مشاهدة النسخة كاملة : پاسخ امام به "کاشف" و بیاناتش خطاب به شیعیان اثنی عشری
Admin
21-07-2019, 06:31 AM
پاسخ امام به "کاشف" و بیاناتش خطاب به شیعیان اثنی عشری
- 1 -
الإمام ناصر محمد اليماني
01 - 08 - 1429 هـ
03 - 08 - 2008 مـ
۱۳-مرداد-۱۳۸۷ه.ش
01:01 صباحاً
ــــــــــــــــ
ای شیعیان اثنی عشری؛ بیانی حاوی حقیقتی بزرگ درباره مهدی منتظر
بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين، السلام علينا وعلى جميع عباد الله الصالحين في الأوّلين وفي الآخرين وفي الملأ الأعلى إلى يوم الدّين، وبعد..
به تمام شیعیان اثنی عشری برای گفتگو با مهدی منتظر یاری دهنده به محمد رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- إمام ناصر محمد يماني خیر مقدم میگوییم و اما این که گفتی پاسخ دیگران دستکاری و تغییر داده میشود؛ از خدا یاری و استعانت میجویم! حرف ناحق درمورد ما نزن. خدا میداند من به هیچ وجه سخنان هیچ بشری را که با من به گفتگو پرداخته و پاسخی بدهد را تغییرندادهام؛ البته اگرکسی به من دشنام بدهد؛ خودم یا یکی دیگر از ناظران آن را حذف میکنیم. من به هیچ ناظری اجازه تغییر پاسخ دیگران را نمیدهم. اگر احتمالا چنین امری صورت گرفته باشد؛ خطای بزرگی مرتکب شدهاند. به هیچ وجه چنین کاری نکرده و نمیکنند. ای شیعیان اثنی عشری هرچه که میخواهید بنویسید وبگذارید. اما اجازه بدهید همین الان غلبه و پیروزی خود در گفتگو با شما را اعلان کنم و بگویم دهان تمام کسانی که به ناحق در مورد شأن من تشکیک میکنند را میبندم و با کلام محفوظ ازتحریف پروردگارعالمیان و سنت حق رسولش که مخالف قرآن نیست؛ آنها را سرجایشان نشانده و متوقفشان میکنم و اگر شما را به حق خاموش نکردم؛ مهدی منتظر امام دوازدهم آل بیت مطهر نیستم.
وسلامٌ على المرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
پاسخی که عبد النّعيم الأعظم؛ المهديّ المنتظَر الإمام ناصر محمد اليماني؛ خودش آن را نوشته است
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=4050
Admin
21-07-2019, 11:27 AM
-2-
الإمام ناصر محمد اليماني
01 - 03 - 1429 هـ
08 - 03 - 2008 مـ
۱۸-اسفند-۱۳۸۶ه.ش.
02:24 صباحاً
ــــــــــــــــ
پاسخ به بیان حقیقتی بسیار بزرگ ....
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على خاتم الأنبياء والمرسلين محمد رسول الله وآله الطيبين، السلام علينا وعلى جميع عباد الله الصالحين في الأولين وفي الآخرين وفي الملأ الأعلى إلى يوم الدّين، ولا أُفرّق بين أحدٍ من رُسله وأنا من المسلمين، وبعد..
برادر"الکاشف" حق را میگویم و جز حق به خداوند و رسول او نسبت نمیدهم ؛ اما درباره حدیث وارد شده: [ ويواطئ اسمه اسمي واسم أبيه اسم أبي ]
[ نام او نام مرا همراهی کرده و نام پدرش نام پدر من است]
به این حدیث حق؛ مطلبی به ناحق اضافه شده است و بعد از حق، تنها گمراهی است. حدیث حق این فرموده ایشان - صلوات و سلام براو باد – است:
[ يواطئ اسمه اسمي ]
[ نام او نام مرا همرامی می کند]
امر دین ربطی به پدر محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - (عبدالله بن عبد المُطلب) ندارد؛ مهدی منتظر برای یاری رساندن به اعتقادات عبدالله نمیآید بلکه وظیفه او یاری به محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله و سلم (ناصر محمد) است و حکمت برانگیخته شدن مهدی منتظر؛ نصرت و یاری رساندن به چیزی است که محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله با آن آمده است یعنی کتاب خداوند و سنت رسولش و امر او ربطی به پدر رسول الله ندارد که دینش "وثنیة"و بت پرستی بود؛ پس چرا میخواهید نام مهدی منتظر با نام عبدالله هم همراه باشد؟ حکمت آن چیست؟ بلکه اضافه شدن اسم پدر رسول به این حدیث حق؛ حکمت آن را از بین برده است. مهدی منتظر برای یاری دین بت پرستی که عبدالله عبدالمطلب به آن باور داشت؛ نیامده است. بلکه به سوی شما آمده تا دینی که محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله بر آن بود را یاری نماید. خداوند مرا نه نبی قرار داده و نه رسول؛ بلکه در نام من خبر و نشانه و عنوان ماموریتم نهاده شده است " ناصر محمد" تصدیق حدیث حق محمد رسول الله :[ يواطئ اسمه اسمي ] ایشان نفرموده اند[ اسمه اسمي ]. دراین صورت "تواطؤ" دیگر حکمتی نداشت و اسم مهدی نمیتواند محمد باشد چون "تواطؤ" بی حکمت خواهد شد؛ بلکه منظور این است اسم مهدی همراه با اسم محمد است (ناصر محمد) و به این ترتیب حکمت حدیث حق مشخص میشود و منظور توافق و همراهی و مرافقت است که همان "تواطؤ" و همراهی نام محمد رسول الله-صلی علیه و آله و سلم- در نام پدر من است (ناصر محمد) و لذا مهدی منتظر با دین جدیدی نیامده است بلکه یاری رساننده و ناصر دینی است که محمد رسول الله-صلی علیه و آله و سلم- آورده است.
واما در مورد این فرموده خداوند تعالی :
{ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ (۱) مَا أَنتَ بِنِعْمَةِ ربّك بِمَجْنُونٍ (۲)} صدق الله العظيم [القلم]
{ن، سوگند به قلم و آنچه می نویسند، (۱) که به نعمت پروردگارت تو مجنون نیستی، (۲)}
در این آیه محمد رسول الله-صلی علیه و آله و سلم- است که مورد خطاب است نه مهدی؛ به راستی که خداوند با حرفی از حروف نام مهدی منتظر ناصر محمد قسم میخورد؛ کسی که به واسطه او خداوند دین جدّش را برای تمام عالمیان به ظهور میرساند تا حقانیت آن بر همگان روشن گردد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{يُرِيدُونَ أَن يُطْفِئواْ نُورَ اللّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللّهُ إلا أَن يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ (۳۲) هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالهدى وَدِينِ الحقّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدّين كلّه وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ (۳۳)} صدق الله العظيم [التوبة]
{آنها میخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند؛ ولی خدا جز این نمیخواهد که نور خود را کامل کند، هر چند کافران ناخشنود باشند! (۳۲) او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیینها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند! (۳۳)}
تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{يُرِيدُونَ لِيُطْفِئوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ (۸) هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالهدى وَدِينِ الحقّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدّين كلّه وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ(۹)}صدق الله العظيم [الصف]
{آنان میخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند؛ ولی خدا نور خود را کامل میکند هر چند کافران خوش نداشته باشند! (۸) او کسی است که رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا او را بر همه ادیان غالب سازد، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند! (۹)}
و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالهدى وَدِينِ الحقّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدّين كلّه وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيداً (۲۸)}صدق الله العظيم [الفتح]
{ او کسی است که رسولش را با هدایت و دین حق فرستاده تا آن را بر همه ادایان پیروز کند؛ و کافی است که خدا گواه این موضوع باشد! (۲۸)}
واین وفای خداوند به وعدهای است که به مسلمانان صالح داده است؛ خداوند به آنان وعده داده است که:
{وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمنوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الأرض كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شيئاً وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ (۵۵)} صدق الله العظيم [النور]
{ خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند وعده میدهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد، همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید؛ و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پابرجا و ریشهدار خواهد ساخت؛ و ترسشان را به امنیّت و آرامش مبدّل میکند، آنچنان که تنها مرا می پرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت. و کسانی که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقانند. (۵۵)}
و معنی :{وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ (۵۵)}
{و کسانی که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقانند.}
کسانی هستند که مرتد شده و از حق بازگشته و از طاغوت یعنی مسیح دجال پیروی میکنند و این امر بعد از آن است که خداوند به واسطه مهدی منتظر تمام مردم را هدایت کرده است؛ آن گاه مسیح دجال میآید تا بعد از ایمان آوردن آنها را به فتنه بیندازد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{الم (۱) أَحَسِبَ النّاس أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ (۲) وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ (۳)} صدق الله العظيم [العنكبوت]
{الم (۱) آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: «ایمان آوردیم»، به حال خود رها میشوند و آزمایش نخواهند شد؟! (۲) ما کسانی را که پیش از آنان بودند آزمودیم باید علم خدا درباره کسانی که راست میگویند و کسانی که دروغ میگویند تحقق یابد! (۳)}
واما فرمایش خداوند {الم} این یعنی المهدی المنتظر؛ او که با اراده خداوند عامل هدایت تمام مردم میشود؛ سپس در همین آیات از فتنه مسیح دجال ذکر به میان میآید و خداوند تعالی می فرماید:
{الم (۱) أَحَسِبَ النّاس أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ (۲) وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ(۳)} صدق الله العظيم [العنكبوت]
{الم (۱) آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: «ایمان آوردیم»، به حال خود رها میشوند و آزمایش نخواهند شد؟! (۲) ما کسانی را که پیش از آنان بودند آزمودیم باید علم خدا درباره کسانی که راست میگویند و کسانی که دروغ میگویند تحقق یابد! (۳)}
خداوند نمی فرماید "احسب الذین آمنوا" ؛ اگر چنین میفرمود؛ منظور انسانهایی بود که ایمان داشتند؛ ولی خداوند با مهدی منتظر تمام مردم عالم را هدایت میکند تا تمام دین برای خداوند باشد و سپس مسیح دجال برای به فتنه انداختن و دور کردن آنها از حق خواهد آمد. برای همین هم از فتنه مسیح دجال به شما خبر داده میشود که وقوع آن بعد از هدایت شدن تمام مردم از جانب خداوند و با واسطه مهدی منتظر است. ولی مهدی منتظر مردم را از فتنه مسیح دجال نجات خواهد داد و آنها از او (دجال ) پیروی نمیکنند مگر کسانی که از اولیاء او بوده و مسیح دجال را عبادت میکنند و آگاهند که او طاغوت و شیطان رانده شده و دشمن خداوند و پروردگار عالمیان است. این امر به خاطر گمراه بودنشان نیست، بلکه آنها نیزمانند شیطان کافرند. ایمان دارند که خداوند یکتا و بی شریک است اما نسبت به او کافر شده و به دشمنی با خدا روی آوردهاند. آنها به برانگیخته شدن-رستاخیز- و آتش و بهشت ایمان دارند اما از حق بیزار بوده و از آن رو میگردانند و برای همین شیاطین بشر بنده طاغوتند و اگرراه حق را ببینند باز هم آن را انتخاب نمیکنند با این که میدانند حق است و از جانب پروردگار آمده است. اگر راه غلط و باطل را ببینند با آگاهی از بیراهه بودن؛ آن را برمیگزینند. خداوند درباره آنها میفرماید:
{وَإِن يَرَوْاْ سَبِيلَ الرُّشْدِ لاَ يَتَّخِذُوهُ سبيلاً وَإِن يَرَوْاْ سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سبيلاً}صدق الله العظيم [الأعراف:۱۴۶]
{ اگر راه هدایت را ببینند، آن را راه خود انتخاب نمیکنند؛ و اگر طریق گمراهی را ببینند، آن را راه خود انتخاب میکنند!}
آنها هستند که:
{مَلْعُونِينَ أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِيلاً (۶۱)} صدق الله العظيم [الأحزاب]
{وآنان لعنت شدگانند هر جا یافته شوند گرفته خواهند شد و به سختی به قتل خواهند رسید!}
و خداوند مرا تنها برای هدایت آدمیان برنیانگیخته است که اگر چنین باشد؛ غایت من که هدایت همگی موجودات است -از پشه گرفته تا بزرگتر از آن –تحقق نخواهد یافت. چون من خداوند را آن گونه که باید و شایسته اوست عبادت میکنم؛ من رضوان نفس خداوند تعالی را عبادت مینمایم تا او در نفس خود راضی باشد. رضوان نفس خدا را وسیلهای برای رسیدن به بهشت نعیم قرار نمی دهم و به خداوند پناه میبرم از این که نعیم اعظم رضوان نفس خداوند را وسیلهای برای نعیم جنت که کوچکتر و فروتر از نعیم اعظم است گردانم؛ اگر چنین بود پس چرا من به درجه رفیع و عالی خلافت کامل و شامل رسیدهام، خلافت بر تمام امتها از پشه گرفته تا بالاتر و فراتر از آن؟ بلکه خداوند تنها یک غایت و هدف برای من منظور داشته است و آن رضوان نفس خداوند است و من تا زمانی که خداوند در نفس خود راضی نشود و کوچکترین حسرتی برای بندگانش نخورد؛ راضی نخواهم شد. ولی در حال حاضر تمام امتها از پشه گرفته تا فراتر از آن بین من و آرزویم قرار گرفتهاند و تمام این امت ها مانند شما هستند و آفریده شده اند تا خداوند را عبادت نمایند و
{كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِيحَهُ} صدق الله العظيم [النور:۴۱]
{هر یک از آنها نماز و تسبیح خود را میداند}
به این ترتیب خداوند مهدی منتظر را پرچم هدایت همه امتها از پشه تا فراتر از آن قرار داده است پس از حق پیروی کرده و اطاعت نموده و در برابر امر خلیفهای که هدایتش شامل تمام موجودات میشود خضوع کنید و خداوند بعد از آن که با نشانه عذاب دردناک درست بودن امر مرا به مردم ثابت نمود با این امتها مرا یاری خواهد کرد ت صدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَقَالُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِّن رَّبِّهِ ۚ قُلْ إِنَّ اللَّـهَ قَادِرٌ عَلَىٰ أَن يُنَزِّلَ آيَةً وَلَـٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿٣٧﴾ وَمَا مِن دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثَالُكُم ۚ مَّا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِن شَيْءٍ ۚ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ ﴿٣٨﴾ وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا صُمٌّ وَبُكْمٌ فِي الظُّلُمَاتِ ۗ مَن يَشَإِ اللَّـهُ يُضْلِلْـهُ وَمَن يَشَأْ يَجْعَلْهُ عَلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿٣٩﴾ قُلْ أَرَأَيْتَكُمْ إِنْ أَتَاكُمْ عَذَابُ اللَّـهِ أَوْ أَتَتْكُمُ السَّاعَةُ أَغَيْرَ اللَّـهِ تَدْعُونَ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿٤٠﴾ بَلْ إِيَّاهُ تَدْعُونَ فَيَكْشِفُ مَا تَدْعُونَ إِلَيْهِ إِن شَاءَ وَتَنسَوْنَ مَا تُشْرِكُونَ ﴿٤١﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].
{ و گفتند: «چرا نشانه (و معجزهای) از طرف پروردگارش بر او نازل نمیشود؟!» بگو: «خداوند، قادر است که نشانهای نازل کند؛ ولی بیشتر آنها نمیدانند!» (۳۷) هیچ جنبندهای در زمین، و هیچ پرندهای که با دو بال خود پرواز میکند، نیست مگر اینکه امتهایی همانند شما هستند. ما هیچ چیز را در این کتاب، فرو گذار نکردیم؛ سپس همگی به سوی پروردگارشان محشور میگردند. (۳۸) آنها که آیات ما را تکذیب کردند، کرها و لالهایی هستند که در تاریکیها قرار دارند. هر کس را خدا بخواهد گمراه میکند؛ و هر کس را بخواهد بر راه راست قرار خواهد داد. (۳۹) بگو: «به من خبر دهید اگر عذاب پروردگار به سراغ شما آید، یا رستاخیز برپا شود، آیا غیر خدا را میخوانید اگر راست میگویید؟!» (۴۰) بلکه تنها او را میخوانید! و او اگر بخواهد، مشکلی را که بخاطر آن او را خواندهاید، برطرف میسازد؛ و آنچه را همتای خدا قرارمیدهید، فراموش خواهید کرد. (۴۱)}
نشانه عذاب دردناک فرود خواهد آمد و مردم بعد از آن که برایشان ثابت شد این نشانه حقی است که از جانب پروردگارشان آمده است به درگاه او پناه میبرند؛ تا عذاب را از سر آنها رفع نماید و خداوند تعالی میفرماید:
{قُلْ أَرَأَيْتُكُم إِنْ أَتَاكُمْ عَذَابُ اللّهِ أَوْ أَتَتْكُمُ السَّاعَةُ أَغَيْرَ اللّهِ تَدْعُونَ إِن كنتم صَادِقِينَ (۴۰) بَلْ إِيَّاهُ تَدْعُونَ فَيَكْشِفُ مَا تَدْعُونَ إِلَيْهِ إِنْ شَاء وَتَنسَوْنَ مَا تُشْرِكُونَ (۴۱)} صدق الله العظيم [الأنعام]
{بگو: «به من خبر دهید اگر عذاب پروردگار به سراغ شما آید، یا رستاخیز برپا شود، آیا غیر خدا را میخوانید اگر راست میگویید؟!» (۴۰) بلکه تنها او را میخوانید! و او اگر بخواهد، مشکلی را که بخاطر آن او را خواندهاید، برطرف میسازد؛ و آنچه را همتای خدا قرارمیدهید، فراموش خواهید کرد. (۴۱)}
و این عذاب پاره سنگهایی است که از دود آشکار برخاسته از سیاره عذاب میآیند. سیارهای که نشانه تصدیق است و خداوند آن را در کمین تکذیب کنندگان کتاب خدا و سنت حق رسولش گذاشته است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّمَاء بِدُخَانٍ مبين (۱۰) يَغْشَى النّاس هَذَا عَذَابٌ أَلِيمٌ (۱۱) رَبَّنَا اكْشِفْ عَنَّا الْعَذَابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ (۱۲) أَنَّى لَهُمُ الذِّكْرَى وَقَدْ جَاءهُمْ رَسُولٌ مبين (۱۳) ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَقَالُوا مُعَلَّمٌ مَّجْنُونٌ(۱۴) إِنَّا كَاشِفُو الْعَذَابِ قَلِيلاً إِنَّكُمْ عَائِدُونَ (۱۵) يَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْكُبْرَى إِنَّا مُنتَقِمُونَ (۱۶)} صدق الله العظيم [الدخان]
{پس منتظر روزی باش که آسمان دود آشکاری پدید آورد... (۱۰) که همه مردم را فرامیگیرد؛ این عذاب دردناکی است! (۱۱) پروردگارا! عذاب را از ما برطرف کن که ایمان میآوریم. (۱۲) چگونه: و از کجا متذکر میشوند با اینکه رسول روشنگر به سراغشان آمد! (۱۳) سپس از او روی گردان شدند و گفتند: «او تعلیم یافتهای دیوانه است!» (۱۴) ما عذاب را کمی برطرف میسازیم، ولی باز به کارهای خود بازمیگردید! (۱۵) در آن روز که آنها را با قدرت خواهیم گرفت؛ آری ما انتقام گیرندهایم! (۱۶)}
و از آن جا که مسلمانان نیز از مهدی منتظر حق ناصر محمد یمانی رو برمیگردانند؛ عذاب فراگیر شامل حال آنها نیز خواهد شد مگر این که او را تصدیق کنند. این آیت عذاب از جمله نشانههای بزرگ ساعت است که قبل از "ساعت" و "بطشة الکبری" (حمله و گرفتن بزرگ) در روز قیامت رخ خواهد داد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَإِن مَّن قَرْيَةٍ إلا نَحْنُ مُهْلِكُوهَا قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَاباً شَدِيداً كَانَ ذَلِك فِي الْكِتَابِ مَسْطُوراً (۵۸) وَمَا مَنَعَنَا أَن نُّرْسِلَ بِالآيات إلا أَن كَذَّبَ بِهَا الأَوَّلُونَ وَآتَيْنَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُواْ بِهَا وَمَا نُرْسِلُ بِالآيات إلا تَخْوِيفاً (۵۹)} صدق الله العظيم [الإسراء]
{ هیچ شهر و آبادی نیست مگر اینکه آن را پیش از روز قیامت هلاک میکنیم؛ یا به عذاب شدیدی گرفتارشان خواهیم ساخت؛ این، در کتاب (قرآن ) ثبت است. (۵۸)هیچ چیز مانع ما نبود که این معجزات را بفرستیم جز اینکه پیشینیان آن را تکذیب کردند؛ ما به (قوم) ثمود، ناقه دادیم؛ که روشنگر بود؛ اما بر آن ستم کردند ما معجزات را فقط برای بیم دادن میفرستیم. (۵۹)}
و اگر خداوند با کمک تمام امتها از پشه گرفته تا فراتر از آن مرا یاری نماید مسلمانان اولین کسانی خواهند بود که مرا تکذیب میکنند؛ چون قاعده عقیده حقی که در کتاب خداوند آمده است در نزد آنها تغییر کرده؛ آنها سخنان افترا زنندگان به خداوند و رسولش را پذیرفته و معتقدند خداوند با این نشانهها به باطل یاری خواهد رساند و برای همین است که خداوند یاری تمام امتها را به تإخیر انداخته تا قبل از آن، نشانه عذاب دردناک فرود آید و تا زمانی که مسلمانان قاعده معجزه در کتاب خداوند را تغییر داده باشند؛ اگر خداوند با معجزات خود مهدی منتظر را یاری دهد مطمئناً مسلمانان خواهند گفت:" ای مردم این مسیح دجال است " و مردم را از راه حق بازمیدارند . درحالی که او ادعای خداوندی نمیکند بلکه مردم را به عبادت خداوند یکتا و بی شریک فرا میخواند.
اما ای مسلمانان؛ شما حق را باطل جلوه دادهاید. از کی تا به حال خداوند با آیات و نشانههای خود طاغوت را یاری و مورد تأیید قرارمیدهد؟ خداوند این نشانه ها –معجزات- را برای تأیید دعوت حق فرو میفرستد. برای همین است که شما مسلمانان به علت عقیده باطلتان مبنی بر این که خداوند با آیات خود باطل را یاری خواهد کرد؛ آن را باور نمیکنید.
و به خاطر همین عقیده که مثل عقیده غلط و باطلتان در مورد مسیح کذاب و یاری شدن او توسط خداوند است؛ به خاطر همین عقیده زشت و دروغ حتما و بدون شک همه مسلمانان به خلافت فراگیر مهدی منتظر که به حق از جانب خداوند امده است کافر خواهند شد و خداوند تعالی میفرماید:
{وَلَوْ أَنَّنَا نَزَّلْنَا إِلَيْهِمُ الْمَلآئِكَةَ وَكَلَّمَهُمُ الْمَوْتَى وَحَشَرْنَا عَلَيْهِمْ كلّ شَيْءٍ قُبُلاً مَّا كَانُواْ لِيُؤْمِنُواْ إلا أَن يَشَاءَ اللّهُ وَلَـكِنَّ أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ (۱۱۱)} صدق الله العظيم [الأنعام]
{واگر فرشتگان را بر آنها نازل میکردیم، و مردگان با آنان سخن میگفتند، و همه چیز را در برابر آنها جمع مینمودیم، هرگز ایمان نمیآوردند؛ مگر آنکه خدا بخواهد! ولی بیشتر آنها نمیدانند!}
ای علمای مسلمین؛ بیایید تا به شما خبر دهم چرا خداوند مرا خلیفهای قرار خواهد داد که خلافتش فراگیر است و از پشه تا فراتر از آن را شامل خواهد شد تا بدانید حق چیست واز اولین کسانی نباشید که نسبت به آن کافر میشوید. درجه رفیع و عالی خلافت فراگیر به من داده شده است (توضیح : درجه عالی و رفیع وسیله به امام مهدی بشارت داده شده ولی امام مهدی آن را نپذیرفته و صاحب آن همچنان مجهول است ) و این درجه تنها به یکی از بندگان صالح خداوند تعلق میگیرد؛ و مهدی منتظر حق پروردگارتان؛ فوز یافته تا به این مقام برسد ولی شما از حق رومی گردانید.
برایتان روشن میکنم چرا چنین شده است؛ من از خداوند آرزوی داشتن درجه عالی و رفیع خلافت بر تمام ملکوت را کردم تا از آن به عنوان وسیلهای برای تحقق یک هدف و غایت استفاده کنم. آن هدف راضی بودن خداوند در نفس خود است و برای ناصر محمد یمانی این نعیم اعظم است و به خاطراین آرزویم بود که به حکمت خلقت ما توسط خداوند رسیدم که دراین فرموده خداوند تعالی آمده است:
{وَمَا خَلَقْتُ الجنّ وَالْإِنسَ إلا لِيَعْبُدُونِ (۵۶)} صدق الله العظيم [الذاريات]
{ من جنّ و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند}
ولی قبل از من هیچ یک از صالحان ونه انبیاء و نه رسولان به این فوز نائل نشدهاند؛ چون آنها در آرزوی شناختن وسیله بودند و با یکدیگر رقابت میکردند تا به درجه عالیهای برسند که نزدیکترین جایگاه نسبت به خداوند رحمان است. اما برادران من؛ خداوند ما را برای آن مقام نیافریده است؛ بلکه خداوند تعالی ما را برای خودش آفریده است و ناصر محمد یمانی آرزویش راضی شدن خداوند درنفسش است و این منتهای آرزو و غایت و مراد و خواسته من در زندگیم میباشد و رضوان خداوند را به عنوان وسیلهای برای بدست آوردن ملکوت دنیا و آخرت قرار ندادهام و پناه بر خدا که چنین کنم؛ به خداوند قسم که تمام اینها در نزد من با رضوان نفس پروردگارم و نعیم اعظم او برابری نمیکنند. من با خداوند صادق بوده و او نیز با من صادق است و خلافت فراگیر ملکوت همه چیز را به من عنایت خواهد کرد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{أَمْ لِلْإِنسَانِ مَا تَمَنَّى (۲۴) فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَالأولى (۲۵)} صدق الله العظيم [النجم]
{یا آنچه انسان تمنّا دارد به آن میرسد؟ (۲۴) آخرت و دنیا از آن خداست! (۲۵)}
و این منزلت مهدی منتظر حق است و شما از او روگردانید و او کسی است که خداوند علم هدایت پشه و فراتر از آن و هدایت تمام مردم جز شیاطین را به او عنایت کرده است؛ شیاطینی که اگر راه حق را ببینند هم از آن پیروی نکرده و بیراهه را برمیگزینند و مهدی منتظر حق پروردگارتان کسی است که خداوند او را خلیفه ملکوت همه چیزها از پشه و بزرگ تر از آن قرار داده است و این مثال حق را خداوند درباره خلافت فراگیر مهدی منتظر و هدایت تمام مردم بجز شیاطین بیان نموده است و راز مثال خداوند در این آیات برایتان روشن خواهد شد که میفرماید:
{إِنَّ اللَّهَ لاَ يَسْتَحْيِي أَن يَضْرِبَ مَثَلاً مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمنوا فَيَعْلَمُونَ أنّه الحقّ مِن ربّهم وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُواْ فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَـذَا مَثَلاً يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَيَهْدِي بِهِ كَثِيراً وَمَا يُضِلُّ بِهِ إلا الْفَاسِقِينَ (۲۶) الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الأرض أُولَـئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ (۲۷)} صدق الله العظيم [البقرة]
{ خداوند از این که [به موجودات کوچکی مانند] بعوضه، و بالاتر از آن، مثال بزند شرم نمیکند. آنان که ایمان آوردهاند، میدانند که آن، حقیقتی است از طرف پروردگارشان؛ و اما آنها که راه کفر را پیمودهاند، میگویند: «منظور خداوند از این مثل چه بوده است؟!» خدا جمع زیادی[نیمی] را با آن گمراه، و گروه بسیاری[نیمی] را هدایت میکند؛ ولی تنها فاسقان را با آن گمراه میسازد! (۲۶) فاسقان کسانی هستند که پیمان خدا را، پس از محکم ساختن آن، میشکنند؛ و پیوندهایی را که خدا دستور داده برقرار سازند، قطع نموده، و در روی زمین فساد میکنند؛ اینها زیانکارانند. (۲۷)}
در فرموده خداوند تدبر کنید:
{فَأَمَّا الَّذِينَ آمنوا فَيَعْلَمُونَ أنّه الحقّ مِن ربّهم وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُواْ فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَـذَا مَثَلاً يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَيَهْدِي بِهِ كَثِيراً وَمَا يُضِلُّ بِهِ إلا الْفَاسِقِينَ (۲۶)الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الأرض أُولَـئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ (۲۷)}صدق الله العظيم [البقرة]
{آنان که ایمان آوردهاند، میدانند که آن، حقیقتی است از طرف پروردگارشان؛ و اما آنها که راه کفر را پیمودهاند، میگویند: «منظور خداوند از این مثل چه بوده است؟!» خدا جمع زیادی[نیمی] را با آن گمراه، و گروه بسیاری[نیمی] را هدایت میکند؛ ولی تنها فاسقان را با آن گمراه میسازد! (۲۶) فاسقان کسانی هستند که پیمان خدا را، پس از محکم ساختن آن، میشکنند؛ و پیوندهایی را که خدا دستور داده برقرار سازند، قطع نموده، و در روی زمین فساد میکنند؛ اینها زیانکارانند. (۲۷)}
و در این آیه راز مهدی منتظری پنهان شده است که خداوند به واسطه او تمام مردم را هدایت خواهد کرد و با تمام آیات و نشانههای خود او را یاری خواهد نمود و از پشه گرفته تا فراتر از آن؛ تمام لشکر خداوند در آسمانها و زمین با او خواهند بود تا بر علیه مسیح دجال و سپاهش از یأجوج و مأجوج و تمام شیاطین جن و انس قرار گیرند. مسیح دجال از هزاران سال قبل در انتظار رویارویی با کسی است که هدایتگر تمام مردم خواهد بود و خداوند به من وعده داده است که برای تحقق هدف و غایتم؛ دعوت من استجابت میشود و از طرفی تمام شیاطینی که به یقین میدانند من مهدی منتظر حق پروردگارم، به خاطر بیزاری از حق از دعوتم روگردانده و به گمراهی میروند. خداوند از آنان بیزار است و آنها را مورد غضب قرار داده است چون از رحمت خداوند مأیوس شده اند؛ همان طور که کافران از اهالی قبور و مردگان مإیوسند( باور ندارند که مردگان زنده خواهند شد). خداوند اینان را به واسطه مهدی منتظر هدایت نخواهد کرد، چون حتی اگر برایشان روشن شود او مهدی منتظر است؛ بازهم از او پیروی نمیکنند. اما خداوند با بنده خود تمام مردم راهدایت خواهد نمود، مگر شیاطین از هر گونه و جنسی که باشند.
این موضوع مهدی منتظر حقّ است؛ یا این که شما تصور میکنید خداوند تمام مردم را به واسطه پشه هدایت خواهد نمود! خیر این هدایت به واسطه کسی خواهد بود که خداوند تمام سپاه خود –از پشه گرفته تا فراتر از آن- را به یاری او خواهد فرستاد - اگر که بدانید - و اما کسانی از شما که او را باور کنند؛ آنها پیشگامان برگزیدهای خواهند بود که میدانند او مهدی منتظر حق پروردگار است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{فَأَمَّا الَّذِينَ آمنوا فَيَعْلَمُونَ أنّه الحقّ مِن ربّهم وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُواْ فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَـذَا مَثَلاً يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَيَهْدِي بِهِ كَثِيراً وَمَا يُضِلُّ بِهِ إلا الْفَاسِقِينَ (۲۶)الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الأرض أُولَـئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ(۲۷)} صدق الله العظيم [البقرة]
{آنان که ایمان آوردهاند، میدانند که آن، حقیقتی است از طرف پروردگارشان؛ و اما آنها که راه کفر را پیمودهاند، میگویند: «منظور خداوند از این مثل چه بوده است؟!» خدا جمع زیادی[نیمی] را با آن گمراه، و گروه بسیاری[نیمی] را هدایت میکند؛ ولی تنها فاسقان را با آن گمراه میسازد! (۲۶) فاسقان کسانی هستند که پیمان خدا را، پس از محکم ساختن آن، میشکنند؛ و پیوندهایی را که خدا دستور داده برقرار سازند، قطع نموده، و در روی زمین فساد میکنند؛ اینها زیانکارانند. (۲۷)}
و اما ظهور او؛ هم چنان که پیش از این یاد شد ظهور او در کنار رکن یمانی برای بیعت است که بعد از تصدیق و تأیید امر او خواهد بود. مهدی منتظر از سمت یمن به سوی رکن یمانی میآید تصدیق حدیث حق محمد رسول الله صلی علیه و آله و سلم که میفرماید:
[ إني أرى نفس الله يأتي من اليمن ]
[نفس الله را می بینم که از یمن می آید]
صدق عليه الصلاة والسلام.
و به راستی که معنی "نفس" فرج است؛ فرج برای مظلومان عالم و خداوند به واسطه او تمام مردم را هدایت خواهد کرد.
اما سرّ عبادت مهدی منتظر را محمد رسول الله صلی علیه و آله و سلم برایتان بیان نموده و فرموده است:
[ الإيمان يمان والحكمة يمانية ]
[ایمان و حکمت در یمن است]
صدق عليه الصلاة والسلام.
و بیان این حدیث از این جهت بود که جبریل علیه الصلاة و السلام سخنی برای محمد رسول الله صلی علیه و آله و سلم آورد که او را دچار دهشت کرد و آن فرموده خداوند این بود:
{الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأرض وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ الرَّحْمَنُ فَاسْأَلْ بِهِ خَبِيراً (۵۹)} صدق الله العظيم [الفرقان]
{آن كه آسمانها و زمين و هر چه را در ميان آنهاست به شش روز بيافريد، آنگاه به عرش پرداخت. اوست خداى رحمان و در باره او از خبیر بپرس }
و محمد رسول الله از برادرش جبریل سؤال نمود که:" برادر جبریل این "خبیر بالرحمن" کیست؟" و او جواب داد: "او مهدی منتظر است که خداوند را همان گونه که سزاوار است عبادت خواهد کرد او از امت توست و به خداوند و رسولش ایمان دارد و خداوند تقدیر حق او را معین نموده است" و برای همین محمد رسول الله صلی علیه و آله و سلم فرمود:
[ الإيمان يمان والحكمة يمانية ]
[ایمان و حکمت در یمن است]
و این مهدی منتظر است که خداوند را آن گونه که سزاوار خداوند است، عبادت میکند و رضوان نفس خداوند که نعیم اعظم است را وسیلهای برای تحقق و رسیدن به بهشت و بالاترین درجه آن نمیکند.
ای مسلمانان من عبد نعیم اعظم؛ مهدی منتظر ناصر محمد یمانی هستم و خداوند تمام نامهای مرا نشانه و توصیف عبد نعیم اعظم بودنم قرار داده است.
عبد النّعيم الأعظم: چون من رضوان نفس پروردگارم را عبادت میکنم چرا که نعیمی بزرگتر از جنت النعیم است و خداوند اسم اعظم خود را صفت رضوان نفس خود قرار داده است به این معنا که رضوان نفس خداوند نسبت به بندگانش؛ نعیمی بزرگ تر از جنت است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالدّين فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (۷۲)} صدق الله العظيم [التوبة]
{خدا به مردان مؤمن و زنان مؤمن بهشتهايى را وعده داده است كه جويها در آن جارى است، و بهشتيان همواره در آنجايند و نيز خانههايى نيكو در بهشت جاويد. ولى رضوان خدا از همه بزرگتر است كه پيروزى بزرگ، رضوان خداوند است.}
آیا نمیبینید که اسم اعظم الهی؛ صفت رضوان نفس خداوند نسبت به بندگان است و خداوند با روح رضوان نعیم ریحان در قلبهایشان به آنها یاری میدهد و نور رضوان او سینههای آنها را فراخی میدهد ونفسشان اطمینان مییابد و در نفس خود نعیمی را احساس میکنند که با هیچ بهشتی در دنیا و آخرت قابل مقایسه نیست.؟ در فرموده خداوند در توصیف نعیم رضوان نفسش تدبر کنید که به راستی آن را نعیمی بزرگ تر از جنت میداند. خداوند تعالی میفرماید:
{وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالدّين فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (۷۲)} صدق الله العظيم [التوبة]
{خدا به مردان مؤمن و زنان مؤمن بهشتهايى را وعده داده است كه جويها در آن جارى است، و بهشتيان همواره در آنجايند و نيز خانههايى نيكو در بهشت جاويد. ولى رضوان خدا از همه بزرگتر است كه پيروزى بزرگ، رضوان خداوند است.}
ای کسانی که نهایت آمال و آرزو و خدایتان حیات دنیوی است؛ این همان نعیمی است که به خاطر آن مورد سؤال قررا خواهید گرفت: نعیم رضوان نفس خداوند و خداوند تعالی میفرماید:
{أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ ﴿١﴾ حَتَّىٰ زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ ﴿٢﴾ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ﴿٣﴾ ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ﴿٤﴾ كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ ﴿٥﴾ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ ﴿٦﴾ ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ ﴿٧﴾ ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ ﴿٨﴾} صدق الله الأعظم [التكاثر].
{فزون طلبی (و تفاخر) شما را به خود مشغول داشته (و از خدا غافل نموده) است. (۱) تا آنجا که به دیدار قبرها رسیدید (اجلتان رسید)(۲) چنین نیست که میپندارید، (آری) بزودی خواهید دانست! (۳) باز چنان نیست که شما میپندارید؛ بزودی خواهید دانست! (۴) چنان نیست که شما خیال میکنید؛ اگر شما علم الیقین (به آخرت) داشتید (افزون طلبی شما را از خدا غافل نمیکرد)! (۵) قطعاً شما جهنّم را خواهید دید! (۶) سپس آن را به عین الیقین خواهید دید. (۷) سپس در آن روز از نعیم (اعظم )پرسیده خواهید شد! (۸)}
نسبت به اسماء خداوند الحاد نورزید و به کژراهه نروید[اشاره به آیه کریمه :وَلِلَّـهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ فَادْعُوهُ بِهَا ۖ وَذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَائِهِ ۚ سَيُجْزَوْنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿١٨٠﴾ الأعراف]. نعیم اعظم اسمی از اسامی حسنای خداوند است و خداوند تعالی منزه از آن است که یکی ازاسامی او بزرگتر از بقیه باشد و به راستی که نعیم اعظم حقیقت اسم اعظم الهی است یعنی نعیم اعظم و اکبر نسبت به نعیم جنت. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالدّين فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (۷۲)} صدق الله العظيم [التوبة]
{خدا به مردان مؤمن و زنان مؤمن بهشتهايى را وعده داده است كه جويها در آن جارى است، و بهشتيان همواره در آنجايند و نيز خانههايى نيكو در بهشت جاويد. ولى رضوان خدا از همه بزرگتر است كه پيروزى بزرگ، رضوان خداوند است.}
منزه است خداوند از اینکه اسمی بزرگتر از سایر اسامی داشته باشد، چگونه چنین چیزی ممکن است. او واحد و احد است و تمام اسامی او صفات خداوندند و هر یک را که بخوانید فرقی با دیگری ندارند. ای کسانی که به دنبال اسم اعظم الهی میگردید در اسامی خداوند به کژراهه نروید. برایتان به حق روشن کردیم که بین اسامی خداوند تفاوتی وجود ندارد؛ بین نعیم اعظم با الله و یا الرحمن تفاوتی نیست و با هر یک از آنها که او را بخوانید؛ اجابت میشوید. فقط خدا را بخوانید و یقین داشته باشید که پاسخ خواهید گرفت.
من ازتمام علمای امت دعوت میکنم که اگر درباره بیان این حقیقت بسیار بزرگ به مهدی منتظر عبد نعیم اعظم ناصر محمد یمانی اعتراضی دارید بفرمایید برای گفتگو.. وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين..
أخو المسلمين وعبد من عباد الله الصالحين خليفة الله وعبده
عبد النّعيم الأعظم المهدي المنتظر ناصر محمد اليماني.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
*[وثنیه از اوثان یعنی پلیدی ها یا بتها می آید: إِنَّمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَوْثَانًا وَتَخْلُقُونَ إِفْكًا إِنَّ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَا يَمْلِكُونَ لَكُمْ رِزْقًا فَابْتَغُوا عِندَ اللَّهِ الرِّزْقَ وَاعْبُدُوهُ وَاشْكُرُوا لَهُ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ وَقَالَ إِنَّمَا اتَّخَذْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ أَوْثَانًا مَّوَدَّةَ بَيْنِكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُ بَعْضُكُم بِبَعْضٍ وَيَلْعَنُ بَعْضُكُم بَعْضًا وَمَأْوَاكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن نَّاصِرِينَ]
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=4051
Admin
21-07-2019, 12:06 PM
-3-
الإمام ناصر محمد اليماني
05 - 06 - 1428 هـ
20 - 06 - 2007 مـ
۳۰-خرداد-۱۳۸۶ه.ش.
12:17 صباحـاً
_________
یمانی منتظر از مؤمنان دعوت میکند از عبادت بندگان دست برداشته و پرورگار بندگان(رب العباد) را عبادت کنند..
(فتوای مهدی منتظر درباره توسل به ائمه اطهار..)
بسم الله الرحمن الرحيم ، و خداوند تعالی می فرماید:
{وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللّهِ إلا وَهُم مشركونَ (۱۰۶)} صدق الله العظيم [يوسف]
{و بيشترشان به خدا ايمان نياورند مگر اینکه ( به نوعی) مشرکند }
از یاری دهنده (ناصر) به محمد رسول الله صلی علیه و آله و سلم؛ امام ناصر محمد یمانی به تمامی مسلمانان و همه مردم، و سلام بر کسانی که از مسیر هدایت به سوی راه راست-صراط مستقیم- پیروی می کنند.
ای جماعت مسلمانان؛ احدی را همراه خداوند نخوانید و به شما فرمان میدهم نسبت به توسل جستن به بندگان مقرب خداوند کافر شوید چرا که شرک به خداوند است؛ به درگاه آنان دعا نکنید تا شفیع شما در نزد خداوند باشند؛ این شرک به خداوند است. بیایید تا با قرآن عظیم برایتان حکمیت کنیم تا روشن شود نتیجه و عاقبت امر کسانی که به جای خداوند بندگان مکرم او را میخوانند چه خواهد شد و آیا این بندگان مکرم قادرند نفعی به دعا کنندگان برسانند یا این که از کسانی که به جای خداوند؛ آنها را خواندهاند تبری میجویند؟ همان طور که پیش از این برایتان توضیح داده و روشن نمودیم، علت بت پرستی مبالغه در حق بندگان مقرب و غلو به ناحق درمورد ایشان بوده است تا جایی که بعد از مرگ هر یک از کسانی که مستجاب الدعوه بوده و کراماتی داشتند؛ مردمی که بعد از آنها بودند، درحقشان مبالغه میکردند. درباره آنها به ناحق مبالغه شده و سپس مجسمه و تمثالی از هرکدام میساختند و به جای خداوند به درگاه آنان دعا و درخواست میکردند. این عبد مکرم از دنیا رفته بود، اگر زنده و در میان مردم بود؛ آنها را از چنین کاری منع میکرد ولی شرک بعد از مرگ او رخ داده است.
بیایید تا به گفتگو بین مؤمنانی که مشرک شده و با عبادت بندگان مکرم کارشان به شرک کشیده شده است و همین طور گفتگوی کافرانی که بدون دانستن سرّ عبادت بتها و تنها بر پایه پیروی از پدران و پدربزرگهایشان پا در جای پای آنها گذاشته وبه بت پرستی میپرداختند نگاهی کنیم . خداوند تعالی میفرماید:
{وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كنتم تَزْعُمُونَ (۶۲) قَالَ الَّذِينَ حقّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنَا هَؤُلَاء الَّذِينَ أَغْوَيْنَا أَغْوَيْنَاهُمْ كَمَا غَوَيْنَا تَبَرَّأْنَا إِلَيْكَ مَا كَانُوا إِيَّانَا يَعْبُدُونَ (۶۳)}صدق الله العظيم [القصص]
{روزی را که خداوند آنان را ندا میدهد و میگوید: «کجا هستند همتایانی که برای من میپنداشتید؟!» (۶۲)گروهی که فرمان عذاب درباره آنها مسلم شده است میگویند: «پروردگارا! ما به واسطه اینها گمراه شدیم؛ ما آنها را گمراه کردیم همانگونه که خودمان گمراه شدیم؛ ما از آنان به سوی تو بیزاری میجوییم؛ آنان در حقیقت ما را نمیپرستیدند}
و حال تأویل حق این آیات را برایتان میآوریم و سزاوار نیست که با تأویل نادرست و ناحق و با گمان و ظن به خداوند نسبت بدهم که ظن و گمان کسی را از حق بینیاز نمیکند. و اما تأویل حق این فرموده خداوند:
{وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كنتم تَزْعُمُونَ (۶۲)}
{روزی را که خداوند آنان را ندا میدهد و میگوید: «کجا هستند همتایانی که برای من میپنداشتید؟!»
مقصود خداوند این است که بندگان مقربی که به جای من از آنها درخواست میکردید کجا هستند؟ و کسانی که بت پرست بودند میگویند:"خدایا اینها ما را اغوا کردند" و منظورشان پدرانشان است چون آنها پدرانشان را بت پرست یافته بودند و از چرایی بت پرستی ایشان و راز بت پرستی آنان بیخبر بودند و پا جا پای آنها گذاشتند؛ بدون آن که از راز آن باخبر باشند در حالی که پدرانشان از سرّ عبادت بتها آگاهی داشتند. حال به پاسخ پدرانشان نگاه کنید:
{ أَغْوَيْنَاهُمْ كَمَا غَوَيْنَا}
{ما آنها را گمراه کردیم همانگونه که خودمان گمراه شدیم}
منظورشان این است که آنها برای نزدیک شدن به خداوند، بندگان مقرب خداوند را عبادت کرده و باعث گمراهی و به بیراهه رفتن امتهای بعد از خود شدهاند. سپس خداوند حجاب بین آنها و بندگان مقرب را بر میدارد. پس آنها را دیده و میشناسند؛ همان گونه که در حیات دنیوی آنها را می شناختند؛ همانانی که بعد از مرگ در حقشان مبالغه کرده بودند؛ و خداوند تعالی می فرماید:
{وَإِذَا رَأى الَّذِينَ أَشْرَكُواْ شُرَكَاءهُمْ قَالُواْ رَبَّنَا هَـؤُلاء شُرَكَآؤُنَا الَّذِينَ كُنَّا نَدْعُوْ مِن دُونِكَ فَألْقَوْا إِلَيْهِمُ الْقَوْلَ إِنَّكُمْ لَكَاذِبُونَ (۸۶)} صدق الله العظيم [النحل]
{هنگامی که مشرکان معبودهایی را که همتای خدا قرار دادند میبینند، میگویند: «پروردگارا! اینها همتایانی هستند که ما به جای تو، آنها را میخواندیم! «در این هنگام، معبودان به آنها میگویند: «شما دروغگو هستید!}
خداوند حجابی که مانع میشد یکدیگر را ببینند برمیدارد و آنها قادر میشوند همدیگر را ببینند و لذا خداوند تعالی میفرماید:
{وَإِذَا رَأى الَّذِينَ أَشْرَكُواْ شُرَكَاءهُمْ قَالُواْ رَبَّنَا هَـؤُلاء شُرَكَآؤُنَا الَّذِينَ كُنَّا نَدْعُوْ مِن دُونِكَ فَألْقَوْا إِلَيْهِمُ الْقَوْلَ إِنَّكُمْ لَكَاذِبُونَ (۸۶)} صدق الله العظيم [النحل]
{هنگامی که مشرکان معبودهایی را که همتای خدا قرار دادند میبینند، میگویند: «پروردگارا! اینها همتایانی هستند که ما به جای تو، آنها را میخواندیم! «در این هنگام، معبودان به آنها میگویند: «شما دروغگو هستید!}
و مقصود از زایل شدن (فَزَيَّلْنَا) درآیه این است. خداوند تعالی میفرماید:
{وَيَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَكُوا مَكَانَكُمْ أَنتُمْ وَشُرَكَاؤُكُمْ ۚ فَزَيَّلْنَا بَيْنَهُمْ ۖ وَقَالَ شُرَكَاؤُهُم مَّا كُنتُمْ إِيَّانَا تَعْبُدُونَ (۲۸)} صدق الله العظيم [يونس]
{روزی را که همه آنها را جمع میکنیم، سپس به مشرکان میگوییم: «شما و معبودهایتان در جای خودتان باشید سپس حجاب میان آنها را برمیداریم و معبودهایشان (به آنها) میگویند: «شما ما را عبادت نمیکردید!»}
سپس بندگان مقرب میگویند:
{تَبَرَّأْنَا إِلَيْكَ مَا كَانُوا إِيَّانَا يَعْبُدُونَ (۶۳)} صدق الله العظيم [القصص]
{ما از آنان به سوی تو تبری وبیزاری میجوییم؛ آنان در حقیقت ما را نمیپرستیدند}
و این تأویل حق فرموده خداوند تعالی است:
{وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كنتم تَزْعُمُونَ (۶۲) قَالَ الَّذِينَ حقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنَا هَؤُلَاء الَّذِينَ أَغْوَيْنَا أَغْوَيْنَاهُمْ كَمَا غَوَيْنَا تَبَرَّأْنَا إِلَيْكَ مَا كَانُوا إِيَّانَا يَعْبُدُونَ (۶۳)}
صدق الله العظيم [القصص]
{روزی را که خداوند آنان را ندا میدهد و میگوید: «کجا هستند همتایانی که برای من میپنداشتید؟!» (۶۲)گروهی که فرمان عذاب درباره آنها مسلم شده است میگویند: «پروردگارا! ما به واسطه اینها گمراه شدیم؛ ما آنها را گمراه کردیم همانگونه که خودمان گمراه شدیم.ـبندگان مقرب در پاسخ آنها میگویند- ما از آنان به سوی تو تبری و بیزاری میجوییم؛ آنان در حقیقت ما را نمیپرستیدند}
ای مسلمانان به این ترتیب بندگان مقرب خداوند نسبت به عبادت شدن به جای خداوند توسط این بندگان، کافرند. سیاق آیه و ضدیت آنها را با این عمل میبینید. تصدیق فرموده خداوند تعالی :
{وَاتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِّيَكُونُوا لَهُمْ عِزّاً (۸۱) كَلَّا سَيَكْفُرُونَ بِعِبَادَتِهِمْ وَيَكُونُونَ عَلَيْهِمْ ضِدّاً (۸۲)} صدق الله العظيم [مريم]
{و آنان غیر از خدا، معبودانی را برای خود برگزیدند تا مایه عزّتشان باشد! (۸۱) هرگز چنین نیست! به زودی(معبودان) منکر عبادت آنان خواهند شد؛ (بلکه) بر ضدّشان قیام میکنند! (۸۲)}
لذا ای شیعیانی که از ائمه اهل بیت طلب شفاعت میکنید؛ شما و تمام مذاهبی که از بندگان مقرب خداوند میخواهند شفیعشان باشند؛ همگی به خداوند شرک آوردهاید چرا که آنان، مانند شما بنده خداوندند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{قُلِ ادْعُواْ الَّذِينَ زَعَمْتُم مِّن دُونِهِ فَلاَ يَمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ عَنكُمْ وَلاَ تَحْوِيلاً (۵۶) أُولَـئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَى ربّهم الْوَسِيلَةَ أيّهم أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ ربّك كَانَ مَحْذُوراً (۵۷)} صدق الله العظيم [الإسراء]
{ بگو: «کسانی را که غیر از خدا (معبود خود) میپندارید، بخوانید! آنها نه میتوانند مشکلی را از شما برطرف سازند، و نه تغییری در آن ایجاد کنند.» (۵۶) کسانی را که آنان میخوانند، در طلب وسیله اند، تا کدامشان نزدیکتر(به خداوند) باشند؛ و به رحمت او امیدوارند؛ و از عذاب او میترسند؛ چرا که عذاب پروردگارت، همواره در خور پرهیز و وحشت است}
این در مورد مؤمنان مشرک بود که بندگان مقرب را شریک خدا گرفتهاند. اما اقوامی وجود دارند که به جای خداوند، شیطان پرستند و شیاطین به حضورشان رسیده و خود را به عنوان فرشتگان مقرب خداوند معرفی میکنند؛ اینان نیز در برابرشان به خاک افتاده و سجده میکنند. وقتی از آنان سؤال شود معبودتان کیست میگویند: فرشتگان مقرب. سپس از فرشتگان مقرب سؤال میشود که آیا اینها شما را عبادت میکردند، خداوند تعالی میفرماید:
{وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعاً ثُمَّ يَقُولُ لِلْمَلَائِكَةِ أَهَؤُلَاء إِيَّاكُمْ كَانُوا يَعْبُدُونَ (۴۰) قَالُوا سبحانكَ أَنتَ وَلِيُّنَا مِن دُونِهِم بَلْ كَانُوا يَعْبُدُونَ الجنّ أَكْثَرُهُم بِهِم مُّؤْمِنُونَ (۴۱)} صدق الله العظيم [سبأ]
{روزی را که خداوند همه آنان را بر میانگیزد، سپس به فرشتگان میگوید: «آیا اینها شما را پرستش میکردند؟!» (۴۰) آنها میگویند: «منزّهی (از اینکه همتایی داشته باشی)! تنها تو ولیّ مائی، نه آنها؛ بلکه جنّ را پرستش مینمودند؛ و اکثرشان به آنها ایمان داشتند!» (۴۱)}
اینان کسانی هستند که توسط شیطان از راه راست منحرف شدهاند در حالی که خود را هدایت یافته میپنداشتند. تمام این فرقههای ضاله و گمراه تصور میکنند هدایت شدهاند و به آنها گمراهان یا بیراهه روندگان از حق (الضالین) اطلاق میشود .آنها از این که در گمراهی آشکار هستند بیخبرند و با وجود این که تصور میکنند اعمالشان نیک و پسندیده است اما تلاششان در دنیا به هدر رفته است.
اما فرقه دیگری هستند که گمراه نیستند، بلکه دید و بینشی قوی دارند. اما اگر راه حق را ببینند؛ با وجود آگاهی از حق بودنش آن را بر نمیگزینند و با یافتن راه غلط و با علم به این که آن راه باطل است-عامدانه و آگاهانه- در آن گام مینهند. اینان شیاطین بشراند. آنها از گمراهان (الضالین) نیستند، بلکه مغضوبان درگاه خداوندند(مغضوب علیهم) و خداوند نسبت به آنها به شدت خشمگین و غضبناک است! چگونه است که اگر راه حق را ببینند از آن دوری کرده و با دیدن راه غلط و باطل به سوی آن میشتابند؟! چگونه است که محمد رسول الله را مانند پسران خود میشناسند- و یقین دارند او رسول خداوند است- ولی در برابر دعوت او به شدت مقاومت کرده و مردم را از دعوت حق ایشان منحرف میسازند!؟ سر پیچی آنها از اوامر خداوند شدیدترین تمرد است، آنها بیش از هر کسی سزاوار وارد شدن به آتش جهنمند. با خداوند و اولیاء او محاربه کرده و با وجود این که از حقّ بودن آن آگاهند؛ ولی به شدت بر علیه آن مکر و دسیسه میکنند. به جای خداوند طاغوت را پرستش میکنند و میدانند معبودشان شیطان رانده شده است که دشمن خداوند ودشمن دوستان و اولیاء اوست. برای همین شیاطین اولیائی غیر از خداوند برمیگزینند و با شیاطین مؤنث نزدیکی میکنند تا خلقت خداوند را تغییر دهند و شیاطین جن از طریق نسل انسان تولید مثل کرده و جمعیت خود را افزایش میدهند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَيَوْمَ يِحْشُرُهُمْ جَمِيعاً يَا مَعْشَرَ الجنّ قَدِ اسْتَكْثَرْتُم مِّنَ الإِنسِ وَقَالَ أَوْلِيَآؤُهُم مِّنَ الإِنسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنَا بِبَعْضٍ وَبَلَغْنَا أَجَلَنَا الَّذِيَ أَجَّلْتَ لَنَا قَالَ النّار مَثْوَاكُمْ خَالدّين فِيهَا إلا مَا شَاء اللّهُ إِنَّ ربّك حَكِيمٌ عَليمٌ (۱۲۸)} صدق الله العظيم [الأنعام]
{و روزی که همه آنان را [در محشر] گرد آورد [و فرماید] ای گروه جن به راستی که شما از انسان ها زاد و ولد کردید، و پیروان آنها از میان انسانها پاسخ دهند که پروردگارا ما از همدیگر بهره مند شدیم، و به اجلی که برای ما مقرر داشته بودی، رسیدیم، (خداوند) میگوید: «آتش جایگاه شماست؛ جاودانه در آن خواهید ماند، مگر آنچه خدا بخواهد» پروردگار تو حکیم و داناست. (۱۲۸)}
آنها بدون حساب وارد آتش میشوند یعنی به جهنم رفتن آنها تا روز قیامت به تأخیر نمیافتد و بلا فاصله بعد از مرگ وارد آتش میشوند. آنها شیاطین بشرهستند و در هر زمان و مکانی که باشند بعد از مرگ مستقیم وارد آتش می شوند. برعکس آنها بندگان مقرب خداوندند که با حساب وارد بهشت نمیشوند یعنی تا روز قیامت منتظر نمیشوند تا بعد از محاسبه اعمال به بهشت بروند؛ بلکه بلافاصله بعد از مرگ وارد بهشت شده و تا زمانی که آسمانها و زمین برقرار باشند در آن ساکنند و شیاطین بشر نیز تا زمان برپا بودن آسمانها و زمین در آتش خواهند ماند.
اما اصحاب یمین، ورود آنها به بهشت تا روز برانگیختگی و محاسبه به تأخیر میافتد؛ یعنی ورود آنها به بهشت بعد از برپایی قیامت خواهد بود و بعد از آن که مورد محاسبه قرار گرفتند وارد بهشت شده و در آنجا از نعمتهای بی حساب خداوند برخوردار خواهند شد. در مورد گمراهان نیز چنین است و ورود آنها به آتش نیز تا روز قیامت به تأخیر میافتد و بعد از حساب رسی در قیامت؛ وارد جهنم شده و بی حساب از "شجرة الزقوم" تغذیه خواهند شد؛ طعام ناپاکی که درشکم مانند پارهای ازآتش جهنم است. منظور از "حساب" این است که مورد محاسبه قرار میگیرند تا روشن شود خداوند در حق آنها هیچ ظلمی نکرده و ورود به آتش حاصل عملکرد وظلمی است که خود در حق خودشان کردهاند. اما شیاطین بشر در حالی که در همین دنیا زندگی میکنند آگاهند که به بیراهه رفته وآشکارا درگمراهیند. آنها دوبار وارد آتش میشوند؛ بار اول در زندگی برزخی و بلافاصله بعد از مرگشان وبار دیگر در روزی که مردم –برای رسیدگی به اعمال- در پیشگاه پروردگار عالمیان قرار میگیرند.
ای مسلمانان؛ بیایید تا تفاوت بین اصحاب یمین و مقربین را برایتان روشن نمایم و تفاوت درجه آنها را برایتان بازگو کنم؛ به راستی که بین انجام اعمال واجب و انجام اعمال نافله که به قصد قربت انجام می شوند ۶۹۰ پله تفاوت وجود دارد؛ اصحاب یمین به محبت خداوند دست نیافتهاند بلکه تنها رضای او را کسب کردهاند؛ یعنی اینکه خداوند نسبت به آنها خشمگین نبوده و از آنها راضی است؛ چون آنها اعمال واجب شده از جانب خداوند را بجا آوردهاند ولی به اعمال اختیاری نزدیک نشدهاند؛ اعمالی که خداوند آنها را اجبار نکرده است ولی اگر کسی بخواهد به قصد قربت آنها را بجا میآورد. آنها این اعمال را انجام ندادهاند بلکه فقط صدقه زکات واجب را پرداختهاند و با صدقات نافله قصد قربت بیشتر به خداوند را نکردهاند.
و ای مؤمنان بدانید که فرق این دو بسیار بزرگ است پس بیایید به این تفاوت نگاهی کنیم:
و اما مقربان؛ صدقهای را که خداوند بر آنها فرض نموده میپردازند و این عملشان؛ مانند اعمال نیکی که اصحاب یمین انجام میدهند در نزد خداوند ده برابر میشود؛ سپس در راه خداوند به صورت نافله و برای بدست آوردن رضای خداوند و قربت به او صدقات بیشتری میدهند تا در ایمان خود نیز ثابت قدمتر گردند؛ این پرداختها مانند زکات اجباری نیست ؛ خودشان میخواهند پرداخت کنند و چون خداوند از آنها کریمتر است لذا بین اعمال واجب و نافله فرق بسیار زیاد ۶۹۰ پلهای قائل شده است وآنها را بیشتر دوست داشته و به خود نزدیک میکند. خداوند تعالی میفرماید:
{مَن جَاء بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا} صدق الله العظيم [الأنعام:۱۶۰]
{هر کس کار نیکی بجا آورد، ده برابر آن پاداش دارد}
این همان اعمال حسنهای است که بر انسان فرض شده و واجب است؛ نافله قبول نمیشود مگر اینکه وظایف واجب انجام شوند و سپس نوبت اعمال اختیاری و داوطلبانه میرسد؛ خداوند در قرآن عظیم به صراحت تفاوت بین اینها را آورده است؛ اعمال نیک واجب ده برابر پاداش داده میشوند ؛ اما اعمال نیک داوطلبانه که به قصد قربت الی الله انجام میگیرند پاداشی هفت صد برابر دارند ؛ پس ۶۹۰ پله با هم فرق دارند و هم چنین خداوند اگر بخواهد بیش از این نیز خواهد داد چرا که کرم خداوند سبحان حد ومرزی نمیشناسد.
ولی عمل نیک و بدی وجود دارد که خداوند میزان اجر یا جریمه آن را برابرهم قرار داده است و آن قتل نفسی است که در زمین فساد نکرده باشد؛ کسی که چنین قتلی انجام دهد مانند این است که تمام انسانها را کشته باشد؛ و اگر کسی او را نجات دهد و قاتل را بخشیده و یا دیه را به اولیاء دم مقتول بپردازد تا قاتل را عفو کنند مانند آن است که تمام انسانها را نجات داده باشد.
پس ای مؤمنان همگی به سوی خداوند رو کرده و توبه کنید؛ باشد که رستگار شوید و هر یک ببنید آیا از مقربین هستید یا از اصحاب یمین و یا از اهالی آتش؛ آیا کسی جز انسان و خالقش از نیت و اعمال انسان آگاه است؟ به قلب خود رجوع کنید و ببینید آیا فرمان خداوند را اجرا کردهاید یا خیر و اگر انجام دادهاید توجه کنید عمل خالصانه برای خداوند بوده است یا هدف و منظور دیگری داشتهاید؛ ریا در برابر مردم و یا حاجتی دنیایی در نفستان عامل آن بوده است؟ و شما میدانید در نفستان چه میگذرد و خدایتان نیز آگاه است. پس به نیتی که پشت سر اعمالتان است نگاه کنید تا بدانید از مقربین هستید یا اصحاب یمین و یا اصحاب"شمال" –یعنی دوزخیان-.تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{يَا أيّها الَّذِينَ آمنوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ (۱۸)}صدق الله العظيم [الحشر]
{ ای کسانی که ایمان آوردهاید از خدا بپرهیزید؛ و هر کس باید بنگرد تا برای فردایش چه چیز از پیش فرستاده؛ و از خدا بپرهیزید که خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است!}
أخو المسلمين خليفة الله على البشر الإمام الثاني عشر من أهل البيت المطّهر اليماني المنتظر الإمام ناصر محمد اليماني..
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=4052
Admin
22-07-2019, 09:29 AM
- 4 -
الإمام ناصر محمد اليماني
01 - 08 - 1429 هـ
03 - 08 - 2008 مـ
۱۳-مرداد-۱۳۸۷ه.ش.
03:11 مساءً
ـــــــــــــــــــــ
مهدی منتظر تمام علمای شیعه و سنی را به گفتگو فرا میخواند...
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جميع الأنبياء والمرسلين وآله الطيبين من أوّلهم إلى خاتم مسكهم محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم، ولا أفرق بين أحدٍ من رسله وأنا من المسلمين، السلام علينا وعلى جميع المسلمين التابعين للحقّ إلى يوم الدّين، وبعد..
ای علمای اهل سنت؛ ای علمای شیعه و ای علمای تمام مذاهب اسلامی که در دینتان دچار اختلاف شدهاید! من مهدی منتظر، از شما دعوت میکنم تا در دوران "گفتگو قبل از ظهور" بر سر میز گفتگو حاضر شوید. من با دین جدیدی نیامدهام، بلکه از شما دعوت میکنم به کتاب خداوند و سنت حق رسولش که مخالفتی با آیات محکم کتاب خدا نداشته باشد بازگردید و شهادت میدهم: لا إله إلا الله و شهادت میدهم: محمد رسول الله و شهادت می دهم من مهدی منتظر حق و رحمتی هستم که از جانب خداوند شامل همگان خواهد شد مگر کسانی که روبرگردانند و از حق پیروی نکنند. اما شما هنوز بر سر نام او مجادله میکنید. محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – در این فرمایش خود (علیه الصلاة والسلام ) به راستی همگان را از نامیدن مهدی منتظرجز با صفت "مهدی منتظر" نهی نمودهاند ایشان (علیه الصلاة والسلام ) فرموده اند:
[ من سماه فقد كفر ]
[هرکس نامی برای او قایل شد؛ نسبت به او کافر شد ]
صدق عليه الصلاة والسلام وآله
و حال شما سنیان و شیعیان اولین کسانی هستید که به شأن مهدی منتظر کافر شده و بر سر نام او مجادله میکنید. حجت خداوند که در نام فرد نیست، بلکه در علم و دانش اوست. فرض کنیم در قرآن آیهای آمده باشد که نام مهدی منتظر را به شما خبر داده باشد و خداوند فرموده باشد نام مهدی منتظر"محمد" است و من به شما بگویم من همان محمدی هستم که در کتاب آمده است و من ناصر محمدم؛ همان گونه که محمد رسول الله به منکران زمان خود فرمود؛ مسیحیان در زمان ایشان میگفتند نام آن نبیّ که خداوند بعد از عیسی علیه الصلاة و السلام برخواهد انگیخت "احمد" است و نام تو محمد؛ نبیّ که سلام و صلوات بر ایشان باد در پاسخشان میگفتند من همان "احمد"ی هستم که درکتاب آمده است و من "محمد"م ولی خداوند "نام "را حجت برای شما مسیحیان قرار نداده است بلکه آگاهی و علم من که تأیید کننده کتابی است که درنزد شماست حجت است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ (۶۱)}صدق الله العظيم [ازآل عمران]
{هرگاه بعد از علم و دانشی که به تو رسیده، کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.}
اما شما سنیان و شیعیان با تمسک جستن به نام فرد به عنوان حجت؛ مردم را از راه حقی که رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم –آورده است باز میدارید. آیا میخواهید برهانی به دست مسیحیان بدهید که بتوانند قرآن را تکذیب کنند و بگویند نام آن نبیّ که بعد ازمسيح عيسى ابن مريم میآید "احمد" است و سپس کفرشان نسبت به آن چه که محمد رسول الله صلّى الله عليه و آله و سلّم آورده است عمیقتر گردد؟ ای مسلمانان و مسیحیان؛ آیا میدانید حکمت این که خداوند دو نام برای محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم معین فرموده در چیست، یکی نام "احمد" و دیگری نام "محمد" ؟ این برای آن است که بدانید حجت در نام فرد نیست بلکه علم او حجت است و برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ (۶۱)} صدق الله العظيم [ازآل عمران]
{هرگاه بعد از علم و دانشی که به تو رسیده، کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.}
و مهدی منتظری که به حق از جانب خداوند آمده است به شما میگوید: همانا که خداوند حجت را در نام فرد قرار نمیدهد بلکه حجت "علم" است؛ با این که سه نام – و نه دو نام- برای مهدی منتظر قائل شده است وهر سه نام مهدی در بطن خود حکمت رسا و بالغهای دارند. اسامی او به این شرح است:
۱- مهدی منتظر: که حامل صفت اوست و خداوند به واسطه او تمامی مردم را هدایت خواهد کرد.
۲- عبدالنعیم الأعظم: که صفت بندگی و عبودیت مهدی را نشان میدهد و او خداوند را همان گونه که سزاوار است بندگی و عبادت مینماید. او امید دارد به آن درجه عالی(مقام وسیله) برسد تا آن را وسیله تحقق غایت خود که هدایت تمام مردم به راه راست-صراط مستقیم – است، قرار دهد. به این ترتیب نعیم اعظم من محقق خواهد شد و خداوند درنفس خود راضی شده و نسبت به بندگانی که به خاطر عدم تصدیق رسولان خداوند درحق خود ظلم کرده و هلاک شدهاند؛ متحسر نباشد. زمانی که خداوند آنها را هلاک میکند در نزد خود چیزی را میگوید که نه فرشتگان آن را میشنوند و نه تمام موجوداتی که در آسمانها و زمین او هستند از آن آگاه میگردند.
مادری را در نظر بیاورید که فرزندش صد سال دربرابرش عصیان کرده و به اوامرش وقعی ننهاده باشد و بعد از مرگ؛ مادر او را در حالی که در آتش جهنم عذاب میکشد ببیند؛ مطمئناً مادر او را شماتت نمیکند بلکه خواهد گفت:" حسرت بر فرزندم" و شما میدانید حسرت مادر نسبت به فرزند عاق شدهاش چقدر عظیم و بزرگ است؛ پس با عظمت حسرت خداوند درنفسش چه میکنید که از مادر به فرزند رحیم تر است!! این خداوند و پروردگار ارحم الراحمین شماست.
ممکن است "کاشف" یا کس دیگری حرف مرا قطع کرده و بگوید:" صبر کن صبر کن خداوند منزه از آن است که متحسر شود! و منزه از آن است که برای کافران متحسر گردد". خبیر به الرحمن؛ مهدی منتظر ناصر محمد یمانی در پاسخ میگوید: بله خداوند نسبت به بندگان کافری که به خاطر عدم پذیرش رسولان پروردگارشان هلاک شدهاند متحسر گردیده و نزد خود سخنی را میگوید که نه فرشتگان مقرب و نه هیچ موجود دیگر در آسمانها و زمین و هیچ یک از خلائق آن را نمیشنوند. اما خبیر به خداوند رحمان؛ مهدی منتظر میداند که خداوند در نفس خود چه میگوید. خداوند این سخن را به صورت واضح و روشن در آیات محکم قرآن عظیم جای داده است؛ البته اگر شما در آیات تدبر کنید. خداوند تعالی میفرماید:
{إِن كَانَتْ إلا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ (۲۹) يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إلا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون (۳۰) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ(۳۱) وَإِن كلّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ (۳۲)}صدق الله العظيم [يس]
{ فقط یک صیحه آسمانی بود، ناگهان همگی خاموش شدند! (۲۹) حسرت بر این بندگان که هیچ پیامبری برای هدایت آنان نیامد مگر اینکه او را استهزا میکردند! (۳۰) آیا ندیدند چقدر از اقوام پیش از آنان را هلاک کردیم، آنها هرگز به سوی ایشان بازنمیگردند (۳۱) و همه آنان (روز قیامت) نزد ما احضار میشوند! (۳۲)}
مهدی منتظر از این سخن آگاه شده و میگوید: من از میزان تحسر جدّم محمد رسول الله نسبت به امتش آگاهم به طوری که ایشان از شدت حسرت بر آنها و ترس از اینکه خداوند آنها را هلاک کرده و به آتش جهنم بفرستد؛ نزدیک بود جان بدهد. حال حسرت خداوند ارحم الراحمین که نسبت به بندگانش بیشتر از محمد رسول الله رحیم است چقدر است؟ چگونه بر بندگانی که با تکذیب رسولان در حق خود ظلم کردهاند حسرت میخورد؛ و خداوند وعده داده است که اگر مردم، حق فرستاده شده از جانب او را تکذیب کنند آنها را هلاک خواهد کرد و در وفای به این وعده؛ وقتی رسولان خداوند برعلیه مردم او را میخوانند، مردم را هلاک مینماید سپس بلافاصله بعد از به هلاکت رساندنشان میفرماید:
{يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إلا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون (۳۰) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ (۳۱) وَإِن كلّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ (۳۲)}صدق الله العظيم [يس]
{حسرت بر این بندگان که هیچ پیامبری برای هدایت آنان نیامد مگر اینکه او را استهزا میکردند! (۳۰) آیا ندیدند چقدر از اقوام پیش از آنان را هلاک کردیم، آنها هرگز به سوی ایشان بازنمیگردند (۳۱) و همه آنان (روز قیامت) نزد ما احضار میشوند! (۳۲)}
برای همین مهدی منتظر عبد نعیم اعظم و خبیر به خدای رحمان؛ تا زمانی که خداوند نعیم اعظم خود یعنی راضی بودن در نفسش را برایش محقق نسازد؛ بهشت نعیم را برخود حرام نموده است. ولی بین من و تحقق نعیم اعظم تمام امتها از پشه گرفته تا فراتر از آن و تمام جنبندگان و پرندگان حائل شدند و به اذن خداوند همه آنها را به راه راست-صراط مستقیم- هدایت کرده و مشمول رحمت خداوند خواهند شد و همگی مردم به صورت امتی واحد در راه راست قرار خواهند گرفت. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{إِنَّ اللَّهَ لاَ يَسْتَحْيِي أَن يَضْرِبَ مَثَلاً مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمنوا فَيَعْلَمُونَ أنّه الحقّ مِن ربّهم وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُواْ فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَـذَا مَثَلاً يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَيَهْدِي بِهِ كَثِيراً وَمَا يُضِلُّ بِهِ إلا الْفَاسِقِينَ (۲۶) الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الأرض أُولَـئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ (۲۷) كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكنتم أَمْوَاتاً فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ ترجعونَ (۲۸)} صدق الله العظيم [البقرة]
{ خداوند از این که [به موجودات کوچکی مانند] بعوضه، و بالاتر از آن، مثال بزند شرم نمیکند. آنان که ایمان آوردهاند، میدانند که آن، حقیقتی است از طرف پروردگارشان؛ و اما آنها که راه کفر را پیمودهاند، میگویند: «منظور خداوند از این مثل چه بوده است؟!» خدا جمع زیادی[نیمی] را با آن گمراه، و گروه بسیاری[نیمی] را هدایت میکند؛ ولی تنها فاسقان را با آن گمراه میسازد! (۲۶) فاسقان کسانی هستند که پیمان خدا را، پس از محکم ساختن آن، میشکنند؛ و پیوندهایی را که خدا دستور داده برقرار سازند، قطع نموده، و در روی زمین فساد میکنند؛ اینها زیانکارانند. (۲۷) چگونه به خداوند کافر میشوید؟! در حالی که شما مردگان بودید، و او شما را زنده کرد؛ سپس شما را میمیراند؛ و بار دیگر شما را زنده میکند؛ سپس به سوی او بازگردانده میشوید. (۲۸)}
برای همین خداوند در کتاب نام مرا "عبدالنعیم الأعظم"قرار داده است و این نام حاوی صفت بندگی برای خداوند است و برای همین من رضوان نفس خداوند تعالی را عبادت میکنم تا او در نفس خود راضی شود و این نعیم؛ از بهشت نعیم خداوند بزرگتر است ولی اکثر مردم از آن آگاه نیستند و این اسم اعظم الهی است که خداوند صفت رضوان نفس خود نسبت به بندگانش را در آن نهاده است و رضوان نفس خداوند از نعیم جنت عظیمتر و بزرگتر است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالدّين فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (۷۲)} صدق الله العظيم [التوبة]
{خداوند به مردان مؤمن و زنان مؤمن وعده بوستانهایی را داده است که جویباران از فرودست آن جاری است، که جاودانه در آنند و [نیز] خانههای پاک و پسندیدهای در بهشت عدن، و رضوان الهی بزرگتر[از همه چیز] است، این همان رستگاری بزرگ است (۷۲)}
خداوند حکمت خلقت شما را در این نعیم نهاده، ولی اکثر شما از آن غافلید. حیات دنیوی شما را به خود مشغول کرده؛ در حالی که خداوند شما را برای دنیا نیافریده است ولی شما آن را نهایت آرزو و خواسته و غایت خود قرار دادهاید و روزی درباره حکمت خلقتتان و محقق شدن آن مورد سؤال واقع خواهید شد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ (۱) حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ (۲) كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ (۳) ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ (۴) كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ (۵) لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ (۶) ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ (۷) ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النّعيم (۸)}صدق الله العظيم [ازالتكاثر]
{افزون طلبی (و تفاخر) شما را به خود مشغول داشته (و از خدا غافل نموده) است. (۱) تا آنجا که به دیدار قبرها رسیدید (اجلتان رسید)(۲) چنین نیست که میپندارید،بزودی خواهید دانست! (۳) باز چنان نیست که شما میپندارید؛ بزودی خواهید دانست! (۴) چنان نیست که شما خیال میکنید؛ اگر شما علم الیقین (به آخرت) داشتید (افزون طلبی شما را از خدا غافل نمیکرد)! (۵) قطعاً شما جهنّم را خواهید دید! (۶) سپس آن را به عین الیقین خواهید دید. (۷) سپس در آن روزاز نعیم (اعظم ) پرسیده خواهید شد! (۸)}
به شما آموختیم که: نعیم؛ حقیقت اسم اعظم الهی است و خداوند آن را صفتی برای رضوان نفس خود قرار داده است و شما برای آن که رضوان نفس خداوند را عبادت کنید، آفریده شدهاید ولی اکثر شما نمیدانید این هدف آفرینش شماست واگر حیات دنیوی شما را به خود مشغول سازد؛ درباره آن (نعیم اعظم) مورد سؤال قرار خواهید گرفت.
ای علمای امت؛ خداوند هدف خلقت شما را در سوره "التکاثر" بصورت روشن و واضح بیان نموده است؛ اما مفسرانی که شما مرا به پیروی از آنها فرا میخوانید؛ آیات این سوره را بدون آگاهی از حقیقت آن معنی کرده و باعث تحریف منظور و مقصود آن شدهاند. برخی میگویند معنی این فرموده خداوند تعالی: {ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النّعيم (۸)} خرما و آب است؛ و حدیثی را که به دروغ به محمد رسول الله نسبت داده شده را برای تفسیر آن ارائه میکنند حاشالله که محمد رسول الله چنین گفته باشد؛ مگر خداوند شما را برای خرما وآب آفریده است ! خداوند کسانی را که به او افترا میزنند بکشد...هرکدامشان تفسیری آورده و بعد حدیثی میآورند که دروغ و افترا است تا دلیلی برای تفسیر باطلشان باشد. ببینید چقدر با جعلیات؛ از احادیث دروغ تبعیت کردهاند. به گفتار یکی از آنها توجه کنید:
{ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النّعيم (8)} در پیشگاه خداوند از شراب خنک و منازل سایه دار و شکم های سیر و اعتدال خلق و لذت خواب پرسیده می شود تا جایی که اگر یکی از شما عزم ازدواج با زنی را بکند به محض عزم کردن همسر او خواهد شد ودیگران از آن زن منع خواهند شد..."
یکی دیگر گفته است:" ابن جرير وابن أبي حاتم وابن مردويه والبيهقي في شعب الإيمان عن ابن عباس نقل کرده است::::: { ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ (8) }یعنی سلامتی و صحت بدن و گوش و چشم.
یکی دیگر گفته است:"[ازالفريابي وعبد بن حميد وابن جرير وابن المنذر عن مجاهد نقل کرده: { ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ (8) } یعنی تمام لذات دنیایی
یکی دیگر عنوان کرده که عبد الله بن أحمد في زوائد الزهد وابن أبي حاتم وابن مردويه عن ابن مسعود عن النبي صلى الله عليه وسلم نقل کرده: { ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ (8) }یعنی از امن و صحت سؤال می شود.
یکی دیگر گفته است:" هناد وعبد بن حميد وابن جرير وابن المنذر وابن مردويه والبيهقي في شعب الإيمان عن ابن مسعود في از النعيم در این آیه پرسیده است: جواب داده شده امن و صحت. البيهقي في شعب الإيمان عن علي بن أبي طالب نقل می کند منظور از: { ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ (8) }سؤال شده و ایشان گفته اند : نعیم عافیت
دیگری می گوید:[از عبد بن حميد وابن المنذر وابن أبي حاتم وابن مردويه از علي بن أبي طالب از این فرموده سؤال شده است :{ ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ (8) } و فرمود از خوردن نان خشک وآب سؤال می شود از خنکی اب فرات که همچون منزلگاهی است و این نعیمی است که از آن مورد سؤال واقع خواهید شد
دیگری می گوید[از ابن مردويه عن أبي الدرداء قال: قال رسول الله صلى الله عليه وسلم:: { ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ (8) } فرمود از امت کسانی هستند که روغن و عسل خالص را غلیظ کرده و می خورند..
دیگری گفته است [از عبد بن حميد عن حمران بن أبان عن رجل من أهل الكتاب قال: خداوند از هر چیزی که افزون به بنده اش داده سوال می کند جز سه چیز نانی که با آن خود را نگهدارد ؛ و سایه ای که بر سر داشته و لباسی که با آن خود را از مردم پوشیده نگاه می داشته است..
دیگری گفته است [ازعبد بن حميد وابن أبي حاتم عن عكرمة نفل کرده:این ایه چرا نازل شده: { ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ (8) } صحابه گفته اند یا رسول الله ما در کدام نعیم هستیم در حالی که شکم خود را با نان جو سیر می کنیم و خداوند به نبی خود وحی نمود که به آنها بگوید آیا کفش بپا نداشته و اب خنک نمی نوشید؟ این نعیم است.
دیگری می گوید: [ازابن أبي شيبة وهناد وأحمد وابن جرير وابن مردويه والبيهقي في شعب الإيمان عن محمود بن لبيد نقل می کند چرا این آیه نازل شده است { أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ و به قرائت ادامه داد تا به این آیه رسید: { ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ (8) } وگفت یا رسول الله از کدام نعیم مورد سؤال واقع خواهیم شد ؛ که غذایمان آب و خرماست وشمشیرهایمان دایم آماده کشیده شدن و دشمنانمان در کمین. از کدام نعیم مورد سؤال قرار خواهیم گرفت؟ فرمود: " از همین هم سؤال خواهد شد"
و دیگری گفته است[ازأحمد والترمذي وحسنه وابن ماجة وابن المنذر وابن مردويه عن الزبير بن العوام نقل شده چرا این ایه نازل شده است { ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ (8) }یا رسول الله از کدام نعیم سؤال خواهد شد ما که تنها نان و خرمایی می خوریم .فرمودند: از همین هم سؤال خواهد شد"
دیگری گفته است[از الطبراني وابن مردويه وأبو نعيم في الحلية عن ابن الزبير نقل شده چرا این آیه نازل شده است که { ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ (8) } الزبير بن العوام گفت یا رسول الله از کدام نعیم سؤال خواهد شد ما که تنها نان و خرمایی می خوریم .فرمودند: از همین هم سؤال خواهد شد".
و دیگری گفته است[از عبد بن حميد عن صفوان بن سليم نقل شده چرا این آیات { أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ } تا آخر سوره{ ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ (8) } نازل شده است أصحا ب نبي صلى الله عليه وسلم سؤال کردند کدام نعیم خوراک ما نان و خرماست و شمشیرهای مان آماده نبرد ؟نبي صلى الله عليه وسلم: "همین خواهد شد"
دیگری گفته است: [از ابن جرير عن ثابت البناني ازنبي صلى الله عليه وسلم نقل کرده است: " نعیمی که از آن مورد سؤال قرار خواهید گرفت خوراک و آبی است که می نوشید و لباسی است که شما را می پوشاند.
و دیگری گفته است [از أحمد والنسائي وابن جرير وابن المنذر وابن مردويه والبيهقي في شعب الإيمان عن جابر بن عبد الله نقل شده: رسول الله صلى الله عليه وسلم وأبو بكر وعمر آمدند و ما به آنها خرما و آب دادیم. رسول الله صلى الله عليه وسلم فرمود این نعیمی است که از آن مورد سؤال واقع خواهید شد..
و دیگری می گوید:[از مسلم وأبو داود والترمذي والنسائي وابن ماجة وابن جرير وابن مردويه عن أبي هريرة نقل شده: روزی رسول الله صلى الله عليه وسلم از خانه خارج شده و با أبي بكر وعمر روبرو شدند و از آنها پرسیدند درچنین ساعتی چه چیز شما را از خانه بیرون کشیده است جواب دادند یا رسول الله گرسنگی ایشان جواب دادند به خدایی که جان من به دست اوست؛ من نیز به همین دلیل از خانه بیرون آمده ام.با من بیایید وآنها با ایشان به نزد یکی از انصار رفتند؛ مرد در خانه نبود و زن آنها را دید وخوش آمد گفت .نبی الله صلی علیه و آله و سلم پرسید: فلانی کجاست .زن جواب داد رفته است تا برایمان آب بیاورد. زمانی که مرد بازگشت و نبی صلی علیه و آله و سلم و همراهانش را دید گفت: الحمدالله تا امروز میهمانانی به این گرامی نداشتم و رفت و با شاخه ای که پر از خرما بود بازگشت و گفت از این میل کنید و چاقویی در آورد. رسول الله صلى الله عليه وسلم به او گفتند :شیرده را نباید سر ببری ، برای آنان بره ای سر برید و از آن و از خرما خوردند و نوشیدند . هنگامی که سیر شدند و نوشیدند رسول الله به ابوبکر و عمر گفتند : به کسی که جانم در دست اوست در روز قیامت از این نعیم سوال خواهید شد .
و دیگری گفته است:[از أبو يعلى وابن مردويه از أبي بكر الصديق نقل می کند "با نبی صلى الله عليه وسلم می رفتیم و عمر با ما بود نزد مردی رفتیم که الواقفی نام داشت و برایمان گوسفندی ذبح نمود و نبی الله صلی الله علیه و سلم فرمود: شیرده را ذبح نکن ، نان درآبگوشت خوردیم و آب آشامیدیم ، پس پیامبر صلى الله عليه وسلمفرمود : این از نعیمی است که در باره آن سوال خواهید شد
سبحان الله النّعيم الأعظم عما تصفون وتعالى علواً كبيراً؛
اینها نعمت های خداوندند اما خداوند ما را برای این نعمتها نیافریده است تا تبدیل به هدف خلقتمان شوند بلکه این نعمتها را برای خاطر ما آفریده است و ما را برای نعیم رضوان نفسش خلق نموده است.
تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَمَا خَلَقْتُ الجنّ وَالْإِنسَ إلا لِيَعْبُدونِ (۵۶) مَا أُرِيدُ مِنْهُم مِّن رِّزْقٍ وَمَا أُرِيدُ أَن يُطْعِمُونِ(۵۷) إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ (۵۸)} صدق الله العظيم [الذاريات]
{من جنّ و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند (۵۶) هرگز از آنها روزی نمیخواهم، و نمیخواهم مرا اطعام کنند! (۵۷) خداوند روزیدهنده و صاحب قوّت و قدرت است! (۵۸)}
همانا که خداوند با ذکراین نعمتها با شما محاجه کرده تا شاید پروا کنید و بدانید این نعمتها را به خاطر شما خلق شده وشما نیز برای عبادت کردن رضوان نفس خداوند خلق شدهاید و این نعیم حقی است که در مورد آن مورد سؤال قرار خواهید گرفت. روز قیامت از شما درباره هدفی که برای آن آفریده شدهاید سؤال میشود و آن هدف" نعیم رضوان نفس او" بر شماست. آیا هدف خداوند از آفرینشتان را محقق کردید و پروردگار را آن گونه که سزاوار است عبادت نمودید؟ اما اکثر شما نمیدانید و خود را به جهالت میزنید.
مهدی منتظر حق از امیال و خواستههای شما پیروی نمیکند که اگر چنین کند آسمانها و زمین به فساد کشیده میشوند و حکمت آفرینش آسمانها و زمین و آنچه مابین آنهاست تحقق پیدا نکرده است. خداوند آسمانها و زمین را به حق و برای آن آفریده است تا برایتان روشن شود کدام یک از شما بهترین اعمال را انجام داده و خداوند را آن گونه که شایسته عبادت است؛ عبادت میکند و هدف خلقت خود توسط خداوند را محقق میسازد وخداوند روز قیامت از نعیم رضوان نفس خود از او سؤال خواهد کرد؛ چرا که این هدف او از خلقت آن عبد بوده است.
ای اهل سنت و شیعیان و ای تمام مسلمانان و مردم جهان! قسم به پروردگار عالمیان، کسی که مهدی منتظر بنده نعیم اعظم ناصر محمد یمانی را انکار نماید، مانند آن است که نسبت به تمام انبیاء و رسولان خداوند کافر شده باشد و تنها کسانی از من تبعیت خواهند کرد که به حق شهادت دهند رضوان خداوند نعیم اعظم است و برای همین نیز خلق شدهاند.
و حال سه نام او را میآوریم و هر یک از نامها صفتی را با خود دارند:
ا- المهدی:که صفت هدایت تمامی مردم را با خود دارد و خداوند همگان را به واسطه مهدی به راه راست-صراط مستقیم- هدایت خواهد کرد تا تمام مردم یک امت شده و یک دین داشته باشند و به این خاطر مهدی نامیده میشود.
۲- عبدالنعیم الاعظم: و این نام صفت عبودیت مهدی منتظر را در خود دارد و او خداوند را آن گونه که باید، عبادت میکند و هدف خلقت را محقق میسازد.
۳-ناصر محمد: و این صفت، نشانه آن است که او یاری دهنده محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم است.
کسی که مرا تکذیب کند؛ نام اعظم خداوند را تکذیب کرده است و خداوند حقیقت رضوان نفس خود را در اسم اعظم خود نهاده است. کسی که مرا تکذیب کند غضب خداوند را بر خود خریده و رضوان او را با نارضایتی و ناخشنودی او عوض کرده است.
آیا اگر ببینید در آغاز ماه رمضان سال ۱۴۲۹هجری(۱۳۸۷ه.ش.) روز یکشنبه خورشید به ماه برسد و ادراک رخ دهد؛ واقعا میپذیرید و یقین خواهید کرد که یکی از نشانههای بزرگ ساعت ( اشراط ساعت ) رخ داده و خورشید به ماه رسیده است؟ یا منتظر میمانید تا سیاره عذاب را ببینید که بر سرتان سنگ ببارد و سپس ایمان میآورید ؟ آیا کسی هست که پند گرفته و متذکر شود؟
ای شیعیان اثنی عشری من مهدی منتظرم و اگر شما واقعاً انصار آل بیت مطهر هستید از سرداب سامراء بیرون بیایید که ماه بدر ظاهر شده است و به خداوند واحد قهار قسم تا شما از آن سرداب سامراء بیرون نیایید بدر ماه را نخواهید دید؛ آیا کسی که در تاریکی سرداب است میتواند ماه بدر را در آسمان ببیند!
خداوند کسی که داستان سرداب را ساخته است بکشد که اگر این داستان نبود، شیعیان به کسی که خداوند به او علم کتاب را عطا کرده ایمان میآوردند و از انصار پیشگام میشدند. اگر این سردابی که تصور میکنند او وارد آن شده و هنوز از آن بیرون نیامده نبود، آنها بیش از همه مردم در مورد مهدی منتظر آگاهی دارند. اما این امر باعث تردید آنها شده و مرددند که آیا ناصر محمد یمانی واقعاً مهدی منتظر است یا دروغگویی بیشرم؟ به زودی حقیقت امر را خواهند دانست. آنها در مورد من شک دارند که چه تردید خوبی خواهد بود اگر به یقین بدل شود .
ولی شیعیانی که خداوند آنها را از امر من باخبر کرده است، میترسند ناصر محمد یمانی مهدی منتظر باشد و آنها از او رو گردانده باشند و هنوز یقین پیدا نکردهاند.
همچنین سنیانی که خداوند از راه اینترنت آنها را از امر من با خبر کرده است، میترسند من مهدی منتظر باشم یا یک دروغگوی بی شرم و به زودی در روز عذاب دردناک و بینظیر-یوم عقیم- همگی سنیان و شیعیان از حقیقت امر من آگاه خواهند شد؛ به چه حقی مرا تکذیب میکنید؟ من شما را به عبادت خود فرا نمیخوانم و پناه بر خداوند که سخن ناحق بزنم. من از شما دعوت میکنم خداوند یکتا را آن گونه که باید عبادت نمایید؛ من شما را به بازگشت به کتاب خداوند و سنت رسولش فرا میخوانم تا تمام احادیثی را که به دروغ از محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است به شما نشان دهم و حکم بطلان احادیث دروغ را برایتان از کتاب خداوند که از تحریف محفوظ است استنباط نمایم؛ احادیث دروغی که به کلی با قرآن- که مرجع حق شما درموارد اختلاف در احادیث سنت است – مغایرت دارند و اگر میدانستید پس چرا حقی که از جانب پروردگارتان آمده است را تکذیب کردید.
ای "کاشف" مهدی منتظر بر سر دوراهی که هر دو بی فرجام باشد قرار ندارد و من به کتاب حق پروردگارم و سنت حق رسول شکی ندارم ولی احادیث باطل درباره مهدی منتظررا که با حقایق کتاب خداوند اختلاف داشته باشند رد میکنم. و اما این سخنت:
({ص وَالقرآن ذِي الذِّكْرِ (1) } خداوند به حرفی از حروف نام مهدی قسم می خورد و چرا نام او صالح نباشد , این که با قاعده شما مغایرتی ندارد و {ن} چرا به معنی نادر و یا ناجی و یا نورالدین نباشد!!! به سخنان علما درباره حروف مقطعه توجه کن)
"کاشف"در جوابت میگوییم این حرف نیز از حروف نام ناصر است و سپس برایت بیان حق در این باره را میآوریم و شایسته نیست که به ناحق از جانب خداوند چیزی بگوییم. من از سخنان علمای تو که بر اساس ظن و گمان بیان میشوند تبعیت نمیکنم، چون ظن و گمان کسی را از حق بینیاز نمیکند.
برادر گرامی من "کاشف"! اندیشه و تدبر کن؛ باشد که تو و تمام علمای اهل سنت و علمای شیعه دوازده امامی متذکر شوید. خداوند به {ن} ناصر محمد یمانی قسم خورده است که تو ( پیامبر ) به نعمت خداوند مجنون نیستی و سپس وعده حق خداوند به نبی خود میآید که دین او بر همه ادیان غلبه خواهد کرد ولو مجرمان را خوش نیاید و این امر به دست امام {ن} خواهد بود و این رمز نام مهدی منتظر است اگر میدانستید....
و حروفی که در اوائل سورهها آمدهاند رمز اسامی انبیاء وخلفای خداوند در زمین هستند. اسامی که خداوند به آدم علیه الصلاة و السلام آموخت و زمانی که خداوند به حرفی سوگند میخورد؛ سوگند به یک حرف نیست بلکه سوگند به نام یکی از انبیاء و خلفای اوست و حرفی از حروف نام کسی که به او قسم خورده میشود به صورت رمز میآید؛ ولی شرط این است که حرف از حروف اسم اول نبی یا امام و خلیفه باشد و از نام او تجاوز نکند و به نام پدرش نرسد که خداوند به نام پدر قسم نمیخورد. بلکه حرفی که به آن قسم خورده میشود حرف اول یا دوم یا سوم یا حرف آخر نام اول است و از نام اول فراتر نمیرود و قسم به نام پدر نمیرسد. فقط به یکی از حروف نام اول قسم خورده میشود که ممکن است حرف اول، وسط یا آخر باشد.
بیا تا به انبیاء آل یعقوب در سوره مریم دختر عمران نظری بیندازیم و خداوند تعالی میفرماید:
{كهيعص} و این قسم مخفیانه پروردگار عالمیان است.
- و اما (ک) رمز نام نبی الله (زکریا) است.
- و اما (ه) رمز نام نبی الله ( هارون ) پسر عمران و برادر مریم است
- و اما (ی) رمز نام (یحیی) علیه السلام است.
- و اما (ع) رمز کلمة الله (قدرت خداوند ) است که خداوند با کن فیکون بر مریم نازل کرد یعنی ( مسیح عیسی بن مریم) و اوعليه الصلاة والسلام در مهد در حالی که خردسال بود با مردم سخن گفت.
- و اما (ص) از ( نامی که صفت مریم) عليها الصلاة والسلام است گرفته شده است چون او نه نبی خداست و نه رسول یا خلیفه اش. بلکه خداوند نام او را صدیقه گذاشته و به نامی که صفت مریم عليها الصلاة والسلام است قسم خورده میشود.
اما اگر قسم به حرفی خورده شد و خداوند نام قرآن عظیم را همراه آن آورد؛ حرفی که با قسم به قرآن همراهی میکند اغلب از نام مهدی منتظر گرفته شده است برای مثال این فرموده خداوند تعالی :
{ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ (۱)}صدق الله العظيم [القلم]
{ن، سوگند به قلم و آنچه می نویسند،}
و همین طور:
{ص وَالقرآن ذِي الذِّكْرِ (۱)}صدق الله العظيم [ص]
{ص، سوگند به قرآنی که دارای ذکر است.}
و در این جا خداوند وعده داده است که اسلام و مسلمین به دست مهدی منتظر به عزت و بزرگی میرسند و او در زمانی که اسلام و مسلمین ذلیل شدهاند میآید، در عصری که کافران مغرور و ستیزه جو هستند. این همان چیزی است که شما در دوران "گفتگو قبل از پیروزی " شاهد آن هستید و او یک شبه بر عالمیان ظهور خواهد کرد و دشمنان خداوند از خوار شدگان خواهند بود در حالی که مغرورانه با تهمت تروریسم در برابر دین خداوند ستیزهجویی میکنند. برای همین میبینید که خداوند به حرفی از حروف نام مهدی منتظر قسم میخورد . خداوند با شدت و به واسطه سیاره عذاب دردناک؛ یک شبه او را بر عالمیان چیره خواهد کرد. پس در حرفی از حروف نام ناصر که خداوند به آن قسم می خورد{ص} اندیشه کنید. خداوند او را برمیانگیزد تا در دورانی که در آن دچار ذلت شدهاید و دشمنانتان قدرتمند بوده و با خداوند ستیزه کرده و با مسلمانان و دین شان میجنگند ؛ به شما کمک نماید. خداوند به یکی از حروف نام (ناصر) قسم می خورد و آن حرف:
{ص وَالقرآن ذِي الذِّكْرِ (۱) بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ (۲) كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ فَنَادَوْا وَلَاتَ حِينَ مَنَاصٍ (۳)} صدق الله العظيم [ص]
{ص، سوگند به قرآنی که دارای ذکر است. (۱) ولی کافران در اوج قدرت و دشمنی هستند (۲) چه بسیار اقوامی را که پیش از آنها هلاک کردیم؛ و به هنگام نزول عذاب فریاد میزدند ولی وقت نجات گذشته بود! (۳)}
که اگر به حق در آن تدبر کنید برای خردمندان واضح و روشن خواهد بود. و اما {ن} این حرفی از حروف نام ناصر است و در قسم به حرف نون؛ خداوند وعده پیروزی بزرگی را میدهد و این وعده زمانی به نبی علیه الصلاة و السلام داده میشود که کافران به ایشان نسبت جنون میدادند. خداوند به او وعده میدهد که دین او بر تمامی دینها غلبه خواهد کرد ولو این که مشرکان ناراضی باشند. ولی قسم به قرآن که همراهش حرفی میآید که خداوند به آن قسم میخورد از حروف نام مهدی است و قرآن حجت مهدی بوده و مردم را به سوی قرآن فرا میخواند تا آنها را به واسطه قرآن به راه خداوند عزیز و حمید هدایت نماید و برای همین خداوند باعزت و جلال با حرف دیگری از نام ناصر و قرآن که برای ذکر است قسم میخورد و خداوند تعالی میفرماید:
{ص وَالقرآن ذِي الذِّكْرِ (۱) بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ (۲) كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ فَنَادَوْا وَلَاتَ حِينَ مَنَاصٍ (۳)} صدق الله العظيم [ص]
{ص، سوگند به قرآنی که دارای ذکر است. (۱) ولی کافران در اوج قدرت و دشمنی هستند (۲) چه بسیار اقوامی را که پیش از آنها هلاک کردیم؛ و به هنگام نزول عذاب فریاد میزدند ولی وقت نجات گذشته بود! (۳)}
این آیه کوتاه اسرار و اخباری در خود دارد که اگر در قرآن تدبر میکردید قادر به درک چیزهایی میشدید که نمیدانستید، ولی اکثریت شما بدون فکر و تدبر از چیزهایی حرف میزنند که از آن آگاهی ندارند. خردمندان چه چیزی را از این آیه درک میکنند؟ آیهای که خداوند در آن سوگندی را پنهان کرده است که به بنده خود و قرآن عظیم و مؤمنان وعده میدهد که به واسطه قرآن آنها را نصرت خواهد کرد. این را در قسمی که خداوند میخورد که نصرت عطا خواهد کرد مییابید:
{ص وَالقرآن ذِي الذِّكْرِ (۱)} صدق الله العظيم [ص]
{ص، سوگند به قرآنی که دارای ذکر است}
سپس از وضعی که شما مسلمانان در دوران دعوت به گفتگو به آن دچار هستید میگوید؛ از ذلت شما و ستیزه جویی مغرورانه دشمنانتان میگوید که آن هم به علت پراکندگی و عدم اعتصام شما به ریسمان الهی قرآن عظیم است. قرآنی که خداوند شما را به پیروی از آن و رها کردن هرآن چه که مخالف آن است دعوت کرده است؛ به تمسک به قرآن و سنت هدایتگری که مغایرتی با قرآن نداشته باشد و تنها توضیح و بیانی بیشتر درباره قرآن برای مسلمین باشد.
ممکن است یکی از شما سخن مرا قطع کرده و بگوید : " از کجا میدانی که خداوند در این آیه می گوید مثل حرف {ص} که به آن قسم خورده همانند حرف {ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ(1)} است و منظور او از آن مهدی و قرآن عظیم است و وعدهای که خداوند به عزت خود به آن قسم خورده است برای مهدی و قرآن عظیم محقق خواهد شد و هم چنین وضع مسلمانان را در عصری که به ذلت و خواری دچار شده و خداوند مهدی منتظر را در آن برمیانگیزد را توصیف میکند و این که به ما خبر میدهی که از جانب خداوند به واسطه سیاره عذاب یاری خواهی شد و کسانی از مردمان عالم را که خداوند اراده کند نابود شده و سپس خداوند با عذاب خود مهدی منتظر را یک شبه بر کسانی که خوار شده واز عذاب شدید خداوند جایی برای فرار ندارند غلبه می دهد". پس مهدی منتظر در جواب او میگوید: این حق است و اگر باور نمیکنی بر توست که بیان این آیه را با واقعیات تطبیق دهی. خواهی دید که از همه نظر با آن تطابق دارد و اما قسمی که من باب تکریم خورده شده است برای ناصر و قرآن عظیم است و در این فرموده خداوند تعالی است:
{ص وَالقرآن ذِي الذِّكْرِ (۱)}صدق الله العظيم [ص]
{ص، سوگند به قرآنی که دارای ذکر است}
اما این که این آیه توصیف وضعیت ذلتبار شما در دورانی است که میآید؛ در خبری است که درباره دشمنان تان آمده: آنان که مغرورانه با شما و دین تان در ستیزهاند و خداوند این را در آیه خود بیان میفرماید:
{ص وَالقرآن ذِي الذِّكْرِ (۱) بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ (۲)} صدق الله العظيم [ص]
{ص، سوگند به قرآنی که دارای ذکر است. (۱) ولی کافران در اوج قدرت و دشمنی هستند(۲)}
و شما در این زمان و عصر از آن خبر دارید؛ شما ذلیل بوده و دشمنانتان مغرورانه در ستیزند و با خداوند و رسول و حزب او مبارزه میکنند و به بهانه تروریسم با مسلمانان در ستیزهاند و این بیان حق فرموده خداوند تعالی است:
{ص وَالقرآن ذِي الذِّكْرِ (۱) بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ (۲)}صدق الله العظيم [ص]
{ص، سوگند به قرآنی که دارای ذکر است. (۱) ولی کافران در اوج قدرت و دشمنی هستند (۲)}
سپس به شما خبر داده میشود که سبب پیروزی و نوع یاری به مهدی منتظر چگونه است. خداوند او را به واسطه عذابی دردناک در یک شب پیروز کرده و مفسدین در زمین را که با خداوند و رسول و دینش و مسلمانان ستیزه میکنند توسط پروردگار هلاک خواهند شد . خداوند به دشمنانش وعده هلاکت آشکاری را میدهد:
{ص وَالقرآن ذِي الذِّكْرِ (۱) بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ (۲) كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ فَنَادَوْا وَلَاتَ حِينَ مَنَاصٍ (۳)} صدق الله العظيم [ص]
{ص، سوگند به قرآنی که دارای ذکر است. (۱) ولی کافران در اوج قدرت و دشمنی هستند (۲) چه بسیار اقوامی را که پیش از آنها هلاک کردیم؛ و به هنگام نزول عذاب فریاد میزدند ولی وقت نجات گذشته بود! (۳)}
کسی که تفسیر بهتری از این آیه دارد و تأویل بهتری برایش می کند؛ تشریف آورده و تفسیرحق خود را – اگر راست می گوید-بیاورد.
به پروردگار عالمیان قسم که این بیان حق و روشنی است که واقعیاتی را بیان می کند که شما در آن زندگی می کنید اگر می دانستید..
وسلامٌ على المرسلين والحمد لله ربّ العالمين.
المهدي المنتظر عبد النّعيم الأعظم ناصر محمد اليماني
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=4053
Admin
22-07-2019, 12:17 PM
-5-
الإمام ناصر محمد اليماني
02 - 08 - 1429 هـ
05 - 08 - 2008 مـ
۱۵-مرداد-۱۳۸۷ه.ش.
01:13 صباحاً
ــــــــــــــــــــ
عظیمترین کلامی که مهدی منتظر از کتاب نوشته است..
"خداوند پرده را برایت کنار بزند ای "کاشف" که تو قادر به دیدن حق نیستی..."
بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين، وبعد..
ای "کاشف"، خداوند پرده را برایت کنار بزند؛ تا خداوند حجابی که قلب تو را پوشانده کنار نزند، نمیتوانی حق را ببینی و این پرده مانع دیدن حقیقت شده است تا جایی که اسم اعظم خداوند را انکار میکنی. به خداوند بزرگ قسم اگر به یقین میدانستی رضوان خداوند، نعیمی بسیار بزرگتر از نعیم بهشت (نعیم اعظم) اوست؛ حق را انکار نمیکردی. پیش از این در بیاناتم فتوا داده بودم تا زمانی که کسی یقین نداشته باشد که رضوان نفس خداوند تعالی نسبت به بندگان، نعیمی بزرگتر از نعیم جنت است؛ سخن من درباره اسم اعظم خداوند را تصدیق نخواهد کرد و از آن جا که کاشف این حقیقت را که رضوان خداوند نعیمی بزرگتر از نعیم جنت اوست را نمیبیند، لذا حقیقت اسم اعظم الهی را انکار میکند؛ نامی که خداوند آن را توصیفی برای رضوان نفس خود بر بندگان قرار داده و خداوند شاهد و وکیل این سخنان ماست. آیا کسانی که میدانند با آنانی که نمیدانند یکسان هستند؟
ای "کاشف" من مانند تو از روی ظن به خداوند نسبت نمیدهم، چرا که ظن کسی را ازحق بینیاز نکرده و جای آن را نمیگیرد؛ بلکه من با آوردن برهان از آیات محکم قرآن عظیم برایتان فتوا میدهم:
به راستی که اسامی خداوند صفتای او هستند. او قادر است و "کاشف" تو صفت قدرت خداوند را در عالم واقعيت به حق میبینی. خداوند رحیم است و تو صفت رحمت او به بندگانش را میبینی و خداوند نعیم است و تو صفت نعیم را در رضوان نفس پروردگارت نسبت به خودت میبینی. ولی این صفت چیزی ملموس نیست که بتوانی آن را به صورت مرئی در عالم واقعیت ببینی؛ بلکه حقیقتی است که در قلب بندگانی که به رضوان پروردگارشان دست یافتهاند، احساس میشود و خداوند با روحی از جانب خود این بنده را یاری کرده و-ایمانش را تقویت میکند-. این روح همان رضوان نفس پروردگار بر بنده است.
و به پروردگار عالمیان سوگند؛ کسانی که در این دنیا با روح رضوان خداوند قلبشان یاري نشده و وسعت نیافته باشد؛ از حزب الله نیستند و به هیچ وجه حقیقت رضوان خداوند را درک نکرده و خداوند آنها را دوست نداشته و آنها نیز او را دوست ندارند.
"کاشف" امکان ندارد و نمیتوانی حقیقت رضوان نفس پروردگارت را درک کنی، مگر این که خداوند را از مادر و پدر و فرزندانت و از ملکوت دنیا و آخرت بیشتر دوست داشته باشی تا حبّ به خداوند و نزدیک شدن به او و رضوان نفسش نعیم اعظمت گردد و اگر خداوند تو را با حقیقت اسم اعظم خود یاری نکند؛ اسمی که خداوند صفت رضوان نفس خود بر بندگان را در آن قرار داده است؛ قادر نخواهی بود قدر خداوند را درک کرده و بجا آوری. یعنی به شناخت و معرفت واقعی و حقیقی خداوند دست نیافتهای و برای همین هم فتوای حق مهدی منتظر ناصر محمد یمانی در مورد اسم اعظم خداوند را تصدیق نخواهی کرد. این هم برای آن است که خداوند تنها حزب خود را با روح رضوان خود یاری میدهد. آنان به یقین میدانند حب و قرب خداوند و رضوان نفس او همان نعیم اعظمی است که از هر نعیمی بزرگتر است. آنها در حالی که هنوز در همین دنیا هستند؛ حقیقت صفت رضوان نفس خداوند را دریافتهاند و آنها هستند که در میان این امت حزب الله به شمار میآیند و حق را تکذیب نمیکنند و خودشان بر این امر شاهدند؛ چراکه دریافتهاند حب خداوند نسبت به بندگانش و رضوان نفس او نعیم است که از هرنعیم دیگری بزرگتر است. آنها از عظمت محبت خود به پروردگارشان آگاهند و آنها هستند که از حزب الله بوده و درهمین دنیا خداوند آنها را با روح رضوان نفسش یاری کرده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ لَا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آباءهم أَوْ أَبْنَاءهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُوْلَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالدّين فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُوْلَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ إلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (۲۲) } صدق الله العظيم [المجادلة]
{هیچ قومی را که ایمان به خدا و روز رستاخیز دارند نمییابی که با دشمنان خدا و رسولش دوستی کنند، هر چند پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشاوندانشان باشند؛ آنان کسانی هستند که خدا ایمان را بر صفحه دلهایشان نوشته و با روحی از ناحیه خودش آنها را تقویت فرموده، و آنها را در باغهایی از بهشت وارد میکند که نهرها از زیر جاری است، جاودانه در آن میمانند؛ خدا از آنها خشنود است، و آنان نیز از خدا خشنودند؛ آنها «حزب اللّه» اند؛ بدانید «حزب اللّه» پیروزان و رستگارانند.}
در فرموده خداوند تعالی تدبر کن:
{ أُوْلَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ } صدق الله العظيم
{آنان کسانی هستند که خدا ایمان را بر صفحه دلهایشان نوشته و با روحی از ناحیه خودش آنها را تقویت فرموده}
و ای "کاشف" بدان که مقصود من این است:
به راستی که خداوند اسم اعظم خود را صفت رضوان نفس خود قرار داده است و اینان را با روح رضوان نفس خود یاری میدهد-سینه شان را فراخ میسازد- و نعیمی را در نفس خود احساس میکنند که مانند هیچ بهشتی نیست و این صفت رضوان نفس خداوند بر بندگانش است و این اسم اعظم خداوند است.
چگونه احساس کنی رضوان نفس خداوند حقاً نعیمی است که هیچ نعیمی مانند آن نیست در حالی که خداوند با روح رضوان نفسش تو را یاری نرسانده باشد تا به یقین بدانی به فوز بزرگی دست یافته وحب و قرب و رضوان نفس او را کسب کردهای..پس باید در همین دنیا با بشارت یاری شدن با روح رضوان نفسش تو را ياری داده باشد و اگر این روح در این دنیا به یاریت نیاید در آخرت با آن یاری نخواهی شد. خداوند آنها را با روح رضوان نفس خود در حالی یاری مینماید که هنوز در این دنیا هستند؛ چون آنان خداوند را بیش از پدران و فرزندان و همسران و اموال و عشیره خود دوست دارند. پروردگار در نزدشان عزیزترین چیز است. خداوند از نفس آنها آگاه است و لذا آنها را دوست داشته و به مقام قرب خود رسانده و با روح رضوان نفس خود برآنها به ایشان یاری میرساند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ أُوْلَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ} صدق الله العظيم
{آنان کسانی هستند که خدا ایمان را بر صفحه دلهایشان نوشته و با روحی از ناحیه خودش آنها را تقویت فرموده}
و این اسم اعظم الهی است که خداوند صفت رضوان نفس خود بر بندگان را درآن نهاده است و با روحی از جانب خود آنها را یاری میدهد و این روح؛ روح رضوان الهی است که به قلب نازل میشود. معنای آن نیست که خداوند بر قلب بنده خود نازل میشود. سبحان الله و تعالی خداوند بسیار والاتر از این است! بلکه منظور این است که خداوند با روح رضوان نفس خود بندهاش را یاری مینماید و آن را به قلب بندهای که به فوز رضوان خداوند نائل شده است نازل مینماید و سپس بنده در قلب خود احساس سکینه و آرامش مینماید. یعنی نعیمی روحانی و نفسی را به او عطا مینماید و کارش را اصلاح کرده و قلبش را مطمئن میسازد. نفسش هدایت یافته و آرام میشود و احساس میکند در زندگیِ روحانی آسوده و فراخی قرار دارد و خداوند با نور رضوان خود سینهاش را فراخی داده و از جانب پروردگار نوری برایش قرار داده میشود.
اما کسانی که از رضوان خداوندشان روگردانند؛ یعنی کسانی که اموال و همسران و فرزندان و فزون طلبی دنیا آنها را به خود سرگرم و مشغول کرده و خودشان را درحالتی عکس میيابند؛ تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ فَمَن يُردّ اللّهُ أَن يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلإِسْلاَمِ وَمَن يُردّ أَن يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاء } صدق الله العظيم [الأنعام:۱۲۵]
{ آن کس را که خدا بخواهد هدایت کند، سینهاش را برای (پذیرش) اسلام، گشاده می سازد؛ و آن کس را که بخاطر اعمال خلافش بخواهد گمراه سازد، سینهاش را آنچنان تنگ میکند که گویا میخواهد به آسمان بالا برود؛}
آری؛ روگردانان از حق هرگز مرا باور نخواهند کرد چون حقیقت سخنان ناصر محمد یمانی را درک نمیکنند و برای همین اثری از حالاتی که او توصیف میکند را در خود نمییابند و این به خاطر آن است که پروردگارشان را مانند ناصر محمد یمانی -که آنها را به سوی ایمان آوردن به نعیم رضوان خداوند رحمان دعوت میکند- نمیشناسند و تصدیق آن حدیثی است از جانب محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم که میفرماید:
[ الإيمان يمان والحكمة يمانية ]صدق عليه الصلاة والسلام.
[ ایمان و حکمت در یمن است]
به راستی که حزب من حزب الله است؛ آنها که حقیقت اسم اعظم الهی را درک کردهاند و باور دارند که خداوند صفت رضوان نفس خود بر بندگان را اسم اعظم خود قرار داده است و آنان هستند که با ذکر مبین از امام تبعیت میکنند.... و اما روگردانان از ذکر پروردگار در نفس خود عکس گفتههای ناصر محمد یمانی را احساس میکنند؛ او که مردم را به سوی نعیم رضوان نفس خداوند رحمان دعوت مینماید. تکرار کرده و قسم میخورم:
به نعیم اعظم نفس پروردگار عالمیان قسم میخورم کسی نشانهای را که خداوند در قلبش قرار داده است تا مهدی منتظر را باور و تصدیق نماید؛ انکار نمیکند مگر این که نسبت به پروردگار بصیرت نداشته و کور باشد و قدر خداوند را آن گونه که حق است بجا نیاورد؛ و اینان کسانیاند که از حق روگردانند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَنِ اتّبع هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَى (۱۲۳) وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ له مَعِيشَةً ضَنكاً وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى (۱۲۴) } صدق الله العظيم [طه]
{ولی هرگاه هدایت من به سراغ شما آید، هر کس از هدایت من پیروی کند، نه گمراه میشود، و نه در رنج خواهد بود! (۱۲۳) و هر کس از یاد من روی گردان شود، زندگی تنگی خواهد داشت؛ و روز قیامت، او را نابینا محشور میکنیم!» (۱۲۴)}
یعنی دیده بصیرتش کور شده و و خدایش را عبادت نمیکند و قدر او را نشناخته و حق قدر پروردگار را بجا نمیآورد و برای همین خداوند با روح رضوان خود او را یاری نمیکند و آن نوری است که با واسطهاش برهان پروردگارت را میتوانی ببینی "کاشف". این نور هدایت است که اگر به قلب نازل شود بنده نمیتواند ابداً در برابر پروردگارش عصیان نماید ولی این روح نورانی نیاز به سوخت دارد و اگر سوخت به آن نرسد خاموش شده و قلبت در تاریکی مطلق قرار میگیرد و چیزی نخواهی دید؛ و سوخت این روح نورانی چیست؟ آن محافظت به ذکر خداوند است. ألا بذكر الله تطمئن القلوب ولی کسانی که خداوند را فراموش کنند؛ خدا نیز عمدا آنها را فراموش میکند؛ همان گونه که آنها کردهاند.
ای مردم؛ به نعیم اعظم رضوان نفس پروردگارم بر بندگانش سوگند که من مهدی منتظر حق پروردگارتان هستم و شما را به سوی خداوند دعوت میکنم. پس از من پیروی کنید تا شما را به راهی هدایت نمایم که رضوان او در آن است تا به فوزی بسیار عظیم نائل گردید.
ای علمای امت؛ به راستی که خداوند مرا خلیفه حق خود قرار داده تا در زمین رهبر حزب او بر ضد مسیح دجال شیطان رانده شده و مأیوس از رحمت خداوند و اولیائش باشم؛ آنها که خشم و غضب خداوند را در پیش گرفتهاند که چه مسیر و راه بدی است.
ای علمای امت؛ من خداوند و تمام کسانی که نعیم رضوان او را عبادت میکنند به شهادت میگیرم و از شما دعوت میکنم برای گفتگو بر سر میزی حضور یابید که در پایگاه مهدی منتظر برای گفتگو در نظر گرفته شده است و اما حقیقت دعوت من؛ فرا خواندن مردم به سوی نعیمی است که از نعیم دنیا و آخرت بزرگتر است و به شما وعده میدهم به محض تصدیق و پیروی آن را درک خواهد کرد و این وعده راست است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ قُلْ إِن كنتم تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللّهُ } صدق الله العظيم [آل عمران:۳۱]
{ بگو: «اگر خدا را دوست میدارید، از من پیروی کنید! تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد}
ای محبان خداوند؛ ای کسانی که خداوند را دوست دارید و ای کسانی که راه رضوان او را در پیش گرفتهاید؛ انصار من در راه خداوند باشید و نعیم رضوان او را تکذیب نکنید که هلاک خواهید شد. برادر من "کاشف"اگر حق را میخواهی؛ حقیقت دعوت مهدی منتظر را درک کن و بدان من به حق از جانب پروردگارتان آمدهام؛ حال چگونه به این امر یقین پیدا کنی؟ تصور کن خداوند در نفس خود از تو راضی نیست؛ در پیش خود این را تصور کن و در خلوت خود با خدایت به پروردگارت نجوا کن و به او بگو:" ای خدای من ؛ توبه کنان و با امید به سوی حب و قرب و رضوان نفس تو بازگشتهام و تو مرا برای آن آفریدهای که عبد و بنده رضوان پروردگارم باشم. من برای تحقق این هدف به سویت آمدهام و چگونه میتوانم اگر که مرا با روح رضوانت یاری نکنی؟" در پیشگاه خداوندت بمان و از جایت تکان نخور تا جوابت داده شود. طولی نخواهد کشید و خواهی دید پروردگارت به تو خوش آمد خواهد گفت ؛ چگونه میتوانی این را بفهمی؟ تو را به سوی آیه رضوان راهنمائی خواهم کرد و اگر نور رضوان او قلبت را فراگیرد، قلبت خاشع شده و اشک در چشمانت جمع میشود و آرزو میکنی در تمام طول عمر در چنین حالی باشی و این روح رضوان است که حتی اگر قلبت از سنگ هم سختتر باشد باعث میشود آب از آن بیاید و سیل اشک به خاطر حقیقتی که درک کردهای از چشمانت جاری خواهد شد. پروردگار تو حق است و مادون آن همه باطل. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ وَإِذَا سَمِعُواْ مَا أُنزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَى أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُواْ مِنَ الحقّ يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ (۸۳) } صدق الله العظيم [المائدة]
{ و هر زمان آیاتی را که بر رسول نازل شده بشنوند، چشمهای آنها را میبینی که اشک میریزد، بخاطر حقیقتی که دریافتهاند؛ آنها میگویند: «پروردگارا! ایمان آوردیم؛ پس ما را با گواهان و شاهدان بنویس}
برادر من "کاشف" به خداوندی که رضوان نفسش، نعیمی بزرگتر از جنت است قسم که من مهدی منتظرم و تمام مسلمانان و مردم جهان را به سوی نعیمی دعوت میکنم که خواهید دید از نعیم دنیا و آخرت بزرگتر است. این راه رضوان خداوند و پروردگار عالمیان است پس همراه من این راه را درپیش گیرید. ای مسلمانانی که به قرآن عظیم ایمان دارید؛ سخن خبیر به خداوند رحمان را باور کنید؛ خبر خداوند در قرآن را باور نمایید که رضوان نفس خدا بر بندگانش نعیمی بزرگتر از نعیم جنت است وتصدیق فرموده خداوند تعالی است:
{ وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالدّين فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (۷۲) } صدق الله العظيم [التوبة]
{ خداوند به مردان و زنان باایمان، باغهایی از بهشت وعده داده که نهرها از زیر درختانش جاری است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ و مسکنهای پاکیزهای در بهشتهای جاودان و (خشنودی و) رضوان خدا، -از همه اینها- بزرگتر است؛ و پیروزی بزرگ، همین است!}
برادر من "کاشف" چگونه حرف مرا تکذیب میکنی؟ تو با تکذیب این که خداوند در اسم اعظم خود حقیقت رضوان نفس خود را قرار داده است در حقیقت کلام خداوندت را که در قرآن عظیم از آن به تو خبر داده است؛ تکذیب کردهای:
{وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (۷۲)} صدق الله العظيم
{و (خشنودی و) رضوان خدا، برتر است؛ و پیروزی بزرگ، همین است}
ببین خداوند قبل از این؛ از چه سخن میگوید؟ از نعیم جنت و سپس نعیم رضوان نفس خود بر بندگانش را به عنوان نعیمی بزرگتر از نعیم جنت توصیف مینماید. اگر راست میگویی و برای این آیه محکم بیان دیگری داری مرا به سوی آن هدایت کن . قسم به پروردگار عالمیان که اگر تمامی علمای مسلمین از اولین نفر تا آخرینشان جمع شوند نمیتوانند بیانی درستتر و برحقتر از بیان ناصر محمد یمانی بیاورند و دلیلش این است که بعد از حق تنها گمراهی است و بعد از رضوان خداوند چه چیزی جز غضبش وجود خواهد داشت و پناه بر خدا از غضبش به نعیم رضوان و حب و قرب او که پروردگار من غفور و رحیم است.
ای "کاشف" خداوند تو را برای چه خلق کرده است؟ جوابت را میدانم؛ خواهی گفت:" برای اینکه او را عبادت نمایم" پس درمقابل میگویم: آیا او را برای رسیدن به رضوان و رضایتش عبادت کردهای؟ و خواهی گفت:"بله" میگویم: چرا به دنبال رضوان پروردگارت هستی؟ اگر بگویی:" تا به بهشت بروم"، مهدی منتظر در جوابت خواهد گفت: آیا خداوند تو را برای بهشت آفریده است یا برای خودش؟ و جواب میدهی:" برای خودش". پس میگویم: اگر این طور است پس چرا بهشت و حور العین را میپرستی؟ جواب خواهی داد:" پناه بر خدا من رضوان نفس پروردگارم را عبادت میکنم" و من در جوابت میگویم: تو خداوند را آن گونه که شایسته عبادت اوست؛ عبادت نکردهای ؛ چرا که رضوان خداوند را وسیلهای برای تحقق هدف و غایتت که بهشت و حورالعین است قرار دادهای. ای عجب از شما بندگان بهشت و حورالعین؛ آیا خداوند شما را برای بهشت و حورالعین آفریده است؟ یا این که بهشت و حورالعین را برای شما آفریده و شما را برای خودش خلق کرده است؟ آیا حق عبادت خداوند را آن گونه که باید بجا آوردهاید؟ آری شما حکمت خلقتتان را رفتن به بهشت و فرارتان از جهنم دانستهاید ولی خداوند تعالی در آیات محکم کتابش میفرماید:
{ وَمَا خَلَقْتُ الجنّ وَالْإِنسَ إلا لِيَعْبُدونِ (۵۶) } صدق الله العظيم [الذاريات]
{ من جنّ و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند}
به این ترتیب ای جماعت متقیان؛ شما در مورد وسیله اشتباه کردهاید. رضوان نفس خداوند را وسیلهای برای تحقق هدفی قرار دادهاید که چیزی جز بهشت و حورالعین نیست و دعوت مهدی منتظر فرقی با دعوت تمام انبیاء و رسولان خداوند ندارد مگر در این مورد؛ آنها از مردم دعوت میکردند که خداوند را عبادت کنند تا آنها را به بهشت برده و از آتش جهنم دور نماید. ولی همگی در مورد وسیله به خطا رفتهاند و رضوان نفس خداوند را وسیلهای برای تحقق هدفی که همان بهشت و حورالعین است قرار دادهاند؛ با این که خداوند بهشت و حورالعین را تنها برای این آفریده که آن را به بندگانش بدهد و بندگانش را برای خود آفریده است. به این ترتیب حق قدر خداوند آن گونه که بایسته است را بجا نیاوردهاید و هنوزهم با هم در اختلاف هستید؛ ای جماعت متقیان و ای تمام مردم؛ شما خداوند را آن گونه که باید عبادت نکرده و حکمت خلقت خود را محقق نساختهاید و تا زمانی که رضوان نفس خداوند؛ نعیم اعظم را وسیلهای برای رسیدن و تحقق بهشت کوچک او قرار دهید باز هم او را چنان که باید عبادت نخواهید کرد. تا زمانی که خداوند را آن گونه که سزاوار است عبادت نکنید و راه رضوان او را وسیلهای برای تحقق بهشت کوچک ندانید، حکمت خلقت شما محقق نمیشود. بلکه باید خداوند را برای رسیدن به حب و قرب او و تحقق رضوان نفسش عبادت نمایید و ایمان داشته باشید که حب و قرب و رضوان نفس او نعیمی است که از بهشت و حور العین بزرگتر است. پس از خبیر به خداوند رحمان تبعیت نمایید تا شما را به راه نعیمی که بزرگتر از بهشت خداوند است هدایت نماید و این رضوان خداوند بر شماست. اگر خدا را دوست دارید از من پیروی نمایید تا او نیز شما را دوست داشته باشد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ يَا أيّها الَّذِينَ آمنوا مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَلاَ يَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُ وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ (۵۴) } صدق الله العظيم [المائدة]
{ ای کسانی که ایمان آوردهاید! هر کس از شما، از آیین خود بازگردد، خداوند جمعیّتی را میآورد که آنها را دوست دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر کافران سرسخت و نیرومندند؛ آنها در راه خدا جهاد میکنند، و از سرزنش هیچ ملامتگری هراسی ندارند. این، فضل خداست که به هر کس بخواهد میدهد؛ و (فضل) خدا وسیع، و خداوند داناست.}
در غیر این صورت شما همگی دچار اختلاف و پراکندگی هستید و هنوز هدفی را که خداوند برای آن شما را آفریده است محقق نساختهاید، و تنها مهدی منتظر است که در میان تمام مردم خداوند را آن گونه که سزاوار اوست عبادت میکند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ وَلَوْ شَاء ربّك لَجَعَلَ النّاس أُمَّةً وَاحِدَةً وَلاَ يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ (۱۱۸) إلا مَن رَّحِمَ ربّك وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ وَتَمَّتْ كَلِمَةُ ربّك لأَمْلأنَّ جهنّم مِنَ الجنّة وَالنّاس أَجْمَعِينَ(۱۱۹) } صدق الله العظيم [هود]
{ و اگر پروردگارت میخواست، همه مردم را یک امّت قرار میداد؛ ولی آنها همواره مختلفند... (۱۱۸) مگر کسی را که پروردگارت رحم کند! و برای همین آنها را آفرید! و فرمان پروردگارت قطعی شده که: جهنّم را از همه جنّ و انس پر خواهم کرد! (۱۱۹)}
در این آیهای که به روشنی و وضوح از شأن مهدی منتظر سخن میگوید اندیشه کنید؛ او که تنها کسی است که آن گونه که باید عبد خداوند است و او را چنان که شایسته اوست عبادت مینماید و این بدان جهت است که رضوان خداوند؛ نعیم اعظم را وسیله تحقق بهشت کوچکتر و رسیدن به حورالعین و یا رسیدن به بالاترین درجه رفیعی که تنها برای یکی از بندگان خداوند درنظر گرفته شده است؛ نمیکند. تمام مقربین و انبیاء و رسولان آرزو دارند به آن مقام رفیع نائل شوند و برای همین هم برای قرب بیشتر به خداوند رحمان در رقابتند و با کمال تأسف اکثر مؤمنان به جای خواندن خداوند آنها را میخوانند و امید دارند که در پیشگاه خداوند شفیعشان شوند و با این باور به خداوند شرک آوردهاند. در حالی که میبایست برای قرب به پروردگار با یکدیگر رقابت نمایند و خداوند مخصوص مقربین و انبیاء و رسولان نیست. آنها بندگان خداوند هستند و ما نیز بندگان خدا و ما نیز از حق برابری درباره خدا برخورداریم تا هرکس که میخواهد برای رسیدن به وسیله تلاش نماید. ولی با کمال تأسف اکثر مردم ایمان نمیآورند مگر آن را با شرک آلوده کنند و به جای خداوند، بندگان مقرب او را میخوانند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ قُلِ ادْعُواْ الَّذِينَ زَعَمْتُم مِّن دُونِهِ فَلاَ يَمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ عَنكُمْ وَلاَ تَحْوِيلاً (۵۶) أُولَـئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَى ربّهم الْوَسِيلَةَ أيّهم أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ ربّك كَانَ مَحْذُوراً (۵۷) } صدق الله العظيم [الإسراء]
{ بگو: «کسانی را که غیر از خدا (معبود خود) میپندارید، بخوانید! آنها نه میتوانند مشکلی را از شما برطرف سازند، و نه تغییری در آن ایجاد کنند.» (۵۶) کسانی را که آنان میخوانند، خودشان وسیله را میجویند، تا نزدیکترین به او گردند؛ و به رحمت او امیدوارند؛ و از عذاب او میترسند؛ چرا که عذاب پروردگارت، همواره در خور پرهیز و وحشت است! (۵۷) }
آری؛ ای جماعت مؤمنین صالح و ای کافران؛ شما خداوند را آن گونه که شایسته عبادت اوست؛ عبادت نکردهاید وهر یک راههای مختلفی در پیش گرفتید. گروهی از شما عبد دنیا بوده و سهمتان از علم همین قدر است و از هدفی که خداوند به خاطر آن خلقتان کرده غافلید- سرگرم دنیا شده اید-. گروهی از شما بنده و عبد بهشت و حورالعین هستید و رضوان خداوند را وسیلهای برای تحقق این هدف قرار دادهاید و لذا هم چنان چند دستهاید وخداوند را آن گونه که شایسته عبادت اوست؛ عبادت نمیکنید و این حکم حق خداوند برای جن و انس است : آتش جهنم. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ وَلَوْ شَاء ربّك لَجَعَلَ النّاس أُمَّةً وَاحِدَةً وَلاَ يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ (۱۱۸) إلا مَن رَّحِمَ ربّك وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ وَتَمَّتْ كَلِمَةُ ربّك لأَمْلأنَّ جهنّم مِنَ الجنّة وَالنّاس أَجْمَعِينَ(۱۱۹) } صدق الله العظيم [هود]
{ و اگر پروردگارت میخواست، همه مردم را یک امّت قرار میداد؛ ولی آنها همواره مختلفند... (۱۱۸) مگر کسی را که پروردگارت رحم کند! و برای همین آنها را آفرید! و فرمان پروردگارت قطعی شده که: جهنّم را از همه جنّ و انس پر خواهم کرد! (۱۱۹)}
وآن روزی است که درمورد نعیمی که بخاطر آن خلق شدهاید مورد سؤال قرار خواهید رفت؛ نعیمی که حقیقت رضوان نفس خداوند در آن قرار داده شد و شما تمام گروههای مؤمنین و کافرین هدفی را که به خاطر آن خلق شدهاید را محقق نساختید. گروهی به پروردگارشان شرک آورده و گروهی دیگر آن گونه که باید او را عبادت نکردهاند و برای همین حکم خداوند در باره جن و انس صادر شده و همگی حکم خداوند را میشنوید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ وَلاَ يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ (۱۱۸) إلا مَن رَّحِمَ ربّك وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ وَتَمَّتْ كَلِمَةُ ربّك لأَمْلأنَّ جهنّم مِنَ الجنّة وَالنّاس أَجْمَعِينَ (۱۱۹) } صدق الله العظيم [هود]
{ ولی آنها همواره مختلفند... (۱۱۸) مگر کسی را که پروردگارت رحم کند! و برای همین آنها را آفرید! و فرمان پروردگارت قطعی شده که: جهنّم را از همه (سرکشان و طاغیان) جنّ و انس پر خواهم کرد! (۱۱۹)}
و این روز وحشت بزرگ –فزع اکبر- برای صالحین و کافرین است، فقط این که به صالحان آسیبی نمیرسد، گرچه دچار وحشت میشوند اما این وحشت بزرگ آنها را محزون نمیسازد؛ وحشتی که تمام آن چه که در آسمانها و زمین است را فرا میگیرد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ وَيَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الأرض إلا مَن شَاء اللَّهُ وَكلّ أَتَوْهُ دَاخِرِينَ (۸۷) } صدق الله العظيم [النمل]
{روزی را که در «صور» -کالبدها-دمیده میشود، و تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند در وحشت فرو میروند، جز کسانی که خدا خواسته؛ و همگی با خضوع در پیشگاه او حاضر میشوند!}
و این فرد مستثنی؛ مهدی منتظر است وگرفتار وحشت بزرگ –فزع اکبر- نمیشود چرا که خداوند را آن گونه که باید؛ عبادت کرده است و خداوند ملکوت دنیا وآخرت را به وی عطا نموده است. من میدانم این سخن؛ کلامی بسیار بزرگ و ثقیل است ولی بر من است تا با آیات محکم قرآن عظیم و قدیر به اذن خداوند واحد قهار شما را ساکت کنم و در این روز است که نتیجه اعلام میشود و روشن میگردد آیا حکمت خلقت جن و انس و فرشتگان محقق شده است؟ به اذن خداوند به شما به حق پاسخ داده و میگویم : خیر تحقق نیافته است؛ جز یک نفر که او مهدی منتظر است و اوست که به شرف بزرگی دست مییابد درجه عالی و رفیع خلافت خداوند بر ملکوت همه چیز...و او تنها کسی است که به اذن خداوند اجازه خواهد یافت در پیشگاه او سخن بگوید. او هیچ شفاعتی برای مردم نخواهد کرد و با خدا بر سر نعیم اعظم سخن میگوید؛ خداوند به او میفرماید: آیا من تو را خلیفه خود بر تمام ملکوت قرار ندادهام؟ و مهدی منتظر میگوید: پناه بر پروردگارم که من با این نعیم راضی شوم؛ خواسته من نعیمی بزرگتر از این است (نعیم اعظم). خداوند خلق را به خاطر آن نعیم آفریده است و به ما آموخته که نعیم اعظم این است که خداوند در نفس خود راضی باشد و چگونه ممکن است خداوند تا زمانی که همه چیز را مشمول رحمت خود نکرده باشد؛ راضی گردد؟ اما کافران در روز قیامت حق سخن گفتن از جانب خداوند رحمان را ندارند و به آنها اجازه عذرخواهی داده نمیشود. تمام متقیان نیزدر روز قیامت اجازه سخن گفتن در برابر پروردگار رحمان را ندارند زیرا در مورد "وسیله"اشتباه کرده و نعیم اعظم را که همانا رضایت در نفس خداست و برای همین نیز آنها را آفریده است؛ وسیلهای برای تحقق نعیم کوچکتر خداوند و حور العین قرار دادهاند. خداوند که آنها را برای نعیم بهشت و حور العین نیافریده است، بلکه آنان را برای خود و حورالعین و نهیم بهشت را برای آنان آفریده است. خطای آنها در اینجاست که هدف خلقت خود را محقق نساختهاند؛ وفرشتگان مقرب نیز با درجه عالی و رفیعی که مقام خلافت بر فرشتگان و جن و انس است به فتنه افتادند؛ این همان مقامی است که خداوند به "آدم" عنایت نمود تا او و ذریه او خلیفه خداوند بر فرشتگان و جن و انس باشند؛ اما "آدم"آن گونه که باید حق معرفت و شناخت خداوند را بجا نیاورد و جنت عامل فتنه او شد. چون اگر میدانست نعیم رضوان پروردگارش بزرگتر از نعیم جنتی است که او در آن است؛ چرا باید در برابر امر خداوند عصیان میکرد؛ و به راستی که شیطان او را درمورد -از دست دادن- بهشتی که در آن بود ترساند:
{ فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدم هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَّا يَبْلَى (۱۲۰) }صدق الله العظيم [طه]
{ ولی شیطان او را وسوسه کرد و گفت: «ای آدم! آیا میخواهی تو را به درخت زندگی جاوید، و ملکی بیزوال راهنمایی کنم؟!»}
{ وَقَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَـذِهِ الشَّجَرَةِ إلا أَن تَكُونَا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَالدّين (۲۰) } صدق الله العظيم [الأعراف]
{و گفت: «پروردگارتان شما را از این درخت نهی نکرده مگر بخاطر اینکه فرشته خواهید شد، یا جاودانه خواهید ماند!}
لذا اگر "آدم" میدانست نعیم رضوان نفس خداوند بزرگتر ازبهشتی است که در آن است؛ چرا برای نعیمی که در آن بود دچار حرص و آز گردید و میخواست تا جاودانه در آن بماند و به خاطر همین هم به طمع ماندن همیشگی در آن بهشت از درخت خورد و لذا استحقاق درجه خلافت ملکوت را از دست داد و به سختی شکست خورد و خداوند در وی عزم و ارادهای نیافت. برای فرشتگان مقرب نیز آن درجه عالی و رفیع باعث فتنه شد:
{ وَإِذْ قَالَ ربّك لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأرض خَلِيفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أعْلًمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ(۳۰) وَعَلَّمَ آدم الأسماء كُلَّهَا ثمّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأسماء هَـؤُلاء إِن كنتم صَادِقِينَ (۳۱) قَالُواْ سبحانكَ لاَ عِلْمَ لَنَا إلا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ (۳۲) قَالَ يَا آدم أَنبِئْهُم بأسْمَائِهم فَلَمَّا أَنبَأَهُمْ بِأسْمَائِهم قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي اعلم غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأرض وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كنتم تَكْتُمُونَ (۳۳) } صدق الله العظيم [البقرة]
{هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در روی زمین، خلیفه ای قرار خواهم داد.» فرشتگان گفتند: «پروردگارا!» آیا کسی را در آن قرار میدهی که فساد و خونریزی کند؟! ما تسبیح و حمد تو را بجا میآوریم، و تو را تقدیس میکنیم.» پروردگار فرمود: «من حقایقی را میدانم که شما نمیدانید.» (۳۰) سپس اسماء [خلفای خداوند از ذریه آدم] را همگی به آدم آموخت. بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: «اگر راست میگویید، اسامی اینها را به من خبر دهید!» (۳۱) فرشتگان عرض کردند: «منزهی تو! ما چیزی جز آنچه به ما تعلیم دادهای، نمیدانیم؛ تو دانا و حکیمی.» (۳۲) فرمود: «ای آدم! آنان را از اسامی اینان آگاه کن.» هنگامی که آنان را آگاه کرد، خداوند فرمود: «آیا به شما نگفتم که من، غیب آسمانها و زمین را میدانم؟! و نیز میدانم آنچه را شما آشکار می کنید، و آنچه را پنهان می داشتید!» (۳۳)
و از آن جایی که فرشتگان میدیدند ؛ فرشتگان شایستگی بیشتری برای رسیدن به این شرف- خلافت بر ملکوت – دارند؛ با خداوند به محاجه برخاستند و برای همین هم گفتند:
{ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أعْلًمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ (۳۰) } صدق الله العظيم
{ما تسبیح و حمد تو را بجا میآوریم، و تو را تقدیس میکنیم.» پروردگار فرمود: «من حقایقی را میدانم که شما نمیدانید.}
در نفس خداوند نسبت به فرشتگان مقرب نیز نارضایتی بود و میدانست حتی اگر فرشتگان حمد و تسبیح خداوند را بگویند؛ اما حب و قرب و رضوان نفس او را وسیلهای برای رسیدن به درجه عالی خلافت ملکوت کردهاند. فرشتگان مقرب دریافتند خداوند در نفس خود از آنها ناراضی است اما علت آن را درنیافتند تا این که خلفایی که از ذریه آدم بودند به آنها نشان داده و گفته شد:
{ وَعَلَّمَ آدم الأسماء كُلَّهَا ثمّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأسماء هَـؤُلاء إِن كنتم صَادِقِينَ (۳۱) }صدق الله العظيم [البقرة]
{سپس علم اسماء [خلفای خداوند از ذریه آدم] را همگی به آدم آموخت. بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: «اگر راست میگویید، اسامی اینها را به من خبر دهید!»}
اینجا بود که فرشتگان دریافتند مسیر حق را گم کردهاند واین را از خلال سخنانی که پروردگارشان خطاب به آنها بیان نمود و شایستهتر بودن آنها را رد کرد دریافتند و دانستند خداوند را آن گونه که شایسته است عبادت نکردهاند و برای همین بود که پروردگار به آنها فرمود:
{ أَنبِئُونِي بِأسماء هَـؤُلاء إِن كنتم صَادِقِينَ (۳۱) } صدق الله العظيم [البقرة]
{«اگر راست میگویید، اسامی اینها را به من خبر دهید}
ای علمای امت؛ به این ترتیب برایمان روشن شد که کافران به خاطر کافر شدن به پروردگار؛ در روز قیامت اجازه سخن گفتن ندارند؛ تمام متقیان و صالحان جن و انس و فرشتگان نیز چون خداوند را آن گونه که شایسته بوده است عبادت نکردهاند نیز در همین وضع هستند. هیچ کس از جانب خداوند رحمان؛ رخصت سخن گفتن نخواهد داشت مگرمهدی منتظر که حق بندگی و عبادت خداوند را آن گونه که سزاوار است بجا آورده است. خداوند تعالی میفرماید:
{ إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفَازاً (۳۱) حَدَائِقَ وَأَعْنَاباً (۳۲) وَكَوَاعِبَ أَتْرَاباً (۳۳) وَكَأْساً دِهَاقاً (۳۴) لَّا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْواً وَلَا كِذَّاباً (۳۵) جَزَاء مِّن ربّك عَطَاء حِسَاباً (۳۶)ربّ السماوات وَالأرض وَمَا بَيْنَهُمَا الرحْمَنِ لَا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطَاباً (۳۷) يَوْمَ يَقُومُ الرُّوح وَالْمَلَائِكَةُ صَفّاً لَّا يَتَكَلَّمُونَ إلا مَنْ أَذِنَ له الرحْمَنُ وَقَالَ صَوَاباً (۳۸) ذَلِكَ الْيَوْمُ الحقّ فَمَن شَاء اتَّخَذَ إِلَى ربّه مَآباً (۳۹) إِنَّا أَنذَرْنَاكُمْ عَذَاباً قَرِيباً يَوْمَ يَنظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ وَيَقُولُ الْكَافِرُ يَا لَيْتَنِي كنت تُرَاباً (۴۰) } صدق الله العظيم [النبأ]
{مسلّماً برای پرهیزگاران نجات و پیروزی بزرگی است (۳۱) باغهایی سرسبز، و انواع انگورها، (۳۲) و حوریانی بسیار جوان و همسن و سال، (۳۳) و جامهایی لبریز و پیاپی (۳۴) در آنجا نه سخن لغو و بیهودهای میشنوند و نه دروغی! (۳۵) این جزایی است از سوی پروردگارت و عطیهای است کافی! (۳۶) همان پروردگار آسمانها و زمین و آنچه در میان آن دو است، پروردگار رحمان! و (در آن روز) هیچ کس اجازه سخن گفتن در برابر او را ندارد(۳۷) روزی که «روح» و «ملائکه» در یک صف میایستند و هیچ یک، جز به اذن خداوند رحمان، سخن نمیگوید، وـ آن کس که سخن میگوید؛ سخن- درست و صواب را میگوید(۳۸) آن روز حق است؛ هر کس بخواهد راهی به سوی پروردگارش برمیگزیند! (۳۹) و ما شما را از عذاب نزدیکی بیم دادیم! این عذاب در روزی خواهد بود که انسان آنچه را از قبل با دستهای خود فرستاده میبیند، و کافر میگوید: «ای کاش خاک شده بودم» (۴۰)}
چرا تمام متقیان نیز رخصتی برای سخن گفتن در برابر پروردگار نمییابند؛ خداوند تعالی می فرماید:
{ إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفَازاً (۳۱) حَدَائِقَ وَأَعْنَاباً (۳۲) وَكَوَاعِبَ أَتْرَاباً (۳۳) وَكَأْساً دِهَاقاً (۳۴) لَّا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْواً وَلَا كِذَّاباً (۳۵) جَزَاء مِّن ربّك عَطَاء حِسَاباً (۳۶)ربّ السماوات وَالأرض وَمَا بَيْنَهُمَا الرحْمَنِ لَا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطَاباً (۳۷) صدق الله العظيم [النبأ]
{مسلّماً برای پرهیزگاران نجات و پیروزی بزرگی است: (۳۱) باغهایی سرسبز، و انواع انگورها، (۳۲) و حوریانی بسیار جوان و همسن و سال، (۳۳) و جامهایی لبریز و پیاپی (۳۴) در آنجا نه سخن لغو و بیهودهای میشنوند و نه دروغی! (۳۵) این جزایی است از سوی پروردگارت و عطیهای است کافی! (۳۶) همان پروردگار آسمانها و زمین و آنچه در میان آن دو است، پروردگار رحمان! و (در آن روز) هیچ کس اجازه سخن گفتن در برابر او را ندارد(۳۷) }
فرشتگان مقرب که جبریل امین نیز درمیانشان است هم رخصت سخن گفتن در برابر خداوند رحمان را ندارند و خداوند تعالی میفرماید:
يَوْمَ يَقُومُ الرُّوح وَالْمَلَائِكَةُ صَفّاً لَّا يَتَكَلَّمُونَ إلا مَنْ أَذِنَ له الرحْمَنُ وَقَالَ صَوَاباً (۳۸) ذَلِكَ الْيَوْمُ الحقّ فَمَن شَاء اتَّخَذَ إِلَى ربّه مَآباً (۳۹) إِنَّا أَنذَرْنَاكُمْ عَذَاباً قَرِيباً يَوْمَ يَنظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ وَيَقُولُ الْكَافِرُ يَا لَيْتَنِي كنت تُرَاباً (۴۰) } صدق الله العظيم [النبأ]
{ روزی که «روح» و «ملائکه» در یک صف میایستند و هیچ یک، جز به اذن خداوند رحمان، سخن نمیگوید، وـ آن کس که سخن میگوید؛ سخن- درست و صواب را میگوید (۳۸) آن روز حق است؛ هر کس بخواهد راهی به سوی پروردگارش برمیگزیند! (۳۹) و ما شما را از عذاب نزدیکی بیم دادیم! این عذاب در روزی خواهد بود که انسان آنچه را از قبل با دستهای خود فرستاده میبیند، و کافر میگوید: «ای کاش خاک شده بودم» (۴۰)}
و این مقام مهدی منتظر حق پروردگارتان است؛ کسی که خداوند را چنان که شایسته اوست عبادت و بندگی میکند ولی آنها همگی در مورد "وسیله"به خطا رفتهاند و میخواستند به آن برسند؛ ولی مهدی منتظر آن را به عنوان وسیلهای برای تحقق غایت و هدفش در نظر گرفته که همان راضی بودن خداوند در نفسش است.
ای علمای امت میدانم این کلام بسیار بزرگ است؛ اما سخت نگرفته و بدانید یک نکته بین من و شماست و آن اینکه من ادعای خدایی نمیکنم؛ و سزاوار نیست که خداوند علم کتاب را به من عطا نماید و من به مردم بگویم مرا به جای خداوند بخوانند؛ و پناه بر خدا که چیزی را بگویم که در حد من نیست؛ بلکه من از شما دعوت میکنم که خداوند را آن گونه که شایسته اوست عبادت کنید و نعیم رضوان خداوند را وسیلهای برای رسیدن به فوزی مانند نعیم بهشت یا درجه عالی و رفیع خلافت ملکوت قرار ندهید؛ خداوند شما را برای این نیافریده است، بلکه آسمانها وزمین وهرچه در آنهاست رابرای شما و شما را برای خود آفریده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ وَمَا خَلَقْتُ الجنّ وَالْإِنسَ إلا لِيَعْبُدونِ (۵۶) } صدق الله العظيم [الذاريات]
{ من جنّ و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند}
من مهدی منتظر از شما دعوت میکنم تا پروردگارم و پروردگارتان را آن گونه که شایسته اوست عبادت نمایید؛ آیا شما همراه من راه رسیدن به نعیم رضوان او را برمیگزینید یا این که من باعث عصبانی شدن همه شما شدهام و مرا باطل و گمراه میبینید؟ پس اگر راست میگویید گمراهی من را نشان دهید. یا این که شما انبیاء و رسولان را عبادت کرده و برای همین مرا گمراه میدانید؛ چون شما رقابت و تلاش برای رسیدن به حب و قرب خداوند را به رسولان و انبیاء او واگذار کردهاید و خداوند را حق خود ندانسته و میخواهید که انبیاء و رسولان در نزد خداوند برای شما شفاعت کنند؟
به پروردگار عالمیان قسم سخن گفتن درباره شفاعت جز برای مهدی منتظر بر کسی روا نیست و من نیز هرگز در پیشگاه پروردگارم شفاعت شما را نخواهم کرد؛ پناه بر خداوند که از نادانان باشم؛ چطور میتوانم در پیشگاه خداوندی که نسبت به بندهاش ارحم الراحمین است شفاعت کسی را بکنم! و راست این است که خداوند به من اجازه خواهد داد که سخن صواب را بگویم و برای تحقق نعیم اعظمم، یعنی رضوان خداوند در نفسش و متحسر و حزین نبودنش با او سخن بگویم .... با توجه به آگاهی من از تحسر پروردگارم نسبت به بندگان و این که اونسبت به بندگانش از بنده اش رحیمتر است؛ برای همین من تا تحقق یافتن نعیم اعظم و راضی بودن او در نفسش، بهشت را برخود حرام کردهام؛ و چگونه ممکن است خداوند قبل از آنکه همه چیز را مشمول رحمت خود نماید؛ در نفس خود راضی شود؟ آن گاه است که شفاعت از جانب خداوند فرا میرسد و خداوند به مهدی منتظر میگوید که تو و بندگان من همگی وارد بهشت شوید و نعیم رضوان نفس پروردگارت برایت محقق شده است؛ اینجاست که رویداد غیر منتظرهای اتفاق میافتد و برخی مردم از برخی دیگر میپرسند: پروردگارتان چه گفت ؟ و صالحانی که "فزع اکبر" و وحشت بزرگ آنها را محزون نکرده است میگویند: حق را گفت و او العلی و الکبیر است. و خداوند تعالی میفرماید:
{ قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ لَا يَمْلِكُونَ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الأرض وَمَا لَهُمْ فِيهِمَا مِن شِرْكٍ وَمَا له مِنْهُم مِّن ظَهِيرٍ (۲۲) وَلَا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ عِندَهُ إلا لِمَنْ أَذِنَ له حَتَّى إِذَا فُزِّعَ عَن قُلُوبِهِمْ قَالُوا مَاذَا قَالَ ربّكم قَالُوا الحقّ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ (۲۳) } صدق الله العظيم [سبأ]
{بگو: «کسانی را که غیر از خدا (معبود خود) میپندارید بخوانید! آنها به اندازه ذرّهای در آسمانها و زمین مالک نیستند، و نه در (خلقت و مالکیّت) آنها شریکند، و نه یاور او (در آفرینش) بودند. (۲۲) هیچ شفاعتی نزد او ، سودی ندارد!مگر به کسی که به اواذن داده شده است تا زمانی که اضطراب از دلهای آنان زایل گردد میگویند: «پروردگارتان چه دستوری داده؟» میگویند: «حقّ را و اوست بلندمقام و بزرگمرتبه!» (۲۳)}
و این مهدی منتظر است که خداوند به او اجازه می دهد تا با او سخن گوید:
{ وَلَا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ عِندَهُ إلا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ } صدق الله العظيم [سبأ: ۲۳]
{هیچ شفاعتی نزد او ، سودی ندارد!مگر به کسی که به اواذن داده شده است}
و این به خاطر آن است که او خداوند را برای راضی بودن در نفسش عبادت میکند؛ ولی نمیگوید: خدایا من را شفیع بندگانت قرار ده؛ پناه بر خداوند که این گمراهی آشکاری است و تنها باعث افزودن گمراهی بندگان میشود؛ چون آنها خواهند گفت: " اگر این بنده نبود ما هلاک میشدیم؛ "خداوند آنها را به خاطر این دروغ بکشد. بلکه اگر خداوند ارحم الراحمین نبود؛ هلاک میشدند؛ و مهدی منتظردریافته از آن جایی که خداوند ارحم الراحمین است؛ در نفس خود نسبت به بندگانش حسرت میخورد . ای "کاشف" کلام خداوند را از جای خود تغییر نداده و آن را تحریف نکن؛ یا مگر منکر ارحم الراحمین بودن خداوندی؟ و اگر خداوند ارحم الراحمین است پس چگونه ممکن است برای بندگانش حسرت نخورد؛ از خداوند پروا کن.
و این عظیمترین کلامی است که مهدی منتظر از کتاب خداوند نوشته است؛ نسبت به حقیقت نام اعظم خداوند کافر نشو که اگر چنین کنی؛ نعیم رضوان خداوند را بزرگتر از نعیم جنتش نمیدانی؛ و خداوند بین من و تمام شما به حق داوری میکند که خداوند اسرع الحاسبین است.
وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين.
این بیان را عبد النّعيم الأعظم المهدي المنتظر ناصر محمد اليماني نگاشته است.
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=4054
Admin
22-07-2019, 01:51 PM
- 6 -
الإمام ناصر محمد اليماني
03 - 08 - 1429 هـ
06 - 08 - 2008 مـ
۱۶-مرداد-۱۳۸۷ه.ش.
12:15 صباحاً
ــــــــــــــــ
بیان مهدی منتظردرباره درجه عالی و رفیع بهشت..
بسم الله الرحمن الرحيم
از مهدی منتظر به "کاشف" که مرا منحرف دانسته و دعوت کسی که مردم را به سوی ایمان و محقق کردن حکمت خلقتشان دعوت میکند را انکار مینماید. مهدی منتظر از مردم دعوت میکند تا رضوان خداوند یعنی نعیم اعظم او را وسیلهای برای رسیدن به درجه رفیع و عالی خلافت ملکوت و یا رسیدن به بهشت و حورالعین قرار ندهیم. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَمَا خَلَقْتُ الجنّ وَالْإِنسَ إلا لِيَعْبُدونِ (۵۶)}صدق الله العظيم [الذاريات]
{من جنّ و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند}
و اما درباره جدم محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم –من در محبت و نزدیکی و پیروی از او؛ بر تو اولیترم ولی جناب "کاشف" ایشان نفرمودهاند که درجه عالی و رفیع خلافت شامل به ایشان خواهد رسید بلکه رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – فرمودهاند:
[ إن عند الله درجة لا ينبغي أن تكون إلا لعبد من عباد الله وأرجو أن أكون أنا ذلك العبد]
[به راستی که در نزد خداوند درجهای وجود دارد که تنها شایسته یکی از بندگان خداوند است و امیدوارم من آن بنده باشم ] صدق رسول الله
محمدٌ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – به ما خبر داد که این درجه تنها به یکی از بندگان خداوند تعلق خواهد گرفت ولی نفرمود که ایشان به این فوز نائل میشوند بلکه ایشان که سلام و صلوات بر او باد فرموده است:
[وأرجو أن أكون ذلك العبد = و امیدوارم من آن بنده باشم]،
و نفرموده که ایشان به این فوز میرسد بلکه گفته است:
[ وأرجو أن أكون هو].
[و امیدوارم من اوباشم]
ای "کاشف" خداوند در مورد شأن این درجه، تو را حَکَم قرار نداده است و صاحب آن درجه بنده ناشناسی از بندگان خداوند است وشرطی برای آن در کتاب درنظر گرفته شده و این مقام تنها در تقدیر یک بنده نوشته شده است واو همان بندهای است که از راز وسیله باخبر میشود. ای عاقلان؛ راز "وسیله "مجهول است و بندهای که به آن فوز میرسد نیز مجهول است. به پروردگار عالمیان قسم اگر شما و مهدی منتظر یک تریلیون سال دعا کنید و شب برپا ایستاده و روز را روزه بگیریم و شب و روز نخوابیم تا محمدٌ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – به این درجه برسد؛ تا زمانی که آن عبد، حقّ وسیله را درک نکند خداوند این دعا را اجابت نخواهد کرد. به همین ترتیب اگر مسیحیان یک تریلیون سال دعا کنند و شب و روز ازخداوند بخواهند رسول الله مسیح عیسی بن مریم الصلاة و السلام به این مقام برسد؛ تا زمانی که مسیح عیسی بن مریم، حقّ وسیله یعنی آن (درجه ) را درک نكند ؛ خداوند دعای آنها را اجابت نخواهد کرد.
ای "کاشف"من مانند تو انبیاء و رسولان خداوند را عبادت نمیکنم، بلکه معبود من خداوند و پروردگار عالمیان است ودر راه پروردگارم با جدّم محمدٌ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – رقابت مینمایم، میدانی چرا؟ چون اگر من راضی شوم که جدّم محمدٌ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم –بیش از من مورد حب و قرب خداوند باشد، چیزی مرا از خداوند بینیاز نخواهد کرد و جدّم محمدٌ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – به هیچ وجه به کار من نخواهد آمد و اگر چنین کنم نسبت به خداوند شرک ورزیدهام چون به این ترتیب جدّم محمد رسول الله در نزد من عزیزتر از خداوند شده است و من بندهای را بیش از معبود خود دوست داشتهام و به این ترتیب نسبت به خداوند شرک آوردهام. اما جدّ من محمدٌ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم –در نزد من ازخودم و مادر و پدر و تمام مردم عزیزتر و برایم نزدیکتر است و من خداوند و فرشتگان و تمام بندگان صالح خداوند را به شهادت میگیرم که این مقام را برای قرب به خداوند به جدم محمدٌ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم –وامیگذارم و در مقابل خداوند نعیم اعظم مرا محقق گرداند که همانا راضی بودن خداوند در نفس خود است و این نعیم من و تمام امید و منتهای آرزو و خواسته من است و برای همین زندگی میکنم و زندگیم به خاطر همین است. زندگی و مرگ من برای اوست و برای او برانگیخته میشوم و هیچ تبديلی در این امر نخواهم داد.
ای"کاشف" و ای علمای امت، به خداوند نعیم اعظم؛ پروردگار آسمانها و زمین و آن چه که بین آنهاست و پروردگار عرش عظیم سوگند؛ اگر خداوند عالیترین درجه بهشت و مقام خلافت بر ملکوت دنیا وآخرت را به من عطا نماید و تنها یک پشه ازملكم جدا شود و خداوند بخواهد او را به جهنم بیندازد و راهی برای نجات او نباشد مگر اين كه عبد نعیم اعظم ناصر محمد یمانی تمام آن چه را که خداوند فراتر از آن پشه به او عطا نموده است را به محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – بدهد این کار را بدون هیچ تردیدی خواهم کرد و تمام آن ملك را در پیشگاه پروردگار فدا خواهم کرد تا آن پشه را از آتش جهنم نجات دهم و اینجاست که هدف من از زندگی تحقق خواهد یافت و بزرگترین نعیم از نظر من و ظاهر و باطن و پنهان و آشکار من بازگشت رضوان به نفس پروردگارم است و این چیزی است که من میخواهم و برایم کافی است و نهایت آمال و مرادم و بهشت من این است و این سرّ بزرگ شأن مهدی منتظر و سرّ مثالی است که خداوند تعالی در قرآن عظیم برایتان زده است و میفرماید:
{إِنَّ اللَّهَ لاَ يَسْتَحْيِي أَن يَضْرِبَ مَثَلاً مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمنوا فَيَعْلَمُونَ أنّه الحقّ مِن ربّهم وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُواْ فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَـذَا مَثَلاً يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَيَهْدِي بِهِ كَثِيراً وَمَا يُضِلُّ بِهِ إلا الْفَاسِقِينَ (۲۶) الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الأرض أُولَـئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ (۲۷)}صدق الله العظيم [البقرة]
{ خداوند از این که [به موجودات کوچکی مانند] بعوضه، و بالاتر از آن، مثال بزند شرم نمیکند. آنان که ایمان آوردهاند، میدانند که آن، حقیقتی است از طرف پروردگارشان؛ و اما آنها که راه کفر را پیمودهاند، میگویند: «منظور خداوند از این مثل چه بوده است؟!» خدا جمع زیادی[نیمی] را با آن گمراه، و گروه بسیاری[نیمی] را هدایت میکند؛ ولی تنها فاسقان را با آن گمراه میسازد! (۲۶) فاسقان کسانی هستند که پیمان خدا را، پس از محکم ساختن آن، می شکنند؛ و پیوندهایی را که خدا دستور داده برقرار سازند، قطع نموده، و در روی زمین فساد میکنند؛ اینها زیانکارانند. (۲۷)}
در این آیه سرّ مهدی منتظر حق پروردگارتان نهفته است؛ کسی که خداوند به واسطه دعوت او تمام مردم جز شیاطین را هدایت خواهد کرد؛ شیاطین فاسقی که بعد از بستن عهد با خداوند، آن را شکسته و آن چه که خداوند امر به حفظ آن نموده؛ قطع کرده و در زمین فساد میکنند؛ آنها هستند که زیانکارند. خداوند مرا برای هدایت آنها برنیانگیخته است و این بدان جهت است که برای آنها روشن میشود که من مهدی منتظر حق پروردگارم اما این آگاهی تنها باعث بیشتر شدن کفر و مکرشان میگردد و نقشههای مکر آمیز میکشند ولی خداوند در برابرشان مكر میکند که او بهترین مكر كننده است (ويمكرون ويمكر الله والله خير الماكرين).ای "کاشف" اگر تو از مؤمنان بودی به یقین از خلال این مثلی که در قرآن عظیم آورده شده است درمییافتی که من مهدی منتظر حق پروردگار هستم که خداوند به واسطه او جز شیاطین؛ بقيه مردم را هدایت خواهد نمود؛ شیاطینی که دربارهشان فرموده است:
{وَإِن يَرَوْاْ سَبِيلَ الرُّشْدِ لاَ يَتَّخِذُوهُ سبيلاً وَإِن يَرَوْاْ سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سبيلاً}صدق الله العظيم [الأعراف:۱۴۶]
{اگر راه هدایت را ببینند، آن را راه خود انتخاب نمیکنند؛ و اگر طریق گمراهی را ببینند، آن را راه خود انتخاب میکنند!}
ای "کاشف" چرا من همهی چیزهایی که در ملکوت فراتر از آن پشه هستند (همه ملك ) را برای يك پشه قربانی میٰكنم ؟ اگر از صاحبان خرد بودی میفهمیدی که غایت ناصر محمد یمانی ملک و ملکوت دنیا و آخرت نیست؛ و تمام اینها از نظر او اهمیتی ندارند؛ بلکه مهمترین چیزی که میخواهم تحقق رضوان خداوند نسبت به بندگانش است تا خداوند در نفس خود راضی باشد.
ای جماعت محبین و دوست داران خداوند؛ از شما به نام خداوند بزرگ سؤال میکنم، شما که خداوند را بیش از هر چیز دوست دارید چگونه بهشت و حورالعین را برخود روا میدارید در حالی که پروردگارتان به خاطر بندگانی که مورد غضب قرار گرفته و وارد آتش شدهاند؛ در نفس خود راضی نیست؟
ای دوست داران خداوند؛ ای کسانی که خداوند را بیش از تمام آن چه که در آسمانها و زمین است دوست دارید؛ ای کسانی که خداوند را بیش از بهشت نعیم و حورالعین دوست دارید؛ از من پیروی کنید تا سعادت در نفس خداوند تحقق یابد و به خداوند بزرگ قسم که پروردگار تا زمانی که همه چیز را مشمول رحمت خود نگرداند در نفس خود سعید نیست چرا که او ارحم الراحمین است. از آنجا که خداوند ارحم الراحمین است؛ چرا یقین ندارید که او به خاطر بندگان خود تحسر میخورد و این تحسر رازی است که در نفس خداوند پنهان است و صاحب ایمان و حکمت؛ خبیر به رحمان؛ مهدی منتظر ناصر محمد یمانی آن را برایتان روشن نموده است. چرا وقتی به شما خبر میدهم خداوند در نفس خود چنین میگوید؛ حرف مرا باور نمیکنید؛ پس کلام خداوند را که در آیات محکم کتابش آمده است باور کنید:
{يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إلا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون (۳۰) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ (۳۱) وَإِن كلّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ (۳۲)}صدق الله العظيم [يس]
{حسرت بر این بندگان که هیچ پیامبری برای هدایت آنان نیامد مگر اینکه او را استهزا میکردند! (۳۰) آیا ندیدند چقدر از اقوام پیش از آنان را هلاک کردیم، آنها هرگز به سوی ایشان بازنمیگردند (۳۱) و همه آنان نزد ما احضار میشوند! (۳۲)}
کسی که این گفته را تکذیب نماید؛ ارحم الراحمین بودن خداوند را انکار کرده است. تحسر خداوند در نفسش بسیار شدیدتر از تحسر محمد رسول الله-صلی الله علیه و آله و سلم- نسبت به مردم است؛ اما مهدی منتظر کوچکترین تحسری بر مردم نمیخورد و من بیش از خداوند نسبت به آنان رحیم نیستم. بلکه تحسر من به خاطر نعیمی است که از نفس پروردگارم رفته است و سزاوار نیست که مردم درحق من ظلم کنند و من از این ظلم به خداوند شکایت میبرم. خداوند مرا به عبث نیافریده است؛ بلکه آفرینش من برای عبادت رضوان نفس اوست تا راضی شود؛ نه تنها از من ؛ چون در این صورت رضوان او تنها وسیلهای برای تحقق بهشت شده است؛ من میخواهم خداوند در نفس خود راضی باشد و هدف مهدی منتظر فرا رسيده و خداوند به خاطر او تمام مردم را هدایت کرده و همگی را به امتی واحد که در راه راست-صراط مستقیم-هستند مبدل میسازد.
من میدانم بیان قبلي من (در مورد راز تحقق شفاعت در نفس پروردگار )؛ بندگان انبیاء و رسولان را غمگین میکند و نسبت به ناصر محمد یمانی خشمگین میشوند؛ چنان که مسیحیان نسبت به من خشمگین میشوند که چرا میگویم؛ خداوند مرا امام رسول خود مسیح عیسی بن مریم علیه الصلاة و السلام قرار داده است؟ و میگویند چگونه تو میتوانی امام کسی باشی که فرزند خداست! سبحانه عمّا يشركون وتعالى علواً كبيراً!!
ای مردم ! انتخاب دیگری ندارید؛ یا دعوت کسی که شما را به سوی حکمت و ایمان دعوت میکند یعنی دعوت مهدی منتظر ناصر محمد یمانی را باور میکنید و یا به رحمتی که خداوند به سویتان فرستاده کافر میشوید. که اگر کافر شدید؛ به خداوندی که رحمتش همه چیز را فرا گرفته است و به پروردگار عالم قسم؛ که خداوند در یک شب شما را گرفتار شداید بسیار بزرگ کرده و مرا بر شما چیره خواهد ساخت؛ از خداوند امید دارم در روز شنبه و شب یکشنبه ابتدای رمضان سال ۱۴۲۹هجری(۱۳۸۷ه.ش.) خورشید به ماه برسد و ادراک صورت گیرد. من میدانم این امر غیر ممکن بنظر میرسد ،چون روز شنبه آفتاب قبل از اقتران غروب میکند و این حقیقت را تمام دانشمندان جهان عرب و غیر عرب میدانند. از آنها بپرسید چرا امکان ندارد شب یکشنبه آغاز ماه رمضان سال ۱۴۲۹(۱۳۸۷ه.ش.) باشد و جوابشان این خواهد بود که ما به یقین میدانیم هلال ماه چندین ساعت بعد از غروب آفتاب متولد خواهد شد پس ای ساکنان مکه چطور میتوانیم بعد از غروب آفتاب شنبه و در شب یکشنبه؛ هلالی را که در افق غربی وجود ندارد رصد کنیم؟ غیر ممکن است مگر این که خورشید به ماه برسد و هلال در فجر شنبه متولد گردد و وقتی آفتاب شنبه غروب کرد بتوانید هلال را مشاهده کنید، اگر خداوند اراده كند که به شما رحم نماید. لذا مرا از این نشانه آگاه گردانیده، باشد که تعقل کنید. ولی؛ چیزی میخواهم به شما بگویم، قسم به پروردگار عالمیان که اگر خداوند مرا با این نشانه یاری نماید و شما بازهم در وسایل ارتباط جمعی به شأن من اعتراف نكنيد ای ملک عبدالله بن عبدالعزیز و ای هیئت علمای بزرگ کشور عربستان سعودی و ای علمای نجوم کشور عربستان سعودی؛ به شما هشدار میدهم که اگر خداوند بخواهد و با این نشانه مرا یاری دهد و خورشید به ماه رسیده و یکشنبه اول رمضان باشد و سپس شما مسلمانان و تمام مردم را از شأن من باخبر نسازید؛ شما و همه مردم دچار عذاب بسیار سختی خواهید شد و خداوند باعذابي شديد در یک شب مرا بر شما و تمام عالم چیره خواهد نمود. خداوندا شاهد باش که من ابلاغ کردم؛ خدایا شاهد باش که من ابلاغ کردم و شهادت خداوند کافی است؛
وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين..
داعي الإيمان الحكمة من الخلق عبد النّعيم الأعظم المهدي المنتظر ناصر محمد اليماني
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=4055
Admin
22-07-2019, 02:01 PM
- 7 -
الإمام ناصر محمد اليماني
04 - شعبان - 1429 هـ
06 - 08 - 2008 مـ
۱۶-مرداد-۱۳۸۷ه.ش.
10:42 مساءً
ـــــــــــــــــــ
بیان سرّ مثالی که خداوند رحمان در قرآن زده است..
بسم الله الرحمن الرحيم
قسم به خداوندی که جز او را عبادت نمیکنم وبر آسمانها استیلا دارد (مستوي است ) و رضايش نعيم اعظم است؛ اگر خداوند مرا محبوبترین و مقربترین بنده خود از میان تمام خلایق قرار دهد و درجه رفیع و عالی بهشت و مقام شامل خلافت بر هر آن چه که در آسمان پرواز میکند یا در زمین میجنبد؛ چه در ملکوت دنیا و چه در آخرت را به من عطا نماید و سپس بفرماید: ای بنده من ؛ از میان تمام بندگان خود در آسمانها و زمین؛ من تو را به عنوان مقربترین و محبوبترین بنده خود برگزیدهام و تو را خلیفه پروردگار مالک الملک بر تمام ملکوت قرار دادم و بر هر چه که در زمین میجنبد و در آسمان پرواز میکند از پشه گرفته و فراتر از آن خلافت بخشیدم؛ آیا راضی شدهای؟ مهدی منتظر تا زمانی که خداوند در نفس خود راضی نیست؛ راضی نمیشود؛ و تا زمانی که خداوند همه انسانها را مشمول رحمت خود نفرماید؛ چگونه راضی خواهد شد!
و این بیان حق مثالی است که خداوند در قرآن عظیم برای شما آورده است و سرّ آن مربوط به مهدی منتظر است، و كسي قصد پروردگار از اين مثل را بيان نمیكند مگر کسی که راز این مثل مربوط به اوست و او مهدی منتظر حق پروردگار است؛ همان که به واسطه او خداوند عده بسیاری را هدایت و عده بسیاری از انسان ها را گمراه میسازد و جز شیاطین سرکش جن و انس کسی گمراه نمیشود؛ همانان که میخواهند نور خداوند را خاموش سازند؛ ولی خدا جز این نمیخواهد که نور خود را کامل کند، هر چند کافران ناخشنود باشند[اشاره به آیه کریمه سوره التوبة: یرِيدُونَ أَن يُطْفِئُوا نُورَ اللَّـهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللَّـهُ إِلَّا أَن يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ ﴿٣٢﴾].
او مهدی منتظر حق پروردگارتان است؛ واما کسانی از شما که به قرآن ایمان دارند؛ خواهند دانست که مقصود و راز این مثل مهدی منتظر است که خداوند به واسطه او تمام مردم را به امتی واحد تبدیل خواهد کرد. اما کافرانی که میدانند قرآن از نزد خداوند است و میگویند مقصود خداوند از این مثال چیست؛ آنها کسانیاند که خداوند با مهدی منتظر آنها را هدایت نمیکند و تنها باعث افزایش گمراهی آنها میشود و پلیدی بر پلیدی آنها میافزاید؛ به خاطر این که آنها میدانند قرآن از جانب پروردگارشان است اما به آن کافرند، و اگر اعتقاد نداشتند که این قرآن از جانب خداوند است؛ پس چرا میگویند مقصود خداوند از این مثال چیست؟ اینان هستند که مهدی منتظر جز بر گمراهی و پلیدی شان نمیافزاید. این سرّ مثالی است که خداوند در قرآن عظیم برایتان آورده است:
{إِنَّ اللَّهَ لاَ يَسْتَحْيِي أَن يَضْرِبَ مَثَلاً مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمنوا فَيَعْلَمُونَ أنّه الحقّ مِن ربّهم وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُواْ فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَـذَا مَثَلاً يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَيَهْدِي بِهِ كَثِيراً وَمَا يُضِلُّ بِهِ إلا الْفَاسِقِينَ (۲۶) الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الأرض أُولَـئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ (۲۷)}صدق الله العظيم [البقرة]
{ خداوند از این که [به موجودات کوچکی مانند] بعوضه، و بالاتر از آن، مثال بزند شرم نمیکند. آنان که ایمان آوردهاند، میدانند که آن، حقیقتی است از طرف پروردگارشان؛ و اما آنها که راه کفر را پیمودهاند، میگویند: «منظور خداوند از این مثل چه بوده است؟!» خدا جمع زیادی[نیمی] را با آن گمراه، و گروه بسیاری[نیمی] را هدایت میکند؛ ولی تنها فاسقان را با آن گمراه میسازد! (۲۶) فاسقان کسانی هستند که پیمان خدا را، پس از محکم ساختن آن، می شکنند؛ و پیوندهایی را که خدا دستور داده برقرار سازند، قطع نموده، و در روی زمین فساد می کنند؛ اینها زیانکارانند. (۲۷)}
وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين السلام علينا وعلى جميع عباد الله الصالحين في الأولين وفي الآخرين وفي الملأ الأعلى إلى يوم الدّين..
كتب البيان شخصياً المهدي المنتظر عبد النّعيم الأعظم ناصر محمد اليماني.
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=4056
Admin
22-07-2019, 02:39 PM
-8-
الإمام ناصر محمد اليماني
09 - 10 - 1429 هـ
09 - 10 - 2008 مـ
۱۸-مهر-۱۳۸۷ه.ش.
09:50 مساءً
ــــــــــــــــــــــ
دفاع از حقیقت مهدی منتظر،برگرفته از کتاب و سنت.
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدّي خاتم الأنبياء والمرسلين وآله الطيبين والتابعين للحقّ إلى يوم الدّين، وبعد..
در پاسخ به سؤال اول که درخواست دفاع از حقیقت مهدی منتظر از کتاب و سنت هدایت است؛ خداوند تعالی میفرماید:
{وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مرسلاً قُلْ كَفَى بِاللّهِ شَهِيداً بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ (۴۳)}صدق الله العظيم [الرعد]
{آنها که کافر شدند میگویند: «تو پیامبر نیستی!» بگو: «کافی است که خداوند، و کسی که علم کتاب (و آگاهی بر قرآن) نزد اوست، میان من و شما گواه باشند!»}
و از آنجا که شما بعد از خاتم انبیاء و رسولان محمد صلّى الله عليه وآله وسلّم منتظر نبی و رسول جدیدی نیستید، لذا صاحب علم کتاب مرد صالحی از میان مسلمانان است که خداوند علم کتاب را به او عنایت میکند؛ تا از حقایق قرآن هر آن چه را که خداوند اراده نماید با منطقی علمی و به صورت درست و حقیقی برای مردم بیان نماید. او اسراری از قرآن را روشن میکند که مردم ازآنها آگاهی ندارند. برای مثال: یأجوج و مأجوج؛ سد ذوالقرنین و زمینی که دو مشرق دارد و یا تابوت سکینه و اصحاب کهف و رقیم که همان مسیح عیسی بن مریم علیه الصلاة و السلام كه به آنها اضافه شده است. این آیات، نشانههایی برای تصدیق و اقناع-مردم- در مورد حقیقت بودن رساله خداوند، قرآن عظیم است. به همین ترتیب –این آیات-برهان صدق گفتار مهدی منتظر خلیفه خداوند در روی زمین است تا این نشانههای اقناع کننده را بیان نماید و سپس وقوع آنها در عالم حقیقت، نشانی از صدق گفتار او باشند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{سَنُرِيهِمْ آياتنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أنّه الحقّ} صدق الله العظيم [فصلت:۵۳]
{ نشانههای خود را در اطراف جهان و در خودشان به آنها نشان خواهیم داد تا برای آنان آشکار گردد که او حق است؛ آیا کافی نیست که پروردگارت بر همه چیز شاهد و گواه است}
و تصدیق فرموده خداوند تعالی که:
{وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَيُرِيكُمْ آياتهِ فَتَعْرِفُونَهَا وَمَا ربّك بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (۹۳)} صدق الله العظيم [النمل]
{بگو حمد و ستایش مخصوص خداست؛ آیاتش را به شما نشان خواهد داد تا آن را بشناسید؛ و پروردگار تو از آنچه انجام میدهید غافل نیست!}
خداوند بنده خود مهدی منتظر را برمیانگیزد تا با مبارزهای علمی؛ حقایق آیات و نشانههای خداوند را با علم و منطق و در عالم واقعیات؛ برای مردم بیان نماید و نشانهای نماند که انکارش کنند و برایشان به حق و درعالم واقع بیان نشده و روشن نگردیده باشد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَيُرِيكُمْ آياتهِ فَأَيَّ آيات اللَّهِ تُنكِرُونَ (۸۱)}صدق الله العظيم [غافر]
{او آیاتش را همواره به شما نشان میدهد؛ پس کدام یک از آیات او را انکار میکنید؟!}
اگر واقعیت زمینهای هفتگانه را انکار کنند، از قرآن واقعی بودن آن را برایشان روشن ساختیم ؛ واگر زمین دارای دو مشرق و یأجوج و مأجوج و سد ذی القرنین را انکار کنند آنگاه حقیقی بودن آن درعالم واقعیات برایشان روشن خواهد گردید و اگر اصحاب کهف و رقیم را انکار کنند؛ حقیقی بودن آنها در عالم واقعیات برایشان روشن گردید و اگر شهر «اِرَم» باعظمت، که مانندش در شهرها آفریده نشده بود را انکار کنند؛ مهدی منتظر حقیقت آن را درعالم واقعیت برایشان روشن خواهد کرد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَيُرِيكُمْ آياتهِ فَأَيَّ آيات اللَّهِ تُنكِرُونَ (۸)} صدق الله العظيم [غافر]
{او آیاتش را همواره به شما نشان میدهد؛ پس کدام یک از آیات او را انکار میکنید؟!}
و مهدی منتظر بیان این آیات را تنها از قرآن میآورد تا دریابند آن نشانهها واقعی و حقیقی هستند و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَيُرِيكُمْ آياتهِ فَتَعْرِفُونَهَا}صدق الله العظيم [النمل:۹۳]
{بگو حمد و ستایش مخصوص ذات خداست؛ آیاتش را به شما نشان خواهد داد تا آن را بشناسید}
تا با علم و منطق و در عالم واقعیات برایشان روشن گردد که آنها حقیقت دارند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{سَنُرِيهِمْ آياتنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أنّه الحقّ}صدق الله العظيم [فصلت:۵۳]
{نشانههای خود را در اطراف جهان و در خودشان به آنها نشان خواهیم داد تا برای آنان آشکار گردد که او حق است}
پس باید خداوند به مهدی منتظر توانایی بیان علمی این آیات را داده باشد؛ به همین ترتیب خداوند مهدی منتظر را برای حکمیت بین علمای مسلمین در موارد اختلافشان بر میگمارد تا از آنها دعوت کند به آیات کتاب خداوند بازگردند ودر مواردی که در سنت نبوی دچار اختلاف نظر هستند؛ حکمیت کتابی را که از تحریف محفوظ مانده است بپذیرند. علت هم این است که احادیث سنت نبوی نیز مانند قرآن عظیم از جانب خداوند آمده است گرچه خداوند وعدهای برای حفظ سنت نبوی از تحریف نداده است؛ اما به شما امر نموده که در آیات محکم قرآن تدبر کنید و احادیث وارد شده از نبی علیه الصلاة و السلام را در معرض قضاوت قرآن قرار دهید. خداوند هم چنین شما را آگاه کرده است که احادیث نبوی که از جانب خداوند نباشند با آیات محکم قرآن که در باره همان موضوع نازل شدهاند؛ به کلی متفاوت خواهند بود و لذا در مییابد هرچه که در سنت نبوی آمده و مخالف آیات محکم قرآن است از جانب خداوند نیامده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُواْ مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَآئِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَاللّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ وَكَفَى بِاللّهِ وَكِيلاً (۸۱) أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ القرآن وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اختلافاً كَثِيراً (۸۲) وَإِذَا جَاءهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ ردّ وهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُوْلِي الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلاَ فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إلا قليلاً(۸۳)}صدق الله العظيم [النساء]
{و مىگويند فرمانبرداريم ولى چون از نزد تو بيرون مىروند جمعى از آنان مخفیانه جز آنچه تو گفتی را نزد خود پنهان میکنند و خدا آنچه را كه نزد خود نگه میدارند(برای بعد از فوت پیامبر)می نگارد پس از ايشان روى برتاب و بر خدا توكل كن و خدا بس كارساز است(۸۱)آيا درباره قرآن نمیانديشند (آیا مسلمانان در قرآن تدبر نمیٰکنند ) كه اگر (احادیث رسیده از پیامبر) از ناحيه غير خدا بود (با مقارنه آنها با قرآن )اختلافات فراوانی (با قرآن ) درآن مییافتند.(۸۲) و چون خبرى [حاكى] از ايمنى يا وحشت به آنان برسد انتشارش میدهند و اگر آن را به پيامبر و اولياى امر خود ارجاع كنند قطعا از ميان آنان كسانىاند كه [مى توانند درست و نادرست] آن را دريابند و اگر فضل خدا و رحمت او بر شما نبود مسلما جز [شمار] اندكى از شيطان پيروى مىكرديد (۸۳)}
در این آیات خداوند از مهدی یاد کرده است که نجات دهنده مسلمانان از فتنه مسیح دجال خواهد بود و اگر فضل خداوند شامل حال شما مسلمانان نمیشد جز عده قلیلی همگی تابع و پیرو شیطان میشدید؛ چون مسیح دجال همان شیطان رانده شده است. اما خداوند از فضل و رحمتش، مهدی منتظر را برمیانگیزد تا شما را از فتنه مسیح دجال نجات دهد و با توضیح و تفصیل حقیقت؛ مکر مسیح دجال شیطان رانده شده را باطل نماید تا مسلمانان از او پیروی نکنند و خداوند به کسی که علم کتاب قرآن عظیم را عطا نموده مأموریت داده است تا شما را نجات دهد.
و مهدی منتظر در زمان مقرر شده در کتاب مسطور خداوند به سوی شما آمده است تا به واسطه او نور خداوند کامل شود و بر تمام دینها غالب گردد ولو این که مجرمان از ظهور وی ناخشنود باشند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالهدى وَدِينِ الحقّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدّين كلّه وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ (۳۳)}صدق الله العظيم [التوبة]
{ او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیینها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند!}
خداوند مهدی منتظر را به عنوان رسول یا نبی جدید بر نمیانگیزد؛ بلکه او یاری دهنده همانی است که با محمد رسول الله- صلی الله علیه و آله و سلم -آمده است و خداوند به واسطه او به وعدهای که به نبی خود داده؛ عمل کرده و دین او را بر تمام ادیان برتری خواهد داد. خداوند تعالی میفرماید:
{ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ (۱) مَا أَنتَ بِنِعْمَةِ ربّك بِمَجْنُونٍ (۲) وَإِنَّ لَكَ لَأَجْراً غَيْرَ مَمْنُونٍ (۳) وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ (۴) فَسَتُبْصِرُ وَيُبْصِرُونَ (۵) بِأَييِّكُمُ الْمَفْتُونُ(۶)} صدق الله العظيم [القلم]
{ن، سوگند به قلم و آنچه مینویسند، (۱) که به نعمت پروردگارت تو مجنون نیستی، (۲) و برای تو پاداشی عظیم و همیشگی است! (۳) و تو اخلاق عظیم و برجستهای داری! (۴) و بزودی تو میبینی و آنان نیز میبینند، (۵) که کدام یک از شما مجنونند! (۶)}
سپس به حرفی دیگر از حروف نام " ناصر" یعنی حرف (ص) قسم یاد میکند که او را در زمانی برمیانگیزد که کافران در مقام غرور و سرکشی و عداوت با حق در زمین هستند. به نام مبارزه با تروریسم با دین خداوند میجنگند و میخواهند نور خدا را خاموش سازند ولی خدا جز این نمیخواهد که نور خود را کامل کند و مهدی منتظرناصر را برمیانگیزد تا بر اساس قرآن عظیم برای مردم حجت آورد و کافران در عصر دعوت به قرآن و رجوع به آن درمقام غرور و سرکشی و عداوت با حق هستند و اگر بوش کوچک و اولیائش اعتراف نکنند که او برحق است؛ آن گاه خداوند باعذاب شدید وخوار کننده خود، مردم را گرفتار خواهد کرد. تصدیق فرموده خداوند تعالی است:
{ص وَالقرآن ذِي الذِّكْرِ (۱) بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ (۲) كَمْ أَهْلَكْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ فَنَادَوْا وَلَاتَ حِينَ مَنَاصٍ (۳)}صدق الله العظيم [ص]
{ص، سوگند به قرآنی که دارای ذکر است. (۱) ولی کافران در اوج قدرت و دشمنی هستند (۲) چه بسیار اقوامی را که پیش از آنها هلاک کردیم؛ و به هنگام نزول عذاب فریاد میزدند ولی وقت نجات گذشته بود! (۳)}
صاحب رمز (ن) در قرآن عظیم من هستم. صاحب رمز(ص) در قرآن عظیم من هستم و خداوند به بنده خود و قرآن حاوی ذکر قسم یاد مینماید؛ قرآنی که بنده خداوند از آن برایتان حجت میآورد ولی مسلمانان علی رغم نیاز به یک فرد برای رهبری و اتحاد صفوفشان، از من رو برمیگردانند در حالی که دشمنانشان در مقام غرور و سرکشی و عداوت با حق هستند. مسلمانان او را باور نمیکنند، پس خداوند دشمنانشان را نابود و مسلمانان را به شدت عذاب میکند. خداوند در یک شب مهدی منتظر را بر تمامی جهانیان چیره میکند و همگی در برابرش خوار خواهند شد.
اما علت این که آبادی مسلمانان نیز شامل عذاب خداوند میگردد این است که مسلمانان حاضر نمیشوند اعتراف نمایند که او مهدی منتظر بوده و از قرآن عظیم برایشان حجت میآورد؛ پس خداوند با نشانه عذاب فراگیر خود یعنی سیاره عذاب همه آبادیها چه کافر و چه مسلمان را گرفتار عذابی دردناک میکند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَإِن مَّن قَرْيَةٍ إلا نَحْنُ مُهْلِكُوهَا قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَاباً شَدِيداً كَانَ ذَلِك فِي الْكِتَابِ مَسْطُوراً (۵۸) وَمَا مَنَعَنَا أَن نُّرْسِلَ بِالآيات إلا أَن كَذَّبَ بِهَا الأَوَّلُونَ وَآتَيْنَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُواْ بِهَا وَمَا نُرْسِلُ بِالآيات إلا تَخْوِيفاً (۵۹)}صدق الله العظيم [الإسراء]
{ هیچ شهر و آبادی نیست مگر اینکه آن را پیش از روز قیامت هلاک میکنیم؛ یا به عذاب شدیدی گرفتارشان خواهیم ساخت؛ این، در کتاب مسطور ثبت است. (۵۸)هیچ چیز مانع ما نبود که این معجزات را بفرستیم جز اینکه پیشینیان ، آن را تکذیب کردند؛ ما به (قوم) ثمود، ناقه دادیم؛ که روشنگر بود؛ اما بر آن ستم کردند ما معجزات را فقط برای بیم دادن میفرستیم. (۵۹)}
و این آیه به روشنی و وضوح کامل مردم را تهدید میکند که عذاب شامل حال همه آبادیها خواهد شد. علت این است که قرآن پیام و رسالتی است که برای همه مردم فرستاده شده است ولی با وجود این که من از قرآن برایشان حجت آورده و آن را به تفصیل برایشان بیان میکنم؛ بازهم فایدهای ندارد و بیان حق را حتی مؤمنان به قرآن قبول نمیکنند. برای همین هم هست که میبینید؛ نشانه عذاب که نشانه تصدیق کننده حق است تمام مجامع بشری چه کافر و چه مسلمان را دربرخواهد گرفت. ایمان آنها به قرآن چه فایدهای دارد در حالی که بیان حق آن را بدون آن که در آن تردیدی کنند؛ در عالم واقعیات نمیپذیرند؟ وقتی مسلمانان از حق روگردان باشند؛ پس همراه کافران گرفتار میشوند؛ دشمنانشان هلاک شده و خودشان دچار عذاب بسیار شدیدی میشوند، مگر کسانی که با پذیرش و تصدیق حق خود را نجات دهند. من و سیاره عذاب در زمان مقدر شده در کتاب مسطور آمدهایم؛ باشد که تعقل کنید.
برای همین خداوند اراده نموده است که مهدی منتظر؛ امام مسیح عيسى ابن مريم عليه الصلاة والسلام باشد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَيُكَلِّمُ النّاس فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً وَمِنَ الصَّالِحِينَ (۴۶)}صدق الله العظيم [آل عمران]
{و با مردم، در گاهواره و در حالت میانسالی سخن خواهد گفت؛ و از صالحان است.»}
نشانه و آیت سخن گفتن مسیح عیسی بن مریم در گهواره؛ پیش از این رخ داده است و گذشته است و او در حالی که در گهواره بود با مردم سخن گفت. حال زمان معجزه دیگر که همان سخن گفتن فرزند مریم در میانسالی است فرا رسیده است. سخن گفتن در میانسالی تنها از این جهت میتواند عجیب و معجزه باشد که خداوند جسد وی را که در تابوت سکینه قرار دارد، برمیانگیزد و وی درمیانسالی با شما سخن گفته و از صالحین است. مقصود " مِنَ الصَّالِحِينَ "این است که او برای دعوت مردم به سوی خود برانگیخته نمیشود؛ بلکه وی از صالحینی است که از مهدی منتظر حق پروردگار تبعیت میکنند.
و بیان این آیه در سنت هدایت گر نبوی در این حدیث نقل شده از محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم:
[ منا الذي يصلي عيسى ابن مريم خلفه ]
[از ماست کسی که عیسی بن مریم پشت سر او نماز میگذارد ]
صدق محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم.
رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم فرموده است:
[ أبشركم بالمهدي ؛ يبعث على اختلاف من النّاس وزلازل فيملأ الأرض قسطاً وعدلاً، كما ملئت جوراً وظلماً]
[شما را به مهدی بشارت می دهم که در زمان وجود اختلافات و زلزله در میان مردم؛ برانگیخته میشود و زمین را همچنان که از ظلم ستم پر شده است, سرشار از قسط و عدل می نماید.]
صدق محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم.
و هم چنان که میبینید؛این حوادثی است که در عصر ظهور شاهدشان هستید یعنی اختلاف بین علمای مسلمین و پراکندگیشان که همین امر نیز باعث شکست واز بین رفتن شوکتشان شده است، این همان وضعیتی است که درحال حاضر گرفتار آن هستید. شما ذلیلترین امت بوده و دشمنانتان با غرور و گردنکشی در ستیزه و عداوت با حق هستند. اما محمد رسول الله نفرموده است نام مهدی منتظر "محمد" است بلکه ایشان که سلام و صلوات بر او باد فرموده اند:
[ لا تنقضي الدُّنيا حتى يملك العرب رجل من أهل بيتي يواطئ اسمه اسمي ]
[دنیا به آخر نمی رسد تا بر اعراب فرمانروایی حاکم شود که از اهل بیت من است ونام او همراه نام من است]
صدق عليه الصلاة والسلام.
و صلّى الله عليه وآله وسلّم فرمودهاند:
[ لا تقوم الساعة حتى يلي رجل من أهل بيتي يواطئ اسمه اسمي ]
[قیامت فرا نمی رسد مگر مردی از اهل بیت من که نامش همراه نام من است بیاید]
و صلّى الله عليه وآله وسلّم فرموده اند:
[ لو لم يبق من الدهر إلا يوماً لبعث الله رجلاً من أهل بيتي يملؤها عدلاً، كما ملئت جوراً ]
[حتی اگر یک روز از عمر دنیا باقی باشد؛ خداوند از اهل بیت من مردی را برمی انگیزد که جهان را همان گونه که پر از جور شده؛ از عدل لبریز سازد]
صدق عليه الصلاة والسلام.
محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم –نگفتند که اسم مهدی" محمد " است بلکه ایشان عليه الصلاة والسلام فرمودند:
[ يواطئ اسمه اسمي]
[نام او همراه نام من است]
یعنی باید نام محمد همراه نام مهدی باشد. حکمت این امر نیز برای آن است که نام مهدی حامل خبر و نشانه امرش باشد. از این نظر که خداوند او را به عنوان نبی یا رسول برنمیانگیزد. او میآید تا به آن چه که بر محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – یاری رساند (ناصر محمد). حکمت بالغه همراهی و "تواطوء" زمانی تحقق مییابد که نام مهدی "ناصر محمد" باشد. خداوند همراهی نام من با نام محمد را در نام پدرم نهاده است تا حکمت این همراهی در نام "ناصر محمد" تحقق یابد. اگر ایشان فرموده بودند نام مهدی منتظر محمد است؛ چرا عدهای با درک غلط از حکمت حدیث حق:
[ يواطئ اسمه اسمي]
[ نام او همراه نام من است]
نام او را احمد خواندهاند. بین این که "اسمه اسمی : نام او نام من است " با"یواطئ اسمه اسمی:نام او همراه نام من است " تفاوت وجود دارد. اگر فرموده بودند "اسمه اسمی :نام او نام من است"؛ اسمش محمد میشد؛ پس چرا فرمودند"یواطئ اسمه اسمی:نام او همراه نام من است " معنای "تواطوء" همراهی است و همراهی نام من با نام محمد عليه الصلاة والسلام در همراهی نام پدرم با نام من"ناصر محمد" نهاده شده است و سزاوار نیست نام مهدی نامی جز نامی که پدرش بر حسب امر مقدور شده در کتاب مسطور بر وی نهاده : ناصر محمد؛ چیز دیگری باشد.
اما این فرموده رسول الله علیه الصلاة و السلام که: [ من سماه فقد كفر] به این معنی است؛ کسانی که او را با نامی بجز مهدی منتظر میخوانند؛ اولین کسانی هستند که نسبت به او کافر میشوند. منظور کافر شدن نسبت به دین نیست؛ بلکه منظور رسول الله علیه الصلاة و السلام کسانی است که بخاطر نامگذاری به ناحق برای ایشان؛ اولین کسانی خواهند بود که در عصر گفتگو قبل از ظهور؛ ایشان را انکار و تکذیب میکنند و میگویند: نام تو با اعتقادات ما متفاوت است و تو مهدی منتظر نیستی بلکه بیشرمانه دروغ میگویی؛ اینها اولین کسانی هستند که نسبت به مهدی منتظر کافر میشوند.
و اما درمورد نزول مسیح عیسی از آسمان؛ مقصود روح مسیح عیسی بن مریم علیه الصلاة و السلام است که نزول کرده و به جسدش باز میگردد؛ تا به اراده خداوند برانگیخته شده و در میانسالی با شما سخن گوید. برای این که روح مسیح توسط خداوند بالا برده شده و جسدش بعد از تطهیر در تابوت سکینه قرار گرفته و به تعداد اصحاب کهف اضافه شده است.و خداوند تعالی میفرماید:
{إِذْ قَالَ اللّهُ يَا عِيسَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ}صدق الله العظيم [آل عمران:۵۵]
{هنگامی را که خدا به عیسی فرمود: «من تو را برمیگیرم و به سوی خود، بالا میبرم و جسدتو را تطهیر کرده و از -دسترسی-کافران نگاه میدارم}
در این آیه تدبر و تفکر کنید. میبینید که روح ایشان برگرفته شده و به آسمان برده شده و این برگرفته شدن روح و بالا رفتن به مسیح عیسی بن مریم الصلاة و السلام اختصاص دارد. سپس خداوند به ما خبر میدهد که جسد مسیح عیسی بن مریم از دست کافران نجات داده شده و کفار سر ایشان را قطع نکرده و به قتل نرساندهاند. بلکه خداوند با فرشتگان و روح القدس وی را یاری کرده و آنها جسد وی را تطهیر کرده و سپس در تابوت سکینه قرار دادهاند و دست احدی از کافران به جسد نرسیده و صدمهای به آن نزدهاند. برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{إِذْ قَالَ اللّهُ يَا عِيسَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ}صدق الله العظيم [آل عمران:۵۵]
{هنگامی را که خدا به عیسی فرمود: «من تو را برمیگیرم و به سوی خود، بالا میبرم و جسد تو را تطهیر کرده و از -دسترسی-کافران نگاه میدارم}
و معنی این فرموده خداوند تعالی:
{إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ}
{ «من تو را برمیگیرم و به سوی خود، بالا میبرم }
روح مسیح عیسی بن مریم علیه الصلاة و السلام است.
و این فرموده خداوند تعالی :
{وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ}
{و تو را از کسانی که کافر شدند، پاک میسازم}
دررابطه با جسد ایشان است چون کافران به آن دست نیافته و آزاری به ایشان نرساندند؛ بلکه فرشتگان جسد ایشان را از دست آزار کافران درامان نگه داشته و بعد از تطهیر آن را در تابوت سکینه قرار داده و به اصحاب کهف اضافه نمودند. این همان" رقیم" یا رقمی است که به اصحاب کهف افزوده شده است و هرکس که میخواهد از فتنه مسیح کذاب در امان بماند؛ باید ده آیه اول سوره کهف را بفهمد که در آن از مسیح عیسی بن مریم علیه الصلاة و السلام یاد و مکان او نشان داده شده است. او "رقیم" است که به اصحاب کهف افزوده شده و نه مسیحیان و نه پدرانشان چیزی از این امر نمیدانند و تصور میکنند خداوند جسد او را از دست کافران نجات نداده است و خداوند تعالی فرموده است:
بسم الله الرحمن الرحيم
{الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْكِتَابَ وَلَمْ يَجْعَل له عِوَجَا (۱) قَيِّماً لِّيُنذِرَ بَأْساً شَدِيداً مِن لَّدُنْهُ وَيُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً حَسَناً (۲)مَاكِثِينَ فِيهِ أَبَداً (۳) وَيُنذِرَ الَّذِينَ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً (۴) مَّا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ وَلَا لِآبَائِهِمْ كَبُرَتْ كَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ أن يقولوا إلا كَذِباً (۵) فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ عَلَى آثَارِهِمْ إِن لَّمْ يُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِيثِ أَسَفاً (۶) إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الأرض زِينَةً لَّهَا لِنَبْلُوَهُمْ أيّهم أَحْسَنُ عَمَلاً (۷) وَإِنَّا لَجَاعِلُونَ مَا عَلَيْهَا صَعِيداً جُرُزاً (۸) أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آياتنَا عَجَباً (۹) إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى الْكَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً وَهَيِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَداً (۱۰)} صدق الله العظيم [الكهف]
{سپاس خداوندى را كه بر بنده خود اين كتاب را نازل كرد و هيچ كجى و انحراف در آن ننهاد. (۱) كتابى عارى از انحراف. تا مردم را از خشم شديد خود بترساند و مؤمنان را كه كارهاى شايسته مىكنند، بشارت دهد كه پاداشى نيكو دارند، (۲) در حالى كه تا ابد در آن جاودانهاند. (۳) و كسانى را كه گفتند: خدا فرزندى اختيار كرد، بترساند. (۴)نه آنها به این سخن علم دارند، و نه پدرانشان! سخن بزرگی از دهانشان خارج میشود! آنها فقط دروغ میگویند! (۵) ] گویی میخواهی بخاطر اعمال آنان، خود را از غم و اندوه هلاک کنی اگر به این گفتار ایمان نیاورند! (۶) ما آنچه را روی زمین است زینت آن قرار دادیم، تا آنها را بیازماییم که کدامینشان بهتر عمل میکنند! (۷) (این زرق و برقها پایدار نیست، و ما روی زمین را خاک بی گیاهی قرار میدهیم! (۸) آیا گمان کردی اصحاب کهف و رقیم از آیات عجیب ما بودند؟! (۹) زمانی که آن جوانان به غار پناه بردند، و گفتند: «پروردگارا! ما را از سوی خودت رحمتی عطا کن، و راه نجاتی برای ما فراهم ساز!» (۱۰)
و این ده آیه اول سوره کهف است. مسیح کذاب خواهد گفت که مسیح عیسی بن مریم است و سپس خود را خداوند عالم میخواند به خاطر آن که شایسته مسیح عیسی بن مریم واقعی نیست که چنین ادعایی نماید لذا این دروغگو را مسیح کذاب نامیدهاند. برای همین خداوند به شما خبر داده و نشانی محلی که مسیح عیسی بن حق در آنجا نهاده شده را به شما نشان داده است و اینکه مسیح حق ادعای ربوبیت نمیکند و چون به اصحاب کهف اضافه شده است؛ در این ده آیه اول سوره کهف ذکرش آمده است. مسیحیان بر این باورند که خداوند جسد مسیح عیسی بن مریم را نجات نداده و یهودیان نیز چنین عقیدهای دارند. علم و حقیقت این امر نه در نزد آنهاست و نه در نزد پدران و پیشینیانشان. به راستی که خداوند روح او را بالا برده و جسدش را از دست کفار درامان نگه داشته است و بعد از تطهیر به اصحاب کهف اضافه شده است و منظور از "رقیم" که در آیه نهم آمده است ایشان است. خداوند تعالی میفرماید:
{أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آياتنَا عَجَباً}صدق الله العظيم [الكهف]
{آیا گمان کردی اصحاب کهف و رقیم از آیات عجیب ما بودند؟!}
وبرای همین محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم فرموده اند:
[ من حفظ عشر آيات من أول سورة الكهف عُصم من الدجال]
[کسی که ده آیه اول سوره کهف را حفظ کند از دجال درامان است]
صدق عليه الصلاة والسلام.
به شما خبر داده شده تا بدانید؛ مسیح کذاب خود را مسیح عیسی بن مریم معرفی میکند و برای این به شما فرمان داده شده که این آیات را حفظ کنید؛ تا به هنگام آمدن بیان و توضیح آن؛ امت محمد؛ آیات را از حفظ بدانند و حکمت اینکه چرا باید آیات را از حفظ باشند برایشان روشن شود و بتوانند مسیح حق را مسیح کذاب تشخیص دهند.
اما درمورد اسامی مهدی منتظر؛ در کتاب سه نام برای او آمده است که هریک در ذاتشان حقیقتی نهفته دارد:
1- ناصر محمد: این صفتی است که به یاری وی به محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم –اشاره دارد و این اسم دارای معنایی است.
2- مهدی منتظر: حاکی از صفت هدایتگری اوست که خداوند به واسطه او همگان را به راه راست-صراط مستقیم- هدایت مینماید مگر شیاطین جن و انس که از رحمت خداوند ابا داشته باشند. خداوند به واسطه او جز این گروه؛ باقی را هدایت مینماید و لذا مهدی منتظر نامیده میشود.
3- عبد نعیم اعظم: این اسم؛ صفت عبودیت مهدی منتظر را نشان میدهد؛ چون او آن گونه که باید خداوند را عبادت و بندگی میکند و حکمت آفرینش خود را محقق میسازد. یعنی مهدی منتظر رضوان نفس خداوند را عبادت میکند و چگونه ممکن است تا زمانی که خداوند همه چیز را وارد رحمت خود نکرده باشد؛ در نفس خود راضی باشد و مردم وارد رحمت خداوند نمیشوند مگر این که همه تحت لوای پرچم هدایت مهدی منتظر متحد گردند.
بعد از آن که خداوند همه مردم را به وسیله مهدی منتظر هدایت کرد و به یک امت واحد تبدیل نمود؛ فتنه مسیح دجال فرا میرسد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{الم (۱) أَحَسِبَ النّاس أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ (۲)} صدق الله العظيم [العنكبوت]
{الم (۱) آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: «ایمان آوردیم»، به حال خود رها میشوند و آزمایش نخواهند شد؟! (۲)}
رمز {الم} سه حرف نام (المهدی) است و این سه حرف اول؛ نشانه کسی است که به واسطه او همه مردم هدایت میشوند. سپس فتنه مسیح کذاب فرا میرسد. برای همین است که خداوند نفرموده است " آیا مؤمنان تصور میکنند" تا تمایزی برای مومنان قائل شود ؛ بلکه در این آیه تمام مردم را قبل از فتنه مسیح دجال، به صورت امتی واحد در آورده است و برای همین میفرماید:
{الم (۱) أَحَسِبَ النّاس أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ (۲)} صدق الله العظيم [العنكبوت]
{الم (۱) آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: «ایمان آوردیم»، به حال خود رها میشوند و آزمایش نخواهند شد؟! (۲)}
و معنی این فرموده : {وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ} فتنه مسیح دجال است که بعد از آن که خداوند مردم را با مهدی منتظر حق – که شما به ناحق درباره او تردید دارید-به یک امت واحد تبدیل ساخت؛ رخ خواهد داد.
واما اسم اعظم الهی را از کتاب خداوند برایتان بیان نمودیم ؛خداوند اسمی ندارد که از دیگر نامهای او بزرگتر باشد؛ خداوند پاک و منزه از این نسبت است! و حکایت اسم اعظم الهی مانند تمام اسماء الحسنی خداوند است و فرقی میان آنها نیست؛ ولی چرا به آن اسم اعظم گفته میشود؟ چون این اسم نعیمی است که از نعیم جنت بزرگتر است و خداوند حقیقت رضوان نفس پروردگار- که در قلب بنده اش احساس میشود - را نام اعظم خود قرار داده است، این اسم انعکاس حقیقت رضوان نفس پروردگار بر قلب بنده است، بندهای که خداوند از او راضی باشد (بنده ای که نعیم رضوان نفس خداوند را درک کند ) در نفس خود نعیم بزرگی را احساس میکند؛ این نعیم ریحان نفس است و از نعیم مادی (بهشت) بزرگتر است و خداوند تعالی میفرماید:
{فَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمقربين (۸۸) فَرَوْحٌ وَرَيْحَانٌ وَجَنَّةُ نَعِيمٍ (۸۹)} صدق الله العظيم [الواقعة]
{ پس اگر او از مقرّبان باشد، (۸۸) در رَوح و ریحان و بهشت پرنعمت است! (۸۹)}
اما روح ریحان نفس؛ نعیم و بهشت روحی است که حاصل انعکاس رضایت خداوند از بندهاش میباشد؛ و اما "جنة نعیم" همان نعیم بهشت مادی است ولی نعیم روح و ریحان نفس؛ از نعیم جنت بزرگتر است(نعیم اعظم). تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالدّين فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (۷۲)}صدق الله العظيم [التوبة]
{خداوند به مردان و زنان باایمان، باغهایی از بهشت وعده داده که نهرها از زیر درختانش جاری است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ و مسکنهای پاکیزهای در بهشتهای جاودان و رضوان خدا، (از همه اینها) بزرگتر است؛ و پیروزی بزرگ، همین است!}
چگونه انکار میکنی که رضوان الله نعیمی بزرگتر از بهشت نیست؟ بلکه این حقیقت اسم اعظم(نعیم الأعظم) است؛ یعنی این نعیم بزرگتر از نعیم بهشت است نه این که این نام بزرگتر از اسماء دیگر پروردگار باشد که خداوند از این تشبیه بسیار والاتر و منزه است! نعیم بزرگتر از بهشت؛ همان گونه که در قرآن عظیم برایتان بیان شده؛ حقیقت رضوان نفس خداوند بر شماست که از نعیم بهشت بزرگتر است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالدّين فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (۷۲)} صدق الله العظيم [التوبة]
{خداوند به مردان و زنان باایمان، باغهایی از بهشت وعده داده که نهرها از زیر درختانش جاری است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ و مسکنهای پاکیزهای در بهشتهای جاودان ورضوان خدا، (از همه اینها) بزرگتر است؛ و پیروزی بزرگ، همین است!}
واما سؤالت در مورد حسرت در نفس خداوند نسبت به بندگانش؛ از آن جا که خداوند ارحم الراحمین است، خوش نمیدارد که بندگانش نسبت به او کافر شوند تا مجبور شود آنها را دچار عذابی سهمناک نماید. چنین نیست، من از آن چه که درنفس پروردگارم میگذرد آگاه شدهام و به همین علت تا زمانی که نعیم اعظم برایم محقق نشود؛ یعنی خداوند درنفس خود راضی شده وبرای احدی از بندگانش متحسر نباشد؛ بهشت را برخود حرام کردهام؛ چگونه میتوانید حسرت خداوند ارحم الراحمین نسبت به بندگانش را که در این فرموده آمده است، انکار نمایید؟ خداوند تعالی میفرماید:
{وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِنْ جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ (۲۸) إِن كَانَتْ إلا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ (۲۹) يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إلا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون (۳۰) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ (۳۱) وَإِن كلّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ (۳۲)} صدق الله العظيم [يس]
{و ما بعد از او بر قومش هیچ لشکری از آسمان نفرستادیم، و هرگز سنت ما بر این نبود؛ (۲۸) فقط یک صیحه بود، ناگهان همگی خاموش شدند! (۲۹)حسرت بر این بندگان که هیچ پیامبری برای هدایت آنان نیامد مگر اینکه او را استهزا میکردند! (۳۰) آیا ندیدند چقدر از اقوام پیش از آنان را هلاک کردیم، آنها هرگز به سوی ایشان باز نمیگردند (۳۱) و همه آنان نزد ما احضار میشوند! (۳۲)}
چگونه خداوندی که از همه کس نسبت به بندگانش مهربانتر است(ارحم الراحمین) برای آنان متحسر نگردد؟ اما آنها خود درحق خود ظلم کردهاند وبا این که خداوند ذرهای در حق ایشان ظلم نکرده است؛ اما این امر-عذاب- خوشایند ارحم الراحمین نیست.
اما حسرت خوردن بندگان برخودشان، چیز دیگری است. این حسرت بنده در نفس خودش است که به خاطرعصیان دربرابر پروردگارش و عدم پیروی از رسولان خداوند پشیمان است. اما تو میخواهی کلام خداوند را از موضعش جابجا کرده و تحریف نمایی تا مردم از رحمت پروردگارشان ناامید شوند و او را خشن بدانند؛ برای همین است که شیاطین بشر از رحمت خداوند مأیوس شدهاند، همان طور که کفار از مردگانشان مأیوسند.اما من به مردم فتوا میدهم که خداوند، ارحم الراحمین است واگر استغفار کرده و به سوی او بازگردید، درخواهید یافت که علم و رحمت او همه چیز را فراگرفته است؛ اما اکثر مردم نمیدانند.
تو می گویی این آیه به معنای "وای حسرت بر ما" است:
{وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِنْ جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ (۲۸) إِن كَانَتْ إلا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ (۲۹) يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إلا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون (۳۰) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ (۳۱) وَإِن كلّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ (۳۲)} صدق الله العظيم [يس]
{و ما بعد از او بر قومش هیچ لشکری از آسمان نفرستادیم، و هرگز سنت ما بر این نبود؛ (۲۸) فقط یک صیحه بود، ناگهان همگی خاموش شدند! (۲۹)حسرت بر این بندگان که هیچ پیامبری برای هدایت آنان نیامد مگر اینکه او را استهزا میکردند! (۳۰) آیا ندیدند چقدر از اقوام پیش از آنان را هلاک کردیم، آنها هرگز به سوی ایشان بازنمیگردند (۳۱) و همه آنان نزد ما احضار میشوند! (۳۲)}
من؛ تو و تمام ادیبان را به چالش میکشم تا اگر بتوانید معنای این آیه را تحریف کنید. آیا تو تصور میکنی زمانی که خداوند کافران را هلاک میکند؛ شادمان و مسرور است؟ خیر خداوند به خاطر بندگانی که بر خود ستم کردهاند؛ حزین بوده و در نفس خود بر آنان حسرت میخورد، چون او خداوند سبحان و ارحم الراحمین است. برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِنْ جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ (۲۸) إِن كَانَتْ إلا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ (۲۹) يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إلا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون (۳۰) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ (۳۱) وَإِن كلّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ (۳۲)} صدق الله العظيم [يس]
{و ما بعد از او بر قومش هیچ لشکری از آسمان نفرستادیم، و هرگز سنت ما بر این نبود؛ (۲۸) فقط یک صیحه بود، ناگهان همگی خاموش شدند! (۲۹)حسرت بر این بندگان که هیچ پیامبری برای هدایت آنان نیامد مگر اینکه او را استهزا میکردند! (۳۰) آیا ندیدند چقدر از اقوام پیش از آنان را هلاک کردیم، آنها هرگز به سوی ایشان بازنمیگردند (۳۱) و همه آنان نزد ما احضار میشوند! (۳۲)}
آیا در این آیات نشانهای از حسرت خوردن بندگان بر خودشان وجود دارد؟ خداوند آنها را هلاک نموده و بعد از به هلاکت رسیدن آنها ودر حالی که کوچکترین ظلمی به آنان نشده است چنین میفرماید.خداوند تعالی میفرماید:
{ إِن كَانَتْ إلا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ (۲۹) يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إلا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون (۳۰) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ (۳۱) وَإِن كلّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ (۳۲)} صدق الله العظيم [يس]
{فقط یک صیحه بود، ناگهان همگی خاموش شدند! (۲۹)حسرت بر این بندگان که هیچ پیامبری برای هدایت آنان نیامد مگر اینکه او را استهزا میکردند! (۳۰) آیا ندیدند چقدر از اقوام پیش از آنان را هلاک کردیم، آنها هرگز به سوی ایشان بازنمیگردند (۳۱) و همه آنان نزد ما احضار میشوند! (۳۲)}
اما از آن جا که خداوند، ارحم الراحمین است، برای بندگانش حسرت میخورد. اگر فرزندان تو مدتی طولانی دربرابرت عصیان کنند و سپس تو آنها را بگیری و جمع کنی و آتشی بزرگ درست کرده و آنها را درآتش بیندازی؛ تو را به خدا شدت حسرت تو بر آنان چقدر خواهد بود؛ پس حسرت خداوندی که از مادر و پدر به فرزندان مهربانتر است چگونه خواهد بود؟ ای کاشف که مرا به پیچاندن کلام وسفسطه کاری متهم میکنی، آیا متوجه قضیه شدی؟ و اگر بگویی خیر و بازهم بخواهی به اعراضت ادامه دهی؛ دراین حالت به یقین درمییابم که ماهیت تو چیست. اگر بعد از این پاسخی که مهدی منتظر حق به تو داد؛ بخواهی راه حق را منحرف سازی، از کسانی خواهی بود که به خاطر انکار حق آنان را به مباهله دعوت میکنم. به خداوند قسم میخورم که تو را به مباهله دعوت خواهم کرد؛ چون به یقین میدانم که حق برایت روشن شده و دریافتهای من مهدی منتظر حق پروردگارت هستم؛ اما ازکسانی هستی که از حق اکراه دارند. اگر از این پاسخ روبرگرداندی و نسبت نا حق به من دادی؛ خواهم دانست چگونه فردی هستی و بعد از این پاسخ واضح و روشن؛ دیگر به تو جوابی نخواهم داد. ولی تو را به مباهله دعوت خواهم کرد تا خداوند به سرعت بعد از مباهله به حق میان ما حکم نموده و ترا عبرتی برای دیگران قرار دهد.وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين..
الإمام المهدي المنتظر ناصر محمد اليماني.
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=4057
Admin
22-07-2019, 02:47 PM
- 9 -
الإمام ناصر محمد اليماني
19 - 04 - 1430 هـ
14 - 04 - 2009 مـ
۲۵-فروردین-۱۳۸۸ه.ش.
11:02 مساءً
ـــــــــــــــــــ
پاسخ امام به "الکاشف": برادر گرامی، برهان دراثبات اصل و نسب نیست..
بسم الله الرحمن الرحيم، و رسول خداوندعليه الصلاة والسلام فرمودهاند:
[ كُلكم من آدم وآدم من تراب لا فرق لعربي على عجمي ولا أسود على أبيض إلا بالتقوى ]
[ همه شما از "آدم" و آدم از خاک است و فرقی بین عرب و غیر عرب و سپید با سیاه نیست مگر بر اساس تقوا]
صدق محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم
برهان این حدیث حقّ نبوی را در آیات محکم خداوند مییابید. خداوند تعالی میفرماید:
{يَا أَيُّهَا النّاس إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ} صدق الله العظيم [الحجرات:13]
{ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیرهها و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ گرامیترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است!}
اگر کسی اهل تقوا و ترس از پروردگار نباشد؛ انتساب وی به آل بیت منجر به مکرم شدنش خواهد شد؟ بفرمایید این کتاب خداوند است؛ عموی محمدٍ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – ابولهب از کسانی بود که مورد لعنت خداوند قرار گرفت. قدر خود را نشناخت و روز قیامت منزلتی نداشته و نسبت و وابستگی خونی او با محمدٍ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم –فایدهای برایش نخواهد داشت.
لذا در کتاب خداوند نسبت حق؛ نسبت تقوا است که باعث بلند مرتبه شدن میگردد وافتخار به خانواده و نسبتهای فامیلی و زیادی مال و فرزند نیست؛ اینها آنها را به خداوند نزدیک نمیکند. تصدیق فرموده خداوند تعالی است:
{وَمَا أَمْوَالُكُمْ وَلا أَوْلادُكُمْ بِالَّتِي تُقَرِّبُكُمْ عِنْدَنَا زُلْفَى إِلَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَأُوْلَئِكَ لَهُمْ جَزَاءُ الضِّعْفِ بِمَا عَمِلُوا وَهُمْ فِي الْغُرُفَاتِ آمِنُونَ} صدق الله العظيم [سبأ:۳۷]
{اموال و فرزندانتان هرگز شما را نزد ما مقرّب نمیسازد، جز کسانی که ایمان بیاورند و عمل صالحی انجام دهند که برای آنان پاداش مضاعف در برابر کارهایی است که انجام دادهاند؛ و آنها در غرفهها ودرامنیّت خواهند بود}
و اما درباره نسبت امام مهدی حقّ، نسبت او به آل بیت از فرزندان امام حسین بن علی بن ابی طالب می رسد و خداوند رجس و پلیدی را از آل بیت دور نمیکند؛ مگر به درگاه پروردگار انابه نمایند تا پلیدی را ببرد و آنها را پاک و مطهر سازد و از آنجا که ابولهب به درگاه پروردگارش انابه نکرد تا قلبش را هدایت کرده و پلیدی را ببرد؛ لذا خداوند او را از پاکان آل بیت قرار نداد با این که او از آل بیت محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - از بني هاشم بود. پس ای کسانی که از آل بیت هستید، تقوا پیشه کرده و به درگاه پروردگارتان انابه کنید تا قلبتان را پاک سازد و پلیدی وغروررا از وجودتان پاک و مطهرتان نماید. اما شما نسبت به مردم به ناحقّ کبر و غرور دارید. میبینم برای بسیاری ازشما رسیدن نسبتتان به آل بیت کافی است ولی ناصر محمد یمانی که مردم میدانند از قبائل مشهور و دارای اصل و نسب است و خداوند رسولش نیز به او فتوا دادهاند که نسبت او به حق به فرزندان امام علی و فاطمة فرزند محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – میرسد؛ دربرابر مؤمنان تکبر نمیورزد و خود را به خاطر اصل و نسب خود بهتر از آنان نمیداند مگر با تقوا و درجات علمی. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ} صدق الله العظيم [المجادلة:۱۱]
{خداوند کسانی را که ایمان آوردهاند و کسانی را که علم به آنان داده شده درجات عظیمی میبخشد}
حتی اگر همه عالم هم شهادت دهند من ازآل بیت هستم؛ من با آن برایتان حجت نیاورده و نخواهم آورد تا باور کنید مهدی منتظرم؛ چرا که خداوند حجت من در برابر شما را اثبات اصل و نسبم نمیداند، بلکه حجت خداوند بر شما این است که به من دانشی عنایت کرده که بیش از دانش شماست و این برهان خلافت و رهبری از جانب خداوند است؛ تا بدانید که خداوند به حق مرا از میان مؤمنان صالح برگزیده است.گواه آن فرموده خداوند تعالی است:
{إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ} صدق الله العظيم [البقرة:۲۴۷]
{خدا او را بر شما برگزیده، و او را در علم وسعت بخشیده است.}
و سپس بدانید که من به حق از آل بیت بوده و از کسانی نیستم که به ناحق دروغ میگویند.
پس برهان خلافت و امامت من این است که خداوند علم مرا نسبت به تمام علمای امت اسلامی وسعت بخشیده است و علت هم این است که بتوانم درموارد اختلاف؛ باحکم حق و قانع کننده از کتاب خداوند قرآن عظیم میانشان داوری نمایم. و آنان نیز به خاطرحکم حقی که میانشان شده در سینه خود احساس ناراحتی نکرده و کاملا تسلیم باشند و یقین پیدا کنند که ناصر محمد یمانی درمورد اهل بیت بودن خود به مردم دروغ نمیگوید. برایشان روشن گرديد که خداوند با حجت بالغه از آیات محکم قرآن عظیم او را یاری کرده است، البته اگر در موارد اختلاف، کتاب خداوند را مرجع و حکم بدانید واگر سرپیچی کنید و بخواهید ناصر محمد یمانی از چیز دیگری برای شما دلیل و حجت بیاورد؛ حتی اگر خداوند یک میلیون سال هم به من وشما عمر بدهد تا یک ملیون سال با یکدیگر مجادله کنیم ؛ جز ازکتاب خداوند و سنت حق رسولش برای شما حجت نمیآوریم. چرا باید از آوردن حجت حق از کتاب خداوند و سنت رسولش عدول کنیم؛ مگر بعد از حق چیزی جز گمراهی هست؟ پروردگارا شاهد باش که من ابلاغ کردم. وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين..
أخو المسلمين الذليل على المؤمنين العزيز على الكافرين المهدي المنتظر ناصر محمد اليماني.
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=103166
Admin
22-07-2019, 03:01 PM
- 10 -
الإمام ناصر محمد اليماني
21 - 04 - 1430 هـ
16 - 04 - 2009 مـ
۲۷-فروردین-۱۳۸۸ه.ش.
01:20 صباحاً
ـــــــــــــــــــ
پاسخ به "الکاشف"؛ خداوند پرده را برایت کنار بزند شاید از بازداشتن مردم از حق پروا کنی...
بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين، وسلام الله بر تو باد"کاشف"؛ باشد که خداوند اگر بداند "کاشف" به دنبال حق است و غیر حق نمیخواهد و درصدد مکر و خدعه برای تشکیک در حق نیست؛(سلام بر ) تو را بپذیرد، خداوند از آن چه که در نفس تو میگذرد آگاه است پس برحذر باش. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي أَنفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ } صدق الله العظيم [البقرة:235]
{و بدانید خداوند آنچه را در دل دارید، میداند! از مخالفت او بپرهیزید}
ای مرد، مطرح کردهای: او از کجا میداند که از اهل بیت محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم است؟ پیش از این فتوا دادهایم که یکی از قبائل بزرگ و شرافتمند از اهل بیت؛ فتوا دادهاند که ما از اهل بیت هستیم و برای اثبات آن دلیل داریم. ولی این گفته آنها برای ما اهمیت ندارد و در پاسخ آنها با سخنی نیکو جواب دادیم:"ما به خود و اصل و نسب خود مفتخریم و نیازی نیست به قبائل دیگر اعلام کنیم از اهل بیت هستیم. این باعث بالا رفتن درجه و قدر و احترام ما بین قبائل نمیشود." تا این که اشراف از قانع کردن ما به این که از اهل بیت هستیم صرف نظر کردند. اما من فتوایی که به حق مستقیم از جانب محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم آمد را باور دارم .قبلا هم از رؤیای حقی که فتوایش تنها به من اختصاص دارد برایتان گفتم و آن چه که به شما مربوط است تنها همین قسمت است که :
[ وما جادلك أحد من القرآن إلا غلبته بالحقّ ]
[ کسی نیست که با قرآن با تو مجادله کند؛ مگر اینکه بر او غلبه کنی]]
اگر از کتاب خداوند با من مجادله کرده و با دلایل علمی محکم از قرآن عظیم بر ناصر محمد یمانی پیروز شدی، میتوانی کشف کنی که ناصر محمد یمانی دروغ گفته و از کسانی است که به ناحق به خداوند و رسولش دروغ میبندند. از آن جا که هر ادعایی نیاز به برهان دارد؛ برهان حق بودن این رؤیا این است که اگر این رؤیا حق باشد؛ خداوند آن را در عالم واقعیات محقق میسازد و حتما با بیان حق قرآن عظیم مرا یاری مینماید پس دانش مرا بیش از دانش تمام علمای امت قرار میدهد و این برهان برگزیدگان خداوند در هر زمان و مکان و قاعده خلافت و امامت در هر زمان و مکان است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّـهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا ۚ قَالُوا أَنَّىٰ يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِ ۚ قَالَ إِنَّ اللَّـهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ ۖ وَاللَّـهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَن يَشَاءُ ۚ وَاللَّـهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ (۲۴۷)} صدق الله العظيم [البقرة]
{و پیامبرشان به آنها گفت: «خداوند طالوت را برای زمامداری شما مبعوث کرده است.» گفتند: «چگونه او بر ما حکومت کند، با اینکه ما از او شایستهتریم، و او ثروت زیادی ندارد؟!» گفت: «خدا او را بر شما برگزیده، و او را در علم و جسم، وسعت بخشیده است. خداوند، ملکش را به هر کس بخواهد، میبخشد؛ و احسان خداوند، وسیع است؛ و او آگاه است.»}
اثبات اصل و نسب و اثبات این که کسی از اهل بیت است؛ بی شک و تردید نمیتواند برهان باشد برادر گرامی من، یعنی همین که کسی ثابت کرد از اهل بیت است آیا این دلیلی برای مهدویت اوست؟ تو اشتباه میکنی! تصور کن آن مدعی که به ظاهر از اهل بیت است ولی فرزند زنا است و مادرش به شوهرش خیانت کرده است و فرزندی برایش آورده که از نسل دیگری است و سپس این مرد ادعا نماید که مهدی منتظر است؛ آیا تو به خاطر این که به یقین او را از اهل بیت میدانی؛ تصدیقش میکنی؟ مگر نمیبینی که در اشتباهی! برادر به یاد داشته باش که این نسب (اهل بیت بودن) بیش از هزار و چهارصد سال قبل آغاز شده، وهمه چیز به هم آمیخته شده است و شما نمیدانید کدام یک واقعاً از اهل بیت هستند و کدام یک باطلند. پس تنها برهانی که باقی میماند؛ داشتن علمی محکم و فراگیر از قرآن است و این است که نسب و خلافت و امامت و قیادت مرا بر امت ثابت میکند و میز گفتگو حکم خواهد کرد که دانش چه کسی برتر و دلایل چه کسی استوارتراست.
برادر من "کاشف" باید با تو صادق باشم؛ گاهی در تو خیر زیادی میبینم و گاهی به شدت نسبت به تو شک میکنم که گویا میخواهی با روشی هوشمندانه راه پیروی از حق را منحرف سازی؛ اما اگر چنین باشد، من از تو باهوش ترم. اما نمیخواهم به ناحق به تو ظلم کرده باشم. پس با وجود رفتارهای قبلی که از تو دیدیم، ظن نیک به تو میبریم؛ باشد که خداوند تو را به راه راست-صراط مستقیم- هدایت نماید وتو را از انصار پیشگام برگزیده سازد...ما چنین امیدی به پرورگار عالمیان داریم
وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين..
أخوك الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=103167
Admin
22-07-2019, 03:48 PM
- 11 -
الإمام ناصر محمد اليماني
22 - 04 - 1430 هـ
17 - 04 - 2009 مـ
۲۸-فروردین-۱۳۸۸ه.ش.
02:41 صباحاً
ــــــــــــــــــــــ
از امام مهدی به برادر "الکاشف" که خداوند حفظش کند..
بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
خداوند تعالی میفرماید:
{إِنَّ اللَّهَ لاَ يَسْتَحْيِي أَن يَضْرِبَ مَثَلاً مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الحقّ مِن ربّهم وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُواْ فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَـذَا مَثَلاً يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَيَهْدِي بِهِ كَثِيراً وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِينَ} صدق الله العظيم [البقرة:۲۶]
{ خداوند از این که [به موجودات کوچکی مانند] بعوضه، و بالاتر از آن، مثال بزند شرم نمیکند. آنان که ایمان آوردهاند، میدانند که آن، حقیقتی است از طرف پروردگارشان؛ و اما آنها که راه کفر را پیمودهاند، میگویند: «منظور خداوند از این مثل چه بوده است؟!» خدا جمع زیادی[نیمی] را با آن گمراه، و گروه بسیاری[نیمی] را هدایت میکند؛ ولی تنها فاسقان را با آن گمراه میسازد! (۲۶)}
در این آیه کافرانی را مییابید که حق نازل شده از پروردگار را شناخته و باور داشتند وبرای همین خداوند تعالی میفرماید:
{وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُواْ فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَـذَا مَثَلاً} صدق الله العظيم
اینها مؤمنانی هستند که به باطل و تکذیب گرویدهاند و دروغ میگویند(مؤمنون المبطلون). آنها شکی ندارند که محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – رسول پروردگار عالمیان است و او را مانند فرزندان خود به خوبی میشناسند؛ لذا در قلبشان درمورد نبوت محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم –شکی وجود ندارد وخداوند تعالی میفرماید:
{وَمَا كُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتَاب وَلا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذاً لاَرتَابَ المُبْطِلُونَ} [العنكبوت:۴۸]
{ تو هرگز پیش از این کتابی نمیخواندی، و با دست خود چیزی نمینوشتی، مبادا کسانی که در صدد (تکذیب و) ابطال سخنان تو هستند، شک و تردید کنند!}
"مبطلون" چه کسانی هستند؟ آنها کسانی هستند که همان طور که پسرانشان را میشناسند؛ میدانند محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم نبی فرستاده شده از جانب خداوند است ولی بخاطر حسادت در نفسشان از آن چه که خداوند نازل کرده است اکراه داشته و اعمالشان را به هدر میدهند. یکی از آنها کسی است که پرچم شیطان رانده شده را بردوش گرفته ( عَلَم الجهاد) و میخواهد بندگان خداوند را از راه راست منحرف سازد و حکمتی را که شیطان وصیت نموده اجرا میکند:
{إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاَ تَكْفُرْ} [البقرة:۱۰۲]
{ به راستی که ما فتنه ایم پس تظاهر به کفر مکن}
ما میدانیم فرمان شیاطین کافر شدن است اما به منافقین میگویند: {إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاَ تَكْفُرْ} یعنی کفر خود را عیان مکن؛ بلکه تظاهر کن ایمان آورده واز تصدیق کنندگانی و کفر و مکر خود را نهان کن، شیاطین بشر از این حکم شیطان پیروی کرده و به سراغ محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – آمده و میگفتند:
{نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّـهِ ۗ وَاللَّـهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّـهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ ﴿١﴾ اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّـهِ ۚ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿٢﴾ } صدق الله العظيم [المنافقون]
{«ما شهادت میدهیم که یقیناً تو رسول خدایی!» خداوند میداند که تو رسول او هستی، ولی خداوند شهادت میدهد که منافقان دروغگو هستند (۱) آنها سوگندهایشان را سپر ساختهاند تا مردم را از راه خدا باز دارند، و کارهای بسیار بدی انجام میدهند! (۲)}
همان طور که "عَلَم الجهاد" که حامل پرچم شیطان است چنین میکند. تظاهر میکند ایمان داشته و از تصدیق کنندگان است اما او از کسانی است که خداوند در باره آنها میفرماید :
{وَمِنَ النّاس مَن يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّـهِ وَبِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِينَ ﴿۸﴾ يُخَادِعُونَ اللَّـهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ ﴿٩﴾ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّـهُ مَرَضًا ۖ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ ﴿١٠﴾} صدق الله العظيم [البقرة]
{ گروهی از مردم کسانی هستند که میگویند: «به خدا و روز رستاخیز ایمان آوردهایم.» در حالی که ایمان ندارند. (۸) میخواهند خدا و مؤمنان را فریب دهند؛ در حالی که جز خودشان را فریب نمیدهند؛ (اما) نمیفهمند. (۹) در دلهای آنان یک نوع بیماری است؛ خداوند بر بیماری آنان افزوده؛ و به خاطر دروغهایی که می گفتند، عذاب دردناکی در انتظار آنهاست. (۱۰)}
{وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَىٰ شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ ﴿١٤﴾ اللَّـهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ ﴿١٥﴾} صدق الله العظيم [البقرة]
{ و هنگامی که افراد باایمان را ملاقات میکنند، و میگویند: «ما ایمان آوردهایم!» (ولی) هنگامی که با شیطانهای خود خلوت میکنند، میگویند: «ما با شمائیم! ما فقط (آنها را) مسخره میکنیم!» (۱۴) خداوند آنان را استهزا میکند؛ و آنها را در طغیانشان نگه میدارد، تا سرگردان شوند. (۱۵)}
شیاطین بشر گاهی چنان در مکر از شیاطین جن پیشی میگیرند که باعث شک آنها (شیاطین جن ) میشوند به طوری که تصورمیکنند شیاطین بشر واقعاً از حق نازل شده از پروردگار پیروی میکنند؛ چون شیاطین جن در اجساد شیاطین بشر مخفی شده و شاهد نحوه برخورد آنها با مؤمنان و تظاهر شدید آنها به ایمان هستند تا جایی که امکان ندارد کسی به ایشان شک کند. شیاطین جن از این امر دهشت میکنند که چگونه در ظاهر چنین ایمان و یقینی دارند تا اینکه درخلوت شیاطین انس به شیاطین جن اطمینان میدهند.خداوند تعالی میفرماید:
{وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَىٰ شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ ﴿١٤﴾ اللَّـهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ ﴿١٥﴾}صدق الله العظيم [البقرة]
{ و هنگامی که افراد باایمان را ملاقات میکنند، و میگویند: «ما ایمان آوردهایم!» (ولی) هنگامی که با شیطانهای خود خلوت میکنند، میگویند: «ما با شمائیم! ما فقط (آنها را) مسخره میکنیم!» (۱۴) خداوند آنان را استهزا میکند؛ و آنها را در طغیانشان نگه میدارد، تا سرگردان شوند. (۱۵)}
"عَلَم شیطان"رجیم یکی از آنان است. او همان"عَلَم الجهاد" و "رایة الجهاد" و "المنصور" است ( یک فرد است که با نام های مختلف وارد سایت می شود).او بیانی را به نام منصور ننوشت بلکه نامهای با نام منصور فرستاد و علیه ما اعلان جنگ کرد؛ ای دشمن خداوند چگونه با دروغ ؛ اعلان جنگ میکنی! به نام ما بیانات دروغ مینویسی و گاهی بیان ما را نوشته و چیزهایی به آن اضافه میکنی که ما نگفته ایم! الحمد لله که ما ازمدتی قبل در این باره فتوا دادهایم تا حق جویان از تو برحذر باشند.
ای "عَلَم الجهاد" تو تصور میکنی باهوشی؛ ولی قسم به پروردگار من و پروردگار تو - که از رضوانش بیزاری- خواهی دید که هوشت به هیچ وجه به پای ذکاوت وزیرکی مهدی منتظر نمیرسد. ای جماعت انصار؛ آیا میدانید که "عَلَم الجهاد" به یقین میداند که من مهدی منتظرم و یقین او بیش از یقین تمام شماست؟ ولی او از کسانی است که بیش ازهمه مردم زمین از ناصر محمد یمانی بیزار است! آنها شیاطین بشرهستند و ازآنجایی که از حق بیزارند؛ اگر راه حق را ببینند؛ درآن قدم نمیگذارند. چگونه است که نمیخواهید من بر علیه "عَلَم الجهاد" و امثال او دست دعا بلند نکنم؟ اگر دیدید ناصر محمد یمانی علیه کسی دعا کرد؛ بدانید تا یقین نداشته باشد که او از شیاطین بشر است چنین نمیکند و به شما فتوا میدهم که اجل این "عَلَم الجهاد"به اذن خداوند نزدیک شده است؛ چرا که جرأت نموده و در صفحه اظهار نظر در پایگاه "فقه اسلامی " به ما دروغ میبندد وبنظر میرسد، آنان نیز از اعمال "عَلَم الجهاد"راضیاند ؛ نزد خداوند انجام دهنده کار و کسی که به آن راضی باشد، بار گناهی یکسان دارند.
ای علمای امت؛ برای شما نیز فتوا میدهم که هرکس برایش روشن شود دعوت امام ناصر محمد یمانی حق بوده و راه راست –صراط مستقیم-را مینمایاند اما از ناصر محمد یمانی خوشش نیاید و به حق آمده از جانب پروردگارش -به جهت عدم موافقت با امیالش-راضی نشود؛ خداوند شیطان رجیمی را بر او میگمارد تا بر او تسلط یابد و او را به شیطان سرکشی تبدیل نماید تا از خداوند و رضوان او بیزار باشد؛ مَثَل او مانند شیاطین یهود بشر خواهد بود که بخاطر حسادت درونی؛ میخواستند حق تابع هواهای آنان باشد.
اما در مورد جناب"کاشف"؛ من به شما سفارش میکنم با ایشان به نیکی رفتار نمایید وهرچقدر که از او اذیت ببینم، بی احترامی به این مرد را بر شما حرام میکنم، چون این مرد میترسد من مهدی منتظر باشم و او حق آمده از سوی پروردگارش را تکذیب کرده باشد. از طرفی میترسد از ناصر محمد یمانی پیروی نماید ولی او مهدی منتظر نباشد. به تمام انصار فتوا میدهم هرکس که به او بد بگوید مرا غضبناک کرده و هر کس خلیفه خداوند را خشمگین نماید؛ خداوند و رسولش را خشمگین نموده است. گفتگو با او را تنها به من واگذار کنید تا حجت حق را برایش اقامه نمایم و یا او با تفوق و برتری علمی بر ناصر محمد یمانی ثابت کند من مهدی منتظر نیستم و شما را ازتبعیت من نجات دهد.
برادر"کاشف" به تو میگویم: خداوند به تو برکت داده و سینهات را گشاده و قلبت را نورانی کند؛ تا حق را حق ببینی و پیروی از آن را نیز روزیت نماید و باطل را باطل ببینی و قلبت را از باطل دور کند تا پیرو آن نشوی که پروردگار من دعا را میشنود.
برادر "کاشف" قسم به پروردگار غفور و رحیم؛ پروردگار من و پروردگار تو؛ تنها زمانی مرا تصدیق خواهی کرد که از عقل و فکری که خداوند با آن انسان را از حیوانات متمایز نموده، استفاده نمایی. میخواهم چیزی به تو بگویم وروی آن قسم میخورم و این نشانه پیش تو امانت باشد که اگر این امر رخ داد آن را پنهان نکنی تا قلبت گناهکار نگردد، برایت به خداوند قسم میخورم؛ پیشاپیش قسم میخورم اگر از عقلت استفاده کرده و در بیان من فکر کنی؛ عقلت خواهد گفت:" این حقی است که از جانب پروردگار است پس از آن پیروی می کنم" چراکه اگر انسان ازعقل(بصیرت) خود استفاده کند؛ از دیدن حق کور نخواهد بود؛ این قلبهای درون سینههاست که نابینا میشود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَـٰكِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ ﴿٤٦﴾} صدق الله العظيم [الحج]
{چرا عقل(بصیرت) نابینا نمیشود، بلکه دلهایی که در سینههاست کور میشود.}
برای همین است که میبینید خداوند شما را موعظه کرده و شما را به تفکر دعوت مینماید که تفکر کنید. تعقل، تفکر در منطق و حجت بیان شده توسط فرد است تا روشن شود آیا عقل، منطق آن فکر را میپذیرد یا رد میکند. برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذَابٍ شَدِيدٍ} صدق الله العظيم [سبأ:46]
{ بگو: «شما را تنها به یک چیز اندرز میدهم، و آن اینکه: دو نفر دو نفر یا یک نفر یک نفر برای خدا قیام کنید، سپس بیندیشید این دوست و یار شما هیچ گونه جنونی ندارد؛ او فقط بیمدهنده شما در برابر عذاب شدید است!»}
لذا امام مهدی برادر خود "الکاشف" را موعظه کرده و از او دعوت مینماید تا اندیشه کند که آیا دعوت ناصر محمد یمانی حق است و راه راست-صراط مستقیم- را نشان میدهد؛ یا از گمراهانی است که تلاششان در دنیا به باد رفته ولی فکر میکنند اعمالشان نیکوست.
ای برادر گرامی؛ به خداوندی که خدایی جز او نیست، قسم که من امام مهدی منتظر هستم که از جانب پروردگار عالمیان برانگیخته شدهام. از پروردگار عالمیان دریافت نمودم که مهدی منتظرم و از پروردگار عالمیان دریافت نمودهام که خداوند در یک شب مرا بر تمام مردم غلبه خواهد داد و کسانی که به من کافر باشند خوار و حقیر خواهد شد. قسم به خداوند بزرگ که حقیقت سیاره عذاب دردناک را از جانب پروردگارم دریافت کردهام و هم چنین از پروردگارم دریافتهام که سیاره عذاب باعث میشود خورشید از مغرب طلوع کند و چیزهای بسیار زیاد دیگری نیز به من القا شده است. ولی بازهم به حق برایت فتوا میدهم که این رؤیا حجت خداوند بر تو نیست؛ بلکه به من اختصاص دارد؛ همان گونه که فتوای ذبح فرزند مختص به ابراهیم بود و او نگفت این شیطان سرکش است که میخواهد من فرزندم را سرببرم، بلکه میدانست فرمان از جانب خداوند رحمن آمده است و میدانست چگونه بین رؤیای که از جانب خداوند رحمن میآید و خوابی که از جانب شیطان است تفاوت قائل شود. واما درباره ناصر محمد یمانی، خداوند در رؤیا محمد رسول الله را به وی نشان داد که درباره او فتوا داد و به همبن ترتیب در رؤیایی دیگر خداوند به من نشان داد که من همان فتوایی را میدهم که جدم محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم به من داده بود؛ حکمت آن هم این بود که بدانم این به حق و بدون شک و تردید از جانب پروردگارم است.
برادر گرامی؛ چیزی به شما بگویم؟ اگر نسبت من به اهل بیت برای تمام عالمیان روشن بود و کسی بیاید و به من بگوید :" بیا قسم بخور که از اهل بیت و از ذریه امام حسین بن علی بن ابی طالبی" برایش به چیزی قسم نمیخوردم و در جواب میگفتم: خدا بهتر میداند برادر و آن چه که من میدانم از پدر؛ جدم و آقایم رسیده است که ما از اهل بیت هستیم. بعد از این که به دنیا آمدم چیزی نمیدانستم تا شروع کردم به فهمیدن و راه رفتن؛ آن گاه بود که پدرم گفت که ما از اهل بیت هستیم. چرا برای تو قسم بخورم که ما به یقین و بدون شک و تردید از اهل بیت هستیم در حالی که نمیدانم! تا این که خداوند به من فتوا داد و مرا با محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم و یازده امام از اهل بیت در یک غرفه قرار داد. در وسط غرفه ستونی بود که محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم به آن تکیه داده بودند و آن جا بود که درباره من ونسبم به من فتوا داد؛ پس چگونه میتوانم از یقین کنندگان نباشم! به خداوند قسم؛ یقین من به آمدن این رؤیا از جانب خداوند مانند یقین ابراهیم خلیل الله به رؤیایی بود که در آن از جانب خداوند به او فتوا داده شد فرزندش را ذبح نماید و(با اطاعت امر از جانب ابراهیم) خداوند ذبح عظیمی را فدای وی ساخت. چگونه به فتوای حقی که از جانب خداوند برایم آمده است کافر شوم. برادر من کاشف با این که پیش از این برخی از اهل بیت پیامبر خودشان به من گفته بودند دلیل دارند تا اثبات نمایند خاندان من به اهل بیت میرسد؛ اما من جز به فتوای پروردگارم، اطمینان نکردم و درپاسخ به فتوای آنان گفتم: خداوند بهتر میداند. اما به رؤیای حقی که از جانب خداوند دیدم یقین دارم. اما رؤیا به امام مهدی منتظر اختصاص دارد تا به یقین بداند او امام مهدی منتظر است. ولی خداوند این رؤیا را برای "کاشف" حجت نمیداند؛ او از کجا بداند این رؤیا به حق از جانب پروردگار است؛ شاید ناصر محمد دروغ بگوید؛ پس حجتی که "کاشف " نیاز دارد چیست؟ آیا پوست غزالی میخواهد که نسب ما با اهل بیت روی آن مکتوب شده باشد! ولی برادر گرامی؛ آیا میدانی اغلب کسانی که درجهان ادعای مهدویت میکنند در نزد مردم به اهل بیت بودن معروفند؛ نام اکثر آنان "محمد بن عبدالله" است! چون به گمان آنها حجت در نام فرد است ونمیدانند حجت و برهان درعلم است.
خداوند در کتاب نبی یا خلیفهاش را با بیش از دو اسم نامیده است. برای مثال اسم محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - وهمین طور أحمدُ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - اما مسلمانان از نامی که جدش بر او نهاده یعنی "محمد" استفاده میکنند؛ پس حجت خداوند در نام فرد نیست. اگر اصرارداشته باشید که نام حجت است؛ برعلیه خود به دست مسیحیان حجت دادهاید. آنها خواهند گفت:" نام نبی که مسیح عیسی بن مریم بعد از خود بشارت آمدنش را داده است احمد است نه محمد".اما خداوند میخواهد مسیحیان و مسلمانان بدانند حجت در نام نیست و میتواند برای یک فرد بیش از یک اسم در کتاب آمده باشد، چه برسد به اصل و نسب نسلی از نسلی از نسلی از نسلی در طول چهارده قرن. از کجا یک فرد میتواند مطمئن باشد حتما از اهل بیت است. ممکن است جد دهم یا نهم یا هشتم؛ همسری خیانتکار داشته و فرزندی که برایش آورده از او نبوده و از نسل مردی دیگر باشد. چه کسی میتواند قسم بخورد که بی شک وتردید از اهل بیت است؟ آنها چنین حقی را ندارند چون به یقین از آن آگاه نیستند؛ از کجا میدانند برخی از زنان چه میکنند! اما امام ناصر محمد یمانی حق دارد که سوگند بخورد از اهل بیت است چون این فتوا را از خداوند و از طریق جدش محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم دریافت نموده است:
[ كان مني حرثك وعلي بذرك أهدى الرايات رايتك وأعظم الغايات غايتك وما جادلك أحد من القرآن إلا غلبته ]
[ حرث تو(رحم) از نسل من و بذر (نطفه) تو از علی است(امام مهدی از نسل امام علی و فاطمه سلام الله علیهم هستند) و پرچم تو هدایت گر ترین پرچمها و هدف تو بزرگترین هدف هاست و کسی نیست که از قرآن با تو بحث کند و مغلوب تو نگردد]
و این فتوا درحضور یازده شاهد داده شد، تا ناصر محمد یمانی فتوای جدش را درمورد اصل ونسبش انکار نکند، که اگر انکار کنم؛ یازده نفر از اهل بیت را که شاهد آن بودند من از ذریه امام حسین بن علی -که خداوند از آنان راضی باشد و راضی شان نماید- هستم را حاضر خواهند کرد.
برادر گرامی، الحمد لله که پروردگار و رسولش نشانهای قرار دادهاند تا حق بودن رؤیا را ثابت کند. اگر "کاشف" بیاید و بگوید در خواب محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – را دیده که به او از واقعهای خبر داده که هنوز در عالم غیب پنهان است برای مثال بگوید فلان کس که پیش تو عزیز است ، بعد از یک ماه از دنیا میرود برای او دعا کن؛ سپس "کاشف" خبر این خوابش را به من بدهد؛ به او خواهم گفت: صبر میکنیم تا ببینیم راست میگویی یا دروغ. اگر یک ماه گذشت و آن فرد ناگهان بعد سی روز از دنیا رفت؛ آن گاه ناصر محمد یمانی درمییابد "کاشف" رؤیا را به حق و از طریق محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم دریافت کرده است. برای ناصر محمد یمانی نیز چنین است؛ اگر به شما فتوا دادم که محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم به من فتوا داده که کسی نیست که با قرآن به مجادله با تو برخیزد مگر این که با دلایل حق وقاطع علمی بر وی غلبه نمایی. حال برادر من کاشف آیا بعد از حق چیزی جز گمراهی است؟ و هر ادعایی هم برهانی لازم دارد. پس اگر این فتوا به حق از جانب پروردگارم آمده باشد و من راست بگویم، بر خداوند است که این رؤیا را به حقیقت تبدیل نماید و عالمی نباشد که از کتاب پروردگارم با من مجادله کند مگر این که به حق بر او غلبه کنم. اگر این یاری از جانب خداوند نرسد؛ برایتان روشن میگردد که من دروغگوی بیشرمی هستم و مهدی منتظر حق پروردگار عالمیان نیستم. هر ادعایی دلیل میخواهد و برهان و دلیل محکم و حجت قاطع من برای شما جدل و گفتگو با قرآن است. اما من باید برای دعوتم پایهای استوار قائل شوم. من اساس دعوت خود را بر یک امر بنا میکنم: قبول حکمیت خداوند، اگر آن را ثابت کردم که شکستتان دادهام و اگر نتوانستم به هیچ وجه قانعتان نمایم ،حکمیت خداوند را قبول میکنیم تا دراختلافاتمان بین ما حکم نماید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِنْ شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ ربّي عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيب} صدق الله العظيم [الشورى:۱۰]
{در هر چیز اختلاف کنید، داوریش با خداست؛ این است خداوند، پروردگار من، بر او توکّل کردهام و به سوی او بازمیگردم}
پس حکم خداوند را از کتاب خداوند و اگر در کتاب چیزی پیدا نکردم از سنت حق رسول میآورم چون احکام کتاب و سنت همگی از نزد خداوند آمدهاند و محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم نمیتواند جز بر اساس فرستاده های خداوند حکم نماید. تصدیق فرموده خداوند تعالی است:
{وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ ﴿٤٤﴾ لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ ﴿٤٥﴾ ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ ﴿٤٦﴾ فَمَا مِنكُم مِّنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِينَ ﴿٤٧﴾ وَإِنَّهُ لَتَذْكِرَةٌ لِّلْمُتَّقِينَ ﴿٤٨﴾ وَإِنَّا لَنَعْلَمُ أَنَّ مِنكُم مُّكَذِّبِينَ ﴿٤٩﴾ وَإِنَّهُ لَحَسْرَةٌ عَلَى الْكَافِرِينَ ﴿٥٠﴾ وَإِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقِينِ ﴿٥١﴾ فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ﴿٥٢﴾} [الحاقة].
{اگر او سخنی دروغ بر ما میبست، (۴۴) ما او را با قدرت میگرفتیم، (۴۵) سپس رگ قلبش را قطع میکردیم، (۴۶) و هیچ کس از شما نمیتوانست از او مانع شود! (۴۷) و آن مسلّماً تذکری برای پرهیزگاران است! (۴۸) و ما میدانیم که بعضی از شما تکذیب میکنید! (۴۹) و آن مایه حسرت کافران است! (۵۰) و آن یقین خالص است! (۵۱) حال که چنین است به نام پروردگار بزرگت تسبیح گوی! (۵۲)}
برادر "کاشف" من از تو میخواهم حکم را به خداوند بسپاریم، آیا تو حکمیت خداوند بین من و خود را میپذیری؟ و چه کسی بهتر از خداوند حکم مینماید؟ پس این حکم حق خداوند است که از آیات محکم کتابی که از تحریف محفوظ است گرفته شده ؛ خداوند به "کاشف" و تمام علمای امت فرمان میدهد آیات محکم کتاب را مرجع احادیث نبوی قرار دهند . خواهید دید هر روایتی از سنت نبوی که از جانب خداوند نباشد؛ با احکام خداوند در کتاب و احکام خداوند در سنت نبوی؛ اختلاف بسیاری خواهد داشت و وظیفه ناصر محمد یمانی، تنها استنباط احکام حق خداوند از آیات محکم قرآن عظیم است. تصدیق حکم خداوند تعالی:
{وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ ۖ وَاللَّـهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ ۖ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّـهِ وَكِيلًا ﴿٨١﴾ أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ ۚ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّـهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا ﴿٨٢﴾ وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ ۖ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَىٰ أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ ۗ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿٨٣﴾} صدق الله العظيم [النساء]
{ و نزد تو به زبان اظهار فرمانبرداری کنند و چون از حضور تو دور شوند برخلاف گفته تو را پنهان می کنند، و خدا نوشته پنهان آنها را خواهد نوشت. پس (ای پیغمبر) از آنها روی بگردان وبه خدا اعتماد کن، که تنها خدا تو را نگهبان کافی است. (۸۱) آيا به قرآن نمى انديشند؟ هرگاه (احادیث)از سوى کسی جز خدا مى بود، اختلافى بسيار(با قرآن) مى یافتند. (۸۲) و هنگامی که (کلامی) از امن یا ترس به آنها برسد از آن درمیان خود سخن می گویند ،در حالی که اگر آن را به پیامبر و صاحبان امرشان(اولی الأمر)باز می گرداندند ، از حقیقت امر آگاه می شدند،و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود ، جز اندکی ، (همگی) از شیطان پیروی می کردید.(۸۳) }
بر همین اساس از تمام علمای امت دعوت مینماییم تا بر سر میز گفتگو حاضر شده و احکامی را که بر سر آن اختلاف دارند، روی میز بگذارند؛ به اذن الله حکم حق با دلایل قاطع علمی از محکمات قرآن و سنت حق رسول برایشان آورده خواهد شد تا در سینههاشان به خاطر داوری حقی که بین آنها شده است احساس تنگی و نارضایتی نداشته و در برابر حق تسلیم شوند؛ که خداوند بهترین مولی و نصرت دهنده است!
برادر "الکاشف"برخی از احادیث دروغ هستند ولو اینکه در ظاهر بی شک و تردید حق به نظر برسند.برای مثال حدیثی را مطرح میکنیم که مخالف آیات محکم قرآن است و به دروغ به محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم نسبت داده شده است:
(حدثنا عبد الله بن محمد المسندي قال حدثنا أبو روح الحرمي بن عمارة قال حدثنا شعبة عن واقد بن محمد قال سمعت أبي يحدث عن ابن عمر : أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال أمرت أن أقاتل النّاس حتى يشهدوا أن لا آله إلا الله وأن محمدا رسول الله ويقيموا الصلاة ويؤتوا الزكاة فإذا فعلوا ذلك عصموا مني دماءهم وأموالهم إلا بحقّ الإسلام وحسابهم على الله. )
[عبد الله بن محمد المسندي از أبو روح الحرمي بن عمارة از شعبة عن واقد بن محمد از أبي يحدث عن ابن عمر نقل نموده است :رسول الله صلى الله عليه وسلم فرموده اند:به من فرمان داده شده است با مردم بجنگم تا شهادت دهند خداوند یکی است و محمد رسول اوست و نماز بخوانند و زکات بپردازند؛ اگر چنین کردند خون و اموالشان از من در امان است مگر به حق اسلام و حسابشان با خداوند تعالی است].
برادر من "الکاشف" اگر احکام خداوند را که در آیات محکم کتابش آمدهاند را در این مورد برایت بیاورم خواهی دید که کاملا با این حدیث دروغ تفاوت دارد. من ازراویان بد نمیگویم؛ حساب آنها با خداوند است؛ نکته مهم دراینجاست که من این حدیث را دروغ میدانم و فتوا میدهم این حدیث به دروغ به خداوند و رسولش نسبت داده شده است؛ چون خداوند فرمان نمیدهد باهر کس که از شهادت دادن به لا آله إلا الله ومحمداً رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم سرباز زند جنگ کنیم؛ در این صورت دعوت محمدی؛ اجباری خواهد شد. بیا تا ببینیم احکام مربوط به دعوت محمدی در قرآن عظیم چگونهاند. حکم خداوند درمورد دعوت محمدی که درکتابش آمده این است : "ابلاغ بر رسول خداوند و حساب با پروردگار است ".خداوند به رسولش امر نمیکند مردم را به زور وادار کند تا ایمان بیاورند. خداوند تعالی میفرماید:
{وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآَمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النّاس حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ} صدق الله العظيم [يونس:۹۹]
{و اگر پروردگار تو میخواست، تمام کسانی که روی زمین هستند، همگی ایمان میآوردند؛ آیا تو میخواهی مردم را مجبور سازی که ایمان بیاورند؟!}
این حدیث مخالف فرموده خداوند تعالی است که:
{لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنْ الغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدْ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ} [البقرة:۲۵۶]
{ در قبول دین، اکراهی نیست. راه درست از راه انحرافی، روشن شده است. بنابر این، کسی که به طاغوت کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکمی چنگ زده است، که گسستن برای آن نیست. و خداوند، شنوا و داناست}
ومخالف فرموده این خداوند تعالی است که:
{وَقُلْ الحقّ مِنْ ربّكم فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِنْ يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا} [الكهف:۲۹ّ]
{بگو: «این حقّ است از سوی پروردگارتان! هر کس میخواهد ایمان بیاورد ، و هر کس میخواهد کافر گردد!» ما برای ستمگران آتشی آماده کردیم که سراپردهاش آنان را از هر سو احاطه کرده است! و اگر تقاضای آب کنند، آبی برای آنان میاورند که همچون فلز گداخته صورتها را بریان میکند! چه بد نوشیدنی، و چه بد محل اجتماعی است!}
ومخالف فرموده این خداوند تعالی است که:
{فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَكِّرٌ (۲۱) لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُسَيْطِرٍ (۲)} [الغاشية]
{پس تذکّر ده که تو فقط تذکّر دهندهای! (۲۱) تو بر آنان سلطه ای نداری (۲۲)}
ومخالف فرموده این خداوند تعالی است که:
{نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُولُونَ وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ فَذَكِّرْ بِالْقرآن مَنْ يَخَافُ وَعِيدِ} [ق:۴۵]
{ ما به آنچه آنها میگویند آگاهتریم، و تو مأمور به اجبار آنها نیستی؛ پس بوسیله قرآن، کسانی را که از عذاب من میترسند متذکّر ساز}
ومخالف فرموده این خداوند تعالی است که:
{فَذَكِّرْ إِن نَّفَعَتِ الذِّكْرَىٰ ﴿٩﴾ سَيَذَّكَّرُ مَن يَخْشَىٰ ﴿١٠﴾ وَيَتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَى ﴿١١﴾ الَّذِي يَصْلَى النَّارَ الْكُبْرَىٰ ﴿١٢﴾ ثُمَّ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيَىٰ ﴿١٣﴾ قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَكَّىٰ ﴿١٤﴾ وَذَكَرَ اسْمَ ربّه فَصَلَّىٰ ﴿١٥﴾بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنيا ﴿١٦﴾ وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ وَأَبْقَىٰ ﴿١٧﴾} [الأعلى].
{پس تذکّر ده اگر تذکّر مفید باشد! (۹) و بزودی کسی که از خدا میترسد متذکّر میشود. (۱۰) امّا بدبختترین افراد از آن دوری میگزیند، (۱۱) همان کسی که در آتش بزرگ وارد میشود، (۱۲) سپس در آن آتش نه میمیرد و نه زنده میشود! (۱۳) به یقین کسی که پاکی جست رستگار شد. (۱۴) و نام پروردگارش را یاد کرد سپس نماز خواند! (۱۵)ولی شما زندگی دنیا را مقدم میدارید، (۱۶) در حالی که آخرت بهتر و پایدارتر است! (۱۷)}
ومخالف فرموده این خداوند تعالی است که:
{إِنَّ هَذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى ربّه سَبِيلًا} [المزمل:۱۹]
{این هشدار و تذکّری است، پس هر کس بخواهد راهی به سوی پروردگارش برمیگزیند}
مخالف فرموده این خداوند تعالی است که:
{كَلَّا إِنَّهَا تَذْكِرَةٌ ﴿١١﴾ فَمَن شَاءَ ذَكَرَهُ ﴿١٢﴾ فِي صُحُفٍ مُّكَرَّمَةٍ ﴿١٣﴾ مَّرْفُوعَةٍ مُّطَهَّرَةٍ ﴿١٤﴾ بِأَيْدِي سَفَرَةٍ ﴿١٥﴾ كِرَامٍ بَرَرَةٍ ﴿١٦﴾} [عبس].
{ هرگز چنین نیست که آنها میپندارند؛ این (قرآن) تذکّر و یادآوری است، (۱۱)و هر کس بخواهد از آن پند میگیرد! (۱۲) در الواح پرارزشی ثبت است، (۱۳) الواحی والا قدر و پاکیزه، (۱۴) به دست سفیرانی است (۱۵) والا مقام و فرمانبردار و نیکوکار! (۱۶)}
مخالف فرموده این خداوند تعالی است که:
{إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ ﴿٢٧﴾ لِمَن شَاءَ مِنكُمْ أَن يَسْتَقِيمَ ﴿٢٨﴾} صدق الله العظيم [التكوير].
{ این قرآن چیزی جز تذکّری برای جهانیان نیست، (۲۷) برای کسی از شما که بخواهد راه مستقیم در پیش گیرد! (۲۸)}
این درمورد احکام اعتقادی است یعنی احکامی که درباره عبادت و بندگی خداوند است؛ اما احکامی که حدود الهی را تعیین میکنند؛ اجباریند. حال احکام مربوط به حدود الهی کدامند؟ آنها احکامی هستند که مانع از این میشوند انسان به برادر انسان خود ظلم نماید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللّهِ} صدق الله العظيم [آل عمران:۱۱۰]
{شما بهترین امتی بودید که در میان مردم پدید آمده است؛ امر به معروف و نهی از منکر میکنید و به خدا ایمان دارید.}
و چه کسی بهتر از خداوند حکم می کند؟
وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين..
أخوك الإمام ناصر محمد اليماني.
اقتباس المشاركة: : https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=103168
جميع الحقوق ® محفوظة لجميع المسلمين في الأرض.