پاسخ حق امام مهدی به شاگرد «الصرخی الحسنی» اگر از مؤمنان هستید حق آن است که از حق پیروی کنید
بسم الله الرحمن الرحيم والصلاة والسلام على كافة أنبياء الله ورسله من الجن والإنس ومن كل جنس من أولهم إلى خاتمهم جدي محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم تسليما وعلى المؤمنين التابعين الحق من ربهم في كل زمان ومكان إلى يوم الدين أما بعد ....
ای پرسشگری که درباره آنچه که نزد معلم خود آموزش دیدهای سؤال می کنی، آیا ناصر محمد یمانی را درس خوانده مکتب خود میدانی که نزد تو علوم ظنی (علومی که بر اساس پندار و گمان است) آموخته که حالا درباره علومی که در نزد تو آموخته از او سؤال میکنی؟ پناه بر خدا که علوم ظنّی که از خودتان درآوردهاید را –جز اندکی- آموخته باشم . ای مرد اینکه کبر و غرورت را کنار گذاشتهای، زیباست؛ از بیان خداوند تعالی سؤال کردهای که میفرماید:
{سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَكْنَا وَلا آبَاؤُنَا وَلا حَرَّمْنَا مِنْ شَيْءٍ كَذَلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ حَتَّى ذَاقُوا بَأْسَنَا قُلْ هَلْ عِنْدَكُمْ مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ } صدق الله العظيم[الأنعام:۱۴۸]
{ بزودی مشرکان (برای تبرئه خویش) میگویند: «اگر خدا میخواست، نه ما مشرک میشدیم و نه پدران ما؛ و نه چیزی را تحریم میکردیم!» کسانی که پیش از آنها بودند نیز، همین گونه دروغ میگفتند؛ و سرانجام (طعم) کیفر ما را چشیدند. بگو: «آیا نزد شما علمی (وحیانی) است، تا آن را برایمان بیرون آورید؟ شما فقط از پندارهای بیاساس پیروی میکنید، و تخمین های نابجا میزنید.»}
سؤال این مرد درباره فرموده خداوند تعالی :
{قُلْ هَلْ عِنْدَكُمْ مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا} صدق الله العظيم
است و میخواهد از پیش خود آن را تفسیر و تأویل کرده و بگوید مقصود خداوند علوم خفیه است و میخواهد -با این تفسیر- از علوم ظنی که نزد خودشان است، پیروی کنند. هیهات که چنین باشد، بلکه مقصود خداوند تعالی از این فرموده:
{قُلْ هَلْ عِنْدَكُمْ مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ }صدق الله العظيم[الأنعام:۱۴۸]
{بگو: «آیا نزد شما علمی (وحیانی) است، تا آن را برایمان بیرون آورید؟ شما فقط از پندارهای بیاساس پیروی میکنید، و تخمین های نابجا میزنید.»}
علومی است که در کتاب خداوند آمده و بر انبیاء نازل شده است .
تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{اِئْتُونِي بِكِتَابٍ مِنْ قَبْلِ هَذَا أَوْ أَثَارَةٍ مِنْ عِلْمٍ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ} صدق الله العظيم[الأحقاف:۴]
{ اگر راست میگویید، کتابی پیش از این یا اثر و بازماندهای از دانشی (وحیانی) نزد من آرید.» }
منظورعلوم ظنّی که از پیش خودتان آوردهاید نیست، بلکه مقصود علم حق و قاطعی است که بدون کوچکترین شک و تردیدی از جانب خداوند آمده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ إِنْ عِنْدَكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ بِهَذَا أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ (۶۸) قُلْ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لَا يُفْلِحُونَ (۶۹) } صدق الله العظيم[یونس]
{شما دلیلی بر این [ادعا] ندارید، آیا چیزی را که نمیدانید به خداوند نسبت میدهید؟ (۶۸) بگو کسانی که بر خداوند دروغ میبندند، رستگار نمیشوند (۶۹)}
ای مرد! بیا و درباره مسائلی که به کار اسلام و مسلمین میآید با ما بحث و مجادله کن یا اینکه میببینی اگر در مواردی چون نفی شفاعت یا معصوم نبودن انبیاء و امام مهدی از خطا یا نفی عذاب قبر ویا نفی حد سنگسار زناکاران یا نفی شفاعت بنده درمحضر پروردگار و معبود با ما مجادله کنی؛ حجت در برابر شما اقامه خواهد شد؟ اما با کمال تأسف انگار که امام ناصر محمد شاگردی است که در نزد شما علوم بیاساس و بیفایده را آموزش دیده و حالا آمدهاید تا از او درباره دروسی که نزد خود دارید سؤال کنید! هیهات هیهات؛ به پروردگار آسمانها و زمین سوگند؛ اگر از آیات قرآن عظیم با من مجادله کنید، به اذن خداوندی که به انسان-امام مهدی- بیان حق قرآن را آموخته است؛ با دانش قرآنی و دلایل قاطعی که وادار به سکوتتان میکند برهمه شما غلبه خواهم کرد... باور شما در باره معصوم بودن انبیاء و مهدی منتظر از ارتکاب خطا، شم ارا به مبالغه در حق انبیاء و مهدی منتظر کشانده است تا جایی که به جای خداوند ما را می خوانید!( به درگاه ما دعا میکنید) و ما از این خواندن و شرک شما برائت میجوییم.
ای مرد! بله این من هستم امام مهدی ناصر محمد یمانی که پیش از این فتوا دادهام ممکن است دست فرشته خداوند عتید از نوشتن گناهان زیاد من عاجز شده باشد، قطعاً من فتوا به معصوم بودن خود از خطا نمی دهم؛ اما از دادن نسبت ناروا به خداوند معصوم هستم، چرا که دنبال ظن و گمان به راه نمیافتم و گمان انسان را به حق نمی رساند و او را از حق بینیاز نمی کند. مثال امام مهدی مانند همه انبیاء و أئمه مکرم اهل بیت است. خداوند انبیاء و ائمه کتاب را از خطا معصوم نگه نداشته و هر یک از آنها که در حق خود ظلم کند و به سوی خداوند بازگردد و بدی را با خوبی جبران کرده و به درگاه خداوند استغفار کند؛ پروردگار او را مورد مغفرت قرار میدهد که خدای من غفور و رحیم است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ وَأَلْقِ عَصَاكَ ۚ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّىٰ مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ ۚ يَا مُوسَىٰ لَا تَخَفْ إِنِّي لَا يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ ﴿١٠﴾إِلَّا مَنْ ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْنًا بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿١١﴾ } صدق الله العظيم [النمل].
{ و عصایت را بیفکن! -هنگامی که (موسی) به آن نگاه کرد، دید (با سرعت) همچون ماری به هر سو میدود (ترسید و) به عقب برگشت، و حتی پشت سر خود را نگاه نکرد- ای موسی! نترس، که رسولان در نزد من نمیترسند! (۱۰) مگر کسی که ستم کند؛ سپس بدی را به نیکی تبدیل نماید، که (توبه او را میپذیرم، و) من غفور و رحیمم! (۱۱)}
به اعتراف نبی خداوند موسی که با کشتن ناحق یک انسان در حق خود ظلم کرده بود نگاه کنید؛ خداوند تعالی میفرماید:
{ وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَىٰ آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا ۚ وَكَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ (۱۴) وَدَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَىٰ حِينِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلَانِ هَٰذَا مِنْ شِيعَتِهِ وَهَٰذَا مِنْ عَدُوِّهِ ۖ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِنْ شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَىٰ فَقَضَىٰ عَلَيْهِ ۖ قَالَ هَٰذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ ۖ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِينٌ (۱۵)قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (۱۶) قَالَ رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَيَّ فَلَنْ أَكُونَ ظَهِيرًا لِلْمُجْرِمِينَ (۱۷) }صدق الله العظيم [القصص].
{ هنگامی که (موسی) نیرومند و کامل شد، حکمت و دانش به او دادیم؛ و این گونه نیکوکاران را جزا میدهیم! (۱۴) او به هنگامی که اهل شهر در غفلت بودند وارد شهر شد؛ ناگهان دو مرد را دید که به جنگ و نزاع مشغولند؛ یکی از پیروان او بود (و از بنی اسرائیل)، و دیگری از دشمنانش، آن که از پیروان او بود در برابر دشمنش از وی تقاضای کمک نمود؛ موسی با عصایش ضربه ای به او زد و کار او را ساخت (و بر زمین افتاد و مرد)؛ موسی گفت: «این از عمل شیطان بود، که او دشمن و گمراهکننده آشکاری است» (۱۵) (سپس) عرض کرد: «پروردگارا! من به خویشتن ستم کردم؛ مرا ببخش!» خداوند او را بخشید، که او غفور و رحیم است! (۱۶) عرض کرد: «پروردگارا! به شکرانه نعمتی که به من دادی، هرگز پشتیبان مجرمان نخواهم بود!» (۱۷)}
آیا علی رغم اینکه نبی خداوند موسی به گناه خود مبنی بر کشتن بناحق یک انسان و ظلم درحق خود اعتراف کرده است؛ خطای او را انکار میکنید؟ هرچند که او ضربه را به قصد کشتن وارد نکرد؛ اما عصای او به ناحیه ای از سر در نزدیکی گوش (شقیقه گاه) اصابت کرد که کشنده بود و ضربه باعث مرگ آن شخص شد و او با انابه و توبه به خداوند رو کرد و خداوند او را بخشید که پروردگار من غفور ورحیم است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ وَأَلْقِ عَصَاكَ ۚ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّىٰ مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ ۚ يَا مُوسَىٰ لَا تَخَفْ إِنِّي لَا يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ ﴿١٠﴾إِلَّا مَنْ ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْنًا بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿١١﴾ } صدق الله العظيم [النمل].
{ و عصایت را بیفکن! -هنگامی که (موسی) به آن نگاه کرد، دید (با سرعت) همچون ماری به هر سو میدود (ترسید و) به عقب برگشت، و حتی پشت سر خود را نگاه نکرد- ای موسی! نترس، که رسولان در نزد من نمیترسند! (۱۰) مگر کسی که ستم کند؛ سپس بدی را به نیکی تبدیل نماید، که (توبه او را میپذیرم، و) من غفور و رحیمم! (۱۱)}
ای کسانی که در حق انبیاء و ائمه کتاب مبالغه می کنید! از خدا بترسید. آنها نیز مانند شما بندگان خداوند هستند و مرتکب خطا میشوند؛ پس به سوی خداوند توبه کرده و او را غفور و رحیم مییابند. به خدا که اگر خداوند بخواهد هر انسانی را برای اولین خطایش مجازات کند که در روی زمین انسانی باقی نمی ماند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ وَلَوْ يُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِمَا كَسَبُوا مَا تَرَكَ عَلَىٰ ظَهْرِهَا مِنْ دَابَّةٍ وَلَٰكِنْ يُؤَخِّرُهُمْ إِلَىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى ۖ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِعِبَادِهِ بَصِيرًا }صدق الله العظيم [فاطر:45].
{اگر خداوند مردم را به سبب کارهایی که انجام دادهاند مجازات کند، جنبندهای را بر پشت زمین باقی نخواهد گذاشت! ولی (به لطفش) آنها را تا سرآمد معیّنی تأخیر میاندازد (و مهلت اصلاح میدهد) امّا هنگامی که اجل آنان فرا رسد، او نسبت به بندگانش بیناست }
به همین ترتیب درمورد نبی خداوند یونس؛ به خطای او بنگر که به گمان اینکه خداوند برطبق وعدهای که داده بود –عمل نکرده و- بر قوم او عذاب نازل نخواهد کرد؛ مأموریت دعوت خود را رها کرد و پیش خود گفت: "حال که خداوند آنها را با وجود کافر بودن نسبت به خود،عذاب نکرده و به آنها رحم کرده است؛ پس من نیز در صورتی که از دعوت به سوی او دست بکشم عذاب نخواهم شد" علت این گمان نیز عصبانیت او از دست خداوند بود که چرا به وعده خود عمل نکرده و قوم او را عذاب نمیکند و تصمیم گرفت تا پایان عمر؛ از ظاهر شدن در مقابلشان خودداری کند؛ چرا که گمان میکرد، دعوت او حاصلی جز کفر و تکذیب بیشترنبیشان یونس علیه الصلاة و والسلام ندارد. لذا تصمیم گرفت که همراه مسافران سوار قایق اجارهای شده و به دریا برود. صاحب قایق مرد طماعی بود و بیش از ظرفیت مسافر سوار کرد و نزدیک بود همگی در میان دریا غرق شوند. تصمیم گرفته شد برای جلوگیری از غرق همه مسافران، کسی به آب انداخته شود تا قایق سبک گردد. قرار شد قرعه بکشند و قرعه به نام او افتاد، پس دست و پایش را گرفته و او را به دریا انداختند. این تقدیر خداوند بود تا یونس جزای کار خود را ببیند، چرا که دعوت از مردم را به خاطر آنکه پروردگار مردمش را عذاب نکرده بود رها کرد. او نمیدانست بعد از او بر قومش چه گذشته است. او نمیدانست که خداوند عذاب را از قوم او برداشته و همگی آنان ایمان آوردهاند. به هر حال به خطای نبی خداوند یونس علیه الصلاة و السلام بازگردیم. خداوند تعالی میفرماید:
{ وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَىٰ فِي الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ }صدق الله العظيم [الأنبياء:۸۷]
{و ذاالنون [= یونس] را در آن هنگام که خشمگین (از میان قوم خود) رفت؛ و چنین میپنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت؛ در آن ظلمتها (ی متراکم) صدا زد: «(خداوندا!) جز تو معبودی نیست! منزّهی تو! من از ستمکاران بودم!»}
و خداوند تعالی میفرماید:
{ وَإِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ (۱۳۹) إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ (۱۴۰) فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ (۱۴۱) فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِيمٌ (۱۴۲) فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ (۱۴۳) لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ (۱۴۴) فَنَبَذْنَاهُ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ سَقِيمٌ (۱۴۵) وَأَنْبَتْنَا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِنْ يَقْطِينٍ (۱۴۶) وَأَرْسَلْنَاهُ إِلَى مِئَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ (۱۴۷) فَآَمَنُوا فَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِينٍ(۱۴۸) }صدق الله العظيم [الصافات].
{ و یونس از رسولان (ما) است! (۱۳۹) زمانی را که به سوی کشتی پر فرار کرد. (۱۴۰) و با آنها قرعه افکند، (و قرعه به نام او افتاد و) مغلوب شد! (۱۴۱) (او را به دریا افکندند) و ماهی عظیمی او را بلعید، در حالی که مستحقّ سرزنش بود! (۱۴۲) و اگر او از تسبیحکنندگان نبود... (۱۴۳) تا روز قیامت در شکم ماهی میماند! (۱۴۴) (به هر حال ما او را رهایی بخشیدیم و) او را در یک سرزمین خشک خالی از گیاه افکندیم در حالی که بیمار بود! (۱۴۵) و بوته کدوئی بر او رویاندیم (۱۴۶) و او را به سوی جمعیّت یکصد هزار نفری -و بیشتر- فرستادیم! (۱۴۷) آنها ایمان آوردند، از این رو تا مدّت معلومی آنان را از مواهب زندگی بهرهمند ساختیم! (۱۴۸)}
ای "العربی"؛ آیا خداوند در حق نبیّ خود یونس که برای تمام عمر دنیوی و تا رسیدن روز برانگیختگی به زندانی بودن در شکم ماهی در ظلمات سه گانه شب و دریا و شکم ماهی محکوم شده بود، ظلم کرده است؟ و خداوند تعالی میفرماید:
{ وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَىٰ فِي الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ }صدق الله العظيم [الأنبياء:۸۷]
{و ذاالنون [= یونس] را (به یاد آور) در آن هنگام که خشمگین (از میان قوم خود) رفت؛ و چنین میپنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت؛ در آن ظلمتها (ی متراکم) صدا زد: «(خداوندا!) جز تو معبودی نیست! منزّهی تو! من از ستمکاران بودم!»}
اما نبی خداوند یونس، خداوند را از ظلم در حق خود بری میداند؛ بلکه اعتراف میکند که خود در حق خود ظلم کرده است و توبه کرده و با انابه به سمت خداوند باز گشته و میگوید:
{سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم.
{منزّهی تو! من از ستمکاران بودم!»}
اما شما شیعیان عقیده عصمت انبیاء و ائمه کتاب را بر اساس یکی از آیات متشابه قرآن پایه ریزی کردهاید و آن این فرموده خداوند تعالی است که :
{ وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي ۖ قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ (۱۲۴) }صدق الله العظيم [البقرة].
{هنگامی که خداوند، ابراهیم را با کلمات[اوامری] آزمود. و او به خوبی از عهده آن برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم!» ابراهیم عرض کرد: «از دودمان من (نیز امامانی قرار بده!)» خداوند فرمود: «پیمان من، به ستمکاران نمیرسد!}
و آن از متشابهات است و تشابه در این کلمه نهفته است:{الظَّالِمِينَ}
کسانی که به عصمت انبیاء و ائمه کتاب باور دارند؛ تصور م کنند منظور خداوند از "ظلم خطا و اشتباه " است که میفرماید:
{قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي ۖ قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ (۱۲۴) }صدق الله العظيم [البقرة].
{ من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم!» ابراهیم عرض کرد: «از دودمان من نیز؟ خداوند فرمود: «پیمان من، به ستمکاران نمیرسد!}
کسانی که به عصمت عقیده دارند، فکر کردهاند منظور خداوند از ظلم ؛"اشتباه و خطا"است. ولی حاشا که خداوند، خود در این آیات؛ کلام خود را نقض کند که میفرماید:
{ وَأَلْقِ عَصَاكَ ۚ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّىٰ مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ ۚ يَا مُوسَىٰ لَا تَخَفْ إِنِّي لَا يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ ﴿١٠﴾إِلَّا مَنْ ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْنًا بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿١١﴾ }صدق الله العظيم [النمل].
{ و عصایت را بیفکن! -هنگامی که (موسی) به آن نگاه کرد، دید (با سرعت) همچون ماری به هر سو میدود (ترسید و) به عقب برگشت، و حتی پشت سر خود را نگاه نکرد- ای موسی! نترس، که رسولان در نزد من نمیترسند! (۱۰) مگر کسی که ستم کند؛ سپس بدی را به نیکی تبدیل نماید، که (توبه او را میپذیرم، و) من غفور و رحیمم! (۱۱)}
ممکن است یک نفر سؤال کند: "ناصر محمد پس مقصود خداوند از این فرموده چیست که :
{قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي ۖ قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ (۱۲۴) }صدق الله العظيم [البقرة].
{ من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم!» ابراهیم عرض کرد: «از دودمان من نیز؟ خداوند فرمود: «پیمان من، به ستمکاران نمیرسد!}"
امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ میگوید:
منظور خداوند از کلمه ظلم در اینجا، شرک به خداوند است نه ارتکاب خطا و اشتباه، سزاوار خداوند نیست که رسول یا امامی را برگزیند که دچار شرک به خداست چرا که این امر حاصلی جز شرک بیشتر مشرکان ندارد. بلکه خداوند انبیاء و ائمه کتاب را از ظلم شرک معصوم نگاه داشته و آنها را برمیانگیزد تا مردم را از عبادت بندگان خارج و به سوی عبادت خداوند یگانه و بی شریک هدایت نمایند. از خدا بترسید و از ما پیروی کنید تا شما را با بیان حق قرآن مجید به راه خداوند عزیز و حمید هدایت کنیم.
اما شما میخواهید درجه علمی من درباره علوم خودتان را امتحان کنید؟ الحمدالله رب العالمین که من بسیاری از علومی که از خودتان آوردهاید را نمی دانم؛ علومی که از جانب خداوند هیچ نشان و دلیلی برای (درستی) شان نیامده است. مرا امتحان نکنید. من علوم ظن شما را نیاموخته و به آنها احتیاجی ندارم. اصطلاحاتتان برای خودتان باشد و به علوم ظنی خود شاد باشید که خداوند با بیان حق قرآن عظیم مرا توانا و بینیاز ساخته است تا کسی را که بخواهد راه راست را برگزیند؛ راهنمایی کنم. به کسی که شما را به سوی پذیرش حکمیت کتاب خداوند قرآن عظیم دعوت میکند، پاسخ مثبت دهید و بیایید تا حکم خدا را در مواردی که در آن اختلاف دارید برایتان از قرآن عظیم استخراج کنم تا حق را ثابت و باطل را نابود گردانم و با حق؛ هر آنچه را که باطل است، به کلی محو و نابود نمایم.
خداوند مرا برنیانگیخته است تا با علومی که از نزد خود و بر اساس گمان و تصور خود ساختهاید؛ برشما غلبه کنم. بلکه آمدهام تا با دلایل و حجتهای برگرفته از آیات محکم قرآن شما را خاموش سازم؛ چنان که در مورد" عصمت انبیاء و ائمه کتاب از خطا" چنین کردم و با برهان قاطعی که از آیات محکم قرآن برایتان آوردم ثابت کردم آنها از دادن نسبت ناروا به خداوند معصومند. آنها درقبال دادن نسبت دروغ به خداوند معصوم هستند؛ همان گونه که در کلام نبی و کلیم خداوند؛ موسی علیه الصلاة و السلام میبینیم که در جواب به فرعون میگوید:
{ حَقِيقٌ عَلَى أَنْ لا أَقُولَ عَلَى اللَّهِ إِلا الحقّ قَدْ جِئْتُكُمْ بِبَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَرْسِلْ مَعِيَ بَنِي إِسْرَائِيلَ (۱۰۵) }
صدق الله العظيم [الأعراف].
{سزاوار است که از طرف خدا چیزی جز به حق نگویم(به خداوند جز حق نسبت ندهم)، همانا دلیلی بس روشن از جانب پروردگارتان برای شما آوردهام، پس بنیاسرائیل را با من بفرست.}
اما نمیبینیم که موسی، دربرابر فرعون خود را از انجام عمل خطا تبرئه کند و فرعون میگوید:
{ قَالَ أَلَمْ نُرَبِّكَ فِينَا وَلِيداً وَلَبِثْتَ فِينَا مِنْ عُمُرِكَ سِنِينَ (۱۸) وَفَعَلْتَ فَعْلَتَكَ الَّتِي فَعَلْتَ وَأَنتَ مِنَ الْكَافِرِينَ (۱۹) قَالَ فَعَلْتُهَا إِذاً وَأَنَا مِنَ الضَّالِّينَ (۲۰) فَفَرَرْتُ مِنكُمْ لَمَّا خِفْتُكُمْ فَوَهَبَ لِي رَبِّي حُكْماً وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُرْسَلِينَ (۲۱) } صدق الله العظيم [الشعراء].
{ (فرعون) گفت: «آیا ما تو را در کودکی در میان خود پرورش ندادیم، و سالهایی از زندگیت را در میان ما نبودی؟! (۱۸) و سرانجام، آن کارت را (که نمیبایست انجام دهی) انجام دادی (و یک نفر از ما را کشتی)، و تو از ناسپاسانی!» (۱۹)(موسی) گفت: «من آن کار را انجام دادم در حالی که از بیخبران بودم! (۲۰) پس هنگامی که از شما ترسیدم فرار کردم؛ و پروردگارم به من حکمت و دانش بخشید، و مرا از پیامبران قرار داد! (۲۱)}
ای مردم، من امام مهدی سزاوار نیست که جز حق به خدا نسبت دهم و شایسته حق نیست که برای باوراندن این که من امام مهدی منتظر هستم، از خواستههای شما پیروی کند. بین من و شما حجتی جز کتاب خداوند قرآن عظیم و سنت حق رسول او –به شرطی که برخلاف آیات محکم قرآن عظیم نباشند- وجود ندارد. از شما و مسیحیان و یهودیان دعوت میکنم تا تورات و انجیل و احادیث بیان شده در سنت نبوی را به آیات محکم قرآن عظیم عرضه کنید. هرچرا که مغایر با آیات محکم قرآن عظیم یافتید- بدانید- دروغ است و از جانب خداوند و رسول او نیست، فرقی ندارد که آن را تورات یا انجیل پیدا کرده باشید یا در احادیث سنت نبوی، اساس دعوت امام مهدی ناصر محمد یمانی بر این امر پایه گذاری شده است. اگر میتوانید عرش عظیم خداوند را جابجا کنید؛ اساس دعوت مرا نیز میتوانید برهم بزنید! آیا میتوانید-عرش خداوند را جابجا کنید؟-. باخداست که قلب مرا ثابت نگه داشته و از مکر و سیاستهای شما حفظ نماید که سرانجام مکر شما شکست خواهد خورد، حتی اگر به اندازه طول عمر مهدی افسانهایتان با شما گفتگو کنم، همان اسطوره غایبی که شما از نزد خود او را به عنوان خلیفه خداوند برگزیده اید -درحالی که چنین اختیاری ندارید- و به جای خداوند؛ او را میخوانید.
تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{ وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ (۶۸) } صدق الله العظيم [القصص].
{پروردگار تو هر چه بخواهد میآفریند، و هر چه بخواهد برمیگزیند؛ آنان اختیاری ندارند؛ منزه است خداوند، و برتر است از همتایانی که برای او قائل میشوند!}
وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين..
الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
اقتباس: اضغط للقراءة