- 52 -
الإمام ناصر محمد اليماني
24 - ربیع الأول - 1432 هـ
28 - 02 - 2011 مـ
۹-اسفند-۱۳۸۹ه.ش.
03:12 صبح
ـــــــــــــــــــــ
بیان حق فرموده خداوند تعالی:
{ وَالْعَادِيَاتِ ضَبْحًا ﴿١﴾ فَالْمُورِيَاتِ قَدْحًا ﴿٢﴾ فَالْمُغِيرَاتِ صُبْحًا ﴿٣﴾ فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعًا ﴿٤﴾ فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا ﴿٥﴾ } صدق الله العظيم [العاديات].
بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جدّي محمد رسول الله خاتم الأنبياء والمُرسلين إلى الناس كافة وكافة أنبياء الله ورُسله من الجنّ والإنس وأصلي عليهم وعلى آلهم الطيبين وجميع المُسلمين وأسلمُ تسليماً.
ای شیخ کریم که با نام ادارهی پایگاه «اشراف انلاین» به ما جواب دادهای، به صورت ناشناس با امام مهدی ناصر محمد یمانی گفتوگو نکن؛ بلکه شخص کریم خود را معرفی نما تا ما و تمام مسلمانانی که این خبر بزرگ را پیگیری میکنند؛ شما را بشناسیم و اگر میبینی که امام ناصر محمد یمانی مانند دیگر مدعیان مهدویت است که بدون علم و هدایت و کتابی روشنگر سخن میگویند، در برابرمان حجت حق اقامه کن و هیهات هیهات؛ به خداوند زمین و آسمانها قسم که من امام مهدی هستم و با آیات محکم با شما مجادله میکنم که برای عالم و جاهلتان بینه و روشن هستند و برای همین تمام کسانی که خداوند آنها را در جریان بیان حق قرآن با قرآن توسط امام مهدی قرار میدهد نمیتواند در بیان حق او کوچکترین ایرادی بیابند.
پیش از این برایتان فتوا داده بودیم که چگونه میتوانید بیان حق قرآن را که با وحی تفهیمی از جانب پروردگار به قلب القا میشود تشخیص دهید. بیان با برهان مبینی که از آیات محکم قرآن برایتان استنباط شده، آورده میشود تا بدانید وحی تفهیمی است نه وسوسه شیطان رجیم؛ پس به کجا میروید؟ از خدا پروا کرده و مرا اطاعت نمایید. به دعوت به پذیرش حکمیت خداوند پاسخ دهید؛ چیزی جز استنباط حکم حق خداوند در موارد اختلاف دینیتان برعهده امام مهدی نیست؛ ما حکم روشن خداوند را از آیات محکم کتاب برایتان میآوریم تا ذکری برای خردمندان باشد و سزاوار نیست که جز حق به خداوند نسبت دهیم و شایسته است که تنها از حق پیروی شود.
اما اگر بیان قرآن با ظن و از پیش خودتان باشد-همانند بیان شیخ المحمودی-میبینید که اصلا نمیتوان از جانب خداوند رحمان برای بیان برهانی آورد؛ المحمودی نمیتواند برای بیان خود دربارهی این آیه از محکمات قرآن برهانی بیاورد تا بدانیم بیانش الهامی از جانب خداوند رحمن است و وسوسه شیطان رجیم نیست. چگونه میتواند آیهای از قرآن بیاورد و سپس با ظن و ازپیش خود چنین تفسیر کند که مقصود خداوند هواپیماها و قطار است که میفرماید:
{وَالْعَادِيَاتِ ضَبْحًا ﴿١﴾ فَالْمُورِيَاتِ قَدْحًا ﴿٢﴾ فَالْمُغِيرَاتِ صُبْحًا ﴿٣﴾ فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعًا ﴿٤﴾ فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا ﴿٥﴾} صدق الله العظيم [العاديات].
شیخ المحمودی میگوید این بیان فتوای ساخت هواپیماها و قطار است! ای مرد؛ از خدا بترس؛ تمام علم از آن خداوند است و مردم به چیزی احاطه پیدا نمیکنند مگر او بخواهد و نزول کتاب تنها با هدف روشن نمودن راه هدایت برای عالمیانی است که میخواهند راه راست را درپیش گیرند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَيْطَانٍ رَّجِيمٍ ﴿٢٥﴾ فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ ﴿٢٦﴾ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ ﴿٢٧﴾ لِمَن شَاءَ مِنكُمْ أَن يَسْتَقِيمَ ﴿٢٨﴾ وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّـهُ ربّ العالمين ﴿٢٩﴾} صدق الله العظيم [التكوير].
و هم چنین هدف از بیان اعجازهای علمی [آن چه که خدا بخواهد آن را بیان کند] در قرآن این است که کسانی که از این علوم باخبر میشوند دریابند که قرآن حق است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَيَرَى الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ من ربّك هُوَ الحقّ وَيَهْدِي إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ} صدق الله العظيم [سبأ:۶].
همان گونه که پیش از این آن چه را که خداوند اراده نمود؛ از آن –قرآن- به حق بیان کردیم و اما در مورد بشارت به انسان درباره وسیلهی سفر و پرواز به فضا؛ برایت آیهای میآوریم که اصل این موضوع در آن آمده و درست درهمین باره است و به انسان بشارت میدهد که روزی از علمی آگاه خواهد شد که بتواند به واسطهی آن به وسیلهی سفر در فضا دست یافته و در فضا پرواز نماید و بشارت این را که انسان به فضا سفر خواهد کرد درآیهای محکم مییابید که از آیات مبارزه طلبانه خداوند در مورد نفوذ و استیلا به آسمان دنیا است. پس فتوایی را خواهید یافت که نشان میدهد انسان با وسایل و اسبابی قادر خواهد شد در فضا پرواز کند. فتوا را در این فرموده خداوند تعالی مییابید:
{أَمْ لَهُم مُّلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا فَلْيَرْتَقُوا فِي الْأَسْبَابِ} صدق الله العظيم [ص:۱۰].
اما کفار قریش و تمام مردمی که در دوران برانگیخته شدن محمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- زندگی میکردند، به کل وسیلهای برای بالا رفتن در فضا نداشتند؛ مقصود خداوند کافران امروزین است و خداوند آنها را به مبارزه میطلبد که در فضا بالا روند تا به آسمان دنیا [نزدیک] برسند و با نفوذ به آن به ملاء اعلی و عالم فرشتگان برسند و این مبارزه طلبی خداوند خطاب به عالم جن و انس است. خداوند تعالی میفرماید:
{يَا مَعْشَرَ الجنّ وَالْإِنسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَن تَنفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانفُذُوا لَا تَنفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ} صدق الله العظيم [الرحمن:۳۳].
بدانید که مقصود از «سلطان» برای نفوذ و ورود به آسمان همین دنیا و نفوذ با اذن خداوند به ملاء اعلی است و بیان حق فرموده خداوند تعالی: {فَانفُذُوا} مبارزه طلبی پروردگار عالمیان است که: اگر میتوانند، نفوذ کنند؛ ولی قادر نخواهند بود مگر خداوند به آنان چنین اجازهای را بدهد. آنگاه خداوند برای جن و انس روشن مینماید که قادر به نفوذ نیستند مگر اینکه خداوند چنین اجازهای را بدهد؛ چون چیزی که در آنجا مییابند نگهبانان قوی و شهاب است و برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{يُرْسَلُ عَلَيْكُمَا شُوَاظٌ مِّن نَّارٍ وَنُحَاسٌ فَلَا تَنتَصِرَانِ} صدق الله العظيم [الرحمن:۳۵]
به رغم این که قبل از این مبارزه طلبی؛ اهالی عالم جن میتوانستند به سخنان فرشتگان در ملاء اعلای آسمان دنیا گوش فرا دهند؛ ولی بعد از نزول این مبارزه طلبی از نزد پروردگار عالمیان؛ دریافتند که این تحدی در عالم واقعیات به حقیقت پیوسته است و لذا:
{فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا ﴿١﴾ يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ}صدق الله العظيم [الجن]
چون جنیان میدانستند که انسان به آنجا [فضا] نرسیده است چرا که خداوند وسیله سفر و بالا رفتن به فضای بالاتر را به انسان نداده است ولی جنیان به خاطر این مبارزه طلبی؛ ایمان آوردند چون درستی آن را در عالم واقعیات دیدند. برای همین جنیان میگویند:
{وَأَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاءَ فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَسًا شَدِيدًا وَشُهُبًا ﴿٨﴾ وَأَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَن يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهَابًا رَّصَدًا ﴿٩﴾} صدق الله العظيم [الجن].
این یعنی آنها حق بودن این فرموده خداوند تعالی را دریافتند:
{يُرْسَلُ عَلَيْكُمَا شُوَاظٌ مِّن نَّارٍ وَنُحَاسٌ فَلَا تَنتَصِرَانِ} صدق الله العظيم [الرحمن:۳۵]
لذا جنیان دانستند که این [قرآن] حق است و از نزد پروردگار فرستاده شده؛ مگر جاهلانشان و همین طورعالم شیاطین که آگاهانه، حق را پنهان و کتمان میکنند.المحمودی اگر این آیهای که آوردهای مربوط به «الرجفة» یا سیارک کوچک عذاب که شما نام شهاب سنگ را بر آن مینهید نبود؛ که قبل از رسیدن کوکب بزرگ عذاب به جزیره العرب خواهد خورد، [درمورد آن برایتان توضیح میدادم] این «الرجفة» است که بر طبق اخبار موجود در ذکر در جایی از بلاد مسلمین در وسط عالم فرود خواهد آمد و علت آن نیز روگردانی آنان از دعوت امام مهدی و خودداری از اعتراف به مهدی منتظر بودن اوست تا بعد از تصدیق در کنار بیت العتیق در برابر مردم حضور یابد؛ بلکه به جای اعتراف به حق، پایگاه او را مسدود و فیلتر میکنند و اگر از حادثهای مانند فرود «الرجفة» بر قوم ثمود نمیترسیدم...و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنذَرْتُكُمْ صَاعِقَةً مِّثْلَ صَاعِقَةِ عَادٍ وَثَمُودَ} صدق الله العظيم [فصلت:۱۳].
و اگر نمیترسیدم خداوند بیان حق آن را در عالم واقعی محقق سازد؛ آن را به صورت مفصل و با جزییات بیان میکردم ولی برایشان میترسم که اگر آن را روشن سازم؛ خداوند بیان حق را درعالم واقعیات ثابت کرده و محقق سازد و تنها به همین فرموده خداوند تعالی اکتفا میکنم:
{فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعًا ﴿٤﴾ فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا ﴿٥﴾} صدق الله العظيم [العاديات]
همانا که خداوند از سیارک عذاب سخن میگوید و ما نمیخواهیم حادثه سیارک عذاب رخ دهد؛ چون در بلاد مسلمین و بلکه در جزیرة العرب رخ خواهد داد و من از سیارک عذاب بر آنان هراسنم؛ این همانی است که شهاب سنگ به آن گفته میشود و خداوند تعالی در این فرموده از آن سخن میگوید: {فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعًا ﴿٤﴾ فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا ﴿٥﴾} صدق الله العظيم . و اما «النقع» گرد و خاکی است که بعد از وقوع حادثه «الراجفة» و اصابت شهاب سنگ بر میخیزد و اما این فرموده خداوند تعالی: {فَوَسَطْن بِهِ جَمْعًا} این مشخص نمودن محل سقوط است، و معلوم است امت وسطی که در وسط و میان عالم هستند کدامند و برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{وَلاَ يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُواْ تُصِيبُهُم بِمَا صَنَعُواْ قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيبًا مِّن دَارِهِمْ حَتَّى يَأْتِيَ وَعْدُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُخْلِفُ الْمِيعَادَ} صدق الله العظيم [الرعد:۳۱].
و اما فرموده خداوند تعالی:
{وَلاَ يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُواْ تُصِيبُهُم بِمَا صَنَعُواْ قَارِعَةٌ}
به عذاب فراگیر از سیاره بزرگ عذاب اختصاص دارد و اما فرموده خداوند تعالی:
{ أَوْ تَحُلُّ قَرِيبًا مِّن دَارِهِمْ حَتَّى يَأْتِيَ وَعْدُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُخْلِفُ الْمِيعَادَ}
این اشاره دارد به وعدهی خداوند درباره ظهور مهدی منتظر تا خداوند با بندهاش نور خود را برای عالمیان کامل گرداند ولو اینکه مجرمان از ظهور او ناخرسند باشند. این صادق گرداندن وعدهی حق خداوند در آیات محکم کتابش است و خداوند خلف وعده نمیکند و میگوییم:
خدایا آنها را مورد مغفرت خود قرار بده، چرا که نمیدانند... وقتی امام مهدی ناصر محمد یمانی مشتاق است کافران از هلاکت نجات یابند؛ چگونه میتواند برای نجات برادران مسلمانش از عذاب مشتاق و حریص نباشد و در برابرشان صبر پیشه نکند و برعلیهشان دست دعا به سوی خداوند بالا نبرد؟ بلکه ما از خداوند میخواهیم آنها را مورد مغفرت قرار دهد چرا که آنها نمیدانند من امام مهدی منتظر حق پروردگارشان هستم.
شیخ گرانقدر؛ آیا هم چنان در مورد اسم با من مجادله و چون و چرا میکنید ؟ برای آن که حق را دریابی؛ باید برایتان روشن شود مقصود از «تواطؤ» چیست اگر دریافتید منظوراز کلمهی «تواطؤ» مطابقت است! مقصود ازحدیث حقی که میگوید: [يواطئ اسمه اسمي] این میشود که اسم او با اسم من مطابقت دارد؛ پس نام امام مهدی «محمد بن عبدالله» است! اما اگر برایتان روشن شد مقصود از «تواطؤ» فقط توافق وهمراهی است، این یعنی نام «محمد» در توافق (وهمراهی) با نام امام مهدی است «ناصر محمد» . پس به سراغ اهل لغت عربی میرویم و سؤالی که بارها تکرار شده را از آنان میپرسیم؛ آیا درست است بگوییم:
محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم وأبو بكر الصديق رضي الله عنه وأرضاه در مهاجرت به سوی یثرب با یکدیگر تطابق داشتند؟
یا صحیح این است که بگوییم: محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم وأبو بكر الصديق رضي الله عنه وأرضاه در مهاجرت به یثرب همراه یکدیگر بودند و این هم صحیح است که بگوییم: محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم وأبو بكر الصديق رضي الله عنه وأرضاه در هجرت به یثرب موافق و همراه بودند؟
آن گاه میگوییم: آیا نمیبینید که مقصود از «تواطؤ» توافق و همدستی است؟ یعنی نام محمد موافق و همراه با نام امام مهدی است «ناصر محمد»؟ بدان جهت که نام امام حامل خبر و شأن او باشد چرا که بعد از خاتم الأنبياء والمُرسلين محمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- نبیّ جدیدی نخواهد آمد و خداوند امام مهدی را تنها برای یاری محمد «ناصر محمد» بر میانگیزد؛آیا از خدا پروا نمیکنید؟ برای همین امام مهدی با آن چه که بر محمد رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- نازل شده بود با شما مجادله کرده و شما را به پذیرش حکمیت قرآن عظیم فرا میخواند.
از آنجا که کلمه «تواطؤ» را در فرموده خداوند تعالی در قرآن عظیم مییابیم که:
{إِنَّمَا النَّسِيءُ زِيَادَةٌ فِي الْكُفْرِ يُضَلُّ بِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا يُحِلُّونَهُ عَامًا وَيُحَرِّمُونَهُ عَامًا لِيُوَاطِئُوا عِدَّةَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ فَيُحِلُّوا مَا حَرَّمَ اللَّهُ زُيِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمَالِهِمْ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ} صدق الله العظيم [التوبة:۳۷].
و چگونگی «مواطاة» در اینجا این است: از آنجا که خداوند اولین ماه سال هجری را آخرین ماه دارای حرمت قرار داده و آن ماه محرم است؛ میبینید که اولین ماه در سال هجری آخرین ماه دارای حرمت موافق وهمراه هم هستند یعنی موافق اولین ماه سال هجری است؛ پس کسانی که میخواهند حرام خداوند را در ماه محرم حلال کنند؛ یک ماه به تعداد ماههای سال قمری اضافه میکردند تا موافق ماه محرم الحرام باشد چون این ماه اول سال هجری و آخرین ماه از ماههایی است که خداوند برای آن حرمت اعلام کرده است. برای همین سالشان را بیش از دوازده ماه قرار میدادند ولی اکثر شما از مکر شیطان بیخبرید
لذا نتیجه میگیریم «المواطاة» به معنی مطابقت نیست؛ چون اگر چنین بود سالشان با سال قمری تطابق پیدا میکرد و در پایان ذی الحجه خاتمه مییافت؛ لذا «التواطؤ» زیاد کردن تعداد ماههای سال است تا سالشان با ماه محرم الحرام تمام شود و در آن اعیاد میلاد و فسق و فجور باشد.
از آنجا که برایتان روشن شد مقصود از «المواطاة» مطابقت نیست؛ بلکه «تواطؤ» یعنی موافقت و همراه و همدست شدن است؛ پس «تواطؤ» تطابق نیست! و دلیل قاطع این است که: همهی علمای لغت عربی میدانند که درست نیست گفته شود: «محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم وأبو بكر الصديق رضي الله عنه وأرضاه در هجرت به مکه تطابق داشتند» پس چگونه به خود حق دادهاید و با چه علم لغوی میگویید که «تواطؤ» تطابق است تا اینکه به زعم خود اسم امام مهدی را «محمد بن عبدالله» قرار دهید و این بر مبنای این گفته است که : [يواطئ اسمه اسمي واسم أبيه اسم أبي]، ولی حدیث حق این است: [يواطئ اسمه اسمي في اسم أبيه].
آن کس که گمان کرده ایشان گفتهاند: «و اسم ابیه» از روی ظن حرف زده و ایشان فرمودهاند: «فی اسم ابیه» به هرحال حتی اگر حدیث حقی از نبی برایتان آمده بود که فتوا بدهد نام امام مهدی، ناصر محمد یمانی است؛ به خداوند که در برابر علم؛ اسم بکاری نمیآید ولی اکثر شما توجه نمیکنید؛ آیا نمیدانید که خداوند حجت را در فزونی دانش نسبت به علمای دین مسلمین قرار داده است، آیا پروا نمیکنید؟ پس چرا خداوند دانش امام مهدی را بر تمام علمای دینی مسلمین فزونی داده است؟ در غیر این صورت چگونه میتواند در موارد اختلاف دینی میانتان حکم کند تا با صفوف متحد همگی در راه راست قرار گیرید؛ آیا فکر نمیکنید؟
وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين، والسلام من الله على من اتبع الهدى.
الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
اقتباس: اضغط للقراءة