المساعد الشخصي الرقمي

مشاهدة النسخة كاملة : فتوای حق در مورد این که امام مهدی دو غیبت دارد و خداوند وکیل و شاهد سخن من است



Admin
26-04-2019, 03:52 PM
- 3 -
امام ناصر محمد اليماني
27 - 02 - 1430 هـ
23 - 02 - 2009 مـ
۵ - اسفند - ۱۳۸۷ ه.ش.
10:40 بعد از ظهر
(بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى)

[لمتابعة رابط المشاركة الأصليّة للبيان]
(https://nasser-alyamani.org/showthread.php?p=896)https://nasser-alyamani.org/showthread.php?p=896 (https://nasser-alyamani.org/showthread.php?p=896)
________

فتوای حق در مورد این که امام مهدی دو غیبت دارد و خداوند وکیل و شاهد سخن من است..

بسم الله الرحمن الرحيم و صلوات و سلام بر نبیّ أمیّ امین و خاندانش و تمام پیروان حق تا یوم الدین و بعد ...
ای جعفر و ای شیعیان اثنی عشری، همانا که امام مهدی دو غیبت داشت و از خانواده و شهرش دور شد و آنها از دوست و همراهشان بی‌خبر بودند و علت آن دلایل شخصی است که قبلاً درمورد آنها توضیح داده شد. مهم این است که عقیده شیعه درمورد دو غیبت امام مهدی درست است و در زمان مقدر شده توسط خداوند رخ داده و از روی عمد برای تطابق با این باور توسط من نبود، به خداوند کعبه قسم چنین نبود. من نمی‌دانستم مهدی منتظر دو بار غیبت دارد و نمی‌دانستم مهدی هستم. در آن روزها اطلاعات کمی داشتم و تنها از امور ضروری دینی آگاه بودم که هر مسلمانی باید از آنها آگاه باشد. مهم این است که دو غیبت واقعاً رخ داد و خداوند شاهد و وکیل سخن من است. غیبت کبری قبل از غیبت صغری رخ داد.


و اما در دوران غیبت کبری*، در یمن بودم و کسی از خانواده و همشهریان من خبر نداشتند کجا هستم. دلیل ناپدید شدن من شرایطی بود که دوست ندارم به آنها اشاره کنم و قبلاً در یکی از بیانات دلیلش را آورده‌ام. مهم این است که شرایط مرا مجبور کرد از خانواده و مردم شهر و تمام کسانی که مرا می‌شناختند، مخفی شوم و تنها کسانی از من خبر داشتند که به آنان اعتماد داشتم و از خانواده و همشهریانم نبودند؛ ممکن است برادرانی داشته باشی که از مادرت متولد نشد‌ه‌اند. سپس به خارج از یمن سفر کردم و خانواده و تمام کسانی که مرا می‌شناختند از دیدن من در شبکه ماهواره‌ای عراق شگفت‌زده شدند. من در کنار صدام حسین سفیانی و برای دفاع از برادران دینی و زمین و شرافت عربی در آنجا بودم. اما در آنجا متوجه امری شدم که قبل از رفتن نمی‌دانستم. آنجا بود که دریافتم صدام حسین، ظالم است و بعد از آن متوجه شدم او پیروز نخواهد شد و خداوند کسی را بر او مسلط خواهد کرد که ظالم‌تر از اوست. تصدیق فرموده خداوند تعالی:


{وَكَذَٰلِكَ نُوَلِّي بَعْضَ الظَّالِمِينَ بَعْضًا} صدق الله العظيم [الأنعام:۱۲۹]
همچنین در رویایی حق، خداوند از طریق محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم، به من فتوا داد که:


[صدام حسین همان سفیانی است و خیری در صدام نیست]


پایان رویای حق


او سفیانی نامیده می‌شود چون نسب او به قریش رسیده و از ذریه معاویه بن ابوسفیان است و دانستم در برابر آمریکا پیروز نمی‌شود و آمریکا و کسانی که به آمریکا کمک کردند از صدام ظالم‌تر بودند. همانا که خداوند کسانی ظالم‌تر را بر او مسلط کرد تا طعمِ بدِ عذابی را به او بچشانند که او به دیگران داده بود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:


{وَكَذَٰلِكَ نُوَلِّي بَعْضَ الظَّالِمِينَ بَعْضًا} صدق الله العظيم [الأنعام:۱۲۹]
صدام شکست خورد و خانواده و همشهریان و اقوام و تمام کسانی که مرا می‌شناختند (بعد از دیدن من در شبکه ماهواره‌ای) از من بی‌خبر ماندند و سپس به این نتیجه رسیدند که من بی‌شک‌ در جنگ عراق کشته شده‌ام. اما از اینکه زنده مانده بودم باز شگفت‌زده شدند و این بشارت بزرگی برای خانواده و همشهریان و تمام آشنایان بود، آن هم بعد از اینکه از زنده بودنم مأیوس شده بودند. چون من دو بار در شبکه ماهواره‌ای عراقی ظاهر شده بودم و سپس خبری از من نشده بود مگر تا بعد از حمله آمریکا و جنگ آنان با عراق. سپس از عراق خارج شدم و به سوریه و دمشق رفتم تا با مادرم تماس گرفته و خبر سلامتی‌ام را به او بدهم، چون خانواده و همشهریان و اقوام بعد از اینکه دیدند در یکی از شبکه‌های ماهواره‌ای عراق صحبت می‌کنم، دریافته بودند در عراق هستم. تلاش کردم هرطور که شده به عراق بازگردم ولی سوری‌ها در مرز با عراق مانع ما شدند و گفتند جز عراقی‌ها کسی حق ورود به عراق را ندارد. یک شب تمام تلاش کردم اما اجازه ندادند. پس به دمشق بازگشتم و تا زمانی که خدا خواست آنجا ماندم. سپس به یمن بازگشتم و این را از خانواده و همشهریان و اقوام مخفی نگاه داشتم. مهم این بود که از سوریه با مادرم تماس گرفته و به او اطمینان داده بودم که سلامت هستم. دیگر خبری از من به آنها نرسید و به یمن بازگشتم و غیبت دیگرم ادامه داشت. در صنعا پنهان شده بودم و با خانواده‌ام که در صنعا بودند تماس نداشتم، با هیچ‌یک از همشهریان و اقوام هم تماس نداشتم و هیچ‌کس از بازگشت من خبر نداشت جز سه نفری که به آنان اعتماد داشتم و نیازهایم را برطرف می‌کردند. به بازار نمی‌رفتم تا کسی مرا نشناسد و تصمیم گرفتم تا مدت نامعلومی مخفی شوم تا مشکلم حل شود. آن زمان دوازده میلیون ریال یمنی بدهکار بودم چون در تجارت ماشین ضرر کرده بودم و این دلیل غیبت کبری و صغری من بود و در طول این دو غیبت مشکلاتی داشتم... و الحمدلله.


مهم این است که این دو غیبت گذشت و تمام شد و شما جماعت شیعیان اثنی عشری، اکنون در دوران گفت‌وگو قبل از ظهور هستید. ای جعفر! از خدا تقوا کن و از انصار پیشگام برگزیده باش. به خداوندی که آفریننده من و توست برایت قسم می‌خورم که تو امام مهدی حق پروردگارت را مسخره می‌کنی! برادر من خدا تو را هدایت فرماید و از تو بگذرد. نمی‌دانی من امام مهدی حقِّ پروردگارت هستم، اگر می‌دانستی من امام مهدی حقِّ پروردگارت هستم از انصار پیشگام برگزیده می‌شدی و کسی که حق را تصدیق کند چه مرد خوبی است.

وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين..
أخوك الإمام ناصر محمد اليماني.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

*غیبت کبری: از زمان پنهان شدن در یمن و سپس رفتن به خارج یمن (عراق سوریه و..) تا بازگشت دوباره به یمن است و غیبت صغری بعد از بازگشت دوباره به یمن است.


اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=29544