الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني
30 - ذو القعدة - 1443 هـ
29 - 06 - 2022 مـ
۸ – تیر – ۱۴۰۱ ه.ش.
08:24 صبح
(بحسب التّقويم الرّسميّ لأمّ القرى)
[لمتابعة رابط المشاركة الأصلية للبيان]
https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=388179
______________
معجزههای خارق العاده مریم عذرا...
بِسم الله الرّحمن الرحيم. صلوات و سلام بر انبیا و صدّیقان و شهدا و صالحان در تمام مکانها و زمانها تا یوم الدین و اما بعد...
خداوند، برای آماده کردن زمینهی آفرینش بندهاش مسیح عیسی بن مریم با القای کلمه «کن فیکون» به مریم و همچنین جهت آماده سازی زمینهی تصدیق امر پروردگار عالمیان توسط مریم در مورد معجزه بارداری [بدون اینکه دست بشری به او رسیده باشد] با معجزههای خارق العاده که در عالم واقعیات رخ میدادند، مریم دختر عمران را یاری و تأیید نمود.
بعد از آنکه عموهایش بر سراینکه چه کسی عهدهدار سرپرستی مریم، دختر برادرشان «عمران بن یعقوب» باشد، نزد قاضی به نزاع پرداختند، حکم خداوند بر این شد که سرپرست او از راه قرعهکشی انتخاب شود. تصدیقِ فرمودهی خداوند تعالی:
{ذَٰلِكَ مِنْ أَنبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ ۚ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلَامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ ﴿٤٤﴾} صدق الله العظیم [آل عمران]
خداوند عموی او «زکریا بن یعقوب» را که صلوات و سلام خدا بر آنان باد، به عنوان سرپرست او برگزید. تصدیقِ فرمودهی خداوند تعالی:
{فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَكَفَّلَهَا زَكَرِيَّا ۖ كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزْقًا ۖ قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّىٰ لَكِ هَٰذَا ۖ قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ ۖ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَن يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ ﴿٣٧﴾} صدق الله العظیم [آل عمران].
اما نمیبینم که نبیّالله زکریا زمانی که برای مریم غذا میآورد، در مورد رزق و انواع خوراکیهایی که هنگام ورودش به محراب، نزد مریم مییافت، هر بار از او سؤال کند. با وجود اینکه هر وقت وارد محراب او میشد تا برایش غذا بیاورد، متوجه وجود آنها میگردید، اما گمان میکرد یکی از عموهایش، قبل از آمدن او، این خوراکیها را برای مریم آوردهاست.
مریم دریافت که عموی او [زکریا] چنین گمانی دارد و فکر میکند یکی از عموهایش برایش خوراک میآورد و برای همین در مورد اینکه چه کسی آنها را میآورد از او سؤال نمیکند، چون به هیچوجه برایش موضوع عجیبی نیست، چون آن خوراکیها در بازار موجود بود و لذا وقتی که زکریا وارد محراب مریم میشد با وجود دیدن خوراکیها، از مریم سؤالی نمیکرد. مریم دریافت دلیل سؤال نکردن عمویش این است که گمان میکند یکی از عموهایش آنها را میآورد، درحالیکه از نزد هیچیک ازعموهایش نبود.
یک روز که زکریا غذا میآورد تا با مریم بخورند، مریم خواست عموی خود زکریا را [که صلوات و سلام خدا بر آنان باد] شگفتزده کند، پس سفره ضیافتی پهن کرد و انواع مختلف انگور [سیاه و سفید و با دانه و بیدانه] و پرتقال و انار و هندوانه و انجیر و تمام انواع میوههایی را در آن نهاد که عمویش زکریا میدانست فصل آنها نیست و اصلاً در بازار پیدا نمیشوند.
عمویش در موعد صرف غذا، برایش خوراک آورد و از دیدن سفره ضیافتی که مریم در محرابش برای عموی خود زکریا ترتیب داده و انواع خوراکیهای لذیذ در آن بود، غافلگیر شد. به خصوص وجود انواع گوناگون از هر میوه که مریم میدانست عمویش زکریا خبر دارد اصلاً فصل آن میوهها نیست و در بازار وجود ندارند، لذا از دیدن انواع میوههایی که اصلاً فصل آنها نبود، شگفتزده شد. اینجا بود که حیرتزده از مریم در مورد میوههای تازهای سؤال کرد که نه تنها فصلشان نبود، بلکه انواع مختلف از یک میوه [آنهم تازه و با طراوت] آنجا بود. پس گفت: «مریم، این را از کجا آوردهای؟ الآن فصل این میوهها نیست؟». [مریم] پاسخ داد: «این از نزد خداوند است، همانا که خداوند به هر کس که بخواهد بدون حساب روزی میدهد». پس زکریا به او گفت: «و خداوند چگونه به تو روزی میرساند، آیا ملائکه این میوهها را از بهشت میآورند؟» مریم گفت: «نه پدر من، این من هستم که این میوهها و تمام آنچه را که نزد من میبینی، میسازم و آنطور که پیش خود فکر کردی هیچیک از عموهایم اینها را نمیآورند. از آنجا که شما هر روز خوراکیهایی را که نزد من است، میبینید ولی نپرسیدید چه کسی آنها را میآورد، خواستم غافلگیرتان کنم.»
زکریا گفت: «چگونه اینها را درست میکنی؟» . مریم پاسخ داد: «پدر من، چه چیزی میخواهی»؟ او چیزی را خواست که هنوز فصلش نرسیدهبود. پس [مریم] خاک و آب آورد و چیزی به شکل آنچه که عمویش زکریا خواسته بود [ یعنی رُطَبِ تر و تازه] را با خاک درست کرد و گفت: «خدایا این را رُطَبِی تازه قرار ده» و خداوند درخواست او را اجابت فرمود و آن نوبرانههای خاکی تبدیل به رُطَبِ تازه شدند و سپس گفت: «بفرمایید عموی عزیزم». زکریا آنچه را که مریم در برابر چشم او ساخته بود، یعنی رُطَبِی را که بدون درخت نخل، از خاک درست کرد، خورد و وقتی از آن خورد دید که به حق رُطَبی تر و تازه و شیرین است، درست مثل رُطَبِهای شناختهشده که به وقت خود میرسند. او قدرت خداوند را دید که چگونه دعای مریم را اجابت کرد و بدون درخت، میوه و بدون نخل، رُطَب برایش فراهم ساخت. اینجا بود که زکریا با یقین کامل [به اجابت دعایش] به درگاه پروردگارش دعا کرد و خداوند تعالی میفرماید:
{هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ ۖ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِن لَّدُنكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً ۖ إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ ﴿٣٨﴾ فَنَادَتْهُ الْمَلَائِكَةُ وَهُوَ قَائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرَابِ أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيَىٰ مُصَدِّقًا بِكَلِمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَسَيِّدًا وَحَصُورًا وَنَبِيًّا مِّنَ الصَّالِحِينَ ﴿٣٩﴾ قَالَ رَبِّ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَقَدْ بَلَغَنِيَ الْكِبَرُ وَامْرَأَتِي عَاقِرٌ ۖ قَالَ كَذَٰلِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ ﴿٤٠﴾ قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّي آيَةً ۖ قَالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ إِلَّا رَمْزًا ۗ وَاذْكُر رَّبَّكَ كَثِيرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ ﴿٤١﴾} صدق الله العظیم [آل عمران].
از آنجا که همسر زکریا در سن یائسگی بود و نمیتوانست باردار شود، زکریا به اجابت شدن دعایش یقین نداشت، ولی [با دیدن آنچه که برای مریم رخ داد] یقین کرد کسی که دعای مریم را مستجاب فرموده و بدون درخت، میوه و بدون نخل، رطب تازه برایش مهیا میفرماید، حتماً دعای او را هم مستجاب خواهد کرد، ولو اینکه همسرش نازا باشد. همانا که پروردگار بر هر کاری قادر و تواناست. پس به درگاه پروردگارش دعا کرد تا ذریّهای طیبه به او عنایت فرماید، حتی اگر همسرش نازا باشد، چراکه پروردگارم شنوندهی دعاست و بر هر کاری قادر و تواناست. چون دید که مریم که صلوات و سلام بر او باد، چه معجزههای خارق العادهای دارد و لذا به درگاه پروردگارش دعا کرد و در آن لحظه، ایمان و یقین داشت که خداوند دعایش را اجابت میفرماید، با اینکه قبلاً هم دعا میکرد، اما به دلیل یائسه شدن همسرش و ناتوانی او در باردار شدن، یقین نداشت که دعایش اجابت شود. ولی [این بار] زکریا در برابر چشمانش شاهد معجزهی اجابت شدن دعای مریم از سوی خدا بود، اما نمیبینیم زکریا، مریم را واسطه دعا به درگاه پروردگارش کرده و از او بخواهد تا به درگاه خداوند برایش دعا کند که ذریهای طیب و پاک به زکریا بدهد، او میدانست که این کار، شرک به خداوند است. بلکه زکریا مستقیم به درگاه پروردگارش دعا نمود چون یقین داشت، خداوند بیشکوتردید دعایش را اجابت خواهد کرد، همانطور که دعای مریم را بدون اسبابِ طبیعیِ فیزیکی اجابت کرد. خداوند تعالی میفرماید:
{هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ ۖ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِن لَّدُنكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً ۖ إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ ﴿٣٨﴾ فَنَادَتْهُ الْمَلَائِكَةُ وَهُوَ قَائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرَابِ أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيَىٰ مُصَدِّقًا بِكَلِمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَسَيِّدًا وَحَصُورًا وَنَبِيًّا مِّنَ الصَّالِحِينَ ﴿٣٩﴾ قَالَ رَبِّ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَقَدْ بَلَغَنِيَ الْكِبَرُ وَامْرَأَتِي عَاقِرٌ ۖ قَالَ كَذَٰلِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ ﴿٤٠﴾ قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّي آيَةً ۖ قَالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ إِلَّا رَمْزًا ۗ وَاذْكُر رَّبَّكَ كَثِيرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ ﴿٤١﴾ وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَىٰ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ ﴿٤٢﴾ يَا مَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَاسْجُدِي وَارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ ﴿٤٣﴾ ذَٰلِكَ مِنْ أَنبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ ۚ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلَامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ ﴿٤٤﴾ إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ ﴿٤٥﴾وَيُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا وَمِنَ الصَّالِحِينَ ﴿٤٦﴾ قَالَتْ رَبِّ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ ۖ قَالَ كَذَٰلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ ۚ إِذَا قَضَىٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ ﴿٤٧﴾ وَيُعَلِّمُهُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنجِيلَ ﴿٤٨﴾ وَرَسُولًا إِلَىٰ بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ ۖ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ ۖ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِ اللَّهِ ۖ وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﴿٤٩﴾ وَمُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَلِأُحِلَّ لَكُم بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ ۚ وَجِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿٥٠﴾ إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ ۗ هَٰذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ ﴿٥١﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].
و اما در مورد نبیّالله زکریا، او در شامگاه، همان روزی که دعا کرد، از همسرش خواست تا با او همبستر شود و به او گفت: «تا خداوند از نزد خود یاوری به ما عنایت فرماید». همسرش تبسمی کرد و خندید و گفت: «از رحمت خدا مأیوس نیستیم» و خواسته همسرش، نبیالله زکریا را برآورده کرد و خداوند یحیی را بر آنان مقرر داشت و درست سه ماه بعد از گذشتن آن روز، درحالیکه زکریا در محراب به نماز ایستاده بود، بعد از اینکه در انتهای نماز فجر، دعای قنوت را خواند، ملائکه وارد محرابش شدند و جبرئیل به شکل یک انسان در برابرش ظاهر شد. پس نماز فجرش را کامل کرد و جبرئیل به او گفت: «سلام و رحمت خدا بر تو باد» و [زکریا] گفت: «سلام و رحمت و برکات خدا بر تو باد». گفت: «ای زکریا! ما تو را به فرزند پسری بشارت میدهیم که نامش «یحیی» است و پیش از این، همنامی برای او قرار ندادهایم». زکریا شگفتزده شد چون در آن زمان فراموش کردهبود که با یقین به اجابت شدن دعایش، به درگاه پروردگار دعا کرده و با وجود نازا بودن و یائسه شدن همسرش، در زمان دعا، اطمینان داشت که خداوند آن را اجابت میکند. اما زمانی که ملائکه برایش بشارت آوردند، یقینی مانند لحظات دعا [در روزی که شاهد معجزهها بود] نداشت. برای همین حیرتزده شد که چگونه ممکن است با وجود نازا بودن همسرش و سن بالا و افتاده شدن خودش، میتواند فرزندی داشته باشد. اما خداوند با علم غیب خود میدانست که زکریا حیرت خواهد کرد و لذا پاسخ این تعجب، قبلاً همراه جبرئیل و ملائکه [که سلام و صلوات خدا بر آنان باد] نازل شدهبود. خداوند تعالی میفرماید:
{يَا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ يَحْيَىٰ لَمْ نَجْعَل لَّهُ مِن قَبْلُ سَمِيًّا ﴿٧﴾ قَالَ رَبِّ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيًّا ﴿٨﴾ قَالَ كَذَٰلِكَ قَالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَقَدْ خَلَقْتُكَ مِن قَبْلُ وَلَمْ تَكُ شَيْئًا ﴿٩﴾ قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّي آيَةً ۚ قَالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَ لَيَالٍ سَوِيًّا ﴿١٠﴾ فَخَرَجَ عَلَىٰ قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَىٰ إِلَيْهِمْ أَن سَبِّحُوا بُكْرَةً وَعَشِيًّا ﴿١١﴾} صدق الله العظیم[مريم].
و این فراهم ساختن زمینهی معجزهی بزرگ برای مریم بود [که صلوات و سلام خدا بر آنان باد] و آن معجزه، باردار شدن مریم بود بدون اینکه دست بشری به او رسیدهباشد یا مرتکب گناهی شود، بلکه با کلمه الهی «کن فیکون» در همان ساعت باردار شد و در همان روز فرزندش را به دنیا آورد و این امر به درخواست مریم [صلوات و سلام خدا بر او] نبود بلکه به دلیل درخواست و دعای مادرش بود و خداوند دعای مادر مریم را استجابت نمود. او فرزند پسری میخواست اما دختر به دنیا آورد و خداوند یقین و گمان او را مورد آزمایش قرار داد که در ظاهر زمانی که دختر به دنیا آورد، گویا دعایش مستجاب نشدهبود، چون پسر مانند دختر نیست.ولی گمان او به خدا این بود که درخواستش اجابت شدهاست اما آنطور که خداوند سبحان میخواهد، برای همین گفت: خداوند بهتر میداند که چه به دنیا آوردهام و باشد که خداوند او را عامل خیر برای دین خود قرار دهد. خداوند تعالی میفرماید:
{إِذْ قَالَتِ امْرَأَتُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّي ۖ إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿٣٥﴾ فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُهَا أُنثَىٰ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَلَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنثَىٰ ۖ وَإِنِّي سَمَّيْتُهَا مَرْيَمَ وَإِنِّي أُعِيذُهَا بِكَ وَذُرِّيَّتَهَا مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ ﴿٣٦﴾} صدق الله العظيم [آل عمران] .
لذا فرزند پسر [مسیح بن مریم] اجابت دعای مادر مریم بود که آرزو داشت فرزند پسری به دنیا بیاورد که برای دین خدا مفید باشد و پسر مانند دختر نیست. چون شوهرش عمران بن یعقوب درحالی از دنیا رفته بود که زنش باردار بود، خداوند دعای او را اجابت کرد اما از راه معجزهای که در آینده رخ میداد و دلیل آن هم یقین همسر عمران در مورد اجابت شدن دعایش توسط خداوند بود چرا که فرزندی را که هنوز در شکم داشت، آزاد کرده و به خداوند بخشیده بود و خداوند آن را پذیرفت، همانا که خداوند شنوا و آگاه است. خداوند تعالی میفرماید:
{وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَىٰ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ ﴿٤٢﴾ يَا مَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَاسْجُدِي وَارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ ﴿٤٣﴾ ذَٰلِكَ مِنْ أَنبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ ۚ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلَامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ ﴿٤٤﴾ إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ ﴿٤٥﴾ وَيُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا وَمِنَ الصَّالِحِينَ ﴿٤٦﴾ قَالَتْ رَبِّ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ ۖ قَالَ كَذَٰلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ ۚ إِذَا قَضَىٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ ﴿٤٧﴾ وَيُعَلِّمُهُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنجِيلَ ﴿٤٨﴾ وَرَسُولًا إِلَىٰ بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ ۖ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ ۖ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِ اللَّهِ ۖ وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﴿٤٩﴾ وَمُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَلِأُحِلَّ لَكُم بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ ۚ وَجِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿٥٠﴾ إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ ۗ هَٰذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ ﴿٥١﴾ ۞ فَلَمَّا أَحَسَّ عِيسَىٰ مِنْهُمُ الْكُفْرَ قَالَ مَنْ أَنصَارِي إِلَى اللَّهِ ۖ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ ﴿٥٢﴾} صدق الله العظيم [آل عمران] .
و به تمام بشریت نوید و بشارت نوه [حفید] آدم، عیسی بن مریم را میدهم، صلوات و سلام خدا بر آنان باد.
و ممکن است پرسشگری بخواهد سؤال کند: «چگونه ممکن است مسیح عیسی بن مریم، نوهی آدم باشد، او که از ذریّهی آدم نیست، تصدیقِ فرمودهی خداوند تعالی:
{إِنَّ مَثَلَ عِيسَىٰ عِندَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ ۖ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُن فَيَكُونُ ﴿٥٩﴾ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلَا تَكُن مِّنَ الْمُمْتَرِينَ ﴿٦٠﴾} صدق الله العظيم [آل عمران]»؟
خلیفهی خدا، مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ به پرسشگران میگوید: «حفید» پسرِ دختر توست نه پسرِ پسرت، و اما «بنین» فرزندان ذکور [پسران] هستند که حامل ذریّهی تو هستند. تصدیقِ فرمودهی خداوند تعالی:
{وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَجَعَلَ لَكُم مِّنْ أَزْوَاجِكُم بَنِينَ وَحَفَدَةً وَرَزَقَكُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ ۚ أَفَبِالْبَاطِلِ يُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ ﴿٧٢﴾} صدق الله العظيم [النحل].
چون پسر حامل ذریّه و نسب پدر است و اما دختر، ذریّهی داماد را بار برمیدارد. تصدیقِ فرمودهی خداوند تعالی:
{وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا ۗ وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيرًا ﴿٥٤﴾} صدق الله العظيم [الفرقان].
وسَلامٌ على المُرسَلين والحمد لله ربّ العالَمين..
صاحب علم کتاب و فصل الخطاب و سخن صواب، خلیفهی خدا بر سراسر عالم، الإمام المهدی ناصر محمد اليماني.
======== اقتباس =========
اقتباس: اضغط للقراءة
30 - ذو القعدة - 1443 هـ
29 - 06 - 2022 مـ
۸ – تیر – ۱۴۰۱ ه.ش.
08:24 صبح
(بحسب التّقويم الرّسميّ لأمّ القرى)
[لمتابعة رابط المشاركة الأصلية للبيان]
https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=388179
______________
معجزههای خارق العاده مریم عذرا...
بِسم الله الرّحمن الرحيم. صلوات و سلام بر انبیا و صدّیقان و شهدا و صالحان در تمام مکانها و زمانها تا یوم الدین و اما بعد...
خداوند، برای آماده کردن زمینهی آفرینش بندهاش مسیح عیسی بن مریم با القای کلمه «کن فیکون» به مریم و همچنین جهت آماده سازی زمینهی تصدیق امر پروردگار عالمیان توسط مریم در مورد معجزه بارداری [بدون اینکه دست بشری به او رسیده باشد] با معجزههای خارق العاده که در عالم واقعیات رخ میدادند، مریم دختر عمران را یاری و تأیید نمود.
بعد از آنکه عموهایش بر سراینکه چه کسی عهدهدار سرپرستی مریم، دختر برادرشان «عمران بن یعقوب» باشد، نزد قاضی به نزاع پرداختند، حکم خداوند بر این شد که سرپرست او از راه قرعهکشی انتخاب شود. تصدیقِ فرمودهی خداوند تعالی:
{ذَٰلِكَ مِنْ أَنبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ ۚ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلَامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ ﴿٤٤﴾} صدق الله العظیم [آل عمران]
خداوند عموی او «زکریا بن یعقوب» را که صلوات و سلام خدا بر آنان باد، به عنوان سرپرست او برگزید. تصدیقِ فرمودهی خداوند تعالی:
{فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَكَفَّلَهَا زَكَرِيَّا ۖ كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزْقًا ۖ قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّىٰ لَكِ هَٰذَا ۖ قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ ۖ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَن يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ ﴿٣٧﴾} صدق الله العظیم [آل عمران].
اما نمیبینم که نبیّالله زکریا زمانی که برای مریم غذا میآورد، در مورد رزق و انواع خوراکیهایی که هنگام ورودش به محراب، نزد مریم مییافت، هر بار از او سؤال کند. با وجود اینکه هر وقت وارد محراب او میشد تا برایش غذا بیاورد، متوجه وجود آنها میگردید، اما گمان میکرد یکی از عموهایش، قبل از آمدن او، این خوراکیها را برای مریم آوردهاست.
مریم دریافت که عموی او [زکریا] چنین گمانی دارد و فکر میکند یکی از عموهایش برایش خوراک میآورد و برای همین در مورد اینکه چه کسی آنها را میآورد از او سؤال نمیکند، چون به هیچوجه برایش موضوع عجیبی نیست، چون آن خوراکیها در بازار موجود بود و لذا وقتی که زکریا وارد محراب مریم میشد با وجود دیدن خوراکیها، از مریم سؤالی نمیکرد. مریم دریافت دلیل سؤال نکردن عمویش این است که گمان میکند یکی از عموهایش آنها را میآورد، درحالیکه از نزد هیچیک ازعموهایش نبود.
یک روز که زکریا غذا میآورد تا با مریم بخورند، مریم خواست عموی خود زکریا را [که صلوات و سلام خدا بر آنان باد] شگفتزده کند، پس سفره ضیافتی پهن کرد و انواع مختلف انگور [سیاه و سفید و با دانه و بیدانه] و پرتقال و انار و هندوانه و انجیر و تمام انواع میوههایی را در آن نهاد که عمویش زکریا میدانست فصل آنها نیست و اصلاً در بازار پیدا نمیشوند.
عمویش در موعد صرف غذا، برایش خوراک آورد و از دیدن سفره ضیافتی که مریم در محرابش برای عموی خود زکریا ترتیب داده و انواع خوراکیهای لذیذ در آن بود، غافلگیر شد. به خصوص وجود انواع گوناگون از هر میوه که مریم میدانست عمویش زکریا خبر دارد اصلاً فصل آن میوهها نیست و در بازار وجود ندارند، لذا از دیدن انواع میوههایی که اصلاً فصل آنها نبود، شگفتزده شد. اینجا بود که حیرتزده از مریم در مورد میوههای تازهای سؤال کرد که نه تنها فصلشان نبود، بلکه انواع مختلف از یک میوه [آنهم تازه و با طراوت] آنجا بود. پس گفت: «مریم، این را از کجا آوردهای؟ الآن فصل این میوهها نیست؟». [مریم] پاسخ داد: «این از نزد خداوند است، همانا که خداوند به هر کس که بخواهد بدون حساب روزی میدهد». پس زکریا به او گفت: «و خداوند چگونه به تو روزی میرساند، آیا ملائکه این میوهها را از بهشت میآورند؟» مریم گفت: «نه پدر من، این من هستم که این میوهها و تمام آنچه را که نزد من میبینی، میسازم و آنطور که پیش خود فکر کردی هیچیک از عموهایم اینها را نمیآورند. از آنجا که شما هر روز خوراکیهایی را که نزد من است، میبینید ولی نپرسیدید چه کسی آنها را میآورد، خواستم غافلگیرتان کنم.»
زکریا گفت: «چگونه اینها را درست میکنی؟» . مریم پاسخ داد: «پدر من، چه چیزی میخواهی»؟ او چیزی را خواست که هنوز فصلش نرسیدهبود. پس [مریم] خاک و آب آورد و چیزی به شکل آنچه که عمویش زکریا خواسته بود [ یعنی رُطَبِ تر و تازه] را با خاک درست کرد و گفت: «خدایا این را رُطَبِی تازه قرار ده» و خداوند درخواست او را اجابت فرمود و آن نوبرانههای خاکی تبدیل به رُطَبِ تازه شدند و سپس گفت: «بفرمایید عموی عزیزم». زکریا آنچه را که مریم در برابر چشم او ساخته بود، یعنی رُطَبِی را که بدون درخت نخل، از خاک درست کرد، خورد و وقتی از آن خورد دید که به حق رُطَبی تر و تازه و شیرین است، درست مثل رُطَبِهای شناختهشده که به وقت خود میرسند. او قدرت خداوند را دید که چگونه دعای مریم را اجابت کرد و بدون درخت، میوه و بدون نخل، رُطَب برایش فراهم ساخت. اینجا بود که زکریا با یقین کامل [به اجابت دعایش] به درگاه پروردگارش دعا کرد و خداوند تعالی میفرماید:
{هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ ۖ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِن لَّدُنكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً ۖ إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ ﴿٣٨﴾ فَنَادَتْهُ الْمَلَائِكَةُ وَهُوَ قَائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرَابِ أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيَىٰ مُصَدِّقًا بِكَلِمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَسَيِّدًا وَحَصُورًا وَنَبِيًّا مِّنَ الصَّالِحِينَ ﴿٣٩﴾ قَالَ رَبِّ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَقَدْ بَلَغَنِيَ الْكِبَرُ وَامْرَأَتِي عَاقِرٌ ۖ قَالَ كَذَٰلِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ ﴿٤٠﴾ قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّي آيَةً ۖ قَالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ إِلَّا رَمْزًا ۗ وَاذْكُر رَّبَّكَ كَثِيرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ ﴿٤١﴾} صدق الله العظیم [آل عمران].
از آنجا که همسر زکریا در سن یائسگی بود و نمیتوانست باردار شود، زکریا به اجابت شدن دعایش یقین نداشت، ولی [با دیدن آنچه که برای مریم رخ داد] یقین کرد کسی که دعای مریم را مستجاب فرموده و بدون درخت، میوه و بدون نخل، رطب تازه برایش مهیا میفرماید، حتماً دعای او را هم مستجاب خواهد کرد، ولو اینکه همسرش نازا باشد. همانا که پروردگار بر هر کاری قادر و تواناست. پس به درگاه پروردگارش دعا کرد تا ذریّهای طیبه به او عنایت فرماید، حتی اگر همسرش نازا باشد، چراکه پروردگارم شنوندهی دعاست و بر هر کاری قادر و تواناست. چون دید که مریم که صلوات و سلام بر او باد، چه معجزههای خارق العادهای دارد و لذا به درگاه پروردگارش دعا کرد و در آن لحظه، ایمان و یقین داشت که خداوند دعایش را اجابت میفرماید، با اینکه قبلاً هم دعا میکرد، اما به دلیل یائسه شدن همسرش و ناتوانی او در باردار شدن، یقین نداشت که دعایش اجابت شود. ولی [این بار] زکریا در برابر چشمانش شاهد معجزهی اجابت شدن دعای مریم از سوی خدا بود، اما نمیبینیم زکریا، مریم را واسطه دعا به درگاه پروردگارش کرده و از او بخواهد تا به درگاه خداوند برایش دعا کند که ذریهای طیب و پاک به زکریا بدهد، او میدانست که این کار، شرک به خداوند است. بلکه زکریا مستقیم به درگاه پروردگارش دعا نمود چون یقین داشت، خداوند بیشکوتردید دعایش را اجابت خواهد کرد، همانطور که دعای مریم را بدون اسبابِ طبیعیِ فیزیکی اجابت کرد. خداوند تعالی میفرماید:
{هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ ۖ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِن لَّدُنكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً ۖ إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ ﴿٣٨﴾ فَنَادَتْهُ الْمَلَائِكَةُ وَهُوَ قَائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرَابِ أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيَىٰ مُصَدِّقًا بِكَلِمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَسَيِّدًا وَحَصُورًا وَنَبِيًّا مِّنَ الصَّالِحِينَ ﴿٣٩﴾ قَالَ رَبِّ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَقَدْ بَلَغَنِيَ الْكِبَرُ وَامْرَأَتِي عَاقِرٌ ۖ قَالَ كَذَٰلِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ ﴿٤٠﴾ قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّي آيَةً ۖ قَالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ إِلَّا رَمْزًا ۗ وَاذْكُر رَّبَّكَ كَثِيرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ ﴿٤١﴾ وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَىٰ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ ﴿٤٢﴾ يَا مَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَاسْجُدِي وَارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ ﴿٤٣﴾ ذَٰلِكَ مِنْ أَنبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ ۚ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلَامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ ﴿٤٤﴾ إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ ﴿٤٥﴾وَيُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا وَمِنَ الصَّالِحِينَ ﴿٤٦﴾ قَالَتْ رَبِّ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ ۖ قَالَ كَذَٰلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ ۚ إِذَا قَضَىٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ ﴿٤٧﴾ وَيُعَلِّمُهُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنجِيلَ ﴿٤٨﴾ وَرَسُولًا إِلَىٰ بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ ۖ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ ۖ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِ اللَّهِ ۖ وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﴿٤٩﴾ وَمُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَلِأُحِلَّ لَكُم بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ ۚ وَجِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿٥٠﴾ إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ ۗ هَٰذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ ﴿٥١﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].
و اما در مورد نبیّالله زکریا، او در شامگاه، همان روزی که دعا کرد، از همسرش خواست تا با او همبستر شود و به او گفت: «تا خداوند از نزد خود یاوری به ما عنایت فرماید». همسرش تبسمی کرد و خندید و گفت: «از رحمت خدا مأیوس نیستیم» و خواسته همسرش، نبیالله زکریا را برآورده کرد و خداوند یحیی را بر آنان مقرر داشت و درست سه ماه بعد از گذشتن آن روز، درحالیکه زکریا در محراب به نماز ایستاده بود، بعد از اینکه در انتهای نماز فجر، دعای قنوت را خواند، ملائکه وارد محرابش شدند و جبرئیل به شکل یک انسان در برابرش ظاهر شد. پس نماز فجرش را کامل کرد و جبرئیل به او گفت: «سلام و رحمت خدا بر تو باد» و [زکریا] گفت: «سلام و رحمت و برکات خدا بر تو باد». گفت: «ای زکریا! ما تو را به فرزند پسری بشارت میدهیم که نامش «یحیی» است و پیش از این، همنامی برای او قرار ندادهایم». زکریا شگفتزده شد چون در آن زمان فراموش کردهبود که با یقین به اجابت شدن دعایش، به درگاه پروردگار دعا کرده و با وجود نازا بودن و یائسه شدن همسرش، در زمان دعا، اطمینان داشت که خداوند آن را اجابت میکند. اما زمانی که ملائکه برایش بشارت آوردند، یقینی مانند لحظات دعا [در روزی که شاهد معجزهها بود] نداشت. برای همین حیرتزده شد که چگونه ممکن است با وجود نازا بودن همسرش و سن بالا و افتاده شدن خودش، میتواند فرزندی داشته باشد. اما خداوند با علم غیب خود میدانست که زکریا حیرت خواهد کرد و لذا پاسخ این تعجب، قبلاً همراه جبرئیل و ملائکه [که سلام و صلوات خدا بر آنان باد] نازل شدهبود. خداوند تعالی میفرماید:
{يَا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ يَحْيَىٰ لَمْ نَجْعَل لَّهُ مِن قَبْلُ سَمِيًّا ﴿٧﴾ قَالَ رَبِّ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيًّا ﴿٨﴾ قَالَ كَذَٰلِكَ قَالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَقَدْ خَلَقْتُكَ مِن قَبْلُ وَلَمْ تَكُ شَيْئًا ﴿٩﴾ قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّي آيَةً ۚ قَالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَ لَيَالٍ سَوِيًّا ﴿١٠﴾ فَخَرَجَ عَلَىٰ قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَىٰ إِلَيْهِمْ أَن سَبِّحُوا بُكْرَةً وَعَشِيًّا ﴿١١﴾} صدق الله العظیم[مريم].
و این فراهم ساختن زمینهی معجزهی بزرگ برای مریم بود [که صلوات و سلام خدا بر آنان باد] و آن معجزه، باردار شدن مریم بود بدون اینکه دست بشری به او رسیدهباشد یا مرتکب گناهی شود، بلکه با کلمه الهی «کن فیکون» در همان ساعت باردار شد و در همان روز فرزندش را به دنیا آورد و این امر به درخواست مریم [صلوات و سلام خدا بر او] نبود بلکه به دلیل درخواست و دعای مادرش بود و خداوند دعای مادر مریم را استجابت نمود. او فرزند پسری میخواست اما دختر به دنیا آورد و خداوند یقین و گمان او را مورد آزمایش قرار داد که در ظاهر زمانی که دختر به دنیا آورد، گویا دعایش مستجاب نشدهبود، چون پسر مانند دختر نیست.ولی گمان او به خدا این بود که درخواستش اجابت شدهاست اما آنطور که خداوند سبحان میخواهد، برای همین گفت: خداوند بهتر میداند که چه به دنیا آوردهام و باشد که خداوند او را عامل خیر برای دین خود قرار دهد. خداوند تعالی میفرماید:
{إِذْ قَالَتِ امْرَأَتُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّي ۖ إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿٣٥﴾ فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُهَا أُنثَىٰ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَلَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنثَىٰ ۖ وَإِنِّي سَمَّيْتُهَا مَرْيَمَ وَإِنِّي أُعِيذُهَا بِكَ وَذُرِّيَّتَهَا مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ ﴿٣٦﴾} صدق الله العظيم [آل عمران] .
لذا فرزند پسر [مسیح بن مریم] اجابت دعای مادر مریم بود که آرزو داشت فرزند پسری به دنیا بیاورد که برای دین خدا مفید باشد و پسر مانند دختر نیست. چون شوهرش عمران بن یعقوب درحالی از دنیا رفته بود که زنش باردار بود، خداوند دعای او را اجابت کرد اما از راه معجزهای که در آینده رخ میداد و دلیل آن هم یقین همسر عمران در مورد اجابت شدن دعایش توسط خداوند بود چرا که فرزندی را که هنوز در شکم داشت، آزاد کرده و به خداوند بخشیده بود و خداوند آن را پذیرفت، همانا که خداوند شنوا و آگاه است. خداوند تعالی میفرماید:
{وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَىٰ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ ﴿٤٢﴾ يَا مَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَاسْجُدِي وَارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ ﴿٤٣﴾ ذَٰلِكَ مِنْ أَنبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ ۚ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلَامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ ﴿٤٤﴾ إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ ﴿٤٥﴾ وَيُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا وَمِنَ الصَّالِحِينَ ﴿٤٦﴾ قَالَتْ رَبِّ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ ۖ قَالَ كَذَٰلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ ۚ إِذَا قَضَىٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ ﴿٤٧﴾ وَيُعَلِّمُهُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنجِيلَ ﴿٤٨﴾ وَرَسُولًا إِلَىٰ بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ ۖ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ ۖ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِ اللَّهِ ۖ وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﴿٤٩﴾ وَمُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَلِأُحِلَّ لَكُم بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ ۚ وَجِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿٥٠﴾ إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ ۗ هَٰذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ ﴿٥١﴾ ۞ فَلَمَّا أَحَسَّ عِيسَىٰ مِنْهُمُ الْكُفْرَ قَالَ مَنْ أَنصَارِي إِلَى اللَّهِ ۖ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ ﴿٥٢﴾} صدق الله العظيم [آل عمران] .
و به تمام بشریت نوید و بشارت نوه [حفید] آدم، عیسی بن مریم را میدهم، صلوات و سلام خدا بر آنان باد.
و ممکن است پرسشگری بخواهد سؤال کند: «چگونه ممکن است مسیح عیسی بن مریم، نوهی آدم باشد، او که از ذریّهی آدم نیست، تصدیقِ فرمودهی خداوند تعالی:
{إِنَّ مَثَلَ عِيسَىٰ عِندَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ ۖ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُن فَيَكُونُ ﴿٥٩﴾ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلَا تَكُن مِّنَ الْمُمْتَرِينَ ﴿٦٠﴾} صدق الله العظيم [آل عمران]»؟
خلیفهی خدا، مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ به پرسشگران میگوید: «حفید» پسرِ دختر توست نه پسرِ پسرت، و اما «بنین» فرزندان ذکور [پسران] هستند که حامل ذریّهی تو هستند. تصدیقِ فرمودهی خداوند تعالی:
{وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَجَعَلَ لَكُم مِّنْ أَزْوَاجِكُم بَنِينَ وَحَفَدَةً وَرَزَقَكُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ ۚ أَفَبِالْبَاطِلِ يُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ ﴿٧٢﴾} صدق الله العظيم [النحل].
چون پسر حامل ذریّه و نسب پدر است و اما دختر، ذریّهی داماد را بار برمیدارد. تصدیقِ فرمودهی خداوند تعالی:
{وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا ۗ وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيرًا ﴿٥٤﴾} صدق الله العظيم [الفرقان].
وسَلامٌ على المُرسَلين والحمد لله ربّ العالَمين..
صاحب علم کتاب و فصل الخطاب و سخن صواب، خلیفهی خدا بر سراسر عالم، الإمام المهدی ناصر محمد اليماني.
======== اقتباس =========
اقتباس: اضغط للقراءة