- 3 -
الإمام ناصر محمد اليماني
10 - ذوالقعدة - 1430 هـ
29 - 10 - 2009 مـ
۷- آبان - ۱۳۸۸ ه.ش.
11:58 بعد از ظهر
ـــــــــــــــــــــ
پاسخ امام به مشبب: گمان مکن من تنها به بیان کلمه {قَلِيْل} که رمز سه یا یک سوم است استناد کردهام .
بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المُرسلين وآلهم التوابين المُتطهرين. من بین احدی از رسولان خدا فرقی نگذاشته و از مسلمانان هستم و مردم را با بصیرتی که از جانب پروردگارم آمده است، به سوی او دعوت میکنم و این بصیرت همان بصیرت جَدَّم علیه الصلاة و السلام، یعنی قرآن عظیم است، اگر که به آن ایمان داشته باشید... و خداوند را به شهادت میگیرم و شاهد بودن خداوند کافی است که من به حبل الهی، قرآن عظیم، تمسک میجویم و به شدت به آن پایبند هستم و لعنت خدا بر کسی باد که جز حق، چیزی را میخواهد، فرقی ندارد ناصر محمد یمانی باشد یا کسانی که بعد از این که دانستند او مهدی منتظر است، با وی مجادله کرده و میخواهند نور خدا را خاموش گردانند ولی خداوند چیزی جز کامل شدن نورش را نمیخواهد؛ ولو مجرمان از ظهور و آشکار شدنش اکراه داشته و خرسند نباشند. با این که در قلبم نسبت به «مشبب بن قحطانی» شک دارم، اما مقصودم او نیست؛ چون ظن انسان را از حق بینیاز نمیکند. پس با« حق» با او محاجه میکنم تا امرش برایم روشن گردد که آیا خداوند او را از انصار پیشگام برگزیده و مکرم قرار خواهد داد که از انسانهای خالص و بهترین آفریدگان خداوند هستند، مؤمنانی که خداوند در آیات محکم کتابش در مورد آنها میفرماید:
{ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَىٰ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ ﴿٢﴾ } صدق الله العظيم [الأنفال]
ای جماعت انصار پیشگام برگزیده! اگر دیدید کسی با قرآن عظیم با ناصر محمد یمانی مجادله میکند،او را از شیاطین بشر نخوانید، از این کار برحذر باشید که مورد خشنودی دشمن سرسخت خداوند و پروردگار عالمیان است. درباره «مشبب» و امثال او که با قرآن عظیم با ما محاجه میکنند، جز خوبی نگوئید و به امامتان اطمینان و وثوق کامل داشته باشید. هرکس که خواهان در پیش گرفتن راه راست [صراط مستقیم] باشد و از ذکر عظیم خداوند با مهدی منتظر محاجه کند، او را به راه راست هدایت میکنم، من با قرآن مجید مردم را به راه خداوند عزیز و حمید هدایت میکنم. مادامی که «مشبب قحطانی» به دنبال حق باشد، مورد احترام مهدی منتظر است و صبری جمیل در برابرش پیشه میکنم، باشد که خداوند، حق را به او حق نشان داده و پیروی از آن را روزی او فرماید که پروردگارم غفور و رحیم است پس صبری جمیل در پیش میگیرم.
«مشبب بن قحطانی» ، این هم جواب تو از کتاب. خداوند تعالی میفرماید:
{فَعَقَرُوا النَّاقَةَ وَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَقَالُوا يَا صَالِحُ ائْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿٧٧﴾} صدق الله العظيم [الأعراف]
حال سراغ این فرموده خداوند تعالى میآییم:
{قَالَ رَبِّ انْصُرْنِي بِمَا كَذَّبُونِ ﴿٣٩﴾ قَالَ عَمَّا قَلِيلٍ لَيُصْبِحُنَّ نَادِمِينَ ﴿٤٠﴾ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ بِالْحَقِّ فَجَعَلْنَاهُمْ غُثَاءً فَبُعْدًا لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿٤١﴾} صدق الله العظيم [المؤمنون]
حال سراغ این فرموده خداوند تعالى میآییم
{فَعَقَرُوهَا فَقَالَ تَمَتَّعُوا فِي دَارِكُمْ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ ذَٰلِكَ وَعْدٌ غَيْرُ مَكْذُوبٍ ﴿٦٥﴾ فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا صَالِحًا وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَمِنْ خِزْيِ يَوْمِئِذٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ ﴿٦٦﴾ وَأَخَذَ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دِيَارِهِمْ جَاثِمِينَ ﴿٦٧﴾ كَأَنْ لَمْ يَغْنَوْا فِيهَا أَلَا إِنَّ ثَمُودَ كَفَرُوا رَبَّهُمْ أَلَا بُعْدًا لِثَمُودَ ﴿٦٨﴾} صدق الله العظيم [هود]،
این برهان رمز {قَلِيل} است که یا نماد «سه»است یا نماد «یک سوم».
«مشبب»خدا حفظت کند و به تو خیر دهد، گمان مکن تنها به بیان کلمه {قَلِيْل} که رمز سه یا یک سوم است استناد کردهام . هیهات هیهات! بلکه همانطور که قبلاً به تفصیل بیان کردم، به یقین میدانم داستان مبهمی که در قرآن عظیم آمده است، مربوط به چه کسانی است.
«مشبب»! سزاوار مهدی منتظر نیست که از روی میل نفسانی [هوی] سخن بگوید که احتمال دارد صحیح باشد یا غلط، پناه برخدا که از جاهلان باشم. به خداوند قسم اگر حکومت یمن خود را مکلف کند به جستجوی چیزی بپردازد که ناصر محمد یمانی از آن سخن میگوید و گروهی مسلح را به قریه الأقمر بفرستد، به یقین، آن چه را که او از آن خبر داده پیدا میکند و چیزی جز تفصیل و بیان حق ذکر بر عهده مهدی منتظر نیست. در فرموده خداوند تعالی تدبر کن:
{وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ ﴿١٣﴾ إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُمْ مُرْسَلُونَ ﴿١٤﴾ قَالُوا مَا أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا وَمَا أَنْزَلَ الرَّحْمَـٰنُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَكْذِبُونَ ﴿١٥﴾ قَالُوا رَبُّنَا يَعْلَمُ إِنَّا إِلَيْكُمْ لَمُرْسَلُونَ ﴿١٦﴾ وَمَا عَلَيْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ﴿١٧﴾ قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿١٨﴾ قَالُوا طَائِرُكُمْ مَعَكُمْ أَئِنْ ذُكِّرْتُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ ﴿١٩﴾ وَجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَىٰ قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ ﴿٢٠﴾ اتَّبِعُوا مَنْ لَا يَسْأَلُكُمْ أَجْرًا وَهُمْ مُهْتَدُونَ ﴿٢١﴾ وَمَا لِيَ لَا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴿٢٢﴾ أَأَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً إِنْ يُرِدْنِ الرَّحْمَـٰنُ بِضُرٍّ لَا تُغْنِ عَنِّي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا وَلَا يُنْقِذُونِ ﴿٢٣﴾ إِنِّي إِذًا لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ﴿٢٤﴾ إِنِّي آمَنْتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ ﴿٢٥﴾ قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ ﴿٢٦﴾ بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ ﴿٢٧﴾وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَىٰ قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنْزِلِينَ ﴿٢٨﴾ إِنْ كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ﴿٢٩﴾ يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٣٠﴾ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿٣١﴾ وَإِنْ كُلٌّ لَمَّا جَمِيعٌ لَدَيْنَا مُحْضَرُونَ ﴿٣٢﴾} صدق الله العظيم [يس].
**اهالی این آبادی چه کسانی هستند؛ این سه رسول و مردمانشان چه کسانی هستند؟ آیا از خودت نمیپرسی چرا خداوند این داستان را مبهم بیان فرموده است؟ چون ماجرای آنها مربوط به اصحاب کهف است که مردمشان آنها را تکذیب و بر سر دو راهی قرار دادند و راه سومی نداشتند:
{قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿١٨﴾} صدق الله العظيم [يس].
ببینید این سه رسول را چگونه تهدید میکنند:
{قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿١٨﴾} صدق الله العظيم.
وحی خداوند تنها به یکی از این سه رسول نازل میشد و دو نفر دیگر از انبیاء بودند که خداوند آنها را در کنار صاحبشان به عنوان رسول به سوی قومشان فرستاد و مثال آنها مثل نبي الله موسى عليه الصلاة والسلام ونبي الله هارون عليه الصلاة والسلام، است؛ میبینی که وحی تنها به یکی از آن دو که رسول الله موسى عليه الصلاة والسلام بود، نازل میشد و خداوند رسولی همراه او فرستاد که برادرش نبيّ الله هارون عليه الصلاة والسلام بود. خداوند تعالى میفرماید:
{اذْهَبْ أَنْتَ وَأَخُوكَ بِآيَاتِي وَلَا تَنِيَا فِي ذِكْرِي ﴿٤٢﴾ اذْهَبَا إِلَىٰ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَىٰ ﴿٤٣﴾ فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَيِّنًا لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَىٰ ﴿٤٤﴾ قَالَا رَبَّنَا إِنَّنَا نَخَافُ أَنْ يَفْرُطَ عَلَيْنَا أَوْ أَنْ يَطْغَىٰ ﴿٤٥﴾ قَالَ لَا تَخَافَا إِنَّنِي مَعَكُمَا أَسْمَعُ وَأَرَىٰ ﴿٤٦﴾فَأْتِيَاهُ فَقُولَا إِنَّا رَسُولَا رَبِّكَ فَأَرْسِلْ مَعَنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْنَاكَ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكَ وَالسَّلَامُ عَلَىٰ مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَىٰ﴿٤٧﴾ إِنَّا قَدْ أُوحِيَ إِلَيْنَا أَنَّ الْعَذَابَ عَلَىٰ مَنْ كَذَّبَ وَتَوَلَّىٰ ﴿٤٨﴾قَالَ فَمَنْ رَبُّكُمَا يَا مُوسَىٰ ﴿٤٩﴾ قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَىٰ كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَىٰ ﴿٥٠﴾ قَالَ فَمَا بَالُ الْقُرُونِ الْأُولَىٰ ﴿٥١﴾قَالَ عِلْمُهَا عِنْدَ رَبِّي فِي كِتَابٍ لَا يَضِلُّ رَبِّي وَلَا يَنْسَى ﴿٥٢﴾} صدق الله العظيم [طه].
پس به فرموده خداوند تعالی بنگر: {فَأْتِيَاهُ فَقُولَا إِنَّا رَسُولَا رَبِّكَ} صدق الله العظيم.
از اینجا میفهمیم که تنها به یکی از سه رسول(رسولان سه گانه: اصحاب کهف) با کتاب وحی نازل میشد و دو نفر دیگر وزرای و انبیا بودند؛ عقل نمیپذیرد که سه کتاب بر آنان نازل شده و هریک مردم را به سوی کتاب خود و پیروی از آن دعوت کرده باشند. این منطقی نیست که خداوند در آن واحد برای یک آبادی سه کتاب نازل بفرماید؛ وهمانا که دو نفر دیگر رسول پروردگارشان را تصدیق کردند و سپس خداوند آنها را به عنوان انبیاء همراه رسول خود برگزید و همگی آنها را از رسولان خود قرار داد و به سوی مردم ابادی و قریهشان فرستاد. اما دو نفر از رسولانی که به سوی آن ابادی فرستاده شدند، ازجوانانی بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند و خدا بر هدایت آنان افزود؛ و از رسولی که خداوند با رسالت خود سوی قومش فرستاده بود پیروی کردند. به نبي الله لوط عليه الصلاة والسلام بنگر که به رسول الله إبراهيم ایمان آورد.خداوند تعالى میفرماید:
{فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ وَقَالَ إِنِّي مُهَاجِرٌ إِلَىٰ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿٢٦﴾} صدق الله العظيم [العنكبوت].
و اگر در کتاب جستجو کنی؛ میبینی که خداوند لوط را به سوی قریهاش برانگیخت که یکی از آبادیهای متعلق به قوم ابراهیم کریم بود.
و از اینجا به این نتیجه میرسیم که هروقت در آن واحد دو یا سه رسول با هم دیدم؛ رسالت تنها بر یکی از آنها نازل میشود و امارسولانی که همراه او هستند؛ رسالت او را تصدیق و به پروردگارشان ایمان آوردهاند و خداوند بر هدایت آنان افزوده و ایشان راهمراه رسول پروردگارشان بر گزیده و همراه رسول پروردگارشان به سوی مردم میفرستد و آنها را رسولان همراه رسول پروردگار می نامد ولی رسولان خدا درجاتی دارند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ} صدق الله العظيم [البقرة:253].
{بعضى از آن پيامبران را بر بعضى ديگر برترى داديم.}
و اصحاب کهف هم همین طور هستند؛ آنها سه رسول بودند که خداوند به سوی مردم آبادیشان فرستاد ولی تنها بر یکی از این سه نفر وحی نازل میشد و آن جوانان به رسول پروردگارشان ایمان آورده و خداوند بر هدایت آنان افزود و ایشان را از انبیاء و وزرای رسول پروردگارشان قرار داد؛ رسولی که مردمش را به عبادت خداوند و ترک بتپرستی فرا میخواند؛ دو نفر از آنها به دعوت حق و رسول پروردگارشان ایمان آوردند. اما مردمشان حاضر نشدند از رسول پروردگارشان پیروی کرده و بتپرستی را رها کنند. خداوند تعالی میفرماید:
{نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى ﴿١٣﴾ وَرَبَطْنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ إِذْ قَامُوا فَقَالُوا رَبُّنَا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَ مِنْ دُونِهِ إِلَـٰهًا لَقَدْ قُلْنَا إِذًا شَطَطًا ﴿١٤﴾ هَـٰؤُلَاءِ قَوْمُنَا اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لَوْلَا يَأْتُونَ عَلَيْهِمْ بِسُلْطَانٍ بَيِّنٍ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَىٰ عَلَى اللَّـهِ كَذِبًا ﴿١٥﴾وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّـهَ فَأْوُوا إِلَى الْكَهْفِ يَنْشُرْ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَيُهَيِّئْ لَكُمْ مِنْ أَمْرِكُمْ مِرْفَقًا ﴿١٦﴾} صدق الله العظيم [الكهف].
ببینید رسول پروردگارشان بعد از آن که مردم به آنها هشدار داده و آنان را بین این که به عبادت اله شان بازگردند یا سنگسار شوند مخیر کردند چه جوابی داد؛ آنها راه دیگری نداشتند و مردم میخواستند آنها را دستگیر کنند؛ همان طور که قریش قصد دستگیری محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم را داشتند و ایشان و همراهش در غار پنهان شدند؛ اصحاب کهف هم همینطور؛ رسول پروردگارشان وقتی با سختگیری مردم روبرو شدند و دیدند یا آنها را سنگسار خواهند کرد و یا مجبورشان میکنند به دین ملتشان برگردند؛ گفت:
{وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّـهَ فَأْوُوا إِلَى الْكَهْفِ يَنْشُرْ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَيُهَيِّئْ لَكُمْ مِنْ أَمْرِكُمْ مِرْفَقًا ﴿١٦﴾} صدق الله العظيم.
و اینها سه رسولی هستند که از دست مردم که قصد دستگیریشان را داشتند تا یا آنها را به آیین خود بازگردانند و یا سنگسارشان کنند،گریختند وبه غار پناه بردند
و راز فرارشان را بعد از آن که خداوند ایشان را از خواب اول برانگیخت؛ درمییابی. خداوند تعالی میفرماید:
{وَكَذَٰلِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِيَتَسَاءَلُوا بَيْنَهُمْ قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَكُمْ بِوَرِقِكُمْ هَـٰذِهِ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلْيَنْظُرْ أَيُّهَا أَزْكَىٰ طَعَامًا فَلْيَأْتِكُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ وَلْيَتَلَطَّفْ وَلَا يُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَدًا ﴿١٩﴾ إِنَّهُمْ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَلَنْ تُفْلِحُوا إِذًا أَبَدًا ﴿٢٠﴾} صدق الله العظيم [الكهف].
مشبب لذا این انبیا از مردم خود گریختند چون آنها را به عبادت خداوند یکتا و ترک پرستش بتها دعوت میکردند و مردم عزم کرده بودند یا آنان را سنگسار کنند و یا به آیین خود بازگردانند. ببینید رسول پروردگارشان به آن دو جوانی که همراه او ایمان آورده بودند و خداوند آنها را انبیاء و وزرای او کرده بود؛ چه میگوید:
{وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ ﴿١٣﴾ إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُمْ مُرْسَلُونَ ﴿١٤﴾ قَالُوا مَا أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا وَمَا أَنْزَلَ الرَّحْمَـٰنُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَكْذِبُونَ ﴿١٥﴾ قَالُوا رَبُّنَا يَعْلَمُ إِنَّا إِلَيْكُمْ لَمُرْسَلُونَ ﴿١٦﴾ وَمَا عَلَيْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ﴿١٧﴾ قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿١٨﴾} صدق الله العظيم [يس].
به تهدیدشان نگاه کن:
{لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿١٨﴾} صدق الله العظيم [يس]،
یعنی انتخاب دیگری ندارند؛ یا باید به دعوت خود از مردم برای عبادت خداوند خاتمه دهند والهه آنها را پرستش کنند و یا سنگسار خواهند شد. برای همین خداوند تعالی میفرماید:
{إِنَّهُمْ إِن يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَلَن تُفْلِحُوا إِذاً أَبَداً} صدق الله العظيم [الكهف]
پس برایمان روشن شد که اصحاب کهف بی شک و تردید سه نفر و از اهالی قریه حمة ذیاب بن غانم هستند و نام آنها:
1 - رسول الله إلياس عليه الصلاة والسلام
2 - رسول الله إدريس عليه الصلاة والسلام
3 - رسول الله اليسع عليه الصلاة والسلام
و اما "الرقیم"همانا او رسول الله المسيح عيسى ابن مريم عليه الصلاة والسلام.
برادر گرامی؛ چیزی جز ابلاغ بر من نیست؛ من عنوان و مکان و داستان و اسامی و برانگیخته شدن اول و دوم آنها را بیان کردم و به شما خبر دادم که مدت اقامت اول آنها بر اساس تقویم سال و ماه و روز و ساعت و دقیقه و ثانیه شما۹۰۰۰ سال بود و مدت اقامت دوم آنها هم ۹۰۰۰ سال طول خواهد کشید. ما تمام اینها را از روی قرآن عظیم برایتان روشن کردیم و این تأویل مانند تفاسیر کسانی که قرآن را بر اساس رقم ایات آن تفسیر میکنند و دروغ میگویند؛ نیست؛ بلکه تأویل ما ارقامی است که به صورت لفظ در ایات محکم قرآن عظیم آمدهاند و تنها وظیفه ما بیان و ابلاغ داستان و مکان ایشان است و اگر به دنبال آنها- اصحاب کهف- نگردید؛ خداوند همهی آنها را برخواهد انگیخت و از غارشان خارج خواهند شد.آنها همگی از وزرای مهدی منتظر و از نشانهای شگفت آور خداوند از خود-انسان ها- هستند. ما حتی درمورد ابرپیکر بودن آنها برایتان گفتیم( از انسان های این عصر بسیار درشت اندام تر و قد بلندتر هستند) و راز این که چرا محمدٌ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم اگرآنان را ببیند از آنها گریخته و وجودش مملو از هراس میشود را برایتان روشن نمودیم. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
{وَتَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَتْ تَزَاوَرُ عَنْ كَهْفِهِمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَإِذَا غَرَبَتْ تَقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ وَهُمْ فِي فَجْوَةٍ مِنْهُ ذَٰلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّـهِ مَنْ يَهْدِ اللَّـهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُرْشِدًا ﴿١٧﴾ وَتَحْسَبُهُمْ أَيْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَذَاتَ الشِّمَالِ وَكَلْبُهُمْ بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا ﴿١٨﴾} صدق الله العظيم [الكهف].
ولی متأسفانه ناآگاهان گفتند که علت فرار و ترس از آنان به خاطر بلند بودن مو و ناخنهای آنان است. اگر این تفسیر باطل؛ درست بود چرا باید میگفتند:
{لَبِثْنَا يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ}
چون مو و ناخن خود را میدیدند. و خداوند تعالی میفرماید:
{قَالَ قَائِلٌ مِّنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ} صدق الله العظيم [الكهف:۱۹]لذا چنین تفسیری از ترس و فرار از آنها ؛ از روی ظن و گمان به خداوند نسبت دادن است و ظن و گمان به هیچ وجه کسی را از حق بینیاز نمیکند. بلکه دلیل حق این است که آنها ابر پیکرند؛ چون از گروه امتهای نخستین و بعد از عاد و ثمود و قبل از قوم خلیل الله ابراهیم و لوط بودند و من از راستگویانم.
از علمای این امت و مردمشان که در قرآن پروردگارشان تدبر نکرده و از خود سؤأل نمیکنند چرا نوح در میان مردمش نه صد و پنجاه سال درنگ کرد؛ به شدت متعجبم؟ و این تنها مدت دعوت اوست؛ لذا طول عمر آن امتها مانند امتهای آخر الزمان نبود؛ چرا که خداوند امتهای نخستین را از نظر جسمی بر ما برتری داده ؛ یعنی پیکرهای آنها بسیار بزرگتر از ما بوده است و این علت: {لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَاراً وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْباً} صدق الله العظيم [الكهف]
مهدی منتظر و گروه او تنها کسانی هستند که مدت درنگ و داستان و اسامی و شأن آنها را از اول تا آخر کارشان درست محاسبه میکنند؛ ای مشبب اگر تو از خردمندانی باشی که در کتاب خداوند تدبر میکنند؛ حکمت ماندن اصحاب کهف در غار را درک خواهی کرد:
{ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَداً (۱۲)} صدق الله العظيم [الكهف]
اما کسانی که قبلا آنها را پیدا کرده بودند درمورد آنها و داستان و مدت اقامت و اسامی آنها چیزی نمیدانستند و در مورد ماجرایشان منازعه کرده و هریک تیری در تاریکی انداخته و از خود چیزی میگفتند و سپس آگاهی از وضع آنها را به خالقشان میسپردند:
{فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيْهِم بُنْيَاناً رَّبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ} صدق الله العظيم [الكهف].
و مهدی منتظر ناصر محمد یمانی برای شما روشن نمود که حکمت ماندن و بقای آنان چیست؛ این به خاطر پیروی کردن از مهدی منتظر حق و گروه اوست که تعداد و مدت اقامت و درنگ اول و دوم آنها و هم چنین داستان و ماجرایشان را درست محاسبه میکنند. هم چنین مهدی منتظر حق ناصر محمد یمانی؛ روشن کرد که حکمت مخفی ماندن آنها از دید مردم در " پیدا کردن آنها" است و این هم زمانی است که " حکمت خداوند از بقای آنان" روشن گردد؛ چرا که آنها شرطی از اشراط بزرگ ساعت هستند. خداوند حکمت پیدا شدن آنها را روشن فرموده آنها پنهان و مخفی میمانند تا زمان و موعد نشانههای بزرگ ساعت فرا برسد. خداوند تعالی میفرماید:
{وَكَذَلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَيْبَ فِيهَا} صدق الله العظيم [الكهف].
ممکن است افراد نادان بگویند این حکمت مختص کسانی است که از حال آنها باخبر و ایشان را پیدا می کنند؛ در پاسخشان به حق میگوییم کسانی که آنها را پیدا کردند در موردشان چیزی نمیدانستند؛ نه از ماجرایشان باخبرند نه اسامی آنان را میدانند و نه حکمت بقای آنان را؛ فقط همین را میدانند که باید در کتاب خدا حکمتی الهی برای ایشان نهفته باشد؛ چون آنها را در خواب یافته و تلاش برای بیدار کردنشان موفق نبود و می خواستند ماجرایشان را بدانند ولی کسی را نیافتند که درمورد ایشان فتوا بدهد و سپس: {فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيْهِم بُنْيَاناً رَّبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ} صدق الله العظيم [الكهف].
ای الباحث الحقیقة-شناسه فردی است-؛ همانا که اصحاب کهف و الرقیم در استان ذمار در قریهی الأقمر در غاری کنار خانه مردی هستند که "محمد سعد" نامیده میشود و محمد سعد در آنجا علوفه چهارپایانش را نگه میدارد؛ آیا بعد از این بیان؛ بیان دیگری هست!
به خداوند و پروردگارعالمیان قسم میخورم آنها در قریهی ذمار هستند ؛ پس ای حقجو درمورد آنها جز به صورت ظاهر جدال مکن که طناب دروغ کوتاه است؛ خداوند مرا مکلف ننموده که بروم و انها را بیرون بیاورم؛ تا کسانی که کارشان ایجاد شک و تردید و تزلزل است نگویند او آنها را پیدا کرده و میخواهد از آن به عنوان معجزه خود استفاده کند تا مردم باور کنند او مهدی منتظر است؛ با کمال تأسف نیمی ازمردم عالم از شیاطین انس هستند و نیمی دیگر؛ دو سومشان غافلند! برمیگردیم به تفصیل ماجرا؛ خداوند تعالی میفرماید:
{ وَتَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَت تَّزَاوَرُ عَن كَهْفِهِمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَإِذَا غَرَبَت تَّقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ وَهُمْ فِي فَجْوَةٍ مِّنْهُ ۚ ذَٰلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ ۗ مَن يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ ۖ وَمَن يُضْلِلْ فَلَن تَجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُّرْشِدًا ﴿١٧﴾} صدق الله العظيم [الكهف]
و مهدی منتظر حق ناصر محمد یمانی برایتان روشن کرد علت فرار کسانی که از آنها باخبر میشوند چیست؛ چون از طول قامت و بزرگی پیکرشان خبر ندارد؛ چون آنها از نشانهای شگفت انگیز خداوند و از امتهای نخستین هستند و بعد از قوم عاد آمدهاند؛ پس به پیکر قوم عاد بنگر، باشد که از یقین آورندگان باشی.
و اما درمورد پیکر قوم عاد و ثمود؛ آنها از نظر بزرگ بودن بدنشان؛ مانند اصحاب کهف هستند؛ چون اصحاب کهف از نظر زمانی به آنها نزدیک بودند و بعد از قوم عاد و ثمود آمدند. پیکر قوم عاد و ثمود هم بزرگ بود و در قرآن وصف آنها و غولپیکر بودنشان آمده است و اندازه شما در کنار آنها مانند کودکی است که در کنار بلند قامتترین انسان عصر شما گام برمیدارد و این امر را از این فرموده خداوند تعالی استنباط میکنیم:
{تَنزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُّنقَعِرٍ ﴿٢٠﴾ } صدق الله العظيم [القمر].
آيا مي دانيد كه اعجاز نخل چيست ؟ آن تنه بلند درخت خرماست هنگامي كه از زمين بيرون آمده و بر روي زمين بيافتد . همچنين خداوند تشبيه حق را در اين آیه بيان نموده است :{فتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَى كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ} صدق الله العظيم [الحاقة: ۷].
ای مردم قران عظيم بزرگي اجساد اين قوم را در اين فرمايش خداوند برای شما شرح میدهد :
{فتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَى كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ} صدق الله العظيم [الحاقة: ۷].
همچنين در اين فرموده خداوند تعالي :
{ تَنزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُّنقَعِرٍ ﴿٢٠﴾ } صدق الله العظيم.[القمر]زيرا بلندی آنها شبيه بلندی تنه درخت خرماست و قران در توصيف هايش دقيق است . پس بلندي آنها حتما به اندازه بلندي تنه درخت خرماست ، پس در كنار تنه درخت خرما بايستيد تا تفاوت بلندي بين ما و آنها را به اندازه تفاوت بين ما و تنه درختان بلند خرما ببينيد . آيا سخن حق را باور مي كنيد و به هر روش و وسيله اي در حد توان و امکان بدنبال حقيقت هستيد؛ و اگر به دنبال زندگان در حال خواب (اصحاب كهف ) هستيد به روستاي الاقمر در استان ذمار شرق حورور برويد تا اصحاب كهف را در روستاي الاقمر بيابيد تا حقيقت فرمايش خداوند را بدانيد :
{لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَاراً وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْباً} صدق الله العظيم [الكهف: ۱۸]،
پس بدانيد كه فرار به خاطر مواجهه ناگهاني با اجساد انسانهاي غول پيكری است (بسيار بزرگ ) كه كسي شبيه آنها را نديده است و شما خود را در نزد آنها كوچك و حقير مي بينيد ، به خداوند علی العظیم سوگند كه غير از حق چيزي نمي گويم آيا به قران عظيم ايمان مي آوريد؛ پس به پیکر قوم عاد و ثمود بنگرید که در منطقه ربع الخالی( منطقه ای در عربستان) پیدا شده تا حقیقت این فرموده خداوند تعالی را دریابید:
{وَاذكُرُواْ إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفَاء مِن بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَزَادَكُمْ فِي الْخَلْقِ بَسْطَةً} صدق الله العظيم [الأعراف:۶۹].
و فرموده خداوند تعالى را به یاد آورید:
{ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ ﴿١٤﴾} صدق الله العظيم [العنكبوت].
تصاویر قوم عاد و ثمود در ادامه میآید و ممکن است مجرمانی که قصد باز داشتن مردم از حق را داشته باشند بگویند:" این تصاویر جعلی هستد" در پاسخ آنها میگوییم: اما قرآن حق است و ساختگی نیست و ما از آن برای شما دلیل و برهان آشکارآوردیم. هرکس حق را تکذیب کرده و بگوید که پیکر امتهای نخستین مانند پیکر ماست؛ در برابرش این حجت قاطع را میآوریم که: مگر صخرههای بزرگی را که برای ساختن خانههایشان استفاده میکردند را نمیبینید؛ این صخرهها را دو یا سه نفر از آنها حمل میکردند و اگر سرباز زده و بگویند" فرقی بین اندازه پیکر ما و امتهای نخستین نیست وقد بلند قامتترین آنها به اندازه بلند قامتترین ماست" در جواب آنها به حق و با برهان علمی محکم از فرموده خداوند میگوییم:
{ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ ﴿١٤﴾} صدق الله العظيم [العنكبوت].
و سؤالی که مطرح میشود این است که چرا آن امتها بیش از هزار سال عمر میکردند؟ چون در آیات محکم قرآن چنین آمده که اولین رسول خدا نوح عليه الصلاة والسلام قومش را نه صد و پنجاه سال دعوت کرد و این برای جاهل و عالم ما روشن است:
{ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ ﴿١٤﴾} صدق الله العظيم [العنكبوت].آیا خداوند آن امتها را هم از نظر خلقت و هم از نظر عمر فزونی بخشیده بود؟ جواب را در فرموده خداوند تعالی پیدا میکنید: