الإمام ناصر محمد اليماني
24 - صفر - 1434 هـ
06 - 01 - 2013 مـ
۱۷-دی-۱۳۹۱ه.ش.
06:26 صــــ
ــــــــــــــــــــــــــــ
پاسخ امام مهدی به «ابو المهدی» كه آمده است با سخنان بیهوده ما را مشغول کرده و از كارمان بازدارد،
پس بیا علمی را به تو بیاموزیم كه با آن بندگان را از عبادت بندگان خارج و به عبادت پروردگار بندگان درآوری
بسم الله الرحمن الرحيم و صلوات و سلام بر تمام انبیا و رسولان الهی و خاندان پاک آنان و تمام کسانی باد که تا یوم الدین از روش و سیرهی آنان پیروی میکنند، از اولین تا آخرین نبیّ و رسول الهی جدّم، محمد رسول الله صلّى الله عليه وآلهم، من تسلیم آنان هستم و میان هیچیک از رسولان الهی فرقی قائل نشده و تسلیم خداوندیم؛ اما بعد..
خداوند تعالی میفرماید :
{وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللَّـهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّخِذَهَا هُزُوًا ۚ أُولَـٰئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ ﴿٦﴾} صدق الله العظيم [لقمان].
ای مرد! چرا با سخن بازی و سرگرمی مردم را از تدبر و تفکر در بیان حق قرآن باز میداری؟ بیا تا علمی به تو بیاموزیم که برای اسلام و مسلمین سودمند باشد و با آن بندگان را از عبادت بندگان خارج و به عبادت پروردگار بندگان برسانی
ای مرد!همانا که خداوند امام مهدی را زمانی برمیانگیزد که مسلمانان از دین حق گمراه شده و به سبب اعتقاد به شفاعت بندگان در محضر خداوند، به خداوند شرک آورده و امیدوار هستند، بندگانی از انبیا و مقربین درگاه رب العالمین؛ برای آنان شفاعت کنند. آنان نسبت به هشدار خداوند در محکم قرآن عظیم کافر شدند که میفرماید:
{وَأَنذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَن يُحْشَرُوا إِلَىٰ رَبِّهِمْ ۙ لَيْسَ لَهُم مِّن دُونِهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ لَّعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ﴿٥١﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].
و نسبت به این فرموده خداوند تعالی کافر شدهاند که میفرماید:
{اللَّـهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ ۖ مَا لَكُم مِّن دُونِهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا شَفِيعٍ ۚ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ ﴿٤﴾} صدق الله العظيم [السجدة].
و به این فرموده خداوند تعالی نیز کافر شدهاند که :
{وَاتَّقُوا يَوْمًا لَّا تَجْزِي نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَيْئًا وَلَا يُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ وَلَا يُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلَا هُمْ يُنصَرُونَ ﴿٤٨﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
به فرموده خداوند تعالی کافرشدهاند که :
{يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ يَوْمٌ لَّا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ ۗ وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿٢٥٤﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
و به این فرموده خداوند تعالی کافر شدهاند که میفرماید:
{لَن تَنفَعَكُمْ أَرْحَامُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ ۚ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَفْصِلُ بَيْنَكُمْ ۚ وَاللَّـهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴿٣﴾} صدق الله العظيم [الممتحنة].
و به این فرموده خداوند تعالی کافر شدهاند که میفرماید:
{يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ وَاخْشَوْا يَوْمًا لَّا يَجْزِي وَالِدٌ عَن وَلَدِهِ وَلَا مَوْلُودٌ هُوَ جَازٍ عَن وَالِدِهِ شَيْئًا} صدق الله العظيم [لقمان:۳۳].
و به این فرموده خداوند تعالی کافر شدهاند که میفرماید:
{ وَذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا ۚ وَذَكِّرْ بِهِ أَن تُبْسَلَ نَفْسٌ بِمَا كَسَبَتْ لَيْسَ لَهَا مِن دُونِ اللَّـهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ وَإِن تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لَّا يُؤْخَذْ مِنْهَا}صدق الله العظيم [الأنعام:۷۰]
پس برای آنان که به خدا ایمان نمیآورند، جز اینکه ایمانشان را با شریک گرفتن، بندگان مقرب [با خداوند] آلوده کردهاند، آشکار میشود که پدرانشان با عقاید باطلشان آنان را گمراه ساختهاند و هیچ یک از انبیا و اولیای راستین خداوند جرات ندارند در پیشگاه خداوند شفاعتشان را کنند و میگویند :
{فَمَا لَنَا مِن شَافِعِينَ ﴿١٠٠﴾ وَلَا صَدِيقٍ حَمِيمٍ ﴿١٠١﴾} صدق الله العظيم [الشعراء]
و چه بسا یکی از سوال کنندگان بپرسد: «آیا خداوند عقیده شفاعت را برای، همه مخلوقات خود در آسمانها و زمین نفی کرده است؟ و آیا کسی که به عقیده شفاعت بندگان در محضر خداوند اعتقاد داشته باشد، مشرک است؟» پس جواب را به خداوند واگذار میکنیم که در محکمات کتاب میفرماید :
{وَيَقُولُونَ هَٰؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ ۚ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ ۚ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَىٰ عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿١٨﴾} صدق الله العظيم [يونس]
و چه بسا سوال کننده دیگری بگوید: «و عکسالعمل بندگان مکرم خداوند که مردم به شفاعت آنان در محضر خداوند اعتقاد داشتند و به زیارت قبرهایشان میرفتند و از آنان طلب شفاعت میکردند، چه خواهد بود ؟ پس جواب را مستقیماً به آیات محکم کتاب پروردگار واگذار میکنیم که میفرماید:
{إِن تَدْعُوهُمْ لَا يَسْمَعُوا دُعَاءَكُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَكُمْ ۖ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ} صدق الله العظيم [فاطر:۱۴].
«آیا صاحبان این اجساد که در قبرها هستند، مردهاند و چون ارواحشان نزد پروردگارشان است، دعای آنان را نمیشوند؟»، پس جواب را مستقیم به پروردگار واگذار میکنیم که در آیات محکم کتاب میفرماید :
{وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ لَا يَخْلُقُونَ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ ﴿٢٠﴾ أَمْوَاتٌ غَيْرُ أَحْيَاءٍ ۖ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ ﴿٢١﴾} صدق الله العظيم [النحل].
و آیا تمام بندگان مکرم خداوند یعنی انبیا و اولیا، جرات نمیکنند در محضر پروردگار معبود، بندگان را شفاعت کنند؟ زیرا که در محکمات کتاب آمده است که پس از اینکه حضرت لوط عليه الصلاة والسلام علیه قومش دعا کرد، ابراهیم علیه السلام در مورد عذاب قوم لوط، [با خداوند] مجادله کرد و مهلتی خواست تا دوباره آنان را به راه راست دعوت کند، شاید که هدایت شوند و خداوند تعالی میفرماید:
{فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ الرَّوْعُ وَجَاءَتْهُ الْبُشْرَىٰ يُجَادِلُنَا فِي قَوْمِ لُوطٍ ﴿٧٤﴾ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُّنِيبٌ ﴿٧٥﴾ يَا إِبْرَاهِيمُ أَعْرِضْ عَنْ هَـٰذَا ۖ إِنَّهُ قَدْ جَاءَ أَمْرُ رَبِّكَ ۖ وَإِنَّهُمْ آتِيهِمْ عَذَابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ ﴿٧٦﴾} صدق الله العظيم [هود].
همچنین حضرت نوح عليه الصلاة والسلام ،پروردگارش را خواند و برای پسرش از عذاب خدا، درخواست شفاعت کرد. پس جواب خداوند به نوح، در مورد درخواست شفاعت برای پسرش چه بود؟ و جواب را به پروردگار واگذار میکنیم که در محکمات کتاب که میفرماید:
{قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ ۖ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ ۖ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ۖ إِنِّي أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿٤٦﴾قَالَ رَبِّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْأَلَكَ مَا لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ ۖ وَإِلَّا تَغْفِرْ لِي وَتَرْحَمْنِي أَكُنْ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿٤٧﴾}صدق الله العظيم [هود]
و همچنین در مورد حضرت محمد صلى الله عليه وآله وسلم، در میان مومنان، گروهی در مورد قومی که هدایت پذیر نبوده و به پروردگار مشرک بودند، مجادله میکردند و پاسخ خداوند تعالی این است:
{هَا أَنتُمْ هَـٰؤُلَاءِ جَادَلْتُمْ عَنْهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فَمَن يُجَادِلُ اللَّـهَ عَنْهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَم مَّن يَكُونُ عَلَيْهِمْ وَكِيلًا ﴿١٠٩﴾} صدق الله العظيم [النساء].
«پس ای ناصر محمد! حقیقت شفاعت را به ما یاد بده». و جواب را به پروردگار واگذار میکنیم که در آیات محکم کتاب میفرماید:
{قُل لِّلَّـهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعًا ۖ لَّهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿٤٤﴾} صدق الله العظيم [الزمر].
«ولی ناصر محمد یمانی! منظور خداوند از نفی شفاعت بندگان در محضر پروردگار چیست؟ و سپس خداوند شفاعت را فقط به خودش که شریک و همتایی ندارد اختصاص میدهد، پس او نزد چه کسی شفاعت میکند و او از همه چیز بزرگتر است و بعد از او چیزی وجود ندارد و بعد از حق چیزی جز گمراهی نیست !» و به جواب پروردگار از محکم کتاب اکتفا میکنیم که میفرماید :
{ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ }صدق الله العظيم [يوسف:۶۴]
پس هر کس که اعتقاد داشته باشد که خداوند از پدر و مادرش و همه انبیا و رسولان مهربانتر است،{وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ} به حق شهادت داده است که خداوند از پدر و مادرش و فرزندانش و همه مردم رحیمتر است پس به جای شفاعت خداوند؛ شفاعت را از غیر پروردگار طلب نمیکند.
و چه بسا یکی از سوال کنندگان بگوید: «منظور شما از شفاعت ارحم الراحمین چیست؟ آیا خداوند نزد کس دیگری برای بندگانش شفاعت میکند؟». پس جواب را به پروردگار واگذار میکنیم که در آیات محکم کتاب میفرماید:
و چه بسا شخص دیگری که از کسانی است که قلبشان نسبت به پیروی از حق در انحراف هست، از کسانی که آیات محکمات روشن در نفی شفاعت را پشت خود میاندازند و از ظاهر آیات متشابه که در آن سبب تحقق شفاعت در نفس خداوند آمده است، پیروی میکنند بگوید: «ناصر محمد یمانی! صبر کن! مگر خداوند تعالی نفرموده است که:
{مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ}[البقرة:۲۵۵]
{يَوْمَئِذٍ لَّا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَـٰنُ وَرَضِيَ لَهُ قَوْلًا ﴿١٠٩﴾} [طه].
{وَلَا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِهِ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَن شَهِدَ بِالْحَقِّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿٨٦﴾} [الزخرف].
{وَكَم مِّن مَّلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِن بَعْدِ أَن يَأْذَنَ اللَّـهُ لِمَن يَشَاءُ وَيَرْضَىٰ ﴿٢٦﴾} [النجم]صدق الله العظيم
پس جواب را به پروردگار واگذار میکنیم که در آیات محکم کتاب میفرماید:
{إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفَازًا ﴿٣١﴾ حَدَائِقَ وَأَعْنَابًا ﴿٣٢﴾ وَكَوَاعِبَ أَتْرَابًا ﴿٣٣﴾ وَكَأْسًا دِهَاقًا ﴿٣٤﴾ لَّا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا وَلَا كِذَّابًا ﴿٣٥﴾ جَزَاءً مِّن رَّبِّكَ عَطَاءً حِسَابًا ﴿٣٦﴾ رَّبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الرَّحْمَـٰنِ ۖ لَا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطَابًا ﴿٣٧﴾} صدق الله العظيم [النبأ].
فقط اینکه خداوند گروهی از متقیان را از خطاب پروردگار مستثنی کرده است؛ زیرا آن گروه سخن صواب خواهند گفت. آنان جرأت نمیکنند در محضر پروردگار معبود، از بندگان شفاعت کنند و بنابر این گروهی از متقیان استثنا شدهاند و آنان که سخن صواب خواهند گفت، در نزد پروردگار برای بندگان طلب شفاعت نمیکنند. آنان میدانند که خداوند ارحم الراحمین بوده و بیش از همهی بندگان، نسبت به بندگانش رحیم است و وعده او حق بوده و او ارحم الراحمین است؛ پس چگونه جرأت کنند، از روی رحمت، برای بندگان، درخواست شفاعت کنند. لذا خداوند تعالی فرموده است :
{يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَالْمَلَائِكَةُ صَفًّا ۖ لَّا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَـٰنُ وَقَالَ صَوَابًا ﴿٣٨﴾} صدق الله العظيم [النبأ].
و سوالی که مطرح میشود این است که چرا میبینیم گروهی از متقیان نمیتوانند خداوندِ الرحمن را مورد خطاب قرار دهند؟ طبق فرموده خداوند که میفرماید :
{إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفَازًا ﴿٣١﴾ حَدَائِقَ وَأَعْنَابًا ﴿٣٢﴾ وَكَوَاعِبَ أَتْرَابًا ﴿٣٣﴾ وَكَأْسًا دِهَاقًا ﴿٣٤﴾ لَّا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا وَلَا كِذَّابًا ﴿٣٥﴾ جَزَاءً مِّن رَّبِّكَ عَطَاءً حِسَابًا ﴿٣٦﴾ رَّبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الرَّحْمَـٰنِ ۖ لَا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطَابًا ﴿٣٧﴾} صدق الله العظيم [النبأ]
و جواب: آنان رضوان خداوند، یعنی نعیم اعظم را، وسیلهای برای تحقق نعیم کوچک قرار دادند و به بهشت جنت راضی و خوشحال شدند؛ ولی خداوند به متقیانی از گروه مکرمین که قبول نمیکنند به بهشت برده شوند؛ اذن خطاب میدهد. زیرا آنان به دنبال بهشت اعظم هستند و به صورت دستهجمعی به سمت خداوند محشور خواهند شد و از پروردگارشان میخواهند نعیمیرا برای آنان محقق کنند که بزرگتر از بهشت است و راضی شود. زیرا آنان در همین زندگی دنیوی، نزد خداوند الرحمن عهدی گرفتند که تا مادامی که پروردگار راضی نباشد راضی نشوند و خداوند تعالی میفرماید:
{يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَى الرَّحْمَـٰنِ وَفْدًا ﴿٨٥﴾ وَنَسُوقُ الْمُجْرِمِينَ إِلَىٰ جَهَنَّمَ وِرْدًا ﴿٨٦﴾ لَّا يَمْلِكُونَ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحْمَـٰنِ عَهْدًا ﴿٨٧﴾} صدق الله العظيم [مريم].
و راز تحقق شفاعت خداوند، نزد آنان است. آنها نزد خداوند الرحمن عهد كردهاند تا او راضی نشود، راضی نشوند؛ زيرا میدانند خداوند نسبت به بندگانش از آنها رحيمتر است و وعده او حق است و او ارحم الراحمين است و رحمت خداوند برای بندگانش از عذاب و غضب او شفاعت خواهد كرد. طبق فرمايش خداوند تعالي :
{قُلْ لِلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعًا ۖ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿٤٤﴾}صدق الله العظيم[الزمر]
و اين جا اتفاق غير منتظرهی بزرگی به وقوع میپيوندد و رضوان خداوند در نفسش تحقق میيابد و بعد از اينكه طعم عذاب گناهانشان را چشيدند؛ رحمت خداوند برای بندگانش در برابر عذاب و غضبش، شفاعت میكند و آن اتفاق غير منتظره برای عذاب شوندگان به وقوع میپيوندد. آنجا به محبوبان خداوند و محبان او [قوم يحبهم الله و يحبونه]) میگويند كه پروردگار شما چه گفت؟ پس پاسخ میدهند: «حق را گفت و اوست بزرگ و بلند مرتبه». طبق فرموده خداوند :
{وَلَا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ عِندَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ ۚ حَتَّىٰ إِذَا فُزِّعَ عَن قُلُوبِهِمْ قَالُوا مَاذَا قَالَ رَبُّكُمْ ۖ قَالُوا الْحَقَّ ۖ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ ﴿٢٣﴾} صدق الله العظيم [سبأ].
پس سر تحقق شفاعت، از سوی خدا به خود اوست و رحمت خداوند در نفسش برای بندگانشدر برابر عذاب و غضب او شفاعت میكند و راضی میشود تا برای قوم يحبهم الله و يحبونه [محبوبان خداوند و محبان او] نعيم رضوان نفسش بر بندگانش را محقق سازد. پس اگر خداوند در نفسش راضی شد، شفاعت تحقق مییابد و و رحمت خداوند در نفسش برای بندگانش از عذاب و غضب او شفاعت کرده و خداوند راضی میشود.
طبق فرمايش خداوند تعالي :
{وَكَم مِّن مَّلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِن بَعْدِ أَن يَأْذَنَ اللَّـهُ لِمَن يَشَاءُ وَيَرْضَىٰ ﴿٢٦﴾}صدق الله العظيم [النجم]
پس ببينيد كه اصحابِ تحقق شفاعت در نفس پروردگار، برای كسی شفاعت نمیكنند؛ بكله از پروردگارشان درخواست میکنند، نعيم اعظم محقق گردد تا خدا در نفسش راضی شود، پس اگر خداوند در نفسش راضی شد، شفاعت تحقق مییابد و رحمت خداوند در نفسش، در برابر عذاب و غضبش، شفاعت بندگانش را میكند و بنابراين خداوند میفرمايد :
{وَكَم مِّن مَّلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِن بَعْدِ أَن يَأْذَنَ اللَّـهُ لِمَن يَشَاءُ وَيَرْضَىٰ ﴿٢٦﴾}صدق الله العظيم [النجم]
آن گروه، محبوبان خداوند و محبان اویند و خداوند وعده آنها را در قرآن عظيم داده است اما علت اینکه تا زمانی که پروردگارشان راضی نباشد به بهشت نعيم راضی نمیشوند اين است كه آنان پروردگارشان را از بهشت [مادی] نعيم و حور العين و همه ملكوت بيشتر دوست دارند و بنابر اين میگويند:
«چگونه در بهشتِ مادی خوشبخت باشيم، درحالیکه حبيبمان، خداوند ارحم الراحمين، برای بندگان گمراهش متحسر و حزين است و به خداوند پناه میبريم از اينكه راضی شویم؛ مگر خداوند تعالی در نفس خود راضی شود».
سپس همه درجات بهشت [مادی] درجه به درجه تا بالاترين درجه که نزديكترين درجه بهشت به صاحب عرش عظيم است، بر آنان عرضه میشود و گروه مكرمين [الوفد المكرمين] نمیپذيرند و میگويند: «هيهات، هيهات، كه راضی شويم مگر اينكه تو راضی باشی همانا كه بهشت رضوان نفس تو همان بهشت اعظم است هر چه از بهشت برما عرضه كنی [نمیپذيريم] طبق وعده حقت:{رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ} [التوبة:۱۰۰] پس پروردگارا تو از ما راضی شدی [اما] ما در نفسمان راضی نمیشويم تا اينكه تو راضی شوی و در نفست متحسر و اندوهگين [و حزين] نباشی. خدايا! ما تو را بيش از همه ملكوتت در بهشت نعيم دوست داريم؛ پس حبيب چگونه خوشبخت باشد درحالیكه میداند حبيبش متحسر و حزين است ؟»
و چه بسا گروهی از قومی دیگر كه به خدا ايمان نمیآورند مگر اينكه ايمانشان را به شرک آلوده كنند، سخن مهدی منتظر را قطع کرده و بپرسند: «آيا برای محبوبان و محبان خدا [قوم يحبهم الله و يحبونه] كه خدا وعده آنها را در قرآن داده است، جايگاهی نزد مليك مقتدر قرار دادی كه انبيا و شهدا به مقامشان غبطه بخورند؟» پس امام مهدي از پاسخ به اين سوال خودداری میكند و پاسخ آن را مستقيم به جدّم محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم واگذار میكنم كه میفرمايد:
[يَا أَيُّهَا النَّاسُ اسْمَعُوا وَاعْقِلُوا وَاعْلَمُوا أَنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَجَلَّ عِبَادًا لَيْسُوا بِأَنْبِيَاءَ وَلَا شُهَدَاءَ يَغْبِطُهُمُ النَّبِيُّونَ وَالشُّهَدَاءُ عَلَى مَنَازِلِهِمْ وَقُرْبِهِمْ مِنَ اللَّهِ " فَيَجِيءُ رَجُلٌ مِنَ الْأَعْرَابِ مِنْ قَاصِيَةِ النَّاسِ وَأَلْوَى بِيَدِهِ إِلَى النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ ، فَقَالَ : يَا رَسُولَ اللَّهِ ، نَاسٌ مِنَ النَّاسِ لَيْسُوا بِأَنْبِيَاءَ وَلَا شُهَدَاءَ يَغْبِطُهُمُ الْأَنْبِيَاءُ وَالشُّهَدَاءُ عَلَى مَجَالِسِهِمْ وَقُرْبِهِمْ مِنَ اللَّهِ . انْعَتْهُمْ لَنَا جَلِّهِمْ لَنَا يَعْنِي صِفْهُمْ لَنَا شَبِّهْهُمْ لَنَا فَسُرَّ وَجْهُ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بِسُؤَالِ الْأَعْرَابِيِّ , فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ : " هُمْ نَاسٌ مِنْ أَفْنَاءِ النَّاسِ وَنَوَازِعِ الْقَبَائِلِ لَمْ تَصِلْ بَيْنَهُمْ أَرْحَامٌ مُتَقَارِبَةٌ تَحَابُّوا فِي اللَّهِ وَتَصَافَوْا , يَضَعُ اللَّهُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يَفْزَعُونَ وَهُمْ أَوْلِيَاءُ اللَّهِ لَا خَوْفَ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ] صدق عليه الصلاة والسلام
پس ای مسلمانان![مبادا] بعد از ظهور، در حق آنان مبالغه نكنيد. به خدا سوگند كه آنان و مهدی منتظر، ناصر محمد یمانی، گناهان زيادی داشتند، ولی توبهكنندگانِ پاکشده [توابين متطهرين]، حبيبان رب العالمين هستند؛ طبق فرموده خداوند تعالي :
{إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ}صدق الله العظيم [البقرة:۲۲۲]
و اما رازی كه مقام آنها و مقام امامشان، مهدی منتظر را، نزد پروردگار [مليك مقتدر]، بالا برد...
آن سرّ و همهی سرّ و ظاهر سرّ و باطن سرّ، اين است كه آنها رضوان خداوند را غايت خود برگزيدند و نزد پروردگارشان عهد بستند كه تا او راضی نشود، راضی نشوند .
تا جایی که اگر این امر محقق نشود مگر اینکه آنان خودشان را برای بندگان گمراه خداوند، فدا کنند؛ با وجود این که بندگان گمراه را نمیشناسند، اما آماده هستند تا خودشان را فدا كنند و چنانچه حبيبشان خداوند ارحم الراحمين به آنان بگويد: حال كه اصرار داريد كه راضی نشويد تا اينكه خداوند در نفسش راضی بوده و متحسر و اندوهگين نباشد، پس بهسوی درب چهارم جهنم، كه از بین هفت دروازه، داغترين آنهاست، بشتابيد و تا زمانی كه خداوند بخواهد آنجا بمانيد و فدای بندگانم كه از صراط مستقيم گمراه شدند، شوید. پس از آن، شما را از آنجا بيرون میآورم و سپس خداوند در نفسش از بندگان گمراهش راضی میشود و شما را به همراه آنان، همگی داخل رحمتم میكنم و پروردگارتان در نفس خود راضی میشود!
گمان میكنيد جواب گروهی که محبوبان خدایند و محبان او چه خواهد بود؟ به خداوند عظيم سوگند، هر كس از این قوم باشد، چنین جوابی را در قلبش حاضر میبيند و میگوید: «به خداوند عظيم سوگند كه با سخن گفتن به پروردگارم جواب نخواهم داد؛ بلكه شتابان به سوی داغترين دروازههای جهنم خواهم رفت و لحظهای ترديد نخواهم كرد و سعی خواهم كرد كه از سایر برادرانم، از قومی که محبوب خدایند و محب او، پيشی بگيرم و خودم را زودتر از آنان از داغترين دروازههای جهنم به داخل آتش بياندازم، اگر اين، شرط تحقق رضوان خداوند در نفسش باشد. اين است حقيقت گروه محبوبان خداوند و محبان او... تا اصرار عظيم آنان بر تحقق رضوان نفس حبيبشان خداوند ارحم الراحمين را بدانيد و آنان به حقيقت نفسشان آگاهند و پروردگارشان به حالشان آگاه است و ما درآیات محکم کتاب؛ از حقيقت وصفشان آگاه شديم.
و به خداوند العلی العظيم سوگند میخورم که هر یک از آنها در قلب خود در میيابد كه گویی امام مهدی از زبان او حرف میزند، زيرا هركس از قومی باشد که محبوب خداوند هستند و محب او، میبیند آمادگی کامل، این را دارد كه چنانچه خداوند به آنها بگويد: «حال كه شما راضی نمیشويد مگر اینکه پروردگارتان در نفس خود راضی شود، پس به سوی داغترين دروازههای جهنم بشتابيد»، به آن عمل کند و حتی اگر پروردگارشان با اين كار، آنها را امتحان كند؛ به آتش دستور خواهد داد تا برای گروهی که محبوبان خداوند هستند و محبان او سرد و آرام [برداً وسلاماً] شود. همانا که شما را از اين امر آگاه كرديم تا مردم از شدت اصرار و پافشاری عظيم گروه محبوبان خداوند و محبان او برای تحقق غايتشان در نفس پروردگارشان باخبر باشند. آنان راضی نمیشوند تا او راضی شود، از خود گذشتگی، هر چه که باشد، مهم نيست؛ چرا که نزد آنان، پروردگارشان، از همه چيز ارزشمندتر و دوست داشتنیتر و نزديکتر است و ابداً در این پیمان، تبدیل و تغییری نخواهند داد.
و چه بسا يكی از عزيزان انصار بگويد: «ای امام من مهدی! شما را به خداوند سوگند میدهم آيا از اينكه من، از آنان باشم آگاهی؟». پس امام مهدی ناصر محمد يمانی در پاسخ به سوال كنندگان میگويم: هر كدام از شما به قلب خودش بنگرد و ببیند، آیا درحالیكه پروردگارش در نفس خودش راضی نیست و متحسر و حزين است، با ملكوت بهشت نعیم [مادی] راضی میشود؟ پس اگر جواب اين باشد:«هيهات، هيهات، از اینکه راضی شوم مگر اینکه پروردگار حبيبم در نفسش راضی بوده و متحسر و حزين نباشد. از جنت نعيم [بهشت مادی] و حور العين چه میخواهم، درحالیكه پروردگارم برای آنان كه در اطاعت پروردگارشان كوتاهی نمودند، متاسف و متحسر و اندوهگين است». سپس هريك از آنان در نفسش میگويد: «به خدا پناه میبرم از اينكه قلبم به جنات نعيم [بهشت مادی] و حور العين راضی شود، مگر اينكه پروردگار حبيبم راضی شود و متحسر و اندوهگين نباشد». آنان رضوان خداوند را به عنوان غايت و هدف خود برگزيدند، نه وسيلهای برای آنكه خداوند آنها را وارد بهشت كند. پس چگونه رضوان نعيم اعظم [خداوند] را وسيلهای بدانند برای رسيدن به نعيم کوچکتر [یعنی بهشت]؟
و چه بسا «ابوالمهدی» كه موضوع را به مسخره گرفته است، بخواهد بگويد: «ناصر محمد! آيا ادعا میكني كه رضوان خداوند بر بندگانش، نعيمی بزرگتر از بهشت است ؟ برهان و دليل شما چيست ؟ بگویید برهانتان چیست اگر راست میگویید؟». پس پاسخ را مستقيم به پروردگار واگذار میكنيم كه در آیات محكم كتابش میفرمايد:
{{{ وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِنْ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿٧٢﴾}}} صدق الله العظيم [التوبة].
و چه بسا «ابو المهدی» كه موضوع را به مسخره گرفته و بسياری از سوال كنندگان بگويند: «آيا خداوند برای بندگانش كه در اطاعت پروردگارشان كوتاهی کردهاند، متاسف و متحسر و اندوهگين است؟» پس به آنها میگوييم: در بيان حق امام مهدی تدبر و انديشه كنيد؛ بیانی که در پاسخ به شيخ گرانقدر و محترم العتيبی نوشته شده و برهان آشكار در«اثبات خشنودی خداوند از توبه بندگانش واثبات حزن او بر بندگانش و اثبات تاسف او بر بندگانش و اثبات تحسر او بر بندگانش»، در آن آورده شده است:
پاسخ امام مهدی به جناب شیخ العتیبی...
بسم الله الرحمن الرحيم و صلوات و سلام بر تمام انبیا و رسولان الهی و خاندان پاک و مطهرشان و تمام کسانی که با احسان از آنان پیروی میکنند، أما بعد..
ای عتيبی! به جواب پروردگار به تو در كتاب بسنده میكنيم. خداوند به سبب صفت رحمت عظيمش، زمانی که بندگانش به خاطر كوتاهيشان در حق پروردگار، در نفسشان حسرت میخورند؛ بر آنان حسرت میخورد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ بَغْتَةً وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ ﴿٥٥﴾ أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَىٰ عَلَىٰ مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّـهِ وَإِن كُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ ﴿٥٦﴾ }صدق الله العظيم [الزمر]
ولی حسرت در نفس آنها، بعد فوت وقت رخ میدهد، یعنی بعد از اینکه آنان را با عذاب خود، هلاک نمود. اما پس از آنکه پروردگار آگاه شد که از کوتاهی خود در امر اطاعت از او پشیمان و حسرت زدهاند، در نفسش بر آنها حسرت میخورد. با وجود اينكه آنان پيامبرانشان را تكذيب نمودند و از قبل کافر بودند، تا آن هنگام كه صيحه [عذاب] آنها را فرا گرفت و پس از نازل شدن عذاب، از كوتاهیهایی که در حق پروردگار عالم کرده بودند، پشيمان شدند و بعد از صیحه بود که خداوند در نفسش بر آنان حسرت خورد. طبق فرمايش خداوند كه میفرمايد :
{ وَمَا أَنزَلْنَا عَلَىٰ قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِن جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ ﴿٢٨﴾ إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ﴿٢٩﴾ يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿٣١﴾ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ ﴿٣٢﴾ } صدق الله العظيم [يس]
زيرا كه خداوند برای بندگانی كه به خودشان ظلم كردند تاسف میخورد، طبق فرمايش خداوند تعالی:
{ فَلَمَّا آسَفُونَا انْتَقَمْنَا مِنْهُمْ }صدق الله العظيم [الزخرف:۵۵]
و «الأسف» چیست؟ و جواب: مقصود حزن است. مگر خداوند تعالی نمیفرماید:
{{وَتَوَلَّىٰ عَنْهُمْ وَقَالَ يَا أَسَفَىٰ عَلَىٰ يُوسُفَ وَابْيَضَّتْ عَيْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ ﴿٨٤﴾}} صدق الله العظيم [يوسف].
و از این فتوا، مقصود خداوند از «الأسف» را استنباط میكنيم و آن حزن و اندوه است، پس خداوند چنانچه بندگانش هدايت نشوند، حزين و غمگين میشود. هنگامی كه پيامبران الهی و پيروانش بر علیه آنان دعا كنند؛ دعای پيامبر و پيروانش را مستجاب میكند و با عذابی از جانب خود، بين آنها حكم کرده و رويگردانان از حق را هلاك مینماید، تا زمانی كه خداوند آگاه میشود آنان در نفس خود به شدت به خاطر كوتاهی در اطاعت از پروردگارشان نادم و متحسر هستند، پس بر آنان حسرت میخورد و او ارحم الراحمين است؛ اما آنان از رحمت پروردگارشان مأيوس هستند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ وَمَا أَنزَلْنَا عَلَىٰ قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِن جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ ﴿٢٨﴾ إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ﴿٢٩﴾ يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿٣١﴾ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ ﴿٣٢﴾ }صدق الله العظيم [يس]
و در مییابی که خداوند از نفسش سخن میگوید:
{يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿٣١﴾ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ ﴿٣٢﴾ }صدق الله العظيم،
آيا اين آيه محكمی نيست كه فتوا میدهد به راستی خداوند ارحم الراحمين است و به خاطر بندگانی كه به خود ظلم كردند؛ حزين است و اندوه میخورد و از توبه بندگانش خوشحال میشود؟ خداوند از طريق پيامبرش در سنت بيان و در حدیث حقّ فتوا داده است كه خداوند از توبه بندهاش بسيار خوشحال میشود طبق حديث حقّ از محمد رسول الله الحقّ - صلّى الله عليه وآله وسلّم كه میفرمايد :
[ لله أشد فرحاً بتوبة عبده حين يتوب إليه من أحدكم كان على راحلته بأرض فلاة , فانفلتت منه وعليها طعامه وشرابه فأيس منها فأتى شجرة فاضطجع في ظلها – قد أيس من راحلته – فبينا هو كذلك إذا هو بها قائمة عنده فأخذ بخطامها ثم قال من شدة الفرح اللهم أنت عبدي وأنا ربك – أخطأ من شدة الفرح – ]
[همانا شدت سرور و شادی خداوند از توبۀ بندهاش، هنگامی که به درگاه او توبه میکند، بسیار بیشتر از شماست در زمانی که يکی از شما که در بيابان بر شترش سوار بوده، ناگهان شترش از نزدش فرار کرده، درحالیکه طعام و آبش بر بالای شتر باشد و چون از رسيدن به شترش مأيوس و نااميد شده، آمده و در سایهی درختی غلطيده است که ناگهان متوجه میشود شترش در کنارش ايستاده است و او زمامش را به دست میگيرد و از نهايت شادمانی میگويد: خدايا تو بندهی منی و من خدای توام! و از نهايت شادی، الفاظ را اشتباه بیان میکند.]
و محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلم، از خوشحالی عظيم نفس خداوند از توبه بندهاش به شما فتوا میدهد و خوشحالی خداوند از خوشحالی آن صاحب شتر كه از شدت خوشحالی اشتباهی صحبت كرد بيشتر است و همچنين امام مهدی در مورد حزن واندوه و حسرت و تاسف خداوند بر رويگردانان از دعوت پيامبران به شما فتوا داد.
و خدا را گواه میگيرم كه حسرت و اندوه نسبت به آنان در نفس پروردگار، رخ نمیدهد مگر بعد از اينكه خودشان در نفس خود به خاطر كوتاهيشان در حق پروردگار حسرت بخورند و قبلا به حق فتوا داديم كه حسرت در نفسشان فقط بعد از وقوع عذاب «صيحه» میآيد. طبق فرمايش خداوند تعالی :
{ وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ بَغْتَةً وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ ﴿٥٥﴾ أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَىٰ عَلَىٰ مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّـهِ وَإِن كُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ ﴿٥٦﴾ }صدق الله العظيم [الزمر]
و بعد از آنكه خداوند دانست آنان به خاطر كوتاهيشان در حق پروردگار پشيماناند و حسرت میخورند، بلافاصله حسرت بر آنان، به نفس خداوند میآید. طبق فرموده خداوند تعالي :
{ وَمَا أَنزَلْنَا عَلَىٰ قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِن جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ ﴿٢٨﴾ إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ﴿٢٩﴾ يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿٣١﴾ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ ﴿٣٢﴾ } صدق الله العظيم [يس]
ای العتیبی! اين حجت ما در برابر توست، پس از ياران احمد حسن يماني مباش؛ بلکه شاکر باش [که از او دور شوی] زيرا او و حزبش، مردم را به شرك و مبالغه در حق پيامبران و آل بيتشان دعوت میكنند تا مردم آنان را به جای خداوند بخوانند. جناب شیخ العتیبی! اين پاسخ ما به شما با برهان قاطع و ملجم است يا مگر شما منکر ارحم الراحمین بودن خداوند هستی؟ ارحم الراحمین بودن يعنی او نسبت به بندگانش از مادرانشان رحيمتر است، ولی بندگانی كه به خودشان ظلم كردهاند از رحمت پروردگار مايوس و ناامید [مبلس]هستند، زيرا آن گونه كه شايسته پروردگار است او را نشناخته و قدر او را ندانستند و به همين دليل از رحمت او مايوسند ..إنا لله وإنا إليه راجعون، وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله رب العالمين..
ألدّ أعداء الشياطين من الجنّ والإنس و من كل جنس الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اقتباس: اضغط للقراءة
24 - صفر - 1434 هـ
06 - 01 - 2013 مـ
۱۷-دی-۱۳۹۱ه.ش.
06:26 صــــ
ــــــــــــــــــــــــــــ
پاسخ امام مهدی به «ابو المهدی» كه آمده است با سخنان بیهوده ما را مشغول کرده و از كارمان بازدارد،
پس بیا علمی را به تو بیاموزیم كه با آن بندگان را از عبادت بندگان خارج و به عبادت پروردگار بندگان درآوری
بسم الله الرحمن الرحيم و صلوات و سلام بر تمام انبیا و رسولان الهی و خاندان پاک آنان و تمام کسانی باد که تا یوم الدین از روش و سیرهی آنان پیروی میکنند، از اولین تا آخرین نبیّ و رسول الهی جدّم، محمد رسول الله صلّى الله عليه وآلهم، من تسلیم آنان هستم و میان هیچیک از رسولان الهی فرقی قائل نشده و تسلیم خداوندیم؛ اما بعد..
خداوند تعالی میفرماید :
{وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللَّـهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّخِذَهَا هُزُوًا ۚ أُولَـٰئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ ﴿٦﴾} صدق الله العظيم [لقمان].
ای مرد! چرا با سخن بازی و سرگرمی مردم را از تدبر و تفکر در بیان حق قرآن باز میداری؟ بیا تا علمی به تو بیاموزیم که برای اسلام و مسلمین سودمند باشد و با آن بندگان را از عبادت بندگان خارج و به عبادت پروردگار بندگان برسانی
ای مرد!همانا که خداوند امام مهدی را زمانی برمیانگیزد که مسلمانان از دین حق گمراه شده و به سبب اعتقاد به شفاعت بندگان در محضر خداوند، به خداوند شرک آورده و امیدوار هستند، بندگانی از انبیا و مقربین درگاه رب العالمین؛ برای آنان شفاعت کنند. آنان نسبت به هشدار خداوند در محکم قرآن عظیم کافر شدند که میفرماید:
{وَأَنذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَن يُحْشَرُوا إِلَىٰ رَبِّهِمْ ۙ لَيْسَ لَهُم مِّن دُونِهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ لَّعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ﴿٥١﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].
و نسبت به این فرموده خداوند تعالی کافر شدهاند که میفرماید:
{اللَّـهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ ۖ مَا لَكُم مِّن دُونِهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا شَفِيعٍ ۚ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ ﴿٤﴾} صدق الله العظيم [السجدة].
و به این فرموده خداوند تعالی نیز کافر شدهاند که :
{وَاتَّقُوا يَوْمًا لَّا تَجْزِي نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَيْئًا وَلَا يُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ وَلَا يُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلَا هُمْ يُنصَرُونَ ﴿٤٨﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
به فرموده خداوند تعالی کافرشدهاند که :
{يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ يَوْمٌ لَّا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ ۗ وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿٢٥٤﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
و به این فرموده خداوند تعالی کافر شدهاند که میفرماید:
{لَن تَنفَعَكُمْ أَرْحَامُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ ۚ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَفْصِلُ بَيْنَكُمْ ۚ وَاللَّـهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴿٣﴾} صدق الله العظيم [الممتحنة].
و به این فرموده خداوند تعالی کافر شدهاند که میفرماید:
{يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ وَاخْشَوْا يَوْمًا لَّا يَجْزِي وَالِدٌ عَن وَلَدِهِ وَلَا مَوْلُودٌ هُوَ جَازٍ عَن وَالِدِهِ شَيْئًا} صدق الله العظيم [لقمان:۳۳].
و به این فرموده خداوند تعالی کافر شدهاند که میفرماید:
{ وَذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا ۚ وَذَكِّرْ بِهِ أَن تُبْسَلَ نَفْسٌ بِمَا كَسَبَتْ لَيْسَ لَهَا مِن دُونِ اللَّـهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ وَإِن تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لَّا يُؤْخَذْ مِنْهَا}صدق الله العظيم [الأنعام:۷۰]
پس برای آنان که به خدا ایمان نمیآورند، جز اینکه ایمانشان را با شریک گرفتن، بندگان مقرب [با خداوند] آلوده کردهاند، آشکار میشود که پدرانشان با عقاید باطلشان آنان را گمراه ساختهاند و هیچ یک از انبیا و اولیای راستین خداوند جرات ندارند در پیشگاه خداوند شفاعتشان را کنند و میگویند :
{فَمَا لَنَا مِن شَافِعِينَ ﴿١٠٠﴾ وَلَا صَدِيقٍ حَمِيمٍ ﴿١٠١﴾} صدق الله العظيم [الشعراء]
و چه بسا یکی از سوال کنندگان بپرسد: «آیا خداوند عقیده شفاعت را برای، همه مخلوقات خود در آسمانها و زمین نفی کرده است؟ و آیا کسی که به عقیده شفاعت بندگان در محضر خداوند اعتقاد داشته باشد، مشرک است؟» پس جواب را به خداوند واگذار میکنیم که در محکمات کتاب میفرماید :
{وَيَقُولُونَ هَٰؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ ۚ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ ۚ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَىٰ عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿١٨﴾} صدق الله العظيم [يونس]
و چه بسا سوال کننده دیگری بگوید: «و عکسالعمل بندگان مکرم خداوند که مردم به شفاعت آنان در محضر خداوند اعتقاد داشتند و به زیارت قبرهایشان میرفتند و از آنان طلب شفاعت میکردند، چه خواهد بود ؟ پس جواب را مستقیماً به آیات محکم کتاب پروردگار واگذار میکنیم که میفرماید:
{إِن تَدْعُوهُمْ لَا يَسْمَعُوا دُعَاءَكُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَكُمْ ۖ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ} صدق الله العظيم [فاطر:۱۴].
«آیا صاحبان این اجساد که در قبرها هستند، مردهاند و چون ارواحشان نزد پروردگارشان است، دعای آنان را نمیشوند؟»، پس جواب را مستقیم به پروردگار واگذار میکنیم که در آیات محکم کتاب میفرماید :
{وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ لَا يَخْلُقُونَ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ ﴿٢٠﴾ أَمْوَاتٌ غَيْرُ أَحْيَاءٍ ۖ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ ﴿٢١﴾} صدق الله العظيم [النحل].
و آیا تمام بندگان مکرم خداوند یعنی انبیا و اولیا، جرات نمیکنند در محضر پروردگار معبود، بندگان را شفاعت کنند؟ زیرا که در محکمات کتاب آمده است که پس از اینکه حضرت لوط عليه الصلاة والسلام علیه قومش دعا کرد، ابراهیم علیه السلام در مورد عذاب قوم لوط، [با خداوند] مجادله کرد و مهلتی خواست تا دوباره آنان را به راه راست دعوت کند، شاید که هدایت شوند و خداوند تعالی میفرماید:
{فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ الرَّوْعُ وَجَاءَتْهُ الْبُشْرَىٰ يُجَادِلُنَا فِي قَوْمِ لُوطٍ ﴿٧٤﴾ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُّنِيبٌ ﴿٧٥﴾ يَا إِبْرَاهِيمُ أَعْرِضْ عَنْ هَـٰذَا ۖ إِنَّهُ قَدْ جَاءَ أَمْرُ رَبِّكَ ۖ وَإِنَّهُمْ آتِيهِمْ عَذَابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ ﴿٧٦﴾} صدق الله العظيم [هود].
همچنین حضرت نوح عليه الصلاة والسلام ،پروردگارش را خواند و برای پسرش از عذاب خدا، درخواست شفاعت کرد. پس جواب خداوند به نوح، در مورد درخواست شفاعت برای پسرش چه بود؟ و جواب را به پروردگار واگذار میکنیم که در محکمات کتاب که میفرماید:
{قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ ۖ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ ۖ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ۖ إِنِّي أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿٤٦﴾قَالَ رَبِّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْأَلَكَ مَا لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ ۖ وَإِلَّا تَغْفِرْ لِي وَتَرْحَمْنِي أَكُنْ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿٤٧﴾}صدق الله العظيم [هود]
و همچنین در مورد حضرت محمد صلى الله عليه وآله وسلم، در میان مومنان، گروهی در مورد قومی که هدایت پذیر نبوده و به پروردگار مشرک بودند، مجادله میکردند و پاسخ خداوند تعالی این است:
{هَا أَنتُمْ هَـٰؤُلَاءِ جَادَلْتُمْ عَنْهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فَمَن يُجَادِلُ اللَّـهَ عَنْهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَم مَّن يَكُونُ عَلَيْهِمْ وَكِيلًا ﴿١٠٩﴾} صدق الله العظيم [النساء].
«پس ای ناصر محمد! حقیقت شفاعت را به ما یاد بده». و جواب را به پروردگار واگذار میکنیم که در آیات محکم کتاب میفرماید:
{قُل لِّلَّـهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعًا ۖ لَّهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿٤٤﴾} صدق الله العظيم [الزمر].
«ولی ناصر محمد یمانی! منظور خداوند از نفی شفاعت بندگان در محضر پروردگار چیست؟ و سپس خداوند شفاعت را فقط به خودش که شریک و همتایی ندارد اختصاص میدهد، پس او نزد چه کسی شفاعت میکند و او از همه چیز بزرگتر است و بعد از او چیزی وجود ندارد و بعد از حق چیزی جز گمراهی نیست !» و به جواب پروردگار از محکم کتاب اکتفا میکنیم که میفرماید :
{ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ }صدق الله العظيم [يوسف:۶۴]
پس هر کس که اعتقاد داشته باشد که خداوند از پدر و مادرش و همه انبیا و رسولان مهربانتر است،{وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ} به حق شهادت داده است که خداوند از پدر و مادرش و فرزندانش و همه مردم رحیمتر است پس به جای شفاعت خداوند؛ شفاعت را از غیر پروردگار طلب نمیکند.
و چه بسا یکی از سوال کنندگان بگوید: «منظور شما از شفاعت ارحم الراحمین چیست؟ آیا خداوند نزد کس دیگری برای بندگانش شفاعت میکند؟». پس جواب را به پروردگار واگذار میکنیم که در آیات محکم کتاب میفرماید:
{قُلْ لِلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعًا ۖ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿٤٤﴾}صدق الله العظيم [الزمر]
مقصود خداوند این است که کسانی که از پروردگارشان میخواهند تا به آنان رحم کرده و عذابشان نکند، از آنجا که وعده خدا حق است و او ارحم الراحمین است، درخواهند یافت که رحمت خداوند در نفسش از غضب و عذاب پروردگار شفاعت خواهد کرد، ولی اغلب مردم به خدا ایمان نمیآورند مگر اینکه به سبب فهم نادرستشان از عقیده شفاعت ایمانشان را به شرک آلوده کرده باشند. و چه بسا شخص دیگری که از کسانی است که قلبشان نسبت به پیروی از حق در انحراف هست، از کسانی که آیات محکمات روشن در نفی شفاعت را پشت خود میاندازند و از ظاهر آیات متشابه که در آن سبب تحقق شفاعت در نفس خداوند آمده است، پیروی میکنند بگوید: «ناصر محمد یمانی! صبر کن! مگر خداوند تعالی نفرموده است که:
{مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ}[البقرة:۲۵۵]
{يَوْمَئِذٍ لَّا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَـٰنُ وَرَضِيَ لَهُ قَوْلًا ﴿١٠٩﴾} [طه].
{وَلَا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِهِ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَن شَهِدَ بِالْحَقِّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿٨٦﴾} [الزخرف].
{وَكَم مِّن مَّلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِن بَعْدِ أَن يَأْذَنَ اللَّـهُ لِمَن يَشَاءُ وَيَرْضَىٰ ﴿٢٦﴾} [النجم]صدق الله العظيم
پس جواب را به پروردگار واگذار میکنیم که در آیات محکم کتاب میفرماید:
{إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفَازًا ﴿٣١﴾ حَدَائِقَ وَأَعْنَابًا ﴿٣٢﴾ وَكَوَاعِبَ أَتْرَابًا ﴿٣٣﴾ وَكَأْسًا دِهَاقًا ﴿٣٤﴾ لَّا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا وَلَا كِذَّابًا ﴿٣٥﴾ جَزَاءً مِّن رَّبِّكَ عَطَاءً حِسَابًا ﴿٣٦﴾ رَّبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الرَّحْمَـٰنِ ۖ لَا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطَابًا ﴿٣٧﴾} صدق الله العظيم [النبأ].
فقط اینکه خداوند گروهی از متقیان را از خطاب پروردگار مستثنی کرده است؛ زیرا آن گروه سخن صواب خواهند گفت. آنان جرأت نمیکنند در محضر پروردگار معبود، از بندگان شفاعت کنند و بنابر این گروهی از متقیان استثنا شدهاند و آنان که سخن صواب خواهند گفت، در نزد پروردگار برای بندگان طلب شفاعت نمیکنند. آنان میدانند که خداوند ارحم الراحمین بوده و بیش از همهی بندگان، نسبت به بندگانش رحیم است و وعده او حق بوده و او ارحم الراحمین است؛ پس چگونه جرأت کنند، از روی رحمت، برای بندگان، درخواست شفاعت کنند. لذا خداوند تعالی فرموده است :
{يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَالْمَلَائِكَةُ صَفًّا ۖ لَّا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَـٰنُ وَقَالَ صَوَابًا ﴿٣٨﴾} صدق الله العظيم [النبأ].
و سوالی که مطرح میشود این است که چرا میبینیم گروهی از متقیان نمیتوانند خداوندِ الرحمن را مورد خطاب قرار دهند؟ طبق فرموده خداوند که میفرماید :
{إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفَازًا ﴿٣١﴾ حَدَائِقَ وَأَعْنَابًا ﴿٣٢﴾ وَكَوَاعِبَ أَتْرَابًا ﴿٣٣﴾ وَكَأْسًا دِهَاقًا ﴿٣٤﴾ لَّا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا وَلَا كِذَّابًا ﴿٣٥﴾ جَزَاءً مِّن رَّبِّكَ عَطَاءً حِسَابًا ﴿٣٦﴾ رَّبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الرَّحْمَـٰنِ ۖ لَا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطَابًا ﴿٣٧﴾} صدق الله العظيم [النبأ]
و جواب: آنان رضوان خداوند، یعنی نعیم اعظم را، وسیلهای برای تحقق نعیم کوچک قرار دادند و به بهشت جنت راضی و خوشحال شدند؛ ولی خداوند به متقیانی از گروه مکرمین که قبول نمیکنند به بهشت برده شوند؛ اذن خطاب میدهد. زیرا آنان به دنبال بهشت اعظم هستند و به صورت دستهجمعی به سمت خداوند محشور خواهند شد و از پروردگارشان میخواهند نعیمیرا برای آنان محقق کنند که بزرگتر از بهشت است و راضی شود. زیرا آنان در همین زندگی دنیوی، نزد خداوند الرحمن عهدی گرفتند که تا مادامی که پروردگار راضی نباشد راضی نشوند و خداوند تعالی میفرماید:
{يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَى الرَّحْمَـٰنِ وَفْدًا ﴿٨٥﴾ وَنَسُوقُ الْمُجْرِمِينَ إِلَىٰ جَهَنَّمَ وِرْدًا ﴿٨٦﴾ لَّا يَمْلِكُونَ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحْمَـٰنِ عَهْدًا ﴿٨٧﴾} صدق الله العظيم [مريم].
و راز تحقق شفاعت خداوند، نزد آنان است. آنها نزد خداوند الرحمن عهد كردهاند تا او راضی نشود، راضی نشوند؛ زيرا میدانند خداوند نسبت به بندگانش از آنها رحيمتر است و وعده او حق است و او ارحم الراحمين است و رحمت خداوند برای بندگانش از عذاب و غضب او شفاعت خواهد كرد. طبق فرمايش خداوند تعالي :
{قُلْ لِلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعًا ۖ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿٤٤﴾}صدق الله العظيم[الزمر]
و اين جا اتفاق غير منتظرهی بزرگی به وقوع میپيوندد و رضوان خداوند در نفسش تحقق میيابد و بعد از اينكه طعم عذاب گناهانشان را چشيدند؛ رحمت خداوند برای بندگانش در برابر عذاب و غضبش، شفاعت میكند و آن اتفاق غير منتظره برای عذاب شوندگان به وقوع میپيوندد. آنجا به محبوبان خداوند و محبان او [قوم يحبهم الله و يحبونه]) میگويند كه پروردگار شما چه گفت؟ پس پاسخ میدهند: «حق را گفت و اوست بزرگ و بلند مرتبه». طبق فرموده خداوند :
{وَلَا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ عِندَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ ۚ حَتَّىٰ إِذَا فُزِّعَ عَن قُلُوبِهِمْ قَالُوا مَاذَا قَالَ رَبُّكُمْ ۖ قَالُوا الْحَقَّ ۖ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ ﴿٢٣﴾} صدق الله العظيم [سبأ].
پس سر تحقق شفاعت، از سوی خدا به خود اوست و رحمت خداوند در نفسش برای بندگانشدر برابر عذاب و غضب او شفاعت میكند و راضی میشود تا برای قوم يحبهم الله و يحبونه [محبوبان خداوند و محبان او] نعيم رضوان نفسش بر بندگانش را محقق سازد. پس اگر خداوند در نفسش راضی شد، شفاعت تحقق مییابد و و رحمت خداوند در نفسش برای بندگانش از عذاب و غضب او شفاعت کرده و خداوند راضی میشود.
طبق فرمايش خداوند تعالي :
{وَكَم مِّن مَّلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِن بَعْدِ أَن يَأْذَنَ اللَّـهُ لِمَن يَشَاءُ وَيَرْضَىٰ ﴿٢٦﴾}صدق الله العظيم [النجم]
پس ببينيد كه اصحابِ تحقق شفاعت در نفس پروردگار، برای كسی شفاعت نمیكنند؛ بكله از پروردگارشان درخواست میکنند، نعيم اعظم محقق گردد تا خدا در نفسش راضی شود، پس اگر خداوند در نفسش راضی شد، شفاعت تحقق مییابد و رحمت خداوند در نفسش، در برابر عذاب و غضبش، شفاعت بندگانش را میكند و بنابراين خداوند میفرمايد :
{وَكَم مِّن مَّلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِن بَعْدِ أَن يَأْذَنَ اللَّـهُ لِمَن يَشَاءُ وَيَرْضَىٰ ﴿٢٦﴾}صدق الله العظيم [النجم]
آن گروه، محبوبان خداوند و محبان اویند و خداوند وعده آنها را در قرآن عظيم داده است اما علت اینکه تا زمانی که پروردگارشان راضی نباشد به بهشت نعيم راضی نمیشوند اين است كه آنان پروردگارشان را از بهشت [مادی] نعيم و حور العين و همه ملكوت بيشتر دوست دارند و بنابر اين میگويند:
«چگونه در بهشتِ مادی خوشبخت باشيم، درحالیکه حبيبمان، خداوند ارحم الراحمين، برای بندگان گمراهش متحسر و حزين است و به خداوند پناه میبريم از اينكه راضی شویم؛ مگر خداوند تعالی در نفس خود راضی شود».
سپس همه درجات بهشت [مادی] درجه به درجه تا بالاترين درجه که نزديكترين درجه بهشت به صاحب عرش عظيم است، بر آنان عرضه میشود و گروه مكرمين [الوفد المكرمين] نمیپذيرند و میگويند: «هيهات، هيهات، كه راضی شويم مگر اينكه تو راضی باشی همانا كه بهشت رضوان نفس تو همان بهشت اعظم است هر چه از بهشت برما عرضه كنی [نمیپذيريم] طبق وعده حقت:{رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ} [التوبة:۱۰۰] پس پروردگارا تو از ما راضی شدی [اما] ما در نفسمان راضی نمیشويم تا اينكه تو راضی شوی و در نفست متحسر و اندوهگين [و حزين] نباشی. خدايا! ما تو را بيش از همه ملكوتت در بهشت نعيم دوست داريم؛ پس حبيب چگونه خوشبخت باشد درحالیكه میداند حبيبش متحسر و حزين است ؟»
و چه بسا گروهی از قومی دیگر كه به خدا ايمان نمیآورند مگر اينكه ايمانشان را به شرک آلوده كنند، سخن مهدی منتظر را قطع کرده و بپرسند: «آيا برای محبوبان و محبان خدا [قوم يحبهم الله و يحبونه] كه خدا وعده آنها را در قرآن داده است، جايگاهی نزد مليك مقتدر قرار دادی كه انبيا و شهدا به مقامشان غبطه بخورند؟» پس امام مهدي از پاسخ به اين سوال خودداری میكند و پاسخ آن را مستقيم به جدّم محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم واگذار میكنم كه میفرمايد:
[يَا أَيُّهَا النَّاسُ اسْمَعُوا وَاعْقِلُوا وَاعْلَمُوا أَنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَجَلَّ عِبَادًا لَيْسُوا بِأَنْبِيَاءَ وَلَا شُهَدَاءَ يَغْبِطُهُمُ النَّبِيُّونَ وَالشُّهَدَاءُ عَلَى مَنَازِلِهِمْ وَقُرْبِهِمْ مِنَ اللَّهِ " فَيَجِيءُ رَجُلٌ مِنَ الْأَعْرَابِ مِنْ قَاصِيَةِ النَّاسِ وَأَلْوَى بِيَدِهِ إِلَى النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ ، فَقَالَ : يَا رَسُولَ اللَّهِ ، نَاسٌ مِنَ النَّاسِ لَيْسُوا بِأَنْبِيَاءَ وَلَا شُهَدَاءَ يَغْبِطُهُمُ الْأَنْبِيَاءُ وَالشُّهَدَاءُ عَلَى مَجَالِسِهِمْ وَقُرْبِهِمْ مِنَ اللَّهِ . انْعَتْهُمْ لَنَا جَلِّهِمْ لَنَا يَعْنِي صِفْهُمْ لَنَا شَبِّهْهُمْ لَنَا فَسُرَّ وَجْهُ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بِسُؤَالِ الْأَعْرَابِيِّ , فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ : " هُمْ نَاسٌ مِنْ أَفْنَاءِ النَّاسِ وَنَوَازِعِ الْقَبَائِلِ لَمْ تَصِلْ بَيْنَهُمْ أَرْحَامٌ مُتَقَارِبَةٌ تَحَابُّوا فِي اللَّهِ وَتَصَافَوْا , يَضَعُ اللَّهُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يَفْزَعُونَ وَهُمْ أَوْلِيَاءُ اللَّهِ لَا خَوْفَ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ] صدق عليه الصلاة والسلام
[ ای مردم بشنوید و بیندیشید و بدانید به درستی که برای خدا عزّوجل بندگانی وجود دارد که نبی و شهید نیستند ولی شهدا و انبیا به خاطر جایگاه و نزدیکی آنها به خداوند به آنها غبطه میخورند. کسی پرسید: یا رسول الله! از آنها برایمان میگویید؟ اوصافشان را برای ما آشکار میکنید؟ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ لبخندی به او زده و فرمودند: «آنان مردمی گمنام و ازگروههای ناشناختهاند، نسبت خویشاوندی سبب ارتباط ایشان با یکدیگر نیست، [بلکه] با خداوند عزّوجل پیمان مستحکم دوستی بستند. روز قیامت [نیز]، خداوند عزّوجل منبرهایی از نور برایشان قرار داده، ایشان را بر روی آن مینشاند و صورتها و لباسشان را نورانی میگرداند انسانها در روز قیامت هراسناکند امّا آنان نمیهراسند. آنان اولیای خدا هستند که هیچ هراسی ندارند و اندوهناک نمیشوند.]
{إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ}صدق الله العظيم [البقرة:۲۲۲]
و اما رازی كه مقام آنها و مقام امامشان، مهدی منتظر را، نزد پروردگار [مليك مقتدر]، بالا برد...
آن سرّ و همهی سرّ و ظاهر سرّ و باطن سرّ، اين است كه آنها رضوان خداوند را غايت خود برگزيدند و نزد پروردگارشان عهد بستند كه تا او راضی نشود، راضی نشوند .
تا جایی که اگر این امر محقق نشود مگر اینکه آنان خودشان را برای بندگان گمراه خداوند، فدا کنند؛ با وجود این که بندگان گمراه را نمیشناسند، اما آماده هستند تا خودشان را فدا كنند و چنانچه حبيبشان خداوند ارحم الراحمين به آنان بگويد: حال كه اصرار داريد كه راضی نشويد تا اينكه خداوند در نفسش راضی بوده و متحسر و اندوهگين نباشد، پس بهسوی درب چهارم جهنم، كه از بین هفت دروازه، داغترين آنهاست، بشتابيد و تا زمانی كه خداوند بخواهد آنجا بمانيد و فدای بندگانم كه از صراط مستقيم گمراه شدند، شوید. پس از آن، شما را از آنجا بيرون میآورم و سپس خداوند در نفسش از بندگان گمراهش راضی میشود و شما را به همراه آنان، همگی داخل رحمتم میكنم و پروردگارتان در نفس خود راضی میشود!
گمان میكنيد جواب گروهی که محبوبان خدایند و محبان او چه خواهد بود؟ به خداوند عظيم سوگند، هر كس از این قوم باشد، چنین جوابی را در قلبش حاضر میبيند و میگوید: «به خداوند عظيم سوگند كه با سخن گفتن به پروردگارم جواب نخواهم داد؛ بلكه شتابان به سوی داغترين دروازههای جهنم خواهم رفت و لحظهای ترديد نخواهم كرد و سعی خواهم كرد كه از سایر برادرانم، از قومی که محبوب خدایند و محب او، پيشی بگيرم و خودم را زودتر از آنان از داغترين دروازههای جهنم به داخل آتش بياندازم، اگر اين، شرط تحقق رضوان خداوند در نفسش باشد. اين است حقيقت گروه محبوبان خداوند و محبان او... تا اصرار عظيم آنان بر تحقق رضوان نفس حبيبشان خداوند ارحم الراحمين را بدانيد و آنان به حقيقت نفسشان آگاهند و پروردگارشان به حالشان آگاه است و ما درآیات محکم کتاب؛ از حقيقت وصفشان آگاه شديم.
و به خداوند العلی العظيم سوگند میخورم که هر یک از آنها در قلب خود در میيابد كه گویی امام مهدی از زبان او حرف میزند، زيرا هركس از قومی باشد که محبوب خداوند هستند و محب او، میبیند آمادگی کامل، این را دارد كه چنانچه خداوند به آنها بگويد: «حال كه شما راضی نمیشويد مگر اینکه پروردگارتان در نفس خود راضی شود، پس به سوی داغترين دروازههای جهنم بشتابيد»، به آن عمل کند و حتی اگر پروردگارشان با اين كار، آنها را امتحان كند؛ به آتش دستور خواهد داد تا برای گروهی که محبوبان خداوند هستند و محبان او سرد و آرام [برداً وسلاماً] شود. همانا که شما را از اين امر آگاه كرديم تا مردم از شدت اصرار و پافشاری عظيم گروه محبوبان خداوند و محبان او برای تحقق غايتشان در نفس پروردگارشان باخبر باشند. آنان راضی نمیشوند تا او راضی شود، از خود گذشتگی، هر چه که باشد، مهم نيست؛ چرا که نزد آنان، پروردگارشان، از همه چيز ارزشمندتر و دوست داشتنیتر و نزديکتر است و ابداً در این پیمان، تبدیل و تغییری نخواهند داد.
و چه بسا يكی از عزيزان انصار بگويد: «ای امام من مهدی! شما را به خداوند سوگند میدهم آيا از اينكه من، از آنان باشم آگاهی؟». پس امام مهدی ناصر محمد يمانی در پاسخ به سوال كنندگان میگويم: هر كدام از شما به قلب خودش بنگرد و ببیند، آیا درحالیكه پروردگارش در نفس خودش راضی نیست و متحسر و حزين است، با ملكوت بهشت نعیم [مادی] راضی میشود؟ پس اگر جواب اين باشد:«هيهات، هيهات، از اینکه راضی شوم مگر اینکه پروردگار حبيبم در نفسش راضی بوده و متحسر و حزين نباشد. از جنت نعيم [بهشت مادی] و حور العين چه میخواهم، درحالیكه پروردگارم برای آنان كه در اطاعت پروردگارشان كوتاهی نمودند، متاسف و متحسر و اندوهگين است». سپس هريك از آنان در نفسش میگويد: «به خدا پناه میبرم از اينكه قلبم به جنات نعيم [بهشت مادی] و حور العين راضی شود، مگر اينكه پروردگار حبيبم راضی شود و متحسر و اندوهگين نباشد». آنان رضوان خداوند را به عنوان غايت و هدف خود برگزيدند، نه وسيلهای برای آنكه خداوند آنها را وارد بهشت كند. پس چگونه رضوان نعيم اعظم [خداوند] را وسيلهای بدانند برای رسيدن به نعيم کوچکتر [یعنی بهشت]؟
و چه بسا «ابوالمهدی» كه موضوع را به مسخره گرفته است، بخواهد بگويد: «ناصر محمد! آيا ادعا میكني كه رضوان خداوند بر بندگانش، نعيمی بزرگتر از بهشت است ؟ برهان و دليل شما چيست ؟ بگویید برهانتان چیست اگر راست میگویید؟». پس پاسخ را مستقيم به پروردگار واگذار میكنيم كه در آیات محكم كتابش میفرمايد:
{{{ وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِنْ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿٧٢﴾}}} صدق الله العظيم [التوبة].
و چه بسا «ابو المهدی» كه موضوع را به مسخره گرفته و بسياری از سوال كنندگان بگويند: «آيا خداوند برای بندگانش كه در اطاعت پروردگارشان كوتاهی کردهاند، متاسف و متحسر و اندوهگين است؟» پس به آنها میگوييم: در بيان حق امام مهدی تدبر و انديشه كنيد؛ بیانی که در پاسخ به شيخ گرانقدر و محترم العتيبی نوشته شده و برهان آشكار در«اثبات خشنودی خداوند از توبه بندگانش واثبات حزن او بر بندگانش و اثبات تاسف او بر بندگانش و اثبات تحسر او بر بندگانش»، در آن آورده شده است:
نوشته اصلی توسط العتيبي
آیا این جواب امام ناصر محمد یمانی به سوال من است؟ اگر چنین است بگویید تا ادامه مطالبم و دریافتم از پاسخ امام را بگذارم
آیا این جواب امام ناصر محمد یمانی به سوال من است؟ اگر چنین است بگویید تا ادامه مطالبم و دریافتم از پاسخ امام را بگذارم
بسم الله الرحمن الرحيم و صلوات و سلام بر تمام انبیا و رسولان الهی و خاندان پاک و مطهرشان و تمام کسانی که با احسان از آنان پیروی میکنند، أما بعد..
ای عتيبی! به جواب پروردگار به تو در كتاب بسنده میكنيم. خداوند به سبب صفت رحمت عظيمش، زمانی که بندگانش به خاطر كوتاهيشان در حق پروردگار، در نفسشان حسرت میخورند؛ بر آنان حسرت میخورد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ بَغْتَةً وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ ﴿٥٥﴾ أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَىٰ عَلَىٰ مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّـهِ وَإِن كُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ ﴿٥٦﴾ }صدق الله العظيم [الزمر]
ولی حسرت در نفس آنها، بعد فوت وقت رخ میدهد، یعنی بعد از اینکه آنان را با عذاب خود، هلاک نمود. اما پس از آنکه پروردگار آگاه شد که از کوتاهی خود در امر اطاعت از او پشیمان و حسرت زدهاند، در نفسش بر آنها حسرت میخورد. با وجود اينكه آنان پيامبرانشان را تكذيب نمودند و از قبل کافر بودند، تا آن هنگام كه صيحه [عذاب] آنها را فرا گرفت و پس از نازل شدن عذاب، از كوتاهیهایی که در حق پروردگار عالم کرده بودند، پشيمان شدند و بعد از صیحه بود که خداوند در نفسش بر آنان حسرت خورد. طبق فرمايش خداوند كه میفرمايد :
{ وَمَا أَنزَلْنَا عَلَىٰ قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِن جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ ﴿٢٨﴾ إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ﴿٢٩﴾ يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿٣١﴾ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ ﴿٣٢﴾ } صدق الله العظيم [يس]
زيرا كه خداوند برای بندگانی كه به خودشان ظلم كردند تاسف میخورد، طبق فرمايش خداوند تعالی:
{ فَلَمَّا آسَفُونَا انْتَقَمْنَا مِنْهُمْ }صدق الله العظيم [الزخرف:۵۵]
و «الأسف» چیست؟ و جواب: مقصود حزن است. مگر خداوند تعالی نمیفرماید:
{{وَتَوَلَّىٰ عَنْهُمْ وَقَالَ يَا أَسَفَىٰ عَلَىٰ يُوسُفَ وَابْيَضَّتْ عَيْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ ﴿٨٤﴾}} صدق الله العظيم [يوسف].
و از این فتوا، مقصود خداوند از «الأسف» را استنباط میكنيم و آن حزن و اندوه است، پس خداوند چنانچه بندگانش هدايت نشوند، حزين و غمگين میشود. هنگامی كه پيامبران الهی و پيروانش بر علیه آنان دعا كنند؛ دعای پيامبر و پيروانش را مستجاب میكند و با عذابی از جانب خود، بين آنها حكم کرده و رويگردانان از حق را هلاك مینماید، تا زمانی كه خداوند آگاه میشود آنان در نفس خود به شدت به خاطر كوتاهی در اطاعت از پروردگارشان نادم و متحسر هستند، پس بر آنان حسرت میخورد و او ارحم الراحمين است؛ اما آنان از رحمت پروردگارشان مأيوس هستند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ وَمَا أَنزَلْنَا عَلَىٰ قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِن جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ ﴿٢٨﴾ إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ﴿٢٩﴾ يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿٣١﴾ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ ﴿٣٢﴾ }صدق الله العظيم [يس]
و در مییابی که خداوند از نفسش سخن میگوید:
{يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿٣١﴾ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ ﴿٣٢﴾ }صدق الله العظيم،
آيا اين آيه محكمی نيست كه فتوا میدهد به راستی خداوند ارحم الراحمين است و به خاطر بندگانی كه به خود ظلم كردند؛ حزين است و اندوه میخورد و از توبه بندگانش خوشحال میشود؟ خداوند از طريق پيامبرش در سنت بيان و در حدیث حقّ فتوا داده است كه خداوند از توبه بندهاش بسيار خوشحال میشود طبق حديث حقّ از محمد رسول الله الحقّ - صلّى الله عليه وآله وسلّم كه میفرمايد :
[ لله أشد فرحاً بتوبة عبده حين يتوب إليه من أحدكم كان على راحلته بأرض فلاة , فانفلتت منه وعليها طعامه وشرابه فأيس منها فأتى شجرة فاضطجع في ظلها – قد أيس من راحلته – فبينا هو كذلك إذا هو بها قائمة عنده فأخذ بخطامها ثم قال من شدة الفرح اللهم أنت عبدي وأنا ربك – أخطأ من شدة الفرح – ]
[همانا شدت سرور و شادی خداوند از توبۀ بندهاش، هنگامی که به درگاه او توبه میکند، بسیار بیشتر از شماست در زمانی که يکی از شما که در بيابان بر شترش سوار بوده، ناگهان شترش از نزدش فرار کرده، درحالیکه طعام و آبش بر بالای شتر باشد و چون از رسيدن به شترش مأيوس و نااميد شده، آمده و در سایهی درختی غلطيده است که ناگهان متوجه میشود شترش در کنارش ايستاده است و او زمامش را به دست میگيرد و از نهايت شادمانی میگويد: خدايا تو بندهی منی و من خدای توام! و از نهايت شادی، الفاظ را اشتباه بیان میکند.]
و محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلم، از خوشحالی عظيم نفس خداوند از توبه بندهاش به شما فتوا میدهد و خوشحالی خداوند از خوشحالی آن صاحب شتر كه از شدت خوشحالی اشتباهی صحبت كرد بيشتر است و همچنين امام مهدی در مورد حزن واندوه و حسرت و تاسف خداوند بر رويگردانان از دعوت پيامبران به شما فتوا داد.
و خدا را گواه میگيرم كه حسرت و اندوه نسبت به آنان در نفس پروردگار، رخ نمیدهد مگر بعد از اينكه خودشان در نفس خود به خاطر كوتاهيشان در حق پروردگار حسرت بخورند و قبلا به حق فتوا داديم كه حسرت در نفسشان فقط بعد از وقوع عذاب «صيحه» میآيد. طبق فرمايش خداوند تعالی :
{ وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ بَغْتَةً وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ ﴿٥٥﴾ أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَىٰ عَلَىٰ مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّـهِ وَإِن كُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ ﴿٥٦﴾ }صدق الله العظيم [الزمر]
و بعد از آنكه خداوند دانست آنان به خاطر كوتاهيشان در حق پروردگار پشيماناند و حسرت میخورند، بلافاصله حسرت بر آنان، به نفس خداوند میآید. طبق فرموده خداوند تعالي :
{ وَمَا أَنزَلْنَا عَلَىٰ قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِن جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ ﴿٢٨﴾ إِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ﴿٢٩﴾ يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿٣١﴾ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ ﴿٣٢﴾ } صدق الله العظيم [يس]
ای العتیبی! اين حجت ما در برابر توست، پس از ياران احمد حسن يماني مباش؛ بلکه شاکر باش [که از او دور شوی] زيرا او و حزبش، مردم را به شرك و مبالغه در حق پيامبران و آل بيتشان دعوت میكنند تا مردم آنان را به جای خداوند بخوانند. جناب شیخ العتیبی! اين پاسخ ما به شما با برهان قاطع و ملجم است يا مگر شما منکر ارحم الراحمین بودن خداوند هستی؟ ارحم الراحمین بودن يعنی او نسبت به بندگانش از مادرانشان رحيمتر است، ولی بندگانی كه به خودشان ظلم كردهاند از رحمت پروردگار مايوس و ناامید [مبلس]هستند، زيرا آن گونه كه شايسته پروردگار است او را نشناخته و قدر او را ندانستند و به همين دليل از رحمت او مايوسند ..إنا لله وإنا إليه راجعون، وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله رب العالمين..
ألدّ أعداء الشياطين من الجنّ والإنس و من كل جنس الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اقتباس: اضغط للقراءة