مشاهدة النسخة كاملة : قرآن ریسمان الهی است نامه "سبیل الرشاد" به ناصر محمد یمانی و فتوای امام مهدی درمورد نفی شفاعت و دیدن خدا وهم چنین در مورد عصمت
Admin
04-01-2019, 03:28 PM
- 1 -
الإمام ناصر محمد اليماني
12 - 11 - 1430 هـ
31 - 10 - 2009 مـ
۹-ابان-۱۳۸۸ ه.ش.
02:00 صباحاً
ـــــــــــــــــــــــ
قرآن ریسمان الهی است
نامه "سبیل الرشاد" به ناصر محمد یمانی و فتوای امام مهدی درمورد نفی شفاعت و دیدن خدا وهم چنین در مورد عصمت ..
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على خاتم الأنبياء والمرسلين وآله التّوابين المتطهِّرين والتّابعين للحقّ إلى يوم الدّين..
ای سبيل الرشاد، چقدر راه تو در زمین شبیه راه فرعون است که گفت:
{مَا أُرِيكُمْ إلا مَا أَرَى وَمَا أَهْدِيكُمْ إلا سَبِيلَ الرَّشَادِ} [غافر:29].
{من جز آنچه را معتقدم به شما ارائه نمیدهم، و شما را جز به راه صحیح راهنمایی نمیکنم!}
ودشمن خدا؛ دروغ میگفت. خداوند تعالی میفرماید: {وَأَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَمَا هَدَى} صدق الله العظيم [طه:79].
{فرعون قوم خود را گمراه ساخت؛ و هرگز هدایت نکرد!}
ای مرد؛ گوش کن! من مهدی منتظر امام دوازدهم از آل بیت پاک و مطهرم. خداوند مرا برایبرانیانگیخته است تا برایتان روشن کنم ائمه قبل از من چه کسانی بودهاند. بیان درمورد آنان و این که چه کسانی بودند و نامشان چیست فایدهای ندارد؛ وقتی آب باشد تیمم باطل است(إذا حضر الطهور بطل العفور) . حتی اگر همه آنها حاضر شوند؛ کاری جز پیروی ازمهدی منتظر حق پروردگارشان ندارند. من تو را از کسانی میبینم که در تلاشند مردم را از کتاب بازدارند؛ نه به خاطر این که یهودی هستي، به هیچ وجه؛ بلکه از کسانی هستی که به خاطر احادیث و روایاتی که اکثر آنها خزعبلات هستند و من همه آنها را زیر پایم میاندازم؛ مردم را از کتاب باز میداری. خداوند به من فرمان نداده تا با روایات- چه حق وچه باطل- با شما محاجه کنم. میدانی چرا؟چون من یک یا دو یا سه یا بیشتر روایت درمورد موضوع و فتوای مربوط به آن خواهم آورد و شما هزار روایت برخلاف روایت من میآورید. آن گاه مردمان جاهل و نادان بدون این که از عقلشان استفاده کنند و بدون تدبر در روایاتی که ناصر محمد یمانی و شما آوردهاید؛ میگویند این تنها سه روایت دربرابر هزار روایت است. چقدر خزعبلات شما که در تعارض با علم و منطق است؛ زیادند...
و خلاصه این که: ای مرد گوش کن. اگر واقعاً به دنبال حقی و جز حق چیزی نمیخواهی؛ من هم جز حق به خدا نسبت نمیدهم. اما در مورد ائمه؛ به خداوندی که از رازهای پنهان و اسرار آگاه است قسم؛ خداوند مرا با یازده امام جمع کرد و من نفر دوازدهم بودم و محمدٌ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم، با ما بود. این که در آن رؤیا چه چیزی رخ داد؛ مربوط به تو نیست و رؤیا به صاحب آن تعلق دارد. من نمیخواهم زیاد از رؤیا سخن بگویم؛ چون شیاطین تمایل دارند احکام-دین-را بر اساس رؤیا بنا کنند تا بتوانند از راه رؤیاهای دروغین، امت را به شدت گمراه نمایند؛ پس زمینه سوء استفاده را براز آنان فراهم نمیکنم. لذا من در مورد مسایل اساسی دین با قرآن عظیم با شما محاجه کرده و از قرآن حجت میاورم؛ ازجمله اعتقاد شما شیعیان مبنی بر این که سزاوار نیست که از امام؛ جز امام متولد شود (الإمام لا ينبغي له إلا أن يلد إماماً). این دروغ است. خداوند تعالی میفرماید:
{وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ ربّه بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم [البقره:124].
{هنگامی که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونی آزمود. و او به خوبی از عهده این آزمایشها برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم!» ابراهیم عرض کرد: «از دودمان من » خداوند فرمود: «پیمان من، به ستمکاران نمیرسد!}
با همین آیه؛ اعتقاد باطل شیعیان مبنی بر این که سزاوار نیست که ازامام؛ جز امام متولد شود؛ فرومیریزد. شما امام مهدی مورد گمانتان محمدبن العسکری را برگزیده وحکم امامت را در حالی که کودک بود به اودادهاید. ای اصحاب سرداب؛ از کسی پیروی کنید که خداوند علم کتاب را به او عطا نموده است. حکایت شما و سرداب حکایت تشنهای است که به دنبال سراب است و آن را آب میپندارد ووقتی به آن میرسد چیزی نمییابد. خداوند به شما فتوا داده و میفرماید:
{ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ وَمِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ} صدق الله العظيم [فاطر:32].
{ سپس این کتاب (آسمانی) را به گروهی از بندگان برگزیده خود به میراث دادیم؛ (امّا) از میان آنها عدهای بر خود ستم کردند، و عدهای میانه رو بودند، و گروهی به اذن خدا در نیکیها پیشی گرفتند }
از کجا دانستهاید خداوند آن کودک محمدحسن العسکری را برگزیده است و از کجا میدانید او {ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ} یا {مُّقْتَصِد} یا {سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ} خواهد شد؟ آیا از غیب خبر دارید؟ والله شما از کسانی هستید که خداوند درمورد آنان میفرماید:
{وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إلا وَهُمْ مشركونَ} صدق الله العظيم [يوسف:106].
{ بیشترشان به خدا ایمان نمىآورند، مگر آن که [برای او] شریک مىگیرند}
ندا میدهید: يا (حُسين) ويا (فاطمة الزهراء) ويا (علي) أو يا (أبا الحسن)، آنها را به جای خدا صدا میزنید و نمیبینید که به پروردگارتان شرک آوردهاید. پناه برخدا که به شما بپیوندم و یا یاریتان کنم. میدانید چرا؟ چون خداوند تعالی میفرماید:
{مَّا أَشْهَدتُّهُمْ خَلْقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَا خَلْقَ أَنفُسِهِمْ وَمَا كنت مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدًا ﴿51﴾ وَيَوْمَ يَقُولُ نَادُوا شُرَكَائِيَ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُم مَّوْبِقًا ﴿52﴾ وَرَأَى الْمُجْرِمُونَ النَّارَ فَظَنُّوا أَنَّهُم مُّوَاقِعُوهَا وَلَمْ يَجِدُوا عَنْهَا مَصْرِفًا ﴿53﴾ وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِي هَٰذَا الْقرآن لِلنَّاسِ مِن كلّ مَثَلٍ وَكَانَ الْإِنسَانُ أَكْثَرَ شَيْءٍ جَدَلًا ﴿54﴾ وَمَا مَنَعَ النّاس أَن يُؤْمِنُوا إِذْ جَاءَهُمُ الْهُدَىٰ وَيَسْتَغْفِرُوا ربّهم إلا أَن تَأْتِيَهُمْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذَابُ قُبُلًا ﴿55﴾ وَمَا نُرْسِلُ الْمرسلينَ إلا مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَيُجَادِلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالْبَاطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الحقّ وَاتَّخَذُوا آياتي وَمَا أُنذِرُوا هُزُوًا ﴿56﴾ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن ذُكِّرَ بِآيات ربّه فَأَعْرَضَ عَنْهَا وَنَسِيَ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ إِنَّا جَعَلْنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَن يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِن تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدَىٰ فَلَن يَهْتَدُوا إِذًا أَبَدًا ﴿57﴾}
صدق الله العظيم [الكهف].
{من هرگز آنها را نه به هنگام آفرینش آسمانها و زمین، و نه به هنگام آفرینش خودشان، حاضر نساختم! و من هیچ گاه گمراهکنندگان را دستیار خود قرار نمیدهم! (۵۱) روزی را که (خداوند) میگوید: «همتایانی را که برای من میپنداشتید، بخوانید ولی هر چه آنها را میخوانند، جوابشان نمیدهند؛ و در میان این دو گروه، کانون هلاکتی قراردادهایم! (۵۲) و گنهکاران، آتش (دوزخ) را میبینند؛ و یقین میکنند که با آن درمیآمیزند، و هیچ گونه راه گریزی از آن نخواهند یافت. (۵۳)
و در این قرآن، از هر گونه مثلی برای مردم بیان کردهایم؛ ولی انسان بیش از هر چیز، به مجادله میپردازد! (۵۴) و چیزی مردم را بازنداشت از اینکه -وقتی هدایت به سراغشان آمد- ایمان بیاورند و از پروردگارشان طلب آمرزش کنند، جز اینکه سرنوشت پیشینیان برای آنان بیاید، یا عذاب (الهی) در برابرشان قرار گیرد! (۵۵) ما پیامبران را، جز بعنوان بشارت دهنده و انذار کننده، نمیفرستیم؛ اما کافران همواره مجادله به باطل میکنند، تا حق را بوسیله آن از میان بردارند! و آیات ما، و مجازاتهایی را که به آنان وعده داده شده است، به باد مسخره گرفتند! (۵۶) چه کسی ستمکارتر است از آن کس که آیات پروردگارش به او تذکّر داده شده، و از آن روی گرداند، و آنچه را با دستهای خود پیش فرستاد فراموش کرد؟! ما بر دلهای اینها پردههایی افکندهایم تا نفهمند؛ و در گوشهایشان سنگینی قرار دادهایم و از این رو اگر آنها را به سوی هدایت بخوانی، هرگز هدایت نمیشوند! (۵۷)}
خداوند مقرر نفرموده مهدی منتظربه شیعیان اثنی عشری بپیوندد؛ پناه برخدا که از مشرکان باشم. ای شیعیان اثنی عشری شما راه درست را گم کردهاید. ای کسانی که به دنبال کتاب فاطمة الزهرا میگردید و قرآن عظیم را رها کردهاید- با حجت این که تأویل آن را جز خداوند کسی نمیداند- این افترا به خداست و تنها متشابهات هستند که تأویل آن را جز خدا کسی نمیداند. به رغم این که پروردگارم مرا از آنها باخبر کرده است، اما به من فرمان داده تنها با محکمات کتاب که آیات بینه وام الکتاب واصل واساس عقیدهی حق هستند با شما محاجه کنم؛ ویا با آن چه که در این آیات مییابم شما را از باطل نهی کن .ولی آیات محکم قرآن عظیم بر خلاف بسیاری از امیال و هواهای شما خواهد بود و برای همین ترجیح دادید با حجت این که تأویل آن را جز خداوند کسی نمیداند؛ آنها را رها کرده و درگیر و مشغول روایاتی شدهاید که ازعترت نقل شدهاند و اگر از قبراکثر ائمه خبردار شوید خواهید دید اجسادشان پوسیده و استخوانی از آن باقی مانده است چون این شمایید که ائمه خود را انتخاب کردهاید. من به ائمهای که شما به آنان اعتقاد دارید اعتراف نمیکنم مگر سه نفر را وحتی اگر همه آنان را میشناختم؛ نيازي براي اعلان نامهايشان نميابم. والله اگر قبر آنان را که در برابر شان سجده میکنید باز کنید؛ در اکثر موارد جسدی پوسیده و استخوانی بیش نمییابید چون شما اکثر ائمه آل بیت را برگزیدهاید. حتی اگر اسامی همه آنان را میدانستم به شما نمیگفتم؛ چون باعث شرک بیشتر شما به خدا میشود؛ ای کسانی که آنها را به جای خدا میخوانید. خداوند تنها از تعداد آنها مرا باخبر کرده وتنها کسانی از آنان را که میشناسم امام علی بن ابی طالب و جدم حسین بن علی است و خداوند علیم و حکیم است.
ای کسی که راه خود را راه هدايت"سبیل الرشاد" میخوانی؛ من برخی از عقاید شیعیان اثنی عشری را تصدیق میکنم از جمله این که دیدن آشکار خداوند ممکن نیست سبحانه و تعالی علواً کبیرا؛ عقیده شما درمورد رستاخیز اول-بازگشت برخی از مردگان به دنیا- را هم قبول دارم. اما شما بین این کسانی که باز میگردند ابوبکر و عمر را نمییابید؛ چون آنها در علیین بوده و از کسانی هستند که خداوند از آنان راضی و آنان نیز از خداوند راضی هستند؛ اگر جدم امام علی به آنان میگفت من بعد از رسول خدا خلیفه او بر شما هستم و این را از کتاب خداوند قران عظیم برای آنان ثابت میکرد؛ ابوبکر و عمر از اولین بیعت کنندگان با امام علی درمورد خلافتش بودند ولی او دربرابرحق خود سکوت کرد. نزدیک بود آتش فتنه میان مهاجرین وانصار شعلهور گردد و میگفتند بايد يك خلیفه از انصار و يك خليفه از مهاجرین باشد. عمر با بیعت با ابوبکر مسلمانان را نجات داد با این که بر اساس کتاب بعد از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم؛ ابوبکر خلیفه نبود. اما مهدی منتظر به خاطر نجات مسلمانان از فتنهای خطیرتر از انان تشکر میکند.
ای جماعت شیعیان اثنی عشری با من محاجه نکنید؛ آن امت درگذشته و رفتهاند و اعمالشان مربوط به خودشان [ اشاره به آیه کریمه سوره البقرة:
تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ ۖ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُم مَّا كَسَبْتُمْ ۖ وَلَا تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿١٣٤﴾ ] و حسابشان با خدا؛ ای کسانی که باعث رشد کینه شده و قلب بندگان را از هم دور و پراکنده میکنید.
از خدا بترسید و تلاش کنید تا پراکندگی امت از بین رفته و صفوف مسلمانان و تمام مردم برای جنگ برضد شیطان مسیح دجال و سپاهش- که هزاران سال است در حال آماده سازی آنان است- متحد کنید. اما شما بیش از هزا سال است در قضیه امام علي و ابوبکر و عمروعثمان ماندهاید! ای قوم تا به کی؟ از خدا بترسید و امتتان را ازنابودی و خسارت نجات دهید. خداوند از شما سؤال نمیکند: چرا امام علی یا امام حسین را یاری نکردید؟ چون شما در آن زمان حضور نداشتید ای جماعت شیعیان اثتی عشری. و فرموده خداوند تعالی را به یاد داشته باشید :
{تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُم مَّا كَسَبْتُمْ وَلاَ تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ} صدق الله العظيم [البقرة:134]،
{آنها امتی بودند که درگذشتند. اعمال آنان، مربوط به خودشان بود و اعمال شما نیز مربوط به خود شماست؛ و شما هیچگاه مسئول اعمال آنها نخواهید بود.}
به فکر خودتان و امتتان باشید که چگونه میتوانید صفوفشان را متحد سازید؛ چرا امت پراکنده شوند؛ چون خداوند در مورد آن امتها از شما سؤال نخواهد کرد؛ بلکه در مورد امتی هم دوره شما مورد سؤال واقع خواهید شد که چرا برای اتحاد و رفع پراکندگی و تشتت آنها و مرهم نهادن برزخمها و تألیف و نزدیک کردن قلبهایشان کاری نکردید.
ای جماعت شیعیان و اهل سنت از من پیروی کنید. من مهدی منتظر هستم و خدا را به شهادت میگیرم که با کسانی که کتاب نوشته دست انسان را حقتر از کتاب خداوند و ذکر محفوظ از تحریف او میشمارند؛ هیچ پیوندی نداشته و وابستگی به آنان ندارم. چون ای جماعت اهل سنت و شیعه؛ اگر هزار آیه از محکمات قرآن برایتان بیاورم ولی شما حدیثی داشته باشید ولو ضعیف که بر خلاف این هزار آیه ازآیات بینه و ام الکتاب باشد؛ کتاب خدا را پشت سرتان انداخته و اهل سنت به البخاری و مسلم و شیعیان به کتبی تمسک میجویند که به دست انسان نوشته شده و ممکن است خطا باشد یا درست. اما من شما را به سوی کتاب خدا و حکمیت بر اساس آن دعوت میکنم. خدا را به شهادت میگیرم من به شیعیان وابستگی ندارم و پناه برخدا كه از آنان باشم و به اهل سنت و جماعت هم وابستگی ندارم و پناه برخدا که از آنان باشم و نسبت به تعدد مذهبی و حزبی در دین خدا کافرم. نه من و نه محمد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم را با آنان کاری نیست. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ ﴿۱۵۹﴾ } صدق الله العظيم [الأنعام].
{ كسانى كه دين خود را پراكنده ساختند و فرقه فرقه شدند تو هيچ گونه مسؤول ايشان نيستى كارشان فقط با خداست آنگاه به آنچه انجام مى دادند آگاهشان خواهد كرد}
سزاوار نیست مهدی منتظر به هیچ فرقهای از فرق دینی مختلف وابسته باشد؛ آنها باعث پراکندگی مسلمانان شده و با تمام فرامین پروردگارشان که در آیات محکم کتاب عزیز آمده مخافت کردهاند و میگویند تأویل آنها را جز خداوند کسی نمیداند واز تمام اوامر محکم خداوند در آیات بینه وام الکتاب روگرداندهاند. از جمله این اوامر، نهی آنها از اختلافات دینی و فرمان خدا برای اعتصام همگان به ریسمان الهی قرآن عظیم است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَلا تَفَرَّقُوا} صدق الله العظيم [آل عمران:103].
{ و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید، و پراکنده نشوید!}
یا مگر نمیدانید ریسمان الهی-حبل الله- که خداوند فرمان داده به آن اعتصام جسته و نسبت به هرچه که برخلاف محکمات آن است کافر گردید؛ چیست؟تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{يَا أيّها النّاس قَدْ جَاءَكُم برهان مِّن ربّكم وَأَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا (۱۷۴)فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُواْ بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا(۱۷۵)} صدق الله العظيم [النساء].
{ ای مردم! دلیل روشن از طرف پروردگارتان برای شما آمد؛ و نور آشکاری به سوی شما نازل کردیم. (۱۷۴) امّا آنها که به خدا ایمان آوردند و به (آن کتاب آسمانی) چنگ زدند، بزودی همه را در رحمت و فضل خود، وارد خواهد ساخت؛ و در راه راستی، به سوی خودش هدایت میکند. (۱۷۵)}
ممکن است یکی از شیعیان بخواهد سخن مرا قطع کرده و بگوید:" همانا که حبل الهی ائمه آل بیت هستند" در جواب او به حق میگوییم اما ائمه آل بیت از دنیا میروند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَمَا جَعَلْنَا لِبَشَرٍ مِّن قَبْلِكَ الْخُلْدَ أَفَإِن مِّتَّ فَهُمُ الْخَالِدُونَ}صدق الله العظيم [الأنبياء:34]،
{ و ما پیش از تو براى [هیچ] انسانى، جاودانگى قرار ندادیم، پس آیا اگر تو از دنیا بروى، آنان زندگانى جاوید خواهند یافت}
آیا از خدا نمیترسید؟ حبل الله متین؛ قرآن عظیم است که مردم را به راه حق هدایت کرده و سزاوار است که از حق پیروی شود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَأَنْ أَتْلُوَ الْقرآن فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَقُلْ إِنَّمَا أَنَا من المُنذرين} صدق الله العظيم [النمل:92].
{و قرآن [را بر مردم] تلاوت كنم.» پس هر كس هدایت را بپذیرد، به سود خود پذیرفته، و هركس گمراه شود، پس بگو: «من فقط هشداردهندهام!»}
و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{إِنَّمَا تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِيَ الرَّحْمَنَ بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ كَرِيمٍ} صدق الله العظيم [يس:11].
{تنها کسى را [مىتوانى] هشدار دهى که از [این قرآن که] ذکر [و مایهی یادآوری است،] پیروى کند و در نهان از [خداى] رحمان بترسد. پس او را به آمرزش و پاداشى پرارزش بشارت ده!}
و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جَاءهُمْ وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ (41) لاَ يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلاَ مِنْ خَلْفِهِ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ (42)} صدق الله العظيم [فصلت].
{کسانی که به این ذکر [= قرآن] هنگامی که به سراغشان آمد کافر شدند و این کتابی است قطعاً شکست ناپذیر... (۴۱) که هیچ گونه باطلی، نه از پیش رو و نه از پشت سر، به سراغ آن نمیآید؛ چرا که از سوی خداوند حکیم و شایسته ستایش نازل شده است! (۴۲)}
ای جماعت شیعیان و اهل سنت؛ بشتابید به سوی حکمیت بر اساس کتاب محفوظ از تحریف خداوند قرآن عظیم. اگر سرباز زنید؛ من به هیچ وجه بر سر مرده هیچ یک از شما نماز نمیگذارم و بر سر قبرش حاضر نمیشوم تا این که به این قرآن عظیم ایمان بیاورید. اگر از دعوت به حکمیت براساس قرآن عظیم سرباز زنید و بگویید: " آن چه از اسلاف و گذشتگان رسیده ما را بس و اما قرآن؛ تأویل ان را جز خدا نمیداند" ...ایمانتان به شما چه فرمان بدی میدهد[ اشاره به آیه کریمه سوره البقرة:.... بِئْسَمَا يَأْمُرُكُم بِهِ إِيمَانُكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﴿٩٣﴾]... و من میگویم: پروردگارا بین ما و قوممان وتمام مردم به حق داوری فرما که تو خیر الحاکمینی و اگر از آنان درگذری؛ غفور و رحیمی.
به خدا قسم از عذابی نزدیک برای شما هراسانم و چشم امید به خدا دارم تا این سال به سلامت و خوبی تمام شود؛ ولی این تنها باعث میشود رحمت خدا را بیشتر انکار کنید! از خدا نجاتتان را آرزومندم نه هلاک شدنتان را. نمیخواهیم بر وقوع امری تأکید کنیم؛ شاید رخ ندهد و خداوند آن را تا زمانی که بخواهد به تأخیر بیندازد. ما هنوز مسلمانان را-بعد از این که این قرآن را مهجور رها کردهاند- نجات ندادهایم و درمورد-عذاب شما- عجله نداریم. رحمت خداوند همه چیز را دربرمیگیرد و بازگشت امور به خداوند است؛ خدایی که از خیانت چشمها و رازهای پنهان در سینه آگاه است.
وسلامٌ على المرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
خليفة الله؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
__________________
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=5415
Admin
14-01-2019, 10:26 PM
- 2 -
الإمام ناصر محمد اليماني
13 - 11 - 1430 هـ
01 - 11 - 2009 مـ
۱۰- آبان ـ۱۳۸۸ ه.ش.
12:05 صباحاً
ـــــــــــــــــــــ
بيان إمام مهديّ درمورد:
آيات محکم و متشابه، و نفی شفاعت، ونفي دیدن خداوند درروز قیامت ..
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
{سبحان رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿۱۸۰﴾ وَسَلَامٌ عَلَى الْمرسلينَ ﴿۱۸۱﴾ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ ربّ العالمين ﴿۱۸۲﴾}صدق الله العظيم [الصافات].
ای مرد از خدا بترس! چیزی را به ناحق به مهدی منتظر نسبت دادهای . من چنین چیزی نگفتم.آن چه که من گفتم این است:
[والروايات التي أكثرها خزعبلات أفركها بنعل قدمي جميعاً]
[ و روایاتی که اکثرشان خزعبلات است را زیرپا میاندازم]
و اما روایات حق؛ حتما مخالف قرآن نخواهند بود واگر روایتی نه مخالف قرآن بود و نه موافق آن حداقل این است که مخالف عقل و منطق نباشد.اما روایات باطل برخلاف حکم خداست چون به دروغ به خدا و رسولش نسبت داده شده و درمیان روایات حق جا داده شدهاند؛ اکثر روایات سنت نبوی و روایات شیعیان از نزد غیر خدا وارد شدهاند یعنی از طرف طاغوت و برای همین میبینیم برخلاف آیات محکم کتاب خدا هستند و برای همین من این گونه روایات را زیر پایم انداخته و اهمیتی بدان نمیدهم و به جای آن حق را که از کلام حق و ثقیل خداوند است برایتان آورده و با قرآن عظیم مردم را به راه درست و راست هدایت میکنم.
ای جماعت اهل سنت و شیعیان؛ به خداوندی که خدایی جز او نیست قسم؛ شما از روایات واحادیث بسیاری پیروی میکنید که به دروغ به نبیّ علیه الصلاة و السلام نسبت داده شدهاند مثل همین عقیده شما که معتقدید مسلمانان مهدی منتظر را برمیگزینند و آنان هستند که در زمان مقدر شده در کتاب مسطور؛ خلیفه خدا امام مهدی را انتخاب میکنند.
و اما شیعیان بیش از هزار سال قبل از زمان مقدر شده در کتاب مسطور؛ او را انتخاب کردهاند و اهل سنت عقیده دارند در زمان مقدر؛ آنان او را انتخاب کرده و به وی میگویند:" همانا که تو مهدی منتظری. ولی به شرطی که او مهدی منتظر بودن خود را رد کند و آن گاه آنها به او اصرار میکنند که مهدی منتظر است و او در موضع ضعف به اجبار تن به بیعت میدهد !اهل سنت دروغ میگویند؛ همان طور که شیعه از قبل دروغ گفته است. مهدی منتظر سؤالی از شما میکند: ای جماعت شیعیان و اهل سنت؛ شما از کجا زمان مقدر شده در کتاب برای برانگیخته شدن مهدی منتظررا میدانید و چگونه میتوانید از میان مردم او را انتخاب کنید؟ خداوند تعالی میفرماید:
{قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كنتم صَادِقِينَ} صدق الله العظيم [البقره:111]
فکر میکنید "برهان" به چه معناست؟ آیا برهان را از پیش خودتان میآورید یا برهان حق دعوت از نزد خداوند الرحمن تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ هَذَا ذِكْرُ مَنْ مَعِي وَذِكْرُ مَنْ قَبْلِي بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ الحقّ فَهُم معرضونَ} صدق الله العظيم [الأنبياء:24].
ای جماعت شیعیان اثنی عشری؛ ای جماعت اهل سنت به برهان حقی که محمدٌ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم با آن برای مردم حجت میآورد بنگرید. خداوند تعالی میفرماید:
{قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ هَذَا ذِكْرُ مَنْ مَعِي وَذِكْرُ مَنْ قَبْلِي بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ الحقّ فَهُم معرضونَ} صدق الله العظيم [الأنبياء:24].
هیچ انسانی به سوی حق هدایت نمیشود مگر با اعتصام و پایبندی به این برهان مبین و آشکار. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{يَا أيّها النّاس قَدْ جَاءَكُم برهان مِّن ربّكم وَأَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا(۱۷۴) فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُواْ بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا(۱۷۵)} صدق الله العظيم
لذا ای جماعت شیعیان و اهل سنت؛ خداوند به شما امر نموده به برهانی که از نزد پرورگارتان آمده اعتصام داشته و نسبت به هرچه که مخالف آن است کافر شوید. برایتان روشن شد این برهان، قرآن عظیم است وهم چنین این فتوای پروردگار عالمیان برایتان روشن گردید که تنها کسانی به سوی حق هدایت میشوند که به این برهان اعتصام ورزند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{يَا أيّها النّاس قَدْ جَاءَكُم برهان مِّن ربّكم وَأَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُواْ بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا} صدق الله العظيم [النساء:175].
پس حال میدانید ریسمان الهی که خداوند فرمان اعتصام به محکمات آن واجتناب از تفرق را داده چیست. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَلا تَفَرَّقُوا} صدق الله العظيم [آل عمران:103].
و برای همین میبینید مهدی منتظرهم شما را به بازگشت و رجوع به کتاب محفوظ از تحریف خداوند قرآن عظیم و حکمیت بر اساس آن و اعتصام به آیات محکم قرآن عظیم دعوت میکند؛ کتاب مفصلی که به زبان عربی مبین و به عنوان حَکَم و داور نازل شده است.
ممکن است افراد بیخبر گمان کنند مهدی منتظر از قرآنیّیون است و برای همین مردم را فقط به سوی قرآن عظیم دعوت کرده و نسبت به سنت نبوی کافر است. امام مهدی حق پروردگارتان در پاسخ میگوید: همانا که شما نادان و جاهلید؛ آیا میدانید سنت حق نبوی چیست؟ بی تردید سنت برای بیان این قرآن عظیم آمده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ}صدق الله العظيم [النحل:44].
و همانا که خداوند مهدی منتظررا برمیانگیزد تا مانند محمدٌ رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم-؛ قرآن را برای مردم بیان کند. اگر اهل تفکر و اندیشه بودید در مییافتید سزاوار نیست بیان مهدی منتظر با بیان جدّش محمد رسول الله کوچکترین اختلافی داشته باشد. اگر بیان حق محمدٍ رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- وبيان إمام مهديّ ناصر محمد يماني را مقایسه میکردید، میدیدید محمد -صلّى الله عليه وآله وسلّم- وناصر محمد یک چیز را میگویند و سخنانشان هیچ اختلافی باهم ندارد. برای مثال از فتوای مهدی منتظردرباره اعتصام به قرآن عظیم و دعوت به حکمیت بر اساس آن وکافر شدن نسبت به هرچه که برخلاف آن است؛ باخبر شدید؛ فتوایی که برهان آشکار آن از خود قرآن عظیم آورده میشود. سپس فتوای رسول الله محمد و ناصر محمد را با هم مقایسه کنید. میبینید درست همان فتواست. این فتوای محمد رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- در سنت نبوی حق است که از مصادر زیادی نقل شده است.
محمدٌ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم فرمود:
[أتاني جبريل فقال: يا محمد. إن الأمّة مفتونةٌ بعدك. فقلت له: فما المخرجُ يا جبريل؟ فقال: كتاب الله، فيه نبأ ما قبلكم، وخبرُ ما بعدكم، وحُكم ما بينكم، وهو حبلُ الله المتين، وهو الصراطُ المستقيم، وهو قولٌ فصلٌ، ليس بالهزل، إن هذا القرآن لا يليه من جبارٍ ويعملُ بغيره، إلا قصمه الله، ولا يبتغي علماً سواه إلا أضله الله، ولا يخلق عند ردّ ه، وهو الذي لا تُفنى عجائبه، من يقل به يصدق، ومن يحكم به يعدل، ومن يعمل به يؤجر، ومن يقسم به يقسط]
[جبریل نزد من آمد و گفت یا محمد! امت بعد از تو به فتنه میافتند. به او گفتم : یا جبریل راه برون رفت چیست؟.گفت کتاب خداوند که خبر گذشتگان و آیندگان در آن و داور میان شماست و حبل متین خداوند و راه راست است و سخن نهایی بوده و بازیچه وسرگرمی نیست و جباری نیست که از آن سرباز زده و عمل دیگری کند و خداوند کمر او را نشکند و عالمی نیست که غیر آن را برگزیند و خداوند او را گمراه نکند. با وجود تکرار کهنه نمیشود و عجایب آن پایان نمییابد و هر كس به قرآن سخن گفت راست گفت و هر کس به آن عمل نمود پاداش گرفت و هر کس با آن حکم کرد ؛ حکم عادلانه داد و هر كس با آن قسمت کرد عدالت نمود.]
راوی أحمد در مسنده.
محمدٌ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم فرمود:
[إن هذا القرآن مأدبة الله، فاقبلوا من مأدبته ما استطعتم. إن هذا القرآن حبل الله، والنور المبين، والشفاء النافع، عصبة لمن تمسك به، ونجاة لمن اتّبعه، لا يزيغ فيستعتب، ولا يعوج فيقوم، ولا تنقضي عجائبه، ولا يخلق من كثرة الردّ. اتلوه فإن الله يأجركم على تلاوته، كل حرف عشر حسنات. أما إني لا أقول (الم) حرف، ولكن ألف حرف، ولام حرف، وميم حرف] راوی الحاكم.
[به راستی که این قرآن ولیمه خداوند است و تا توان دارید این ولیمه را بپذیرید این قران حبل الهی و نور آشکار و شفایی سودمند است خانواده و قبیله کسی است که به آن تمسک جوید؛راه نجات برای کسی است که از آن پیروی نماید به راه کج نمی رود تا درست شود و منحرف نمی شود تا مورد عتاب واقع شود و عجائب این قران پایانی نداردو با وجود بسياري تكرار كهنه نمي شود. آن را بخوانید که خداوند به خاطر تلاوت هر حرف آن به شما ده اجر میدهد اما من نمیگویم "الم" يك حرف است بلکه می گویم الف يك حرف لام يك حرف و میم يك حرف است]
ومحمدٌ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم فرمود:
[حامل القرآن حامل راية الإسلام، من أكرمه فقد أكرم الله، ومن أهانه فعليه لعنة الله] مسند الفردوس.
[ حامل قرآن؛ حامل پرچم و رایت اسلام است. هرکس آن را گرامی دارد، خدا را گرامی داشته وهرکس آن را خوار دارد مورد لعنت خدا قرار میگیرد]
و این فرموده:
[إن الله يرفع بهذا القرآن أقواماً ويضع به آخرين] رواه مسلم.
[خداوند با این قرآن اقوامی را بالا میبرد و گروهی دیگر را به زیر میکشاند]
فتنهای رخ خواهد داد؛ راه خروج از آن چیست یا رسول الله؟ فرمود:
[كتاب الله فيه نبأ ما قبلكم، وخبر ما بعدكم، وحكم ما بينكم، وهو الفصل ليس بالهزل من تركه من جبّار قصمه الله، ومن ابتغى الهدى في غيره أضلّه الله، وهو حبل الله المتين، وهو الذِّكر الحكيم، وهو الصراط المستقيم. هو الذي لا يزيغ به الأهواء، ولا تلتبس به الألسنة، ولا يشبع منه العلماء، ولا يخلق عن كثرة الردّ، ولا تنقضي عجائبه. هو الذي لم تنته الجن إذ سمعته حتى قالوا:{إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا ﴿1﴾يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ}[الجن]. من قال به صدق، ومن عمل به أجر، ومن حكم به عدل، ومن دعا إليه هُدي إلى صراط مستقيم].
[كتاب خداي تبارك و تعالي است ؛ در قرآن خبر پيشينيان شما، خبر پسينيان شما و داوري در ميان شماست ، قرآن سخني است قاطع و فيصله دهنده كه شوخي و بازيچه نيست. هر كس آن را از سر گردنكشي و استكبار فرو گذارد، خداوند كمر او را مي شكند و هركس هدايت را در غير آن طلب كند، خداوند او را گمراه مي كند. قرآن ريسمان مستحكم خداوند و ذكر حكيم و صراط مستقيم است . قرآن است كه هواها با آن به كجي و انحراف نمي گرايند، زبانها بدان التباس و ابهام پيدا نمي كنند، علما از آن سير نمي شوند، و با وجود بسياري تكرار كهنه نمي شود وعجايب و شگفتي هاي آن به پايان نمي آيد وقرآن است كه چون جنيان آن را شنيدند، بي درنگ گفتند: {ما قرآن عجيبي را شنيديم که به سوي رشد راه مي نمايد} هر كس به قرآن سخن گفت راست گفت و هر کس به آن عمل نمود پاداش گرفت و هر کس با آن حکم کرد ؛ حکم عادلانه داد و هر كس به سوي قرآن دعوت كرد، به سوي راه راست هدايت شد]
.. الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: إسناده مجهول وفي الحارث [الأعور] مقال - المحدث: الترمذي - المصدر: سنن الترمذي - الصفحة أو الرقم: 2906.
و از رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم:
رسول الله صلى الله عليه وسلم خبر از فتنهها دادند پرسیدیم: يا رسول الله راه خروج از آن کدام است؟ فرمود:
[كتاب الله فيه نبأ ما قبلكم وفصل ما بينكم وخبر ما بعدكم وهو الفصل ليس بالهزل من تركه من جبّار قصمه الله ومن ابتغى الهدى في غيره أضلَّه الله وهو حبل الله المتين وهو الذكر الحكيم وهو الصراط المستقيم وهو الذي لا تلتبس به الألسن ولا تزيغ به الأهواء ولا يخلق عن كثرة الردّ ولا يشبع منه العلماء ولا تنقضي عجائبه وهو الذي لم يتناه الجن إذ سمعته أن قالوا: {إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا}من قال به صدق ومن حكم به عدل ومن اعتصم به هُدي إلى صراط مستقيم].
[كتاب خداي تبارك و تعالي است ؛ در قرآن خبر پيشينيان شما، خبر پسينيان شما و داوري در ميان شماست قرآن سخني است قاطع و فيصله دهنده كه شوخي و بازيچه نيست. هر كس آن را از سر گردنكشي و استكبار فرو گذارد، خداوند كمر او را مي شكند و هركس هدايت را در غير آن طلب كند، خداوند او را گمراه مي كند. قرآن ريسمان مستحكم خداوند و ذكر حكيم و صراط مستقيم است . قرآن است كه زبانها بدان التباس و ابهام پيدا نمي كنند، هواها با آن به كجي و انحراف نمي گرايند، علما از آن سير نمي شوند، و با وجود بسياري تكرار كهنه نمي شود وعجايب و شگفتي هاي آن به پايان نمي آيد وقرآن است كه چون جنيان آن را شنيدند، بي درنگ گفتند: {ما قرآن عجيبي را شنيديم که به سوي رشد راه مي نمايد} هر كس به قرآن سخن گفت راست گفت و هر کس به آن عمل نمود پاداش گرفت و هر کس با آن حکم کرد ؛ حکم عادلانه داد و هر كس به سوي قرآن دعوت كرد، به سوي راه راست هدايت شد].
الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: [فيه] شعيب بن صفوان عامة ما يرويه لا يتابع عليه - المحدث: ابن عدي - المصدر: الكامل في الضعفاء - الصفحة أو الرقم: 5/8.
واز رسول الله صلى الله عليه وآله سلم:
ذكر رسول الله صلى الله عليه وسلم الفتن، فقلنا:ما المخرج منها؟ قال: كتاب الله عز وجل، فيه نبأ ما قبلكم وفصل ما بينكم وخبر ما بعدكم، وهو الفصل ليس بالهزل، من تركه من جبار قصمه الله، ومن ابتغى الهدى في غيره أضله الله، وهو حبل الله المتين وهو الذكر الحكيم وهو الصراط المستقيم وهو الذي لا تلتبس به الألسن ولا تزيغ به الأهواء ولا يخلق عن كثرة الردّ، ولا يشبع منه العلماء ولا تنقضي عجائبه، وهو الذي لم يتناه الجن إذ سمعته أن قالوا:{إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآناً عَجَبَاً}من قال به صدق، ومن حكم به عدل، ومن اعتصم به فقد هدي إلى صراط مستقيم.
[[رسول الله صلى الله عليه وسلم از فتنه ها سخن گفت"گفته شد : يا رسول الله ! پس راه بيرون رفت از آن فتنه چيست ؟ فرمودند: كتاب خداي تبارك و تعالي است ؛ در قرآن خبر پيشينيان شما، خبر پسينيان شما و داوري در ميان شماست ، قرآن سخني است قاطع و فيصله دهنده كه شوخي و بازيچه نيست. هر كس آن را از سر گردنكشي و استكبار فرو گذارد، خداوند كمر او را مي شكند و هركس هدايت را در غير آن طلب كند، خداوند او را گمراه مي كند. قرآن ريسمان مستحكم خداوند و ذكر حكيم و صراط مستقيم است . قرآن است كه هواها با آن به كجي و انحراف نمي گرايند، زبانها بدان التباس و ابهام پيدا نمي كنند، ، علما از آن سير نمي شوند، و با وجود بسياري تكرار كهنه نمي شود وعجايب و شگفتي هاي آن به پايان نمي آيد وقرآن است كه چون جنيان آن را شنيدند، بي درنگ گفتند: {ما قرآن عجيبي را شنيديم که به سوي رشد راه مي نمايد} هر كس به قرآن سخن گفت راست گفت و هر کس به آن عمل نمود پاداش گرفت و هر کس با آن حکم کرد ؛ حکم عادلانه داد و هر كس به سوي قرآن دعوت كرد، به سوي راه راست هدايت شد].
الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: [فيه] شعيب بن صفوان لا يتابع عليه - المحدث: ابن القيسراني - المصدر: ذخيرة الحفاظ - الصفحة أو الرقم: 3/1348.
واز رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم:
[إلا إنها ستكون فتنة فقلت ما المخرج منها يا رسول الله قال كتاب الله فيه نبأ ما كان قبلكم وخبر ما بعدكم وحكم ما بينكم وهو الفصل ليس بالهزل من تركه من جبار قصمه الله ومن ابتغى الهدى في غيره أضله الله وهو حبل الله المتين وهو الذكر الحكيم وهو الصراط المستقيم هو الذي لا تزيغ به الأهواء ولا تلتبس به الألسنة ولا يشبع منه العلماء ولا يخلق على كثرة الردّ ولا تنقضي عجائبه هو الذي لم تنته الجن إذ سمعته حتى قالوا {إنا سمعنا قرآنا عجبا يهدي إلى الرشد فآمنا به} من قال به صدق ومن عمل به أجر ومن حكم به عدل ومن دعا إليه هدي إلى صراط مستقيم].
[رسول الله صلى الله عليه وسلم از فتنه ها سخن گفت"گفته شد : يا رسول الله ! پس راه بيرون رفت از آن فتنه چيست ؟ فرمودند: كتاب خداي تبارك و تعالي است ؛ در قرآن خبر پيشينيان شما، خبر پسينيان شما و داوري در ميان شماست ، قرآن سخني است قاطع و فيصله دهنده كه شوخي و بازيچه نيست. هر كس آن را از سر گردنكشي و استكبار فرو گذارد، خداوند كمر او را مي شكند و هركس هدايت را در غير آن طلب كند، خداوند او را گمراه مي كند. قرآن ريسمان مستحكم خداوند و ذكر حكيم و صراط مستقيم است . قرآن است كه هواها با آن به كجي و انحراف نمي گرايند، زبانها بدان التباس و ابهام پيدا نمي كنند، ، علما از آن سير نمي شوند، و با وجود بسياري تكرار كهنه نمي شود وعجايب و شگفتي هاي آن به پايان نمي آيد وقرآن است كه چون جنيان آن را شنيدند، بي درنگ گفتند: {ما قرآن عجيبي را شنيديم که به سوي رشد راه مي نمايد} هر كس به قرآن سخن گفت راست گفت و هر کس به آن عمل نمود پاداش گرفت و هر کس با آن حکم کرد ؛ حکم عادلانه داد و هر كس به سوي قرآن دعوت كرد، به سوي راه راست هدايت شد]
الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: لا ينبغي أن يعول عليه - المحدث: ابن العربي - المصدر: عارضة الأحوذي - الصفحة أو الرقم: 6/43.
واز رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم:
78- [إنها ستكون فتن، قلت: فما المخرج منها يا رسول الله؟ فقال: كتاب الله، فيه نبأ ما قبلكم، وخبر ما بعدكم، وحكم ما بينكم، هو الفصل ليس بالهزل، من تركه من جبار قصمه الله، ومن ابتغى الهدى في غيره أضله الله، وهو حبل الله المتين، وهو الذكر الحكيم، وهو الصراط المستقيم، وهو الذي لا تزيغ به الأهواء، ولا تختلف به الآراء، ولا تلتبس به الألسن، ولا يخلق عن كثرة الردّ ، ولا تنقضي عجائبه، ولا يشبع منه العلماء، من قال به صدق، ومن حكم به عدل، ومن عمل به أجر، ومن دعا إليه هدي إلى صراط مستقيم].
[بي گمان فتنه اي در پيش است "گفته شد: يا رسول الله ! پس راه بيرون رفت از آن فتنه چيست ؟ فرمودند: كتاب خداي تبارك و تعالي است ؛ در قرآن خبر پيشينيان شما، خبر پسينيان شما و داوري در ميان شماست ، قرآن سخني است قاطع و فيصله دهنده كه شوخي و بازيچه نيست. هر كس آن را از سر گردنكشي و استكبار فرو گذارد، خداوند كمر او را مي شكند و هركس هدايت را در غير آن طلب كند، خداوند او را گمراه مي كند. قرآن ريسمان مستحكم خداوند و ذكر حكيم و صراط مستقيم است . قرآن است كه هواها با آن به كجي و انحراف نمي گرايند، زبانها بدان التباس و ابهام پيدا نمي كنند، ، علما از آن سير نمي شوند، و با وجود بسياري تكرار كهنه نمي شود وعجايب و شگفتي هاي آن به پايان نمي آيد وهر كس به قرآن سخن گفت راست گفت و هر کس به آن عمل نمود پاداش گرفت و هر کس با آن حکم کرد ؛ حکم عادلانه داد و هر كس به سوي قرآن دعوت كرد، به سوي راه راست هدايت شد]
الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: [له] طرق - المحدث: ابن تيمية - المصدر: درء التعارض - الصفحة أو الرقم: 5/268.
واز رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم:
143619 - [أتاني جبريل عليه السلام فقال: يا محمد إن أمتك مختلفة بعدك قال:فقلت له:فأين المخرج يا جبريل قال:فقال: كتاب الله تعالى به يقصم الله كل جبار ومن اعتصم به نجا ومن تركه هلك مرتين قول فصل وليس بالهزل لا تختلقه الألسن ولا تفنى أعاجيبه فيه نبأ ما كان قبلكم وفصل ما بينكم وخبر ما هو كائن بعدكم].
[جبریل علیه السلام به نزد من آمد و گفت: ای محمد: امت تو بعد از تو دچار اختلاف خواهند شد. گفت به او گفتم: راه خروج چیست یا جبریل؛ گفت: کتاب خداوند تعالی که هر كس آن را از سر گردنكشي و استكبار فرو گذارد، خداوند كمر او را مي شكند و هرکس بدان پایٰبندشد نجات یابد و هرکس آن را رها کرد دوبارهلاک میشود. قرآن سخني است قاطع و فيصله دهنده كه شوخي و بازيچه نيست. زبانها بدان التباس و ابهام پيدا نمي كنند وعجايب و شگفتي هاي آن به پايان نمي آيد در قرآن خبر پيشينيان شما، خبر پسينيان شما و داوري در ميان شماست و خبرهر آنچه که بعد از شماست]
الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: إسناده ضعيف جدا - المحدث: أحمد شاكر - المصدر: مسند أحمد - الصفحة أو الرقم: 2/89.
واز رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم: (42319 -
[إلا إنها ستكون فتنة، فقلت: ما المخرج منها يا رسول الله؟ قال: كتاب الله، فيه نبأ ما كان قبلكم، وخبر ما بعدكم، وحكم ما بينكم، هو الفصل ليس بالهزل، من تركه من جبار قصمه الله، ومن ابتغى الهدى في غيره أضله الله].
[بي گمان فتنه اي در پيش است "گفته شد: يا رسول الله ! پس راه بيرون رفت از آن فتنه چيست ؟ فرمودند: كتاب خداي تبارك و تعالي است ؛ در قرآن خبر پيشينيان شما، خبر پسينيان شما و داوري در ميان شماست ، قرآن سخني است قاطع و فيصله دهنده كه شوخي و بازيچه نيست. هر كس آن را از سر گردنكشي و استكبار فرو گذارد، خداوند كمر او را مي شكند و هركس هدايت را در غير آن طلب كند، خداوند او را گمراه مي كند]
الحديث.. الراوي: الحارث - خلاصة الدرجة: ضعيف - المحدث: الألباني - المصدر: السلسلة الضعيفة - الصفحة أو الرقم: 6393
واز رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم: 95994 -
[أتاني جبريل فقال: يا محمد ! إن أمتك مختلفة بعدك، قال:فقلت له:فأين المخرج يا جبريل؟ قال:فقال: كتاب الله تعالى، به يقصم الله كل جبار، من اعتصم به نجا، ومن تركه هلك، مرتين، قول فصل، وليس بالهزل، لاتختلقه الألسن، ولا تفنى أعاجيبه، فيه نبأ ما كان قبلكم، فصل ما بينكم وخبر ما هو كائن بعدكم].
[جبریل علیه السلام به نزد من آمد و گفت: ای محمد: امت تو بعد از تو دچار اختلاف خواهند شد. گفت به او گفتم: راه خروج چیست یا جبریل؛ گفت: کتاب خداوند تعالی که هر كس آن را از سر گردنكشي و استكبار فرو گذارد، خداوند كمر او را مي شكند و هرکس بدان پایٰبندشد نجات یابد و هرکس آن را رها کرد دوبارهلاک میشود. قرآن سخني است قاطع و فيصله دهنده كه شوخي و بازيچه نيست. زبانها بدان التباس و ابهام پيدا نمي كنند وعجايب و شگفتي هاي آن به پايان نمي آيد در قرآن خبر پيشينيان شما، خبر پسينيان شما و داوري در ميان شماست و خبرهر آنچه که بعد از شماست]
الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: ضعيف جداً - المحدث: الألباني - المصدر: السلسلة الضعيفة - الصفحة أو الرقم: 1776
واز رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم:
94685 - [إنها ستكون فتن قلت: فما المخرج منها يا رسول الله؟ قال: كتاب الله، فيه نبأ ما قبلكم، وخير ما بعدكم، وحكم ما بينكم، هو الفصل، ليس بالهزل، من تركه من جبار قصمه الله، ومن ابتغى الهدى في غيره أضله الله، وهو حبل الله المتين، وهو الذكر الحكيم، وهو الصراط المستقيم، وهو الذي لا تزيع به الأهواء، ولا تلتبس به الألسن، ولا تنقضي عجائبه، ولا تشبع منه العلماء، من قال به صدق، ومن عمل به أجر، ومن حكم به عدل، ومن دعا إليه هدي إلى صراط مستقيم]. الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: إسناده ضعيف - المحدث: الألباني - المصدر: شرح الطحاوية - الصفحة أو الرقم: 71.
[بي گمان فتنه هايي در پيش است "گفته شد: يا رسول الله ! پس راه بيرون رفت از آن فتنه چيست ؟ فرمودند: كتاب خداي تبارك و تعالي است ؛ در قرآن خبر پيشينيان شما، خبر پسينيان شما و داوري در ميان شماست ، قرآن سخني است قاطع و فيصله دهنده كه شوخي و بازيچه نيست. هر كس آن را از سر گردنكشي و استكبار فرو گذارد، خداوند كمر او را مي شكند و هركس هدايت را در غير آن طلب كند، خداوند او را گمراه مي كند. قرآن ريسمان مستحكم خداوند و ذكر حكيم و صراط مستقيم است . قرآن است كه هواها با آن به كجي و انحراف نمي گرايند، زبانها بدان التباس و ابهام پيدا نمي كنند، ، علما از آن سير نمي شوند، و با وجود بسياري تكرار كهنه نمي شود وعجايب و شگفتي هاي آن به پايان نمي آيد هر كس به قرآن سخن گفت راست گفت و هر کس به آن عمل نمود پاداش گرفت و هر کس با آن حکم کرد ؛ حکم عادلانه داد و هر كس به سوي قرآن دعوت كرد، به سوي راه راست هدايت شد]
واز رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم:
90259 - [أتاني جبريل، فقال: يا محمد ! إن الأمّة مفتونة بعدك، قلت له:فما المخرج يا جبريل. قال: كتاب الله، فيه نبأ ما قبلكم، وخبر ما بعدكم، وحكم ما بينكم، وهو حبل الله المتين، وهو الصراط المستقيم، وهو قول فصل، ليس بالهزل، إن هذا القرآن لا يليه من جبار فيعمل بغيره، إلا قصمه الله، ولا يبتغي علما سواه إلا أضله الله، ولا يخلق عن ردّ ه، وهو الذي لا تفنى عجائبه، من يقل به يصدق، ومن يحكم به يعدل، ومن يعمل به يؤجر، ومن يقسم به يقسط].
[جبریل نزد من آمد و گفت یا محمد! امت بعد از تو به فتنه میافتند. فرمود: یا جبریل راه برون رفت چیست.گفت کتاب خداوند که خبر گذشتگان و آیندگان در آن است و حبل متین خداوند و راه راست است و سخن نهایی بوده و بازیچه وسرگرمی نیست و جباری نیست که از آن سرباز زده و عمل دیگری کند و خداوند کمر او را نشکندو عالمی نیست که غیر آن را برگزیند و خداوند او را گمراه نکند. لا يخلق عن رده و عجایب آن پایان نمییابد و هر كس به قرآن سخن گفت راست گفت و هر کس به آن عمل نمود پاداش گرفت و هر کس با آن حکم کرد ؛ حکم عادلانه داد و هر كس با آن قسمت کرد عدالت نمود]
الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: ضعيف - المحدث: الألباني - المصدر: ضعيف الجامع - الصفحة أو الرقم: 74.
واز رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم:
83464 -[إنها ستكون فتنة، قيل:فما المخرج منها؟ قال: كتاب الله، فيه نبأ من قبلكم، وخبر من بعدكم، وحكم ما بينكم، هو الفصل، ليس بالهزل، من تركه من جبار قصمه الله، ومن ابتغى الهدى في غيره أضله الله، وهو حبل الله المتين، وهو الذكر الحكيم، وهو الصراط المستقيم، هو الذي لا تزيغ به الأهواء، ولا تشبع منه العلماء، ولا تلتبس به الألسن، ولا يخلق عن الردّ ، ولا تنقضي عجائبه، هو الذي لم تفته الجن إذ سمعته عن أن قالوا: ( إنا سمعنا قرآنا عجبا يهدي إلى الرشد ) من قال به صدق، ومن حكم به عدل، ومن عمل به أجر، ومن دعا إليه هدي إلى صراط مستقيم].
[["بي گمان فتنه اي در پيش است "گفته شد راه بيرون رفت از آن فتنه چيست ؟ فرمودند: كتاب خداي تبارك و تعالي است ؛ در قرآن خبر پيشينيان شما، خبر پسينيان شما و داوري در ميان شماست ، قرآن سخني است قاطع و فيصله دهنده كه شوخي و بازيچه نيست. هر كس آن را از سر گردنكشي و استكبار فرو گذارد، خداوند كمر او را مي شكند و هركس هدايت را در غير آن طلب كند، خداوند او را گمراه مي كند. قرآن ريسمان مستحكم خداوند و نور مبين او و ذكر حكيم و صراط مستقيم است . قرآن است كه هواها با آن به كجي و انحراف نمي گرايند، زبانها بدان التباس و ابهام پيدا نمي كنند، ، علما از آن سير نمي شوند، و با وجود بسياري تكرار كهنه نمي شود وعجايب و شگفتي هاي آن به پايان نمي آيد وقرآن است كه چون جنيان آن را شنيدند، بي درنگ گفتند: {ما قرآن عجيبي را شنيديم که به سوي رشد راه مي نمايد} هر كس به قرآن سخن گفت راست گفت و هر کس به آن عمل نمود پاداش گرفت و هر کس با آن حکم کرد ؛ حکم عادلانه داد و هر كس به سوي قرآن دعوت كرد، به سوي راه راست هدايت شد]
الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: ضعيف جداً - المحدث: الألباني - المصدر: ضعيف الجامع - الصفحة أو الرقم: 2081.
واز رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم:
36882 -[مررت في المسجد، فإذا النّاس يخوضون في الأحاديث، فدخلت على عليّ، فقلت: يا أمير المؤمنين ! إلا ترى أن النّاس قد خاضوا في الأحاديث؟ ! قال:و قد فعلوها؟ قلت:نعم ! قال أما إني سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول: ألا إنها ستكون فتنة، فقلت: ما المخرج منها يا رسول الله؟ قال: كتاب الله فيه نبأ ما قبلكم، وخبر ما بعدكم، وحكم ما بينكم، وهو الفصل ليس بالهزل من تركه من جبار قصمه الله، ومن ابتغى الهدى في غيره أضله الله، وهو حبل الله المتين، وهو الذكر الحكيم، وهو الصراط المستقيم. هو الذي لا يزيغ به الأهواء، ولا تلتبس به الألسنة، ولا يشبع منه العلماء، ولا يخلق عن كثرة الردّ ، ولا تنقضي عجائبه. هو الذي لم تنته الجن إذ سمعته حتى قالوا:{إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا ﴿1﴾ يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ}.
[از مسجد می گذشتم که شنیدم مردم در مورد احادیث باهم اختلاف داشتند؛ برامیر المؤمنین علی وارد شدم و گفتم نمی بینی مردم در مورد احادیث باهم اختلاف داشتند؛ گفت: این کار را کرده اند؛گفت:بله.فرمود اما من شنیدم که رسول الله صلى الله عليه وسلم می فرمایند: ["بي گمان فتنه اي در پيش است "گفته شد: يا رسول الله ! پس راه بيرون رفت از آن فتنه چيست ؟ فرمودند: كتاب خداي تبارك و تعالي است ؛ در قرآن خبر پيشينيان شما، خبر پسينيان شما و داوري در ميان شماست ، قرآن سخني است قاطع و فيصله دهنده كه شوخي و بازيچه نيست. هر كس آن را از سر گردنكشي و استكبار فرو گذارد، خداوند كمر او را مي شكند و هركس هدايت را در غير آن طلب كند، خداوند او را گمراه مي كند. قرآن ريسمان مستحكم خداوند و نور مبين او و ذكر حكيم و صراط مستقيم است . قرآن است كه هواها با آن به كجي و انحراف نمي گرايند، زبانها بدان التباس و ابهام پيدا نمي كنند، ، علما از آن سير نمي شوند، و با وجود بسياري تكرار كهنه نمي شود وعجايب و شگفتي هاي آن به پايان نمي آيد وقرآن است كه چون جنيان آن را شنيدند، بي درنگ گفتند: {ما قرآن عجيبي را شنيديم که به سوي رشد راه مي نمايد} هر كس به قرآن سخن گفت راست گفت و هر کس به آن عمل نمود پاداش گرفت و هر کس با آن حکم کرد ؛ حکم عادلانه داد و هر كس به سوي قرآن دعوت كرد، به سوي راه راست هدايت شد.]
الراوي: الحارث - خلاصة الدرجة: ضعيف - المحدث: الألباني - المصدر: ضعيف الترمذي - الصفحة أو الرقم: 2906.
واز رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم:
99779 - [إلا إنها ستكون فتنة، فقلت: ما المخرج منها يا رسول الله؟ ! قال: كتاب الله: فيه نبأ ما قبلكم، وخبر ما بعدكم، وحكم ما بينكم، هو الفصل، ليس بالهزل، من تركه من جبار قصمه الله، ومن ابتغى الهدى في غيره أضله الله، وهو حبل الله المتين، وهو الذكر الحكيم، وهو الصراط المستقيم، وهو الذي لا تزيغ به الأهواء، ولا تلتبس به الألسنة، ولا يشبع منه العلماء، ولا يخلق عن كثرة الردّ ، ولا تنقضي عجائبه، هو الذي لم تنته الجن إذ سمعته حتى قالوا:{إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا ﴿1﴾ يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ}.
[بي گمان فتنه اي در پيش است "گفته شد: يا رسول الله ! پس راه بيرون رفت از آن فتنه چيست ؟ فرمودند: كتاب خداي تبارك و تعالي است ؛ در قرآن خبر پيشينيان شما، خبر پسينيان شما و داوري در ميان شماست ، قرآن سخني است قاطع و فيصله دهنده كه شوخي و بازيچه نيست. هر كس آن را از سر گردنكشي و استكبار فرو گذارد، خداوند كمر او را مي شكند و هركس هدايت را در غير آن طلب كند، خداوند او را گمراه مي كند. قرآن ريسمان مستحكم خداوند و ذكر حكيم و صراط مستقيم است . قرآن است كه هواها با آن به كجي و انحراف نمي گرايند، زبانها بدان التباس و ابهام پيدا نمي كنند، ، علما از آن سير نمي شوند، و با وجود بسياري تكرار كهنه نمي شود وعجايب و شگفتي هاي آن به پايان نمي آيدقرآن است كه چون جنيان آن را شنيدند، بي درنگ گفتند: {ما قرآن عجيبي را شنيديم که به سوي رشد راه مي نمايد}]
الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: مخرج في "السلسلة الضعيفة" - المحدث: الألباني - المصدر: مشكاة المصابيح - الصفحة أو الرقم: 2080
واز رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم:
198020 - [إن هذا القرآن مأدبة الله فاقبلوا مأدبته ما استطعتم إن هذا القرآن حبل الله والنور المبين والشفاء النافع عصمة لمن تمسك به ونجاة لمن اتبعه لا يزيغ فيستعتب ولا يعوج فيقوم ولا تنقضي عجائبه ولا يخلق من كثرة الردّ اتلوه فإن الله يأجركم على تلاوته كل حرف عشر حسنات أما إني لا أقول الم حرف ولكن ألف حرف ولام حرف وميم حرف].
[به راستی که این قرآن ولیمه خداوند است و تا توان دارید این ولیمه را بپذیرید این قران حبل الهی و نور آشکار و شفایی سودمند است عصمت کسی است که به آن تمسک جوید؛راه نجات برای کسی است که از آن پیروی نماید به راه کج نمی رود مگر که درست می شود و منحرف نمی شود مگر که ( با قران ) مورد عتاب واقع می شود و عجائب این قران پایانی نداردو با وجود بسياري تكرار كهنه نمي شود. آن را بخوانید که خداوند به خاطر تلاوت هر حرف آن به شما ده اجر میدهد اما من نمیگویم "الم" يك حرف است بلکه می گویم الف يك حرف لام يك حرف و میم يك حرف است]
الراوي: عبدالله بن مسعود - خلاصة الدرجة: [فيه] إبراهيم الهجري عن أبي الأحوص - المحدث: المنذري - المصدر: الترغيب والترهيب - الصفحة أو الرقم: 2/302.
واز رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم:
80467 - [إن هذا القرآن مأدبة الله، فاقبلوا مأدبته ما استطعتم، إن هذا القرآن حبل الله، والنور المبين، والشفاء النافع، عصمة لمن تمسك به، ونجاة لمن اتبعه، لا يزيغ فيستعتب، ولا يعوج فيقوم، ولا تنقضي عجائبه، ولا يخلق من كثرة الردّ ، اتلوه ؛ فإن الله يؤجركم على تلاوته كل حرف عشر حسنات، أما إني لا أقول لكم: ( ألم ) حرف، ولكن ألف ولام وميم].
[به راستی که این قرآن ولیمه خداوند است و تا توان دارید این ولیمه را بپذیرید این قران حبل الهی و نور آشکار و شفایی سودمند است عصمت کسی است که به آن تمسک جوید؛راه نجات برای کسی است که از آن پیروی نماید به راه کج نمی رود مگر که درست می شود و منحرف نمی شود مگر که ( با قران ) مورد عتاب واقع می شود و عجائب این قران پایانی نداردو با وجود بسياري تكرار كهنه نمي شود. آن را بخوانید که خداوند به خاطر تلاوت هر حرف آن به شما ده اجر میدهد اما من نمیگویم "الم" بلکه می گویم الف لام میم]
الراوي: عبدالله بن مسعود - خلاصة الدرجة: ضعيف - المحدث: الألباني - المصدر: ضعيف الترغيب - الصفحة أو الرقم: 867.
شما را به خدا، آیا بیان حق محمد رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- مخالف بیان ناصر محمد یمانی است؟ ای جماعت شیعه و اهل سنت! از خدا نمیترسید؟ همانا که خداوند مهدی منتظررا برمیانگیزد تا مسلمانان را به منهاج اولیه نبوت بارگرداند و به اذن خداوند و پروردگارعالمیان، قرآن را برای مردم بیان کند؛ همان طور که محمد رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- آن را برای مردم بیان میفرمود. ای جماعت شیعیان و اهل سنت؛ سزاوار نیست مهدی منتظرازامیال و هواهای شما پیروی کرده و به دنبال به دست آوردن رضایت شما باشد و شایسته نیست حق از امیال شما پیروی کند و اگر پیرو خواست شما شویم؛ در برابر خدا شما به هیچ کارمن نمیآیید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَكَذَلِكَ أَنزَلْنَاهُ حُكْماً عَرَبِيّاً وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعْدَ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ وَاقٍ (37)} صدق الله العظيم [الرعد].
ای جماعت شیعیان و اهل سنت؛ رضوان شما غایتی است که که مهدی منتظر قادر به کسب آن نیست. اگر از افتراهای شما پیروی کرده و بگویم من امام مهدی محمدبن عسکری هستم؛ گرفتارخشم و غضب اهل سنت و لعنتشان میشوم و شیعیان هم حتی اگر از افتراهای آنان پیروی کنم مرا تصدیق نمیکنند؛ چون خواهند گفت:" اگر تو واقعا امام مهدی محمد بن عسکری بودی باید از غیب خبر داشته باشی و ما را از دشمنانمان حفظ کرده و نام ما و پدران و مادران ما را بدانی و از تمام اسرار و رازهایمان باخبر باشی"! جواب من این است که : سبحان الله! آیا غیر از این است که من تنها خلیفه خدا بر شما و امامتان هستم که باید با قرآن مجید شما را به راه خداوند عزیز و حمید هدایت کنم؟
و اگر از افتراهای اهل و سنت و جماعت پیروی کرده و میگفتم من امام محمد بن عبدالله هستم؛ حتما گرفتار خشم و لعنت شیعیان میشدم و حتی اگر از افتراهای اهل سنت و جماعت پیروی میکردم ومیگفتم من امام مهدی محمد بن عبدالله هستم؛ هم آنان مرا تصدیق نمیکردند. آنها میگفتند:" سزاوار مهدی منتظر نیست و نباید بگوید من مهدی منتظر محمد بن عبدالله هستم؛ بلکه این ما هستیم که میدانیم او مهدی منتظر است و وقتی زمان مقدر شده در کتاب مسطور فرا رسید؛ از بین مردم او را برمیگزینیم. شرط این است که او خودش نداند خلیفه خدا مهدی منتظر است. بلکه ما اهل سنت و جماعت هستیم که خلیفه خدا امام مهدی محمد بن عبدالله را برمیگزینیم و به او خبرمیدهیم که خلیفه خدا امام مهدی است" سبحان الله العظیم! ای عاقلان، آیا عقل و منطق میتواند این را بپذیرد؟ شما از کجا میدانید ازمیان انسانها کدامشان مهدی منتظر است؟ شما چه میدانید زمان مقدر شده در کتاب مسطور؛ چه زمانی است. یا خداوند شما را برای این که به سراغ مهدی منتظر برمیانگیزد تا به او خبردهید او مهدی منتظری است که خداوند به عنوان خلیفه شما برگزیده است:
{قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كنتم صَادِقِينَ}صدق الله العظيم.
والله قادر نیستید نه از کتاب خداوند و نه از سنت حق رسولش برهانی آشکار بیاورید؛ بلکه محمدٌ رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- به شما فتوا داد که خداوند در زمان مقدر شده در کتاب مسطورو درزمانی که میانتان اختلاف افتاده و امتتان پراکنده شدهاند؛ مهدی منتظر را برمیانگیزد. محمدٌ رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- فرمود:
[لو لم يبق من الدهر إلا يوم لبعث الله رجل من أهل بيتي يملؤها عدلاً كما ملئت جوراً].
[حتی اگر یک روز از عمر دنیا باقی باشد؛ خداوند از اهل بیت من مردی را برمی انگیزد که جهان را همان گونه که پر از جور شده؛ از عدل لبریز سازد]
و محمدٌ رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- فرمود:
[لا تذهب الدنيا حتى يبعث الله رجلاً من أهل بيتي يواطئ اسمه اسمي يملأ الأرض عدلاً كما ملئت جوراً وظُلماً].
[دنیا به آخر نمیرسد تا خداوند از اهل بیت من مردی را برمی انگیزد که نامش همراه نام من است و جهان را همان گونه که پر از جور شده؛ از عدل لبریز سازد]
و محمدٌ رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- فرمود:
[لَو لَم يَبقَ من الدنيا إلا يوم، لَبعثَ اللهُ فيه رجُلاً من أهل بيتي يواطئ اسمه اسمي]
[حتی اگر یک روز از عمر دنیا باقی باشد؛ خداوند از اهل بیت من مردی را برمی انگیزد مردی از اهل بیت من که نامش همراه نام من است بیاید]
و این از فتواهای محمدٍ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم است که میفرماید برانگیختن مهدی منتظرامری است که به خداوند اختصاص دارد و این خداوند است که در زمان مقدر شده در کتاب مسطور؛ خلیفهای از میان بشریت برمیانگیزد. نه اهل سنت و جماعت ونه شیعیان در این امر هیچ نقشی ندارند. ای جماعت شیعیان اثنی عشری و ای اهل سنت و جماعت؛ چقدر شبیه شیاطین بشر شدهاید؛ اگر در موردی حق با شما باشد و برهان حقی درمورد آن از کتاب خدا و سنت رسولش داشته باشید؛ به سرعت برهانتان را از کتاب خدا و سنت حق رسولش میآورید. ولی اگر از آیات محکم کتاب خدا برایتان برهان بیاوریم که برخلاف اعتقادات باطل شما باشد شیعیان اثنی عشری میگویند:" قرآن وجوه (تعابیر) مختلف دارد(إنّما القرآن ذو أوجه متعددة")" مهدی منتظر در پاسختان میگوید: خیر این شما هستید که چند وجه دارید؛ وجه کتاب خداوند مانند چهره آفتاب ظهر درآسمان در مقابل چشم ناظرانی است که به آن مینگرند ولی شما از حق اکراه دارید. آن گاه میگویند:" آن چه که از اسلاف و گذشتگان به ما رسیده برای ما کافی است روایاتی و احادیثی که از ائمه اهل بیت نقل شده که از راسخان در علم بوده و کلام کتاب خدا را میدانستند. ولی ما از ائمه اهل بیت که راسخ در علم بودند نیستیم. آنها ازوجوه (تعابیر) قرآن آگاه بودند و برای همین برای ما آن چه که پدرانمان برآن بودند کافی است و ما از آنان پیروی و به آنان اقتدا میکنیم حتی اگر بر اساس گمان تو برخلاف آیاتی محکم قرآن باشد؛ چرا که قرآن وجوه(تعابیر) مختلف دارد" خدا شما شیعیان را بکشد که چه افتراهایی میزنید. همانا که راسخان درعلم از متشابهات قرآن اگاهند ولی خداوند آیات متشابه کتاب و آیاتی که تنها خودش از تأویل انها آگاه است- و به هرکسی که بخواهد میآموزد- را برای شما حجت قرار نداده است. حجت خدا در برابر شما آیات محکم و بینه؛ یعنی آیات ام الکتاب هستند. آیا مهدی منتظر با آیاتی غیر از آیات محکم و بینه و ام الکتاب که عالم و جاهلتان آنها را میفهمند با شما محاجه میکند؟ ولی شما از حق اکراه داشته و ناخرسندید و اعتقادتان این شده که ریسمان نجات؛ تمسک به عترت وروایات آنهاست نه کتاب خداوند قرآن عظیم؛ چون تنها آنها هستند که تأویل آیات این قرآن را میدانند. مهدی منتظر به حق پاسختان را داده و میگوید: اما من قرآن عظیم را رسالهای نمیبینم که خداوند تنها برای ائمه ال بیت فرستاده باشد؛ خداوند آن را تنها برای محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم هم نفرستاده است؛ بلکه از زمانی که قرآن عظیم نازل شد؛ رسالهای است که متعلق به تمام انسانها است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{إِنْ هُوَ إلا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ (27) لِمَن شَاءَ مِنكُمْ أَن يَسْتَقِيمَ (28)} صدق الله العظيم [التكوير]
آیات متشابه حجت خداوند در برابر شما نیست و فرمان پیروی از آنها را به شما نمیدهد چون ظاهر آنها با تأویلشان تفاوت دارد. ظاهرآنها با عقل و منطق نمیخواند و برای همین ظاهر این آیات را برخلاف آیات محکم کتاب مییابید. در این مورد مثالی برایتان میآوریم. خداوند تعالی میفرماید:
{فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ} صدق الله العظيم [البقره:54].
این از آیات متشابه است چون میبینید ظاهر آن با عقل ومنطق نمیخواند چون بیان آیه غیر از ظاهر آن است.از آن جا که ظاهر آیه با عقل و منطق نمیخواند؛ حتما ظاهر آیه را برخلاف آیهای از آیات محکم کتاب خواهید یافت که در آن خداوند تعالی میفرماید:
{وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا (29) وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ عُدْوَانًا وَظُلْمًا فَسَوْفَ نُصْلِيهِ نَارًا وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا (30)} صدق الله العظيم [النساء].
ولی آیاتی محکم؛ ظاهر و باطنشان یکسان است و هر انسانی که عربی مبین را بداند آن را میفهمد و ازآن چه که در آیه آمده به بیراهه نمیرود؛ مگر کسی که از هلاک شوندگان است و آنها را پشت سر انداخته و از آیات متشابه پیروی میکند؛ آیاتی که هنوز نیاز به تأویل دارند و تأویل متشابه قرآن را کسی جز خدا نمیداند و آن را به ائمه کتاب الهام میکند تا برهان امامت و قیادتشان باشد.خداوند به شما فرمان نداده این آیات را از روی ظن و گمان- که کسی را از حق بینیاز نمیکند- تأویل کنید. بلکه به شما امر میفرماید آنها را به اهل ذکر-اگر هنوز در میان شما زندگی میکنند- یا به مهدی منتظر-که در موعد مقدر شده در کتاب مسطور در دوران گفتگو قبل از ظهور برانگیخته میشود- واگذار کنید. خداوند به علمای مسلمین و امتشان فرمان میدهد گرفتار اختلافات دینی نشده و به آیات محکم و بینهای تمسک جویند که کسی از آن به بیراهه نمیورد ؛ مگر این که در قلبش نسبت به حق محکم و بینه واضح انحراف باشد و به دنبال ظاهر آیات متشابه برود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيات مُحْكَمَاتٌ هُنّ أمّ الكتاب وَأُخَرُ متشابهاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ في قلوبهم زيغٌ فَيتّبعون مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إلا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كلّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إلا أُوْلُوا الأَلْبَابِ} صدق الله العظيم [آل عمران:7].
ولی اهل سنت و شیعیان دانسته کلام خداوند را تحریف کرده و میگویند:" تأویل قرآن را تنها خدا میداند" و وقتی برهان علمی از آیات محکم و بینه که آیات ام الکتاب است برایشان آورده شود ؛ اگر بر خلاف مطالبی باشد که به آن تمسک جستهاند؛ از -برهان علمی آیات محکم- روگردانده و از این فرموده خداوند تعالی حجت میآورند که:
{وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إلا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كلّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إلا أُوْلُوا الأَلْبَابِ} صدق الله العظيم [آل عمران:7].
امام مهدی در جواب آنان میگوید: آیا از خدا تقوا نمیکنید؟ شما میدانید مقصود خداوند آیات محکم و بینه و آیات ام الکتاب نیست؛ بلکه مقصود فقط آیات متشابه است که تأویلشان با ظاهر آنها فرق دارد و برای همین تأویلشان را تنها خدا میداند. اما خداوند آیات محکم را ام الکتاب قرار داده و این آیات اکثریت آیات را تشکیل میدهند.۹۰ ٪ آیات کتاب از محکمات هستند و خداوند تنها ۱۰٪ یا کمتر از آیات را متشابه قرار داده است؛ آیا از خدا نمیترسید؟
ای حقجویان! تدبر کرده و عقلتان را حکم و داورکنید.آیا واقعاً مقصود خداوند این است که تأویل قرآن را جز خداوند کسی نمیداند؟ یا مقصودش کسانی است که قلبشان از حق منحرف است و آیات محکم و بینه کتاب را که خداوند آنها را ام الکتاب و پایه و اساس آن قرار داده رها کرده و پیرو متشابهات میشوند تا برای احادیث فتنه برهان پیدا کرده و برای متشابه تأویل بیاورند و گمان میکنند حدیث فتنه که در سنت جاسازی شده؛ بیان این آیه متشابه است؛ آیهای که هم چنان نیاز به تأویل دارد و گمان میکنند آن حدیث بیات این آیه است. با این که حدیث برخلاف عقل و منطق و برخلاف تأویل آیه متشابه و برخلاف آیات محکم کتاب است و تنها با ظاهر آیه متشابه تطابق دارد. مثل این فرموده خداوند تعالی:
{وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ ﴿٢٢﴾ إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿٢٣﴾ } صدق الله العظيم [القيامة]
و این از آیات متشابه است و تأویل ان با ظاهر آیه تفاوت دارد حال به سراغ حدیث فتنه مجعولی میرویم که ظاهرش با این آیه متشابه یکی است . این حدیث فتنه مجعول و دروغ از ابی هریره و نبی صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده:
[إنكم سترون ربّكم كما ترون القمر ليلة البدر لا تضامون في رؤيته]
[شما پروردگارتان را خواهید دید هم چنان که ماه را در شب بدر میبینید و در رؤیت آن هیچ اختلافی نیست]و به برهانی که از فرموده خداوند تعالی میآورد بنگرید:
{وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ ﴿٢٢﴾ إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿٢٣﴾ } صدق الله العظيم [القيامة]
سبحان الله! مگر ظاهر این آیه متشابه که تأویل ان را نمیدانید؛ برخلاف آیات محکم و بینهای که خداوند در آن صفات خود در دنیا و آخرت را به شما یاد میدهد نیست؟ خداوند تعالی میفرماید:
{بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنَّى يَكُونُ له وَلَدٌ وَلَمْ تَكُنْ له صَاحِبَةٌ وَخَلَقَ كلّ شَيْءٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿١٠۱﴾ ذَٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ ۖ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ ۚ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ ﴿١٠٢﴾ لَّا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ ۖ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ ﴿١٠٣﴾ قَدْ جَاءَكُم بَصَائِرُ مِن رَّبِّكُمْ ۖ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ ۖ وَمَنْ عَمِيَ فَعَلَيْهَا ۚ وَمَا أَنَا عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ ﴿١٠٤﴾} صدق الله العظيم [الأنعام]
و در این آیات صفات خداوند سبحانه و تعالی علواً کبیرا آمده است:
۱-{بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ}،
احدی آنها را قبلاً نیافریده چون او اول است و قیل او چیزی نیست
۲- {أَنَّى يَكُونُ له وَلَدٌ}،
یعنی چگونه ممکن است فرزندی داشته باشد؟ سبحانه وتعالى علوَّاً كبيراً!
۳- {وَلَمْ تَكُنْ له صَاحِبَةٌ}
سبحانه وتعالى علوَّاً كبيراً صفاتش منزه است و مطهر وبزرگ است عظمت او!
۴- {وَخَلَقَ كلّ شَيْءٍ}،
یعنی همه چیز آفریده خداوند است؛ به من نشان دهید جز خدا دیگران چه چیزی آفریدهاند خداوند از شریکانی که برایش میگیرند پاک و منزه است
۵- {وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}،
یعنی آیا نمیداند چه آفریده و او خداوند لطیف و خبیر است؟ بلکه علم خداوند سبحان به همه چیز احاطه دارد
۶- {ذَلِكُمُ اللَّهُ ربّكم لَا إِلَهَ إلا هُوَ خَالِقُ كلّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَى كلّ شَيْءٍ وَكِيلٌ}،
سبحانه وتعالى علواً كبيراً خدایی جز او نیست.
۷- {لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ} صدق الله العظيم،
آفریدههایش قادر به دیدن او نبوده و آنها را نسزد؛ چون هیچ آفریدهای تحمل دیدن عظمت ذات خداوند را ندارد سبحانه و تعالی علوّاً کبیرا. خداوند در این مورد برایتان مثالی زده است که چرا دیدهها در حد دیدن عظمت خداوند نیستند. چون هیچ چیزمانند او نیست و چیزی جزمثل خود خداوند قادر به تحمل دیدن خدا نیست و چیزی هم مانند خدا وجود ندارد که خداوند پاک و منزه است و خدایی جز او نیست. لذا خداوند میخواهد این عقیده حق را که حتی عظیمترین چیز از نظر شما تحمل دین خداوند را ندارد به شما بیاموزد. خداوند کوهی عظیم را مثال میآورد؛ بزرگترین و قویترین چیز در نظر انسان. نبی الله موسی گفت:
{وَلَمَّا جَاءَ مُوسَىٰ لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ ۚ قَالَ لَن تَرَانِي وَلَٰكِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي ۚ فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا ۚ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ ﴿١٤٣﴾}صدق الله العظيم [الأعراف].
ممکن است یکی از علمای بلند پایه سنت و جماعت؛ از کسانی که پیرو احادیث فتنهای هستند که تشابه ظاهری با آیات متشابه دارد و چون قلبشان از حق منحرف است، آیات محکم را رها میکنند بخواهد بگوید:" ای کسی که به زعم خودت مهدی منتظری؛ همانا که این فقط در دنیاست و در آخرت خداوند را در قیامت به وضوح و شفاف خواهیم دید همان طور که ماه را به وضوح میبینیم" . مهدی منتظر حق پروردگارشان در جواب میگوید: مهدی منتظر از شما علمای اهل سنت و جماعت سؤالی دارد. سؤال این است:
{بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ}
آیا این صفت خداوند تغییرمیکند سبحانه وتعالى علوَّاً كبيراً؟
{أَنَّى يَكُونُ له وَلَدٌ}
آیا خداوند روز قیامت فرزندی اختیار میکند، سبحانه وتعالى علواً كبيراً؟
{وَلَمْ تَكُنْ له صَاحِبَةٌ}
آیا روز قیامت برای خداوند همسری خواهد بود، سبحانه وتعالى علوَّاً كبيراً؟
{وَخَلَقَ كلّ شَيْءٍ}
آیا این صفت که خداوند خالق و آفریننده است در روز قیامت تغییر میکند؛ خداوند سبحان که یکتاست و شریکی ندارد؟
{وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}
آیا این صفت در قیامت تغییر کرده و دانش و علم خداوند سبحان و تعالی نسبت به مخلوقات کم میشود؟
{ذَلِكُمُ اللَّهُ ربّكم لَا إِلَهَ إلا هُوَ خَالِقُ كلّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَى كلّ شَيْءٍ وَكِيلٌ}
آیا روز قیامت کسی با اوست و همراه خدا و یا جای او عبادت میشود سبحانه وتعالى علواً كبيراً؟
{لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ} صدق الله العظيم.
نکته مورد سؤال این است چرا باید این صفت ذاتی خداوند و پروردگار عالمیان در اعتقادات اهل سنت و جماعت تغییر کند؛ در حالی که جزو صفات خداوند و پروردگارعالمیان آمده است؟ تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنَّى يَكُونُ له وَلَدٌ وَلَمْ تَكُنْ له صَاحِبَةٌ وَخَلَقَ كلّ شَيْءٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿١٠۱﴾ ذَٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ ۖ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ ۚ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ ﴿١٠٢﴾ لَّا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ ۖ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ ﴿١٠٣﴾ قَدْ جَاءَكُم بَصَائِرُ مِن رَّبِّكُمْ ۖ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ ۖ وَمَنْ عَمِيَ فَعَلَيْهَا ۚ وَمَا أَنَا عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ ﴿١٠٤﴾} صدق الله العظيم [الأنعام]
ای علمای اهل سنت و جماعت؛ به شما خبر خواهم داد چرا این صفت ذات خداوند سبحان در این حدیث -که از نزد غیر خدا و از نزد طاغوت ابلیس شیطان رجیم آمده- تغییر داده شده؛ حدیثی که مخالف محکمات کتاب خداست و از زبان اولیای شیطان که از شیاطین بشرهستند نقل شده است؛ کسانی که در ظاهر خود را با ایمان نشان داده و کفرشان را پنهان میکنند. دلیل این است که اگر آنها نتوانند این اعتقاد- عدم رؤیت خداوند درروز قیامت- را تغییر دهند مسیح کذاب در به فتنه کشاندن مسلمانان در روز رستاخیز اول* بی شک و تردید شکست خواهد خورد ؛ وقتی میگوید من خداوند و پروردگار عالمیان هستم؛ ادعا میکند اوست که تمام کافرانی که در رستاخیز اول بازگشتهاند زنده کرده است؛ و ادعا میکند اوست که جهنم را عرضه کرده و آن را از کنار زمین بشرعبور داده است و ادعا میکند بهشتی که به نیکان وعده داده شده از آن اوست -همان باغی که در باطن زمین است-. اما مسلمانان نمیتوانند گذشتن آتش را رد کنند چون آن را دیده و عده کثیری از آنان کشته شدهاند و نمیتوانند جنتی که در باطن زمین-تحت الثری- است تکذیب کنند چون واقعیت داشته و سحر نیست و نمیتوانند برانگیخته شدن مردگان را رد کنند چون واقعاً تمام کافران امتهای گذشته زنده شدهاند. او میگوید قرآن عظیم را خودش نازل نموده ولی مسلمانانی که به قرآن عظیم ایمان داشته و از آیات محکم آن پیروی میکنند، خواهند گفت:
" اولاً چطور مستقیم و در حالی که ما میتوانیم تو را ببینیم با ما سخن میگویی؟ و خداوند در آیات محکم قرآن عظیم میفرماید:
{وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إلا وَحْياً أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولاً فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ أنّه عَلِيٌّ حَكِيمٌ} صدق الله العظيم [الشورى:51]،
حال چگونه است که رودررو با ما سخن گفته و ما تو را میبینیم؟"
و دشمن خدا شکست خورده و در برابرش به حق حجت اقامه میشود؛ ولی ای جماعت اهل سنت و جماعت؛ اگر از مهدی منتظر پیروی نکنید؛ به فتنه میافتید. آیا از خدا نمیترسید؟ بیشترین افتراهایی که در احادیث فتنه و جعلی وارد شده در اختیار اهل سنت و جماعت است؛ آنان در دام احادیث دروغ و افترا افتادهاند ولی برای خدا شهادت میدهم که کمتر از شیعیان اثنی عشری گرفتار شرک هستند؛ کسانی که به جای خداوند ائمه آل بیت و مهدی منتظر را میخوانند و به این ترتیب به خدا شرک آورده و به شدت گمراه شدهاند. ولی هم چنین برای خدا به حق و یقین شهادت میدهم کسانی که منتظرند محمد رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- در روز قیامت شفاعتشان را بکند هم به خدا شرک آوردهاند از جمله اهل سنت و جماعت؛ اما شیعه بیشتر گرفتار شرک و مبالغه به ناحق در مورد آل بیت است. تمام کسانی که معتقدند در پیشگاه خداوند شفاعت میشوند نیز به خدا شرک آوردهاند ولی درجه شرک متفاوت است. آنها از آیات متشابه پیروی کرده و از آیات محکم رومیگردانند و پیش از این در باره آیات محکم فتوا داده بودیم که این آیات؛ از محکمات و بینات بوده و آیات ام الکتابند که دقیقاً در همان موضوع آمدهاند ولی متشابهات بر خلاف آیه محکم هستند با این که تشابه لفظی دارند ولی ظاهر انها مخالف است. مثلا در آیهای از شفاعت سخن به میان میآید ولی برخلاف آیه محکم کتاب است. برای مثال: فتوایی محکم و بینه درمورد نفی شفاعت درپیشگاه خداوند در تمام آیات محکم کتاب آمده است. مثل این فرموده خداوند تعالی:
{هَلْ يَنْظُرُونَ إلا تَأويلَهُ يَوْمَ يَأتي تَأويلُهُ يَقُولُ الَّذين نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جاءتْ رسل رَبِنَا بالحقّ فَهَلْ لنا مِنْ شُفَعَاءَ فَيَشْفَعُوا لَنَا أو نُردّ فَنَعمَلَ غَيْرَ الَّذي كُنّا نَعْمَلُ قد خَسِرُوا أنفُسَهُم وَضَلَّ عَنْهُم ما كانُوا يَفتَرُون} صدق الله العظيم [الأعراف:53].
و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَأَنذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَنْ يُحْشَرُوا إِلَى ربّهم لَيْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِيٌّ وَلا شَفِيعٌ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:51].
و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَذَرِ الَّذِينَ اتّخذوا دِينَهُمْ لَعِباً وَلَهْواً وَغَرَّتْهُمْ الْحَيَاةُ الدنيا وَذَكِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِمَا كَسَبَتْ لَيْسَ لَهَا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَلا شَفِيعٌ وَإِنْ تَعْدِلْ كلّ عَدْلٍ لا يُؤْخَذْ مِنْهَا أُوْلَئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُوا بِمَا كَسَبُوا لَهُمْ شَرَابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَعَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْفُرُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:70].
و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ مَا لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِن وَلِيٍّ وَلا شَفِيعٍ أَفَلا تَتَذَكَّرُونَ} صدق الله العظيم [السجدة:4].
و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَأَنذِرْهُمْ يَوْمَ الآزِفَةِ إِذْ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَنَاجِرِ كَاظِمِينَ مَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ وَلا شَفِيعٍ يُطَاعُ} صدق الله العظيم [غافر:18].**
و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{أمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّـهِ شُفَعَاءَ ۚ قُلْ أَوَلَوْ كَانُوا لَا يَمْلِكُونَ شَيْئًا وَلَا يَعْقِلُونَ ﴿٤٣﴾قُل لِّلَّـهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعًا ۖ لَّهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿٤٤﴾} صدق الله العظيم [الزمر].
و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَمَا أَدْرَاكَ مَا يَوْمُ الدّين (17) ثُمَّ مَا أَدْرَاكَ مَا يَوْمُ الدّين (18) يَوْمَ لا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شيئاً وَالأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ (19)} صدق الله العظيم [الانفطار:19].
و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَاخْشَوْا يَوْمًا لا يَجْزِي وَالِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَلا مَوْلُودٌ هُوَ جَازٍ عَنْ وَالِدِهِ شيئاً} صدق الله العظيم [لقمان:33].
و نفی خدا در مورد این که رسولش نقشی در شفاعت داشته باشد. خداوند تعالی میفرماید:
{لِيَقْطَعَ طَرَفًا مِّنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْ يَكْبِتَهُمْ فَيَنقَلِبُواْ خَآئِبِينَ(127) لَيْسَ لَكَ مِنَ الأَمْرِ شَيْءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذَّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظَالِمُونَ (128) وَلِلّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَن يَشَاء وَيُعَذِّبُ مَن يَشَاء وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (129)} صدق الله العظيم [آل عمران].
و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{يَا أيّها الَّذينَ آمنُوا أنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُم مِنْ قَبْلِ أن يَأتيَ يَوْمٌ لا بَيٌعٌ فِيهِ وَلا خُلّةٌ وَلا شَفَاعَةٌ والكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ} صدق الله العظيم [البقرة:254]،
و این از آیات محکمی است که برای عالمان امت و جاهلان روشن و بینه است.
سپس به سراغ آیات متشابه میآییم و خواهیم دید ظاهر آنها بر خلاف آیات محکم است. تشابه لفظی وجود دارد اما آن چه که از آن برداشت میشود عکس آیات محکم است. اما این آیات متشابه مطابق احادیث فتنه و جعلی است و کسانی که قلبشان از حق منحرف است از احادیث فتنه مجعول پیروی کرده و گمان میکنند برای بیان آیاتی آمده که هم چنان نیاز به تأویل دارند ولی حدیث فتنه مطابق ظاهرآیات متشابه و برخلاف آیات محکم است.
به سراغ برخی از احادیث دروغی میرویم که شیعیان اثنی عشری و اهل سنت و جماعت دارند:
عن علي بن أبي حمزة قال:قال رجل لأبي عبد الله عليه السلام:إن لنا جاراً من الخوارج يقول:إن محمداً صلى الله عليه وآله يوم القيامة همه نفسه فكيف يشفع؟! فقال أبو عبد الله عليه السلام: ما أحدٌ من الأولين والآخرين إلا وهو يحتاج إلى شفاعة محمد صلى الله عليه وآله يوم القيامة.
عن عبيد بن زرارة قال: سئل أبو عبد الله عليه السلام عن المؤمن هل له شفاعة؟ قال:نعم، فقال له رجل من القوم:هل يحتاج المؤمن إلى شفاعة محمد يومئذ؟ قال:نعم إن للمؤمنين خطاياً وذنوباً، وما من أحد إلا ويحتاج إلى شفاعة محمد صلى الله عليه وآله يومئذ.
قال:وسأله رجل عن قول رسول الله صلى الله عليه وآله:أنا سيد ولد آدم ولا فخر؟ قال:نعم، يأخذ حلقة باب الجنة فيفتحها فيخر ساجداً فيقول الله: إرفع رأسك إشفع تشفع أطلب تعط، فيرفع رأسه ثم يخر ساجداً فيقول الله: إرفع رأسك إشفع تشفع واطلب تعط، ثم يرفع رأسه فيشفع فيشفع، ويطلب فيعطى.
قال:حدثني أبي، عن ابن أبي عمير، عن معاوية بن عمار، عن أبي العباس المكبر قال:دخل مولى لامرأة علي بن الحسين عليه السلام على أبي جعفر عليه السلام يقال له أبو أيمن فقال: يا أبا جعفر يغرون النّاس ويقولون شفاعة محمد شفاعة محمد ؟!.
فغضب أبو جعفر عليه السلام حتى تربَّدَ وجهه، ثم قال:ويحك يا أبا أيمن ! أغرَّك أن عفَّ بطنك وفرجك؟! أما لو قد رأيت أفزاع القيامة لقد احتجت إلى شفاعة محمد صلى الله عليه وآله ! ويلك ! فهل يشفع إلا لمن وجبت له النار ؟!
ثم قال أبو جعفر عليه السلام:إن لرسول الله صلى الله عليه وآله الشفاعة في أمته، ولنا الشفاعة في شيعتنا، ولشيعتنا الشفاعة في أهاليهم.
ثم قال: وإن المؤمن ليشفع في مثل ربيعة ومضر، فإن المؤمن ليشفع حتى لخادمه ويقول: يارب حقّ خدمتي كان يقيني الحر والبردّ. ورواه في بحار الأنوار: 8/38 وفي تفسير نور الثقلين:4/102 و334.
وفي الأدب المفردّ للبخاري/224: ((حدثنا سليمان بن حرب حدثنا حماد بن زيد حدثنا معبد بن هلال العنزي قال اجتمعنا ناس من أهل البصرة فذهبنا إلى أنس بن مالك وذهبنا معنا بثابت البناني إليه يسأله لنا عن حديث الشفاعة فإذا هو في قصره فوافقناه يصلي الضحى فاستأذنا فأذن لنا وهو قاعد على فراشه فقلنا لثابت لا تسأله عن شيء أول من حديث الشفاعة فقال يا أبا حمزة هؤلاء إخوانك من أهل البصرة جاءوك يسألونك عن حديث الشفاعة فقال حدثنا محمد صلى الله عليه وسلم قال إذا كان يوم القيامة ماج النّاس بعضهم في بعض فيأتون آدم فيقولون اشفع لنا إلى ربك فيقول لست لها ولكن عليكم بإبراهيم فإنه خليل الرحمن فيأتون إبراهيم فيقول لست لها ولكن عليكم بموسى فإنه كليم الله فيأتون موسى فيقول لست لها ولكن عليكم بعيسى فإنه روح الله وكلمته فيأتون عيسى فيقول لست لها ولكن عليكم بمحمد صلى الله عليه وسلم فيأتوني فأقول أنا لها فأستأذن على ربّي فيؤذن لي ويلهمني محامد أحمده بها لا تحضرني الآن فأحمده بتلك المحامد وأخر له ساجدا فيقول يا محمد ارفع رأسك وقل يسمع لك وسل تعط واشفع تشفع فأقول يا رب أمتي أمتي فيقول انطلق فأخرج منها من كان في قلبه مثقال شعيرة من إيمان فأنطلق فأفعل ثم أعود فأحمده بتلك المحامد ثم أخر له ساجدا فيقال يا محمد ارفع رأسك وقل يسمع لك وسل تعط واشفع تشفع فأقول يا رب أمتي أمتي فيقول انطلق فأخرج منها من كان في قلبه مثقال ذرة أو خردّ لة من إيمان فأخرجه فأنطلق فأفعل ثم أعود فأحمده بتلك المحامد ثم أخر له ساجدا فيقول يا محمد ارفع رأسك وقل يسمع لك وسل تعط واشفع تشفع فأقول يا رب أمتي أمتي فيقول انطلق فأخرج من كان في قلبه أدنى أدنى أدنى مثقال حبة خردّ ل من إيمان فأخرجه من النار فأنطلق فأفعل.
ترجمه حدیث دروغ:
از علی بن ابوحمزه نقل شده: مردی به پدرم ابوعبدالله علیه السلام گفت: ما همسایهای داریم که از خوراج است ومیگوید: محمدرسول الله صلی الله و آله درروز قیامت فکر خودش است چطور شفاعت کند؟ ابوعبدالله علیه السلام فرمود: هیچ کس- از امتهای گذشته و متأخر -نیست که در روز قیامت به شفاعت محمد صلی الله علیه و آله نیاز نداشته باشد.
از عبیدبن زواره نقل شده: از ابوعبدالله علیه السلام در مورد مؤمنان سؤال شد که آیا مؤمن شفاعت دارد؟ فرمود: بله. مردی از میان قوم سؤال کرد: آیا فرد مؤمن در آن روز به شفاعت محمد نیاز خواهد داشت؟ فرمود: بله مؤمنان خطا و گناه کردهاند و هیچ کس نیست که در آن روز به شفاعت محمد صلى الله عليه وآله نیاز نداشته باشد.
گفت: کسی در مورد فرموده رسول الله صلى الله عليه وآله سؤال کرد که: من آقای فرزندان آدم هستم بدون این که فخری بفروشم فرمود: بله او حلقه در بهشت را گرفته و بازش میکند سپس به زمین افتاده و سجده میکند. خداوند میفرماید: سرت را بالا بگیر . درخواست شفاعت کن که پذیرفته میشود. بخواه که عطا خواهد شد. پس سرش را بالا میآورد و باز به زمین افتاده و سجده میکند. خداوند میفرماید: . درخواست شفاعت کن که پذیرفته میشود. بخواه که عطا خواهد شد.. پس سرش را بالا آورده و شفاعت میکند. شفاعتش پذیرفته میشود و درخواست میکند و به او عطا میگردد.
گفت: پدرم از ابن أبو عمیر و او از معاویة بن عمار و او از عباس المکبر نقل کرد و گفت: مولای یکی از زنان علی بن الحسین که ابوأیمن نامیده میشد نزد أبو جعفر علیه السلام رفت و گفت: أبو جعفر مردم را فریب داده و میگویند شفاعت محمد شفاعت محمد!؟ ابوجعفر علیه السلام به شدت عصبانی شد و صورتش درهم رفت و سپس گفت:ویحک ( رحمت برتو؟) أبو أیمن! آیا پاکدامنی تو در خوراک و امور جنسی تو را مغرور کرده و فریب داده است؟! اگر وحشت روز قیامت را میدیدی به شفاعت محمد صلی اله علیه و آله خودت را محتاج میدیدی. وای برتو! آیا او تنها برای کسی شفاعت میکند که آتش بر او واجب شده است؟
سپس ابو جعفر علیه السلام گفت: همانا که شفاعت امت با رسول الله صلى الله عليه وآله است و ما شفاعت شیعیانمان را میکنیم و شیعیان ما شفاعت خانوادهشان را.
سپس گفت: مؤمن شفاعت جمعیتی به اندازه تعداد قبیله ربیعة و مضر را میکند. مؤمن حتی شفاعت خادمش را کرده و میگوید: پروردگارا به حق خدمتی که در سرما و گرما به من کرد روایت از بحار الأنوار: 8/38 وفي تفسير نور الثقلين:4/102 و334.
و در المفرد البخاری ۲۲۴: سلیمان بن حرب از حماد بن زید از معبد بن هلال العنزی روایت میکند و میگوید: گروهی از اهالی بصره جمع شده و نزد انس بن مالک رفتیم او همراه ما نزد ثابت البنانی آمد و برای ما درمورد حدیث شفاعت از او سؤال کرد. او در قصرش بود و نماز الضحی را میٔخواند ما را پذیرفت و به ما اذن داد در حالی که روی سجادهاش نشسته بود به ثابت گفتیم اولین سؤآلی که میکنی درمورد حدیث شفاعت باشد(فقلنا لثابت لا تسأله عن شيء أول من حديث الشفاعة) گفت ابوحمزه؛ اینها برادران تو از اهالی بصره هستند و نزدت آمدهاند تا از حدیث شفاعت سؤال کنند. گفت محمد صلى الله عليه وسلم به ما گفت در روز قیامت مردم درهم موج میزنند و به سراغ آدم میآیند و میگویند شفاعت ما را در پیشگاه پروردگارت کن؛ او میگوید این با من نیست ومن نمیتوانم اما به سراغ ابراهیم بروید که او خلیل خداوند رحمن است. نزد ابراهیم میروند .ابراهیم میگوید این با من نیست اما به سراغ موسی بروید که او کلیم الله است . نزد موسی میروند او میگوید این با من نیست اما به سراغ عیسی بروید که روح الله و کلمه خداوند است. نزد عیسی میروند و او میگوید این امر با من نیست اما به سراغ مُحَمَّدٌ صَلَّى اللَّه عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بروید. مردم به سراغ من میآیند و من میگویم این با من است و پروردگارم چنین اجازهای را به من داده است و حمد و ثنایی را به من الهام نموده که الان یادم نمی آید . من آن حمد و ثنا را بجا آورده و در پیشگاه خداوند سجده میکنم و خداوند میفرماید یا محمد سرخود را بالا بیاور و بگو که به حرف تو گوش میدهم و سؤال کن که عطا خواهم کرد و شفاعت کن که میپذیرم. من میگویم : امتم امتم؛ خداوند میفرماید برو و هرکسی از آنان را که در قلبش به اندازه دانه جویی ایمان باشد از آنجا خارج ساز.من این کار را خواهم کرد و باز میگردم و بار دیگرآن حمد و ثنا را بجا میآورم و سجده میکنم خداوند میفرماید یا محمد سرخود را بالا بیاور و بگو که به حرف تو گوش میدهم و سؤال کن که عطا خواهم کرد و شفاعت کن که میپذیرم. من میگویم : امتم امتم؛ خداوند میفرماید برو و هرکسی از آنان را که در قلبش به اندازه ذره خردلی ایمان باشد از آنجا خارج ساز.من این کار را خواهم کرد و باز میگردم و بار دیگرآن حمد و ثنا را بجا میآورم و سجده میکنم خداوند میفرماید یا محمد سرخود را بالا بیاور و بگو که به حرف تو گوش میدهم و سؤال کن که عطا خواهم کرد و شفاعت کن که میپذیرم. من میگویم : امتم امتم؛ خداوند میفرماید برو و هرکسی از آنان را که در قلبش به اندازهای کمتر و کمتر و کمتر از ذره خردلی ایمان باشد از آنجا خارج ساز.من این کار را خواهم کرد
پایان اقتباس احادیث فتنه دروغی که نزد شیعیان است. حال سراغ احادیث اهل سنت و جماعت میرویم:
أن رسول الله صلى الله عليه وآله قال:[ إن شفاعتي لأهل الكبائر من أمتي ]
وأخرج عبد الرزاق وابن المنذر عن قتادة إن النّبي (صلّى الله عليه وآله وسلّم) قال: [ تعلموا أن الله يشفّع المؤمنين يوم القيامة بعضهم في بعض ]. راجع نفس المصدر.
وقال النّبي (صلّى الله عليه وآله وسلّم): [ إن في أمتي رجلاً ليدخلن الله الجنة بشفاعته أكثر من بني تميم ]. راجع الدر المنثور للسيوطي في تفسير الآية.
وقال رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم، والشيعة الإمامية تروي هذا الحديث كذلك في علي بن أبي طالب (عليه السلام)، حيث بشفاعته يدخل أكثر من بني تميم بل مثل ربيعة ومضر. كيف لا وقد روى السيوطي أيضاً أن الشهيد يشفع في سبعين من أهل بيته، وروى البيهقي في الاعتقاد عن أنس بن مالك قال:قال رسول الله (صلّى الله عليه وآله وسلّم): [ أنا أول شفيع يوم القيامة، وأنا أكثر الأنبياء تبعاً يوم القيامة، أن من الأنبياء لمن يأتي يوم القيامة ما معه مصدق غير واحد ].
ترجمه حدیث دروغ:
رسول الله صلى الله عليه وآله فرمود: [ من برای کسانی از امتم که مرتکب گناهان کبیره شدند شفاعت میکنم]
عبدالرزاق از ابن المنذر و او از قتادة و او از النّبي (صلّى الله عليه وآله وسلّم) نقل کرده است: [ بدانید در روز قیامت خداوند شفاعت مؤمنان در مورد یک دیگر را میپذیرد]
النّبي (صلّى الله عليه وآله وسلّم) فرمود:[ در میان امتم مردی هست که خداوند با شفاعت او جمعیتی بیش از قبیله بنی تمیم را وارد بهشت میکند]
رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم فرمود و شیعیان امامیه هم این حدیث راروایت میکنند که با شفاعت علي بن أبي طالب (عليه السلام) جمعیتی بیش از قبیله بنی تمیم بلکه به اندازه قبایل ربیعة و مضر وارد بهشت میشوند . چگونه چنین نباشد. السیوطی هم روایت کرده شهید برای هفتاد نفر از اهل بیتش شفاعت میکند و البیهقی در الاعتقاد و از انس بن مالک آورده که رسول الله (صلّى الله عليه وآله وسلّم) فرموده است:[ من اولین شفیع در روز قیامت هستن و بیشترین پیروان را در میان انبیاء دارم. برخی از انبیاء در روز قیامت در حالی حاضر میشوند که تنها یک نفر آنها را تصدیق کرده است]
پایان اقتباس احادیث اهل سنت و جماعت؛
احادیث شفاعت آنها با احادیث شیعیان توافق دارد ولی من خدا را به شهادت میگیرم و شهادت خداوند کافی است که من تمام اینها را زیر پا میگذارم و به احادیث شیطانی که برخلاف آیات محکم قرآن و موافق آیات متشابهی است که هم چنان نیازمند تأویل هستند؛ تمسک نمیجویم.
ای مردم از خدا بترسید و آن چه که شما را به شک و تردید میاندازد رها کرده و چیزی را بگیرید که شما را به شک نمیاندازد ؛که این برایتان بهتر است، باشد که تقوا کنید. آیا فکر میکنید اگر به آیات محکم و بینه و ام الکتاب تمسک جستید؛ در دنیا هلاک شده و در آخرت عذاب خواهید شد؟ به پروردگارعالمیان قسم که هرگز چنین نخواهد شد. بلکه به فوز بزرگی نایل خواهید شد و به راه راست-صراط مستقیم- هدایت میگردید چون از شفاعت در پیشگاه خدا مأیوس شده و با توبه و انابه به سوی خدا رو کرده و به رحمت او امیدوار شده و با رحمت خدا از هرچیز دیگر بینیاز شدهاید. چه کسی بیش از خداوند ارحم الراحمین نسبت به شما رحم دارد؛ یا مگر گمان میکنید خداوند منکراین خواهد شد که بیش از همه بندگانش نسبت به شما رحم دارد؟ اما وعده خدا حق است و او ارحم الراحمین است...
ای عجب از شیعیان و اهل سنت و جماعت! چطور از کسانی درخواست شفاعت دارید که رحمتشان کمتر از خداوند ارحم الراحمین است؟ به خداوندی که خدایی جز او نیست قسم؛ به خدا شرک آوردهاید، مگر کسی که پروردگارم به او رحم کند و در پیشگاه خداوند به امید ولیّ نباشد که شفاعتش را بکند؛ آیا از خدا نمیترسید؟
ای امت اسلام!متشابهات را به اهل آن واگذار نمایید تا تأویلشان را برایتان بیاورند و به محکمات قرآن عظیم اعتصام داشته باشید تا به صراط مستقیم هدایت گردید. ولی متأسفانه؛ ای جماعت شیعیان اثنی عشری و ای اهل سنت و جماعت که به شفاعت معتقدید؛ همانا که قلب همهی شما از حق منحرف شده است؛ آیا میدانید انحراف قلب از حق چیست؟ پیروی از آیات مشابه قرآن عظیم و روگرداندن از آیات محکم و بینهای است که آیات ام الکتاب و مادر قرآن هستند و تنها قلبهایی که از حق منحرف باشند از آن آیات رو میگردانند محکمات واضحی را که برای عالم و جاهل روشن و بینه است رها کرده واز متشابهات پیروی میکنند که علیرغم تشابه لفظی؛ ظاهرآنها برخلاف آیات محکم است و متشابهات برعکس آیات محکم هستند. یعنی شما میبینید آیات محکم وام الکتابی که برای عالم وجاهل روشن هستند؛ شفاعت در پیشگاه پروردگار را به کلی رد میکنند. مثل فرموده خداوند تعالی:
{هَلْ يَنْظُرُونَ إلا تَأويلَهُ يَوْمَ يَأتي تَأويلُهُ يَقُولُ الَّذين نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جاءتْ رسل رَبِنَا بالحقّ فَهَلْ لنا مِنْ شُفَعَاءَ فَيَشْفَعُوا لَنَا أو نُردّ فَنَعمَلَ غَيْرَ الَّذي كُنّا نَعْمَلُ قد خَسِرُوا أنفُسَهُم وَضَلَّ عَنْهُم ما كانُوا يَفتَرُون} صدق الله العظيم [الأعراف:53].
و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَأَنذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَنْ يُحْشَرُوا إِلَى ربّهم لَيْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِيٌّ وَلا شَفِيعٌ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:51].
و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَذَرِ الَّذِينَ اتّخذوا دِينَهُمْ لَعِباً وَلَهْواً وَغَرَّتْهُمْ الْحَيَاةُ الدنيا وَذَكِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِمَا كَسَبَتْ لَيْسَ لَهَا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَلا شَفِيعٌ وَإِنْ تَعْدِلْ كلّ عَدْلٍ لا يُؤْخَذْ مِنْهَا أُوْلَئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُوا بِمَا كَسَبُوا لَهُمْ شَرَابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَعَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْفُرُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:70].
و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ مَا لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِن وَلِيٍّ وَلا شَفِيعٍ أَفَلا تَتَذَكَّرُونَ} صدق الله العظيم [السجدة:4].
و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَأَنذِرْهُمْ يَوْمَ الآزِفَةِ إِذْ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَنَاجِرِ كَاظِمِينَ مَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ وَلا شَفِيعٍ يُطَاعُ} صدق الله العظيم [غافر:18].
و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{أمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّـهِ شُفَعَاءَ ۚ قُلْ أَوَلَوْ كَانُوا لَا يَمْلِكُونَ شَيْئًا وَلَا يَعْقِلُونَ ﴿٤٣﴾قُل لِّلَّـهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعًا ۖ لَّهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿٤٤﴾} صدق الله العظيم [الزمر].
و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَمَا أَدْرَاكَ مَا يَوْمُ الدّين (17) ثُمَّ مَا أَدْرَاكَ مَا يَوْمُ الدّين (18) يَوْمَ لا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شيئاً وَالأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ (19)} صدق الله العظيم [الانفطار:19].
و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَاخْشَوْا يَوْمًا لا يَجْزِي وَالِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَلا مَوْلُودٌ هُوَ جَازٍ عَنْ وَالِدِهِ شيئاً} صدق الله العظيم [لقمان:33].
و نفی خدا در مورد این که رسولش نقشی در شفاعت داشته باشد. خداوند تعالی میفرماید:
{لِيَقْطَعَ طَرَفًا مِّنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْ يَكْبِتَهُمْ فَيَنقَلِبُواْ خَآئِبِينَ(127) لَيْسَ لَكَ مِنَ الأَمْرِ شَيْءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذَّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظَالِمُونَ (128) وَلِلّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَن يَشَاء وَيُعَذِّبُ مَن يَشَاء وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (129)} صدق الله العظيم [آل عمران].
و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{يَا أيّها الَّذينَ آمنُوا أنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُم مِنْ قَبْلِ أن يَأتيَ يَوْمٌ لا بَيٌعٌ فِيهِ وَلا خُلّةٌ وَلا شَفَاعَةٌ والكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ} صدق الله العظيم [البقرة:254]،
ای امت اسلام این آیات از محکمات و آیات ام الکتابند که برای عالم و جاهلتان روشن و واضح میباشند:
{وَأَنذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَنْ يُحْشَرُوا إِلَى ربّهم لَيْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِيٌّ وَلا شَفِيعٌ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:51].
آیا از نظر شما این آیه محکم است یا متشابه که نیاز به تأویل داشته باشد؟ آیا ایمان نمیآورید؟ اما کسانی از شیعیان و اهل سنت که به شفاعت اعتقاد دارند؛ قلبهایشان از آیات محکم و بینه و ام الکتاب منحرف است و آنها را واگذاشته و از آیات متشابهی که درمورد شفاعت آمدهآند پیروی میکنند و لذا هم خودشان گمراه شدهاند و هم دیگران را از راه درست به گمراهی کشاندهاند. علت انحراف قلبی آنها این است که از آیات متشابهی پیروی میکنند که هم چنان نیاز است تا از کتاب تأویل شوند و از آیات محکمی که برای عالم وجاهل روشن و بینه است رومیگردانند. خداوند تعالی میفرماید:
{هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيات مُحْكَمَاتٌ هُنّ أمّ الكتاب وَأُخَرُ متشابهاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ في قلوبهم زيغٌ فَيتّبعون مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إلا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كلّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إلا أُوْلُو الأَلْبَابِ} صدق الله العظيم [آل عمران:7].
خداوندا ابلاغ کردم؛ خدایا شاهد باش وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين..
خليفة الله وعبده؛ الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* برای اطلاع بیشتر درمورد رستاخیز اول که قبل از برپایی قیامت رخ خواهد داد به بیانات امام در مورد رستاخیز اول در لینک زیر مراجعه شود:
https://mahdialumma.xyz/showthread.php?16077
** روز″الآزفة″ روزی از ایام الله است و بر طبق کتاب روزی است که سفر به زمین دارای دو مشرق در آن به انجام خواهد رسید و برای همین با نام روز ″الآزفة″ نامیده میشود.و اما روز رستاخیز و برانگیخته شدن شامل و فراگیر؛ بعد ازآنی فرا میرسد که خداوند تمام موجودات زنده ملکوت را هلاک کرده باشد و حتی هشت ملکی که عرش عظیم را حمل میکنند نیز هلاک میشوند:
https://mahdialumma.xyz/showthread.php?24493
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=141009
جميع الحقوق ® محفوظة لجميع المسلمين في الأرض.