مشاهدة النسخة كاملة : پاسخ امام به "مشبب" میبینم بر سر رمز قليل با من مجادله میکنی پس ای "مشبب" از آیات محکم کتاب به تو پاسخ میدهم
Admin
08-01-2017, 11:57 AM
- 1 -
الإمام ناصر محمد اليماني
09 - ذو القعدة - 1430 هـ
28 - 10 - 2009 مـ
۶ - آبان - ۱۳۸۸ ه.ش.
06:57 بعد از ظهر
ــــــــــــــــــــ
پاسخ امام به «مشبب»: میبینم بر سر رمز «قليل» با من مجادله میکنی، پس ای «مشبب» از آیات محکم کتاب به تو پاسخ میدهم...
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على خاتم الأنبياء والمُرسلين وآله التوابين المُتطهرين والتابعين للحقّ إلى يوم الدين، وسلامٌ على المُرسلين.
من بین احدی از رسولان خدا فرق قایل نمیشوم و از مسلمانانم و سلام خداوند بر تمام انصار پیشگام برگزیده و سلام خداوند بر «مشبب» که از کتاب [قرآن عظیم] با مهدی منتظر محاجه میکند. و اما انسانی که خدا به او بیان حق قرآن را آموخته است...اگر همهی پیشینیان و آیندگان، چه زنده و چه مرده، جمع شوند تا با انسانی مجادله کنند که خداوند بیان حق قرآن را به آموخته است؛ خداوند بنده و خلیفه خود امام مهدی، انسانی که بیان حق قرآن را به او آموخته است، با برهان علمی بر همگی آنها مهیمن میسازد. هیچ جِنّ و انسی نیست که از قرآن با من محاجه کند و با علم و برهان برگرفته از آیات محکم قرآن بر وی چیره نشوم؛ تصدیق بشارت حق:
[فلا يُحاجك أحد من القرآن إلا غلبته]
[کسی نیست که از قرآن با تو محاجه کند؛ و تو بر او غلبه نکنی].
من از شاهدان این هستم و الحمدُ لله ربّ العالمين....
برادر «مشبب» ، حال از این که تو از کتاب محفوظ از تحریف خداوند، قرآن عظیم، با من محاجه کرده و دلیل میآوری، بسیار خرسندم و میبینم در مورد رمز {قَلِيلٌ}، با من محاجه میکنی. «مشبب» جواب تو را از آیات محکم کتاب میآورم پس اگر از خردمندان باشی، من سخنِ «حق» را میگویم و شایستهترین و درستترین کار، پیروی از حق است. و اما رمز {قَلِيلٌ}، چیزی که در کتاب پیدا میکنیم این است که این کلمه یا نماد رقم سه است و یا نماد یک سوم. خداوند تعالی میفرماید:
{وَاذْكُرُوا إِذْ أَنتُمْ قَلِيلٌ مُّسْتَضْعَفُونَ فِي الْأَرْضِ تَخَافُونَ أَن يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ فَآوَاكُمْ وَأَيَّدَكُم بِنَصْرِهِ وَرَزَقَكُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿٢٦﴾} صدق الله العظيم [الأنفال].
در اینجا خداوند از صحابه مکرمی یاد میکند که در میدان جنگ «بدر» حضور داشتند، روزی که خداوند با وجود عده کمشان، آنها را بر کافران پیروز کرد. تصدیقِ فرمودهی خداوند تعالی:
{وَاذْكُرُوا إِذْ أَنتُمْ قَلِيلٌ مُّسْتَضْعَفُونَ فِي الْأَرْضِ تَخَافُونَ أَن يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ فَآوَاكُمْ وَأَيَّدَكُم بِنَصْرِهِ} صدق الله العظيم
به حق فتوا میدهم در اینجا مقصود خداوند از {قَلِيلٌ} این است که آنها یک سوم حاضران در نبرد بودند و با ثلثین [دو سوم] میجنگیدند یعنی دشمنانشان دو برابر آنها بودند [مترجم: یک سوم حاضران در نبرد مسلمان و دو سوم کافر بودند] من از صادقان هستم و راست میگویم. سزاوار نیست من بدون داشتن علم از نزد خداوند برای شما فتوا دهم و در اینجا مقصود خداوند، به حق یک سوم است.
حال از آیات محکم قرآن عظیم برایت برهانی آشکار میآورم، خداوند تعالی میفرماید:
{قَدْ كَانَ لَكُمْ آيَةٌ فِي فِئَتَيْنِ الْتَقَتَا ۖ فِئَةٌ تُقَاتِلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَأُخْرَىٰ كَافِرَةٌ يَرَوْنَهُم مِّثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ ۚ وَاللَّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَن يَشَاءُ ۗ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَعِبْرَةً لِّأُولِي الْأَبْصَارِ ﴿١٣﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].
«مشبب» از آیات محکم کتاب برایت روشن شد که مقصود از فرموده خداوند تعالی: {وَاذْكُرُوا إِذْ أَنتُمْ قَلِيلٌ} دو گروه است: یک گروه، یک سوم و گروه دیگر دو برابر آنها یعنی دو سوم است. «ثُلث» گروه مؤمنین و «ثُلثین» دشمنان کافر آنها در غزوه بدر هستند، یعنی دشمنان، دو برابر مؤمنین بودند. این دو گروه با یکدیگر رودَررُو شدند؛ یک گروه «ثُلث» و گروه دیگر«ثُلثان» و گروه «ثُلث» کسانی هستند که خداوند عدد آنها را با نماد {قَلِيلٌ} میآورد، تصدیقِ فرمودهی خداوند تعالی:
{وَاذْكُرُوا إِذْ أَنتُمْ قَلِيلٌ مُّسْتَضْعَفُونَ فِي الْأَرْضِ تَخَافُونَ أَن يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ فَآوَاكُمْ وَأَيَّدَكُم بِنَصْرِهِ}صدق الله العظيم [الأنفال:۲۶].
و اما گروه کافران دو برابر آنها بودند یعنی دو سوم: «ثُلثین» . تصدیقِ فرمودهی خداوند تعالی:
{قَدْ كَانَ لَكُمْ آيَةٌ فِي فِئَتَيْنِ الْتَقَتَا ۖ فِئَةٌ تُقَاتِلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَأُخْرَىٰ كَافِرَةٌ يَرَوْنَهُم مِّثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ ۚ وَاللَّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَن يَشَاءُ ۗ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَعِبْرَةً لِّأُولِي الْأَبْصَارِ ﴿١٣﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].
وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين..
أخوكم الإمام ناصر محمد اليماني.
ـــــــــــــــــــــ
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=4994
Admin
14-01-2017, 04:49 PM
- 2 -
الإمام ناصر محمد اليماني
09 - ذوالقعدة - 1430 هـ
28 - 10 - 2009 مـ
۶ - آبان - ۱۳۸۸ ه.ش.
09:34 بعد از ظهر
ــــــــــــــــــــ
روزی که برای خروج از غارشان، از خواب برمیخیزند، خواهی دانست که به حق سه نفر هستند و چهارمی، سگشان است....
بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين..
برادر گرامی «مشبب» از خدا تقوا کن. تو بر سر چیزی با من محاجه میکنی که در عالم واقعیات، به صورت حقیقی وجود دارد و اصحاب کهف از نشانههای تصدیق هستند و روزی که آنها را پیدا کنند یا برای خروج از غارشان، از خواب برانگیخته شوند، خواهی دانست که آنها به حق سه نفرند و چهارمی سگ آنهاست.
پس چرا درحالیکه آنها موجود هستند، بر سر تعدادشان با من محاجه میکنی؟ اگر آدرسشان را می خواهی، در یمن، در استان ذمار در آبادی «الأقمر» و در غاری هستند که کنار خانه مردی با نام محمد سعد قرار دارد و در داخل غار بنایی وجود دارد که محمد سعد علفهای خشک ذرت را در آن میگذارد. اگر سمت چپ آن بنا را خراب کنید خواهید دید داخل آن خوابیدهاند. چقدر در مورد آنان برای شما سخن گفتیم، از مکانشان، داستانشان و همچنین اسامی و حکمت ماندنشان به تفصیل برایتان سخن گفتهایم؛ همین طور در مورد «الرقیم» که به آنان اضافه شده است «مترجم: ارقیم مسیح عیسی بن مریم است].
وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=4995
Admin
15-01-2017, 05:33 PM
- 3 -
الإمام ناصر محمد اليماني
10 - ذوالقعدة - 1430 هـ
29 - 10 - 2009 مـ
۷- آبان - ۱۳۸۸ ه.ش.
11:58 بعد از ظهر
ـــــــــــــــــــــ
پاسخ امام به مشبب: گمان مکن من تنها به بیان کلمه {قَلِيْل} که رمز سه یا یک سوم است استناد کردهام .
بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المُرسلين وآلهم التوابين المُتطهرين. من بین احدی از رسولان خدا فرقی نگذاشته و از مسلمانان هستم و مردم را با بصیرتی که از جانب پروردگارم آمده است، به سوی او دعوت میکنم و این بصیرت همان بصیرت جَدَّم علیه الصلاة و السلام، یعنی قرآن عظیم است، اگر که به آن ایمان داشته باشید... و خداوند را به شهادت میگیرم و شاهد بودن خداوند کافی است که من به حبل الهی، قرآن عظیم، تمسک میجویم و به شدت به آن پایبند هستم و لعنت خدا بر کسی باد که جز حق، چیزی را میخواهد، فرقی ندارد ناصر محمد یمانی باشد یا کسانی که بعد از این که دانستند او مهدی منتظر است، با وی مجادله کرده و میخواهند نور خدا را خاموش گردانند ولی خداوند چیزی جز کامل شدن نورش را نمیخواهد؛ ولو مجرمان از ظهور و آشکار شدنش اکراه داشته و خرسند نباشند. با این که در قلبم نسبت به «مشبب بن قحطانی» شک دارم، اما مقصودم او نیست؛ چون ظن انسان را از حق بینیاز نمیکند. پس با« حق» با او محاجه میکنم تا امرش برایم روشن گردد که آیا خداوند او را از انصار پیشگام برگزیده و مکرم قرار خواهد داد که از انسانهای خالص و بهترین آفریدگان خداوند هستند، مؤمنانی که خداوند در آیات محکم کتابش در مورد آنها میفرماید:
{ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَىٰ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ ﴿٢﴾ } صدق الله العظيم [الأنفال]
ای جماعت انصار پیشگام برگزیده! اگر دیدید کسی با قرآن عظیم با ناصر محمد یمانی مجادله میکند،او را از شیاطین بشر نخوانید، از این کار برحذر باشید که مورد خشنودی دشمن سرسخت خداوند و پروردگار عالمیان است. درباره «مشبب» و امثال او که با قرآن عظیم با ما محاجه میکنند، جز خوبی نگوئید و به امامتان اطمینان و وثوق کامل داشته باشید. هرکس که خواهان در پیش گرفتن راه راست [صراط مستقیم] باشد و از ذکر عظیم خداوند با مهدی منتظر محاجه کند، او را به راه راست هدایت میکنم، من با قرآن مجید مردم را به راه خداوند عزیز و حمید هدایت میکنم. مادامی که «مشبب قحطانی» به دنبال حق باشد، مورد احترام مهدی منتظر است و صبری جمیل در برابرش پیشه میکنم، باشد که خداوند، حق را به او حق نشان داده و پیروی از آن را روزی او فرماید که پروردگارم غفور و رحیم است پس صبری جمیل در پیش میگیرم.
«مشبب بن قحطانی» ، این هم جواب تو از کتاب. خداوند تعالی میفرماید:
{فَعَقَرُوا النَّاقَةَ وَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَقَالُوا يَا صَالِحُ ائْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿٧٧﴾} صدق الله العظيم [الأعراف]
حال سراغ این فرموده خداوند تعالى میآییم:
{قَالَ رَبِّ انْصُرْنِي بِمَا كَذَّبُونِ ﴿٣٩﴾ قَالَ عَمَّا قَلِيلٍ لَيُصْبِحُنَّ نَادِمِينَ ﴿٤٠﴾ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ بِالْحَقِّ فَجَعَلْنَاهُمْ غُثَاءً فَبُعْدًا لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿٤١﴾} صدق الله العظيم [المؤمنون]
حال سراغ این فرموده خداوند تعالى میآییم
{فَعَقَرُوهَا فَقَالَ تَمَتَّعُوا فِي دَارِكُمْ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ ذَٰلِكَ وَعْدٌ غَيْرُ مَكْذُوبٍ ﴿٦٥﴾ فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا صَالِحًا وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَمِنْ خِزْيِ يَوْمِئِذٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ ﴿٦٦﴾ وَأَخَذَ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دِيَارِهِمْ جَاثِمِينَ ﴿٦٧﴾ كَأَنْ لَمْ يَغْنَوْا فِيهَا أَلَا إِنَّ ثَمُودَ كَفَرُوا رَبَّهُمْ أَلَا بُعْدًا لِثَمُودَ ﴿٦٨﴾} صدق الله العظيم [هود]،
این برهان رمز {قَلِيل} است که یا نماد «سه»است یا نماد «یک سوم».
«مشبب»خدا حفظت کند و به تو خیر دهد، گمان مکن تنها به بیان کلمه {قَلِيْل} که رمز سه یا یک سوم است استناد کردهام . هیهات هیهات! بلکه همانطور که قبلاً به تفصیل بیان کردم، به یقین میدانم داستان مبهمی که در قرآن عظیم آمده است، مربوط به چه کسانی است.
«مشبب»! سزاوار مهدی منتظر نیست که از روی میل نفسانی [هوی] سخن بگوید که احتمال دارد صحیح باشد یا غلط، پناه برخدا که از جاهلان باشم. به خداوند قسم اگر حکومت یمن خود را مکلف کند به جستجوی چیزی بپردازد که ناصر محمد یمانی از آن سخن میگوید و گروهی مسلح را به قریه الأقمر بفرستد، به یقین، آن چه را که او از آن خبر داده پیدا میکند و چیزی جز تفصیل و بیان حق ذکر بر عهده مهدی منتظر نیست. در فرموده خداوند تعالی تدبر کن:
{وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ ﴿١٣﴾ إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُمْ مُرْسَلُونَ ﴿١٤﴾ قَالُوا مَا أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا وَمَا أَنْزَلَ الرَّحْمَـٰنُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَكْذِبُونَ ﴿١٥﴾ قَالُوا رَبُّنَا يَعْلَمُ إِنَّا إِلَيْكُمْ لَمُرْسَلُونَ ﴿١٦﴾ وَمَا عَلَيْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ﴿١٧﴾ قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿١٨﴾ قَالُوا طَائِرُكُمْ مَعَكُمْ أَئِنْ ذُكِّرْتُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ ﴿١٩﴾ وَجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَىٰ قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ ﴿٢٠﴾ اتَّبِعُوا مَنْ لَا يَسْأَلُكُمْ أَجْرًا وَهُمْ مُهْتَدُونَ ﴿٢١﴾ وَمَا لِيَ لَا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴿٢٢﴾ أَأَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً إِنْ يُرِدْنِ الرَّحْمَـٰنُ بِضُرٍّ لَا تُغْنِ عَنِّي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا وَلَا يُنْقِذُونِ ﴿٢٣﴾ إِنِّي إِذًا لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ﴿٢٤﴾ إِنِّي آمَنْتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ ﴿٢٥﴾ قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ ﴿٢٦﴾ بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ ﴿٢٧﴾وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَىٰ قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنْزِلِينَ ﴿٢٨﴾ إِنْ كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ﴿٢٩﴾ يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿٣١﴾ وَإِنْ كُلٌّ لَمَّا جَمِيعٌ لَدَيْنَا مُحْضَرُونَ ﴿٣٢﴾} صدق الله العظيم [يس].
**اهالی این آبادی چه کسانی هستند؛ این سه رسول و مردمانشان چه کسانی هستند؟ آیا از خودت نمیپرسی چرا خداوند این داستان را مبهم بیان فرموده است؟ چون ماجرای آنها مربوط به اصحاب کهف است که مردمشان آنها را تکذیب و بر سر دو راهی قرار دادند و راه سومی نداشتند:
{قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿١٨﴾} صدق الله العظيم [يس].
ببینید این سه رسول را چگونه تهدید میکنند:
{قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿١٨﴾} صدق الله العظيم.
وحی خداوند تنها به یکی از این سه رسول نازل میشد و دو نفر دیگر از انبیاء بودند که خداوند آنها را در کنار صاحبشان به عنوان رسول به سوی قومشان فرستاد و مثال آنها مثل نبي الله موسى عليه الصلاة والسلام ونبي الله هارون عليه الصلاة والسلام، است؛ میبینی که وحی تنها به یکی از آن دو که رسول الله موسى عليه الصلاة والسلام بود، نازل میشد و خداوند رسولی همراه او فرستاد که برادرش نبيّ الله هارون عليه الصلاة والسلام بود. خداوند تعالى میفرماید:
{اذْهَبْ أَنْتَ وَأَخُوكَ بِآيَاتِي وَلَا تَنِيَا فِي ذِكْرِي ﴿٤٢﴾ اذْهَبَا إِلَىٰ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَىٰ ﴿٤٣﴾ فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَيِّنًا لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَىٰ ﴿٤٤﴾ قَالَا رَبَّنَا إِنَّنَا نَخَافُ أَنْ يَفْرُطَ عَلَيْنَا أَوْ أَنْ يَطْغَىٰ ﴿٤٥﴾ قَالَ لَا تَخَافَا إِنَّنِي مَعَكُمَا أَسْمَعُ وَأَرَىٰ ﴿٤٦﴾فَأْتِيَاهُ فَقُولَا إِنَّا رَسُولَا رَبِّكَ فَأَرْسِلْ مَعَنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْنَاكَ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكَ وَالسَّلَامُ عَلَىٰ مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَىٰ﴿٤٧﴾ إِنَّا قَدْ أُوحِيَ إِلَيْنَا أَنَّ الْعَذَابَ عَلَىٰ مَنْ كَذَّبَ وَتَوَلَّىٰ ﴿٤٨﴾قَالَ فَمَنْ رَبُّكُمَا يَا مُوسَىٰ ﴿٤٩﴾ قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَىٰ كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَىٰ ﴿٥٠﴾ قَالَ فَمَا بَالُ الْقُرُونِ الْأُولَىٰ ﴿٥١﴾قَالَ عِلْمُهَا عِنْدَ رَبِّي فِي كِتَابٍ لَا يَضِلُّ رَبِّي وَلَا يَنْسَى ﴿٥٢﴾} صدق الله العظيم [طه].
پس به فرموده خداوند تعالی بنگر: {فَأْتِيَاهُ فَقُولَا إِنَّا رَسُولَا رَبِّكَ} صدق الله العظيم.
از اینجا میفهمیم که تنها به یکی از سه رسول(رسولان سه گانه: اصحاب کهف) با کتاب وحی نازل میشد و دو نفر دیگر وزرای و انبیا بودند؛ عقل نمیپذیرد که سه کتاب بر آنان نازل شده و هریک مردم را به سوی کتاب خود و پیروی از آن دعوت کرده باشند. این منطقی نیست که خداوند در آن واحد برای یک آبادی سه کتاب نازل بفرماید؛ وهمانا که دو نفر دیگر رسول پروردگارشان را تصدیق کردند و سپس خداوند آنها را به عنوان انبیاء همراه رسول خود برگزید و همگی آنها را از رسولان خود قرار داد و به سوی مردم ابادی و قریهشان فرستاد. اما دو نفر از رسولانی که به سوی آن ابادی فرستاده شدند، ازجوانانی بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند و خدا بر هدایت آنان افزود؛ و از رسولی که خداوند با رسالت خود سوی قومش فرستاده بود پیروی کردند. به نبي الله لوط عليه الصلاة والسلام بنگر که به رسول الله إبراهيم ایمان آورد.خداوند تعالى میفرماید:
{فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ وَقَالَ إِنِّي مُهَاجِرٌ إِلَىٰ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿٢٦﴾} صدق الله العظيم [العنكبوت].
و اگر در کتاب جستجو کنی؛ میبینی که خداوند لوط را به سوی قریهاش برانگیخت که یکی از آبادیهای متعلق به قوم ابراهیم کریم بود.
و از اینجا به این نتیجه میرسیم که هروقت در آن واحد دو یا سه رسول با هم دیدم؛ رسالت تنها بر یکی از آنها نازل میشود و امارسولانی که همراه او هستند؛ رسالت او را تصدیق و به پروردگارشان ایمان آوردهاند و خداوند بر هدایت آنان افزوده و ایشان راهمراه رسول پروردگارشان بر گزیده و همراه رسول پروردگارشان به سوی مردم میفرستد و آنها را رسولان همراه رسول پروردگار می نامد ولی رسولان خدا درجاتی دارند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ} صدق الله العظيم [البقرة:253].
{بعضى از آن پيامبران را بر بعضى ديگر برترى داديم.}
و اصحاب کهف هم همین طور هستند؛ آنها سه رسول بودند که خداوند به سوی مردم آبادیشان فرستاد ولی تنها بر یکی از این سه نفر وحی نازل میشد و آن جوانان به رسول پروردگارشان ایمان آورده و خداوند بر هدایت آنان افزود و ایشان را از انبیاء و وزرای رسول پروردگارشان قرار داد؛ رسولی که مردمش را به عبادت خداوند و ترک بتپرستی فرا میخواند؛ دو نفر از آنها به دعوت حق و رسول پروردگارشان ایمان آوردند. اما مردمشان حاضر نشدند از رسول پروردگارشان پیروی کرده و بتپرستی را رها کنند. خداوند تعالی میفرماید:
{نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى ﴿١٣﴾ وَرَبَطْنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ إِذْ قَامُوا فَقَالُوا رَبُّنَا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَ مِنْ دُونِهِ إِلَـٰهًا لَقَدْ قُلْنَا إِذًا شَطَطًا ﴿١٤﴾ هَـٰؤُلَاءِ قَوْمُنَا اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لَوْلَا يَأْتُونَ عَلَيْهِمْ بِسُلْطَانٍ بَيِّنٍ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَىٰ عَلَى اللَّـهِ كَذِبًا ﴿١٥﴾وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّـهَ فَأْوُوا إِلَى الْكَهْفِ يَنْشُرْ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَيُهَيِّئْ لَكُمْ مِنْ أَمْرِكُمْ مِرْفَقًا ﴿١٦﴾} صدق الله العظيم [الكهف].
ببینید رسول پروردگارشان بعد از آن که مردم به آنها هشدار داده و آنان را بین این که به عبادت اله شان بازگردند یا سنگسار شوند مخیر کردند چه جوابی داد؛ آنها راه دیگری نداشتند و مردم میخواستند آنها را دستگیر کنند؛ همان طور که قریش قصد دستگیری محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم را داشتند و ایشان و همراهش در غار پنهان شدند؛ اصحاب کهف هم همینطور؛ رسول پروردگارشان وقتی با سختگیری مردم روبرو شدند و دیدند یا آنها را سنگسار خواهند کرد و یا مجبورشان میکنند به دین ملتشان برگردند؛ گفت:
{وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّـهَ فَأْوُوا إِلَى الْكَهْفِ يَنْشُرْ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَيُهَيِّئْ لَكُمْ مِنْ أَمْرِكُمْ مِرْفَقًا ﴿١٦﴾} صدق الله العظيم.
و اینها سه رسولی هستند که از دست مردم که قصد دستگیریشان را داشتند تا یا آنها را به آیین خود بازگردانند و یا سنگسارشان کنند،گریختند وبه غار پناه بردند
و راز فرارشان را بعد از آن که خداوند ایشان را از خواب اول برانگیخت؛ درمییابی. خداوند تعالی میفرماید:
{وَكَذَٰلِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِيَتَسَاءَلُوا بَيْنَهُمْ قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَكُمْ بِوَرِقِكُمْ هَـٰذِهِ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلْيَنْظُرْ أَيُّهَا أَزْكَىٰ طَعَامًا فَلْيَأْتِكُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ وَلْيَتَلَطَّفْ وَلَا يُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَدًا ﴿١٩﴾ إِنَّهُمْ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَلَنْ تُفْلِحُوا إِذًا أَبَدًا ﴿٢٠﴾} صدق الله العظيم [الكهف].
مشبب لذا این انبیا از مردم خود گریختند چون آنها را به عبادت خداوند یکتا و ترک پرستش بتها دعوت میکردند و مردم عزم کرده بودند یا آنان را سنگسار کنند و یا به آیین خود بازگردانند. ببینید رسول پروردگارشان به آن دو جوانی که همراه او ایمان آورده بودند و خداوند آنها را انبیاء و وزرای او کرده بود؛ چه میگوید:
{وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ ﴿١٣﴾ إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُمْ مُرْسَلُونَ ﴿١٤﴾ قَالُوا مَا أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا وَمَا أَنْزَلَ الرَّحْمَـٰنُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَكْذِبُونَ ﴿١٥﴾ قَالُوا رَبُّنَا يَعْلَمُ إِنَّا إِلَيْكُمْ لَمُرْسَلُونَ ﴿١٦﴾ وَمَا عَلَيْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ﴿١٧﴾ قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿١٨﴾} صدق الله العظيم [يس].
به تهدیدشان نگاه کن:
{لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿١٨﴾} صدق الله العظيم [يس]،
یعنی انتخاب دیگری ندارند؛ یا باید به دعوت خود از مردم برای عبادت خداوند خاتمه دهند والهه آنها را پرستش کنند و یا سنگسار خواهند شد. برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{إِنَّهُمْ إِن يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَلَن تُفْلِحُوا إِذاً أَبَداً} صدق الله العظيم [الكهف]
پس برایمان روشن شد که اصحاب کهف بی شک و تردید سه نفر و از اهالی قریه حمة ذیاب بن غانم هستند و نام آنها:
1 - رسول الله إلياس عليه الصلاة والسلام
2 - رسول الله إدريس عليه الصلاة والسلام
3 - رسول الله اليسع عليه الصلاة والسلام
و اما "الرقیم"همانا او رسول الله المسيح عيسى ابن مريم عليه الصلاة والسلام.
برادر گرامی؛ چیزی جز ابلاغ بر من نیست؛ من عنوان و مکان و داستان و اسامی و برانگیخته شدن اول و دوم آنها را بیان کردم و به شما خبر دادم که مدت اقامت اول آنها بر اساس تقویم سال و ماه و روز و ساعت و دقیقه و ثانیه شما۹۰۰۰ سال بود و مدت اقامت دوم آنها هم ۹۰۰۰ سال طول خواهد کشید. ما تمام اینها را از روی قرآن عظیم برایتان روشن کردیم و این تأویل مانند تفاسیر کسانی که قرآن را بر اساس رقم ایات آن تفسیر میکنند و دروغ میگویند؛ نیست؛ بلکه تأویل ما ارقامی است که به صورت لفظ در ایات محکم قرآن عظیم آمدهاند و تنها وظیفه ما بیان و ابلاغ داستان و مکان ایشان است و اگر به دنبال آنها- اصحاب کهف- نگردید؛ خداوند همهی آنها را برخواهد انگیخت و از غارشان خارج خواهند شد.آنها همگی از وزرای مهدی منتظر و از نشانهای شگفت آور خداوند از خود-انسان ها- هستند. ما حتی درمورد ابرپیکر بودن آنها برایتان گفتیم( از انسان های این عصر بسیار درشت اندام تر و قد بلندتر هستند) و راز این که چرا محمدٌ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم اگرآنان را ببیند از آنها گریخته و وجودش مملو از هراس میشود را برایتان روشن نمودیم. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَتَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَتْ تَزَاوَرُ عَنْ كَهْفِهِمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَإِذَا غَرَبَتْ تَقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ وَهُمْ فِي فَجْوَةٍ مِنْهُ ذَٰلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّـهِ مَنْ يَهْدِ اللَّـهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُرْشِدًا ﴿١٧﴾ وَتَحْسَبُهُمْ أَيْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَذَاتَ الشِّمَالِ وَكَلْبُهُمْ بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا ﴿١٨﴾} صدق الله العظيم [الكهف].
ولی متأسفانه ناآگاهان گفتند که علت فرار و ترس از آنان به خاطر بلند بودن مو و ناخنهای آنان است. اگر این تفسیر باطل؛ درست بود چرا باید میگفتند:
{لَبِثْنَا يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ}
چون مو و ناخن خود را میدیدند. و خداوند تعالی میفرماید:
{قَالَ قَائِلٌ مِّنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ} صدق الله العظيم [الكهف:۱۹]
لذا چنین تفسیری از ترس و فرار از آنها ؛ از روی ظن و گمان به خداوند نسبت دادن است و ظن و گمان به هیچ وجه کسی را از حق بینیاز نمیکند. بلکه دلیل حق این است که آنها ابر پیکرند؛ چون از گروه امتهای نخستین و بعد از عاد و ثمود و قبل از قوم خلیل الله ابراهیم و لوط بودند و من از راستگویانم.
از علمای این امت و مردمشان که در قرآن پروردگارشان تدبر نکرده و از خود سؤأل نمیکنند چرا نوح در میان مردمش نه صد و پنجاه سال درنگ کرد؛ به شدت متعجبم؟ و این تنها مدت دعوت اوست؛ لذا طول عمر آن امتها مانند امتهای آخر الزمان نبود؛ چرا که خداوند امتهای نخستین را از نظر جسمی بر ما برتری داده ؛ یعنی پیکرهای آنها بسیار بزرگتر از ما بوده است و این علت: {لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَاراً وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْباً} صدق الله العظيم [الكهف]
مهدی منتظر و گروه او تنها کسانی هستند که مدت درنگ و داستان و اسامی و شأن آنها را از اول تا آخر کارشان درست محاسبه میکنند؛ ای مشبب اگر تو از خردمندانی باشی که در کتاب خداوند تدبر میکنند؛ حکمت ماندن اصحاب کهف در غار را درک خواهی کرد:
{ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَداً (۱۲)} صدق الله العظيم [الكهف]
اما کسانی که قبلا آنها را پیدا کرده بودند درمورد آنها و داستان و مدت اقامت و اسامی آنها چیزی نمیدانستند و در مورد ماجرایشان منازعه کرده و هریک تیری در تاریکی انداخته و از خود چیزی میگفتند و سپس آگاهی از وضع آنها را به خالقشان میسپردند:
{فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيْهِم بُنْيَاناً رَّبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ} صدق الله العظيم [الكهف].
و مهدی منتظر ناصر محمد یمانی برای شما روشن نمود که حکمت ماندن و بقای آنان چیست؛ این به خاطر پیروی کردن از مهدی منتظر حق و گروه اوست که تعداد و مدت اقامت و درنگ اول و دوم آنها و هم چنین داستان و ماجرایشان را درست محاسبه میکنند. هم چنین مهدی منتظر حق ناصر محمد یمانی؛ روشن کرد که حکمت مخفی ماندن آنها از دید مردم در " پیدا کردن آنها" است و این هم زمانی است که " حکمت خداوند از بقای آنان" روشن گردد؛ چرا که آنها شرطی از اشراط بزرگ ساعت هستند. خداوند حکمت پیدا شدن آنها را روشن فرموده آنها پنهان و مخفی میمانند تا زمان و موعد نشانههای بزرگ ساعت فرا برسد. خداوند تعالی میفرماید:
{وَكَذَلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَيْبَ فِيهَا} صدق الله العظيم [الكهف].
ممکن است افراد نادان بگویند این حکمت مختص کسانی است که از حال آنها باخبر و ایشان را پیدا می کنند؛ در پاسخشان به حق میگوییم کسانی که آنها را پیدا کردند در موردشان چیزی نمیدانستند؛ نه از ماجرایشان باخبرند نه اسامی آنان را میدانند و نه حکمت بقای آنان را؛ فقط همین را میدانند که باید در کتاب خدا حکمتی الهی برای ایشان نهفته باشد؛ چون آنها را در خواب یافته و تلاش برای بیدار کردنشان موفق نبود و می خواستند ماجرایشان را بدانند ولی کسی را نیافتند که درمورد ایشان فتوا بدهد و سپس: {فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيْهِم بُنْيَاناً رَّبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ} صدق الله العظيم [الكهف].
ای الباحث الحقیقة-شناسه فردی است-؛ همانا که اصحاب کهف و الرقیم در استان ذمار در قریهی الأقمر در غاری کنار خانه مردی هستند که "محمد سعد" نامیده میشود و محمد سعد در آنجا علوفه چهارپایانش را نگه میدارد؛ آیا بعد از این بیان؛ بیان دیگری هست!
به خداوند و پروردگارعالمیان قسم میخورم آنها در قریهی ذمار هستند ؛ پس ای حقجو درمورد آنها جز به صورت ظاهر جدال مکن که طناب دروغ کوتاه است؛ خداوند مرا مکلف ننموده که بروم و انها را بیرون بیاورم؛ تا کسانی که کارشان ایجاد شک و تردید و تزلزل است نگویند او آنها را پیدا کرده و میخواهد از آن به عنوان معجزه خود استفاده کند تا مردم باور کنند او مهدی منتظر است؛ با کمال تأسف نیمی ازمردم عالم از شیاطین انس هستند و نیمی دیگر؛ دو سومشان غافلند! برمیگردیم به تفصیل ماجرا؛ خداوند تعالی میفرماید:
{ وَتَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَت تَّزَاوَرُ عَن كَهْفِهِمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَإِذَا غَرَبَت تَّقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ وَهُمْ فِي فَجْوَةٍ مِّنْهُ ۚ ذَٰلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ ۗ مَن يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ ۖ وَمَن يُضْلِلْ فَلَن تَجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُّرْشِدًا ﴿١٧﴾} صدق الله العظيم [الكهف]
و مهدی منتظر حق ناصر محمد یمانی برایتان روشن کرد علت فرار کسانی که از آنها باخبر میشوند چیست؛ چون از طول قامت و بزرگی پیکرشان خبر ندارد؛ چون آنها از نشانهای شگفت انگیز خداوند و از امتهای نخستین هستند و بعد از قوم عاد آمدهاند؛ پس به پیکر قوم عاد بنگر، باشد که از یقین آورندگان باشی.
و اما درمورد پیکر قوم عاد و ثمود؛ آنها از نظر بزرگ بودن بدنشان؛ مانند اصحاب کهف هستند؛ چون اصحاب کهف از نظر زمانی به آنها نزدیک بودند و بعد از قوم عاد و ثمود آمدند. پیکر قوم عاد و ثمود هم بزرگ بود و در قرآن وصف آنها و غولپیکر بودنشان آمده است و اندازه شما در کنار آنها مانند کودکی است که در کنار بلند قامتترین انسان عصر شما گام برمیدارد و این امر را از این فرموده خداوند تعالی استنباط میکنیم:
{تَنزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُّنقَعِرٍ ﴿٢٠﴾ } صدق الله العظيم [القمر].
آيا مي دانيد كه اعجاز نخل چيست ؟ آن تنه بلند درخت خرماست هنگامي كه از زمين بيرون آمده و بر روي زمين بيافتد . همچنين خداوند تشبيه حق را در اين آیه بيان نموده است :{فتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَى كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ} صدق الله العظيم [الحاقة: ۷].
ای مردم قران عظيم بزرگي اجساد اين قوم را در اين فرمايش خداوند برای شما شرح میدهد :
{فتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَى كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ} صدق الله العظيم [الحاقة: ۷].
همچنين در اين فرموده خداوند تعالي :
{ تَنزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُّنقَعِرٍ ﴿٢٠﴾ } صدق الله العظيم.[القمر]
زيرا بلندی آنها شبيه بلندی تنه درخت خرماست و قران در توصيف هايش دقيق است . پس بلندي آنها حتما به اندازه بلندي تنه درخت خرماست ، پس در كنار تنه درخت خرما بايستيد تا تفاوت بلندي بين ما و آنها را به اندازه تفاوت بين ما و تنه درختان بلند خرما ببينيد . آيا سخن حق را باور مي كنيد و به هر روش و وسيله اي در حد توان و امکان بدنبال حقيقت هستيد؛ و اگر به دنبال زندگان در حال خواب (اصحاب كهف ) هستيد به روستاي الاقمر در استان ذمار شرق حورور برويد تا اصحاب كهف را در روستاي الاقمر بيابيد تا حقيقت فرمايش خداوند را بدانيد :
{لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَاراً وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْباً} صدق الله العظيم [الكهف: ۱۸]،
پس بدانيد كه فرار به خاطر مواجهه ناگهاني با اجساد انسانهاي غول پيكری است (بسيار بزرگ ) كه كسي شبيه آنها را نديده است و شما خود را در نزد آنها كوچك و حقير مي بينيد ، به خداوند علی العظیم سوگند كه غير از حق چيزي نمي گويم آيا به قران عظيم ايمان مي آوريد؛ پس به پیکر قوم عاد و ثمود بنگرید که در منطقه ربع الخالی( منطقه ای در عربستان) پیدا شده تا حقیقت این فرموده خداوند تعالی را دریابید:
{وَاذكُرُواْ إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفَاء مِن بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَزَادَكُمْ فِي الْخَلْقِ بَسْطَةً} صدق الله العظيم [الأعراف:۶۹].
و فرموده خداوند تعالى را به یاد آورید:
{ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ ﴿١٤﴾} صدق الله العظيم [العنكبوت].
تصاویر قوم عاد و ثمود در ادامه میآید و ممکن است مجرمانی که قصد باز داشتن مردم از حق را داشته باشند بگویند:" این تصاویر جعلی هستد" در پاسخ آنها میگوییم: اما قرآن حق است و ساختگی نیست و ما از آن برای شما دلیل و برهان آشکارآوردیم. هرکس حق را تکذیب کرده و بگوید که پیکر امتهای نخستین مانند پیکر ماست؛ در برابرش این حجت قاطع را میآوریم که: مگر صخرههای بزرگی را که برای ساختن خانههایشان استفاده میکردند را نمیبینید؛ این صخرهها را دو یا سه نفر از آنها حمل میکردند و اگر سرباز زده و بگویند" فرقی بین اندازه پیکر ما و امتهای نخستین نیست وقد بلند قامتترین آنها به اندازه بلند قامتترین ماست" در جواب آنها به حق و با برهان علمی محکم از فرموده خداوند میگوییم:
{ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ ﴿١٤﴾} صدق الله العظيم [العنكبوت].
و سؤالی که مطرح میشود این است که چرا آن امتها بیش از هزار سال عمر میکردند؟ چون در آیات محکم قرآن چنین آمده که اولین رسول خدا نوح عليه الصلاة والسلام قومش را نه صد و پنجاه سال دعوت کرد و این برای جاهل و عالم ما روشن است:
{ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ ﴿١٤﴾} صدق الله العظيم [العنكبوت].
آیا خداوند آن امتها را هم از نظر خلقت و هم از نظر عمر فزونی بخشیده بود؟ جواب را در فرموده خداوند تعالی پیدا میکنید:
{وَاذكُرُواْ إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفَاء مِن بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَزَادَكُمْ فِي الْخَلْقِ بَسْطَةً} صدق الله العظيم [الأعراف:۶۹].
المهديّ المنتظَر الإمام ناصر محمد اليماني.
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=52071
Admin
19-01-2017, 02:04 PM
-4 -
الإمام ناصر محمد اليماني
11 - 11 - 1430 هـ
30 - 10 - 2009 مـ
۸- آبان - ۱۳۸۸ ه.ش.
11:40 مساءً
ـــــــــــــــــ
مشبب از میان آن مردم سه رسول باقی ماندند؛ آنها کجا رفتند ؟
بسم الله الرحمن الرحيم وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين. خداوند تعالى میفرماید:
{فَبَشِّرْ عِبَادِ﴿١٧﴾الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ۚ أُولَـٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّـهُ ۖ وَأُولَـٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿١٨﴾} صدق الله العظيم [الزمر].
خداوند تعالى میفرماید:
{ إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ ﴿٢٢﴾ وَلَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِيهِمْ خَيْرًا لَّأَسْمَعَهُمْ ۖ وَلَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوا وَّهُم مُّعْرِضُونَ ﴿٢٣﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ ۖ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ﴿٢٤﴾ وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَّا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنكُمْ خَاصَّةً ۖ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿٢٥﴾} صدق الله العظيم [الأنفال].
"مشبب"! آیا تو از خردمندانی هستی که در کتاب تدبر میکنند؛ یا از بدترین موجوداتی که کر ولالند و اهل تعقل نیستند؟ درمورد کلمه {قَلِيل} پیش از این فتوا دادیم و گفتیم بسته به این که کجا آمده باشد به رقم سه و یا یک سوم اشاره میکند؛ البه در اغلب موارد اشاره به یک سوم است و در داستانهای قرآنی بر اساس موقعیت فرق میکند. در این فرموده خداوند تعالی {وَقَلِيلٌ مَّا هُمْ} مقصود سه ثانیه بعد از آن است که خلیفه خداوند داوود علیه الصلاة و السلام بین دو نفری که تصور میکرد انسان هستند و با هم اختلاف دارند؛ حکم داد. سه ثانیه بعد از این که او میان آن دو حکم کرد؛ آنها از جلوی دیدش پنهان شدند و لذا دریافت آنها فرشته بودهاند. خداوند تعالی میفرماید:
{قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَىٰ نِعَاجِهِ ۖ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ الْخُلَطَاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِيلٌ مَّا هُمْ ۗ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ ۩ ﴿٢٤﴾} صدق الله العظيم [ص].
در فرموده خداوند تعالی تدبر کن: وَقَلِيلٌ مَّا هُمْ ۗ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ ۩ ﴿٢٤﴾} صدق الله العظيم [ص]. صدق الله العظيم [ص]،
یعنی مدت کوتاهی بعد از دادن حکم(سه ثانیه)؛ آنها دیگر در پیشگاهش نبودند و اینجا بود که دریافت آنها ملایکه ی پروردگارش بودند وهمان طور که قبلا بیان کردیم، متوجه شد مقصود از این ماجرا چه بوده است:
وَقَلِيلٌ مَّا هُمْ ۗ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ ۩ ﴿٢٤﴾} صدق الله العظيم [ص].
در اینجا مقصود خداوند تعالی از: {وَقَلِيلٌ مَا هُمْ} یعنی ظرف سه ثانیه دیگر آنجا نبودند؛ چون دو فرشته از دیدش مخفی شدند . این ماجرا برای این بود تا هدف از این واقعه را دریابد و بداند موضوع مربوط به صاحب گله و کشاورزی است که قبلا درموردشان به تفصیل سخن گفته شد و داوود علیه الصلاة و السلام بعد از این که میان دو فرشتهی طرف دعوا -که فکر میکرد انسان هستند- حکم کرد دریافت موضوع چیست: وَقَلِيلٌ مَّا هُمْ ۗ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ ۩ ﴿٢٤﴾} صدق الله العظيم [ص].
میخواهم با مطلبی با تو مجادله کنم که فهم موضوع را آسان تر کند و از طرفی به دانش دیگران بیفزاید و به این وسیله آنها را به راه راست هدایت کنیم و حال برای این که به حقیقت تعداد اصحاب کهف برسیم ؛ درباره این سه رسول خداوند گفتگو میکنیم. خداوند تعالی میفرماید:
{وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ ﴿١٣﴾ إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثنين فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُمْ مُرْسَلُونَ ﴿١٤﴾ قَالُوا مَا أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا وَمَا أَنْزَلَ الرَّحْمَـٰنُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَكْذِبُونَ ﴿١٥﴾ قَالُوا رَبُّنَا يَعْلَمُ إِنَّا إِلَيْكُمْ لَمُرْسَلُونَ ﴿١٦﴾ وَمَا عَلَيْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ﴿١٧﴾ قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿١٨﴾ قَالُوا طَائِرُكُمْ مَعَكُمْ أَئِنْ ذُكِّرْتُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ ﴿١٩﴾ وَجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَىٰ قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ ﴿٢٠﴾ اتَّبِعُوا مَنْ لَا يَسْأَلُكُمْ أَجْرًا وَهُمْ مُهْتَدُونَ ﴿٢١﴾ وَمَا لِيَ لَا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴿٢٢﴾ أَأَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً إِنْ يُرِدْنِ الرَّحْمَـٰنُ بِضُرٍّ لَا تُغْنِ عَنِّي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا وَلَا يُنْقِذُونِ ﴿٢٣﴾ إِنِّي إِذًا لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ﴿٢٤﴾ إِنِّي آمَنْتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ ﴿٢٥﴾ قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ ﴿٢٦﴾ بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ ﴿٢٧﴾ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَىٰ قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنْزِلِينَ ﴿٢٨﴾ إِنْ كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ﴿٢٩﴾} صدق الله العظيم [يس].
ای مشبب؛ اگر از خردمندان و کسانی باشی که تنها به دنبال حق هستند و چیزی جز حق نمیخواهند؛ بعد از تدبر در داستان این سه رسول؛انتظاری جز استفاده از عقل از تو نمیرود؛ چون چیزی که من میبینم این است که هر سه این رسولان از انظار پنهان شدهاند وکسی باقی نمانده تا در مورد آنها به مردم عالم خبری بدهد. از عاقلان دعوت میکنم به سخنی که میگویم توجه کنند؛ این کلام شوخی نیست؛ قول الفصل است. من از آنها به شما خبر داده وبرایتان روشن میکنم تمام کسانی که در این داستان از آنها یاد شده کجا رفتهاند. استنباط حق ما این است:
اولاً به جز یک نفر از مردم؛ دیگر کسی از آن قوم به این سه رسول ایمان نیاورد و باقی مردم آنها را تکذیب کردند.
و حال به سراغ این سه رسول میآییم و این که چه چیزی وادارشان کرد تا از مردم کناره گیری کرده و پنهان شوند؛ خداوند تعالی در ایات محکم کتاب میفرماید:
{وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ ﴿١٣﴾ إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثنين فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُمْ مُرْسَلُونَ ﴿١٤﴾ قَالُوا مَا أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا وَمَا أَنْزَلَ الرَّحْمَـٰنُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَكْذِبُونَ ﴿١٥﴾ قَالُوا رَبُّنَا يَعْلَمُ إِنَّا إِلَيْكُمْ لَمُرْسَلُونَ ﴿١٦﴾ وَمَا عَلَيْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ﴿١٧﴾ قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿١٨﴾} صدق الله العظيم [يس].پژوهشگر متوجه میشود که بزرگان قوم رسولان خدا را بر سر دوراهی قرار دادند:
{قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿١٨﴾} صدق الله العظيم.
و مقصودشان از این که گفتند: {لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿١٨﴾}،این است که یا دست از دعوت خود برداشته و به آیین ما بازگردید ویا شما را سنگسار کرده و به صورت دردناکی شما را عذاب میکنیم تا منجر به مرگتان گردد. ای "مشبب"؛ای خردمندان! به داستان نبی الله شعیب دقت کنید تا به اذن خدا بتوانید از امری باخبر شوید که تا به حال نمیدانستید؛ مقصود من این نیست که آنها اصحاب کهف هستند؛ بلکه میخواهم شما را از موضوعی باخبر کنم. خداوند تعالی میفرماید:
{قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يَا شُعَيْبُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَكَ مِنْ قَرْيَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا قَالَ أَوَلَوْ كُنَّا كَارِهِينَ ﴿٨٨﴾ قَدِ افْتَرَيْنَا عَلَى اللَّـهِ كَذِبًا إِنْ عُدْنَا فِي مِلَّتِكُمْ بَعْدَ إِذْ نَجَّانَا اللَّـهُ مِنْهَا وَمَا يَكُونُ لَنَا أَنْ نَعُودَ فِيهَا إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّـهُ رَبُّنَا وَسِعَ رَبُّنَا كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا عَلَى اللَّـهِ تَوَكَّلْنَا رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ قَوْمِنَا بِالْحَقِّ وَأَنْتَ خَيْرُ الْفَاتِحِينَ ﴿٨٩﴾ وَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَئِنِ اتَّبَعْتُمْ شُعَيْبًا إِنَّكُمْ إِذًا لَخَاسِرُونَ﴿٩٠﴾ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ ﴿٩١﴾الَّذِينَ كَذَّبُوا شُعَيْبًا كَأَنْ لَمْ يَغْنَوْا فِيهَا الَّذِينَ كَذَّبُوا شُعَيْبًا كَانُوا هُمُ الْخَاسِرِينَ ﴿٩٢﴾ فَتَوَلَّىٰ عَنْهُمْ وَقَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالَاتِ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ فَكَيْفَ آسَىٰ عَلَىٰ قَوْمٍ كَافِرِينَ﴿٩٣﴾} صدق الله العظيم [الأعراف].
در این داستان برایتان روشن میشود که مستکبران قوم نبی الله شعیب؛ او و کسانی را که همراهش ایمان آورده بودند بر سر دوراهی قرار دادند:
{لَنُخْرِجَنَّكَ يَا شُعَيْبُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَكَ مِن قَرْيَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا}،تصمیم نهایی قوم شعیب بر علیه او و کسانی که همراهش ایمان آورده بودند این شد که یا به آیین مردم درآمده و دست از دعوت به عبادت خداوند یکتا بردارند و یا شعیب و مؤمنان را از آبادیشان بیرون خواهند کرد و این تصمیم نهاییشان بود و نبی الله شعیب در پاسخ انان گفت:
{قَالَ أَوَلَوْ كُنَّا كَارِهِينَ ﴿٨٨﴾ قَدِ افْتَرَيْنَا عَلَى اللَّـهِ كَذِبًا إِنْ عُدْنَا فِي مِلَّتِكُمْ بَعْدَ إِذْ نَجَّانَا اللَّـهُ مِنْهَا وَمَا يَكُونُ لَنَا أَنْ نَعُودَ فِيهَا إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّـهُ رَبُّنَا وَسِعَ رَبُّنَا كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا عَلَى اللَّـهِ تَوَكَّلْنَا رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ قَوْمِنَا بِالْحَقِّ وَأَنْتَ خَيْرُ الْفَاتِحِينَ ﴿٨٩﴾} صدق الله العظيم [الأعراف].
سپس شعیب و مؤمنان آماده حرکت و خروج از آنجا شدند. قوم شعیب خواستند مؤمنان را از این کا بازدارند؛ پس انها را نصیحت کردند که همراه نبی الله شعیب از آن آبادی نروند
{وَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَئِنِ اتَّبَعْتُمْ شُعَيْبًا إِنَّكُمْ إِذًا لَخَاسِرُونَ﴿٩٠﴾} صدق الله العظيم [الأعراف].
آما آنها به نصیحت مردم توجه نکرده و آماده شده و همراه نبی الله شعيبٌ عليه الصلاة والسلام حرکت کردند؛ نبی الله شعيبٌ عليه الصلاة والسلام و مؤمنانی که همراهش بودند، حین خروج به درگاه خداوند دعا کرده و گفتند:
{رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ قَوْمِنَا بِالْحَقِّ وَأَنتَ خَيْرُ الْفَاتِحِينَ ﴿۸۹﴾} صدق الله العظيم [الأعراف].
و بنگرید که نتیجه چه شد:
{ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ ﴿٩١﴾ الَّذِينَ كَذَّبُوا شُعَيْبًا كَأَن لَّمْ يَغْنَوْا فِيهَا ۚ الَّذِينَ كَذَّبُوا شُعَيْبًا كَانُوا هُمُ الْخَاسِرِينَ ﴿٩٢﴾ فَتَوَلَّىٰ عَنْهُمْ وَقَالَ يَا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسَالَاتِ رَبِّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ ۖ فَكَيْفَ آسَىٰ عَلَىٰ قَوْمٍ كَافِرِينَ ﴿٩٣﴾} صدق الله العظيم [الأعراف].
حال به داستان آن سه رسول بازمیگردیم و میبینیم که تصمیمی که برای آنها گرفته شد کمی فرق داشت؛آنها مانند کافران قریه شعیب نگفتند:
{لَنُخْرِجَنَّكَ يَا شُعَيْبُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَكَ مِن قَرْيَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا} صدق الله العظيم [الأعراف]؛
بلکه گفتند:
{قَالُوا مَا أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا وَمَا أَنْزَلَ الرَّحْمَـٰنُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَكْذِبُونَ ﴿١٥﴾ قَالُوا رَبُّنَا يَعْلَمُ إِنَّا إِلَيْكُمْ لَمُرْسَلُونَ ﴿١٦﴾ وَمَا عَلَيْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ﴿١٧﴾ قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿١٨﴾} صدق الله العظيم [يس].
یعنی يا دست از دعوت به سوی خداوند یکتا برداشته و به آیین ما بازگردید یا:
{لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ} صدق الله العظيم [يس].
و سه رسول خدا با دین خود گریختند تا قومشان آنها را سنگسار نکرده و يا به آیین خود برنگردانند و برای همین در غاری پنهان شدند تا مردم از یافتنشان ناامید شوند و سپس آن قوم را ترک کنند تا مبادا در امر دین دچار فتنه شوند. چون وقتی مردم آنها را نيافتند ؛ به تعقیب آنها در تمام راههایی پرداختند که از قریه خارج میشداما آنها همان کاری را کردند که محمدٌ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم و رفیقش کردند. از تمام مردم آن قریه تنها یک نفر به آن سه رسول ایمان آورد. وقتی شنید مردم در تعقیب آنها بوده و قصد دستگیریشان را دارند:
{ وَجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَىٰ قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ ﴿٢٠﴾ اتَّبِعُوا مَن لَّا يَسْأَلُكُمْ أَجْرًا وَهُم مُّهْتَدُونَ ﴿٢١﴾ وَمَا لِيَ لَا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿٢٢﴾ أَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِ آلِهَةً إِن يُرِدْنِ الرَّحْمَٰنُ بِضُرٍّ لَّا تُغْنِ عَنِّي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا وَلَا يُنقِذُونِ ﴿٢٣﴾ إِنِّي إِذًا لَّفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿٢٤﴾ إِنِّي آمَنتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ ﴿٢٥﴾} صدق الله العظيم [يس].
بنگرید در حالی که در انتظار شهادت بود؛ چگونه با سخن حقش مردم را به چالش کشید:
{إِنِّي آمَنتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ ﴿٢٥﴾}
و تنها واکنش مردم هم این بود که او را فوراً به قتل رساندند:
{ قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ ۖ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ ﴿٢٦﴾ بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ ﴿٢٧﴾ وَمَا أَنزَلْنَا عَلَىٰ قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِن جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ ﴿۲۸﴾ إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ﴿۲۹﴾}صدق الله العظيم [يس]
(توضیح:امام از این ایه استنباط کردند که خداوند برای عذاب قوم اصحاب کهف بر خلاف روال معمول فرشته ای ارسال نکرد و خود مستقیما آنها را با یک صیحة هلاک کرد تا داستان اصحاب کهف مخفی بماند )
لذا ای مردم -بدانید- خداوند تمام اهالی آن قریه را بعد از به قتل رساندن آن مرد مؤمن؛ هلاک نمود:
{وَمَا أَنزَلْنَا عَلَىٰ قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِن جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ ﴿۲۸﴾ إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ﴿۲۹﴾}صدق الله العظيم [يس]
حال بعد ازاین که دیدیم مردم کسی را که به رسولان سهگانه ایمان آورده بود کشتند و خدا هم همگی آنها را بعد از این قتل؛ هلاک نمود:
{وَمَا أَنزَلْنَا عَلَىٰ قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِن جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ ﴿۲۸﴾ إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ﴿۲۹﴾}صدق الله العظيم [يس]
این سؤال مطرح میشود که آن سه رسول کجا رفتند؟ آنها تنها بازماندگان و نجاتیافتگان آن قوم بودند و خداوند قومشان را بعد از آن که مرد مؤمن را به قتل رساندند؛ به کل نابود کرد :
{وَمَا أَنزَلْنَا عَلَىٰ قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِن جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ ﴿۲۸﴾ إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ﴿۲۹﴾}صدق الله العظيم [يس]
احدی از آن ملت باقی نماند؛ مگر آن سه رسول. آنها کجا رفتند؟ با جستجو در کتاب جواب را پیدا میکنیم:
{نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى ﴿١٣﴾ وَرَبَطْنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ إِذْ قَامُوا فَقَالُوا رَبُّنَا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَ مِنْ دُونِهِ إِلَـٰهًا لَقَدْ قُلْنَا إِذًا شَطَطًا ﴿١٤﴾ هَـٰؤُلَاءِ قَوْمُنَا اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لَوْلَا يَأْتُونَ عَلَيْهِمْ بِسُلْطَانٍ بَيِّنٍ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَىٰ عَلَى اللَّـهِ كَذِبًا ﴿١٥﴾ وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّـهَ فَأْوُوا إِلَى الْكَهْفِ يَنْشُرْ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَيُهَيِّئْ لَكُمْ مِنْ أَمْرِكُمْ مِرْفَقًا ﴿١٦﴾ وَتَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَتْ تَزَاوَرُ عَنْ كَهْفِهِمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَإِذَا غَرَبَتْ تَقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ وَهُمْ فِي فَجْوَةٍ مِنْهُ ذَٰلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّـهِ مَنْ يَهْدِ اللَّـهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُرْشِدًا ﴿١٧﴾ وَتَحْسَبُهُمْ أَيْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَذَاتَ الشِّمَالِ وَكَلْبُهُمْ بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا ﴿١٨﴾ وَكَذَٰلِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِيَتَسَاءَلُوا بَيْنَهُمْ قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَكُمْ بِوَرِقِكُمْ هَـٰذِهِ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلْيَنْظُرْ أَيُّهَا أَزْكَىٰ طَعَامًا فَلْيَأْتِكُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ وَلْيَتَلَطَّفْ وَلَا يُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَدًا ﴿١٩﴾ إِنَّهُمْ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَلَنْ تُفْلِحُوا إِذًا أَبَدًا ﴿٢٠﴾ وَكَذَٰلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّـهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَيْبَ فِيهَا إِذْ يَتَنَازَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيْهِمْ بُنْيَانًا رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَىٰ أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِدًا ﴿٢١﴾ سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَيْبِ وَيَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ مَا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ فَلَا تُمَارِ فِيهِمْ إِلَّا مِرَاءً ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِيهِمْ مِنْهُمْ أَحَدًا ﴿٢٢﴾ وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَٰلِكَ غَدًا ﴿٢٣﴾ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّـهُ وَاذْكُرْ رَبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَقُلْ عَسَىٰ أَنْ يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هَـٰذَا رَشَدًا ﴿٢٤﴾ وَلَبِثُوا فِي كَهْفِهِمْ ثَلَاثَ مِائَةٍ سِنِينَ وَازْدَادُوا تِسْعًا ﴿٢٥﴾ قُلِ اللَّـهُ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثُوا لَهُ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَبْصِرْ بِهِ وَأَسْمِعْ مَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا يُشْرِكُ فِي حُكْمِهِ أَحَدًا ﴿٢٦﴾} صدق الله العظيم [الكهف]
و اما سخنی که بدون علم به خدا نسبت داده و گفتهای خداوند:{وَيَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ} را به عنوان تیری در تاریکی وصف نکرده است؛ خداوند به تو پاسخ داده و میفرماید:
{قُل رَّبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ فَلَا تُمَارِ فِيهِمْ إِلَّا مِرَاءً ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِيهِم مِّنْهُمْ أَحَدًا ﴿۲۲﴾} صدق الله العظيم [الكهف].
"مشبب" من کسی جز انبیا را نمییابم که مردم را به عبادت خداوند و دست برداشتن از پرستش بتها دعوت کند؛ این هم از آن روست که خداوند رسولانش را تنها در صورتی برمیانگیزد که مردم به بتپرستی روی آورده باشند. خداوند تعالی میفرماید:
{وَإِن يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِّن قَبْلِكَ وَإِلَى اللَّـهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ ﴿۴﴾} صدق الله العظيم [فاطر].
در تمام قصص قرآنی شاهدید که رسولان خدا و قومشان بر سر بتپرستی محاجه میکنند و مردم میگویند آیا میخواهید خداوند یکتا را عبادت کرده و خدایانی را که پدرانمان میپرستیدند، رها کنیم...خداوند تعالی میفرماید:
{كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَالْأَحْزَابُ مِن بَعْدِهِمْ وَهَمَّتْ كُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ لِيَأْخُذُوهُ وَجَادَلُوا بِالْبَاطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ عِقَابِ ﴿۵﴾}صدق الله العظيم [غافر]
درمورد اصحاب کهف و قومشان هم همین طوراست؛آیا از خودت در مورد کسی که مردم را به عبادت خداوند یکتا و ترک بتپرستی دعوت میکرد و آن جوانان به او ایمان آورده بودند؛ نمیپرسی؟ برای همین گفتند:
{نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى ﴿١٣﴾ وَرَبَطْنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ إِذْ قَامُوا فَقَالُوا رَبُّنَا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَ مِنْ دُونِهِ إِلَـٰهًا لَقَدْ قُلْنَا إِذًا شَطَطًا ﴿١٤﴾ هَـٰؤُلَاءِ قَوْمُنَا اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لَوْلَا يَأْتُونَ عَلَيْهِمْ بِسُلْطَانٍ بَيِّنٍ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَىٰ عَلَى اللَّـهِ كَذِبًا ﴿١٥﴾ وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّـهَ فَأْوُوا إِلَى الْكَهْفِ يَنْشُرْ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَيُهَيِّئْ لَكُمْ مِنْ أَمْرِكُمْ مِرْفَقًا ﴿١٦﴾} صدق الله العظيم [الكهف].
چه کسی به آنها گفت:
{وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّـهَ فَأْوُوا إِلَى الْكَهْفِ يَنشُرْ لَكُمْ رَبُّكُم مِّن رَّحْمَتِهِ وَيُهَيِّئْ لَكُم مِّنْ أَمْرِكُم مِّرْفَقًا} صدق الله العظيم [الكهف]؟
این رسولی است که آن دو جوان به او ایمان آورده و پیروش شده بودند. خداوند نیز آنها را به عنوان نبی برگزید. اگر مشبب سخن مرا قطع کرده و بگوید: "
آنها جوانانی بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند و این استجابت دعوت رسول پروردگارشان موردی ندارد ولی شایسته نیست که همراه رسول پروردگار؛ آنها هم رسول خدا شوند؛ همانا که آنها به رسول پروردگارشان ایمان آورده بودند"پس در پاسخش به حق میگوییم: {فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ} صدق الله العظيم [العنكبوت:۲۶].
یعنی از قوم إبراهيم عليه الصلاة والسلام ؛ فقط لوط به او ایمان آورد و سپس میبینیم که خداوند او را در کنار رسول الله إبراهيم عليه الصلاة والسلام به رسالت برانگیخت و خداوند تعالی میفرماید:
{وَإِنَّ لُوطًا لَّمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿۱۳۳﴾ إِذْ نَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ ﴿۱۳۴﴾ إِلَّا عَجُوزًا فِي الْغَابِرِينَ ﴿۱۳۵﴾ ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ ﴿۱۳۶﴾} صدق الله العظيم [الصافات].
آیا خداوند فقط رسول خود یعنی لوط عليه الصلاة والسلام و اهل بیتش را به مکه رساند و نجات داد؟ خیر؛ بلکه خليل الله إبراهيم عليهم الصلاة را هم همراه او نجات داد. خداوند تعالی میفرماید:
{وَنَجَّيْنَاهُ وَلُوطًا إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا لِلْعَالَمِينَ ﴿۷۱﴾} صدق الله العظيم [الأنبياء]
لذا نتیجه میگیریم وضعیت آن جوانان هم همین طور بوده است ؛ آنها به رسول پروردگارشام ایمان آوردند و خداوند هم بر هدایت آنان افزود وآنها را هم همراه رسول خود به رسالت برگزید؛ آنها اصحاب کهف هستند که به رسول پروردگارشان الیاس ایمان آوردند وخداوند آنها را در کنار ادریس به رسالت فرستاد؛ آن دو نفر رسولان خدا ادریس و الیسع هستند و من از راستگویانم
ای "مشبب" اگر به دنبال حقی؛ ما دربرابرت حجت حق آوردیم و اگر نپذیری؛ سؤالی را مطرح و جوابش را از تو میخواهیم: دیدیم که از میان آن قوم تنها یک نفر به سه رسول خدا ایمان آورد و مردم او را کشتند؛ آیا میدانیم او کجا رفت؟ گفته شد وارد بهشت شو و او به بهشت رفت و خداوند تمام قومش را هلاک نمود و عاقبتشان آتش جهنم شد؛ از تمام آن قوم سه رسول باقی ماندند؛ آنها کجا رفتند مشبب؟ فتوایی که ما دادیم حق است و من از صادقان هستم؛ طناب دروغ کوتاه است؛ آیا صبح نزدیک نیست؟ آیا به شما فتوا ندادم آنها از وزرای مهدی منتظرند؟ آیا دیوانه شدهام ( که دروغ بگویم ) ؟ بیان اصحاب کهف موضوع ساده ای نیست .چطور خطر کرده و حرف ناحقی بزنم که میتواند باعث شود انصار این دعوت را از دست بدهم و آنها مرا تنها بگذارند؛ پناه برخدا!!! آیا مکان و داستان و اسم و عنوان و این که محل غارشان کجاست را برایتان بیان نکردم؟آیا از خودت نمیپرسی چه کسی این اخبار را به من داده است؟ چطور ممکن است ناصر محمد یمانی بدون این که نسبت به آنان یقین داشته باشد دست به ریسک زده و مکان آنها را اعلام کند ؟ ای مرد تو را چه میشود؛ میخواهی در برابر حق سرکشی کنی و خداوند تو را به شدا عذاب کند؟...
من مهدی منتظر با قرآن مجید به کسانی که از وعده عذاب خداوند در هراسند تذکر میدهم؛ من عذاب خداوند یعنی جهنم را به یاد آنان میآورم که خداوند به او میگوید:
{هَلِ امْتَلَأْتِ وَتَقُولُ هَلْ مِن مَّزِيدٍ ﴿۳۰﴾} صدق الله العظيم [ق].
در برابر آیات خداوند سرکشی مکن که من از نصیحت کنندگانت هستم؛ و برتوست که بدانی اصحاب کهف از آیات و نشانههای هدایتگروتصدیق کننده و آیات شگفت آور خداوند برای عرب و غیر عرب هستند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَتَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَت تَّزَاوَرُ عَن كَهْفِهِمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَإِذَا غَرَبَت تَّقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ وَهُمْ فِي فَجْوَةٍ مِّنْهُ ذَٰلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّـهِ مَن يَهْدِ اللَّـهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَن يُضْلِلْ فَلَن تَجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُّرْشِدًا ﴿۱۷﴾} صدق الله العظيم [الكهف].
صبر جميل پیشه میکنم، مُشبب مرا ساده لوح به حساب نیاور، و قطعا پس از چندى خبر آن را خواهيد دانست[اشاره به آیه کریمه سوره ص:
وَلَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينٍ ﴿۸۸﴾]
، وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين..
خليفة الله وعبده الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=52073
Admin
24-01-2017, 04:27 AM
- 5 -
الإمام ناصر محمد اليماني
13 - 11 - 1430 هـ
01 - 11 - 2009 مـ
۱۰ - آبان - ۱۳۸۸ ه.ش.
02:05 صباحاً
ــــــــــــــــــــــ
مشبب چطور میخواهی در حالی که قبلا صحبت از کثرت [افراد غیر صالح شده] از اندک بودن صالحان سخن گفته شود؟
بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين..
ای "مشبب" از بدترین جنبدگان کسانی هستند که هم چون کرو لالها بوده و عقل خود را به کار نمی گیرند؛ گفتوگویمان را محدود به این آیه میکنیم. آن چه که در ادامه میاید نقل قولی از بیان مشبب است:
و خداوند تعالی میفرماید: {قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ كَثِيراً مِّنْ الْخُلَطَاء لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِيلٌ مَّا هُمْ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعاً وَأَنَابَ}. صدق الله العظيم [ص].
یعنی تعدادشان کم است(قلیل) و یک سوم در معنی اندک جای میگیرد؛ ولی این که میگویی سه ثانیه؛ این را عقل قبول نمیکند؛ هرکس هم که زبان عربی را بفهمد هم این را نمیپذیرد؛ حتی مردم عامی؛ ایا عقلانی است که معنای آیه این باشد که و بسیاری از شریکان (و دوستان) به یکدیگر ستم میکنند، مگر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند و سه ثانیه بعد آنها نبودند؟ والله چنین معنایی را عقل عاقل نمیپذیرد؛ اگر گفته بودی یک سوم، قابل پذیرش تر بود والله المستعان.
پایان نقل قول...
مهدی منتظر در پاسخت میگوید: ای مشبب که از بدترین جنبدنگان(دواب) هستی؛ ای خردمندانی که در آیات کتاب تدبر میکنید؛ خداوند تعالی میفرماید:
{قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ كَثِيراً مِّنْ الْخُلَطَاء لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ} صدق الله العظيم [ص].
به فرموده خداوند تعالی بنگرید: {وَإِنَّ كَثِيراً مِّنْ الْخُلَطَاء لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ} صدق الله العظيم،
ببینید: {وَإِنَّ كَثِيراً مِّنْ الْخُلَطَاء لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ} صدق الله العظيم
تا وقتی که صحبت از این میشود بسیاری از شرکا به هم ظلم میکنند؛ احتیاجی به آوردن تعداد صالحان نیست؛ وقتی گفته میشود: {وَإِنَّ كَثِيراً}. ای خردمندان بیندیشید: {وَإِنَّ كَثِيراً مِّنْ الْخُلَطَاء لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ} صدق الله العظيم
سپس به سراغ این فرموده خداوند تعالی میآییم:
{وَقَلِيلٌ مَّا هُمْ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعاً وَأَنَابَ} صدق الله العظيم [ص:۲۴]
یعنی ملائکه مدت کوتاهی بعد از صدور حکم ناپدید شدند؛ و برای همین داوود به درگاه خداوند رکوع و به سوی پروردگارش انابه نمود.
لعنت خدا بر مشبب قحطانی که مهم نیست چقدر آیات بینه کتاب را برایش بیاوری؛ به خداوند بزرگ میدانم که این ایات تنها بر پلیدی او میفزاید؛ ولی باعث افزایش ایمان انصارم خواهد شد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَإِذَا مَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُم مَّن يَقُولُ أَيُّكُمْ زَادَتْهُ هَٰذِهِ إِيمَانًا ۚ فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَزَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَهُمْ يَسْتَبْشِرُونَ ﴿١٢٤﴾ وَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَىٰ رِجْسِهِمْ وَمَاتُوا وَهُمْ كَافِرُونَ ﴿١٢٥﴾ } صدق الله العظيم [التوبة].
مشبب؛ گمان مکن من ساده لوحم؛ به خدا قسم از همان اول میدانستم تو از شیاطین بشری که برای خاموش کردن نور خدا و بازداشتن مردم از "حق" بر سر میز گفتگو آمدهای؛ از کسانی که از هر شیطان سرکشی پیروی میکنند. به خدا قسم تو از قحطان نیستی؛ بلکه از ذریه شیطانی که از قرآن کراهت دارند و از سرکشترین و عصیانگر ترین انسانها در برابر خداوند الرحمن هستند؛ شما برای ورود به آتش جهنم سزاوارترید. اما چطور دانستم توشیطان رجیم و از یهودیانی؛ چون دیدم تنها به دنبال پیدا کردن نکته کوچک یا بزرگی هستی که بتوانی پیروان ناصر محمد یمانی را به شک و تردید بیندازی. آیا یک قطره روی دریا اثری دارد؟! ولی یک قطره هم از آن کم نشد؛ تو در دام این آیهای افتادی که با آن با من محاجه میکنی نه مهدی منتظر؛ چون ملاحظه نکردی که خداوند از کثیر در آن یاد نموده(كَثِيراً مِّنْ الْخُلَطَاء) و منطقی این است که از اینجا دریابیم گروه دیگر کم و اندک هستند و لازم به ذکر کم بودن تعداد آنها نیست. اگر خداوند صحبتی از کثیر نفرموده بود؛ میگفتیم حق با مشبب قحطانی است و مهدی منتظر در اشتباه است؛ چرا باید مثل شما غرور ما را به گناه بکشاند ای دشمنان خدا... وخداوند تعالی میفرماید:
{وَإِنَّ كَثِيراً مِّنْ الْخُلَطَاء لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ} صدق الله العظيم
آیا نیازی به آوردن "اندک" هست؟ در حالی که قبلا فرموده:"کثیر" .همیشه در هر جای قرآن وقتی ذکری از عده اندک صالحان میآید؛ دیگر صحبتی از عده کثیر کافران نمیشود؛ و اگر صحبت از عده کثیر کافران میشود؛ دیگر ذکری از تعداد اندک صالحان به میان نمیاید؛ چون در کتاب روشن شده است وهرجا خداوند سبحان ذکر کثیر را میاورد؛ دیگر از قلیل و اندک یاد نمیفرماید. برای مثال این فرموده خداوند تعالی:
{وَإِنَّ كَثِيراً مِّنْ الْخُلَطَاء لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ} صدق الله العظيم
و فرموده خداوند تعالی:
{اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْراً وَقَلِيلٌ مِّنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ﴿١٣﴾ } صدق الله العظيم [سبأ].
ولی مشبب میخواهد که خدا بگوید:
[ اعملوا آل داوود شكراً وقليل من عبادي الشكور وكثير لا يشكرون ]
[آنچه میخواهید بکنید و شکرگزار باشید آل داوود؛ اما عده کمی از بندگان من شکرگزارند و عده بسیاری شکرگزار نیستند]
از خدا بترس؛ و می دانم که تو هرگز از خدا پروا نمیکنی و بیان حق قرآن تنها باعث بیشتر شدن پلیدی تو خواهد شد؛ چطور انتظار داری با وجود این که ذکر فرموده کثیر(وَإِنَّ كَثِيراً مِّنْ الْخُلَطَاء لَيَبْغِي) باز بفرماید تعداد صالحان اندک است ؟
{وَإِنَّ كَثِيراً مِّنْ الْخُلَطَاء لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ} صدق الله العظيم
سپس به سراغ این فرموده خداوند تعالی میآییم:
{وَقَلِيلٌ مَّا هُمْ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعاً وَأَنَابَ} صدق الله العظيم [ص:۲۴]،
ببین عکس العمل داوود بعد ازاین که ملایکه خداوند الرحمن بلافاصله بعد از صدور حکم ناپدید شدند، چیست. او دریافت که آنها انسان نیستند؛ چون بلافاصبه بعد از صدور حکم ناپدید شدند. لذا دانست آنها ملایکه خداوند الرمن بودند و هدف از این امرچه بود:
{وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعاً وَأَنَابَ} صدق الله العظيم [ص:۲۴]،
ای مشبب؛ من تو را به حق لعنت کردم چون مستحق لعنت خدا یی و هیچ ظلمی به تو نکردم. مشبب به خدا قسم تو خود آگاهی که مستحق لعنت خداوندی؛ چرا که میدانی ناصر محمد یمانی؛ مهدی منتظر حق پروردگارتان است و از او و پیروانش خشمگینی. ای مشبب از غیضت بمیر؛ ای کسانی که که از شدت غضب نسبت به ما انگشتان خود را میگزید:
{...عَضُّوا عَلَيْكُمُ الْأَنَامِلَ مِنَ الْغَيْظِ ۚ قُلْ مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿١١٩﴾ إِن تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ...} صدق الله العظيم [آل عمران].
نترس؛ ما مانع ورود تو به پایگاه نخواهیم شد تا بعد از این گفتگوی طولانی؛ از مباهله رهایی نیابی؛ پس بفرما برای مباهلهای بدون خدعه و حیله؛ بعد گفتگو را خاتمه میدهیم. به خداوند قسم من از اول میدانستم این بار اول نیست با کسی که به زعم خودش مشبب قحطانی است، گفتگو میکنم. بلکه می خواستم برای انصار بیشتر و بیشتر روشن شود وبا برهان ثابت کنم که شما تنها خودتان را گول زده و نسبت به خودتان مکر میکنید و بیان حق قرآن تنها باعث بیشتر شدن پلیدیتان میگردد. اما کسانی که حق را باور داشته و تصدیق میکنند؛ بیانات بر ایمانشان میفزاید. ای حقجویان مرا ملامت نکنید؛ به خداوندی که خدایی جز او نیست قسم من این مرد را که از نسل قحطان نیست؛ لعنت نکردم مگر برای این که میدانم او از نسل شیطان است؛ از کسانی که مردم را از اعتصام به قرآن بازمیدارند و چون قادر به این کار نیست؛ به خدا قسم آمده تا با یک ذره بین در بیانات مهدی منتظر نه به دنبال حق، بلکه به دنبال روزنه ای کوچک ولو به اندازه سوراخ سوزنی میگردد تا ناصر محمد یمانی را عاجز کرده و ثابت کند او کلمهای از قرآن را به اشتباه تفسیر کرده است. هیهات هیهات ای دشمنان خدا! آیا هنوز از تلاش شبانهروزی باز داشتن مردم از ذکر-قران عظیم- و به کج راهه بردن آن خسته نشدهاید؟ ای جماعت انصار ایا میدانید شیاطین شبانه روز و بدون خستگی در تلاشند تا نور خدا را خاموش سازند؛ همان طور که مهدی منتظر به صورت شبانه روزی در تلاش است تا بشریت را از ظلمات و تاریکی به سوی نور ببرد؟
اما حکمت این که خداوند گذاشته تا شبانه روز و بدون خستگی به مکر خود ادامه دهند این است که بر گناهان آنها افزوده وسپس به شدت عذابشان نماید.خداوند تعالی میفرماید:
{وَقَالَ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا بَلْ مَكْرُ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ إِذْ تَأْمُرُونَنَا أَن نَّكْفُرَ بِاللَّهِ وَنَجْعَلَ لَهُ أَندَادًا ۚ وَأَسَرُّوا النَّدَامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ وَجَعَلْنَا الْأَغْلَالَ فِي أَعْنَاقِ الَّذِينَ كَفَرُوا ۚ هَلْ يُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿٣٣﴾}صدق الله العظيم [سبأ].
جناب مشبب؛ ای بدترین جنبندگان؛ ای کسی خداوند در مورد آنان در آیات محکم کتابش میفرماید:
{ إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ ﴿٢٢﴾ وَلَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِيهِمْ خَيْرًا لَّأَسْمَعَهُمْ ۖ وَلَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوا وَّهُم مُّعْرِضُونَ ﴿٢٣﴾} صدق الله العظيم [الأنفال].
بفرما برای مباهله ....
آیا میدانید مقصود خداوند از این فرموده چیست:
وَلَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوا وَّهُم مُّعْرِضُونَ ﴿٢٣﴾} صدق الله العظيم [الأنفال] ؟
یعنی اگر خداوند آنها را نسبت به حق بصیر بفرماید و راه حق را بشناسند؛ آن را در پبش نمیگیرند؛ آنها لعنت شدهاند و هر جا یافته شوند گرفته خواهند شد و به سختی به قتل خواهند رسید[اشاره به آیه کریمه سوره الأحزاب: مَلْعُونِينَ ۖ أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِيلًا ﴿٦١﴾].این سنّت خداوند در مورد شیاطین بشراست، و درسنّت الهی هیچ گونه تغییر نخواهی یافت. بفرما برای مباهله که من خشم خود را بسیار فرونشاندهام؛ ای ابن عمر الآن اجازه داری اگر بخواهی دشمن خدا را رسوا سازی؛ ولی مراقب باش با دستور مهدی منتظر برای اجازه داشتن ورود مشبب قحطانی به پایگاه مخالفت نکنی؛ تصمیم برای ممانعت از حضور او تنها با مهدی منتظر است و ما همه منتظر مباهله و لعنت کردن ظالمانیم؛ چه مشبب شیطان باشد ظالم باشد چه ناصر محمد یمانی.
وسلامٌ على المرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
العدو اللدود لشياطين البشر ؛المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني.
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=52074
Admin
26-01-2017, 05:31 AM
- 6 -
الإمام ناصر محمد اليماني
14 - ذی القعدة - 1430 هـ
02 - 11 - 2009 مـ
۱۱ - آبان - ۱۳۸۸ ه.ش.
11:17 بعد از ظهر
ــــــــــــــــــــ
مُشبب تشریف بیاوربرای مباهله؛ چون تو برای جستجوی حق به سراغ ما نیامدهای؛ بلکه با این عقیده راسخ که ناصر محمد یمانی، مهدی منتظر نیست به اینجا آمدهای...
بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين....
جناب مشبب؛ ما ورود تو به پایگاه را ممنوع نکردهایم؛ چرا که وعده داده بودی به انصار و تمام بازدیدکنندگان ثابت میکنی که ناصر محمد یمانی، مهدی منتظر نیست؛ یا مگر فراموش کرده ای دست راست وچپت چه نوشته است؟
برادر ناصر محمد یمانی؛ من یقین دارم تو مرد عالمی هستی و دانش تو کم نیست اما ه مهدی منتظربودنت را نمیتوانی ثابت کنی؛ هرچقدر هم تلاش کنی فایده ندارد چون تو مهدی منتظر نیستی.
پایان نقل قول
مشبب؛ می بینم که میگویی:
اما این که مهدی منتظر باشی را نمیتوانی ثابت کنی؛ هرچقدر هم تلاش کنی فایده ندارد چون تو مهدی منتظر نیستی؛ به خدایی که خداوندی جز او نیست قسم؛ تو مهدی منتظر نیستی واگر جلوی مرا نگیرید، من با گذشت روزها مهدی نبودن تو را میتوانم ثابت کنم ؛ چون خداوند مرا با نعمت عقل و تفکر یاری نموده است و از کسانی قرار نداده که به دنبال هرکسی که میگوید من مهدی هستم راه بیفتم.
پایان نقل قول
بفرمایید؛ ما مانع ورود تو به پایگاه نشدیم و گفتگو بین ما ادامه خواهد داشت؛ به شرط این که حجت را با حجت پاسخ دهی و به خداوند بزرگ که قرآن عظیم را نازل فرموده ؛ خداوندی که استخوانهای پوسیده و پراکنده را زنده میکند قسم مشبب از اولیای شیطان رجیم است؛ او برای جستجوی حق نیامده؛ بلکه قصد او این است که انصار و تمام بازدیدکنندگان جویای حق را از پیروی از حق بازدارد. ما مانع ورود تو به پایگاه نمیشویم؛ چرا که وعده دادهای ثابت خواهی کرد ناصر محمد یمانی، مهدی منتظر نیست و میدانم میخواهی ناصر محمد یمانی چه کسی باشد و هیهات هیهات مُشبب.. آیا میدانی بعضی از انصار از من انتقاد کرده و میگویند چرا مشبب را لعنت میکنی؟ ولی مشبب، بدان من هیچ ظلمی به تو نکردم و بدان که مستحق لعنت خداوندی؛ همان طور که ابلیس مستحق آن بود؛ چون تو خود میدانی که دشمن خدا و رسول خدا و خلیفه او مهدی منتظری. ما زمان زیادی از وقتمان را در اختیار تو گذاشتیم و هنوز هم وقت میگذاریم تا خداوند تو را عبرت کسانی که اهل پند و عبرت گرفتن هستند قرار دهد؛ یا قصد داری بگریزی و با نام دیگری برگردی. ولی من مانع ورود تو به پایگاه نمیشوم تا عذری نداشته باشی.
به تو یادآور میشوم که از مباهله گریزی نداری؛ پس به درگاه خداوند انابه و ابتهال میکنیم که ظالمان را لعنت فرماید؛ پس مشبب تشریف بیاور برای مباهله؛ چون تو برای یافتن حق به سراغ ما نیامدهای؛ بلکه با این عقیده راسخ که ناصر محمد یمانی، مهدی منتظر نیست به اینجا آمدهای ودر یکی از بیانات دیگری که با نامی دیگر نزد ما داری فتوا میدهی که ناصر محمد یمانی همان الیمانی است که قبل از مهدی ظهور خواهد کرد و مهدی نیست؛ و این با وجود این است که خودت به علم و دانش ما اعتراف کردهای! خدا تو را بکشد، مگر اجتماع نور و تاریکی ممکن است؟ چطور ممکن است خداوند علم و حُکم کتاب را به من عطا نموده باشد و بعد من چیزی را ادعا کنم که حق ندارم!!! پناه برخدا که از جاهلان باشم. آیا میدانید این مشبب کیست؟ اما من او را لعنت نکردم جز به این دلیل که میدانم این مشبب کیست. خداوند مرا از جاهلان قرار نداده است و مانع حضور او در پایگاه نمیشویم تا بدون این که ظلمی در حق او کرده یا به او افتار زده باشیم؛ حقیقت و ماهیت او برایتان روشن گردد.
وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
خليفة الله الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=52075
Admin
26-01-2017, 05:42 AM
- 7 -
الإمام ناصر محمد اليماني
16 - ذی القعدة - 1430 هـ
04 - 11 - 2009 مـ
۱۳ - آبان - ۱۳۸۸ ه.ش.
01:30 صبح
ـــــــــــــــــــــ
اسرار کتاب را برایت روشن نمیکنم، چون تو مستحق تقدیر و احترام نیستی؛..
بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
مشبب این سخن مختصر و مفید مهدی منتظر به توست: نمیخوام اسرار کتاب را برایت روشن کنم؛ همانا کلماتی هست که من درباره آن چیزهائی می دانم که تو نمی دانی میبینم درمورد علومی که به درد مسلمانان بخورد؛ تعمق و اندیشه کنی؛ بلکه در باره چیزهایی مجادله میکنی که ربطی به فقه دینی ندارد. اسرار کتاب را برایت روشن نمیکنم؛ چون تو مستحق تقدیر و احترام نیستی. وقتی را به تو اختصاص دادیم که به کسی جز امثال تو نمیدهیم تا هم در برابر آنها به حق حجت اقامه کنیم وهم بر دانش دیگران بیفزاییم. پاسخ آنها هم مانند تو بود، تنها پرحرفیهایی که برای حقجویان سودی ندارد؛ کلامی که بجز آیات ذکر حکیم ؛ باقی بیمحتواست.
قبلا در مورد کلمه "کثیر" فتوا داده بودیم؛ معنای آن بسته به جایی دارد که آمده؛ واسراری دارد که به تو ربطی ندارد. به تو گفتم و برایت برهانهای آشکارآوردم ؛ ما از خلال مواضعی که این کلمات در آن ها آورده شدند دانستیم مقصود از کلمه "قلیل" و کلمه "کثیر"در کتاب چیست ؛ یعنی چقدر هستند. مشبب؛به خدا قسم اگر از تو در مورد این فرموده خداوند تعالی سؤال کنم:
{ثُلَّةٌ مِّنَ الْأَوَّلِينَ ﴿٣٩﴾ وَثُلَّةٌ مِّنَ الْآخِرِينَ ﴿٤٠﴾} صدق الله العظيم [الواقعة].
نمیتوانستی جواب بدهی ثلّة برابر چقدر میشود. همین طور اگر از این فرموده خداوند تعالی ازتو سؤال کنیم:
{ثُلَّةٌ مِّنَ الْأَوَّلِينَ ﴿١٣﴾ وَقَلِيلٌ مِّنَ الْآخِرِينَ ﴿١٤﴾} صدق الله العظيم [الواقعة].
مشبب نمیتوانستی جواب بدهی. و همین طوراگر سؤال کنیم «فوج» در کتاب برابر چیست (چند نفر است) نمیتوانی جواب بدهی. اما من «قليل» را به تو آموخته و از قرآن برایت برهان آشکارآوردم. و اما همان طور که قبلا به طور مفصل تشریح کردیم «کثیر» بسته به جایش دارد؛ اما من ازنزد خدا به مطالبی آگاهی دارم که شما چیزی از آنها نمیدانید. ولی ای مرد؛ تو وقت مهدی منتظر را هدر میدهی بدون این که امیدی به تو باشد مشبب و بیانی را برای ما میآوری که تنها لفاظی است و مطلب مفیدی ندارد. با این که میپنداشتی اگر مانع ورود تو به پایگاه نشویم؛ ثابت میکنی ناصر محمد یمانی، مهدی منتظر نیست. به خدا قسم نمیتوانی با سخنان توخالی که مثل شعر لیلی و مجنون است چیزی را ثابت کنی...
ای مرد؛ در پایگاه مطالب زیادی هست که خوض و اندیشه در آنها به سود مؤمنان است؛ اما تو به آنها نزدیک هم نمیشوی! به خدا قسم که در تو خیری برای خودت و امتت نمیبینم. هرکه می خواهی باش؛ برایم اهمیتی ندارد؛ چون ما بیش از قد و قوارهات برایت برهان آورده و بیش از اندازهات به تو اهمیت دادیم و فرصتی دادیم تا تحدی خود را مبنی بر اثبات این که ناصر محمد یمانی، مهدی منتظر نیست به ثبوت برسانی؛ ولی اصلاً نتوانستی چنین کنی.
و اما درمورد مباهله؛ فرار بیفایده است مشبب، خداوند به حق میان من تو حکم خواهد کرد که او خیرالحاکمین است. الحمدلله که ما به انصار مطالب بیشتری یاد دادیم و به آنها آموختیم که شیاطین را چگونه بشناسند؛ کسانی که اگر خداوند خیری در آنها میدانست، (حرف حق را) به گوش آنها میرساند؛ ولی اگر حق را به گوش آنها برساند، سرپیچی کرده و روگردان میشوند[اشاره به ایه کریمه سوره الإنفال: وَلَوْ عَلِمَ اللَّـهُ فِيهِمْ خَيْرًا لَأَسْمَعَهُمْ ۖ وَلَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوْا وَهُمْ مُعْرِضُونَ ﴿٢٣﴾] و اگر مهدی منتظر تو را به ناحق لعنت کرده باشد؛ خداوند میان من و تو حکم خواهد کرد و پروردگارت به احدی ظلم نمیکند وای مشبب اگر مستحق لعنت پروردگارت باشی؛ تو میدانی من هم میدانم که تو نمیخواهی از حق پیروی کنی چون با این عزم آمدهای که مردم را از پیروی از راه حق باز داری و خواست تو این است؛ با این که ما به تو فرصت دادیم شاید به راه راست-صراط مستقیم- بازگردی. اما تو را مردی یافتیم که جدال با او بیثمر و عقیم است و گفتگو با تو برای مردم سودی نداشته و هدر دادن وقت مهدی منتظر است.حسبي الله ونعم الوكيل.
وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
خليفة الله الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=52076
Admin
25-05-2017, 07:19 PM
- 8 -
هر بیانی که از دعوت به اخلاص در آن سخن به میان بیاید؛ برای شیاطین بسیار سنگین است؛ او سلطه خود بر بندگانی را که در عبادت پروردگارشان مخلص هستند، از دست میدهد..
بسم الله الرحمن الرحيم،
خداوند تعالى میفرماید:
{إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ (۲۲) وَلَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِيهِمْ خَيْرًا لَأَسْمَعَهُمْ وَلَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوْا وَهُمْ مُعْرِضُونَ (۲۳)} صدق الله العظيم [الأنفال].
و این بیان نقل قولی از سخنان مشبب است:
پس جواب داده و میگویم خدا قلبت را روشن فرماید وبه سوی حق هدایتت کند. من از کسانی نیستم که در جوابت سخنانی مثل سخنان تو را بگوید
و ما میگوییم راست گفتی که امثال تو جرأت نمیکنند برای مباهله قدم پیش بگذارند چون میدانند از کسانی هستند که خداوند، بهخاطر کفرشان، آنان را لعنت کرده است، کسانی که بعد از روشنشدن حق برایشان؛ تلاش میکنند مردم را از آن بازدارند. من میدانم حکمت تو برای تظاهر به بردباری چیست. تو شیطانی رجیمی اما تظاهر میکنی که انگار از کسانی هستی که خداوند در موردشان فرموده است:
{وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا﴿٦٣﴾} صدق الله العظيم [الفرقان]
والله اگر میدانستم از کسانی هستی که از حق بیخبرند و بدون قصد، گمراه شدهاند درحالیکه به گمان خود، از هدایتشدگانند و یا اگر از ملحدان بودی، چرا باید تو را لعنت میکردم جناب مشبب؟ درآن صورت به شدت مشتاق نجات دادن تو بودم و یا حداقل در برابرت صبر پیشه میکردم تا خدا تو را هدایت کند. حتی اگر در کفرت اصرار داشتی و یا حتی از ملحدان یا گمراهانی بودی که بدون قصد، از صراط مستقیم خارج شده بودند؛ چرا باید تو را لعنت میکردم چون شاید خدا هدایتت بکند. ولی به یقین میدانم تو از کسانی هستی که خداوند تعالی در آیات محکم کتابش در مورد آنان میفرماید:
{وَإِنْ يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ(۴)} صدق الله العظيم [المنافقون].
به فرموده خداوند تعالی بنگر: {وَإِنْ يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ} صدق الله العظيم
یعنی با کلامی به ظاهر نیک، سخن میگویند درحالیکه از سرسختترین دشمنان هستند. و برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ} صدق الله العظيم [المنافقون:۴].
همانا که خداوند با مهدی منتظر مردمی را هدایت میکند که تلاششان در این دنیا هدر رفته ولی خودشان فکر میکنند عملشان نیکوست ولی خداوند کسانی را که مورد غضب او هستند، هدایت نمیفرماید. کدام گروه از انسانها مورد غضب الهی هستند؟ کسانی که خداوند در آیات محکم کتابش درمورد آنان میفرماید:
{وَإِن يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لَا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا وَإِن يَرَوْا سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًاً} صدق الله العظيم[الأعراف:۱۴۶].
چون اگر راه راست و صراط مستقیم را ببینند، بر سر آن، در کمین مردم مینشینند تا آنها را به شدت از آن باز دارند و از راه راست پیروی نمیکنند وبعد از اندیشیدن در کلام خدا ودرک آن، تحریفش کرده و آن را کج میخواهند. کسانی که خداوند درمورد آنان فرموده است:
{وَإِن يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لَا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا وَإِن يَرَوْا سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًاً} صدق الله العظيم[الأعراف:۱۴۶].
لذا ما امیدی به هدایت شیاطین بشر که مورد غضب الهی هستند، نداریم. چون من در کتاب [نشانه] گمراهیشان را یافتم و اگر مهدی منتظر راه حق را برای آنان روشن کند، آن را در پیش نمیگیرند و با این که ایمان دارند حق آمده از نزد پروردگارشان است؛ مردم را از آن باز میدارند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَإِن يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لَا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا وَإِن يَرَوْا سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًاً} صدق الله العظيم[الأعراف:۱۴۶].
پس چگونه طمع داشته باشیم به حق آمده از نزد پروردگارتان ایمان بیاورید، درحالیکه میبینیم وقتی از کتاب، حق را برایتان بیان میکنیم؛ تنها بر پلیدیتان افزوده میشود. خداوند درمورد امثال شما و برادران شیطانتان که پیش از شما بودند میفرماید:
{ أَفَتَطْمَعُونَ أَن يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِّنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿٧٥﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
و متأسفانه میبینم آنها نیمی از مردم این امت را تشکیل میدهند و خداوند با مهدی منتظر، نیم دیگر را هدایت میفرماید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{إِنَّ اللَّـهَ لَا يَسْتَحْيِي أَن يَضْرِبَ مَثَلًا مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّـهُ بِهَـٰذَا مَثَلًا يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِينَ ﴿٢٦﴾ الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّـهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّـهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَـٰئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿٢٧﴾ كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّـهِ وَكُنتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿٢٨﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
اگر جایی کلمه «کثیر» به معنی نصف بیاید، حتما این کلمه دوبار تکرار میشود؛ زیرا مقصود از تکرار، نصف دیگر است؛ تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَيَهْدِي بِهِ كَثِيراً} صدق الله العظيم
و هدایتشدگان و مجرمان از نظر عددی با هم برابر شدند.
ولی به تو فتوا میدهم اگر فقط از هدایت سخن گفته شود، ممکن نیست ذکر قلیل همراه با کثیر بیاید یا از قلیل سخن گفته میشود؛ مثل فرموده خداوند تعالی:
{وَقَلِيلٌ مِّنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ ﴿١٣﴾} صدق الله العظيم [سبأ]،
و یا از کثیر سخن به میان میآید و از قلیل یاد نمیشود، مثل این فرموده خداوند تعالی:
{قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْخُلَطَاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ} صدق الله العظيم [ص:۲۴].
و مثالی از فرموده خداوند تعالى:
{فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً ۚ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ عَنْ آيَاتِنَا لَغَافِلُونَ ﴿٩٢﴾} صدق الله العظیم [يونس].
و مثالی از فرموده خداوند تعالى:
{وَإِنَّ كَثِيراً مِّنَ النَّاسِ بِلِقَاء رَبِّهِمْ لَكَافِرُونَ} [الروم:۸].
و مثالی از فرموده خداوند تعالى:
{وَعْدَ اللَّهِ لَا يُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ﴿٦﴾} [الروم].
و مثالی از فرموده خداوند تعالى:
{أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُواْ مِن دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللّهُ مُوتُواْ ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَـكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَشْكُرُونَ ﴿۲۴۳﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
و فرموده خداوند تعالی:
{أَلا إِنَّ لِلّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ أَلاَ إِنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ وَلَـكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ ﴿۵۵﴾} صدق الله العظيم [يونس].
مهم این است که دریافتیم کلمه «کثیر» یا نماد نصف است یا نماد دو سوم؛ اما برهان این که کلمه «کثیر» به نصف اشاره دارد این است که باید در همان جا، بار دیگر تکرار شود؛ برای مثال خداوند تعالی میفرماید:
{بِهَـٰذَا مَثَلًا يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِينَ ﴿٢٦﴾ الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّـهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّـهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَـٰئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿٢٧﴾ كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّـهِ وَكُنتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿٢٨﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
پس دانستم شیاطین بشر نصف این امت را تشکیل میدهند؛ آنها بندگان الرحمن هستند که نصیب شیطانند و مهدی منتظر نمیتواند آنان را هدایت کند چون اگر راه حق را ببینند، پیرو آن نخواهند شد ولو اینکه برایشان روشن شود حق آمده از نزد پروردگار است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِينَ ﴿٢٦﴾ الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّـهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّـهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَـٰئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿٢٧﴾ كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّـهِ وَكُنتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿٢٨﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
چرا که آنها حزب طاغوت هستند و به جای خداوند؛ شیاطین را به دوستی و ولایت گرفتهاند و به خوبس آگاه هستند او طاغوت و دشمن خداوند و دشمن تمام انس و جن است و متأسفانه نیمی از مردم نصیب شیطان هستند. فقط نکتهای اینجاست، من در جستجوی آن بر آمدم که چرا خداوند آنها را با مهدی منتظر هدایت نمیکند؟ و جواب را از کتاب چنین یافتم: آنها بدترین موجوداتند؛ از کسانی هستند که بیان حق کتاب تنها بر پلیدی و رجس آنها میافزاید؛ چون آنها گمراه نیستند بلکه با علم و آگاهی، بهجای خداوند؛ شیاطین را به ولایت و دوستی گرفتهاند.
ولی گروه دیگری هم هستند که بهجای خدا، شیاطین را به ولایت و دوستی گرفتهاند و خود را از هدایت شدگان میپندارند ولی از کسانی که مورد غضب خدا واقع شدهاند [مغضوب علیهم] نیستند. آنها کسانی هستند که خدا به علت شرکشان از آنان ناراضی است و تلاش آنها در دنیا به ثمر نمینشیند و از دستشان میرود، درحالیکه خودشان میپندارند اعمال نیکی انجام میدهند. علت هم این است که شیاطین به آنها نمیگویند که شیطان هستند؛ بلکه خود را به عنوان ملائکهی الرحمن معرفی نموده و ادعا میکنند خداوند آنان را مأمور حمایت از آنها کرده است و فرمان داده تا در برابر آنان سجده کنند و برخی از انسانها اینان را عبادت کرده و گمان میکنند هدایت شدهاند چون این شیاطین را ملائکه الرحمن میپندارند اما این گروه مانند چهارپایان، تفکر نمیکنند! مگر ممکن است ملائکه مقرب الرحمن به آنها فرمان بدهند که در برابرشان سجده کنند؟ حاشا اینها شیاطین هستند و وقتی خداوند از این گروه سؤال میفرماید بهجای خدا چه چیزی را عبادت میکردید، میگویند ما ملائکه مقرب را عبادت میکردیم. سپس خداوند از ملائکه سؤال میفرماید و جواب حق ملائکه در این فرموده خداوند تعالی آمده است:
{وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ يَقُولُ لِلْمَلَائِكَةِ أَهَٰؤُلَاءِ إِيَّاكُمْ كَانُوا يَعْبُدُونَ ﴿٤٠﴾ قَالُوا سُبْحَانَكَ أَنتَ وَلِيُّنَا مِن دُونِهِم ۖ بَلْ كَانُوا يَعْبُدُونَ الْجِنَّ ۖ أَكْثَرُهُم بِهِم مُّؤْمِنُونَ ﴿٤١﴾} صدق الله العظيم [سبأ].
اینها هستند که خداوند تعالی درباره ایشان میفرماید:
{فَرِيقًا هَدَىٰ وَفَرِيقًا حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلَالَةُ ۗ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِ اللَّهِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ ﴿٣٠﴾} صدق الله العظيم [الأعراف].
چطورممکن است که شیطان را بهجای خدا ولی گرفته باشند و بعد تصور کنند هدایت شدهاند؟ ولی از آن جا که من میدانم گروه مورد غضب خدا[مغضوب علیهم] آگاهانه در این مسیر گام برمیدارند و با این که میدانند آشکارا گمراهند با این وجود بهجای خداوند، شیاطین را به ولایت و دوستی گرفتهاند لذا به دنبال فتوای پروردگارم در کتاب درمورد گروه اول گشتم و دیدم شیاطین به آنها حقه زده و به آنها نمیگویند شیطان هستند بلکه خود را به عنوان ملائکه مقرب الرحمن معرفی میکنند و به خدا نسبت دروغ داده و میگویند خداوند فرمان داده تا برای نزدیکتر شدن به خداوند، آنها را عبادت کنند و این گروه، خدعه شیاطین را کشف نمیکنند مگر در این جا که خداوند تعالی میفرماید:
{وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ يَقُولُ لِلْمَلَائِكَةِ أَهَـٰؤُلَاءِ إِيَّاكُمْ كَانُوا يَعْبُدُونَ ﴿٤٠﴾ قَالُوا سُبْحَانَكَ أَنتَ وَلِيُّنَا مِن دُونِهِم بَلْ كَانُوا يَعْبُدُونَ الْجِنَّ أَكْثَرُهُم بِهِم مُّؤْمِنُونَ ﴿٤١﴾} صدق الله العظيم [سبأ].
اینها کسانی هستند که شیاطین آنها را فریب دادهاند و نمیگویند شیطان هستند بلکه خود را ملائکه مقرب الرحمن معرفی کرده و دستور میدهند برای نزدیک شدن به خداوند، آنها را عبادت کنند و آنها هم چنین میکنند. اینها تلاششان در دنیا به هدر میرود و ثمری برایشان ندارد ولی گمان میکنند اعمال نیک انجام میدهند. آن گروه از بندگان خدا که به صورت عام، دیگر بندگان مقرب خدا را برای نزدیکتر شدن به خدا عبادت میکنند؛ همگی در همین دام افتادهاند و خداوند تعالی میفرماید:
{أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ ۚ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَىٰ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ ﴿٣﴾} صدق الله العظيم [الزمر].
به خداوندی که خدایی جز او نیست قسم برخی از شیعیان اثنی عشری، کسی را دیدهاند که به آنها میگوید مهدی منتظر محمد بن حسن عسکری است و کسی که به آنها میگوید مهدی منتظر محمد بن حسن عسکری است به آنها فتوا میدهد که ایشان را از دشمنانشان در امان نگه داشته و به آنها فرمان میدهد در برابرش سجده کنند تا آنان را به پروردگارشان نزدیک کند و آنها در برابر او رکوع میکنند و تمام کسانی که با کسی که گمان میکنند محمد بن حسن عسکری است؛ ملاقات کردهاند از این حقیقت آگاهند و به یقین میدانند که او به آنان فرمان داده برای قرب به خدا در برابرش رکوع کنند تا او آنان را در برابر دشمنانشان پناه دهد و از آنان حمایت کند. پس به شیعیانی که قسم میخورند مهدی منتظر محمد حسن عسکری را دیدهاند میگوییم به خداوندی که خدایی جز او نیست شما میدانید او به آنها فرمان داده تا برای نزدیک شدن به خدا او را عبادت کنند و به شما فتوا داده که شما را از دشمنانتان حفظ خواهد کرد و وعده حمایت و حفاظت به شما داده است ولی به پروردگارم قسم، به پروردگار محمد و تمام مردم قسم؛ به خداوند و پروردگار عالمیان قسم که او مهدی منتظر حق پروردگارتان نیست. بلکه شیطان رانده شده است. اگر مهدی منتظر حق پروردگارتان بود، چرا باید به شما فرمان میداد او را بهجای خداوند عبادت کنید؟ چون او شیطان رجیم است و میخواهد شما را به سختی گمراه نماید و برای همین به شما فرمان میدهد بهجای خداوند او را عبادت کنید ولی او در برابر همهی شیعیان اثنی عشری ظاهر نمیشود، خیر؛ بلکه در برابر عده بسیاری قلیلی حاضر میشود و برخی هم دروغ میگویند و کسی را ندیدهاند. ولی من به حق به شما فتوا میدهم که مهدی منتظر حق پروردگارتان سخن حقی را خواهد گفت که تمام انبیا و رسولان گفتهاند: این که پروردگار من و شما را عبادت کنید و فرموده خداوند تعالی را به خاطر داشته باشید:
{مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِبَادًا لِّي مِن دُونِ اللَّهِ وَلَٰكِن كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِمَا كُنتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَابَ وَبِمَا كُنتُمْ تَدْرُسُونَ ﴿٧٩﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].
ای عجب از تمام مسلمانان! چگونه ممکن است کسی که مردم را به عبادت خداوند یکتا و بیشریک دعوت میکند و میخواهد قلب بشریت را به کلی از شرک پاک و مطهر سازد و از تمام مردم امتی واحد بسازد که بدون گرفتن شریک، خداوند یکتا را عبادت کنند؛ در گمراهی آشکار است؟ با این وجود برخی از مسلمانان میگویند: «ناصر محمد یمانی آشکارا گمراه است. او، مهدی منتظر نیست بلکه شیطانی جاهطلب و طاغی است». پس امام ناصر محمد یمانی در پاسخ آنان میگوید: اگر من از شما دعوت کرده بودم مرا عبادت کنید، حق با شما بود و اگر دیدید مهدی ناصر محمد یمانی از شما دعوت میکند تنها خداوندی را عبادت کنید که پروردگار من و شماست ولی شما تکذیب کردید؛ در این صورت این ناصر محمد یمانی است که از صادقان است حرفش حق است و به حق سخن میگوید و با قرآن مجید، مردم را به راه خداوند عزیز و حمید، خداوند یکتا و بیشریک هدایت میکند. این بین من و شما باشد تا روزی که اهالی آسمان و زمین از فراق مهدی منتظر گریه کنند... بعد از اینکه به عهد خدا وفا نمود و خدا را بدون شریک عبادت کرد و ملتها را به عبادت خداوند یکتا و بیشریک دعوت نمود و بدون این که در این عهد تبدیل و تغییری دهد، از مردم امتی ساخت که در صراط مستقیم باشند .... ای جماعت مسلمین شما را چه میشود که قادر نیستیدبد و خوب [ خبیث و طیب] را از هم تشخیص دهید؟ والله هرکس باعث شود به خدا شرک بیاورید، خبیث است و طیب و پاک کسی است که خداوند، علم کتاب را به او عنایت کرده است و سزاوار او نیست به مردم بگوید: بهجای خدا، مرا عبادت کنید. بلکه میگوید از ربانییون باشید و نعیمی را عبادت نمایید که از نعیم دنیا و آخرت بسیار بزرگتر است و این نعیم اعظم، رضوان خداوند از شماست. پس چیزی را با خدا شریک نگیرید. هرکس خدا را بدون این که شریکی برایش قایل شود، عبادت کند، راه رضوان خدا را در پیش گرفته است و کسی که به خدا شرک بیاورد، اعمالش بیهوده است و به هدر میرود و خداوند آنها را نپذیرفته و به صورتش پرتاب میکند و آن اعمالش مانند خاکستری در برابر تندباد در یک روز طوفانی از دست میروند و توانایی ندارد از آنچه که انجام داده است، کمترین چیزی به دست آورد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{مَّثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ ۖ أَعْمَالُهُمْ كَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عَاصِفٍ ۖ لَّا يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلَىٰ شَيْءٍ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِيدُ ﴿١٨﴾} صدق الله العظيم [إبراهيم].
یعنی خداوند عمل او را مانند ذرات گرد وغبار پراکنده میکند و همهی آنها را به صورتش پرتاب میکند، میدانید چرا؟ چون خداوند از شرک بسیار بسیار بینیاز و غنی است و لذا تنها اعمالی را میپذیرد که خالصانه و فقط برای خداوند کریم انجام شوند و انجام دهندهی آن اعمال، دنبال پاداش یا تشکر از جانب مردم نباشد. اما کسانی که به خاطر خودِ نعمتهایی که خدا در حیات دنیا به آنان داده است، شاد میشوند و این شادی به خاطر این که قادر به انفاق شدهاند نیست، لذا آن را جمع میکنند و روی هم انباشته میسازند. برخی از آنها دوست دارند به خاطر کاری که برای خدا انجام نشده است، بلکه برای این که مردم بگویند: «او بخشنده و صدقه دهنده است» مورد ستایش قرار گیرند؛ گمان نکنید تا زمانی که دوست دارند مردم بگویند:«چقدر تو کریم و صدقه دهندهای» ، از عذاب خدا نجات یافته و رستگار خواهند شد. یا کسی که برای این به دنبال کسب دانش و علم است که مردم او را «عالمی جلیل» بخوانند و یا پیشانیاش را حین سجده به عمد آنقدر به زمین فشار دهد تا جای مهر بر پیشانیاش بماند و این کار را از روی عمد انجام بدهد تا مردم بدانند او از سجده کنندگان است، او از کسانی است که خداوند نماز و تمام اعمالش را به صورتش پرتاب میکند و این اعمال را مثل ذرات گرد وغبار به باد داده و به هدر میدهد . تصدیقِ فرمودهی خداوند تعالی:
{وَقَدِمْنَا إِلَى مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَنْثُورًا} صدق الله العظيم [الفرقان:۲۳]،
و خداوند نماز و تمام اعمالش را به صورتش پرتاب میکند. اعمال او گرد و غباری است که در روزی توفانی مانند خاکستر پراکنده میشوند. تصدیقِ فرمودهی خداوند تعالی:
{مَّثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ ۖ أَعْمَالُهُمْ كَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عَاصِفٍ ۖ لَّا يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلَىٰ شَيْءٍ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِيدُ ﴿١٨﴾} صدق الله العظيم [إبراهيم].
قسم به پروردگارم که چنین است: {ذَلِكَ هُوَ الضَّلاَلُ الْبَعِيدُ} صدق الله العظيم.
فقط ، من نمیخواهم کسانی را که بدون این که عمدی داشته باشند، اثر سجده بر پیشانی آنان نقش بسته است غمگین کنم. تا زمانی که اثر سجده بر پیشانی آنها غیرعامدانه نقش بسته باشد، به خدا شرک نیاوردهاند و برای سجدهکنندگان بهتر است که چهرهشان تغییر نکند، بلکه اخلاص برای خداوند، در قلب انسان است و مقصود از فرموده خداوند تعالی:
{سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ} صدق الله العظيم [الفتح:۲۹].
نوری است که در اثر اخلاص نسبت به پروردگارشان چهرهشان را درخشان میکند؛ ولی میبینید چهره اولیای شیاطین را غبار تاریکی پوشانده است؛ آنها همان کافران فاجرند. [اشاره به آیات کریمه سوره عبس: وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْهَا غَبَرَةٌ ﴿٤٠﴾ تَرْهَقُهَا قَتَرَةٌ ﴿٤١﴾ أُولَـٰئِكَ هُمُ الْكَفَرَةُ الْفَجَرَةُ ﴿٤٢﴾أُولَـٰئِكَ هُمُ الْكَفَرَةُ الْفَجَرَةُ ﴿٤٢﴾]
ای امت اسلام! دشمنان خداوند تلاش خواهند کرد نور خدا را خاموش کنند؛ مانند مشبب که از مغضوبان الهی است؛ از کسانی که خداوند درآیات محکم کتابش درمورد آنان فرموده است:
{ وَمِنَ النَّاسِ مَن يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللَّهَ عَلَىٰ مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ ﴿٢٠٤﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
آنها در برخی از امور از حکمت مهدی منتظر استفاده میکنند، برای مثال وقتی میبینند من از جاهلان میگذرم، آنها هم از من میگذرند و اعراض میکنند تا دیگران گمان کنند آنها از کسانی هستند که خشم خود را فرو خورده و از خطای مردم درمیگذرند، از کسانی که اگر جاهلان آنها را مورد خطاب قرار دهند میگویند: سلام. ولی بین آنها و ناصر محمد یمانی فرق بزرگی وجود دارد. همانا که عفو و گذشت من نسبت به مردم، مربوط به امر دعوت و حاوی حکمتی نهفته است. من از خطای مردم بهخاطر خدا میگذرم ولی آنان برای شیطان از مهدی منتظر میگذرند تا مردم را از پیروی از حق به شدت باز دارند تا دیگران فکر کنند ناصر محمد یمانی از جاهلان است؛ چرا که او نسبت به شیاطین بشر که تظاهر میکنند ایمان دارند و کفر خود را مخفی میکنند، به شدت خشن است و سختگیر و لذا آنان را لعنت میکند؛ اما آنها او را لعنت نمیکنند. با این که میان خود، مهدی منتظر را به شدت لعنت میکنند؛ ولی مهدی منتظر کسی را لعنت نمیکند مگر این که بداند او از شیاطین بشر است.
***ای مشبب؛ این به مثابه اعلان آغاز مباهله میان من و توست؛ تا بدانی مهدی آماده است با تو مباهله کند؛ با این که تو طبق عادتت راهت را کج کرده و از مباهله طفره خواهی رفت. من میخواهم هریک از ما دونفر؛ فرقی ندارد مشبب باشد یا ناصر محمد یمانی؛ خدا او را لعنت کند؛ چون من و انصاری که از خردمندان هستند میدانیم تو برای یافتن حق بر سر میز گفتگو نیامدهای تا ببینی شاید ناصر محمد یمانی حقا مهدی منتظر باشد تا پیرو او گردی؛ بلکه تنها هدفت این است که با هر وسیله و حیلهای که شده مردم را از پیروی از ناصر محمد یمانی بازداری؛ تا به زعم خوداگر ناصر محمد یمانی ممنوعیت تو را برای حضور در پایگاه لغو نکرد؛ ثابت کنی مهدی منتظر نیست. من مانع حضور تو نخواهم شد تا هرچه بیشتر در برابرت حجت بیاورم؛ انصار خواهند دید تو از هیچ یک از امور حقی در دعوت ناصر محمد یمانی یاد گرفتهای پیروی نمیکنی؛ بلکه شاهد خواهند بود شیاطین به دنبال روزنهای ولو اندازه ته سوزن میگردند تا از راه ان وارد شده و در مورد مهدی منتظر بودن ناصر محمد یمانی؛ تشکیک کنند؛ به خدا قسم اگر میدانستند ناصر محمد یمانی از افتراهای آنان پیروی میکند؛ مرا به دوستی میگرفتند. خداوند تعالی میفرماید:
{وَإِن كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ ۖ وَإِذًا لَّاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا ﴿٧٣﴾ } صدق الله العظيم [الإسراء].
ولی آنان میدانند ناصر محمد یمانی حقاً مهدی منتظر است و به همین دلیل به شدت تلاش میکنند راه او سد کرده و مردم را از پیروی از او بازدارند؛ میبینید که به شدت تلاش میکنند درمورد ناصر محمد یمانی تشکیک ایجاد کنند؛ میدانید دلیل تلاش سخت آنها برای تشکیک درمورد مهدی منتظر چیست؟ چون میدانند اگر مسلمانان به دعوت مهدی منتظر ناصر محمد یمانی برای حکمیت بر اساس کتاب خدا پاسخ دهند؛ طاغوت و حزبش در مورد به فتنه انداختن مردم عالم شکست خواهند خورد؛ و مهدی منتظرناصر محمد یمانی با رجوع به قرآن عظیم؛ مردم را از فتنه احادیث دروغ وساختگی نجات خواهد داد. برای همین است که میبینید مشبب؛ علم الجهاد ضد حق و پیروانش؛ به شدت تلاش میکنند مردم را از ناصر محمد یمانی بازداشته و دور کنند. به خدا قسم اگر ناصر محمد یمانی به آنها بگوید من فقط یمانی منتظرهستم که قبل از مهدی میآید مرا به دوستی میگیرند چون میخواهند مردم را از راه مهدی منتظر گمراه کرده و شیطانی سرکش را برای آنان انتخاب کنند. ولی خداوند حجت مهدی منتظر را دعوت حق کتاب قرار داده و او مسلمانان را به سوی کتاب خدا خوانده تا بر اساس حکم خداوند میان آنان حکم کند نه از نزد خودش. برای همین هم مشبب و اولیای او که از شیاطین بشر هستند؛ به شدت تلاش میکنند مردم را از دعوت به حکمیت بر اساس ذکر-قرآن عظیم- دور کنند؛ همان طور که منافقانی که تظاهر به ایمان کرده و کفرشان را مخفی میکردند؛ تلاش میکردند مردم را ازدعوت به سوی کتاب خدا باز دارند. خداوند تعالی میفرماید:
{وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَىٰ مَا أَنزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنَافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنكَ صُدُودًا ﴿٦١﴾} صدق الله العظيم [النساء].
با این که منافقان در ظاهر امر مؤمن بودند تا این که محمدٌ رسول الله -صلّى الله عليه واله وسلّم- دانست انها تلاش میکنند مردم را از دعوت به سوی آن چه که خداوند نازل کرده باز دارند وبعد قسم میخورند چنین حرفی نزدهاند و خداوند تعالی میفرماید:
{يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا قَالُوا وَلَقَدْ قَالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُوا بَعْدَ إِسْلَامِهِمْ وَهَمُّوا بِمَا لَمْ يَنَالُوا ۚ وَمَا نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْنَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ مِن فَضْلِهِ ۚ فَإِن يَتُوبُوا يَكُ خَيْرًا لَّهُمْ ۖ وَإِن يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذَابًا أَلِيمًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ ۚ وَمَا لَهُمْ فِي الْأَرْضِ مِن وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ ﴿٧٤﴾ } صدق الله العظيم [التوبة].
و خداوند تعالی میفرماید:
{قُل لَّن يُصِيبَنَا إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا ۚ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿٥١﴾ قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلَّا إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ ۖ وَنَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِكُمْ أَن يُصِيبَكُمُ اللَّهُ بِعَذَابٍ مِّنْ عِندِهِ أَوْ بِأَيْدِينَا ۖ فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَكُم مُّتَرَبِّصُونَ ﴿٥٢﴾ قُلْ أَنفِقُوا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا لَّن يُتَقَبَّلَ مِنكُمْ ۖ إِنَّكُمْ كُنتُمْ قَوْمًا فَاسِقِينَ ﴿٥٣﴾ وَمَا مَنَعَهُمْ أَن تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَبِرَسُولِهِ وَلَا يَأْتُونَ الصَّلَاةَ إِلَّا وَهُمْ كُسَالَىٰ وَلَا يُنفِقُونَ إِلَّا وَهُمْ كَارِهُونَ ﴿٥٤﴾ فَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ ۚ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُم بِهَا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنفُسُهُمْ وَهُمْ كَافِرُونَ ﴿٥٥﴾ وَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنَّهُمْ لَمِنكُمْ وَمَا هُم مِّنكُمْ وَلَٰكِنَّهُمْ قَوْمٌ يَفْرَقُونَ ﴿٥٦﴾ لَوْ يَجِدُونَ مَلْجَأً أَوْ مَغَارَاتٍ أَوْ مُدَّخَلًا لَّوَلَّوْا إِلَيْهِ وَهُمْ يَجْمَحُونَ ﴿٥٧﴾ وَمِنْهُم مَّن يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقَاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْهَا رَضُوا وَإِن لَّمْ يُعْطَوْا مِنْهَا إِذَا هُمْ يَسْخَطُونَ ﴿٥٨﴾ وَلَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا مَا آتَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ سَيُؤْتِينَا اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَرَسُولُهُ إِنَّا إِلَى اللَّهِ رَاغِبُونَ ﴿٥٩﴾ ۞ إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ ۖ فَرِيضَةً مِّنَ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿٦٠﴾ وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ ۚ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَّكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ ۚ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿٦١﴾ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ لِيُرْضُوكُمْ وَاللَّهُ وَرَسُولُهُ أَحَقُّ أَن يُرْضُوهُ إِن كَانُوا مُؤْمِنِينَ ﴿٦٢﴾ أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّهُ مَن يُحَادِدِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدًا فِيهَا ۚ ذَٰلِكَ الْخِزْيُ الْعَظِيمُ ﴿٦٣﴾ يَحْذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَن تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُم بِمَا فِي قُلُوبِهِمْ ۚ قُلِ اسْتَهْزِئُوا إِنَّ اللَّهَ مُخْرِجٌ مَّا تَحْذَرُونَ ﴿٦٤﴾ وَلَئِن سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ ۚ قُلْ أَبِاللَّهِ وَآيَاتِهِ وَرَسُولِهِ كُنتُمْ تَسْتَهْزِئُونَ ﴿٦٥﴾ لَا تَعْتَذِرُوا قَدْ كَفَرْتُم بَعْدَ إِيمَانِكُمْ ۚ إِن نَّعْفُ عَن طَائِفَةٍ مِّنكُمْ نُعَذِّبْ طَائِفَةً بِأَنَّهُمْ كَانُوا مُجْرِمِينَ ﴿٦٦﴾ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُم مِّن بَعْضٍ ۚ يَأْمُرُونَ بِالْمُنكَرِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَيَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ ۚ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ ۗ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿٦٧﴾ وَعَدَ اللَّهُ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْكُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا ۚ هِيَ حَسْبُهُمْ ۚ وَلَعَنَهُمُ اللَّهُ ۖ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّقِيمٌ ﴿٦٨﴾ كَالَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ كَانُوا أَشَدَّ مِنكُمْ قُوَّةً وَأَكْثَرَ أَمْوَالًا وَأَوْلَادًا فَاسْتَمْتَعُوا بِخَلَاقِهِمْ فَاسْتَمْتَعْتُم بِخَلَاقِكُمْ كَمَا اسْتَمْتَعَ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُم بِخَلَاقِهِمْ وَخُضْتُمْ كَالَّذِي خَاضُوا ۚ أُولَٰئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿٦٩﴾} صدق الله العظيم [التوبة].
ودلیل این که تو از شیاطین بشری این است که هنوز بر سر کلمه "قلیل" بحث میکنی؛ ما پیش از این به حق درمورد این کلمه فتوا دادهایم و در کتاب این گونه یافتیم که این کلمه یا به عدد سه اشاره دارد و برهان آشکاری که برای آن آوردیم در مورد وعده هلاکی بود که خداوند به قوم صالح داد که بعد"قلیل" آنها را با صیحه هلاک خواهد کرد و روشن کردیم مقصود از "قلیل" بعد از سه روز است. همین طور یافتیم که "قلیل" به یک سوم هم اشاره میکند و برهان آشکاری در مورد آن برایت آوردیم تا بیان کلمه "قلیل من الوقت" که در داستان داوود آمده است برایمان ممکن شود دو نفری که در محراب در برابرش حاضر شدند و با هم اختلاف داشتند و بعد از این که داوود علیه السلام میان انان حکم نمود سپس" وبعد قليل وما هم موجودون" یعنی بعد از مدتی قلیل دیگر آنجا نبودند؛[ اشاره به آیه کریمه سوره ص:قالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَىٰ نِعَاجِهِ ۖ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ الْخُلَطَاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِيلٌ مَّا هُمْ ۗ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ ۩ ﴿٢٤﴾{گفت: «مسلّماً او با درخواست یک میش تو برای افزودن آن به میشهایش، بر تو ستم نموده؛ و بسیاری از شریکان به یکدیگر ستم میکنند، مگر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند و کمی بعد (سه ثانیه) آنجا نبودند. داوود دانست که ما او را (با این ماجرا) آزمودهایم، از این رو از پروردگارش طلب آمرزش نمود و به سجده افتاد و توبه کرد.}] واز اینجا بود که داوود دریافت آن دو که با هم اختلاف داشتند؛ انسان نیستند، بلکه از ملایکه خداوند رحمن بودند چون بعد ازاین که حکمی - غیر از حکم اولش درمورد صاحب احشام - داد از نظرش ناپدید شدند؛ چون حکم اولش دادن گوسفند برادر فقیر به برادرغنی بود ولی در محراب چنین حکم کرد که درخواست اضافه کردن گوسفندت به گوسفندانش؛ ظلم است و {وَقَلِيلٌ مَا هُمْ} یعنی در مدت کوتاهی(سه ثانیه) از جلویش ناپدید شدند؛ و من میتوانم دقیقا مدتی را که در خلال آن ملایکه خداوند رحمن از انسان به فرشته تبدیل شده واز دید ناپدید شوند را مشخص کنم.
اما مشبب یهودی میخواهد از این حجتی بسازد و هنوز بر سر همین موضوع بحث میکند تا تشکیک ایجاد کند؛ ما گفتگو را عوض نمیکنیم و به اذن خدا دانش بیشتری در اختیار میگذاریم. همانا که درمورد اخلاص در بندگی و عبادت خداوند؛ نوشتم؛ چون بیاناتی که در ان مردم به سوی اخلاص در برابر خدا دعوت میشوند، به شدت برای شیاطین گران است؛ یعنی بیاناتی که در آن از مردم دعوت میشود نسبت به خدا اخلاص داشته و برای او شریکی نگیرند؛ چون شیطان تسلط خود را بر کسانی که خداوند را مخلصانه عبادت میکنند؛ از دست داده و راهی برای غلبه بر آنان ندارد و برای همین دشمن خدا میگوید:
{قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿٨٢﴾ إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ ﴿٨٣﴾} صدق الله العظيم [ص].
برای همین میبینید ناصر محمد یمانی دایماً بیاناتی را میآورد که اخلاص نسبت به خدا را به شما یادآوری میکند تا خداوند راهی برای تسلط شیطان برشما مقرر نفرماید.
ای مشبب؛ آن چه که در کتاب درمورد کلمه "کثیر" پیدا میکنی دال بر این است که این کلمه به دو سوم یا نصف اشاره میکند که بستگی به محلی دارد که بیان شده. اگر دوبار تکرار شود؛ میفهمی مقصود دو نیمه مساوی است و اگر کلمه "کثیر" در همان موضع دوبار تکرار نشد؛ می فهمی مقصود دو سوم است. و اما جایی که به نصف اشاره دارد این فرموده خداوند تعالی است:
{إِنَّ اللَّـهَ لَا يَسْتَحْيِي أَن يَضْرِبَ مَثَلًا مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّـهُ بِهَـٰذَا مَثَلًا يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِينَ ﴿٢٦﴾ الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّـهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّـهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَـٰئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿٢٧﴾ كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّـهِ وَكُنتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿٢٨﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
و دانستی که تعداد شیاطین بشر که سرسختترین دشمنان خدا و مهدی منتظرند؛ بالغ بر نصف جمعیت مردم این دوران است و مشبب قحطانی هم یکی از آنان است.
ولی وقتی کلمه "کثیرة" و "قلیلة" میآید؛ مثل این فرموده خداوند تعالی:
{كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّـهِ وَاللَّـهُ مَعَ الصَّابِرِينَ ﴿٢٤٩﴾} صدق الله العظيم[ البقرة]
به یقین بدان مقصود یک سوم و دو سوم است.تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{فَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ صَابِرَةٌ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُواا أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ} صدق الله العظيم [الأنفال:۶۶].
یعنی یک سوم بر دو سوم غالب میشوند؛تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{فَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ صَابِرَةٌ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ} صدق الله العظيم.
و میشود یک سوم که صد نفرند و بر دو ثلث(دو سوم) که از دشمنان هستند غالب میگردند و تعداد ممکن است کوچکتر یا بزرگتر باشد ولی اساس بر یک سوم و دو سوم است.
واما "قلیل" مثل صد نفرانسان صبور است که حتما بر دویست نفر غلبه میکنند؛ یعنی یک سوم بر دو سوم غالب میشود( مترجم: یعنی مثلا مجموع سپاهیان دو طرف سی صدنفر است که یک سوم آنها یعنی صد نفر لشکر مؤمنان و دو سوم یعنی دویست نفر لشکر دشمن است). این عدد میتواند کوچکتر یا بزرگتر شود در هرصورت نسبت یک سوم و دو سوم باقی است و یک سوم بر دو سوم پیروز میشود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُوا أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ} صدق الله العظيم.
یعنی یک سوم که هزار نفرند بر دو سوم که دو هزار نفرند غالب میشوند.
مشبب؛ ای کسی که وارد آتشی شعلهور و پرلهیب میشود؛ کسی که از بیان حق کتاب به شدت اعراض میکند؛ آیا نمی دانی ما درمورد کلمه "قلیل" و "کثیر" کلیدهای اسرار فراوانی داریم که شما از آن آگاهی ندارید؟من میدانم تعداد دشمنان من که از اولیای طاغوت هستند چقدر است؛والله اگربه خاطرانصاری که نمیدانند و گمان می کنند مشبب برهان آورده است؛ نبود؛ چرا باید قبل از آغاز جنگ برخی از اسرار کتاب را آشکار میکردم؛ ولی مسئلهای نیست؛ مکر انها بر علیه خودشان است وشما درک نمیکنید و خداوند مکر شما را برعلیه خودتان به کار میگیرد و به دانش انصار افزوده میشود و چیزهایی را که نمیدانستند یاد میگیرند.
و اما وقتی کلمه "کثیر" بدون این که بعدش از "قلیل" یا "کثیر" یاد شود؛ میدانم مقصود دو سوم است و یک سوم باقی میماند البته به شرط این که کثیر دوباره تکرار نشود. چون اگر دوبار تکرار شد مقصود دو نصف است . من مانند توبه اشتباه نمیافتم که کلام خداوند را به ناحق بیان کنم؛ جایی که خداوند تعالی میفرماید:
{ وَهَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ ﴿٢١﴾ إِذْ دَخَلُوا عَلَىٰ دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ ۖ قَالُوا لَا تَخَفْ ۖ خَصْمَانِ بَغَىٰ بَعْضُنَا عَلَىٰ بَعْضٍ فَاحْكُم بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَلَا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَىٰ سَوَاءِ الصِّرَاطِ ﴿٢٢﴾ إِنَّ هَٰذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ ﴿٢٣﴾ قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَىٰ نِعَاجِهِ ۖ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ الْخُلَطَاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِيلٌ مَّا هُمْ ۗ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ ۩ ﴿٢٤﴾ فَغَفَرْنَا لَهُ ذَٰلِكَ ۖ وَإِنَّ لَهُ عِندَنَا لَزُلْفَىٰ وَحُسْنَ مَآبٍ ﴿٢٥﴾ يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُم بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَىٰ فَيُضِلَّكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ ۚ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ ﴿٢٦﴾} صدق الله العظيم [ص].
به سراغ فرموده خداوند تعالی میآییم:
{قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْخُلَطَاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ} صدق الله العظيم.
و حال به سراغ بیانی میرویم که به ملایکهای مربوط است که در برابر او مخاصمه کردند:
{... وَقَلِيلٌ مَّا هُمْ ۗ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ ۩ ﴿٢٤﴾ فَغَفَرْنَا لَهُ ذَٰلِكَ ۖ وَإِنَّ لَهُ عِندَنَا لَزُلْفَىٰ وَحُسْنَ مَآبٍ ﴿٢٥﴾ يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُم بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَىٰ فَيُضِلَّكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ ۚ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ ﴿٢٦﴾} [ص].
و این آیه واضح و روشن است؛ سراغ کلمه {وَقَلِيلٌ مَا هُمْ}میآییم؛ و اما کلمه"قلیل"؛ اگر از کسانی بودیم که ندانسته به خدا نسبت میدهند میگفتیم در اینجا مقصود یک سوم است؛ ولی پناه برخدا که از جاهلان باشیم؛ چون در اینجا مقصود زمان و وقت است؛ و از خلال این میفهمم چقدر طول میکشد ملایکهای که به شکل انسان درآمدهاند به شکل فرشته بازگردند و یا از شکل فرشته به شکل انسان درآیند؛ زمان لازم برای آن سه ثانیه است.
سراغ کلمه{مَا هُمْ} میآییم؛ این دال بر موجود نبودن ملایکه در محراب بعد از سه ثانیه است؛ همانا که آن دو بعد از صدور حکم سه ثانیه مکث کردند و من از خلال علوم دیگر کتاب به این امر رسیدم.
و سراغ کلمه{مَا هُمْ} میآییم؛ این کلمه را اهل لغت برای اثبات در این مکان به کار می برند ولی لغت را اشتباه کردهاند؛ چون آیه را غلط فهمیدهاند؛ گمان کردهاند که بیان حق فرموده خداوند تعالی :
{وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْخُلَطَاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِيلٌ مَا هُمْ...} صدق الله العظيم
این وقف غلط است چون {وَقَلِيلٌ مَا هُمْ} به مردم بازنمیگردد؛ بلکه مقصود فرشتگانی است که در برابر داوود مخاصمه می کردند وبعد از زمان کوتاهی {مَا هُمْ} یعنی دیگر آنجا نبودند؛ آنها دیگر در برابر داوود علیه السلام و الصلاة نبودند. این جا بود که داوود دریافت آنها فرشتهاند؛ اگر راهشان را گرفته و از مقابل او دور شده بودند؛ داوود نمیفهمید فرشته هستند و گمان میکرد رعیتهایی هستند که با هم اختلاف دارند؛ امام داوود فهمید آنها ملایکهاند چون بعد از این که میان آنان حکم کرد؛ در فاصله زمانی کوتاهی از محراب رفتند؛ آنجا بودند و درعرض سه ثانیه دیگر درمحراب حضور نداشتند و از این جا بود که فهمید آنها ملایکه بودند. و اما حکم و داوری در همین بخش از کلام خداوند تعالی تمام میشود:
{قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْخُلَطَاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ} صدق الله العظيم [ص:۲۴].
این پایان حكم داوود عليه الصلاة والسلام است.
و سراغ فرموده خداوند تعالی میآییم: {وَقَلِيلٌ مَا هُمْ}، و اما کلمه "قلیل"..؛ به شما خبر دادیم مقصود از آن چیست ؛ مقصود یک سوم نیست؛ بلکه رقم سه مد نظر است. میرویم سراغ این فرموده خداوند: { مَا هُمْ}، مشبب این تو را نفی میکند؛ تو و امثال تو که در دلشان جز مکر بزرگى نيست؛ ولى به علت تکبر در برابر حق؛ به آن نخواهند رسيدتصديق فرموده خداوند تعالى: {إِن فِي صُدُورِهِمْ إِلَّا كِبْرٌ مَّا هُم بِبَالِغِيهِ} صدق الله العظيم [غافر:۵۶]
و هم چنین فرموده خداوند تعالى {وَقَلِيلٌ مَا هُمْ} صدق الله العظيم.
پس کلمه {مَا هُمْ} در نفی حضور ملایکه سه ثانیه بعد از صدور حکم آمده است...
وسلامُ على المُرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين..
عدو شياطين البشر المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=257777
جميع الحقوق ® محفوظة لجميع المسلمين في الأرض.