- 3 -
الإمام ناصر محمد اليماني
30 - 12 - 1428 هـ
09 - 01 - 2008 مـ
۱۹-دی-۱۳۸۶ه.ش
07:42 مساءً
ــــــــــــــــــــ
(حکمت بازگشت مسیح علیه السلام این است که میان مسلمانان و اهل کتاب حکم کند )
من با قرآن پیشوای شما هستم ...برای هر کسی که به دنبال حق باشد و جز حق به خدا نسبت نمی‌دهم...
بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المرسلين وآلهم الطيبين الطاهرين، السلام عليكم وعلى جميع المسلمين التابعين للحقّ إلى يوم الدّين، وبعد..
برادر گرامی نکته اول این که نام من ناصر محمد یمانی است نه محمد؛ خداوند خبر و عنوان امرم را در نام من نهاده است: ناصر( یاری دهنده) به محمد رسول الله خاتم الأنبیاء و مرسلین... من شما را به سوی کتابی جدید دعوت نمی‌کنم. بلکه شما را به بازگشت به سوی کتاب خدا و سنت حق رسولش صلی الله علیه و آله و سلم فرا می‌خوانم؛ مگر بخشی از سنت که بر خلاف سنت قرآن باشد، که در این صورت می‌دانم آن روایت با کید و نیرنگ در سنت جاسازی شده است. حق را ثابت و مهر بطلان بر باطل می‌زنم.
و اما در مورد احادیث و روایاتی که مخالف قرآن نیستند؛ اما برهانی هم برای آنها در قرآن پیدا نمی‌شود؛ هنوز به آنها نپرداخته‌ام بلکه اول سراغ امور مهم‌تر می‌روم که اعلان دفاع از سنت محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – و نفی روایات باطلی است که در سنت قرار داده شده است.
و اما ظهور مهدی منتظر حق؛ شما در حال حاضر در عصر ظهور و گفتگو برای قانع کردن علمای مسلمین در مورد من هستید و ما در مورد اختلافاتی که با یک دیگر دارند با دانش و برهان برگرفته از نصوص قرآنی میان‌شان حکم می‌کنیم. من شاهد این هستم که اصل را رها کرده و به دنبال ظاهر امور می‌روی؛ تا به این ترتیب در برابر ما حجت بیاوری ولی من نمی‌گویم وحی جدیدی به من می‌شود که به واسطه آن درمورد حقیقت برخی از روایاتی برایت خبر بیاورم که از قرآن درباره آنها فتوایی ندارم؛ چون نه مخالف قرآن هستند و نه شباهتی با آن دارند. من دوست ندارم در این دست روایات خوض و بررسی کنم. هرچه از آنها که حق باشند؛ رخ خواهند داد و هرچه که باطل باشد؛ رخ نخواهد داد. آن چه که من می گویم این است که خداوند علم بیان قرآن را به من عطا نموده و من از خود قرآن بیانی واضح و روشن می‌اورم؛ چطور می‌خواهی برایت درمورد بعضی از امور که در قرآن برهانی برای رد یا تأییدش نمی‌یابم، فتوا بدهم؟ علت اعراض من از چنین روایات این است؛ برخی از آنها محقق نمی‌شوند و هر آن چه که باطل باشد؛ گناهش بر گردن کسی است که آن را ساخته است؛ مهم این است که اینها از ام الکتاب و از امور اساسی دین حنیف اسلام نیستند.
می‌خواهم سؤالی از پرسش‌گران بکنم: آیا منتظرید مهدی منتظروحی جدیدی برای امور بیاورد؟ اگر چنین باشد؛ او را نبی و امام کرده اید ولی من می دانم مهدی منتظر خلبفه و امام است و خداوند محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را آخرین پیامبر قرار داده است.
پس اگر برای سؤالت درکتاب جوابی پیدا نکنم؛ درمورد چیزی که از آن خبر ندارم به تو جواب نمی‌دهم تا به دنبالش بگویم: الله اعلم (چنین است خدا بهتر می‌داند) ! و ممکن است چنین جوابی درست یا غلط باشد؛ اما من تنها زمانی چیزی را به شما می‌گویم که آن را به یقین بدانم. ممکن است بگویی:" چطور می‌گویی نمی‌دانی؛ و آن وقت اعلان می‌کنی مهدی منتظری؟" مهدی منتظر حق امام ناصر محمد یمانی درپاسخت میگوید: تا زمانی که می‌خواهید مهدی منتظر از حقایق اموری به شما خبر دهد که برهانی برای آنها در قرآن نمی‌یابد؛ پس باور دارید او با وحی آسمانی جدیدی می‌آید. اما من در این موارد نه آنها را تأیید می‌کنم و نه رد؛ بلکه از کنارشان می‌گذرم و می گذارم تا اگر حق باشند؛ رخ بدهند و اگر باطل باشند؛ گناهش بر گردن کسانی است که آنها را به دورغ ساخته ویا به احادیث حق اضافه کرده‌ان. من با وحی جدیدی شما را مورد خطاب قرار نمی‌دهم؛ کتاب جدیدی هم خدا به عنوان نبی و رسول جدید نفرستاده تا وحی جدیدی بیاورم؛ اگر چنین کنم؛ دروغ‌گو بوده و این فرموده خداوند تعالی در کمین من است که:
{مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَلَـٰكِن رَّسُولَ اللَّـهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ ۗ وَكَانَ اللَّـهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا ﴿٤٠﴾} صدق الله العظيم [الأحزاب].
لذا مهدی منتظر با وحی آسمانی جدیدی نمی‌آید تا به واسطه آن به مسلمانان از اموری خبر دهد که برهانی برای اثبات یا رد آنها در قرآن وجود ندارد؛ با وجودی که در روایات آمده‌اند. لذا از آنها می‌گذرم تا این که خودم برهانی برای آنها از طریق محمدٍ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم – دریافت کنم؛ چنان که در یک رؤیا به من درمورد سفیانی فتوا داد که او از ذریه معاویة بن ابوسفیان و همان صدام است و در صدام خیری نبود و دوران او گذشته و تمام شده است و از خدا می‌خواهیم او را مشمول رحمتش کند که خداوند برهرکاری قادر است و هرکس را که بخواهد می‌بخشد و هرکس را که بخواهد عذاب می‌کند.
و اما درمورد مسیح عیسی بن مریم علیه الصلاة و السلام؛ من حکمت تأخیر و بازگشت او را می‌دانم. علت این است که مسیح دجال ادعا خواهد کرد که مسیح عیسی بن مریم و رب العالمین است. برای همین خداوند –مرگ- مسیح حق را تأخیر انداخته تا این ادعای باطل و بهتانی را که مسیح دجال به او می‌زند را رد کند. مسیح دجال برای این که نصاری( مسیحیان) را به دنبال خود بکشد چنین ادعایی را می‌کند چون آنها در مورد مسیح عیسی بن مریم علیه الصلاة و السلام اعقتاد باطل و غلطی دارند و با این گمان که دجال؛ مسیح عیسی بن مریم حقیقی است از او پیروی می‌کنند چون سخن او مطابق اعتقاد باطل آنهاست در حالی که آنها در گمراهی آشکاری هستند
واما یهودیان؛ آنها آگاهانه و با علم به این که او دجال است از مسیح دجال پیروی خواهند کرد؛انان می‌دانند او مسیح عیسی بن مریم واقعی نبوده و دورغ میگوید. اما نسبت دروغ او به فرزند حق مریم را رد نکرده ودر پیروی از او پیشتازی می‌کنند در حالی که به خوبی آگاهند اومسیح عیسی بن مریم نیست و دروغ میگوید؛ انها می‌دانند او دروغ‌گوست و همان شیطان رجیم و ابلیس لعین است. آنها با آگاهی از طاغوت اطاعت و او را عبادت می‌کنند.کار ایشان از روی گمراهی نیست بلکه اگاهانه است و برای همین خداوند نسبت به آنان خشمگین است.
و اما نصاری(مسیحیان)؛ خداوند به دلیل مبالغه به ناحق آنان درحق مسیح عیسی بن مریم، از ایشان راضی نیست. کسانی که گفتند: "همانا که مسیح عیسی بن مریم؛ خداست" کافر شدند. برای همین خداوند مسیح عیسی بن مریم را داور حق میان مسلمانان و نصاری در مورد شأنش قرار داده است او مبالغه نصاری در مورد خودش را رد کرده و هم خودش و هم مادرش نسبت به عبادت آنان کافر هستند. ولی متأسفانه برخی از مسلمانان عقیده دارند مهدی منتظر مسیح عیسی بن مریم است و مردم را به پیروی از خود دعوت می‌کند. هرکس چنین باوری داشته باشد، نسبت به این فرموده خداوند تعالی کافر شده است:
{مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَلَـٰكِن رَّسُولَ اللَّـهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ ۗ وَكَانَ اللَّـهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا ﴿٤٠﴾} صدق الله العظيم [الأحزاب]
به همین دلیل مسیح عیسی بن مریم؛ مردم را به پیروی از خود فرا نمی خواند؛ او از مردم دعوت می کند از مهدی منتظر پیروی نمایند؛ او در ان زمان دیگر از انبیا و مرسلین نیست؛ زمان نبوت او با رساله انجیل برای بنی اسراییل گذشته و تمام شده است. بعد از او محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم با رساله‌ای فراگیر برای جن و انس یعنی قرآن عظیم آمده است که حجت خدا در برابر شما و حجت مهدی منتظر حق در برابر تمام علمای مسلمین و نصاری و یهودی و تمام مردم عالم است. و اما مسیح عیسی بن مریم؛ همان طور که به شما گفته بودیم به مردم نخواهد گفت که نبی و رسولی جدید است؛ بله حکم کننده میان مسلمانان و نصاری در مورد عقیده آنان درباره اوست. او مردم را به پیروی از مهدی منتظر دعوت کرده و از صالحانی است که پیرو مهدی منتظر حق هستند؛ او از صالحان و پیروان است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّـهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ ﴿٤٥﴾ وَيُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا وَمِنَ الصَّالِحِينَ ﴿٤٦﴾} صدق الله العظيم [آل عمران]
در این آیه در مورد سخن گفتن پسر مریم به دو معجزه اشاره می‌شود؛ اولین آنها سخن گفتن پسر مریم در زمانی است که کودک و در گهواره بوده است(وَيُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ) و میگوید من بنده خداوندم و کتاب به من داده شده و خداوند مرا از انبیاء قرار داده است. این مورد اول قبلا رخ داده و همان طور که می‌دانید زمان آن گذشته است. و حال نویت فرا رسیدن معجزه دوم سخن گفتن اوست که در میان سالی رخ می‌دهد(وَكَهْلًا) آیا سخن گفتن در میان‌سالی ازدید شما برای مردم نشانه و آیت است؟ راز معجره بودن سخن گفتن مسیح عیسی بن مریم در میان سالی چیست؟ شما می‌دانید معجزه سخن گفتن او در گهواره با مردم نشانه تصدیق او و مبری کردن مادر صدیقه‌اش از ارتکاب عمل سوء فحشا بود؛ کما این که وقتی مردمش دیدند فرزندش را حمل می‌کنند چنین فکری کردند و شما این را می دانید. آن چه که من می خواهم برایتان بیان کنم؛ معجزه تصدیق دیگر است و آن سخن گفتن او در میان سالی با مردم است. لذا معجزه سخن گفتن او در میان سالی در بازگشت روح فرزند مریم به کالبدش و برانگیخته شدنش توسط خداوند برای سخن گفتن با مردم در میان سالی است. اما او از صالحان خواهد بود؛ و مانند باقی مسلمانان است و نه امام خواهد بود و نه نبی ورسول خدا؛ بلکه امام مهدی منتظر است و مسیح عیسی بن مریم از صالحان و پیروان اوست. لذا مفاد سخنان او در مرحله اول این است که خود را به بنی اسراییل معرفی کرده و میگوید خداوند به او کتاب عطا نموده و نبی بنی اسراییل است و اما سخن گفتن او با مردم در میان سالی بیان این امر است که او از صالحان بوده وبعد از خاتم النبیاء و مرسلین رسول دیگری به سوی انان نمی‌آید؛ او به مسلمانان و نصاری و تمام مردم خواهد گفت از صالحان و پیروان امام تمام مردم عالم یعنی مهدی منتظر است.
او خوک‌ها را یه قتل می‌رساند؛ اما نه خوک‌هایی که حیوان هستند؛ بلکه گروهی از یهودیان را که خداوند مسخ و به خوک تبدیل نموده را به قتل می‌رساند؛ کسانی که نسبت به مؤمنان به خداوند و کسانی که برای خدا شریکی نمی‌گیرند خشمگین بوده و هرکس را که به خدا نسبت دروغ بدهد به دوستی می‌گیرند؛ اینان ملعونینی هستند که هرجا که باشند دستگیر شده و به قتل می‌رسند.
مقصود من یهودیان ذمیّ نیست؛ به مسلمانان سفارش و وصیت می‌کنم با انها به خوبی رفتار کنند؛ مسلمانان حق ندارند به یهودیان ذمیّ صدمه بزنند و باید در برابر گرفتن جزیه از آنان حمایت کنند. خداوند به مسلمانان فرمان می‌دهد با این گروه خوشرفتاری کنید و همان برخوردی با آنان بشود که مسلمانان بین خود و میان دین‌داران با هم می‌کنند. ای جماعت مسلمین در دین اکراه و اجبار نیست؛ برای مثال یهودیان یمن و دیگر یهودیانی که در کشورهای اسلامی زندگی کرده و ذمیّ هستند. مقصود من یهودیانی است که بیش از همه مردم در برابر خداوند سرکشی می‌کنند ودر قبال مؤمنان رعایت هیچ خویشاوندی و نسبتی را نمی‌کنند. حرمت مسلمانان را شکسته وبه دین و نبی‌شان طعنه زده و بی احترامی می‌کنند. مشرکان را به دوستی نزدیک گرفته و نسبت به هرکسی که به خدا ایمان داشته و برای خدا شریک نمی‌گیرد خشمگین هستند. کسانی را که به خداوند نسبت دروغ می هند به عنوان دوستان نزدیک برمی‌گزینند. اینان لعنت شده‌اند و هرجا که پیدا شوند باید دستگیر شده و به قتل برسند مگر کسانی که قبل از ظهورم و غلبه بر آنان توبه کنند که در این صورت بر آنان اسان خواهیم گرفت.
و اما درمورد خسوف بیداء تا زمانی که مربوط به سفیانی باشد؛ چیزی نمی‌دانم. موضوع سفیانی تمام شده است او از ذریه معاویة بن ابوسفیان بود نه از اهل بیت پاک و مطهر. سفیانی هم گمان می‌کرد مهدی منتظر است و خداوند قدرتی به او داده که کسی یارای غلبه براو نیست. او ظالمانه عمل کرد و خونها ریخت و خداوند کسی را گمارد که از او ظالم‌تر و سرکش‌تر بود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَكَذَٰلِكَ نُوَلِّي بَعْضَ الظَّالِمِينَ بَعْضًا بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿١٢٩﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].
این بدان معني نیست که از مردم دعوت کنم به صدام دشنام دهند؛ بلکه از خدا برای او طلب آمرزش کنید . او حمیت عربی داشت ولی من از او در داشتن غیرت دینی و اخلاص نسبت به رب العالمین؛ بهترم و ظلم نکرده و خون بناحق نمی‌ریزم و با تصدیق تهمتها به ناحق اعدام نمی‌کنم. ولی درمورد او فتوا نمی‌دهم که جایش در آتش است یا بهشت؛ شاید توبه کرده باشد و خدا توبه‌اش را پذیرفته باشد که بازگشت او به خدا و حسابش نیز با پروردگار است. ولی مهدی منتظر برای صدام حسین مجید سفیانی دعا می‌کند که خداوند رحمتش کند و پروردگارم بیش از مهدی منتظرمهربان است و بازگشت امور به خداست.
