الموضوع: خطاب یمانی منتظر به هیئت علمای بزرگ عربستان

1

خطاب یمانی منتظر به هیئت علمای بزرگ عربستان...

الإمام ناصر محمد اليماني
26 - 08 - 1427 هـ
20 - 09 - 2006 مـ
۲۹-شهریور-۱۳۸۵ه.ش
06:26 صباحـاً

________

خطاب یمانی منتظر به هیئت علمای بزرگ عربستان...

بسم الله الرحمن الرحيم، از عبد و خلیفه خدا بر بشر یمانی منتظر از اهل بیت پاک ومطهر به برادر گرامی خادم الحرمین شریفین محترم ملک عبدالله بن عبدالعزیز آل سعود و تمام رهبران عرب و مسلمین و همین طور برادر گرامی رییس هیئت علماي بزرگ شیخ عبىد العزیز بن عبدالله آل شیخ محترم و تمام علمای مسلمین در سراسر عالم و تمام مسلمانان؛
السلام ورحمة الله تعالى وبركاته و اما بعد....
ای مسلمانان و تمام مردم، این حقیقت است و من به جز حق سخنی به خداوند نسبت نمی‌دهم، تا به حق قرآن عظیم را به درستی برای‌تان توضیح دهم. کتابی که خداوند آن را برخاتم الأنبياء والمُرسلين محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم نازل کرده و رحمتی برای عالمیان است و انس و جن همگی مشمول رسالت آن می شوند:
{ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُون} صدق الله العظیم
[التوبة:۳۳]
خداوند مرا رسول یا نبی قرار نداده است؛ بلکه امامی از جانب خداوند هستم تا دراختلافات شما؛ داوری و حکمیت کنم. من آغازگر( مبتدع دینی جدید) نیستم بلکه پیرو کتاب خداوند و سنت رسول- صلوات و سلام بر او و دیگر اولیاء خداوند باد- می‌باشم. چه این اولیاء از مسلمانان باشند؛ چه مسیحیان و چه" اُمیین" باشند و بین رسولان خداوند فرقی نگذاشته و از مسلمانان هستم....
ای علمای مذاهب مختلف اسلامی از امیین و از مسیحیان اگر(حقیقتاً) به قرآن عظیم ایمان دارید بیائید تا از آن (قرآن) با شما گفتگو کنم. خداوند قرآن را حجت بین من و شما قرار داده است تا به واسطه آن به شما ثابت کنم که خداوند از نظر علمی و جسمی مرا به شما برتری داده است. بدن من بعد از مرگ لاشه‌ای متعفن واستخوانی پوسیده نخواهد بود (بسطة فی الجسم). خداوند مرا از نظر علمی بر تمام مسلمانان و مسیحیان برتری داده است تا نه با سخنانی بیهوده؛ بلکه با حکم عادلانه؛ سخن نهایی- قول الفصل- را بیان نمایم. کسی نیست که از قرآن عظیم با من مجادله نماید و مغلوب حق نشود و اگر به دنبال حق باشد- با اوست که به حق سرنهد- یا علی‌رغم آگاه شدن از حق ،غرور و تعصب او را به گناه بکشاند که سرانجامش جهنم است واز شیاطین بشر است که دانسته از سخن حق اعراض می‌کنند و می‌خواهند آن را دگرگونه نشان دهند و باوجود اندیشیدن در کلام پروردگار، آن را تحریف می‌کنند. اینان شیاطین بشرهستند که علی‌رغم ایمان داشتن به خداوند؛ به او کافر شده و به جای او طاغوت وشیطان را به ولایت گرفته‌اند. حکایت آنها مانند عنکبوت است که خانه‌ای برای خود اختیار کرده؛ اما باید بدانند خانه عنکبوت سست ترین خانه هاست. خداوند برای این جماعت دو زندگی و دو مرگ مقرر داشته است. اینان از میعاد یهودیان بنی اسراییل و فرزندان‌شان یأجوج و مأجوج که پدران‌شان از شیاطین بشر و مادران‌شان شیاطین مؤنث جن هستند آگاهند. یهودیان و پیشگویان(رمال‌ها)، از راه حرام وهمان‌گونه که مرد به همسرش نزدیک می‌شود به آنها نزدیک شده و سپس شیاطین مؤنث با باری که برداشته‌اند به زمین مفروشه که در باطن کره زمین بوده و سرزمین مسیح دجال و بهشت فتنه اوست **،به نزد پدرشان ابلیس شیطان رجیم باز می‌گردند و به زاد و ولد می‌پردازند .به این ترتیب بر جمعیت یأجوج و مأجوج که از فرزندان انسان‌هایی هستند که اولیاء شیطان گردیده‌اند، افزوده می شود. منظور خداوند تعالی در این فرموده زیر همین است:
{وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَكْثَرْتُم مِّنَ الْإِنسِ ۖ وَقَالَ أَوْلِيَاؤُهُم مِّنَ الْإِنسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنَا بِبَعْضٍ وَبَلَغْنَا أَجَلَنَا الَّذِي أَجَّلْتَ لَنَا ۚ قَالَ النَّارُ مَثْوَاكُمْ خَالِدِينَ فِيهَا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ ۗ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ ‎﴿١٢٨﴾} صدق الله العظيم [الأنعام]
ای ساحران و رمالان و ای بندگان طاغوت؛ شما می‌دانید که در این خطابه چه واقعیتی را بیان کرده‌ام .شما با معبودان مؤنثی که از جنس شیاطین جن هستند نکاح کرده‌اید و همان گونه از آنها بهره گرفته‌اید که از زنان بشر بهره مند م‌ شوید تا نسل انسانی به هلاکت کشیده شود...خداوند شما را بکشد چگونه از حق منحرف می شوید؟
سحر را از شیاطین آموخته و با شیاطین مؤنث زنا می‌کنید تا مثل هاروت و ماروت، خلقت خداوند را تغییر دهید. شیاطین به شما گفته‌اند که ما فتنه هستیم (کار ما فتنه گری در خفاست) پس در ظاهر کافر نباشید (خود را به مردم مسلمان نشان دهید). ما می‌دانیم که شیاطین (مردم را) به سوی کفر دعوت می‌کنند .آنها به شما گفته‌اند که با وجود کفر باطنی، تظاهر به ایمان کرده و به مساجد بروید تا جایی که مردم تصور کنند افراد صالحی هستید. شما از رفتن به مساجد هراسناکید چرا که از ریاکاری خود آگاهید و می‌ترسید خداوند بر سر یکی از شما صاعقه بفرستد. شما ازنمازگزارانی هستید که از نماز خود غافل هستند. آنها خود را در حضور خداوند احساس نمی‌کنند و برای این که مردم آنها را درشمار صالحان بدانند و در حالی که جنب هستند به مساجد خداوند می‌روند. از ماعون(جایگاه نسل یعنی رحم) جلوگیری کرده وسعی درقطع کردن نسل انسان و اختلاف انداختن بین شوهر و همسرش می‌کنید تا-بتوانید- مرتکب این جرم و جنایت خود شوید..شما قومی هستید که خداوند تعالی درباره شما می فرماید:

{وَمِنَ النَّاسِ مَن يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللَّـهَ عَلَىٰ مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ ﴿٢٠٤﴾ وَإِذَا تَوَلَّىٰ سَعَىٰ فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ ۗ وَاللَّـهُ لَا يُحِبُّ الْفَسَادَ ﴿٢٠٥﴾}[البقرة] صدق الله العظيم
الحرث= زن و النسل= مرد..
روز میعاد شما فرا رسیده، وشما زبونانه به دنیا بازخواهید گشت و ما بر شما پیروزخواهیم بود. نه لشکری که جمع کرده‌اید به کارتان خواهد آمد و نه نیرنگ‌های‌تان کارساز خواهد شد. من یمانی منتظرم و خداوند مرا دشمن شیطان بزرگ، مسیح دجال که همان ابلیس است، قرار داده، او که در صدد است به مسیح عیسی بن مریم نسبت دروغ داده و خود را مسیح عیسی بن مریم معرفی کند و ادعای خدایی نماید. فرزند مریم چنین ادعایی نخواهد کرد، اما ابلیس دروغ گفته و مسیح عیسی بن مریم نیست و به همین دلیل نیز به او مسیح کذاب یا "مسیخ "گفته می شود. خداوند فرزند مریم را تنها به این جهت باز می‌گرداند تا فرق بین مسیح حق -که خواهد گفت من (فقط) بنده خدایی هستم که کتاب و نبوت را به من عطا نموده است- با کسی که خود را مسیح عیسی بن مریم نامیده و ادعای خدایی می‌کند؛ روشن شود....
ای مسیحیان بدانید که از زمان‌های بسیار دور شیاطین بشر -از قوم یهود - با ابلیس طاغوت به توافق رسیده‌اند تا او خود را مسیح عیسی بن مریم معرفی کرده و ادعای خدایی کند. به این ترتیب شما علاوه بر فتنه‌ای که خود دچار آن هستید به فتنه دیگری نیز دچار می‌شوید.. آنها باعث شدند که پدران شما به مبالغه ناحق در حق فرزند مریم بپردازند. یهودیان گفتند "عزیر" فرزند خداست تا مسیحیان را عصبانی و تحریک کنند. سپس گفتند این شایسته مسیح عیسی بن مریم است که فرزند خدا باشد و عزیر پدر دارد و مسیح عیسی بن مریم پدری جز خداوند ندارد و به این ترتیب بود که پدران شما را به گمراهی کشاندند . آنان قصد گمراه کردن شما را هم دارند پس پیروامیال قوم گمراهی که باعث انحراف عده کثیری شدند نشوید. به شما و تمام مسلمانان بشارت (بازگشت) بنده و رسول خداوند مسیح عیسی بن مریم حقیقی- که سلام و صلوات بر او و مادر صدیقه و قدیسه اش باد- را می‌دهم. مریم صدیقه که کلام خداوند را پذیرفت و گواه آن شد. با کلمه قدرت خداوند "کن فیکون" بار برداشت وبا کلمه "کن فیکون " فرزندی به دنیا آورد. معجزه خداوند در آفرینش آدم بسیار بزرگ‌تر از معجزه آفریدن مسیح عیسی بن مریم است، چرا که پسر مریم مادر داشت اما خداوند آدم را بدون هیچ پدر و مادری با کلمات قدرت "کن فیکون"از خاک آفرید وخداوند تعالی می فرماید:
{ إِنَّ مَثَلَ عِيسَىٰ عِندَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ ۖ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُن فَيَكُونُ ‎﴿٥٩﴾‏ } صدق الله العظيم [آل‌عمران]

ای مردم من یمانی منتظر هستم، بدانید که در رمضان سال ۱۴۲۶ه.ق خورشید به ماه رسید و در رمضان ۱۴۲۷ه.ق. صحت این امر برای‌تان آشکار و روشن خواهد شد و در ابتدای آن ماه ، خواهید دید که خورشید به ماه رسیده و ادراک رخ داده است ولی شما با غفلت از آن روی می‌گردانید. چقدرعجیب است با وجودی که می‌دانید هلال ماه رمضان ۱۴۲۷ه.ق. قبل از غروب خورشید متولد و سپس افول می‌کند؛ باز هم رسیدن خورشید به ماه را انکار خواهید کرد ای مردم قبل از آن که شب بر روز پیشی بگیرد و خورشید از مغرب طلوع کند توبه کرده و به سوی خداوند بازگردید.....
ای مردم من از روز جمعه هشت آوریل 2005 به شما هشدار می دهم منتظر نزول عذاب خداوند باشید؛ بیایید تا راز روز جمعه هشتم آوریل 2005 را برای‌تان بیان کنم. از زمان‌های قدیم از همین نقطه (در فضا) روز شمسی آغاز شده و در همین نقطه اولین کسوف تاریخ شمسی رخ داده است و در روز جمعه هشتم آوریل 2005 مجدداً در همان نقطه کسوف خورشید شکل گرفته است . من هم به تاریخ شمسی و هم به تاریخ قمری پای‌بندم ( مقصود تاریخ شمسی و قمری مرسوم نیست بلکه منظور گذشت زمان بر روی خود ماه یا خورشید است) اما خداوند کلید راز زمان و ماه و سال را در(کره) ماه قرار داده است تا بر اساس آن ازشمارش سال وحساب تقویم آگاهی یابید. [اشاره به آیه کریمه سوره یونس: هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاء وَالْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُواْ عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ(۵)].خداوند همه چیز را برای اندیشمندان به تفصیل بیان نموده است. ای علمای امت بیایید تا دانش بیشتری به شما بیاموزم .خداوند راز تاریخ زمان را در" روز قمری "نهاده است .اما شما یک روز قمری را معادل یک سال آن درنظر می گیرید.اگر این چنین که شما می گویید باشد، این بدان معناست که یک روز قمری ؛ یک سال آن طول می کشد . بزرگترین خطای ستاره شناسان از همین جا شروع شده و شما نیز پیرو کسانی شده‌اید که (از حقیقت )آگاهی ندارند. از خداوند آموخته‌اید که شمار ماهها نزد خداوند در كتاب الهى [لوح محفوظ] ازروزى كه آسمانها و زمين آفریده شده اند، دوازده ماه است [ اشاره به سوره التوبه آیه 36:إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِندَ اللّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِي كِتَابِ اللّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَات وَالأَرْضَ ]این قاعده کتاب خداوند به صورت کلی درمورد تمام اجرام آسمانی صدق می‌کند. یعنی در تمام این اجرام، سال دوازده ماه و سیصد و شصت روز دارد؛ که البته طول مدت آن بر اساس گذشت زمان در روی همان سیاره است یعنی حتی اگر طول یک روز در روی یک سیاره برابر هزار سال ما باشد؛ طول سال در روی آن سیاره برابر ۳۶۰ روز همان سیاره ( یعنی ۳۶۰ هزار سال ما) خواهد بود. در کتاب خداوند طول مدت یک ماه برابر سی روز و یک سال معادل ۳۶۰روز است اما شما به دنبال "النسیء" افتادید [اشاره به سوره التوبه آیه 37:إِنَّمَا النَّسِيءُ زِيَادَةٌ فِي الْكُفْرِ يُضَلُّ بِهِ الَّذِينَ كَفَرُواْ يُحِلِّونَهُ عَامًا وَيُحَرِّمُونَهُ عَامًا لِّيُوَاطِؤُواْ عِدَّةَ مَا حَرَّمَ اللّهُ فَيُحِلُّواْ مَا حَرَّمَ اللّهُ] . این کاری بود که قوم یهود انجام می‌دادند و آن افزایشی است در کفر،چرا که با به تأخیر انداختن مواعیدی که خداوند تعیین فرموده(الذي اتخذه اليهود زيادة في الكُفر ليواطئوا عدة ما حرم الله)؛ حرام خدا را حلال و تاریخ را تغییر داده و حساب سالها را به هم ریختند. پس بیایید تا (حقیقت امر را) برایتان روشن کنم، راز تاریخ جهان در روز قمری نهفته است و با دقت زیادی بر اساس حرکت ماه و روز آن بنا نهاده شده است...به همین سبب است که خداوند تعالی می فرماید:
{ وَالْقَمَرِ إِذَا اتَّسَقَ ﴿١٨﴾ لَتَرْكَبُنَّ طَبَقًا عَن طَبَقٍ ﴿١٩﴾ } صدق الله العظيم . [الإنشقاق]
درست است که زمان جهان بر اساس حرکت خورشید و ماه شکل گرفته اما راز محاسبات در روز قمری نهفته است...
ای علمای امت شما می‌دانید که طول مدت یک روز قمری( مدتی که طول می‌کشد ماه یکبار دور خود بچرخد) برابر یک ماه زمینی است (یعنی سی روز). اما من دریافته‌ام راز حساب در کتاب بر اساس روز قمری است
؛ خواه روز ۲۴ ساعته شما در سطح کره زمین باشد یا طول روز در باطن زمین( زمین مفروش) که شب آن ۶ ماه و روز آن نیز ۶ ماه است . ای علمای امت بیایید تا چگونگی شمارش سال و تقویم را برای‌تان بیان نمایم....

حساب ما بر اساس روز قمری خواهد بود، یعنی از زمانی که خورشید شروع به روشن کردن سطح ماه می‌کند تا زمانی که غروب کرده و شما شاهد تاریکی ماه ویا همان محاق باشید. همان طور که می‌دانید طول این روز برابر یک ماه کامل است؛ تقویم محاسباتی ما بر اساس ام القرای عالم "مکه مکرمه "است و ما یا باید هلال ماه را ببینیم یا شعبان سی روزه شود سپس روزه بگیریم. گواه فرموده خداوند تعالی است که :
{ فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ } صدق الله العظيم . [البقرة: ١٨٥]
یعنی روزه نمی‌گیریم مگر این که هلال را ببینیم یا شعبان سی روز شود. این درباره روزه است. اما محاسبات تاریخ بر اساس روز زمینی ما نیست بلکه بر اساس روز قمری است چون طول یک ماه ناقص نیست ( ۳۰ روز است) اما ما تا زمانی که چندین ساعت از عمر ماه نگذشته باشد قادر به دیدن هلال نیستیم. لذا به همین جهت؛ خداوند حساب را دقیقا بر اساس روز قمری نهاده (ولكنا لا نستطيع رؤية الهلال إلا وقد فات من عمر الشهر ساعات لذلك جعل الله الحساب الدقيق بيوم القمر) وگذر روز و شب آن را درست جلوی چشمان ما و مبنای تقویم‌مان گذاشته است . حال به سراغ سال قمری برویم....
ای دانشمندان نجوم سال قمری چقدر است؟ آیا روز و سال آن را معادل هم درنظر می گیرید؟ این اشتباه فاحشی است . مدت سال قمری معادل ۳۶۰ روز قمری (بر اساس مدت روز در ماه) است . می خواهم بدانم مدت ماه قمری چقدر است؟ تنها با تاریخ قمری قادر به دانستن وضعیت زمان در باطن زمین (زمین مفروشه) هستم. یک چیز را فراموش نکنید و آن "روز حسابی "است که ما آن را با تاریخ حقیقی محاسبه می‌کنیم تا به تاریخ حقیقی زمین برسیم . تا از روز قمری استفاده نکنیم نم‌ توانیم با دقت کامل تقویم را تطبیق دهیم . مدت یک روز قمری برابر یک ماه (زمینی) است ؛ لذا یک سال در کره ماه معادل ۳۶۰ ماه زمینی ما خواهد بود .اما به یاد داشته باشید این ۳۶۰ ماه(زمینی) چیزی نیست جز ۳۶۰ روز قمری. شما به یقین می‌دانید که یک ماه قمری معادل سی روز قمری است یعنی معادل سی ماه ما؛ لذا اگر بخواهیم برای‌تان حساب کنیم، ۳۰ ماه معادل چند سال در روی زمین خواهد شد؛ برابر دو سال و شش ماه خواهد بود . دوباره تکرار می کنم تعداد ماه های قمری ۱۲ عدد است وهر ماه آن برابر دو سال و شش ماه ما ( یا سی ماه زمینی) است. لذا دوازده ماه قمری می‌شود یک سال قمری و سی سال زمینی و نتیجه آن طول ماه در زمین مفروشه است. می‌دانید که مدت روز و شب در آن جا هریک شش ماه است و شما مجموع آن را یک سال حساب می‌کنید اما در کتاب؛ این مدت معادل تنها یک شبانه روز است که شبش ۶ ماه و روزش هم ۶ ماه طول می‌کشد . حال اگر بخواهیم بدانیم در آن جا طول یک ماه چقدراست، براساس طول روز در آن جا محاسبه می‌کنیم: یک ماه در زمین مفروشه یعنی سی روز به حساب همان مکان، پس یک ماه در زمین مفروشه (باطن زمین) معادل سی سال ما می شود. که اگر با سال قمری تطابق دهیم یعنی یک ماه در زمین مفروشه معادل ۳۶۰ ماه (یا سی سال ) درسطح زمین است.اما تعداد ماه در زمین مفروشه ۱۲ ماه است و هر ماه هم که معادل سی سال در سطح زمین است ( پس می شود ۳۶۰ سال زمینی). این محاسبات بر اساس طول شبانه روز در زمین مفروشه(باطن زمین) است که روز آن شش ماه و شب آن شش ماه طول می کشد. حال بیایید درست بودن محاسبه را بر اساس ماه قمری ( طول مدت ماه در روی کره ماه) بررسی کنیم. می‌بینیم طول یک ماه قمری؛ سی روز قمری یعنی سی ماه زمینی یا دوسال و نیم ماست. اما بر اساس محاسبات در کره ماه این زمان، تنها معادل یک ماه است.و می‌خواهیم این را تکرار کنیم که ۱۲ ماه داریم که هر ماه آن معادل دو سال و شش ماه ماست و نتیجه محاسبات می‌شود ۳۰ سال که معادل یک ماه در زمین مفروشه است. و می‌خواهیم تکرار کنیم که در زمین مفروشه هم دوازده ماه داریم ؛ پس نتیجه محاسبات ۳۶۰ سال می‌شود و این برابر یوم الحساب در زمین مفروشه است که طول آن ۱۲ ماه است و شب آن شش ماه و روز آن شش ماه است پس باید سال آن معادل ۳۶۰ سال ما باشد. فقط این که نزد خداوند یک روز مانند هزار سالی است که شما می‌شمارید:
{ قَالَ كَمْ لَبِثْتُمْ فِي الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِينَ ﴿١١٢﴾ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ فَاسْأَلِ الْعَادِّينَ ﴿١١٣﴾ }صدق الله العظیم [المؤمنون]
پس چرا می‌گویند یک روز یا قسمتی از یک روز؟ سپس می‌گویند از شمارندگان بپرسید در حالی که قبل آن گفته بودند یک روز تا قسمتی از یک روز؟ این بدان علت است که آنها می‌دانند مدت یوم الحساب یک سال است و می گویند یک روز یا قسمتی از آن ، از شمارندگان بپرسید...
اگر ۳۶۰ را در ۱۰۰۰ ضرب کنیم =۳۶۰ هزار سال می‌شود که این تنها یک روز کیهانی( یوم کونی واحد) از زمان آفرینش آدم علیه السلام است و این روز؛ طول عمر بشریت است و زمانی بر او گذشت که هیچ نامی از انسان در میان نبود (وقد أتى عليه حين من الدهر لم يكن شيئا" مذكورا)...
ای مردم این روز تمام شده است و شما غافل بوده و از آن روبرمی‌گردانید و مرا مسخره می کنید. پس چگونه می‌توانم برای بیعت با شما در کنار رکن یمانی حاضر شوم .اگر قبل از ظهور مرا باور نکنید؛ از روز جمعه هشتم آوریل 2005 در آخرین ماه قمری از راه شبکه جهانی اینترنت بر سرتان فریاد می کشم و از روز کسوف هشتم آوریل سال 2005 دوازده ماه گذشته است و به شما گفته بودم که یک ماه قمری معادل سی روز قمری و سی ماه ما یعنی دو سال و نیم است؛براساس حساب باطن زمین نیز از روز جمعه (هشت اوریل 2005 ) 12 ماه از آن گذشته است. و یک سال و شش ماه آن باقی می ماند که روز تولد هلال ماه رمضان سال1426 در روز دوشنبه شش ماه هم سپری شد . در روز تولد هلال ماه رمضان 1426 خورشید به ماه رسید و تنها یک سال به حساب قمری باقی مانده که جمعه آینده به اذن خداوند تمام خواهد شد و سفر اول به پایان می رسد.....
به این ترتیب می‌بینید که خورشید به ماه رسیده و از آن پیشی گرفته و ماه در حالی که هلال متولد شده به دنبال خورشید روان گردیده است. اگرعلمای مکه و تمام علمای مسلمانان به شأن من اعتراف کرده و به تمام مردم خبر دهند که من خلیفه خداوند بر تمام مردم هستم ،تا زمانی که به درگاه خداوند استغفار کرده و به تأویل درست در مورد شمارش سال و تقویم که بر اساس کتاب خداوند است باور داشته باشند خداوند آنها را عذاب نخواهد کرد. روز میعاد بنی اسراییل و اولین بازگشت مردگان (بعث اول) در حالی فرا رسیده است که حیات بشری هنوز استمرار دارد . این روز همان است که به عنوان ( یوم الأزفه) خوانده می‌شود ومنظور، روز برانگیختگی تمام عالمیان ( بعثی که شامل همه می گردد) نیست بلکه این روز میعاد کافران مجرم است و عده‌ای از مردم به حیات‌شان ادامه می دهند ( یعنی در حالی که حیات بشر هنوز ادامه دارد کافران مجرم به دنیا باز می گردند) .آنان همان ها هستند که "العادین " خطاب می شوند و مقصود کافران ازاینکه می‌گویند مدت اقامت ما یک روز یا قسمتی از آن بوده و از شمارندگان بپرسید همین کسانی هستند که هنوز در قید حیاتند...
قبلا از شمارندگان صحبت کردیم. آنها کسانی هستند که به اذن خداوند،زنده اند و من به اذن خداوند از آنها هستم....
ای کسانی که پیگیر این خبر بزرگ در فضای اینترنت هستید؛ در برابر رب العالمین این مسئولیت را بر گردن‌تان می‌گذارم تا ازاین خطبه کپی (نسخ) کرده و به دست علمای مسلمانان رسانده و در بین مسلمانان و تمام مردم عالم پخش نمایید. کسی که این خطابه را کپی کرده و در میان مردم پخش کند ؛ از عذاب و هول روزی که دود در آسمان آشکار ( دخان المبین)خواهد شد در امان است و کسی که از این خبر مطلع شده ولی مرا مورد تمسخر قرار دهد و ایراد لغوی به آن گرفته و بگوید چگونه این شخص که ادعای امامت می‌کند ایراد لغوی دارد ؛جوابش این است که من از تو باهوش‌تر بوده و علی رغم برتری شما در علم نحو و تجوید ، تفسیر من ( از قرآن) بهترین تأویل است واین همان معجزه این بیان است؛ همان‌ گونه که خاتم الأنبیاء سواد نداشت و نمی‌دانست چگونه نام خود را بنویسد. فصاحت شما به کارتان نیامده؛ چرا که خداوند تأویل این قرآن عظیم را به شما نیاموخته است. من در تأویل قرآن عظیم چه در محکمات و چه درمتشابهات آن؛ چه درظاهر و چه درباطن آن واز ابتدا تا انتهای آن شما را -عل یرغم برتری‌تان در علم نحو و تجوید- به چالش می‌کشم. چرا که خداوند آن را علی رغم میل من بر من الهام کرده تا آنرا بدانم و بفهمم که : إن الله على كُل شيئ قدير ..
کسی که این خبر بزرگ را به هر روشی ( شنیداری ؛ دیداری یا نوشتاری) منتشر کند به سعادت و پیروزی بزرگی دست یافته است . ای مردم این خبر مانند خواب شیخ احمد کلید دار مسجد (مسجد الحرام) نیست بلکه بیان حق قرآن عظیم است . از من پیروی کنید تا شما را به راه راست- صراط المستقیم- راهنمایی کنم...

از ساکنین مملکت عربستان سعودی -چه دولتیان وچه مردم عادی- می‌خواهم این بیان را به دست هیئت علمای بزرگ مکه برسانند و آنها نیز مردم را ازمن و مأموریتم آگاه نمایند. بعد ازاعلان؛ در کنار رکن یمانی برای بیعت حاضر خواهم شد واگر روبرگردانده و از تصدیق آن خودداری کنید ؛ خداوند یک شبه علی رغم میل بشریت؛ امر مرا آشکار کرده و به جز عده کمی از مردم ، باقی راهی برای نجات از هلاکت نخواهند داشت...
و سلام بر کسی که پیرو نبی امی و یاور او ناصر محمد یمانی است .خداوند خبر و مأموریت مرا در اسمم نهاده است..
( وإلى الله تُرجع جميع الأمور)

ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــ
پی نوشت:
*توصیه می شود برای فهم بهتر مطلب به ترجمه بیان امام در باره توضیح آیه "الشمس و القمربحُسبان.."مراجعه شود
**زمین مفروشه زمینی است که در باطن کره خاکی ما -تحت الثری- قرار دارد. به بیان "پاسخی از کتاب (قرآن) درباره حدود ملکوت آسمان ها و زمین" مراجعه شود.

اقتباس: اضغط للقراءة
اخرین به روز رسانی: 31-08-2022 04:23 PM