المساعد الشخصي الرقمي

مشاهدة النسخة كاملة : پاسخ امام به ضیاء بیان "الوسیله" و بیان معنی رقابت برای حب الهی



Admin
17-07-2016, 04:48 PM
- 1 -
الإمام ناصر محمد اليماني
26 - 09 - 1432 هـ
26 - 08 - 2011 مـ
۴ -شهریور- ۱۳۹۰ ه.ش.
07:21 صباحاً
ــــــــــــــــــــــ

پاسخ امام به ضیاء : بیان «وسیله» و بیان معنی رقابت برای حب الهی..

بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدّي محمدٍ رسولِ الله وآله الأطهار وجميع أنصار الله من عبيده في الملكوت إلى يوم الدين وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله رب العالمين..
ای ضیاء که امام هدی را به چالش می‌کشی؛ همانا من امام مهدی هستم و خداوند مرا برانگیخته تا با بیان حق قرآن مجید؛ شما را به راه خداوند عزیز و حمید هدایت کنم و به کسانی که از وعده-خداوند- هراسانند؛ با قران تذکر دهیم . ما به کسانی که از دعوت به عبادت خداوند یکتا و رقابت در راه حب و قرب او -برای مقرب‌ترین مخلوق نزد پروردگار- روگردانند؛ هشدار می‌دهیم عذاب شدید خداوند در انتظارشان است. در آیات محکم کتاب این ناموس و قاعده هدایت برای کسانی است که به راه خداوند عزیز و حمید هدایت شده‌اند؛ چه انبیا و چه پیروان آنها. خداوند در آیات محکم کتابش در مورد طریقه‌ی هدایت‌ آنها فتوا داده و می‌فرماید:
{يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا} صدق الله العظيم [الإسراء:۵۷].
محمدٌ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم به شما نفرمودند که ایشان محبوب‌ترین و مقرب‌ترین بنده درگاه پروردگار هستند؛ هم چنین ایشان به شما نفرمودند که رقابت برای حب و قرب الهی در حد شما نیست؛ بلکه آن چه که خداوند فرمان داده بود را به شما ابلاغ کردند:
{قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ‎﴿٣١﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].
پیروی از محمد رسولِ الله صلى الله عليه وآله وسلم چیست؟ و جواب: این که همان طور که محمدٍ رسولِ الله صلى الله عليه وآله وسلم خدا را به یگانگی می‌پرستید؛ ما نیز خداوند یگانه را عبادت کرده و در راه حب وقرب الهی با محمد رسولِ الله صلى الله عليه وآله وسلم رقابت کنیم. تنها کسانی به دعوت محمد رسولِ الله صلى الله عليه وآله وسلم پاسخ می‌دهند که خدا را دوست داشته و بزرگ‌ترین محبت در قلب‌شان؛ محبت به خداوند یکتا و بی‌شریک باشد و این بیان حق فرموده خداوند تعالی است:
{قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ‎﴿٣١﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].
یعنی اگر خدا را دوست دارید؛ و در محبت‌تان نسبت به پروردگار صادقید؛از من پیروی کرده و در راه حب و قرب الهی رقابت کنید چون هر ادعایی برهان لازم دارد؛ پس به دعوت من برای عبادت خداوند یکتا و بی‌شریک پاسخ داده و در راه حب و قرب الهی رقابت کنید: {إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ}.
ولی جناب ضیاء، شما آیه را طوری دگرگون کرده‌اید که انگار خداوند فرموده است: اگر محمد رسول الله را دوست دارید از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست داشته باشد! انگار که رقابت در راه حب وقرب محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم است! چون شما محمد رسول الله را خط قرمز بین خداو بندگانش دانسته و معتقدید هیچ بنده‌ای حق ندارد در آرزوی رقابت با محمد رسول الله برای رسیدن به مقرب‌ترین مقام در نزد خداوند صاحب عرش باشد و رقابت شما برای رسیدن به بالاترین درجه محبت به محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم شده است ؛ چون او را خط قرمزی قرار داده‌اید که هیچ کس برای رسیدن به پروردگار؛ حق عبور از آن را ندارد؛ ولی رقابت برای رسیدن به حب وقرب رسول الله را بر خود حلال کرده‌اید...
شاید ضیاء بخواهد سخن مرا قطع کرده و بگوید:" این طور نیست. ما خداوند یکتا و بی‌شریک را عبادت می‌کنیم و محبت ما به محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم ؛ برای نزدیک شدن بیشتر به پروردگار است امام مهدی ناصرمحمد در جواب می‌گوید: این نزدیک شدن به حب و قرب خدا تا کجاست ؟ جناب ضیاء معلوم است جوابت چیست؛ خواهی گفت:" تا نزدیک‌ترین درجه قبل از نبی؛ چون در حد ما نیست که آروز داشته باشیم بیش از نبی خدا به او نزدیک شویم". امام مهدی در جوابت می‌گوید: جناب ضیاء تو به خداوند شرک آورده‌ای! به خدا قسم که انبیا و پیروانشان و کسانی که در امر هدایت به ایشان اقتدا می‌کنند، حق ندارند در راه حب وقرب خدا کسی را از دیگری برتر دانسته و افضل بدانند؛ بلکه می‌بینید همگی برای رسیدن به حب وقرب بیشتر به خداوند با هم رقابت می‌کنند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا} صدق الله العظيم [الإسراء:۵۷].
جناب ضیاء ببین خداوند در باره روشی که آنها را به سوی پروردگارشان هدایت می‌کند چه فرموده است:
{يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ} صدق الله العظيم،
لذا هر بنده‌ای خدار ا آن گونه که شایسته اوست عبادت می‌کند و کسی را با خدا شریک نمی‌گیرد و آرزو دارد تا خودش محبوب‌تربن و مقرب‌ترین بنده درگاه خدا باشد. ای ضیاء اگر خدار ا دوست دارید؛ به دعوت حق پروردگارت پاسخ داده و با تمام بندگان او برای حب و قرب بیشتر الهی رقابت کنید: {إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ}.
به خداوندی که خدایی جز او نیست قسم که انصار امام مهدی به این دلیل به دعوت برای رقابت در راه حب و قرب خداوند پاسخ داده‌اند که پروردگارشان را دوست دارند ولی کسانی که حب به خداوند بزرگ‌ترین محبت قلبی‌شان نیست ؛می‌بینید خود را با چیزهایی که کمتر از خدا هستند مشغول می‌کنند... سبحان الله العظیم! همانا که فرمان خداوند به شما این است که محمداً رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم را بیش از یک‌دیگر دوست داشته باشید؛ یعنی اگر فلانی را بیش از رسول الله دوست داشته باشید؛ این نشانه ضعف ایمان به خدا ورسولش است. تصدیق حدیثی از محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم:
[والذي نفسي بيده لايؤمن أحدكم حتى أكون أحبّ إليه من نفسه وماله وولده والناس أجمعين]. ((البخاري)).
[ قسم به کسی که جانم به دست اوست؛ هیچ کدام ایمان نمی‌آورید مگر این که من را ازخودش و مال و فرزند و تمام مردم بیشتر دوست داشته باشد]
اما خدا و رسولش فرمان نداده‌اند که محمد رسول الله را بیشتر از خداوند دوست داشته باشید؛ که اگرکسی چنین کند، قلبتان در محبت به خدا برای او شریک قایل شده و به خدا شرک آورده‌اید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَمِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ اللَّـهِ أَندَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّـهِ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِّلَّـهِ وَلَوْ يَرَ‌ى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَ‌وْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّـهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّـهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ﴿١٦٥﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
می‌بینم که ضیاء اعلان کرده که از محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم دفاع می‌کند؛ سبحان الله مگر ناصر محمد یمانی به شما فتواداده تا او را بیش از محمد رسول الله دوست داشته باشید او به شما فرمان نداده که یک‌دیگر را بیش از نبی علیه الصلاة و السلام دوست داشته باشید..انصار من و کسانی که خداوند آنان را از امر من باخبر کرده است شاهدند که امام مهدی ناصر محمد از مؤمنان دعوت می‌کند که خدا را بیش از هر چیز دوست داشته باشند؛ همان طور که محمدٌ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم از آنها دعوت می‌کرد تا خدا را به یگانکی عبادت کرده و در راه حب و قرب الهی رقابت کنند و اگر ادعا می‌کنند خدا را بیش از هرچیز دوست دارند؛ برای این دعوی خود برهان بیاورند و در راه حب و قرب الهی-همانند انبیا و رسولان خدا و پیروان و کسانی که به آنها اقتدا می‌کردند- رقابت کنند:
{يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ} صدق الله العظيم.
و عقل و منطق می گوید تنها کسانی به این دعوت پاسخ می‌دهند که:
{يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ} صدق الله العظيم.
و اگردر قلبت نسبت به محبوبت غیرت وجود داشته باشد؛ می‌خواهی خودت بیش از همه به پروردگارت نزدیک بوده و محبوب او باشی. برای همین می‌بینید کسانی که خدا را دوست دارند {يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ} صدق الله العظيم .ولی جناب ضیاء تو از آنان نیستی.
قسم به خداوند که امام مهدی به شما می‌گوید که اگر خدا را دوست دارید از من پیروی کرده و در راه حب و قرب خدا رقابت کنید تا خدا شما را دوست بدارد و گناهان شما را بیامرزد.این دعوت تمام انبیا و رسولان خداوند است که به سوی جن و انس فرستاده شده‌اند که اگربنده‌ای خدا را دوست دارد، به دعوت آنها برای رقابت در راه حب و قرب الهی پاسخ دهد تا روشن شود در نزد پروردگار:{أَيُّهُمْ أَقْرَبُ}
پس ازهمین موضوع گفتگو را با مهمان گرامی ضیاء شروع می‌کنیم به شرط آن که در اختلافات میان ما؛ خدا حکم کند. شرط این است که یا تو حکم خدا را که درست در همین مورد باشد از آیات محکم کتابش برای من بیاوری و یا من حکم خدا را برایت بیاورم. شرط این است که حکم خدا را از آیات محکم و بینه کتاب استنباط کنیم؛ آیاتی که ام الکتاب و اساس این دین هستند. شما تصور می‌کنید مقصود از اقتدا کردن؛ مبالغه درباره انبیا ورسولان است؛ اما مهدی منتظر به حق فتوا می‌دهد که اقتدا به انبیا یعنی؛ از راه هدایت‌گرآنها تبعیت کردن و در همان مسیر گام برداشتن و به سوی پروردگار و حب و قرب بیشتر او شتافتن. تصدیق فتوای خداوند درمورد راه هدایت آنها به سوی پروردگارشان:
{يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ} صدق الله العظيم
ولی جناب ضیاء شما"وسیله" را بر خود حرام کرده‌اید و آن را منحصر به انبیا و رسولان خدا کرده‌اید و تمام کسانی که ایمان خود را آلوده به شرک به خدا و شریک گرفتن انبیا و رسولان با خداوند کرده باشند، هم مقام "وسیله" را بر خود حرام کرده‌ و نمی‌خواهند به بالاترین مقام قرب الهی برسند و آن را برای انبیا می‌خواهند و به این ترتیب به خداوند شرک آورده‌اند.
جناب ضیاء همانا که محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم فتوا نداده است این درجه عالی و رفیع بهشت که مورد رقابت انبیا ورسولان و پیروان آنهاست، تنها منحصربه انبیاء است. محمد رسول الله فتوا نداده است که این مقام تنها به یکی از انبیا خدا تعلق داشته و دیگران حقی آن ندارند. بلکه فتوای او در برگیرنده تمام بندگان خداست و می‌گوید تنها به یکی از بندگان خدا تعلق خواهد داشت. همان طور که در سنت حق بیان از ایشان که صلوات و سلام بر او باد نقل شده است:
[أَخْبَرَنَا الطَّبَرَانِيُّ ، حَدَّثَنَا هَارُونُ بْنُ مَلُولٍ ، حَدَّثَنَا الْمُقْرِئُ ، حَدَّثَنَا حَيْوَةُ بْنُ شُرَيْحٍ ، حَدَّثَنِي كَعْبُ بْنُ عَلْقَمَةَ ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ جُبَيْرِ بْنِ نُفَيْرٍ ، قَالَ : سَمِعْتُ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عَمْرٍو ، يَقُولُ : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ : " سَلُوا اللَّهَ الْوَسِيلَةَ ، فَإِنَّهَا مَنْزِلٌ فِي الْجَنَّةِ ، لا تَنْبَغِي إِلا لِعَبْدٍ مِنْ عِبَادِ اللَّهِ ،وَأَرْجُو أَنْ أَكُونَ أَنَا هُوَ]
[ طبرانی از هارون بن ملول و او از مقری و او از حیوة بن شریح و او از کعب بن علقمه و او از عبدالرحمن بن جبیبن نفیر نقل کرده‌اند: شنیدم عبدالله بن عمرو می گوید: رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند: از خدا وسیله را طلب کنید؛ وسیله منزلی از منازل بهشت است که تنها شایسته یکی از بندگان خداست وامید دارم من آن بنده باشم] صدق عليه الصلاة والسلام. (
ابتدای این روایت از دست‌کاری و تحریف مصون مانده؛ اما به آخر آن چیزی اضافه شده که ما با رنگ قرمز مشخص می‌کنیم. در برخی از کتب شما این روایت چنین آمده است:‌
[أَخْبَرَنَا الطَّبَرَانِيُّ ، حَدَّثَنَا هَارُونُ بْنُ مَلُولٍ ، حَدَّثَنَا الْمُقْرِئُ ، حَدَّثَنَا حَيْوَةُ بْنُ شُرَيْحٍ ، حَدَّثَنِي كَعْبُ بْنُ عَلْقَمَةَ ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ جُبَيْرِ بْنِ نُفَيْرٍ ، قَالَ : سَمِعْتُ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عَمْرٍو ، يَقُولُ : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ : "سَلُوا اللَّهَ الْوَسِيلَةَ ، فَإِنَّهَا مَنْزِلٌ فِي الْجَنَّةِ ، لا تَنْبَغِي إِلا لِعَبْدٍ مِنْ عِبَادِ اللَّهِ ، وَأَرْجُو أَنْ أَكُونَ أَنَا هُوَ، وَمَنْ سَأَلَ لِي الْوَسِيلَةَ حَلَّتْ عَلَيْهِ الشَّفَاعَةُ"]، رَوَاهُ الإِمَام أَحْمَد ، عَنِ الْمُقْرِئ .
خداوند از آن چه با او شریک می‌گیرید پاک و منزه است!چگونه ممکن است محمد رسول الله به شما فرمان دهد که از خدا بخواهید که مقام وسیله تنها برای او باشد چون تنها یک بنده به آن مقام می‌رسد؟ سبحان الله! پس دیگر بندگان چه کسی هستند؟ شما هم بنده خداوند هستید؛ پس چگونه ممکن است ایشان این را به خود منحصر و شما را محروم کنند؟ مگر ایشان به شما فتوا نداده که این مقام تنها به یکی از بندگان خدا می‌رسد و هم چنین مگر نفرموده که نمی‌داند این بنده ناشناس خدا کیست؟ دلیل این که می‌فرماید:[ تنها شایسته یکی از بندگان خداست و امیدوارم من آن بنده باشم] همین است.ولی شما از شدت عشقتان ؛ درباره نبی مبالغه کرده و از خودتان گفته‌اید که این مقام تنها برای محمد رسول الله است نه شما و راه ادامه رقابت برای رسیدن به بالاترین مقام حب و قرب الهی را مسدود کرده‌اید! ای جماعت مشرکین چه قدر این افتاری شما نزد خداوند بزرگ است! آیا نمی‌دانید چرا خداوند به هیچ یک از انبیا و رسولانش نگفته که کدام بنده به این مقام می‌رسد؟ تا راه رقابت برای تمام بندگان خدا باز و این رقابت استمرار داشته باشد تا روشن شود کدام بنده بیش از همه مقرب درگاه پروردگاراست؟ برای همین تک تک بندگان خدا امید دارند که خودشان آن بنده مقرب پروردگارباشند چون می‌دانند مشخص نیست آن بنده چه کسی است و نتیجه اعلان نشده است. برای همین خداوند تعالی می‌فرماید: {يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ} صدق الله العظيم،یعنی کدام یک این بنده‌ی ناشناسی هستند که بیش از همه مقرب و محبوب پروردگاراست....
خلاصه این که دراین بیان؛ به شما همان فرمانی را می‌دهم که خدا به رسولش داده است:
{قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ} صدق الله العظيم [آل عمران:۳۱].
بعنی اگر خدا را دوست دارید؛ از من پیروی کنید و خدا را بدون شریک و به یگانگی عبادت نمایید و برای حب و قرب الهی رقابت کنید تا روشن شود کدام یک از ما محبوب‌تر و مقرب‌تریم و درمورد هیچ بنده‌ای مبالغه و تعظیم نکنید. خداوند از میان بندگانش فرزندی برنگزیده؛ تا او برای بالاترین مقام حب و قرب پدرش به دیگران ارجحیت داشته باشد. بلکه همه ما بنده خدا هستیم فرقی ندارد از انبیا و رسولان باشیم و یا پیروان‌شان و حق ما در ذات خدا یکسان است او پروردگار است و ما همه بندگان او. صالحانی که تابع رسولان و انبیا هستند، مانند انبیا و رسولان در ذات خدا حق دارند و در ذات خدا تفاوتی بین بندگان پروردگار نیست و همه بنده خدا بوده و او را عبادت می‌کنیم. این پروردگار حق شماست و بعد از حق جز گمراهی نمی‌ماند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{فَذَلِكُمُ اللّهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلاَلُ} صدق الله العظيم [يونس:۳۲]
اما جناب ضیاء! گویا در برابر این دعوت ایستاده‌ای؛ که مردم را به عبادت خداوند بی‌شریک و رقابت درراه حب وقرب الهی فرا می‌خواند. ضیاء با این حجت که ازپیامبر دفاع می‌کند؛ دربرابر این دعوت ایستاده است. امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ می‌گوید: مگر امام مهدی در برابر جدش محمد رسول الله اعلان جنگ کرده است؟ خداوند او را برای نصرت و یاری رساندن به محمد رسول الله برانگیخته و او به مسیر هدایت نبی اقتدا کرده و با همان بصیرتی با مردم محاجه می‌کند که محمدرسول الله با مردم محاجه می‌کردند و هرکس که محمد رسول الله مقتدایش باشد و از او پیروی کند با همین بصیرت پروردگار حجت می‌آورد.تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{قُلْ هَٰذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ‎﴿١٠٨﴾} صدق الله العظيم [يوسف].
و اما درمورد رؤیایت؛ رؤیای تو مختص خود توست و اگر تصدیق کنی برای خودت است و اگر تکذیب کنی هم با خودت است. همانا که رؤیا به صاحب ان اختصاص دارد و مختص او می‌ماند تا اینکه خداوند با برهان حق آن را در عالم واقعیات تصدیق و محقق سازد. در این صورت رؤیا برای دیگران هم حجت خواهد بود. مثل رؤیای امام مهدی که جدش محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم به او فتوا داد:
[كان مني حرثك وعليٌّ بذرك، أهدى الرايات رايتك وأعظم الغايات غايتك، وما جادلك أحد من القرآن إلا غلبته].
[ حرث تو(رحم) از نسل من و بذر (نطفه) تو از علی است و پرچم تو هدایت گر ترین پرچمها و هدف تو بزرگترین هدف هاست و کسی نیست که از قرآن به جدل با تو برخیزد و بر او غالب نشوی]
و در رؤیایی دیگر:
[وإنّك أنت المهديّ المنتظر يؤتيك الله علم الكتاب، وما جادلك عالمٌ من القرآن إلا غلبته].
[ تو مهدی منتظری که خداوند علم کتاب را به تو عنایت فرموده و عالمی نیست که از قرآن به جدل با تو برخیزد و بر او غالب نشوی]
و در رؤیای دیگر:
[وإنّك أنت المهديّ المنتظر وما جادلك عالم من القرآن إلا غلبته].
[ تو مهدی منتظری و عالمی نیست که از قرآن به جدل با تو برخیزد و بر او غالب نشوی]
ولی هر کس به استناد به این رؤیا تصدیق کند که ناصر محمد یمانی امام مهدی است؛ اجازه بدهید که به او بگویم جاهل است؛ از کجا می‌داند؛ شاید او نیز مانند ضیاء از کسانی است که درمورد رؤیا دروغ می‌گوید. ولی خردمندان خواهند گفت: صبر می‌کنیم ببینیم راست می‌گویی یا دروغ چون اگر تو به حق مهدی منتظر باشی؛ خداوند این رؤیا را درعالم واقعیات ؛ محقق خواهد کرد و می‌بینیم که به حق کسی نیست که با قرآن با تو مجادله کند مگر این که با برهان علمی و روشن بر او غلبه کنی... چون حجت در برهان علمی است نه فقط رؤیایی که در خواب دیده شود.
وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله رب العالمين..
أخوكم؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=20771

Admin
18-07-2016, 01:50 PM
-2-
الإمام ناصر محمد اليماني
27 - 09 - 1432 هـ
27 -08 - 2011 مـ
۵-شهریور- ۱۳۹۰ ه.ش.
09:28 صباحاً
ـــــــــــــــــ

امام مهدی ثابت می‌کند خدا به خاطر بندگان ظالمش متحسر است

بسم الله الرحمن الرحيم والصلاة والسلام على جدّي محمدٍ رسول الله صلى الله عليه وآله وجميع المؤمنين إلى يوم الدين، أمّا بعد..

ای ضیاء که منکر حزن خداوند نسبت به بندگان گمراهش است؛ درمورد این حدیث حق از محمدرسول الله چه فکر می‌کنی؟ ایشان که صلوات و سلام براو باد فرمودند:

[لله أفرح بتوبة عبده من أحدكم سقط على بعيره وقد أضلّه في أرض فلاة].متفق عليه
[[همانا خداوند شادتر مي شود به توبۀ بنده اش هنگامي که به درگاه او توبه مي کند، از يکي از شما که از روی شترش می افتد، ناگهان شترش از نزدش فرار کرده،]]
همه بر آن اتفاق نظر دارند.
و روایتی از مسلم:[لله أشدّ فرحاً بتوبة عبده حين يتوب إليه من أحدكم كان على راحلته بأرض فلاة، فانفلتت منه وعليها طعامه وشرابه فأيس منها، فأتى شجرة فاضطجع في ظلها، وقد أيس من راحلته، فبينما هو كذلك إذ هو بها قائمة عنده، فأخذ بخطامها ثم قال من شدة الفرح: اللهم أنت عبدي وأنا ربك، أخطأ من شدة الفرح]. صدق محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم.
[[همانا خداوند شادتر مي شود به توبۀ بنده اش هنگامي که به درگاه او توبه مي کند، از يکي از شما که در بيابان بر شترش سوار بوده، ناگهان شترش از نزدش فرار کرده، در حاليکه طعام و آبش بر بالاي شتر باشد و چون از رسيدن به شترش مأيوس و نا اميد شده آمده و در سايۀ درختي غلطيده است که ناگهان متوجه مي شود که شترش در کنارش ايستاده است، و او زمامش را بدست مي گيرد و از نهايت شادماني مي گويد: خدايا تو بنده ی مني و من خداي تو ام! و از نهايت شادماني "الفاظ را اشتباه تلفظ مي کند"]]


از خلال این روایت برایتان روشن می‌شود که خداوند در نفس خود غمگین یا شاد شده ویا اذیت شده و متحسر و خشمگین و متأسف می‌شود. حال به سراغ استنباط برهان از آیات محکم کتابش می‌رویم که دال بر وجود این حالات در نفس خداوند هستند:


سؤال(۱): آیا خداوند درنفس خود به خاطراینکه گروهی به ناحق اولیای او را آزار می‌دهند؛ اذیت می‌شود؟


جواب(۱)- خداوند تعالی می‌فرماید:


{إِنَّ اللَّـهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النّبيّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا ﴿٥٦﴾ إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّـهَ وَرَ‌سُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّـهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَ‌ةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُّهِينًا ﴿٥٧﴾ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَيْرِ‌ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُّبِينًا﴿٥٨﴾}صدق الله العظيم [الأحزاب].


و از اینجا استنباط می‌کنیم که خداوند در نفس خود به خاطر آزاری که اولیایش در نفس خود از افتراهای نادانان و جاهلان می‌بینند؛ اذیت می‌شود.


سؤال(۲): آیا خداوند به خاطر کسانی که حاضر به پیروی از حق پروردگارشان نشده و هلاک شده‌اند؛ متأسف است؟


جواب(۲): قبل از اینکه به این سؤال جواب داده و بیان تأسف خداوند را از محکم کتاب برایتان استنباط کنیم؛ به تفاسیر مفسران در این باره نگاهی می‌کنیم:





خداوند تعالى: فَلَمَّا آسَفُونَا انتَقَمْنَا مِنْهُمْ [الزخرف:55].، ومعنى: (فلما آسفونا): خشمگین شدیم است. معنی این است که: وقتی خشمگینمان کردند؛ از آنان انتقام گرفتیم. سپس می‌گوییم: انتقام برای غضب لازم است و اگر خدا نسبت به بنده‌ای خشمگین شود؛ از او انتقام می‌گیرد ، فَلَمَّا آسَفُونَا انتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِينَ)) پس"أسف" محرک است و در زبان عربی به معنی شدت اندوه و شدت غضب بکار می‌رود یعنی از شدت غضب و این مقصود آیه است و انتقام مکافات و عقوبت است . پس معنی آیه این می‌شود: وقتی با اعمال بد خود ما را به خشم آوردند؛ خداوند هم آنها را مجازات کرد. امام بن کثیر می‌گوید: ابن عباس رضی الله نقل کرده: آسفونا یعنی ما را خشمگین کردند و ضحاک گفته است: مقصود خشمگین کردن ماست. ابن عباس و مجاهد و عکرمة و سعید بت جبیر و محمدبن کعب القرظی و قتادة و سدی و دیگر مفسران هم چنین گفته‌اند. از طارق بن شهاب نقل شده: نزد عبدالله رضی الله بودم و درمورد مرگ ناگهانی از او سؤآل کردم و گفت برای مؤمن تخفیف و برای کافر حسرت است. سپس ایشان که خدا از او راضی باشد چنین خواند: (فَلَمَّا آسَفُونَا اِنْتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِينَ)،عمربن عبدالعزیز رضی الله گفته است: من این را مکافات و مجازات در حین غفلت می‌دانم یعنی معنی سخن خداوند تبارک و تعالی را: (فَلَمَّا آسَفُونَا اِنْتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِينَ)،




پایان تفاسیر کسانی که ندانسته به خداوند نسبت می‌دهند.


و حال به سراغ بیان «أسف» در نفس خداوند می آییم و می‌بینیم مقصود از «أسف»، حزن بر بندگانی است که با ظلم در حق خود؛ از دعوت رسولان پروردگارشان روگرداندند. علت تأسف خداوند برای این روگردانان این است خداوند به وعده خود به رسولانش عمل خواهد کرد و دشمنان آنان را نابود کرده و بعد از آنان؛ زمین را به رسولان خود به ارث می‌رساند. این تصدیق وعده حق خدا به رسولان و اولیایش است. برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:

{وَلَقَدْ أَرْ‌سَلْنَا مُوسَىٰ بِآيَاتِنَا إِلَىٰ فِرْ‌عَوْنَ وَمَلَئِهِ فَقَالَ إِنِّي رَ‌سُولُ رَ‌بِّ الْعَالَمِينَ ﴿٤٦﴾ فَلَمَّا جَاءَهُم بِآيَاتِنَا إِذَا هُم مِّنْهَا يَضْحَكُونَ ﴿٤٧﴾ وَمَا نُرِ‌يهِم مِّنْ آيَةٍ إِلَّا هِيَ أَكْبَرُ‌ مِنْ أُخْتِهَا وَأَخَذْنَاهُم بِالْعَذَابِ لَعَلَّهُمْ يَرْ‌جِعُونَ ﴿٤٨﴾ وَقَالُوا يَا أَيُّهَ السَّاحِرُ‌ ادْعُ لَنَا رَ‌بَّكَ بِمَا عَهِدَ عِندَكَ إِنَّنَا لَمُهْتَدُونَ ﴿٤٩﴾ فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِذَا هُمْ يَنكُثُونَ ﴿٥٠﴾ وَنَادَىٰ فِرْ‌عَوْنُ فِي قَوْمِهِ قَالَ يَا قَوْمِ أَلَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ‌ وَهَـٰذِهِ الْأَنْهَارُ‌ تَجْرِ‌ي مِن تَحْتِي أَفَلَا تُبْصِرُ‌ونَ ﴿٥١﴾ أَمْ أَنَا خَيْرٌ‌ مِّنْ هَـٰذَا الَّذِي هُوَ مَهِينٌ وَلَا يَكَادُ يُبِينُ ﴿٥٢﴾ فَلَوْلَا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَ‌ةٌ مِّن ذَهَبٍ أَوْ جَاءَ مَعَهُ الْمَلَائِكَةُ مُقْتَرِ‌نِينَ ﴿٥٣﴾ فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ ﴿٥٤﴾ فَلَمَّا آسَفُونَا انتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَ‌قْنَاهُمْ أَجْمَعِينَ﴿٥٥﴾ فَجَعَلْنَاهُمْ سَلَفًا وَمَثَلًا لِّلْآخِرِ‌ينَ ﴿٥٦﴾} صدق الله العظيم [الزخرف].

و پروردگار بعد از دعای نبی الله موسی علیه الصلاة السلام بر علیه فرعون و قومش؛ برای آنان متأسف شد. خداوند تعالی می‌فرماید:


{وَقَالَ مُوسَىٰ رَ‌بَّنَا إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْ‌عَوْنَ وَمَلَأَهُ زِينَةً وَأَمْوَالًا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا رَ‌بَّنَا لِيُضِلُّوا عَن سَبِيلِكَ رَ‌بَّنَا اطْمِسْ عَلَىٰ أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُوا حَتَّىٰ يَرَ‌وُا الْعَذَابَ الْأَلِيمَ ﴿٨٨﴾ قَالَ قَدْ أُجِيبَت دَّعْوَتُكُمَا فَاسْتَقِيمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ ﴿٨٩﴾ وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَ‌ائِيلَ الْبَحْرَ‌ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْ‌عَوْنُ وَجُنُودُهُ بَغْيًا وَعَدْوًا حَتَّىٰ إِذَا أَدْرَ‌كَهُ الْغَرَ‌قُ قَالَ آمَنتُ أَنَّهُ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَ‌ائِيلَ وَأَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ ﴿٩٠﴾ آلْآنَ وَقَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَكُنتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ ﴿٩١﴾ فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً وَإِنَّ كَثِيرً‌ا مِّنَ النَّاسِ عَنْ آيَاتِنَا لَغَافِلُونَ ﴿٩٢﴾} صدق الله العظيم [يونس].


و سؤالی که مطرح می‌شود این است که آیا خداوند زمانی که از فرعون و قومش انتقام می‌گیرد به حال آنان درنفسش تأسف می‌خورد؟ و جواب از آیات محکم کتاب در این فرموده خداوند تعالی:


{فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ ﴿٥٤﴾ فَلَمَّا آسَفُونَا انتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَ‌قْنَاهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿٥٥﴾ فَجَعَلْنَاهُمْ سَلَفًا وَمَثَلًا لِّلْآخِرِ‌ينَ ﴿٥٦﴾} صدق الله العظيم [الزخرف].


و می‌ماند سؤال درمورد تأسف در نفس؛ و بیان مقصود از أسف را در کتاب پیدا می‌کنیم؛ مقصد حزن در نفس است. خداوند تعالی می‌فرماید:


{وَتَوَلَّىٰ عَنْهُمْ وَقَالَ يَا أَسَفَىٰ عَلَىٰ يُوسُفَ وَابْيَضَّتْ عَيْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ ﴿٨٤﴾} صدق الله العظيم [يوسف].

و از این آیه بیان حق "تأسف در نفس" را استنباط می‌کنیم. همانا که مقصود حزن و اندوه در نفس به خاطر موضوع یا امری است. مقصود از "أسف" را در این فرموده خداوند تعالی هم می‌توان دید:
{فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ عَلَى آثَارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِيثِ أَسَفاً} صدق الله العظيم [الكهف:۶].

و سؤالی در اینجا مطرح می‌شود: آیا تأسف همان تحسر در نفس است؟ و جواب را در آیات محکم کتاب در این کلام خداوند تعالی پیدا می‌کنیم:


{فَلا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَرَاتٍ} صدق الله العظيم [فاطر:۸].


ولی حسرتی که در نفس خدا به خاطر بندگانش هست بسیار عظیم است(حسرت اعظم) است. بندگانی که تلاش‌شان از دست رفته و از دعوت رسولان پروردگارشان روگردانده‌اند. رسولان خدا برعلیه آنان دعا کرده و پروردگار هم وعده‌ی خود به ایشان راعملی نموده و دشمنان ایشان را هلاک می‌کند. بعد از اینکه بندگان گمراه از این که در حق خداوندشان کوتاهی‌ کرده و جز او را عبادت کرده بودند؛ پشیمان شده و متحسر می‌شوند؛ خداوند نیز در نفسش به خاطر آنها حسرت می‌خورد. خداوند تعالی می‌فرماید:


{يَا حَسْرَ‌ةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّ‌سُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَ‌وْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُ‌ونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْ‌جِعُونَ﴿٣١﴾ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُ‌ونَ ﴿٣٢﴾} صدق الله العظيم [يس].
و سوالی که مطرح می شود این است که چرا حسرت خداوند بر بندگان رویگردان ، از حسرت مُحمد رسول الله بر رویگردانان از دعوت حق پروردگارشان عظیم تر است ؟ و جواب را در آیات محکم کتاب در فرمایش خداوند تعالی می یابید :
{فَاللَّهُ خَيْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ}صدق الله العظيم [يوسف:۶۴].
چون درجه رحمت در نفس خداوند از بالاترین درجات رحمت در نفس است و راز حسرت خداوند بر بندگانی که به خود ظلم کرده و به علت گمراهی از صراط مستقیم راه پروردگارشان را نپیموده اند، درآن نهفته است و منظور ما این نیست که خداوند - آن گونه که ضیاء ادعا می کند - از عذاب بندگانش نادم و پشیمان است . پشیمانی برای کسی است که مرتکب خطا شود ولی خداوند از عذاب کردن آنها پشیمان نیست زیرا هیچ ظلمی به آنها نکرده است . همانا حسرت در نفس پروردگار به خاطر ظلمی است که آنان در حق خود مرتکب شده ولذا مستحق عذاب شده اند باوجود این که خداوند هیچ ظلمی به آنها نکرده است ولی آن چه بر آنان گذشته در نفس خداوند ارحم الراحمین چیز کمی نیست لذا خداوند می فرماید :
{يَا حَسْرَ‌ةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّ‌سُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَ‌وْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُ‌ونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْ‌جِعُونَ﴿٣١﴾ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُ‌ونَ ﴿٣٢﴾} صدق الله العظيم [يس].


لذا ای بندگان مؤمن خدا که محبوب خداوندید و محب او(یحبهم الله و یحبونه) چگونه از نعیم بهشت وحور العین لذت می‌برید در حالی که محبوب‌ترین چیز در نزد شما متحسراست و به خاطرمردمان گمراهی حزین است که از دعوت رسولان پروردگار روگردانده و به قصد قربت به خدا؛ غیر او را عبادت کردند و تصور می‌کردند هدایت شده‌اند...؟


پس دعا نکنید تا خداوند کسانی که نمی‌دانند آشکارا گمراه شده‌اند را هلاک کند؛ در برابر آنان صبر پیشه کرده و در باره هلاکت آنان عجله نکنید؛ باشد که خداوند همه مردم را هدایت نماید.تصدیق فرموده خداوند تعالی:


{أَفَلَمْ يَيْأَسِ الَّذِينَ آمَنُوا أَن لَّوْ يَشَاءُ اللَّـهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِيعًا وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُ‌وا تُصِيبُهُم بِمَا صَنَعُوا قَارِ‌عَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِ‌يبًا مِّن دَارِ‌هِمْ حَتَّىٰ يَأْتِيَ وَعْدُ اللَّـهِ إِنَّ اللَّـهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ ﴿٣١﴾} صدق الله العظيم [الرعد].


آیا می‌دانید مقصود از:
{حَتَّى يَأْتِيَ وَعْدُ اللّهِ إِنَّ اللّهَ لاَ يُخْلِفُ الْمِيعَادَ} صدق الله العظيم
چیست؟


این ظهور مهدی منتظرخلیفه خداوند بر بشر و بعد از گفتگوی او با بشریت برای اقناعشان است و ایمان آوردن همه‌ی مردم با نزول آیه و نشانه‌ی عذاب از آسمان محقق خواهد شد. از خدا طلب استغفار کنید که او غفور و رحیم است؛ خداوند کسانی را که استغفار کنند، عذاب نمی‌کند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:


{وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنتَ فِيهِمْ وَمَا كَانَ اللّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ} صدق الله العظيم [الأنفال:۳۳].


وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
أخوكم الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
ــــــــــــــــــ
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=47795

Admin
18-07-2016, 07:42 PM
- 3 -
الإمام ناصر محمد اليماني
28 - 10 - 1432 هــ
27 - 09 - 2011 مــ
۵-مهر-۱۳۹۰ ه.ش.
06:46 صباحاً
ــــــــــــــــــ

امام مهدی منتظر عقیده شفاعت بنده در پیشگاه پروردگار معبود را رد می‌کند....

بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدّي محمدٍ رسول الله وآله الأطهار وجميع أنصار الله الواحد القهار إلى اليوم الآخر، أمّا بعد..
می‌بینم جناب ضیاء؛ درمورد شفاعت بنده درپیشگاه پروردگار و معبود؛ فتوا می‌دهد!ولی خداوند سبحان می‌فرماید در میان اهالی آسمان‌ها و زمین بنده‌ای را نمی‌شناسد که برای دیگر بندگان شفاعت کند. پس مستقیم از پروردگار برای تو و سایر کسانی که به شفاعت بنده درپیشگاه خداوند اعتقاد دارند؛ پاسخ می‌آوریم:
{وَيَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ مَا لَا يَضُرُّ‌هُمْ وَلَا يَنفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَـٰؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِندَ اللَّـهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللَّـهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْ‌ضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَىٰ عَمَّا يُشْرِ‌كُونَ ﴿١٨﴾} صدق الله العظيم [يونس].
امام مهدی پیش از این بیانی آورده است که در ان به صورت مطلق شفاعت بنده در پیشگاه رب المعبود رد شده است. رونوشت آن را برای ضیاء و سایر کسانی که به خاطر اعتقاد به شفاعت بنده درپیشگاه رب المعبود گرفتار شرک شده‌اند می‌آوریم. پس این تو و این برهان‌های بیشتر برای تأکید بر این که در پیشگاه رب المعبود؛ بنده نمی‌تواند شفاعت دیگر بندگان را بنماید.می‌بایست پاسخ خداوند به کسانی که به شفاعت بنده در پیشگاه رب المعبود معتقدند؛ کافی باشد که می‌فرماید:‌
{وَيَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ مَا لَا يَضُرُّ‌هُمْ وَلَا يَنفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَـٰؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِندَ اللَّـهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللَّـهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْ‌ضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَىٰ عَمَّا يُشْرِ‌كُونَ ﴿١٨﴾} صدق الله العظيم [يونس].
ولی باز هم برای تشریح بیشتر موضوع بیانی که قبلا نوشته‌ایم را برایتان می‌آوریم:‌

اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=298157



اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=47796

Admin
21-07-2016, 03:43 AM
- 4 -
الإمام ناصر محمد اليماني
29 - 9 - 1432 هــ
29 - 8 - 2011 مــ
۷ - شهریور - ۱۳۹۰ ه.ش.
09:06 صباحاً
ـــــــــــــــــــــ

امام مهدی روشن می‌کند که از بالاترین درجه حب الهی ولو به قصد قربت به رسول الله صلى الله عليه وسلم کوتاه نمی‌آید .

بسم لله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدّي محمدٍ رسول الله وآله الأطهار وجميع أنصار الله الواحد القهار في كلّ زمانٍ ومكانٍ إلى اليوم الآخر..
سلامُ الله عليكم ورحمة الله وبركاته، انصار پیشگام برگزیده در عصرگفتگو قبل از ظهور، امیدوارم روزگارتان خوش ودر راه حق پایدارباشید. خداوند تعالی می‌فرماید:


{عَلَيْكُمْ أَنفُسَكُمْ لا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ} صدق الله العظيم [المائدة:۱۰۵].

انصار عزیزم؛ فراموش نکنید خداوند در آیات محکم کتابش چه فرمانی به شما داده است:


{ ادْعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ ‎﴿١٢٥﴾‏} صدق الله العظيم [النحل]

میهمان گرامی جناب ضیاء؛ بارک الله به تو خداوند ما و شما را به راه راست هدایت فرماید؛ تو را چه می‌شود که بر سر امری که در آن با هم اختلافی نداریم یعنی محبت به جدم محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم با ما مجادله می‌کنی؟ گوش کن چه می‌گویم: قسم به کسی که جن را از شراره آتش و انسان را از گل سفال‌گون آفرید؛ خداوندی که دیده‌ها را درک می‌کند و هیچ چشمی قادر به درک او نیست و قسم به خداوند واحد قهار؛ محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم در نزد من از همه بندگان خداوند در تمام ملکوتش محبوب‌تر و عزیزتر است؛ او را بیش از مادر و پدر و خودم و تمامی مردم دوست دارم؛ پس چرا بر سر چیزی با ما مجادله می‌کنی که هیچ یک از مسلمانان بر سر آن اختلاف نظر ندارند؛ نزد تمام مسلمانان محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم به خودشان اولویت دارد. اهمیت او در نزد مسلمانان از مادران و پدران و فرزندان و عشیره و اموال‌شان اولی تر است. والله هر کس مسلمانی را بیش از محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم دوست داشته باشد؛ نه خدا را دوست دارد و نه خدا او را دوست دارد. چون راز محبت به محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم؛ دوست داشتن حبیب اعظم ما خداوند است و برای همین ما رسول الله را بیشتر از تمام عالمیان دوست داریم چون رسول خداوندی است که حبیب اعظم ماست خداوند الغفور الودود ....
ای خردمند؛چطورمی‌شود حبیب‌مان رسول خدا را دوست نداشته باشیم؟ ولی اختلاف بین ما و شما در این است که تو می‌خواهی محبت به رسول علیه الصلاة و السلام را برابر محبت به خدا قرار دهی! ولی در تمام عالم وجود؛ برای خداوند مانندی وجود ندارد تا حب به خداوند و حب به رسولش یکی باشد؛ بین حب به خداوند و حب به رسولش فرق بسیار زیادی هست؛ تفاوتی به بزرگی تفاوت بین خدا و مخلوقاتش.

ای مرد؛ محبت ما به محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم در سطح محبت ما به یکدیگر ولی بسیار بزرگ‌تراست؛ همه ما مسلمان بوده و به رساله‌ای که خداوند همراه رسول الله فرستاده است ایمان داریم. پیروان سایر انبیا هم رسول پروردگارشان را در سطح محبتی که به یک‌دیگر داشتند امام بسیار بیشتر دوست داشتند؛ چون خداوند با رسولانش آنها را از تاریکی خارج و به عالم نور آورده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{الر‌ كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِ‌جَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ‌ بِإِذْنِ رَ‌بِّهِمْ إِلَىٰ صِرَ‌اطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ ﴿١﴾ اللَّـهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْ‌ضِ وَوَيْلٌ لِّلْكَافِرِ‌ينَ مِنْ عَذَابٍ شَدِيدٍ﴿٢﴾}صدق الله العظيم [إبراهيم].
مسلمانان در این مسئله با هم اختلافی ندارند؛ همه ما قبول داریم که نزد مؤمنان محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم به خودشان ارجحیت دارد. تصدیق فرموده خداوند تعالی: {النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ} صدق الله العظيم [الأحزاب:۶]،

اما جناب ضیاء تو در این مسیر حق گام برنمی‌داری چون در مورد محمدٍ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم مبالغه می‌کنی.
جناب ضیاء؛ اگر خداوند از ورای حجابش تو را مورد خطاب قرار داده و بفرماید: ای ضیاء؛ می‌خواهی من تو را مقرب‌ترین و محبوب‌ترین بنده خود گردانم یا محمد رسول الله را از تو محبوب‌تر و مقرب‌ترکنم؟ اگر ضیاء بگوید:" محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم را به خود مقرب‌ گردان و او را از من محبوب‌تر بدار". امام مهدی درپاسخ خواهد گفت: به این ترتیب جناب ضیاء تو از بالاترین درجه حب وقرب خداوند گذشته وآن را به محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم واگذار کردی؛.سؤال این است که این کار را به قصد قربت به چه کسی انجام دادی؟. اگر جوابت این باشد که:" برای قرب به خدا از نزدیکترین درجه در حب و قرب الهی گذشتم و آن را به محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم واگذاشتم." باز مهدی منتظر سؤال را تکرار کرده و می‌پرسد: جناب ضیاء به قصد قربت به چه کسی از رقابت برای حب و قرب خداوند دست کشیدی؟ و اگر گفتی: "برای قرب الی الله از رقابت با محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم بر سر حب و قرب خدا دست کشیدم". امام مهدی می‌گوید: از سؤالم دست برنمی‌دارم مگر برای بار سوم به من پاسخ دهی که به قصد قرب به چه کسی از رقابت بر سر حب و قرب خدا با محمد رسول الله دست کشیدی؟ از خدا بترس عزیز من .مگر بعد از حق چیزی جز گمراهی باقی می‌ماند! خدای دیگری وجود ندارد که تو برای قرب به او از رقابت با انبیاء بر سر حب و قرب خداوند سبحان دست برداری. سبحان الله العظیم؛ بعد از حق چیزی جز گمراهی نیست! تصدیق فرموده خداوند تعالی:

{‏ فَذَٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلَالُ فَأَنَّىٰ تُصْرَفُونَ ‎﴿٣٢﴾‏} صدق الله العظيم [يونس].

ای مرد؛ حق این است که برای قرب به خدا و در راه خدا انفاق کنی؛ محبتت برای خدا و برای قرب به خدا باشد؛ خشمت برای خدا و برای قرب به خدا باشد و همه چیز؛ نماز و مناسک (عبادات) و زندگی و مرگت برای خدا و به قصد قرب الی الله باشد. اما وقتی از رقابت بر سر حب و قرب خدا با بندگانش دست می‌کشی به خدا شرک آورده‌ای؛ این کار را به قصد قرب به چه کسی انجام می‌دهی؟ وبعد از حق، چیزی جزگمراهی نیست.
ای مرد؛ امام مهدی از مردم نمی‌خواهد او را معظم بدارند وبه آنها نمی‌گوید چون خلیفه خدا هستم ؛ برای -حب و قرب الهی- به شما ارجحیت دارم؛ پناه برخدا که از جاهلان باشیم. خداوند تعالی می‌فرماید:

{وَمَا أَرْ‌سَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّ‌سُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ ﴿٢٥﴾ وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّ‌حْمَـٰنُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ عِبَادٌ مُّكْرَ‌مُونَ ﴿٢٦﴾ لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِ‌هِ يَعْمَلُونَ ﴿٢٧﴾ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْ‌تَضَىٰ وَهُم مِّنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ ﴿٢٨﴾ وَمَن يَقُلْ مِنْهُمْ إِنِّي إِلَـٰهٌ مِّن دُونِهِ فَذَٰلِكَ نَجْزِيهِ جَهَنَّمَ كَذَٰلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ﴿٢٩﴾} صدق الله العظيم [الأنبياء].

بلکه آنچه که من می‌گویم این است: ای مردم؛ هرکس خدا را دوست دارد از من پیروی کرده و برای حب و قرب الهی با من رقابت کند تا خدا نیز او را دوست داشته باشد و گناهانش را مورد مغفرت قرار داده و او را از بندگان مقرب خود سازد. امام مهدی و تمام انبیا و رسولان خدا؛ مانند شما بنده خدا هستند نه بیشتر. پس از خدا پروا کنید و خدا را منحصر به انبیا و رسولان الهی نکنید؛ در غیر این صورت پروردگار شما را عذاب خواهد کرد و جز خدا ولی و نصیری نخواهید یافت. به خداوندی که خدایی جز او نیست قسم؛اگر آن گونه که شایسته است خدا را نشناخته و تنها او را به یگانگی و دور از شرک عبادت نکنید ؛ در پیشگاه پروردگار نه کاری از محمد رسول الله برای شما بر می‌آید و نه از مهدی منتظر و یا تمام انبیا و رسولان خدا...
ممکن است یکی از انصار جدید بخواهد سخن مرا قطع کرده و بپرسد:" ای امام مهدی ناصر محمد یمانی؛ من مهدی منتظربودن شما را باور و تصدیق کرده‌ و با شما بیعت کردم ولی چگونه می‌خواهی من در طمع این باشم که بیش از تو -که مهدی منتظری و خداوند تو را امام رسول الله مسیح عیسی بن مریم صلی الله علیه و آله و سلم قرار داده- به خداوند نزدیک باشم"؟ امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ می‌گوید: به تو خبر بدهم که با این فکر به خدا شرک آورده‌ای. خداوند که امام مهدی را به فرزندی نگرفته که به دیگران رجحان داشته باشد و اعمال و رقابت برای پروردگار متوقف شود. همانا که امام مهدی و تمام انبیا و رسولان خدا؛ مانند شما بنده خدا هستند، شما را چه می‌شود که برای خدا عظمت و شکوهی قائل نیستید( اشاره به آیه کریمه سوره نوح: مَّا لَكُمْ لَا تَرْ‌جُونَ لِلَّـهِ وَقَارً‌ا ﴿١٣﴾)؟ شما را چه می‌شود که خدا را آن گونه که شایسته اوست نمی‌شناسید؟ ای ضیاء مگر می‌خواهی محبتت به محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم را برابر محبتت به خداوند باشد؟ اگر چنین باشد -تنها چیزی که می‌گوییم این است که ـ چقدر میان خدا و محمد که عبد و رسول اوست تفاوت هست! چطور ممکن است خدا و رسولش را به یک اندازه دوست داشت؟مگر برای خدا همانند قایل شده‌ای و فراموش کرده‌ای که خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَمِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ اللّهِ أَندَاداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللّهِ وَالَّذِينَ آمَنُواْ أشدّ حُبّاً لِّلّهِ}؟ صدق الله العظيم [البقرة:۱۶۵]

موضوع از این قرار است همانا که محبت ما به محمدٍ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم بیش ازمحبت مؤمنان نسبت به یکدیگر است چون ایشان فرستاده‌ی حبیب‌شان خداوند الغفور و الودود است.

علاقه و محبت ما به محمدٍ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم؛ به خاطر محبت ما نسبت به خداوند است و برای همین رسول خدا را که صلوات وسلام بر او باد دوست داریم. امام جناب ضیاء من می‌دانم تو می‌خواهی به کجا برسی. تو تلاش می‌کنی انصار را از رقابت در راه حب وقرب خداوند منصرف کنی. می‌خواهی برایشان فتوا دهی که محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم برنده این رقابت است و مقام عالی در حب وقرب الهی به ایشان رسیده است! این چیزی است که ضیاء در پی آن است. به خداوند بزرگ قسم که تو آنها را به شرک به خدا دعوت می‌کنی حال یا از مغضوب علیهم هستی و تعمدی است و یا از گروه جاهلانی هستی که تلاشی که در این دنیا برای پروردگار کرده‌اند به هدر رفته در حالی که به تصور خودشان، هدایت شده‌اند. ای مرد تو را چه می‌شود؛ چرا می‌خواهی راه رقابت برای حب و قرب خدا را منحرف کرده و آن را منحصر به انبیا و رسولان خداوند گردانی؛ در این صورت چه چیزی تو را از عذاب خدا در امان نگه خواهد داشت؟من با حکم خداوند در ایات محکم قرآن عظیم و سنت بیان حق که از جانب خداوند الرحمن آمده است، تو را به چالش می‌کشم؛ آیا در قرآن یا سنت بیان در مورد این عبد ناشناس که صاحب بالاترین درجه قرب الهی است؛ فتوایی آمده و روشن شده چه کسی است؟ چون اگر خداوند این راز را با بندگانش درمیان بگذارد؛ رقابت برای حب و قرب الهی از زمان‌هایی بسیار دور تمام می‌شد. اما حکمت بالغه پروردگار عالیمان است که به هیچ یک از انبیا و رسولان خود نفرموده کدام بنده به بلاترین درجه قرب الهی دست خواهد یافت؛ برای همین هم می‌بینید آنها برای "مقرب ‌ترین شدن" رقابت می‌کردند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:


{يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ} صدق الله العظيم [الإسراء:۵۷].


ضیاء در فرموده خداوند تعالی تدبر کن: {أَيُّهُمْ أَقْرَبُ} صدق الله العظيم، در این صورت درمی‌یابی که بی شک و تردید مشخص نیست مقرب‌ترین بنده به درگاه خدا کیست؛ و هر یک از آنان تلاش می‌کنند خودشان آن بنده باشند. خلاصه این که محبوب‌ و مقرب‌ترین بنده در درگاه خدا هنوز معلوم نشده چه کسی است؛ آیا از ملایکه است یا جن و انس روشن نیست. خدا بهتر می‌داند. علت ناشناس بودن این بنده هم برای این است که همه بندگان خداوند برای حب و قرب پروردگار و معبودشان رقابت کنند و همه بندگان مقرب خدا امیدوار باشند که خودشان به مقام آن بنده برسند. برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
{يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ} صدق الله العظيم [الإسراء:۵۷].

خداوند این مسئله را درسنت حق بیان هم روشن نموده است. محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم فرموده‌اند:

[سَلُوا اللَّهَ الْوَسِيلَةَ فَإِنَّهَا مَنْزِلَةٌ فِي الْجَنَّةِ لاَ تَنْبَغِي إِلاَّ لِعَبْدٍ مِنْ عِبَادِ اللَّهِ وَأَرْجُو أَنْ أَكُونَ أَنَا هُوَّ]
[ از خداوند وسیله ر ا طلب کنید که منزلی از منازل بهشت است و تنها به یکی از بندگان خدا می‌رسد و امیدوارم من آن بنده باشم].
صدق عليه الصلاة والسلام وآله الأطهار.
این تصدیق فرموده خداوند تعالی درآیات محکم کتابش است:


{‏ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ‎﴿٣٥﴾‏} صدق الله العظيم [المائدة].


ولی جناب ضیاء تو این را منحصر به انبیا کرده و صالحان را کنار گذاشته‌ای و به این ترتیب بدون این که بدانی گرفتار شرک شده‌ای. ای مرد تو را به خدا چگونه ممکن است راه وروش پیروان انبیای الهی با راه وروش انبیا برای هدایت آنها به سوی پروردگارشان و رقابت برای حب و قرب بیشتر به خداوند؛ تفاوت داشته باشد؟ می بینی که طریقه و روش هدایت همه انبیا یکی است وبا این که خداوند بعضی از آنان را به دیگران برتری داده آما این امر آنان را از رقابت برای حب و قرب خداوند منصرف نکرده؛ چراکه مشخص نیست محبوب‌ترین ومقرب‌ترین بنده خدا کیست. خداوند تعالی می‌فرماید:

{وَرَ‌بُّكَ أَعْلَمُ بِمَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلَىٰ بَعْضٍ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورً‌ا ﴿٥٥﴾ قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُم مِّن دُونِهِ فَلَا يَمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ‌ عَنكُمْ وَلَا تَحْوِيلًا ﴿٥٦﴾ أُولَـٰئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَىٰ رَ‌بِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَ‌بُ وَيَرْ‌جُونَ رَ‌حْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَ‌بِّكَ كَانَ مَحْذُورً‌ا ﴿٥٧﴾ وَإِن مِّن قَرْ‌يَةٍ إِلَّا نَحْنُ مُهْلِكُوهَا قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَابًا شَدِيدًا كَانَ ذَٰلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورً‌ا ﴿٥٨﴾وَمَا مَنَعَنَا أَن نُّرْ‌سِلَ بِالْآيَاتِ إِلَّا أَن كَذَّبَ بِهَا الْأَوَّلُونَ وَآتَيْنَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَ‌ةً فَظَلَمُوا بِهَا وَمَا نُرْ‌سِلُ بِالْآيَاتِ إِلَّا تَخْوِيفًا ﴿٥٩﴾} صدق الله العظيم [الإسراء].
ای مرد از خدا بترس و مانع رقابت بندگان خدا برای حب و قرب پروردگار مشو؛ درمورد امری که نه خدا برایش فتوا داده و نه رسولش فتوا نده؛ هنوز روشن نیست آن بنده ای که بالاترین مقام حب و قرب الهی می‌رسد؛ چه کسی است و رقابت بین بندگان در تمام ملکوت پروردگار معبود؛ هم چنان ادامه دارد.... سبحانه وتعالى علوَّا كبيراً. محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم نگفتند که بالاترین درجه قرب الهی به یکی از بندگانی تعلق دارد که نبی خداست؛ بلکه به ضورت عام فرموده‌اند بنده‌ای از بندگان خدا. عليه الصلاة والسلام فرموده‌اند:

[سَلُوا اللَّهَ الْوَسِيلَةَ فَإِنَّهَا مَنْزِلَةٌ فِي الْجَنَّةِ لاَ تَنْبَغِي إِلاَّ لِعَبْدٍ مِنْ عِبَادِ اللَّهِ وَأَرْجُو أَنْ أَكُونَ أَنَا هُوَّ]
صدق عليه الصلاة والسلام وآله الأطهار.
[ از خداوند وسیله ر ا طلب کنید که منزلی از منازل بهشت است و تنها به یکی از بندگان خدا می‌رسد و امیدوارم من آن بنده باشم].
به فتوای محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم بنگر: [لاَ تَنْبَغِي إِلاَّ لِعَبْدٍ مِنْ عِبَادِ اللَّهِ]. چرا به خدا ورسولش نسبت دروغ داده و می‌گویی محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم برنده این مقام است؟ آیا می خواهی رقابت برای حب و قرب الهی را متوقف کنی انگار که کار تمام شده و روشن شده آن عبد ناشناس چه کسی است؟ اما خدا و رسولش آن بنده را مشخص نکرده‌اند؛ ولی تو او را معرفی می‌کنی؟ آیا این تو هستی که رحمت خدا را تقسیم می‌کنی؟

از کتاب خدا قرآن و سنت حق بیان برایت حجت آورده وثابت کردیم صاحب ان درجه عالی یعنی مقرب‌ترین بنده درگاه خداوند ناشناس مانده که آن هم حکمت بزرگ پروردگار عالمیان است. و این حکمت را می دانم: این برای نجات بندگان خدا از شرک است. به خداوندی که خدایی جز او نیست قسم اگر تمام بندگان خدا در ملکوت برای این که مقرب‌ترین و محبوبترین بنده خدا باشند؛ با هم رقابت کنند؛ هیچ مشرکی میان‌شان پیدا نکرده و همگی از شرک نجات می‌یابند. حداقل ایمان این است که اگر بنده به آن درجه عالی هم نرسد؛ از شرک به خدا نجات یافته است ولی اکثر شما از این بی‌خبرید. خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُم بِاللَّهِ إِلَّا وَهُم مُّشْرِكُونَ ‎﴿١٠٦﴾‏} صدق الله العظيم [يوسف].

میهمان گرامی جناب ضیاء؛ با احادیث لهو و بدون برهان و دلیل روشن؛ راه خدا را منحرف مکن. ما به تو و امثال تو می‌گوییم:


{إِنْ عِندَكُم مِّن سُلْطَانٍ بِهَـٰذَا أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّـهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿٦٨﴾ قُلْ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُ‌ونَ عَلَى اللَّـهِ الْكَذِبَ لَا يُفْلِحُونَ ﴿٦٩﴾} صدق الله العظيم [يونس].
وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
عبد الله وخليفته؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
ـــــــــــــــــــ
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=47797

Admin
21-07-2016, 03:53 AM
- 5 -
الإمام ناصر محمد اليماني
01 - 10 - 1432 هـ
31 - 8 - 2011 مـ
۹ - شهریور - ۱۳۹۰ ه.ش.
09:19 صباحاً
ــــــــــــــــــــ

تتمه پاسخ امام مهدی به ضیاء الدین درباره فتوا پیرامون مقام «وسیله» ..

بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدّي محمدٍ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم وجميع المسلمين، أمّا بعد..
جناب ضیاء که امام هدی را به تحدی می‌کشی؛ من می‌دانم تو از بیانات امام مهدی اطلاع همه جانبه داری و می‌دانم اگر تمام بیانات امام مهدی را از حفظ هم می‌دانستی؛ تنها بر پلیدی‌ات افزوده می‌شد چون تو به دنبال حق نیستی؛ بلکه به دنبال روزنه‌ای می‌گردی که از نظر تو نقطه ضعف است و می‌خواهی با استفاده از آن در مورد دعوت امام مهدی شک ایجاد کنی شاید انصارش از عبادت خداوند بی‌شریک رقابت برای حب و قرب خدا بازگردند.
به خداوند قسم که هدف ضیاء همین است و می‌خواهد شما را از عالم نور خارج و به ظلمات ببرد؛ اما جناب ضیاء مشکلی نیست؛ و من می‌دانم مکر تو به اذن خداوند نتیجه‌ای عکس خواست تو خواهد داشت؛ پس از خشمت بمیر.
ای مرد ما می‌دانیم تو می‌خواهی انصار در مورد محبت به جدم محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم مبالغه کنند تا جایی که به این نتیجه برسند ایشان صاحب آن درجه عالی و رفیع هستند و سپس بگویی:" پس لازم نیست به خاطر آن مقام رفیع که بالاترین درجه قرب نسبت به عرش پروردگار است؛ رقابت کنید. محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم پیش از این به آن مقام نایل شده‌ است". سپس ضیاء می‌گوید:" پس محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم در یوم الدین شفیع شماست". تا آنها را به باوری بازگردانی که سایر مسلمانان به آن اعتقاد دارندو بعد از این که خدا آنان را از شرک نجات داد؛ باز به آن بازگردند ولی هیهات هیهات... ای ضیائی که تلاش می‌کنی مردم را از بیان حق ذکر بازداری؛به پروردگار آسمان‌ها وزمین قسم که نه توو نه تمام شیاطین بشر قادر نیستند راه انصاری که محبوب خداوندند و محب او مسدود کرده و آنها را منحرف کنی. به خداوندی که خدایی جز او نیست قسم، امام مهدی در حالی درمورد آن چه که در نفس آنان می‌گذرد ودرباره هدف‌شان فتوا می‌دهد که نه آنها را می‌شناسد و نه آنها را دیده است ولی آنها خود از شاهدان درستی این فتوا خواهند بود.
جدم محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم به من خبر داده است که قومی که محبوب خدا هستند و محب او در همین امت هستند و آخرین رویا درمورد آنها در اول شوال و روز عید در خواب نیم روزی سال ۱۴۳۲ بود و کاش خالی از نثر بود تا باعث فتنه کسانی که قلب‌شان مریض است نشود ولی احباب الرحمن خواهند دانست که این به حق از نزد پروردگارشان است و مهم آنان هستند. رؤیا به این شرح است. عليه الصلاة والسلام فرمودند:
[ای مهدی منتظر به کسی که محمد را به نور قرآن برانگیخت و علم بیان را به ناصر محمد آموخت تا با آن علمای جن و انس را به تحدی بکشد و افتراهای متناقض شیطان در سنت بیان را با آیات محکم قرآن نابود کند و بر باد دهد؛ گروهی از کسانی که محبوب خداهستند و محب او در حال حاضر دربین انصار تو هستند و دیگران بعداً به آنها ملحق خواهند شد و راه آنان را به سوی پروردگارشان در پیش خواهند گرفت. به کسی که جان محمد به دست اوست و روحش در رؤیای حق هرطور که خدا بخواهد با تو سخن می‌گوید؛ آنها قومی هستند که پروردگارشان آنان را با رسیدن به درجه عالی ورفیع بهشت راضی نخواهد کرد؛ و حتی با تمام ملکش و نه با کلمات تامه کن فیکونش؛ مگراین که خدا در نفسش راضی شده باشد. اما انبیا و از جمله آنان محمد رسول الله؛ به نعیم آخرت خداوند راضی شدند . تصدیق وعده حق پروردگارم: {وَلَلْآخِرَ‌ةُ خَيْرٌ‌ لَّكَ مِنَ الْأُولَىٰ ﴿٤﴾ وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَ‌بُّكَ فَتَرْ‌ضَىٰ ﴿٥﴾} صدق الله العظيم.
اما قومی که محبوب خداوندند و محب او به نعیم دنیا وآخرت راضی نمی‌شوند مگر این که نعیم اعظم برایشان محقق گردد؛ نعیمی که از نعیم ملکوت خداوند بزرگ‌تر است و این همان فتوایی است که عبد نعیم اعظم امام مهدی ناصر محمد رسول الله به آنها داده است و در نفس خود می‌بینند که او به حق سخن می‌گوید و راه راست را نشان می‌دهد و راز یقین آنها به اینکه بی شک و تردید امام ناصر محمد یمانی مهدی منتظر است وازحال پروردگارش باخبر (خبیر بالرحمن)درهمین امر نهفته و ناصر محمد رسول الله از امر پروردگارش اطاعت کرده است.
خبیر بالرحمن از حال خداوند پرسیدم و گفت: حبیب من محمد رسول الله صلی الله علیک و آلک الأخیار و سلم تسلیما؛ تحسر تو نسبت به بندگان خدا را چگونه در قلبت یافتی؟ وسپس گفتم: ای حبیب خدا و رسولش؛ خداوند در این فرموده حق خود از حال بنده و رسولش فتوا داده و فرموده‌اند: {فَلا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَرَاتٍ} صدق الله العظيم، پس امام مهدی گفت: پس ای حبیب و بنده‌ی خدا با عظمت حسرتی که در نفس خداوند است چه می‌کنی چون او از محمد عبد و رسولش به مردم رحیم تر است؛ خداوند ارحم الراحمین؟ سپس از خودم و تمام انبیای الهی از جن و انس تعجب کردم که چطور به حال خداوند فکر نکردیم در حالی که دانستیم چقدر درنفس خود برای بندگان روگردان از پیروی از مسیر هدایت؛ متحسریم.پس عظمت حسرت خداوند که از همه نسبت به بندگانش رحیمتر است؛ چگونه خواهد بود خداوند ارحم الراحمین. ؟ ای امام مهدی ناصر محمد؛ چقدر حجت تو دربرابر مردم عظیم و قوی است! خداوند با عبد خود نورش را کامل خواهد کرد ولو مجرمان را خوش نیاید. از فتنه این متن ادبی(نثر) برای انصارت مترس. روح من به اذن خدا با تو سخن می‌گوید و تو هم به اذن خدا چنین سخن خواهی گفت. چرا شباهت رؤیا با بیان حق کتاب مبین تو را محزون می‌کند؛ این که عیبی ندارد. همانا که تو از ترس به فتنه افتادن کسانی که قلبهایشان مریض و منحرف است و هنوز گرفتار شک و تردیدند؛ بسیاری ازرؤیاها را پنهان می‌کنی. ولی وقتی رؤیا مربوط به یقین انصارت است، چیزی از آن را پنهان نکن و در این امر حکمت بالغه‌ای نهفته است چون تأویل رؤیا را به حق درخود می‌بینند و سپس می‌گویند: امام مهدی؛ تو راست می‌گویی. ما شاهدیم و به نعیم بهشت و قصرها و حورهای بهشتی راضی نخواهیم شد تا خداوند نعیم اعظم را برای ما محقق فرماید و راضی شود؛ تو شاهد باش...
و سپس بیشتر از تو حمایت کرده و خداوند آنها را در امر تو شریک می‌گرداند. آنها بهترین مخلوقات هستند و دشمنان‌شان بدترین آفریده‌ها . شیاطین جن و انس از سرسخت‌ترین دشمنان آنها هستند؛ وبعد از این که برای‌شان روشن شد دعوت ناصر محمد یمانی حق است و با بیان حق قرآن عظیم، مردم را به راه راست-صراط مستقیم- راهنمایی می‌کند؛ در تلاشند تا نور خداوند را خاموش سازند. خداوند به آنها درمورد خشم خود هشدار داده ولی آنها از رضوان خداوند که نعیمی بزرگ‌تراز نعیم جنت اوست بیزارند ]
پایان رؤیای حق. اما خداوند رؤیا را برای شما حجت نمی‌داند. چون اگر در دین خدا بر اساس رؤیا تغییر ایجاد شود؛ شیاطین دین خدا را به کلی تغییر می‌دهند و به خدا دروغ بسته و آگاهانه مانند ضیاء دورغ می‌گویند. لذا بین من و مردم عالم برهان علمی آشکار که از آیات محکم قرآن عظیم آمده است شرط است.
اما درمورد رؤیایی که بشارت می‌داد ناصر محمد یمانی به درجه عالی و رفیع بهشت نایل شده؛ همانا که خداوند اراده نمود به شما نشان دهد چرا اسم این درجه عالی "وسیله" است. آیا دیدید که ناصر محمد یمانی ان را بپذیرد؟ خیر بلکه من از آن به عنوان وسیله‌ای برای تحقق نعیم اعظم استفاده کرده و این مقام را به جدم محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم انفاق نمودم؛ نزدیک‌ترین محل به عرش خداوند یک مقام مادی است و من به آن اهمیتی نمی‌دهم؛ مهم محبت در نفس و نعیم رضوان پروردگار است. فقط این که بعد از این مستقیما محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم در رؤیا به من فتوا داد که مشخص نیست کدام بنده به این درجه خواهد رسید و خداوند شاهد سخن من است این بنده ناشناس مانده است.
همانا که خداوند می‌خواهد سطح و درجات عبادت انصار را بالا ببرد؛ چون آنها برای درجه عالی ورفیع بهشت که بر بام جنت است،رقابت می‌کردند تا این که بشارت داده شد این مقام به ناصر محمد یمانی رسیده است و او از پذیرش آن خودداری و آن را بخشید. پس فکر کردند که این درجه به حق وسیله‌ای برای تحقق هدف نهایی است و لذا این مقام را هدف نهایی و حداکثر خواست خود قرار ندهند. حکمت بالغه این رؤیا در این بود که سطح عبادت انصار در پیشگاه پروردگارشان بالاتر رود تا خدا را آن گونه که شایسته است عبادت کرده و آن گونه که باید در برابر او بندگی کنند.
شما مدت هاست که " این شیطان" را می‌شناسید او برای انصار به صورت خصوصی و در فیس بوک به صورت محرمانه نامه می‌فرستد و تلاش می‌کند آنها را در امر پیروی از ناصر محمد گرفتار فتنه کند؛ به خصوص وقتی می‌بیند کسی به امام مهدی ناصر محمد یمانی یقین دارد. پس از فتنه این شیطان برحذر باشید. به خداوند قسم او از کسانی است که پروردگار متعال درمورد آنها فرموده است:


{أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّـهِ شُفَعَاءَ قُلْ أَوَلَوْ كَانُوا لَا يَمْلِكُونَ شَيْئًا وَلَا يَعْقِلُونَ ﴿٤٣﴾ قُل لِّلَّـهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعًا لَّهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْ‌جَعُونَ ﴿٤٤﴾ وَإِذَا ذُكِرَ‌ اللَّـهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَ‌ةِ وَإِذَا ذُكِرَ‌ الَّذِينَ مِن دُونِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُ‌ونَ ﴿٤٥﴾ قُلِ اللَّـهُمَّ فَاطِرَ‌ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ عَالِمَ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ أَنتَ تَحْكُمُ بَيْنَ عِبَادِكَ فِي مَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ﴿٤٦﴾ وَلَوْ أَنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا مَا فِي الْأَرْ‌ضِ جَمِيعًا وَمِثْلَهُ مَعَهُ لَافْتَدَوْا بِهِ مِن سُوءِ الْعَذَابِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَبَدَا لَهُم مِّنَ اللَّـهِ مَا لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ ﴿٤٧﴾وَبَدَا لَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا كَسَبُوا وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٤٨﴾} صدق الله العظيم [الزمر].
وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
عدو شياطين البشر؛ المهديّ المنتظَر الإمام ناصر محمد اليماني.
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=47798

Admin
21-07-2016, 04:22 AM
- 6 -
الإمام ناصر محمد اليماني
02 - 10 - 1432 هـ
01 - 09 - 2011 مـ
۱۰-شهریور - ۱۳۹۰ ه.ش.
08:53 صباحاً
ــــــــــــــــــــ

الآن حق آشکار شد و ماهیت حقیقی ضیاء روشن گردید...

بسم الله الواحد القهار، والصلاة والسلام على جدّي محمدٍ رسول الله وآله الأطهار ما تعاقب الليل والنهار من أول الدهر إلى اليوم الآخر، أمّا بعد..
ای انصار پیشگام برگزیده در دوران گفتگو قبل از ظهور" ای حق جویانی که بر سر میز گفتگوی مهدی منتظر حضور دارید؛ اکنون حق روشن شد و ماهیت واقعی ضیاء اشکار گردید. او از سرسخت‌ترین دشمنان مهدی منتظر و از سرسخت‌ترین دشمنان خداوند واحد قهار است؛ کسانی که تظاهر می‌کنند ایمان داشته و کفر خود را پنهان نگه می‌دارند تا مردم را از پیروی از بیان حق ذکر-قرآن عظیم- بازدارند. او از کسانی است که خداوند تعالی در آیات محکم کتاب درباره آنها می‌فرماید:
{وَمِنَ النَّاسِ مَن يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللَّهَ عَلَىٰ مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ ‎﴿٢٠٤﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
اینک مقصود او روشن شد، پس از مکرش برحذر باشید. مگر نمی‌بینید به مردم فتوا می‌دهد محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم به بالاترین درجه قرب پروردگار نایل شده و دیگر دلیلی برای رقابت بندگان برای رسیدن به بالاترین مقام حب و قرب الهی وجود نداردچون ضیاء می گوید محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم به فوزاین درجه نایل شده وکار تمام است!
فتوای ضیاء را برای‌تان نقل می‌کنیم:





این که خداوند محبوب ترین بنده خود را انتخاب کرده و او را خلیفه خود بر ملکوتش و نزدیک‌ترین بنده به ذات الرحمن قرار داده باشد؛ مانعی برای رقابت شما باهم برای قرب به خدا نیست. ولی رقابت درمورد مقام صاحب "وسیله" ؟ پس برای چه در مورد مقام او رقابت می کنید ؟ او صاحب این درجه است و کار تمام شده . خداوند او را انتخاب کرده و فضل خدا عظیم است.




فتوا درمورد این که رقابت میان بندگان به سوی رب المعبود تمام نشده و این که رقابت برای مقرب‌تر بودن به درگاه او هم چنان ادامه دارد را مستقیماً به خدا می‌سپاریم که در آیات محکم ذکر می‌فرماید:
{يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا} [الإسراء:۵۷].
و برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
{يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ} صدق الله العظيم [المائدة:۳۵]
ولی دشمن سرسخت خدا و مهدی منتظر" ضیاء ابوحمزة" فتوایی غیر از فتوای خداوند داده و می‌گوید:" با برانگیخته شدن محمد رسول الله صلى الله عليه و آله وسلم رقابت برای حب و قرب الهی به پایان رسیده و کار تمام شده است". پس جواب ما این است که : حمد و ستایش خدا راست که هدف تو را برای ما آشکار ساخت و مکری که پهان کرده بودی روشن شد. حال حق آشکار شد و برای انصار روشن شد که وقتی مهدی منتظر دربیان قبلی پبرامون مکری که در سینه مخفی کرده بودی؛ فتوا داد؛ کمترین ظلمی به تو نکرده بود. من به آنان گفتم ضیاء چه هدفی دارد. فتوایی که قبل از آشکار شدن مکرت درمورد هدفت داده بودیم را با رنگ سیاه در ادامه می‌آوریم:





ای مرد ما می‌دانیم تو می‌خواهی انصار درمورد محبت به جدم محمدٍ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم مبالغه کنند تا جایی که به این نتیجه برسند ایشان صاحب آن درجه عالی و رفیع هستند و سپس بگویی:" پس لازم نیست به خاطر آن مقام رفیع که بالاترین درجه قرب نسبت به عرش پروردگار است؛ رقابت کنید. محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم پیش از این به آن مقام نایل شده‌ است". سپس ضیاء می‌گوید:" پس محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم در یوم الدین شفیع شماست". تا آنها را به باوری بازگرداند که سایر مسلمانان به آن اعتقاد دارند و بعد از این که خدا آنان را از شرک نجات داد؛ باز به آن بازگردند ولی هیهات هیهات... ای ضیائی که تلاش می‌کنی مردم را از بیان حق ذکر بازداری؛به پروردگار آسمان‌ها وزمین قسم که نه تو و نه تمام شیاطین بشر قادر نیستند راه انصاری که محبوب خداوندند و محب او مسدود کرده و آنها را منحرف کنی.




پایان نقل قول از بیان سابقم.
حال می‌گوییم: اکنون حقیقت آشکار شد و برای شما روشن گردید ضیاء و هم‌پالکی او أبو حمزه- که انگار خود اوست- به دنبال چه هستند. برای ما مهم نیست این خود اوست یا هم‌پالکی او؛ اما روششان یکی است و می‌خواهند با مبالغه درمورد غیر خدا؛ مردم را از رقابت برای حب و قرب پروردگار باز دارند. حکم را به انصار و تمام حق‌جویانی که بر سر میزگفتگو حاضرند واگذار می‌کنیم. هر کدام از ما که بشریت را از رقابت برای حب و قرب رب المعبود بازمی‌دارد؛همان شیطان گستاخی است که گفت:
{قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَ‌اطَكَ الْمُسْتَقِيمَ ﴿١٦﴾ ثُمَّ لَآتِيَنَّهُم مِّن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَن شَمَائِلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَ‌هُمْ شَاكِرِ‌ينَ ﴿١٧﴾} صدق الله العظيم [الأعراف].
الأوّاب التواب المنيب از من پیشی گرفت و درمورد دشمن سرسختش ضیاء فتوا داد؛ الأواب درست گفتی که مکر ضیاء همان مکر شیطان رجیم است که می‌خواهد مردم را از راه خداوند عزیز و حمید بازدارد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{قَالَ رَ‌بِّ فَأَنظِرْ‌نِي إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿٣٦﴾ قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِ‌ينَ ﴿٣٧﴾ إِلَىٰ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ﴿٣٨﴾ قَالَ رَ‌بِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْ‌ضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿٣٩﴾ إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ ﴿٤٠﴾ قَالَ هَـٰذَا صِرَ‌اطٌ عَلَيَّ مُسْتَقِيمٌ ﴿٤١﴾ إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِينَ ﴿٤٢﴾} صدق الله العظيم [الحجر].وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..


أخو الأنصار السابقين الاخيار؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.

اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=47801

Admin
23-07-2016, 06:34 PM
- 7 -
الإمام ناصر محمد اليماني
03 - 10 - 1432 هـــ
02 - 09 - 2011 مـــ
۱۱-شهریور-۱۳۹۰ ه.ش.
08:38 صباحاً
ـــــــــــــــــــ

فتوای حق درمورد فرموده خداوند تعالی: {يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ}..

بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدّي محمدٍ رسول الله وآله الأطهار وجميع أنصار الله الواحد القهار إلى اليوم الآخر، أمّا بعد...
سؤالی که مطرح می‌شود این است: خداوند چه زمانی خطاب به بنده و رسولش مسيح عيسى بن مريم می‌فرماید:
{وَإِذْ قَالَ اللَّـهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْ‌يَمَ أَأَنتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَأُمِّيَ إِلَـٰهَيْنِ مِن دُونِ اللَّـهِ قَالَ سُبْحَانَكَ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ مَا لَيْسَ لِي بِحَقٍّ إِن كُنتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَلَا أَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ ﴿١١٦﴾ مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا مَا أَمَرْ‌تَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّـهَ رَ‌بِّي وَرَ‌بَّكُمْ وَكُنتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَّا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنتَ أَنتَ الرَّ‌قِيبَ عَلَيْهِمْ وَأَنتَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ ﴿١١٧﴾ إِن تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبَادُكَ وَإِن تَغْفِرْ‌ لَهُمْ فَإِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿١١٨﴾} صدق الله العظيم [المائدة]؟
و جواب: تأویل این خطاب درآیات محکم کتاب در روز رستاخیز اول است. خداوند در روز رستاخیز اول و رجعت -کافران- بنده و رسول خود مسیح عیسی بن مریم را از ورای حجاب مورد خطاب قرارمی‌دهد؛ ؛همان طور که قبلا با موسی در این دنیا سخن گفته بود. این بعد از بازگشت تمام کافران اهل کتاب است که بر اساس کتاب برای گذراندن زندگی دوم دنیوی به این دنیا بازمی‌گردند و سپس تمام اهل کتاب از یهودی و مسیحی در این دنیا به مسیح عیسی بن مریم ایمان می‌آورند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَإِن مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا ‎﴿١٥٩﴾} صدق الله العظيم [النساء].
و همین طور تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{عَسَىٰ رَبُّكُمْ أَن يَرْحَمَكُمْ وَإِنْ عُدتُّمْ عُدْنَا وَجَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَافِرِينَ حَصِيرًا ‎﴿٨﴾‏ } صدق الله العظيم [الإسرا].
هم چنین می‌بینم با این سخن خداوند تعالی و پاسخ مسیح عیسی با ناصر محمد یمانی محاجه می‌کنی؛ زمانی که می‌گوید:‌
{تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَلَا أَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ ﴿١١٦﴾} صدق الله العظيم،
ضیاء به دنبال این سخنان می‌گوید: " ناصر محمد؛ تو چطور فهمیده‌ای در نفس خدا چه می‌گذرد؟" امام مهدی ناصر محمد در پاسخ می‌گوید:
جناب ضیاء! آیا ناصر محمد یمانی فتوا داده که از هرچه که درنفس خداوند می‌گذرد با خبر است؟ من هیچ چیز جز آن چه که خداوند در آیات محکم کتابش به من یاد داده نمی‌دانم. من ازخلال این آیات از حزن و تحسر درنفس پروردگار آگاه شده و دانستم خداوند چقدر به خاطر بندگانی که به خود ظلم کرده و به همین دلیل نیز هلاک شده‌اند متحسر و حزین است. من از این کلام پروردگارم دریافتم چقدر خداوند به خاطر آنها متحسر است:‌
{إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ﴿٢٩﴾ يَا حَسْرَ‌ةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّ‌سُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَ‌وْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُ‌ونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْ‌جِعُونَ ﴿٣١﴾ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُ‌ونَ ﴿٣٢﴾} صدق الله العظيم [يس].
مقصود خداوند از{يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ} چیست؟ آیا این به معنای تحسر در نفس پروردگار برای تمام امت‌هایی است که به علت تکذیب رسولان الهی؛ توسط پروردگار هلاک شده‌اند؟ آیا ما حق داریم برای همه‌ی آنها متحسر بوده و تلاش کنیم با هدایت کردن همه‌ی آنها، حسرت را از نفس خود پاک کنیم؛ یا حق این است که تلاش کنیم حسرت خداوند ارحم الراحمین که بیش از ما نسبت به بندگانش رحیم است از بین برود؟ و جواب: اگر تلاش ما به خاطر حسرتی باشد که در نفس خودمان وجود دارد؛ خداوند این هدف یعنی هدایت همه‌ی آنان را محقق نخواهد کرد؛ چون شما به حال کسی که از بیش از شما به خاطر این بندگان متحسر است- خداوند ارحم الراحمین-فکر نکرده‌اید. برای همین خداوند خطاب به نبی خود که می‌خواهد جان خود را برای آنان بدهد می‌فرماید:
{فَإِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَن يَشَاء وَيَهْدِي مَن يَشَاء فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَرَاتٍ} صدق الله العظيم [فاطر:۸]
برای همین خداوند به نبی خود می‌فرماید از شدت تأسف برآنان جان خود را به هلاکت نیفکند. خداوند تعالی می‌فرماید:
{فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ عَلَى آثَارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِيثِ أَسَفاً} صدق الله العظيم [الكهف:۶]
به فرموده خداوند تعالی بنگر:
{فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَرَاتٍ} صدق الله العظيم،
از خلال این آیات دانستم حال پروردگارم چگونه است و از تأسف و حزن و تحسردر نفس او باخبرشدم و گفتم وقتی یکی از بندگان خدا چنین حالی دارد به طوری که به خاطر تحسر او بربندگان نزدیک است جانش برود؛ در نفس پروردگارم که از بنده‌اش رحیم‌تر است چگونه خواهد بود؟!چون عقل و منطق می‌گوید چون خدا ارحم الراحمین است؛ پس باید به خاطر صفت رحمت در نفس خدا؛ حسرت او برای بندگانش بسیار عظیم‌تر از حسرت بندگانش باشد. پس فکر می‌کنی حال پروردگارم چگونه است؛ آیا او هم برای بندگانی متحسر است که به خود ظلم کرده و رسولان پروردگارشان را تکذیب کردند و خداوند برای تصدیق وعده حق خود به رسولانش؛ آنها را هلاک کرده است؟ جواب این سؤال را در ایات محکم کتاب در این فرموده خداوند تعالی پیدا کردم:
{إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ﴿٢٩﴾ يَا حَسْرَ‌ةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّ‌سُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَ‌وْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُ‌ونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْ‌جِعُونَ ﴿٣١﴾ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُ‌ونَ ﴿٣٢﴾} صدق الله العظيم [يس].
ولی چرا خداوند نبی خود را از این نهی می‌کند که جانش را از شدت تأسف برای آنها بدهد:
{فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَرَاتٍ} صدق الله العظيم،
و جواب: چون او بیش از خداوند نسبت به بندگان خدا رحیم نیست تا خداوند به خاطر تحسر محمد رسول الله به حال بندگان؛ آنها را هدایت کند، چون بندگان رحیم‌تر از خدا نیستند؛ بلکه حسرت خداوند به خاطر تمام بندگانش که به خاطرظلم هلاک‌شان نموده -در هر امتی که باشند- بسیارعظیم‌تر است.
به خدا قسم اگر انبیا ورسولان خدا می‌دانستند در نفس پروردگارم چه می‌گذرد و از حسرت و حزن و تأسف او بر بندگانش باخبر بودند؛ چرا باید بر علیه مردمشان دست دعا بالا ببرند وهرچقدر هم مورد آزار و اذیت مردم قرار می‌گرفتند تمام عمر دنیا صبر می‌کردند، آنها در ابتدای کار به خاطر بندگان خدا متحسر می‌شدند اما رحمت آنها محدود بود و بالاخره صبرشان تمام شده و از پروردگارشان کمک خواسته و مانند نبی الله موسی برعلیه آنها دعا می‌کردند:
{رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَى أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَلاَ يُؤْمِنُواْ حَتَّى يَرَوُاْ الْعَذَابَ الأَلِيمَ} صدق الله العظيم [يونس:۸۸].
انبیا هم همین طور در ابتدای کار به خاطر بندگان خدا متحسر بودند ولی صبرشان تمام شده و می‌گفتند:
{رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ قَوْمِنَا بِالْحَقِّ وَأَنتَ خَيْرُ الْفَاتِحِينَ} صدق الله العظيم [الأعراف:۸۹].
و خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَاسْتَفْتَحُوا وَخَابَ كُلُّ جَبَّارٍ‌ عَنِيدٍ ﴿١٥﴾ مِّن وَرَ‌ائِهِ جَهَنَّمُ وَيُسْقَىٰ مِن مَّاءٍ صَدِيدٍ ﴿١٦﴾ يَتَجَرَّ‌عُهُ وَلَا يَكَادُ يُسِيغُهُ وَيَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِن كُلِّ مَكَانٍ وَمَا هُوَ بِمَيِّتٍ وَمِن وَرَ‌ائِهِ عَذَابٌ غَلِيظٌ ﴿١٧﴾} صدق الله العظيم [ابراهيم].
واین عذاب آتش بعد از فتح است. این عذاب برزخی است و تصور کنید چه امت‌هایی در این حال گرفتار آتشند و به خاطر کوتاهی‌هایی که در برابر پروردگارشان مرتکب شده‌اند نادم و متحسرند وبرای همین حسرت تنها زمانی در نفس خدا نسبت به عذاب شوندگان رخ می‌دهد که وارد آتش جهنم شده باشند. خشم و غضب خداوند بعد از مجازات شدید اول فرومی‌نشیند. خشم و غضب می‌رود و بعد از این که بندگان به خاطر کوتاهیهایشان نادم شدند؛ حسرت جای آن را می‌گیرد. به همین دلیل خداوند تعالی می‌فرماید:‌
{إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ﴿٢٩﴾ يَا حَسْرَ‌ةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّ‌سُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَ‌وْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُ‌ونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْ‌جِعُونَ ﴿٣١﴾ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُ‌ونَ ﴿٣٢﴾} صدق الله العظيم [يس].
حسرت وغضب با هم قابل جمع نیستند؛ غضب تا زمانی ادامه می‌یابد که مردم به روگرداندن از دعوت کننده به سوی حق ادامه داده و کار به هلاکت آنان توسط خداوند برسد و از آنها انتقام کرفته شود. سپس به خاطرکوتاهی‌هایی که در پیشگاه پروردگار کرده‌اند پشیمان می‌شوند و بعد از این خداوند رد نفس خود به خاطر آنها متحسر می‌شود. اما تا زمانی که خودشان به خاطر کوتاهی‌هایشان پشیمان نشده باشند؛ خداوند هم به خاطر آنان متحسر نمی‌شود.زمانی که خداوند از تحسر آنها باخبر شد؛ تنها نسبت به گروهی از هلاک شدگان پشیمان از امت‌هایی که رسولان پروردگارشان را تکذیب کرده بوده و هلاک شدند، متحسر می‌شود. من هیچ وقت ناامید نمی‌شوم چون این آیه برهان آشکار است:
{إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ﴿٢٩﴾ يَا حَسْرَ‌ةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّ‌سُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَ‌وْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُ‌ونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْ‌جِعُونَ ﴿٣١﴾ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُ‌ونَ ﴿٣٢﴾} صدق الله العظيم [يس].
دراینجاست که محبان پروردگار عالمیان که به اندازه رسولان پروردگار؛ خداوند را دوست دارند درنگ می‌کنند. ما فتوا ندادیم که رسولان؛ خداوند را بیش از مهدی منتظر و انصارش دوست دارند. دیدم یکی از انصارم چنین تصور کرده بود من فتوا داده‌ام، انصار مهدی منتظر کمتر از رسولان الهی پروردگارشان را دوست دارند؛ حاشالله.بلکه این قوم که خدا وعده آمدن‌شان را در آیات محکم کتابش داده است؛ خدا را به شدت دوست دارند؛ همان قدر که رسولان پروردگار؛ او را دوست دارند. ما از نظر حب الهی و دوست داشتن خدا مانند آنها هستیم چون برهان ایمان در قلب این است که بنده؛ پروردگارش را بیش از همه چیز دوست داشته باشد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَالَّذِينَ آمَنُوا أشدّ حُبًّا لِلَّهِ} صدق الله العظيم [البقرة:۱۶۵]
از موضوع خارج نشویم؛ اما رسولان خداوند نمی‌داستند در نفس خداوندشان چه می‌گذرد؛ مثل مسیح عیسی بن مریم که گفت:
{تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَلاَ أَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِكَ} صدق الله العظيم [المائدة:۱۱۶]
ناصرمحمد یمانی هم نمی‌دانست درنفس خدایش چه می‌گذرد تا اینکه پروردگارم در آیات محکم کتابش به من آموخت و من هم به شما خبر دادم در نفس پروردگارم به حق چه می‌گذرد. چه کسی می‌تواند فتوای خدا از تحسر بر بندگان در نفسش را انکار کند که در فرموده خداوند تعالی آمده است:
{إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ﴿٢٩﴾ يَا حَسْرَ‌ةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّ‌سُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَ‌وْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُ‌ونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْ‌جِعُونَ ﴿٣١﴾ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُ‌ونَ ﴿٣٢﴾} صدق الله العظيم [يس].
در اینجاست که قومی که محبوب خدا هستند و محب او درنگ می‌کنند؛ مهدی منتظر با بیان حق ذکر فتوایی به آنها داده است که انبیا و رسولان خدا از آن بی‌خبر بودند. لذا قومی که محبوب خدا هستند و محب او می‌گویند:" در حالی که پروردگار عالمیان که از هرچیزی نزد ما محبوب‌تر است متحسر و حزین است؛ بهشت نعیم وحورالعین چه فایده‌ای دارند؟" سپس به خداوند پناه برده و می‌گویند: " پروردگارا؛ به ما ظلم مکن؛به عزت و جلالت قسم ما راضی نمی‌شویم تا تو راضی شوی. چگونه می‌توانیم در حالی که می‌دانیم حبیب ما در نفسش مانند ما سعادت‌مند نیست و به خاطر بندگانی که به خود ظلم کرده‌اند حزین و متحسر است؛ ازجنت نعیم و حورالعین و قصرهای آن و از رودهای عسل و شراب و شیر لذت ببریم؟ سپس یکی از انان می‌گوید:" خدایا گناه من چیست که به خاطر آن که تو را به شدت دوست دارم؛ باید ناامید و محزون باشم؛ چگونه می توانم شاد باشم در حالی که محبوبم شاد و مسرور نیست؟ اما من از آن چه که مهدی منتظر به من آموخت، می‌دانم تو از هزاران سال قبل شب و روز به خاطربندگانت در نفس خود حزین و متحسری. خدایا اگر می‌خوابیدی یا فراموش می‌کردی موضوع آسان‌تر بود ولی تو خداوند حی و قیومی که نه خواب سبک و نه خواب سنگین تو را فرا می‌گیرد؛ انالله و انا الیه لراجعون"
واحسرتا از حسرت پروردگارم؛ واحزنا از حزن پروردگارم؛ اس أسف برأسف پروردگارم. امیدوارم پروردگارم به حق لااله الا هو دعای مرا در حق امت استجابت نکند اگرکه روزی صبرم را ازدست بدهم و صبر من به اذن خدا تمام نخواهد شد ولو این که دعوتم هزاربرابر عمر دنیا طول بکشد وهزار برابر عمر دنیا عمر کنم؛ پس صبر کرده و دیگران را به صبر و پایداری فرامی‌خوانم تا خداوند هدف مطلوب مرا در رب الوجود محقق نماید و وعده خدا حق است و او الرحم الراحمین است.
ای بندگان خدا؛ ای دوست‌داران خدا..ای مردمی که محبوب خدا هستید و محب او؛ شما را به خدا قسم می‌دهم نه برعلیه مسلمانان و نه برعلیه کافران دست دعا بلند نکنند که آنها حق آمده از پروردگار را نمی‌شناسند. چون اگر خداوند دعای شما را مستجاب و آنها را هلاک کند؛ باعث می‌شوید خداوند ارحم الراحمین بیشتر متحسر گردد. من به خداوند بزرگ قسم می‌خورم که خدا حقاً ارحم الراحمین است؛ و چه کسی رحیم‌تر از خداوند ارحم الراحمین است؟تصور کنید اگر پسر یکی از شما عصیان کرده و حتی او را بزند و خداوند فرزندش را هلاک نماید و پدر دریابد و ببیند که پسرش از سوزش آتش در جهنم فریاد می‌کشد؛ حال ای پدر ببین چقدر به خاطر فرزندت که در آتش فریاد می‌کشد احساس تحسر می‌کنی وبا مشاهده آن چه بر سرش می آید، اثری از خشم و غضب در نفست نمی‌ماند و در قلبت برایش متحسر می‌شوی چون می‌بینی چگونه در آتش جهنم فریاد می‌کشد؛ فریادی که قلبت را از جا کنده و جوارحت را به لرزه می‌اندازد و به شدت برای فرزندت احساس حسرت می‌کنی چون این پاره وجودت است که دربرابر چشمت در آتش می‌سوزد و فریاد می‌کشد. پس به تو می‌گوییم: ای پدر رحیم؛ ای مادر رحیم‌تر از پدر؛ شما از شدت حسرت خود نسبت به فرزندتان باخبر شدید. حال ببینید خدایی که ارحم الراحمین است چقدر به خاطر بنده‌اش متحسر است؟ اما فرزند شما از رحمت خدا مأیوس است. پس مادرش می‌گوید: "خدایا تو از من به فرزندم مهربان‌تری وعده تو حق است و تو ارحم الراحمینی؛ پس خدایا به رحمت خود فرزند من و تمام اموات مسلمین را بیامرز که تو ارحم الراحمینی؟ پس خداوند شما را اجابت می کند ، مادامی که اقرار کرده و به صفت رحمت در نفس خدا یقین دارید و می‌دانید او حقا ارحم الراحمین است؛ رحمت‌تان شما را مشغول نکند که از تفکر درباره کسی که از شما نسبت به بنده‌اش رحیم‌تر است - خداوند ارحم الراحمین-غافل شوید" پس آیا به این امر یقین می آورید ؟ پس به مهدی منتظر کمک کرده و از او حمایت کنید تا تمام مردم را هدایت کند چه زندگان و چه مردگانی که در جریان رستاخیز اول کافران بازمی‌گردند؛ تا خداوند همه مردم را به یک امت مبدل سازد که در راه راست-صراط مستقیم- هستند.
در آینده بیانی خواهم نوشت تا برایتان روشن سازم چگونه شیطان و اولیایش توانستند از همان اول تا آخر تمام امت‌ها را از راه راست بازدارند تا مکر شیطان برای تمام مردم عالم روشن گردد و از آن برحذر باشند.حیله شیطان و تمام نقشه‌هایش بعد از برانگیخته شدن مهدی منتظر خلیفه اعظم خدا در زمین و بزرگ‌ترین دشمن شیطان شکست می‌خورد ومن به اذن خداوند واحد و احد در کمین او هستم و امت‌ها را از فتنه مسیح کذاب نجات خواهم داد؛ فتنه‌ای که هم انسان‌های زنده و هم مردگانی که-در جریان رستاخیز اول- برانگیخته می‌شوند را گرفتارمی‌کند مگر کسانی که قبلا توسط رسلان الهی نجات یافته بودند و تنها نفرات اندکی نجات یافتند....اکثر مردم حاضر به پیروی از رسولان خدا نشدند و تنها عده کمی ایمان آوردند؛ اما متأسفانه همین تعداد کم هم ایمان خود را با شرک آلوده کردند. آنها بعد از مرگ رسولان خدا در مورد آنان مبالغه کرده و بعد از مرگ فرستادگان الهی؛ نسل‌های مؤمن به خدا به علت مبالغه درمورد بندگان مقرب خدا گرفتار شرک شدند. تنها کسانی که در زمان رسولان خدا ایمان آورده بودند گرفتار شرک نشدند چون به آنها اجازه نمی‌دادند درموردشان مبالغه شود و به سرعت آنها را از چنین امری نهی می‌کردند و همان طور که مهدی منتظر انصارش را -هرچقدر هم خداوند او را گرامی داشته باشد-از مبالغه ناحق در مورد خودش نهی می‌کند؛ آنها نیز مردم را از مبالغه درمورد خودشان نهی می‌کردند و به آنها می‌گفتند آنها نیز مانند یک بنده زندگی کرده و مانند یک بنده از دنیا رفته و مانند یک بنده برانگیخته می‌شوند و در برابر خداوند هیچ چیز به کار آنها نخواهد آمد
انبیای الهی هم حتی به فرزندان‌شان هشدار می‌دانند تا بدانند پدران‌شان در برابر خداوند برای آنها کاری نمی‌توانند بکنند و باید بدانند که خداوند بیش از پدران‌شان به آنها رحمت دارد. برای همین محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم فرمودند:
[يا فاطمة بنت محمد أنقذي نفسك من النار، لا أُغني عنكِ من الله شيئًا]
[ ای دختر محمد؛ فاطمه خود را از آتش درامان نگاه دار که من در برابر خدا به کارت نمی‌آیم]. صدق عليه الصلاة والسلام
و او می‌داند که نمی‌تواند برای بستگانش کاری بکند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ لَن تَنفَعَكُمْ أَرْحَامُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَفْصِلُ بَيْنَكُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ‎﴿٣﴾} صدق الله العظيم [الممتحنة]،
و برای همین محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم به فرزند خود فاطمه فرمودند: [يا فاطمة بنت محمد أنقذي نفسك من النار، لا أُغني عنكِ من الله شيئًا][ ای دختر محمد؛ فاطمه خود را از آتش درامان نگاه دار که من در برابر خدا به کارت نمی‌آیم] صدق عليه الصلاة والسلام.
ای بندگان خدا؛ من امام مهدی شما را به سوی خداوند الرحم الراحمین دعوت می‌کنم. چرا به کسی غیر از خدا التماس می‌کنید تا در پیشگاه خداوند ارحم الراحمین شفاعت شما را بکند؟ شما با اعتقاد به شفاعت، نسبت به یکی از صفات نفسی خداوند یعنی ارحم الراحمین بودن او کافر شده‌اید. وای برشما به خاطرکافر شدن به خداوند ارحم الراحمین؛ برای شما غیر از خداوند ولی و نصیری وجود ندارد.
جناب ضیاء؛ ای کسی که تلاش می‌کنی بندگان خدا را از رقابت برای حب وقربش باز داری و می‌خواهی مردم به شفاعت بنده در پیشگاه رب المعبود اعتقاد داشته باشند؛ با اینکه به شدت نسبت به تو خشمگین هستم ولی برعلیه تو دعا نمی‌کنم؛ باشد تا خداوند تو را به راه درست هدایت فرماید البته اگر از کسانی باشی که حق آمده از پروردگارش را نمی‌شناسند و یا گرفتار مس شیطانی شده باشی که می‌خواهد بدون این که خودت آگاه باشی از طریق تومردم را از مسیر درست باز دارد .
به پروردگار عالمیان قسم؛ پروردگار آسمان‌ها و زمین و ان چه بین آنهاست و پروردگار عرش عظیم؛ روش تو برای باز داشتن مردم از راه راستی که به سوی خداوند عزیز و حمید می‌رود؛ مانند روش شیطان رجیم است و این باعث می‌شود ما چنین درباره تو حکم کنیم که از شیاطین بشری که می‌خواهند پیروی از راه خداوند عزیز و حمید را سد کرده و مردم را از آن باز دارند. تصدیق قسم شیطان اکبر و رجیم:
{قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَ‌اطَكَ الْمُسْتَقِيمَ ﴿١٦﴾ ثُمَّ لَآتِيَنَّهُم مِّن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَن شَمَائِلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَ‌هُمْ شَاكِرِ‌ينَ ﴿١٧﴾} [الأعراف]،
همان طوری که ضیاء از مؤمنان می‌خواهد به جای رقابت برای پروردگار؛ به تعظیم و مبالغه ناحق درمورد انبیاء بپردازند تا رقابت در راه خدا را به آنها منحصر کنند و صالحان را کنار بگذارند و سپس مردم را به سوی این باور سوق دهند که منتظر شفاعت انبیاء در یوم الدین باشند؛ ضیاء هم به دنیال همین امر است.
مدیران پایگاه؛ چه کسی بدون اجازه مهدی منتظر این موضوع را بسته است؟ تا زمانی که مهدی منتظر؛ صاحب دعوت به گفتگو دستور نداده ؛ دیگر چنین کاری نمی‌کنید! می دانم کسی که این کار از شدت عصبانیت و خشم نسبت به ضیاء بوده است ولی به او می‌گویم: عزیز من آیا قبل از این که خداوند تو را هدایت کند؛ تو هم مانند ضیاء به شفاعت بنده در پیشگاه رب المعبود اعتقاد نداشتی؟ پس در برابر مردم صبر پیشه کنید؛ چقدر فرو نشاندن خشم به خاطر خدا زیباست و باعث می‌شود خدا شما را به حب و قرب بیشتر خود برساند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِين} صدق الله العظيم [آل عمران:۱۳۴].
خدایا تو را شاهد می‌گیرم از هرکسی که به من ناسزا گفته و با در طول زندگی آزارم داده می‌گذرم پس انها را به خاطر بنده‌ات عفو نما و وعده تو حق است و تو ارحم الراحمینی.
وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
إمام الرحمة من الله للعالمين؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=47802