الموضوع: سلسله گفتگوهای امام در پایگاه أشراف أونلاين

31

با قلبی خاشع و چشمانی گریان به درگاه خداوند انابه کنید..

- 31 -
الإمام ناصر محمد اليماني
25 - صفر- 1432 هـ
31 - 01 - 2011 مـ
۱۱-بهمن-۱۳۸۹ه.ش
04:44 صبح
ـــــــــــــــــــــــ

با قلبی خاشع و چشمانی گریان به درگاه خداوند انابه کنید..

بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدّي محمد رسول الله وآله الأطهار والسابقين الأنصار وجميع المُسلمين، آمين يا أرحم الراحمين.
عزیز من در راه خدا، جناب شیخ محمد عبدالقادرادریس، خدا تو و امام مهدی و تمام مسلمانان را مورد مغفرت خود قرار دهد. برادر گرامی، برتوست که با قلبی خاشع و چشمی گریان و با تضرع به درگاه پروردگار روکرده و بگویی:

«پروردگارا، تو فرمودی و فرموده‌یِ تو حق است:
{وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شرّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ} صدق الله العظيم [البقرة:۲۱۶]
خدایا، اگر امام ناصر محمد یمانی، بدون هیچ شک‌وتردیدی، واقعاً مهدی منتظرِ حق است، تو می‌دانی و بنده‌ات نمی‌داند، پس خدایا قلبم را نسبت به حقیقت بصیر فرما تا به حق از آن پیروی نمایم و مرا از انصار پیشگام برگزیده در عصر گفت‌وگو قبل از ظهور قرار ده و بنده‌ی تو بر ذمه‌ی توست؛ تا این شرف بزرگ را از من نگیری. اگر روزی برای مردم عالم روشن شود که او مهدی منتظر است و محمد عبدالقادر از کسانی باشد که از او کراهت داشتند، چه خواهد شد؟ شدت ندامت و حسرت بنده‌ات چگونه خواهد بود؟ خداوندا، بنده‌ات را مورد مغفرت خود قرار ده و مرا از خردمندان گردان. و اگر ناصر محمد یمانی مهدی منتظر نیست، پروردگارا تو می‌دانی که بنده‌ات محمد عبدالقادر در کار او حیران مانده و پناه بر تو از عاقبت کارش؛ پس عمرش را کوتاه کن و در برابر شرّش ما را کفایت فرما و اگر امام ناصر محمد یمانی از گمراهان و گمراه کنندگان باشد؛ از تو می‌خواهیم کار او را تمام کنی. پاک و منزهی تو و ما جز آنچه که تو به آموخته‌ای چیزی نمی‌دانیم؛ همانا که تو سمیع و علیمی».

وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
أخوكم الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.

اقتباس: اضغط للقراءة

اخرین به روز رسانی: 19-07-2023 09:07 AM
32

كتاب خدا، بصیرت و حجت حق در برابر مردم است.

- 32 -
الإمام ناصر محمد اليماني
26 - صفر - 1432 هـ
01 - 02 - 2011 مـ
۱۲-بهمن-۱۳۸۹ه.ش.
05:11 صبح
ــــــــــــــــــــــ
كتاب خدا، بصیرت و حجت حق در برابر مردم است..

بسم الله الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
{قُلْ هَـٰذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّـهِ ۚ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي ۖ وَسُبْحَانَ اللَّـهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿١٠٨} صدق الله العظيم [يوسف].
و سؤالی که مطرح می‌شود این است: بصیرتی که محمد رسولَ الله صلى الله عليه وآله وسلم با آن با مردم محاجه می‌کرد چیست؟ و جواب را در آیات محکم کتاب و این فرموده خداوند تعالی پیدا می‌کنید:
{وَأَنْ أَتْلُوَ الْقُرْآنَ ۖ فَمَنِ اهْتَدَىٰ فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ ۖ وَمَن ضَلَّ فَقُلْ إِنَّمَا أَنَا مِنَ الْمُنذِرِينَ ﴿٩٢} [النمل].
و خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَجَاهِدْهُمْ بِهِ جِهَادًا كَبِيرًا}
صدق الله العظيم [الفرقان:۵۲].
و اگر کسی را پیدا کردید که با کتاب خداوند قرآن عظیم با مردم محاجه کرده و با آنان جهاد بزرگی می‌نماید و برهرکس که با کتاب خدا قرآن عظیم با وی محاجه ‌کند؛ غالب می‌شود و به حق از آیات محکم کتاب در برابرشان حجت اقامه می‌کند؛ پس ای خردمندان از خدا بترسید و بدانید عقوبت خداوند شدید است؛ آیا با کتاب خداوند قرآن عظیم؛ کتاب دیگری می‌خواهید؟ نزدیک است که خداوند به خاطر کتابش خشمگین گردد.
ای مردم؛ خدا را به شهادت می‌گیرم و شهادت خداوند کافی است که من مهدی منتظر؛ از خطیبان منابر و مفتیان کشورها دعوت می‌کنم برای گفتگو بر سر میز"گفتگو قبل از ظهور" حاضر شوند و بعد از تصدیقشان؛ مهدی منتظر در کنار بیت عتیق برای آنها ظهور خواهد کرد. و در عین حال می‌خواهم به نگهبانان مسجد الحرام در مکه اطمینان دهم و بگویم به خدا قسم شایسته امام مهدی نیست در کنار بیت عتیق ظاهر شود مگر بعد از تصدیق امرش. چون در "عصر گفتگو قبل از ظهور" اول نوبت گفتگو است و بعد از آن که اولیای مسجد الحرام آل عبدالعزیز بن سعود و هیئت علمای بزرگ مسلمین به خصوص در مکه مکرمه؛ امر را تصدیق کردند؛ آن گاه مهدی منتظر در کنار بیت عتیق برای شما ظاهر خواهد شد؛ پس چرا پایگاه ما را در کشور عربستان سعودی مسدود کرده‌اید؟ خدا با رحمت خود از شما درگذرد؛ چون عزیزان من! امام ناصر محمد یمانی هیچ خطری برای شما ایجاد نکرده و مانند "جهیمان" عمل نمی‌نماید؛ پناه برخدا که از جاهلان باشیم. خداوند تعالی می‌فرماید:
{تِلْكَ آيَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بالحقّ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَ اللَّهِ وَآيَاتِهِ يُؤْمِنُونَ} صدق الله العظيم [الجاثية:۶].
وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين.
أخوكم الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.

اقتباس: اضغط للقراءة
اخرین به روز رسانی: 05-08-2022 04:45 PM
33

نفی دیدن آشکار ذات الهی با چشم..

- 33 -
الإمام ناصر محمد اليماني
29 - صفر - 1432 هـ
04 - 02 - 2011 مـ
۱۵-بهمن-۱۳۸۹ه.ش.
04:09 صبح
ـــــــــــــــــــ

نفی دیدن آشکار ذات الهی با چشم..

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
{وَلَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ ﴿٧٥﴾ وَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ ﴿٧٦﴾ وَجَعَلْنَا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْبَاقِينَ ﴿٧٧﴾ وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ ﴿٧٨﴾ سَلَامٌ عَلَىٰ نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ ﴿٧٩﴾} صدق الله العظيم [الصافات].
سؤالی که در برابرعقل ومنطق مطرح می‌شود این است: آیا سزاوار است که خداوند دروغ بگوید؟ خداوند پاک و منزه و بسیار والاتر از چنین نسبت‌هایی است و جواب را در فرموده خداوند تعالی می‌یابیم:
{وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ قِيلاً} صدق الله العظيم [النساء:۱۲۲].

پس ای مردم چگونه خداوند در آیات محکم کتابش به شما فتوا می‌دهد هیچ یک از ذریه و فرزندان نبی الله نوح در توفان غرق نشدند؛ چون می‌بینید که فتوای خداوند روشن و واضح است و برای هرعاقل و جاهل و هر عالم و امیّ و هر کسی که زبان عربی مبین بداند؛ محکم و روشن است. خداوند فتوا می‌دهد که هیچ یک از ذریه نبی الله نوح علیه الصلاة و السلام در توفان غرق نشدند. خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ ﴿٧٦﴾ وَجَعَلْنَا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْبَاقِينَ ﴿٧٧﴾} صدق الله العظيم،
به نام خداوند بزرگ از شما سؤال می‌کنم؛ آیا این آیه از آیات متشابه است که تأویل آنها کسی جز خداوند نمی‌داند؛ یا از آیات محکم و بینه و ام الکتاب است که کسی از آن منحرف نمی‌شود مگر این که قلبش از حق منحرف باشد؟ چگونه است که خداوند در آیات محکم کتابش فتوا می‌دهد که هیچ یک از ذریه نبی الله نوح علیه الصلاة و السلام غرق نشدند. خداوند تعالی می‌فرماید:

{وَجَعَلْنَا ذُرّيّتَهُ هُمُ الْبَاقِينَ} صدق الله العظيم؟
اما اباحمزه؛ امام ناصر محمد یمانی را تکذیب نمی‌کند؛ بلکه فتوای خداوند درآیات محکم کتابش را تکذیب می‌کند که فرموده است:

{وَجَعَلْنَا ذُرّيّتَهُ هُمُ الْبَاقِينَ} صدق الله العظيم.
پس بیایید عقل و منطق را مرجع قرار دهیم؛ که اگر یکی از فرزندان نبی الله نوح علیه الصلاة و السلام در توفانی که کافران قوم نبی الله نوح را گرفتار کرد؛ غرق شده‌ باشد؛ جواب عقل ومنطق چه خواهد بود؟ جواب حتماً این خواهد بود که اگر یکی از پسران نبی الله نوح در توفان غرق شده باشد؛ بی شک و تردید نباید پسر-خونی و واقعی- او باشد؛ یعنی آن همسر نوح،که مادر آن فرد غرق شده است؛ بی شک و تردید به نبی الله نوح علیه الصلاة و اسلام خیانت کرده است و این چیزی است که عقل و منطق می‌گوید؛ پس بیایید به کتاب خدا نظر کنیم و ببینیم آیا فتوای عقل و منطق با آن موافق است؟ جواب را در آیات محکم کتاب در این فرموده خداوند تعالی پیدا می‌کنیم:
{وَهِيَ تَجْرِي بِهِمْ فِي مَوْجٍ كَالْجِبَالِ وَنَادَىٰ نُوحٌ ابْنَهُ وَكَانَ فِي مَعْزِلٍ يَا بُنَيَّ ارْكَب مَّعَنَا وَلَا تَكُن مَّعَ الْكَافِرِينَ ﴿٤٢﴾ قَالَ سَآوِي إِلَىٰ جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْمَاءِ قَالَ لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّـهِ إِلَّا مَن رَّحِمَ وَحَالَ بَيْنَهُمَا الْمَوْجُ فَكَانَ مِنَ الْمُغْرَقِينَ ﴿٤٣﴾ وَقِيلَ يَا أَرْضُ ابْلَعِي مَاءَكِ وَيَا سَمَاءُ أَقْلِعِي وَغِيضَ الْمَاءُ وَقُضِيَ الْأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِّ وَقِيلَ بُعْدًا لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿٤٤﴾ وَنَادَىٰ نُوحٌ رَّبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الحقّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ ﴿٤٥﴾ قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿٤٦﴾ قَالَ رَبِّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْأَلَكَ مَا لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَإِلَّا تَغْفِرْ لِي وَتَرْحَمْنِي أَكُن مِّنَ الْخَاسِرِينَ ﴿٤٧﴾}
صدق الله العظيم [هود]
لذا ای مردم می‌بینید فتوای حقّی آمد که تصدیق کننده‌ی تحلیل عقل و منطق است و برایتان روشن شد یکی از همسران نبی الله نوح علیه الصلاة و السلام به او خیانت کرده و از کافران بود و خداوند بین او ونبی الله نوح علیه الصلاة و السلام جدایی انداخت و دلیل خیانت زن هم این فرموده خداوند تعالی است:
{وَنَادَىٰ نُوحٌ رَّبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الحقّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ ﴿٤٥﴾ قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ} صدق الله العظيم
لذا ای مردم؛ مادر آن پسر، به شوهرش خیانت کرده بود و آن پسر از ذریه‌ی نبی الله نوح علیه الصلاة و السلام نبود و برای همین فتوای خیانت او را در این فرموده خداوند تعالی می‌یابیم:
{ضَرَبَ اللَّـهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ ۖ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّـهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ ﴿١٠} صدق الله العظيم [التحريم].
ای اباحمزه؛ به خدا قسم اگر در کتاب خدا درباره این موضوع، جز این آیه، چیزی پیدا نمی‌کردم؛ یعنی این فرموده خداوند تعالی را:
{كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا} صدق الله العظيم،
از فتوای تو پیروی کرده و به حق اعتراف می‌نمودم که این خیانت کفر بوده و لاغیر و جرأت نمی‌کردم در مورد این زن فتوای زنا بدهم؛ ولو تمام علمای جن و انس فتوا می‌دادند او زنا کرده است؛ من چنین فتوایی نداده و می‌گفتم خیانت این زن فقط در رابطه با "ایمان"
‌ بوده است ولی اباحمزه؛ امام مهدی نصار محمد یمانی مانند کسانی نیست که خداوند درمورد آنان می‌فرماید:
{أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذَلِكَ مِنْكُمْ إِلَّا خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أشدّ الْعَذَابِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ}
صدق الله العظيم [البقرة:۸۵].

اگر ناصر محمد یمانی از فتوای ابوحمزه مصری پیروی کرده و بگوید خیانت آن زن فقط "کفر"اوست؛ در این صورت آیات محکم ام الکتاب را تکذیب کرده است یعنی این فرموده خداوند تعالی را:
{وَلَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ ﴿٧٥﴾ وَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ ﴿٧٦﴾ وَجَعَلْنَا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْبَاقِينَ ﴿٧٧﴾ وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ ﴿٧٨﴾ سَلَامٌ عَلَىٰ نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ ﴿٧٩﴾}
صدق الله العظيم [الصافات]
و همین طور این فرموده خداوند تعالی را:
{وَنَادَىٰ نُوحٌ رَّبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الحقّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ ﴿٤٥﴾ قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ...} صدق الله العظيم [هود]،
می‌بینم که می‌گویی؛ پاسخ آخر خود را بدون اطلاع از بیانات حقی که بعد از تو آورده‌ام داده‌ای و برای همین أبو حمزه می‌گوید:
( به خاطر این که به شدت مشغول بودم همه‌ی جواب‌هایت را نخواندم؛ و از نظرم یمانی هنوزسردرگم است.)
پایان.
امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخت می‌گوید: اتفاقا فتوای امام ناصر محمد یمانی در مورد "نفی دیدن آشکار ذات خداوند با چشم" را خوانده‌ای و برایت روشن شده که حقّ است و از جانب پروردگارت آمده و حقّ با امام مهدی ناصر محمد یمانی است چون ثابت کرده "قابل دیدن نبودن ذات خداوند با چشم به صورت آشکار" از صفات ازلیه پروردگار است و صفات ازلی خداوند سبحان وتعالی؛ نه در دنیا و نه درآخرت قابل تغییر و تبدیل نیستند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنَّىٰ يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَلَمْ تَكُن لَّهُ صَاحِبَةٌ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿١٠١﴾ ذَٰلِكُمُ اللَّـهُ رَبُّكُمْ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ ﴿١٠٢﴾ لَّا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ ﴿١٠٣﴾ قَدْ جَاءَكُم بَصَائِرُ من ربّكم فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ عَمِيَ فَعَلَيْهَا وَمَا أَنَا عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ ﴿١٠٤﴾}
صدق الله العظيم [الأنعام].
برای اینکه مسیح کذابی که ادعای ربوبیت می‌کند و آشکار با شما سخن می‌گوید، در حالی که او را با چشم خود می‌بینید؛ نتواند شما را فتنه بیندازد؛ برای همین خداوند به شما فتوا داده است که هیچ یک ازمخلوقات پروردگار؛ قادر نیستند عظمت ذات خداوند سبحان را با چشم خود ببینند. و برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
{ذَٰلِكُمُ اللَّـهُ رَبُّكُمْ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ ﴿١٠٢﴾ لَّا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ ﴿١٠٣﴾ قَدْ جَاءَكُم بَصَائِرُ من ربّكم فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ عَمِيَ فَعَلَيْهَا وَمَا أَنَا عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ ﴿١٠٤﴾} صدق الله العظيم
و به شما خبر می‌دهدعلت این که چشم مخلوقات قادر به دیدن او نیست؛ چیست. خداوند فتوا داده است علتش این نیست که شما بدون این که بتوانید او را ببینید، باید به اوایمان بیاورید؛ بلکه دلیل این است که چشم مخلوقات تحمل دیدن عظمت ذات خداوند سبحان را ندارد و برای شما مثال حقی در عالم حقایق و واقعیات می‌آورد که درمورد نبی الله موسى عليه الصلاة والسلام است. خداوند فتوای دیده شدن آشکار ذات الهی را منوط به این امر می‌کند که اگر کوه بزرگ توانست در برابر عظمت ذات الهی تاب آورده و آن را ببیند؛ شما هم عظمت ذات پروردگار سبحان را خواهید دید . بیایید ببینیم در عالم واقعیات نتیجه حق چه بود و چه شد؟ خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَلَمَّا جَاءَ مُوسَىٰ لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ ۚ قَالَ لَن تَرَانِي وَلَـٰكِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي ۚ فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا ۚ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ ﴿١٤٣} صدق الله العظيم [الأعراف].

بنگرید نبی الله موسی علیه الصلاة و السلام بعد ازآن که خداوند برای او در عالم واقعیات مثالی حقیقی آورد تا بداند علت این که نمی‌توان عظمت ذات الهی را آشکارا با چشم دید چه می‌گوید؛ نبی الله موسی علیه الصلاة و السلام مشاهده کرد که کوه نتوانست عظمت ذات خداوند سبحان را تاب آورد و چه بر سر آن آمد، وبه زمین افتاد واز هوش رفت؛ و بعد از آن که به هوش آمد؛ نبی الله موسی از اعتقاد به دیدن آشکار عظمت ذات الهی با چشم توبه کرده و گفت:
{سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ} صدق الله العظيم.
اما ای حق‌جویان؛ آیا می‌د
‌ٔانید چرا محمود ابوحمزه از فتوای امام ناصر محمد یمانی در نفی دیدن آشکارعظمت ذات الهی با چشم سرباز می‌زند؟ چون ابوحمزه می‌بیند این فتوای حقی که امام ناصر محمد یمانی درمورد عدم دیده شدن ذات خداوند به صورت آشکار داده است؛ مسیح کذاب را از به فتنه انداختن مسلمانان ناتوان می‌کند؛ چون آنها با اعتقاد حق به صفات ذاتی خداوند در برابرش حجت خواهند آورد. خداوند تعالی می‌فرماید:

{ذَٰلِكُمُ اللَّـهُ رَبُّكُمْ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ ﴿١٠٢﴾ لَّا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ ﴿١٠٣﴾ قَدْ جَاءَكُم بَصَائِرُ من ربّكم فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ عَمِيَ فَعَلَيْهَا وَمَا أَنَا عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ ﴿١٠٤﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].
وسپس ابوحمزه محمود طوری از فتوای امام ناصر محمد یمانی در مورد عدم امکان دیدن آشکار ذات اعظم الهی رومی‌گرداند انگار که هیچ آیات محکم کتاب در نفی رؤیت آشکار ذات خداوند را نخوانده و سپس باز می‌گردد تا با امام ناصر محمد یمانی درمورد زنای یکی از همسران نبی الله نوح علیه الصلاة و والسلام محاجه کند؛ چون می‌خواهد وقت امام ناصر محمدیمانی را در مسئله‌ای خصوصی که هیچ نفعی برای مسلمانان ندارد بگیرد؛ چون می‌بیند امام ناصر محمد یمانی عقاید مسلمانان درمورد مسائل بزرگ اعتقادی و فقهی را تصحیح می‌کند.و هم چنان می‌خواهد به شدت به بازدارندگی خود درمورد امام مهدی ناصر محمد یمانی ادامه دهد؛ چون می‌بیند امام ناصر محمد یمانی؛ عقاید باطل و دروغ سنت نبوی را با آیات محکم کتاب خدا؛ درهم می‌کوبد و با برهان آشکار، احادیث حقّ سنت نبوی درمورد عدم دیده شدن ذات الهی به صورت اشکار در دنیا و آخرت را ثابت می‌نماید؛ تصدیق فتوای محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم در صحيح مُسلم که گفته است: از أبوذر نقل شده که گفته است: يا رسول الله آیا پروردگارت را دیدی؟ و ایشان فرمودند: [ رأيت نورًا ].[نوری را دیدم] صدق عليه الصلاة والسلام
چون در کتاب خداوند این امر را یافته‌ام که نور ذات خداون سبحان از ورای حجاب نفوذ کرده و می‌گذرد و در زمین محشر به چشم بندگان می‌رسد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

{وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ الْكِتَابُ وَجِيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَالشُّهَدَاءِ وَقُضِيَ بَيْنَهُم بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ﴿٦٩﴾} صدق الله العظيم [الزمر].
و همانا که نور ذات خداوند سبحان ازورای حجاب تابیده و روشنی می‌آورد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{هَلْ يَنظُرُونَ إِلَّا أَن يَأْتِيَهُمُ اللَّـهُ فِي ظُلَلٍ مِّنَ الْغَمَامِ وَالْمَلَائِكَةُ وَقُضِيَ الْأَمْرُ ۚ وَإِلَى اللَّـهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ ﴿٢١٠} صدق الله العظيم [البقرة]
و نور ذات خداوند سبحان از ورای "الغمام"-حجاب پروردگار- می‌تابد.
ممکن است یکی از علمای شیعه که درمورد امام مهدی به ناحق مبالغه می‌کنند؛ بخواهد بگوید:" صبرکن صبر کن ناصر محمد یمانی که فکر می‌کنی مهدی منتظری؛ اگر مهدی منتظر ظهور کند؛ زمین را با نور خود روشن می‌کند و بشر از نور خورشید و ماه بی‌نیاز می‌شود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

{وَأَشْرَقَتِ الأرْضُ بِنُورِ رَبّهَا وَوُضِعَ الْكِتَابُ وَجِـيءَ بِالنّبِيّيْنَ وَالشّهَدَآءِ وَقُضِيَ بَيْنَهُم بالحقّ وَهُمْ لاَ يُظْلَمُونَ}
صدق الله العظيم
ناصر؛ خبر را گرفتی؟ مگر خبری که نزد ماست و به یقین درست است را نخواندی؟ امام رضا می‌فرماید:
همانا که امام مهدی صلوات الله علیه؛ صفاتی مشترک با بقیه معصومین علیهم السلام و صفاتی هم مخصوص به خود دارد و کافی است که فرموده خداوند تعالی را بخوانیم: وَأَشْرَقَتِ الأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ الْكِتَابُ وَجِيء بِالنَّبِيِّينَ وَالشُّهَدَاءِ وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بالحقّ وَهُمْ لا يُظْلَمُونَ ( سورة الزمر:۶۹ ).ظاهر آیه درمورد صحنه‌ای از روز قیامت است ولی آیا قبل از این زمین با این نور ربانی روشن می‌شود و آیا آیه معنای دیگری هم دارد؟ بلی و شیخ مفید در الإرشاد و شیخ طوسی و شیخ صدوق و بزرگ طایفه فضل بن شاذان نیشابوری و علی بن ابراهیم القمی که خدا مقامشان را بالا ببرد؛ از این موضوع یاد کرده‌ و روایاتی در تفسیر آن آورده‌اند. قمی رحمه الله می‌گوید: حدیث ۲۵۳/۲ محمدبن ابوعبدالله علیه السلام گفته است: جعفر بن محمد گفته: قاسم بی ربیع گفته: صباح المدائنی گفته: مفضل بت عمر گفته که از أبا عبدالله علیه السلام شنیده که فرمودند: وَأَشْرَقَتِ الأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا یعنیامام زمین همان پروردگار زمین است؛ پس زمانی که خروج کند مردم از نور خورشید و ماه بی نیاز می شوند و نور امام را برای خود کافی می دانند.
پایان
ای مهدی منتظر کذاب ناصر محمد یمانی؛ دلیل این که دروغ می‌گویی و مهدی منتظر نیستی این است که امام حجت محمد بن حسن العسکری؛ وجه الله تعالی است ولی او علیه السلام کدام وجه خداست؟ این را در دعای ندبه می‌خوانیم:
کجاست وجه خداوند که اولیا به آن رومی‌کنند؟ و برای این که این کلام عمیق را درک کنیم؛ باید بدانیم این اولیا به واسطه وجه خدا به خدا متوسل می‌شوند و این وجه امام مهدی علیه السلام است و درمورد صفات آنها در قرآن می‌خوانیم: (أَلا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ. الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ. لَهُمُ الْبُشْرَى فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الآخِرَةِ لا تَبْدِيلَ لِكَلِمَاتِ اللهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ). ( سورة يونس:62-64 )،و باید آن قدر به درجه بالایی برسند که به این شرف و افتخار برسند که با حجت خدا امام مهدی علیه السلام؛ به خدا متوسل شوند! که روح ارواح عالمیان فدای او باد که جوهر مخزن اسرار است.
پایان
ای مهدی منتظر و ناصرکذاب که به زعم خودت صاحب علم کتابی، ما تا تو را در روز روشن و بدون سایه نبینیم؛ تصدیقت نمی‌کنیم ! همین طور اگر برای اجابت مزاج رفتی؛ باید ببینیم زمین آن را می‌بلعد یا نه و هم چنین باید بسیار خوش بو و مانند بوی مشک باشد و تا آن را وهم چنین ادرارت را که بوی مشک می‌دهد نبوییم؛ تو را تأیید نمی‌کنیم. مگر آن چه که ما درآثار ائمه آل بیت مطهر درمورد صفات مهدی منتظر داریم نخوانده‌ای:
أحمد بن محمد بن سعيد الكوفى روایت می‌کند و می‌گوید: على بن الحسن بن فضال، از پدرش،و از أبي الحسن علي بن موسى الرضا صلى الله عليه وآله نقل کرد: امام نشانه‌هایی دارد: داناترین مردم است؛ حکیم‌ترین مردم است؛ متقی ترین انسان است؛ حلیم‌ترین انسان است؛ شجاع‌ترین انسان است و سخی‌ترین انسان است؛ عابدترین انسان است و ختنه شده متولد می‌شود و مطهر است و پشت سرش را هم مانند روبرویش می‌بیند. سایه ندارد و وقتی از شکم مادر به دنیا می‌آید روی کف دستهایش به دنیا آمده و صدای شهادتینش بلند می‌شود؛ محتلم نمی‌شود. چشمش به خواب می‌رود ولی قلبش به خواب نمی‌رود و متکلم است و زره رسول الله صلى الله عليه وآله را در بردارد و ادرار و مدفوع او را نمی‌بینید. چون خداوند عزوجل به زمین فرمان داده تا هر چه که از او بیرون می‌آید را ببلعد و بوی آن بهتر از بوی مشک است.
پایان
امام مهدی منتظر ناصر محمد یمانی در پاسخ می‌گوید: سبحان الله؛ آیا من جز یک انسان و امامی کریم هستم؟ ندیدم آن گونه که شما تصور می‌کنید، مدفوعم را زمین ببلعد! ادرارم هم بوی مشک نمی‌دهد چون من هم انسانی مانند شما هستم؛ بین و من و شما هیچ فرقی نیست؛ ای کسانی که به ناحق درمورد مهدی منتظر مبالغه می‌کنید؛ شما به خدا شرک آورده‌اید مگر به توبه و انابه رو به خدا کنید و کسانی از شما که صالح هستند و به دنبال حق از فتوای امام ناصر محمد یمانی محزون نشوند! از خدا بترسید، چون مهدی منتظر حق از امیال شما پیروی نمی‌کند و حجت خدا بر شما این نیست که مدفوعش را حین اجابت مزاج زمین ببلعد؛ حجت خدا برای مهدی منتظر حق در برابر شما این نیست که ادرارش بوی مشک بدهد! ای کسانی که درمورد مهدی منتظر به ناحق مبالغه می‌کنید؛ چقدر جاهلید و مبالغه شما در مورد او باعث شده تعداد کثیری از شما به پروردگار عالمیان شرک بیاورید.
و اما اهل سنت و جماعت آن قدر شأن او را پایین آورده‌اند که خود را داناتر از او می‌دانند و معتقدند؛ این آنها هستند که او را شناخته و مجبورش می‌کنند با خواری وحقارت با آنان بیعت کند! ای جماعت اهل سنت و جماعت؛ چقدر جهل شما عظیم است مگر کسی که پروردگارم به او رحم کند و از حق آمده از نزد پروردگارش پیروی کند و سزاوار است که از حق پیروی شود.
ای مردم می‌خواهید شما را راهنمایی کنم که حجت خداوند در برابر شما در روز قیامت چیست؟ بیایید به فتوای خداوند در آیات محکم کتابش بنگریم که حجت خداوند دربرابر بندگانش در روزقیامت چیست. خواهید دید حجت خداوند بر بندگان جن و انس در روز قیامت؛ آیات روشن و بینه کتاب خداوند است و خداوند درمقابل شما حجت خواهد آورد که کتاب برای شما نازل فرموده تا از آن پیروی کنید. خداوند تعالی می‌فرماید:
{يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِّنكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِي وَيُنذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَـٰذَا ۚ قَالُوا شَهِدْنَا عَلَىٰ أَنفُسِنَا ۖ وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَشَهِدُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا كَافِرِينَ ﴿١٣٠} صدق الله العظيم [الأنعام].
و خداوند تعالی می‌فرماید:
{قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَىٰ وَقَدْ كُنتُ بَصِيرًا ﴿١٢٥﴾ قَالَ كَذَٰلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذَٰلِكَ الْيَوْمَ تُنسَىٰ ﴿١٢٦﴾} [طه].


و خداوند تعالی می‌فرماید:
{بَلَى قَدْ جَآءَتْكَ آيَاتِي فَكَذَّبْتَ بِهَا وَاسْتَكْبَرْتَ وَكُنتَ مِنَ الْكَافِرِينَ} [الزمر:۵۹].

خداوند کتاب خود قرآن عظیم را حجت بر شما قرار داده است و اگر از آیات محکم کتاب که برای عالم و جاهل روشن است پیروی نکنید؛ عذابتان خواهد کرد. خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَهَـٰذَا كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿١٥٥﴾ أَن تَقُولُوا إِنَّمَا أُنزِلَ الْكِتَابُ عَلَىٰ طَائِفَتَيْنِ مِن قَبْلِنَا وَإِن كُنَّا عَن دِرَاسَتِهِمْ لَغَافِلِينَ ﴿١٥٦﴾ أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنزِلَ عَلَيْنَا الْكِتَابُ لَكُنَّا أَهْدَىٰ مِنْهُمْ فَقَدْ جَاءَكُم بَيِّنَةٌ من ربّكم وَهُدًى وَرَحْمَةٌ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن كَذَّبَ بِآيَاتِ اللَّـهِ وَصَدَفَ عَنْهَا سَنَجْزِي الَّذِينَ يَصْدِفُونَ عَنْ آيَاتِنَا سُوءَ الْعَذَابِ بِمَا كَانُوا يَصْدِفُونَ ﴿١٥٧﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].
لا قوة الا بالله! چگونه است که می‌بینم خداوند بصیرت شما را از دیدن حقّی که از جانب پروردگارتان‌ آمده، ناتوان و کور کرده است؛ هرچقدر با آیات محکم کتاب خدا با شما مجادله می‌کنم؛ کسانی که غرور تعصب آنان را به گناه کشانده، از آن پیروی نمی‌کنند. کسانی که به داشته‌های علمی خود که برخلاف آیات محکم قرآن و از دروغ‌ها و افتراهای شیطان است؛ مسرورند، از آن پیروی نمی‌کنند. ای عجب از شما مردم؛ چقدر از کار شما تعجب می‌کنم! چگونه شما را به حق پایبند سازم در حالی که از حق بیزار هستید! چون من حجت‌های شما را با آیات محکمی که برای عالم و جاهل‌تان روشن است؛ درهم می‌کوبم. و اما گروهی از شما از آنچه که بر خلاف آیات محکم کتاب خدا قرآن عظیم است پیروی کرده و خود را هدایت یافته می‌دانند در حالی که از دیدن آن قاصرند، چون به علوم روایی و احادیث خود مسرورند. آیا نمی‌دانید هرچیزی که در احادیث و روایات مخالف آیات محکم کتاب باشد؛ دروغ و افتراهای شیطان رجیم -ابلیس ـ است که از زبان اولیایش نقل شده تا کسانی که پیرو افتراهای شیاطین هستند؛ با خیال این که در مسیر هدایتند؛ با آن افتراها با شما مجادله کنند؛ آخر بعد از حدیث محفوظ از تحریف خداوند؛ به چه حدیث و سخنی ایمان می‌آورید؛ چه کسی راست‌گوتر از خداوند است؟ شاید یکی از کسانی که به کتاب خداوند قرآن عظیم مؤمن است و در عین حال به آن کافر؛ بخواهد سخن مرا قطع کرده و بگوید:" ناصر محمد یمانی تو را چه می‌شود که طوری با ما صحبت می‌کنی که انگار همه‌ی ما مسلمانان به کتاب خدا قرآن عظیم کافریم؟" امام مهدی ناصر محمد یمانی می‌گوید: اگر چنین است و راست می‌گویید؛ پس چرا از آن پیروی نمی‌کنید؟ شما مانند کسانی هستید که گفتند شنیدیم و عصیان کردیم؛ درحالی که به حق آمده از نزد پروردگارشان ایمان دارند ولی از آن پیروی نمی‌‌کنند؛ بلکه از چیزی که مخالف محکمات کتاب خداوند است تبعیت می کنند. ای جماعت کسانی که از دعوت به حکمیت براساس کتاب خدا قرآن عظیم رومی‌گردانید؛ چقدرشبیه یهودیان هستید. شما درمورد رؤیت آشکار خداوند دچار اختلاف بزرگی شده‌اید و خداوند مرا حکم قرار داده تا در موارد اختلاف میان شما داوری کنم. می‌بینم بعضی از جاهلان با امام ناصر محمد یمانی محاجه می‌کنند که:" قبل از تو گروهی دیگر همین فتوا را داده‌اند". امام ناصر محمد یمانی در جواب می‌گوید: چقدر شما جاهلید! ما پیش از این به حق فتوا داده بودیم که خداوند مهدی منتظر را با دین جدید برنمی‌انگیزد و من شما را به حکمیت براساس آیات محکم کتاب قرآن عظیم دعوت می‌کنیم .آن چه که از احادیث و روایات از پدرانتان به شما رسیده را به قران عظیم عرضه کنید؛ هرچه که مخالف آیات محکم کتاب خدا قرآن عظیم بود؛ حدیث دروغی است که از سوی خداوند نیامده است. من به هیچ یک از فرقه‌های شما تمایل و وابستگی ندارم؛ بلکه از شما دعوت می‌کنم به سوی کتاب خدا و سنت حق رسولش بازگردید. برای من این که چند نفر حدیث را روایت کرده باشند، اهمیتی ندارد می‌خواهد هزار نفر باشند یا یک نفر؛ اگر حدیثی را بر خلاف آیات محکم کتاب خداوند قرآن عظیم بیابم؛ آن حدیث دروغ را از ریشه کنده و نابود می‌کنم. رضایت شما هم برایم کوچک‌ترین اهمیتی ندارد. بلکه من فتوای خدا در آیات محکم کتابش در مورد کشف احادیثی که به دروغ از نبی خدا نقل شده‌اند را تصدیق می‌کنم. اگر حدیث از خدا نباشد؛ بین آن و آیات محکم کتاب خدا قرآن عظیم اختلاف زیادی پیدا می‌کنید و اگر همه‌ی علمای جن و انس هم بر روی یک روایت اتفاق نظر داشته باشند؛ آنها را تکذیب کرده و ابایی ندارم.
ای مردم می‌بینم بعضی ازشما سؤال می‌کنید: چرا ناصر محمد یمانی فتوایی در مورد حوادثی که در برخی از کشورهای منظقه عربی در این روزها رخ می‌دهد؛ نمی‌دهد؛ انگار که این امر برای ناصر محمد یمانی هیچ اهمیتی ندارد؟ امام مهدی ناصر محمد یمانی در جواب آنها می‌گوید: من نمی‌خواهم انصارم را در معرض خطر قرار دهم؛ چون اگر به انصارم دستور دهم وارد تظاهرات بر علیه کسانی که به ناحق به ملتشان ظلم می‌کنند شوند؛ دشمنانشان این فتوا را برضد آنها استفاده خواهند کرد و اگر کسی بداند انصار امام ناصر محمد یمانی در میان تظاهرکنندگان هستند؛ آنها را در بین تظاهرکنندگان دستگیر کرده و فکر می‌کنند اینها هستند که در پیروی از فتوای امامشان مردم را تشویق و تحریک می‌کنند؛ ولی برای حفاظت از انصارم آنها را در معرض خطر قرار نداده و نه به آنها دستور حضور در اعتراضات را می‌دهم و نه آنها را منع می‌کنم( مترجم: در سال‌های بعد امام انصار را از دخالت به نفع هر حزب و گروهی نهی کردند چرا که هیچ یک از گروه‌ها حاضر به پذیرفتن حکمیت کتاب خدا نشده‌اند).
و اما موضوع یمن با تمام ملت‌های عربی فرق دارد چون ملت یمن؛ ملتی مسلح هستند و هرکس از آنان که سلاح مسلسل خودکارنداشته باشد؛ حتما سلاح سردی مثل خنجر یمنی دارد. و برای حفاظت از مردم یمن به انصار مهدی منتظر در یمن دستور داده‌ایم در هیچ یک از تظاهرات شرکت نکنند چون ضرر این اقدامات بیشتر از نفع آنهاست و فتوای امام ناصر محمد یمانی را فراموش نکنید که شایسته نیست رئیس علی عبدالله صالح از قدرت کنار رود قبل از این که پرچم رهبری یمن را به مهدی منتظر بسپارد. خداوند به ما خبر داده که کسی که در نهایت پرچم رهبری یمن را تسلیم امام مهدی ناصر محمد یمانی خواهد کرد؛ رئیس یمانی علی عبدالله صالح است و تنها چیزی که می‌دانم این است که آن را با رضایت خاطر انجام خواهد داد نه با اکراه؛ ولی نمی‌دانم چه شرایطی باعث می‌شود چنین کاری بکند. آیا علت آن سیاره عذاب است؟ یا به علت بیان حق کتاب؟ یا به علت مکر پیشگوها و رمال‌ها ؟ چون بالاخره برایش روشن خواهد شد که پیشگوها حقاً اولیای شیاطین هستند و برایش روشن خواهد شد که آنها او را از قبیله‌ای می‌ترسانند که امام مهدی ناصر محمد یمانی ازآنها است و برایش روشن نشده که پیشگوها از اولیای شیطانند و تنها او را از افراد صالح برحذر می‌دارند تا این که از بیان حق خداوند تعالی آگاه شود که می‌فرماید:
{وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ ﴿٥﴾ وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَنُرِيَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُم مَّا كَانُوا يَحْذَرُونَ ﴿٦﴾وَأَوْحَيْنَا إِلَىٰ أُمِّ مُوسَىٰ أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿٧﴾}
صدق الله العظيم [القصص].

و سؤالی که مطرح می‌شود این است: چرا مادر موسی به خاطر طفل شیرخوار خود از فرعون و سپاهش می‌ترسید؟ و جواب را درآیات محکم کتاب می‌یابید:
{إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ} صدق الله العظيم [القصص:۴].
و سؤال دیگر این که چرا پسران شیرخوارآنها را سر می‌بریدند؟ و برای همان خداوند تعالی به مادر موسی می‌فرماید که:

{فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلا تَخَافِي وَلا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ} صدق الله العظيم [القصص].
علت این است که پیشگوهایی که اولیای شیاطین بودند با سرقت اطلاعات غیبی به فرعون خبر داده بودند: ای فرعون؛ در این سال در میان بنی اسراییل مولودی متولد خواهد شد که ملک و قدرت تو به او خواهد رسید. پس فرعون گفت: آیا می‌دانید او چه کسی است؟ آنها گفتند: ما چیزی جز این نمی‌دانیم که او امسال در میان بنی اسراییل به دنیا آمده است. پس فرعون می‌گوید: به سپاهمان فرمان می‌دهیم تمام کسانی که امسال از بنی اسراییل متولد شده‌اند را سرببرند و کسی از آنها را زنده نگذارند، تا تضمینی برای ما باشد که آن کودکی که ملک ما به او می‌رسد زنده نمی‌ماند.
و تمام آنها را سربریدند به جز طفل شیرخوار موسی علیه الصلاة والسلام را و خداوند می‌خواهد به کسانی که حرف پیشگوها را باور می‌کنند درسی عقیدتی بدهد؛ که این شنودهای دزدانه(از عالم بالا) اگر حقیقت داشته باشند؛ آن چه که خداوند در کتاب مسطور مقرر کرده تغییر نکرده و خدا امر خود را به انجام می‌رساند. خداوند تعالی می‌فرماید:
{فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلا تَخَافِي وَلا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ} صدق الله العظيم،
خداوند می‌خواهد آب او را به ساحل فرعونیان برساند تا فرعون خودش او را بزرگ کند. و خداوند تعالی می‌فرماید:
{أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمّ بِالسّاحِلِ يَأْخُذْهُ عَدُوّ لّي وَعَدُوّ لّهُ وَأَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبّةً} [طه:۳۹].
چون خداوند محبت موسای شیرخوار-علیه الصلاة و السلام- را به قلب آسیه همسر فرعون -علیها الصلاة و السلام- انداخت. او از فرعون باردار نشده بود و وقتی فرعون قصد کشتن آن طفل شیرخوار را کرد چون می‌ترسید این طفلی باشد که ملک او را می‌گیرد. ولی مطمین نبود از بنی اسراییل باشد؛ شاید نهر نیل از جای دوری آن را آورده باشد و برای همین اصرارنکرد که کشته شود. همسر فرعون به شوهرش گفت:
وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَيْنٍ لِّي وَلَكَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَىٰ أَن يَنفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿٩﴾ وَأَصْبَحَ فُؤَادُ أُمِّ مُوسَىٰ فَارِغًا إِن كَادَتْ لَتُبْدِي بِهِ لَوْلَا أَن رَّبَطْنَا عَلَىٰ قَلْبِهَا لِتَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿١٠﴾ وَقَالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّيهِ فَبَصُرَتْ بِهِ عَن جُنُبٍ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿١١﴾ وَحَرَّمْنَا عَلَيْهِ الْمَرَاضِعَ مِن قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَىٰ أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ ﴿١٢﴾ فَرَدَدْنَاهُ إِلَىٰ أُمِّهِ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّـهِ حَقٌّ وَلَـٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿١٣﴾} صدق الله العظيم [القصص].
ولی سؤالی که مطرح می‌شود این است: آیا اعمالی که فرعون در جهت ممانعت از رخ دادن آن چه که پیشگوها به او خبر داده بودند مؤثر واقع شد؟ چون اولیای شیطان او را از نبی الله موسی علیه الصلاة و السلام برحذر داشته بودند؛ آیا به مقصود خود رسید و آن هشدار رخ نداد؟ خیر به هیچ کارش نیامد. ولی ای مردم آیا نمی‌دانید اگر فرعون حق آمده از سوی پروردگارش را تصدیق کرده بود؛ خداوند آن چه که درباره فرعون مقدر شده بود را محو کرده به عزت فرعون می‌افزود؛ و این در صورتی بود که اگر از خدا پروا کرده و می‌ترسید؛ از حق آمده از پروردگارش پیروی می‌کرد.. برای همین هم خداوند به نبی خود موسی و برادرش هارون می‌فرماید به سراغ فرعون رفته و با او به نرمی سخن بگویند باشد که متذکر شده یا بترسد. خداوند تعالی می‌فرماید:

{فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَىٰ ﴿٤٤} صدق الله العظيم [طه].
آنچه که به حق از این قصه به دست می‌آید این است که پیشگوها تنها درمورد صالحان هشدار می‌دهند؛ آیا آنها فرعون را از موسی که از صالحان بود برحذر نداشتند؟ در مورد امام مهدی هم همین طور است؛ جناب رئیس علی عبدالله صالح؛ پیشگوها تو را از قبیله او می‌ترساند ولی به خداوند قسم؛ اگر حق را تصدیق کنی خداوند برعزت تو می‌افزاید. در هر حال تو می‌دانی که ما نسبت ناحق به تو نداده‌ایم و پیشگوها و رمال ها واقعاً تو را از قبیله‌ای که امام مهدی ناصر محمد یمانی از آنهاست؛ برحذر داشته‌اند.
به خداوند قسم بازداشتن ما از حقوق‌مان به کارت نمی‌آید؛ محروم کردن ما از مادیات ، تا شاید این اتفاق نیفتد هم به کارت نمی‌آید و این رخ نخواهد داد. بلکه به خداوندی که خدایی جز او نیست قسم؛ کسی پرچم قیادت یمن را به ما تسلیم نمی‌کند مگر تو؛ حال چه به علت قانع شدنت با بیان حق کتاب باشد و یا به علت عبور سیاره عذاب. می‌گوییم که علم آن نزد خداست و تمام آن چه که من می‌دانم این است که علی عبدالله صالح پرچم یمن را به امام مهدی ناصر محمد یمانی تسلیم خواهد کرد. ایمان من به این موضوع به خاطر خزعبلات شیعیان نیست؛ برخی از اعتقادات آنها حقّ، ولی اکثر آن باطل است و باعث گمراه شدن حوثی‌ها شده است. من این را می‌دانم چون فتوای خداوند است؛ وبه اذن خداوند او قبل از تسلیم رهبری از قدرت کنار نمی‌رود و خدا بر هرچیز قادر و است وامور به خدا بازمی‌گردد و از خیانت چشم‌ها و آن چه که در سینه‌ها پنهان است؛ آگاه و بازگشت به سوی اوست.
وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
خليفة الله الإمام المهدي ناصر محمد اليمانی

اقتباس: اضغط للقراءة
اخرین به روز رسانی: 05-08-2022 10:37 PM
34

سه برهان واضح در بیان خیانت همسر نوح عليه السلام...

- 34 -
الإمام ناصر محمد اليماني
03 - ربیع الأول- 1432 هـ
07 - 02 - 2011 مـ
۱۸-بهمن-۱۳۸۹ه.ش.
02:26 صبح
ـــــــــــــــــــــ

سه برهان واضح در بیان خیانت همسر نوح عليه السلام...


بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدّي محمد رسول الله وآله الأطهار وجميع الأنصار للحقّ إلى يوم الدين..
و سؤال برادر گرامی ابوبکر مغربی در مورد بیان این فرموده خداوند تعالى است:
{وَجَاءَ إِخْوَةُ يُوسُفَ فَدَخَلُوا عَلَيْهِ فَعَرَفَهُمْ وَهُمْ لَهُ مُنكِرُونَ ﴿٥٨﴾وَلَمَّا جَهَّزَهُم بِجَهَازِهِمْ قَالَ ائْتُونِي بِأَخٍ لَّكُم مِّنْ أَبِيكُمْ أَلَا تَرَوْنَ أَنِّي أُوفِي الْكَيْلَ وَأَنَا خَيْرُ الْمُنزِلِينَ ﴿٥٩﴾فَإِن لَّمْ تَأْتُونِي بِهِ فَلَا كَيْلَ لَكُمْ عِندِي وَلَا تَقْرَبُونِ ﴿٦٠﴾قَالُوا سَنُرَاوِدُ عَنْهُ أَبَاهُ وَإِنَّا لَفَاعِلُونَ ﴿٦١﴾} صدق الله العظيم [يوسف]

و مورد سؤال شما دقیقاً این فرموده خداوند تعالی است:
{وَجَاء إِخْوَةُ يُوسُفَ فَدَخَلُواْ عَلَيْهِ فَعَرَفَهُمْ وَهُمْ لَهُ مُنكِرُونَ}،

این برادران ، با یوسف از یک پدر هستند؛ و سپس خداوند برایتان روشن می‌کند که یوسف برادر دیگری هم دارد که از یک پدر و مادر هستند و برای همین یوسف علیه الصلاة و السلام می‌گوید:
{وَلَمَّا جَهَّزَهُم بِجَهَازِهِمْ قَالَ ائْتُونِي بِأَخٍ لَّكُم مِّنْ أَبِيكُمْ}
و در اینجا خداوند برای شما روشن می‌نماید یوسف برادر دیگری هم دارد که از پدر و مادر اوست. ولی برادرانی که به محضر او آمده‌اند فقط پدرشان با او مشترک است و برادر دیگری برای او می‌ماند-علیه الصلاة و السلام- که با او از یک پدر و مادر است و بین این آیه و فتوای خداوند درمورد ذریه نبی الله نوح فرق بزرگی وجود دارد چون خداوند به نبی خود فتوا می‌دهد کسی که غرق شد از خاندان و خون او نیست با این که عضوی از خانواده نبی الله نوح است؛ چون در هر صورت نبی الله نوح او را بزرگ کرده و پسرخوانده اوست؛ ولی اصلاً از ذریه او علیه الصلاة و السلام نیست. خداوند این موضوع را در سه جا برایتان روشن کرده است.

اولاً: برهان خیانت:
{ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ كَفَرُوا امرأة نُوحٍ وَاِمْرَأَةَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا} صدق الله العظيم [التحريم:۱۰].
ثانیاً: سپس خداوند برهان دیگری برای شما می‌آورد و او را حاصل عمل ناصالح همسر نوح می‌داند که فرزندی برای نبی الله نوح باردار می‌شود که از ذریه او نیست و برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
{يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ} [هود:۴۶].
خداوند به اشاره به این که او ثمره عملی ناصلح است اکتفا می‌نماید.
ثالثاً: خداوند در جایی دیگر بیان می‌فرماید که ذریه نوح را نجات می‌دهد و احدی از آنها هلاک نمی‌شوند. خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَجَعَلْنَا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْبَاقِينَ ﴿٧٧} صدق الله العظيم [الصافات]
این آیه از آیات بسیار محکم واضح است که درباره این موضوع آمده و آیات دیگر را مورد تأکید قرار می‌دهد که نشان می‌دهد بی‌تردید او از ذریه‌ی نبیّ الله نوح نبوده است. عزیز من از گمان و ظن پیروی مکن؛ ظن و گمان برهان آشکار ندارد؛ پس قرآن را از روی ظن و گمانتان تبیین نکنید که ظن جای حق را نمی‌گیرد.
ابوحمزه با آیات متعددی با ما مجادله کرد که همه آنها حاوی یک فتوا هستند؛ آن پسری از فرزندان نبی الله نوح غرق شد؛ فرزند واقعی او نبود. درباره این موضوع خیلی جدال کردیم؛ موضوعی که یک قضیه خصوصی است و فتوای دینی نیست؛ بارک الله به شما؛ ما هنوز علومی نزد خود داریم که به درد شما خورده و خدا به واسطه آن مسیر شما را برای رسیدن به راه خداوند عزیز و حمید روشن می‌کند.
و جناب ابوبکر در مورد محدودیت ورود تو به پایگاه؛ من از این موضوع خبر نداشتم. ولی برادر گرامی تو گاهی بدون این که قصدش را داشته باشی خود را در معرض شبهه قرار می‌دهی که باعث می‌شود حسین بن عمر و تمام انصار به شدت خشمگین شده و به ناحق تو را متهم کنند از دوستان و یاران ابوحمزه هستی؛ در حالی که تو به هیچ وجه از یاران ابوحمزه نیستی؛ بلکه از انصار پیشگام برگزیده‌ای ولی هنوز به یقین کامل نرسیده‌ای چون هنوزحقیقت اسم اعظم خداوند را درک نکرده‌ای؛ پس بدان که آن نعیم به حق از نعیم بهشت بزرگ‌تر است و در هر حال
؛ در موضوع تو نظر کرده و به حسین بن عمر امر می‌کنیم محدودیت وارد شدن تو به پایگاه را بردارد و کارت را به خدا بسپارد که از آشکار و پنهان تو باخبر است و امام مهدی ناصر محمد یمانی به تو حسن ظن دارد.
علمای عزیز؛ علمای مذاهب و فرقه‌های مختلف مسلمین؛ همگی از خدا پروا کنید؛ تا کی به آیات محکم و بینه‌ کتاب که امام ناصر محمد یمانی با آنها برای شما حجت می‌آورد؛ یقین نمی‌آورید؟ شما که می‌بینید بیان امام ناصر محمد یمانی؛ مانند تفاسیر شما نیست؛ تفاسیر شما از روی گمان است و احتمال دارد درست باشد یا خطا. ولی بیان ناصر محمد یمانی برای قرآن؛ از خود قرآن است و برای عالم و جاهل و هر کسی که زبان عربی را بداند آشکار است. آیا نمی‌دانید اگر امام مهدی فقط در یک مورد خطا کند؛ تفسیرش با دیگر بخش‌های قرآن تناقض خواهد داشت؟ اگر من تنها در یک مورد اشتباه کنم و تفسیرم؛ چیزی نباشد که مقصود خداوند است و پناه برخدا
که چیزی را که نمی‌دانم به خدا نسبت دهم؛ چون این فرمان شیطان است نه فرمان خداوند الرحمن؛ به خدا قسم که اگر بیان ناصر محمد یمانی فقط تفسیر بود که احتمال دارد درست باشد یا غلط؛ چرا باید جرأت کرده و قبل از آغاز گفتگو نتیجه آن را برای شما اعلان کنم؟ چون من به یقین می‌دانم که جز حق نمی‌گویم؛ سخنی که عقل و منطق را قانع می‌کند و با آن خردمندان را به چالش می‌کشم؛ تا جایی که راهی جز تسلیم دربرابر آن نداشته باشند. اما با این که عقل‌های شما أن را قبول می‌کند؛ ولی قلب‌هایتان یقین نیاورده و هنوز دچار شک است و برای همین هنوز نمی‌توانید بیان حق را ببینید و برایتان روشن نشده است.

به خدا اگر بدانید برخی از خردمندان تعجب می‌کنند؛ کسانی که بیان حق کتاب را می‌بینند و می‌گویند چرا کسانی که خداوند آنان را در جریان بیان امام ناصر محمد یمانی قرار می‌دهد؛ نمی‌بینند که این بیانات بی شک و تردید حق هستند؟ پس در پاسخ انصار عزیزم می‌گویم علت این است که به صورت عام در بیانات امام ناصر محمد یمانی تدبر نمی‌کنند؛ آیا نمی‌دانند اگر در بیانات یکی بعد از دیگری تدبر کنند؛ هر بیانی نور بیشتری به آنها می‌ٔدهد و بر هدایت آنان می‌افزاید و بیشتر مسرور می‌شوند که این بیانات حق آمده از نزد پروردگارشان است. برای مثال کسانی که نزول قرآن بر محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم را تصدیق کرده بودند؛ با نزول هر سوره جدید؛ ایمانشان بیشتر شده و شاد می‌شدند که به حق از جانب پروردگارشان آمده و بیشتر هدایت می‌شدند. ولی برای گروه دیگر که قلبشان بیمار بوده و به سوی پروردگار انابه نمی‌کردند تا قلبشان را به سوی حق هدایت کند؛ تنها باعث پلیدی بیشترشان می‌شد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَإِذَا مَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُم مَّن يَقُولُ أَيُّكُمْ زَادَتْهُ هَـٰذِهِ إِيمَانًا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَزَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَهُمْ يَسْتَبْشِرُونَ ﴿١٢٤﴾وَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَىٰ رِجْسِهِمْ وَمَاتُوا وَهُمْ كَافِرُونَ ﴿١٢٥﴾} صدق الله العظيم [التوبة].
ای عزیران من؛ ای علمای امت و ای حق‌جویان؛ چرا از عقل‌تان پیروی نمی‌کنید؟ اگر با عقل‌تان در بیانات امام ناصر محمد یمانی از قرآن تدبر کنید؛ می‌بینید که عقل‌تان در برابر این بیانات سرفرود آورده وآن را می‌پذیرد؛ چون بیان امام مهدی نمی‌تواند با عقل و منطق منافات داشته باشد؛ البته اگر تعقل کنید.

ای ابوحمزه که از من دعوت می‌کنی برای گفتگو در پایگاهت حاضر شوم؛ ما این پایگاه بی‌طرف را انتخاب کردیم تا به ناحق یک‌دیگر را متهم نکنیم؛ و حق برای همه روشن شود. تو خیلی با من گفتگو و مجادله کردی و ما در تمام موارد به حق دربرابرت حجت آوردیم و همه کسانی که از گفتگوی ما باخبرند؛ شاهد این امرند.
ابوحمزه؛ خداوند امام مهدی منتظر را برنیانگیخته تا به طور اختصاصی با ابوحمزه مصری گفتگو کند! ماوقت زیادی را به تو اختصاص دادیم؛ دیگر کافی است؛ خودخواه نباش و فرصت را به دیگران بده. اگر بخواهی اذیت کرده و به تلف کردن وقت ما ادامه دهی و میان امام ناصر محمد یمانی و علمای امت که برای گفتگو از آنان دعوت کرده‌ایم حائل شوی؛ من حق دارم از ادامه گفتگو با تو خودداری کنم؛ چون وقتم فقط صرف گفتگو با تو می‌شود. در این صورت درمورد پاسخ ندادن به تو تصمیم خواهیم گرفت و از این پایگاه خواهش می‌کنیم در تقسیم وقت گفتگو عادلانه رفتار کند و امیدواریم از تو بخواهند به دیگرعلمای امت فرصت بدهی و اگر سرباز بزنی؛ حق دارند مانع ورود تو به پایگاه شوند. کسی که ما را وادار کرد در یک پایگاه بی‌طرف حاضر شویم؛ تو و افترایی بود که به ما زده و گفته بودی ما ورود کسانی که در برابر ما حجت بیاورند؛ در پایگاهمان ممنوع می‌کنیم. تو حق را با باطل پوشانده و پشت و رو نشان می‌دهی. چه کسی تو را از عذاب خداوند علام الغیوب که از آشکار و پنهان تو باخبر است؛ حفظ خواهد کرد؟

وسلامٌ على المرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
برادر مؤمنان که خداوند علم کتاب مبین را به او عطا نموده تا با قرآن مجید آنان را به راه خداوند عزیز و حمید هدایت کند؛ خلیف خدا و بنده‌اش الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
اقتباس: اضغط للقراءة
اخرین به روز رسانی: 05-08-2022 10:40 PM
35

امام مهدی با فتوای خود از مردان صالحی که مبتلا به زنان خبیث زناکارمی‌شوند؛ دفاع می‌کند

- 35 -
الإمام ناصر محمد اليماني
04 - ربیع الأول - 1432
هـ
08 - 02 - 2011
مـ
۱۹-بهمن-۱۳۸۹ه.ش.

03:04
صبح
ـــــــــــــــــــــ

امام مهدی با فتوای خود از مردان صالحی که مبتلا به زنان خبیث زناکارمی‌شوند؛ دفاع می‌کند

بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدّي محمد رسول الله وآله الأطهار وجميع أنصار الله إلى يوم الدين..
ابوحمزه مصری؛ امام مهدی به آبروی انبیا ایراد نگرفته و طعنه نمی‌زند؛ این اتهام باطلی است که تو به ما می‌زنی! آیا خداوند احکم الحاکمین نیست که بین من و تو به حق حکم می‌کند؟ ای مرد تو از نبيّ الله نوح و لوط - که صلوات و سلام بر آنان باد و خداوند از آنها راضی باشد و راضی‌شان کند- دفاع نمی‌کنی؛ بلکه از زنانی دفاع می‌کنی که به معنای تمام کلمه به شوهرانشان خیانت کردند و از متقیان نبودند:
{وَقِيلَ ادْخُلا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ} صدق الله العظيم [التحريم:۱۰].

دفاع تو از زنانی نیست که از خداوند و پروردگارشان تقوا داشتند؛ بلکه خداوند از آنها خشمگین شده و آنان را همراه کافران به جهنم فرستاده است؛ تو می‌خواهی به کجا برسی؟ آیا می‌خواهی فتوا بدهی چون رسول خدا از پاکان است؛ شایسته نیست جز با زنان پاک ازدواج کند؟ آیا حکمت فتوای امام مهدی در این مورد را نمی‌دانی؟ این دفاع از بندگان صالحی است که خداوند آنان را با زنان خبیث زناکار مبتلا می‌کند؛ سپس کسانی که -بیان حق آیه را- نمی‌دانند به آنها می‌گویند شما هم مثل همسرانٔتان هستید و این فرموده خداوند تعالی را می‌آورند:

{الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ} صدق الله العظيم [النور:۲۶].
ولی من از بیان این آیه به خوبی آگاهم و به حق حکم داده و راه راست را نشان می‌دهم؛ ولی دفاع تو از این دو زن با آیات بینه‌ای که در محکمات قرآن عظیم آمده است؛ تناقض دارد. چون نبيّ الله نوح ونبي الله لوط ازمردان پاک و طیب بودند و خداوند نوح و لوط را به دو زن خبیث مبتلا کرده بود . اما حجت تو این فرموده خداوند تعالی است:

{وَنَادَى نُوحٌ ابْنَهُ وَكَانَ فِي مَعْزِلٍ يَا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنَا وَلا تَكُنْ مَعَ الْكَافِرِينَ} صدق الله العظيم [هود:۴۲]،
سپس ابوحمزه می‌گوید:«مگر نمی‌بینی خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَنَادَى نُوحٌ ابْنَهُ} صدق الله العظيم»
در حالی که خداوند به نبی خود نوح فتوا می‌دهد او پسرش نیست....ولی من از ابوحمزه مصری سؤالی دارم: مقصود نبی الله نوح چیست که می‌گوید:
{رَبّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الحقّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ} صدق الله العظيم [هود:۴۵]
همه می‌دانند مقصود نبی الله نوح این است؛ پروردگارا پسرم از خاندان من است یعنی او از خانواده ( من اهلی) و اولیای دم و ذریه من است و سپس خدا به حق در پاسخ او می‌گوید:
{يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ} صدق الله العظيم [هود:۴۶].
تو فتوای امام ناصر محمد یمانی را تکذیب نمی‌کنی؛ بلکه فتوای خداوند درآیات محکم کتابش را تکذیب کرده‌ای که فرموده است:
{يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ} صدق الله العظيم [هود:۴۶].
اما حجت تو در مورد این که خداوند می‌فرماید: {وَنَادَى نُوحٌ ابْنَهُ} صدق الله العظيم،
او فرزند خوانده نوح است؛ مانند پدر و مادر صالحی که در این فرموده خداند تعالی از آنها یاد می‌شود
:
{
وَأَمَّا الْغُلَامُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَيْنِ فَخَشِينَا أَن يُرْهِقَهُمَا طُغْيَانًا وَكُفْرًا ﴿٨٠﴾فَأَرَدْنَا أَن يُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيْرًا مِّنْهُ زَكَاةً وَأَقْرَبَ رُحْمًا﴿٨١﴾} صدق الله العظيم،[الکهف]

ولی خداوند به شما فتوا می‌دهد او از ذریه آنان نیست و آنها والدینی هستند که پسر را به فرزندی پذیرفته‌اند: برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
{فَأَرَدْنَا أَن يُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيْراً مِّنْهُ زَكَاةً وَأَقْرَبَ رُحْماً} صدق الله العظيم،
به کلام خداوند تعالی بنگر:{وَأَقْرَبَ رُحْماً} یعنی او از ذریه آنان نیست و سپس خداوند امام طالوت علیه الصلاة و السلام را به عنوان ذریه روزی آنان نمود.
ای مرد معنی این سخنان این نیست که امام ناصر محمد یمانی فتوا داده که هر مردی که ندانید پدرش کیست حتماً از کافران خواهد بود؛ پناه برخدا که ازجاهلان باشم؛ بلکه گروهی از آنها از مؤمنان و برادران دینی و یاران شما هستند و اگر کسی در خیابان یا جلوی در مسجدی بچه‌ای را در جعبه پیدا کند و او را به خاطر خدا بزرگ کند؛ امید است از صالحان گردد ولو اینکه تولدش نتیجه خطای زن باشد؛ هریک از آنها که صالح باشند؛ خداوند او را برادر دینی و از یاران شما قرار می‌دهد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

{فَإِن لَّمْ تَعْلَمُوا آبَاءَهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ وَمَوَالِيكُمْ} صدق الله العظيم [الأحزاب:۵].
اما آنچه که زن نوح بار برداشت، از ذریه‌ی شیاطین بود؛ از کسانی که علمی از آنها نداری و جز فاجر و کافر به دنیا نمی‌آورند و اینها با کسانی که حاصل زنا با غیر شیاطین هستند فرق دارند؛ چون خداوند فتوا نداده مردانی که حاصل زنا هستند؛ از کافران خواهند بود. بلکه خدا به شما فرمان داده گروهی از آنان که مؤمن باشند وندانید پدرشان کیست؛ برادران دینی شما قرار داده و کسی که او را بزرگ کند مولا و برادر دینی اوست. خداوند تعالی می‌فرماید:
{فَإِنْ لَمْ تَعْلَمُوا آبَاءَهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ وَمَوَالِيكُمْ} صدق الله العظيم.
اما ما در اینجا از ذریه‌ی شیاطین سخن می‌گوییم؛ کسانی که علمی از آنها نداری و تنها فاجر و کافر از آنها به دنیا می‌آید چون از ذریه شیاطین هستند و بندگان را از صراط مستقیم منحرف کرده و به گمراهی می‌کشانند و برای همین نبی الله نوح علیه الصلاة و السلام می‌گوید:
{وَقَالَ نُوحٌ رَّبِّ لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّارًا ﴿٢٦﴾إِنَّكَ إِن تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبَادَكَ وَلَا يَلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا كَفَّارًا﴿٢٧﴾} صدق الله العظيم [نوح].
چون خداوند به نبی خود فتوا می‌دهد؛ جز کسانی که تا کنون با او ایمان آورده‌‌اند، دیگر کسی ایمان نمی‌آورد. خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَأُوحِيَ إِلَى نُوحٍ أَنَّهُ لَنْ يُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِكَ إِلَّا مَنْ قَدْ آمَنَ فَلَا تَبْتَئِسْ بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ} صدق الله العظيم [هود:۳۶].
خداوند به نبیّ خود نوح فتوا می‌دهد که علت این امر این است که همگی آنها از ذریه‌ی شیاطین هستند و لذا نبی الله نوح می‌گوید:
{وَقَالَ نُوحٌ رَّبِّ لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّارًا ﴿٢٦﴾إِنَّكَ إِن تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبَادَكَ وَلَا يَلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا كَفَّارًا﴿٢٧﴾} صدق الله العظيم

اما او نمی‌دانست فرزند خودش هم از آنان است؛ با وجود اینکه او به ظاهر پدرش را تصدیق کرده بود ولی در زمره کسانی بود که جز فاجر و کافر به دنیا نمی‌آورند. اگر نوح می‌دانست پسرش از کافران است، چرا باید در مورد او با پروردگارش مجادله می‌کرد چون پسرش هم در زمره کافرانی بود که نوح برعلیه‌‌شان دعا کرد. زمانی که پسر حاضر نشد همراه نوح سوار کشتی شود؛ ناگهان متوجه شد که او ( پسرش ) از کافران است و برای همین نبی الله نوح با پروردگارش محاجه کرد و گفت:
{وَنَادَى نُوحٌ ابْنَهُ وَكَانَ فِي مَعْزِلٍ يَا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنَا وَلا تَكُنْ مَعَ الْكَافِرِينَ} صدق الله العظيم [هود:۴۲].
و سپس با نجوا به پروردگارش سخن گفت:
{فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الحقّ وَأَنْتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ}صدق الله العظيم [هود:۴۵]

همانا که فهمیدن سؤال؛ نصف جواب را در خود دارد و شما می‌دانید مقصود نبی الله نوح چه بود که گفت:
{رَبّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الحقّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ}صدق الله العظيم
مقصودش این بود که پروردگارا به من رحم کن؛ پسرم فرزند و ذریه و از اولیای دم من است؛ به پدرش رحم کن و او را نجات بده و خداوند تعالی فرمود:
{يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ} صدق الله العظيم.
ای مرد؛ اگر آن پسر از اهل بیت او بود؛ ولو این که از کافران باشد، چرا خداوند باید نسبت او به پدرش را انکار کند؟- خداوند پاک و منزه است - شرط این نیست که نبیّ حتماً صاحب فرزند مؤمن و صالح شود؛ خیر چنین نیست. خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي ۖ قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴿١٢٤} صدق الله العظيم [البقرة].
و برای همین خداوند تعالى می‌فرماید:
{وَمَنْ صَلَحَ مِنْ آَبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ} صدق الله العظيم [الرعد:۲۳].
ای مردم؛ امام مهدی قصد ندارد عقیده شیعیان درمورد این که صالحان ؛ تنها فرزند صالح به دنیا می‌آورند را ثابت کند؛ از خدا بترسید. ما درباره‌ی ذریّات شیاطین که تنها فاجر و کافر به دنیا می‌آورند صحبت می‌کنیم؛ نه درمورد کسانی که ندانسته تلاششان در دنیا به هدررفته است ؛ بین کسانی که مورد غضب خدا هستند ( مغضوب علیهم ) با کسانی که ندانسته از راه حق به گمراهی کشیده شده‌اند ( ضالین )تفاوت وجود دارد ولی اکثر شما این را نمی‌دانید.
آن چه که در این بیان می‌خواهیم به ابوحمزه یادآوری کنیم این فرموده خداوند تعالی است
:
{وَأَمَّا الْغُلَامُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَيْنِ فَخَشِينَا أَن يُرْهِقَهُمَا طُغْيَانًا وَكُفْرًا ﴿٨٠﴾فَأَرَدْنَا أَن يُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيْرًا مِّنْهُ زَكَاةً وَأَقْرَبَ رُحْمًا ﴿٨١﴾} صدق الله العظيم [الكهف].
آیا مقصود این است که آنها والدین واقعی او و آن پسر از ذریه‌ی آنهاست؟ اما خداوند به شما فتوا می‌دهد آنها پدر خوانده و مادرخوانده او بودند. برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
{ فَأَرَدْنَا أَن يُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيْراً مِّنْهُ زَكَاةً وَأَقْرَبَ رُحْماً} صدق الله العظيم،
ابوحمزه به کلام خداوند تعالی بنگر: {وَأَقْرَبَ رُحْماً} صدق الله العظيم،
یعنی او از ارحام( ذریه آنها) نیست! لذا بیان تو برای این فرموده خداوند تعالی از روی ظن و گمان است:
{وَنَادَى نُوحٌ ابْنَهُ وَكَانَ فِي مَعْزِلٍ يَا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنَا وَلا تَكُنْ مَعَ الْكَافِرِينَ} صدق الله العظيم ؛
برایتان روشن شد که نوح پدرخوانده او بود. ابوحمزه هر چقدر هم برایت روشن شود که ناصر محمد یمانی به حق سخن می‌گوید، گمان نمی‌کنم به راه حق هدایت شوی و اگر برایت روشن شود حق است؛ از آن پیروی نمی‌کنی چون غرور و تعصب تو را به گناه می‌کشاند و خداوند مقرر کرده تا شیطانی رجیم بر تو سیطره داشته باشد و برای همین هم مردم را از بیان امام مهدی باز داشته و حق را باطل نشان می‌دهی. به خداوندی که خدایی جز او نیست قسم تو در بیانات امام مهدی به دنبال یافتن حق نیستی؛ بلکه دنبال منفذی می‌گردی تا انصار را به شک بیندازی و در مسیر حق، مانع و انحراف شدید ایجاد کنی. از کسانی هستی که بدون آن که خسته و ملول شوند، شبانه روز در تلاشند نور خدا را خاموش کنند. هر چقدر هم حق آمده از نزد پروردگار برایشان تبیین و روشن گردد؛ پیرو آن نخواهند شد . اگر به دنبال مباهله هستی؛ ما آماده مباهله با شیاطین جن و انس هستیم؛ اما از مباهله با کسانی که نمی‌دانند من امام مهدی حق پروردگارشان هستم، روگردانم؛ چون ما مشتاق نجات آنها از گمراهی‌شان هستیم و هرگز با آنها مباهله نمی‌کنیم؛ بلکه سمت مباهله را تنها به سوی امام ناصر محمد یمانیبرمی‌گردانیم تا اگر مهدی منتظربرگزیده پروردگارعالمیان نباشد-دعا بر علیه او مستجاب شود- یعنی لعنت خداوند بر ظالمانی که دانسته نسبت ناحق به خداوند می‌دهند.
اما وقتی مباهله با شیاطین باشد؛ من لحظه‌ای برای مباهله با آنان تأخیر نمی‌کنم و به شدت آنها را لعن خواهم کرد تا نتیجه اعمالشان را بچشند؛ ما مشتاق نجات کسانی نیستیم که اگر راه حق را بشناسند از آن پیروی نکرده و در صورت شناخت باطل به دنبال آن می‌روند. اما آنها را نصیحت کرده و با سخنی شیوا به آنان می‌گوییم:
با این حجت که خدا آنها را نمی‌آمرزد؛ از رحمت خدا مأیوس نشوند و به ایشان فتوا می‌دهیم خداوند همه‌ی گناهان را مورد مغفرت خود قرار می‌دهد باشد که پروا کنند. خداوند تعالی می‌فرماید:

{أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَن يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا ﴿٦٠﴾وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَىٰ مَا أَنزَلَ اللَّـهُ وَإِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنَافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنكَ صُدُودًا ﴿٦١﴾فَكَيْفَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ ثُمَّ جَاءُوكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّـهِ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَانًا وَتَوْفِيقًا ﴿٦٢﴾أُولَـٰئِكَ الَّذِينَ يَعْلَمُ اللَّـهُ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَعِظْهُمْ وَقُل لَّهُمْ فِي أَنفُسِهِمْ قَوْلًا بَلِيغًا ﴿٦٣﴾} صدق الله العظيم [النساء].
ابوحمزه؛ گمان نمی‌کنم با من مباهله کنی، بلکه فرار کرده و می‌گویی:" باید به صورت آشکار و با صوت باشد". اما ابوحمزه خداوند از آشکار و نهان آگاه است و می‌داند چه کسی شیطان را به دوستی گرفته و مردم را از پیروی از کتاب خدا و حکمیت بر اساس آن بازمی‌دارد؛ چه ابوحمزه باشد و چه ناصر محمد یمانی و خداوند کسانی را که مانع پیروی مردم از آیات محکم کتابش شده و حق را منحرف وکج نشان می‌دهند غضب کرده و به شدت لعنت خواهد کرد. پس من خدا و تمام اعضای این پایگاه را به شهادت می‌گیرم بعد از این که برایمان روشن شد او از کسانی است که خداوند در موردشان فرموده است:
{وَإِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لا يُؤْمِنُوا بِهَا وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلاً وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلاً} صدق الله العظيم [الأعراف:۱۴۶].
آماده مباهله با ابوحمزه هستیم.
اگر برایتان روشن شد یکی از علمای امت تنها در یک مسئله به حق در برابر ناصر محمد یمانی حجت آورد ولی غرور و تعصب مرا به گناه کشاند؛ در این صورت من از شیاطین بشر خواهم بود نه مهدی منتظر و اگر دیدید ناصر محمد یمانی در برابر کسی که درمورد مسئله‌ای با او گفتگو می‌کند به حق حجت آورد؛ اما آن شخص اعتراف به حق آمده از نزد پروردگارش اعتراف نکرد؛ ولو تنها درهمان مسئله؛ از شیاطین بشری می‌شود که خداوند در موردشان می‌فرماید:
{وَإِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لا يُؤْمِنُوا بِهَا وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلاً وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلاً} صدق الله العظيم [الأعراف:۱۴۶]
و پناه برخدا که از آنان باشیم و پناه برخدا که غرور و تعصب مرا به گناه بکشاند و اگر یکی از علمای امت در یک مسئله بر من چیره شد؛ در برابر حق آمده از پروردگارم سرخضوع فرود می‌آورم و هیچ استکبار نمی‌ورزم. و درآن صورت می‌گفتم حال که یکی از علمای امت در یک مسئله از قرآن عظیم بر من غلبه کرد و در آن مسئله ازآیات محکم قرآن بیانی هدایت‌گرتر از بیان امام ناصر محمد یمانی آورد؛ امام ناصر محمد یمانی؛ مهدی منتظر نیست چون خداوند رؤیای مرا در عالم واقعیات محقق نکرده است:
[ولا يجادلك عالم من القرآن إلا غلبته ]
[ عالمی نیست که از قرآن با تو مجادله کند و بر او غالب نشوی
].
و رؤیایی دیگر
:
[ولا يجادلك أحد من القرآن إلا غلبته ]
[ احدی نیست که از قرآن با تو مجادله کند مگگر بر او غالب شوی
].
پس ممکن نیست کسی از قرآن با امام ناصر محمد یمانی مجادله کند؛ مگر این که امام ناصر محمد یمانی با حجتی حق که برای عالم و جاهل روشن باشد بر او غلبه نماید.

ما کار را برای شما آسان کرده و گفتیم: اگر امام ناصر محمد یمانی در ۹۹ مسئله از قرآن عظیم برشما غلبه کرد و شما تنها در یک مسئله چیره شدید، من مهدی منتظر نیستم؛ بلکه تنها عالمی دینی‌ام. کدام یک از کسانی که به ناحق ادعای مهدویت کرده‌اند تا به حال چنین چیزی را گفته‌اند؟ بلکه همه از روی ظن سخن می‌گویند در حالی که ظن و گمان کسی را از حق بی‌نیاز نمی‌کند. آنها یک آیه را گرفته و بدون این که برهانی از خدا داشته باشند، بیان و تفسیر آن را از خودشان درمی‌آورند.
به خداوندی که خدایی جز او نیست قسم؛ اگر تمام علمای جن و انس جمع شوند و با قرآن عظیم با امام مهدی ناصر محمد یمانی مجادله کنند؛ نمی‌توانند حتی در یک مسئله در برابر امام ناصر محمد یمانی حجت بیاورند؛ ولو به یکدیگر کمک کنندو اگر این تحدی ناصر محمد یمانی از روی غرورباشد؛ برسرمیز گفتگو این برهان علمی است که داور و حَکَم خواهد بود؛ البته اگر به دعوت به حکمیت بر اساس ذکر محفوظ از تحریف؛ کتاب خداوند قرآن عظیم پاسخ دهید... کتابی که خداوند به بنده و نبیّ خود محمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- امر نموده تا با آن به شدت با کافران جهاد کند.تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{
وَجَاهِدْهُمْ بِهِ جِهَادًا كَبِيرًا} صدق الله العظيم [الفرقان:۵۲].

خداوند همان فرمانی که به رسول خود داده بود را به امام مهدی نیز داده است تا با قرآن عظیم به سختی با شما جهاد کند و حق نمی‌تواند و شایسته نیست از امیال و هواهای شما پیروی نماید. زمان مباهله با ابوحمزه محمود مصری فرا رسیده است، چون برای ما روشن شده او از شیاطین بشر است و ابداً قابل هدایت نیست؛ از کسانی است که مردم را از پیروی از حق بازداشته و از سرسخت‌ترین دشمنان خدا و مهدی منتظرند؛ باشد که برای عبرت گیرندگان، مایه عبرت گردد و نشانه‌ای باشد برای تصدیق مهدی منتظر "در دروان گفتگو قبل از ظهور" ... و بازگشت امور به خداست؛ و او از خیانت چشم‌ها و رازهای پنهان در سینه‌ها آگاه است و عاقبت از آن متقیان است.
وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
خليفة الله وعبده؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
اقتباس: اضغط للقراءة

اخرین به روز رسانی: 05-08-2022 10:49 PM
36

امام مهدی دعوت می‌کند تا در مورد انبیا و ائمه و همسرانشان به ناحق مبالغه نشود

- 36 -
الإمام ناصر محمد اليماني
05 - ربیع الأول - 1432 هـ
09 - 02 - 2011 مـ
۲۰-بهمن-۱۳۸۹ه.ش.

02:00 صبح
ــــــــــــــــــــــ

امام مهدی دعوت می‌کند تا در مورد انبیا و ائمه و همسرانشان به ناحق مبالغه نشود

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
{قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ ۖ فَإِنَّهُمْ لَا يُكَذِّبُونَكَ وَلَـٰكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآيَاتِ اللَّـهِ يَجْحَدُونَ ﴿٣٣} صدق الله العظيم [الأنعام].
ای ابوحمزه و همه‌ی کسانی که به فتوای خداوند در آیات محکم کتابش یقین ندارند که می‌فرماید:
{وَلَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ ﴿٧٥﴾وَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ ﴿٧٦﴾وَجَعَلْنَا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْبَاقِينَ ﴿٧٧﴾}
صدق الله العظيم [الصافات].

خداوند سبحان ازعذاب توفان سخن گفته و پروردگار عالمیان به شما فتوا می‌دهد که رسول الله نوح عليه الصلاة والسلام واهل و ذريه‌ی او را نجات می‌دهد؛ من نمی‌بینم خداوند کسی از آنها را مستثنی کرده باشد؛ بلکه خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَجَعَلْنَا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْبَاقِينَ} صدق الله العظيم،
از اینجاست که خردمندان یقین می‌کنند کسی که غرق شد؛ از ذریه نوح نبود. اما ابوحمزه با این کلام خداوند تعالی با من محاجه می‌کند:
{ونادى نوحٌ ابنَه وكان في مَعْزلٍ} صدق الله العظيم [هود:۴۲]،

و جواب ما به او این است که نوح پدرخوانده آن پسر بود وبرای آن برهان آشکاری هم آوردیم که در مورد والدین صالحی بود که فرزندی نداشتند و کودکی که درب منزلشان گذاشته شده بود را بزرگ کردند. آن کودک از ذریه شیاطین بود و از ذریه آنان نبود؛ آنها او را به فرزندی گرفته و در راه خدا تربیت کردند. از آیات محکم کتاب خدا برایش فتوا آوردیم که می‌فرماید:
{فَأَرَدْنَا أَن يُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيْرًا مِّنْهُ زَكَاةً وَأَقْرَبَ رُحْمًا ﴿٨١} صدق الله العظيم [الكهف].
و بعد می‌بینیم که ابوحمزه کلام محکم خداوند را از موضع مورد نظر تحریف کرده و می‌گوید مقصود خداوند از
{وَأَقْرَبَ رُحْمًا} از ذریه آنان بودن نیست، حسبنا الله ونعم الوكيل. ما برهان دیگری می‌آوریم؛ داستان رسول الله يوسف عليه الصلاة والسلام در این فرموده خداوند تعالی:
{فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَىٰ يُوسُفَ آوَىٰ إِلَيْهِ أَبَوَيْهِ وَقَالَ ادْخُلُوا مِصْرَ إِن شَاءَ اللَّـهُ آمِنِينَ ﴿٩٩} صدق الله العظيم [يوسف].
همه می‌دانند که یکی از این والدین؛ از والدین اصلی رسول الله يوسف عليه الصلاة و السلام نیست بلکه زن و همسر پدرش است؛ پسر نبی الله نوح -عليه الصلاة والسلام- هم همین طور است او پسر زن نوح است؛ پس یکی از آن دو-یعنی مادرش- از والدین و دیگری پدرخوانده اوست. برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
{ونادى نوحٌ ابنَه وكان في مَعْزلٍ}صدق الله العظيم [هود:۴۲]

و خداوند نیز با نیت ندا کننده با ما سخن می‌گوید. منادی در اینجا نبی الله نوح است و با تصور این که آن پسر از ذریه خود اوست با وی صحبت کرده و می‌گوید:
{يَا بُنَيَّ ارْكَب مَّعَنَا وَلاَ تَكُن مَّعَ الْكَافِرِينَ}
صدق الله العظيم،

اما ابوحمزه این آیه را مستمسک قرار داده و آن را برهان آشکاری به حساب می‌آورد که نشانه این است که آن پسر از ذریه نوح است و فتوای خداوند را فراموش کرده که می‌فرماید:
{وَنَادَىٰ نُوحٌ رَّبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الحقّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ ﴿٤٥﴾قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿٤٦﴾} صدق الله العظيم [هود].
نبی الله نوح درمی‌یابد او از کافران است چون حاضر نشده همراه خانواده‌اش سوار بر کشتی شود؛ ولی نمی‌داند پسرش نیست و متوجه خیانت یکی ازهمسرانش نبود مگر بعد از فتوای خداوند تعالی به نبی‌اش:
{قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلاَ تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ} صدق الله العظيم،

یعنی علت به وجود آمدن آن پسر؛ عمل ناصالح یکی از همسران اوست که با برقرار کردن رابطه با یکی از شیاطین بشر، به وی خیانت کرده است و شوهرش که از این موضوع بی‌خبر بود نمی‌دانست آن پسر از ذریه او نیست. لذا خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَلَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ ﴿٧٥﴾وَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ ﴿٧٦﴾وَجَعَلْنَا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْبَاقِينَ ﴿٧٧﴾} صدق الله العظيم [الصافات].
خداوند تعالی می‌فرماید:
{يَا نِسَاء النبيّ مَن يَأْتِ مِنكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا} صدق الله العظيم [الأحزاب:۳۰]

واین یعنی خداوند به انبیای خود وعده نداده که همسران آنها را از زنا حفظ خواهد کرد؛ بلکه این امر بستگی به تقوای آن زنان دارد و برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَمَن يَقْنُتْ مِنكُنَّ لِلَّـهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحًا نُّؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقًا كَرِيمًا ﴿٣١﴾يَا نِسَاءَ النبيّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا ﴿٣٢﴾وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ} صدق الله العظيم [الأحزاب]
ولی همسر نوح مرتکب عملی ناصالح شد که باعث به وجود آمدن پسری گردید که از ذریه نبيّ الله نوح عليه الصلاة والسلام نبود.
ای علمای مسلمین و امتشان؛ ما بی‌تردید همان فتوایی را برای شما می‌آوریم که خداوند درآیات محکم کتابش آورده است، آیاتی که برای عالم و جاهل شما روشن هستند؛ پس چرا تعداد زیادی از شما فتوای خیانت یکی از همسران نبی الله نوح و یکی از همسران نبی الله لوط را تکذیب می‌کنید؟ اما این که چرا همسر خائن لوط باردار نشد این است که سن او بالا رفته و دیگر عادت ماهیانه نشده و نازا بود. برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَإِنَّ لُوطًا لَّمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿١٣٣﴾إِذْ نَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ ﴿١٣٤﴾إِلَّا عَجُوزًا فِي الْغَابِرِينَ ﴿١٣٥﴾} صدق الله العظيم [الصافات].

و من از این که زنی پیر که از عادت نشسته؛ حامله شود چیزی نمی‌دانم مگر با معجزه از نزد پروردگارعالمیان؛ همانند همسر نبی الله ابراهیم که خداوند به او بشارت باردار شدن داد و این که از همسرش؛ پسری علیم و دانا باردار خواهد شد و این برای نبی الله ابراهیم و همسرش امری عجیب و خارق العاده بود و برای همین هم همسر نبی الله ابراهیم عليهم الصلاة
والسلام گفت:
{قَالَتْ يَا وَيْلَتَى أَأَلِدُ وَأَنَا عَجُوزٌ وَهَذَا بَعْلِي شَيْخًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ}
صدق الله العظيم [هود:۷۲].

و این پاسخ ما درمورد علت باردار نشدن همسر لوط با زناست؛ او پیر وعقیم بود و دیگر عادت نمی‌شد و برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَإِنَّ لُوطًا لَّمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿١٣٣﴾إِذْ نَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ ﴿١٣٤﴾إِلَّا عَجُوزًا فِي الْغَابِرِينَ ﴿١٣٥﴾} صدق الله العظيم [الصافات].

تمام شما عزیزان من باید بدانید شایسته نیست امام مهدی به ناحق از امیال شما پیروی کند؛ شما درمورد همسران انبیا به صورت عام مبالغه کرده و می‌خواهید همه‌ی آنها را پاک و معصوم از خطا بخوانید. اما کسی که مانند جده‌ام عائشه عليها الصلاة والسلام دامان خود را از گناه پاک نگه دارد؛ می‌بینید که خداوند ازاو دفاع کرده و در آیات محکم کتابش حکم برائت او را می‌دهد؛ چنان که خداوند تعالی می‌فرماید:
{إِنَّ الَّذِينَ جَاءُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِّنكُمْ ۚ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَّكُم ۖ بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ ۚ لِكُلِّ امْرِئٍ مِّنْهُم مَّا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ ۚ وَالَّذِي تَوَلَّىٰ كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿١١} صدق الله العظيم [النور].
اما این به معنای معصوم بودن همسران انبیا از ارتکاب خطا نیست؛ با اینکه همسران انبیا؛ مادر مؤمنانی هستند که انبیا را تصدیق و پیرو آنان شده‌اند ولی این به معنای معصوم بودن آنان از خطا نیست؛ بلکه خداوند به آنها هشدار داده و ایشان را از ارتکاب گناه فاحش(زنا) برحذر می‌دارد؛ چون آنها مانند هیچ یک از زنان مسلمان نیستند؛ و اگر به همسر خود خیانت کرده و با بهتانی بزرگ فرزندی بیاورند که از ذریه او نیست؛ این گناهی بسیار بزرگ است و عواقب وخیمی برای اسلام و مسلمانان دارد. لذا با این که آنها مادران مؤمنان هستند ولی این به معنای معصوم بودن آنها از خطا نیست و نباید در برابر مؤمنانی که از محارم آنها نیستند، تبرج کرده و زیبایی خود را نشان دهند؛ بلکه خداوند به آنان هشدار می‌دهد که تبرج نکنند ( وزیبایی خود را نشان ندهند) و هم چنین آنها را از سخن گفتن با نرمی و لطافت با کسانی که محرمشان نیستند برحذر می‌دارد. خداوند تعالی می‌فرماید:
{يَا نِسَاءَ النبيّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا ﴿٣٢﴾وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ} صدق الله العظيم [الأحزاب]
و حکمت آن هم در این است که اگر همسر پیا
مبر زیبایی و جذابیت‌هایش را در برابر مردان آشکار کند و با نرمی و ملایمت با آنان سخن بگوید؛ کسی که قلبش بیمار است به طمع افتاده و با او مراوده کرده و زن به خطا می‌افتد چون زنان انبیا-برخلاف عقیده و مبالغه ناحق شما در مورد رسولان خداوند- از خطا معصوم نیستند؛ اما خداوند حق را می‌گوید و راه راست را نشان می‌دهد و اگر امام مهدی از امیال شما پیروی نماید که همسران انبیا و ائمه را از خطا معصوم می‌دانید؛ در این صورت امام مهدی همسرانش را در معرض ارتکاب خطا قرار داده است و پناه برخدا که از جاهلان باشم؛ بلکه زنان رسولان و ائمه معصوم از خطا نیستند مگر آنان که از خدا پروا کرده و مانند زمان جاهلیت تبرج نکنند و با صدای ملایم سخن نگویند تا صاحبان قلب‌های بیمار به طمع نیفتند؛ عزیزان من از خدا پروا کنید.
انگار عزیزم امیرالنور را می‌بینم که آرزو دارد امامش از فتوای خود در مورد زنای یکی از همسران نبی الله نوح و یکی از همسران نبی الله لوط بازگردد؛ ولی عزیز من امیرالنور؛ امام مهدی نباید و شایسته نیست از امیال شما پیروی نماید و این کار باعث خواهد شد به ناحق درمورد انبیا و ائمه و همسرانشان مبالغه کنید؛ اما انبیا و همسرانشان مانند شما و همسرانتان بوده و همه درمعرض خطا هستید و اگر در خطر قرار گرفته و یکی از ما با زنی که نه همسرش است و نه از محارمش تنها شود؛ شیطان او را با آن زن به خطا می‌کشاند؛ همان طور که یکی از همسران نوح و یکی از همسران لوط علیهم الصلاة و السلام به گناه کشیده شدند. همانا که هیچ یک از انبیا و همسرانشان از خطا معصوم نیستند مگر کسی که از پروردگارش پروا کند و همانا که این تقواست که ارتکاب خطا را از رسول خدا دفع می‌کند. ولی هرچقدر هم که تقوا داشته باشد؛ اگر در خطر بیفتد و با زنی که نه همسر اوست و نه از محارمش در خلوت قرار گیرد؛ خود را در خطر قرار می‌دهد؛ بی‌تردید خداوند باعث می‌شود انبیا و رسولان و مؤمنان در نفس خود از کفر و فسق و عصیان اکراه داشته باشند، ولی وقتی با زنی خلوت کند که همسر او نیست، خودش را در معرض خطر قرار می‌دهد و انسان ضعیف خلق شده است. از آنجا که رسول الله یوسف علیه الصلاة و السلام می‌دانست معصوم نیست و در معرض ارتکاب خطا قرار دارد و با این که خداوند نفس او را از کفر و فسق و عصیان متنفر کرده بود؛ ولی او می‌دانست معصوم از خطا نیست و انسان ضعیف آفریده شده است. برای همین نجوا کنان به پروردگارش گفت:
{قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ ۖ وَإِلَّا تَصْرِفْ عَنِّي كَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَأَكُن مِّنَ الْجَاهِلِينَ ﴿٣٣} صدق الله العظيم [يوسف].
ای مردم؛ چرا درمورد انبیا وائمه و همسرانشان مبالغه می‌کنید؟ همانا که آنان هم مانند شما انسان هستند؛ شما را چه می‌شود، چرا چنین حکم می‌کنید؟ مگر نمی‌دانید دلیل مشرک شدن بسیاری از مؤمنان؛ مبالغه ناحق درمورد انبیا و رسولان و ائمه و همسران‌شان است. ما هم انسان‌هایی مانند شما هستیم و خداوند ما را هم در برابر شهوت نفس که انسان را به سوی اعمال سوء می‌راند؛ ضعیف آفریده است و همانا که انسان متقی؛ با عقل خود و با مقاومت دربرابر شهوت و عدم پیروی از آن؛ نفس خود را از هوی وهوس باز می‌دارد؛ بی‌تردید خداوند به شما فرمان داده تا چشم‌های خود را فروافکنید و زنان‌تان را در حجاب نگاه دارید و به این ترتیب کار را بر شما آسان کرده و این أوامر از رحمت پروردگاراست چون انسان ضعیف خلق شده است .و خداوند تعالی می‌فرماید:

{وَاللَّـهُ يُرِيدُ أَن يَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَيُرِيدُ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَن تَمِيلُوا مَيْلًا عَظِيمًا ﴿٢٧﴾يُرِيدُ اللَّـهُ أَن يُخَفِّفَ عَنكُمْ وَخُلِقَ الْإِنسَانُ ضَعِيفًا ﴿٢٨﴾} صدق الله العظيم [النساء].
اما شما درباره انبیای الهی و رسولان و همسران و فرزندان آنها مبالغه می‌کنید با وجود این که آنها هم انسان‌هایی مانند شما هستند؛ همان گونه که محمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- بر طبق فرمان پروردگارش به شما فتوا داده و می‌گوید:
{قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُم} صدق الله العظيم [فصلت:۶].

تمام رسولان پروردگارعالمیان هم؛ سخن محمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- را به مردمشان می‌گفتند. خداوند تعالی می‌فرماید:
{قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِن نَّحْنُ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ} صدق الله العظيم [إبراهيم:۱۱].

همانا که انسان متقی در برابر شهوتش مقاومت می‌کند و نفسش را از پیروی از شهوات منع کرده و به درگاه پروردگارش برای تثبیت قلبش انابه می‌نماید؛ شما را چه می‌شود که درمورد انبیا و رسولان خدا و همسران‌شان مبالغه می‌کنید و آنها را از ارتکاب خطا معصوم می‌شمارید؟ و هیچ یک از آنان نباید هیچ خطایی مرتکب شوند؟ این مبالغه ناحق علت اصلی مشرک شدن بسیاری از مؤمنان است و خداوند تعالی می‌فرماید:

{وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُم بِاللَّـهِ إِلَّا وَهُم مُّشْرِكُونَ ﴿١٠٦} صدق الله العظيم [يوسف].
و به دلیل این مبالغه؛ امت‌ها تصورکردند؛ آنها در یوم الدین؛ در پیشگاه خدا شفاعت‌شان را می‌کنند وبعد از مرگشان از آنها مجسمه و بت ساختند و مقام "وسیله "را تنها منحصر به آنان دانستند. تا این که خداوند آنها و انبیا را جمع کرده و به رسولانش می‌فرماید:
{وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ فَيَقُولُ أَأَنتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِبَادِي هَـٰؤُلَاءِ أَمْ هُمْ ضَلُّوا السَّبِيلَ ﴿١٧﴾قَالُوا سُبْحَانَكَ مَا كَانَ يَنبَغِي لَنَا أَن نَّتَّخِذَ مِن دُونِكَ مِنْ أَوْلِيَاءَ وَلَـٰكِن مَّتَّعْتَهُمْ وَآبَاءَهُمْ حَتَّىٰ نَسُوا الذِّكْرَ وَكَانُوا قَوْمًا بُورًا ﴿١٨﴾} صدق الله العظيم [الفرقان].
ومقصود خداوند این است که: آیا شما رسولان، بندگانم را گمراه کرده و مقام وسیله را منحصر به خود کرده و به آنان وعده دادید در پیشگاه من شفاعت‌شان را خواهید کرد؟ پس رسولان و ائمه مکرم در پاسخ پروردگارشان می‌گویند:

{قَالُوا سُبْحَانَكَ مَا كَانَ يَنبَغِي لَنَا أَن نَّتَّخِذَ مِن دُونِكَ مِنْ أَوْلِيَاء وَلَكِن مَّتَّعْتَهُمْ وَآبَاءهُمْ حَتَّى نَسُوا الذِّكْرَ وَكَانُوا قَوْمًا بُورًاِ} صدق الله العظيم
و سپس خداوند خطاب به مؤمنانی که به خاطر مبالغه درباره رسولان و ائمه گرفتار شرک شده‌اند می‌فرماید:
{فَقَدْ كَذَّبُوكُم بِمَا تَقُولُونَ فَمَا تَسْتَطِيعُونَ صَرْفًا وَلَا نَصْرًا ۚ وَمَن يَظْلِم مِّنكُمْ نُذِقْهُ عَذَابًا كَبِيرًا ﴿١٩} صدق الله العظيم [الفرقان].
ولی اگر امام مهدی از امیال شما پیروی کرده ومانند شما بگوید هیچ یک از همسران انبیا و ائمه اگر با مردی غریبه تنها شوند مرتکب گناه فاحش-زنا- نمی‌شوند و یا
تبرج نکرده و با مردان به ملاطفت و نرمی سخن نمی‌گویند و اگر مانند شما بگویم که آنها از ارتکاب گناه معصومند، چون همسر انبیا و رسولان الهی و ائمه هستند و انبیا و رسولان و ائمه از خطا معصوم هستند؛ در این صورت هیچ کس در برابر خداوند به کار من نخواهد آمد؛ شایسته است جز حق به خدا نسبت ندهم و هرکس می‌خواهد ایمان بیاورد و هرکس می‌خواهد کافر شود...
أبو حمزه مصری؛ من تو را مجبور نمی‌کنم مباهله کنی؛ این تو هستی که با دعوت به شرک به خداوند مرا مجبور کردی تو را به مباهله دعوت کنم. شاید محمود بخواهد حرف مرا قطع کرده و بگوید:" از کی تا به حال من از مردم دعوت کرده‌ام به خدا شرک بیاورند؟" در پاسخ او می‌گوییم: محمود علت این است که تو از مردم دعوت می‌کنی به شفاعت بنده در پیشگاه رب المعبود ایمان داشته و آن را تصدیق کنند و من خدا را به شهادت می‌گیرم که من از کسانی هستم که به شدت نسبت به عقیده شفاعت بنده درپیشگاه رب المعبود کافرم؛ چگونه بنده می‌تواند در پیشگاه خداوندی که ارحم الراحمین است شفاعت کند؟ این با صفات پروردگار در تناقض است؛ چطور کسی که از خدا رحمتش کمتر است در پیشگاه پروردگار ارحم الراحمین شفاعت کند؟ و برای همین صرف نظر ازعملی که همسر نوح و لوط مرتکب شده‌اند؛ خداوند آنها را برای شما مثال می‌زند. مهم این است که آنها از اصحاب آتشند و ازنبی الله نوح و نبی الله لوط کاری برای همسرانشان برنمی‌آید. لذا خداوند تعالی می‌فرماید:
{فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِين} صدق الله العظيم [التحريم:۱۰].
عزیزان من؛ همانا که امام مهدی بشری مانند شماست و شما را به سوی همان چیزی دعوت می‌کند که انبیا و رسولان الهی دعوت می‌کردند:

{اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ إِنَّهُ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنصَارٍ} صدق الله العظيم [المائدة:۷۲].
و از شما دعوت می‌کنم درمورد انبیای الهی و رسولان و ائمه کتاب و همسرانشان مبالغه نکنید؛ چون آنها هم مثل شما انسان هستند و "وسیله" را منحصر به آنان ندانید که اگر مقام "وسیله" را منحصر به آنان کنید؛ درمقابل فرمان خداوند درآیات محکم کتابش نافرمانی کرده‌اید که می‌فرماید:
{يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿٣٥} صدق الله العظيم [المائدة].
و تا فرا رسیدن یوم الدین؛ این سیره و مسیر هدایت انبیا و رسولان و کسانی است که به حق پیرو آنان هستند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{يَبْتَغُونَ إِلَىٰ رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ ۚ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا} صدق الله العظيم [الإسراء:۵۷]،

آنها "وسیله" را منحصر به هیچ کس نکردند؛ بلکه می‌بینید همگی برای نزدیک شدن بیشتر به پروردگارشان رقابت می‌کنند؛ بدون این که بنده‌ای به بنده دیگر ارجحیت داده شود. اما کسانی که ایمان خود را به شرک آلوده‌اند؛ در این مورد امام ناصر محمد یمانی را انکار خواهند کرد و می‌گویند:" چطور از ما می‌خواهی برای حب و قرب الهی با محمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- رقابت کنیم؛ او برای قرب و حب خدا به ما ارجحیت دارد و برای همین هم می‌بینی که ما در همه‌ی نمازها دعا می‌کنیم خداوند مقام وسیله را به ایشان عطا کند؛ چون امیدواریم در پیشگاه خدا شفاعت ما را بکند" امام مهدی در پاسخ آنان می‌گوید: من خداوند را به شهادت می‌گیرم و به حق ویقین شهادت می‌دهم در این صورت شما از کسانی هستید که به خدا شرک آورده‌اند و جز خدا ولی و نصیری نخواهید یافت چون خداوند رسولان خود را برانگیخته تا بندگانش را به عبادت خداوند یکتا و بی‌شریک دعوت کنند و برای حب و قرب و نعیم رضوان نفس خدا رقابت نمایند و همگی شفاعت بنده در پیشگاه رب المعبود را نفی کنند. و خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَأَنذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَن يُحْشَرُوا إِلَىٰ رَبِّهِمْ ۙ لَيْسَ لَهُم مِّن دُونِهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ لَّعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ﴿٥١} صدق الله العظيم [الأنعام].
شایسته نیست امام مهدی به انصارش امر کند تا "وسیله به سوی خداوند" را برای او بگذارند و از خدا بخواهند آن را به او عطا کند نه خودشان. اگر چنین کنم؛ فرمان شرک داده‌ام و پناه برخدا که از جاهلان باشم. جدم محمد رسول الله هم به مسلمانان فرمان نداده است که "وسیله به سوی خداوند" را به او واگذار کنند و به آنها دستور نداده از خدا "وسیله" را برای او طلب کنند نه خودشان؛ این کار شایسته او نیست؛ آیا پروا نمی‌کنید؟ پس هدف خداوند از برانگیختن انبیا و رسولان و امام مهدی چیست؟ آیا تنها برای این نیست که بندگان دست از عبادت دیگر بندگان برداشته و پروردگار و معبود یکتا و بی‌شریک را عبادت نمایند؟
دعوت امام مهدی هم همین است و با کتاب خدا قرآن عظیم با شما به شدت جهاد می‌کند باشد تقوا پیشه کنید. اما ابوحمزه‌ محترم مرا فرد گمراهی می‌خواند که امت را از صراط مستیقم به گمراهی می‌برد و مردم را از پیروی از ناصر محمد یمانی، به شدت بازمی‌دارد! هرکس پیرو محمود مصری شده و امام مهدی را پشت سر بیندازد؛ غضب و لعنت خدا بر اوست و وعده عذاب بسیار شدیدی به او داده شده است و بعد ازحق چیزی جز گمراهی نیست. چطور ممکن است ناصر محمد یمانی که از مردم دعوت می‌کند خداوند یکتا و بی‌شریک را آن گونه که شایسته اوست عبادت کنند؛ در گمراهی آشکار باشد؟ سُبحانه وتعالى علواً كبيراً...چطور ممکن است ناصر محمد یمانی آشکارا گمراه باشد در حالی که از شما دعوت می‌کند از کتاب خدا قرآن عظیم و سنت حق نبوی- که مخالف آیات محکم قرآن عظیم نباشد- پیروی کنید ؟ چگونه ممکن است امام ناصر محمد یمانی گمراه باشد در حالی که از شما دعوت می‌کند براساس کتاب خداوند قرآن عظیمی که از تحریف محفوظ است، حکم کرده و به شما امر می‌نماید از آیات محکم و بینه‌ی کتاب که آیات ام الکتابند تبعیت نمایید؛ آیاتی که برای عالم و جاهلتان روشن است و نسبت به هرچه که برخلاف آیات محکم کتاب باشد کافر شوید؛ فرقی ندارد در تورات و انجیل باشد با سنت نبوی؛ آیا تقوا نمی‌کنید؟ اما ابوحمزه به شدت تلاش می‌کند تا مردم عالم را از این دعوت مبارک باز ‌دارد و غضب و لعنت خدا بر اوست و وعده عذابی بسیار شدید به او داده شده است مگر این که به سوی خدا بازگشته و توبه کند.

چگونه است که من از آیات بینه و ام الکتاب برایش حجت می‌آورم ولی او به سراغ آیات دیگری که از متشابهات هستند می‌رود و آنها را از نزد خود و بدون برهان علمی از آیات محکم کتاب خدا؛ تفسیر می‌کند. از بعضی از مؤمنان به شدت متعجبم؛ چطور آیات محکم و بینه‌ای که درست درهمین موضوع هستند را رها کرده و به سراغ آیات متشابهی می‌روند که تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند و بعد از نزد خود برای آنها تأویل می‌آورند! قلب‌های آنان از آیات بینه، حق و محکم و ام الکتاب منحرف است و برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
{هُوَ الَّذِي أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ۖ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ ۗ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّـهُ ۗ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا ۗ وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿٧} صدق الله العظيم [آل عمران].
به پروردگارم قسم.... {وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُوْلُو الأَلْبَابِ} صدق الله العظيم،

اللهم قد بلغت، اللهم فاشهد..
وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
خليفة الله وعبده الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.

ــــــــــــــــــــــ

اقتباس: اضغط للقراءة

اخرین به روز رسانی: 05-08-2022 07:02 PM
37

ابوبکر المغربی؛ خداوند با رحمت خویش به تو رحم نماید ، که ازانصار پیشگام برگزیده هستی..

- 37 -
الإمام ناصر محمد اليماني
05 - ربیع الأول - 1432 هـ
09 - 02 - 2011 مـ
۲۰-بهمن-۱۳۸۹ه.ش.
06:58 صبح
ـــــــــــــــــــــ


ابوبکر المغربی؛ خداوند با رحمت خویش به تو رحم نماید ، که ازانصار پیشگام برگزیده هستی..

بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على حبيبي وجدّي وقدوتي وأسوتي خاتم الأنبياء والمُرسلين محمد رسول الله وآله الأطهار والسابقين الأنصار ما تعاقب الليل والنهار إلى اليوم الآخر..
ابوبکر المغربی؛ خداوند با رحمت خویش به تو رحم نماید ، که ازانصار پیشگام برگزیده هستی، او اینک در این پایگاه ( انجمن علمی اشراف )؛ به حق در برابر ابوحمزه محمود المصری حجت آورده و بیان حق ذکر را که مهدی منتظر از نزد پروردگارش تشریح کرده بود را تصدیق کرده است. به حسین بن عمر و تمام انصار سفارش می‌کنم که در او خیر بسیاری است؛ ولو این که ابوبکر بیعت خود را اعلان نکرده باشد؛ دلیل نمی‌شود که از انصار نباشد، بلکه ما بیعت قلبی او را می‌پذیریم و پروردگارش که بیعت بندگانش را می‌پذیرد؛ از حال او آگاه است. پس ابن عمر ممنوعیت ورود وی را لغو کن و نسبت به او حسن ظن داشته باش. قسم به خدا که او از کسانی نیست که تظاهر به ایمان کرده و کفرشان را پنهان می‌نمایند. بر او و تمام انصار و مسلمانان سلام و صلوات می‌فرستم.
وسلام ٌعلى المُرسلين، والحمد ُلله ربّ العالمين..
أخوكم الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.

اقتباس: اضغط للقراءة
اخرین به روز رسانی: 05-08-2022 07:03 PM
38

خلاصه دعوت إمام مهدي منتظر ناصر محمد اليماني برای جن و انس

- 38 -
الإمام ناصر محمد اليماني
07 - ربیع الأول - 1432 هـ
11 - 02 - 2011 مـ
۲۲-بهمن-۱۳۸۹ه.ش.
02:24 صبح
ــــــــــــــــــــــ


خلاصه دعوت إمام مهدي منتظر ناصر محمد اليماني برای جن و انس

بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام بر جدّ عزیز و حبیب و پیشوا و مقتدایم محمد رسول الله صلى الله عليه وآله الأطهار و تمام انصار نیکوکار تا یوم الدین؛ روزی که مردم در پیشگاه خداوند واحد قهار قرار می‌گیرند؛ روزی که نه مال به کار می‌آید و نه فرزندان؛ مگر کسی که با قلبی سلیم و پاک از شرک به پیشگاه پروردگارش بیاید؛ همانا که شرک ظلم بزرگی است و اکثر مردم ایمان نمی‌آورند مگر آلوده با شرک و پاک و منزه است خداوند تعالی از آن چه که با وی شریک گرفته شود...
ای علمای عزیز مسلمین وامتشان و ای حق‌جویان عالم! شایسته است که جز حق به خدا نسبت ندهم و اگر برایتان روشن شد دعوت کننده از روی بصیرتی که از نزد پروردگارش آمده، شما را به سوی خداوند فرا می‌خواند شایسته است از حق پیروی کنید. دعوت بر اساس بصیرت قرآنی منحصر به جدم محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم نیست؛ خداوند مقرر نموده تا آیات محکم قرآن عظیم؛ بصیرت کسی باشد که پیرو محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم است و می‌بینید او با همان بصیرتی که محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم در اختیار داشت یعنی قرآن عظیم، برای مردم عالم حجت می‌آورد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{قُلْ هَـٰذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّـهِ ۚ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي ۖ وَسُبْحَانَ اللَّـهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿١٠٨} صدق الله العظيم [يوسف]
بصیرتی که محمدٌ رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- با آن برای مردم حجت می‌آورد چیست؛ بصیرتی که اگر مردم عالم از حق آمده از نزد پروردگارشان پیروی نکنند؛ حجت بر علیه آنان خواهد بود؟ و جواب را در آیات محکم کتاب، در این فرموده خداوند تعالی پیدا می‌کنید:
{وَأَنْ أَتْلُوَ الْقُرْآنَ ۖ فَمَنِ اهْتَدَىٰ فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ ۖ وَمَن ضَلَّ فَقُلْ إِنَّمَا أَنَا مِنَ الْمُنذِرِينَ ﴿٩٢} صدق الله العظيم [النمل]
ای علمای اسلام؛ ای امت اسلامی و ای تمام مردم-عالم-! بدانید که امام مهدی ناصر محمد یمانی با همان بصیرت محمدٍ رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- با شما محاجه کرده و همان طور که محمدٍ رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- قرآن عظیم را برای مردم بیان می‌فرمود؛ او نیز قرآن را برای مردم تبیین می‌کند و بی شک و تردید خواهید دید بیان امام مهدی برای قرآن مطابق آن چیزی است که از بیانات محمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- درمورد قرآن در سنت نبوی باقی مانده است.
عزیزان من؛ به خدا قسم که من چیزی را انکار نمی‌کنم مگر این که مخالف آیات محکم قرآن عظیم باشد؛ فرقی ندارد در سنت نبوی باشد یا در تورات و انجیل؛ شما را چه می‌شود که موضوع را درک نمی‌کنید؟ عده کثیری از شما حاضر نمی‌شوید از امام مهدی منتظر پیروی کنید؛ امامی که خداوند برای بیان حق ذکر برانگیخته است. من بیانات را با نظر و رأی شخصی و بر اساس ظن و گمان که احتمال صحت یا خطا در آن است؛ عنوان نمی‌کنم و شایسته نیست چنین کنم. بلکه برهان علمی را از آیات محکم قرآن؛ بدون این که کوچک‌ترین تناقض و اختلافی با هم داشته باشند برایتان می‌آورم. آیا می‌خواهید خداوند برای شما مهدی منتظری را برانگیزد که باورهای شما را تصدیق کند؟ هر گروهی هم می‌خواهد مهدی منتظر از آنان باشد و علومی که نزد آنان است را تصدیق نماید؛ در حالی که خودتان می‌دانید دینتان را پاره پاره کرده و هر یک به داشته‌های علمی خود دلخوش کرده‌اید. اگر چنین باشد؛ چگونه مهدی منتظرمی‌تواند صفوف شما را متحد کرده و سخنتان را یکی کرده و به اذن خدا شما را در راه راست-صراط مستیقم- قرار دهد؟
عزیزان من؛ علمای مسلمین و امت‌شان روی یک موضوع اتفاق و اجتماع دارند؛ همگی به خدا شرک آورده‌اند و قلب‌های‌شان از شرک پاک و سلیم نیست چون درباره محمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- و ائمه کتاب مبالغه می‌کنند. چون همه شما معتقدید که شایسته نیست برای حب و قرب خداوند با محمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- رقابت کنید؛ در حالی که ایشان تنها بنده‌ای از بندگان مسلمان خدا هستند. خداوند فرمان نداده تا ایشان از دایره مسلمانان خارج باشد؛ چرا که او از فرزندان خدا نیست؛ بلکه بنده‌ای از بندگان صالح خداوند است و شایسته ایشان نیست به شما فرمان دهد که نزدیک‌ترین مقام در نزد خداوند الرحمن را به او واگذار کنید؛ سبحان الله العظیم؛ محمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- فرزند خدا نیست تا بیش از شما نسبت به خداوند حق داشته باشد. بلکه خداوند به او فرمان می‌دهد در زمره مسلمانانی باشد که برای رسیدن به بالاترین درجه‌ی حب و قرب الهی با هم رقابت می‌کنند. خداوند تعالی می‌فرماید:
{فَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَمَا سَأَلْتُكُم مِّنْ أَجْرٍ ۖ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّـهِ ۖ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ ﴿٧٢} صدق الله العظيم [يونس]
عزیزان من؛ شما حکمت بزرگی که این درجه عالی در کتاب دارد را از دست داده‌اید، مقامی که تنها سزاوار یک بنده از بندگان مسلمان خداست- حال چه از انبیا باشد و رسولان یا ازمؤمنان صالح- خداوند بنده‌ای که به آن مقام می‌رسد را معرفی نکرده و به هیچ یک از انبیا و رسولان جن و انس و ملایکه خبری در مورد این بنده نداده است. هیچ کس نمی‌داند صاحب آن مقام یکی از ملایکه مقرب خداوند الرحمن است یا یکی ازجنیان یا انسان‌ها. بلکه خداوند بنده‌ای که صاحب آن درجه عالی می‌شود را مجهول گذاشته تا تک تک بندگان امید داشته باشند؛ که از میان بندگانی که خداوند ایشان را هدایت نموده؛ خودشان به آن درجه نایل گردند. این راه حق هدایت است و هیچ بنده‌ای حق ندارد و نباید به خاطر محبت شدید به یک بنده؛ او را برای رسیدن به آن مقام به خود ترجیح دهد. سبحان الله العظیم! آیا محبت او به آن بنده؛ بیش از محبتش به پروردگارعالمیان ورب المعبود است ؟ این عین شرک است، آیا از خدا نمی‌ترسید؟ چون این درجه؛ نزدیک‌ترین درجه به رب المعبود است؛مگر این که این مقام را انفاق کند؛ به طمع این که این انفاق حب خداوند در نفسش نسبت به آن بنده را بیشتر کند؛ اگر که خدا را عبادت می‌کنید.... هیچ یک بندگان هدایت شده خداوند را نمی‌یابید که دیگری را برای رسیدن به بالاترین درجه حب الهی به خود ترجیح دهند چون در قلبشان هیچ کس را به اندازه خداوند دوست ندارند و شدیدترین محبت در قلبش؛ محبت به خداوند است. پس اگر شما از کسانی هستید که خداوند را بیش از انبیا و رسولانش دوست دارید؛ از محمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- پیروی کنید و برای حب و قرب الهی رقابت نمایید؛ -به احوال-همه‌ی کسانی که خداوند هدایت‌شان فرموده -توجه کنید-؛ خواهید دید همگی برای این که به بالاترین درجه حب وقرب الهی برسند؛ با یک‌دیگر رقابت می‌کنند. اینان بندگانی هستند که خداوند هدایت‌شان کرده و خداوند در آیات محکم کتابش به شما فتوا می‌دهد سیره هدایت آنها به سوی پروردگارشان چگونه است:
{يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا} صدق الله العظيم [الإسراء:۵۷].
این طریقه و راه، خلاصه دعوت امام مهدی منتظرناصر محمد یمانی برای تمام جن و انس است و هرکس از رقابت با بندگان برای رسیدن به رب المعبود سرباز زند و بگوید "چگونه طمع داشته باشم با انیبا و رسولان خدا رقابت کنم"؟ پس بداند محبت و علاقه‌ی او به انبیا و رسولان خدا بیش از حب او به خداست و در این صورت هیج ولی و نصیری جز خدا نخواهد داشت. چون در قلبش در امر محبت به خدا؛ برای او شریکی قایل شده و هرکس چنین کند؛ ندانسته به خداوند شرک آورده است و رسولان خدا و یا هر بنده از بندگان مرد و زن خدا را به خود ترجیح داده و اجازه داده آنها در نزد خدا از او محبوب‌تر و مقرب‌تر باشند؛ پس فریاد خواهد زد وای بر من که هلاک شدم! و در شعله‌های سوزان آتش می‌سوزد. [اشاره به آیات کریمه سوره الإنشقاق: فَسَوْفَ يَدْعُو ثُبُورًا ﴿١١﴾ وَيَصْلَىٰ سَعِيرًا ﴿١٢﴾] و ولیّ و نصیری جز خدا برایش نخواهد بود.و برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَمِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ اللَّـهِ أَندَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّـهِ ۖ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِّلَّـهِ ۗ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّـهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّـهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ ﴿١٦٥} صدق الله العظيم [البقرة]

لذا قوی‌ترین محبت در قلب باید نسبت به خدا باشد و شایسته نیست هیچ چیزدیگری را به اندازه خدا دوست داشته باشیم؛ همانا که محبت ما به انبیا و رسولان الهی؛ به خاطر این است که آنها احباب و دوستان خداوند هستند و برای حب و قرب بیشتر به خدا رقابت می‌کنند ولی " وسیله به سوی پروردگار" را منحصر به خودشان نکرده و دیگران را محروم نمی‌دانند؛ در غیر این صورت خداوند برای چه باید آنها را برانگیزد؟ آیا برای این که به ناحق مورد تعظیم قرار شان دهید و مبالغه کنید و آنها را در برابر خداوند سبحان از خود اولی‌تر بدانید؟ انگار که آنها فرزندان خداوندند؛ سُبحانه وتعالى علواً كبيراً.... خیر بلکه آنها نیز مانند شما انسان و از بندگان خداوند هستند و در کتاب در نزد خدا بین بندگان فرقی نیست و هر یک از بندگان، بر حسب تلاش و اخلاصی که نسبت به خداوند در آزمون زندگی دنیوی به خرج داده‌اند نزد خدا مقام و درجه دارند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{أَفَرَأَيْتَ الَّذِي تَوَلَّىٰ ﴿٣٣﴾وَأَعْطَىٰ قَلِيلًا وَأَكْدَىٰ ﴿٣٤﴾أَعِندَهُ عِلْمُ الْغَيْبِ فَهُوَ يَرَىٰ ﴿٣٥﴾أَمْ لَمْ يُنَبَّأْ بِمَا فِي صُحُفِ مُوسَىٰ ﴿٣٦﴾وَإِبْرَاهِيمَ الَّذِي وَفَّىٰ ﴿٣٧﴾أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ ﴿٣٨﴾وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ ﴿٣٩﴾وَأَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَىٰ ﴿٤٠﴾ثُمَّ يُجْزَاهُ الْجَزَاءَ الْأَوْفَىٰ ﴿٤١﴾وَأَنَّ إِلَىٰ رَبِّكَ الْمُنتَهَىٰ ﴿٤٢﴾وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَأَبْكَىٰ ﴿٤٣﴾وَأَنَّهُ هُوَ أَمَاتَ وَأَحْيَا ﴿٤٤﴾وَأَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنثَىٰ ﴿٤٥﴾مِن نُّطْفَةٍ إِذَا تُمْنَىٰ ﴿٤٦﴾وَأَنَّ عَلَيْهِ النَّشْأَةَ الْأُخْرَىٰ ﴿٤٧﴾} صدق الله العظيم [النجم].
به فتوایی که در کلام خداوند تعالی آمده است بنگرید:
{وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ ﴿٣٩﴾وَأَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَىٰ ﴿٤٠﴾ثُمَّ يُجْزَاهُ الْجَزَاءَ الْأَوْفَىٰ ﴿٤١﴾وَأَنَّ إِلَىٰ رَبِّكَ الْمُنتَهَىٰ ﴿٤٢﴾}
صدق الله العظيم.

و این خلاصه دعوت امام مهدی ناصر محمدیمانی است
:

وی به شما دستور نمی‌دهد او را بیش از همه‌ی بندگان مورد تعظیم قرار دهید. من مانند شما و تنها یکی ازبندگان خدا هستم وشما را به سوی همان امری فرا می‌خوانم که دعوت تمام انبیا و رسولان جن و انس الهی است؛ دعوت همه‌ی آنها یکی است و هیچ اختلافی باهم ندارد:

{وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّـهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ ۖ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللَّـهُ وَمِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلَالَةُ ۚ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ ﴿٣٦} صدق الله العظيم [النحل]،
و هرکس نسبت به دعوت امام مهدی ناصر محمد یمانی کافر شود؛ نسبت به دعوت تمامی انبیا و رسولان الهی کافر شده و جز خدا ولیّ و نصیری برایش نیست.
چقدر از سخن گروهی که می‌گویند: " چطور اگر از امام مهدی ناصر محمد یمانی پیروی نکنیم خدا ما را عذاب می‌کند؛ او نه نبیّ خداست و نه رسول او" تعجب می‌کنم. امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ آنها می‌گوید: سبحان الله؛ پاک ومنزه است پروردگار من و پروردگار شما! آیا گمان می‌کنید خداوند در گذشته امت‌هایی که رسولان پروردگارشان را تکذیب می‌کردند، به خاط تکذیب شخص رسول عذاب می‌نمود؟ خیر علت این بود که آنها آیات خدا را تکذیب می‌کردند؛ آیاتی که رسول خدا برای حجت و محاجه در برابر مردم می‌آورد. آنها انکار می‌کردند که آیات از جانب خدا آمده است و از آن رومی‌گرداندند و حاضرنمی‌شدند ازآیات نازل شده در کتابی که به سوی رسولان فرستاده شده بود، پیروی کنند. لذا علت نزول عذاب این بود که مردم اصلاً کلام پروردگارشان را تکذیب کرده و آیات محکم نازل شده در کتاب خدا را انکار می‌کردند و برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
{قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ ۖ فَإِنَّهُمْ لَا يُكَذِّبُونَكَ وَلَـٰكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآيَاتِ اللَّـهِ يَجْحَدُونَ ﴿٣٣} صدق الله العظيم [الأنعام]
لذا علت عذابشان این بود که کلام پروردگارشان را که در آیات محکم کتابش آمده بود تکذیب کرده و از آن پیروی نمی‌کردند و برای همین هم خداوند آنان را گرفتارعذابی شدید و سهمگین می‌نمود. دعوت امام مهدی ناصر محمد یمانی را برایتان مثال میزنم. او از تمام بندگان خدا دعوت می‌کند خداوند را به یگانگی و بدون اینکه شریکی برایش قائل شوند، عبادت کنند و در راه حب و قرب الهی رقابت نمایند؛ بدون این که در ذات الهی هیچ بنده‌ای را به دیگری ارجحیت دهند و به شما فتوا می‌دهیم این همان راه و روش تمام بندگانی است که خداوند آنان را هدایت کرده است و از آیات محکم کتاب خداوند برهانی را برایتان می‌آوریم که برای عالم و جاهلتان و هر کسی که زبان عربی را بداند آشکاراست. این فتوای خدا درمورد طریقه و مسیرحق تمام بندگانی است که خداوند ایشان را هدایت نموده است:
{يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا} صدق الله العظيم [الإسراء:۵۷].

آیا اثری از اینکه آنها کسی را نسبت به دیگری ارجح بدانند؛ پیدا می‌کنید؟ بلکه می‌بینید هر یک از آنها نهایت آرزویش این است که خودش بنده‌ای باشد که بیش از همه به خدا نزدیک است و مورد محبت او قرار دارد؛ چون در قلبش پروردگارش را بیش از هر چیزدیگری دوست دارد؛ خدایی که او را آفریده تا پروردگارش را به یگانگی و بدون شرک عبادت کند. برای همین هم خداوند محبوب‌ترین ومقرب‌ترین بنده خود را معرفی نکرده است و محمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- هم بنده‌ای مانند دیگر بندگان خداوند است که برای حب وقرب الهی و رب المعبود رقابت می‌‌کردند و برای همین محمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- فرمود:
[سَلُوا اللَّهَ الْوَسِيلَةَ فَإِنَّهَا مَنْزِلَةٌ فِي الْجَنَّةِ لا تَنْبَغِي إِلا لِعَبْدٍ مِنْ عِبَادِ اللَّهِ وَأَرْجُو أَنْ أَكُونَ أَنَا هُوَ] صدق عليه الصلاة والسلام،
[وسیله را از خداوند طلب کنید که منزلی در بهشت است و تنها به یکی از بندگان خداوند تعلق خواهد داشت و امیدوارم من آن بنده باشد].
و تمام بندگانی که خداوند آنها را هدایت کرده است، امیدوارند که آن بنده ناشناسی باشند که به آن مقام نایل می‌گردد. و برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
{يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا} صدق الله العظيم.
اما علمای مسلمین و امت‌شان- جزآنان که پروردگارم به ایشان رحم کرده باشد- از امام مهدی ناصر محمد یمانی عصبانی شده و می‌گویند:" او از ما می‌خواهد از محمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- تبعیت کرده و برای حب و قرب الهی ورسیدن به بالاترین درجه قرب و محبت خدا، رقابت کنیم؛ آیا محمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- در میان بندگان خدا برای رسیدن به آن مقام اولی نیست؟" و می‌گویند: " ناصر محمد یمانی به شدت و آشکارا گمراه بوده و دروغ‌گویی گستاخ است؛ او مهدی منتظر نیست و آشکارا گمراه بوده و می‌خواهد مسلمانان را از مسیرهدایت محمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- خارج کند". امام مهدی در پاسخ آنان می‌گوید: راه و روش محمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- چیست؟ جواب حق آنها چنین خواهد بود و می‌گویند:" او بنده‌ای است که با بندگان خدا برای رسیدن به بالاترین درجه حب و قرب الهی رقابت می‌کند ومی‌خواهد مقرب‌ترین و محبوب‌ترین بنده درنزد خدا باشد و برای همین امیدواراست تا آن بنده مقرب و محبوب خدا؛ خودش باشد. این منهاج و صراط مستقیم خاتم الأنبیا و مرسلین محمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- است چرا که درقلبش پروردگارش را بیش از هر چیز دوست دارد و برای همین می‌گوید:
{قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّـهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّـهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ ۗ وَاللَّـهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿٣١} صدق الله العظيم [آل عمران]"
پس امام مهدی در پاسخ آنان می‌گوید: ای عجب از علمای مسلمین و امتشان که حق آمده از نزد پروردگارشان را می‌شناسند اما از آن پیروی نمی‌کنند! مگر شما نمی‌دانید مقصود از کلام خداوند تعالی چیست که می‌فرماید:
{قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ} صدق الله العظيم
یعنی اگر در قلبتان خدای‌تان را پیش از هر چیز دوست دارید؛ از من پیروی کرده و همگی برای حب و قرب خدا رقابت کنید تا روشن شود چه کسی مقرب‌تر و محبوب‌تر است تا خدا نیز شما را دوست داشته و از شما راضی باشد و راضی‌تان کند؛ و این طریقه‌ی هدایت الهی برای بندگان هدایت شده اوست که:‌
{يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا} صدق الله العظيم [الإسراء:۵۷]
پس ای علمای مسلمین؛ چرا فرمان حق و روشنی که در کتاب خدا و سنت حق رسولش آمده را رها کرده و از کلماتی که "کعب یهودی"به حدیث حق اضافه کرده ( یعنی کلمه: لی) و به دروغ به ابوهریره -که خداوند از او راضی باشد و راضیش نماید- نسبت داده پیروی می‌کنید؟ و حدیث مذکور این است:
[حدثنا ‏ ‏بندار ‏ ‏حدثنا ‏ ‏أبو عاصم ‏ ‏حدثنا ‏ ‏سفيان ‏ ‏عن ‏ ‏ليث وهو ابن أبي سليم ‏ ‏حدثني ‏ ‏كعب ‏ ‏حدثني ‏ ‏أبو هريرة ‏ ‏قال:‏قال رسول الله ‏ ‏صلى الله عليه وسلم: ‏ ‏سلوا الله (‏لي) الوسيلة قالوا يا رسول الله وما الوسيلة قال أعلى درجة في الجنة لا ينالها إلا رجل واحد أرجو أن أكون أنا هو]
[ بندار از أبو عاصم و او از سفیان و او از لیث و او از ابن ابی سلیم و او ا زکعب و او از ابوهریره نقل کرده که: رسول الله ‏ ‏صلى الله عليه وسلم فرمود: از خداوند بخواهید تا "وسیله" را به من عنایت کند. گفتند یا رسول الله "‌وسیله" چیست. فرمودند بالاترین درجه بهشت است که تنها به یک مرد می‌رسد و امیداوم من آن فرد باشم]
بیایید تا حکمت خبیثانه "کعب یهودی" را که با اضافه کردن کلماتی به این حدیث قصد داشته تا شما را از راه راست-صراط مستقیم- خارج کند؛ برایتان بیان کنیم. هدف این بوده تا شما مقام وسیله را تنها منحصر به محمد رسول الله بدانید و نه خودتان و بدون این که خودتان متوجه و آگاه باشید، به خداوند شرک بیاورید. لذا " کعب یهودی"‌از جانب خود کلمه‌ای را به حدیث اضافه کرده که پیامبر نفرموده‌اند. این کلمه " لی" است و با اضافه کردن این کلمه مقصود حق از فرموده خداوند تعالی را تحریف کرده است که:

{يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ} صدق الله العظيم [المائدة:۳۵].
او نمی‌توانست فرمان حق خداوند در آیات محکم کتاب را تحریف کند؛ پس با اضافه کردن کلمه‌ی" لی" حدیث نبوی را تحریف کرد. تا شما "وسیله" برای رسیدن به مقرب‌ترین درجه حب و قرب الهی را به نبی منحصر کرده و خود را محق ندانید و سپس خداوند عبادت شما را قبول نکرده و شما را در زمره مشرکان به خداوند بنویسد؛ چون محبت به محمد رسول الله در قلب‌تان بیش از محبت به پروردگاری است که شما را آفریده و به خاطر همین محبت بیشتر؛ از رقابت برای رسیدن به نزدیک‌ترین مقام نزد خدا کنار کشیده و آن را منحصر به محمد رسول الله کرده‌اید و به این ترتیب به خدا شرک آورده‌اید و جز خدا برای خود ولی و نصیری نخواهید یافت. خداوند تعالی می‌فرماید:

{وَمِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ اللَّـهِ أَندَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّـهِ ۖ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِّلَّـهِ ۗ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّـهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّـهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ ﴿١٦٥} صدق الله العظيم [البقرة].
ولی امام مهدی ناصر محمد یمانی حدیث حق را از کلمات دروغ پاک می‌کند تا حدیث حق؛ مطابق با آیات محکم کتاب گردد و تناقضی با آن نداشته باشد و حدیث حق این است:
[سَلُوا اللَّهَ الْوَسِيلَةَ فَإِنَّهَا مَنْزِلَةٌ فِي الْجَنَّةِ لا تَنْبَغِي إِلا لِعَبْدٍ مِنْ عِبَادِ اللَّهِ وَأَرْجُوأَنْ أَكُونَ أَنَا هُوَ]
صدق عليه الصلاة والسلام،
[ از خداوند "وسیله" را طلب کنید که منزلی در بهشت است که تنها به یکی از بندگان خداوند تعلق خواهد داشت و امیدوارم من آن بنده باشم].

و این حدیث حق برای بیان این کلام خداوند تعالی آمده است:
{يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ}
صدق الله العظيم.
و خداوند تعالی می‌فرماید:
{قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُم مِّن دُونِهِ فَلَا يَمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ عَنكُمْ وَلَا تَحْوِيلًا ﴿٥٦﴾أُولَـٰئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَىٰ رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا ﴿٥٧﴾} صدق الله العظيم [الإسراء]
مقصود خداوند از: {الّذِينَ زَعَمْتُم مِّن دُونِهِ} چه کسانی است؟ مقصود خداوند انبیا و رسولان و بندگان مقرب درگاه الهی است که شما با این حجت که آنان بندگان مکرم خداوند هستند؛ وسیله را منحصر به آنان کرده‌اید نه خودتان؛ ولی شما این تکریم را فقط منحصر به آنان کرده و خود را کنار گذاشته‌اید و برای همین هم از این که خداوند شما را هم مانند آنها مورد تکریم قرار دهد مأیوسید و امیدوارید آنها در پیشگاه خدا برایتان شفاعت کنند. برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَرَبُّكَ أَعْلَمُ بِمَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلَىٰ بَعْضٍ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا ﴿٥٥﴾قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُم مِّن دُونِهِ فَلَا يَمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ عَنكُمْ وَلَا تَحْوِيلًا ﴿٥٦﴾أُولَـٰئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَىٰ رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا ﴿٥٧﴾وَإِن مِّن قَرْيَةٍ إِلَّا نَحْنُ مُهْلِكُوهَا قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَابًا شَدِيدًا كَانَ ذَٰلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورًا ﴿٥٨﴾} صدق الله العظيم [الإسراء]
و برای همین خداوند همه‌ی آبادی‌ها را گرفتارعذاب خواهد کرد؛ چه کسانی که نسبت به ذکر-قرآن عظیمـ کافرند و چه کسانی که به آن ایمان دارند چون آنها از آن چه که خداوند درآیات محکم قرآن عظیم -و ذکر خداوند برای تمام عالمیان- بر آنان نازل کرده رومی‌گردانند تا این که خداوند انبیا و رسولان و تمام بندگان مکرم را گرد آورده و می‌فرماید:

{وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ فَيَقُولُ أَأَنتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِبَادِي هَـٰؤُلَاءِ أَمْ هُمْ ضَلُّوا السَّبِيلَ ﴿١٧﴾قَالُوا سُبْحَانَكَ مَا كَانَ يَنبَغِي لَنَا أَن نَّتَّخِذَ مِن دُونِكَ مِنْ أَوْلِيَاءَ وَلَـٰكِن مَّتَّعْتَهُمْ وَآبَاءَهُمْ حَتَّىٰ نَسُوا الذِّكْرَ وَكَانُوا قَوْمًا بُورًا ﴿١٨﴾فَقَدْ كَذَّبُوكُم بِمَا تَقُولُونَ فَمَا تَسْتَطِيعُونَ صَرْفًا وَلَا نَصْرًا وَمَن يَظْلِم مِّنكُمْ نُذِقْهُ عَذَابًا كَبِيرًا ﴿١٩﴾وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا إِنَّهُمْ لَيَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَيَمْشُونَ فِي الْأَسْوَاقِ وَجَعَلْنَا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَتَصْبِرُونَ وَكَانَ رَبُّكَ بَصِيرًا ﴿٢٠﴾} صدق الله العظيم [الفرقان].
همانا که علت شرک آوردن مؤمنان به خدا، تعظیم انبیا و رسولان الهی است و می‌گفتند چگونه مثل ما غذا می‌خورند در حالی که رسول پروردگار عالمیان هستند؟ و یا چطور در بازار راه می‌روند تا حوایج و نیازهایشان را رفع کنند در حالی که نبیّ خدا و از مکرمان هستند؟ و برای همین هم رسول خدا -صلى الله عليه وآله وسلم- را تکذیب کرده و می‌گفتند:
{وَقَالُوا مَالِ هَذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعَامَ وَيَمْشِي فِي الأَسْوَاقِ} صدق الله العظيم[الفرقان:۷]

و خداوند در پاسخ آنها می‌فرماید:

{وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا إِنَّهُمْ لَيَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَيَمْشُونَ فِي الْأَسْوَاقِ} صدق الله العظيم [الفرقان:۲۰]
سخنان کافران مومن به پروردگارعالمیان به این علت است که اهل کتاب به کفار گفته بودند که انبیا از همه‌ی انسان‌ها گرامی‌ترند چرا که خداوند به آنها کرامات عنایت کرده و از جمله‌ی این کرامات این است که آنها غذا نمی‌خورند و در بازار راه نرفته و با زنان نزدیکی نمی‌کنند؛ خداوند آنها را بکشد که چه دروغ‌هایی می‌گویند. همانا که مبالغه درمورد انبیا و رسولان الهی برای این بود تا اگر مردم انبیا را تصدیق کردند؛ به ناحق درباره آنان مبالغه کنند و به این ترتیب شرک آوردن انسان تضمین شده باشد؛ فرقی ندارد قبل از ایمان به رسولان خدا باشد و چه بعد از ایمان به آنها و با افتادن در دام مبالغه ناحق درباره انبیا؛ ندانسته گرفتار شرک شوید. همه‌ی اینها مکر شیطان است که در طول قرن‌ها ادامه داشته تا مردم از مسیر پیروی از رسولان پروردگارشان گمراه شده و ایمان نیاورند مگر این که با مبالغه درباره انبیا و رسولان الهی، ایمان خود را با شرک آلوده کرده باشند و رقابت برای حب و قرب الهی را به انبیا و رسولان خدا واگذار کرده و برای خود حقی قایل نشده و در طمع رقابت با انبیا برای رسیدن به -حب و قرب- پروردگارشان نباشند؛ اینان از راه درست گمراه شده‌اند و برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُم بِاللَّـهِ إِلَّا وَهُم مُّشْرِكُونَ ﴿١٠٦} صدق الله العظيم [يوسف].ای علمای مسلمین از خدا پروا کرده و نسبت به عقیده شفاعت بنده در پیشگاه رب المعبود کافر شده و با رحمت خداوند ارحم الراحمین از غیر او بی‌نیاز شوید. وقتی نبی الله نوح -صلى الله عليه وآله وسلم- و همین طور نبيّ الله لوط -صلى الله عليه وآله وسلم- به کار همسران‌شان نیایند؛ چگونه انبیا می‌توانند برای امتشان شفاعت کنند در حالی که در برابرخداوند برای همسرانشان هیچ کاری نمی‌توانند بکنند؟ و به آنان گفته شده که مانند دیگر اهالی آتش وارد آن شوید؛ آیا این فتوای خداوند در آیات محکم کتابش قرآن عظیم نیست که می‌فرماید:
{فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَقِيلَ ادْخُلا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ} صدق الله العظيم [التحريم:۱۰].
و من امام مهدی مانند تمام انبیا از اولین تا آخرینشان یعنی محمد رسول الله صلى الله عليهم أجمعين به شما هشدار می‌دهم؛ همگی آنها به بشریت هشدار می‌دادند که دست از عقیده شفاعت بنده در پیشگاه رب المعبود بردارند و برای همین خداوند رسولان خود را به سوی جن و انس فرستاد تا آنها را از عقیده شفاعت بنده در پیشگاه پروردگار برحذر دارند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَأَنذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَن يُحْشَرُوا إِلَىٰ رَبِّهِمْ ۙ لَيْسَ لَهُم مِّن دُونِهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ لَّعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ﴿٥١} صدق الله العظيم [الأنعام].
بنگرید که چگونه دراین فرموده خداوند تعالی شفاعت به کلی نفی می‌شود:
{وَاتَّقُوا يَوْمًا لَّا تَجْزِي نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَيْئًا وَلَا يُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ وَلَا يُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلَا هُمْ يُنصَرُونَ ﴿٤٨} صدق الله العظيم [البقرة].
یعنی در پیشگاه خداوند امکان شفاعت بنده برای هیچ بنده‌ای میسر نیست نه برای کافر ونه برای مؤمن. به همین خاطر خداوند خطاب به مؤمنان می‌فرماید:
{يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ يَوْمٌ لَّا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ ۗ وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿٢٥٤} صدق الله العظيم [البقرة]
بله؛ کسانی که نسبت به این فتوای خداوند کافر باشند؛ ظالمند چون فتوای پروردگارشان درآیات محکم کتابش پیرامون نفی شفاعت بنده در پیشگاه رب المعبود را تکذیب کرده‌اند و حتماً آنچه که به گزاف (به خدا) نسبت می‌داده‌اند محو شده و از دستشان می‌رود و جز خدا ولیّ‌ای نخواهند داشت تا نزد پروردگارشان شفاعتشان را کند و در میان انبیا هیچ شفیعی نخواهند داشت. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّـهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ ۖ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ ۖ مَا مِن شَفِيعٍ إِلَّا مِن بَعْدِ إِذْنِهِ ۚذَٰلِكُمُ اللَّـهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ ۚ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ﴿٣﴾} صدق الله العظيم [يونس].
شاید یکی از کسانی که ایمان نمی آورند مگر آلوده با شرک؛ بخواهد سخن مرا قطع کرده و بگوید: صبرکن صبرکن ناصر محمد یمانی؛ به این آیه‌ای که آوردی توجه کن که چگونه در مورد شفاعت استثنایی قایل شده است. خداوند تعالی می‌فرماید:
{مَا مِن شَفِيعٍ إِلاَّ مِن بَعْدِ إِذْنِهِ} صدق الله العظيم "
و امام مهدی در پاسخش می‌گوید: همانا که خداوند اجازه می‌دهد تا بنده برای تحقق شفاعت در ذات پروردگار سخن گوید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَالْمَلَائِكَةُ صَفًّا ۖ لَّا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَـٰنُ وَقَالَ صَوَابًا ﴿٣٨} صدق الله العظيم [النبأ].
بر اساس آیات محکم کتاب خداوند؛ سخن صواب این نیست که از پروردگار بخواهد او را شفیع بندگانی که در حق خود ظلم کرده‌اند قرار دهد؛ سُبحانه وتعالى علواً كبيراً؛ بلکه با پروردگارش درمورد تحقق یافتن نعیم اعظم و راضی شدن پروردگار در نفسش سخن می‌گوید؛ چون رضوان خداوند در نفسش از نعیم جنت بسیار بزرگ‌تر است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

{وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ} [التوبة:۷۲].
و اگر رضوان در نفس خداوند به صورت کامل محقق شود و بندگانش مشمول رحمت او گردند و خداوند دیگر نسبت به بندگانی که به خود ظلم کرده‌اند خشمگین نباشد؛ در این صورت شفاعت برای آنان محقق شده و رحمت پروردگار در برابر غضبش شفاعت آنان را کرده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَكَم مِّن مَّلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِن بَعْدِ أَن يَأْذَنَ اللَّـهُ لِمَن يَشَاءُ وَيَرْضَىٰ ﴿٢٦} صدق الله العظيم [النجم].
لذا کسی که خداوند به او اجازه می‌دهد در مورد تحقق شفاعت سخن گوید؛ در پیشگاه رب المعبود که خداوند ارحم الراحمین است، شفاعت هیچ بنده‌ای را نخواهد کرد. خداوند به او اجازه داده است سخن بگوید؛ چون او از پروردگارش درخواست خواهد کرد تا نعیم اعظم را برایش محقق ساخته و راضی شود و اگر رضوان خدا در نفسش محقق شود؛ اعلان این که خداوند درنفس خود راضی شده است؛ شفاعت پروردگار خواهد بود. و اینجاست که واقعه‌ای بسیار شگفت انگیز رخ می‌دهد و کسانی که به خود ظلم کرده‌اند، به حبیبان پروردگار عالمیان می‌گویند:‌
{مَاذَا قَالَ رَبُّكُمْ قَالُوا الحقّ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ}
و اینجاست که بلندترین بانگ و فریاد تاریخ را خواهید شنید و همه‌ی مخلوقات خداوند ندا در داده و خواهند گفت: الله اکبر ....الله اکبر....الله اکبر... در برابر پروردگارشان به زمین افتاده و سجده می‌کنند تا زمانی که خدا بخواهد و این بعد از تحقق رضوان در نفس خداوند است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَلَا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ عِندَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ ۚ حَتَّىٰ إِذَا فُزِّعَ عَن قُلُوبِهِمْ قَالُوا مَاذَا قَالَ رَبُّكُمْ ۖ قَالُوا الْحَقَّ ۖ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ ﴿٢٣} صدق الله العظيم [سبأ].
وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
أخوكم عبد النّعيم الأعظم؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.

اقتباس: اضغط للقراءة
اخرین به روز رسانی: 05-08-2022 11:05 PM
39

دعوت از ابوحمزه مصری برای مباهله..

- 39 -
الإمام ناصر محمد اليماني
09 - ربیع الأول - 1432 هـ
13 - 02 - 2011 مـ
۲۴-بهمن-۱۳۸۹ه.ش.
04:38 صبح
ـــــــــــــــــــــ


دعوت از ابوحمزه مصری برای مباهله..

بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جميع الرسل من الله بالذكر وآلهم الأطهار وجميع الأبرار إلى يوم يقوم الناس لله الواحد القهار..
برای مهدی منتظر روشن گردیده که ابوحمزه از مصر؛ جزو شیاطین بشر و از کسانی است که تظاهر می‌کنند ایمان دارند و کفر و مکر خود برای بازداشتن مسلمانان و تمام بشریت از پیروی از ذکر-قرآن- را پنهان می‌کنند. او از سرسخت‌ترین دشمنان خدا و رسول او و مهدی منتظراست و شب و روز تلاش می‌کند مردم را از پیروی از بیان حق ذکر بازدارد و اصرار خود برای خاموش کردن نور خدا که به سوی بشر فرستاده شده را افزایش می‌دهد در حالی که خداوند نور خود را کامل خواهد کرد ولو این که مجرمان از ظهور آن خشنود نباشند.
لذا مهدی منتظر ناصر محمد یمانی تصمیم گرفته تا ابوحمزه مصری را دراین پایگاه بی‌طرف به مباهله بخواند تا آنها شاهد حق این مباهله باشند چون اینجا نه پایگاه ابوحمزه مصری است و نه پایگاه امام ناصر محمد یمانی. من مهدی منتظر خداوند واحد قهار و تمام کسانی که از گفتگو میان مهدی منتظر و ابوحمزه مصری آگاه شده‌اند را شاهد می‌گیرم که از این مرد دعوت کردم تا با دعا به درگاه خداوند واحد قهارمباهله کنیم :
{ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ} صدق الله العظيم. [آل عمران:۶۱].
و می‌دانم ابوحمزه مصری جرأت نمی‌کند؛ او جرأت نمی‌کند و مطمئن هستم او جرأت نمی‌کند مباهله کند. و می‌دانید چرا؟ چون به یقین می‌داند که به جای خداوند الرحمن؛ شیطان را به دوستی و ولایت گرفته و به یقین و بدون هیچ شک و تردیدی می‌داند امام ناصر محمد یمانی به حق مهدی منتظر است. چون ابوحمزه مصری از کسانی است که تظاهر می‌کنند ایمان دارند و کفر خود را پنهان نگه می‌دارند و او می‌داند از کسانی است که مردم را از پیروی از ذکر محفوظ از تحریف باز می‌دارد. او می‌داند از کسانی است که بعد از تعقل و اطمینان از این که این حقّ آمده از نزد پروردگار است، اما به علت اکراه از حق؛ کلام خداوند را از موضع آن تحریف می‌کنند واین ماهیت حقیقی ابوحمزه مصری است و من هیچ ظلمی درحق او نکرده‌ام. شما شاهد خواهید بود که او به حق از سرسخت‌ترین دشمنان خدا و مهدی منتظر است چون او از مباهله دراین پایگاه بی‌طرف فرار کرده و آن را رد خواهد کرد. اگر هم راضی شود در این پایگاه مباهله انجام شود؛ اشکال‌تراشی خواهد کرد و می‌گوید برای انجام مباهله شروطی دارد. ولی من تمام شروط او را زیر پایم له می‌کنم؛ چون خداوند برای شروط او برهانی نازل نفرموده است. بلکه راهی برای فرار او از مباهله با مهدی منتظر ناصر محمد یمانی است چون می‌داند که ناصر محمد یمانی بدون شک و تردید و به حق مهدی منتظراست. اما من او را به حق به چالش می‌کشم و می‌گویم در برابر تمام مردمی که پیگیر گفتگویی هستند که به هشتاد صفحه رسیده است؛ برای مباهله‌ای که به صورت لفظ مکتوب و به صیغه دعا شب و روز خوانده شود، قدم جلو بگذار.
و این مباهله و خلاصه آن چیست؟ این که به درگاه خداوند دعا کنیم که:
{فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}
،
فرقی ندارد امام ناصر محمد یمانی باشد یا ابوحمزه محمود مصری؛ چون کسی که حق برایش روشن شود و از آن پیروی نکند و مردم راهم به شدت از پیروی از آن باز دارد؛ ملعون است، چه مباهله به زبان آورده شود و چه به زبان نیاورده شود؛ یا مگر فکر می‌کنید خداوند تا مباهله در نوار صوتی ضبط نشده باشد و یا با صدای بلند انجام نشود؛ آن را نمی‌شنود؟ سبحان الله! چنین نیست خداوند از آشکار و پنهان آگاه است و می‌داند در نفس من و نفس تو جناب محمود چه می‌گذرد.
فرار ابوحمزه از مباهله او را از لعنت و خشم خداوند نجات نخواهد داد. خداوند می‌داند من به ابوحمزه محمود مصری کمترین ظلمی نکرده‌ام و خود او در نفسش شاهد است و می‌داند به جای خداوند الرحمن؛ شیطان را به دوستی و ولایت گرفته و این از روی گمراهی نیست؛ او می‌داند شیطان دشمن خداوند الرحمن است و برای شما روشن خواهد شد که فتوای ناصر محمد یمانی درمورد ابوحمزه مصری ظالمانه و از روی دشمنی نیست. این امر برایتان روشن خواهد شد؛ چون ابوحمزه تلاش خواهد کرد در مسیر مباهله اشکال‌تراشی کند و از نزد خود شروطی را قائل خواهد شد که خداوند برای آن برهانی نازل نفرموده است. اما علمای امت می‌دانند که مباهله یعنی این که به درگاه خدا التماس کرده و با دعا از او بخواهیم دروغ‌گویان را لعنت کند. پس ابوحمزه بدون این که ازخودش شرطی درآورد به حق به درخواست مباهله پاسخ دهد و چیزی از او نمی‌خواهیم جز این که بگوید: ناصر محمد یمانی؛ بفرما و مباهله خود را بنویس و به درگاه خداوند دعا کن و سپس محمود مصری دعای خود را به درگاه خدا خواهد نوشت که :

{ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}
صدق الله العظيم. [آل عمران:۶۱].
و این مباهله است؛ پس حکم را به خداوند اسرع الحاسبین واگذار می‌کنیم.
و این صفحه با مباهله‌ی حق بسته می‌شود. محمود نگو:" ناصر محمد یمانی؛ مگر محمود ابوحمزه مصری جزو اهداف تو نیست؛ چرا می‌خواهی با من مباهله کنی تا مورد لعن و غضب خداوند قرار گرفته و نامم جزو اهالی آتش نوشته شود. مگر تو نمی‌خواهی نعیمی محقق شود که از نعیم جنت بزرگ‌تر است یعنی رضوان در نفس خدا محقق گردد؟" امام مهدی ناصر محمد یمانی در جوابت به حق می‌گوید: خداوند تعالی می‌فرماید:

{ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا مَا أَسْخَطَ اللَّـهَ وَكَرِهُوا رِضْوَانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ ﴿٢٨} صدق الله العظيم [محمد].
به خداوند بزرگ قسم که پروردگار تو را مورد لعن و غضبش قرار داده و عذاب بسیار شدیدی به توعده داده شده است؛ چه مباهله کنی و چه بگریزی {فَكَيْفَ آسَى عَلَى قَوْمٍ كَافِرِينَ}که اگر راه حق را ببینند؛ از آن پیروی نمی‌کنند و اگر راه بغی و گمراهی را ببینند؛ در آن گام می‌گذارند و کسانی را به دوستی می‌گیرند که به خداوند نسبت دروغ می‌دهند؛ وتا زمانی که اصرار داشته باشند تا نور خدا را خاموش سازند؛ ملعون هستند و هر جا یافته شوند گرفته خواهند شد و به سختی به قتل خواهند رسید![اشاره به آیه کریمه سوره الأحزاب: مَلْعُونِينَ ۖ أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِيلًا ﴿٦١﴾] ولی خدا جز این نمی‌خواهد که نور خود را برای عالمیان کامل کند، هر چند مجرمان از ظهور آن ناخشنود باشند و خداوند خلف وعده نمی‌کند.
وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
سرسخت‌ترین دشمن یهود؛ إمام موعود ناصر محمد اليماني.

اقتباس: اضغط للقراءة
اخرین به روز رسانی: 05-08-2022 10:54 PM
40

خردمندان صاحبان عقل‌هایی هستند که تدبرمی‌کنند و در پی آن بیان حق درمورد حد زنا و حد تبعید

- 40 -
الإمام ناصر محمد اليماني
11 - ربیع الأول - 1432 هـ
15 - 02 - 2011 مـ
۲۶-بهمن-۱۳۸۹ه.ش.
12:59 صبح
ــــــــــــــــــــــــ


خردمندان صاحبان عقل‌هایی هستند که تدبرمی‌کنند
و در پی آن بیان حق درمورد حد زنا و حد تبعید ....


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ

{كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِّيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿٢٩﴾} [ص].
{وَمَا كَانَ هَـٰذَا الْقُرْآنُ أَن يُفْتَرَىٰ مِن دُونِ اللَّـهِ وَلَـٰكِن تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ الْكِتَابِ لَا رَيْبَ فِيهِ مِن رَّبِّ الْعَالَمِينَ ﴿٣٧﴾} [يونس].
{وَلَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا أَعْجَمِيًّا لَّقَالُوا لَوْلَا فُصِّلَتْ آيَاتُهُ ۖ أَأَعْجَمِيٌّ وَعَرَبِيٌّ ۗ قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ آمَنُوا هُدًى وَشِفَاءٌ ۖ وَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ فِي آذَانِهِمْ وَقْرٌ وَهُوَ عَلَيْهِمْ عَمًى ۚ أُولَـٰئِكَ يُنَادَوْنَ مِن مَّكَانٍ بَعِيدٍ ﴿٤٤﴾} [فصلت].
{تِلْكَ آيَاتُ اللَّـهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ ۖ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَ اللَّـهِ وَآيَاتِهِ يُؤْمِنُونَ ﴿٦﴾} [الجاثية].
{فَمَالِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ لَا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ حَدِيثًا} [النساء:۷۸].صـــــدق الله العظيم.
از امام مهدی ناصرمحمد یمانی به خردمندان؛ به خداوندی که خدایی جز او نیست قسم؛ تنها کسانی متذکر شده و از حق پیروی می‌کنند که خردمند باشند. آنها کسانی هستند که از عقلشان برای تدبراستفاده کرده وبی‌اراده و کورکورانه از پدرانشان پیروی نمی‌کنند؛ پس آیا از خدا پروا نمی‌کنید؟ در تمام امت‌ها چه امت‌های گذشته و چه متأخران خداوند تنها خردمندان را هدایت می‌کند؛ کسانی که بدون در نظر گرفتن عقاید پدرانشان درمورد بصیرت مبلغان دینی فکر کرده و تعقل می‌کنند تا ببینند عقل و منطق، آن سخنان را می‌پذیرد. خداوند این دسته از بندگانش را هدایت می‌کند؛ بندگانی که قبل از شنیدن سخنان فرد دعوت کننده و تعقل درباره آن در مورد او قضاوت نمی‌کنند و صبر می‌کنند تا ببینند برهان علمی او چیست و آیا سخنان او حق است و از جانب پروردگار آمده و عقل و منطق آن را می‌پذیرد یا خیر. اینان کسانی هستند که خداوند آنها را هدایت می‌کند چه در میان امت‌های اول و چه در میان متأخرین. تصدیق فرمودده خداوند تعالی:
{الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ۚ أُولَـٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّـهُ ۖ وَأُولَـٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿١٨﴾} صدق الله العظيم [الزمر].
ای علمای مسلمین به نام خداوند بزرگ از شما سؤال می‌کنم تا از نعمت عقلی که خداوند به شما عطا نموده استفاده کنید و من امام مهدی عقل و منطق را به چالش می‌کشم و شما خواهید دید عقل و منطق کوچک‌ترین اختلافی با آن چه که امام ناصر محمد یمانی بیان می‌کند ندارد.
ای امت اسلام؛ اگر محمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- به شما خبر داده باشد امام مهدی قبل از این که مورد تصدیق قرار گیرد در کنار رکن یمانی در بیت الله الحرام ظاهر می‌شود تا بیعت بگیرد؛ آیا عقل و منطق این را قبول می‌کند؟ خیر بلکه باید قبل از بیعت و ظهور، گفتگو صورت گرفته و بعد از تصدیق شدن امرش در کنار بیت عتیق ظاهر شود تا بیعت گرفته و خلافت را اعلان نماید؛ آیا تقوا نمی‌کنید؟ به خداوند بزرگ قسم؛ من گفتگوی قبل از ظهور از راه اینترنت جهانی را خودم انتخاب نکرده‌ام؛ این فرمان پروردگارعالمیان به امام مهدی ناصر محمد یمانی است. این نعمت پروردگار عالمیان است تا "ن" از راه قلم صامت با شما گفتگو کند؛ تا نتوانید سخنان مرا قطع کنید و تنها کاری که می‌توانید بکنید این است که در بیان حق ذکر تدبر نمایید شاید تقوا پیشه کنید.
ای امت اسلام؛ شایسته امام مهدی نیست که برای راضی کردنتان، از امیال شما پیروی کند...هیهات هیهات... به خدا قسم که امام مهدی نمی‌تواند رضایت همه‌ی شما را جلب نماید؛ من نیازمند رضایت شما نیستم؛ هرکس می‌خواهد خشمگین شود و هر کس به حق راضی شود؛ خدا از او راضی شده و راضیش می‌کند و به راه درست راهنمایی‌اش می‌کند چون اجتهاد کرده است و مقصود از اجتهاد این نیست که در حالی که هنوز نمی‌دانید دانش شما حق است یا باطل و خدا برایش برهانی فرستاده یا نه؛ آن را ندانسته به خدا نسبت دهید هیهات هیهات؛ چه کسی به شما فتوا داده که اجتهاد این است؟ بلکه مجتهد کسی است که با جدیت برای یافتن حق تلاش می‌کند تا خداوند او را با برهانی که از نزد پروردگار عالمیان باشد، به سوی حق هدایت کند؛ برهانی که شکی در آن نباشد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا ۚ وَإِنَّ اللَّـهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ ﴿٦٩﴾} صدق الله العظيم [العنكبوت].
تا وقتی خداوند با علم الهی او را به راه راست-صراط مستقیم هدایت نمود؛ او نیز با بصیرتی که بی هیچ شک و تردیدی از سوی پروردگارش آمده است مردم را به راه خدا دعوت نماید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{قُلْ هَـٰذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّـهِ ۚ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي ۖ وَسُبْحَانَ اللَّـهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿١٠٨﴾} صدق الله العظيم [يوسف].
ای خردمندان؛ شما را به خدا آیا معنی
{أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلى بصيرةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي} نمی‌فهمید؟ اگر شما از پیروان محمدٍ رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- هستید؛ پس با بصیرتی که محمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- با آن با مردم محاجه کرده و حجت می‌آورد با مردم محاجه کنید. ممکن است یکی از شما بخواهد بگوید: " محمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- دقیقاً با چه بصیرتی برای مردم حجت می‌آورد؟" و جواب در آیات محکم کتاب در انتظار شماست:
{وَأَنْ أَتْلُوَ الْقُرْآنَ ۖ فَمَنِ اهْتَدَىٰ فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ ۖ وَمَن ضَلَّ فَقُلْ إِنَّمَا أَنَا مِنَ الْمُنذِرِينَ ﴿٩٢﴾}صدق الله العظيم [النمل].
و چون امام مهدی ناصر محمد یمانی از پیروان محمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- است؛ لذا می‌بینید که با همان بصیرتی برای مردم حجت می‌آورد که محمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- از آن برای مردم حجت می‌آورد. او در اطاعت از فرمان خداوند در آیات محکم کتابش با قرآن عظیم با مردم جهادی بزرگ می‌کرد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{فَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَجَاهِدْهُم بِهِ جِهَادًا كَبِيرًا ﴿٥٢﴾} صدق الله العظيم [الفرقان].
پس ای مردم؛ چرا می‌خواهید خداوند امام مهدی را برانگیزد تا بر اساس کتاب البخاری و مسلم و یا کتاب بحارالأنوار با مردم جهاد کند؛ آیا فکر نمی‌کنید؟ با این که امام مهدی کتاب البخاری و مسلم اهل سنت و کتاب بحارالأنوار شیعیان و دیگر کتاب‌هایی از این دست را که حاوی احادیث و روایات نبوی هستند انکار نمی‌کند؛ ولی هر آن چه که در این کتب بر خلاف آیات محکم قرآنن عظیم باشد را رد می‌نماید؛ شما را به خدا، شما کدام یک از اینها را تصدیق می کنید؟ آیا این عقلانی و منطقی است که آن چه که مخالف آیات محکم کتاب خداوند قرآن عظیم- و کلام محفوظ از تحریف خداوند- است را تصدیق کنید؛ آیا تقوا نمی‌کنید؟ اگر می‌بینید که امام ناصر محمد یمانی حد سنگسار زناکار متأهل را نفی می‌کند؛ به این دلیل نیست که حد سنگسار در قرآن عظیم نیامده است؛ بلکه علت این است که من این مجازات را بر خلاف حد خداوند که درآیات محکم کتابش آمده است می‌یابم چون حد زنا برای زناکار متأهل بر اساس آیات محکم کتاب صد ضربه تازیانه است. خداوند حد زنا برای زن زناکار کنیز را بعد از این که ازدواج کرد برایتان بیان نموده و در کتاب می‌بینید چیزی بیش از پنجاه ضربه تازیانه برایش مقرر نشده است؛ حال چگونه زنی را که مانند او متأهل ولی از زنان آزاد و غیر کنیز است را با سنگ رجم می‌کنید؟ آیا از خدا نمی‌ترسید؟ خداوند تعالی می‌فرماید:
{فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ} صدق الله العظيم [النساء:۲۵]،
و سپس می‌دانید مجازاتی که برای زن متأهل غیرکنیز در این فرموده خداوند تعالی آمده است چیست:
{وَيَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ أَن تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّـهِ ۙ إِنَّهُ لَمِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿٨﴾} [النور].
و عذاب و مجازات او همان‌طور که خداوند درآیات خود -که برای عالم و جاهل‌تان روشن و بینه است -بیان نموده؛ صد ضربه تازیانه است و این حد برای زنا مقرر شده چون عملی بسیار ناپسند و زشت است.
و دو نوع زنا وجود ندارد؛ بلکه زناکار به کسی گفته می‌شود که با زنی نزدیکی کند که بر او حلال نیست؛ چه آن مرد مجرد باشد و چه متأهل. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿١﴾الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّـهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿٢﴾} صدق الله العظيم [النور].
و این حد زنا در آیات محکم کتاب خداست؛ آیاتی که برای عالم و جاهلتان روشن و آشکار است؛ باشد که متذکر شوید. سپس خداوند برایتان روشن می‌کند؛ این حد برای زنا به صورت عام است؛ چه زناکار مجرد باشد چه متأهل و این در جایی که حد زنا برای کنیز زناکار متأهل آمده بیان می‌گردد و می‌بینید بر طبق آیات محکم کتاب خداوند به این فرد تنها پنجاه ضربه تازیانه زده می‌شود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ} صدق الله العظيم [النساء:۲۵].
به خداوندی که خدایی جز او نیست قسم؛ اگر به عقلتان رجوع کرده و تدبر و تفکر نمایید؛ جواب می‌گیرید و می‌گویید:" عادلانه نیست که زن آزاد متأهل به علت زنا سنگسار شود تا بمیرد ولی زنی که دارای همان شرایط، ولی کنیز است؛ حد زنا برایش نصف شده و فقط پنجاه ضربه تازیانه بخورد"! سپس درمی‌یابید آیات سوره نور به حق درمورد زنا آمده و آیات حق و محکمی هستند که برای عالم و جاهلتان روشن است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿١﴾الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّـهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ﴿٢﴾} صدق الله العظيم [النور].
به خدا قسم اگر امام مهدی از شما سؤال کند: "به من فتوا نمی‌دهید زناکار مرد و زناکار زن چه کسانی هستند"؟ همگی یک صدا می‌گویید زناکار مرد کسی است که با زنی مرتکب عملی زشت شده و نزدیکی کند که همسرش نیست و زناکار زن کسی است که با مردی مرتکب عملی زشت شده و نزدیکی کند که شوهرش نیست. پس امام مهدی به شما می‌گوید: ای عجب؛ پس چرا شما دو نوع زنا قائل شده و برای هر یک حد و مجازاتی جدا مقرر کرده‌اید؟ مگر حد زنا در آیات محکم کتاب خدا نیامده است؟
{سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿١﴾الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّـهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ﴿٢﴾} صدق الله العظيم [النور].
شاید محمودی که بدون علم و هدایت و کتابی منیر در آیات الهی مجادله می‌کند بخواهد سخن مرا قطع کرده و بگوید:" سخن تو عجیب است ناصر محمد یمانی؛ چطور حد زنا برای زن متأهل را با زن مجرد یکی می‌دانی؟ حق این است که مجردان را صد ضربه تازیانه بزنیم ولی متأهلین را سنگسار کنیم تا بمیرند". امام مهدی ناصر محمد یمانی در پاسخ می‌گوید: درباره این فرموده خداوند تعالی چه گمانی داری:
{فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ} صدق الله العظيم [النساء:۲۵]؟
محمودی در پاسخ می‌گوید: " این حد زنا برای کنیز شوهردار در کتاب خداست؛ مجازات او تنها پنجاه ضربه تازیانه است". امام مهدی در پاسخ او می‌گوید: پس چرا زنی که در شرایط او قرار دارد ولی کنیز نبوده و آزاد است را سنگسار می‌کنید تا بمیرد؛ در حالی که مجازات زنا برای زنی متأهل مانند او که تنها تفاوتش این است که کنیز است؛ نصف حد کامل زنا یعنی صد ضربه تازیانه است؟ می‌بینید که خداوند حد زنا برای چنین زنی - کنیز زناکار شوهردار- را نصف حد زنا یعنی پنجاه ضربه تازیانه مقرر نموده؛ چگونه ممکن است زنی در همین شرایط که آزاد است و کنیز نیست سنگسار شود تا بمیرد؟ من در کتاب خدا نمی‌بینم اجازه قتل نفس داده شود مگر در برابر قتل نفس. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَلاَ تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ} [الأنعام:۱۵۱].
و خداوند تعالی می‌فرماید:
{أَنَّهُ مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا} صدق الله العظيم [المائدة:۳۲].
ای مردم؛ آیا نمی‌دانید حد تازیانه برای زنا جایگزین حد زنایی شده است که در این آیه آمده تعیین شده بود:
{وَاللَّاتِي يَأْتِينَ الْفَاحِشَةَ مِن نِّسَائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِّنكُمْ فَإِن شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّىٰ يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّـهُ لَهُنَّ سَبِيلًا ﴿١٥﴾وَاللَّذَانِ يَأْتِيَانِهَا مِنكُمْ فَآذُوهُمَا فَإِن تَابَا وَأَصْلَحَا فَأَعْرِضُوا عَنْهُمَا إِنَّ اللَّـهَ كَانَ تَوَّابًا رَّحِيمًا ﴿١٦﴾} صدق الله العظيم [النساء]
در اینجا از حد زنا برای زنان زناکار به صورت عام سخن به میان آمده؛ چه متأهل باشند چه مجرد و خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَاللاتِي يَأْتِينَ الْفَاحِشَةَ مِنْ نِسَائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّى يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلا} صدق الله العظيم،
و این حبس در خانه خانواده‌ی زن (اهل بیت او) بوده و به هیچ وجه اجازه خروج از منزل به وی داده نمی‌شد. درمورد زن متأهل هم همین طور؛ این زن هم نه در خانه‌ی همسرش-چون خداوند اجازه داده تا شوهرش او را طلاق بدهد- بلکه در خانه‌ی اهل بیت زن حبس می‌شود یعنی به خانه اهل بیتش و خانواده‌اش بازگشته و در آنجا حبس می‌شد و حق خروج نداشت. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{يَا أَيُّهَا النبيّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاء فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحْصُوا الْعِدَّةَ وَاتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ لَا تُخْرِجُوهُنَّ مِن بُيُوتِهِنَّ وَلَا يَخْرُجْنَ إِلَّا أَن يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ} صدق الله العظيم [الطلاق:۱]
پس اگر زنی شوهردار مرتکب زنا می‌شد از خانه‌اش بیرون شده وبه خانه خانواده‌اش فرستاده شده و در آنجا می‌ماند و حق خروج نداشت تا اینکه خداوند راهی دیگر معین کند که این راه تبدیل حکم حبس در منزل به تازیانه بود. این مجازات تمام زنان زناکار به صورت عام بود چه متاهل باشند و چه مجرد :

{فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّى يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلا} صدق الله العظيم [النساء:۱۵].
و اما حد و مجازات مردان زناکار- چه مجرد و چه متأهل ـ هم یکی بود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَاللَّذَانِ يَأْتِيَانِهَا مِنْكُمْ فَآذُوهُمَا فَإِنْ تَابَا وَأَصْلَحَا فَأَعْرِضُوا عَنْهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ تَوَّابًا رَحِيمًا} صدق الله العظيم [النساء:۱۶].
می‌بینید که حد زنا برای مردان مجرد و متأهل این بود که با زبان مورد آزار قرار گرفته و از آنها کناره گیری کرده و با آنها هم کلام نشده و غذا نخورده و جواب سلامشان داده نشود:
{فَإِنْ تَابَا وَأَصْلَحَا فَأَعْرِضُوا عَنْهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ تَوَّابًا رَحِيمًا} صدق الله العظيم،
سپس حد جایگزین برای زنا مقرر می‌شود که به صورت عام برای همه‌ی زناکاران چه متأهل و چه مجرد معین شده. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَا آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿١﴾الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّـهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ﴿٢﴾} صدق الله العظيم [النور].
وسپس خداوند فرمان می‌دهد حد زنا برای کنیزان زناکار نصف حد کامل، یعنی پنجاه ضربه تازیانه است؛ چه مجرد باشند چه متأهل. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ} صدق الله العظيم [النساء:۲۵].
ولی شما ای مردم جاهل؛ چگونه گمان می‌کنید ناصر محمد یمانی حد سنگسار را به این دلیل که در کتاب نیامده رد می‌کند؟ خیر به پروردگارم قسم که چنین نیست. من این حد را رد می‌کنم چون برخلاف حد زنا در آیات محکم کتاب است؛ آیا از خدا پروا نمی‌کنید؟ همانا که دشمنان خدا می‌خواهند چهره دین شما را زشت و جلوه داده و بگویند: "چقدر این مسلمانان فرومایه هستند! چطور زنا کار را با سنگ رجم می‌کنند تا بمیرد؛ مگرنباید مجازات برای بازداشتن مردم از زنا باشد و نه این که با سنگ رجمشان کنند تا بمیرند؟"
از این عجیب‌تر حکم تبعید است که افتراست و به دروغ به خدا نسبت داده شده است و در آن زن مجرد را از شهرش به مدت یک سال دور کرده و تبعید می‌کنند. این حکم دروغ برعکس سخن خداوند تعالی است که می‌فرماید:
{فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّى يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلا} صدق الله العظيم [النساء:۱۵]،
ولی شما دارید به این زن آزادی می‌دهید؟ آیا عقلتان را بکار نمی‌گیرید؟ به خداوند قسم شما از چیزی که خلاف آیات محکم کتاب خدا قرآن عظیم است پیروی کرده و تصور می‌کنید حق با شماست در حالی که چنین نیست و هیچ چیزی در اختیار ندارید مگر تابع حکمی شوید که پروردگارتان در آیات محکم کتابش نازل فرموده؛ اگر مؤمنید...

ای محمودی که ممکن است همان ابوحمزه باشی که با نام دیگری آمده‌‌ای؛ ولی این مهم نیست که ابوحمزه باشی یا کسی دیگر؛ آن چه که برای من اهمیت دارد این است که تو را نصیحت کنم که اگر از علمای امت هستی با علمی که از نزد خدا آمده باشد با من محاجه کنی و یا این که دفاع از حدود دین را به علمای امت بسپاری. و اگر دیدی آنها توانستند ولو دریک مسئله از قرآن عظیم در برابر امام ناصر محمد یمانی حجت بیاورند ؛ ولو اینکه امام ناصر محمد یمانی در ۹۹٪ موارد و در تمام مسائل دینی از قرآن عظیم بر آنان غلبه کرده باشد؛ او مهدی منتظر نیست. می‌دانید چرا؟ چون جدم محمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- در رؤیای حق به من فرمودند:
[وما جادلك أحد من القرآن إلا غلبته]
[ احدی در قرآن با تو جدال نمی‌کند مگر این که بر او غالب شوی]
،
و در رؤیای دیگر فرمودند:
[وإنك المهديّ المنتظَر وما جادلك عالم من القُرآن إلا غلبته]
[ همانا که تو مهدی منتظری و عالمی از قرآن با تو جدال نمی‌کند مگر بر او غالب گردی]
.
پایان

لذا ای مردم؛ از آنجایی که سزاوار نیست احکام شرعی برای امت را بر اساس رؤیا بنیان نهاد؛ باید پروردگارم رؤیای مرا در عالم واقعیات محقق نماید و خواهید دید که خداوند رؤیای حق او را در عالم واقعیات محقق نموده و عالم و جاهلی نباشد که از قرآن به مجادله با او بپردازد؛ مگر این که امام ناصر محمد یمانی با برهان علمی که از نزد پرورگار عالمیان آمده و از آیات محکم قرآن عظیم آنها را استنباط می‌کند؛ بر آنان غلبه کند. این قرارمیان من و شما باشد و هرکس می‌خواهد ایمان بیاورد و هرکس می‌خواهد کافر شود. شایسته نیست که خداوند امام مهدی منتظر حق را برانگیزد و او از امیال شما پیروی نماید! اگر چنین کنم که همانند شما گمراه خواه شد و از هدایت شدگان نخواهم بود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{قُل لاَّ أَتَّبِعُ أَهْوَاءكُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذًا وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُهْتَدِينَ} صدق الله العظيم [الأنعام:۵۶].
چون شما پیرو ظن و گمان هستید و خود را برحق هم می‌دانید؛ در حالی که گمان کسی را از حق بی‌نیاز نمی‌کند! شما هیچ چیزی در اختیار ندارید، مگر این قران عظیم و سنت حق رسول خدا را که برخلاف آیات محکم کتاب خدا نباشد؛ برپا دارید؛ اگر مؤمنید. چون سنت حق نبوی؛ شرح و بیان بیشتر آیات قرآن برای متقیان است ولی وقتی حدیثی از سنت نبوی آورده می‌شود که مخالف حدیث خداوند در آیات محکم کتابش است؛ بدانید آن حدیث از نزد خدا برای شما نیامده چون هم قرآن و هم بیان آن از نزد خداوند است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ ﴿١٧﴾فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ﴿١٨﴾ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ ﴿١٩﴾} صدق الله العظيم [القيامة].
لذا ای مردم؛ قرآن و احادیث بیان آن در سنت نبوی همگی از نزد خداوند آمده‌اند و رسول الله علیه الصلاة و السلام در امر دین خدا از روی میل و هوی سخن نگفته است. پس اگر حدیثی بیاید که مخالف آیات محکم قرآن باشد؛ بدانید آن حدیث دروغ است و از نزد خداوند نیامده چون احادیث بیان قرآن از تحریف و دست‌کاری محفوظ نیستند. برای همین هم خداوند به شما یاد می‌دهد که اگر احادیثی را برخلاف آیات محکم قرآن یافتید؛ بدانید محمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- آنها را بیان نفرموده‌اند. تصدیق قاعده کشف احادیثی که به دروغ به نبی نسبت داده شده‌اند فرموده خداوند تعالی است:
{مَّن يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّـهَ وَمَن تَوَلَّىٰ فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا ﴿٨٠﴾وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَاللَّـهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ وَكَفَىٰ بِاللَّـهِ وَكِيلًا ﴿٨١﴾أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآن وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّـهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اختلافاً كَثِيرًا ﴿٨٢﴾وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَىٰ أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿٨٣﴾} صدق الله العظيم [النساء].
ای مردم؛ همانا که من با آن چه که خداوند در آیات محکم کتابش نازل فرموده در میانتان حکم می کنم چون این خداوند است که حکم کننده است .تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِن شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّـهِ ۚ ذَٰلِكُمُ اللَّـهُ رَبِّي عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ ﴿١٠﴾} صدق الله العظيم [الشورى].
و همانا که ما حکم خداوند را به حق از آیات محکم کتابش استنباط می کنیم. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَأَنِ احْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّـهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَن يَفْتِنُوكَ عَن بَعْضِ مَا أَنزَلَ اللَّـهُ إِلَيْكَ فَإِن تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللَّـهُ أَن يُصِيبَهُم بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ ﴿٤٩﴾أَفَحُكْمَ الْجَاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّـهِ حُكْمًا لِّقَوْمٍ يُوقِنُونَ ﴿٥٠﴾} صدق الله العظيم [المائدة]،
وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
واما مباهله جناب محمودی؛ با من مجادله کن تا برایم روشن گردد ازشیاطین بشرهستی که مغضوب خداوند هستند؛ آن گاه به حق با تو مباهله خواهیم کرد و یا برایمان روشن می‌شود گمراهی در حالی که تصور خودت بر این است که درست عمل می‌کنی؛ در این صورت امام مهدی ناصر محمد یمانی مباهله را تنها به طرف خودش انجام می‌دهد چون به شدت خواهان حفظ محمودی است چون او نمی‌داند من امام مهدی به حق توسط پروردگارش مبعوث شده‌ام تا مردم را با قرآن مجید به راه خداوند عزیز و حمید هدایت نمایم.
وسلام ٌ على المرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
امامی که بر اساس آن چه که خداوند در آیات محكم قرآن عظيم نازل فرموده حکم می‌کند؛ المهديّ ناصر محمد اليماني.



اقتباس: اضغط للقراءة
اخرین به روز رسانی: 05-08-2022 11:14 PM