الموضوع: معجزه‌های خارق العاده مریم عذرا

1

معجزه‌های خارق العاده مریم عذرا...

الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني
30 - ذو القعدة - 1443 هـ
29 - 06 - 2022 مـ
۸ – تیر – ۱۴۰۱ ه.ش.
08:24 صبح
(بحسب التّقويم الرّسميّ لأمّ القرى)
[لمتابعة رابط المشاركة الأصلية للبيان]
https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=388179
______________
معجزه‌های خارق العاده مریم عذرا...

بِسم الله الرّحمن الرحيم. صلوات و سلام بر انبیا و صدّیقان و شهدا و صالحان در تمام مکان‌ها و زمان‌ها تا یوم الدین و اما بعد...
خداوند، برای آماده کردن زمینه‌ی آفرینش بنده‌اش مسیح عیسی بن مریم با القای کلمه «کن فیکون» به مریم و همچنین جهت آماده سازی زمینه‌ی تصدیق امر پروردگار عالمیان توسط مریم در مورد معجزه بارداری [بدون اینکه دست بشری به او رسیده باشد] با معجزه‌های خارق العاده که در عالم واقعیات رخ می‌دادند، مریم دختر عمران را یاری و تأیید نمود.
بعد از آن‌که عموهایش بر سراینکه چه کسی عهده‌دار سرپرستی مریم، دختر برادرشان «عمران بن یعقوب» باشد، نزد قاضی به نزاع پرداختند، حکم خداوند بر این شد که سرپرست او از راه قرعه‌کشی انتخاب شود. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{ذَٰلِكَ مِنْ أَنبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ ۚ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلَامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ ‎﴿٤٤﴾} صدق الله العظیم [آل عمران]
خداوند عموی او «زکریا بن یعقوب» را که صلوات و سلام خدا بر آنان باد، به عنوان سرپرست او برگزید. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَكَفَّلَهَا زَكَرِيَّا ۖ كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزْقًا ۖ قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّىٰ لَكِ هَٰذَا ۖ قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ ۖ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَن يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ ‎﴿٣٧﴾‏} صدق الله العظیم [آل عمران].
اما نمی‌بینم که نبیّ‌الله زکریا زمانی که برای مریم غذا می‌آورد، در مورد رزق و انواع خوراکی‌هایی که هنگام ورودش به محراب، نزد مریم می‌یافت، هر بار از او سؤال کند. با وجود اینکه هر وقت وارد محراب او می‌شد تا برایش غذا بیاورد، متوجه وجود آنها می‌گردید، اما گمان می‌کرد یکی از عموهایش، قبل از آمدن او، این خوراکی‌ها را برای مریم آورده‌است.
مریم دریافت که عموی او [زکریا] چنین گمانی دارد و فکر می‌کند یکی از عموهایش برایش خوراک می‌آورد و برای همین در مورد اینکه چه کسی آنها را می‌آورد از او سؤال نمی‌کند، چون به هیچ‌وجه برایش موضوع عجیبی نیست، چون آن خوراکی‌ها در بازار موجود بود و لذا وقتی که زکریا وارد محراب مریم می‌شد با وجود دیدن خوراکی‌ها، از مریم سؤالی نمی‌کرد. مریم دریافت دلیل سؤال نکردن عمویش این است که گمان می‌کند یکی از عموهایش آنها را می‌آورد، درحالی‌که از نزد هیچ‌یک ازعموهایش نبود.
یک روز که زکریا غذا می‌آورد تا با مریم بخورند، مریم خواست عموی خود زکریا را [که صلوات و سلام خدا بر آنان باد] شگفت‌زده کند، پس سفره ضیافتی پهن کرد و انواع مختلف انگور [سیاه و سفید و با دانه و بی‌دانه] و پرتقال و انار و هندوانه و انجیر و تمام انواع میوه‌هایی را در آن نهاد که عمویش زکریا می‌دانست فصل آنها نیست و اصلاً در بازار پیدا نمی‌شوند.
عمویش در موعد صرف غذا، برایش خوراک آورد و از دیدن سفره ضیافتی که مریم در محرابش برای عموی خود زکریا ترتیب داده‌ و انواع خوراکی‌های لذیذ در آن بود، غافلگیر شد. به خصوص وجود انواع گوناگون از هر میوه‌ که مریم می‌دانست عمویش زکریا خبر دارد اصلاً فصل آن میوه‌ها نیست و در بازار وجود ندارند، لذا از دیدن انواع میوه‌هایی که اصلاً فصل آنها نبود، شگفت‌زده شد. اینجا بود که حیرت‌زده از مریم در مورد میو‌ه‌های تازه‌ای سؤال کرد که نه تنها فصلشان نبود، بلکه انواع مختلف از یک میوه [آن‌هم تازه‌ و با طراوت] آنجا بود. پس گفت: «مریم، این را از کجا آورده‌ای؟ الآن فصل این میوه‌ها نیست؟». [مریم] پاسخ داد: «این از نزد خداوند است، همانا که خداوند به هر کس که بخواهد بدون حساب روزی می‌دهد». پس زکریا به او گفت: «و خداوند چگونه به تو روزی می‌رساند، آیا ملائکه این میوه‌ها را از بهشت می‌آورند؟»‌ مریم گفت: «نه پدر من، این من هستم که این میوه‌ها و تمام آنچه را که نزد من می‌بینی، می‌سازم و آن‌طور که پیش خود فکر کردی هیچ‌یک از عموهایم اینها را نمی‌آورند. از آنجا که شما هر روز خوراکی‌‌هایی را که نزد من است، می‌بینید ولی نپرسیدید چه کسی آنها را می‌آورد، خواستم غافلگیرتان کنم.»
زکریا گفت: «چگونه اینها را درست می‌کنی؟» . مریم پاسخ داد: «پدر من، چه چیزی می‌خواهی»؟ او چیزی را خواست که هنوز فصلش نرسیده‌بود. پس [مریم] خاک و آب آورد و چیزی به شکل آنچه که عمویش زکریا خواسته بود [ یعنی رُطَبِ تر و تازه] را با خاک درست کرد و گفت: «خدایا این را رُطَبِی تازه قرار ده» و خداوند درخواست او را اجابت فرمود و آن نوبرانه‌های خاکی تبدیل به رُطَبِ تازه شدند و سپس گفت: «بفرمایید عموی عزیزم». زکریا آنچه را که مریم در برابر چشم او ساخته بود، یعنی رُطَبِی را که بدون درخت نخل، از خاک درست کرد، خورد و وقتی از آن خورد دید که به حق رُطَبی تر و تازه و شیرین است، درست مثل رُطَبِ‌های شناخته‌شده که به وقت خود می‌رسند. او قدرت خداوند را دید که چگونه دعای مریم را اجابت کرد و بدون درخت، میوه و‌ بدون نخل، رُطَب برایش فراهم ساخت. اینجا بود که زکریا با یقین کامل [به اجابت دعایش] به درگاه پروردگارش دعا کرد و خداوند تعالی می‌فرماید:
{هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ ۖ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِن لَّدُنكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً ۖ إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ ‎﴿٣٨﴾‏ فَنَادَتْهُ الْمَلَائِكَةُ وَهُوَ قَائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرَابِ أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيَىٰ مُصَدِّقًا بِكَلِمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَسَيِّدًا وَحَصُورًا وَنَبِيًّا مِّنَ الصَّالِحِينَ ‎﴿٣٩﴾‏ قَالَ رَبِّ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَقَدْ بَلَغَنِيَ الْكِبَرُ وَامْرَأَتِي عَاقِرٌ ۖ قَالَ كَذَٰلِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ ‎﴿٤٠﴾‏ قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّي آيَةً ۖ قَالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ إِلَّا رَمْزًا ۗ وَاذْكُر رَّبَّكَ كَثِيرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ ‎﴿٤١﴾‏} صدق الله العظیم [آل عمران].
از آنجا که همسر زکریا در سن یائسگی بود و نمی‌توانست باردار شود، زکریا به اجابت شدن دعایش یقین نداشت، ولی [با دیدن آنچه که برای مریم رخ داد] یقین کرد کسی که دعای مریم را مستجاب فرموده و بدون درخت، میوه و بدون نخل، رطب تازه برایش مهیا می‌فرماید، حتماً دعای او را هم مستجاب خواهد کرد، ولو اینکه همسرش نازا باشد. همانا که پروردگار بر هر کاری قادر و تواناست. پس به درگاه پروردگارش دعا کرد تا ذریّه‌ای طیبه به او عنایت فرماید، حتی اگر همسرش نازا باشد، چراکه پروردگارم شنونده‌ی دعاست و بر هر کاری قادر و تواناست. چون دید که مریم که صلوات و سلام بر او باد، چه معجزه‌های خارق العاده‌ای دارد و لذا به درگاه پروردگارش دعا کرد و در آن لحظه، ایمان و یقین داشت که خداوند دعایش را اجابت می‌فرماید، با اینکه قبلاً هم دعا می‌کرد، اما به دلیل یائسه شدن همسرش و ناتوانی او در باردار شدن، یقین نداشت که دعایش اجابت شود. ولی [این بار] زکریا در برابر چشمانش شاهد معجزه‌ی اجابت شدن دعای مریم از سوی خدا بود، اما نمی‌بینیم زکریا، مریم را واسطه دعا به درگاه پروردگارش کرده و از او بخواهد تا به درگاه خداوند برایش دعا کند که ذریه‌ای طیب و پاک به زکریا بدهد، او می‌دانست که این کار، شرک به خداوند است. بلکه زکریا مستقیم به درگاه پروردگارش دعا نمود چون یقین داشت، خداوند بی‌شک‌وتردید دعایش را اجابت خواهد کرد، همان‌طور که دعای مریم را بدون اسبابِ طبیعیِ فیزیکی اجابت کرد. خداوند تعالی می‌فرماید:
{هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ ۖ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِن لَّدُنكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً ۖ إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ ‎﴿٣٨﴾‏ فَنَادَتْهُ الْمَلَائِكَةُ وَهُوَ قَائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرَابِ أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيَىٰ مُصَدِّقًا بِكَلِمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَسَيِّدًا وَحَصُورًا وَنَبِيًّا مِّنَ الصَّالِحِينَ ‎﴿٣٩﴾‏ قَالَ رَبِّ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَقَدْ بَلَغَنِيَ الْكِبَرُ وَامْرَأَتِي عَاقِرٌ ۖ قَالَ كَذَٰلِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ ‎﴿٤٠﴾‏ قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّي آيَةً ۖ قَالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ إِلَّا رَمْزًا ۗ وَاذْكُر رَّبَّكَ كَثِيرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ ‎﴿٤١﴾‏ وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَىٰ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ ‎﴿٤٢﴾‏ يَا مَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَاسْجُدِي وَارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ ‎﴿٤٣﴾‏ ذَٰلِكَ مِنْ أَنبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ ۚ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلَامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ ‎﴿٤٤﴾‏ إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ ‎﴿٤٥﴾‏وَيُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا وَمِنَ الصَّالِحِينَ ‎﴿٤٦﴾‏ قَالَتْ رَبِّ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ ۖ قَالَ كَذَٰلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ ۚ إِذَا قَضَىٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ ‎﴿٤٧﴾‏ وَيُعَلِّمُهُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنجِيلَ ‎﴿٤٨﴾‏ وَرَسُولًا إِلَىٰ بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ ۖ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ ۖ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِ اللَّهِ ۖ وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ‎﴿٤٩﴾‏ وَمُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَلِأُحِلَّ لَكُم بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ ۚ وَجِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ‎﴿٥٠﴾‏ إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ ۗ هَٰذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ ‎﴿٥١﴾‏} صدق الله العظيم [آل عمران].
و اما در مورد نبی‌ّالله زکریا، او در شامگاه، همان روزی که دعا کرد، از همسرش خواست تا با او هم‌بستر شود و به او گفت: «تا خداوند از نزد خود یاوری به ما عنایت فرماید». همسرش تبسمی کرد و خندید و گفت: «از رحمت خدا مأیوس نیستیم» و خواسته همسرش، نبی‌الله زکریا را برآورده کرد و خداوند یحیی را بر آنان مقرر داشت و درست سه ماه بعد از گذشتن آن روز، درحالی‌که زکریا در محراب به نماز ایستاده بود، بعد از اینکه در انتهای نماز فجر، دعای قنوت را خواند، ملائکه وارد محرابش شدند و جبرئیل به شکل یک انسان در برابرش ظاهر شد. پس نماز فجرش را کامل کرد و جبرئیل به او گفت: «سلام و رحمت خدا بر تو باد» و [زکریا] گفت: «سلام و رحمت و برکات خدا بر تو باد». گفت: «ای زکریا! ما تو را به فرزند پسری بشارت می‌دهیم که نامش «یحیی» است و پیش از این، هم‌نامی برای او قرار نداده‌ایم». زکریا شگفت‌زده شد چون در آن زمان فراموش کرده‌بود که با یقین به اجابت شدن دعایش، به درگاه پروردگار دعا کرده‌ و با وجود نازا بودن و یائسه شدن همسرش، در زمان دعا، اطمینان داشت که خداوند آن را اجابت می‌کند. اما زمانی که ملائکه برایش بشارت آوردند، یقینی مانند لحظات دعا [در روزی که شاهد معجزه‌ها بود] نداشت. برای همین حیرت‌زده‌ شد که چگونه ممکن است با وجود نازا بودن همسرش و سن بالا و افتاده شدن خودش، می‌تواند فرزندی داشته باشد. اما خداوند با علم غیب خود می‌دانست که زکریا حیرت خواهد کرد و لذا پاسخ این تعجب، قبلاً همراه جبرئیل و ملائکه [که سلام و صلوات خدا بر آنان باد] نازل شده‌بود. خداوند تعالی می‌فرماید:
{يَا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ يَحْيَىٰ لَمْ نَجْعَل لَّهُ مِن قَبْلُ سَمِيًّا ‎﴿٧﴾‏ قَالَ رَبِّ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيًّا ‎﴿٨﴾‏ قَالَ كَذَٰلِكَ قَالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَقَدْ خَلَقْتُكَ مِن قَبْلُ وَلَمْ تَكُ شَيْئًا ‎﴿٩﴾‏ قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّي آيَةً ۚ قَالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَ لَيَالٍ سَوِيًّا ‎﴿١٠﴾‏ فَخَرَجَ عَلَىٰ قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَىٰ إِلَيْهِمْ أَن سَبِّحُوا بُكْرَةً وَعَشِيًّا ‎﴿١١﴾‏} صدق الله العظیم[مريم].
و این فراهم ساختن زمینه‌ی معجزه‌ی بزرگ برای مریم بود [که صلوات و سلام خدا بر آنان باد] و آن معجزه، باردار شدن مریم بود بدون اینکه دست بشری به او رسیده‌باشد یا مرتکب گناهی شود، بلکه با کلمه الهی «کن فیکون» در همان ساعت باردار شد و در همان روز فرزندش را به دنیا آورد و این امر به درخواست مریم [صلوات و سلام خدا بر او] نبود بلکه به‌ دلیل درخواست و دعای مادرش بود و خداوند دعای مادر مریم را استجابت نمود. او فرزند پسری می‌خواست اما دختر به دنیا آورد و خداوند یقین و گمان او را مورد آزمایش قرار داد که در ظاهر زمانی که دختر به دنیا آورد، گویا دعایش مستجاب نشده‌بود، چون پسر مانند دختر نیست.ولی گمان او به خدا این بود که درخواستش اجابت شده‌است اما آن‌طور که خداوند سبحان می‌خواهد، برای همین گفت: خداوند بهتر می‌داند که چه به دنیا آورده‌ام و باشد که خداوند او را عامل خیر برای دین خود قرار دهد. خداوند تعالی می‌فرماید:
{إِذْ قَالَتِ امْرَأَتُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّي ۖ إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ‎﴿٣٥﴾‏ فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُهَا أُنثَىٰ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَلَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنثَىٰ ۖ وَإِنِّي سَمَّيْتُهَا مَرْيَمَ وَإِنِّي أُعِيذُهَا بِكَ وَذُرِّيَّتَهَا مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ ‎﴿٣٦﴾‏} صدق الله العظيم [آل عمران] .
لذا فرزند پسر [مسیح بن مریم] اجابت دعای مادر مریم بود که آرزو داشت فرزند پسری به دنیا بیاورد که برای دین خدا مفید باشد و پسر مانند دختر نیست. چون شوهرش عمران بن یعقوب درحالی‌ از دنیا رفته بود که زنش باردار بود، خداوند دعای او را اجابت کرد اما از راه معجزه‌ای که در آینده رخ می‌داد و دلیل آن هم یقین همسر عمران در مورد اجابت شدن دعایش توسط خداوند بود چرا که فرزندی را که هنوز در شکم داشت، آزاد کرده و به خداوند بخشیده بود و خداوند آن را پذیرفت، همانا که خداوند شنوا و آگاه است. خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَىٰ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ ‎﴿٤٢﴾‏ يَا مَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَاسْجُدِي وَارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ ‎﴿٤٣﴾‏ ذَٰلِكَ مِنْ أَنبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ ۚ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلَامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ ‎﴿٤٤﴾‏ إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ ‎﴿٤٥﴾ ‏وَيُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا وَمِنَ الصَّالِحِينَ ‎﴿٤٦﴾‏ قَالَتْ رَبِّ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ ۖ قَالَ كَذَٰلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ ۚ إِذَا قَضَىٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ ‎﴿٤٧﴾‏ وَيُعَلِّمُهُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنجِيلَ ‎﴿٤٨﴾‏ وَرَسُولًا إِلَىٰ بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ ۖ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ ۖ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِ اللَّهِ ۖ وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ‎﴿٤٩﴾‏ وَمُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَلِأُحِلَّ لَكُم بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ ۚ وَجِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ‎﴿٥٠﴾‏ إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ ۗ هَٰذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ ‎﴿٥١﴾‏ ۞ فَلَمَّا أَحَسَّ عِيسَىٰ مِنْهُمُ الْكُفْرَ قَالَ مَنْ أَنصَارِي إِلَى اللَّهِ ۖ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ ‎﴿٥٢﴾‏} صدق الله العظيم [آل عمران] .
و به تمام بشریت نوید و بشارت نوه [حفید] آدم، عیسی بن مریم را می‌دهم، صلوات و سلام خدا بر آنان باد.
و ممکن است پرسشگری بخواهد سؤال کند: «چگونه ممکن است مسیح عیسی بن مریم، نوه‌ی آدم باشد، او که از ذریّه‌ی آدم نیست، تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{إِنَّ مَثَلَ عِيسَىٰ عِندَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ ۖ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُن فَيَكُونُ ‎﴿٥٩﴾‏ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلَا تَكُن مِّنَ الْمُمْتَرِينَ ‎﴿٦٠﴾‏} صدق الله العظيم [آل عمران]»؟
خلیفه‌ی خدا، مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ به پرسشگران می‌گوید: «حفید» پسرِ دختر توست نه پسرِ پسرت، و اما «بنین» فرزندان ذکور [پسران] هستند که حامل ذریّه‌ی تو هستند. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَجَعَلَ لَكُم مِّنْ أَزْوَاجِكُم بَنِينَ وَحَفَدَةً وَرَزَقَكُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ ۚ أَفَبِالْبَاطِلِ يُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ يَكْفُرُونَ ‎﴿٧٢﴾‏} صدق الله العظيم [النحل].
چون پسر حامل ذریّه‌ و نسب پدر است و اما دختر، ذریّه‌ی داماد را بار برمی‌دارد. تصدیقِ فرموده‌ی خداوند تعالی:
{وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا ۗ وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيرًا ‎﴿٥٤﴾‏} صدق الله العظيم [الفرقان].
وسَلامٌ على المُرسَلين والحمد لله ربّ العالَمين..

صاحب علم کتاب و فصل الخطاب و سخن صواب، خلیفه‌ی خدا بر سراسر عالم، الإمام المهدی ناصر محمد اليماني.

======== اقتباس =========

اقتباس: اضغط للقراءة
اخرین به روز رسانی: 30-06-2022 03:17 AM
2

تأکید بر کووید گورکن...

ـ2ـ
الإمام المهديّ ناصر محمد اليمانيّ
18 - جمادى الأول - 1444 هـ
12 - 12 - 2022 مـ
۲۱- آذر- ۱۴۰۱ ه.ش.
04:59 صباحًا
(بحسب التّقويم الرّسميّ لأم القُرى)


[ لمتابعة رابط المشاركة الأصلية للبيان ]
https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=401963
___________

تأکید بر کووید گورکن...

برادر من عصام، درحالی‌که کنجکاوی تو را می‌کشد، اما در قلب من آتش غیرت نسبت به پروردگارم شعله می‌کشد که چطور او [مریم] این قدر به خداوند یقین داشت که با گِل چیزی به شکل میوه درست کرده و سپس به درگاه خداوند دعا می‌کرد تا بدل به میوه‌ی حقیقی شود! اگر من می‌خواستم چنین کاری بکنم، با وجود اینکه یقین دارم خداوند بر هر کاری قادر است، اما خودم را مسخره می‌کردم...
مریم! این‌همه یقین و اطمینان را از کجا آورده‌ای! چطور با وجود اینکه من نعیم اعظم خداوند را عبادت می‌کنم، اما مریم در یقین به اینکه دعایش اجابت می‌شود، از من پیشی گرفته‌است.... پایان خلاصه‌ای از نقل قول
لینک نقل قول:
https://mahdialumma.xyz/showthread.php?p=388200
پایان نقل قول از Nadia
انتهى الاقتباس
پاسخ بسیار مهم و روشنگر خلیفه‌ی خدا مهدی ناصر محمد یمانی به یکی از بانوان انصار، حبیبة الله «نادیا» که اجازه انتشار آن داده می‌شود ...

اگر به این حد از یقین برسی که از گِل، تمام میوه‌ها و خوراکی‌ها را بیافرینی و زمین را شکافته و چشمه‌ها از آن جاری سازی و به زمین بگویی: «باغی سرسبز باش که همان ثمرات و میوه‌هایی را بدهد که به متقیان، وعده‌ی آنها در بهشت نعیم داده‌شده‌است» و همچنین بگویی: « به اذن خداوند و پروردگار عالمیان رودهای شیر و عسل مصفی و شراب [که برای نوشندگان آن لذت‌بخش هستند] جاری شوید» و به اذن خدا، نادیا آنچه که می‌خواهی، رخ دهد و حتی این یقین به تو عطا شود که به چیزی بگویی باش و به اذن خداوند موجود شود [کن فیکون] ولی از حال پروردگارت باخبر باشی که در نفس خود حزین است، اگر خداوند این یقین را به تو عنایت کند که با گفتن «کن فیکون» به چیزی بگویی باش و به اذن الهی موجود شود، آیا با این کرامات خارق العاده و شگفت انگیز راضی خواهی شد؟ آیا به این یقین اندک که خداوند در مورد کلمه قدرت خود «کن فیکون» به تو داده‌است، شادمان و مسرور شده و به آن افتخار خواهی کرد؟!
این موضوع را درست ارزیابی کن، خواهی دید که پاسخی سخت در قلبت منفجر شده و قلبت می‌گوید: «پناه بر خدا که به تمام اینها و یا ملکوت بهشتی که به اندازه‌ی آسمان‌ها و زمین است راضی شوم. بلکه به خدا پناه می‌برم و نفسم را به او می‌سپارم تا مبادا قبل از اینکه خداوند در نفسش راضی شود و دیگر حزین و متحسر نباشد، به چیزی راضی گردم. امام آگاه و دانایِ من! اُف [مرگ] بر تمام این کرامت‌ها و توانایی‌ها باد! اُف بر بهشت نعیم باد هر چقدر بزرگ هم که باشد، هر چه که هست و هر چه که می‌خواهد باشد؛ هیهات، هیهات! به خداوند زمین و آسمان‌ها قسم، پروردگارم، نه با تمام ملکوتش و نه با فرمان «کن فیکون» بدون محدودیت در ملکوت مرا راضی نمی‌کند». اما می‌بینم پروردگارم در نفسش برای بندگانی متحسر و حزین است که از کوتاهی‌های خود در پیشگاه او پشیمان و نادم هستند، هلاک‌شدگانی که به خود ظلم کرده و گرفتار آتش جاودانی جهنم شده‌اند و خداوند به شما خبر داده‌است سخن تک‌تک آنها چیست:
{أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَىٰ عَلَىٰ مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّهِ وَإِن كُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ ‎﴿٥٦﴾‏} صدق الله العظيم [سورة الزمر]
و هم‌زمان می‌بینی پروردگارت در نفس خودشپنهانی سخنی را می‌گوید که نه کسی از بندگانش آن را می‌شنود و نه حاملان عرش الهی که بیش از تمام ملايکه به ذات الهی نزدیکتر هستند از آن خبر دارند و درک نمی‌کنند خداوندی که بر عرش بزرگ استیلا دارد در نفس خود چه می‌گوید:
{يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ‎﴿٣٠﴾‏ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ ‎﴿٣١﴾‏} صدق الله العظيم [سورة يس]
کرامات اندکی را که خداوند به مریم دختر عمران عنایت فرموده‌است [یعنی یقین به کلمات قدرت الهی] تو را از یقین به شناخت حقیقت نعیمی که از همه اینها بزرگتر است [یعنی تحقق رضوان نفس خداوند و رخت بر بستن حزن از او] به فتنه نیندازد.
اگر از کسانی باشی که خداوند شناخت حقیقت رضوان نفس خود را به آنان عنایت کرده‌است [یعنی کسانی که یقین دارند رضوان نفس خداوند به حق نعیم اعظم است] و اگر چنین نباشد، پس ما برای چه آفریده شده‌ایم؟! تمام کرامات و معجزات ملکوت خداوند، به چه کار می‌آیند؟! حتی اگر این کرامات و معجزات هیچ حد و مرزی نداشته باشند، محبت تو به پروردگارت هم در ملک و ملکوت بی‌حد و مرز است. پس اگر از بندگان نعیم اعظم باشی، تمام اینها از چشم تو می‌افتند و بی ارزش می‌شوند و می‌بینی که قلبت، گریان خطاب به پروردگارت می‌گوید: «تکریم و کرامت و تمام این معجزه‌ها چه فایده‌ای دارند وقتی آنچه که بیش از هر چیز نزد من محبوب است، متحسر و حزین باشد؟! تمام کرامات پوچ است، پوچ پوچ.... هیهات، هیهات! به ذات خداوند بزرگ قسم، به تمام اسماء الحسنی الهی و صفات عالیه خداوند قسم به نعیم جنت خداوند راضی نمی‌شوم، با اینکه این نعیم در برابر ملکوت دنیا، فوز و عنایتی بزرگ است. اما من به آن راضی نمی‌شوم تا اینکه آنچه که بیش از هر چیز نزد من محبوب است در نفس خود راضی بوده و متحسر و حزین نباشد و نمی‌توانم به حیات اخروی در جنات نعیم ادامه دهم من هرگز با آن مسرور و شادمان نخواهم بود چرا که خلیفه‌ی خدا مهدی ناصر محمد یمانی از آیات محکم کتاب به ما خبر داده‌است حال خداوند از زمان‌های بسیار دور چگونه است. از زمانی که خداوند امت‌های پیشین را به دلیل رو گرداندن از دعوت حق پروردگارشان که بر زبان رسولان الهی جاری می‌شد، هلاک می‌کرد بدون اینکه به آنان ظلم کرده باشد. خداوند ارحم الراحمین به ما خبر داده است آن امت‌ها در چه حالی هستند. ما از ندای خداوند خطاب به بندگانی که به خود ظلم کرده‌‌‌اند، درمی‌یابیم حال آنان چگونه است. از آنجایی که خداوند ارحم الراحمین است به بندگانی که به خود ظلم کرده‌اند می‌فرماید قبل از اینکه [گرفتار شده و] هریک سخنانی را بگویند که خداوند در خبرهای کتاب آورده‌است، از رحمت الهی مأیوس نشده و به درگاه پروردگارشان دعا و انابه کنند تا قلبشان را هدایت فرماید:
{قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ‎﴿٥٣﴾‏ وَأَنِيبُوا إِلَىٰ رَبِّكُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ ‎﴿٥٤﴾‏ وَاتَّبِعُوا أَحْسَنَ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ بَغْتَةً وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ ‎﴿٥٥﴾‏ أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَىٰ عَلَىٰ مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّهِ وَإِن كُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ ‎﴿٥٦﴾‏}‏صدق الله العظيم [سورة الزمر]
این امر برای بسیاری از امت‌هایی که خداوند آنها را بدون اینکه ظلمی به ایشان کرده باشد، در جا نابود کرده است، رخ داده‌است، پاک و منزه است خداوند. اما هولناک‌تر از این، حال خداوند در نفس خود، بعد از هلاک کردن آنان است که می‌فرماید:
{يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ‎﴿٣٠﴾‏ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ ‎﴿٣١﴾‏ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ ‎﴿٣٢﴾‏} صدق الله العظيم [سورة يس]
اینجاست که قلب، گریه‌کنان خطاب به پروردگار می‌گوید: «یا ارحم الراحمین، ما را برای چه آفریدی؟ وقتی تو چنین متحسر و حزین هستی، تمام ملکوت تو چه فایده‌ای دارد وفتوا داده‌ای از ظلم نسبت به بندگانت بری هستی:
{إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئًا وَلَٰكِنَّ النَّاسَ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ‎﴿٤٤﴾‏} صدق الله العظيم [سورة يونس].
و از آنجا که ارحم الراحمین هستی، هیچ چیز همتای صفت رحمت تو در نفست نیست و با اینکه به هیچ وجه به انسان‌ها ظلم نمی‌کنی با وجود این می‌فرمایی:
{يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ‎﴿٣٠﴾‏ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ ‎﴿٣١﴾‏ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ ‎﴿٣٢﴾‏ } [سورة يس]
اینجاست که رشک نسبت به خلافت فراگیر از بین می‌رود و اینجاست که تمام تکریم‌ها و کرامات و تمام معجزات شگفت‌انگیز، اهمیت خود را به کل از دست می‌دهند و اینجاست که رشک نسبت به هشت ملک حامل عرش الهی [به دلیل نزدیکیشان به ذات الهی در ملی الاعلی] و ملائکه‌ی اطرافشان که مشغول تسبیح و حمد پروردگارشان هستند، زائل می‌شود؛ آنان [علی‌رغم نزدیکی به ذات الهی] از آنچه که در نفس پروردگارشان می‌گذرد بی‌خبر هستند.
در چنین موضعی، از نگاه قومی که محبوب خداوند هستند و محب او، ملکوت الهی به کلی فنا می‌شود. قسم به آنچه که می‌دانم و می‌دانند، محال است به کرامات و تمام معجزات شگفت‌انگیز چه در دنیا و چه در آخرت راضی شوند تا اینکه حکمت آفرینش آنان محقق گردد و آنچه که بیش از همه چیز و همه معجزات و نشانه‌های شگفت‌انگیز و خارق العاده او در ملکوت دنیا و آخرت، برایشان عزیز است، راضی شود.
ای حبیب خدا نادیا، رشک تو نسبت به کرامات صدیقه مریم علیها الصلاة و السلام، تو را به فتنه نیندازد، نام این رشک [غیرت] است [و باعث می‌شود] خودت را لایق‌تر بدانی که مثل او چیزی بسازی و یا با یقین به کلمات قدرت الهی به صورتی دیگر یاری شوی، چون خداوند یقینی به تو عطا نموده‌است که از این بسیار بزرگتر است و آن یقین نسبت به حقیقت اسم اعظم الهی، صفت رضوان الرحمن بر بندگانش است. تو دریافتی که رضوان خداوند نسبت به بندگانش به حق از نعیم جنت او بسیار بزرگتر است. پس آن را نهایت خواسته و هدفت قرار دادی و با الرحمن عهد بستی که راضی نشوی تا راضی شود.
انصار پیشگام برگزیده‌ی عزیزم، حساب [انگیزه‌ها و اعمال] خود را مورد بازبینی قرار دهید. گاهی اوقات می‌بینم وقتی به یکی از شما کاری را [از باب تکلیف نه افتخار] واگذار می‌کنم، انگار بعضی از شما در نفسشان ناراحت می‌شوند، به این ترتیب بعد از ظهور و تمکین به هنگام توزیع مناصب چه خواهید کرد؟
به خدا قسم در این امت گروهی هستند که محبوب خداوند هستند و محب او و با وجود محبت شدیدی که به خلیفه‌ی خدا مهدی ناصر محمد یمانی دارند، اگر یکی از آنها را موظف کنم خیابان‌ها را جارو و تمیز کند، در نفس خود از این کار بسیار لذت می‌برد و با لذت قلبی ناشی از اطاعت از خدا و خلیفه‌اش، نفسش راضی است و مقام‌ها و مناصب در ملکوت عالم برایش مهم نیست بلکه آنچه که برایش اهمیت دارد راضی کردن خدا با اطاعت کردن از خلیفه‌ی اوست و بس.
و این نهایت آرزو و خواسته این مردان و زنان در این دنیاست و نادیا یکی از آنان است. پس ای حبیب خدا شاکر باش . ای قومی که محبوب خداوند هستید و محب او، شاکر بوده و بر این امر ثابت‌قدم و استوار باشید و تغییر و تبدیلی در آن صورت ندهید. از خداوند درخواست کنید شما را ثابت‌قدم نگاه دارد تا خداوند قلبتان را به گمراهی نکشاند و اگر چنین شود ظلم خدا نیست، چرا که دلیل به گمراهی کشیده شدن قلب ابلیس رشک و حسد او به تکریم آدم از سوی خدا بود و برای همین گفت:
{وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ قَالَ أَأَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِينًا ‎﴿٦١﴾‏ قَالَ أَرَأَيْتَكَ هَٰذَا الَّذِي كَرَّمْتَ عَلَيَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إِلَّا قَلِيلًا ‎﴿٦٢﴾‏ قَالَ اذْهَبْ فَمَن تَبِعَكَ مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزَاؤُكُمْ جَزَاءً مَّوْفُورًا ‎﴿٦٣﴾} صدق الله العظيم [سورة الإسراء].
ولی قومی که محبوب خداوند هستند و محب او، اگر از جانب خلیفه‌ی خدا مهدی ناصر محمد یمانی به جارو کردن و نظافت خیابان‌ها در کشورهای مختلف جهان گمارده شوند، متواضعانه در پاسخ به احسان الهی و تکریم از جانب او که باعث شد به حقیقت اسم اعظم خداوند، یقین پیدا کنند، آن را با شادی و لذت انجام می‌دهند.
چقدر در نزد خداوند مقتدر، گرامی بوده و مقام بالایی دارند چون در حالی‌که در همین دنیا هستند خداوند در مورد حقیقت اسم اعظم خود به ایشان یقین عنایت فرموده‌است و دریافته‌اند بی شک و تردید رضوان خداوند نعیمی است که از بهشت الهی بسیار بزرگتر است و نزد الرحمن عهد بسته‌اند راضی نشوند تا او راضی شود و اینان محال است بدون راضی شدن خدا، راضی شوند.
ظهور نزدیک شده‌است و می‌‌گویم: خدایا، من بنده‌‌ات از اینکه بندگانت با نشانه‌ها و معجزه‌های خارق العاده هدایت شوند، نا امید هستم، با اینکه با ملکوت بعوضه مخفی و مافوق آن، بنده‌ات را تأیید کردی [اما] آنان نسبت به جنگ کیهانی خداوند با قارعه‌های جنگ اقلیمی از هوا و دریا و زمین کافر شدند درحالی‌که به آنان یاد دادم تا یقین داشته باشند آنکه قارعه جنگ اقلیمی را بر سرشان می‌فرستد همان است که قارعه جنگ سربازان کرونایی‌اش را بر سرشان نازل نموده‌است که به شکل جنگ الهی سربازان سلاله خونی تبلور یافته و بر تمام توان علمی آنها غلبه کرده‌است و این تنها باعث تکبر و غرور بیشتر مجرمان آنها گردیده‌است. و چهره آنها به دلیل برانگیخته شدن خلیفه‌ی خدا مهدی ناصر محمد یمانی درهم رفته و دژم شده‌است. آنان از آنچه که خداوند به حق در آیات محکم کتابش نازل فرموده است، بیزار هستند و از حق اکراه دارند. به فرمان خداوند به آنان می‌گویم: همگی از خشم و غیضتان بمیرید چون از چیزی پیروی کردید که باعث خشم خدا می‌گردد و از رضوان الهی ناخرسند و بیزار هستید و تمام اعمال شما به هدر خواهد رفت و به آنان می‌گویم: با غیض خود بمیرید، هدف من در نفس خداوند متضاد هدف دشمنان خداوند است.
خداوندا تو می‌دانی آنان که دشمن تو هستند، می‌خواهند مانع تحقق رضوان نفس تو گردند و بنده‌ات سرسخت‌ترین دشمن آنان در تمام ملکوت است. خدایا ریشه‌ی آنان را از ملکوت برکن، مانند شجره خبیثی که از بالای زمین کنده شده، همان طور که شجره زقوم را برکندی یا حی و یا قیوم [اللهم اجتثهم من الملكوت كشجرة خبيثة اجتثت من فوق الأرض كما اجتثثت شجرة الزقوم يا حيّ يا قيوم]
خدایا درسهم آنان [از عذاب] تعجیل نما و خبایث را بر هم انباشته فرما و همگی را به آتش جهنم بیفکن همانا که تو شنوای دانایی. خدایا من بنده‌ات به حق «لا اله الا انت» و به حق «رحمتی که بر نفس خود واجب نمودی» و به حق «بزرگی نعیم رضوان نفست» از تو مسئلت می‌کنم جز اینان، باقی بندگان جن و انس از هر گونه و جنسی را هدایت نمایی همانا که پروردگارم شنونده دعاست.
وسلامٌ على المُرسَلين والحمد لله رب العالمين..
خليفة الله على العالم بأسره الإمام المهديّ؛ ناصر محمد اليمانيّ.

======== اقتباس =========
اقتباس: اضغط للقراءة

اخرین به روز رسانی: 17-12-2022 05:21 AM