کند؛ جزایش آتش است که جایگاهی بسیار بد است. و این منطق تمام انبیا و مهدی منتظر ناصر محمد یمانی است و ما به فرموده خداوند پایبند هستیم که میفرماید:
{قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَّهُ الدِّينَ ﴿١١﴾ وَأُمِرْتُ لِأَنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِينَ ﴿١٢﴾ قُلْ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿١٣﴾ قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصًا لَّهُ دِينِي ﴿١٤﴾ فَاعْبُدُوا مَا شِئْتُم مِّن دُونِهِ ۗ قُلْ إِنَّ الْخَاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۗ أَلَا ذَٰلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ ﴿١٥﴾ لَهُم مِّن فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِّنَ النَّارِ وَمِن تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ ۚ ذَٰلِكَ يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبَادَهُ ۚ يَا عِبَادِ فَاتَّقُونِ ﴿١٦﴾} صدق الله العظيم [الزمر].
علمای مسلمین! تمام این احکام، قتل کسی که از دین خود برگشته و مرتد شده باشد و یا کسانی که حاضر به قبول دین خدا نمیشوند را به کل و به صورت مطلق نفی میکنند . دین آنها برای خودشان باشد و دین من برای من؛ در دین اکراه نیست. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ ﴿١﴾ لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ ﴿٢﴾ وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ﴿٣﴾ وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَا عَبَدْتُمْ ﴿٤﴾ وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ﴿٥﴾ لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ ﴿٦﴾} صدق الله العظيم [الكافرون].
ولی ما فتواهایی از علمای مسلمین در مورد قتل مسلمان مرتد از دین اسلام میشنویم و این افراد به قتل میرسند. به خدا قسم چنین اعمالی در نزد خداوند همانند کشتن تمام مردم است! چون عبادت و بندگی موضوعی بین پروردگار و بنده اوست و دخالت بشر تنها در حد نصیحت کردن و ابلاغ آشکار دعوت الهی و فرا خواندن مردم به عبادت خداوند یکتا و بی شریک است. سبحان الله چگونه داعش مسلمانان را ذبح کرده و میگوید این فرمان خداوند است! حاشالله . پروردگار عالمیان چنین فرمانی را به آنان نداده است؛ این فرمان شیطان رجیم است که از راه احادیث و روایات ساختگی که به کلی مخالف احکام خداوند در قرآن عظیماند به آنان رسیده است و حتما خداوند کسانی را بر ظالمان مسلط خواهد کرد که از ایشان ظالمترند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَكَذَٰلِكَ نُوَلِّي بَعْضَ الظَّالِمِينَ بَعْضًا بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:۱۲۹].
و اما در مورد احزاب یمن!ما پیش از این، سالها قبل از اینکه این حوادث رخ دهند، درمورد احزابی که در یمن و دیگر کشورها برای رسیدن به قدرت به جان هم افتادهاند، به حق فتوا دادهایم که گرفتار عذاب درجه سه خداوند خواهند شد و به خاطر روگرداندن آنها از کسی که مردم را به سوی حق فرامیخواند؛ خداوند توسط گروهی، طعم سختی و گرفتاری را به گروهی دیگر میچشاند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَىٰ أَن يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذَابًا مِّن فَوْقِكُمْ أَوْ مِن تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعًا وَيُذِيقَ بَعْضَكُم بَأْسَ بَعْضٍ ۗ انظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ لَعَلَّهُمْ يَفْقَهُونَ ﴿٦٥﴾} صدق الله العظيم [الأنعام]
ممکن است زعیم علی عبدالله صالح بخواهد بگوید: «ناصر محمد یمانی؛ از تو میخواهم نصیحتی را که به شخص زعیم علی عبدالله صالح کردی برایم توضیح دهی و آنچه را که در ابتدای بیانت آوردی به یادت میآوریم که :
[نصیحت من به زعیم علی عبدالله صالح و تمام رهبران کشوری ویا مردمی این است که در سیاست خود صداقت پیشه کنند؛ هرچقدر هم که به دلیل خطاها صداقت درنظرشان تلخ بیاید. به خداوند قسم که صداقت باعث افزایش احترام وقدرشناسی و عفو از جانب دیگران خواهد شد و هیچکس چنین کسی را تحقیر نخواهد کرد نه رهبران حزبی و نه رهبران کشوری ولی زمانی که درمورد موضوعی با مردمش سخن میگوید درحالیکه همگی به یقین میدانند سخن او صحیح نیست؛ اینجاست که به خاطر فاش شدن دورغش در نزد همه؛ انسان در نزد خود او را حقیر میشمارد.ممکن است علی عبدالله صالح بخواهد بگوید" ناصر محمد یمانی؛ دروغی که به خاطر آن مرا تحقیر میکنی چیست؟] ».
امام مهدی ناصر محمد یمانی در جوابت میگوید: دروغی که گفتهای این بود که دخالت خود برای ورود الحوثیها به صنعا را رد کرده بودی؛ و این تو بودی که در پوشش الحوثیها حزب اصلاح را از صنعا بیرون کردی؛ در پشت پرده الحوثیها علی عبدالله صالح و ارتش او از گارد ریاست جمهوری بودند.علی عبدالله صالح اگر صادقانه عمل میکردی و میگفتی ای مردم؛ علی عبدالله صالح از ترس حزب اصلاح کم کم و به تدریج از قدرت کنار گرفت تا اینکه اطمینان قلبی پیدا کرد و به کل آن را رها کرد؛ اما حزب اصلاح مرا غافلگیرکرد. آنها میخواهند بار وبنه من و خانوادهام را از صنعا جمع کرده و ما را به خارج یمن بفرستند؛ برخی از آنها محاکمه مرا میخواهند؛ گروهی دیگر مرا با نام «عفاش عفاش» میخوانند با این تصور که کلمه «عفاش» توهین آمیز است و مرا به حال خود رها نکرده و عفاش عفاش گفتند؛ تا کار به جایی رسید که از پشت پرده و با استفاده از کسانی که با حزب اصلاح دشمن بودند؛ آنان را از صنعا بیرون کردم». بعد اعتراف کنی که بعد از این قضیه الحوثیها با تاراج بردن مخازن دولتی قدرت پیدا کرده و سپس انصارالله در برابر تو تمرد کرده و در ابتدای امر استانها را فتح کردند. اما دیگر کاری از دست تو بر نمیآید. اگر بعد از گفتن حقیقت، موضع بیطرفانه میگرفتی و آبرویت را حفظ کرده بودی و سپس تلاش میکردی با گفتوگو و اقناع؛ برای جلوگیری از جنگ داخلی که عاقبت خوشی ندارد؛ الحوثیها را از صنعا خارج کنی.
همچنین ما قبلا سید عبدالملک الحوثی را نصیحت کردیم تا بعد از کاهش «الجرعه» [سیاست افزایش قیمت فرآوردههای نفتی] با شرط برگزاری انتخابات زودرس عقبنشینی کرده و به صعده بازگردد. چون در این صورت در انتخابات موفق میشد. و میدانستیم او به نصیحت من گوش نخواهد کرد و پشیمان خواهد شد که چرا نصیحت مرا نپذیرفته است. بعد به یقین دانستیم روایت حق «انقلاب كاسر عينه» درباره اوست که دهها سال قبل از آن به عنوان انقلابی شکستخورده یاد شده است. ممکن است عبدالملک الحوثی بخواهد بگوید:« ناصر محمد؛مقصود تو از انقلاب كاسر عينه چیست؛ آیا مرا کسی میبینی که چشمش چپ است یا یک چشم دارد؟». امام مهدی در جواب کسانی که میپرسند چرا در روآیات آل بیت عبدالملک الحوثی به عنوان «كاسر عينه» نامیده شده است میگوید: علت این است که عبدالملک در سخنرانیهای خود در پرده تلویزیون در برابر مردم طوری وانمود میکند تا تصور کنند سخنان او فیالبداهه و مستقیم است ولی روشن شده که سخنان او فیالبداهه نیستند؛ بلکه این سخنان از قبل نوشته شده و روی صفحه تلویزیونی که مقابل اوست گذاشته میشود و او آنها را از روی آن میخواند و او «کاسر بصری» است که چشم خود را به کمی بالاتر از دوربین تصویر برداری میدوزد تا سخنرانیهای مکتوب را از آنجا بخواند و عامه مردم بیخبر تصور کنند سخنان او از حفظ و فیالبداهه است. ولی او مانند کسانی عمل میکند که در شبکه الجزیره یا العربیه اخبار میخوانند و شما میبینید که گوینده خبر از صفحه تلویزیون به شما نگاه میکند و اخبار را نه از روی ورق که از حفظ میخواند. درحالیکه گوینده، اخبار را از روی صفحهای که پشت دوربین است میخواند ولی چنین به نظر میرسد که گوینده به تماشاگران نگاه میکند. سید عبدالملک الحوثی در روآیات با نام «کاسر عینه» نامیده میشود چون چشم خود را هنگام نگاه کردن به دوربین؛ منحرف کرده و به صفحهای که بیانش در آن نوشته شده و درست پشت دوربین قرار دارد نگاه میکند و خیلیها از این موضوع باخبرند.
به هرحال انقلاب الحوثیها انقلاب «کاسر عینه» نامیده شده و بر حسب روآیات آل بیت از آن به عنوان انقلابی شکست خورده یاد شده است. و امام مهدی ناصر محمد یمانی نیز فتوا داده بود که انقلاب تو شکست خواهد خورد و من علت شکست آن را از تو مخفی نکردم تا عذری باشد در پیشگاه پروردگارم و در بیانات عمومی خودم بدون خدعه و نیرنگ آنها را برایت توضیح دادم. ناصر محمد یمانی از آنانی نیست که برای رسیدن به قدرت از نصیحت احزاب و گروهها خودداری کند و پناه برخدا که از جاهلان باشم. من چقدر شما را نصیحت کردم؛ ولی شما نصیحتکنندگان را دوست ندارید.
ما عالیجناب پادشاه سلمان بن عبدالعزیز را هم نصیحت کردیم تا دعوت ناصر محمد یمانی را در رد تعدد حزبی و مذهبی در دین خدا استجابت کرده و تمام احزاب شیعه و سنی را نفی نماید و نگوید این سنی است و این شیعه و از همه شما دعوت کردیم تا در موارد اختلاف از آیات بینه و محکم کتاب که آیات اساسی و امالکتاب هستند حکم را برایتان استنباط کنیم تا احزاب مذهبی و سیاسی را که باعث ویرانی و فساد در زمین و ریختن خون مسلمانان شدهاند کنار بزنیم. ولی با کمال تأسف ملک سلیمان نیز مانند سایر گروههای مسلمان خود را به بیخبری زد! به خداوند قسم هر حزبی که دعوت امام مهدی ناصر محمد یمانی را ناچیز و کوچک بشمارد؛ حکم خداوند در آیات محکم کتابش را کوچک شمرده است. علمای شما کجا هستند که برای راضی کردن شما و امیالتان از پیش خود فتوا میدهند؟ آنها کجا هستند؟ چرا نام و عکس خود ر ادر پایگاه امام مهدی ناصر محمد یمانی نمیگذارند و برای گفتوگو با ناصر محمد یمانی بر سر میز گفتوگوی جهانی در پایگاه «منتديات البشرى الإسلاميّة» حاضر نمیشوند!
بارها با اطمینان و افتخار، به حق فتوا دادهایم که تمام علمای مسلمین از هر گروه و طائفه نمیتوانند ولو در یک مسئله از قرآن عظیم در برابر ناصر محمد یمانی حجت بیاورند؛ ولو تنها در یک مورد! با اینکه برخی از آنها با غرور و خودپسندی فریادزنان آمده و میگویند:«اینطور نیست ما میتوانیم در برابر ناصر محمد یمانی از آیات محکم ذکر صدها حجت بیاوریم». ولی به محض اين كه در بیانات تدبر میکنند شمشیرشان را به غلافش بازمیگردانند چون مشاهده میکنند که حجت ناصر محمد یمانی قویتر است و چنان شمشیر برندهای است که شمشیرهایی که روی آن حساب میکنند در برابر آن شاخهی سوخته درخت است.
و حال ما درنهایت یازدهمین سال هستیم و همچنان سوار برمرکب خود در میدان گفتوگوی جهانی جولان داده و در میدان علم و برهان از آیات محکم قرآن عظیم؛ هل من مبارز میطلبیم. این میدانی است که برای شما روشن میکند آیا ناصر محمد یمانی تنها یک مرد مغرور است یا مهدی منتظر است که خداوند علم به او عنایت کرده و علم نور ودرمانی برای آنچه در سینههاست؟
علی عبدالله صالح یمانی، همانگونه که در ابتدای این بیان به حق تو را نصیحت کردیم، صداقت را انتخاب کن تا در نزد خداوند به عنوان صدیق شمرده شوی و از دروغ اجتناب کن تا در نزد خداوند از دروغگویان نباشی و از کسانی که به «دروغ» نامی جدیدی داده و آن را «سیاست» مینامند؛ پیروی نکن. سیاست دروغ، صفتی کثیف و شرم آور برای صاحب آن است و باعث میشود دیگران، فرد را تحقیر کنند. صادقانه به اشتباهاتی که در حق مردم کشورت کردهای اعتراف کن و غرور تو را به گناه نکشاند و به اشتباهات و مغالطهکاریهایی که فاش شدهاند، ادامه نده که به محبویت تو در بین مردم ضرر میزند. به خدا قسم که حتی حوثیها به خاطر اطلاع از دروغها و انکارهایت، تو را تحقیر میکنند. مردم شما را متحد میبینند ولی قلبهای شما به خاطر شش جنگی که بین حوثیها و علی عبدالله صالح درگرفته از هم دور است! خداوند آنان را به راه راست هدایت کند.
و اما ملک سلمان بن عبدالعزیز، من امام مهدی از تو و همپیمانانت میخواهم جنگ ویرانگر برعلیه مردم یمن و ذخایر و زیرساختها و ساختمانهای آنان را متوقف کنی و دست از ریختن خون مردم بیگناه برداری. از علی عبدالله صالح و حوثیها برای گفتوگویی عاری از دروغ و بدون بازی دادن طرف مقابل دعوت به عمل آور، شاید آنها دریافته باشند که جنگهای آینده، جنگهایی انتحاری و زیان آور و بیفایده است. اما اگرهدف ملک سلیمان این باشد که کارعلی عبدالله صالح و ارتش او و همچنین میلیشیای انصارالله را تمام کند؛ در حالی که آنها به مذاکره جدی و صادقانه تن دادهاند، سلمان برتوست که این را بپذیری و اگر خواستار صلح هستند تو هم صلح کنی تا درگیر جنگی طولانی که سالها طول خواهد کشید نشوی. حرف قبائلی که به تو میگویند: «خط سیاه [جاده اسفالت؟] را همانطور که قبل از رسیدن حوثیها و صالح به مأرب به روی آنها بازکردیم؛ به روی قوای متحد باز میکنیم» تو را فریب ندهد. صنعا توسط کوهها محافظت میشود و آنها در تمام مسیرهایی که به سوی صنعاست در کمین خواهند نشست و ورود به آن جز با دادن تلفات ده هزار نفری مقدور نیست. چون صنعا توسط کوهها احاطه شده و مانند صحرای مأرب سبا باز نیست و حتماً مهاجمین، بیشتر کشته خواهند شد چون ارتش صنعا در موضع دفاعی قرار دارد. سلمان آیا ریخته شدن خون یمنیها در این میان شما را راضی میکند ؟ جنگ را متوقف کن تا خون بیشتری ریخته نشود و درخواست صالح و الحوثیها را برای گفتوگو بپذیر. اگر ابا کنی؛ به تدریج به خاطر طولانی شدن جنگ، همپیمانانت را از دست میدهی و یا به خاطر کمکهایی که به کشورهای همپیمان عرب و غیرعرب در جنگ برعلیه یمن میشود؛ اقتصاد کشورت از هم خواهد پاشید. نزدیک است که ملتها با ملت یمن احساس همدردی کنند و نزدیک است کار ملل عرب با سلمان و همپیمانانش دشوار شود.
علی عبدالله صالح! همه مردم سعودی را مورد شتم قرارنده و در خور تو نیست که شجاعت آنها را تحقیر کنی؛ آنان مردان جنگ و سلحشوران حجازند و مرد کریم کسی است که از نکات قوت دشمنش به حق تعریف کند و با نقد سازنده خطاهایش را به او یادآوری نماید؛ مانند انتقاد سازنده تو به کشور امارات متحد عربی.
به هرحال این بیان؛ دانشنامهای است حاوی نصیحت، فتاوی، احکام، انتقاد سازنده و دعوت به پذیرش حکمیت بر اساس کتاب خداوند قرآن عظیم تا جلوی ریخته شدن خون مسلمانان را بگیرد. امام مهدی ناصر محمد یمانی بی طرف است و جانب هیچ یک از احزاب را نمیگیرد تا به کلام خداوند تعالی التزام و پایبندی داشته باشد که میفرماید:
{وَهَذَا كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ (١٥٥) أَنْ تَقُولُوا إِنَّمَا أُنْزِلَ الْكِتَابُ عَلَى طَائِفَتَيْنِ مِنْ قَبْلِنَا وَإِنْ كُنَّا عَنْ دِرَاسَتِهِمْ لَغَافِلِينَ (١٥٦) أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْكِتَابُ لَكُنَّا أَهْدَى مِنْهُمْ فَقَدْ جَاءَكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَذَّبَ بِآَيَاتِ اللَّهِ وَصَدَفَ عَنْهَا سَنَجْزِي الَّذِينَ يَصْدِفُونَ عَنْ آَيَاتِنَا سُوءَ الْعَذَابِ بِمَا كَانُوا يَصْدِفُونَ (١٥٧) هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلَائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ رَبُّكَ أَوْ يَأْتِيَ بَعْضُ آَيَاتِ رَبِّكَ يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آَيَاتِ رَبِّكَ لَا يَنْفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آَمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ (١٥٨) إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ (١٥٩)} صدق الله العظيم [الأنعام].
انصار، از هر وسیله و راهی که میتوانید برای رساندن این بیان به زعیم علی عبداله صالح و سید عبدالملک الحوثی و عالیجناب سلمان بن عبدالعزیز آل سعود و پایگاههای خبری احزاب و ملتها استفاده کنید تا عذری در پیشگاه پروردگارتان باشد و شاید آنها تقوا پیشه کنند....
أخوكم الإمام المهديّ العربيّ ناصر محمد اليماني.
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=205689
30 - ذی الحجة - 1436 هـ
13 - 10 - 2015 مـ
۲۱ - مهر - ۱۳۹۴ ه.ش.
08:16 صبح
ــــــــــــــــــــــ
فوری...
نصیحتی از امام مهدی به زعیم علی عبدالله صالح و تمام رهبران احزاب و ملتها...
بسم الله الرحمن الرحيم والصلاة والسلام على كافة الأنبياء والمرسلين من أوّلهم إلى خاتمهم محمد رسول الله، يا أيها الذين آمنوا صلّوا عليه وسلموا تسليماً وعلى جميع المؤمنين في الأولين وفي الآخرين في كلّ زمانٍ ومكانٍ إلى يوم الدين، أمّا بعد..
نصیحت من به زعیم علی عبدالله صالح و تمام رهبران مردمی و یا حزبی این است که در سیاست خود صداقت پیشه کنند؛ هرچقدر هم که به دلیل خطاها صداقت در نظرشان تلخ بیاید. به خداوند قسم که صداقت باعث افزایش احترام و قدرشناسی و عفو از جانب دیگران خواهد شد و هیچکس چنین کسی را تحقیر نخواهد کرد نه رهبران حزبی و نه رهبران مردمی. ولی زمانی که در مورد موضوعی با مردمش سخن میگوید درحالیکه همگی به یقین میدانند سخن او صحیح نیست؛ اینجاست که به خاطر فاش شدن دروغش در نزد همه؛ انسان نزد خود آن مرد را تحقیر میکند.
شاید برادر ما زعیم علی عبدالله صالح بخواهد بگوید: «صبرکن، صبرکن ناصر محمد میانی؛ از آنجا که نصیحت تو به صورت خاص خطاب به علی عبدالله صالح و عموم رهبران حزبی مردم است؛ دروغی که باعث شده علی عبدالله صالح را تحقیر کنی، چيست ؟ و موضوع ( دروغ ) را به صورت علنی نوشتهای، با اینکه منتظر هستی به زعم خودت من روزی پرچم قیادت را تسلیم تو کنم.» امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ میگوید: شایسته امام مهدی ناصر محمد یمانی نیست که بهناحق و به نام حق بر اساس مصلحت شخصی با مردم مجامله کند و پناه بر خدا که از جاهلان باشم. بلکه من به حق و با منطق کوبنده و برهان قوی و علمی سخن میگویم و در راه خداوند از سرزنش هیچ ملامتگری هراس ندارم. در مورد تسلیم پرچم قیادت به امام مهدی ناصر محمد یمانی، تو میدانی که قطعا تو در تمام زندگیات چنین وعدهای به من ندادهای؛ بلکه خداوند در رؤیای حقی به من وعده داده است که علی عبدالله صالح رهبری را تسلیم من خواهد کرد و میگوید: [ قیادت را به تو تسلیم کردم؛ من و همسرم بر ذمه تو هستیم . من به تو گفتم نترس به خداوند که من برای تو از پسرت بهتر خواهم بود] و مقصود از همسر تو در این رؤیا اهل بیت تو است. یعنی حتماً روزی خواهد رسید که تو به امام ناصر محمد یمانی بگویی: [ قیادت را به تو تسلیم کردم؛ من و اهل بیتم بر ذمه تو هستیم]
علی عبدالله صالح تو و تمام احزاب و مردم یمن باید بدانند خداوند امر خود را به انجام رسانده و کامل خواهد کرد ولی اکثر مردم نمیدانند. با اطمینان کامل و عزت شما را به چالش کشیده و میگویم خداوند تمام درها را بر روی تو خواهد بست تا تنها یک راه حل در پیش پایت بماند و آن تسلیم قیادت به امام مهدی ناصر محمد یمانی است؛ چه بخواهی و چه نخواهی... چون جز تسلیم قیادت به ناصر محمد یمانی راه نجات دیگری پیدا نخواهی کرد، خواه او امام مهدی باشد یا تجدید کننده دین. زمانی که بخواهی خود را از احزاب و کسانی که قصد انتقام گرفتن از تو و آل بیت تو را دارند نجات دهی برایت فرق نمیکند او که باشد و با وجود اینکه در قلبت شک داری که ناصر محمد یمانی قادر به نجات و تو همراهانت باشد؛ اما ضرب المثلی عربی میگوید: غریق به کاهی میآویزد!
ولی پاسخ حق امام مهدی به تو و تمام سؤال کنندگان این است که خداوند قادر است برای تأمین امنیت تو و آل بیت تو به من قدرت تام عنایت کند و این تصدیق آن چیزی است که در رؤیای حق خداوند آمده بود؛ کلمه: [نترس]. این یعنی خداوند مرا قادر خواهد ساخت تا به حول و قوت الهی تو و آل بیت تو را از آن چه که از آن هراسانی در امان نگاه دارم؛ چون خداوند امر خود را به انجام میرساند و رؤیای حق بندهاش امام مهدی را در عالم واقعیات محقق خواهد ساخت و آن را تصدیق خواهد کرد. چون خداوند میداند ناصر محمد یمانی در مورد تسلیم قیادت به او از جانب زعیم علی عبدالله صالح؛ دروغ نگفته است و تمام پژوهشگران میدانند بیش از یازده سال قبل بشارت این رؤیا به ناصر محمد یمانی داده شده است؛ یعنی سالها قبل از آغاز انقلابهای خراب عربی. ما قبل از قدرت گرفتن حرکت الحوثی در صعده با این رؤیا به مردم یمن بشارت داده بودیم؛ یعنی کسانی که پیگیر بیانات ناصر محمد یمانی بودند، میدانند ناصر محمد یمانی خبر تسلیم قیادت را از سال ۲۰۰۶ به مردم میدهد؛ یعنی شش سال قبل از انقلابهای مخرب عربی و این تاریخ حدوث رؤیا نیست؛ بلکه تاریخ اعلان آن به مردم مسلمان از راه اینترنت جهانی است.
ممکن است یکی از انقلابیون درگیر در این حرکت خراب عربی بخواهد بگوید: «ناصر محمد یمانی، با اینکه برای خروج جهان عرب از این وضعیت دشوار، به تو امیدواریم؛ اما اینکه از انقلاب بهار عربی با نام انقلابهای خراب عربی یاد میکنی ما را آزار میدهد. ما قصد تخریب نداریم؛ بلکه میخواهیم از زیر بار نظام فاسد خارج شده و معیشت و اقتصاد را بهبود بخشیم». پس امام مهدی ناصر محمد یمانی در جواب میگوید: البته که قصد جوانانی که انقلابهای عربی را به راه انداختند، تخریب وطنهایشان نبود ولی علت شکست انقلاب جوانان عرب این بود که پذیرفتند احزاب سیاسی به انقلاب جوانان عرب ملحق شوند و اینجا بود که احزاب از دوش انقلاب جوانان بالا رفتند و رؤسای نظامهای حاکم مجبور به مبارزه با انقلاب مسالمتآمیز جوانان و احزاب سیاسی شدند و کشورها وارد جنگ داخلی گشتند که بین احزاب در گرفت؛ جنگی که عاقبت پسندیدهای ندارد. زیربناهای کشورها نابود شد و خون بندگان بر زمین ریخت و اقتصاد نابود گردید و فساد در زمین بیشتر شد. علت آن هم این بود که جوانان و احزاب رهبری حکیمانهای نداشتند. اگر جوانان انقلابی به احزابی که به سراغشان میآمدند میگفتند: «ما بر ضد فساد انقلاب کردهایم و در انقلاب ما تعدد احزاب حرام است و هر کس که میخواهد به انقلاب مردم ملحق شود، باید از حزب سیاسی خود جدا شده و به حزب واحد مردمی بپیوندد و هیچ تعدد حزبی وجود نداشته باشد؛ تنها یک حزب واحد مردمی.» و انتخابات بر اساس یک حزب واحد مردمی انجام میشد نه بر اساس تعدد احزاب؛ اینجا بود که انقلاب جوانان عرب موفق میشد. اما با وجود احزاب متعدد، حتی اگر انقلاب شما جوانان که با احزاب مخالف ادغام شده بودید محقق هم شود؛ حتما بلافاصله بعد از سقوط نظام؛ احزابِ درگیر در انقلاب جوانان، برای رسیدن به سلطه به مقابله با یکدیگر میپردازند و اینجاست که جنگ داخلی مخربی به راه میافتد. حتی اگر حاکم ظالم با کمک ارتش خود صد سال هم در برابر شما مقاومت کند و ،الاخره شما بر آنان پیروز شوید؛ بعد از سقوط او؛ حتما نوبت جنگ بین احزاب برای رسیدن به قدرت خواهد بود تا کدام یک بر کشور حکومت کنند و حاصل آن تخریب بیشتر کشورها و تشدید ظلم بر مردم و گسترش بیشتر فقر در میان فقرا و مساکین و نابودی و هلاکت خواهد بود و هر آنچه که در طول سالیان قبل در کشور ساخته شده بود، نابود خواهد شد و به جای قرار گرفتن در مسیر ترقی به نابودی و سقوط کشانده میشود و میبینید شهرهای آباد با مردمانش تبدیل به دیوارهای ویران شده بر سقفهای فرو ریخته و غیر مسکونی میشوند و ساکنان آن خفاشهایی خواهند بود که در ویرانهها پرواز میکنند و یا مساکن آنها چنان به کل ویران شده که گویا خاکستری است که در روز توفانی به باد رفته است [اشاره به آیه کریمه: كَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عَاصِفٍ(۱۸) سوره ابراهیم]! این اتفاقی است که در عالم حقیقت در بسیاری از کشورها رخ دادهاست، کشورهایی که احزاب مخالف به جنگ حزب حاکم رفتهاند و بعد از سقوط حزب حاکم؛ به جان یکدیگر افتادهاند تا خودشان به رأس هرم قدرت برسند و این درحالی است که در ابتدای کار همگی در برابر حزب حاکم به صورت ید واحده بودند. اما اگر بر حزب حاکم پیروز شوند؛ بعد از مدت بسیار کوتاهی مصیبت کبری رخ خواهد داد و احزاب انقلابی برای رسیدن به قدرت به جان هم میافتند وآبادانی و خیری هم که بعد از انقلاب اول بر علیه نظام باقی مانده را نابود میکنند.
عقل امام مهدی که راهنما و راشد به سوی حق است؛ به حق فتوا میدهد که علت خرابی کشورها و نابودی آنها تعدد احزاب سیاسی و مذهبی در یک کشور واحد است؛ ای جماعت مسلمین شما کی میخواهید این موضوع را درک کنید؟ چون تعدد احزاب سیاسی باعث ضعف و پراکندگی شما و از بین رفتن شوکت شما شده و حاصل آن انهدام خانههایتان، ریخته شدن خونتان، نابودی اقتصاد و تخریب ابنیه زیر بنایی کشورتان است که با سختی در طول سالیان دراز آنها را ساخته بودید. این ناصر محمد یمانی نیست که فتوا میدهد تعدد حزبی و مذهبی عامل شکست و از بین رفتن شوکت و قدرتان شده است؛ بلکه خداوند سبحان و تعالی است که درآیات محکم کتابش در این باره به شما فتوا داده و میفرماید:
{وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَلا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناً} صدق الله العظيم [آل عمران:۱۰۳].
چون در کتاب خداوند وجود بیش از یک حزب در یک امت حرام شده است فرقی ندارد احزاب سیاسی باشند یا مذهبی؛ خداوند را به شهادت میگیرم و شهادت خداوند برای من کافی است که تعدد احزاب سیاسی و مذهبی در امت واحده عربی حرام است.
تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَلا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ} صدق الله العظيم [الأنفال:۴۶].
و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ ۚ وَأُولَٰئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿١٠٥﴾} صدق الله العظيم [آل عمران]
چون تعدد احزاب مذهبی یا سیاسی در آیات محکم کتاب خداوند قرآن عظیم حرام شده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ مُنِيبِينَ إِلَيْهِ وَاتَّقُوهُ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿٣١﴾ مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا ۖ كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ ﴿٣٢﴾} صدق الله العظيم [الروم]
خداوند امت عربی وسطی [منظور وسط از نظر جغرافیایی است] را مورد خطاب قرار داده و امر نموده مانند زمان قبل از بعثت و برانگیخته شدن رسول؛ گرفتار تفرقه و چنددستگی و تحزب نشوند. خداوند تعالی در درجه اول آنها را مورد خطاب قرار داده و میفرماید:
{إِنَّ هَٰذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ ﴿٩٢﴾} صدق الله العظيم [الأنبياء]
و وضعیت آنان قبل از برانگیخته شدن رسول الله به سوی ایشان را به یادشان میآورد که پراکنده و چند دسته بوده و با یکدیگر جنگیده و خون همدیگر را میریختند. خداوند با یکی کردن صفوفشان ، تعدد حزبی و اختلافاتشان را رفع نمود و خون آنها را حفظ نمود. خداوند تعالی میفرماید:
{وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَلا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناً} صدق الله العظيم [آل عمران:۱۰۳]
چون خداوند آنان را پرچم هدایت امتها قرار داد تا مردم عالم به آنان اقتدا کنند. آنان بهترین امتی بودند که برای بشریت آمدهاند [اشاره به آیه کریمه: كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُم مِّنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ(۱۱۰) سوره آل عمران] تا با منطقی واحد سخن گفته و امر به معروف کنند و ظلم انسان بر برادر انسانش را رفع کرده و انجام منکر در حق انسان -چه مسلمان و چه کافر- را نهی مینمودند.. اما آنها مانند یهودیان شدهاند! حرفی را که به آنان گفته شد، تغییر دادند وبه روش ملتهایی دیگر اقتدا کردند و اجازه دادند تا درگیر تعدد احزاب سیاسی و مذهبی شوند. دچار تفرقه و اختلاف شده و به مبارزه با یکدیگر برخاستند؛ پس شوکتشان تضعیف شد و توانایی و قدرتشان از بین رفت. اکنون حال و روزشان همین است که میبینید. با یکدیگر جنگیده و هریک کشته شدگان خود را شهدایی میدانند که در نزد پروردگارشان روزیخوارند. چنین نیست بلکه آنان در آتش جهنم فریاد میکشند مگر کسی که پروردگارم به او رحم کند و مجبور به دفاع از زمین و آبرو و شرف خود شده و در راه خدا جهاد کند؛ نه برای پول و سلاح و قدرت. چون خون ریختن خون مسلمان، بر مسلمان حرام است، تجاوز به زمین وآبرو و شرف مسلمان بر او حرام است و تمام احزاب چه در یمن و چه در سایر کشورها باطل و به شدت گمراهند، به خصوص رهبران و تصمیمگیران این احزاب. ما حزبی را ندیدهایم که از خدا بترسد و از عقاب او در هراس باشد و به حق اعتراف کرده و بگوید:
«ای احزاب و گروهها، همانا که امام ناصر محمد یمانی صراط مستقیم را نشان میدهد و با منطقی سلیم برگرفته از آیات محکم قرآن عظیم که به زبان عربی مبین فرستاده شده سخن میگوید؛ کتابی که رساله خداوند برای عالمیان است. چرا ما به دعوت کسی پاسخ نمیدهیم که بیش از ده سال است از مسلمانان میخواهد بر اساس کتاب خداوند قرآن عظیم حکمیت کنند؟ چگونه است که ما از دعوت به پیروی از کتاب خداوند قرآن عظیم و سنت حق نبوی که برخلاف آیات محکم قرآن عظیم نباشند؛ رومیگردانیم! ای احزاب بیایید قبل از تمسخر کردن ناصر محمد یمانی، در منطق وی تدبر کنیم؛ باشد که در منطق او حق آمده از نزد پروردگار عالمیان را بیابیم؛ منطقی که عقلمان را قانع کرده و ضمیرمان را زنده کند و ما را به راه راست-صراط مستقیم- هدایت کند. این در صورتی است که ناصر محمد یمانی مردی حکیم و دارای عقلی رشید باشد که به حق از آیات محکم قرآن مجید سخن میگوید تا مردم را به راه خداوند عزیز و حمید هدایت کند و اما اگر منطق ناصر محمد یمانی منطق یک مجنون باشد که عقل نداشته باشد؛ احزاب و مردم عقل دارند تا آنچه که منطقی نباشد وعقل نپذیرد را قبول نکنند». پایان.
اگر یکی از رهبران احزاب یمن یا غیر یمن چنین اعترافی را به زبان بیاورند؛ از تصمیمسازان پیشگامی خواهند بود که به حق بودن منطق دعوت کننده جهانی امام مهدی ناصر محمد یمانی اعتراف کردهاند. ولی با کمال تأسف با وجود اطلاع از بیانات امام مهدی که عقل هر عاقلی را که از عقلش استفاده کند به بند کشیده و مطیع خود میکند و به او فتوا میدهد این حق است و تمامی حق در نزد امام مهدی ناصر محمد یمانی است اما....
سؤالی که در برابر تمام رهبران احزاب سیاسی و مذهبی در امت عربی مطرح میشود این است که چرا حتی یکی از آنها حاضر نیست اعتراف کند ناصر محمد یمانی -همگان را - به سوی حق دعوت کرده و با بیان حق قرآن مجید؛ آنان را به راه خداوند عزیز و حمید هدایت میکند؟ او نه میخواهد در زمین علو و بزرگی کند و نه فساد برپا نماید بلکه حریصانه به دنبال این است که مانع ریختن خون مسلمانان و کافران گردد و اجبار و اکراه در دین را حرام میکند و فتوا میدهد که انسان از نظر عبادی آزاد است. هر کس میخواهد که با بصیرت آمده از پروردگارش؛ خداوند واحد و قهار را عبادت نماید؛ همراه نیکان و ابرار در جنت نعیم خداوند خواهد بود که ملکی عظیم است که نهرها در آن جاری است و هر خوراکی را بخواهد در آن میخورد و حور العینی که مانند لؤ لؤ و مرجاناند و از شدت زیبایی همانند چراغی اتاق خواب همسرشان را منور میکنند و آنها برای مردان صالح درنظر گرفته شدهاند در اخیتار خواهد داشت. و پسران جاودان [ولدان امخلدون] که مانند لؤلؤ مکنون در دستان زنان صالحی که همسر آنان هستند میدرخشند؛ اگر این پسران جوان را درحالی که ایستادهاند ببینید؛ آنها را لؤلؤیی منثور میبینید که از شدت زیبایی اطرافشان را روشن میکنند و جاودانه جوانند! خداوند وعده داده است که آنان همسر زنان مؤمن و صالح خواهند بود و پروردگارت به احدی ظلم نمیکند. اگر خداوند به مردان صالح وعده حورالعین را که مانند لؤلؤ مکنون هستند را داده و به زنان مؤمن وعده پسران جوانی که مانند لؤلؤ مکنون هستند را نداده باشد؛ در حق زنان مؤمن صالح ظلم کرده است. پس وصف خداوند از پسران جاودان و حورالعین را به یاد داشته باشید؛ توصیف آنها را در این کلام خداوند تعالی مییابید:
{ وَحُورٌ عِينٌ ﴿٢٢﴾َأَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ ﴿٢٣﴾} [الواقعة]
و خداوند تعالی میفرماید:
{وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُخَلَّدُونَ إِذَا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنثُوراً ﴿۱۹﴾}} صدق الله العظيم [الإنسان].
بیایید تا ببینیم مقصود خداوند از اینکه آنها را به عنوان «وِلْدَان» توصیف مینماید چیست؛ آنها در آغاز جوانیشان [شباب] هستند و میدانیم مقصود از شباب یعنی رسیدن به سن رشد و داشتن قدرت جنگ و مبارزه؛ پس چنین استنباط میکنیم که مقصود از «الولدان» این است که آنها جوانانی قوی هستند که به خاطر دینشان از سرزمینشان خارج و فراری شدهاند و با کسانی که مانع هجرت در راه خداوند و عبادت پروردگار یکتا و بی شریک میشوند؛ میجنگند و از خلال این فرموده خداوند تعالی استنباط میکنیم که «الولدان» جوان هستند:
{وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَٰذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا ﴿٧٥﴾} صدق الله العظيم [النساء]
یعنی آنها مردانی جوان و جنگندهاند؛ چون مردان به سه گروه تقسیم میشوند:
مردانی قوی که در دوران شباباند؛ مردانی که بعد از قدرت رو به ضعف نهادهاند و مردانی سپید مو که استخوانهایشان سست گردیده است و خداوند تعالی میفرماید:{وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَٰذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا ﴿٧٥﴾} صدق الله العظيم [النساء]
نمیخواهیم از موضوع خارج شویم؛ چیزی که میخواهیم بگوییم این است که خداوند در ملکوت حیات دنیوی به بندگانش اجازه آزادی عبادی داده است و در دین اجبار وجود ندارد؛ پس هرکس میخواهد ایمان بیاورد و هرکس میخواهد کافر شود. چون خداوند عبادت کسی که از روی اجبار او را عبادت میکند نمیپذیرد؛عبادت خداوند بی شریک و یگانه که تنها از خشیت الهی نشئت نگیرد پذیرفته نیست. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَلَمْ يَخْشَ إِلَّا اللَّهَ ۖ فَعَسَىٰ أُولَٰئِكَ أَن يَكُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِينَ ﴿١٨﴾} صدق الله العظيم [التوبة]
به همین دلیل، آزادی عقیدتی-عبادتی بندگان تضمین شده است و قاعده و ناموس دعوت تمام رسولان در تمام کتب الهی در این است که خداوند ایشان را برای اجبار مردم به ایمان آوردن؛ برنمیانگیزد؛ حاشا لله! چون در دین تمام رسولان پروردگار عالمیان؛ اجبار وجود ندارد؛ بلکه وظیفه رسول خدا این است که بصیرت آمده از نزد پروردگار را به ایشان ابلاغ نماید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{فَهَل عَلَى الرُّسُلِ إِلا البَلاغُ المُبِينُ} [ النحل:۳۵]
و رسیدگی به حساب مردم با خداوند است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلا البَلاغُ المُبِينُ} [العنكبوت:۱۸].
و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّـهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّـهَ ۗ وَكَفَىٰ بِاللَّـهِ حَسِيبًا﴿٣٩﴾} [الأحزاب].
و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{فَإِن تَوَلَّيتُم فَاعلَمُوا أَنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا البَلاغُ المُبِينُ} [المائدة:۹۲].
و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَإِن مَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ وَعَلَيْنَا الْحِسَابُ ﴿٤٠﴾} [الرعد]
.صـــــدق الله العظيم
پس با تدبر به این نتیجه نهایی و قطعی میرسیم که اجبار و اکراهی در بندگی خداوند یکتا نیست. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ ۖ فَمَن شَاءَ فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاءَ فَلْيَكْفُرْ ۚ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا ۚ وَإِن يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ ۚ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا ﴿٢٩﴾} صدق الله العظيم [الكهف]
امام مهدی منتظر ناصر محمد یمانی نیز از تمام بشریت دعوت میکند تا با بصیرتی که از جانب پروردگارم آمده یعنی بیان حق ذکر به عبادت خداوند واحد قهار روکنند؛ هرکس میخواهد ایمان بیاورد و هرکس میخواهد کافر شود. پاداش کسی که بخواهد خداوند واحد قهار را عبادت کند؛بهشت است و کسی که بخواهد گاو یا چیزی غیر آن را عبادت کند؛ جزایش آتش است که جایگاهی بسیار بد است. و این منطق تمام انبیا و مهدی منتظر ناصر محمد یمانی است و ما به فرموده خداوند پایبند هستیم که میفرماید:
{قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَّهُ الدِّينَ ﴿١١﴾ وَأُمِرْتُ لِأَنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِينَ ﴿١٢﴾ قُلْ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿١٣﴾ قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصًا لَّهُ دِينِي ﴿١٤﴾ فَاعْبُدُوا مَا شِئْتُم مِّن دُونِهِ ۗ قُلْ إِنَّ الْخَاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۗ أَلَا ذَٰلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ ﴿١٥﴾ لَهُم مِّن فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِّنَ النَّارِ وَمِن تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ ۚ ذَٰلِكَ يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبَادَهُ ۚ يَا عِبَادِ فَاتَّقُونِ ﴿١٦﴾} صدق الله العظيم [الزمر].
علمای مسلمین! تمام این احکام، قتل کسی که از دین خود برگشته و مرتد شده باشد و یا کسانی که حاضر به قبول دین خدا نمیشوند را به کل و به صورت مطلق نفی میکنند . دین آنها برای خودشان باشد و دین من برای من؛ در دین اکراه نیست. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ ﴿١﴾ لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ ﴿٢﴾ وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ﴿٣﴾ وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَا عَبَدْتُمْ ﴿٤﴾ وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ﴿٥﴾ لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ ﴿٦﴾} صدق الله العظيم [الكافرون].
ولی ما فتواهایی از علمای مسلمین در مورد قتل مسلمان مرتد از دین اسلام میشنویم و این افراد به قتل میرسند. به خدا قسم چنین اعمالی در نزد خداوند همانند کشتن تمام مردم است! چون عبادت و بندگی موضوعی بین پروردگار و بنده اوست و دخالت بشر تنها در حد نصیحت کردن و ابلاغ آشکار دعوت الهی و فرا خواندن مردم به عبادت خداوند یکتا و بی شریک است. سبحان الله چگونه داعش مسلمانان را ذبح کرده و میگوید این فرمان خداوند است! حاشالله . پروردگار عالمیان چنین فرمانی را به آنان نداده است؛ این فرمان شیطان رجیم است که از راه احادیث و روایات ساختگی که به کلی مخالف احکام خداوند در قرآن عظیماند به آنان رسیده است و حتما خداوند کسانی را بر ظالمان مسلط خواهد کرد که از ایشان ظالمترند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَكَذَٰلِكَ نُوَلِّي بَعْضَ الظَّالِمِينَ بَعْضًا بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:۱۲۹].
و اما در مورد احزاب یمن!ما پیش از این، سالها قبل از اینکه این حوادث رخ دهند، درمورد احزابی که در یمن و دیگر کشورها برای رسیدن به قدرت به جان هم افتادهاند، به حق فتوا دادهایم که گرفتار عذاب درجه سه خداوند خواهند شد و به خاطر روگرداندن آنها از کسی که مردم را به سوی حق فرامیخواند؛ خداوند توسط گروهی، طعم سختی و گرفتاری را به گروهی دیگر میچشاند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَىٰ أَن يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذَابًا مِّن فَوْقِكُمْ أَوْ مِن تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعًا وَيُذِيقَ بَعْضَكُم بَأْسَ بَعْضٍ ۗ انظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ لَعَلَّهُمْ يَفْقَهُونَ ﴿٦٥﴾} صدق الله العظيم [الأنعام]
ممکن است زعیم علی عبدالله صالح بخواهد بگوید: «ناصر محمد یمانی؛ از تو میخواهم نصیحتی را که به شخص زعیم علی عبدالله صالح کردی برایم توضیح دهی و آنچه را که در ابتدای بیانت آوردی به یادت میآوریم که :
[نصیحت من به زعیم علی عبدالله صالح و تمام رهبران کشوری ویا مردمی این است که در سیاست خود صداقت پیشه کنند؛ هرچقدر هم که به دلیل خطاها صداقت درنظرشان تلخ بیاید. به خداوند قسم که صداقت باعث افزایش احترام وقدرشناسی و عفو از جانب دیگران خواهد شد و هیچکس چنین کسی را تحقیر نخواهد کرد نه رهبران حزبی و نه رهبران کشوری ولی زمانی که درمورد موضوعی با مردمش سخن میگوید درحالیکه همگی به یقین میدانند سخن او صحیح نیست؛ اینجاست که به خاطر فاش شدن دورغش در نزد همه؛ انسان در نزد خود او را حقیر میشمارد.ممکن است علی عبدالله صالح بخواهد بگوید" ناصر محمد یمانی؛ دروغی که به خاطر آن مرا تحقیر میکنی چیست؟] ».
امام مهدی ناصر محمد یمانی در جوابت میگوید: دروغی که گفتهای این بود که دخالت خود برای ورود الحوثیها به صنعا را رد کرده بودی؛ و این تو بودی که در پوشش الحوثیها حزب اصلاح را از صنعا بیرون کردی؛ در پشت پرده الحوثیها علی عبدالله صالح و ارتش او از گارد ریاست جمهوری بودند.علی عبدالله صالح اگر صادقانه عمل میکردی و میگفتی ای مردم؛ علی عبدالله صالح از ترس حزب اصلاح کم کم و به تدریج از قدرت کنار گرفت تا اینکه اطمینان قلبی پیدا کرد و به کل آن را رها کرد؛ اما حزب اصلاح مرا غافلگیرکرد. آنها میخواهند بار وبنه من و خانوادهام را از صنعا جمع کرده و ما را به خارج یمن بفرستند؛ برخی از آنها محاکمه مرا میخواهند؛ گروهی دیگر مرا با نام «عفاش عفاش» میخوانند با این تصور که کلمه «عفاش» توهین آمیز است و مرا به حال خود رها نکرده و عفاش عفاش گفتند؛ تا کار به جایی رسید که از پشت پرده و با استفاده از کسانی که با حزب اصلاح دشمن بودند؛ آنان را از صنعا بیرون کردم». بعد اعتراف کنی که بعد از این قضیه الحوثیها با تاراج بردن مخازن دولتی قدرت پیدا کرده و سپس انصارالله در برابر تو تمرد کرده و در ابتدای امر استانها را فتح کردند. اما دیگر کاری از دست تو بر نمیآید. اگر بعد از گفتن حقیقت، موضع بیطرفانه میگرفتی و آبرویت را حفظ کرده بودی و سپس تلاش میکردی با گفتوگو و اقناع؛ برای جلوگیری از جنگ داخلی که عاقبت خوشی ندارد؛ الحوثیها را از صنعا خارج کنی.
همچنین ما قبلا سید عبدالملک الحوثی را نصیحت کردیم تا بعد از کاهش «الجرعه» [سیاست افزایش قیمت فرآوردههای نفتی] با شرط برگزاری انتخابات زودرس عقبنشینی کرده و به صعده بازگردد. چون در این صورت در انتخابات موفق میشد. و میدانستیم او به نصیحت من گوش نخواهد کرد و پشیمان خواهد شد که چرا نصیحت مرا نپذیرفته است. بعد به یقین دانستیم روایت حق «انقلاب كاسر عينه» درباره اوست که دهها سال قبل از آن به عنوان انقلابی شکستخورده یاد شده است. ممکن است عبدالملک الحوثی بخواهد بگوید:« ناصر محمد؛مقصود تو از انقلاب كاسر عينه چیست؛ آیا مرا کسی میبینی که چشمش چپ است یا یک چشم دارد؟». امام مهدی در جواب کسانی که میپرسند چرا در روآیات آل بیت عبدالملک الحوثی به عنوان «كاسر عينه» نامیده شده است میگوید: علت این است که عبدالملک در سخنرانیهای خود در پرده تلویزیون در برابر مردم طوری وانمود میکند تا تصور کنند سخنان او فیالبداهه و مستقیم است ولی روشن شده که سخنان او فیالبداهه نیستند؛ بلکه این سخنان از قبل نوشته شده و روی صفحه تلویزیونی که مقابل اوست گذاشته میشود و او آنها را از روی آن میخواند و او «کاسر بصری» است که چشم خود را به کمی بالاتر از دوربین تصویر برداری میدوزد تا سخنرانیهای مکتوب را از آنجا بخواند و عامه مردم بیخبر تصور کنند سخنان او از حفظ و فیالبداهه است. ولی او مانند کسانی عمل میکند که در شبکه الجزیره یا العربیه اخبار میخوانند و شما میبینید که گوینده خبر از صفحه تلویزیون به شما نگاه میکند و اخبار را نه از روی ورق که از حفظ میخواند. درحالیکه گوینده، اخبار را از روی صفحهای که پشت دوربین است میخواند ولی چنین به نظر میرسد که گوینده به تماشاگران نگاه میکند. سید عبدالملک الحوثی در روآیات با نام «کاسر عینه» نامیده میشود چون چشم خود را هنگام نگاه کردن به دوربین؛ منحرف کرده و به صفحهای که بیانش در آن نوشته شده و درست پشت دوربین قرار دارد نگاه میکند و خیلیها از این موضوع باخبرند.
به هرحال انقلاب الحوثیها انقلاب «کاسر عینه» نامیده شده و بر حسب روآیات آل بیت از آن به عنوان انقلابی شکست خورده یاد شده است. و امام مهدی ناصر محمد یمانی نیز فتوا داده بود که انقلاب تو شکست خواهد خورد و من علت شکست آن را از تو مخفی نکردم تا عذری باشد در پیشگاه پروردگارم و در بیانات عمومی خودم بدون خدعه و نیرنگ آنها را برایت توضیح دادم. ناصر محمد یمانی از آنانی نیست که برای رسیدن به قدرت از نصیحت احزاب و گروهها خودداری کند و پناه برخدا که از جاهلان باشم. من چقدر شما را نصیحت کردم؛ ولی شما نصیحتکنندگان را دوست ندارید.
ما عالیجناب پادشاه سلمان بن عبدالعزیز را هم نصیحت کردیم تا دعوت ناصر محمد یمانی را در رد تعدد حزبی و مذهبی در دین خدا استجابت کرده و تمام احزاب شیعه و سنی را نفی نماید و نگوید این سنی است و این شیعه و از همه شما دعوت کردیم تا در موارد اختلاف از آیات بینه و محکم کتاب که آیات اساسی و امالکتاب هستند حکم را برایتان استنباط کنیم تا احزاب مذهبی و سیاسی را که باعث ویرانی و فساد در زمین و ریختن خون مسلمانان شدهاند کنار بزنیم. ولی با کمال تأسف ملک سلیمان نیز مانند سایر گروههای مسلمان خود را به بیخبری زد! به خداوند قسم هر حزبی که دعوت امام مهدی ناصر محمد یمانی را ناچیز و کوچک بشمارد؛ حکم خداوند در آیات محکم کتابش را کوچک شمرده است. علمای شما کجا هستند که برای راضی کردن شما و امیالتان از پیش خود فتوا میدهند؟ آنها کجا هستند؟ چرا نام و عکس خود ر ادر پایگاه امام مهدی ناصر محمد یمانی نمیگذارند و برای گفتوگو با ناصر محمد یمانی بر سر میز گفتوگوی جهانی در پایگاه «منتديات البشرى الإسلاميّة» حاضر نمیشوند!
بارها با اطمینان و افتخار، به حق فتوا دادهایم که تمام علمای مسلمین از هر گروه و طائفه نمیتوانند ولو در یک مسئله از قرآن عظیم در برابر ناصر محمد یمانی حجت بیاورند؛ ولو تنها در یک مورد! با اینکه برخی از آنها با غرور و خودپسندی فریادزنان آمده و میگویند:«اینطور نیست ما میتوانیم در برابر ناصر محمد یمانی از آیات محکم ذکر صدها حجت بیاوریم». ولی به محض اين كه در بیانات تدبر میکنند شمشیرشان را به غلافش بازمیگردانند چون مشاهده میکنند که حجت ناصر محمد یمانی قویتر است و چنان شمشیر برندهای است که شمشیرهایی که روی آن حساب میکنند در برابر آن شاخهی سوخته درخت است.
و حال ما درنهایت یازدهمین سال هستیم و همچنان سوار برمرکب خود در میدان گفتوگوی جهانی جولان داده و در میدان علم و برهان از آیات محکم قرآن عظیم؛ هل من مبارز میطلبیم. این میدانی است که برای شما روشن میکند آیا ناصر محمد یمانی تنها یک مرد مغرور است یا مهدی منتظر است که خداوند علم به او عنایت کرده و علم نور ودرمانی برای آنچه در سینههاست؟
علی عبدالله صالح یمانی، همانگونه که در ابتدای این بیان به حق تو را نصیحت کردیم، صداقت را انتخاب کن تا در نزد خداوند به عنوان صدیق شمرده شوی و از دروغ اجتناب کن تا در نزد خداوند از دروغگویان نباشی و از کسانی که به «دروغ» نامی جدیدی داده و آن را «سیاست» مینامند؛ پیروی نکن. سیاست دروغ، صفتی کثیف و شرم آور برای صاحب آن است و باعث میشود دیگران، فرد را تحقیر کنند. صادقانه به اشتباهاتی که در حق مردم کشورت کردهای اعتراف کن و غرور تو را به گناه نکشاند و به اشتباهات و مغالطهکاریهایی که فاش شدهاند، ادامه نده که به محبویت تو در بین مردم ضرر میزند. به خدا قسم که حتی حوثیها به خاطر اطلاع از دروغها و انکارهایت، تو را تحقیر میکنند. مردم شما را متحد میبینند ولی قلبهای شما به خاطر شش جنگی که بین حوثیها و علی عبدالله صالح درگرفته از هم دور است! خداوند آنان را به راه راست هدایت کند.
و اما ملک سلمان بن عبدالعزیز، من امام مهدی از تو و همپیمانانت میخواهم جنگ ویرانگر برعلیه مردم یمن و ذخایر و زیرساختها و ساختمانهای آنان را متوقف کنی و دست از ریختن خون مردم بیگناه برداری. از علی عبدالله صالح و حوثیها برای گفتوگویی عاری از دروغ و بدون بازی دادن طرف مقابل دعوت به عمل آور، شاید آنها دریافته باشند که جنگهای آینده، جنگهایی انتحاری و زیان آور و بیفایده است. اما اگرهدف ملک سلیمان این باشد که کارعلی عبدالله صالح و ارتش او و همچنین میلیشیای انصارالله را تمام کند؛ در حالی که آنها به مذاکره جدی و صادقانه تن دادهاند، سلمان برتوست که این را بپذیری و اگر خواستار صلح هستند تو هم صلح کنی تا درگیر جنگی طولانی که سالها طول خواهد کشید نشوی. حرف قبائلی که به تو میگویند: «خط سیاه [جاده اسفالت؟] را همانطور که قبل از رسیدن حوثیها و صالح به مأرب به روی آنها بازکردیم؛ به روی قوای متحد باز میکنیم» تو را فریب ندهد. صنعا توسط کوهها محافظت میشود و آنها در تمام مسیرهایی که به سوی صنعاست در کمین خواهند نشست و ورود به آن جز با دادن تلفات ده هزار نفری مقدور نیست. چون صنعا توسط کوهها احاطه شده و مانند صحرای مأرب سبا باز نیست و حتماً مهاجمین، بیشتر کشته خواهند شد چون ارتش صنعا در موضع دفاعی قرار دارد. سلمان آیا ریخته شدن خون یمنیها در این میان شما را راضی میکند ؟ جنگ را متوقف کن تا خون بیشتری ریخته نشود و درخواست صالح و الحوثیها را برای گفتوگو بپذیر. اگر ابا کنی؛ به تدریج به خاطر طولانی شدن جنگ، همپیمانانت را از دست میدهی و یا به خاطر کمکهایی که به کشورهای همپیمان عرب و غیرعرب در جنگ برعلیه یمن میشود؛ اقتصاد کشورت از هم خواهد پاشید. نزدیک است که ملتها با ملت یمن احساس همدردی کنند و نزدیک است کار ملل عرب با سلمان و همپیمانانش دشوار شود.
علی عبدالله صالح! همه مردم سعودی را مورد شتم قرارنده و در خور تو نیست که شجاعت آنها را تحقیر کنی؛ آنان مردان جنگ و سلحشوران حجازند و مرد کریم کسی است که از نکات قوت دشمنش به حق تعریف کند و با نقد سازنده خطاهایش را به او یادآوری نماید؛ مانند انتقاد سازنده تو به کشور امارات متحد عربی.
به هرحال این بیان؛ دانشنامهای است حاوی نصیحت، فتاوی، احکام، انتقاد سازنده و دعوت به پذیرش حکمیت بر اساس کتاب خداوند قرآن عظیم تا جلوی ریخته شدن خون مسلمانان را بگیرد. امام مهدی ناصر محمد یمانی بی طرف است و جانب هیچ یک از احزاب را نمیگیرد تا به کلام خداوند تعالی التزام و پایبندی داشته باشد که میفرماید:
{وَهَذَا كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ (١٥٥) أَنْ تَقُولُوا إِنَّمَا أُنْزِلَ الْكِتَابُ عَلَى طَائِفَتَيْنِ مِنْ قَبْلِنَا وَإِنْ كُنَّا عَنْ دِرَاسَتِهِمْ لَغَافِلِينَ (١٥٦) أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْكِتَابُ لَكُنَّا أَهْدَى مِنْهُمْ فَقَدْ جَاءَكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَذَّبَ بِآَيَاتِ اللَّهِ وَصَدَفَ عَنْهَا سَنَجْزِي الَّذِينَ يَصْدِفُونَ عَنْ آَيَاتِنَا سُوءَ الْعَذَابِ بِمَا كَانُوا يَصْدِفُونَ (١٥٧) هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلَائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ رَبُّكَ أَوْ يَأْتِيَ بَعْضُ آَيَاتِ رَبِّكَ يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آَيَاتِ رَبِّكَ لَا يَنْفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آَمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ (١٥٨) إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ (١٥٩)} صدق الله العظيم [الأنعام].
انصار، از هر وسیله و راهی که میتوانید برای رساندن این بیان به زعیم علی عبداله صالح و سید عبدالملک الحوثی و عالیجناب سلمان بن عبدالعزیز آل سعود و پایگاههای خبری احزاب و ملتها استفاده کنید تا عذری در پیشگاه پروردگارتان باشد و شاید آنها تقوا پیشه کنند....
أخوكم الإمام المهديّ العربيّ ناصر محمد اليماني.
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=205689